سریال زندگی در بهشت | قسمت 162 - صفحه 6

بسم الله النور

سلام استاد جان

سلام مریم جان

سلام بر بهشت

سلام به دوستای عزیزم

عاشقتونم

استاد جان چه کردی با این فایل به من 😭😭😭استاد جان این فایل برای شما یه چک آپ فرکانسی در مورد بهبود هابی که در بهشت و در وجود خودتون با این کار هابی که در بهشت انجام دادید بود و باید بگم برای منم همینطور بود یعنی از لحظه ای که شروع کردید به توضیح دادن من از قسمت یک سریال زندگی در بهشت رو تو ذهنم مرور کردم تا همین الان که چند روزی بیشتر از یک سال شده

استاد منم با شما از اول قسمت اول شروع کردم تعهد دادم و امروز از این تغییراتی که شما نشون دادید این همه سرسبزی و زیبایی درون منم به همین زیبایی بینهایت شده 😭😭😭

استاد جان آنقدر درون من مثل این رنگ سبز فسفری روشن زیبا شده که حد نداره 😭😭😭

داستان سریال زندگی در بهشت داستان تحول منم هست تحول واقعا عظیم استاد جان 😭😭😭من فقط میتونم بگم خدای من سپاسگزارم استاد این سریال زندگی در بهشت بینهایت ارزشمند هست بینهایت

درمورد سفر به دور آمریکا هم توضیح دادید من همین دیروز داشتم با دوستم حرف میزدم که من دیدن زیبایی ها و اجرای قانون در زندگی رو ازسغر به دور آمریکا یاد گرفتم و شروع کردم و دیگه تو این سریال که دریچه های قلبم باااز شد و هر بار منو دیوانه تر می‌کنه ای خدا شکرت 😭😭😭

استاد نمیتونم این احساس بینظیر رو بیان کنم 😭😭😭

از همون قسمت یک که شما شروع کردید به بهبود های کوچک و داعم منم تعهد دادم و شروع کردم هر جا شما شاخه ای قطع کردید منم شاخه های پراکنده تمرکزم رو قط کردم هرجا شما درخت هابی که قط کرده بودید منم شروع کردم به سوزوندن اون شاخه های شرک و پراکندگی هر جا شما پیچک های پیچیده به دور درخت هارو قطع کردید منم اون پیچک های دور باور هامو که نمیزاشت اون باور های قدرتمند رشد کنه فقط کردم هرجا شما شروع کردید به ساختن تریلر منم شروع کردم به پاک سازی درونم منم شروع کردم از مسیر های کم مقاومت و نخاستم خودمو اذیت کنم منم مثل قسمت چند روز پیش که مریم جان برگ هارو جمع کرد و داشتید می‌گفتید آنقدر برگ ریخته که دیگه نمیشه چمن سبز بیشه منم دیدم چقدر برگ باور های مخرب ریخته توی وجودمن که اجازه نمیده باور هام جوانه بزنه استاد منم مثل شما دیوار ها و نرده هارو قطع کردم تا بتونم بهتر خودمو ببینم و شفافتر بشم

استاد جان تو وجود منم مثل پارادیس روز ها ی زیادی مدام بارون میزد و گاهی امان منو میبرید گاهی خیلی دردناک بود و گاهی چنان آرامش حاکم میشد و نور بینهایت زیبایی تمام وجودمو گرم میکرد استاد منم حرکت کردم منم با شما یه درون خریدم تا تو کل وجودم بچرخم و نگاه کنم زیبایی های درون خودمو و جهان اطرافمو استاد جان منم مثل شما و مریم جان کلی ترس هام کم شد منم با طبیعت خودم و اطرافم به صلح رسیدم منم حرکت کردم تو تاریکی وجودم و نترسیدم منم دارم با شما نگاه میکنم که کجا باید بیشتر تمرکز گذاشت و مستعد این هست که زیباتر بشه و فقط کافی من علف های. هرز و باور های غلط رو حذف کنم اونوقت فقط یه بارون که بزنه اون جوانه ها سر از خاک در نیاوردم

استاد تو وجود منم به جرات میتونم بگم هیچ روزی شبیه روزقبل نبود منم تو وجودم آنقدر تار عنکبوت و حشرات موزی بود که من پاکسازی کردم و هرروز برام تازگی داشت

استاد جان منم حرکت کردم یا شما و سعی کردم فقط امروزه بهبود کوچک تو وجودم بدم و منم شروع کردم و امروز منم زیبایی های زیادی دارم که برای شما و دوستانم تعریف کنم تا همه باهم لذت ببریم استاد امروز منم هیچ ربطی به یک سال پیش که چه عرض کنم به یک هفته پیش هم ندارم

منم هر بار حرکت کردم خدا هدایت م کرد و ابزار های کارا تر سر راهم قرار داد و کارمو آسونتر کرد منم خودمو شناختم و برای منم یه دوره کامل خودشناسی بود هدایت شدم و قدم های خیلی راحت خریدم همون ابزار قدرتمند تر که خدا هدایت م کرد استاد جان بینهایت ازشما سپاسگزارم برای این فایل های بینظیر و عالی و مریم جان عاشقانه میبوسمت که همیشه و از هر لحظه برامون فیلم گرفتی تا من یاد بگیرم بهبود یعنی چی حرکت یعنی چی ایمان یعنی چی عمل یعنی چی پاک آسان روی ترس یعنی چی به صلح رسیدن یعنی چی استاد استاد من با خودم به صلح رسیدم با آدم های اطرافم به صلح رسیدم آنقدر احساس بینظیری الان دارم از مرور این یک سال که حد نداره دارم بعد یک سال دارم میبینم این من آنقدر تغییر کرده که فقط میتونم بگم خدایا سپاسگزارم استاد و مریم جان عاشقتونم با این سریال بینهایت زیبا و ارزشمند چشم منو باز کردید و کمک کردید درک بهتری نسبت به خودم خدا و قانون پیدا کنم منم با شما رشد کردم استاد منم آنقدر تو وجودم تغییر ایجاد. کردم که شاید چند سال پیش حتی فکرشو هم نمی‌کردم من یه روزی این کار هارو انجام بدم خدایا شکرت شکرت شکرت

استاد جان بینهایت حرف دارم و دلم میخاد هنوز بگم

و این خبر عالی منو به پرواز در آورد که منم میخام تو این کارگاه باشم و موشک آرزوهام رو فرستادم به کاعنات و ایمان دارم حتما هدایت میشم

همین دور پیش داشتم تجسم میکردم که دارم. تو کلاب هواس با شما حرف میزنم و از نتایجم میگم همون شب به واسطه یکی از دوستان عزیز به صورت مستقیم صدای شما رو با عزیزان شنیدم و اصلا تو پوست خودم

استاد این هارو گفتم که بگم منم دارم حرکت میکنم و میدونم که این حرکت باید همیشگی باشه و ادامه دار و هرچه رو خودم کار کنم بازم جای پیشرفت داره و میدونم که باید تکاملمو طی کنم منم تو این یکسال گاهی خسته شدم اما ناامید نشدم چون ایمان دارم که اگر قانون برای شما جواب داده برای منم جواب میده و نتیجه هاشو چه کوچیک و چه بزرگ البته برای ذهن من دیدم نمیشه گفت همیشه اما تمام تلاشمو کردم که تو مسیر باشم و ادامه بدم و حرکت کنم و خوب خدارو شکر الان منم یه نمای بسیار زیبا رو دارم میبینم که همه چی بینهایت زیبا شده و حتما هرروز زیباتر هم خواهد شد به شرط همون ایمان همراه با عملی که شما بازم تاکید کردید

نمیگنجیدم از این احساس خوب و ایمان دارم که این دیدار شما هم همینقدر به آسانی برام انجام میشه و انشالله که یه روزی هممون با دوستای عزیزم کنار شما ازنتایحمون بگیم

عاشقتونم و به زودی آمریکا میبینمتون 😘😘😘😘😘