سریال زندگی در بهشت | قسمت 150 - صفحه 9

سلام سلام استاد سلام مریم بانو

استاد … نمیدونید چه حس عالی ای دارم

اخه استاد هر سوالی دارم . حتی اگر ده تام باهم باشه

میام میچرخم تو سایت خود خدا منو میبره

بعد جوابامو میگیرم به چه قشنگی

وای استاد چه خوبه چه قشنگه واقعا حس عالی دارم که خود خدا جوابمو میده

یادمه سالای قبل همش اینور و اونور دنبال ادمای مثلا دانا . بودم . مشاور و عالم و ال و بل

چقدر استرس و وقت گرفتن و حرف زدن و زنگ زدن و جلسه مشاوره اخرشم جواب اونا فقط به استرس ادم می افزود و لاغیر

فقط ادمی طعم این شیرینی دلچسب هدایت رو میفهمه که زجر دنبال هر کس افتادن واسه جواب سوالاش رو چشیده باشه

اون خدایی که بهت میگه تو حالتو خوب کن تا من جوابتو بدم اخه چقده قشنگه خدااا

نمیدونم چه استیکری بزارم قهقهه زدنو نشون بدم من الان میخام بااال در بیارم

عاشقتونم عاشق تک تکتون . که وقتی میام سایت انگار رو ابرا سیر می کنم از اینهمه زیبایی و هدایت الله

🌨☁️☁️☁️☁️☁️☁️🌨

قالیچه سلیمان ندارم ولی دلم پر میزنه … از اینهمه خوشی و شادی

خدارو شکر که من تو این برهه زمانی هستم زنده ام توانمندی دارم وسایل و ابزار دارم و مهمتر اونکه خواستم و هدایتتتتت شدممممم اینجااا

اره ممنونم مممنونم بخاطر همون سختیا و تضادا همون ادمای ازار دهنده از همتون ممنونم بخدااا

من نمیخوام جای هیچ ادمی باشم من جای خودم که هستم خیلی راضی ام با همین سختیا و تضادا راضیم چونکه اگر نبودن منم اینجوری نبودم که …

وای خدا عاشق خودمم عاشق خودم که انقده خوبم …

من ادم خیلی خوبی ام

من خیلی صفات خوب دارم من خیلی روزای سختو دیدم ولی خدا دستمو گرفت و اوردم جلو

عاشقتم خدا عاشقتم خود عزیزم عاشقتم استاد

عاشق خودمم که گریه کردم زجه زدم ولی اخرش خدا دستمو گرفت … عاشق خودمم بخاطر صبرم ادامه دادنم محکم بودنم

عاشقتم استاد اخه شمام همینجوری بودی

هی خوردی به تضادا ولی اخرش اومدی بالا

پله پله

چه کسی جز خدا ما رو رسونده اینجاها

خود خودش فقط خودش اگر اون نمیخواست ما ام نبودیم اینجا

استاد هر چی ام بگیم خودم فرکانس دادم ولی اون بلد بود منو تو چه شرایطی بزاره تا منم اون فرکانسو بدم

من میگم همش خداست

خدا چیده زندگی منو خانوادمو اطرافیانمو تضادامو دوره زندگیمو جنسیت منو خدا منو اورده تو این مسیرها از اول زندگیم تا حالا چون خاسته از من اینو بسازه

اون خاسته منو اینجوری بسازه

اون حکیمه اون مربی من بوده اون منو واسه خودش تربیت کرده

همونجور که به موسی ع گفت تو رو برای خودم تربیتت کردم

منم خدا تربیت کرد تک تک ماها خدا تربیت کرد خدا ساخت خدا چید ادما رو شرایط رو

مث کسی که راه میفته از تهران بره مشهد . هی میرسه تابلو میگه بپیچ چپ . برو جلو . برو راست

خدا اون ادما رو اون شرایطو اون تضادا اون حرفا تو هر قدم بلد بود چی بگوش من برسونه

چی بگن ادما تا من برسم اینجا

خودش خودش فقط خودش کشوند منو

دانه تویی دام تویی

خودت منو اوردیم

من سرمو خم کردم جلوت گفتم منو ببرم هرجا بگی میام چون هیچ راهی جز تو ندارم جز در خونت کجا دارم برم من جز تو کسی ندارم جز خودت راهی ندارم

هرچی گفتی خدا گفتم چشم . گفتی بیا گفتم چشم

افتادم بارها گریه کردم خسته شدم زجه زدم داد زدم اما دیدم نه جز تو راهی ندارم

تو نجات دهنده منی تو فقط میتونی نجاتم بدی

پس اومدم . اومدم جلو بازم میام بازم کلی راه دارم که برم

تو خاستی من اینجا باشم

تو خاستی من این سختیا رو بچشم

تو منو بااینا تربیتم کردی

تو پازل جهانتو طوری چیدی که منم اینجا باشم

تو رسالت من کردی اینجوری بودنو

من اینجام خدا اینجایی که تو خاستی حالا راضی هستی از من یا نه

من ازت راضی ام خدا . دستتم میبوسم که منو به اینجا رسوندی

بازم گردنم جلوت خمه و هرجا منو بکشی میام

افسار من دست خودت

ببر جلو هر جا بری منم میام

دنیا تویی عقبی تویی

نفهمیدم چی شد چطوری نوشتم فقط نوشتم

خدایا …. دوستت دارم عاشقتم عشق اول و اخر

همه چیز من خداااااا