https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/04/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-04-06 08:36:162021-05-05 08:20:17سریال زندگی در بهشت | قسمت 158
219نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
یه چیز جالب رو بگم که من تا حالا نشده یه فایلی رو جا بندازم و نبینم اما سریال زندگی در بهشت تا قسمت ۱۶۲ رو سایت رفته و من امروز متوجه شدم که قسمت ۱۵۸ رو ندیدم! اصلا من که دائم تو سایتم مگه میشه!!!
اولش دلیلش رو نمیدونستم اما آخر فایل فهمیدم که چرا؟!
من هم اعتراف میکنم که از حرفای استاد چنین استنباط کردم که بیماری وجود نداره و فقری در جهان نیست!
انگار ارتباط مغزی درستی از آموزش ها در مغزم ایجاد نشده بود که دخترر استاد تو فایل ((رابطه ی ما با انرژی ای که خدا نامیده ایم)) گفته بود که خدا همه چیه! گفته بود خدا هم خوبیه هم بدی! هم اوله و هم آخر، هم آتش و هم گلستان(اشاره به داستان ابراهیم)
یعنی اینکه تو به کدوم سمت توجه میکنی و بین این رنگ ها کدوم رنگ رو انتخاب میکنی؟!
و تو اون فایل استاد میگه که اون ویژگی رو انتخاب کن که به تو کمک کنه! چون اونجوری میشه که تو میخوای!
یا تو فایل آرامش در پرتو آگاهی که میگه بیماری یعنی عدم هماهنگی با انرژی (خدا) ، پس این عدم هماهنگی میتونه وجود داشته باشه!
و بارها و بارها گفته که به زیبایی ها توجه کنید؛ خب این یعنی هم زیبایی وجود داره و هم زشتی دیگه! اگه فقط زیبایی وجود داشت که نیازی نبود ما بهش توجه کنیم ؛ چون انتخاب دیگه ای نداشتیم! و فقط زیبایی بود…
و به تبع این موضوع، هم سلامتی وجود داره و هم بیماری و مهم اینه ما به کدوم توجه میکنیم… اینکه به سلامتی توجه میکنیم و از بیماری اعراض میکنیم چیز خوبیه اما قرار نیست چیزهایی که واسه سلامتی خوبه و مهمه رو کتمان کنیم و استفاده و بهره بردن از این چیز ها رو رد کنیم!
و میخوام داستان جالب اینکه چرا فایل رو جا انداختم بگم!
من به حرف میگفتم بیماری وجود نداره تا اینکه چاقو میوه خوری رفت تو پام و مجبور شدم برم درمانگاه بخیه کنم. اونجا یه خانمی سخت سرفه میکرد و دکتر تا بهش گفت شما مشکوک به این بیماری هستی من فرار کردم😂 و بلند شدم و فاصله بیشتری گرفتم! خب مگه من باور نداشتم بیماری وجود نداره؟ پس چرا فاصله گرفتم؟! پس حرف مفتی بیش نبود!
و علت جا انداختن این فایل این بود که من اون روز رو تجربه کنم و بعدش این فایل رو ببینم و متوجه توهماتم بشم!
این که تو فایلی استاد میگه بیماری وجود نداره منظور اینه که استاد ورودی هاش رو جوری کنترل میکنه که هیچ بیماری نمیتونه بهش آسیبی برسونه و همه چیز در جهت رشد و پیشرفت انسانی هست که در مسیر درسته… حتی بیماری و یا هر تضاد دیگه ای…
و باز هم بسیاااااااار خدا رو سپاسگزارم که منو هدایت کرد و قانون رو در عمل از طریق اساتید عزیزم بهم فهموند❤️
خدمت دوستان همراه و استاد عزیزم و همسر مهربونشون به نظر من استاد قانون جذب رو و تمام قوانین مربوط به موفقیت رو به طور کامل و دقیق شکافته و توضیح داده و دیگه هیچ چیزی نمونده و بعید میدونم که تو دنیا کسی به اندازه ایشون تو این حوزه کار کرده باشه پس اگه کسی هنوز در درک مسائل و قوانین و راه موفقیت و تکامل در زندگی مشکلی داره مشکل از خودشه و باید بیشتر گوش کنه و رو خودش کار کنه چون استاد همه چیز رو در این حوزه تمام و کمال به طور واضح صدها بار بیان کرده.
سلام استاد عزیز امیدوارم هر لحظتون بهتر از لحظه قبل باشه
درباره خوب و بد بیماری گفتین و نگاه ما …خواستم بگم من و خانوادم درگیر شدیم …ولی فقط و فقط خدای من شاهده چقدرررررر به نفع من شد در زندگی قشنگ دو سه مدار پرتم کرد بالا…
یک اتفاق دیگ که واسم افتاده سال ها به دنبال یک خودرو بودم که صفرش بیاد دستم و اونو خریدم نکته مهمش اینه که داشتم اول این فایل رو تو اینستاگرام نگاه میکردم که گفتین الویتتون ازادی هستش این خواسته در من شکل گرفت …
الله و اکبر
از جایی که فکرشو نمیکردم با همین توجه به ظاهر کوچیک پلاک ماشین من جوری شد که تاالان هیچ محدودیت رفت و امد نداره
خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم و از شما که یکی از دستان زیبای الله مهربان بودید تشکر میکنم
خیلی ممنونم استاد عزیزم این فایل و چند فایل فایل دیگه که پشت سرهم تو سایت گذاشته شد انگار که برای من بود. من چندساله با شما آشنا شدم و حالم خیلی بهتر شده و اعتماد به نفسم بهتر شده . ولی الان که نگاه می کنم برای چندسال من پیشرفتی آنچنانی نکردم و حتی از نظر مالی پایین تر هم اومدم . و متوجه شدم که مشکل از کجا بوده که من از این همه آگاهی فوق العاده از این نظم و این قانون بدون تغییر خداوند نتیجه خاصی نگرفتم.دلیلش این بود که من فقط برای دیگران حرف می زدم و عمل نمی کردم . هر جا با هر کسی که بودم از این قانون صحبت می کردم در حالی که خودم نتیجه نکرفته بودم. و از فایل های گفتگو با دوستان و این فایل و چند تا فایل دیگه به این نتیجه رسیدم و تا این رفتارمو کنار گذاشتم چندتا نتیجه گرفتم و خیلی انرژی هم دارمو راحت دارم ذهنمو کنترل می کنم . تو این مدت من همه انرژیم رو گذاشته بودم برای دیگران و برای اینکه روی خودم کار کنم انرژی نداشتم. حرفام دروغ هم بود دیگه چون حرفایی که می زدم در حد نتایج شما بود استاد ولی نتیجه هیچی صفر. و خدا می دونه تو همین یک هفته که دست از سر دیگران برداشتم چقدر انرژی دارم. تمرین انجام می دم. کتاب رویاهایی که رویا نیستن رو دارم می خونم . فایلهای رایگان گوش می دم و هنوز هم انرژی دارم. خدایا صد هزار مرتبه شکر.
مسئله دیگه هم در مورد این بیماری من تقریبا راحت بودم نگران نبودم رعایت هم نمی کردم ولی از نظر اینکه شما گفتین اصلا اسم این بیماری رو هم نیاوردین من نه در این حد نبودم توجه داشتم بهش و البته از حرفای شما یکم توجه ام نسبت به چیزای دیگه رو هم متوجه شدم. یعنی من که از نظر مالی پیشرفت نکردم یه دلیلش این بوده که من به فقر توجه می کردم و در موردش گاهی حرف هم می زدم. الان که درام فکر می کنم توجه ام به فقر بیشتر بوده تا به ثروت. توجه ام به شرایط بد الانم بیشتر بوده تا به خواسته هام. مرسی استاد. خدایا شکرت
استاد میخوام شجاعانه اعتراف کنم که با دیدن این فایل کلی غافلگیر شدم و اصلا انتظار نداشتم که شما این واکسن رو بزنید اصلا یه جورایی تا چند دقیقه هنگ میزدم و بعدش گفتم این بنده خدا هم آدمه خوب از کجا بدونه که چی توی این واکسنهاست و به خورد ملت میدن.چرا؟ چون با وجود اینکه از نظر خودم خیلی سعی میکنم که درگیر رسانه ها و اخبار و پستهای اینترنتی نشم ولی باز هم دو سه تا پستی که از تلگرام و واتس آپ دیدم در مورد غرض و مرضهایی که از ایجاد این بیماری و پراکندن اون توی مردم برای وادار کردن اونها به استفاده از واکسن ذهن من رو درگیر کرده بود ، اونم از زبان کسانی مدرک پزشکیشون رو از بهترین کشورهای دنیا اخذ کردن.
تازه فهمیدم که یک رگه از باورهام هنوز کلی مشکل داره و حسابی باید روش پاکسازی و تغییر باور و باورسازی صورت بگیره.تاثیر و عمق تخریب رسانه ها بیشتر از اونیه که فکر میکردم اما کل مسئولیت این قضیه رو بر عهده میگیرم چون اگر به قانون آشنایی داشتم حرف و حدیث پزشکان و رسانه ها کم کم مثل مگسهایی که رو شیرینی جمع میشن تو ذهنم رخته نمیکرد.
ولی نکته مثبت اینکه ذهنم هیچ مقاومتی در برابر پذیرش حرفهای استاد نداشت و فقط یه جورهایی دچار شوک شدم و خیلی خوشحالم که رگه ای دیگه از ناخالصیهای ذهنم شناسایی شد و باید حسابی ذهنم رو در این مورد کنترل کنم و شکرگزارم که لااقل دلیل بعضی مسائل برام روشن شد.
یه حس عجیبی تو درونم دارم انگار یک قسمتی از وجودم شناسایی شده که هیچ وقت قرار نبوده متعلق به من باشه و ذره ذره داره مثل یک گوشت اضافه ای که رو پوست سبز شده، از وجودم کنده میشه. هر چند باور سازی یک کار مداوم و آهسته و پیوسته هست و لازمه فعلا تو برنامم داشته باشم.
وقتی که راجع به امیرکبیر و ترس مردم از واکسن صحبت کردین یه جورایی از خودم خجالت کشیدم.
ولی خوشبختانه باورهام رو به رشد هست و همین قضیه باعص یک بازبینی اساسی تو ورودیهای ذهنم شد.
حالا دیگه ذهنم رهاتره و نگران مردم نیستم که واکسن میزنن و هر وقت شد با کمال میل خودمم میرم و واکسنمو میزنن و برای پزشکان و دنیای پزشکی که نظر بسیار بسیار بسیار بد و تحقیر کننده ای نسبت بهشون داشتم دعای خیر کنم وبجای مقصر دونستن دیگران مسئولیت خودم و باورها و زندگیمو بر عهده بگیرم.
البته این فقط یک اوکی ساده هست و باید در عمل نتایج خودشون رو نشون بدن وگرنه تصور رشد و ارتقا یک توهم خطرناک هست.
خداوندا میخوام از این به بعد بیشتر اعتماد کنم، به خدا،به خودم، به همه پزشکان، به همه مردم، به همه دنیا… دوست دارم گریه کنم و دادبزنم که خدایا به هممون ایمان همراه با عمل و صلح عطا کن.
استاد نازنینم ازتون ممنونم و چقدر ساده وزیبا میفرمایین که لازمه خیلی ساده و صادقانه به مسائل زندگی و روال جهان اعتماد کرد.مطمئنم که بیخود نیست این دو سه روزه کارتون “رایا و آخرین اژدها” رو دیدم که تاثیر بسیار جالبی روم گذاشت و دقیقا در مورد اعتماد صحبت میکرد ،حتی اعتماد به دشمنانت تا تبدیل به دوستانی بشن که حاضرن جونشون رو برات بدن.
