سریال زندگی در بهشت | قسمت 158 - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

219 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ستاره شو گفته:
    مدت عضویت: 2331 روز

    سلام سلام استاد و خانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسی

    جهان دو قطبی، جهان دو قطبی، جهان دو قطبی، جهان دو قطبی، جهان دو قطبی…

    آقا جان اینطور نیست که باور داشته باشی چیزی بدی در این دنیا وجود نداره! مثلا بیاییم بگیم که این دروغ هست که بیماری وجود داره یا من باور دارم… اینطور از این فایل دریافتم همه این چیزها(تضادها) وجود داره ولی من بهش توجه و تمرکز نمیکنم. وقتی من بهش توجه و تمرکز نمیکنم تو فرکانس دریافتش هم نمیروم. مثلا جنگل هست، کویر هم هست، مثلا دریا هست خشکی هم هست چون این جهان دو قطبی هست.

    تنها در بهشت و جهنم هست که یک قطب هست، مثلا در بهشت جز حس خوب و زیبای چیز دیگری نیست و همچنین در جهنم جز بدی و زشتی چیزی دیگر نیست.اما این دنیای کنونی که توش زندگی میکنیم هر دوتا جنبه را داره، هم خصوصیات بهشت رو داره و هم خصوصیات جهنم.یعنی هم بهشته و هم جهنم!حالا هر آدمی به جنبه بهشتش توجه و تمرکز میکنه تو فرکانس جنبه بهشتی قرار میگیره و چیزای که تجربه میکنه حس خوب، سلامتی و ثروت هستند. اینجا یک نقطه ای که بگم، ذهن همینجوری طبق ورودی های که دریافت میکنه باروش میشه، مثلا ما بیاییم از صبح اخبار نگاه کنیم تا شب و بگیم که نه من این که اخبار میگه رو بارو ندارم، اینا دروغ میگن. ولی این مهم نیست که تو باور داری یا نداری و مهم نیست که چه عقایدی داری، مهم اینه که داری به چی توجه میکنی که ذهنت داره برنامه نویسی میشه، و وقتی داره ذهن از این چیزا برنامه ریزی میشه، تو زندیگت هم از این اتفاقات ناجالب میبینی.

    من الان چندساله به زیبای ها توجه میکنم که آرامشم زیاد شده اما این به این معنی نیست که همیشه همینطور خواهد موند! این تا زمانی ادامه خواهد داشت که من ورودی های ذهنم را کنترل میکنم! مثلا ی زمانی میشه حالا بطور اتفاقی با چیز ناجالب برخورد میکنم یهو ذهنم از این رو به اون رو میشه و کلی احساسم بد میشه.با این فایل استاد پاشنه آشیلم را کشف کردم، قبل از این با خودم بد برخورد میکردم که تو خوب به قانون عمل نکردی و اصلا این همه سال کار میکنی هیچی هیچی الکی بود؟ چرا مثلا با یه اتفاق حالت بد شد و کلی چیز چرت و پرت ذهنت اومد؟، تو این قضیه مشکل داشتم اما امروز دریافتم که این طبیعی است که حالم بد بشه مهم نیست که چندساله روی خودم کار میکنم. این حرف استاد منو خیلی تکون داده که کافیه به ذهنت مجال بدهی تا تو را پرت کنه به ناکجاآباد. و استاد چقدر شما به قانون عمل میکنید و چقدر صادقانه خودتون را ضعیف میبنید در مقابل ذهن و افتاده عمل میکنید، تلویزیون نگاه نکردن این را ثابت میکنه، نمیگین دیگه من استادم و تمام به ذهنم مسلط هستید میگید که نه من به ذهنم مجال بدهم با اینکه قانون را خوب بلدم حالا یک تلویزیون نگاه کنم که اشکالی نداره که، من که میدونم این اخبار دورغ و باور ندارم،چیزیم نمیشه. اما میدونید که هر لحظه توجه کنید تو مدارش قرار میگیرید و این اون نقطه هست که من فکر میکنم تازه امروز حالیم شده مغرور نباشم و هر لحظه ورودیم را کنترل کنم، حالا آگاه یه اتفاق ناجالبی هم می افته که طبیعی هست که این ربطی نداره من کی بودم! (مثلا من خودم اینطور فک میکردم که من که قانون جذبی شدم دیگر هر اتفاق بدی بی افته یعنی من درست قانون را درک نکردم) فقط سعی میکنم ذهن را آروم کنیم.

    … و آدمهای بد وجود دارند.من اینو خیلی درگیر بودم یک هفته پیش. من یک رابطه داشتم… با همه خوب رفتار میکنیم و بعد از آشنای با قانون جذب تمرکز میکردم روی خصوصیات خوب طرف مقابلم و با بقیه هم خیلی خوبتر شدم، نه عصبانی میشدم نه چیزی ولی با این فرد رابطه ام یکم خوب شد، در بیشتر اوقات بحث میکردیم… در رابطه با این فرد خیلی به خودم سخت میگرفتم و این باور را داشتم که چیزی تو درون من هست که اینطوری باهم برخورد میکنیم، من نتونستم خودم را تغییر بدهم… این در این لحظه بزرگ ترین پاشنل آشیل من بود ک بارو داشتم آدم بد وجود نداره برای همین این رابطه را حفظ میکردم و میگفتم ک من چی دارم که بدی ازش دریافت میکنم؟(اینم بگم که من حالم خراب نمیشد و یک حسی میگفت تقصیر تو نیست اون مشکل داره باید تموم کنی)

    همین که استاد میگن راه حل هر مسائل تو خود مسئله هست. مشکل من این بود که فکر میکردم آدم بدی وجود نداره، حالا با این فایل دریافتم که آدم بد وجود داره و ایشون هم طبق فرکانس قبلی و اعتماد بنفس ضعیف من وارد زندگیم شده بود.

