سریال زندگی در بهشت | قسمت ١40 - صفحه 2

من دیگه طاقت ندارم

من نمی تونم این فایلو تمومش کنم

طاقت ندارم باید همین الان بنویسم

خدایا چه قدر زیبایی

چه قدر نعمت آخه

من از شروع فایل دارم اشک میریزم و غرق شکر گزاریم تا همین الان

من چه قدر خوشبختم که زبان فارسی رو بلدم

من چه قدر خوشبختم که با شما آشنا شدم

من چه قدر خوشبختم که این فایل رو دیدم

من چه قدر خوشبختم که به این دنیا اومدم به این دنیا اومدم که تجربه کنم که … زندگیمو بسازم … که خلق کنم … که زیبا زندگی کنم و جهان رو برای زندگی دیگران زیبا تر کنم

درست مثل شما که این قدر جهان بچه های سایت رو زیبا تر کردید ( البته اونها خودشون هم ارتعاشش … فرکانسش رو فرستاده بودن که لایق شدن برای هدایت شدن به این فایل ها)

عاشقتمونم

اونجا از فایل که درون اومد بالا سرتون

یهو دیدم ناخودآگاه با خودم دارم زمزمه می کنم که

عاشقتونم عشقای من

و اشک می ریختم

عاشقتونم با تمام وجودم

مریم جون عزیزم

استاد مهربونم

عاشقتونم

عاشقتونم

سپاس گزارم برای این فایل های بی نظیر

سپاس گزارم از کسی که این درون رو ساخت !

کسی که ایده اش رو داد

کسی که موبایل رو ساخت ! کسی که نرم افزار تدوین فایل رو ساخت 😁از همه خواننده هایی که این آهنگ های قشنگ رو خوندن

سپاسگزارم برای این سایت بی نظیر

سپاس گزارم به خاطر این جهان بی نظیر

سپاس گزارم برای توانایی خلق کردنم

برای خالق بودنم

سپاس گزارم

خدا جونم شکرت به خاطر این لطف بزرگی که به من داری ! عاشقتم معبود من

نوشتن این مطلب برای من شجاعت می خواد چون یه کوچولو شخصیه … ولی می خوام از خودم رد پا بذارم … و دنیا رو جای بهتری برای زندگی دیگران کنم (درست مثل استادم و عزیز دلش )البته نه برای همه جهان ! بلکه کسایی که در مدارش هستن … ( برای کسایی که در مدارش نیستن کاری از دستمون بر نمیاد 😶)

اولا فکر می کنم فایل های سفر به دور امریکا بود … وقتی که رفتید ساحل و اون خانم ها رو می دیدم که راحت با هر لباسی که می خوان هستن … و نور آفتاب به پوستشون می خوره .. چه قدر که حسودیم میشد

چون من خودمو تو باور های پیشینیانم جوری به زنجیر کشیده بودم که .. با خودم فکر می کردم حتی اگه برم یه کشور آزاد من هیچ وقت این آزادی رو نخواهم داشت … آخ که چه قدر حسم بد میشد … من چه قدر خودمو محدود کرده بودم… تا کید می کنم . من ! خودم ! خودمو محدود کرده بودم ! ما ۷ بار رفتیم ترکیه ( که خیلی هم براش سپاسگزارم )

و ۶ بارش تو برزخ بودم که خدایا … باز کنم حجابمو باز نکنم ؟

و حجابی که اون ۶ بار من داشتم … چه قدر ازش نفرت داشتم … اینکه موهام نمی تونه تو باد برقصه … نور آفتاب نمی تونه به پوستم بخوره …

بار آخر هم که باز کردم حجابمو .. به شدت عذاب وجدان داشتم .. با این که پدر مادرعزیزم منو آزاد گذاشتن تو این تصمیم

… چه جوری برسونم مطلبو … خدا جونم کمک کن به بهترین نحو بنویسم

من .. زندگی رو .. یه جایی میدونستم که ما اومدیم زجر بکشیم و امتحان بشیم … خدا هم منتظره ببینه چه کسی حاضره زجر بیشتری بکشه براش که بهش جای بهتری تو بهشت بده .. به قولی تو گرما این روسری رو تحمل می کنم چون آتش دوزخ گرم تره !

جالب اینجاست که اسلام من تو حجابم بود فقط … و نمازم … من چه قدر کور بودم که تو ۱۷ سال زندگیم … یک بار هم قرآن رو … کتابی که به الهی بودنش ایمان دارم نخوندم و برای خودم تفسیر نکردم … چون این باورو داشتم که اگه من قرآنو بخونم نمی فهممش که ! حتی اگه بفهمم ممکنه اشتباه بفهمم و گمراه بشم !

در حالی که قرآن مبین و آشکاره … خدا شکرت که منو از جهل نجات دادی

استاد خیلی ممنونم که این آگاهی ها رو شما بیان کردی و از زبان شما شنیدم

من چه قدر تو حاشیه غرق شده بودم و از اصل قضیه غافل !