وای خدایا باور اشتباه همون باوره وگفقط الان بجای اجنه و شیاطین شده میکرو رباط و چیپ ست یعنی یک باور اگر اصلاح نشه به قدمت تاریخ ادامه خواهد داشت.
واقعا حرفتون رو دل و دیده میگذارم که میفرمایین اگر که باورت درست باشه نتایجت متفاوت از دیگران میشه ، نه اینکه جملاتت و صحبت کردنت یه جور دیگه میشه بلکه تمام وجودت و زندگیت و متعلقاتت تغییر میکنه و تو یک پوست کهنه رو میندازی و یک پوست تازه و نو پیدا میکنی و کلا نگاهت به همه چیز تغییر میکنه و چیزها تعریف دیگه ای پیدا میکنن.
واژه ها را باد شست ،جور دیگر باید دید، واژه باید خود باد واژه باید خود باران باشد….
استاد شاید باورتون نشه ولی قشنگ احساس میکنم که جریاناتی از انرژی منفی داره از وجودم خارج میشه و جای خودش رو کم کم به سبکی و رهایی بیشتر میده.الهی هزاران مرتبه شد.
وقتی که گفتین نمیدونم کسانی که چنین باورهایی دارن چطوری بحثهای موفقیتی رو دنبال میکنن؟طعنه شما رو با آغوش باز میپذیرم و سعی میکنم که راحت تر اعتماد کنم و بپذیرم.وساده تر باشم.
خدایا اون شنهای برفی آرزوی منه و خمچین ساحلی بهشت منه خدا رو شکر که دوباره شما رو اونجا میبینم.
راحتی پوشش مردم و خود بودنشون رو تحسین میکنم.اینکه هر کسی سرش تو کار خودشه خیلی عالیه.آرزو دارم تو همچین ساحلی ویلای شخصی خودم رو داشته باشم.به قول استاد عزیز که میگه شما خواستتون رو بگین و از خدا بخواهین.اشکالی نداره که الان هیچ ایده ای نداری و حتی باورش نداری بگو و به خدا اعتماد کن.بهت قول میدم که اگر خواسته واضح باشه قدمها یکی یکی به شما گفته خواهد شد.
کاش این فایل صوتیش هم بود تا تو گنجینه صوتیهام نگهش میداشتم.
مریم جان لباسها و اندام قشنگت و چشمهای مهربونت رو تحسین میکنم لبهای همیشه خندانت رو تحسین میکنم.
ماشین زیبای استاد و تسلط فوق العاده ای رو که در رانندگی داره خیلی تحسین میکنم.اتصال عمیث استاد با منشا خودش و حرفهای الهیش رو خیلی تحسین میکنم.
از خدای مهربان و حکیمم بی نهایت سپاسگزارم و آرزوی بهترینهای خداوند رو براتون دارم.
فایل بسیار ارزشمندی بود که اثر مثبتش به تمام سلول هام نشست ، از اون دسته فایل هایی که جسم و روحم باهاش تغذیه شد و من تأثیر شگفت انگیز این آگاهی ها را دارم احساس میکنم
وقتی شما در مورد بهشت و جهنم صحبت کوتاهی کردید ، چیزی را در قلبم حس کردم ، وقتی شما گفتید در این دنیای دو قطبی که هم خوبی هست هم بدی ، این ما هستیم که تعیین می کنیم به کدوم سمت بریم ولی در بهشت و جهنم چنین چیزی نیست و بهشت ، جاییه که خوب مطلق هست و جهنم جاییه که همه چیز بده و من حس کردم در اون دنیا ، هرکسی از بهشت و جهنم خودش راضیه و اینجور نیست که جهنمی ها از جهنم ناراضی باشند ، هرچند ابراز ناخوشی میکنند که البته اونها در این دنیا هم ابراز ناخوشی میکردند اما در ناخوشی خودشون خوش بودند و با بهانه های مختلف جهنم را پذیرفته بودند . اونها چون خودشون را در این دنیا ضعیف دیدند پس به جهنم اون دنیا رضایت دادند و همینطور که در این دنیا چیزهای خوب را حق دیگران دونستند و لیاقتی در خودشون برای دریافت نعمت ها قائل نشدند پس جهنم را آگاهانه برای زندگی پس از مرگ انتخاب میکنند و از زندگی جهنمی حتی اگر راضی هم نباشند اما حق خودشون را بیشتر از اون نمیدونند و اینجاست که میفهمم وجود جهنم یا وعده بهشت نشونه بی عدالتی و تبعیض خداوند نیست بلکه نشونه انتخابیه که آدم ها برای جایگاه خودشون کردند ، یاد آیه ای افتادم که فرشتگان از انسان سؤال کردند که چرا در دنیا مستضعف بودید مگر زمین جایی بزرگ برای حرکت کردن نبود ( معنی آیه دقیق یادم نیست ) یعنی زمین پتانسیل اینو داره که ما با هر حرکتی برای خودمون بهشت بسازیم یا در ویرانه ای متوقف بمانیم
در کل این موضوع را اینطور درک میکنم که این دنیا هر دو قطب را داره ولی در جهان پس از مرگ ، قطب ها جدا می شند و شاید علت حضور ما در این دنیا این باشه که قطب دنیای بعدی را تعیین کنیم و ما با این روش که هر لحظه روح مون که شامل فکر و توجه و احساس ماست به کدام سمت متمایل بشه ، خودمون را در مدار بهشت یا جهنم این جهان که میتونه مدار فقر یا ثروت ، سلامتی یا بیماری ، زشتی یا زیبایی ، و هر وجه دارای تضاد دیگری قرار بده ….
میخوام بگم جهنمی ها راضی هستند از جهنم به این معنا که خودشون انتخابش کردند نه به این معنا که احساس خوب داشته باشند کما اینکه در همین دنیا هم فقرا و بیماران و مستضعفین و بدبخت ها لیاقت خودشون را در همون حد میدونند و اصلا خودشون را لایق این نمی دونند که هم سالم باشند هم ثروتمند هم دارای رابطه عاطفی عالی هم فرزند عالی و بقول استاد پکیج خوشبختی را داشته باشند ، الان که دارم اینا را می نویسم میفهمم که حتی خود من هم خودم را لایق بهشت اون دنیا و پکیج کامل خوشبختی در این دنیا نمی دونم اما همینکه مینویسم تمام محتوایی که باعث میشه خودم را لایق ندونم را پیدا میکنم و داشتن پکیج خوشبختی برام عادی و قابل باور میشه ….
میفهمم که وقتی استاد میگه ما شاید یک درصد مردم روی زمین باشیم یا ده درصد اما به هر حال عده معدودی هستیم که درخواست هایی داشتیم و این درخواست ها یعنی اینکه قسمتی از ما در حال تجربه جهنم بود و ما خواستیم که حرکت کنیم و به ما گفته شد که باید احساس لیاقت کنید یعنی آمادگی درونی و عزت نفسِ دارا شدن پیدا کنیم ، خدایا من میفهمم که چرا استاد میگه دلسوزی و ترحم این پیام را میده که در جهان هستی بی عدالتی رخ داده چون تمام اون افرادی که ما براشون دلسوزی میکنیم ، فقط آمادگی تجربه همون وجه از این دنیا را داشتند و لیاقت اونها همونیه که هستند و برای همینه که اگر به اونها در همون جایگاهی که هستند بهشت را هدیه بدند در مدت کوتاهی به جهنم تبدیلش میکنند چون از لحاظ فرکانسی اونها نمی تونند در جای دیگری باشند و به همین شکل و با همین فرکانس وقتی از دنیا میروند بازهم به جایی به اندازه لیاقت شون پا می گذارند …
سلام استاد گرامی . آخرای این فایل حرص خوردین از دست بعضی . منم که سخن هیجانی و عصبی فورا دچار استرسم میکنه . اما مریم خانم با دریایی از آرامش وارد کلام شدند و صحبت تکمیلی ارائه کردند که بسیار آرامبخش بود و فورا به ثانیه ای استرس منو تسکین داد . یک پیشنهاد دارم و اون اینکه مثل همین فایل یک نکته های کلیدی رو مریم خانم به تنهایی بشینند پشت میز و در سی ثانیه الی یک دقیقه بازگو کنند . و اینو بذارین اول یا آخر هر فایل یا که یک ژانر جداگانه براش بوجود بیارین و اسمشو بذارین آموزش در یک دقیقه . مثل کتابهایی یک دقیقه ای اگه دیده باشین که نوشته آموزش مدیریت در یک دقیقه . یا آموزش کتابداری در یک دقیقه . مثل کلیپهای خانم پریسا نصری . که در یک دقیقه یه موضوعی رو ارائه میکنه . حتم دارم خانم شایسته به شایستگی این تِم جدید کاری شما رو از عهده ش بر میان و بخوبی انجام میدن و کارشون میگیره و مشتریان خودشو پیدا میکنه . خانم شایسته در یک شات و نمای نزدیک که از چهره شون در این فایل داشتین نشون میده چهره ی ساده و زیبا و دلنشینی هم دارند که در جذب مخاطب بسیار موثر هست . و صدای آرامبخش و بدون استرس و هیجان . و با قدرت تفهیم مطالب پیچیده و سخت که من واقعا الان بسرعت و بسادگی متوجه توضیح ایشون شدم . حیف از اینهمه توانمندی و استعداد و پتانسیل در ارائه مباحث عمیق که در ایشان وجود داره راکد بماند . به عنوان تست این پیشنهاد یکی دو تا پیام سی ثانیه یا یک دقیقه ای از خودشون بگیرند و روی سایت بذارند متوجه میشین که چقدر مخاطب پیدا میکنه . و حتی سلسله صحبت های ایشان فروش خوبی هم خواهد داشت .
بازم تشکر از شما خانواده دوست داشتنی که من حالم خیلی خوب میشه وقتی وارد این خانواده ی ساده و بی ریا و گرم و صمیمی میشم . هر وقت روزگار به من نامرادی میکنه میام اینجا و کلیپهای شاد و روحیه بخش شما رو می بینم حالم بهتر میشه . همیشه برقرار باشین .
منم در مورد این بیماری نگاهم تقریبا مثل نگاه شما بود.
نگرانی آن چندانی نداشتم. بهداشت رو رعایت می کردم ولی در عین حال به خودم می گفتم بدن من خیلی قویه، چیزیم نمیشه.
اما امان از توهم توطئه که مردم ایران استادش هستن.
یادمه چند سال پیش که در فصل بهار باران های سیل آسایی تو مناطق مختلف ایران اومد، اول اینکه نگاه ها معطوف به خسارات بود و حتی اگر می گفتی این باران ها چقدر برکت داشته بهت می توپیدن که این همه مردم خسارت دیدن چی؟؟
یعنی رسماً از خداوند شاکی بودن و شاکر بودن رو بی معرفتی نسبت به هموطن شون می دونستن، دیدم که می گما..
دوم اینکه من شنیدم که می گن این باران ها کار سپاهه، اونا ابرا رو بارور کردن، بعد از دستشون در رفته!!!
واقعا من فکر کردم اینا دیگه کی هستن!!؟
یعنی از خداوند بعید می دونن چنین بارانی رو بفرسته ولی از سپاه بعید نمی دونن!!
دیگه اون شد برای من درس، و البته حرفهای شما استاد عزیز، که کسی نمی دونه زندگی دیگری رو کنترل کنه.
این بیماری هم تغییرات زیادی که جامعه بشری بهش نیاز داشت، هم از لحاظ فرهنگی، اقتصادی، بهداشتی و سلامتی ، که به خودی خود خیلی طول میکشید عملی بشه سرعت بخشید.