    فهمیدم که با دریافت فیدبک از یک نفر باور نکنم که من طوریم هست و منم که مشکل دارم، بلکه از چند نفر فیدبک منفی دریافت کنم، اگه با چندین نفر رابطه هم نباشه اونوقت قبول میکنم که چیزی در درون من هست و الا ک یک نفر مهم نیست باید ولش کنم و دیگر تلاش نمی‌کنم همه رو از خودم راضی نگه دارم.

    استاد عالی هستی😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    سعید ایکانی گفته:
    مدت عضویت: 1711 روز

    به نام خالق یکتا…

    درود بر شما استاد گرامی و همچنین سرکار خانم شایسته عزیز….

    خداوند را بسیار شاکرم که دستی از دستان خود را بر من نمایان ساخت….

    استاد گرامی حدود ۶ ماه هستش که بصورت جدی شما رو دنبال میکنم..یعنی در سایت عضو شدم و قبل از اون هم از فایلهای شما که در کانالهای متفاوت وحود داست استفاده میکردم که حدودا یکسال میشود…

    مطلبی رو که میخواستم خدمت جنابعالی عرض کنم این هست که من زمانی که با شما بیستر آشنا شدم ، به خدا نزدیک تر شدم ، و علارغم اینکه هر روز به ثروتم در زندگی اضافه شد ، باشید اینطوری خدمتتون عرض کنم که ، دوباره متولد شدم و این رو مدیون شما هستم ، و خداوند را هزاران بار در روز شکر گزارم از حضورتان…..از اینکه پیام اور شدید برای کسانی که با تمام پتانسیلی که در زندگیشان داشتند ولی گمراه بودند…شما سکان زندگی را محکم به دستمان دادی و یادمان دادی که به جه صورت از مسیر لذت ببریم

    …از خداوند مبخواهم مرا به سمت دوره های شما هدایت کند …..

    ارادتمند شما …

    خداوند یار و نگه دارتان باشد….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سعید ایکانی گفته:
      مدت عضویت: 1711 روز

      درود بر استاد عزیز و گرامی و همچنین سرکار خانم شایسته محترم…

      استاد در ابتدا من خریدم و از کتابهای شما شروع کردم و با خوندنشون هر روز بیشتر و بیشتر نقاط بالقوه وجودم به بالفعل تبدیل شد . و مثل کسی که مدتها آب ننوشیده و وقتی به آب میرسه نمیتونه زیاد آب بنوشند …منم وقتی با صحبتهای شما وکلام شما بیشتر آشنا شدم…قدم اول رو از سایت شما خریداری کردم و خداوند شاهد هست که من چقدر نگاهم به دنیا و همه چیز عوض شد و هر روز که میگذره انگار من دوباره متولد شدم….صحبت خیلی دارم امیدوارم در اولین فرصت در کلاپ هاس یا هر طریق دیگری که هدایت شوم از موفقیتهام براتون صحبت کنم…

      شما عااااآااالی هستید

      خداوند یار و نگه دارتون باشد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    علی فرخی گفته:
    مدت عضویت: 1907 روز

    به نام خدا

    سلام استاد عزیز و سلام خانم شایسته عزیز

    خیلی وقته که کامنتی نذاشتم .

    ان شالله خدا کمک کنه تا بتونم این کامنت رو بنویسم .

    هر آنچه به آن توجه کنی از جنس همان وارد زندگیت می کنی .

    من از همون روز اول این بیماری شایع، به اون فکر نمی کردم چون که می دونستم قانون به هر چیزی که فکر می کنی از جنس همون وارد زندگیت می کنه . اما این به این معنی نیست که مریضی ها وجود نداشته باشه. طبق گفته های استاد زمین دوقطبیه.هم چیزهای خوب داره و هم چیزهای بد.

    خدا رو شکر می کنم که در مسیری قرار گرفتم که توجهم به چیزهای خوب این دنیاست .

    یک خبر دیگه ای رو هم به دوستان بدم که من شروع کردم به نوشتن و پر کردن دفترچه از نکات ناب استاد ، باورتون نمی شه تاثیری که تو نوشتن هست تو گوش کردن ویس ها نیست .

    خدا رو شکر که وارد این مسیر شدم و شروع کردم به نوشتن.

    خدا رو سپاس که هر روز الهامات خدا به من گفته می شه. امروز خدا یک ایده ای توی بیزینسم به من گفت که مات و مبهوت موندم 😍 و صد بار گفتم خدا رو شکرت .

    از وقتی که شروع کردم به نوشتن نکات استاد اصلا انگار وارد یه مدار بالاتر شدم و ایده های جذاب تری خدا بهم می گه.

    انشالله در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    مرضیه سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 2022 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد و همه دوستان

    بریم تمرکز بر نکات مثبت

    به به مبارکه استاد هم واکسن زدن

    استاد راستش رو بخواهید من اون موقع که شما واکسن زدید فکر کنم تو اینستا فایل گذاشتید که واکسن زدید یکم جا خوردم

    گفتم استاد که میگه بدن من به بیماری مقاوم هم باور من در مورد سلامتی درسته و …

    چرا واکسن زده

    بعد که در موردش صحبت کردید و توضیحاتی که دادید متوجه شدم

    خودمم اولش در مورد زدن واکسن مقاومت داشتم ولی بعدش از چند منظر این موضوع رو برای خودم حل کردم

    اول اینکه مثل شما میخوام آزادی داشته باشم اگر مسافرتی یا هر کاری مثلا کار بانکی داشتم نداشتن کارت واکسن برام مسئله بشه

    دوم اینکه نمیخوام مسئله ای همش گوشه ذهنم باشه مثل اینکه یه کار انجام نداده ای داشته باشم ذهنم درگیرش بشه .

