سریال زندگی در بهشت | قسمت ١41 - صفحه 24

به نام اویی که جز او چیزی نیست .

سلام ، آزادی رو در ایران هم میبینم اما چقدر لذت‌بخش و زیباست که توی فلوریدا بسیار بیشتر هرکسی سرش توکار خودشه و این یعنی حفاظت بی عیب و نقص ،حریم شخصی هرکسی کاملا محفوظه.چقد بهشت زیاده.

چقدر زیباست خیابان و پیاده رو ،راستش اصلا اسمشم نمیدونم حالا هرچی که هست میدونم که بهشته ،داشتم روی ورودی هام کار می‌کردم البته قبلا ،بعد دیدم محیطم ایزوله نیست و انگار اختیار ندارم و آزاد نیستم و داشتم کم کم ناامید میشدم اما چی بگم ،بخدا همه چیز دست به دست هم داده تا من آزادتر باشم و دیگه بهانه ندارم .توی خونه انگار من از همه جدام و از طرف دیگه مغازه داداشم دست منه جوری که من رئیسم انگار ،من تعیین میکنم کی برم و کی نرم .بلدم متن زیبا بنویسم و من ترانه سرایی رو سالهاست انجام میدم و نویسندگی رو اما الان فقط دلم میخواد چشمام امون بده تا تایپ کنم ،من بعد چند سال بالاخره تونستم دوقدم از دوازده قدم رو بخرم تمرین کنم هرچند خیلی جاداره ک بیشتر تلاش کنم و الان میخوام قدم سوم رو بخرم ،فقط همینو بگم که تا اینجا فهمیدم که شنونده بودن خدا یعنی صدایی نیست جز او و خواسته و دریافتی نیست جز او ،او جریان تامین شدن همه چیزه برای گسترش خودش ،من خیلی باور های خراب دارم و دارم همش روخودم کار میکنم ،اینارو گفتم که بگم مچ خودتو بگیر ، مثلا من هر روز بخودم میگم خداروشکر آزادیم داره روز به رو گسترش پیدامیکنه ،من اختیار همه چیز در زندگی خودمو دارم ،هرکس خوبه خوبی دریافت میکنه و هرکس بد باشه بدی رو میخواد و تجربش میکنه و این یعنی همه داریم خدارو شکل میدیم و تجربش میکنیم خب جریان عدل و آزادی برای همه در هرچیزی یعنی خدا ،رابطه ی عاشقانه و محترمانه و درعین حال صمیمی این دوتا نور خدا، نشانه ی واضحی برای من شده که میشه ،نشدن یعنی شیطان پرستی ،پس می‌شود و همیشه تا روخودم کار میکنم این آیه توی خیابون یا اینترنت میاد جلو چشمم ک میگه ف الله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین ،همه جا همه جوره همه وقت در آغوشه او امن و امان هستیم .من ترس و محزون بودن زیاد درونم کاشته شده چون توی خانواده ک چه عرض کنم کلا طائفه مذهبی بزرگ شدم الانم مشهدم اما در همین شهر دارم تکاملمو طی میکنم،بدترین چیزی که جلومو می‌گرفت این بودن که یه جورایی منجی بودن و فداکاری و بدتر از اینا حس قربانی بودن در وجود من زیبا جلوه داده شده بود و من نمیدونستم اینا ترمزه اما خداروشکر فهمیدم و داره هدایتم میکنه ،خدا یادم داد که وقتی هدف درست و پاک باشه و خودشه که قدم به قدم داره هدایتم میکنه پس طبیعیه که هرمرحله دقیق و درست پیش میره و این طبیعیه .مهم اینه که من لذت ببرم و حال کنم با توجه به آن چیزهایی که می‌خواهم تجربه کنم ،فراوانی و در دسترس بودن و اینکه برای من هم می‌شود، می‌شود، فقط ادامه بده و بدون مومن یعنی شاد مومن یعنی آزاد ،مومن یعنی کسی که باور های شرک آلود ازش فرار میکنه چون اون هر روز اینقد روخودش کار میکنه تا مثله خراب شدن لانه مورچه ها ،شرک ها خودشونو نشون بدن .مومن یعنی پیروز ، چون من و مایی نیست جز او ،و او پیروزه ،آخ چقد خوب میشه همین متن رو از میدانم به یقین برسم ،

الان که 33 سالمه بالاخره اولین کتاب خودمو نوشتم و خداوند منو تا مرز انتشار برده اما الان باز در زمینه ی پخش مشکل دارم یعنی یه چیزی درونم نمیزاره ،انگار میگه باید مجانی پخش کنی یا اینکه انگار منتظر یه منجی ام ،همون حس گداصفتی و شک و تردید ، البته میدونم باهاش چیکار کنم کافیه به ربم هجرتم رو ادامه بدم ، فایلهایی که هدیه وار و رایگان توسایت هست رو قورت بدید ،تکراری نمیشن ،جواب میده تبلیغ نمیکنم ،نتیجه هاش عالیه چون قانونه که جهان آینه ی باور های ماست ،البته فقط اینجا میشه راحت حرف زد ،جاهای دیگ یاد گرفتم اگ ساکت باشم بیشتر به نفعمه،و اینجا حکم یادآوری به خودم.و شما مشتاقان حقیقته برای خلق واقعیت هایی بهشتی .

عاشقتونم ،دوستتون دارم ،خیلی خوشحالم که عزیزانی چون شما رو خدا اینجا جمع کرده .استادان گرامی آقای عباسمنش و خانم شایسته ،از شما قلبا سپاس گزارم و خدارو شکر میکنم که هستم و هستید و داره هدایتمون میکنه .

خدایا شکرت که نعمت سپاسگزاری رو برمن فزونی بخشیدی .

هروقت فاز پیغمبر بودن بهم دست میده اینو به خودم میگم :

یه قطره فهمیدی اما فاز دریا برداشتی،

بگو یارب نمی‌دانم،میخوام باز تو رهبرم باشی