https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/05/abasmanesh-10.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-05-08 08:21:142024-12-28 08:43:24سریال زندگی در بهشت | قسمت 16
296نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلامی با عشق و پر از حس سپاسگزاری به استاد جان و مریم جان
باز هم قطع درختها و علفهای هرز اینبار یه گوشه دیگه از جنگلمون تکراری و تکراری در این چند قسمت،و باز هم کامنتهایی با حرفهایی تکراری در ادامه قسمتهای قبل درباره کار کردن روی ذهن و هرس کردن ذهن از باورهای مخرب،خوب که چی نه !!!خوب که یعنی همه چی تکراریه همه چی تکراره،تکرار و تکرار و تکرار رمز موفقیت یا شکست همه چیز تو این چند حرفه ،تکرار،که میسازه یا نابود میکنه.چه درسی بهتر از این میتونم بگیرم که باید بارها و بارها ببینم،بارها و بارها بشنوم،بارها و بارها بگم،و هر کاریو بارها و بارها انجام بدم تا نتیجه بده اما پیوسته و پیوسته.همین دیدنیها و شنیدنی های تکراری خودش میره و میره و میره تو ذهنم و میشه اره برقی و راحتتر قطع میکنه باورهایی که تنیده شدن در وجودم و حتی قیچیمونم میشکنن
خدایا شکرت که داره جنگلمون تمیز تر و زیباتر میشه برای لذت بردن بیشتر
خدایا شکرت که کلی ابزار داریم و میتونیم به جای قیچی شکسته ازش استفاده کنیم
خدایا شکرت که این سرزمین زیبا و سرسبز و پهناورو برامون خلق کردی
خدایا شکرت که اسم فلکمون به نام بانوی بهشتمونه
خدایا شکرت که هرروز بارها و بارها لذت میبرم از دیدن این سریال بهشتی
خدایا شکرت که یه روز خوب دیگه رو تجربه کردیم
خدایا شکرت که هستی و کنار می و هدایتم میکنی
استاد جان سپاسگزارم که دیدن زندگی واقعی شما از نزدیک داره ایمان منو به سمت عمل کردنهای پیوسته میبره،دارم حرکت میکنم میدونم حتی شاید بتونم با سرعتی بیشتر حرکت کنم اما ترجیح میدم آهسته و پیوسته برم تا دوباره اسیر ناامیدی و ترس نشم نمیخوام اشتباه قبلمو دوباره تکرار کنم از شما سپاسگزارم
به به جقدخوب شد درختای هرز روزدین به سلامتیو دل خوش
چقدرخوب شد من حالا دلم میخواس کل جنگلو تمیزکنین😁
واقعا لذت بخشه دیدن نتیجه زحمتت و تمیزکردن محیطت
چققدر شما شوخ طبعوبانمکید وچققدر رابطه ی عاشقانه با رهایی دارید احسنت به شما
نوش جانتون این بهشت که زحمت کشیدن باورساختین ذهنتونوساختین تا اینجازندگی کنید
واقعا احسنت به شما که اینقدرمحکم ادامه دادیدعمل به قانون رو
چقدرخوبه ثروتمندبودن چقدرلذت بخشه
چقدراین بهشت زیباست خدایاشکرت چه دریاچه زیبایی چه سرسبزی چه هوای خوبی چه تمیزی چه زوج خوشبختی خدایاشکرت این زندگی و زوج رو برامون خلق کردی تا الگوبشن برامون
ایمانی که عمل نیاوردحرف مفت است واقعا وقتی ایمان داری هرکاری که میخوای رو انجام میدی
امیدوارم که آسمون دلتون آبیه آبی باشه پر از ابرای پفکی و زیبا
ادامه پاکسازی رو شاهد هستیم در این قسمت، زیبایی از بین علف های هرز پیدا شد.
همراهی تون رو مریم جون در کنار استاد تحسین میکنم.
توی پاکسازی درخت ها به عوامل زیادی برخورد کردن که یه جا پای مریم جون وارد حفره ای شد که استاد گفتن، قطع کردن پیچک های بیشتر، دیدن زیبایی های بیشتر، دو تا راه باز شد و به فلکه ی مریم جون ختم شد، آسمون زیبای پارادایس که آبیه آبی بود.
استاد میگفتن من لذت می برم کار تموم میشه و این حرفشون انرژی خیلی خوبی رو در درونم هویدا کرد و خدارو شکر کردم.
بقول استاد کل فلوریدا زیر آب بوده و یه مدت خیلی کمی هس زده بیرون و flat هستش، از شمال تا جنوب بیشتر از 1000 کیلومتر فاصله است. ایالت خیلی بزرگیه، بزرگترین تپه ی این ایالت 15 متر است و این قدر با سطح آب هم سطحه.
بقول مریم جون پارادایس زیر آب بوده که صدف پیدا میشه اینجا.
استاد عزیز: در جلسات بعدی می بینید که حرکت مداوم جهت تمیز کردن این بهشت چقدر ثمر میده ، چه اتفاقاتی می افته، کلی با موتور میرن میگردن بعدش کلی علفهای هرز رو و درختچه هایی که قطع کردن رو می سوزونن و کلی حرکت دائمی که می بینیم داره بهبود ایجاد میکنه و چقدر احساسمون خوب میشه وقتی که داریم حرکت میکنیم ، قدم برمیداریم و هر بار نتایج زیبا و زیباتر میشه و ازشون لذت میبریم.