    سوم اینکه مسئله ترس بود چون من میترسیدم از زدن واکسن باید با این ترس مقابله میکردم و واردش شدم

    الان که واکسنم رو رفتم زدم خیالم از هر سه مورد راحت شده

    ترسم ریخت دیدم که ترس پوچ و واهی بود اصلا حتی یه استامینوفن هم نخوردم به هیچ وجه مشکلی برام بوجود نیومد نه تب نه درد هیچی خدارو شکر

    خیالم راحت شد اگر آینده سفر هوایی یا به هر شکلی به کارت واکسن لازم باشه هیچ نگرانی ندارم

    و خدارو شکر میکنم

    ماشین زیبای قرمز استاد که هروقت میبینم رنگش رو تحسین میکنم

    دقیقا یکی دو روز پیش بود توخیابون یه ماشین شبیه ماشین شما قرمز دیدم به خودم گفتم ببین به خاطر توجه کردن به کروت استاد الان این صحنه رو دیدی

    استاد دلیل نتایج شما هم همین است که شما فقط از اتفاقات خوبی که براتون رخ میده صحبت میکنید برعکس اکثر مردم…

    کاری که من خودمم نمیتونم به خوبی انجام بدم

    چقدر جالب استاد تو ایران هم از این توهمات در مورد واکسن هست

    خداروشکر که من و خانوادم درگیر این توهمات نبودیم از اولش

    استاد تحسینتون میکنم که چندتا درمانگاه رفتید تا کارتون انجام بشه با یه بار به مشکل خوردن برنگشتید خونه تا به زمین و زمان بدوبیراه بگید

    تحسین میکنم این مقاومت برای هر کاری رو در زندگیتون

    اگر این مقاومت شما نبود الان شما اینجا نبودید

    تحسین میکنم شما رو که در مداری هستید که افراد فقط میخوان کار شما رو انجام بدن

    هرجایی می‌روید افرادی هستن که به شما در انجام بهتر کارهاتون کمک کنن

    مرسی استاد بابت توضیحات تون

    اتفاقا چند روز پیش پدرم یه فیلم نشان دادم بهم که یه شخص بزرگی به صحبتی کرده بود که اصلا جالب نبود

    به خدا به محض اینکه اول فایل رو دیدم گوشی رو دادم پدرم گفتم اینارو درست کردن گفت نه خودش داره میگه گفتم باور نکن اینا رو براش درست کردن

    خداروشکر میکنم از وقتی با شما آشنا شدم هر حرفی رو نمی پذیرم هرکس هرچی گفت باور نمیکنم دنبال چرت و پرت نمی‌رم

    به خدا اذیت میشم اگر کسی برام فیلم دلقک بازی و چرت و مسخره بفرسته

    به خاطر همین برای چندمین بار اینستا و واتساپم رو حذف کردم

    بعد یه مدت چون لازم داشتم دوباره واتساپ رو نصب کردم بازم یه عده بیکار هستن که فیلم های مذخرف میفرستن

    استاد تحسین میکنم این نگاه مثبت شما رو به هر مسئله ای مخصوصا در مورد این بیماری چقدر نکته مثبت بیرون کشیدید از دل این بیماری

    که برای خیلی ها وحشته

    دمت گرم بی نظیری

    خدای من ساحل زیبا و پر از زیبایی

    خدایا من عاشق ساحل هستم اصلا ضعف میکنم وقتی دریا میبینم

    یکی از آرزوهام زندگی کردن در مکانی نزدیک ساحل هست انشالله بهش میرسم

    مریم جون زیبا تحسین میکنم شفافی رنگ صورتتون رو زیبایی تون موهای خوش رنگتون گل سر زیباتون شلوار قرمز دلبری تون

    خدایا شکرت کلی درس امروز یاد گرفتم

    سپاس فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    سحر غلامی گفته:
    مدت عضویت: 1426 روز

    سلام به الگوهای قشنگ زندگی من.

    چی بگم چی بگم چی بگم از این سریال فوق العاده.

    چی بگم که هر چی بگم کم گفتم.

    چی بگم که حق مطلب ادا بشه آخه.

    چقدر خوبه چقدر خوبه چقدر خوبه.

    اصلا احساس میکنم ساعتایی که برای تماشای این سریال وقت میذارم جزو عمرم حساب نمیشه.

    واقعا مثل یه کارگاه عملی میمونه.

    مرسی استاد ،مرسی بابت این سخاوت که این زیبایی ها رو با ما به اشتراک میذارید.

    چیزهایی رو من دارم همراه این سریال یاد میگیرم که هیج جا نمیشه یاد گرفت.

    واقعا مطالبی رو تو فایل ها یا دوره ها شنیدم که خیلی برام جا نیفتاده اما اینجا دارم میفهمم دارم لمس میکنم که دقیقا منظور از اون حرفا چی بود و باید چطوری عمل کرد.

    چقدر شما خوب بلدید این رسالتی که روی دوشتون احساس کردید رو از عهده ش بربیاید.

    تمام لحظاتی که دارم میبینم توی دلم خداروشکر میکنم که این سعادت رو دارم که این لحظات روببینم.

    هیچ سریالی توی دنیا برام قشنگی این سریالو نداره.

    واقعا که اسم زندگی در بهشت برازنده ی این سریاله.

