دیدگاه زیبا و تأثیرگزار پریسا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
سلام به خالق این همه زیبایی
سلام به استاد عزیزتر از جانم
سلام به مریم مهربانم که مارو غرق زیبایی هایی که خودش میبینه میکنه
چطور میشه نوشت ،چطور میشه این همه زیبایی رو دید و بندگی شیطان کرد
چه جوری میشه ندید و بی تفاوت بود دلم میخواست فریاد بکشم از غروب قشنگ و این نور زیبا که روی چمنها و اب دریاچه افتاده
من چیزی ندیدم جز نقاشی خدا
یه نقاشی که هم قشنگ میکشه هم روح میده به هر چی خلق کرده
مریم جون چیزهایی که من تو زندگی ام ندیده بودم شما نشونم دادی با هدایت هایی که شدی مارو هم هدایت کردی
چه صحنه زیبایی بود تخم گذاشتن مرغی
چه صحنه زیبایی بود آزادیشون از قفس ،خدا میدونه که چشمهام پر اشک شد از این قانون قشنگ خدا میل به آزادی برای هر موجودی
چقدر از وقتی با شما اشنا شدم خواسته در من ایجاد شده
چقدر هیچی نمیخواستم یعنی بلد نبودم که بخوام
اصلا دوست نداشتم که بخوام بدونم حتی درباره خیلی زیباییها ،،شایدم الان برام زیبا هستن
همیشه از مرغ و خروس بدم میومد
الان انقدر با ذوق میبینم و خیلی چیزا دربارش یاد گرفتم که خودم تعجب میکنم
خیلی برای خودم خوشحال شدم که چشمم زیبا بین شده و میتونه آفریده های خدارو با لذت ببینه
وقتی چشمم به این پرادایس میخوره انگار مال منه و همش من دارم راه میرم و ازش لذت میبرم وقتی به خودم میام که چشمهام خیسه
جالبه که عادی نمیشه دیگه زیباییها برام
انقدر که تصمیم گرفتم برم بالا پشت بوم خونمون کاری که ۱ ساله هر روز انجامش دادم و از زیبایی غروب خورشید و کوهها استفاده کردم
ما ۶ ساله تو همین خونه ایم ولی امسال یه جور دیگه ازش لذت بردم و اولین بار پشت بوم رفتم
و حالا میخوام برم چادر بزنم و شب بخوابیم کاری که هیچ وقت نکردم ولی الان دلم فقط زیبایی میخواد و تجربه های جدید
مریم جون چقدر مثال قشنگی زدی برای مقاومت برای تغییر نکردن
خیلی سخته و ذهن همش مقاومت میکنه ولی اگر پیروز بشیم نتیجه اش یه تخم طلایی و راحتی خودمون و سبک بال بودن از کار انجام شده
وای استاد نمیدونم چرا تازگیا عاشق ماشین شدم وقتی کروت و میبینم قلبم میتپه براش وتحسین میکنم سازنده و مدل و رنگ به این قشنگی شو
و خوشحالم که شما داریدش و ازش لذت میبرید
هدایت شدنتون باز هم برام درس داشت که وقتی ازاد و رها هستی و لذت میبری هر چیزی که قراره ببینی و همون موقع سر راحت میزاریم چه زیبایی بیشتر چه سود بیشتر و چه جلوگیری از خطر و آگاه شدن به یه موضوع
چقدر دلم میخواست بدونم تو سر مرغ ها چی میگذره که این همه جا رو ول کردن واسه اب خوردن میرن یه جای سخت زیر پلولی خیلی بامزه بود
برای اینکه هنوز Rv اونجا پارکه خدارو شکر کردم چون اینم اولین چیزی بود که تو زندگیم با وجود شما باهاش اشنا شدم و یه سفر بدور امریکا باهاش رفتیم و کلی لذت بردیم و خوشحالم که زنده هستم ودر جهل و نادانی نمردم و خیلی از نعمتها و فراوانیهای این جهان رو دیدم
چقدر دوستون دارم و برای تک تک سلولهام که شمارو میفهمه و باهاتون زندگی میکنه از خداوند سپاسگزارم
براتون سلامتی و ارامش بیشتر و ثروت بیشتر آرزومندم
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD317MB21 دقیقه
بنام خدایی که بــــــشدت کافیست
ســــــــــــــــــــلام😍😘
خــــــدای من چقدر این قسمت عــــــالی بود، کـــــلی اتفاقات نــــــابی دیدم که اصلی ترین دلیلش تکاملی بوده که مریم جون تو فیلمبرداری تا همین لحظه بدست اورده و بودن های به موقع و در بهترین زمان و مکان برای استاد و مریم جون که ایــــنقدر عالی اجازه دادن جریان تکامل تو وجودشون جاری بشه که این جریان هدایته هر روز زیباتر و زیباترها واسشون اتفاق میفته، هدایتی که همه ما بهش دسترسی داریم البته که ما خودمون با جنس ورودی هایی که آگاهانه یا ناآگاهانه انتخاب میکنیم میتونیم مسیر این هدایت رو به سمت خواسته ها یا ناخواسته هامون مدیریت کنیم
خدایا شــــــــــــــکرت برای کلی زیبایی هایی که با این قسمت از زندگی در بهشت نــــــوش جان کردم، زیبایی که با دریاچه همیشه زیبای پرادایس و آب در جریان و خوشرنگ اون و سرسبزی بی نهایت زیبایی که دورتادور پرادایس رو احاطه کرده شروع شد و چالش جدید مریم جون با یکی از مرغا که کلی درسها تو دلش برای همه ما داشت، چالشی که به ما نشون داد چطوری عـــادت های ما میتونن مسیر زندگی مون رو مشخص کنند و بهش خط بدن
ما موجودات زنده؛ چه میخواد آدم باشه چه حیوان در بند عادت هامون قرار میگریم، حالا خبر خوب اینه که اگر این عادت ها خوب باشه اتفاقات زندگی ما هم به طبع جنس عادت هامون، هر روز عالی تر و بهتر و زیباترها و در نقطه مقابل اگر عادت های ما غلط باشه زندگی ما هم از جنس عادت های ما تبعیت خواهند کرد و امـــــــا خبر خوب تر اینه که حتی اگر با عادت های اشتباه زندگی مون رو سر میکردیم همین که بفهمیم و بخــــوایم و تغییر بدیم عادت هامون رو طبیعتا زمان میبره ولی این همین زمان رو هم باز خودمون مشخص میکنیم به اندازه تعهد و ایمانی که خواهیم داشت و چقــــدر خوبه که خودمون تصمیم بگیریم قبل اینکه جهان مجبورمون کنه تغییر کنیم که باز البته اگر نخوایم هر چقدر هم جهان به ما بگه ما اصلا گوشی برای شنیدن نداریم که بخوایم بشنویم و تغییر کنیم ولــــی وقتی اصرار نداشته باشیم وقتی نچسبیم به عادت های غلطمون مثل همین مرغی خانوم و نعمت هایی که خداوند و جهان در اختیار ما خیلی شیک و مجلسی توسط ببشمار دست هایی که در این جهان هست در اختیارمون کذاشته استفاده کنیم چـــــــقدر رشد میکنیم و چقدر زمان داریم برای لذت بردن برای زندگی کردن زیبای زندگی بجای اینکه بخوایم انرژی مون رو صرف درهای بسته و پنیری که تمام شده یا چیزی واسمون نداره بکنیم حالا این میخواد رفتارهای غلطمون باشه یا هر چیز دیگه؛ امروز بعد نوش جان کردن اولین قسمت عزت نفس و انجام تمرین اون دوست داشتم یه هدیه به خودم بدم و ایده خاصی هم واسش نداشتم البته تا اینکه بعد تعطیل شدن از محل کارم یه دفعه یه حسی بهم گفت برو فلان جا یه قهوه بخور که قبل اون من فقط خرید آنلاین داشتم ازشون و البته اینقدر کارشون حرفه ای و تخصصی هست که تمام وقتشون رو کذاشتن برای فروش قهوه و تجهیزات اون و سرو قهوه اصلا ندارن که من نمی دونستم ولی وقتی رفتم کفتم اِ سرو قهوه ندارید که مسئول اونجا بهم گفت برای شما که البته داریم و یه قهوه ۱۰۰درصد عربیکا عــــالی واسم زدن و نوش جان کردم که موقع حساب کردن هم اصلا راضی نشد هزینه ای دریافت کنند که همینم ارتباطه خودش نتیجه کار کردن روی خودم هست که الان خــــــیلی راحت تر ارتباط میگیرم با آدما چیزی که قبلا واسم سخت بود مخصوصا اگر جنس مخالف و مخصوصا اگر از نظر موقیعت اجتماعی و مالی بالاتر از من می بود ولی الان واسم خـــــــــیلی راحت تر شده و بابت یان به خودم افتخار میکنم یا عادت های دیگه مثل نه گفتن هایی که حتی زمانی که روی خودم آگاهانه کار کردن رو شروع کرده بودم واسم سخت بود و رودربایست هایی که باعث میشد نتونم نه بگم یا اگر هم گفتم عذاب وجدان مییگرم یا جونم درمیاد تا بگم مخصوصا مثلا تو حیطه کاری ام هر پیشنهادی میشد قبول میکردم که همین پیشنهادها هم البته نتیجه کار کردن روی خودم بوده ولی الان کم کم داره راحت تر میشه واسم نه گفتن ها و الانم خـــــِلی راحت تر شده مثلا نسبت به سال گذشته؛ همین دو روز پیش یه نفر که آدم خیلی خوبیه و احترام زیادی واسش قائلم و تو یکی از برنامه های موسسه ام کلی بهم کمک کرد برای انجام کاری بهم پیشنهاد داد و همون لحظه گفت چون مادرم مسئول این کاره با ایشون صحبت کنید ولی من خـــــیلی راحت اول تشکر کردم بابت اعتمادشون و بعد خیلی محترمانه گفتم که من به این فیلد علاقه ای ندارم؛ که این مثل هر چیز دیگع تکاملی در من بهتر شده مثل مریم جون که چــــــقدر قشنگ دیگه رفتار مرغها رو متوجه میشه و در بهترین زمان هدایت میشه تا صحنه هایی رو ببینه که در حالت عادی اصلا ممکن نیست مثل تخم گذاشتم مرغی خانوم امروز که تخم گذاشتنش رو داغ داغ برای اولین بار با هم دیدیم😍، خــــــــــدای من چقدر خوشرنگ بود اون لحظه اول که مرغی خانوم تلپ انداختش😍برق میزد اصلا😍 ، خدایا شــــــــــکرت چقدر تخم مرغ 😍، خـــــــــدای من شکرت برای این همه زیبایی هایی که دیدم، مامان طلا رو ببین بچه هاش هم بدنیا اومدن چه مامان خانوم جذابی هستی شما طلاخانــــــــــوم😍 ، مثل تخم گذاشتن جیلی عزیز و خوابیدنشروی تخم ها که چی هست بغیر از جریان زیبای هدایت که اصلا استاد و مریم جون رد نمیشن از این نقطه ولی این دفعه یه حسی بهشون میگه و یه صحنه زیبای دیگه رو می بینن تا بیشتر لذت ببرن، عــــــــــزیزم چــــــــقدر هم مرتب تخم هاش رو کنار هم گذاشته بود و روی اونا با ارامش خوابیده بود
خــــــدایا شکرت برای صحنه بــــــــی نهایت زیبای بیرون اومدن دسته جمعی بروبچ از چیکن تراکتور، چــــــــقدر دیدنی بود چــــــــــــقدر زیبا بود، بـــــــــــراونی پسر چقدر خوشحالم دوباره دیدمت چقدر تو بی نظیری پسر چــــــــقدر تو نجیبی آخه پسر ، چه پروازی میکرد جیل ، عــــــالی بود
خـــــدای من تخم های جدید داک مهاجر رو ببین چقدر قشنگ و حرفه ای از پرزهای خودش روی تخم ها ریخته که در امان باشند یا طلاخانوم رو بگو خـــــدای من چـــــــقدر قشنگ و تمیز تخم هایی که زیرش بودن و جوجه های ناز ازشون دراومده رو خودش کرده داخل هم اونم چـــــــقدر تمیز و مرتب اونم نهیهدونه نه دو دونهنه سه دونه که هشت تا پوسته تخم مرغ رو داخل هم گذاشته این طلاخانوم تو فوق العاده ای طلاخانون فوق العاده، مغرور جـــــــــذاب😍🔥💃خدایا شـکرت چــــــقدر طبیعت واسمون درسها داره، چقدر از این پرادایس درسها گرفتم من چـــــقدر باورهام رشد کرد و بزرگتر شد، خدایا شــــــــــــــکرت؛ امروز یه اتفاق زیبای دیگه شاید کوچیک ولی من یاد گرفتم همین کوچیک ها هستن که زندگی من رو هر روز زیباتر میکنه و من رو رشد میده، اولش نیمخواستم بنویسم چون ذهنم میگفت این چیه بابا نمی خواد بگی، ولی گفتم نه من میگم مهم نیست حتی اگر واسه همه بچه هایی که میخوننش چیز کوچیکی باشه، می نویسم چون این نتیجه کار کردن من روی خودم هست می نویسمش که بعدا که برگشتم و خوندمش ببینم من چی بودم و چـــــــــقدر رشد کردم همینطور که همین الان من نسبت به سال گذشته ام کـــــــلی رشد کردم از نظر روابط و سلامتی و مالی و و و و ، امروز یه آقایی اومده بود خونه مون که واسه انجام یه سری تعمیرات که پدرم برای اولـــــــین بار جلو این اقا از من خواست چهارپایه رو با هم ببریم که اون اقا استفاده کنه رفتاری که قبلا اتفاق نمی افتاد ولی الان که تغییر کردم و دارم سعی میکنم با کار کردن مستمر روی خودم ؛ داره اتفاق میفتته؛ آره قانون لــــــاجرم جواب میده
کلا نمد؛هولاء و هولاء
یا مثلا در حین نوشتن همین کامنتم تو همین جملات اخر لب تابم قفل کرد و معمولا همیشه خاموشش میکردم بعد درست و اکی میشد ولی این سری گفتم این کامنتی که نوشتم رو دوست دارم چون مثل خیلی کامنت های دیگه ام اصلا ایده ای واسه نوشتن نداشتم ولی هر جمله که مبنوشتم بعدیا بهم گفته میشد واسه همین دوست دارم همین باشه من لب تابم رو خاموشـنمیکنم و میخوام برخلاف دفعه های قبل و معمول خودش درست بشه(چون اگه خاموش میکردم کامنتم میپرید) مشغول انجام کارهای دیگه شدم بعد الان اومدم خودش درست شد💃😍
خدایا شـــــــــــــکرت…مریم عزیزم سپاسگزارم برای این فایل های عــــــالی واسه صحنه های جذابی که واسمون میگیری که علاوه بر زبان گویا و حرفه ای تصاویر خودتم خــــــــیلی خرفه ای و عالی توضیحات لازم و درسهایی که گرفتی رو هم میگی؛ من عـــــــــــــاشقتم شدیـــــــــــد😍😘😍😘
هر لحظه مون توحیدی تر و ثروتمندتر در تمام جنبه ها در پناه رب الـــــعالمین