سریال زندگی در بهشت | قسمت 158 - صفحه 10

خدای خدایی خدای خدای من واقعا نمیدونم چجور این همه آگاهی هایی که از این فایل رو گرفتم بگم

خداااایااااااا من تازه فهمیدم چه اصل مهمی رو نمیدونستم استادجان ساعت دو نصفه شبه ولی دلم میخواد بلند شم داد بزنم بیرون بگم یافتم یافتم من یافتم چرا نتیجه هام دلخواهم نبود من یافتم چرا وقتی کامنت میزاشتم توسایت گوشه ذهنم فکر لایک بودم من یافتم چرا باینکه شناختم خیلی بیش تر شده نسبت به خودم و علایق زیادی رو توی خودم پیدا کردم ولی چرا تا حالا حتی یه قدم عملی براشون بر نداشتم که چرا هنوز دنبال توجه ام هنوز دلم میخواد به همه نشون بدم چقدر آدم قوی و مستقلی هستم

چون حرف ها و طرز فکر من با باور واقعی ایی که داشتم تفاوت داشت چون من سعی کرده بودم طرز فکرم رو تغیر بدم اما باوره فقط یه کوچولو در حدی که کار کرده بودم تغیر کرده بود مثل اینکه هی میگفتم من به محض اینکه علاقه ام رو بشناسم میرم تو دل کار و تجربه میکنم و هدایت میشم و همه رو تشویق میکردم که به علایق شون فکر کنن اما یه قدم عملی ور نداشتم چون میگفتم من برام مهم نیست حرف بقیه و میخوام به سبک شخصی ام زندگی کنم اما هنوز هم که دارم این کلمه ها رو مینویسم دنبال تایید دیگرانم دنبال تمجید فامیل و دوست هامم دنبال جلب توجه ام

خداییییییی من این نمیدونم چطوووور این اتفاق هایی که اعتماد رو توضیح بدم

خدایا سپاس گزارم که تونستم ذهنم رو کنترل کنم همه اش به لطف تو بود خدایاااااای من .

من به جای اینکه توجه ام رو بزارم روی سلامتی روی نکات مثبت توی توهم بودم که دارم ذهنم رو کنترل میکنم در حالی که فقط داشتم ادا در میاوردم و خودم رو قانع میکردم که من باور های خوبی درمورد سلامتی دارم چون وقتی که یه مقدار خوب روی خودم کار کردم یه مقدار اعراض کردم یه مقدار که کنترل کردم وردودی های ذهنم رو و نتیجه گرفتم سریع گفتم تمام من دیگه سلامتم من دیگه باور های خوبی درمورد سلامتی دارم و اوایل همه چیز خوب بود هنوز هم اعراض میکردم اما از یه جایی بی اهمیتی رو با اعراض اشتباه گرفتم اعراض یعنی نبینی نشنوی درموردش حرف نزنی و بهش فکر نکنی اما من با بی اهمیتی می شنیدم اسمشو میاوردم و می دیدم اما به خیال خودم که دارم کنترل ذهن میکردم مثلا تو بحث ها درمورد بیماری شرکت نمی کردم اما میشندیم

می دیدم کس هایی که تجربه کردن دارن درموردش حرف میزنن و با افتخار میرفتم بهشون میگفتم ههه من انقدر سیستم ایمنی بدنم قوی هست که همه جا میرم و همه کار میکنم ولی تا الان سالم و سلامت بودم و هستم در حالی بابا دختررررر خوب تو که داری به همون توجه میکنی تو که داری توجه ات رو میزاری روی فرکانس نادلخواهت.

خدایا هزاران مرتبه شکر هزاران مرتبه سپاس گزارم

من امروز زیاد اوکی نبود یکمی کسل بودم به جای کنترل ذهن بهش دامن زدم حرف های بقیه رو شنیدم

ورودی هام رو کنترل نکردم و با اینکه روز قشنگی داشتم و با دوست های جدیدم کلی بهم خوش گذشت امروز استقلال رو تجربه کردم زیبایی و انرژی و نشاط رو تجربه کردم و توی اون ها شوق دیدم اما توجه ام رو یه جاهایی روی حال جسمی بدم گذاشتم و وقتی برگشتم خونه یک ساعت بعد یک حالی بودم یک اوضاع بدی بود که دوست ندارم درموردش بگم

و تو اون لحظه که رفتم توی رخت خواب سریع گفتم

کنترل ذهن کنترل ذهن کنترل ذهن

استاد بارها دیده بودم توی فایل ها می گفتین که به محض اینکه باور هاتون تغیر میکنه همون لحظه نتیجه میبینین و استاد این لحظه لحظه ایی که فقط پنج دقیقه از حال وحشتناکم و سلامتی و حال خوب و انرژی و سلامتی که الان دارم میگذره

اینجا دوتا نکته داشت که هر کی اینو میخونه حتما بهش توجه کن که همه ی ما شنیدیم قبلا ولی فرق میکنه بین درک کردن و عمل کردن با شنیدن .

اول اینکه این دومین باری هست که به محض اینکه باور هام رو تغیر دادم و درک کردم و یه مقدار کنترل ذهن انجام دادم نتیجه رو توی اختلاف چند ثانیه دیدم اما ایندفعه با آگاهی عمیق تر این لحظه رو درک کردم خدااااااااای من هزاران مرتبه سپاس گزارم

به محض اینکه توی مسیر درست میافتیم و باور های درست رو جایگزین کد های مخرب میکنیم نتیجه میبینم بابا منی که بخدا نتونستم بشینیم جوراب هامو پام کنم و حتی نمی تونستم تکون بخورم الان چهار زانو نشستم دارم با کمال سلامتی کامنت می نویسم و قسم میخورم که فقط چند دقیقه از حال بدم میگذره

چون من فهمیدم اعراض نمی کردم انکار میکردم ذهنم رو کنترل نمی‌کردم خودم رو بی اهمیت نشون میدادم

من فهمیدم که چه باور های اشتباهی داشتم توی یه لحظه با درک این موضوعی که استاد توی این فایل مطرح کرد انگار توی ذهنم یه جرقه خورد که دقیقا توی هر مسئله ایی کجا پاشنه اشیل مخفی منه کجا شرک های مخفی وجود داره

مثلا من میگم رو عزت نفس ام کار کردم و نتیجه هایی هم دیدم اما نه اینجوری که میخواستم و همین لحضه واقعا صادقانه میگم که هنوز هم دوست دارم توجه دیگران رو جلب کنم و محبوب باشم و تائید بشم ، من نباید در هر حرف فقط روی باور هام کار کنم

الکی ادا در بیارم که چقدر موحد هستم و چقدر با مردم عادی فرق دارم بابا تنها فرق من یه چند تا آگاهی هایی هست که میدونم ولی در عمل هم آیا فرقی دارم با مردمی که روی خودشون کار نمیکنن

یا بقولی فقط در حد حرفم؟

خدایا هزاران مرتبه شکر من فهمیدم من یافتم من یافتم

به نتیجه ها نگاه کنید همون چیزی هستن که میخواین آیا واقعا کنترل ذهن میکنید و اعراض میکند و یا انکار میکنید

فکر میکنید به دانسته هاتون یا هر چی بنظرتون درست اومد رو سریع قبول میکنید؟

خدایا کمکم کن که هر لحظه بتونم ذهنم رو کنترل کنم خدایا هزارااااان مرتبه سپاس گزارم هزارااااااان مرتبه سپاس گزارم به خاطر حال خوبی که الان دارم

بابا این وقتی این فایل تموم شد انگار درهایی از آگاهی به روی من باز شدم و فقط هی با خودم همین حرف ها رو تکرار میکردم و آروم آروم توی همون بین همه ی نشونه هایی که حالم رو بد کرده بود ناپدید میشدن و من حسش میکردم چقدر قدرت داره به بدنم برمیگرده و با خوشحالی میگفتم ببین مامان من همین حالا که دارم درمورد این چیز های باهات حرف میزنم حالم خوب شده مامان

اصن عالی عالیم ، سلاااااامت😃🙏🏻

خدایا هزاران مرتبه شکر من که چه فکر هایی توی سرم افتاده بودم که الان چی کار کنم تو صدم ثانیه یادم افتاد که عه من امروز که با بچه ها توی زمین بسکت بودیم داشتم یه فایل جدید زندگیدر بهشت نگاه میکردم که استاد رفته بود واکسن بزنه و حسم بهم گفت برو سراغش اول رفتم نشانه هدایتم که جهاد اکبری برای تغییر شخصیت بود رو گوش دادم و خدایاااااا من آشغال ها رو زیر فرش زندگیم زده بودم من اونجور که باید روی باور هام کار نکرده بودم فقط توهم کار کردن روشون رو داشتم چون نتایج همونن

و بعد اومدم سراغ این فایل که امروز وسط کلی شلوغی یه مقدارشو واسه سرگرمی و اینکه حوصله ام سر رفته بود دیدم

و یه حسی بهم گفت برو ببینش یه جوابی توی این فایل هست و میتونم بگم این فایل یکی از بهتررررررررین فایل هایی بود که تا به الان دیدم اصلا بنای افکار من رو تغیر داد نگاه من به این آگاهی ها رو عوض کرد خدایااااا هزارااااان مرتبه سپاس گزارم سپاس گزارم سپاس گزارم

من حتی اگر همه ی دوره های استاد رو هم می خریدم تا این آگاهی رو درک نمی کردم هیج فایده ایی نداشت فقط نتایج کوچیک بود و بس .

بابا فرق میکنه بین باوری که واقعا تغیر کرده تا طرز فکری که ظاهرش عوض شده فرق میکنه بین کامنتی که لحظه لحظه فیلم رو هی پلی میکنی که به زور آگاهی بکشی بیرون با لحظه ایی که یه بار گوش دادم و انقدر این آگاهی ها عمیق و واقعی بودن که من دارم از قلبم می نویسم

فرق میکنه بین اینکه باور لیاقت داشته باشم یا فقط ادای لایق بودن رو در بیارم و تو عمق وجودم احساسارزشمندی نکنم

فرق میکنه بین اینکه میگم من آزاد و مستقل ام با اینکه هر جایی میرم فکر میکنم نظر مامان و بابا چیهه و شرک می ورزم که اونا همچین اجازه هایی میدادن و چه فکری میکنن اصلا و درگیر تصمیم بقیه برای زندگیمم

فرق میکنه بین اینکه من از علاقه و عمل و توحید صحبت میکنم ولی یه قدم ور نمی دارم در راستای علایق ام و هنوز میخوام با نتایج ام نظر دیگران رو جلب کنم این آگاهی انقدر بزرگه که میشه توضیح درموردش حرف زد و مثال آورد چون همه چیز رو تحت شعاع قرار داده

بابا خوب هست بد هم هست ثروت است فقر هم هست عشق هست روابط نادلخواه هم هست سلامتی هست و بیماری هم هست آقا اینکه من این چیز های نادلخواه رو میبینم و انکار میکنم وجود شون رو و به خیال خودم که دارم اعراض میکنم که کنترل ذهن نیست که تغیر بنیادین باور ها نیست

من از همون هایی بودم که میگفتم واکسن نمیزنم بابا اصن مگه بیکارم چه نیازی دارم اصلا این بیماری سمت من نمیتونه بیاد توجه ام روی بیماریه بود و به خیال اینکه دارم اعراض میکنم اما فقط سعی داشتم انکارش کنم . خداوندا هزاااران مرتبه سپاس گزارم به خاطر سلامتی ایی که دارم استاد راست گفت به هر اتفاقی نگاه خیر داشته باشین من الان میفهمم دلیلش چی بود هزاران مرتبه سپاس گزارم من قرار بود که ذره ایی از این آگاهی ناب رو درک کنم و حالا باید تمرکزی روی این موضوع کار کنم خدایا هزاران مرتبه سپاس گزارم به خاطر سلامتی که دارم

نکته دومی پذیرفتن بود این جمله رو چندین بار از زبان استاد شنیدم که آقا بپذیر ضعف های شخصیتی تون رو بپذیر نقاط ضعف تون رو و بعد سعی کنید روشون کار کنید

و من فکر میکردم پذیرفتم در حالی که بازهم داشتم تقلا میکردم که تظاهر کنن باور های خوبی دارم روابط خوبی دارم عزت نفس دارم و عمل میکنم و قدم های توحیدی ور میدارم اما همه این ها توهم بود من الان پذیرفتم من الان پذیرفتم که چه باور هایی اشتباهی داشتم و وقتی که این موضوع رو درک کردم و اشتباهات و نقاط ضعفم رو پذیرفتم تازه چشمم به روی این حقیقت باز شد که خداااای من من داشتم الکی دست پا میزدم

الان میدونم باید چی کار کنم هنوز هم اون باور های اشتباه هستن با درک کردن و فهمیدن این آگاهی نرفتن ولی من شناختم شون حالا باید قدم برادرم باهاشوون رو به رو بشم و از دل باور هایی که دارم بکشونم شون بیرون روشون تمرکز کار کنم و هر روز تاکید میکنم یه زمان موقت نه همیشه روی بهبود شون کار کنم

خدایا سپاس گزارم هزاراااااااان مرتبه سپاس گزارم به خاطر این آگاهیییی که کل نگاه من رو نسبت به گفته های استاااد عوض کرد

بابا اعراض نه انکار

کار کردن واقعی رو باور ها نه ادا در اوردن

توحید مواقعی نه زیر پوستی شرک ورزیدن

خدایا هزاران مرتبه سپاس گزارم انگار مسیر جدیدی برا باز شده یه روشنایی

مثل اینکه انگار تازه فهمیدی کی هستی و چی کار میکردی تاحالا و الان باید چیکار کنی انگار که همه ی پرده ها از جلوی چشمات کنار می ره و تو تفاوت واقعی رو درک میکنی حالا به ایمان من و میزان تعهد ام برای تجربه زندگی دلخواهم بستگی داره که چقدر از این آگاهی استفاده کنم و قدم برادرم.

خدایا هزاران مرتبه به خاطر سلامتی و قدرت جسمانی که دارم سپاس گزارم

به خاطر این سلامتی که این لحظه حس میکنم سپاس گزارم

به خاطر همه ی هدایت هایی که از سمت تو میان سپاس گزارم

من این اواخر بیش تر هدایت خدا رو درک کردم و قبول کردم و باور کردم و به خداوندی خدا قسم چه نتیجه ها که گرفتم هر چقدر که کار کردم و به هدایت ایمان داشتم همون قدر نتیجه گرفتم و هدایت شدم

خدایا هزاران مرتبه سپاس گزارم

هزاران مرتبه سپاس گزارم خدایا به خاطر استاد عزیز که این آگاهی رو بهمون داد سپاس گزارم به خاطر استقلالی که امروز احساس کردم سپاس گزارم

به خاطر آشنایی با بچه های خوب و مهربونی که امروز دیدم سپاس گزارم به خاطر رفتار دوستانه زهرا سپاس گزارم به خاطر احترام عباس سپاس گزارم به خاطر همراهی سینا سپاس گزارم و همه ی این ها تک تک این ها همه و همه اش به خاطر تو بوده همه این رفتار های خوب از خدای من میاد که قلب ها رو برای من نرم میکنه

خدایا سپاس گزارم به خاطر هوای خوبی که امروز شهر قشنگم داشت سپاس گزارم به خاطر مادر عزیزم و عشقی که نسبت به من داره سپاس گزارم که امشب انقدر همراهی با خانواده ام برام لذت بخش بود سپاس گزارم به خاطر این حجم از رفاه و امکانات

خدایا سپاس گزارم به خاطر سلامتی که دارم سپاس گزارم به خاطر بدن قوی که دارم سپاس گزارم که هدایت شدم به لطف و رحمت تو به این فایل و آگاهی ها

آقا من قرار نیست نتایج دیگران بگیرم من اگه روی خودم کار کنم من اگه باور های درست رو جایگزین کنم اگه کد های درست رو بزارم

نتایج دلخواه خودم رو میگیرم بابا همه تجربه های گذشته خودت و بقیه رو بریز دور و تمرکز کن روی آگاهی هایی که بهت کمک میکنه رو باور هایی که زندگی ات رو بهبود میده

خدایا هزاران مرتبه سپاس گزارم کمکم کن بتونم با تعهد قدم بر دارم و از این آگاهی ها استفاده کنم و عمل کنم عمل کنم عمل کنم

استاد نمیدونید چقدر سپاس گزارم چقدر این نکته نابی که گفتید عالیییی بود سپاس گزارم که دستی از دست های خداوندا در زندگی من هستی خدایا سپاس گزارم هزاااران مرتبه.