    دقیقا شبیه همون بهشتیه که توصیفش رو تو کتابا خوندیم و الان داریم توی همبن دنیا میبینیمش.

    فقط خواستم تشکر کنم و بگم که خداروشکر بابت وجود شما.

    و به خودم افتخار میکنم که شمارو به عنوان الگوی زندگیم قرار دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    مهسا نصرالله زاده گفته:
    مدت عضویت: 1817 روز

    به نام الله مهربان

    سلام به استاد جانم ومریم جانم و تمام دوستانم

    خدایااا آخه چجوری جوابمو میدی

    چقدر دقیق و درست داری هدایتم میکنی

    چقدر در زمان درست هرآنچه رو که نیاز دارم به من میدهی

    استاد این فایل امروزتون قشنگ داشت دیوونم میکرد

    من مات و مبهوت فقط چشمم به صفحه بود و گوشم به حرفاتون

    مگههه میشه انقدر درست ودقیق عمل کنه جهان

    اخه چه قانونیه چه خداااییه که انقدر درست کار میکنه

    امروز زمانشه که از یه تصمیم درست زندگیم صحبت کنم

    استاد من قبل از آشنایی با شما

    یکسال بود که با یک خانومی آشنا شدم که خودشناسی تدریس میکردن

    و هنوزم خیلی دوستشون دارم و کلی چیز ازشون یاد گرفتم

    اما زمانی که به تضاد بزرگی برخوردم،از خدا یه راهی میخواستم سبب شد که با شما آشنا بشم

    بعدش دقیقا اوج این بیماری من با شما آشنا شدم و فایلاتون رو که گوش میدادم

    میگفتین هیچکسس جز شما نمیتونه زندگی شما رو تغییر بده

    همه چی خودتی و تو زندگی فقط روی خدا حساب کن

    از هیچکس تو زندگیت نترس

    وکلییی باور های قشنگ دیگه رو از شما شنیدم

    حالا همون زمانا کلاس خودشناسی هم میرفتم

    بعد دیدم اون کلاس جوش طوری شد که رفت سمت فرعیات

    همشش داشتن در مورد بیماری حرف میزدن

    استاد بخداا قسم که تمااام این چیز هایی که امروز در موردش صحبت کردین تو اون کلاس صحبت میشد که مثلا بیل گیتس نقشه ها داره

    میخوان منوچیپ وارد بدن انسان کنن

    میخوان آدما رو کنترل کنن

    میخوان آدما رو اصلا از بین ببرن و……

    بعد همون زمانا بین یه دوراهی شدید گیر کردم

    چون تازه با شما آشنا شده بودم نمیتونستم تشخیص بدم قلبمه که میگه نرو یا ذهنمه ک مقاومت داره نشون میده

    اما خوب یادمه که حسم خیلی بد میشد با این حرفا

    اصلا چون ناآگاهانه حرفاشون رو میپذیرفتم نسبت به دولت و… احساس خشم داشتم

    کم کم تونستم صدای قلبمو بشنونم که میگفت بدبین نباش

    هیچکس هیچ تاثیری تو زندگی تو نداره

    با اینکه خیییلی اون استاد رو دوست داشتم و دارم

    و اینکه خیلی پیگیر بودن که من کلاسارو ادامه بدم

    من موفق شدم این تصمیم رو بگیرم که دیگه ادامه ندم

    ولی ذهنم خییلی مقاومت میکرد خیلی نجوی ها میومد تو ذهنم

    که مهسا نکنه اشتباه کنی

    نکنه بعدا پشیمون بشی

    و دقیقا یادمه همون زمانا همش میگفتم خدایا یعنی میشه استاد عباسمنش در مورد این چیزا صحبت کنه من متوجه بشم تصمیم درسته یا نه

    همون زمان تو قسمت عقل کل هم سوال پرسیدم ولی انگار درست متوجه منظورم دوستان نمیشدم

    بالاخره تصمیم گرفتم که دیگه این کلاسو نرم

    تا اینکه امروز بعد دوماه از تصمیمم میگذره خدا چناااان محکم و صریح جوابمو داد که واقعا نمیدونم چی بگم

    اما باورم هزاران برابر بیشتر شده که خدای من در درست ترین زمان و مکان خواسته های منو برآورده میکنه

    بالاخره یه جایی،از یه طریقی جواب منو میده

    خدای من،چقدر درست همه چیز رو مدیریت میکنه

    من خییییلی الان خوشحالم که درست ترین تصمیم ممکن رو گرفتم و تمااام اون کلاسا واون کتاب هارو گزاشتم کنار

    فقط وفقط استاد دارم به حرفای شما گوش میدم و عمل میکنم

    فقط دارم از دوره ها وفایل های شما استفاده میکنم

    تمام اخبار وتلویزیون رو گزاشتم کنار

    سریال مورد علاقه من شده سریال زندگی در بهشت با وجود اینکه همههه مسخرم میکنن و میگن از دنیا عقبی چرا هیچ فیلم وسریالی نگاه نمیکنی

    همزمانی هایی که برام رخ میده واقعا زیباست

    امروز صبح داشتم بخش دوم قانون افرینش رونگاه میکردم که استاد درمورد قانون درخواست صحبت کردن

    الانم بعد چند ساعت بهم گفت ببین اگه درخواست کنی من چطوری محکم جوابتو میدم طوری که چنان قانع بشی، چنان قوی تر و مصمم تر قدم برداری که زندگیت کن فیکون بشه

    استاد سال ۱۴۰۰ برای من خییلی پر بار هست،سالی ک نکوست از بهارش پیداست

    تو این بهار،تو همین ماه انقدر من قوی تر شدم، انقدر من آگاهی دریافت کردم از فایل هاتون ک قابل توصیف نیست

    مخصوصاا اون فایل های صحبت با دوستان عااالی بود

    نتونستم چند وقتی کامنت بزارم اما تمام فایلا هاتون رو دنبال کردم کلی لذت بردم و میبرم

    خیلی زیاد دوستون دارم 😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    سید مهدی حسینی قورتانی گفته:
    مدت عضویت: 1941 روز

    عاشقتونم استاد جانم

    سلام به استاد عزیزم و مریم خانوم عزیزم و دوستای ناب و نازنینم

    الان که دارم این کامنت رو مینویسم با چشمانی پرررر از اشک و شوق و ذوقو همه چی خلاصه دارم تند تند براتون تایپ میکنم از نتایج و اتفاقات و باور ها و دگرگونی هایی که داشتم تا به امروز..

    هنوز اول راهیم و خیلی مونده برسیم به شاگردای برتر شما و مطمعنم که در مسیر تکاملم همه اینا به زودی طی میشه و از بابتش خوشحال و شکر گزارم و هر روز از شوقش اشکم در میاد.

    عاشقتونم استاد جانم که انقد با عشق بهمون درس زندگی میدین..

    در مورد بیماری صحبت کردین و افرادی که تفاوت باور داشتن و حرف زدن رو هنوز نمیدونن…

    میخوام بگم که باور ها چیزی جدای از اعمال ما نیست..

    این حرفی که میزنم رو باور کنید که با تمام وجود در لحظه دارم درکش میکنم…

    من کسی هستم که سال گذشته یعنی دقیقا یکساله از عضویتم میگذره پسر ناامیدی بودم که از زمین و زمان برام غم و اندوه وبدبختی میباریدو هر روز مشکلات روحی جسمی و همه جور دردی داشتم تو زندگیم تا اینکه به واسطه اشنایی های قبلیم با قانون جذب یه روزی بالاخره اون اشنایی ها من رو تو فرکانس اشنایی با شما قرار داد.

    اگه بگم از سال گذشته تا الان زندگیم زیر ورو شده کم گفتم

    یادم میاد روزایی که تازه فایلای شمارو میدیدم خیلی پذیرش حرفاتون برام راحت بود. چرا که قبلا با قانون اشنا بودم ولی درست درکش نکرده بودم و زمانی که قانون رو از زبان و بیان شما میشنیدم میفهمیدم که چرا من برعکس نتیجه گرفتم…

    شاید به یکماه نرسید نتایجی که من از قانون گرفتم تو زندگیم خودشو نشون داد.. همونطور که گفتم از لحاظ سلامتی هم روحی هم فکری هم جسمی داغون بودم و در عرض چند روز انگار همش از بین رفت…

    اولین فایل هایی که از شما دیدم دقیقا تو یکیش بود که گفتین من 15 ساله مریض نشدم و هربارم ک سرماخوردم با عسل ابلیمو خوب شدم..

    از اونروز این معجون همیشه تو ذهنم بوده… به لطف خدا تا همین امروز هر روز این یساله در حال مسافرت و گشت وگذار بودم حتی یبار کوچیکترین مریضی نداشتم و فقط یبار سرماخوردگی ساده داشتم که تو یه روز با عسل ابلیمو خوب شده..

    با وجود اینکه این ویروس و بیماری کل خانوادم رو درگیر کرد تو پاییز اما چون توجه و تمرکزم رو روش نذاشتم حتی ذره ای بهم اسیبی وارد نشد و بیمار نشدم.. به مدت چند ماه تو باجه بانکی مشغول به کار بودم و چون عادت نداشتم زیاد با ماسک راحت نبودم و حتی ماسک هم نمیزدم و حتی ضد عفونی هم استفاده نمیکنم و حتی کوچکترین تهدیدی نداشته برام…

    این باور رو که من سلامتم و هیچ بیماری منو نمیتونه تهدید کنه با تمام وجود تو این یسال داشتم و نتیجه گرفتم ازش و دیدم که قانون چقد دقیق عمل میکنه….

    اما از اونطرف، ضعف من در زمینه کسب درامد و باور های غلط و نصفه نیمه ای که برای پولسازی تو ذهنم وجود داره باعث شده همونقد که از لحاظ سلامتی نتیجه گرفتم از نظر شغلی و درامدی جلوی نتایجم گرفته بشه، ابتدای سال حسابی روی خودم کار کردم و از نظر درامدی و پولسازی عالی عمل کردم ایده ها و هدایت های عالی داشتم و نتایج عالی پیش رفت اما یکم که گذشت دیدم که سریع باور ها جا خالی دادن تو ذهنم و باز به مشکل خوردم. تو راه اندازی کسب و کار شخصیم باورای ضعیفم باعث شکست خوردنم شد ولی انقد کار کرده بودم و خوداگاهی داشتم و دارم که میدونسم مشکل از کجاست و الانم که اینارو میگم شدید در حال کار کردن روی باور ها وذهنیت مالی خودم هستم تا بتونم از نظر مالی و روابطم هم نتیجه مطلوب رو بگیرم…

    شاید جالب باشه، امروز با یکی از دوستانم که البته خیلی وقت هست دیگه دوست نمیدونم چون فرکانس و مدار منو ندارن و خودم رو درگیر رفاقت باهاش نمیکنم صحبت میکردم… از اون ادمایی که شدیدا باور های محدود و داغونی داره و گاهی باهام بحث میکنه…

    در مورد یه موضوعی با من بحث میکرد و من با اینکه با اینجور ادما میدونم نباید بحث کنم و کلا نباید در مورد این مسائل با کسی زیاد حرف بزنم اما به هرحال داشتم با وجود این دانایی و اگاهی باز بحث میکردم..

    با خودم فکر کردم یکم دیدم که درسته که میدونم نباید بحث کنم با افراد، و میدونم کارم شاید درست نیست، اما به لطف کار کردن روی خودم در سطحی از اگاهی هستم که میدونم اگر با وجود اینکه میدونم نباید بحث کنم و بحث میکنم این رو هم میدونم که این درجه رو هم باید پشت سر بزارم و این مرحله رو باید بگذرونم تا تکاملم طی بشه…

    اگه الان بحث میکنم با اینکه میدونم نباید بحث کنم ینی در مسیر تکاملی قرار دارم و خداروشکر میکنم که این همه اگاهی پیدا کردم به لطف اموزش های شما…

    افتخار میکنم به خودم واقعا و عاشقانه خودم و شمارو دوست دارم که زندگیم رو سرشار از خوبی و زیبایی کردین با اموزه هاتون…

    خواستم به عنوان کسی که در حال حاضر و در ان واحد نتیجه کار کردن روی یسری باور هاشو داره میبینه و نتیجه کم کاری رو یسری باور های دیگه رو هم داره میبینه بگم ممکنه خیلیامون اول راه قرار داشته باشیم و فقط با حرف بخوایم قانون رو به کار بگیریم اما رفته رفته میفهمیم که همه به عمل برمیگرده..

    شاید خیلیامون این مسیر رو چندین ساله رفتیم و فکر میکنیم همه باور هامون قوی و خوبه ولی فقط در اون زمینه ای که کار کردی نتایج خلق میشن و نه غیر از اون.. همونجوری که برای خودم ثابت شده امروز که زیبا ترین وجه قانون رو دارم میبینم واقعا وقتی در سلامتی به همون میزان باور هام نتیجه میگیرم در روابط و پولسازیم به همون میزان باور هام نتیجه میگیرم و متوجه شدم که واقعا قانون چجوری کار میکنه و تکاملی که همیشه حرفشو زدین چیه….

    خدایا شکرت

    عاشقتم استاد جونم…

    خیلی خوشحالم که هستم و هستین…

    دوستون دارم عزیزای دلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    مینو گفته:
    مدت عضویت: 1957 روز

    خداوندا به من فرصت بده تا یک زندگی زیبا مطابق میلم بسازم

    خدایا تو خدای زیبایی هستی که استاد عباسمنش بما نشان داد

    شکرت بخاطر استاد عزیزی که بندگی خدا را برایمان مساوی کرد با الهامات شیرینت با نعمتهای لذت بخشی که میخواهی با آنها ما را لعلک ترضی کنی

    کجا چنین خدایی میافتیم

    یارب 😭😍

    سلام استاد

    این روزها آنقدر دارد زندگیم قشنگ میشود

    خبر نداشتم پس طوفانها خدا برایم چنین بهشتی دارد میسازد

    دارم زندگی رویایی ام را خلق میکنم

    امیدوارم بزودی بیام و خبر بدم که من عقد کردم

    دارم به عشقم میرسم

    استاد ممنونم دستاتو از همینجا میبوسم که بمن راه رسیدن به خواسته هامو یاد دادی

    استاد چی قشنگتر از اینکه لذت ببری که کمک کردی آدما خدا رو بشناسن و به رویاهاشون برسن

    دارم لعلک ترضی رو اروم اروم میرسم بهش

    ممنون استاد امیدوارم خدا براتون زیباترینها رو بازم بیاره چون برای من داری زیبایی های زیادی میسازی

    دارم خلق میکنم

    خدایاشکرت

    استاد مرسی 🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2954 روز

    سلام استاد عزیزم

    فایل بسیار ارزشمندی بود که اثر مثبتش به تمام سلول هام نشست ، از اون دسته فایل هایی که جسم و روحم باهاش تغذیه شد و من تأثیر شگفت انگیز این آگاهی ها را دارم احساس میکنم

    وقتی شما در مورد بهشت و جهنم صحبت کوتاهی کردید ، چیزی را در قلبم حس کردم ، وقتی شما گفتید در این دنیای دو قطبی که هم خوبی هست هم بدی ، این ما هستیم که تعیین می کنیم به کدوم سمت بریم ولی در بهشت و جهنم چنین چیزی نیست و بهشت ، جاییه که خوب مطلق هست و جهنم جاییه که همه چیز بده و من حس کردم در اون دنیا ، هرکسی از بهشت و جهنم خودش راضیه و اینجور نیست که جهنمی ها از جهنم ناراضی باشند ، هرچند ابراز ناخوشی میکنند که البته اونها در این دنیا هم ابراز ناخوشی میکردند اما در ناخوشی خودشون خوش بودند و با بهانه های مختلف جهنم را پذیرفته بودند . اونها چون خودشون را در این دنیا ضعیف دیدند پس به جهنم اون دنیا رضایت دادند و همینطور که در این دنیا چیزهای خوب را حق دیگران دونستند و لیاقتی در خودشون برای دریافت نعمت ها قائل نشدند پس جهنم را آگاهانه برای زندگی پس از مرگ انتخاب میکنند و از زندگی جهنمی حتی اگر راضی هم نباشند اما حق خودشون را بیشتر از اون نمیدونند و اینجاست که میفهمم وجود جهنم یا وعده بهشت نشونه بی عدالتی و تبعیض خداوند نیست بلکه نشونه انتخابیه که آدم ها برای جایگاه خودشون کردند ، یاد آیه ای افتادم که فرشتگان از انسان سؤال کردند که چرا در دنیا مستضعف بودید مگر زمین جایی بزرگ برای حرکت کردن نبود ( معنی آیه دقیق یادم نیست ) یعنی زمین پتانسیل اینو داره که ما با هر حرکتی برای خودمون بهشت بسازیم یا در ویرانه ای متوقف بمانیم

    در کل این موضوع را اینطور درک میکنم که این دنیا هر دو قطب را داره ولی در جهان پس از مرگ ، قطب ها جدا می شند و شاید علت حضور ما در این دنیا این باشه که قطب دنیای بعدی را تعیین کنیم و ما با این روش که هر لحظه روح مون که شامل فکر و توجه و احساس ماست به کدام سمت متمایل بشه ، خودمون را در مدار بهشت یا جهنم این جهان که میتونه مدار فقر یا ثروت ، سلامتی یا بیماری ، زشتی یا زیبایی ، و هر وجه دارای تضاد دیگری قرار بده ….

    میخوام بگم جهنمی ها راضی هستند از جهنم به این معنا که خودشون انتخابش کردند نه به این معنا که احساس خوب داشته باشند کما اینکه در همین دنیا هم فقرا و بیماران و مستضعفین و بدبخت ها لیاقت خودشون را در همون حد میدونند و اصلا خودشون را لایق این نمی دونند که هم سالم باشند هم ثروتمند هم دارای رابطه عاطفی عالی هم فرزند عالی و بقول استاد پکیج خوشبختی را داشته باشند ، الان که دارم اینا را می نویسم میفهمم که حتی خود من هم خودم را لایق بهشت اون دنیا و پکیج کامل خوشبختی در این دنیا نمی دونم اما همینکه می‌نویسم تمام محتوایی که باعث میشه خودم را لایق ندونم را پیدا میکنم و داشتن پکیج خوشبختی برام عادی و قابل باور میشه ….

    میفهمم که وقتی استاد میگه ما شاید یک درصد مردم روی زمین باشیم یا ده درصد اما به هر حال عده معدودی هستیم که درخواست هایی داشتیم و این درخواست ها یعنی اینکه قسمتی از ما در حال تجربه جهنم بود و ما خواستیم که حرکت کنیم و به ما گفته شد که باید احساس لیاقت کنید یعنی آمادگی درونی و عزت نفسِ دارا شدن پیدا کنیم ، خدایا من میفهمم که چرا استاد میگه دلسوزی و ترحم این پیام را میده که در جهان هستی بی عدالتی رخ داده چون تمام اون افرادی که ما براشون دلسوزی میکنیم ، فقط آمادگی تجربه همون وجه از این دنیا را داشتند و لیاقت اونها همونیه که هستند و برای همینه که اگر به اونها در همون جایگاهی که هستند بهشت را هدیه بدند در مدت کوتاهی به جهنم تبدیلش میکنند چون از لحاظ فرکانسی اونها نمی تونند در جای دیگری باشند و به همین شکل و با همین فرکانس وقتی از دنیا میروند بازهم به جایی به اندازه لیاقت شون پا می گذارند …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    زینت چهارپاشلو گفته:
    مدت عضویت: 2731 روز

    سلام استادم

    سلام خانم شایسته عزیزم

    سلام دوستان گلم

    استاد سپاسگزارم بابت صحبت های بی نهایت ارزشمندی که در این فایل کردین.

    واقعا همه چی به زاویه دید ما داره که چطوری به اتفاقاتی که میفته نگاه کنیم.

    من قبل از آشناییم با شما مثل بدنه جامعه بودم بدون هیچ تحقیق و پرسشی هر چی که باب میشد را میپذیرفتم

    ولی الان به لطف خدا و آموزشهای شما خیلی تغییر کردم

    تلویزیون و کانالها و گروههای بیخود از زندگیم حذف شده و تنها ورودیم سایت شماست

    البته با خانواده و محل کار یه سری ورودی های نامناسب هست که من دارم آگاهانه ازشون اعراض میکنم.

    در مورد این بیماری من آدم هایی میبینم که چقدر اطلاعات در موردش دارن و هر روز آمار مریض ها و مرده ها را دنبال میکنن.

    ولی من خیلی راحت و بدون هیچ گونه ترس و اضطرابی دارم زندگی میکنم و اصلا به این بیماری توجه نمیکنم

    همیشه هم با خودم میگم خب که چی این همه اطلاعات میدونن این اطلاعات نه تنها کمکی بهشون نکرده کلی هم اونها را ترسونده

    وقتی عمر آدم به سر بیاد به قول قرآن “اجل مسمی” بالاخره یه چیزی بهونه میشه میره دیگه

    من یه سری مواردی که گفتن را رعایت میکنم ولی بقیش را میسپارم به خدا و به اهدافم فکر میکنم و برنامه های روزانه ام را پیگیری میکنم.

    خونمون همسرم به شدت دنبال کننده همین بحث هاست و میبینم که چطور روش تاثیر میزاره

    منم طبق گفته استاد کاری باهاش ندارم تا زمانی که خودش بخواد

    من فقط رو خودم کار میکنم نتایجم بیاد خودش میاد به سمت من و اون موقع با هم پیش میریم به امید الله یکتا

    البته یکی از نتیجه بزرگم آرامشم هست

    مثلا هفته پیش همسرم تصادف کرد خیلی مشکلی به وجود نیومد و تنها سپر ماشین شکست ولی همین موضوع خیلی همسرم را بهم ریخت و یک روز کامل سردرد گرفت

    من بهش گفتم چرا خودتو این همه اذیت میکنی یه تصادف ساده هست خدا را شکر که همین تصادف چقدر به نفعمون تموم شد

    ۱ سپر ماشین رو من چند ماه پیش یه زخمی کوچولو کرده بودم خب الان عوض شد و نو شد

    ۲ بدنه ماشین برخورد نداشت و رنگ ماشین خراب نشد

    ۳ بیمه خسارتی که برامون تعیین کرد بیشتر از خرجی که برای ماشین کردیم شد

    وقتی میتونی این موارد را ببینی که ذهنی آرام داشته باشی

    وقتی به همسرم گفتم اینها را دیدم آروم شد یعنی اینقدر موضوع تصادف تو ذهنش بزرگ شده بود منفعتهایی که داشت را اصلا ندیده بود

    چقدر خوبه که خوب فکر کنیم خوب فکر کنیم یعنی جوری به اتفاقات نگاه کنیم که به احساس بهتری برسیم

    وقتی خوب فکر کنیم همیشه خیرها را میبینیم و آسون میشیم برای آسونی ها

    خدایا این دریا چقدر قشتگ و با عظمت بود

    چه ساحل قشنگی داشت با اون ماسه های سفید

    استاد جونم مریم عزیزم چقدر من اون چهره زیباتون را دوست دارم وقتی با هم چهره ی زیباتون را جلوی دوربین آوردین بنده هلی نازنین خدا من عاشقتونم که اینقدر سخاوتمندانه این همه آگاهی بهمون میدین از همین جا بوسه هام برابراتون میفرستم 😘😘😘

    کروت قرمز رنگ جذاب و قشنگ چقدر حال میده وقتی توش میشینی خدایا شکرت خدایا شکرت خداجون منم از این ماشینهای خوشگل دوست دارم شرایطی فراهم کن که به راحتی به این خواستم برسم خدا جون

    راستی استاد دیروز داشتم قسمت قبل را میدیدم خیلی خوشم اومد دوبار قبل از خواب دیدم و چقدر از دیدن و جمع کردن تخم مرغها لذت میبردم امروز همسرم رفته بود بیرون بدون اینکه من بهش بگم دیدم تخم مرغ محلی خریده در صورتی که اصلا ایشون هیچ وقت این کار را انجام نمیداد و همیشه میرفت یه شونه تخم مرغ سفید میگرفت اولش متوجه نشدم فقط داشتم موقع شستن میوه ها و تخم مرغها سپاسگزاری میکردم یهویی یادم افتاد گفتم این همون قانون خداونده دیشب من تخم مرغهای پرادایس را تحسین و شکر کردم و امروز تخم مرغ محلی گرفته همسرم

    چقدر ذوق کردم و هی تکرار میکنم تا از این دست اتفاقات استفاده کنم و ایمانم را به ادامه مسیر بیشتر کنم.

    استاد من خیلی خوب شدم اوایل همسرم خرید میکرد بدون سپاسگزاری جمع و جورش میکردم ولی الان مدتهاست که موقع ردیف کردنشون همش تو دلم از خدا از همسرم تشکر میکنم و دارم این عادت را در وجودم پررنگ میکنم تا سپاسگزاری کردن جز لاینفک وجودم بشه خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    به هر چی توجه کنی همون را وارد زندگیت میکنی

    به تخم مرغ توجه کنی تخم مرغ میاد برات 😁😁😁

    به ثروت توجه کنی ثروت را تجربه میکنی

    به بیماری توجه کنی بیماری میاد برات

    به فقر توجه کنی فقر میاد برات

    به سلامتی توجه کنی سلامتی میاد برات

    به هر چی توجه کنی همون وارد زندگیت میشه

    کنترل دست ماست که کدوم دکمه را بزنیم شبکه مستند را ببینیم و از دیدن منظره ها لذت ببریم یا شبکه خبر اخبار گوش کنیم و حوادث و مشکلات را بشنویم.

    همه چی هست فراووون هم هست همه چی همه چی

    این منم که با توجه کردنم به هر کدومشون اونها را وارد زندگیم میکنم.

    با توجه

    با توجه

    با توجه

    توجه میشه (دیدن، شنیدن، فکر کردن، حرف زدن، گفتگوهای ذهنی، گله و شکایت کردن، شکرگذاری کردن، حسادت کردن و یا تحسین کردن و……. )

    من عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سارا سهیلی گفته:
      مدت عضویت: 1773 روز

      سلامی گرم به دوست عزیزم

      وقتی دیدگاهتون رو در مورد تصادف ماشین خوندم اینقدررررر آروم شدم که تصورش رو نمیکنین.

      چون خودم تو همین موقعیتی که همسرتون بودن قرار گرفته بودم و هی کنترل ذهن میکردم ولی نمیتونستم نگاهم رو تغییر بدم که با کامنت شما مواجه شدم.

      بسیا بسیار ممنونم از این تغییر نگاهی که داشتین و اومدین نوشتین

      خیلی به من کمک کرد🙏🏻

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        زینت چهارپاشلو گفته:
        مدت عضویت: 2731 روز

        سلام دوست عزیزم

        خدا را شکر که کامنتم بهتون کمک کرد تا حالتون خوب بشه و بتونین بهتر کنترل ذهن کنین

        واقعا همه چی به زاویه دید ما بستگی داره تو هر شرایطی

        به قول استاد اگر تو بهشت هم باشی و همه چی عالیه عالیه باشه ولی ناخن انگشت کوچیکه پات یه چیزیش باشه ذهن با همون میتونه اونجا را به جهنم تبدیل کنه و حس ما را بد کنه

        پس خوبه تو هر شرایطی جوری فکر کنیم که بهمون احساس بهتر بده

        امیدوارم که هممون بتونیم در این زمینه عالی عمل کنیم

        موفق باشی دوست عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: