سریال زندگی در بهشت | قسمت 160 - صفحه 7

218 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علیرضا رستاخیز گفته:
    مدت عضویت: 1807 روز

    سلام و درود استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    خداروشکر بابت وجود سرشار از آرامش و انرژی مثبت

    چقدر خوبه که به تمیزکاری و ایجاد تغییرات تو پارادایس ادامه میدین و روز به روز به فکر بهبودی هستین …

    اینکه باهم دست به دست هم دادین و تو کارا به هم کمک میکنین واقعا تحسین برانگیزه …

    چقدر زیبا آتیش رو روشن کردین با زغال هایی که زیره خاکستر بوده و یهو شعله گرفت …

    این نشانه افرادی هست که بعد از موفقیت هاشون انگیزشون خوابیده و بعد دوباره بلند میشن با انگیزه بیشتر و موفقیت های بیشتر رو بدست میارن …

    مرغ های پارادایس چه کمکی میکنن به شما

    و بعد چقدر قشنگ و زیرکانه اومدن برای خرابکاری

    تبر برقی هم گه خیلی عالی همه تنه ها رو مثل خلال دندون درآورد و تحویل داد

    چقدر قشنگ به خودتون جایزه میدین و خداوند چه تنه ی زیبایی خلق کرده …

    ممنونم استاد از این قسمت زیبا

    خدایاشکرت

    ۱۳ / ۸ / ۱۴۰۰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2178 روز

    به نام خدا

    سلام و صد تا سلام

    ………….

    من با کار کردن روی خودم دیگه ////بیدی نیستم که با این بادا بلرزم////

    اگه کسی حالم رو گرفت اصلا بی خیال بابا…………….

    اگر کسی چیزیم گفت بی خیال بابا ……….

    هر کسی نونه باورهای خودشو میخوره

    و همینجا تعهد میدم به امید خدا دیگه تمومش کردم خدا را شکر…………

    نکته ای که به ذهنم رسید در این فایل من خودم خیلی دوست دارم در خونه ی بزرگ و زیبا زندگی کنم و همه جور امکاناتی داشته باشه همیشه فیلم هایی که خونه های لاکچری با بهترین امکانات را نشون میده رو می بینم ولی الان با دیدن این فایل به خودم گفتم آیا فعالیت هایی که استاد جان و مریم جون دارن تو هم می تونی انجام بدی یا همش دنبال بهونه هستی ؟؟

    به ثروتمندی و فقیری نیست فعالیت فعالیته باید خودم فعال شم باید برم توی دل ترسام

    خدایا شکرت

    ///همیشه با کسی باش که درسها ازش بگیری ….//به خودم گفتم ببین زهرا چه الگوهایی داری ….؟؟!!!!استاد و مریم جون هر روز به فکر بهترشدن پارادایس خودشون هستن …پس من هم در زیرزمینی که هستم باید حال کنم باید حال خودم رو خوب کنم خود خود خودم نه با هیچ فرد دیگری ………باید برای سقفی که بالای سرم دارم شکر گزاری کنم

    خدایا کمکم کن این راه را به بهترین نحو ادامه بدم……. شکرگزاری برای داشته هام ………………..

    به خودم گفتم من توی این پارادایس بودم چی کار می کردم ؟؟

    چه فعالیت هایی انجام می دادم؟؟؟

    به خودم گفتم مدار پارادایس خیلی بالاست ……..ولی من به همین هم میرسم چون استاد رسیده پس برای منم امکان پذیره و می شود.. می شود … می شود… صد در صد

    به خودم گفتم از مکانی که هستم باید لذت کامل را ببرم تا جهان منو به جاهای بهتر هدایت بفرماید

    همه ی کهرها رو باید با لذت و شادی انجام داد مثله اسستاد جان و مریم جون اگه قبلا من بود می گفتم وا چه کارا …. مگه آدم با بریدنه چوبم خوشحالی می کنه و اینقدر می خنده بریز دور بره ولی الان میگم آره میشه با بریدن تکه های چوب خندید ،لذت برد، حال کرد ، در حین اون لذت فیلم گرفت وووو

    خدایا شکرت برای جهانی که منو خلق کردی که همش بخندم و لذت ببرم

    اسستاد جان ممنونم

    مریم جون ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    قاسم پور گفته:
    مدت عضویت: 3146 روز

    سلام استاد خوبین؟

    خیلی خوب بود. ممنونم که صحنه های زندگی و لذت بردن رو به ما هم نشون میدید. قبلا وقتی می گفتید با لذت بردن میشه به موفقیت رسید و باید از مسیر لذت برد.

    در موردش یکم که چه عرض کنم، خیلی مقاومت داشتم چون تا قبلش در نتورک کار می کردم علاوه بر کتاب هایی که مسیر سخت رو نشون میداد، جو نتورک و کلا تیمی ما بودیم.. فضا اینقدر سنگین بود که نمیشد نفس کشید.

    ینی میگفتن در این مسیر غذا هم نخوردی، نخوردی

    فلان لیدر آب زرد بالا می اورده بخاطر گرسنگی و هیچی نخوردن اما جلسات رو برای تیمش برگزار میکرده ولی الان! بیا و ببین و کلی ازش تعریف میکردن.

    و من یادم میاد چقدر خودمو گرسنگی میدادم. مثلا روز میومد میرفت یه کلوچه میخوردم.

    بعد از اینکه حرفهای شما رو شنیدم، فکر کردم آره همینه. ساده میشه رسید. از مسیر صاف و جنگلی به قول شما سوت هم بزنی. از لحظه هات لذت ببری

    اما به همین سادگی نبود.

    من این حرفو باور نکرده بودم

    فقط مثل طوطی بعد از شما تکرارش کردم.

    اما سریال زندگی در بهشت بهم نشون داد، لذت بردن یعنی چی. یه جورایی صحنه ها به من فهموند سپاسگزاری ینی چی؟! اینکه در لحظه زندگی کنی. اینکه نگاه کردن به طبیعت یا از پنجره اتاقت به آسمان آبی خیره شدن یعنی مراقبه کردن.

    در لحظه بودن ینی همون مدیتیشن ینی بی ذهنی ینی نه فکر آینده و نه گذشته. من با شما در این سریال زندگی کردم. لحظه هاتون رو نفس کشیدم

    و دیدم واااااای اون لذتی که با نتیجه برای من تعریف میشد. برای اینا با کار کردن تعریف میشه با حل مسایل کوچیک. با لذت بردن از همدیگه

    برای من با پز دادن تعریف میشد اما برای شما با توجه به نکات مثبت

    نمیدونم این بعض درونم رو چطور به شما نشون بدم و بیرون بریزم اما من از شما درس لحظه ها رو گرفتم.

    ممنونم بهم زیباترین سریال زندگیم رو بهم هدیه دادین.

    سپاس سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    مریم روشندلی گفته:
    مدت عضویت: 2090 روز

    بنام خدا

    سلام استاد و مریم جون دوست داشتنی

    چقد شما باحالین.. مخصوصا این قسمت که خیلی بهم حال داد و انرژی گرفتم. جقدر ساده و با صفا و خاکی هستین.. واقعا ادم دلش باز میشه پیش شما… ینی وقتی در مورد تغییر و تحول و بهتر کردن پرادایس صحبت میکنین.. از شوق میخوام بال در بیارم و خیلی هیجان زده هستم، انگار که خونه خودمو دارم بهترش میکنم.. چقدر شما محیط زندگیتونو دوست دارین و بهش توجه میکنین و ارزش قائلین… و برای بهتر و زیباتر شدنش هر روز با قدمای کوچیک اما پیوسته بهتر و عالیترش میکنین.. و من عاشقانه و مشتاقانه و بی صبرانه منتظرم که اون روزی رو ببینم که دستگاه برگ جمع کن رو خریدین به لطف الله مهربان.. و همه جا تمیز و بی برگ شده و چمن های سبز و یکدست و کوتاه شده و متراکم همه جا رو پر کرده.. و اینجا بهشت واقعی خداست. خدایا شکرت که در کنار شما عزیزام هستم. و با لذت شما دوچندان لذت میبرم خدا رو هزاران مرتبه شکر. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺❤️❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مهسا نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1910 روز

    به نام یگانه مدبر بی نظیر کل کیهان، سرچشمه مطلق زیبایی، اعتبار، منزلت، محبت،انرژی،دگرگونی،تغییر و سهولت، مغفرت، مودت، ثروت، نعمت، رحمت، برکت، زیادت، مرحمت،همراهی،هدایت،حمایت،حفاظت و استجابت شور و تمنا و حیات و حرکت، فضل، احسان و برکت، عطا، موهبت و سخاوت

    خدااااای من چقدر زیبایی، چقدر نیکویی، چقدر نعمت، پارادایس جلوه گر یه دنیا تصاویر زیبا، رؤیایی و فوق العاده ست، ادم حظ میبره از اینهمهتوافق بین دو نفر بنده عزیز خداوند که تصمیم گرفتند جلوه الوهیت خالص و تمام عیار باشند، ب ماها و ب خودشون هماهنگی با کانون هستی رو یادآور بشن، پس بیایید با هم لطیف باشیم یعنی ب جزئیات زیبایی دقت کنیم، سمیع بشیم، اینجا پارادایس یعنی تلفیق طبیعت و تکنولوژی، از صدای اره برقی لذت ببر همچنانکه از صدای ماکیان و گنی لذت میبری، بصیر بشیم، زیبایی رو با تمام سلولهای چشممون لمس کنیم تا جاییکه عمق زیبایی و ببینیم، آخه چقدر همه چیز زیباست این همراهی احترام و عشق شما دو نفر نسبت بهم، روشنایی روز بهشتی، انعکاس تصاویر آسمان و سرسبزی در این دریاچه، الهی بسیار شکر و تشکر از شما که دستان نمودار و مظهر زیبایی و فراوانی هستید🌹🌹♥♥🙏🙏😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  6. -
    امیر ترابیان گفته:
    مدت عضویت: 1870 روز

    سلام و درود و دوصد به درود بر ساکنان و رهروان بهشت زیبا

    امروز کامنت دوست عزیزمون مینا جان رو خوندم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم..

    با این جمله قشنگشون که گفتن فکر میکردن کامنت حتما باید خاص باشه یا لایک بگیره🌷

    منم به تبعیت از این حسهای قشنگ پراداریسی مون دست به کار شدم تا قسمتی از این زیبایی ها رو بیان کنم و لذتش و ببرم💪

    استاد قشنگمون و مریم جان بی نظیرمون که مکمل حال و هوای خوبه استادن و روزها و شب های و فایلهای پرادایس با چهره ی قشنگ خود گونه شون جنس مخملی تر گرفته …🍃

    چقدر این مرغ و خروسا خوشگل و گوگولی مگولی شدن،هرجا استاد میره دنباله رو راه و رسم ایشونن و چقدر این مشارکت خانم و اقای قلب های ما نمونه ست از همراهی و دیدن زیبایی و کلام و حرکت تا الا اخر الله و اکبر از این بهشت فوق العاده با اون دریاچه همیشه منعکس کننده تصویر اسمان و درختان ادم و دیوانه میکنه

    چقدر حال دلمون خوبه با این مکالمه قشنگ خانم شایسته و استاد از خود واقعی بودن از تیکه نداختن از تشکر از صفا من که کیف میکنم ..

    چقدر این سبزه ها صفای زندگی دارن چقدر قشنگ شده بهشتمون وای که اونجا بودن چه کیفی داره که در تصاویر نمیگنجه اتیش و اون ترتیب قشنگ چوبا و اون نماد روز بکر و تک بود

    من عاشق نظم و ترتیب و مرتب بودنم چقدر قابل تحسین اون ابزار و برنامه های چایی و دورهمی تون من که عاشقشم..

    سیر نمیشم از طبیعت خدایا شکرت برای این قاب فوق العاده از من تا فلوریدا و شاگردی استاد توحیدی مون سپاسگزارم که فرصت دیدن این زیبایی ها نصیبم شد و برا دل خودم نوشتم برای خانواده عزیزم در پناه الله بهترین ها همون قلبتون شاد و ارام باشید🌺❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  7. -
    ستاره گفته:
    مدت عضویت: 1680 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم جان

    واقعا این زندگی توی طبیعت چه لذتی داره من از قدیمم هاشق زندگی توی طبیعت بودم

    چوب و درخت وآفتاب وآب و اصلا حس حالتون من به وجداورد واقعا تحسین میکنم چقدراهل فعالیت ورشد هستید بااینکه صاحب همه چیز هستید و بازهم رابطه ی فوق العاده وگپ و گفت های دونفرتون تحسین میکنم لذت میبرم از شوخی های استاد وقتی اون جوب هارو تو دهنش کرد یعنی همیشه این رفتارهای استاد برای من لذت بخشه

