https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/05/abasmanesh1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-05-28 07:29:092021-05-30 22:28:29سریال زندگی در بهشت | قسمت 171
120نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
یه تشکر ساده از استاد بکنم که اونقدر سخاوتمندن که این لحظات قشنگشون رو با ما به اشتراک میگذارند یکی از مواردی که من در این فایل دیدم و خیلی به چشمم اومد این بود ترس نداشتن از تجربه های جدیده که ترشی تخم مرغ که شاید کاملا با ما ایرانی ها لااقل غریبه باشه و از اون طرف هیچ تجربه ای توی زمینه ترشیجات نداشته باشی و بخوای تازه یکی از پیچیده ترین نوع از ترشیجات رو درست کنید
دقیقا این مثال برای ما هست چند وقت پیش با یکی از افرادی که واقعا از لحاظ مالی موفق بود صحبت میکردم ایشون کسی هست که کاملا از لحاظ مالی میشه گفت که به بی نیازی رسیده ولی عاشق بنایی عاشق این کاره آ و با اینکه وضعش توپه هنوزم داره کار میکنه و خوبم پول میگیره از اون طرفم میشه گفت که پولش برکت داره باهاش صحبت کردم و توی حرفاش یه حرف خیلی قشنگ زد گفت که همیشه پول اون طرف ترسه! دیدم راس میگه چند سال پیش من سن و سالی نداشتم پا شدم رفتم تهران و یاد گرفتم چه جوری سایتی بسازیم که درآمد داشته باشیم ثمره ی اون شد که الان سایتم درآمد داره و درآمدشو گذاشتم واسه خانومم و همین که درآمد آنلاین راه افتاد و میلیون ها پول ازش ساختم همین خیلی لذت بخشه اون زمانی که میخاستم برم تهران استرس داشتم به خودم گفتم برو دنبال آرزو هات و رفتم و ثمره اش شد این اعتماد به نفسی که توی زمینه درآمد آنلاین در درون من شکل گرفته که آقا میشه درآمد داشت از اینترنت اونم توی ایران میشه درآمد های تپل داشت میشه از زمینه ی مورد علاقه ات درآمد غیر فعال ساخت و این روالی که تا ابد ادامه داره
نکته ی دیگه که به چشمم اومد این بود که توی لحظه زندگی کردن بود شما تخم مرغ ها رو پوست کندید و رفتید برای خودتون و قرار بود یه تایمی برید و بیاید و درست کنید این درست کردنه شد فردا ظهر و این طرز زندگی کردن یعنی هرچه پیش آید خوش آید و این اصل داستان زندگیه
چند وقت پیش به یکی از دوستام گفتم که ببین فلانی چه قدر خوب زندگی میکنه حداکثر دیگه دوماهی یه بار میره مسافرت با اینکه کارمنده هر موقع بهش حقوق میدن میره با خانواده اش رستوران همه رستوران های خوب اصفهان رو رفته کلی لذت برده و کلا کار کردنشم با همین لذت بردنه اساس زندگیش روی لذته
به خودم گفتم که من باید از زندگیم لذت ببرم این دقیقا هم سو با اینکه ما باید بریم دنبال علاقه مون همیشه ماها فک میکنیم که کار باید یه چیزی باشه که کلا روال زندگی مون رو بهم بریزه کار یه چیزی که ما باید داشته باشیم تا از گشنگی نمیریم و با بدبختی و نکبت کار کنیم با زجر کار کنیم برای اینکه بهمون دوزار پول بدن این دقیقا همون چیزی که توی ذهن فقراست ماها اگه قرار باشه از هر لحظه از زندگی مون لذت ببریم باید این کارم در مسیر همین لذت بردن باشه و این دقیقا برای اینکه ما باید بریم دنبال علاقه مون وقتی توی طول روز ما کار مورد علاقه مون رو انجام میدیم از زندگی لذت میبریم و نتیجه اش میشه اینکه هم کار میکنیم هم لذت میبریم چن وقت پیش توی کتاب دارن هاردی خوندم که یکی از ثروتمندترین افراد دنیا گفته بود که صبح یه روز تعطیل دوس دارم فقط توی دفتر کارم باشم این خلاف چیزی که توی جامعه است ولی اون ثمره اش رو داره میبینه چون رسیده به ثروت تهش بخام ساده بگم هر تایمی که ازش لذت نبری اون تایم رو باختی باید از لحظه لحظه زندگی لذت برد کی میدونه فردا ما زنده ایم یا نه؟ و این چیزی که یه اصله کلیه
بنام خالقی که با قوانین بدون تغییرش دنیامونو هر روز رو به رشد جلو میبره
سلام به سریال زندگی در بهشت.سریال تمرکز روی زیباییها..
سریال تمرکز روی قوانین الهی
سلام به چشمانم سرمه کشیده جوجه های پشمویی..وای خدای من.بگیری تو دستت لپشه بوس کنی..
خدای من من عاشق جوجها هستم.دقیقا یه جا کلیدی دارم.شبیه همون جوجه خوشکلا هست.
سلام و درود به ذوق شوق استاد عزیز..
خدای من چقدر این سری ظرف غذاها مثل خودشون گوگولی هست..استاد چقدر شما زیبا هستین..
قسمتی که گفتین دخترای دم بخت خندم گرفت دقیقا همین شکلین…یه حالت غرور نانازی و جلب توجهی دارن..
چجور نگاه مرغ با بچها میکردم..
خدای من چقدر این حیوانات برای ما پند اموز هستن…
میریم برای هدایت شدن این تخم مرغای خوشمزه…استاد پاداش الهی هر روز هر روز داره تو زندگیتون رشد میکنه..
من میخام خودمو مثال بزنم برای حل مسائل..
خداروشکر میکنم که زندگی تو این فضا پردایسی برامون شده درسهای زندگی ساز..
استادم من در کل آدم فعالی هستم.یادمه قبل از اشنایی با شما..موقعه ایی که دانشجو بودم.بخاطر ترس از مشروط شدن و یالا بردن معدلم…آخرای ترم زمان پروژه و دفاعیه برای کارم فرا رسید..و واقعا برای من اولین بار بود که میخاستم درسهای تئوری و با عملی رو کنار هم بیارم…یه ترس خاصی داشت…
ولی بخاطر الهاماتی که خداوند در یه دشت کنار خونمون بهم گفت..من که اصلا قانون الهی رو نمیدونستم..از اونجا هدایت شدم..که بیام طبیعت رو بیارم تو کارم..
اینقدر این حس تو درونم شدید بود.شروع کردم تمام چیزایی که تو طبیعت بود به طرز عجیبی نقاشی کردن…
و این مدت گذشت..پروژمو قبلا بیان کرده بودم..آوردم توی پروژه پایانیم..خیلی اینکار تو اون موقع ماهرانه کار کردم.و با نمره 19.75.پروژمو به پایان رسوندم..
و این زمان گذشت.خوب بودن تا یه چند سال..ولی بخاطر ترس از مسئله حل کردن..و ادامه دادن تو این مسیر..و بخاطر شرکی که داشتم.کم کم انگیزهام کم شد…و به یه فرد روزمره ایی تبدیل شدم..
تا اینکه جهان یه سیلی حسابی بهم زد…
گفتم من باید تغییر کنم یجایی کارم میلنگه..
و همه هدایت پروردگار بود که الان شاهد اینجور صحبتی شدم..
و میخام از حل مسائل بگم…
تمام این چند سال وقت تلف کردن…الان هر روز دارم سعی میکنم هر روز بهتر از دیروزم باشم.
و کلاس اموزشی با یه هزینه خیلی خوب خداوتد بهم هدایت کرد…بازم بخاطر ترسهام..اجازه بخودم نمیدادم.بشینم این اموزشا رو باز کنم مطالبا رو مرور کنم کار کنم…
بازم چند ماه گذشت..و دیدم دست بردار نیست.این روند اشتباهه..
و بازم هدایت خداوتد تو خواب بهم گفت.ادامه بده فلان ایده رو هم تو بیداری بهم گفت..اگه اینجور کنی خیلی بهتر میتونی خودتو بکشی بالا…
و تا الان در این ساعت…بخودمم دارم یاداوری میکنم.مخصوصا پاشنه خیلی سخت ماها هست..
که میخاییم هیچ وقت مسائل نداشته باشیم..
من فلان کار رو انجام دادم دیگه کافیه..
و فقط میخاییم زیرش بزنیم.بهش بی توجهمی کنیم. و این موضوع بار هر بار کار کردن الان واقعا حس میکنم داره برام آسونتر میشه.خیلی زود برداشتم نسبت به انوزشا راحتر شده..که البته هنوزم جای کار دارم.
از نظر من طی این مدت با این انوزشا..و آموزشای درسیم دارم پیش میرم..
بخاطر همین کمالگراییه..همه بخاطر ترس..یه ترسی که فقط بهت میگه تو کجا میتونی اینکار رو انجام بدی..تو اصلا نمیتونی.اینقدر این باور سخت میشه..مثل قندیلی هست که سر حاش بسته..تا میخاد آب بشه نیاز به کار کردن داره..
دقیقا همینه….
الان که دارم هر سری بهتر میشم..دقیقا رشدمم کنار میبینم.درکم خیلی کم کم داره واضحتر و اسانتر میشه..
مسائل همیشه هست..من همیشه فکر میکردم.افرادایی که پولدارن.و از نظر مالی خیلی ساپورتن.هیچ وقت هیچ دغدغه ایی ندارن.همیشه در ناز و نعمتن..
و خیلی باورها داشتم کم کم آب شدن..و بگم اینم با تکامل..و هنوزم خیلی جا داره..
این سریال آب پاکی بیشتری رو دستم ریختین
که در هر جنبه ایی از زندگیم هر بار بهتر..و از مسائلمون بزرگتر میشیم..و با حل کردن رشد میکنیم…
زندگی جریان..فقط یه فرده مرده حل مسائل نداره…چقدر باور قدرتمتده کننده ایی هست…
و هر سری اسانتر و قوی تر…الان من تو یه سری کارا خیلی فرضم.اصلا برام سخت نیست.خیلی زود انجامش میدم…
و این چقدر زندگیمو داره لذت بخش تر میکنه.
و برام شده یه تفریح بیین ساعتی…
استاد عزیزم من با سریال زندگی در بهشت..مسئله ترسم از انجام دادن کارهام کم کم آب شد..چقدر هر سری از خداوند هدایت میخام که هنوز راحتر بشم..
چون دارم زندگی رو زندگی میکنم.
میخام فردی قدرتمند باشم.تا همیشه سرم بالا باشه…بجای حرف مفت زدن.عملگراییم بیشتر بشه…
سپاسگزارتونم از تمام وجودم بابت همه چیز..
که هر سری آشغالهای زیر مبل اتاقم که( درونمه) رونمایی میشه..
و این پاشنه رو هر سری در تمامی جنبه های زندگیم روش کار کنم.
درمورد حل مسائل من همیشه ترس از به وجود آمدن مسائل دارم و خودمو میباختم البته نسبت به قبل بهتر شدم ولی باید ریلکس تر باشم
این جمله عالیه که فقط آدم مرده مسائل نداره
چون زندگی همیشه درجریانه و باید مسائل باشه برای حرکت کردن و جریان داشتن و قوی تر شدن
خدایاشکرت که همیشه در زمان مناسب مطالبی دراختیارم میزاری که همون موقع و زمان بهش نیاز دارم.
پس مسائل چه کوچیک و بزرگ باید باشند برای رشد اعتماد به نفس ما و گسترش ما
هیچ وقت با احساس بد و ترس مسائل حل نکنیم
ودر اون لحظه به خودمون یادآوری کنیم که این برای پیشرفت ماست
چقدر لباس استاد شاد و صورت مریم جون برق میزنه
چقدر باذوق و لبخند صحبت کردید
شما لایق ثروت و نعمت بیشتری هستید چون همیشه ذوق و انگیزه دارید
خدای من چه کیفیت گوشی که حتی سرمه چشم های جوجه ها معلومه چقدر زیبا هستن همسرم عاشق جوجه و قبلا یه مدتی داشته ولی الان جایی برای نگه داری نداریم ما هم به زودی صاحب جوجه های ناز میشیم در بهترین زمان و مکان
وقتی زدم روی نشانه ام توی ذهنم داشتم به شرایطم فک میکردم ،مادرم وسه فرزند پسر 4،6،12ساله دارم،مسله ای که باعث شده بود درمیان وظیفه ی مادری و خانه داری گاهی واقعا کم می آورم و احساس های بدی را تجربه میکنم احساساتی مثل ناامیدی ،حسرت،تاسف،خشم،عصبانیت،واحساس قربانی بودن کنم،مخصوصا که نمیتوانم فراغت فکر داشته باشم…
زدم روی نشانه و فایل با این صحنه شروع میشود مادر مرغی و جوجه هاش
مریم جان:مامان مرغی یه روزی خودش جوجه بوده و الان کلی جوجه های ناز و خوشگل داره…
استاد و مریم جان از پروسه ی بزرگ کردن جوجه ها گفتن ،از تجربه های بی نظیرشون،از مسله های که حل کردن و رشد کردن…
از زیبایی های این تجربه گفتن :ماجراهای خنده دار ،سروصدای جوجه ها،جنگیدن هاشون،تو سروکله هم زدن هاشون،از وابستگی شون که میپریدند رو سرو کولمون…
استاد:بدون اونا پارادایس خیلی چیزا کم داره ️️️️
البته از تجربه های تلخ هم گفتن ،شب یادشون شد در چیکن شا رو باز کنن و بچه ها بیرون موندن و حیوون اونها رو خورد…
از مسله هایی که حل کردن ،موش ها،زنبورها،وحتی اینکه جوجه ها شرطی شدن و وقتی استاد رو میدیدن حسابی به پروپاشون میپیچیدن …
استاد :اولش جذابه ولی بعدا دیدیم بابا اینجوری نمیشه
ودر نهایت یکی یکی مسائل رو حل کردن و با بزرگتر شدن بچه ها مسائل تازه تری هم پیش میومد….
مریم جان:وقتی وارد مسیری میشوی و کاری رو شروع میکنی ،یک عالمه تجربه به دست میاری و چیز های زیادی یاد میگیری….
استاد:آدم فک میکنه من این کارو درست میکنم و دیگه تموم میشه ولی میبینیم یک سری مسائل حل میشه ولی یک سری مسائل هنوز هستن …
جریان زندگی ،جریان حرکت است و ایستا نیست و هربار مسله ی رو حل میکنی میری مرحله بالاتر و مسله های تازه تری را تجربه میکنی….
جمله طلایی استاد:
بپذیریم جریان زندگی رو ،تجربه های زندگی کمک میکند تا ما دیدمون به دنیا واقع بینانه تر بشه و حرکت کنیم ،مسله حل کنیم بزرگ بشیم ،رشد کنیم، مافقط زمانی که میمیریم مسله نداریم ..
هربار زندگی یک کاری داره و کار شما این هست که هربار از مسائل بزرگتر بشوید.
مساله پذیرش که استاد گفتن و در فایل های دیگه هم زیاد درموردش صحبت کردن که جنس مقاومت و جنس پذیرش رو توضیح دادن و جایی میگن اگه بری تو مقاومت هی بلا سرت میاد…بلا منظور که ناخواسته ها بیشتر میشن …
طرز فکری که من گاهی دچارش میشدم و همش دنبال این بودم یک جایی مسائلم تمام بشه و این اتفاق نمیافتاد و هر بار ناخواسته های بیشتر …خدایا چرا اینجوری میشه ،پس من که راحت میشم وووووو
و باز جمله ی طلایی استاد که یجورایی راه کار هم محسوب میشه:
اگر این موضوع رو که زندگی یک جریان است رو به خودمون یاد آوری کنیم کمک میکنه تا ناامید نشیم
احساسات بدی که من به خاطر مقاومتی که داشتم تجربه میکردم و میتونم با پذیرفتن مسیری که توش هستم از مسیر لذت ببرم تجربه کسب کنم و هر بار بزرگتر بشم…
من تمام سعی خودم رو میکنم دراین تجربه نهایت لذت را ببرم واجازه دهم خداوند به وسیله ی من بنده هاشو رو نوازش کنه و پرورش بده
ودر نهایت میخام یه ترمز ذهنی رو معرفی کنم که خودم داشتم ..
تصویری که من از مادرها و مادر شدن در ذهنم داشتم یک شخصیت قربانی که تمام زندگیش رو صرف بزرگ کردن بچه هاش میکنه ودر پایان زندگی از بچه هاش ناسپاسی میبینه و حسرت زندگی و فرصت های از دست رفته رو میخوره….
تصویری که از فیلم ها و داستان هایی که شنیدیم بهمون منتقل شده…
باورهای مثبتی که میخام براش بگم که باید جایگزین کنم..
من یک مادر عالی برای فرزندانم هستم
من مسئول زندگی فرزندانم نیستم
فرزندان من در حمایت کامل خداوند قرار دارند
استاد عزیزم خدارو سپاسگزارم به خاطر وجود شما
من امروز نسبت به چندسال پیشم به لطف الله و آموزش های شما تبدیل شدم به مادری که خیلی آرامش بیشتری دارم..
من انسانی واکنشی بودم که به هر اتفاقی واکنش نشون میدادم ولی امروز انسانی هستم بهتر واین تغییر مثبت کمک کرده مادر بهتری باشم …
به قول خودتون هر روز فقط یه درجه بهتر بشیم در ادامه معجزه اتفاق افتاده…
به نام او که از وجودش در من دمید تا من بتوانم زندگیم را بسازم آنگونه که طالب آنم
سلام استادان نازنینم و سلام دوستان هم مسیرم
همراهان نازنینم، ۱۷۱ قسمت از سریال بی نظیر زندگی در بهشت با نقش آفرینی سید و مری نازنین آماده هست و اومده تا دوباره بهمون درس زندگی بده
دیشب قبل از خواب ۲ بار پشت سر هم دیدمش و انصافا سیر نمیشدم
یعنی باید بگم اون انرژی که توی وجودتون بود برام خدایی بود
چشماتون از فرط لذت و شادی و صلح درون، می درخشید و با چه شوق و حس زیبایی داشتید میرفتید به سمت چند تا تجربه عالی، توی یه روز عالی دیگه از روزایی که خداوند هدیه داده و دوباره از عشق وجودیتون نصیب ما هم کردید
آقا تا حالا چند نفر رو توی دنیا دیدیم که زندگی عادیش، هزاران درس و آموزه برای بقیه داشته باشه؟؟
خدایی این نعمته که تو، زندگی عادیت و سبک زندگیت، برای بقیه اسوه باشه
و ما دقیقا اینجا و در کنار شما هستیم و شاخد یه زوجی هستیم که آقا رفتارشون با مرغاشون هم برای ما درس شده
خدا جونم شکرت
دیشب بعد از دیدن فایل میخواستم کامنت بذارم و اینقدر که دیروز پیاده روی کرده بودم چشمام غرق خواب بود و نمیخوایتم با عجله کتمنت بذارم و خدا جونم کفت: خوشکلم… الان راحت بخواب، صبح پاسو و یه بار دیگه فایلو ببین و کامنت بذار که دقیقا الان همین اتفاق داره میفته و من تسلیم خدای مهربونم هستم که بهترین و ساده ترین راه ها رو پیش روی من میذاره
خدای من… چقدر ناز شدن این جوجه ها
یعنی عمین جوجه های ۲ روزه اندازه به کتاب درس زندگی بهمون میدن
چه پروسه ای طی شد تا این تخما شکل گرفتن و جوجه شدن و حالا دارن توی بهشت، از آب و هوا و غذا و مهمتر از همه، از عشق خدایی صاحبان بهشت بهره میبرن و چقدر زیباست ابن لحظه ها
من عاشق دیدن ابن خوشکلا هستم پقتی غذا میخورن، فضولی میکنن و دارن همه مدله تجربه های ریز و درشت رو بدست میارن
کلا کارهاشون همه ، نمادی واضح از هدایت های بی انتهای خدایت که حتی یک دم فراموش نمیکنه هیچ کدوم از آفریده هاشو حتی همین جوجه های ریز میزه
خدایا شکرت چقدر حال همه توی این پرادایس عالیهخدایا شکرت حال من هم اینجا عالیه
قرار نیست حتما پرادایس باشم تا حالم خوب باشه، چون حال خوب از درون من میاد و من آگاهانه این حال رو خوب میکنم و خوب نگه میدارم
خدایا امروز قرار استاد اینا برن کلی بگردن و کلی کارهای جدید انجام بدن و ما هم قرار شربک لحظه به لحظه تجربه اونا باشم انگار که خودمون داریم تجربه کسب میکنیم
مریم جونم صورت نازنینت از فرط حال خوب داره میدرخشه
استاد نازنینم اون تیشرت باحاله رو پوشیدن که من هم یه تیشرت تو همین مایه ها دارم که وقتی میپوشم کلا حس عالی ازش میگیرم
چقدر لذت داره که با عشق دلت بشینی توی ماشین با کیفیتت و با حال خوب راهی به جاده بشی و با همدیگه گل بگید و گل بشنوید
این وقت کذاشتنای شما با همیدیکه چقدر رابطه شما رو زیبا تر و خدایی تر میکنه و من همیشه و هزاران بار این رتبطه کم نظیر که عاشق تجربه کردنش هستم رو ستایش میکنم، تحسین میکنم و میخوام عمیق تجربش کنم و این در حالی هست که منم دارم روابط مثبت و خوبی رو تجربه میکنم و میخوام مدلم بهترش کنم، ساده ترش کنم تا بیشتر خودم باشم و برای خودم و آرامش خودم باشم
خدایا شکرت از این الگوهایی که سبک زندگیشون اینقدر خوب و ساده هست که هر کسی میبینه عاشق این سادگی و حال خوب میشه که از ظاهرتون هم اکیدا پیداست
خدای من شکرت
قرار ترشی تخم مرغ درست بشه و من قطعا با دستور تهیش از جانب شما، تهیش میکنم چون خیلی مشتاقم ببینم چی میشه
بیایم اگه فردی لطفی در حقمون کرد و بابت عشق درونش هدیه ای برامون آورد ازش استفاده کنیم و با عمون طرف به استراک بذاریم تا هم قدردانی کرده باشیم و هم خودمون لذتشو برده باشم
خدایا شکرت بابت این همه نعمت تخم مرغ ارگانیک که باهاش هزار غذای خوب و خوشمزه میشه تهیه کرد و حتی به بقیه هم تقدیم کرد
به عمین سادگی، عشق و انرژی به جریان در میاد که به قول استادم، به هوش هیجانی فرد بستگی داره
یعنی به ذوق و عشق و صلح درون بستگی داره که شما قدر و ارزش اون هدیه رو بدونی حتی اگه چند تا تخم مرغ هست
خدایا چقدر جریان تکاملی این تخم مرغا، اصلا خود مرغ و جوجه خا و رشدشون، ساخت اون چیکن شاها همگی درس داره و وقتی مرور میکنی به خودت میگی آفرین به ما…
چقدر تجربه کسب کردیم، چقدر بزرگ شدیم
چقدر کارهای متفاوت یاد گرفتیم که برای کارهای دیگه هم برامون انگیزه و استیاق و اعتماد به نفس ایجاد میکنه
من و همسرم هم یه مدته تجربه نگهداری از کبوتر رو داریم، و نه به اندازه شما، اما تا حد خوبی تجربه های متفاوت بدست آوردیم، آرامشمون خیلی بیشتر شده وقتی نگاهشون میکنیم، غذا میخورن، از جوجه هاشون نگهداری میکنن، حمام کردناشون که دیگه آخر لذته، حتی دعواکردناشون
عمه و همه تجربست
همه و همه لذت بردن از لحظه حاله به نهوی که نه به کذشتت فکر کنم و غمگین بشی از کارخای نکرده و نه استرس آینده رو داشته باشی و ترس از اینکه قراره چه شود؟؟
حال رو غنیمت بدونیم
مثل همین لحظه ای که دارم مینویسم و فقط میخوام از کلماتی که جاری میشن لذت ببرم
چقدر استادم عالی کفتید که میائل و حل کردنشون تمامی نداره
دقیقا همینه
آخه جهان که از جریان نمیفته
جهان کارش رشد و رو به جلو بودن هست و من چون جزئی از همین جهانم و باید به رسدش کمک کنم باید مسئله حل کنم، ننالم و با حال مثبت آگاهانه برم توی دل کارخا و مسائل و وقتی حل بشن و من مول یه ناظر بیرونی نگاه کنم به خودم صد آفرین میگم
این همیشه هست چون ما زنده ایم و زندگی یعنی در حرکت بودن
ساکن نبودن
هر بار کامل تر و با تجربه تر و بزرگتر شدن و چقدر خوبه که همه اینا با لذت بردن باشه، با شادی باشه
سپاسگذارتون هستم نازنینان من
شدیدا منتظر قسمت های بعد هستم چون میدوتم خیلی چیزای خوبی در راهه و البته که تا همینجا هم کلی کای لذت بردم
خداوند پشت و پناهتون باشه
ممنونم که این کامنت رو خوندید و خدا رو شکر که برگی دیگر در دفتر قانون زندگی رقم خورد به لطف الله بی همتا
استاد جان و مریم جان از این موضوع صحبت کردید که مسائل رو باید حل کنیم و هیچ زمان هم تمومی نداره
خب دراین قسمت دوتا نکته مرتبط به هم که اومد به ذهنم این بود
1وقتی استاد میگی مرغ و خروس بخاطر شرطی سازی و وابستگی به غذا از توسط ما میومدن توی دست و پامون و یه جورایی آزادی رو ازتون میگرفتن
2 اینکه ممکنه خیلی از ما آدمها بخصوص بخاطر عدم آگاهی یا تجربه کافی وقتی یه مسئله جلومون هست میگیم من اگه این مسئله رو حل کنم یا فلان وسیله یا ابزار رو بخرم دیگه کار تمومه دیگه همه چی تمومه خب اولا که این دیالوگ داره خیلی نکات اساسی و کلیک هارو در ذهن ما روشن میکنه خب این دو نکته باورهای زیادی رو در جنبه روابط به من یادآور شد ،که وقتی طرف مقابل تو رابطه بهت وابسته بشه باعث میشه آزادیت رو از دست بدی و از دست دادن آزادی خیلی بده ،خسته کننده ست،و باعث از بین رفتن رابطه خوب میشه،،
خب نکته بعدش اینکه نباید به یه آدم وابسته باشیم حالا چه برا رابطه عاطفی ست چه تو بحث همکار بودن،و دوست و رفیق بودنه
که بگیم اگه من به فلانی برسم دیگه همه چی تمومه این دیگه بزرگترین رویای زندگی منه
حالا هممون بااین دیالوگ آشنا هستیم هم خودمون هم تو تجربه ی خیلی از آدمها دیدیم
که طرف فکرمیکنه اگه من به فلان فرد برسم دیگه تو دنیا همه چیز حل شده و تمام شده ست اما بعداز اینکه بهش رسیده دیدیم که انگار تازه از خواب غفلت زندگی بیدار شده که نه بابا اونقدر فکر میکردی اون مسئله بزرگ و دور از دسترس نبود و همچنین بنده خودم اینو خیلی تو زندگی در مسائل مختلف تجربه کردم
اما با گذراندن این تجربه ها و حل مسائل چقدر رشد کردم و چقدر درس آموختم
و الان که دارم این متن رو تایپ میکنم همینجور آگاهی ها داره میاد
اینکه هیچ زمان نمیرسه که در جهان مادی مسائلی وجود نداشته باشه واقعا این خیلی خوبه چقدر ما خدایی با قوانین درست و هوشمند و زیبایی داریم چونکه اگه مسائلی نباشه که دیگه حل مسئله هم دیگه وجود نداره و حرکتی هم دیگه وجود نخواهد داشت و اینگونه که زندگی خیلی بی معنا و مرگ آفرین میشه،،
ما نباید ابتدا به تمام مسائل یهو فکرکنیم و درحال حاضر فقط تمرکزمون روی حل مسئله فعلی باشه حل کردیم بریم سراغ بعدی
و همیشه به خودمون بگیم من دنبال این نیستم که اینقدر مسائل حل کنم تا دیگه مسئله ای وجود نداشته باشم اما تلاشم اینه که با حل هرچقدر مسائل بیشتر رشد بیشتری کنم و همیشه از مسائل بزرگتر باشم،
اما اینو میدونم که همیشه مسئله وجود بوده و هست و خواهد بود،،
مانند همین فایل ها مثلا میگیم وای اگه استاد فلان مسئله رو حل کنه یا فلان وسیله رو بگیره و بهمون نشون بده دیگه تمومه هیچ مسئله ای نمیمونه اما بازم میبینیم که در قسمتهای بعدی خواسته ها ومسائل بعدی بوجود اومده
اما با هربار حل کردن و گذر کردن و رشد کردن داره این مسیر زیباتر و جالب تر میشه،،
که همیشه جریان داره همیشه این روند فعاله
اگه داریم میبینیم طبیعت همیشه وجود داره چونکه همیشه زنده ست و این خداونده که زنده ست و همیشه در حال حرکت ،
پس همه چی در کل کیهان درحال حرکت و تغییره ،،
استاد چقدر این جمله رو هم زیبا و عالی میگی وقتی یه تجربه ی خوب و موفق رو در زندگی کسی میبینی میگی خدایا منم اینو میخواهم و با احساس خوب و رهایی از خداوند درخواست میکنی و به سمتش حرکت میکنی تا در زندگی واقعی تجربه ش کنی
و اینم خیلی خوب گفتی که ما باید همیشه بپذیریم که مسائل زندگی تموم شدنی نیست
و اگه توجه کرده باشیم آرامشی که زمان بعداز حل اون مسئله موردنظر داریم هیچ زمانی نداریم البته اگه دوباره بعداز حل کردن بریم سراغ مسائل بعدی همینطور این آرامش ادامه داره هی بیشتر و بیشتر میشه،،
خدای من شکرت ما با هر بار انجام دادن و موفق شدن در یه موضوعی باعث میشه شخصیتی جدید و قدرتمند تر در وجودمون ساخته بشه،،
انسان چونکه از وجود خداونده بالاترین لذت براش خلق کردنه
مانند همین مامان مرغی که یه روزی خودش از جوجه های بسیار کوچک این پرادایس بود اما الان دیگه برا خودش خانواده تشکیل داده اما بالاترین لذتش برا استاد و مریم بانو ست چونکه داره احساس خلق کنندگی و به بار نشستن زحماتشون براشون نمایان میشه،،
آمیدوارم که هممون همیشه از خداوند بخواهیم کمک مون کنه تا حلال مسائل و باور به توانایی حلال بزرگترین مسائل واقعی در کمال رهایی و بزرگ اندیشی باشیم،،
یعنی حتی کوچکترین مسائل رو بخواهیم با واقعیت حل کنیم و همچنین بزرگترین مسائل و چالش های جهانی رو هم در واقعیت اما نه اینکه فقط همراه با دو دوتا چهارتا کردن استدلال های ذهنی باشه بلکه با ایمان و رجوع کردن به وجود بی انتهای خداییمون که هیچ چیزی خارج از توانایی ما نیست که نتونیم حلش کنیم،،
بلکه خداوند قوانین درست و ثابت رو برامون گذاشته،،،،
امروز بعد مدتها دلم خواست بیام و تو سایت مطلب بنویسم،فایل هارو دنبال میکنم غالب اوقات،این قسمت و ک الان دیدم،خیلی حرف ها تو ذهنم اومد ک بنویسم و راجع ب زندگی خودم خیلی نکات برام دوباره یاداوری شد،
دیدن داستان های زندگی در بهشت منو یاد زندگی خودم تو بهشت م میندازه،من حدود یک سال و سه ماه هست ک یه خونه خریدم و دارم اونجا با سگ م زندگی میکنم،تنهایی،با اینکه رابطه ی بی نظیری با خانواده م و پدر و مادرم دارم ولی بعد اینکه از ۱۹سالگی برا ادامه تحصیل رفتم دانشکده و مستقل شدم،درسم ک تموم شد و برگشتم شهر خودمون نمیتونم دیگه با خانواده زندگی کنم،نیاز ب استقلال دارم براخودم و ب شدت ازین تصمیم م راضی م.
خلاصه ک من خونه خریدم و دقیقا ازون روز ب بعد مسائل من شروع شد تو بهشتی ک براخودم ساخته بودم،شما تصور کنید یه خونه ی کوچیک ۹۳ متری رو ک ۵۸ متر حیاط داره و شمالی هست،یعنی از در ک وارد میشی اول وارد حیاط میشی،حیاط طوری هست ک یدونه ماشین بیشتر توش جا نمیشه و یدونه دیگه هم ب شکل عمود بر اون یکی،اونم تازه اگه یه راننده ی خیلی ماهر باشه و بتونه کنارهم جاشون کنه،در ورودی خونه ی من از همسایه های دو واحد دیگه جداس و من بعد خریدن خونه با اولین چالشی ک روبرو شدم این بود ک نمیتونستم ماشینمو راحت بیارم داخل حیاط،یکی دوماهی ماشینمو شبا تو کوچه پارک میکردم،اون مسئله رو حل ش کردم با اتومات کردن در،در سابق ک ازین درهای قدیمی آهنی سنگین بود و کندیم و یه در اتومات گذاشتم ک خیالم از بابت ماشین بردن و اوردن راحت بشه،وقتی خونه رو خریدم کلی تغییرات توش دادم،کف و پارکت کردم،دیوارا رو کاغذ دیواری،کل دکور آشپزخونه رو عوض کردم،تخت خواب جدید خریدم،کتابخونه و کنسول و همه ی چیزایی ک لازم داشتم ب مرور تهیه شد،با کلی شور و عشق پولامو جمع میکردم برا خریدن یه تیکه ای ک لازمش داشتم،بعدش ب مرور ب مسائل بیشتری برخورد کردم،من یه گربه هم داشتم و سگم هم بود و این دوتا بچه باهم نگهداری شون کار سختی بود تو یه خونه ی کوچیک،باهم همکاری میکردن تو خرابکاری :))
درسته ک لذت میبردم از داشتن شون ولی بعد چندماه تصمیم گرفتم گربه مو بفروشم،بعدش کم کم تغییرات جدیدی ایجاد کردم تو خونه،آکواریوم خریدم،گلدون گل خریدم کم کم و ب مرور یاد گرفتم چطوری ازشون مراقبت کنم،یه میز چای با دوتا صندلی دارم ک اونو کشیدم کنار آکواریوم م ک رو اپن هست،گلدون هامم چیدم دور تا دور،تصویر زیبایی شده و اون تیکه از خونه واقعا یه بهشت واقعیه ب چشم من،از هر فرصتی استفاده میکنم ک بشینم روی صندلی و دمنوش بنوشم،فایل صوتی گوش کنم و ب آکواریوم و گل هام نگاه کنم و هربار ک رقص ماهی هارو تو آب تماشا میکنم با خودم میگم خدایا چقدر تو بزرگی و چقدر نعمت دارم من تو روزگارم،گاهی وقتا شبا قبل خواب مسواک مو ک میزنم و چراغارو خاموش میکنم ک برم بخوابم،پاهام از حرکت وامیستن،میرم میشینم رو مبل روبرویی و مدتها خیره ی تصویر جلوی چشام میشم،ب هر تیکه از خونه ک نگاه میکنم فقط تشکر میکنم از خدا چون فقط خود خدا میدونه ک هر قسمت شو با عشق ساختم و با شور و شوق دکورش کردم و ازش مراقبت میکنم،
دقیقا از اسفند ۹۸ ک من این خونه رو خریدم اعلام شد ک کرونا وارد ایران شده،من جزء کادر درمان هستم و تو این مدت کشیک های سنگین و روزای کاری شلوغ و تجربه کردم و ۲بار تو این مدت کرونا گرفتم،هربار ک میرفتم دوهفته استعلاجی برا کرونام خوشحال بودم برا فراغتی ک برام حاصل میشد ک استراحت کنم و خلوتی داشته باشم با کتابام و گل هام و آرامش خونه،الان ک دارم مینویسم تمام این روزها انگار از جلو چشمم رد میشن،روزایی ک گذروندم تا ب اینجا رسیدم و واقعا هربار مسئله ی جدید دارم و باعشق،حل شون میکنم و میرم جلو،الان خونه هیچ شباهتی ب روزای اولش نداره،همه چی رو ب بهترین شکل ممکن Set up کردم ولی بازم پروژه های جدید دارم،برا خرید یخچال جدید و مبل جدید و هزارتا کار دیگه ک باید دونه دونه برم جلو و انجام شون بدم،
دیشب برا اولین بار آب آکواریوم و عوض کردم،کار سختی بود برام و هی ب تعویق ش مینداختم تا یه فرصت مناسب برسه و دیروز خیلی خوب بود برام تایم ش چون مرخصی بودم و ازش میخاستم ب نحو احسن استفاده کنم،ب یکی از دوستام ک تجربه داشت زنگ زدم،کلی ازش سوال پرسیدم و اونم با حوصله و جزئیات برام توضیح داد همه چی رو،انجام ش ک دادم نتیجه انقد عالی بود ک عکس شو براش فرستادم تا ببینه چقدر ازش ممنونم و چقدر خوشحالم برا این تغییر تازه،حالا ماهیام با خوشحالی تو آب میرقصن و لذت میبرن ازین حجم از زیبایی و تمیزی،حتی تو پذیرایی از مهمون هامم ب تکامل رسیدم،یادمه اوایل مهمون دعوت کردن برام کار سختی بود،الان انقدر تجربه کسب کردم ک ب راحتی میتونم مهمون دعوت کنم و ب همه ی کارای خونه هم برسم،
پروسه ی بعدی م آشپزی کردن برا خودمه،این روزا با عشق برا خودم غذاهای سالم درست میکنم و دارم هر روز بهتر و بهتر میشم از قبل،چندروز پیش ظرف میشستم و داشتم فک میکردم باخودم ک دختر تو بی نظیری،بهت افتخار میکنم واقعا،ب مدیریت ت،ب تکامل ت،ب تجربه هایی ک کسب کردی و ب نظرم هیچی ازین قشنگ تر نیست ک از صمیم قلب ب خودت افتخار کنی برا روزایی ک گذروندی،برا تعهدت ب رشد شخصی ت و برا تکامل ت و چشیدن طعم و مزه ی گوارای نتایج درخشان این صبوری و پیشرفت،
امروز فایل شما منو برد ب تمام روزای سابق م از یک سال و اندی پیش تا الان،یه مرور دلچسب بود برا خودم،با اینکه الانم تو کشیک دارم مینویسم و خونه نیستم ولی میتونم تصور کنم تک تک زیبایی های بهشت قشنگ مو و حتی همین تصور،سرشارم کنه از حس زیبایی و لذت،
امیدوارم هر چی من کیف کردم از خواندن متنی که نوشتی و تصویرسازی زیبا و زنده ای که از خونهت کردی، به لذت زندگی ت اضافه بشه، لذت بردم لذت بردم …
من دارم پا روی ترس ها و محیط امنم میگذارم و مهاجرت میخوام بکنم،،،
امروز به موردی برخوردم که اول حالمو کمی بد کرد، دلشوره و نا امیدی به دست داد. بعد اومدن با خودم حرف زدم
من قبل از اینکه اون خبر بهم برسه، این فایل رو دیدم که نشونه امروزم بود
با خودم گفتم شیرین خدا چون میخواد کارهات رو انجام بده و آب توی دلت تکون نخوره اول فایل رو بهت نشون داد بعد خبر بهت رسیدا، حواست باشه مواظب نجواهای ذهنیت باش، و شروع کردم به خوندن کامنت ها تا حالمو آگاهانه بهتر کنم، تا دلم قرص بشه به اینکه خدا همیشه شاهکار میکنه برای هرکسی که میخواد ازش، و من عاشق شاهکارهای خدا هستم، خداوندم ممنونم
نگار جان من دارم توی مقصد مورد نظرم دنبال خونه میگردم و تجسم میکنم که چی میخوام، و تو اومدی و اینقدر زیبا توصیف کردی زندگی ت رو و من کیف کردم.
کیف کردم از اون لحظه ای که خودم رو توی خونه جدیدم توی شهر و کشور جدیدم دیدم که دارم چراغ ها رو خاموش میکنم که بخوابم و به نگاه به خونه میندازم و میگم واقعا چقدر همه چیز راحت همونجوری که میخواسنم اتفاق افتاد
الکی استری داشتم و میترسیدم…
خدایا شکرت، و میرم میخوابم.
با تمام وجودم این حس رو میخوام و خوشحالم بابتش.
با تمام وجودم از داستانت و لذتت کیف کردم، امیدوارم همیشه شاد باشی، سلامت باشی، موفق باشی نگار جان
واقعا برات خوشحالم
و واقعا ممنونم که به هدایتت گوش کردی و کامنت نوشتی و ممنونم از خداوندم همیشه و هرباره که من رو در بهترین زمان و بهترین مکان به آگاهی های که لازم دارم هدایت میکنه.
چقد خوشحالم برات ک دنبال پیشرفت و رشدشخصی هستی و کامنت ت باعث شد امروز بعد یک سال و خورده ای بیام و کامنت سابق خودمو بخونم،منم تصمیم گرفتم مهاجرت کنم و از ایران برم و الان تو این پروسه هستم،امیدوارم ب هرچی ک دلت میخاد تو زندگی ت برسی و آروم و شاد باشی و متعهد ب رشدشخصی ت،دوست دارم ❤
استاد جان و مریم جان خیلی سپاسگزارم ازتون که این فیلم هارا برامون میگیرید که ماهم از این همه زیبایی لذت ببریم و بریم تو فرکانس زیبایی ها و در مدارش قرار بگیریم ، من چون کارم تولید محتوا هست میدونم که چقدر فیلم گرفتن و تدوین کردن و ادیت کردن کار سخت و زمان بری هست و خدا قوت میگم به شما دوتا بزرگوار که عاشقانه و بدون هیچ چشم داشتی این فیلم هارو برامون میگیرید تا ما هم لذت ببریم از پارادایس زیبا و مرغ و بوقلمون های با مزه ، این فیلم های رایگان سرشار از آموزش هایی هست که شاید هیچ جا نباشه و ما کلی درس از این طبیعت زیبا و از شما استاد عزیزم یاد میگیریم ، چقدر درس قشنگی امروز ازتون یاد گرفتم که وقتی یک نفر به ما هدیه میده با عکس گرفتن ازش سپاسگزاری کنیم و به این شکل روابط عالی و فوق العاده ای داشته باشیم
خدارو صد هزار مرتبه شکر برای وجود شما و پارادایس زیبا .
استاد جان من هر روز خداروشکر میکنم که شمارو دارم شما خیلی برام عزیز هستید و مثل پدرم دوستون دارم چون درس هایی که از شما یاد گرفتم خیلی تو زندگی بهم کمک کرد و میکنه
خداروشکر برای وجودتون
همیشه دعاتون میکنم که خداوند بهتون سلامتی و خوشبختی بده استاد شما بی نظیرید عاشقتونم یه عالمه
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی وزیبایی و عزتمندانه
سلام به استاد عزیزم و مریم عزیزم
اول فایل یه صحنه زیبا از تولد جوجه های بسیااااااار زیبا با چشمهای خیلی قشنگشون که واقعا انگار خط چشم کشیدند تو فضای سبز بهشت و مادر مرغی طلا خانم که حسابی مراقبشون هست و مرغ و خروسهای دیگه هم حسابی تعجب کردند از این جوجه های تازه وارد عاشقتم استاد که به خانم مرغی هامیگی دخترای دم بخت 😂😂😂😂😂
استاد جان و مریم عزیزم کنار هم میرید برای خرید وسایل برای خلق و تجربه جدیدی از درست کردن ترشی تخم مرغ اپز من تا حالا یه همچین ترشی نخوردم ولی الان این خواسته در من ایجاد شد که منم این نوع ترشی رو درست کنم و امتحانش کنم چقدر فراوونی نعمت و برکت چقدر تخم مرغ اصلا فکرش رو هم نمی کردم اون روزی که برای اولین بار اون تخم مرغ هایی که سفارش دادید و تو اون دستگاه گذاشتید و جوجه ها به دنیا آمدند و بعد هم از اون سایت کلی جوجه های کوچولو مرغ و خروس در نژادهای مختلف سفارش دادید این همه مراحل تکاملی و آروم داشته باشه با کلی حل مسائل مختلف و رشد خودتون و توانمندیتون و بالا رفتن اعتماد به نفس و خودباوریتون و این همه نتایج بزرگی که کسب کردید و چقدر فایلهای عالی ساختید چقدر آگاهی های بزرگی رو در مورد قوانین به صورت عملی به ما آموزش دادید و چقدر خواسته در ما ایجاد کردید که ما هم این مسیر رو حتما تجربه کنیم این همه سودی که داشت و همچنان هم این روند ادامه داره از یه ایده ساده شروع شد و این همه موهبت رو رقم زد خدایااآا شکرت شکرت شکرت شکرت
انقدر این تخم مرغ ها زیاد و پر برکت شد که بی منت و بی چشم داشت هدیه دادید به همسایه هاتون و دوستاتون و روابط عاطفی بهتر و بیشتری رو ایجاد کردید و اونها هم خیلی با ذوق و شوق از غذاهایی که با اون تخم مرغ ها درست کردند برای شما عکس و فیلم فرستادند و از شما سپاسگزاری کردند واقعا لذت بخشه این احساس خوبی که ایجاد میکنید و روابط رو بهتر میکنید خیلی زیباست
با اینکه خودتون مصرف تخم مرغ زیادی دارید اما باز هم انقدر تعدادشون زیاده که ایده درست کردن ترشی تخم مرغ رو میخواید عملی کنید و اولین ودرسترین کاری که همیشه شما تو هر ایده جدیدی که دارید تحقیق کردن در مورد اون موضوع هست که گفتید تو یوتوب چقدر ازش فیلم دیدید وتو زبان فارسی هم آقای جواد جوادی ترشی تخم مرغ رو آموزش دادند که منم حتما میرم تو یوتوب میبینم و درست میکنم این ترشی رو و امتحانش میکنم
استاد جان مروری کردید از تجربیاتی که با برداشتن اولین قدم به دست آوردید و تکاملی که طی کردید و مسائلی که حل کردید و این همه دستاوردی که داشت و اصلا فکرش رو هم نمیکردید اما با برداشتن قدم اول قدم های بعدی به شما گفته شد و با هر بار ادامه دادنهاتون کلی تجربه و نتیجه به دست آوردید
زندگی یعنی حل مسئله ما انسانها و موجودات با توانایی حل مسئله پا به این جهان مادی گذاشتیم و هیچ نقطه سکونی نیست نمیشه بگیم من این مسئله رو حل میکنم و دیگه هیچ مسئله ای به وجود نمیاد و همه چی درسته تو همه مسائل مالی و روابط عاطفی سلامتی جسمانی و ارامش ما باید هربار مسائلی رو حل کنیم و با هر بار حل کردن مسائل و بزرگتر شدن خودمون و توانایی هامون و بالا رفتن اعتماد به نفسمون خیلی راحتر و سریع تر مسائل بعدی رو حل میکنیم نباید از اینکه هر بار مسئله ای تو هر زمینه ای پیش میاد ما رو ناراحت کنه و بگیم چرا این مسائل هست چون این خاصیت جهان مادی هست و ما با هر بار حل مسئله باعث گسترش جهان و ظرف وجودی خودمون میشیم ما این توانایی رو داریم چقدر ما تو این مستندهای که در مورد حیوانات هست دیدیم که چطوری تو سرما و گرما از خودشون و بچه هاشون محافظت میکنند در مقابل حمله دشمنان از خودشون دفاع میکنند غذا تهیه میکنند و زاد و ولد میکنند و چه مسائلی رو حل میکنند چون این توانایی رو خداوند در وجود همه موجودات و انسانها قرار داده و خیلی طبیعیه که تو این جهان مادی با مسائلی روبرو بشیم چون این جهان در حال حرکته و سکونی نیست و ما هم باید حرکت کنیم و با هر بار حل مسئله رشد کنیم و جهان رو گسترش بدیم و تو ثروت ۳ استاد گفتندکه تو کسب وکارمون با حل مسائلی که هست ما میتونیم از مسائل بزرگتر بشیم و راحتر مسائل رو حل کنیم و خودمون بزرگتر از مسائلمون بشیم
استاد جان از خونه چوبی روی آب دریاچه گفتید که هربار چقدر مسئله حل کردید از تله ای که برای از بین بردن موشها گذاشتید تا سمپاشی برای ازبین بردن زنبورها و پاکسازی هایی که کردید و این بهبود دادنها همیشه هست هر سال میاید این مسائلی که با زاد و ولد مارها و موشها و…. تکرار میشه رو حل میکنید و نمیگید خوب سال قبل حل کردیم و دیگه تکرار نشه اتفاقا با راه حلهایی که در سالهای قبل پیدا کردید اینبار راحتر و سریع تر مسائل رو حل میکنید یا در مورد مرغها از درست کردن لونه هاشون که اول یه مدل کوچولو ساخته شده خریدید بعد یه چیکن شا با چوبهای اضافه ای که داشتیددرست کردید وبا هر بار تضادی که براتون پیش اومد و حلش رسیدید به این چیکن تراکتور بزرگ و با امکانات بهتر و در الکترونیکی و نیستینگ باکس زیبا که بهش وصل کردید رسیدید و تجربه هایی که به دست آوردید در مورد اینکه چیکار کنید تو همون نیستینگ باکس تخم بزارند و یا چیکار کنید که محیط چیکن تراکتور تمیز بمونه با وصل اون کاور برای جمع کردن فضله مرغها و کلی کار دیگه ای که کردید در مورد چجوری غذا دادن به اونها و نوع غذاشون این همه مسئله حل کردید و نتیجه این شد که این همه تخم مرغ دریافت کردید و چقدر این مرغها با خوردن حشرات دور تا دور دریاچه و محیط پارادایس رو پاک سازی کردند چقدر زیبا تر کردن اینجا رو چقدر درسها از طبیعت گرفتید و چه مراقبه ای میکردید با دیدنشون خلاصه همش سوده و این همه تخم مرغ که از خوردنش و هدیه دادنش لذت بردید و حالا هم که تجربه جدیدی رو از درست کردن ترشی تخم مرغ رو آموزش میدید وچقدر میشه انسان خودش رو رشد بده تجربه به دست بیاره و مسئله حل کنه و لذت بخش کنه لحظات زندگی خودش رو خدایا شکرت که من رو انسان آفریدی
استاد جان تو این مسیری که برای خرید میریدباز لذت بخش تر میکنید مسیر رو با رفتن کنار ساحل و فیلمبرداری با درون منتظر این تصاویر زیبا هم هستم
خدایا امروز اومدم تا ردپایی از موقعیتم بزارم نمیدونم چطوری وچگونه. خدایا تو بر قلمم جاری شو وتوانایی بده انچه که باید نوشته بشه رو در قالب جملات بنویسم
استاد قبل از این که بیام فایل رو که از طریق نشان گرِ (مرا به سوی نشانه ام ببر ) بهش هدایت شدم باز کنم داشتم به این فکر میکردم که واقعا چرا مسئله پشت مسئله من فکر میکردم با اون موضوع هفته ی قبل که حل شد دیگه تمام ومن دیگه توی روابطم به مسئله ای نمیخورم وهمه چیز گل وبلبله اما یک هفته بعد باز یه مسئله دیگه
از شبش حالم بد بود به خاطر این مسئله که چرا نتونستم اگاهانه تر با این مدضوع برخورد کنم شبش خواب دیدم که دوتا مار نر وماده هر کدام به ترتیب به من حمله میکنن ومرا نیش میزننوبرای مار سومی رو در مقابلش وایسادم واسپری رو درصورتش پاشیدم ورفت ومن یک هو از خواب بیدار شدم
به خودم گفتم من دیشب با رفتار همسرم باید چه واکنشی نشان میدادم چه برخوردی میکردم ایا رفتار من برخورد من درست بود ؟دیدم واقعا چیزی بهتر از این به ذهنم نمیخورد از خدا اگاهانه خواستم کمکم کنه گفتم خدایا عاجزم ناتوانم تو میدونی تو اگاهی تو بهم بگو من چه کنم چه برخورد ورفتار درست وخردمندانه ای با این موضوع پیش امده کنم رفتم تو پارک یک ساعتی با خدا حرف زدم قدم زدم خواسته هامو به یاد اوردم
اینکه من واقعا کیم چیم وبرای چخ به این دنیا اومدم
میخوام چطوری زندگی کنم وبرای چه به این دنیا اومدم .
هدف من لذت بردن از زندگیه ،اینکه خوب زندگی کنم اما درست واز ازمسیر هموار وزیبا .میخوام خودوخدای درونم رو بشناسم
اما هدف خدا از اوردن من توی این دنیا چی بود
رسالت من چیه ؟
یاد حرف عزیزی افتادم که چند سال پیش بهم گفت موقعی که هنوز نمیدونستم چی میخوام وهیچ اطلاعی از خودم وخدای درونم نداشتم وتازه میخواستم توی این مسیر قرار بگیرم
گفت تو باید انقدر روی خودت کار کنی تا یک درخت تنومند وپر بار بشی درختی زیبا که ادم ها تا بودنت توی این دنیا هم از میوه ت وهم از سایت استفاده کنند ولذت ببرند وزمان پایان تو در این دنیا از چوبت هم استفاده کنند
چقدر این سخن به من قدرت داد انگار تمام ابرهای سیاهی که جلوی چشمم بود کنار رفت ونور امید به زندگی وحرکت بر قلبم پاشید
امروز هم دوباره با اینن یاداوری ابرهای سیاهی که از دیشب بر قلبم سنگینی انداخته بود کنار رفت وقلبم بر هدایت های الهی باز شد ومن با دیدن فایل امروز متوجه شدم که مریم زندگی جاریست ومسائل تموم شدنی نیستن تا زمانی که تو نفس میکشی
این مسئله اومد تا تو رو بزرگتر کنه پس ازش نه فرار کن نه بزار نیشت بزنه
حلش کن این ماری که سالهاست تو را با نیشش ازار میدهد ،از خدا کمک میخواهم تا اگاهانه وخردمندانه وقدرتمندانه با این موضوع برخورد کنم ا
خدایا میدونی اگر یخوام خودم حلش کنم عاجز تر از اونم که بتونم کاری کنم پس تو بر زبانم بر رفتارم ببار چون تو اگاهی ودانایی .خدایا مرا بزرگتر از مسائلم کن وشجاعتی تا تغییر بدم هر انچه را که میتوانم وبپذیرم ودرک کنم انچه را که نمیتوانم تغییر بدم ودرکی که تفاوت هر دورا بفهمم
خدا رو شاکرم برای قرار دادنم در این مسیر الهی
ودرک اگاهی های این فایل
استاد از شما وخانم شایسته ی عزیز بابت همراهیتون در این مسیر الهی که ر برای ما زیباتر و راحت شده سپاسگزارم
سلام به استاد عزیز و همچنین دوستان گرامی
یه تشکر ساده از استاد بکنم که اونقدر سخاوتمندن که این لحظات قشنگشون رو با ما به اشتراک میگذارند یکی از مواردی که من در این فایل دیدم و خیلی به چشمم اومد این بود ترس نداشتن از تجربه های جدیده که ترشی تخم مرغ که شاید کاملا با ما ایرانی ها لااقل غریبه باشه و از اون طرف هیچ تجربه ای توی زمینه ترشیجات نداشته باشی و بخوای تازه یکی از پیچیده ترین نوع از ترشیجات رو درست کنید
دقیقا این مثال برای ما هست چند وقت پیش با یکی از افرادی که واقعا از لحاظ مالی موفق بود صحبت میکردم ایشون کسی هست که کاملا از لحاظ مالی میشه گفت که به بی نیازی رسیده ولی عاشق بنایی عاشق این کاره آ و با اینکه وضعش توپه هنوزم داره کار میکنه و خوبم پول میگیره از اون طرفم میشه گفت که پولش برکت داره باهاش صحبت کردم و توی حرفاش یه حرف خیلی قشنگ زد گفت که همیشه پول اون طرف ترسه! دیدم راس میگه چند سال پیش من سن و سالی نداشتم پا شدم رفتم تهران و یاد گرفتم چه جوری سایتی بسازیم که درآمد داشته باشیم ثمره ی اون شد که الان سایتم درآمد داره و درآمدشو گذاشتم واسه خانومم و همین که درآمد آنلاین راه افتاد و میلیون ها پول ازش ساختم همین خیلی لذت بخشه اون زمانی که میخاستم برم تهران استرس داشتم به خودم گفتم برو دنبال آرزو هات و رفتم و ثمره اش شد این اعتماد به نفسی که توی زمینه درآمد آنلاین در درون من شکل گرفته که آقا میشه درآمد داشت از اینترنت اونم توی ایران میشه درآمد های تپل داشت میشه از زمینه ی مورد علاقه ات درآمد غیر فعال ساخت و این روالی که تا ابد ادامه داره
نکته ی دیگه که به چشمم اومد این بود که توی لحظه زندگی کردن بود شما تخم مرغ ها رو پوست کندید و رفتید برای خودتون و قرار بود یه تایمی برید و بیاید و درست کنید این درست کردنه شد فردا ظهر و این طرز زندگی کردن یعنی هرچه پیش آید خوش آید و این اصل داستان زندگیه
چند وقت پیش به یکی از دوستام گفتم که ببین فلانی چه قدر خوب زندگی میکنه حداکثر دیگه دوماهی یه بار میره مسافرت با اینکه کارمنده هر موقع بهش حقوق میدن میره با خانواده اش رستوران همه رستوران های خوب اصفهان رو رفته کلی لذت برده و کلا کار کردنشم با همین لذت بردنه اساس زندگیش روی لذته
به خودم گفتم که من باید از زندگیم لذت ببرم این دقیقا هم سو با اینکه ما باید بریم دنبال علاقه مون همیشه ماها فک میکنیم که کار باید یه چیزی باشه که کلا روال زندگی مون رو بهم بریزه کار یه چیزی که ما باید داشته باشیم تا از گشنگی نمیریم و با بدبختی و نکبت کار کنیم با زجر کار کنیم برای اینکه بهمون دوزار پول بدن این دقیقا همون چیزی که توی ذهن فقراست ماها اگه قرار باشه از هر لحظه از زندگی مون لذت ببریم باید این کارم در مسیر همین لذت بردن باشه و این دقیقا برای اینکه ما باید بریم دنبال علاقه مون وقتی توی طول روز ما کار مورد علاقه مون رو انجام میدیم از زندگی لذت میبریم و نتیجه اش میشه اینکه هم کار میکنیم هم لذت میبریم چن وقت پیش توی کتاب دارن هاردی خوندم که یکی از ثروتمندترین افراد دنیا گفته بود که صبح یه روز تعطیل دوس دارم فقط توی دفتر کارم باشم این خلاف چیزی که توی جامعه است ولی اون ثمره اش رو داره میبینه چون رسیده به ثروت تهش بخام ساده بگم هر تایمی که ازش لذت نبری اون تایم رو باختی باید از لحظه لحظه زندگی لذت برد کی میدونه فردا ما زنده ایم یا نه؟ و این چیزی که یه اصله کلیه
بازم ممنون استاد ب خاطر فایل فوق العاده تون
بنام خالق زیباییها
بنام خالقی که با قوانین بدون تغییرش دنیامونو هر روز رو به رشد جلو میبره
سلام به سریال زندگی در بهشت.سریال تمرکز روی زیباییها..
سریال تمرکز روی قوانین الهی
سلام به چشمانم سرمه کشیده جوجه های پشمویی..وای خدای من.بگیری تو دستت لپشه بوس کنی..
خدای من من عاشق جوجها هستم.دقیقا یه جا کلیدی دارم.شبیه همون جوجه خوشکلا هست.
سلام و درود به ذوق شوق استاد عزیز..
خدای من چقدر این سری ظرف غذاها مثل خودشون گوگولی هست..استاد چقدر شما زیبا هستین..
قسمتی که گفتین دخترای دم بخت خندم گرفت دقیقا همین شکلین…یه حالت غرور نانازی و جلب توجهی دارن..
چجور نگاه مرغ با بچها میکردم..
خدای من چقدر این حیوانات برای ما پند اموز هستن…
میریم برای هدایت شدن این تخم مرغای خوشمزه…استاد پاداش الهی هر روز هر روز داره تو زندگیتون رشد میکنه..
من میخام خودمو مثال بزنم برای حل مسائل..
خداروشکر میکنم که زندگی تو این فضا پردایسی برامون شده درسهای زندگی ساز..
استادم من در کل آدم فعالی هستم.یادمه قبل از اشنایی با شما..موقعه ایی که دانشجو بودم.بخاطر ترس از مشروط شدن و یالا بردن معدلم…آخرای ترم زمان پروژه و دفاعیه برای کارم فرا رسید..و واقعا برای من اولین بار بود که میخاستم درسهای تئوری و با عملی رو کنار هم بیارم…یه ترس خاصی داشت…
ولی بخاطر الهاماتی که خداوند در یه دشت کنار خونمون بهم گفت..من که اصلا قانون الهی رو نمیدونستم..از اونجا هدایت شدم..که بیام طبیعت رو بیارم تو کارم..
اینقدر این حس تو درونم شدید بود.شروع کردم تمام چیزایی که تو طبیعت بود به طرز عجیبی نقاشی کردن…
و این مدت گذشت..پروژمو قبلا بیان کرده بودم..آوردم توی پروژه پایانیم..خیلی اینکار تو اون موقع ماهرانه کار کردم.و با نمره 19.75.پروژمو به پایان رسوندم..
و این زمان گذشت.خوب بودن تا یه چند سال..ولی بخاطر ترس از مسئله حل کردن..و ادامه دادن تو این مسیر..و بخاطر شرکی که داشتم.کم کم انگیزهام کم شد…و به یه فرد روزمره ایی تبدیل شدم..
تا اینکه جهان یه سیلی حسابی بهم زد…
گفتم من باید تغییر کنم یجایی کارم میلنگه..
و همه هدایت پروردگار بود که الان شاهد اینجور صحبتی شدم..
و میخام از حل مسائل بگم…
تمام این چند سال وقت تلف کردن…الان هر روز دارم سعی میکنم هر روز بهتر از دیروزم باشم.
و کلاس اموزشی با یه هزینه خیلی خوب خداوتد بهم هدایت کرد…بازم بخاطر ترسهام..اجازه بخودم نمیدادم.بشینم این اموزشا رو باز کنم مطالبا رو مرور کنم کار کنم…
بازم چند ماه گذشت..و دیدم دست بردار نیست.این روند اشتباهه..
و بازم هدایت خداوتد تو خواب بهم گفت.ادامه بده فلان ایده رو هم تو بیداری بهم گفت..اگه اینجور کنی خیلی بهتر میتونی خودتو بکشی بالا…
و تا الان در این ساعت…بخودمم دارم یاداوری میکنم.مخصوصا پاشنه خیلی سخت ماها هست..
که میخاییم هیچ وقت مسائل نداشته باشیم..
من فلان کار رو انجام دادم دیگه کافیه..
و فقط میخاییم زیرش بزنیم.بهش بی توجهمی کنیم. و این موضوع بار هر بار کار کردن الان واقعا حس میکنم داره برام آسونتر میشه.خیلی زود برداشتم نسبت به انوزشا راحتر شده..که البته هنوزم جای کار دارم.
از نظر من طی این مدت با این انوزشا..و آموزشای درسیم دارم پیش میرم..
بخاطر همین کمالگراییه..همه بخاطر ترس..یه ترسی که فقط بهت میگه تو کجا میتونی اینکار رو انجام بدی..تو اصلا نمیتونی.اینقدر این باور سخت میشه..مثل قندیلی هست که سر حاش بسته..تا میخاد آب بشه نیاز به کار کردن داره..
دقیقا همینه….
الان که دارم هر سری بهتر میشم..دقیقا رشدمم کنار میبینم.درکم خیلی کم کم داره واضحتر و اسانتر میشه..
مسائل همیشه هست..من همیشه فکر میکردم.افرادایی که پولدارن.و از نظر مالی خیلی ساپورتن.هیچ وقت هیچ دغدغه ایی ندارن.همیشه در ناز و نعمتن..
و خیلی باورها داشتم کم کم آب شدن..و بگم اینم با تکامل..و هنوزم خیلی جا داره..
این سریال آب پاکی بیشتری رو دستم ریختین
که در هر جنبه ایی از زندگیم هر بار بهتر..و از مسائلمون بزرگتر میشیم..و با حل کردن رشد میکنیم…
زندگی جریان..فقط یه فرده مرده حل مسائل نداره…چقدر باور قدرتمتده کننده ایی هست…
و هر سری اسانتر و قوی تر…الان من تو یه سری کارا خیلی فرضم.اصلا برام سخت نیست.خیلی زود انجامش میدم…
و این چقدر زندگیمو داره لذت بخش تر میکنه.
و برام شده یه تفریح بیین ساعتی…
استاد عزیزم من با سریال زندگی در بهشت..مسئله ترسم از انجام دادن کارهام کم کم آب شد..چقدر هر سری از خداوند هدایت میخام که هنوز راحتر بشم..
چون دارم زندگی رو زندگی میکنم.
میخام فردی قدرتمند باشم.تا همیشه سرم بالا باشه…بجای حرف مفت زدن.عملگراییم بیشتر بشه…
سپاسگزارتونم از تمام وجودم بابت همه چیز..
که هر سری آشغالهای زیر مبل اتاقم که( درونمه) رونمایی میشه..
و این پاشنه رو هر سری در تمامی جنبه های زندگیم روش کار کنم.
سلام به استاد عزیزم ومریم جان
امروز 16 دی 1402 به وقت ایران
این فایل نشانه امروز من بود که واقعا به جا بود
درمورد حل مسائل من همیشه ترس از به وجود آمدن مسائل دارم و خودمو میباختم البته نسبت به قبل بهتر شدم ولی باید ریلکس تر باشم
این جمله عالیه که فقط آدم مرده مسائل نداره
چون زندگی همیشه درجریانه و باید مسائل باشه برای حرکت کردن و جریان داشتن و قوی تر شدن
خدایاشکرت که همیشه در زمان مناسب مطالبی دراختیارم میزاری که همون موقع و زمان بهش نیاز دارم.
پس مسائل چه کوچیک و بزرگ باید باشند برای رشد اعتماد به نفس ما و گسترش ما
هیچ وقت با احساس بد و ترس مسائل حل نکنیم
ودر اون لحظه به خودمون یادآوری کنیم که این برای پیشرفت ماست
چقدر لباس استاد شاد و صورت مریم جون برق میزنه
چقدر باذوق و لبخند صحبت کردید
شما لایق ثروت و نعمت بیشتری هستید چون همیشه ذوق و انگیزه دارید
خدای من چه کیفیت گوشی که حتی سرمه چشم های جوجه ها معلومه چقدر زیبا هستن همسرم عاشق جوجه و قبلا یه مدتی داشته ولی الان جایی برای نگه داری نداریم ما هم به زودی صاحب جوجه های ناز میشیم در بهترین زمان و مکان
سپاسگزارم از خدای عزیزم واستاد عزیزم و مریم جان
فایل نشانه روزانه قسمت 171 زندگی در بهشت
وقتی زدم روی نشانه ام توی ذهنم داشتم به شرایطم فک میکردم ،مادرم وسه فرزند پسر 4،6،12ساله دارم،مسله ای که باعث شده بود درمیان وظیفه ی مادری و خانه داری گاهی واقعا کم می آورم و احساس های بدی را تجربه میکنم احساساتی مثل ناامیدی ،حسرت،تاسف،خشم،عصبانیت،واحساس قربانی بودن کنم،مخصوصا که نمیتوانم فراغت فکر داشته باشم…
زدم روی نشانه و فایل با این صحنه شروع میشود مادر مرغی و جوجه هاش
مریم جان:مامان مرغی یه روزی خودش جوجه بوده و الان کلی جوجه های ناز و خوشگل داره…
استاد و مریم جان از پروسه ی بزرگ کردن جوجه ها گفتن ،از تجربه های بی نظیرشون،از مسله های که حل کردن و رشد کردن…
از زیبایی های این تجربه گفتن :ماجراهای خنده دار ،سروصدای جوجه ها،جنگیدن هاشون،تو سروکله هم زدن هاشون،از وابستگی شون که میپریدند رو سرو کولمون…
استاد:بدون اونا پارادایس خیلی چیزا کم داره ️️️️
البته از تجربه های تلخ هم گفتن ،شب یادشون شد در چیکن شا رو باز کنن و بچه ها بیرون موندن و حیوون اونها رو خورد…
از مسله هایی که حل کردن ،موش ها،زنبورها،وحتی اینکه جوجه ها شرطی شدن و وقتی استاد رو میدیدن حسابی به پروپاشون میپیچیدن …
استاد :اولش جذابه ولی بعدا دیدیم بابا اینجوری نمیشه
ودر نهایت یکی یکی مسائل رو حل کردن و با بزرگتر شدن بچه ها مسائل تازه تری هم پیش میومد….
مریم جان:وقتی وارد مسیری میشوی و کاری رو شروع میکنی ،یک عالمه تجربه به دست میاری و چیز های زیادی یاد میگیری….
استاد:آدم فک میکنه من این کارو درست میکنم و دیگه تموم میشه ولی میبینیم یک سری مسائل حل میشه ولی یک سری مسائل هنوز هستن …
جریان زندگی ،جریان حرکت است و ایستا نیست و هربار مسله ی رو حل میکنی میری مرحله بالاتر و مسله های تازه تری را تجربه میکنی….
جمله طلایی استاد:
بپذیریم جریان زندگی رو ،تجربه های زندگی کمک میکند تا ما دیدمون به دنیا واقع بینانه تر بشه و حرکت کنیم ،مسله حل کنیم بزرگ بشیم ،رشد کنیم، مافقط زمانی که میمیریم مسله نداریم ..
هربار زندگی یک کاری داره و کار شما این هست که هربار از مسائل بزرگتر بشوید.
مساله پذیرش که استاد گفتن و در فایل های دیگه هم زیاد درموردش صحبت کردن که جنس مقاومت و جنس پذیرش رو توضیح دادن و جایی میگن اگه بری تو مقاومت هی بلا سرت میاد…بلا منظور که ناخواسته ها بیشتر میشن …
طرز فکری که من گاهی دچارش میشدم و همش دنبال این بودم یک جایی مسائلم تمام بشه و این اتفاق نمیافتاد و هر بار ناخواسته های بیشتر …خدایا چرا اینجوری میشه ،پس من که راحت میشم وووووو
و باز جمله ی طلایی استاد که یجورایی راه کار هم محسوب میشه:
اگر این موضوع رو که زندگی یک جریان است رو به خودمون یاد آوری کنیم کمک میکنه تا ناامید نشیم
احساسات بدی که من به خاطر مقاومتی که داشتم تجربه میکردم و میتونم با پذیرفتن مسیری که توش هستم از مسیر لذت ببرم تجربه کسب کنم و هر بار بزرگتر بشم…
من تمام سعی خودم رو میکنم دراین تجربه نهایت لذت را ببرم واجازه دهم خداوند به وسیله ی من بنده هاشو رو نوازش کنه و پرورش بده
ودر نهایت میخام یه ترمز ذهنی رو معرفی کنم که خودم داشتم ..
تصویری که من از مادرها و مادر شدن در ذهنم داشتم یک شخصیت قربانی که تمام زندگیش رو صرف بزرگ کردن بچه هاش میکنه ودر پایان زندگی از بچه هاش ناسپاسی میبینه و حسرت زندگی و فرصت های از دست رفته رو میخوره….
تصویری که از فیلم ها و داستان هایی که شنیدیم بهمون منتقل شده…
باورهای مثبتی که میخام براش بگم که باید جایگزین کنم..
من یک مادر عالی برای فرزندانم هستم
من مسئول زندگی فرزندانم نیستم
فرزندان من در حمایت کامل خداوند قرار دارند
استاد عزیزم خدارو سپاسگزارم به خاطر وجود شما
من امروز نسبت به چندسال پیشم به لطف الله و آموزش های شما تبدیل شدم به مادری که خیلی آرامش بیشتری دارم..
من انسانی واکنشی بودم که به هر اتفاقی واکنش نشون میدادم ولی امروز انسانی هستم بهتر واین تغییر مثبت کمک کرده مادر بهتری باشم …
به قول خودتون هر روز فقط یه درجه بهتر بشیم در ادامه معجزه اتفاق افتاده…
ممنونم از دوستان حاضر در سایت که کامنت منو خوندن
شادوسعادتمندوثروتمند باشید ️️️
به نام یکتا فرمانروای هستی
به نام او که از وجودش در من دمید تا من بتوانم زندگیم را بسازم آنگونه که طالب آنم
سلام استادان نازنینم و سلام دوستان هم مسیرم
همراهان نازنینم، ۱۷۱ قسمت از سریال بی نظیر زندگی در بهشت با نقش آفرینی سید و مری نازنین آماده هست و اومده تا دوباره بهمون درس زندگی بده
دیشب قبل از خواب ۲ بار پشت سر هم دیدمش و انصافا سیر نمیشدم
یعنی باید بگم اون انرژی که توی وجودتون بود برام خدایی بود
چشماتون از فرط لذت و شادی و صلح درون، می درخشید و با چه شوق و حس زیبایی داشتید میرفتید به سمت چند تا تجربه عالی، توی یه روز عالی دیگه از روزایی که خداوند هدیه داده و دوباره از عشق وجودیتون نصیب ما هم کردید
آقا تا حالا چند نفر رو توی دنیا دیدیم که زندگی عادیش، هزاران درس و آموزه برای بقیه داشته باشه؟؟
خدایی این نعمته که تو، زندگی عادیت و سبک زندگیت، برای بقیه اسوه باشه
و ما دقیقا اینجا و در کنار شما هستیم و شاخد یه زوجی هستیم که آقا رفتارشون با مرغاشون هم برای ما درس شده
خدا جونم شکرت
دیشب بعد از دیدن فایل میخواستم کامنت بذارم و اینقدر که دیروز پیاده روی کرده بودم چشمام غرق خواب بود و نمیخوایتم با عجله کتمنت بذارم و خدا جونم کفت: خوشکلم… الان راحت بخواب، صبح پاسو و یه بار دیگه فایلو ببین و کامنت بذار که دقیقا الان همین اتفاق داره میفته و من تسلیم خدای مهربونم هستم که بهترین و ساده ترین راه ها رو پیش روی من میذاره
خدای من… چقدر ناز شدن این جوجه ها
یعنی عمین جوجه های ۲ روزه اندازه به کتاب درس زندگی بهمون میدن
چه پروسه ای طی شد تا این تخما شکل گرفتن و جوجه شدن و حالا دارن توی بهشت، از آب و هوا و غذا و مهمتر از همه، از عشق خدایی صاحبان بهشت بهره میبرن و چقدر زیباست ابن لحظه ها
من عاشق دیدن ابن خوشکلا هستم پقتی غذا میخورن، فضولی میکنن و دارن همه مدله تجربه های ریز و درشت رو بدست میارن
کلا کارهاشون همه ، نمادی واضح از هدایت های بی انتهای خدایت که حتی یک دم فراموش نمیکنه هیچ کدوم از آفریده هاشو حتی همین جوجه های ریز میزه
خدایا شکرت چقدر حال همه توی این پرادایس عالیهخدایا شکرت حال من هم اینجا عالیه
قرار نیست حتما پرادایس باشم تا حالم خوب باشه، چون حال خوب از درون من میاد و من آگاهانه این حال رو خوب میکنم و خوب نگه میدارم
شکر گذار لحظه لحظه زندگیم سلامتیم آرامشم رفاهم و درون آرامم هستم
خدایا امروز قرار استاد اینا برن کلی بگردن و کلی کارهای جدید انجام بدن و ما هم قرار شربک لحظه به لحظه تجربه اونا باشم انگار که خودمون داریم تجربه کسب میکنیم
مریم جونم صورت نازنینت از فرط حال خوب داره میدرخشه
استاد نازنینم اون تیشرت باحاله رو پوشیدن که من هم یه تیشرت تو همین مایه ها دارم که وقتی میپوشم کلا حس عالی ازش میگیرم
چقدر لذت داره که با عشق دلت بشینی توی ماشین با کیفیتت و با حال خوب راهی به جاده بشی و با همدیگه گل بگید و گل بشنوید
این وقت کذاشتنای شما با همیدیکه چقدر رابطه شما رو زیبا تر و خدایی تر میکنه و من همیشه و هزاران بار این رتبطه کم نظیر که عاشق تجربه کردنش هستم رو ستایش میکنم، تحسین میکنم و میخوام عمیق تجربش کنم و این در حالی هست که منم دارم روابط مثبت و خوبی رو تجربه میکنم و میخوام مدلم بهترش کنم، ساده ترش کنم تا بیشتر خودم باشم و برای خودم و آرامش خودم باشم
خدایا شکرت از این الگوهایی که سبک زندگیشون اینقدر خوب و ساده هست که هر کسی میبینه عاشق این سادگی و حال خوب میشه که از ظاهرتون هم اکیدا پیداست
خدای من شکرت
قرار ترشی تخم مرغ درست بشه و من قطعا با دستور تهیش از جانب شما، تهیش میکنم چون خیلی مشتاقم ببینم چی میشه
بیایم اگه فردی لطفی در حقمون کرد و بابت عشق درونش هدیه ای برامون آورد ازش استفاده کنیم و با عمون طرف به استراک بذاریم تا هم قدردانی کرده باشیم و هم خودمون لذتشو برده باشم
خدایا شکرت بابت این همه نعمت تخم مرغ ارگانیک که باهاش هزار غذای خوب و خوشمزه میشه تهیه کرد و حتی به بقیه هم تقدیم کرد
به عمین سادگی، عشق و انرژی به جریان در میاد که به قول استادم، به هوش هیجانی فرد بستگی داره
یعنی به ذوق و عشق و صلح درون بستگی داره که شما قدر و ارزش اون هدیه رو بدونی حتی اگه چند تا تخم مرغ هست
خدایا چقدر جریان تکاملی این تخم مرغا، اصلا خود مرغ و جوجه خا و رشدشون، ساخت اون چیکن شاها همگی درس داره و وقتی مرور میکنی به خودت میگی آفرین به ما…
چقدر تجربه کسب کردیم، چقدر بزرگ شدیم
چقدر کارهای متفاوت یاد گرفتیم که برای کارهای دیگه هم برامون انگیزه و استیاق و اعتماد به نفس ایجاد میکنه
من و همسرم هم یه مدته تجربه نگهداری از کبوتر رو داریم، و نه به اندازه شما، اما تا حد خوبی تجربه های متفاوت بدست آوردیم، آرامشمون خیلی بیشتر شده وقتی نگاهشون میکنیم، غذا میخورن، از جوجه هاشون نگهداری میکنن، حمام کردناشون که دیگه آخر لذته، حتی دعواکردناشون
عمه و همه تجربست
همه و همه لذت بردن از لحظه حاله به نهوی که نه به کذشتت فکر کنم و غمگین بشی از کارخای نکرده و نه استرس آینده رو داشته باشی و ترس از اینکه قراره چه شود؟؟
حال رو غنیمت بدونیم
مثل همین لحظه ای که دارم مینویسم و فقط میخوام از کلماتی که جاری میشن لذت ببرم
چقدر استادم عالی کفتید که میائل و حل کردنشون تمامی نداره
دقیقا همینه
آخه جهان که از جریان نمیفته
جهان کارش رشد و رو به جلو بودن هست و من چون جزئی از همین جهانم و باید به رسدش کمک کنم باید مسئله حل کنم، ننالم و با حال مثبت آگاهانه برم توی دل کارخا و مسائل و وقتی حل بشن و من مول یه ناظر بیرونی نگاه کنم به خودم صد آفرین میگم
این همیشه هست چون ما زنده ایم و زندگی یعنی در حرکت بودن
ساکن نبودن
هر بار کامل تر و با تجربه تر و بزرگتر شدن و چقدر خوبه که همه اینا با لذت بردن باشه، با شادی باشه
سپاسگذارتون هستم نازنینان من
شدیدا منتظر قسمت های بعد هستم چون میدوتم خیلی چیزای خوبی در راهه و البته که تا همینجا هم کلی کای لذت بردم
خداوند پشت و پناهتون باشه
ممنونم که این کامنت رو خوندید و خدا رو شکر که برگی دیگر در دفتر قانون زندگی رقم خورد به لطف الله بی همتا
حال دلتون عالی عالی💛💛🌺🌺🌺💚💚🥰🥰⭐️⭐️⭐️🙏🏻🙏🏻💜💜💜💜
سلام و درود بر اعضای خانواده استاد عباس منش
واقعا لذت بردم از دیگاه و نظرسنجی که نسبت به این سریال داشتین
خیلی خیلی بهتون تبریک میگم که اینقدر خوب و عالی زیباییهارو دیدین و چقدر خوب با اشتیاق بیان کردین
ممنون که حس خوبی رو به همه منتقل کردین
به نام الله یکتا و سلام به برادر عزیزم
خداوندم رو شاکرم که این کامنت که همش هدایت خودش بود و از دل بر آمد، بر دل شما نشست
حقیقتا خودمم از این کامنت لذت بردم و چندین بار خوندمش
خدا رو شکر که ماها در این مسیریم و داریم کنترل میکنیم ذهنامونو با همین کلمات سراسر زیبایی و خدا گونه و درس میگیریم و میسازیم زندگی که لایقش هستیم
قطعا ورود ما به این مسیر بی انتها، بی حکمت نیست و ماها انتخاب شدیم تا درک کنیم و عمل کنیم و نتیجه بگیریم
بازم سپاسگذارم که برام نوشتید
از خداوند برای هممون روزهایی طلایی رو آرزو دارم👌👌🙏🏻🙏🏻🌺🌺
به نام الله پاکی ها
سلام سلام
استاد جان و مریم جان از این موضوع صحبت کردید که مسائل رو باید حل کنیم و هیچ زمان هم تمومی نداره
خب دراین قسمت دوتا نکته مرتبط به هم که اومد به ذهنم این بود
1وقتی استاد میگی مرغ و خروس بخاطر شرطی سازی و وابستگی به غذا از توسط ما میومدن توی دست و پامون و یه جورایی آزادی رو ازتون میگرفتن
2 اینکه ممکنه خیلی از ما آدمها بخصوص بخاطر عدم آگاهی یا تجربه کافی وقتی یه مسئله جلومون هست میگیم من اگه این مسئله رو حل کنم یا فلان وسیله یا ابزار رو بخرم دیگه کار تمومه دیگه همه چی تمومه خب اولا که این دیالوگ داره خیلی نکات اساسی و کلیک هارو در ذهن ما روشن میکنه خب این دو نکته باورهای زیادی رو در جنبه روابط به من یادآور شد ،که وقتی طرف مقابل تو رابطه بهت وابسته بشه باعث میشه آزادیت رو از دست بدی و از دست دادن آزادی خیلی بده ،خسته کننده ست،و باعث از بین رفتن رابطه خوب میشه،،
خب نکته بعدش اینکه نباید به یه آدم وابسته باشیم حالا چه برا رابطه عاطفی ست چه تو بحث همکار بودن،و دوست و رفیق بودنه
که بگیم اگه من به فلانی برسم دیگه همه چی تمومه این دیگه بزرگترین رویای زندگی منه
حالا هممون بااین دیالوگ آشنا هستیم هم خودمون هم تو تجربه ی خیلی از آدمها دیدیم
که طرف فکرمیکنه اگه من به فلان فرد برسم دیگه تو دنیا همه چیز حل شده و تمام شده ست اما بعداز اینکه بهش رسیده دیدیم که انگار تازه از خواب غفلت زندگی بیدار شده که نه بابا اونقدر فکر میکردی اون مسئله بزرگ و دور از دسترس نبود و همچنین بنده خودم اینو خیلی تو زندگی در مسائل مختلف تجربه کردم
اما با گذراندن این تجربه ها و حل مسائل چقدر رشد کردم و چقدر درس آموختم
و الان که دارم این متن رو تایپ میکنم همینجور آگاهی ها داره میاد
اینکه هیچ زمان نمیرسه که در جهان مادی مسائلی وجود نداشته باشه واقعا این خیلی خوبه چقدر ما خدایی با قوانین درست و هوشمند و زیبایی داریم چونکه اگه مسائلی نباشه که دیگه حل مسئله هم دیگه وجود نداره و حرکتی هم دیگه وجود نخواهد داشت و اینگونه که زندگی خیلی بی معنا و مرگ آفرین میشه،،
ما نباید ابتدا به تمام مسائل یهو فکرکنیم و درحال حاضر فقط تمرکزمون روی حل مسئله فعلی باشه حل کردیم بریم سراغ بعدی
و همیشه به خودمون بگیم من دنبال این نیستم که اینقدر مسائل حل کنم تا دیگه مسئله ای وجود نداشته باشم اما تلاشم اینه که با حل هرچقدر مسائل بیشتر رشد بیشتری کنم و همیشه از مسائل بزرگتر باشم،
اما اینو میدونم که همیشه مسئله وجود بوده و هست و خواهد بود،،
مانند همین فایل ها مثلا میگیم وای اگه استاد فلان مسئله رو حل کنه یا فلان وسیله رو بگیره و بهمون نشون بده دیگه تمومه هیچ مسئله ای نمیمونه اما بازم میبینیم که در قسمتهای بعدی خواسته ها ومسائل بعدی بوجود اومده
اما با هربار حل کردن و گذر کردن و رشد کردن داره این مسیر زیباتر و جالب تر میشه،،
که همیشه جریان داره همیشه این روند فعاله
اگه داریم میبینیم طبیعت همیشه وجود داره چونکه همیشه زنده ست و این خداونده که زنده ست و همیشه در حال حرکت ،
پس همه چی در کل کیهان درحال حرکت و تغییره ،،
استاد چقدر این جمله رو هم زیبا و عالی میگی وقتی یه تجربه ی خوب و موفق رو در زندگی کسی میبینی میگی خدایا منم اینو میخواهم و با احساس خوب و رهایی از خداوند درخواست میکنی و به سمتش حرکت میکنی تا در زندگی واقعی تجربه ش کنی
و اینم خیلی خوب گفتی که ما باید همیشه بپذیریم که مسائل زندگی تموم شدنی نیست
و اگه توجه کرده باشیم آرامشی که زمان بعداز حل اون مسئله موردنظر داریم هیچ زمانی نداریم البته اگه دوباره بعداز حل کردن بریم سراغ مسائل بعدی همینطور این آرامش ادامه داره هی بیشتر و بیشتر میشه،،
خدای من شکرت ما با هر بار انجام دادن و موفق شدن در یه موضوعی باعث میشه شخصیتی جدید و قدرتمند تر در وجودمون ساخته بشه،،
انسان چونکه از وجود خداونده بالاترین لذت براش خلق کردنه
مانند همین مامان مرغی که یه روزی خودش از جوجه های بسیار کوچک این پرادایس بود اما الان دیگه برا خودش خانواده تشکیل داده اما بالاترین لذتش برا استاد و مریم بانو ست چونکه داره احساس خلق کنندگی و به بار نشستن زحماتشون براشون نمایان میشه،،
آمیدوارم که هممون همیشه از خداوند بخواهیم کمک مون کنه تا حلال مسائل و باور به توانایی حلال بزرگترین مسائل واقعی در کمال رهایی و بزرگ اندیشی باشیم،،
یعنی حتی کوچکترین مسائل رو بخواهیم با واقعیت حل کنیم و همچنین بزرگترین مسائل و چالش های جهانی رو هم در واقعیت اما نه اینکه فقط همراه با دو دوتا چهارتا کردن استدلال های ذهنی باشه بلکه با ایمان و رجوع کردن به وجود بی انتهای خداییمون که هیچ چیزی خارج از توانایی ما نیست که نتونیم حلش کنیم،،
بلکه خداوند قوانین درست و ثابت رو برامون گذاشته،،،،
مشتاق خوندن دیدگاههای زیبای همگی هستم،،،
ب نام الله یکتا
سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته ی دوست داشتنی،
سلام ب همه ی اعضای مهربون سایت،
امروز بعد مدتها دلم خواست بیام و تو سایت مطلب بنویسم،فایل هارو دنبال میکنم غالب اوقات،این قسمت و ک الان دیدم،خیلی حرف ها تو ذهنم اومد ک بنویسم و راجع ب زندگی خودم خیلی نکات برام دوباره یاداوری شد،
دیدن داستان های زندگی در بهشت منو یاد زندگی خودم تو بهشت م میندازه،من حدود یک سال و سه ماه هست ک یه خونه خریدم و دارم اونجا با سگ م زندگی میکنم،تنهایی،با اینکه رابطه ی بی نظیری با خانواده م و پدر و مادرم دارم ولی بعد اینکه از ۱۹سالگی برا ادامه تحصیل رفتم دانشکده و مستقل شدم،درسم ک تموم شد و برگشتم شهر خودمون نمیتونم دیگه با خانواده زندگی کنم،نیاز ب استقلال دارم براخودم و ب شدت ازین تصمیم م راضی م.
خلاصه ک من خونه خریدم و دقیقا ازون روز ب بعد مسائل من شروع شد تو بهشتی ک براخودم ساخته بودم،شما تصور کنید یه خونه ی کوچیک ۹۳ متری رو ک ۵۸ متر حیاط داره و شمالی هست،یعنی از در ک وارد میشی اول وارد حیاط میشی،حیاط طوری هست ک یدونه ماشین بیشتر توش جا نمیشه و یدونه دیگه هم ب شکل عمود بر اون یکی،اونم تازه اگه یه راننده ی خیلی ماهر باشه و بتونه کنارهم جاشون کنه،در ورودی خونه ی من از همسایه های دو واحد دیگه جداس و من بعد خریدن خونه با اولین چالشی ک روبرو شدم این بود ک نمیتونستم ماشینمو راحت بیارم داخل حیاط،یکی دوماهی ماشینمو شبا تو کوچه پارک میکردم،اون مسئله رو حل ش کردم با اتومات کردن در،در سابق ک ازین درهای قدیمی آهنی سنگین بود و کندیم و یه در اتومات گذاشتم ک خیالم از بابت ماشین بردن و اوردن راحت بشه،وقتی خونه رو خریدم کلی تغییرات توش دادم،کف و پارکت کردم،دیوارا رو کاغذ دیواری،کل دکور آشپزخونه رو عوض کردم،تخت خواب جدید خریدم،کتابخونه و کنسول و همه ی چیزایی ک لازم داشتم ب مرور تهیه شد،با کلی شور و عشق پولامو جمع میکردم برا خریدن یه تیکه ای ک لازمش داشتم،بعدش ب مرور ب مسائل بیشتری برخورد کردم،من یه گربه هم داشتم و سگم هم بود و این دوتا بچه باهم نگهداری شون کار سختی بود تو یه خونه ی کوچیک،باهم همکاری میکردن تو خرابکاری :))
درسته ک لذت میبردم از داشتن شون ولی بعد چندماه تصمیم گرفتم گربه مو بفروشم،بعدش کم کم تغییرات جدیدی ایجاد کردم تو خونه،آکواریوم خریدم،گلدون گل خریدم کم کم و ب مرور یاد گرفتم چطوری ازشون مراقبت کنم،یه میز چای با دوتا صندلی دارم ک اونو کشیدم کنار آکواریوم م ک رو اپن هست،گلدون هامم چیدم دور تا دور،تصویر زیبایی شده و اون تیکه از خونه واقعا یه بهشت واقعیه ب چشم من،از هر فرصتی استفاده میکنم ک بشینم روی صندلی و دمنوش بنوشم،فایل صوتی گوش کنم و ب آکواریوم و گل هام نگاه کنم و هربار ک رقص ماهی هارو تو آب تماشا میکنم با خودم میگم خدایا چقدر تو بزرگی و چقدر نعمت دارم من تو روزگارم،گاهی وقتا شبا قبل خواب مسواک مو ک میزنم و چراغارو خاموش میکنم ک برم بخوابم،پاهام از حرکت وامیستن،میرم میشینم رو مبل روبرویی و مدتها خیره ی تصویر جلوی چشام میشم،ب هر تیکه از خونه ک نگاه میکنم فقط تشکر میکنم از خدا چون فقط خود خدا میدونه ک هر قسمت شو با عشق ساختم و با شور و شوق دکورش کردم و ازش مراقبت میکنم،
دقیقا از اسفند ۹۸ ک من این خونه رو خریدم اعلام شد ک کرونا وارد ایران شده،من جزء کادر درمان هستم و تو این مدت کشیک های سنگین و روزای کاری شلوغ و تجربه کردم و ۲بار تو این مدت کرونا گرفتم،هربار ک میرفتم دوهفته استعلاجی برا کرونام خوشحال بودم برا فراغتی ک برام حاصل میشد ک استراحت کنم و خلوتی داشته باشم با کتابام و گل هام و آرامش خونه،الان ک دارم مینویسم تمام این روزها انگار از جلو چشمم رد میشن،روزایی ک گذروندم تا ب اینجا رسیدم و واقعا هربار مسئله ی جدید دارم و باعشق،حل شون میکنم و میرم جلو،الان خونه هیچ شباهتی ب روزای اولش نداره،همه چی رو ب بهترین شکل ممکن Set up کردم ولی بازم پروژه های جدید دارم،برا خرید یخچال جدید و مبل جدید و هزارتا کار دیگه ک باید دونه دونه برم جلو و انجام شون بدم،
دیشب برا اولین بار آب آکواریوم و عوض کردم،کار سختی بود برام و هی ب تعویق ش مینداختم تا یه فرصت مناسب برسه و دیروز خیلی خوب بود برام تایم ش چون مرخصی بودم و ازش میخاستم ب نحو احسن استفاده کنم،ب یکی از دوستام ک تجربه داشت زنگ زدم،کلی ازش سوال پرسیدم و اونم با حوصله و جزئیات برام توضیح داد همه چی رو،انجام ش ک دادم نتیجه انقد عالی بود ک عکس شو براش فرستادم تا ببینه چقدر ازش ممنونم و چقدر خوشحالم برا این تغییر تازه،حالا ماهیام با خوشحالی تو آب میرقصن و لذت میبرن ازین حجم از زیبایی و تمیزی،حتی تو پذیرایی از مهمون هامم ب تکامل رسیدم،یادمه اوایل مهمون دعوت کردن برام کار سختی بود،الان انقدر تجربه کسب کردم ک ب راحتی میتونم مهمون دعوت کنم و ب همه ی کارای خونه هم برسم،
پروسه ی بعدی م آشپزی کردن برا خودمه،این روزا با عشق برا خودم غذاهای سالم درست میکنم و دارم هر روز بهتر و بهتر میشم از قبل،چندروز پیش ظرف میشستم و داشتم فک میکردم باخودم ک دختر تو بی نظیری،بهت افتخار میکنم واقعا،ب مدیریت ت،ب تکامل ت،ب تجربه هایی ک کسب کردی و ب نظرم هیچی ازین قشنگ تر نیست ک از صمیم قلب ب خودت افتخار کنی برا روزایی ک گذروندی،برا تعهدت ب رشد شخصی ت و برا تکامل ت و چشیدن طعم و مزه ی گوارای نتایج درخشان این صبوری و پیشرفت،
امروز فایل شما منو برد ب تمام روزای سابق م از یک سال و اندی پیش تا الان،یه مرور دلچسب بود برا خودم،با اینکه الانم تو کشیک دارم مینویسم و خونه نیستم ولی میتونم تصور کنم تک تک زیبایی های بهشت قشنگ مو و حتی همین تصور،سرشارم کنه از حس زیبایی و لذت،
ممنونم ک منو بردین ب مرور دوباره ی این سفر،
دوستون دارم،
همیشه بدرخشید ❤
نگار جون بهبه لذت بردم لذت بردم
امیدوارم هر چی من کیف کردم از خواندن متنی که نوشتی و تصویرسازی زیبا و زنده ای که از خونهت کردی، به لذت زندگی ت اضافه بشه، لذت بردم لذت بردم …
من دارم پا روی ترس ها و محیط امنم میگذارم و مهاجرت میخوام بکنم،،،
امروز به موردی برخوردم که اول حالمو کمی بد کرد، دلشوره و نا امیدی به دست داد. بعد اومدن با خودم حرف زدم
من قبل از اینکه اون خبر بهم برسه، این فایل رو دیدم که نشونه امروزم بود
با خودم گفتم شیرین خدا چون میخواد کارهات رو انجام بده و آب توی دلت تکون نخوره اول فایل رو بهت نشون داد بعد خبر بهت رسیدا، حواست باشه مواظب نجواهای ذهنیت باش، و شروع کردم به خوندن کامنت ها تا حالمو آگاهانه بهتر کنم، تا دلم قرص بشه به اینکه خدا همیشه شاهکار میکنه برای هرکسی که میخواد ازش، و من عاشق شاهکارهای خدا هستم، خداوندم ممنونم
نگار جان من دارم توی مقصد مورد نظرم دنبال خونه میگردم و تجسم میکنم که چی میخوام، و تو اومدی و اینقدر زیبا توصیف کردی زندگی ت رو و من کیف کردم.
کیف کردم از اون لحظه ای که خودم رو توی خونه جدیدم توی شهر و کشور جدیدم دیدم که دارم چراغ ها رو خاموش میکنم که بخوابم و به نگاه به خونه میندازم و میگم واقعا چقدر همه چیز راحت همونجوری که میخواسنم اتفاق افتاد
الکی استری داشتم و میترسیدم…
خدایا شکرت، و میرم میخوابم.
با تمام وجودم این حس رو میخوام و خوشحالم بابتش.
با تمام وجودم از داستانت و لذتت کیف کردم، امیدوارم همیشه شاد باشی، سلامت باشی، موفق باشی نگار جان
واقعا برات خوشحالم
و واقعا ممنونم که به هدایتت گوش کردی و کامنت نوشتی و ممنونم از خداوندم همیشه و هرباره که من رو در بهترین زمان و بهترین مکان به آگاهی های که لازم دارم هدایت میکنه.
پس در همه امورم هدایت میکنه و دریافت میکنم
خداوندم ممنونم عزیزم
عزیزمن،
چقد خوشحالم برات ک دنبال پیشرفت و رشدشخصی هستی و کامنت ت باعث شد امروز بعد یک سال و خورده ای بیام و کامنت سابق خودمو بخونم،منم تصمیم گرفتم مهاجرت کنم و از ایران برم و الان تو این پروسه هستم،امیدوارم ب هرچی ک دلت میخاد تو زندگی ت برسی و آروم و شاد باشی و متعهد ب رشدشخصی ت،دوست دارم ❤
سلام به استاد عزیزم و مریم جان زیبا
استاد جان و مریم جان خیلی سپاسگزارم ازتون که این فیلم هارا برامون میگیرید که ماهم از این همه زیبایی لذت ببریم و بریم تو فرکانس زیبایی ها و در مدارش قرار بگیریم ، من چون کارم تولید محتوا هست میدونم که چقدر فیلم گرفتن و تدوین کردن و ادیت کردن کار سخت و زمان بری هست و خدا قوت میگم به شما دوتا بزرگوار که عاشقانه و بدون هیچ چشم داشتی این فیلم هارو برامون میگیرید تا ما هم لذت ببریم از پارادایس زیبا و مرغ و بوقلمون های با مزه ، این فیلم های رایگان سرشار از آموزش هایی هست که شاید هیچ جا نباشه و ما کلی درس از این طبیعت زیبا و از شما استاد عزیزم یاد میگیریم ، چقدر درس قشنگی امروز ازتون یاد گرفتم که وقتی یک نفر به ما هدیه میده با عکس گرفتن ازش سپاسگزاری کنیم و به این شکل روابط عالی و فوق العاده ای داشته باشیم
خدارو صد هزار مرتبه شکر برای وجود شما و پارادایس زیبا .
استاد جان من هر روز خداروشکر میکنم که شمارو دارم شما خیلی برام عزیز هستید و مثل پدرم دوستون دارم چون درس هایی که از شما یاد گرفتم خیلی تو زندگی بهم کمک کرد و میکنه
خداروشکر برای وجودتون
همیشه دعاتون میکنم که خداوند بهتون سلامتی و خوشبختی بده استاد شما بی نظیرید عاشقتونم یه عالمه
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی وزیبایی و عزتمندانه
سلام به استاد عزیزم و مریم عزیزم
اول فایل یه صحنه زیبا از تولد جوجه های بسیااااااار زیبا با چشمهای خیلی قشنگشون که واقعا انگار خط چشم کشیدند تو فضای سبز بهشت و مادر مرغی طلا خانم که حسابی مراقبشون هست و مرغ و خروسهای دیگه هم حسابی تعجب کردند از این جوجه های تازه وارد عاشقتم استاد که به خانم مرغی هامیگی دخترای دم بخت 😂😂😂😂😂
استاد جان و مریم عزیزم کنار هم میرید برای خرید وسایل برای خلق و تجربه جدیدی از درست کردن ترشی تخم مرغ اپز من تا حالا یه همچین ترشی نخوردم ولی الان این خواسته در من ایجاد شد که منم این نوع ترشی رو درست کنم و امتحانش کنم چقدر فراوونی نعمت و برکت چقدر تخم مرغ اصلا فکرش رو هم نمی کردم اون روزی که برای اولین بار اون تخم مرغ هایی که سفارش دادید و تو اون دستگاه گذاشتید و جوجه ها به دنیا آمدند و بعد هم از اون سایت کلی جوجه های کوچولو مرغ و خروس در نژادهای مختلف سفارش دادید این همه مراحل تکاملی و آروم داشته باشه با کلی حل مسائل مختلف و رشد خودتون و توانمندیتون و بالا رفتن اعتماد به نفس و خودباوریتون و این همه نتایج بزرگی که کسب کردید و چقدر فایلهای عالی ساختید چقدر آگاهی های بزرگی رو در مورد قوانین به صورت عملی به ما آموزش دادید و چقدر خواسته در ما ایجاد کردید که ما هم این مسیر رو حتما تجربه کنیم این همه سودی که داشت و همچنان هم این روند ادامه داره از یه ایده ساده شروع شد و این همه موهبت رو رقم زد خدایااآا شکرت شکرت شکرت شکرت
انقدر این تخم مرغ ها زیاد و پر برکت شد که بی منت و بی چشم داشت هدیه دادید به همسایه هاتون و دوستاتون و روابط عاطفی بهتر و بیشتری رو ایجاد کردید و اونها هم خیلی با ذوق و شوق از غذاهایی که با اون تخم مرغ ها درست کردند برای شما عکس و فیلم فرستادند و از شما سپاسگزاری کردند واقعا لذت بخشه این احساس خوبی که ایجاد میکنید و روابط رو بهتر میکنید خیلی زیباست
با اینکه خودتون مصرف تخم مرغ زیادی دارید اما باز هم انقدر تعدادشون زیاده که ایده درست کردن ترشی تخم مرغ رو میخواید عملی کنید و اولین ودرسترین کاری که همیشه شما تو هر ایده جدیدی که دارید تحقیق کردن در مورد اون موضوع هست که گفتید تو یوتوب چقدر ازش فیلم دیدید وتو زبان فارسی هم آقای جواد جوادی ترشی تخم مرغ رو آموزش دادند که منم حتما میرم تو یوتوب میبینم و درست میکنم این ترشی رو و امتحانش میکنم
استاد جان مروری کردید از تجربیاتی که با برداشتن اولین قدم به دست آوردید و تکاملی که طی کردید و مسائلی که حل کردید و این همه دستاوردی که داشت و اصلا فکرش رو هم نمیکردید اما با برداشتن قدم اول قدم های بعدی به شما گفته شد و با هر بار ادامه دادنهاتون کلی تجربه و نتیجه به دست آوردید
زندگی یعنی حل مسئله ما انسانها و موجودات با توانایی حل مسئله پا به این جهان مادی گذاشتیم و هیچ نقطه سکونی نیست نمیشه بگیم من این مسئله رو حل میکنم و دیگه هیچ مسئله ای به وجود نمیاد و همه چی درسته تو همه مسائل مالی و روابط عاطفی سلامتی جسمانی و ارامش ما باید هربار مسائلی رو حل کنیم و با هر بار حل کردن مسائل و بزرگتر شدن خودمون و توانایی هامون و بالا رفتن اعتماد به نفسمون خیلی راحتر و سریع تر مسائل بعدی رو حل میکنیم نباید از اینکه هر بار مسئله ای تو هر زمینه ای پیش میاد ما رو ناراحت کنه و بگیم چرا این مسائل هست چون این خاصیت جهان مادی هست و ما با هر بار حل مسئله باعث گسترش جهان و ظرف وجودی خودمون میشیم ما این توانایی رو داریم چقدر ما تو این مستندهای که در مورد حیوانات هست دیدیم که چطوری تو سرما و گرما از خودشون و بچه هاشون محافظت میکنند در مقابل حمله دشمنان از خودشون دفاع میکنند غذا تهیه میکنند و زاد و ولد میکنند و چه مسائلی رو حل میکنند چون این توانایی رو خداوند در وجود همه موجودات و انسانها قرار داده و خیلی طبیعیه که تو این جهان مادی با مسائلی روبرو بشیم چون این جهان در حال حرکته و سکونی نیست و ما هم باید حرکت کنیم و با هر بار حل مسئله رشد کنیم و جهان رو گسترش بدیم و تو ثروت ۳ استاد گفتندکه تو کسب وکارمون با حل مسائلی که هست ما میتونیم از مسائل بزرگتر بشیم و راحتر مسائل رو حل کنیم و خودمون بزرگتر از مسائلمون بشیم
استاد جان از خونه چوبی روی آب دریاچه گفتید که هربار چقدر مسئله حل کردید از تله ای که برای از بین بردن موشها گذاشتید تا سمپاشی برای ازبین بردن زنبورها و پاکسازی هایی که کردید و این بهبود دادنها همیشه هست هر سال میاید این مسائلی که با زاد و ولد مارها و موشها و…. تکرار میشه رو حل میکنید و نمیگید خوب سال قبل حل کردیم و دیگه تکرار نشه اتفاقا با راه حلهایی که در سالهای قبل پیدا کردید اینبار راحتر و سریع تر مسائل رو حل میکنید یا در مورد مرغها از درست کردن لونه هاشون که اول یه مدل کوچولو ساخته شده خریدید بعد یه چیکن شا با چوبهای اضافه ای که داشتیددرست کردید وبا هر بار تضادی که براتون پیش اومد و حلش رسیدید به این چیکن تراکتور بزرگ و با امکانات بهتر و در الکترونیکی و نیستینگ باکس زیبا که بهش وصل کردید رسیدید و تجربه هایی که به دست آوردید در مورد اینکه چیکار کنید تو همون نیستینگ باکس تخم بزارند و یا چیکار کنید که محیط چیکن تراکتور تمیز بمونه با وصل اون کاور برای جمع کردن فضله مرغها و کلی کار دیگه ای که کردید در مورد چجوری غذا دادن به اونها و نوع غذاشون این همه مسئله حل کردید و نتیجه این شد که این همه تخم مرغ دریافت کردید و چقدر این مرغها با خوردن حشرات دور تا دور دریاچه و محیط پارادایس رو پاک سازی کردند چقدر زیبا تر کردن اینجا رو چقدر درسها از طبیعت گرفتید و چه مراقبه ای میکردید با دیدنشون خلاصه همش سوده و این همه تخم مرغ که از خوردنش و هدیه دادنش لذت بردید و حالا هم که تجربه جدیدی رو از درست کردن ترشی تخم مرغ رو آموزش میدید وچقدر میشه انسان خودش رو رشد بده تجربه به دست بیاره و مسئله حل کنه و لذت بخش کنه لحظات زندگی خودش رو خدایا شکرت که من رو انسان آفریدی
استاد جان تو این مسیری که برای خرید میریدباز لذت بخش تر میکنید مسیر رو با رفتن کنار ساحل و فیلمبرداری با درون منتظر این تصاویر زیبا هم هستم
استاد جان و مریم عزیزم عاشقتونم ❤❤❤❤
خدایا عاشقتم که عاشقمی ❤❤❤سِودا❤❤❤
به نام الله هدایت گر وقدرتمندم
سلام
خدایا امروز اومدم تا ردپایی از موقعیتم بزارم نمیدونم چطوری وچگونه. خدایا تو بر قلمم جاری شو وتوانایی بده انچه که باید نوشته بشه رو در قالب جملات بنویسم
استاد قبل از این که بیام فایل رو که از طریق نشان گرِ (مرا به سوی نشانه ام ببر ) بهش هدایت شدم باز کنم داشتم به این فکر میکردم که واقعا چرا مسئله پشت مسئله من فکر میکردم با اون موضوع هفته ی قبل که حل شد دیگه تمام ومن دیگه توی روابطم به مسئله ای نمیخورم وهمه چیز گل وبلبله اما یک هفته بعد باز یه مسئله دیگه
از شبش حالم بد بود به خاطر این مسئله که چرا نتونستم اگاهانه تر با این مدضوع برخورد کنم شبش خواب دیدم که دوتا مار نر وماده هر کدام به ترتیب به من حمله میکنن ومرا نیش میزننوبرای مار سومی رو در مقابلش وایسادم واسپری رو درصورتش پاشیدم ورفت ومن یک هو از خواب بیدار شدم
به خودم گفتم من دیشب با رفتار همسرم باید چه واکنشی نشان میدادم چه برخوردی میکردم ایا رفتار من برخورد من درست بود ؟دیدم واقعا چیزی بهتر از این به ذهنم نمیخورد از خدا اگاهانه خواستم کمکم کنه گفتم خدایا عاجزم ناتوانم تو میدونی تو اگاهی تو بهم بگو من چه کنم چه برخورد ورفتار درست وخردمندانه ای با این موضوع پیش امده کنم رفتم تو پارک یک ساعتی با خدا حرف زدم قدم زدم خواسته هامو به یاد اوردم
اینکه من واقعا کیم چیم وبرای چخ به این دنیا اومدم
میخوام چطوری زندگی کنم وبرای چه به این دنیا اومدم .
هدف من لذت بردن از زندگیه ،اینکه خوب زندگی کنم اما درست واز ازمسیر هموار وزیبا .میخوام خودوخدای درونم رو بشناسم
اما هدف خدا از اوردن من توی این دنیا چی بود
رسالت من چیه ؟
یاد حرف عزیزی افتادم که چند سال پیش بهم گفت موقعی که هنوز نمیدونستم چی میخوام وهیچ اطلاعی از خودم وخدای درونم نداشتم وتازه میخواستم توی این مسیر قرار بگیرم
گفت تو باید انقدر روی خودت کار کنی تا یک درخت تنومند وپر بار بشی درختی زیبا که ادم ها تا بودنت توی این دنیا هم از میوه ت وهم از سایت استفاده کنند ولذت ببرند وزمان پایان تو در این دنیا از چوبت هم استفاده کنند
چقدر این سخن به من قدرت داد انگار تمام ابرهای سیاهی که جلوی چشمم بود کنار رفت ونور امید به زندگی وحرکت بر قلبم پاشید
امروز هم دوباره با اینن یاداوری ابرهای سیاهی که از دیشب بر قلبم سنگینی انداخته بود کنار رفت وقلبم بر هدایت های الهی باز شد ومن با دیدن فایل امروز متوجه شدم که مریم زندگی جاریست ومسائل تموم شدنی نیستن تا زمانی که تو نفس میکشی
این مسئله اومد تا تو رو بزرگتر کنه پس ازش نه فرار کن نه بزار نیشت بزنه
حلش کن این ماری که سالهاست تو را با نیشش ازار میدهد ،از خدا کمک میخواهم تا اگاهانه وخردمندانه وقدرتمندانه با این موضوع برخورد کنم ا
خدایا میدونی اگر یخوام خودم حلش کنم عاجز تر از اونم که بتونم کاری کنم پس تو بر زبانم بر رفتارم ببار چون تو اگاهی ودانایی .خدایا مرا بزرگتر از مسائلم کن وشجاعتی تا تغییر بدم هر انچه را که میتوانم وبپذیرم ودرک کنم انچه را که نمیتوانم تغییر بدم ودرکی که تفاوت هر دورا بفهمم
خدا رو شاکرم برای قرار دادنم در این مسیر الهی
ودرک اگاهی های این فایل
استاد از شما وخانم شایسته ی عزیز بابت همراهیتون در این مسیر الهی که ر برای ما زیباتر و راحت شده سپاسگزارم