سریال زندگی در بهشت | قسمت 157 - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

به نام الله یکتا

سلام

واقعا هرچقدر از این زیبایی ها بگیم تمومی نداره، مسیر پرادایس یه طرف، خود پرادایس هم یه طرف، هر دو تاشون بهشتن

اول فایل استاد که با اون آقا صحبت میکرد و میخندیدن و اونجا که گفتید انگار لری خودش تراکتورو برده آماده کرده برگردونده بدون اینکه شما بفهمید و حتی پولشو ازتون بگیره، منو یاد این موضوع انداخت که انسانها همه ذات خداوندی رو در وجودشون دارن همچنین همه یه شخصیت دوست نداشتنی و بد هم دارن، حالا این ما هستیم که برانگیخته میکنیم شخصیت افراد رو، ممکنه اون آقایی که با استاد جون اینطور میخندید، در جای دیگه با کسی دیگه کاملا پرخاشگرانه عمل کنه، ممکنه لری با کسی دیگه کاملا سرد و بی روح برخورد کنه، پس چرا اینطور این بندگان خدا دستی میشن از بی نهایت دست خداوند و میان خالصانه، معرفتی، دوستانه و برادرانه و حالا هر اسمی که داره، میلن و کارهای استادو رایگان براش انجام میدن، اینقدر برخورد زیبایی باهاش دارن؟

چون استاد این شخصیت اون افراد رو برانگیخته کرده، استاد با توجه به نکات مثبت انسانها، اولا انسانهای مناسب رو به زندگیش دعوت کرده، دوما بهترین شخصیت اون افراد رو برانگیخته کرده و این نشون میده که میشود، میشود برخلاف تمام گفته های مردم عادی که همه رو بد میدونن الا خودشون، برخلاف افکار مزخرف اونا، چنین روابطی ایجاد کنی، چنین شخصیتی از انسانهارو بر انگیخته کنی، این چنین دوستی هایی با عشق بنا کنی، پس به قول دوستمون سپیده جان، اونا هرچی میخوان بگن، من میدونم و هدایتم! و این هدایته که همه چیز به استاد داده و همه چیز به ما میده، که به قول استاد هر وقت ایشون روی هدایت حساب کرده سود برده و هروقت گوش نکرده ضرر کرده، چون همه چیز هدایته، این پرادایس که اینقدر بهشتیه، اینقدر بهاری و با حس خوبه، با هدایت الله رسیده به اینجا، اگه این مرغامون رسیدن به این نقطه، خداوند هدایتشون کرده،

هان راستی!! طاووسامون کجان. ئه!!😂یه لحظه مغزم ارور داد. استاد کجان پس اینا؟😂

به خدا هرچقدر از زیبابی پرادایس بگیم کم گفتیم، شما آسمانو ببین، استاد جان دیروز توی راه برگشت از شمال، توی آزادراه به آسمون نگاه کردم دیدم خیلی پهناور و گسترده و بدون مانعه ها، ولی به خدا قسم هیچ وقت نشده که حتی یک درصد اون زیبایی آسپون پرادایسو داشته باشه، اصلا این پرادایس یه تیکه از بهشت بوده کنده شده افتاده رو زمین، چقدر زیباست، چقدر این مردمش نازنینن، چقدر اتمسفرش عالیه، چقدر فوق العاده است، تازه وقتی شما هم توش هستید که زیباییش اصلا کهکشانی میزنه بالا🥳🥳😍

خدایاشکرت. ذوق و شوق استاد برای باز کردن در چیکن تراکتور بی دلیل نبود، کی میتونه آخه از این حس زیبا بگذره! وقتی این گوگولی مگولیا اینطوری میان بیرون و از سر و کولت بالا میرن، میشینن تا نوازششون کنی، میگن بغل بغل👶👶😂 آخه آدم دلش میاد اینارو تو قفس نگه داره؟ خدایا چقدر اینا نازن آخه! چقدر خوجملن! چقدر گوگولین. الهی شکرت.

عاشقتونم استاد جون

ولی این دره واسه بوقی کوچیک نبود؟🤔 ایشالا که مناسبه.

استاد اینجا اصفهان که بهارش اصلا برام باور کردنی نبود، تا رسیدیم توی شهر به خدا بوی عطر گلها خورد تو صورتم، هوا ابری، درختا خوشگل و سبز و تر و تمیز، یک انرژی بهاری بینظیری بود که حد نداشت، گفتم خدایا چی میشد اگه این هوا یه دکمه استپ داشت میزدی همینطوری میموند، یعنی قشنگ آدمو عاشق خودش میکرد از بس که حسش خوب بود. خدایاشکرت

مطمئنا پرادایس هم اونقدر بهاری و بینظیر شده که حد نداره و این رو هم مطمئنم که یه روزی ما هم توی بهار، با اجازه شما میاییم توی این پرادایس و اونجا از همین الان بگم که استاد جون آب قند واسه من آماده کنین چون اون همه زیبایی بهاری زانوهامو شل میکنه😂

خدایاشکرت

عاشقتم استاد جان عزیز و گرامیم

ایشالا با هدایت الله میخوام توی همین فروردین ماه به امید خودش دوره دوازده قدم رو شروع کنم و خدا میدونه عید سال دیگه چه نتایجی توی زندگیم باشه، خدایا قربونت برم.

دستتون در دست الله یکتا