همین قضیه حجاب سال ها فکر منو درگیر کرده بود !😂 تو این ۱۷ سال زندگیم ! فکر کنم ۲۰ درصدش من با حجاب درگیر بودم و با خودم می جنگیدم 😂

حتی این اواخر که حرف های شما رو می شنیدم اولش مقاومت می کردم و می گفتم مگه حضرت فاطمه حجاب نداشت که منم حجابم رو بردارم ؟ من حرف های آقای عباس منش رو فقط در مورد قانون جذب می پذیرم

ولی کم کم نرم شدم و درک کردم…. که چرا وقتی تو قرآن فقط ۲ آیه از حجاب اومده ؛ ۲۰ درصد زندگیم رو درگیر خودش کردههه !😕😕😕چه قدر انرژی تلف کردم برای این جنگ با خودم … برای این در صلح نبودن با خودم

برای حجابی که … تو قرآن فقط دو آیه اومده ازش

و با توجه به شرایط اون زمان

و هیچ عذابی هم تایین نشده براش ( من تصورم این بود که هر مو که دیده بشه تو جهنم قراره یه مار به جاش از سرم آویزون بشه …چه راحت هر حرفی که می شنیدم قبول می کردم ……)

چه نجاتی پیدا کردم 🤗

از غل و زنجیر هایی که به خودم بسته بودم

البته شاید بعضی ها خیلی هم حس خوبی داشته باشن به حجاب . حجاب نوعی از پوششه که خیلی هم زیباست ! 😊😊😊

مسئله اینه که من زجر می کشیدم ! نه اونور بودم نه اینور

و نجات پیدا کردم

خدایا شکرت !

سپاس گزارم استاد که دستی از دستان خدا شدی برای نجات من !

باعث شدی خودمو از دریا ی حاشیه ها ذره ذره بکشم بیرون و ذره ذره به اصل قضیه نزدیک و نزدیک تر بشم …

من … خیلی پیشرفت کردم …

نمازام رو می خونم چون حسم خیلی عالی میشه بعدش

.. مدت زیادی بود که حسرت لاک به دلم مونده بود … چون فکر می کردم که با لاک نمیشه نماز خوند ..

و تازگی ها با لاک وضو می گیرم ونمازام رو می خونم

اولین بار که این کارو کردم دیدم که ای دل غافل ! من با لاک هم نماز خوندی که سبک میشم !

اینهمه مدت خودمو الکی محدود کرده بودم

این اشکایی که من موقع تماشا کردن این فایل می ریختم و خدا رو به خاطر رنگ سبز آبی آب شکر می کردم هم نماز بودن !

ای دل غافل که من گاهی وقتا نماز می خوندم و فکر می کردم که دیگه تموم شد وظیفم رو انجام دادم ولی هیچ نزدیکی ای به خدا حس نمی کردم ! هیچ حسی نداشتم بهش ..( البته اکثر مواقع اینطور نبوده )

من که فکر می کنم این سپاسگزاری ها خیلی ارزشش بیشتر از نمازی باشه که بی حس و بی فکر خونده بشه !

خیلی سپاس گزارم خیلی !

زندگیم چه قد زیبا شده… که منی که برای هر اتفاق کوچکی اشک می ریختم … الان حداقل ۸۰ درصد اشکام فقط در ستایش الله یکتا و سپاسگزاری برای نعماتشه

من چه قدر خوشبختم 😭( البته من انسانم و ممکنه یه وقتایی از مسیر خارج بشم ولی زود زود بر می گردم )

اشک می ریزم وقتی آگاهی جدید برام داده میشه

اشک می ریزم وقتی برای نعماتش سپاسگزاری می کنم

تو موقعیت فعلی زندگیم تمرکز می کنم رو زیبایی های بی نهایتی که هست و برای رسیدن به اهدافم عجله ای ندارم … چون من همین الان همین جا .. می تونم بهشت رو تجربه کنم … چه عجله ای ؟! برای چی آخه !

بهشت … از طرز نگاه من به وجود میاد نه موقعیتی که توش هستم

نه کشوری که زندگی می کنم

نه شهری که توش به دنیا اومدم

ممکنه .. تو بهترین شهر جهان باشی و دنیا رو به خاطر یه چیز کوچولو برا خودت جهنم کنی ( مثل من که مسافرت هام رو با درگیری با خودم برا خودم جهنم کرده بودم 😂 یا وقتی که لیر ترکیه نسبت به پول ایران بالا تر رفته بود و هر دفعه هم این بدتر و بدتر شد 🤣 و من از مسافرت هیچ لذتی نمی بردم که هیچ … هی حرص می خوردم که دفعه پیش! از این می تونستم بیشتر خرید کنم !🤣🤣 در حالی که شکر گزار نبودم که من الان رفتم مسافرت و خرید هایی در این سفر کرده ام ! شکر گزار نبودم برای چیز های قشنگی که می دیدم! و با اینکه شاید اون لحظه تو از لحاظ مکانی تو بهشت بودم ! ولی این تمرکزم روی چیز هایی که دوست ندارم؛ اونجا رو برای من جهنم کرده بود )

و ممکنه موقعیت فعلیت چندان جذاب به نظر نیاد

و خودت ! با توجهت به روی زیبایی ها بهشت رو تجربه کنی ( بلاخره یه چیز خوبی هست ! دستت رو بذار رو قلبت … ببین چه قشنگ می تپه ! ببین که می تونی راه بری ! ببین چه چشمای قشنگی خدا بهت داده که می تونی این دنیای زیبا رو ببینی … این ابرای قشنگ ! ستاره هایی که رایگان تو آسمون می درخشن… حس قشنگی که خندیدن بهت میده .. ! یه نفس عمیق بکش … ببین چقد زیباست هوایی که می کشی به ریه هات ..چه راحت می تونی نفس بکشی …. ببین این فایل های زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا رایگان در اختیارت قرار گرفته ! و میتونی هر جای دنیا که هستی ازشون لذت ببری ؟ ببین چه آدمای مهربون و خوبی رو کره زمین هستن ! خدایا شکرت

این جوری هدایت میشی به زیبایی های بیشتر و بیشتر

من به این میگم نماز ! به این میگم ایمان! به این می گم در صلح بودن با خودمون و دنیای اطرافمون ! به این میگم بهشت !با این طرز فکر … و این سبک زندگی … بهشت دنیا و آخرت رو برای خودت میسازی

عاشقتونم 🤗

عاشق همتون