سریال زندگی در بهشت | قسمت 168 - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

216 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 2474 روز

    سلام و خداقوت و خسته نباشید بابت ساخت این میزه کاره محکم و استخون دار که با رنگ خیلیم شکیل وزیبا شده به عنوان اولین کارتون خیلی محکم و اصولی هستش . بریم تو این هوای بهاری ببینیم برنامه های امروز چیه یه سری به مامان طلابزنیم ببینیم در چه وضعه الان 11 روزه مصمم و متعهده نشسته رو تخماش میخواد اینبار واقعا حس مادر بودن تجربه کنه خانوم شایسته که غذاروگذاشت جلوش همچین ذوق کرد انگار فهمید ما متوجه تلاشو پشتکارش شدیم سرو کله و نوکش ببین رنگیه😂😂😂 این عاقبت کسیه که سابقش خرابه😂 بریم پیش استاد ببینیم میخواد چکار کنه مثل اینکه داره آروی رو میفروشه یادش بخیر کلی برامون خاطره ساخت تو سفر به دور امریکا. استاد و خانوم شایسته به خیالشون قبلا وسایلا و لباسارو از توش اوردن بیرون و خالیه اما تو چکاپ آخر متوجه شدن که نه بابا هنوز کلی لباسو وسایل هست که باید تخلیه شه ماشالله هزار ماشالله انگار تمومی ندارن همش بخاطره اینکه استاد حال کرده خریده گفته موجود شید شدن واو الله اکبر خدایا شکرت حالا ببینیم این استاد عزیزمون انگیزش چیه از این همه خریدی که ازشون استفاده هم نکرده دادگاه به قاضی گری مریم شایسته داخل کلبه تشکیل شده مطهم ردیف اولم بیخیال با چشمانی شادو خوشحال داره میخنده عین خیالشم نی و مطمئنه که تبرئه میشه ببینم دفاعیه این مطهم دوستداشتنی از خودش چیه .

    ایشون میگن دلیل این خریدا و تجربه کردندا بخاطر تضادایی بوده که تو نوجوانی و جوانی بهش برخوردن و این انگیزه درونش شکل گرفته که تلاش کنه و یه روزی بتونه تمام لباسای خوب و خونه های بزرگ و لوکسو مسافراتای طولانی و متعدد رو تجربه کنه .

    تضاد : چیزی که تقریبا 95 درصد ادما باهاش برخورد میکنن باعث میشه عصبانی و معتاد و افسرده بشن برا این آدم شده انگیزه باعث واضح شدن خواسته هاش شده و تونسته ارزش تضادو درک کنه آدمی که با دمپایی میرفته مدرسه تو 15 سالگی یک سال بیرون زندگی کرده نمیدونم وقتی بهش فکر میکنم میگم خدایا چی تو وجود این بندت بوده که نا امید نشده و حرکت کرده.

    تو صحبتای مطهم چندتا جمله طلایی وجود داشت

    خبر خوب اینکه از دل تضادها خواسته هات واضح میشه و اگر تو مسیر درست باشی بهشون میرسی

    خبر خوب تر اینکه وقتی به خواسته هات برسی بزرگ میشی و میتونی ازشون بگذری بری تو یه مدار بالاتر زندگی

    وقتی استاد اینو گفت من خیلی دلم خواست اون مدار بالاترو تجریه کنم

    دوستدارم اینهمه لباسو ماشینو خونهارم تجربه کنم

    هر طرف زندگی استادو میبینیم پراز باور فراوانی و امکان پذیر بودنه خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مریم صادقی گفته:
    مدت عضویت: 1896 روز

    ای خدای من اینهمه زیبایی درون شما قابل ستایشه خدای من اینهمه ارامش درون تو و مریم جون چقد خوبه چقد دوست دارم این بزرگی و ارامش شمارو داشته باشم چه فایل عرفانی و اموزنده ای بود برام چقد لذت بردم سیر نمیشم از حرفاتون فراوانی خوبه چقد لذت بردم از اینهمه لباس من عاشق لباسم و ست کردن اونم و ازش سیر نمیشم استاد منم دلم میخواد روزی اونقدر کمدام پراز لباس باشه که اصن نرسم همشو بپوشم وای خدا عشف کردم از دیدن لباسها وای من چه اسمون. زیبایی چه همه جا تمیزه چقد لذت بردم اخه خانوم مرغی نیگاه که عزمشو‌جزم کرده به هدفش برسه کلی کیف کردم از صحبتاتون تر تصاویر مرسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 848 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همقدم تبریک به خانم طلا که تصمیم گرفته که این دفعه به صورت جدی مادر بشه خدایا شکرت به خاطر این همه نعمت وثروت وزیبایی که در پردایس بوجود آوردی من اگه یه روز این پردایس را نیبنم بهانه می‌گیریم واز دیدن این طبیعت سیر نمیشم چه درختان سرسبزی چه آب زلال و شفافی که از آب آن از چشمه های زیادی سرچشمه می‌گیرد تبریک به استاد عزیزم که با تعهد این طبیعت زیبا را خلق کردن چه خونه زیبایی در عین سادگی پر از عشق و محبت و صفا و صمیمیت است تحسین می کنم رابطه عاشقانه شما عزیزان دل را که چقدر متعهد کنار هم با عشق بدون وابستگی زندگی می‌کنید

    واقعا چه رابطه جادویی بین شما عزیزان وجود دارد که اینقدر راحت با عشق این فایل زیبا ودلنشین را برای ما خلق می کنید

    استاد عزیزم ممنون که این قدر خوب وعالی قانون جهان هستی را درک کردید ودر زندگی اجرا می‌کنید و به ما شاگردان هم درس می‌دهید البته که من شاگرد کلاس اولی هستم وسعی میکنم که شاگرد خوبی بشم وبا عمل کردن به این آگاهی ها زندگیم را به بهترین شکل تعقیر بدهم

    بزرگترین درس زندگی دراین فایل وجود داشت

    وقتی که به تضادی برخورد می‌کنیم خواسته در وجود ما شکل می‌گیرد وقتی در مسیر خواسته ها قدم برداریم به اون خواسته میرسیم بعد که سیر شدیم از آنها می‌گذریم تنها راهش همین است

    خواسته ها ما دست یافتی است واین هم باعث رشد ما می‌شود وقتی تجربه می‌کنیم درهای زیادی برایمان باز می‌شود

    داستان زندگی از یک فضایی شروع می‌شود وقانون را می‌شناسیم خواسته شکل می‌گیرد وبعد وقتی به خواسته رسیدیم پر می‌شویم وبعد به مدار بالا تر میرسیم

    خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای نه راه گمراهان

    تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می‌خواهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    الهه گفته:
    مدت عضویت: 1193 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی خداروشکر بابت دیدن این بهشت زیبا تحسین میکنم این پردایس زیبا رو واقعا رویایی منظره اش خدایاشکرت تحسین میکنم این همه ثروت ونعمت شما رو خدایاشکرت واقعا چقد باز احساس خوبی گرفتم وقتی که تو مسیر درست باشیم خواسته هامون برآورده میشه همین الانشم خیلی از خواسته هام برآورده شد منم خیلی دوست دارم لباس زیاد بخرم از نوع اصلیش یکی از خواسته هام از بچه گی بود چقد خوبه شما گذر کردی تحسین میکنم واقعا با این همه خواسته ها ما هم دیدیم و خواسته در ما شکل گرفت خدایاشکرت تحسین میکنم رابطه رویایی تون رو واقعا عاشق این نوع زندگی کردن تون هستم از همه چیز لذت ببری و پر بشی واقعا عالیه خدایاشکرت چقد لذت بردم سپاسگزارم بابت دیدن این همه زیبایی ونعمت و فراوانی خدایاشکرت واقعا در پناه الله یکتا شاد ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سحر احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2573 روز

    سلام به همه

    استاد این رابطه فوق العاده بین شما و مریم جان را تحسین میکنم. چقد این رابطه عالی هست.میشود دونفر انقد در صلح و صفا با هم زندگی کنند. چقد خوبه مادر مرغی میخاد جوجه بیاورد. مریم جان شما چقد واسه همه چی شور وشوق داری و لذت میبریحتی از یک مرغ کورچ.

    چقد خوبه این پارادیس زیبا هست. مرغ و خروس را داریم دریاچه زیبا داریم. چقد خوبه انقد لباس داریم که یادمون نمیاد کی خریدیم. چقد ثروت خوب است. میشود روی خودت کار کنی و از فقر و نداری در کودکی با فهمیدن و عمل به قوانین به جای برسی که انقد لباس داری که یادت نمیاد داری.

    چقد عالی هست هر چقد دلمان بخواهد خونه و وسایل بخرم بعد پر بشوم و بخواهم انها را بفروشم. خدایا شکرت بابت قوانین و استاد بینظیری که نمونه واقعی عمل به قوانین است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    فرهاد نجاتی گفته:
    مدت عضویت: 1048 روز

    سلام استاد عزیز

    استاد چقدر عالی بود این فایل

    چقدر احساس خوبی بهم دست داد . خودم رو تصور کردم که به تمام خواسته هام رسیدم . چ احساس خوب و عالی هست بی نهایت آزادی . آزادی زمانی مکانی آزادی مالی . هرچی ک دوس داشته باشی میخری هرجا ک دوس داشته باشی میری به هر کی ک بخوای میبخشی بدون هیچ دغدغه و کمبودی . حالا ک ب همه چی رسیدی و سیر شدی بعد تصمیم میگیری ک چجوری ادامه بدی

    استاد الان بهتر درک میکنم تعهد و تمرکز شما نسبت به خواسته هاتون و کلید گنچ شما هم تضاد هاتون بوده ک چ قدر قدرتمند از دل اون همه تضاد سربلند بیرون اومدید و مردانه به هر آنچه که خواسته بودین رسیدین . خدا قوت دلاور خدا قوت پهلوان . و الان به راحتی ازشون گذشتید. و ب قول خودتون تنها راه گذر از ثروت رسیدن به ثروته.

    و باز هم تحسین میکنم آزادی زمانی . مکانی و آزادی مالیتون را .

    با آرزوی سلامتی سعادت و ثروت برای همه مون

    در پناه رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 627 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به استاد عزیزم ، مریم جان ‌‌همه اعضای خانواده صمیمی ام

    چقد دلم آروم شد وقتی این حرف ها رو شنیدم این همه فراوانی رو دیدم

    دیدن مداوم الگو باعث میشه به صورت مداومت واسمون باور پذیر باشه ، توشرایطی هستم که باید تمرکز بزارم روی خواسته مالی ام

    و واسه من بهترین حالت همین زندگی استاد هست ، منم شرایطم مثل استاد بود و دوست دارم زیاد زیاد خرید کنم اینطوری احساس میکنم این دلم آروم میشه ….. شاید هم استفاده نشه ولی همین خریدن همین زندگی تو فراوانی همین که اطرافم پر باشه از چیزهایی که می خوام اونم‌زیاد زیاد فراوونه فراووون اصلا یک عطش شدیدی هست که آلان تو وجودم‌به اوج‌ خودش رسیده

    و می دونم طبق قانون باید اول تحسین کنم تا بهش هدایت بشم

    چقد دوست دارم این همه لباس جنس خوب ‌‌و‌با کیفیت داشته باشم که انقد جون دار و قوی باشن

    با لوازم خونه

    یا خوراکی

    یا هر چی ،،،، فقط زیاد و با کیفیت و البته همیشگی و مدام

    این ها رو با هم می خوام‌

    تحسنی میکنم استاد رو که از تضاد استفاده و به خواسته اش رسید چه حس خوبیه وقتی آدم بتونه زندگیشو اینطوری تو فراوانی بسازه و لذت ببره و اینکه ایمانش به قوانین‌بیتشتر میشه اینکه می دونه ازین به بعد هر تضادی بیاد قطعا از پسش بر میاد چون یکبار بر اومده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 622 روز

    به نام خداوند زیبایی‌ها

    استاد عزیز تاپ شلوارک قرمز خوشرنگی دارید و تماشاتون کردن واقعا لذت بردم

    به به چه میز قشنگی دمتون گرم که چه رنگ خوش رنگی هم به بهش زدین و چقدر تمیز رنگ امیزی شده ، درود بر شما

    خیلی لذتبخشه که ساخته خودت رو میبینی و عزت نفس و حس خیلی خوبی میده

    مادر طلا رو هم علامت گذاری کردین ، مادر طلا مثل ادم هایی هست که تصمیم میگیرن بعد ول میکنن و تعهد ندارن و خیلی شبیه رفتارهای خودم هست.

    الله اکبر این نمایی که از دریاچه، درخت‌ها و این ابر زیبا که انعکاسش در آب افتاده فوق العاده محشره

    خدا را شکر خیلی سوپرایزه که بری و ببینی اینقدر لباس و وسایل داری و ازشون خبر نداشتی . مثل پول پیدا کردن تو جیبات

    شاید با طرز تفکر محدود قبلی میگفتم این همه لباس اسراف باشه ولی این پر شدن و مسیر شناختن خودمون هست. هدف لذت بردن خودمونه . ما هیچ تعهدی در قبال بقیه نداریم و برای خودمون زندگی کنیم

    توی این مسیر توحیدی انسان پله پله به خودش و خدا نزدیک تر میشه و خالص تر میشه

    اندازه یک فروشگاه لباس دارید خداروشکر

    و‌ جمله تنها راه گذر از ثروت ، تجربه ثروتمند شدن هست و استاد هرچی در این مسیر جلو میریم به خودشناسی و خود واقعی مون نزدیک تر میشیم و مسیرش از پر شدن میاد.

    باید طوری زندگی کنم که دم مرگ حسرت هیچ‌چیزی رو نداشته باشم

    خداوند الغفور الرحیم هست و وقتی چیزی ازش میخوای با بخشندگی هزاران برابرش رو‌میده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    عبداله نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1754 روز

    به نام الله ، خداوند زیباییها ، خداوند ابر و آسمان ، خداوند عشق و احساس

    اول از همه باید صمیمانه عشق و احساس الهی شما را تحسین کنم ، عاشقانه با دیگران صحبت کردن ، بدون کوچکترین اغراق ، ساده و صادق

    چقدر ستودنیست ، انصافا استاد شما استعداد نجاری را از کودکی (همان طور که در دوره آفرینش و هدف گذاری ذکر کردید ) همیشه با خود به همراه داشتید، تا سرانجام به نتیجه رسید. این میزی که بعد از مدتها خواسته رسیدن به کار مورد علاقه خودتان (نجاری) در کودکی را ساختید ، فکر میکنم اولین رویایی بود که به آن رسیدید ، نجاری ، ابزار ، میز ، درخت ، چوب و غیره

    واقعا این قسمت یک بو و طعم دیگری برای من داشت ، یک سناریو و موضوع خوب ، چقدر سوال برای همه پیش اومد ، به این میگن سریال ، کیف کردم ، همه چیز عالی بود ، مامان مرغی قصه ما همین یه مدت پیش بود که از تخم دراومد و الان داره مسیر زندگی خودشو طی می کنه ، انگیزه اون از این زندگی چیه ، من مطمئنم اون هم برای خودش انگیزه داره، شاید از پیش تعریف شده ، شاید هم این قانونیه که خداوند برای این موجودات غیر از انسان تعریف کرده ، واقعا این داستان حزن انگیز به کجا ختم میشه ، بازیگران واقعی این تراژدی خاکی ، حتی خودشون هم نمیدونن که توسط کارگردان به بازی گرفته شدن ، ما همه بازیگریم ، بعضی ها نقاب به صورت می زنیم ، بعضی ها خود خودمونیم ، یه مدت دیگه مامان مرغی ما مادر میشه ، چند تا بچه به دنیا میاره ، اونا رو بزرگ میکنه ، مواظبت میکنه ، بالاخره پیر میشه ، و شاید هم یه شب خوراک کیودی بشه ، از ابتدای این تولد تا لحظه رفتن به نظرم یک تراژدی غم انگیزه، چرا آمدن و چرا رفتن ، خواسته و تضاد ، همیشه برای خودم سوال طرح میکنم و مدت ها فکر میکنم.

    همیشه یه سری اتفاقات هست در زندگی که ناخواسته پیش میاد ، مثلا باور کنید ، چقدر ناراحت شدم از اینکه میخواین آروی رو بفروشید، آروی یه جسمه ، و جسم میتونه احساس تولید کنه ، خاطره تولید کنه ، و از همه سخت تر ، چرا این انگیزه در شما به اتمام رسیده ، بگذارید حرف دلمو بزنم ، این خیلی بده که شما انگیزه ندارید و اینکه دیگه سیر شدید از مسافرت ، این یعنی پایان ، این یعنی بازی را به اتمام رساندم و دیگه مرحله ی دیگری برای بازی ندارم ، اگر قرار باشه که شما به این زودی پر بشید ، من این ثروت رو نمیخوام ، داشتم فکر میکردم ، خدایا شکرت ، خدایا هزاران بار شکرت ، که به من ثروت ندادی، چون بازی های زیادی دارم که بازی کنم اونم به صورت هارد ، چقدر انگیزه دارم ، چقدر شور و اشتیاق دارم ، که مرحله بعدی زندگی رو ببینم

    من هم این فکر رو میکردم ، وضعم خوب بشه ، توی هر شهری یه خونه میخریدم ، شمال جنوب، شرق غرب ، اروپا ، امریکا ، استرالیا ، هر جایی ، که زیبا باشه ، آره شما درست میگید من هم ممکنه سیر بشم ، عقده ها و خواسته ها ، سختی ها در دوران کودکی ، نوجوانی و جوانی = آرزوهای آینده ما

    من دست پدر و مادر شما را می بوسم ، آقا اصلا خجالت نداره ، برای پدر مادر شما باید مدال طلا داد ، شاید بهتره بگم برای تمام پدر مادرها باید مدال طلا داد ، اونها اگر از دستشون بر میومد که قطعا برای شما کفش تهیه میکردن ، اونا موتور انگیزه شما را تقویت کردن ،اونا بودن که شما به اینجا رسیدید. اگر شما در یک خانواده مرفه به دنیا آمده بودید ، شاید همان بزن بهادری که بودید می موندید، اصلا از کجا معلوم شاید الان به خاطر دعواهای زیاد الان تازه از حبس ترخیص شده بودید. خدایا شکرت که من همین زندگی معمولی و شاید از نظر خیلی ها زیر خط فقر رو دارم ، چون عباس منشی که این همه کار کرد ، این همه ثروت به دست اورد ، این همه تلاش کرد ، الان داره میگه که من دیگه سیر شدم و تازه میخواد مثل من زندگی کنه ،خیلی جالبه نه . البته من با سید حسین خیلی فرق دارم ، موتور انگیزشیه ما خیلی متفاوته

    چقدر این حرف به دلم نشست ، وقتی استاد میگه من هر لحظه آماده ام که برم ، هر لحظه خدا بگه که بریم من هم بگم بریم…

    آره درسته ، من هم میخواستم به این نکته برسم ، که ثروت به مادیات نیست ، ثروت به خونه نیست ، خونه و امثال اون فقط عقده های دوران کودکی هستند که الان به آن رسیدیم ، ثروت رسیدن به نامتناهیست ، اگر قرار بود که بازی تمام بشه که اصلا به درد نمیخورد.خداوند نامتناهیست ، بدون پایان ، چگونه میخوایم خدای نامتناهی را با ذهن مادی متناهی تفسیر کنیم ، سال ها باید فکر کنیم که خدا را بشناسیم . اعمال ما در گذشته قطعا در آینده ما تاثیر خواهند گذاشت. کم رنگی خداوند در زندگی ما ، احساس پوچی را برای ما رقم خواهد زد ، من در آسمان خدا را میبینم ، در آب خدا را میبینم ، در کوهها ، در گل ، در برگ ، پرنده ها ، خدا را می بینم… احساس زندگی خوب و عالی به ثروت مادی نیست ، به آموزش خودمان است . به خوب دیدن ، به خوب شنیدن ، به دل طبیعت رفتن و تفکر کردن ، تغییر بینش و نگرش…

    داستان ما خیلی خوب داره پیش میره ، تازه رسیدیم به جایی که استاد گذشته خودش را فراموش کرده بود ، هنوز نمیدونست که چه لباس هایی داره ، این لباس ها آرزوهای دوران کودکی بودند ، آرزوهای کودکی پا برهنه ، که با زور پدر به کارگاه سیم پیچی می رفت.از صبح تا شب فقط در صف نانوایی بود ، چقدر بد بود اگر خداوند نعمت فراموشی را به انسان نداده بود.

    این مسیری که هر انسانی داره طی میکنه خیلی یونیکه ، از روزی که متولد میشه تا روزی که میمیره ، الان به این نتیجه رسیدیم که آروی باید فروخته میشد بعد از سفر به دور آمریکا ، سوال ، چرا همون موقع به ذهنمون نرسید ، چرا الان به ذهنمون رسید ، مگه ما همون آدم قبلی نیستیم ، جواب: نه ما هر روز تغییر میکنیم، معلوم نیست سال دیگه چه خواسته ای داشته باشیم ،چرا یک ورزشکار ذهن متفاوتی داره نسبت به یک شخصی که تنبله ،قطعا فعل و انفعالات مغز ورزشکار یه جور دیگه برنامه میچینه، بهتره بریم دنبال ایده های دیگه ، شاید به یک برنامه نیاز داریم ،اگر قراره که ما هر چیزی رو که میخواستیم به دست بیاریم و بعدش سیر بشیم ، و بعدش یه کار رو به صورت تکراری انجام بدیم و یواش یواش دیگه دنبال ماشین جدید نریم ، دیگه دنبال خونه جدید نریم باز هم همان داستان غم انگیز زندگی خاکی ، نه ، این اصلا خوب نیست ، این همه خونه و ملک ، اگر من بودم شاید یه فکر دیگه میکردم ، شاید همه رو تبدیل میکردم به یک بیمارستان ، شاید یک مدرسه ، یه چیزی که این احساس سیر بودن را در من معنادار میکرد ، این همه پول ، این همه غذا ، این همه ثروت ، قطعا هر کدوم از ما ها داشتیم ، فکر کنید اگر نیم درصد از این همه دارایی رو تبدیل میکردیم به جایی که دیگران از آن بهره میبردن چقدر خوب بود ، اون وقت خیلی زیبا تر به خدا میگفتیم که خدایا من آماده ام ، بریم ، احساس رضایت نامتناهی انسان به خدا وصله ، تمامی نداره

    من فکر میکنم در این دادگاه شما خوب از خودتون دفاع کردید و انصافا به قول مریم خانم ، شما تبرئه شدید ، خوب این طبیعیه که انسانی که همیشه به دنبال خواسته ها بوده اگر خوب تلاش میکرد به اون می رسید. و الان که به اون رسیده به قول اون بنده خدا خواسته های شما خاطرات ما بوده

    ما به یک برنامه هدف مند نیاز داریم که برای ما هر روز خواسته های تازه ای ایجاد کنه ، هر وقت به اون نقطه رسیدیم که دیگه خواسته ای برای ما نیست ، بهتره به دوران کهنسالی خوش آمد بگیم/.

    خدا یا هزاران بار تو را شکرگزارم که من با آموزش های استاد عزیزم عباس منش ، تو را بهتر شناختم ، دیدگاهم نسبت به مادیات تغییر کرد.

    شما را به خدا مهربان می سپارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 2711 روز

    سلام خدمت همه عزیزای دل

    این فایل نشونه جالبی برای امروز من بود

    من امروز داشتم به این فکر میکردم که:خیلی دوست دارم برای امسال زمستونم یه پالتو چرم با یه نیم بوت چرم بخرم ولی از اونجایی که چرم اصل خیلی گرونه به خودم نهیب زدم که میدونی امسال همین لباسی که تو میخوای چقدر گرون شده و سکوووووووت

    باز به خودم گفتم: تو چندین ساله همچین پالتویی آرزوته،…..

    بخرش امسال

    ولی دوباره همون جواب که برام واقعا قانع کننده بود

    با دیدن این فایل تصمیم گرفتم بخرررمش نمیدونم از پس خریدش برمیام یا نه ؟

    ولی فهمیدم من باید آی ویشام کامل کنم هر چند اگه خرید این پالتو باشه

    من باید به آرزوهای کوچیکترم برسم تا برای ذهنم منطقی بشه و مدارم بره بالاتر و آرزوهای بزرگم برام دست یافتنی تر بشه

    من باید به خواسته هام برسم که بخاطرشون به دنیا نچسبم

    من برای گذر از ثروت باید اول به ثروت برسم

    همین که یه این خواسته فکر میکنم یعنی تا حدودی به این خواسته نزدیک شدم

    بازم از شما استاد عزیزم و مریم جان تشکر میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: