سریال زندگی در بهشت | قسمت ١45 - صفحه 2

سلااااام سلااام به استاد جانم به مریم عزیزم..

سلام به پرادایس زیباااا…🌲🌳

استاد من فکر میکردم تقریبا یکماه باشه که شما تو سفر بودین وقتی گفتید ده روز تعجب کردم..بس که ما تو این مدت فایل های زیبا و متنوع و دیوانه کننده دیدیم..

این نشون میده چقدر شما تو این ده روز فعال بودین و برای ما فایل تهیه میکردین توی لحظه لحظه ی سفرتون..

چقدر به ما هم خوش گذشت توی این مدت که سفر بودین…چقدر تجربه های جدید چقدر زیبایی دیدیم چقدر لذت بردیم..

من که از ثانیه ثانیه ی سفرتون لذت بردم از خونه تمپا و اون ویوی زیباش..از رودخونه زیبای جلوی خونه و خلیج زیبای مکزیک و اون همه قایق و کشتی های فوق العاده زیبا..

از بازی سوپربال و جشن و پایکوبیش از آشنایی با تام بریدی که چقدر درس داشت زندگیش برامون…چقدر فوق العاده بود.

از اسکوترسواری توی شهر و دیدن زیبایی های دیوانه کننده شهر از دید انسان و از دید درون هیولامون. از مسیرهای پیاده روی زیبا، از طبیعت سرسبزش، از تمیزی شهر، از فرهنگ و شعور و نگاه خداگونه مردمانش، از نظم و ترتیبش، از هوای پاک و مطبوعش و خونه های زیباش…چقدررر لذت بردیم..

از سفرتون به کلییر وایر که چقدر زیبا بود چقدر فوق العاده بود از اون پل های زیبا از آب تمیزش از شهر فوق العاده زیبا و رویاییش از ساحل زیباش از زنان و مردان و دخترا و پسرا و پیرمردها و پیرزنایی که اونجا دیدم که چقدر حالشون خوب بود که چقدر لذت می‌بردن.. از بچه های کوچولو و زیبا که مشغول بازی و لذت بردن بودن..از مرغان دریایی و پیتزای هیولایی که زدن بر بدن..

وااای چقدر لذت بردم وقتی آقای رایان و منزل بسیار زیباشون رو دیدم..دیوانه شدم از اون همه زیبایی و نعمت و برکت و تمیزی…اون خونه های هیولا با حصار و نرده های زیبا و سبزه زارها و دریاچه های زیبا و دیوانه کنندش..از زمین های بازیش از طبیعت سبززززش چقدررر لذت بردیم..

از خونه ویلایی تمپا که چقدر زیباست چقدر رویاییه چقدر من عاشق این منطقه و این آب و هوا و این همسایه های نازنین هستم…خدایا شکرت..از اون پرنده های زیبا با بچه های نازشون وااای چقدر زیبا بودن… عزیززززم عاشقشون شدم من.

از دیدن آقای چاره جو و همسرشون از محله زیباشون از دیدن رنگین کمون بسیار زیبا که دیوانه شدم…چقدر زیبا بود..خدایا چقدر جهانت زیباست زیباییش بی نهایته مثل خودت که بینهایتی که هیچ نهایتی برای نعماتت برای قدرتت برای عظمت و شکوهت برای زیباییت برای مهربونیت نمیشه متصور شد..

از اقیانوس زیبای اطلس…وای خدای من چقدر زیبا..وقتی اسم اقیانوس و دریا و ستاره ها و سیاره ها و کهکشان ها رو می‌شنوم اصلا از خود بیخود میشم..دیوانه میشم..یاد عظمت و بزرگی خدا میفتم که چقدر ما ناچیزیم در مقابل خدا..و ما چقدر هدفون از خلقت رو فراموش کردیم و چقدررر چسبیدیم به چیزای پوچ و بی اهمیت..چقدر که فراموش کردیم از کجا اومدیم به کجا می‌خوایم بریم و آیا ما آفریده شدیم برای اینکه غصه بخوریم؟؟ و تمام ذهنمون رو درگیر مسائل بی اهمیت و پوچ کنیم که حتی همین الان هم اگه تصور کنیم که در حال مرگ هستیم و لحظات آخر زندگیمونه ،چقدر افسوس میخوریم که چرا ذهنمون و تمام وقت و انرژی مون رو درگیر مسایل پوچ و مسخره کردیم و چرا نفهمیدیم هدفمون رو از خلقت…چرا خدا رو از یاد بردیم..چرا اصلمون رو فراموش کردیم..چرا نفهمیدیم ما فقط باید لذت ببریم و سپاسگزار باشیم…

بخدا ما آفریده نشدیم که حتی اندازه سر سوزن غصه بخوریم و غم داشته باشیم…ما نیومدیم تو این دنیا که هزار درد و بلا بگیریم و بگیم چه خدای جلاد و ناعادلی داریم..یا خودمون گول بزنیم که شاید غم و غصه و‌درد و بلا جزیی از زندگیه و هر کی بیشتر داشته باشه به خدا نزدیکتره یا بیشتر پاداش میگیره…

نه اینا همش دروغه..اونی که غصش بیشتره از خدا دورتره..چون ناسپاس تره چون حالش خوب نیست..

چون غصه خوردن هنری نیست اصلا. تنبل بودن که هنری نیست. ضعیف کلاس بودن که هنری نیست. همرنگ جماعت بودن که هنری نیست..

هنر اونه که تو اینقدر ایمانت رو قوی کنی که توی هر شرایطی شاد باشی…که می‌دونی میتونی کلی دردودل کنی و کلی غیبت این و اون کنی و یه طوری وقتت رو بگذرونی ولی این کارو نکنی. این هنره.. میتونی کلی از نگرانی هات بگی از مشکلاتت از گرونی از بی پولی ولی جلوی خودتو بگیری و نگی. این هنره.

و هنر بالاتر اینه که حالت خوب باشه شاد باشی سپاسگزار باشی و دائما و تو هر حالتی خداروشکر کنی برای هر چیز به ظاهر کوچکی. مثل استاد مثل مریم عزیزم که هر لحظه شکرگزارن..

من عاشق عظمت اقیانوسم، عظمت این جهان..عظمت خدایی که ما رو آفریده..

من عاشق اون خونه های کنار اقیانوسم..واای واای که هر کدومش ساعتها حرف داشت برام. میشد ساعتها و روزها تجسم کرد که چقدر میشه تو تک تک اون خونه ها باشی و لذت ببری..هر روز که بیدار میشی بیای اقیانوس رو ببینی و اون عظمت و اون بزرگی و شکوه خدا رو و همون اول صبح تمام نگرانی هات پودر بشن…پودررررر. در برابر این عظمت دریا این عظمت آسمان..این لذت بینهایت.

چقدر زیبا بودن این خونه ها چقدر خوش رنگ..وای که رنگ زیبای غروب چقدر این خونه ها رو رویایی کرده بود..نوش جون صاحبانش..الهی به خوشی و به شادی زندگی کنن و هر لحظه لذت بینهایت رو تجربه کنن.

وای استاد وقتی به زندگی زیر آب و تو دل اقیانوس ها فکر میکنم دیوانه میشم که چقدر خداوند موجودات گوناگون و عجیب و زیبا خلق کرده هم توی دریا هم توی خشکی هم توی آسمون.. مخصوصا دنیای زیرآب که برامون ناشناخته تر و جذاب تره..خدایا این عظمتت رو شکر

چقدر لذت بردیم از این سفرتون..چقدر ممنونم ازتون که این زیبایی ها رو با ما شریک شدین..

پرادایس زیبایی های دیوانه کننده خودش رو داره و شهر هم همینطور..

پرادایس پر از آرامش و زیبایی و به دور از هیاهو و سرو صدا و شلوغیه ..هر چند که شهرایی که ما سفر کردیم هم خیلی حس آرامش گرفتیم ازش.. چقدر همه در صلح بودن با خود، نه سروصدای زیادماشین نه بوقی.. چقدر خیابونا خلوت بودن.. چقدر خلوت.. چقدر آروم..خیلی لذت بخش بود..

واای مریم عزیزم چقدر لذت بردم از دیدن اون موجودات دوست داشتنی..ممنونم که صبح زود بیدار شدی و فیلم گرفتی برامون..

چقدر مرغ و خروسا هم دلشون برای شما تنگ شده بود همشون دورت جمع شده بودن و خوشآمد میگفتن بهت… عزیززززم

واای خدای من چقدررر تخم مرغ..واای دیوانه شدم..خدایا شکرت..چقدر خوش رنگ چقدر زیبان..چه لذتی داره وقتی میبینی زحماتت به ثمر نشسته..خدای من بعد از ده روز چقدررر تخم مرغ..خدایا شکرت

نوش جونتون عزیزززم..می‌دونم که عاشق تخم مرغین…چه کیفی میده تخم مرغ ها رو جمع کنی و بذاری تو سبد…یکی از لذت بخش ترین لذت های دنیاست بخدا…. خدایا شکرت برای این همه نعمت و فراوانی..

ممنونم مریم عزیزم که غذای مقوی برای جوجه ها میبری و اینقدر سپاسگزار هستی…خدایا شکرت بابت لری مهربون که آب و غذاهای مرغ و خروسا رو چک میکرده خداروشکر بابت وجودش..

و استاد عزیزم که همیشه تمرکزش بر نکات مثبته و اینکه این چیکن تراکتور هیولا که زحمتش کشیدن و ساختنش باعث شد که بتونن به این سفر فوق العاده برن و اینقدر لذت ببرن..و خیالشون راحت باشه….

مریم جانم من از صبح که بیدار شدم و این فایل رو دیدم اینقدر لذت بردم و اینکه اینجا که ماییم و بارون کم می‌باره ولی امروز بارونی بود و منم صبحانه رو تخم مرغ درست کردم و با لذت زدیم بر بدن.. خداروشکر

و این روزا واقعا میفهمم که چقدر اتفاقات خوب و قشنگی رو تجربه میکنم به خاطر تمرکز زیادم به زیبایی های سایت و زیبایی های اطرافم و کامنت های بچه ها که دیوانه کنندس..

چقدر لذت میبرم از کامنت ها و گاهی اوقات فقط اشک میریزم از خواندنش..چقدر خدایین چقدر حس و حالش عالیه..و این روزا من بیشتر وقت میذارم برا کامنت خوندن..

چقدر لذت بردم از دیدن بابی جان زیباااا این طاووس بینهایت زیبا..ببین خدا چی آفریده..چقدر زیبا خلق شده این موجود..از نگاه کردن بهش سیر نمیشی خدایاا شکرت که اینقدر جهانت زیباست..

عاشقتونم استاد گلم مریم نازنینم دوستان خوبم..چقدر حالم عالیه با شماها..چقدر لذت میبرم هر لحظه..

خدارو هزاااار مرتبه شکررررر.💞