سریال زندگی در بهشت | قسمت ١46 - صفحه 13

بنام خدای فراوانی ها

سلام به همه دوستان

عجب دستگاهی

عاشقش شدم چقد کار رو راحت میکنه

چه جالب امروز صبح از خدا خواستم که سه قسمتی هدایت شم که متناسب باشه با ترمزی که دارم روش کار میکنم ( جلسه 3 روانشناسی ثروت و جلسه 2 کشف قوانین ) راجع به راحت رسیدن به خواسته ها و ثروت

و دیدم من چقد نون درست کردن خمیر درست کردن تو ذهنم پیچیده بود البته تا الان درست نکردم ولی یادم اومد یه چیزهایی در گذشته دیده بودم و شنیده بودم که تهش این بود که خمیر و کیک خوب دراوردن سخته کار هر کسی نیست و …. و بدون اینکه اصلا واردش بشم پرونده رو تو ذهنم بسته بودم چون سخته باید سر یه فرصت خوب سمتش برم

و اینجا یه آن شکست

همون باور راحتی کمی در ذهنم بیتشر کاشته شد

پس من پول دراوردن هم تو زندگیم به خاطر همین سخت شده

چون از بچگی انقد گفتن ناخودآگاه فکر میکنم پول زیاد و راحت اصلا خیلی باید روش وقت بزارم و تمرکز بزارم اینطوری ها هم راحت نیست

و همین باور قوی یا ترمز شرایطم رو تو زمینه مالی ساخته

شما چون باور راحت رسیدن به خواسته ها راحت انجام شدن کار ها دارین

حتی تو کوچکترین چیز مثل نون درست کردم هم به دستگاهی هدایت شدین که انقد راحت نون درست کرد

حتی همین الان هم که دیدم با خودم ناخودآگاه گفتم اینکه آدم خودش بره لمش و در بیاره ، هی تکرار و تمرین کنه آزمون و خطا کنه یه چیز دیگه هست تا اینکه انقد راحت همه رو طبق دستورالعمل بریزه نون درست شه

نه اینطوری نمی چسبه ، این مدلی لذتی نداره

شایدم ترجیح میدم به روش آشنا و آزمایش شده خودم بچسبم و روش جدیدی رو جایگزین نکنم …. از ترس !!! چه ترسی ؟

ترس اینکه روش خودم رو ول کنم و روش راحت رسیدن شاید نتونم همیشه انجام بدم

جدیده کلی باید وقت بزارم بهش عادت کنم

چه کاریه همون روش قدیمی ولی تضمین شده بهتره حدااقل میطمئنم‌ جواب میده، کی حوصله دلشوره روش های جدید داره که نتیجه مشخص نیست

اینا افکار درونی و عمیق من نسبت به راحتی هست

باور سخت رسیدن به خواسته ها برای من حکم لذت رو انگار داره و نیاز به یه اهرم قوی داره که پیامد های بدش جای لذت های اشتیاهشو بگیره تو ذهن من

چون همه چیز به اهرم ما ربط داره

من درخواست دارم که ازین به بعد کارهام راحت انجام بشه و با لذت

می خوام تغییر رویه بدم

به نظرم به احساس لیاقت هم ربط داره ،،،، وقتی از بچگی همه چیز به سختی برات مهیا بشه تو مجبوری عادت کنی پس مجبوری به لایق نبودن هم عادت کنی و این رو برای خودت تو ذهنت لذت قرار بدی ،،،. حالا می خوای راحت برسی ولی باید از این دوتا سد بگذری ، سد احساس لیاقت داشتن و رسیدن راحت ، سد رنج بودن سخت رسیدن نه اینکه لذت باشه …..

الان که می نویسم ذهنم مقاومت داره و کوتاه نمیاد‌

ولی من اولین ضربه رو بهش زدم و تصمیم دارم چند مدت رو این ترمزم عمیق کار کنم

چون تغییری که از کار کردن این ترمز عایدم میشه از هر کاری دیگه ای فایده ی بیتشری داره و همه ابعاد زندگیمو در بر میگیره

یه‌جورایی انگار سخت رسیدن یا از روش آزمون خطای خودم‌رسیدن بهم احساس اعتماد به نفس و مبتکر بودن میده که بدجوری دارم ازش تغذیه میشم

از تحسین کردن خودم از این کارهایی که انجام میدم

حالا نکات مثبت این قسمت

چه لباس زیبایی ….. دامن چین دار با یه رنگ بسیار زیبا و زیر سارافونی همرنگش

با عشق و همه وجود انجام دادن کارهای آشپزی مشخصه مریم جان عاشق آشپزی هست

جالبه ها خانمی شخصیت و ذهنیت خودشو تو آشپزی هم میاره

مولا روش مریم جان برام جالب بود اینطوری با دستورالعمل جلو میره

وای خدا نون چقد خوب شده بود واقعا از ته دلم آرزو کردم این دستگاه رو داشته باشم

برای عصر های که نون درست کنی

نون جو با به عالمه تخمه سیاهدانه کنجد و ….. و بوش رو همین آلان احساس میکنم

استاد چقد توی آشپزی به مریم جان اعتماد دارن و تحسینش میکنن

همونطور که مریم جان هم تو کارهای بیرون از خونه به استاد و روش هاش احترام میزارن و تاییدش میکنن

چقد خوبه دو نفر که با هم هستن همو تایید کنن و نه تکذیب

بهم عشق بدن نه نفرت

بهم احترام بزارن نه بی حرمتی

بهم ارزش بدن نه اینکه همو بی ارزش کنن

در یک کلام بزارم انرژی خدا و انرژی پاک الهی بین رابطشون در جریان باشه و سد نکنن با گناه و افکار و اعمال آلوده و شیطانی