و این درس رو به ما میده که ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
خدایا شکرت به خاطر این درس آموزنده که در زندگی هممون به عناوین مختلف دیده میشه و میشه ازش آموخت و بهش بهاء بدیم و ادامه داد و بهتر و بهترش کرد.
خدایا شکرت به خاطر این دریاچه ی زیبا
خدایا شکرت به خاطر این کلبه ی زیبای روی آب
خدایا شکرت به خاطر این همه نعمت و زیبایی و فراوانی که به چشمانم هدیه میکنی.
حین کار ب خودمون انگیزه بدیم و بگیم خیلی عالی شده آدم لذت میبره از نتیجه استمرارش و اینطوری خودمون رو تشویق کنیم و آفرین بگیم.
خدا قوت استاد عزیز و مریم جان، چه تریل های زیبایی ساختین جون میده برای پیاده روی، فلکه مریم هم خیلی زیباست حالا بعد از قطع درختان اضافی زیبایی درختان سربه فلک کشیده کاج و آسمان دیده میشه.چقدر درختان سرسبز و با طراوت هستن.
چه ایده خوبی ک درختان قطع شده رو گوشه ای میزاریم تا چند روزی خشک بشن و سبک بشن و بعد میبریم جایی ک همه رو باهم آتش بزنیم.
اون عصای موسی هم عالی بود خانم شایسته. من هم حین جنگل نوردی و هایکنیگ بدنبال چوب محکم و خوبی میگردم و خیلی لذت بخش تر میشه پیاده روی ام و کاربردی هم هست انصافا مخصوصا در مسیرهای صعب العبور و هایکینگ طور. اینکه حتی از چوبی ک پیدا کرده بودین هم کلیییی قدردانی کردین و ویژگی های مثبتش رو بیان میکردین قابل یادگیری و آموزش بود برام.
از کارهای فیوریت من هم جمع کردن صدف هست، حس کشف کردن خیلی حس خوبی میده.
ماشالله ب وسعت ایالت فلوریدا 1000 کیلومتر !!! چقدر برکت و ثروت. این وسعت و بزرگی کلیییی راحتی بهمراه داره کلی خیابان ها و جاده های بزرگ، جاده های بدون ترافیک، خانه های بزرگ، جای پارک فراوان، مکان های دیدنی فراوان و…
چه رابطه زیبایی دارید پر از عشق و احترام متقابل، تحسین و تعریف کردن هایتان از یکدیگر، عاشقتم گفتن هایتان، خاطرات و خنده هایتان بسیار زیباست و کلی میخندم.
بعد از تمام شدن تریل میرسیم ب ویو دریاچه خیلی زیبا بود، صندلی بزاری روبروی دریاچه و بشینی تماشا. واقعا لذت بخش هست.
این قدم ها و حرکت های همیشگی شما برای پرادایس هم درسها داره. ب قول خودتون یعنی ایمانی ک عمل نیاورد حرف مفت است، یعنی ما تا وقتی حرکت میکنیم و قدم برمیداریم احساس مون خوبه و هر بار نتایج زیبا و زیباتری می بینیم و ثمره حرکت مداوم مون رو می بینیم.
سپاس گزار خدایی که قلب منو با نعمت هاش گشاده می کند …
من دو آسون کرده برای آسانی ها …
خوشحالم که دارم فایل های زندگی در بهشت رو دوره می کنم …
مریم جان در این فایل ها تصاویر شما نیست …اما حرف های شما و رفتار های شما برای من الگو هست …
وقتی شما رو در این باغ زیبا سپاس گزار و شاد و خرم که چطور با عشق بهش می رسید ، توجه زیبا به نعمت هاتون دارید و هر قدم با توجه به زیبایی هاست . بسیار لذت می برم …
فضای پرادایس در ذهن من به شکل زیبایی جریان دارد . من آسمان پرادایس رو می شناسم و هروقت چشمم رو می بندم به خوبی می تونم تصورش کنم آبی درخشنده اش که سایه اش در چشمه افتاده و حتی دمای آب رو کاملا احساس مب کنم …
خبر خوب اینکه من هم نسبت به محیط و نعمت های پروردگارم با آگاهی بیشتر و بیشتر عمل می کنم . من هم یاد گرفتم سپاس گزاری کنم . و لحظه ای که درش هستم رو زنگی کنم …
خبر خوب دیگر اینکه منم مثل شما دارم ایمان عملی نشان می دهم …
روی کارم تمرکز کردم … تمرکزی که باعث شده از بخش های دیگه ی زندگی غافل نباشم …
استادم لذت می برم که هر اقدامتون با گوش کردن له الهامات خداونده …
هر عمل بر اساس احساس خوب هست و نتیجه اش احساس خوب هست …
مریم جان وقتی درباره ی مورچه ها صحبت می کردید . هم شما نیش خورده بودید و هم استاد جان ، اما درباره ی ناخواسته با هم حرف نزده بودید و هر دو نمی دانستید که طرف مقابل نیش مورچه خورده …
و اینکه قدرت پروردگار رو می شود در مورچه آتشین دید. چطور خودش رو با محیط وفق داده . و چه خونه هایی هیولایی و اینکه چطور یاد گرفتن از خودشون دفاع کنند …
بله نین موجوداتی هستند ولی نکته مهم این هست که باید یاد بگیریم وقتی ناخواسته ای هست . حالا چه به عنوان حیوان و یا فردی و یا اتفاقی همیشه نباید به جنگ باهاش رفت …
در 99 درصد اوقات رد شدن به آرامی در کنارش بهترین هست و اینکه اول برگردی به خودت و با خودت به صلح برسی و به خودت بگویی این موجود اومده تا درسی به من بدهد و بعد به الهامات گوش کنی …
ببینی چطور خداوند تو رو هدایت می کند … تو رو به کجا می رساند . و چه جوابی به تو گفته می شود . مثل خریدن یک سری لوازم که برای از بین بردن حشرات و مگس ها خریدید …
دوستتون دارم …
و بی نهایت سپاس گزارم که به من یاد دادید که زیبا فکر کنم . زندگی کنم و فکر کنم و زیبا باور کنم …
به زیبایی های جهان فکر کنم و با جهان اطرافم به صلح برسم به جای اینکه مرتب در نزاع باشم …
راستی این فلکه همان فلکه ای نیست که اسمش رو بعدا گذاشتید فلکه مریم …
مطمینا خیلی جون می دهد برای پیادروی و موتور سواری …
درختهای هرز رو که زدید ، آسمان بالای سرتان شروع به درخشش کرد …
و درختان کاج بلند فضای کافی پیدا کردند تا خودنمایی کنند … و همچنین مواد لازم برای یک آتش بازی باحال و پختن غذا ی خوشمزه هم آماده شد …
طبق عادت همیشگی استاد و مریم عزیز، در این قسمت هم به بهبود فضای پرادایس می پردازیم و درختچه های هرز و پیچک هایی که جلور رشد درختان اصلی رو می گیرند و کلا راه رفتن در بین اونها رو مختل می کنن رو، از ریشه قطع می کنیم.
توی دوره دوازده قدم، استاد تاکید کردند که مسائل رو از ریشه حل کنیم و آشغالارو زیر مبل نریزیم؛
توی یک سکانس شما قسمتی رو نشون دادید که کلا پوشیده از درختچه ها و پیچک ها بود و اصلا نمیشد اون سمتشون رو دید؛
بعدش که استاد اون پیچک هارو قطع کردن، مشخص میشه که این سد معبر، کلا از سه تا درختچه هرز ایجاد شده و با قطع کردن اونها از ریشه، کلا اون مسیر باز میشه.
بیایم تصور کنیم که استاد میخواستن بجای قطع اونها به صورت ریشه ای، بیان و تک تک شاخه هارو قطع کنن؛ اولا که اصلا همچین کاری شدنی نبود و حداقل یک سال تمیز کردن اون بخش طول می کشید!
دوما، تهش هم با صرف کلی انرژی برای قطع کردن شاخه ها، نتیجه مورد نظر حاصل نمیشد و بازم مسیر تمیز نمیشد.
اینم مثل مسائل ماست، اگه از ریشه نیایم و باورامونو در اون حوزه شناسایی کنیم، هر بار میایم یک بخش کوچیکیو اصلاح می کنیم یا به اصطلاح آشغالارو زیر مبل میریزیم و تهشم نتیجه خاصی برامون ایجاد نمیشه
اما اگه از اول بیایم و اون پیچک هارو از ریشه قطع کنیم چی؟ شاید اولش یکم پیدا کردن اون ریشه سخت باشه، انرژی بیشتری برای قطع کردن اون ریشه لازم باشه ولی میدونیم که اگه اون ریشه قطع بشه، هزاران شاخه مزاحم بالایی هم قطع میشن
بنابراین باید نتیجه بگیریم که همیشه برای حل مسائل، به صورت ریشه ای اقدام کنیم تا این که بخوایم شاخه به شاخه پیش بریم
خیلی جالبه که نمود قوانین خداوند رو میشه به طور واضح در طبیعت مشاهده کرد؛
سریال زندگی در بهشت علاوه بر این که بهم تمرکز بر نکات مثبتو یاد داده، شیوه استخراج قوانین از پدیده های طبیعی رو هم یاد میده
ممنونم که با انتشار این سریال، باعث شدید تا تمرکز بر نکات مثبت و درک قوانین خداوند به صورت عملی رو خیلی ساده یاد بگیریم.
خدایا سپاس بازم یه فایل دیگه مرا به احساس خوب و عالی رساند زندگی رو باید مثل زندگی در بهشت زندگی کرد خدایا بی نهایت تا قیامت عاشقانه وآگاهانه دوستت دارم وشکر گزارتم هر لحظه سپاس بابت زیبایی پرادایس بایت آبی بودن آسمان وموجقشنگ دریا وزیبایی وشیک بودن کلبه ی چوبی
همیشه از اوایل فایل ها شروع میکردم به نوشتن اما این بار میخوام از آخر شروع کنم
همه چیز از این جمله آخر فایل شروع شد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
داشتم جلسه هشتم دوره عزت نفس رو گوش میدادم که از خداوند پرسیدم چیکار کنم که حالم بهم تر بشه راستشو بخواین چند وقتی میشه که ایراد کار رو نمیفهمم
متوجه نمشم چرا دارم لنگ میزنم
که خدا بهم گفت برو کامنت های این جلسه رو بخون منم رفتم شروع کردم به خوندن کامنت های این جلسه احساسم خیلی خوب و عالی شد
دوباره پرسیدم که خدایا چیکارکنم که احساسم از این بهتر بشه که بهم یه چیزی گفت که هیچ جوره منطقی نبود یعنی چیج جوررررره
شهرما خیلی کوچیکه با پای پیاده تا اخر شهر یک ربع ساعت زمان میبره من همیشه برا پیاده روی ورزش اونجا میرم
بهم گفت برو آخر شهر کنار اون وسیله های ورزشی که اخر شهر گذاشتن
اخر این وقت شب برم اونجا؟ اونم ساعت ۱۱شب
برم چیکار؟
اونجا لامپ نداره کلی هم تاریکه
روزا کلی سگ ولگرد اونجاست شبش که دیگه بدتر
الهام خیلییی قوی بود هوا سرد و منم کاپشن پوشیدم ورفتم تو راه گفتم به دوستمم زنگ میزنم که بیا با هم بریم همه پیاده روی کردم همه تنها نرفتم و هم به الهامم عمل کردم
الو سلام خوبی دااداش کجای میای بریم یه دوری بزنیم
سلام نمیشه نمیتونم بیام خونه نیستم ببخشید
با خودم گفتم پس باید تنها برم
نزدیک همون نقطه بودم که افکار منفی شروع شد اگه اون سگ ها بهت حمله کنند چی
اگ چند نفر دورت کنند چی
اگه یه ماری چیزی بیاد چی
هی داشت میگفت
منم با یه روش منحصر به فرد کشف خودم خاموشش کردم گفتم خاموش شو ای ملعون خخخخ
رفتم جلو کنار وسایل ورزشی خب الان چیکار کنم که بهم گفت اونجا رو که میبینی خیلی تاریک هست برو تا آخر اوتاریکی
چی من تو روزش هم اونجا نرفتم
الان این وقت شب برم گفت باید بری
گفتم خیلی تاریکه امکان داره جانواری ماری چیزی ازتو اون همه گیاه بلند تر از خودم بهم حمله کنه گفت یا ایمانه یا حرف مفته
نمیتونستم قبول کن حرف مفته رفتم جلو هرچه قدر جلوتر میرفتم نجواهای منفی بیشتر میشدن از شدت ترس عرق کرده بودم تو اون سرما
نجواها به نقطه اوجش رسید اونجا بود که مرز بین ایمان وترس رو لمس کردم
رفتم جلو از نقطه اوجش رد شدم به شدت احساس خوب اومد سراغم حالم داشت به سمت احساس خوب فوران میکرد و اون همه نجوای منفی عین غول چراغ جادو دود شدن رفتن هوا
حالم عالی بود و هی داشتم میرفتم جلو من دیگه نمیترسیدم تا فردا هم راه برم دیگه نمیترسم
خندم گرفت واقعا چرا
نمیترسم چقدر اعتماد بنفسم بیشتر شده بود
حتی یه بار صدای سگ ها رو نشنیدم حتی یه دونه هم ندیدم اونجا همیشه پر از سگ بود همیشه ولی اینبار نبودن
مارهم ندیدم هیچکس هم بهم حمله نکرد
امشب درس بزرگی گرفتم ایراد کارو پیدا کردم باید پا روی ترس هام بذارم باید از نقطه امنم خارج بشم
واقعاً ارزششو داشت خیلی واضح تر جنس بین الهام و نجوای ذهنی رو فهمیدم
نجواهای ذهنی هزاران دلیل و مدرک برات میاره که منصرف بشی اما الهام خداوند میگه فقط انجامش بده
بهتن نمیگه که قراره چه اتفاقی بیفته فقط یه احساس خوبه ک میگه انجامش بده همین وبس
دوستان این تجربه عملی خودم بود دوست داشتم باهاتون به اشتراک بذارمش
به نام خالق یکتا که همیشه هوای بنده هاشو داره و توی هرلحظه که صداش میزنن جوابشونو با مهربونی تمام میده،خداجون ازت سپاسگزارم که حال دلمو امروز صفا دادی ،امروز به مرحله ای رسیده بودم که از دست یه سری افکار منفی و واقعا بی اساس درمونده شده بودم و ازت نشانه خواستم که هدایتم کنی و تمرکزم رو بذارم روی اون نشانه ای که هدایت میشم
و خیلی عالی
بهترین مسیر و بهم پیشنهاد کردی
وقتی قسمت ۱۶باز شد اولین چیزی که به چشم امد قیچی دست سید و دیدم و به ذهنم هرس کردن امد
وقتی ویدئو دیدم حالم بلافاصله خوب گفتم خدایا اینقدر واضح بهم نشون دادی که باید تیشه بزنم به ریشه هرچی افکار منفی و بی پایه…
و همه این علفهای هرز و بکنم و شاخه های اضافی ذهنم هرس کنم و بذارم خشک بشن و بعد اتیششون بزنم
واقعا ممنونتم خدای مهربونم،سپاس بیکران از تو که همراه همیشگی منی.
خداروشکر که سید و بانو شایسته و دیدم و صدای آرامش بخششون رو شنیدم
ار خدا سپاسگزارم که این دو بزرگوار و در مسیر زندگی من قرار داد تا ازشون کلی درس بگیرم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلامی با عشق و پر از حس سپاسگزاری به استاد جان و مریم جان
باز هم قطع درختها و علفهای هرز اینبار یه گوشه دیگه از جنگلمون تکراری و تکراری در این چند قسمت،و باز هم کامنتهایی با حرفهایی تکراری در ادامه قسمتهای قبل درباره کار کردن روی ذهن و هرس کردن ذهن از باورهای مخرب،خوب که چی نه !!!خوب که یعنی همه چی تکراریه همه چی تکراره،تکرار و تکرار و تکرار رمز موفقیت یا شکست همه چیز تو این چند حرفه ،تکرار،که میسازه یا نابود میکنه.چه درسی بهتر از این میتونم بگیرم که باید بارها و بارها ببینم،بارها و بارها بشنوم،بارها و بارها بگم،و هر کاریو بارها و بارها انجام بدم تا نتیجه بده اما پیوسته و پیوسته.همین دیدنیها و شنیدنی های تکراری خودش میره و میره و میره تو ذهنم و میشه اره برقی و راحتتر قطع میکنه باورهایی که تنیده شدن در وجودم و حتی قیچیمونم میشکنن
خدایا شکرت که داره جنگلمون تمیز تر و زیباتر میشه برای لذت بردن بیشتر
خدایا شکرت که کلی ابزار داریم و میتونیم به جای قیچی شکسته ازش استفاده کنیم
خدایا شکرت که این سرزمین زیبا و سرسبز و پهناورو برامون خلق کردی
خدایا شکرت که اسم فلکمون به نام بانوی بهشتمونه
خدایا شکرت که هرروز بارها و بارها لذت میبرم از دیدن این سریال بهشتی
خدایا شکرت که یه روز خوب دیگه رو تجربه کردیم
خدایا شکرت که هستی و کنار می و هدایتم میکنی
استاد جان سپاسگزارم که دیدن زندگی واقعی شما از نزدیک داره ایمان منو به سمت عمل کردنهای پیوسته میبره،دارم حرکت میکنم میدونم حتی شاید بتونم با سرعتی بیشتر حرکت کنم اما ترجیح میدم آهسته و پیوسته برم تا دوباره اسیر ناامیدی و ترس نشم نمیخوام اشتباه قبلمو دوباره تکرار کنم از شما سپاسگزارم
به نام خداسلام به استادعزیزم وهمه دوستان
به به جقدخوب شد درختای هرز روزدین به سلامتیو دل خوش
چقدرخوب شد من حالا دلم میخواس کل جنگلو تمیزکنین😁
واقعا لذت بخشه دیدن نتیجه زحمتت و تمیزکردن محیطت
چققدر شما شوخ طبعوبانمکید وچققدر رابطه ی عاشقانه با رهایی دارید احسنت به شما
نوش جانتون این بهشت که زحمت کشیدن باورساختین ذهنتونوساختین تا اینجازندگی کنید
واقعا احسنت به شما که اینقدرمحکم ادامه دادیدعمل به قانون رو
چقدرخوبه ثروتمندبودن چقدرلذت بخشه
چقدراین بهشت زیباست خدایاشکرت چه دریاچه زیبایی چه سرسبزی چه هوای خوبی چه تمیزی چه زوج خوشبختی خدایاشکرت این زندگی و زوج رو برامون خلق کردی تا الگوبشن برامون
ایمانی که عمل نیاوردحرف مفت است واقعا وقتی ایمان داری هرکاری که میخوای رو انجام میدی
سپاسگذارم بخاطراین فایل
درود بر فرمانروای جهان هستی
درود بر استاد گرامی و مهربانو مریم جان
امیدوارم که آسمون دلتون آبیه آبی باشه پر از ابرای پفکی و زیبا
ادامه پاکسازی رو شاهد هستیم در این قسمت، زیبایی از بین علف های هرز پیدا شد.
همراهی تون رو مریم جون در کنار استاد تحسین میکنم.
توی پاکسازی درخت ها به عوامل زیادی برخورد کردن که یه جا پای مریم جون وارد حفره ای شد که استاد گفتن، قطع کردن پیچک های بیشتر، دیدن زیبایی های بیشتر، دو تا راه باز شد و به فلکه ی مریم جون ختم شد، آسمون زیبای پارادایس که آبیه آبی بود.
استاد میگفتن من لذت می برم کار تموم میشه و این حرفشون انرژی خیلی خوبی رو در درونم هویدا کرد و خدارو شکر کردم.
بقول استاد کل فلوریدا زیر آب بوده و یه مدت خیلی کمی هس زده بیرون و flat هستش، از شمال تا جنوب بیشتر از 1000 کیلومتر فاصله است. ایالت خیلی بزرگیه، بزرگترین تپه ی این ایالت 15 متر است و این قدر با سطح آب هم سطحه.
بقول مریم جون پارادایس زیر آب بوده که صدف پیدا میشه اینجا.
استاد عزیز: در جلسات بعدی می بینید که حرکت مداوم جهت تمیز کردن این بهشت چقدر ثمر میده ، چه اتفاقاتی می افته، کلی با موتور میرن میگردن بعدش کلی علفهای هرز رو و درختچه هایی که قطع کردن رو می سوزونن و کلی حرکت دائمی که می بینیم داره بهبود ایجاد میکنه و چقدر احساسمون خوب میشه وقتی که داریم حرکت میکنیم ، قدم برمیداریم و هر بار نتایج زیبا و زیباتر میشه و ازشون لذت میبریم.
و این درس رو به ما میده که ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
خدایا شکرت به خاطر این درس آموزنده که در زندگی هممون به عناوین مختلف دیده میشه و میشه ازش آموخت و بهش بهاء بدیم و ادامه داد و بهتر و بهترش کرد.
خدایا شکرت به خاطر این دریاچه ی زیبا
خدایا شکرت به خاطر این کلبه ی زیبای روی آب
خدایا شکرت به خاطر این همه نعمت و زیبایی و فراوانی که به چشمانم هدیه میکنی.
سپاسگزارم – سپاسگزارم – سپاسگزارم
سلام ب عزیزان، استاد و دوستانم
زندگی در بهشت 16
حین کار ب خودمون انگیزه بدیم و بگیم خیلی عالی شده آدم لذت میبره از نتیجه استمرارش و اینطوری خودمون رو تشویق کنیم و آفرین بگیم.
خدا قوت استاد عزیز و مریم جان، چه تریل های زیبایی ساختین جون میده برای پیاده روی، فلکه مریم هم خیلی زیباست حالا بعد از قطع درختان اضافی زیبایی درختان سربه فلک کشیده کاج و آسمان دیده میشه.چقدر درختان سرسبز و با طراوت هستن.
چه ایده خوبی ک درختان قطع شده رو گوشه ای میزاریم تا چند روزی خشک بشن و سبک بشن و بعد میبریم جایی ک همه رو باهم آتش بزنیم.
اون عصای موسی هم عالی بود خانم شایسته. من هم حین جنگل نوردی و هایکنیگ بدنبال چوب محکم و خوبی میگردم و خیلی لذت بخش تر میشه پیاده روی ام و کاربردی هم هست انصافا مخصوصا در مسیرهای صعب العبور و هایکینگ طور. اینکه حتی از چوبی ک پیدا کرده بودین هم کلیییی قدردانی کردین و ویژگی های مثبتش رو بیان میکردین قابل یادگیری و آموزش بود برام.
از کارهای فیوریت من هم جمع کردن صدف هست، حس کشف کردن خیلی حس خوبی میده.
ماشالله ب وسعت ایالت فلوریدا 1000 کیلومتر !!! چقدر برکت و ثروت. این وسعت و بزرگی کلیییی راحتی بهمراه داره کلی خیابان ها و جاده های بزرگ، جاده های بدون ترافیک، خانه های بزرگ، جای پارک فراوان، مکان های دیدنی فراوان و…
چه رابطه زیبایی دارید پر از عشق و احترام متقابل، تحسین و تعریف کردن هایتان از یکدیگر، عاشقتم گفتن هایتان، خاطرات و خنده هایتان بسیار زیباست و کلی میخندم.
بعد از تمام شدن تریل میرسیم ب ویو دریاچه خیلی زیبا بود، صندلی بزاری روبروی دریاچه و بشینی تماشا. واقعا لذت بخش هست.
این قدم ها و حرکت های همیشگی شما برای پرادایس هم درسها داره. ب قول خودتون یعنی ایمانی ک عمل نیاورد حرف مفت است، یعنی ما تا وقتی حرکت میکنیم و قدم برمیداریم احساس مون خوبه و هر بار نتایج زیبا و زیباتری می بینیم و ثمره حرکت مداوم مون رو می بینیم.
سپاسگزارم بابت تهیه و تدوین این فایل هدیه.
سلام به استاد عزیز و مریم خانم شایسته …
سپاس گزار خدایی که قلب منو با نعمت هاش گشاده می کند …
من دو آسون کرده برای آسانی ها …
خوشحالم که دارم فایل های زندگی در بهشت رو دوره می کنم …
مریم جان در این فایل ها تصاویر شما نیست …اما حرف های شما و رفتار های شما برای من الگو هست …
وقتی شما رو در این باغ زیبا سپاس گزار و شاد و خرم که چطور با عشق بهش می رسید ، توجه زیبا به نعمت هاتون دارید و هر قدم با توجه به زیبایی هاست . بسیار لذت می برم …
فضای پرادایس در ذهن من به شکل زیبایی جریان دارد . من آسمان پرادایس رو می شناسم و هروقت چشمم رو می بندم به خوبی می تونم تصورش کنم آبی درخشنده اش که سایه اش در چشمه افتاده و حتی دمای آب رو کاملا احساس مب کنم …
خبر خوب اینکه من هم نسبت به محیط و نعمت های پروردگارم با آگاهی بیشتر و بیشتر عمل می کنم . من هم یاد گرفتم سپاس گزاری کنم . و لحظه ای که درش هستم رو زنگی کنم …
خبر خوب دیگر اینکه منم مثل شما دارم ایمان عملی نشان می دهم …
روی کارم تمرکز کردم … تمرکزی که باعث شده از بخش های دیگه ی زندگی غافل نباشم …
استادم لذت می برم که هر اقدامتون با گوش کردن له الهامات خداونده …
هر عمل بر اساس احساس خوب هست و نتیجه اش احساس خوب هست …
مریم جان وقتی درباره ی مورچه ها صحبت می کردید . هم شما نیش خورده بودید و هم استاد جان ، اما درباره ی ناخواسته با هم حرف نزده بودید و هر دو نمی دانستید که طرف مقابل نیش مورچه خورده …
و اینکه قدرت پروردگار رو می شود در مورچه آتشین دید. چطور خودش رو با محیط وفق داده . و چه خونه هایی هیولایی و اینکه چطور یاد گرفتن از خودشون دفاع کنند …
بله نین موجوداتی هستند ولی نکته مهم این هست که باید یاد بگیریم وقتی ناخواسته ای هست . حالا چه به عنوان حیوان و یا فردی و یا اتفاقی همیشه نباید به جنگ باهاش رفت …
در 99 درصد اوقات رد شدن به آرامی در کنارش بهترین هست و اینکه اول برگردی به خودت و با خودت به صلح برسی و به خودت بگویی این موجود اومده تا درسی به من بدهد و بعد به الهامات گوش کنی …
ببینی چطور خداوند تو رو هدایت می کند … تو رو به کجا می رساند . و چه جوابی به تو گفته می شود . مثل خریدن یک سری لوازم که برای از بین بردن حشرات و مگس ها خریدید …
دوستتون دارم …
و بی نهایت سپاس گزارم که به من یاد دادید که زیبا فکر کنم . زندگی کنم و فکر کنم و زیبا باور کنم …
به زیبایی های جهان فکر کنم و با جهان اطرافم به صلح برسم به جای اینکه مرتب در نزاع باشم …
راستی این فلکه همان فلکه ای نیست که اسمش رو بعدا گذاشتید فلکه مریم …
مطمینا خیلی جون می دهد برای پیادروی و موتور سواری …
درختهای هرز رو که زدید ، آسمان بالای سرتان شروع به درخشش کرد …
و درختان کاج بلند فضای کافی پیدا کردند تا خودنمایی کنند … و همچنین مواد لازم برای یک آتش بازی باحال و پختن غذا ی خوشمزه هم آماده شد …
زندگی به معنای درک آنچه داری هست …
سپاس گزار از شما …
سلام خدمت همه عزیزانم در این سایت توحیدی
طبق عادت همیشگی استاد و مریم عزیز، در این قسمت هم به بهبود فضای پرادایس می پردازیم و درختچه های هرز و پیچک هایی که جلور رشد درختان اصلی رو می گیرند و کلا راه رفتن در بین اونها رو مختل می کنن رو، از ریشه قطع می کنیم.
توی دوره دوازده قدم، استاد تاکید کردند که مسائل رو از ریشه حل کنیم و آشغالارو زیر مبل نریزیم؛
توی یک سکانس شما قسمتی رو نشون دادید که کلا پوشیده از درختچه ها و پیچک ها بود و اصلا نمیشد اون سمتشون رو دید؛
بعدش که استاد اون پیچک هارو قطع کردن، مشخص میشه که این سد معبر، کلا از سه تا درختچه هرز ایجاد شده و با قطع کردن اونها از ریشه، کلا اون مسیر باز میشه.
بیایم تصور کنیم که استاد میخواستن بجای قطع اونها به صورت ریشه ای، بیان و تک تک شاخه هارو قطع کنن؛ اولا که اصلا همچین کاری شدنی نبود و حداقل یک سال تمیز کردن اون بخش طول می کشید!
دوما، تهش هم با صرف کلی انرژی برای قطع کردن شاخه ها، نتیجه مورد نظر حاصل نمیشد و بازم مسیر تمیز نمیشد.
اینم مثل مسائل ماست، اگه از ریشه نیایم و باورامونو در اون حوزه شناسایی کنیم، هر بار میایم یک بخش کوچیکیو اصلاح می کنیم یا به اصطلاح آشغالارو زیر مبل میریزیم و تهشم نتیجه خاصی برامون ایجاد نمیشه
اما اگه از اول بیایم و اون پیچک هارو از ریشه قطع کنیم چی؟ شاید اولش یکم پیدا کردن اون ریشه سخت باشه، انرژی بیشتری برای قطع کردن اون ریشه لازم باشه ولی میدونیم که اگه اون ریشه قطع بشه، هزاران شاخه مزاحم بالایی هم قطع میشن
بنابراین باید نتیجه بگیریم که همیشه برای حل مسائل، به صورت ریشه ای اقدام کنیم تا این که بخوایم شاخه به شاخه پیش بریم
خیلی جالبه که نمود قوانین خداوند رو میشه به طور واضح در طبیعت مشاهده کرد؛
سریال زندگی در بهشت علاوه بر این که بهم تمرکز بر نکات مثبتو یاد داده، شیوه استخراج قوانین از پدیده های طبیعی رو هم یاد میده
ممنونم که با انتشار این سریال، باعث شدید تا تمرکز بر نکات مثبت و درک قوانین خداوند به صورت عملی رو خیلی ساده یاد بگیریم.
خداروشکر
خدایا سپاس بازم یه فایل دیگه مرا به احساس خوب و عالی رساند زندگی رو باید مثل زندگی در بهشت زندگی کرد خدایا بی نهایت تا قیامت عاشقانه وآگاهانه دوستت دارم وشکر گزارتم هر لحظه سپاس بابت زیبایی پرادایس بایت آبی بودن آسمان وموجقشنگ دریا وزیبایی وشیک بودن کلبه ی چوبی
به نام خداوند هدایت گر
سلام به همه دوستان عزیز
همیشه از اوایل فایل ها شروع میکردم به نوشتن اما این بار میخوام از آخر شروع کنم
همه چیز از این جمله آخر فایل شروع شد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
داشتم جلسه هشتم دوره عزت نفس رو گوش میدادم که از خداوند پرسیدم چیکار کنم که حالم بهم تر بشه راستشو بخواین چند وقتی میشه که ایراد کار رو نمیفهمم
متوجه نمشم چرا دارم لنگ میزنم
که خدا بهم گفت برو کامنت های این جلسه رو بخون منم رفتم شروع کردم به خوندن کامنت های این جلسه احساسم خیلی خوب و عالی شد
دوباره پرسیدم که خدایا چیکارکنم که احساسم از این بهتر بشه که بهم یه چیزی گفت که هیچ جوره منطقی نبود یعنی چیج جوررررره
شهرما خیلی کوچیکه با پای پیاده تا اخر شهر یک ربع ساعت زمان میبره من همیشه برا پیاده روی ورزش اونجا میرم
بهم گفت برو آخر شهر کنار اون وسیله های ورزشی که اخر شهر گذاشتن
اخر این وقت شب برم اونجا؟ اونم ساعت ۱۱شب
برم چیکار؟
اونجا لامپ نداره کلی هم تاریکه
روزا کلی سگ ولگرد اونجاست شبش که دیگه بدتر
الهام خیلییی قوی بود هوا سرد و منم کاپشن پوشیدم ورفتم تو راه گفتم به دوستمم زنگ میزنم که بیا با هم بریم همه پیاده روی کردم همه تنها نرفتم و هم به الهامم عمل کردم
الو سلام خوبی دااداش کجای میای بریم یه دوری بزنیم
سلام نمیشه نمیتونم بیام خونه نیستم ببخشید
با خودم گفتم پس باید تنها برم
نزدیک همون نقطه بودم که افکار منفی شروع شد اگه اون سگ ها بهت حمله کنند چی
اگ چند نفر دورت کنند چی
اگه یه ماری چیزی بیاد چی
هی داشت میگفت
منم با یه روش منحصر به فرد کشف خودم خاموشش کردم گفتم خاموش شو ای ملعون خخخخ
رفتم جلو کنار وسایل ورزشی خب الان چیکار کنم که بهم گفت اونجا رو که میبینی خیلی تاریک هست برو تا آخر اوتاریکی
چی من تو روزش هم اونجا نرفتم
الان این وقت شب برم گفت باید بری
گفتم خیلی تاریکه امکان داره جانواری ماری چیزی ازتو اون همه گیاه بلند تر از خودم بهم حمله کنه گفت یا ایمانه یا حرف مفته
نمیتونستم قبول کن حرف مفته رفتم جلو هرچه قدر جلوتر میرفتم نجواهای منفی بیشتر میشدن از شدت ترس عرق کرده بودم تو اون سرما
نجواها به نقطه اوجش رسید اونجا بود که مرز بین ایمان وترس رو لمس کردم
رفتم جلو از نقطه اوجش رد شدم به شدت احساس خوب اومد سراغم حالم داشت به سمت احساس خوب فوران میکرد و اون همه نجوای منفی عین غول چراغ جادو دود شدن رفتن هوا
حالم عالی بود و هی داشتم میرفتم جلو من دیگه نمیترسیدم تا فردا هم راه برم دیگه نمیترسم
خندم گرفت واقعا چرا
نمیترسم چقدر اعتماد بنفسم بیشتر شده بود
حتی یه بار صدای سگ ها رو نشنیدم حتی یه دونه هم ندیدم اونجا همیشه پر از سگ بود همیشه ولی اینبار نبودن
مارهم ندیدم هیچکس هم بهم حمله نکرد
امشب درس بزرگی گرفتم ایراد کارو پیدا کردم باید پا روی ترس هام بذارم باید از نقطه امنم خارج بشم
واقعاً ارزششو داشت خیلی واضح تر جنس بین الهام و نجوای ذهنی رو فهمیدم
نجواهای ذهنی هزاران دلیل و مدرک برات میاره که منصرف بشی اما الهام خداوند میگه فقط انجامش بده
بهتن نمیگه که قراره چه اتفاقی بیفته فقط یه احساس خوبه ک میگه انجامش بده همین وبس
دوستان این تجربه عملی خودم بود دوست داشتم باهاتون به اشتراک بذارمش
در پناه خدای هدایت گر
به نام خالق یکتا که همیشه هوای بنده هاشو داره و توی هرلحظه که صداش میزنن جوابشونو با مهربونی تمام میده،خداجون ازت سپاسگزارم که حال دلمو امروز صفا دادی ،امروز به مرحله ای رسیده بودم که از دست یه سری افکار منفی و واقعا بی اساس درمونده شده بودم و ازت نشانه خواستم که هدایتم کنی و تمرکزم رو بذارم روی اون نشانه ای که هدایت میشم
و خیلی عالی
بهترین مسیر و بهم پیشنهاد کردی
وقتی قسمت ۱۶باز شد اولین چیزی که به چشم امد قیچی دست سید و دیدم و به ذهنم هرس کردن امد
وقتی ویدئو دیدم حالم بلافاصله خوب گفتم خدایا اینقدر واضح بهم نشون دادی که باید تیشه بزنم به ریشه هرچی افکار منفی و بی پایه…
و همه این علفهای هرز و بکنم و شاخه های اضافی ذهنم هرس کنم و بذارم خشک بشن و بعد اتیششون بزنم
واقعا ممنونتم خدای مهربونم،سپاس بیکران از تو که همراه همیشگی منی.
خداروشکر که سید و بانو شایسته و دیدم و صدای آرامش بخششون رو شنیدم
ار خدا سپاسگزارم که این دو بزرگوار و در مسیر زندگی من قرار داد تا ازشون کلی درس بگیرم
سلام استاد خداقوت من بچه کشاورزم بنظرم درختها رو از ته ببرین بهتر باشه چون بعدا ته درختی که میمونه خشک میشه دردسر ساز از روی خاک ببرین بهتره