باید به خداوند و طبیعت هوشمندی که آفریده اعتماد کرد.
امیدوارم روزهایی رو ببینم که به این روزها بر می گردیم و نگاه می کنیم، لبخند می زنیم و خداوند رو به خاطر برکات این تغییر ها تسبیح می گیم.
خدایا شکرت که واکسن زدین، اونم چقدر هدایتی و با باورهای خوب و قدرتمند کننده…
من این قسمت هایی که در اینستاگرام گداشتین رو دیدم و واقعا تحسین تون کردم برای این همه در لحظه بودن تون استادجان، برای این همه نترس بودن تون از حرف هایی که میشه حالا در هر غالبی، چقدر تحسین تون میکنم برای اینکه خودتون هستین فقط و فقط از هدایت هاتون سعی میکنید پیروی کنید. شما کسی هستید که بخوبی زبان هدایت رو میفهمید و این خیلی قابل تحسین و ستایش هست.
چون شما استاد توحید و یگانه پرستی هستین و یک موحد واقعی بنظرم باید زبان هدایت های خداوند رو بتونه درک کنه و عمل کنه…
خدایا منم میخوام به همین مرحله از درک و ایمان و عمل برسم
خدایا میدونم که تو منوو به سر راست ترین مسیر هدایت میکنی برای رسیدن به این خواسته ام.
خدایا شکرت بخاطر وجود این استاد پر انرژی و باحال
خدایا شکرت بخاطر این ماشین قرمز رنگ کوروت زیبا و خفن
خدایا شکرت بخاطر این هوای خوب و آدم های خوب
خدایا شکرت بخاطر این طبیع زیبایی که از پنجره همین ماشین من میبینم اون رنگ سبز فسفری مانند خاص بهاری…خدایا شکرت بخاز این همه نعمت و ثروت و زیبایی و حال عالی
خدایا شکرت که یک فرد میتونه اینقدر ثروتمند باشه با این همه آزادی زمانی و مکانی
خدایا شکرت بخاطر این کشور ثروتمند که برای سلامتی شهروندانش تلاش میکنه.
خدایا شکرت بخاطر نعمت ایمیل و اطلاع رسانی های اینترنتی.
داستان واکسن زدن تون هم کاملا دستان خداوند و هدایت خداوند رو میشد دید. میشه بیشتر باور کرد که یک زندگی اینقدر ساده و راحت میتونه پیش بره.
استاد چقدر شما عادت خوبی رو اشاره کردین که اینقدر عادت دارین تا اتفاقات خوب تون رو بارهها و بارها صحبت کنید…
رفتن به درمانگاه و دیدن تعهد آدم های متعهد و بارها و بارها میشه درباره این اتفاق ها صحبت کرد تا فرکانس اینجور موارد رو به جهان هستی بیشتر ارسال کنیم.وای چه عادت خوبیه این عادت…
استاد ممنون از اینکه برای اطلاعات عمومی مون موارد جالبی رو در حین داستان واکسن زدن تون گفتین.
قرن 21 و وجود تئوری های توطئه و برگشت به تاریخ قدیم زمان امیرکبیر که من نشنیده بودم که اون زمان امیرکبیر گریه میکرده تا مردم بیان واکسن بزنن و خرافات و توهم هایی که اون زمان دچارش بودن.
و جالبه که هنوز هم هستن آدم هایی که اینجوری فکر میکنن…پس نتیجه میگریم این فکرهای بیهوده و ناشی از جهالت بشر تمومی نداره این ما هستیم که انتخاب میکنیم چه افکاری رو در ذهن مون نگه داریم.
خداروشکر که من اصلا از همون پارسال هیچ نگرانی نداشتم درباره این بیماری…جالبه که اصلا از بقیه ما شنیدیم که همچین بیماری اومده چون خوشبختانه تلویزیون نداریم.
خداروشکر که من دچار بیماری نشدم به لطف الله یکتا شاید بیشتر از 5 سال هست که دچار بییماری خاصی نشدم.کاملا باور دارم که بدنم خیلی خوب از پس خودش برمیاد برای همین اصلا نگران نشدم و نگران نیستم.
واقعا درک شون نمیکنم چرا اینقدر الکل مالی و شستن های وسواس گونه و ماسک و ترس از یک عطسه و …خدایا مردم چقدر در ترس زندگی میکنن که این بیماری بیشتر ترس ها رو نمایان کرد بیشتر نشون داد که چقدر از اصل خودمون دور شدیم، چقدر از منبع اصلی دور شدیم،چقدر به فرعیات چسبیدیم به جای اصل.
چقدر مهمه در این عصر اطلاعات و ارتباطات ما چه وروردی هایی رو میپذیریم و چه ارتباط هایی رو ادامه دار میکنیم و پایدار…
واقعا استاد جان ممنون از این نگاه های خوب تون و مزایایی که درباره این بیماری گفتین.
چه اطلاعات خوبی دراره این واکسن و تکنولوژی جدیدش گفتید.یک تحول بزرگ در صنعت واکسن و علم پزشکی
استاد من به عنوان شاگرد شما خوشبختانه از قبل ترش هم هر شرووری رو به راحتی قبول نمیکردم و الان هم که به این راحتی ها گول نمیخورم که دچار توهم هایی بشم که یک سری به خورد ذهن ها میدن.
خدایا شکرت بخاطر این نگرش های آگاهی بخش
چقدر خوب پفتین که هر اتفاقی دو روی سکه داره. خوب و بد. فرصت و تهدید…این ما هستیم که تمرکز مون رو روی کدوم روی سکه بذاریم.
خیلی حساس بشیم به ورودی های ذهن مون خیلی….خصوصا در این عصر اطلاعات و شبکه های مجازی…
چقدر باحال میشه بخاطر این علم های جدید و تکنولوژی عمر انسان به 200 سال برسه.
آدم ها خیلی راحت حرف میزنن درباره چیزی که مفت گیرشون میاد. چه توهم های خنده داری میشه پیدا کرد تا حالا نشنیده بودم. خداوند ما رو شفا بده اونا رو هم بیشتر
چه ساحل زیبایی
چقدر تمیز چقدر عالی….
چه عکس دونفره خوبی گرفتین.
واقعا چقدر خوب شده که مریم جان هم جلوی دوربین راحت قدم میزنن، عکس شون رو میفرستن وچقدر ممنونم ازت که اینقدر عالی همچنان داری روی خودت کار میکنی مریم عزیز که نتیجه اش شده این…اینکه حضورت ذر سریال زندگی در بهشت بیشتر نمایان شده. واقعا ممنونم ازت و واقعا درود بر تغییراتی که در باورها و شخصیت و … میدی.تحسینت میکنم که در کنار استاد عباسمنش هستی. تحسینت میکنم که توام فقط خودت هستی بدون نقاب و غالب خاص،فارغ از ضاوت ها و نگرانی ها…
اینکه گفتین بعضی ها نوشتن بیماری رو باور نداریم
من یاد یک قسمت از فایل های آرامش در پرتو آگاهی افتادم.
با حودم گفتم اگر یکنفر به این حد از اور برسه یعنی تمام دخیره های اطلاعاتی ذهن و ژن های گذشته اش رو تونسته تغییر بده. چون پاسخ در حافظه است…ما هنوز نمیدونم چه باورهایی از گذشتگان به ما رسیده بعد چطور میخوایم اصلاحش کنیم چیزی رو که بهش آگاه نیستیم و بهش دسترسی نداریم.
پس وقتی ما در در دنیای تضادها به دنیا اومدیم؛رشد کردیم و بزرگ شدیم نمیتونیم بگیم به تاریکی اعتقاد نداریم و فقط خورشید و روشنایی. فقط سلامتی و حال خوب… ما نمیتونیم تاریکی رو نادیده بگیریم وقتی هست. درسته که بقول خد استاد عزیز تاریکی یعنی عدم نور. پس بیماری هم یعنی عدم سلامتی. اما ما نمیتونیم بگیم هیچ عدمی وجود نداره و فقط همه چیز خوبش هست.
قول خودتون استاد ما در جهان دوقطبی زندگی میکنیم.
این تضادها خوب هستن که باشن برای رشد و پیشرفت وگرنه در رکورد بود همه چیزههای حوب و تجربه های خوب مون.
تضادها اومدن برای اینکه خواست ها واضح بشن،برای اینکه بیشتر رشد کنیم، بیشتر گسترش بدیم، بیشتر تجربه کنیم خودمون رو، بیشتر خلق کنیم و خداوند اجابت کنه درخواست هامون رو…چه دنیای زیبایی داریم.
این ما هستیم که چه چیزی رو میخوایم انتخاب کنیم و بیشتر تجربه اش کنیم.
اگر نتایج تغییر نکرده یعنی باورهامون تغییر نکرده باید مواظب باشیم که توهم نزنیم. من یاد گرفتم از این آگاهی که مواظب باشم تا توهم نزنم در مسیر رشد و یادگرفتن هام. که آره دیگه من خیلی شجاعت دارم و جسات حالا که اومدم یک شهر دیگه…نه اینطور نیست هربار باید مراقب ورودی های ذهنم باشم و هربار به نتایجم نگاه کنم.
خدایا شکرت که منو هدایت میکنی به مسیر آن هایی که بهشون نعمت دادی نه گمراهان…
تو به چیزی هدایت میشوی که بهش توجه میکنی…این یک قانون است.
اینکه ما به چه چیزی اعتقاد داریم از کلام ما مشخص نمیشه.
رفتارهای ما مشخص میکنه که به چیزی اعتقاد داریم،باور داریم.
کسی که بیشتر روی خودش کار میکنه بیشتر در جای مناسب و با ادم های مناسب مواجه میشه.
ما کامل نداریم کامل فقط خداونده…
آخر حرفاتون رو خیلی دوست داشتم بعد اون سخنرانی آتشین برای تفکرای اشتباه در مورد وجود بیماری و سلامتی….بریم از هوا لذت ببریم.واقعا استاد بیخیال… هر کسی در مدار باشه و بخواد خودش متوجه میشه مثل من که با دوستی مواجه شدم که خیلی حساس تشریف داره و خوشبختانه ارتباطم باهاش کم شده و احساس میکنم یک چند روزی که با ایشون بیشتر در ارتباط بودم یکم مدارم افت کرده ولی تست خوبی شد تا آموزش هایی که از شما دیدم رو پیاده کنم مثلا ذهنم رو کنترل کنم، وارد بحث و کل کل نشم،سوال حافظه ایی بپرسم، به چیزی که خودم مایل هستم و به من احساس خوب میده توجه کنم…
خدایاشکرت که اون روزها هم بخوبی گذشت و چقدر شاکرم که وارد کار شراکتی با ایشون نشدم و به صدای قلبم گوش دادم. اینکه بیکار باشم بهتر از این هست که در کاری برم که بهش علاقه ندارم. در کاری برم که شراکتی باشهریال اون با کسی که نمیدونم باورهاش چیه و حتی متوجه شدم یک جاهایی باورهای مغایر با من داره…خداروشکر در اسن داستان رو زوتر از اینکه جهان به من نشون بده متوجه شدم با خوب فکر کردن به احساسم توجه کردم و مهمتر از همه یاداور شدم که من باید از راه علاقه ام پول بسازم…
میدانم که خدا منو در بهترین مسیرها هدایت میکنه فقط نباید عجله کنم و فقط باید لذت ببرم از این روزهایی که وقت بیشتری برای روی خودم کار کردن دارم…خدایا شکرت
استاد چقد لباس ورزشی بهتون میاد چقد خوش اندام هستید توش ، خداروشکر که شما در مدار سلامتی هستید و جهان شما رو به مسیری هدایت کرد که واکسن بگیرید و امیدوارم زودتر به همه ی ماهم برسه، چقد امریکا عالیه که هم به مردمش اعلام میکنه کی بیان و صف و پارتی بازی نیست و هم اینکه مردمش همه ایمیل دارن و ازش استفاده میکنن و سطح سواد عمومی بالاست ،اخی تخم بوقلمونم براش گذاشتید 😍،کرووت زیبامون خدایاشکرت
چقد عالیه استاد اصلا وقتی شروع میکنید به حرف زدن ادم سراپا گوش میشه درس بگیره ، اره استاد خوب کردید نرفتید الان بهاره و حیفه زیبایی پردایس رو بذارید و برید منم امروز رفتم تا یه جایی کار داشتم خدای من این بلوار های وسط خیابونها بوته های بزرگ با گلهای قرمز و بنفش داشتند حیرت اور بود زیباییش، بهار رو باید تو طبیعت گذروند اونم پردایس، استاد عزیزم چقد این نکته هایی که لابلای حرفهاتون میگید اصل و اساسه قانونن که هر اتفاق خوبی براتون افتاد انقد بگید و تحسین کنید تا بیشتر و بیشتر رخ بدن .استاد من اصلا اصلا نه اخبار نگاه میکنم نه شبکه اجتماعی و هیچوقت روند بیماریم پیگیری نکردم ولی بازم شاید اگه میدیدم اطرافیانم همه همین نظر توطئه رو دارن من دنباله روی میکردم یادمه چندسال قبل هم شایعه بود که میان دم در خونه ازتون تست قند میگیرن و به این شکل بهتون بیماری ایدز میدن و این کار داعشه و یبار چندتا دختر خانم از طرف بهداشت میگشتن و فشار خون و قند خون افراد بالای یک سنی رو میگرفتن نمیدونم چه طرحی بود ولی با وجودیکه کادر صداوسیما همراهشون بود و گزارش تهیه میکرد و اون کادر چون توی تی وی شهر هستن همه میشناسنشون اما بازم مادرشوهرم درو بست و گفت اینا میخوان به من ایدز بدن😂😂 و نگذاشت بیان تو . ولی شکر خدا دیدن این فایل چشم مارو بینا کرد تا اگه خدای نخواسته نااگاهانه دنباله رویی ممکن بود بکنیم دیگه انجامش ندیم . و واقعا هم خیلی تفکر بیخودیه مثلا شخص من بیان یک میکروچیپ بااون همه هزینه درست کنن بذارن تو بدنم و بعد من صبح تا شب خونه م و هیچکاری نمیکنم که مثلا چی بشه . واقعا اگه عقلمون رو بکار بگیریم و درست فکر کنیم به این بیراهه ها کشیده نمیشیم ممنون از توضیحاتتون
چقد فوق العاده ست روزی ۳.۵ میلیون نفر واکسینه میشن . واقعا استاد این بیماری نکات مثبت بسیار زیادی داشت و چقد دورهمی های الکی و مجلس ختم و عروسی و اینا جمع شده بود عالی بود حیف که مردم دست از باورهای غلطشون برنمیدارن و دوباره برگشتن سر کاسه ی قبلی وگرنه اگر همین روند رو ادامه میدادن تا چند سال دیگه مجلس ختم تموم میشد اگر کسیو از دست میدادی تو خلوت خودت باهاش کنار می اومدی و بخدا خیلی زودتر حالت خوب میشد و اثرات فرکانسی منفیشون بسیار کمتر میشد. من وقتی برادرشوهرم چندسال قبل به رحمت خدا رفت درست چهل و شش روز مجلس ختم داشتیم یعنی یکدقیقه تنها نبودیم که چیه پسر جوونشون مرده تنهایی غصه میخورن و استاد نمیدونید چه فاجعه ای بود همسرم کلافه شده بود میگفت مرگ برادرم بکنار مزاحمت این مرد کلافه م کرده از دعواهایی که میشد از حرفها و حدیث ها و غیبتها و اختلافاتی که تو خونواده مون انداختن واقعا فاجعه بود و اگه این مجلسها تموم میشد بخدا طی چندسال اینده جامعه ی ما رشد بسیار عالی ای میکرد و کلا مراسم های سوگورای جمع میشد و یا عروسی هم همینطور دیگه هزاران مد نادرست از غذاها و لباسها و طلاهای انچنانی همه جمع میشد ازدواج راحتتر میشد زندگی های الان بخدا استاد همه شون از همون ابتدا با دعوا شروع میشه سر طلا و لباس و فلان چیزتون کم بود فلانی روز عروسی این تیکه رو انداخت و اصلا اگه بشینی از مواهب بیماری بگی نه تنها ضرری نداشت بلکه سراسر خیر بوده چون بخدا اونقد ادمی که مردن قبلا تو تصادفات میمردن یا به قول استاد اونا چه بیماری بود چه نبود باز میمردن و حتی چقد شغلهای خانگی و اینترنتی رواج پیدا کرد و همین حالا به قول شما اصلا علم پزشکی متحول شد . و اصلا استاد کل سرنوشت بشریت به دو قسمت تقسیم شد قبل از بیماری بعد از بیماری هرکی به شیوه ی قبل از بیماری به زندگیش ادامه بده محکومه به فنا و هرکی به شیوه ی بعد از بیماری ادامه بده موعوده به بقا خدایاشکرت
چقد عالی که بدون صف و باروی گشاده ازتون استقبال شد ، ماسکهای عالیتونم مبارک به امید روزیکه دیگه استفاده نکنید ،واقعا استاد هرچیزی که مفت بدست بیاد هیچ ارزشی نداشته و نداره و ذات ادم اینطوریه تا بهای چیزیو نده قدرشو نمیدونه . بسیار توضیحاتتون عالی بود استاد سپاسگذارم
واااو ساحل شنهای مرجانی چقد زیباست ، چقد ادمهای زیبا اینجان ،حس خوب با پا زدن شنها ، خانمی رو نگاه شلوار قرمز پوشیده چه تیپی زده بااون کیف کمریش ای خدا امروز من یه جایی وسایل دستم بود گفتم اینجا قشنگ نشون میده چقد جای کیف کمری خالیه ،وااو چقد این تیشرت دکمه دار بهتون میاد ، سنجاق سر زیبا ،چقد سایبونهای قرمز و ابی زیبا هستن ،چه اسمون و دریایی ،عزیزای من منم از عکستون اسکرین شات گرفتم تا عکس اعضای خونواده مو تو گوشیم داشته باشم، مریم نازم استاد چهرتو زوم کرده و من نگهش داشتم خدای من چشم و ابروت شبیه مامانمه و این حالت بنفش مردمکهات چقد زیباست چون مردمکهای مادرمنم بحدی زیباست که ارزو داشتم مردمک منم این رنگی بود خدایاشکرت
چقد زیبا استاد که همونجور که قوانین بهم وصلن و باورهای منفی بهم وصلن ،باورهای درست هم بهم وصلند هرچقدر بتونی باورهای بیشتری رو تغییر بدی تمام ابعاد زندگیت کیفیتش بالاتر میره ،و باور یک دکمه نیست یهو عوض بشه تنها راهه تعویضش هم تغییر زاویه دید و دادن ورودی مناسبه و باید بتونی با منطق به خودت بقبولونی که باور جدید درسته صرفا تکرار یک عبارت ساده که رویامونو نشون بده اصلا راه درست نیست زمانی عبارات تاکیدی کار میکنن که تو ورودی مناسب بدی و بعد وقتی کوچکترین نتیجه یا نشانه که دیدی انقد عبارات تاکیدی رو تکرار کنی که ناخوداگاهت تسلیم بشه ، چقد نگاهتون به واکسن زیباست استاد اصلا به همه چی هیچ مقاومتی ندارید حتی اگه خدای نکرده بیماری هم میگرفتید میگفتید حتما بدنم به این ارتقا سیستم ایمنی نیاز داشته و یا همون که گفتید کسیکه با بیماری بمیره بدون بیماری هم میمرد بیماری یک وسیله ست مثل تصادف مثل سکته نه چیزی بیشتر عاشقتونم خدایاشکرت
نکته ی خیلی مثبت واکسن اینکه بهت ازادی میده که هرجا میخوای بری مسافرت بدون اینکه لازم بشه قرنطینه بشی و زدن واکسن بخاطر ترس از گرفتنش نیست ،جهان دو قطبیه و ما هستیم که با کانون توجهمون داریم به سمت قطب مثبت یا منفی میریم ،زمانی باوری رو واقعا داریم که در رفتارمونم بهش عمل کنیم ، وقتی چیزیو نمیخواییم لزومی نداره برای انکارش تلاش کنیم چون اون زمانی که صرف اثبات نبود اون مسئله ست با عنوان توجه به اون مسئله ثبت میشه فقط کافیه کاری به اون مسئله نداشته باشیم من نمیخوام بیمار بشم تموم کاری بهش ندارم کی گرفته چرا گرفته از کجا گرفته یا دروغه یا باور ندارم بهش و باید اصلا پیگیرش نباشم ورودیهامو کنترل کنم خلاص خدایاشکرت
آفرین به شما خیل دلم می خواد مثل شما به نکات مثبت توجه کنم. چقدر ریز و نکته بین. اونجایی که استاد نکته ها رو می گفت شما توجه کردی . به زیبایی ها توجه کردی . خدای من به چشم و ابرو خانوم شایسته هم توجه کردی. آفرین. آفرین . نگارش هم خیلی عالی بود چقد مرتب و منظم تایپ شده . چقدر می شد انرژی رو تو نوشته ها احساس کرد. واقعا حس کردم که چقدر به نکات مثبت عالی توجه کردین و واقعا وقت گذاشتین. بازم آفرین. شما چطوری اینقدر خوب توجه می کنین حین پخش می نویسین و بعد تایپ می کنین؟
من از لحظه ی شروع ویدیو تایپ رو شروع میکنم لحظه به لحظه پاوس میکنم به نکات مثبت تصاویر دقت میکنم و هم اونها رو یادداشت میکنم هم به گفته های سریال توجه میکنم فکرمیکنم و برداشت خودمو مینویسم و هیچوقت برداشتمو پاک نمیکنم حتی اگه بعدش در ادامه متوجه بشم اشتباه بوده و درسشو میگیرم و کج فهمیم از قانون رو درمیارم و اگرم برداشتم درست بود خیلی به عزت نفسم کمک میکنه که تااینجا تونستم قانون رو خوب بفهمم که برداشتی که من داشتم رو در ادامه استاد و مریم جان هم گفتن . این جوری برای من خیلی عالیه چون گاهی دوسه ساعت طول میکشه دیدن یک قسمت و من تمام اون مدت از زمان و مکانم جدامیشم و خودمو و زندگیمو فراموش میکنم و بابالاترین سطح فرکانسی هم کنترل ذهن کردم هم به نکات مثبت توجه کردم و تحسین کردم و هم خواسته هام به وضوح رسیدن و هم قشنگ میبینم چطور نسبت به قبلاها که سرسری میدیدم هم قوانین رو بهتر فهمیدم هم خیلی از اون تجربه های سریال رو میبینم و تجربه میکنم .
ممنون از فیدبکتون که باعث شد دوباره بیام کامنتم رو بخونم
سلام به استاد عزیز و مریم جانم و همه ی بچه ها
یه حسی بهم گفت بیام و کامنت بزارم
یه چیز جالب رو بگم که من تا حالا نشده یه فایلی رو جا بندازم و نبینم اما سریال زندگی در بهشت تا قسمت ۱۶۲ رو سایت رفته و من امروز متوجه شدم که قسمت ۱۵۸ رو ندیدم! اصلا من که دائم تو سایتم مگه میشه!!!
اولش دلیلش رو نمیدونستم اما آخر فایل فهمیدم که چرا؟!
من هم اعتراف میکنم که از حرفای استاد چنین استنباط کردم که بیماری وجود نداره و فقری در جهان نیست!
انگار ارتباط مغزی درستی از آموزش ها در مغزم ایجاد نشده بود که دخترر استاد تو فایل ((رابطه ی ما با انرژی ای که خدا نامیده ایم)) گفته بود که خدا همه چیه! گفته بود خدا هم خوبیه هم بدی! هم اوله و هم آخر، هم آتش و هم گلستان(اشاره به داستان ابراهیم)
یعنی اینکه تو به کدوم سمت توجه میکنی و بین این رنگ ها کدوم رنگ رو انتخاب میکنی؟!
و تو اون فایل استاد میگه که اون ویژگی رو انتخاب کن که به تو کمک کنه! چون اونجوری میشه که تو میخوای!
یا تو فایل آرامش در پرتو آگاهی که میگه بیماری یعنی عدم هماهنگی با انرژی (خدا) ، پس این عدم هماهنگی میتونه وجود داشته باشه!
و بارها و بارها گفته که به زیبایی ها توجه کنید؛ خب این یعنی هم زیبایی وجود داره و هم زشتی دیگه! اگه فقط زیبایی وجود داشت که نیازی نبود ما بهش توجه کنیم ؛ چون انتخاب دیگه ای نداشتیم! و فقط زیبایی بود…
و به تبع این موضوع، هم سلامتی وجود داره و هم بیماری و مهم اینه ما به کدوم توجه میکنیم… اینکه به سلامتی توجه میکنیم و از بیماری اعراض میکنیم چیز خوبیه اما قرار نیست چیزهایی که واسه سلامتی خوبه و مهمه رو کتمان کنیم و استفاده و بهره بردن از این چیز ها رو رد کنیم!
و میخوام داستان جالب اینکه چرا فایل رو جا انداختم بگم!
من به حرف میگفتم بیماری وجود نداره تا اینکه چاقو میوه خوری رفت تو پام و مجبور شدم برم درمانگاه بخیه کنم. اونجا یه خانمی سخت سرفه میکرد و دکتر تا بهش گفت شما مشکوک به این بیماری هستی من فرار کردم😂 و بلند شدم و فاصله بیشتری گرفتم! خب مگه من باور نداشتم بیماری وجود نداره؟ پس چرا فاصله گرفتم؟! پس حرف مفتی بیش نبود!
و علت جا انداختن این فایل این بود که من اون روز رو تجربه کنم و بعدش این فایل رو ببینم و متوجه توهماتم بشم!
این که تو فایلی استاد میگه بیماری وجود نداره منظور اینه که استاد ورودی هاش رو جوری کنترل میکنه که هیچ بیماری نمیتونه بهش آسیبی برسونه و همه چیز در جهت رشد و پیشرفت انسانی هست که در مسیر درسته… حتی بیماری و یا هر تضاد دیگه ای…
و باز هم بسیاااااااار خدا رو سپاسگزارم که منو هدایت کرد و قانون رو در عمل از طریق اساتید عزیزم بهم فهموند❤️
با سلام
خدمت دوستان همراه و استاد عزیزم و همسر مهربونشون به نظر من استاد قانون جذب رو و تمام قوانین مربوط به موفقیت رو به طور کامل و دقیق شکافته و توضیح داده و دیگه هیچ چیزی نمونده و بعید میدونم که تو دنیا کسی به اندازه ایشون تو این حوزه کار کرده باشه پس اگه کسی هنوز در درک مسائل و قوانین و راه موفقیت و تکامل در زندگی مشکلی داره مشکل از خودشه و باید بیشتر گوش کنه و رو خودش کار کنه چون استاد همه چیز رو در این حوزه تمام و کمال به طور واضح صدها بار بیان کرده.
استاد عاشقتونم و شما رو پیامبر زمان خودم میدونم
سلام استاد عزیز امیدوارم هر لحظتون بهتر از لحظه قبل باشه
درباره خوب و بد بیماری گفتین و نگاه ما …خواستم بگم من و خانوادم درگیر شدیم …ولی فقط و فقط خدای من شاهده چقدرررررر به نفع من شد در زندگی قشنگ دو سه مدار پرتم کرد بالا…
یک اتفاق دیگ که واسم افتاده سال ها به دنبال یک خودرو بودم که صفرش بیاد دستم و اونو خریدم نکته مهمش اینه که داشتم اول این فایل رو تو اینستاگرام نگاه میکردم که گفتین الویتتون ازادی هستش این خواسته در من شکل گرفت …
الله و اکبر
از جایی که فکرشو نمیکردم با همین توجه به ظاهر کوچیک پلاک ماشین من جوری شد که تاالان هیچ محدودیت رفت و امد نداره
خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم و از شما که یکی از دستان زیبای الله مهربان بودید تشکر میکنم
سلام به استاد عزیز.
خیلی ممنونم استاد عزیزم این فایل و چند فایل فایل دیگه که پشت سرهم تو سایت گذاشته شد انگار که برای من بود. من چندساله با شما آشنا شدم و حالم خیلی بهتر شده و اعتماد به نفسم بهتر شده . ولی الان که نگاه می کنم برای چندسال من پیشرفتی آنچنانی نکردم و حتی از نظر مالی پایین تر هم اومدم . و متوجه شدم که مشکل از کجا بوده که من از این همه آگاهی فوق العاده از این نظم و این قانون بدون تغییر خداوند نتیجه خاصی نگرفتم.دلیلش این بود که من فقط برای دیگران حرف می زدم و عمل نمی کردم . هر جا با هر کسی که بودم از این قانون صحبت می کردم در حالی که خودم نتیجه نکرفته بودم. و از فایل های گفتگو با دوستان و این فایل و چند تا فایل دیگه به این نتیجه رسیدم و تا این رفتارمو کنار گذاشتم چندتا نتیجه گرفتم و خیلی انرژی هم دارمو راحت دارم ذهنمو کنترل می کنم . تو این مدت من همه انرژیم رو گذاشته بودم برای دیگران و برای اینکه روی خودم کار کنم انرژی نداشتم. حرفام دروغ هم بود دیگه چون حرفایی که می زدم در حد نتایج شما بود استاد ولی نتیجه هیچی صفر. و خدا می دونه تو همین یک هفته که دست از سر دیگران برداشتم چقدر انرژی دارم. تمرین انجام می دم. کتاب رویاهایی که رویا نیستن رو دارم می خونم . فایلهای رایگان گوش می دم و هنوز هم انرژی دارم. خدایا صد هزار مرتبه شکر.
مسئله دیگه هم در مورد این بیماری من تقریبا راحت بودم نگران نبودم رعایت هم نمی کردم ولی از نظر اینکه شما گفتین اصلا اسم این بیماری رو هم نیاوردین من نه در این حد نبودم توجه داشتم بهش و البته از حرفای شما یکم توجه ام نسبت به چیزای دیگه رو هم متوجه شدم. یعنی من که از نظر مالی پیشرفت نکردم یه دلیلش این بوده که من به فقر توجه می کردم و در موردش گاهی حرف هم می زدم. الان که درام فکر می کنم توجه ام به فقر بیشتر بوده تا به ثروت. توجه ام به شرایط بد الانم بیشتر بوده تا به خواسته هام. مرسی استاد. خدایا شکرت
سلام و سپاس خدای را که آفریدگار جهانیان است.
سلام استاد الهی و مریم نازنین و دوستان خوب سایت
استاد میخوام شجاعانه اعتراف کنم که با دیدن این فایل کلی غافلگیر شدم و اصلا انتظار نداشتم که شما این واکسن رو بزنید اصلا یه جورایی تا چند دقیقه هنگ میزدم و بعدش گفتم این بنده خدا هم آدمه خوب از کجا بدونه که چی توی این واکسنهاست و به خورد ملت میدن.چرا؟ چون با وجود اینکه از نظر خودم خیلی سعی میکنم که درگیر رسانه ها و اخبار و پستهای اینترنتی نشم ولی باز هم دو سه تا پستی که از تلگرام و واتس آپ دیدم در مورد غرض و مرضهایی که از ایجاد این بیماری و پراکندن اون توی مردم برای وادار کردن اونها به استفاده از واکسن ذهن من رو درگیر کرده بود ، اونم از زبان کسانی مدرک پزشکیشون رو از بهترین کشورهای دنیا اخذ کردن.
تازه فهمیدم که یک رگه از باورهام هنوز کلی مشکل داره و حسابی باید روش پاکسازی و تغییر باور و باورسازی صورت بگیره.تاثیر و عمق تخریب رسانه ها بیشتر از اونیه که فکر میکردم اما کل مسئولیت این قضیه رو بر عهده میگیرم چون اگر به قانون آشنایی داشتم حرف و حدیث پزشکان و رسانه ها کم کم مثل مگسهایی که رو شیرینی جمع میشن تو ذهنم رخته نمیکرد.
ولی نکته مثبت اینکه ذهنم هیچ مقاومتی در برابر پذیرش حرفهای استاد نداشت و فقط یه جورهایی دچار شوک شدم و خیلی خوشحالم که رگه ای دیگه از ناخالصیهای ذهنم شناسایی شد و باید حسابی ذهنم رو در این مورد کنترل کنم و شکرگزارم که لااقل دلیل بعضی مسائل برام روشن شد.
یه حس عجیبی تو درونم دارم انگار یک قسمتی از وجودم شناسایی شده که هیچ وقت قرار نبوده متعلق به من باشه و ذره ذره داره مثل یک گوشت اضافه ای که رو پوست سبز شده، از وجودم کنده میشه. هر چند باور سازی یک کار مداوم و آهسته و پیوسته هست و لازمه فعلا تو برنامم داشته باشم.
وقتی که راجع به امیرکبیر و ترس مردم از واکسن صحبت کردین یه جورایی از خودم خجالت کشیدم.
ولی خوشبختانه باورهام رو به رشد هست و همین قضیه باعص یک بازبینی اساسی تو ورودیهای ذهنم شد.
حالا دیگه ذهنم رهاتره و نگران مردم نیستم که واکسن میزنن و هر وقت شد با کمال میل خودمم میرم و واکسنمو میزنن و برای پزشکان و دنیای پزشکی که نظر بسیار بسیار بسیار بد و تحقیر کننده ای نسبت بهشون داشتم دعای خیر کنم وبجای مقصر دونستن دیگران مسئولیت خودم و باورها و زندگیمو بر عهده بگیرم.
البته این فقط یک اوکی ساده هست و باید در عمل نتایج خودشون رو نشون بدن وگرنه تصور رشد و ارتقا یک توهم خطرناک هست.
خداوندا میخوام از این به بعد بیشتر اعتماد کنم، به خدا،به خودم، به همه پزشکان، به همه مردم، به همه دنیا… دوست دارم گریه کنم و دادبزنم که خدایا به هممون ایمان همراه با عمل و صلح عطا کن.
استاد نازنینم ازتون ممنونم و چقدر ساده وزیبا میفرمایین که لازمه خیلی ساده و صادقانه به مسائل زندگی و روال جهان اعتماد کرد.مطمئنم که بیخود نیست این دو سه روزه کارتون “رایا و آخرین اژدها” رو دیدم که تاثیر بسیار جالبی روم گذاشت و دقیقا در مورد اعتماد صحبت میکرد ،حتی اعتماد به دشمنانت تا تبدیل به دوستانی بشن که حاضرن جونشون رو برات بدن.
وای خدایا باور اشتباه همون باوره وگفقط الان بجای اجنه و شیاطین شده میکرو رباط و چیپ ست یعنی یک باور اگر اصلاح نشه به قدمت تاریخ ادامه خواهد داشت.
واقعا حرفتون رو دل و دیده میگذارم که میفرمایین اگر که باورت درست باشه نتایجت متفاوت از دیگران میشه ، نه اینکه جملاتت و صحبت کردنت یه جور دیگه میشه بلکه تمام وجودت و زندگیت و متعلقاتت تغییر میکنه و تو یک پوست کهنه رو میندازی و یک پوست تازه و نو پیدا میکنی و کلا نگاهت به همه چیز تغییر میکنه و چیزها تعریف دیگه ای پیدا میکنن.
واژه ها را باد شست ،جور دیگر باید دید، واژه باید خود باد واژه باید خود باران باشد….
استاد شاید باورتون نشه ولی قشنگ احساس میکنم که جریاناتی از انرژی منفی داره از وجودم خارج میشه و جای خودش رو کم کم به سبکی و رهایی بیشتر میده.الهی هزاران مرتبه شد.
وقتی که گفتین نمیدونم کسانی که چنین باورهایی دارن چطوری بحثهای موفقیتی رو دنبال میکنن؟طعنه شما رو با آغوش باز میپذیرم و سعی میکنم که راحت تر اعتماد کنم و بپذیرم.وساده تر باشم.
خدایا اون شنهای برفی آرزوی منه و خمچین ساحلی بهشت منه خدا رو شکر که دوباره شما رو اونجا میبینم.
راحتی پوشش مردم و خود بودنشون رو تحسین میکنم.اینکه هر کسی سرش تو کار خودشه خیلی عالیه.آرزو دارم تو همچین ساحلی ویلای شخصی خودم رو داشته باشم.به قول استاد عزیز که میگه شما خواستتون رو بگین و از خدا بخواهین.اشکالی نداره که الان هیچ ایده ای نداری و حتی باورش نداری بگو و به خدا اعتماد کن.بهت قول میدم که اگر خواسته واضح باشه قدمها یکی یکی به شما گفته خواهد شد.
کاش این فایل صوتیش هم بود تا تو گنجینه صوتیهام نگهش میداشتم.
مریم جان لباسها و اندام قشنگت و چشمهای مهربونت رو تحسین میکنم لبهای همیشه خندانت رو تحسین میکنم.
ماشین زیبای استاد و تسلط فوق العاده ای رو که در رانندگی داره خیلی تحسین میکنم.اتصال عمیث استاد با منشا خودش و حرفهای الهیش رو خیلی تحسین میکنم.
از خدای مهربان و حکیمم بی نهایت سپاسگزارم و آرزوی بهترینهای خداوند رو براتون دارم.
سعادتمند باشین.
سلام استاد عزیزم
فایل بسیار ارزشمندی بود که اثر مثبتش به تمام سلول هام نشست ، از اون دسته فایل هایی که جسم و روحم باهاش تغذیه شد و من تأثیر شگفت انگیز این آگاهی ها را دارم احساس میکنم
وقتی شما در مورد بهشت و جهنم صحبت کوتاهی کردید ، چیزی را در قلبم حس کردم ، وقتی شما گفتید در این دنیای دو قطبی که هم خوبی هست هم بدی ، این ما هستیم که تعیین می کنیم به کدوم سمت بریم ولی در بهشت و جهنم چنین چیزی نیست و بهشت ، جاییه که خوب مطلق هست و جهنم جاییه که همه چیز بده و من حس کردم در اون دنیا ، هرکسی از بهشت و جهنم خودش راضیه و اینجور نیست که جهنمی ها از جهنم ناراضی باشند ، هرچند ابراز ناخوشی میکنند که البته اونها در این دنیا هم ابراز ناخوشی میکردند اما در ناخوشی خودشون خوش بودند و با بهانه های مختلف جهنم را پذیرفته بودند . اونها چون خودشون را در این دنیا ضعیف دیدند پس به جهنم اون دنیا رضایت دادند و همینطور که در این دنیا چیزهای خوب را حق دیگران دونستند و لیاقتی در خودشون برای دریافت نعمت ها قائل نشدند پس جهنم را آگاهانه برای زندگی پس از مرگ انتخاب میکنند و از زندگی جهنمی حتی اگر راضی هم نباشند اما حق خودشون را بیشتر از اون نمیدونند و اینجاست که میفهمم وجود جهنم یا وعده بهشت نشونه بی عدالتی و تبعیض خداوند نیست بلکه نشونه انتخابیه که آدم ها برای جایگاه خودشون کردند ، یاد آیه ای افتادم که فرشتگان از انسان سؤال کردند که چرا در دنیا مستضعف بودید مگر زمین جایی بزرگ برای حرکت کردن نبود ( معنی آیه دقیق یادم نیست ) یعنی زمین پتانسیل اینو داره که ما با هر حرکتی برای خودمون بهشت بسازیم یا در ویرانه ای متوقف بمانیم
در کل این موضوع را اینطور درک میکنم که این دنیا هر دو قطب را داره ولی در جهان پس از مرگ ، قطب ها جدا می شند و شاید علت حضور ما در این دنیا این باشه که قطب دنیای بعدی را تعیین کنیم و ما با این روش که هر لحظه روح مون که شامل فکر و توجه و احساس ماست به کدام سمت متمایل بشه ، خودمون را در مدار بهشت یا جهنم این جهان که میتونه مدار فقر یا ثروت ، سلامتی یا بیماری ، زشتی یا زیبایی ، و هر وجه دارای تضاد دیگری قرار بده ….
میخوام بگم جهنمی ها راضی هستند از جهنم به این معنا که خودشون انتخابش کردند نه به این معنا که احساس خوب داشته باشند کما اینکه در همین دنیا هم فقرا و بیماران و مستضعفین و بدبخت ها لیاقت خودشون را در همون حد میدونند و اصلا خودشون را لایق این نمی دونند که هم سالم باشند هم ثروتمند هم دارای رابطه عاطفی عالی هم فرزند عالی و بقول استاد پکیج خوشبختی را داشته باشند ، الان که دارم اینا را می نویسم میفهمم که حتی خود من هم خودم را لایق بهشت اون دنیا و پکیج کامل خوشبختی در این دنیا نمی دونم اما همینکه مینویسم تمام محتوایی که باعث میشه خودم را لایق ندونم را پیدا میکنم و داشتن پکیج خوشبختی برام عادی و قابل باور میشه ….
میفهمم که وقتی استاد میگه ما شاید یک درصد مردم روی زمین باشیم یا ده درصد اما به هر حال عده معدودی هستیم که درخواست هایی داشتیم و این درخواست ها یعنی اینکه قسمتی از ما در حال تجربه جهنم بود و ما خواستیم که حرکت کنیم و به ما گفته شد که باید احساس لیاقت کنید یعنی آمادگی درونی و عزت نفسِ دارا شدن پیدا کنیم ، خدایا من میفهمم که چرا استاد میگه دلسوزی و ترحم این پیام را میده که در جهان هستی بی عدالتی رخ داده چون تمام اون افرادی که ما براشون دلسوزی میکنیم ، فقط آمادگی تجربه همون وجه از این دنیا را داشتند و لیاقت اونها همونیه که هستند و برای همینه که اگر به اونها در همون جایگاهی که هستند بهشت را هدیه بدند در مدت کوتاهی به جهنم تبدیلش میکنند چون از لحاظ فرکانسی اونها نمی تونند در جای دیگری باشند و به همین شکل و با همین فرکانس وقتی از دنیا میروند بازهم به جایی به اندازه لیاقت شون پا می گذارند …
سلام استاد گرامی . آخرای این فایل حرص خوردین از دست بعضی . منم که سخن هیجانی و عصبی فورا دچار استرسم میکنه . اما مریم خانم با دریایی از آرامش وارد کلام شدند و صحبت تکمیلی ارائه کردند که بسیار آرامبخش بود و فورا به ثانیه ای استرس منو تسکین داد . یک پیشنهاد دارم و اون اینکه مثل همین فایل یک نکته های کلیدی رو مریم خانم به تنهایی بشینند پشت میز و در سی ثانیه الی یک دقیقه بازگو کنند . و اینو بذارین اول یا آخر هر فایل یا که یک ژانر جداگانه براش بوجود بیارین و اسمشو بذارین آموزش در یک دقیقه . مثل کتابهایی یک دقیقه ای اگه دیده باشین که نوشته آموزش مدیریت در یک دقیقه . یا آموزش کتابداری در یک دقیقه . مثل کلیپهای خانم پریسا نصری . که در یک دقیقه یه موضوعی رو ارائه میکنه . حتم دارم خانم شایسته به شایستگی این تِم جدید کاری شما رو از عهده ش بر میان و بخوبی انجام میدن و کارشون میگیره و مشتریان خودشو پیدا میکنه . خانم شایسته در یک شات و نمای نزدیک که از چهره شون در این فایل داشتین نشون میده چهره ی ساده و زیبا و دلنشینی هم دارند که در جذب مخاطب بسیار موثر هست . و صدای آرامبخش و بدون استرس و هیجان . و با قدرت تفهیم مطالب پیچیده و سخت که من واقعا الان بسرعت و بسادگی متوجه توضیح ایشون شدم . حیف از اینهمه توانمندی و استعداد و پتانسیل در ارائه مباحث عمیق که در ایشان وجود داره راکد بماند . به عنوان تست این پیشنهاد یکی دو تا پیام سی ثانیه یا یک دقیقه ای از خودشون بگیرند و روی سایت بذارند متوجه میشین که چقدر مخاطب پیدا میکنه . و حتی سلسله صحبت های ایشان فروش خوبی هم خواهد داشت .
بازم تشکر از شما خانواده دوست داشتنی که من حالم خیلی خوب میشه وقتی وارد این خانواده ی ساده و بی ریا و گرم و صمیمی میشم . هر وقت روزگار به من نامرادی میکنه میام اینجا و کلیپهای شاد و روحیه بخش شما رو می بینم حالم بهتر میشه . همیشه برقرار باشین .
سلام استاد،
من زهرا هستم.
خیلی عالی بود این فایل. تشکر می کنم.
منم در مورد این بیماری نگاهم تقریبا مثل نگاه شما بود.
نگرانی آن چندانی نداشتم. بهداشت رو رعایت می کردم ولی در عین حال به خودم می گفتم بدن من خیلی قویه، چیزیم نمیشه.
اما امان از توهم توطئه که مردم ایران استادش هستن.
یادمه چند سال پیش که در فصل بهار باران های سیل آسایی تو مناطق مختلف ایران اومد، اول اینکه نگاه ها معطوف به خسارات بود و حتی اگر می گفتی این باران ها چقدر برکت داشته بهت می توپیدن که این همه مردم خسارت دیدن چی؟؟
یعنی رسماً از خداوند شاکی بودن و شاکر بودن رو بی معرفتی نسبت به هموطن شون می دونستن، دیدم که می گما..
دوم اینکه من شنیدم که می گن این باران ها کار سپاهه، اونا ابرا رو بارور کردن، بعد از دستشون در رفته!!!
واقعا من فکر کردم اینا دیگه کی هستن!!؟
یعنی از خداوند بعید می دونن چنین بارانی رو بفرسته ولی از سپاه بعید نمی دونن!!
دیگه اون شد برای من درس، و البته حرفهای شما استاد عزیز، که کسی نمی دونه زندگی دیگری رو کنترل کنه.
این بیماری هم تغییرات زیادی که جامعه بشری بهش نیاز داشت، هم از لحاظ فرهنگی، اقتصادی، بهداشتی و سلامتی ، که به خودی خود خیلی طول میکشید عملی بشه سرعت بخشید.
باید به خداوند و طبیعت هوشمندی که آفریده اعتماد کرد.
امیدوارم روزهایی رو ببینم که به این روزها بر می گردیم و نگاه می کنیم، لبخند می زنیم و خداوند رو به خاطر برکات این تغییر ها تسبیح می گیم.
در پناه الله یکتا شاد و سالم و ثروتمند باشید.
درود بر شما.
به نام خداوند خوبی ها و زیبایی ها
سلام به استاد عزیزم و مریم دوست داشتنی ام
سلام به تمام دوستان زندگی در بهشتی
خدایا شکرت که واکسن زدین، اونم چقدر هدایتی و با باورهای خوب و قدرتمند کننده…
من این قسمت هایی که در اینستاگرام گداشتین رو دیدم و واقعا تحسین تون کردم برای این همه در لحظه بودن تون استادجان، برای این همه نترس بودن تون از حرف هایی که میشه حالا در هر غالبی، چقدر تحسین تون میکنم برای اینکه خودتون هستین فقط و فقط از هدایت هاتون سعی میکنید پیروی کنید. شما کسی هستید که بخوبی زبان هدایت رو میفهمید و این خیلی قابل تحسین و ستایش هست.
چون شما استاد توحید و یگانه پرستی هستین و یک موحد واقعی بنظرم باید زبان هدایت های خداوند رو بتونه درک کنه و عمل کنه…
خدایا منم میخوام به همین مرحله از درک و ایمان و عمل برسم
خدایا میدونم که تو منوو به سر راست ترین مسیر هدایت میکنی برای رسیدن به این خواسته ام.
خدایا شکرت بخاطر وجود این استاد پر انرژی و باحال
خدایا شکرت بخاطر این ماشین قرمز رنگ کوروت زیبا و خفن
خدایا شکرت بخاطر این هوای خوب و آدم های خوب
خدایا شکرت بخاطر این طبیع زیبایی که از پنجره همین ماشین من میبینم اون رنگ سبز فسفری مانند خاص بهاری…خدایا شکرت بخاز این همه نعمت و ثروت و زیبایی و حال عالی
خدایا شکرت که یک فرد میتونه اینقدر ثروتمند باشه با این همه آزادی زمانی و مکانی
خدایا شکرت بخاطر این کشور ثروتمند که برای سلامتی شهروندانش تلاش میکنه.
خدایا شکرت بخاطر نعمت ایمیل و اطلاع رسانی های اینترنتی.
داستان واکسن زدن تون هم کاملا دستان خداوند و هدایت خداوند رو میشد دید. میشه بیشتر باور کرد که یک زندگی اینقدر ساده و راحت میتونه پیش بره.
استاد چقدر شما عادت خوبی رو اشاره کردین که اینقدر عادت دارین تا اتفاقات خوب تون رو بارهها و بارها صحبت کنید…
رفتن به درمانگاه و دیدن تعهد آدم های متعهد و بارها و بارها میشه درباره این اتفاق ها صحبت کرد تا فرکانس اینجور موارد رو به جهان هستی بیشتر ارسال کنیم.وای چه عادت خوبیه این عادت…
استاد ممنون از اینکه برای اطلاعات عمومی مون موارد جالبی رو در حین داستان واکسن زدن تون گفتین.
قرن 21 و وجود تئوری های توطئه و برگشت به تاریخ قدیم زمان امیرکبیر که من نشنیده بودم که اون زمان امیرکبیر گریه میکرده تا مردم بیان واکسن بزنن و خرافات و توهم هایی که اون زمان دچارش بودن.
و جالبه که هنوز هم هستن آدم هایی که اینجوری فکر میکنن…پس نتیجه میگریم این فکرهای بیهوده و ناشی از جهالت بشر تمومی نداره این ما هستیم که انتخاب میکنیم چه افکاری رو در ذهن مون نگه داریم.
خداروشکر که من اصلا از همون پارسال هیچ نگرانی نداشتم درباره این بیماری…جالبه که اصلا از بقیه ما شنیدیم که همچین بیماری اومده چون خوشبختانه تلویزیون نداریم.
خداروشکر که من دچار بیماری نشدم به لطف الله یکتا شاید بیشتر از 5 سال هست که دچار بییماری خاصی نشدم.کاملا باور دارم که بدنم خیلی خوب از پس خودش برمیاد برای همین اصلا نگران نشدم و نگران نیستم.
واقعا درک شون نمیکنم چرا اینقدر الکل مالی و شستن های وسواس گونه و ماسک و ترس از یک عطسه و …خدایا مردم چقدر در ترس زندگی میکنن که این بیماری بیشتر ترس ها رو نمایان کرد بیشتر نشون داد که چقدر از اصل خودمون دور شدیم، چقدر از منبع اصلی دور شدیم،چقدر به فرعیات چسبیدیم به جای اصل.
چقدر مهمه در این عصر اطلاعات و ارتباطات ما چه وروردی هایی رو میپذیریم و چه ارتباط هایی رو ادامه دار میکنیم و پایدار…
واقعا استاد جان ممنون از این نگاه های خوب تون و مزایایی که درباره این بیماری گفتین.
چه اطلاعات خوبی دراره این واکسن و تکنولوژی جدیدش گفتید.یک تحول بزرگ در صنعت واکسن و علم پزشکی
استاد من به عنوان شاگرد شما خوشبختانه از قبل ترش هم هر شرووری رو به راحتی قبول نمیکردم و الان هم که به این راحتی ها گول نمیخورم که دچار توهم هایی بشم که یک سری به خورد ذهن ها میدن.
خدایا شکرت بخاطر این نگرش های آگاهی بخش
چقدر خوب پفتین که هر اتفاقی دو روی سکه داره. خوب و بد. فرصت و تهدید…این ما هستیم که تمرکز مون رو روی کدوم روی سکه بذاریم.
خیلی حساس بشیم به ورودی های ذهن مون خیلی….خصوصا در این عصر اطلاعات و شبکه های مجازی…
چقدر باحال میشه بخاطر این علم های جدید و تکنولوژی عمر انسان به 200 سال برسه.
آدم ها خیلی راحت حرف میزنن درباره چیزی که مفت گیرشون میاد. چه توهم های خنده داری میشه پیدا کرد تا حالا نشنیده بودم. خداوند ما رو شفا بده اونا رو هم بیشتر
چه ساحل زیبایی
چقدر تمیز چقدر عالی….
چه عکس دونفره خوبی گرفتین.
واقعا چقدر خوب شده که مریم جان هم جلوی دوربین راحت قدم میزنن، عکس شون رو میفرستن وچقدر ممنونم ازت که اینقدر عالی همچنان داری روی خودت کار میکنی مریم عزیز که نتیجه اش شده این…اینکه حضورت ذر سریال زندگی در بهشت بیشتر نمایان شده. واقعا ممنونم ازت و واقعا درود بر تغییراتی که در باورها و شخصیت و … میدی.تحسینت میکنم که در کنار استاد عباسمنش هستی. تحسینت میکنم که توام فقط خودت هستی بدون نقاب و غالب خاص،فارغ از ضاوت ها و نگرانی ها…
اینکه گفتین بعضی ها نوشتن بیماری رو باور نداریم
من یاد یک قسمت از فایل های آرامش در پرتو آگاهی افتادم.
با حودم گفتم اگر یکنفر به این حد از اور برسه یعنی تمام دخیره های اطلاعاتی ذهن و ژن های گذشته اش رو تونسته تغییر بده. چون پاسخ در حافظه است…ما هنوز نمیدونم چه باورهایی از گذشتگان به ما رسیده بعد چطور میخوایم اصلاحش کنیم چیزی رو که بهش آگاه نیستیم و بهش دسترسی نداریم.
پس وقتی ما در در دنیای تضادها به دنیا اومدیم؛رشد کردیم و بزرگ شدیم نمیتونیم بگیم به تاریکی اعتقاد نداریم و فقط خورشید و روشنایی. فقط سلامتی و حال خوب… ما نمیتونیم تاریکی رو نادیده بگیریم وقتی هست. درسته که بقول خد استاد عزیز تاریکی یعنی عدم نور. پس بیماری هم یعنی عدم سلامتی. اما ما نمیتونیم بگیم هیچ عدمی وجود نداره و فقط همه چیز خوبش هست.
قول خودتون استاد ما در جهان دوقطبی زندگی میکنیم.
این تضادها خوب هستن که باشن برای رشد و پیشرفت وگرنه در رکورد بود همه چیزههای حوب و تجربه های خوب مون.
تضادها اومدن برای اینکه خواست ها واضح بشن،برای اینکه بیشتر رشد کنیم، بیشتر گسترش بدیم، بیشتر تجربه کنیم خودمون رو، بیشتر خلق کنیم و خداوند اجابت کنه درخواست هامون رو…چه دنیای زیبایی داریم.
این ما هستیم که چه چیزی رو میخوایم انتخاب کنیم و بیشتر تجربه اش کنیم.
اگر نتایج تغییر نکرده یعنی باورهامون تغییر نکرده باید مواظب باشیم که توهم نزنیم. من یاد گرفتم از این آگاهی که مواظب باشم تا توهم نزنم در مسیر رشد و یادگرفتن هام. که آره دیگه من خیلی شجاعت دارم و جسات حالا که اومدم یک شهر دیگه…نه اینطور نیست هربار باید مراقب ورودی های ذهنم باشم و هربار به نتایجم نگاه کنم.
خدایا شکرت که منو هدایت میکنی به مسیر آن هایی که بهشون نعمت دادی نه گمراهان…
تو به چیزی هدایت میشوی که بهش توجه میکنی…این یک قانون است.
اینکه ما به چه چیزی اعتقاد داریم از کلام ما مشخص نمیشه.
رفتارهای ما مشخص میکنه که به چیزی اعتقاد داریم،باور داریم.
کسی که بیشتر روی خودش کار میکنه بیشتر در جای مناسب و با ادم های مناسب مواجه میشه.
ما کامل نداریم کامل فقط خداونده…
آخر حرفاتون رو خیلی دوست داشتم بعد اون سخنرانی آتشین برای تفکرای اشتباه در مورد وجود بیماری و سلامتی….بریم از هوا لذت ببریم.واقعا استاد بیخیال… هر کسی در مدار باشه و بخواد خودش متوجه میشه مثل من که با دوستی مواجه شدم که خیلی حساس تشریف داره و خوشبختانه ارتباطم باهاش کم شده و احساس میکنم یک چند روزی که با ایشون بیشتر در ارتباط بودم یکم مدارم افت کرده ولی تست خوبی شد تا آموزش هایی که از شما دیدم رو پیاده کنم مثلا ذهنم رو کنترل کنم، وارد بحث و کل کل نشم،سوال حافظه ایی بپرسم، به چیزی که خودم مایل هستم و به من احساس خوب میده توجه کنم…
خدایاشکرت که اون روزها هم بخوبی گذشت و چقدر شاکرم که وارد کار شراکتی با ایشون نشدم و به صدای قلبم گوش دادم. اینکه بیکار باشم بهتر از این هست که در کاری برم که بهش علاقه ندارم. در کاری برم که شراکتی باشهریال اون با کسی که نمیدونم باورهاش چیه و حتی متوجه شدم یک جاهایی باورهای مغایر با من داره…خداروشکر در اسن داستان رو زوتر از اینکه جهان به من نشون بده متوجه شدم با خوب فکر کردن به احساسم توجه کردم و مهمتر از همه یاداور شدم که من باید از راه علاقه ام پول بسازم…
میدانم که خدا منو در بهترین مسیرها هدایت میکنه فقط نباید عجله کنم و فقط باید لذت ببرم از این روزهایی که وقت بیشتری برای روی خودم کار کردن دارم…خدایا شکرت
به نام خداوند وهاب
سلام به رهروان راه حقیقت
استاد چقد لباس ورزشی بهتون میاد چقد خوش اندام هستید توش ، خداروشکر که شما در مدار سلامتی هستید و جهان شما رو به مسیری هدایت کرد که واکسن بگیرید و امیدوارم زودتر به همه ی ماهم برسه، چقد امریکا عالیه که هم به مردمش اعلام میکنه کی بیان و صف و پارتی بازی نیست و هم اینکه مردمش همه ایمیل دارن و ازش استفاده میکنن و سطح سواد عمومی بالاست ،اخی تخم بوقلمونم براش گذاشتید 😍،کرووت زیبامون خدایاشکرت
چقد عالیه استاد اصلا وقتی شروع میکنید به حرف زدن ادم سراپا گوش میشه درس بگیره ، اره استاد خوب کردید نرفتید الان بهاره و حیفه زیبایی پردایس رو بذارید و برید منم امروز رفتم تا یه جایی کار داشتم خدای من این بلوار های وسط خیابونها بوته های بزرگ با گلهای قرمز و بنفش داشتند حیرت اور بود زیباییش، بهار رو باید تو طبیعت گذروند اونم پردایس، استاد عزیزم چقد این نکته هایی که لابلای حرفهاتون میگید اصل و اساسه قانونن که هر اتفاق خوبی براتون افتاد انقد بگید و تحسین کنید تا بیشتر و بیشتر رخ بدن .استاد من اصلا اصلا نه اخبار نگاه میکنم نه شبکه اجتماعی و هیچوقت روند بیماریم پیگیری نکردم ولی بازم شاید اگه میدیدم اطرافیانم همه همین نظر توطئه رو دارن من دنباله روی میکردم یادمه چندسال قبل هم شایعه بود که میان دم در خونه ازتون تست قند میگیرن و به این شکل بهتون بیماری ایدز میدن و این کار داعشه و یبار چندتا دختر خانم از طرف بهداشت میگشتن و فشار خون و قند خون افراد بالای یک سنی رو میگرفتن نمیدونم چه طرحی بود ولی با وجودیکه کادر صداوسیما همراهشون بود و گزارش تهیه میکرد و اون کادر چون توی تی وی شهر هستن همه میشناسنشون اما بازم مادرشوهرم درو بست و گفت اینا میخوان به من ایدز بدن😂😂 و نگذاشت بیان تو . ولی شکر خدا دیدن این فایل چشم مارو بینا کرد تا اگه خدای نخواسته نااگاهانه دنباله رویی ممکن بود بکنیم دیگه انجامش ندیم . و واقعا هم خیلی تفکر بیخودیه مثلا شخص من بیان یک میکروچیپ بااون همه هزینه درست کنن بذارن تو بدنم و بعد من صبح تا شب خونه م و هیچکاری نمیکنم که مثلا چی بشه . واقعا اگه عقلمون رو بکار بگیریم و درست فکر کنیم به این بیراهه ها کشیده نمیشیم ممنون از توضیحاتتون
چقد فوق العاده ست روزی ۳.۵ میلیون نفر واکسینه میشن . واقعا استاد این بیماری نکات مثبت بسیار زیادی داشت و چقد دورهمی های الکی و مجلس ختم و عروسی و اینا جمع شده بود عالی بود حیف که مردم دست از باورهای غلطشون برنمیدارن و دوباره برگشتن سر کاسه ی قبلی وگرنه اگر همین روند رو ادامه میدادن تا چند سال دیگه مجلس ختم تموم میشد اگر کسیو از دست میدادی تو خلوت خودت باهاش کنار می اومدی و بخدا خیلی زودتر حالت خوب میشد و اثرات فرکانسی منفیشون بسیار کمتر میشد. من وقتی برادرشوهرم چندسال قبل به رحمت خدا رفت درست چهل و شش روز مجلس ختم داشتیم یعنی یکدقیقه تنها نبودیم که چیه پسر جوونشون مرده تنهایی غصه میخورن و استاد نمیدونید چه فاجعه ای بود همسرم کلافه شده بود میگفت مرگ برادرم بکنار مزاحمت این مرد کلافه م کرده از دعواهایی که میشد از حرفها و حدیث ها و غیبتها و اختلافاتی که تو خونواده مون انداختن واقعا فاجعه بود و اگه این مجلسها تموم میشد بخدا طی چندسال اینده جامعه ی ما رشد بسیار عالی ای میکرد و کلا مراسم های سوگورای جمع میشد و یا عروسی هم همینطور دیگه هزاران مد نادرست از غذاها و لباسها و طلاهای انچنانی همه جمع میشد ازدواج راحتتر میشد زندگی های الان بخدا استاد همه شون از همون ابتدا با دعوا شروع میشه سر طلا و لباس و فلان چیزتون کم بود فلانی روز عروسی این تیکه رو انداخت و اصلا اگه بشینی از مواهب بیماری بگی نه تنها ضرری نداشت بلکه سراسر خیر بوده چون بخدا اونقد ادمی که مردن قبلا تو تصادفات میمردن یا به قول استاد اونا چه بیماری بود چه نبود باز میمردن و حتی چقد شغلهای خانگی و اینترنتی رواج پیدا کرد و همین حالا به قول شما اصلا علم پزشکی متحول شد . و اصلا استاد کل سرنوشت بشریت به دو قسمت تقسیم شد قبل از بیماری بعد از بیماری هرکی به شیوه ی قبل از بیماری به زندگیش ادامه بده محکومه به فنا و هرکی به شیوه ی بعد از بیماری ادامه بده موعوده به بقا خدایاشکرت
چقد عالی که بدون صف و باروی گشاده ازتون استقبال شد ، ماسکهای عالیتونم مبارک به امید روزیکه دیگه استفاده نکنید ،واقعا استاد هرچیزی که مفت بدست بیاد هیچ ارزشی نداشته و نداره و ذات ادم اینطوریه تا بهای چیزیو نده قدرشو نمیدونه . بسیار توضیحاتتون عالی بود استاد سپاسگذارم
واااو ساحل شنهای مرجانی چقد زیباست ، چقد ادمهای زیبا اینجان ،حس خوب با پا زدن شنها ، خانمی رو نگاه شلوار قرمز پوشیده چه تیپی زده بااون کیف کمریش ای خدا امروز من یه جایی وسایل دستم بود گفتم اینجا قشنگ نشون میده چقد جای کیف کمری خالیه ،وااو چقد این تیشرت دکمه دار بهتون میاد ، سنجاق سر زیبا ،چقد سایبونهای قرمز و ابی زیبا هستن ،چه اسمون و دریایی ،عزیزای من منم از عکستون اسکرین شات گرفتم تا عکس اعضای خونواده مو تو گوشیم داشته باشم، مریم نازم استاد چهرتو زوم کرده و من نگهش داشتم خدای من چشم و ابروت شبیه مامانمه و این حالت بنفش مردمکهات چقد زیباست چون مردمکهای مادرمنم بحدی زیباست که ارزو داشتم مردمک منم این رنگی بود خدایاشکرت
چقد زیبا استاد که همونجور که قوانین بهم وصلن و باورهای منفی بهم وصلن ،باورهای درست هم بهم وصلند هرچقدر بتونی باورهای بیشتری رو تغییر بدی تمام ابعاد زندگیت کیفیتش بالاتر میره ،و باور یک دکمه نیست یهو عوض بشه تنها راهه تعویضش هم تغییر زاویه دید و دادن ورودی مناسبه و باید بتونی با منطق به خودت بقبولونی که باور جدید درسته صرفا تکرار یک عبارت ساده که رویامونو نشون بده اصلا راه درست نیست زمانی عبارات تاکیدی کار میکنن که تو ورودی مناسب بدی و بعد وقتی کوچکترین نتیجه یا نشانه که دیدی انقد عبارات تاکیدی رو تکرار کنی که ناخوداگاهت تسلیم بشه ، چقد نگاهتون به واکسن زیباست استاد اصلا به همه چی هیچ مقاومتی ندارید حتی اگه خدای نکرده بیماری هم میگرفتید میگفتید حتما بدنم به این ارتقا سیستم ایمنی نیاز داشته و یا همون که گفتید کسیکه با بیماری بمیره بدون بیماری هم میمرد بیماری یک وسیله ست مثل تصادف مثل سکته نه چیزی بیشتر عاشقتونم خدایاشکرت
نکته ی خیلی مثبت واکسن اینکه بهت ازادی میده که هرجا میخوای بری مسافرت بدون اینکه لازم بشه قرنطینه بشی و زدن واکسن بخاطر ترس از گرفتنش نیست ،جهان دو قطبیه و ما هستیم که با کانون توجهمون داریم به سمت قطب مثبت یا منفی میریم ،زمانی باوری رو واقعا داریم که در رفتارمونم بهش عمل کنیم ، وقتی چیزیو نمیخواییم لزومی نداره برای انکارش تلاش کنیم چون اون زمانی که صرف اثبات نبود اون مسئله ست با عنوان توجه به اون مسئله ثبت میشه فقط کافیه کاری به اون مسئله نداشته باشیم من نمیخوام بیمار بشم تموم کاری بهش ندارم کی گرفته چرا گرفته از کجا گرفته یا دروغه یا باور ندارم بهش و باید اصلا پیگیرش نباشم ورودیهامو کنترل کنم خلاص خدایاشکرت
سپاسگذارم استادم بزرگوارم برای این فایل عالی
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست
آفرین به شما خیل دلم می خواد مثل شما به نکات مثبت توجه کنم. چقدر ریز و نکته بین. اونجایی که استاد نکته ها رو می گفت شما توجه کردی . به زیبایی ها توجه کردی . خدای من به چشم و ابرو خانوم شایسته هم توجه کردی. آفرین. آفرین . نگارش هم خیلی عالی بود چقد مرتب و منظم تایپ شده . چقدر می شد انرژی رو تو نوشته ها احساس کرد. واقعا حس کردم که چقدر به نکات مثبت عالی توجه کردین و واقعا وقت گذاشتین. بازم آفرین. شما چطوری اینقدر خوب توجه می کنین حین پخش می نویسین و بعد تایپ می کنین؟
سلام حبیب جان دوست خوبم
من از لحظه ی شروع ویدیو تایپ رو شروع میکنم لحظه به لحظه پاوس میکنم به نکات مثبت تصاویر دقت میکنم و هم اونها رو یادداشت میکنم هم به گفته های سریال توجه میکنم فکرمیکنم و برداشت خودمو مینویسم و هیچوقت برداشتمو پاک نمیکنم حتی اگه بعدش در ادامه متوجه بشم اشتباه بوده و درسشو میگیرم و کج فهمیم از قانون رو درمیارم و اگرم برداشتم درست بود خیلی به عزت نفسم کمک میکنه که تااینجا تونستم قانون رو خوب بفهمم که برداشتی که من داشتم رو در ادامه استاد و مریم جان هم گفتن . این جوری برای من خیلی عالیه چون گاهی دوسه ساعت طول میکشه دیدن یک قسمت و من تمام اون مدت از زمان و مکانم جدامیشم و خودمو و زندگیمو فراموش میکنم و بابالاترین سطح فرکانسی هم کنترل ذهن کردم هم به نکات مثبت توجه کردم و تحسین کردم و هم خواسته هام به وضوح رسیدن و هم قشنگ میبینم چطور نسبت به قبلاها که سرسری میدیدم هم قوانین رو بهتر فهمیدم هم خیلی از اون تجربه های سریال رو میبینم و تجربه میکنم .
ممنون از فیدبکتون که باعث شد دوباره بیام کامنتم رو بخونم
براتون خدارو ارزو دارم
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست