سریال زندگی در بهشت | قسمت 174

سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جون گل و همچنین سلام به تمامی دوستای خوبم.

خب میخوام در مورد باورهایی که قبل از سریال های سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت در مورد جامعه ی آمریکا داشتم بگم براتون .اول اینکه چه باورهای داشتم :

۱.فکر میکردم آمریکا جامعه ای خیلی خشن و ستیزه جو داره و به خاطر داشتن مجوز حمل اصلحه جرم و جنایت زیاد میشه اونجا.

۲. فکر میکردم مردم اونجا خیلی سرد و بی روح هستن اکثرا.

۳.فکر میکردم نمیشه راحت داخل این کشور تفریخ کرد و کمپ زد.

اینا باورهای اشتباهی بود که داشتم ولی باورهای خوبی مثل اینکه:

۱ .آمریکا سرسبز و جنگل های زیادی داره و خوشگل.

۲.خیلی دوست داشتم به آمریکای مرکزی سفر کنم و فستیوال های خوشگلشون رو ببینم لذت ببرم.

۳.امکانات رفاهی خیلی بهترو زیبایی داره .

ولیکن اون باورهای منفی اینقدر زیاد بودن که حتی دوست نداشتم به خیلی ازشهرهای این کشور سفر کنم چه برسه به این که بخوام اونجا زندگی کنم یعنی اصلاااااا.!

خب حالا در مورد منشااین باورهای اشتباه بگم و همینطور خوب:

این باورهای اشتباه بزرگترینش از طرف خانواده بود که شنیده بودم دایی مامان و خانواده اش مهاجرت کرده بودن آمریکا که البته مال خیلی وقت پیش و دایی مامانم اونجا فوت کردن و اینطور میگفتن که دلیل مرگش این بوده که داشته از رستوران میومده بیرون و درگیری ایجاد شد و به ضرب گلوله مرده (اینو فقط من شنیده بودم از خانواده ام و اصلا نمیدونم درست یا اشتباه) ولی این داستان بیشترین ترس و احساس بد رو برای من داشت نسبت به این کشور .

و باور منفی دیگه اش از طریق فیلم ها ایجاد شده بود که کلی اتفاقات خطرناک داخل جنگل و رودخونه هاش میوفته.

و اون باورهای خوب در مورد آمریکا هم داخل فیلم ها و مستند های بود که دیده بودم.

ولی بعد از دیدن سریال زندگی در بهشت وسفر به دور آمریکا خیلی باورهام تغییر کرد مخصوصا در مورد خشونت و وحشی بودن کشور آمریکا اینکه مردم اینقدر با هم خوب و مهربونن اصلا کسی تعارف نداره همه روراست و یک رنگ هستند به هم احترام میزارن و عشق میورزن و کلی زیبا های دیگه و واقعا باورم در مورد آمریکا تغییر کرد خیلییییی زیاد .

مثلا قسمت هایی که دوستاتون میومدن پارادایس و در کنار هم بودین،زمان هایی که از گشت زدن هاتون داخل شهر و فروشگاه ها ویدیو میزاشتین خیلی حس خوبی بهم میداد.همینطور مواقعی که فستیوال یا جشنی و شما ویدیو میزاشتین باز هم و یا کمپ زدن هاتون با آروی خیلی به من در دیدن واقعیت کمک کرده بود .

دوست دارم بیام اونجا و شما و مریم جون از نزدیک ببینم و در کنار هم بریم کمپ بزنیم و لذت ببریم به همراه همسر عزیزمممممم.

یک موردی که دوست دارم اشاره کنم اینه که من کلا از اخبار بدم میاد و اصلا گوش نمیدم یا مثلا قدیما که تو مدرسه میگفتن مرگ بر فلان کشور من اصلا و ابده بیان نمیکردم چون حس بدی بهم میداد و با خودم میگفتم چرا باید این حرفو بزنم اصلا دلیلی نداره .

و این قضیه که تقریبا ورودی منفی کمتر بوده زود تر و با مقاومت کمتر راحت تر میشه تغییرش داد و زیبایی هارو دید و بهشون توجه کرد .