    خدایاشکرت که جایی هست من برم ویدئوهایی رو ببینم که درکمال صداقت وسادگی و صمیمیت ساخته شده اصلا بخاطرهمینه که انقدر به دل میشینه چون هیچ ابایی ندارین ازاینکه بگین خالا این تیکه رو که چوبها خوب برش نخوردبیاقطع کنیم ازبعدترش بذاریم !نه همه چیز همونجوری که هست ودرکمال اعتمادبنفس صداقت وصمیمیت گرفته میشه بهتون افتخارمیکنم به امید روزی که بیام ازنتایج عالیم بگم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    مجيد داوودى گفته:
    مدت عضویت: 3052 روز

    بنام خدا

    واقعا لذت بردم از کامنت فوق العاده مینای عزیز

    چقدر زیبا این فایل فوق العاده رو توصیف کرد

    با اشتیاق فراوان میخوام برای بار دوم این سریال فوق العاده رو ببینم

    و دوست دارم سپاس گزاری فراوان بکنم از استاد عزیز و مریم جان برای این سریال فوق العاده که واقعا تیون میکنه ادم رو یعنی داره فرکانس میسازه عین بنز خدا میدونه چند ساله دیگه چقدر ایرانی های امریکا زیاد شن فقط به خاطر این سایت بی نظیر

    باز هم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    امید فخیم گفته:
    مدت عضویت: 1550 روز

    خدارو هزاران بار شکر برای هدایت امشبم به سایت استاد عباس منش ، من نزدیک سه سال است ، که از فایل های استاد عباس منش و اموزه های استاد عباس منش استفاده میکنم ، ونتیجه های بسیار خوب و فوق العاده ای به لطف پروردگار گرفتم، توضمینه روابط،ثروت، موفقیت ، ومهمتر از اون سلامتی، چون اعتیاد شدید داشتم ، اما متاسفانه مدتی است از مسیر خارج شده بودم و به کل روند رشد تو تمام ضمینه ها در حال افت بود، و هر لحضه از خداوند هدایت میخواستم

    که من و برگردونه تو مسیر به قول استاد از شونه خاکی برگردم تو جاده،

    به لطف پرودگار خداوند درخواست من واجابت کرد با اینکه تو این مدت که از اموزه های استاد استفاده میکردم ،البته مدت 6 ماه دور شدم از قوانین و قانون کار نکردم که یهو به خودم اومدم دیدم از مسیر خارج شدم،

    امشب با خداوند صحبت میکردم انگار بهم الهام شد ، تو سایت ثبت نام کنم و دوباره از اول شروع کنم و تکاملشو طی کنم ، انشاالله خداوند مسیر رو هموار تر میکنه برام و کمک استاد عزیزم دوباره احساس خوب و اتفاقات خوب در زندگی من و بقیه دوستان اتفاق میافته ،

    استاد عزیز

    شما این جمله شما همیشه زمانی که نا امید میشدم ، میامد تو ذهنم که ، خارج شدن از مسیر برای همه انسان ها طبیعیه ، اما دوستانی که با قوانین اشنا هستم و تو مسیر اموزش هستن متوجه میشن و بر میگردن،

    این لطف امشب از طریق خداوند شامل من شد، از استاد عزیزم بینهایت سپاسگذارم و شکرگذارم برای هدایت خداوند ،

    امشب بهترین شب زندگیمه، خداوند هر لحضه کنارمه و پناهمه ، خدایا ازت ممنونم، استادعباس منش ازت ممنونم، عشقی💜💜💜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سعید نیکومنش گفته:
    مدت عضویت: 2989 روز

    سلام

    چقدر جذب این لذت بردن تون از چیزهای کوچیک شدم.زندگی کردن در حوضچه اکنون و با صلح بودن تون با طبیعت و شاد بودن و چشیدن طعم لذت حتی از برش چوب اتفاقا داشتم قبل تماشای این قسمت دکلمه سهراب سپهری رو می‌شنیدم و چقدر مرتبط بود با این قسمت

    چقدر سهراب شعرهاش بوی خدا میده و پر از آگاهی

    ………

    زندگی

    زندگی رسمِ خوشایندی است.

    زندگی بال و پری دارد با وسعتِ مرگ،

    پَرِشی دارد اندازۀ عشق.

    زندگی چیزی نیست، که لبِ طاقچۀ عادت از یادِ من و تو برود.

    زندگی جَذْبۀ دستی است که می چیند.

    زندگی نوبرِ انجیرِ سیاه، در دهانِ گسِ تابستان است.

    زندگی، بُعْدِ درخت است به چشمِ حشره.

    زندگی تجربۀ شب پره در تاریکی است.

    زندگی حسِّ غریبی است که یک مرغِ مهاجر دارد.

    زندگی سوتِ قطاری است که در خوابِ پُلی می پیچد.

    زندگی دیدنِ یک باغچه از شیشۀ مسدودِ هواپیماست.

    خبرِ رفتنِ موشک به فضا،

    لمسِ تنهاییِ ₍₍ ماه ₎₎،

    فکرِ بوییدنِ گُل در کُره ای دیگر.

    زندگی شستنِ یک بشقاب است.

    زندگی یافتنِ سکِّۀ دَهْشاهی در جویِ خیابان است.

    زندگی ₍₍ مَجْذورِ ₎₎ آیِنِه است.

    زندگی گل به ₍₍ توانِ ₎₎ اَبَدیَّت،

    زندگی ₍₍ ضَرْبِ ₎₎ زمین در ضربانِ دلِ ما،

    زندگی ₍₍ هندسۀ ₎₎ ساده و یکسانِ نفس هاست.

    هر کجا هستم، باشم،

    آسمانْ مالِ من است.

    پنجره، فکر، هوا، عشق، زمینْ مالِ من است.

    چه اهمیت دارد

    گاه اگر می رویند

    قارچ های غربت؟

    من نمی دانم

    که چرا می گویند: اسبْ حیوانِ نجیبی است، کبوتر زیباست.

    و چرا در قفسِ هیچکسی کَرکَس نیست.

    گُلِ شَبْدَر چه کم از لالۀ قرمز دارد.

    چشم ها را باید شست، جورِ دیگر باید دید.

    واژه ها را باید شست.

    واژه باید خودِ باد، واژه باید خودِ باران باشد.

    چترها را باید بست،

    زیرِ باران باید رفت.

    فکر را، خاطره را، زیرِ باران باید بُرْد.

    با همه مردمِ شهر، زیرِ باران باید رفت.

    دوست را، زیرِ باران باید دید.

    عشق را، زیرِ باران باید جُست.

    زیرِ باران باید با زن خوابید.

    زیرِ باران باید بازی کرد.

    زیرِ باران باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت

    زندگی تَرْ شدنِ پی درپی،

    زندگی آب تنی کردن در حوضچۀ ₍₍ اکنون ₎₎ است.

    رَخْت ها را بِکَنیم:

    آب در یک قدمی است.

    روشنی را بِچِشیم.

    شبِ یک دهکده را وزن کنیم، خوابِ یک آهو را.

    گرمیِ لانۀ لکْ لکْ را ادراک کنیم .

    رویِ قانونِ چمن پا نَگُذاریم.

    در مُؤِسْتان گرۀ ذایقه را باز کنیم.

    و دهان را بگشائیم اگر ماه در آمد.

    و نگوییم که شبْ چیزِ بدی است.

    و نگوییم که شبْ تاب ندارد خبر از بینشِ باغ.

    و بیاریم سبد

    بِبَریم این همه سرخ، این همه سبز.

    صبح ها نان و پَنیرَک بخوریم.

    و بکاریم نهالی سرِ هر پیچِ کلام.

    و بپاشیم میانِ دو هجا تُخْمِ سکوت.

    و نخوانیم کتابی که در آن باد نمی آید

    و کتابی که در آن پوستِ شبنمْ تَرْ نیست

    و کتابی که در آن یاخته ها بی بُعْدَنْد.

    و نخواهیم مگس از سرِ انگشتِ طبیعت بِپَرَد.

    و نخواهیم پلنگ از درِ خِلقت برود بیرون.

    و بدانیم اگر کِرْم نبود، زندگی چیزی کم داشت.

    و اگر خَنْجْ نبود، لطمه می خُورْدْ به قانونِ درخت.

    و اگر مرگ نبود، دستِ ما در پیِ چیزی می گشت.

    و بدانیم اگر نور نبود، منطقِ زندۀ پروازْ دگرگون می شد.

    و بدانیم که پیش از مرجان، خلائی بود در اندیشۀ دریاها.

    ……….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: