https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/06/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-06-05 07:42:142025-04-14 21:21:27سریال زندگی در بهشت | قسمت 174
898نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام استاد عزیزوخانم شایسته مهربان که همیشه وقت میذاره و از زیبایی ها فیلم میگیره و ازهرآنچه که از طبیعت و اطراف لذت میبره برای ما به تصویر میکشه که ما هم کانون توجه و تمرکز بر نکات مثبت تغییر کنه من هرموقع ک سریال زندگی در بهشت نگا میکنم واقعا لذت میبرم و انرژیم و روحیمم مثبت میشه وازتون بینهایت سپاسگذارم.
من ذهنیتم از آمریکا این بود یعنی تو فیلم و سریال و اطرفیان که میگفتن این بود که اونها خیلی وحشی و ستمکارهستن و هرکس زورش بیشتر باشه پولشم بیشتر و پولدارتر وخانواده ای ندارن و هرکی به هرکی و هرکس دلش بخواد مثلا باهرکی دوس بشه حالا با زور اصلحه یا اجبار ومسلمان هایی که اونجا هستن میکشن و بهشون زور میگن و مسخرشون میکنن و کلا نمیزارن به راحتی در امریکا زندگی کنن و آب و هواشم گرم و خشک واینطوری که مثلا تو دبیرستان ها اصلحه میبرن و هرکس با کسی مشکل داشته باشه درجا اون میکشن ونژاد پرستی دارن وسیاه پوستها رو میکشن و نسلشون از بین میبرن و بین همه فرق میذارن بین سیاه پوست و مسلمان و غیرمسلمان واینکه من شنیده بودم کسی که میره امریکا اینطوری که کسب کار خوبی نداره وهمه رو استخدام میکنن که تو رستوران کار کنن و کارگری کنن و ازشون کار میکشن و اینکه همیشه باخودم میگفتم که چه کاری بریم امریکا که نا امنی وجود نداره ونه کار هست تو ایران هم امنیت داریم و هم کار ولی خداروشکر با دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا دیدگاهم عوض شد واینکه اونجا همه باهم مهربان هستن و کسی با کسی فرقی نداره و به همه از جمله غریبه ها احترام میذارن و خیلی باهمه راحت هستن و خوشحال هستن و به هرنحوی میخوان خوشحال باشن و از زندگیشون لذت ببرن وچند وقته که سریال زندگی در بهشت نگا میکنم خیلی دیدگاهم نسبت به زندگی و به اطرافم عوض شده روحیمم رفته بالا و خوشحالم و از زندگیم لذت میبرم و برای هرچیزی که دارم خداروشکر میکنم و قدرشو میدونم قبلا اینطوری نبود شوهرم همیشه باهام دعوا میکرد اختلاف داشتیم و پرخاشگر بود ولی خیلی وقته تغییر کرده و خیلی مهربان و بهم احترام میذاره و کلی هم تو کارها خونه بهم کمک میکنه و خیلی تو زندگیم آرامش دارم و آرامش داریم خوشحالم که باشما آشنا شدم و از راه دور دستتون بوس میکنم وبراتون آرزویی سلامتی و آرامش میکنم.
با سلام و احترام به استاد عزیزم و خانم شایسته محترم ،
در اول شکرگزار خدا هستم که به من کمک کرد تا در این مسیر قرار بگیرم و بعد سپاسگزار شما استاد عزیز و عشق جانم هستم که این فایل های زیبایی همچون زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا رو میسازید .
واقعا انقدر این سریال ها برای من جذابه که از سریال های خارجی روی بورس امروزه برام جذابتره و یکی از علایق شخصیم اینه که موقع ناهار خوردنم که عموما عصر هستش قطعا این سریال و پِلی میکنم و ازش لذت میبرم .
سوال ۱ ) قبل از دیدن این سریال ها چه دیدگاهی در مورد آمریکا داشتم ؟
در اول که من چون دهه شصتی هستم از وقتی یادمه تا چیزی کم میشد تا نایاب میشد میگفتند، آمریکا تحریم کرده !
هر وقت یادمه شعار میدادند تو تلویزیون و رسانه ها که : امریکای خونخوار و جهانخوار !
حتی یادمه تو مدرسه وقتی ابتدایی بودم تو گروه سرود ، موسیقی هایی میخوندیم که توی اون حتما به ظالم بودن امریکایی ها و مقاومت ملی ما اشاره میکرد !
اجازه بدید به موضوعی اشاره کنم که یادآوری کنم قانون داره چجوری کار میکنه ؛ من تو محل کارم همکاری داشتم که ۲ برادرش امریکا زندگی میکنند و ایشون وضع مالی خوبی داشت و آرزو داشت بره آمریکا ولی همیشه میگفت تو امریکا نژاد پرستی هست، باید فقط کار کنی ، اونجا پر گروه های خلافکاره و ..
حالا این تجربیات از کجا میومد براش ؟ یه روز داشتیم حرف میزدیم همش تو حرفاش میگفت داداشم میگه تو امریکا پر از گروه های خلافکاری هست و اونجا باید فقط کار کنی و همه مردم امریکا نژاد پرستند ، چون دوست من این حرف ها را باور کرده بود و ذهنش مقاومت داشت نسبت به مهاجرت، مدام براش اتفاقاتی میفتاد که نمیتونست بره و مطمئنم اگر هم میرفت ، اونجا تجربیاتی داشت که با باورهاش همخوانی داشتند.
حتی تو فیلم های امریکایی که به خورد ما میدادند که سبک وسترن یا مثلا رمبو بود هم فقط خونخواری و وحشیگری و خشکسالی و فقر و بدبختی نمایش داده میشد و خیانت و دروغ و قتل و فحشا رو رواج میدادند.
سوال ۲ ) چرا این نگرش را داشتم ؟
من کم کم وقتی دیدم تو مدرسه و فضای حاکم بر جامعه و فیلم ها و رسانه ها همش مدام میگن امریکا چقدر ویژگی های بد داره ، منم کم کم باور کردم و پیش فرض هام شکل گرفت حالا چراشو نمیدونستم !🤦♂️😀
آخه بگو پسر خوب پیش فرضو انقدر راحت به خوردت دادن ، فکر کن ، تحقیق کن و بعد قبول کن و نتیجه بگیر .
سوال ۳ ) دیدن مستندات فایل های استاد چه تغییراتی در نگرش رضا ایجاد کرد ؟
استاد جانم چی بگم … چی بگم که اولین قسمت ها انگار داشتم آدم فضایی هارو میدیدم 😀
– بنیان خانوادگی : چقدر اخه تفاوت بود بین پیش فرض هایی که من باور کردم تا واقعیتی که تجربه شما میکنید .
خانواده هایی میدیم که چقدر با هم خوبند ، عشق واقعی بین اعضای خانواده ، احترام همه اعضا خانواده به هم ، حتی وقتی خانواده ها با هم هستند در جایی، فقط حواسشون به خودشونه و نه دیگران ، چقدر همه چیز سر جای خودشه و خانواده فقط در راستای عشق و احترام و شادی و حال خوب بقیه عمل میکنه .
– عشق : من واقعا زوج ها و خانواده هایی رو در سریال های شما میبینم که باورم نمیشه مگه عشق انقدر زیبا و خالص هم میشه ؟!
افراد مسنی که سالم و سلامت با حال خوب در کنار هم دارند در صلح زندگی میکنند .
و خانواده هایی که هم فرزندان به پدر و مادر و همپدر و مادر به فرزندان عشق می ورزند و همگی حالشون خوبه !
– شادی : چقدر در استِیت پارک و در پارادایز خودتون و لب ساحل و هر کجا میرفتید همه داشتند شادی میکردند .
آخه مگه میشه ؟؟
خدایا حتی یک نفر که تنها بود هم داشت برا خودش کاری میکرد و مثلا موسیقی گوش میداد و لذت میبرد.
وای از این همه در صلح بودن با خودددد😍
– امنیت اجتماعی : چقدر پلیس ها مودب بودند، چقدر مردم محترمانه با هم حرف میزدند ، چقدر همه دوست داشتند به هم کمک کنند و به شما که البته مدارتان در فرکانس آنها بود، چقدر راحت مثلا خانم شایسته شب تنها در پارادایز بودند و یا مثلا وقتی در پارکینگ لات برای آپلود فایل ها بودند، پلیس می آمد با رفتار مودبانه میپرسید : همهچیز خوبه ؟ و چقدر همه چیز در سر جای خودش است …شما از آمازون بسته سفارش میدادید و مدت ها پشت در پارادایز می موند و بدون کوچکترین مشکلی !! …فقط میشه گفت مگه داریم …. الله اکبر… این حجم از مردم نیک و شایسته در یک جا 😍
– آزادی : هر کس در ساحل یا خیابان هر جوری که دوست دارد هست با هر سلیقه ای ، با هر پوششی و با هر دینی ..
چقدر به ما دروغ خوروندن !
– انسان دوستی : چقدر مردم همدیگر را دوست داشتند، بارها دیدم که مردم با یک خانم مثلا باردار و یا یک شخصی که ملیت متفرقه دارد ، چقدر با ادب و احترام برخورد میکنند.
– آزادی مذهبی : همین بس که در ساحل دریا که جایی است که مردم برای تفریح و شنا می آیند ، یک شخص با اعتقادات مذهبی خودش به راحتی پوشش خودش را داشت و جالب اینکه هیچ کس نه او را آزار میداد و نه مشکلی ایجاد میکرد براش .
– کیفیت کسب و کارها : در دو مبحث میتوان گفت : یکی وقتی چیزی میخریدید ( مثلا ابزار میلواکی و یا وقتی برای انجام کاری یا خدماتی به پارادایز می آمدند ، چقدر کارشان را تا لحظه آخر به درستی و با بالاترین استانداردها انجام میدادند )
دوم وقتی مثلا به فروشگاه یا رستوران ها میرفتید ( همه چیز با کیفیت بود و آیتم های خوراکی تازه بودند و من هر چه میدیدم ثروت و فراوانی بود که جاری بود تو اون مکان ها )
– صداقت مردم : وقتی در فروشگاه میرفتید چیزی را میخریدید ، فروشنده یا متصدی چقدر بدون جانبداری راهنمایی میکرد و این مورد در خرید های اینترنتی هم بود .. مثلا وقتی رفتید و تراکتور خریدید ، چقدر متصدی قشنگ توضیح میداد و دنبال به قول معروف انداختن جنس خودش نبود و من فقط لذت میبردم و تحسین میکردم .
سر سبزی : برای منی که فکر میکردم امریکا بی آب و علفه ، یه باوری شکل گرفت که یکی از بهترین نقاط و سرسبزترین مکان ها برای زندگی آمریکا هست ، چقدر اتوبان و خیابون های تمیز و سر سبز هستند … چقدر همه چیز رنگ زیبای سبزداره و یه جورایی فسفریه ، من عاشق امریکا شدم واقعا😍❤.
استاد مهربان و عزیز و دوست داشتنی ام
واقعا خدا را شکر که انسان نیک و شایسته ای چون شما در مسیر زندگی من قرار گرفت .
درود بر شما استاد عزیز و همسر گرامی اتون خیلی سبک فکر و زندگی شما رو می پسندم و حدود یکسال هستش که با فایل های شما آشنا شدم و کمابیش پیگیر هستم و در تلاش برای تغییر خودم هستم.
شاید باور اتون نشه من چند سال هست که قصد مهاجرت دارم و در حال اقدام هستم. و وقتی به کشور مقصد برای مهاجرت فکر می کردم هیچ وقت آمریکا توی گزینه هایم نبود تا قبل از اینکه سریال زندگی در بهشت رو ببینم با اینکه ۳ تا از عمه های من و حتی عموی همسرم هم اونجا زندگی می کنند.
تصور من از آمریکا و بیشترین ترس من آزادی اسلحه بود که فکر می کردم چقدر خطر آفرین هستش و آدم امنیت جانی نداره و هر آن ممکنه تیراندازی بشه. البته دوست دارم در این مورد هم شما توضیح بدید، چون هنوز این ذهنیت من کاملا پاک نشده، اما با دیدن فیلم های شما آرامش و شادی که در مورد آمریکا، مناظرش و مردمش فکر نمی کردم رو دیدم و حتی بعد از چند ماه توی گزینه های مهاجرتم اومد و خیلی خوش بین شدم که باعث شد لاتاری رو شرکت کنم که البته اسمم در نیامد.
اما به هر شکل ما و تمام مردم دنیا یک تن واحد هستیم و رسالتی که شما بسیار زیبا انجام می دهید به نظر من علاوه بر آموزش توحید عملی و قوانین جهان هستی و تغییر نگرش های ما انسان ها، نزدیک تر شدن و احساس ما انسان ها بهم هستش و از لحاظ اینکه اونها هم مثل همه آدم های دنیا هستند و نه وحشی و یا بی ریشه و بی محبت، مثل خیلی از چیزهایی که تلویزیون نشون می ده.
من اصلا فکر نمی کردم که آنها هم مثل ما ایرانی ها وقتی همسایه جدید میاد ازش استقبال می کنند و حتی کیک و شیرینی براشون می برند. حقیقاتا شگفت زده شدم.
و این تغییر نگرشی که با بیان این مطالب ایجاد می کنید به نظر من همانطور که اشاره کردم، علاوه بر همه آن آموزش ها به زیباتر شدن فکر ما انسان ها نسبت بهم و گسترش عشق و محبت بین دو ملت کمک می کنه و به نوبه خودم ممنون هستم.
اگر در جهت گسترش این فرهنگ هم برنامه داشتید بنده خوشحال می شوم که همکاری کنم.
ایام به کامتون و لب هاتون مثل همیشه خندان باشه ان شالله.
باعرض سلام خدمت همه دوستان گلم و استاد دلم حسین جون ومریم خانوم شایسته
من نسبت به امریکا ذهنیت بدی نداشتم به دلیل اینکه پسر عمه های بابام سه تاشون امریکا زندگی میکردند
وقتی که ایران میومدند ما میرفتیم دیدنشون واز امرکا فقط خوبی میگفتند ولی یه چیزی که نسبت به ایران متفاوت میگفتند
این بود که اینجا قانون منده وکسی نمیتونه از زیر کار در بره واین واسه ما ترسناک بود که به بهانه چایی یا دستشویی
می تونستیم از زیر کار در بریم البته که یکی از پسر عمه های بابام یه دختری داشت که تو اون سالهای اواخر هفتاد با دوست پسرش خیلی راحت بودند وپدر من اینو شنیده بود وهی این تکرار میکرد که حرمت خانواده کم رنگه تو امریکا
از اینا بگزریم چند روز پیش یکی از دوستام میگفت با یه پسر بچه ای اشنا شده که گفته تو خانواده ما تلویزیون فقط زندگی در بهشت نشون میده واین داره اروم اروم دیدگاه مردممون به صورت سیستمیک تقییر میکنه من یادمه تویکی از قسمتای سفر بدور امریکا توی پیتز بورک یه خانومی از استاد ومریم جون خشش اومد و نه اینکه به خونه دعوتشون کرد بلکه تو فروشگاه شیرینیاشونم حساب کرد یا قسمت امیش ها که قبل از دیدنش من دیگه همچین ذهنیتی در مورد امریکا نداشتم که تا این حد کسی کاری به باورها یا طرز تفکر ادمها نداره که تو به سلیقه خودت لباس بپوش یا اسبودرشگه سوار شو وکسی اصلا کاری به کارت نداشته باشه
من یادمه یه فیلمی نشون میداد تلویزیون دهه هفتادکه تو فلستین بازی کرده بودند که اسراییلیا حمله کردند فلستینیارو قتل عام کردند ویه خانواده که بچه دار نمیشدند یه بچه شیری رو به سرپرستی قبول کردند واسمشم گزاشتند شمعون که این بچه پدرو مادرش به دست اسراییلیا کشته شده بودند ومادر بزرگ این بچه به عنوان دایه از این بچه مراقبت میکرد که در اخر این بچه رو تو قطار برداشت وپرید بیرون وما وقتی کسی رو میخاستیم لقب بد بهش بدیم میگفتیم سگ اسرایلی استاد ومریم جون حتما یادشونه یاما دهه شصتیا یاهفتادیا اون موقه تلویزیون هفته ای پنج شیشتا فیلم نشون میداد بقیش سریالای عجیبو قریب بود مثل اینیه عبرت ولی من یادمه مردم اون سالها خیلی هم بحث اینکه توامریکا ناامنیه یا یه کشوریه با کلی انسانهای پست وشیطان صفت نداشتند یه ده سالیه که افکار عمومی خیلی تقییر کرده ودر کل بعد از سریال سفر به دور امریکا وسفر به دور امریکا من گفتم اگه قرار شد یه روزی مهاجرت کنم فقط به امریکا فکرمیکنم الانم که به لطف اله قدم یکو تهیه کردم ودارم کار میکنم ودر اینده چکابهای فرکانسی جدیدی از خودم به جامیزارم امیدوارم که از نوشته هام نهایت لذتو ببرید خدانگهدار
من خیلی اهل نوشتن کامنت نیستم ولی این قسمت دیگه نتونستم فقط بیننده باشم گفتم هرجور شده باید حرف دلمو بگم
اولین چیزیکه منو مجبور کرد که کامنت بذارم آرامشی بود که در لحن و تن صدای استاد بود اونم حین پخش تصاویر .
که هر بیننده ای رو وادار به واکنش میکنه و نذاش اروم بشینم .
و اما در مورد امریکا بگم …….
من از بچگی تو فیلما دیده بودم امریکا پر از کاکتوسه 🌵
پر از خاکه
پر از بادهاییه که زوزه میکشن😰
پره از حیواناتی مثل آفتاب پرست که اصلا دوستشون نداشتم
همش آفتابه گرمه
با توجه به این شرایط تو ذهنم مردمی رو میدیدم همه غمگین همه افسرده همه تو خاک و افتاب دارن بهم میتازن
همش بنظرم میومد مردمش خشمگینن تا فایل هاکی رو یخ رو دیدم که چقد به دوربین میخندن و ابراز احساسات میکنن پیش خودم گفتم مگه میشه ….تا این حد ذهنیت بدی داشتم
در مورد آمریکاییها همش بنظرم میومد با بدنهای هیکلی و قد بلند دارن جنگ میکنن
حق همو میخورن …وای خدا منو ببخشه این دیگه چه طرز فکریه که من داشتم …….
تا این سلسله فایلها و سریالها کلا ذهنیت منو تغییرداد بهم فهموند که بابا تا حالا هر چی فکر کردی الکی و اشتباه بود
چقد امریکاییها خونگرمن چقد مهربونن چقد واکنش مثبت نشون میدادن نسبت به دوربین استاد
همه کنار هم با عشق با صمیمیت و با ارامش مسابقه رو دیدن
رقصیدن خندیدن شادی کردن عیش کردن نوش کردن و…….در نهایت با صلح و صفا راهی خونه هاشون شدن
چقد خوبه دیدن این صحنه ها
چقد خوبه یاد بگیریم این نوع رفتار و برخورد با همنوع رو
چقد حس خوبی به آدم میده که میشه اینجوری هم بود و اینجوری زندگی کرد
راستی چقد خیابونا تمیز و روشن بود پر بود از چراغهای خوشرنگ پر بود از درختان زیبا و سرسبز
پر بود از گلهای زینتی زیبا
خدایا اینهمه زیبایی و اینهمه نعمت تو یه مکان تو یه کشور مگه میشه
بله که میشه همینجور که شده
نوش جونتون ای شهروندان مهربون و حرف شنو و با اصالت آمریکایی
نوش جونتون استاد عزیزم با اون کنترل ذهنتون که هدایت شدین به اون خطه زیبا و خوش اب و هوا و پر از آب
ایمیل اول صبح که دیدم مسابقه گزاشتین به خودم گفتم برم ی زلزله دیگه استادحتما برامون ترتیب داده . . . .
یادمه اولین بار که فایل های سفر به دور امریکا را دیدم شوک شده بودم . . مگه داریم . . . خیلللللی خوبتر از اونی بود که همیشه فکر میکردم
برای خیلی از ما امریکا تبدیل شده بود به یک آرزوی دست نیافتنی . . . اولین نکته این بود که به خودم میگفتم این همه آدم هر روز مهاجرت یا مسافرت میکنن به راحتی پس چراا هی همه جا داد میزنن نه نمیشه رفت امریکا غیر ممکنه
از باورهای محدود کننده که از اول زندگی داشتم یادمه روزنامه دیواری هایی که با شعار مرگ بر امریکا درست میکردم و چون من نقاشی خوبی داشتم همیشه طرح های خلاقانه عالی برای وحشتناک بودن و خون خوار بودن میکشیدم خخخخ . . البته کلی مدرسه جایزه هم میداد فقط برای اینکه ی بچه مدرسه ای با لوح پاکش برای مرگ دیگری فریاد بزنه . . . ما خوبیم
تو خانواده مذهبی ها که دیگه بدتر . . یادمه خالم میگفت اینا که میرن امریکا بی دین و ایمان میشن . . .اما الان که نگاه میکنم خیلی هم با ایمانتر هستن مردم امریکا . . . باورهای خوب و سلامت دارن پس خدا هم براشون همه کاری میکنه . .
یادمه از فامیل اگه کسی از خارج میومد مامانم سوغاتیاشونو استفاده نمیکرد . . حرامه ، معلوم نیس پولش از کجا اومده . . شکلات اگه سوغات میومد که حتمااااا مشروب داشت توش و منهدم میشد . . . خندم میگره واقعا وقتی یادم میاد . .
اما من همیشه تو فیلم ها میدیم که اگه علمی قراره پیشرفت کنه از امریکا میاد هرگونه نوآوری یا کارافرینی اول از امریکا میومد . . چون اونجا فراوانیه و ثروت داره ، . .
تو سریال زندگی در بهشت واقعا کیفیت بالای زندگی را میشه دید ، فراوانی را میشه دید ،
سفر به دور امریکا که من واقعا با شما همسفر بودم از تمیزی خیابونا، از خونه های زیبا و اینکه چرا همه خوبن واقعا . . .از فروشگاه های پر از فراوانی، اینکه برای همه مدل آدم هر چی بخاد با هر قیمتی هست که حتی همون آدم کم درآمد هم باز کیفیت خوبی از زندگی را تجربه میکنه
از باز بودن نگاه مردم به هم ، هر لباسی بپوشی یا هر زبونی داشته باشی قضاوتی نمیشی و احترام داری و انسان بودنت را به رسمیت میشناسن
اون قسمت که استاد رفته بودین برای تعویض پاسپورت که ی اتاق توی سفارت پاکستان داشتیم چقدر به من بر خورد و گفتم ما با دست خودمون دشمن فرضی ساختی و هم چنان در پیله افکارمون هستیم . . . همین که امریکا را دست نیافتنی میبینیم . . . خدا که چیزی را از ما دریغ نکرد اما ما از خودمون دریغ کردیم . . آیا پیامبر من پیام آور صلح نبود؟ نگاه خداگونه یعنی چی
همیشه از خودم میپرسم این تضاد که ما جوانان ایران همه با آن روبرو هستیم که وقتی میخای اپلای کنی حتی به گزینه امریکا به ذهنمون اجازه نمیدیم فکر کنه انگار ی جای کره زمین هست که نمیشه دید سخته و نشدنیه اما شما نشون دادین حتی در همین شرایط اقتصاد و سیاست هم میشه
یادمه فامیلی داشتیم ایران که بودن خیلی فقیر بودن و ظاهر صورت و لباس خوبی نداشتن بعد رفتن امریکا بعد ۸ سال برگشتن با این شرایط که تو مری لند امریکا خونه ویلایی داشتن ، ماشین داشتن، سوغاتی فراوان آورده بودن با بهترین برندها، و البته خوشگلتر و باکلاستر و شادابتر بودن و از دوستای خوبشون تو امریکا تعریف میکردن . . . این شده بود باور من هر کی از امریکا میومد واقعا هم آدم شادتری بود هم پولدار و همه میخاستن با اون باشن و با اون حرف بزن چرااا؟ چون ذهن ثروتمندی داشت و میشد ازشون چیزای جدید دید و شنید و یادگرفت . . . سبک زندگی شما هم خیلی از ما را تغییر داد استاد
استاد همین اتوبوس شما کلی خاطرخاه داره . . . همین که در این کشور برای هر نوع خواسته ای امکانات تعبیه شده ، امکان تخلیه فاضلاب و پارک جنگلی های تمیز . . . تفریح در امریکا که با ساده ترین فضا ها میشه لذت برد . . . و شما یاد دادین از مسیر لذت ببریم
دور هم مسابقه تماشا میکنن تو خیابون اما تو ایران انگار فقط پسرا اجازه جشن و شادی برای فوتبال و مسابقات را داشتن و اگه دختر میخواست شادی کنه عیب بود البته الان سعی کردن بهتر بشه اما باز هم دخترا نقشی در شادی های ورزشی ندارن حدودیت هایی که با گذشت سالها هنوز هم هست و ما دخترا به خودمون اجازه ندادیم برای تیم مورد علاقمون شادی کنیم
زندگی در بهشت که کاملا امنیت را در امریکا به وضوح نشون میده نه دزدگیر نه دوربین نه دیوارکشی و هیچ کس هم مزاحم نمیشه و همه به حقوق هم احترام میزارن
زندگی در بهشت به معنای واقعی کلمه . . .
تو امریکا هر کسی کار خودشو به درستی انجام میده و همین باعث رشد شده، مثلا اون شرکت که وقتی شما خونه نیستین هم میاد و تعمیرات لازم را براتون انجام میده و میره حالا اگه ایران بود که حتما میگفتن دزده و سوظن و بدبینی فراوان
اینجا تو مدرسه یادمه میگفتن امریکا با ثروت یهودیان میچرخه جنس امریکایی نخرین . . . امریکا اسلحه آزاده مدرسه نمیشه بری اونجا یا تجاوز میکنن یا میکشن همه رو، طهارت ندارن ، هر کی حجاب داشته باشه اخراج میشه . . . یاد ندارم نکته مثبتی گفته باشن ولی پسر شما رفته اردوی مدرسه که باعث رشد شخصیتی دانش آموز و مهارت زندگی میشه براش و با اینکه ایرانیه اما دوستای زیادی داره و کسی هم اذیتش نکرده
تلویزیون مراسم عزاداری امام حسین تو امریکا را که میخاد نشون بده ی اتاق کوچیک را نشون میده که انگار یواشکی اومدن و خفقانه . . . در صورتی که یکی از دوستای خودم تو امریکا مسجد میره نماز میخونه
همین اخبار پاندمی (اسمشو نیار) چقدر هر روز تیتر میزدن آمار مرده های همه جای دنیا یعنی استاد میگین اعراض کنید این اخبار بیماری هر جا هر جا بودی میشنیدی و نتیجه ترس و ناراحتی روحی اما شما گفتین امریکا اصلا جدی نگرفتن ی ویروس ناچیز رو و همیشه برای همه ما سوال بود اونجا نه زیاد ماسک زدن نه چیزی از روال خارج شده و اینگونه از مدار بیماری خارج موندن و به حیات خودشون ادامه دادن
مثلا در امریکا شما رفتین واکسن زدین به راحتی و با میل خودتون و به اندازه همه هم بود اما اینجا ذهن فقیر ترس وحشت از جا موندن از واکسن بود
همیشه به خودم میگفتم امریکا اخر دنیاست و اونجا بیشترین پیشرفت ها و زیبایی ها را میشه دید و فایل های بی نظیر و شواهد محکم در زندگی شما مهر تایید بود که همه بچه های سایت عاشق امریکا بشن
پیشاپیش کامنت آن دوستی که برنده جایزه شماست را تحسین میکنم
سلام و درود به همه ی هم قطارهای عزیزم تو این مسیر رسیدن به حال خوب و درست کردن افکار اشتباهی که خواسته و ناخواسته تو ذهن ما شکل گرفته حقیقتش من زیاد اهل تلویزیون نیستم و نبودم از اخبار که کلا بدم میاد برای همی بگراند خاصی درباره ی آمریکا نداشتم کلا دیدگاه خاصی درباره ش نداشتم اما همیشه فکر میکردم که آمریکا کشور فرصت هاست و خیلی دست نیافتنی برای همه من عاشق سریال سفر به دور امریکا هستم خیلی این سبک مستند های واقعی از زندگی و دوست دارم روزمرگی ها خیلی ها رو خسته میکنه اما من عاشق دیدن زیبایی های زندگی خودم و دیگرانم وقتی قسمت به قسمت میدیدم سریال و خیلی ذوق میکردم کلی از قسمت هاش و انگار خودم هم پا به پاتون توی تجربه ش شریک بودم و کاری که اون سریال با من کرد این بود که میشه واقعا میشه ما هم بریم ی همچین جاهایی دست یافتنی باید بخوایم من فکر میکردم اگه زبانمون خوب نباشه واقعا نمیشه هیچ جای دنیا مخصوصا آمریکا سفر کرد یا تو ورژن بالاتر زندگی کرد اما ماجرای کوکومبر که استاد و مایک سرش شرط بستن و اون خانمی که با مهربانی اونقدر قشنگ براشون توضیح داد که معنیش چی میشه این فکر و تو ذهن من کمرنگ تر کرد نمیگم کلا برد چون هنوز باید کار کنم رو خودم اما چیزی که سریال سفر دور امریکا در من بهتر کرد ذهنیت دست نیافتنی بودنش بود
ممنون از استاد و خانم شایسته ی عزیز برای ثبت و به اشتراک گذاشتن این تجربه های ناب
سلام به استاد اگاهی استاد عباس منش و مریم شایسته عزیز که به قول همسرم مریم منش
در مورد سوالی که مطرح کرده بودید حسم بهم گفت برای اولین بار نظرم رو توی سایت بنویسم
اینطوری بگم که من توی یه خانواده بسیار سنتی و مذهبی و البته پدر سالاری بزرگ شدم و از همون بچگی خیلی ادم کنجکاوی بودم برای پیدا کردن و کشف چیز های جدید
یادم میاد حدودا ۸ سالم یود و پسر عموی مادرم که چندین سال بود ژاپن زندگی میکرد به ایران اومده بود و به دید و بازدید همه فامیل اومده بود و برای کل فامیل به نوعی هدیه اورده بود که برای بچه های فامیل ماشین اسباب بازی فلزی کوچک که درب و کاپوت ماشین ها باز میشد از شانس خوب من برا من و داداشم هم یکی اورده بود
تو همون عالم بچگی که با این ماشین من و داداشم که ۲ سال از من بزرگ تر بود نوبتی بازی میکردیم به حرف های این فامیلمون و احساس خوبی که بهش داشتم بابت دادن کادو هایی که داده بود خیلی دقت میکردم که اره خارج خیلی خوبه درامد خوبه و شرایط زندگی خوبه ازادی هست و ……
این که من تصورم از خارج این بود که همچی عالیه تو عالم بچگی با من بود تا این که یه کم بزرگتر شدم و خواستم انتخاب رشته تحصیلی کنم و برای ایندم تصمیم بگیرم پدرم میگفت باید بری رشته های هنرستانی ولی من که میخواستم برم خارج و رویایی که تو کودکی تصور کرده بودم رو به حقیقت بپیوندم رو دنبال کنم تا اینکه با چند شب غذا نخوردن رفتم رشته کامپیوتر و تا مهندسی نرم افزار ادامه دادم چون حرف های فامیل خارج رفته مون همش تو گوشم بود که رشته ای برم که یه روز برا مهاجرت بتونم اقدام کنم
از طرفی پدرم مخالف صد در صد مهاجرت بود و همیشه میگفت بچه برزگ کنی و بری اون سر دنیا که چی
من بچه بزرگ کردم که عصای پیری و کوریم باشه نه اینکه ول کنه بره یه جایی دیگه
اگه به حرف من نباشید با پسر های تو خیابون فرقی نمیکنید اونا همه پسرن! پسر های من باید به حرف من باشن (دوست داشتن شرطی)
از این حرف ها و تکرا بی نهایت این جمله که اسمون خدا همه جا یه رنگه خیلی زرنگی اینجا زندگی کن و……
خلاصه براتون بگم چنان در ذهن ۷ تا بچه هاش نفوذ داشت که نگو تا جایی که داداش بزرگم که ۷ سال از من بزرگتره ۱۲ سال پیش تا یک قدمی مهاجرت به استرالیا پیش رفت ولی پدرم باکلامش و البته باورهای محدودی که درون ما گذاشته بود کار خودش رو میکرد و اون هم مهاجرت نکرد
تصور من از خارج از کشور و فرهنگ های دیگه اون موقع ها خیلی افتضاح بود همش تو ذهنم به خاطر باور های محدود کننده ای که همیشه همراه من بود این طوری فکر میکردم که اونجا بی اخلاقی موج میزنه امنیت نیست روابط نامشروع و فساد زیاده پول دراوردن خیلی سخته و باید جون بکنی خیلی خیلی نژاد پرست هستن و اصلا نمیشه باهاشون ارتباط گرفت و این باورها همش این رو توی ذهن من تکرار میکرد که بچسب به همین شهری که داری زندگی میکنی و یه لقمه نون در بیار بگذرون و همین باور های محدود کننده باعث شده بود که با اینکه سال های سال بود مستقل شده بود و ازدواج کرده بودم جسارت اینکه بخوام سفر خارج از ایران برم رو نداشتم تا اینکه به اسرار همسرم و البته درک سطحی صحبت های استاد از فایل های رایگان داشتم رو خودم کار میکردم که فایل های سفر به دو رامریکا اومد
وای خدای من نشونه از این محکم تر احساس کسی رو داشتم که تشنه اس و هر چی بهش اب میدی سیراب نمیشه همش میگفتم خدای من استاد میخواد با RV کل امریکا رو بگرده و فایل های سفر نامه رو هر قسمت ش رو بار های بار میدیدم و هی تحصین میکردم و میگفتم خدایا ببین تصورم در کودکی در مورد خارج داشتم درست بود – این همه فراوانی و ثروت که استاد داره تجربه میکنی – خدای من مگه میشه همه چی همه جا انقدر تمیز باشه
مگه میشه ابر های اسمون انقدر تمیز و نزدیک باشن و مثل پشمکن که ادم هوس میکنه بخورشون
مگه میشه انقدر ازادی و احترام به عقایت فرهنگ و نژاد از هر زنگی باوری
استاد باورهام شکست – به قول خودتون که توی یه فایل گفته بودید پس هست خدا جون منم میخوام – منم میخوام این زندگی رو تجربه کنم و با تموم وجودم خواستم
تا اینکه خدا من و همسرم رو هدایت کرد به یه سفر ۷ روزه به استانبول استاد خدا شاهده نفهمیدیم چطور روز اخر اومد اصلا انگار از روز اول ما به دنیا اومدیم برای تجربه زندگی پر از رهایی و ازادی و باید زندگی همین طوری باشه
من و همسرم مریم بانو عین دو تا کودک شب ها تو هتل گوگل میکردیم که فردا با چه اتوبوس یا کدوم خط مترو بریم به گردش و صبح با عشق با لباس راحت بدور از هر گونه قضاوت ماجراجویی خودمون روشروع میکردیم زندگی رو تجربه میکردیم و خدا میدونه که با چه انسانهای مهربونی اشنا شدیم که با اینکه زبونشون رو نمیدونستیم کمکمون میکردن
تو سفر که بودیم همش به مریم بانو میگفتم ببین استاد و مریم جان چه لذتی دارن میبرن خوش به حالشون که خونشون همیشه باهاشونه و اونا چه سطح از ازادی و لذتی رو دارن تجربه میکنن
وقتی برگشتیم همش داشتیم رو خودمون کار میکردیم با فایل های رایگان
خدا وکیلی فوق العاده ان
افتادم یاد شعر حافظ که میگه
آدمی در عالم خاکی نمی اید به دست ————– عالمی دیگر به باید ساخت و از نو آدمی
ما داشتیم با این فایل های رایگان زندگی میکردیم درک میکردیم و دریایی اگاهی که میگرفتیم تمرین میکردیم و عمل میکردیم و و یه ادم دیگه ای شده بودیم تا رسیدیم و شیوع این بیماری شد و فایل های زندگی در بهشت شروع شد . به مریم بانو گفتم بیا استاد تنهامون نزاشته
گفته میخواد برامون سریال درست کنه اونم سریال زندگی در بهشت
هر روز این همه ثروت و فراوانی رو میدیدیم و تحصین میکردیم خدا رو شکر میکردیم به خاطر این همه نعمت و ازادی زمانی و مکانی که شما داشتید تجربه میکردید و خیلی دوست داشتم منم در مسیر فراوانی پایدار باشم
که یه روز به مریم بانو گفتم حسم بهم میگه دوره ۱۲ قدم رو بگیرم و شروع کنیم با تمرکز رو باورهامون کار کنیم و گرفتیم و خدا میدونه چه مسیرهای شگفت انگیزی برامون باز میشه
سلام به استاد عزیز وخانم شایسته عزیز و همه هم فرکانسی هایم
به نام رب واحد که تمام قدرتها از ان اوست
در این فایلهای زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا خیلی درسها گرفتم وبه صورت تجربی حس کردم
شادی باهم بودن مردم
در کنار هم و ازادانه زندگی کردن و بدون نقاب لذت بردن از تمام لحظه ها
بنیان خانواده و روابط خانوادگی
یکی از اتفاقات خوب و قشنگی که همیشه من انها رو تحسین میکنم در کنار هم لذت بردن و رفیق بودن خانواده ها باهم است
که هم فرزندان با والدین و هم زن و شوهر باهمدیگر روابط عالی و بی نظیری دارند و از طرفی چیزی که برام خیلی جالب بود ازاد گذاشتن فرزندان به حال خود حتی در جاهای خطرناک مثل شنا کردن در دریاچه و رها بودن از بابت فرزندان توسط والدین
روابط اجتماعی مردم
واقعا انسانهای باشخصیت و مهربانی هستند وسرشان تولاک خودشان هست و مهربان و خوشرو هستند حتی وقتیکه یک غریبه را میینند انگار که سالهاست همدیگر رو میشناسند و خیلی جاها در اولین دیدار با شما انها سلام میدن و اگر نیاز به کمک داشته باشیم با تمام وجود کمک میکنند بر خلاف خیلی ها که میگویند ادم های بیروح و سردی هستند خیلی خونگرم هستند من به غیر از اینکه فایلهای زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا میبینم در یک کشور قدرتمند اروپایی دارم زندگی میکنم و دقیقا تمام ان برخوردها و شاد بودن و خونگرم بودم مردم و مهربان بودن را دارم تجربه میکنم و هر وقت اتفاقاتی که در سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا رو میبینم یاد این کشوری که در ان هستم میوفتم که چقدر اخلاقها شبیه هم هستند بی دلیل نیست که کشورهای جهان اولی هستند وبه قول استاد من دارم این زیبایی ها و خوبی ها رو تجربه میکنم ممکنه ادم های ناجوری هم باشند و من دوستانی دارم که این رو میگویند که نزاد پرستی رو تجربه میکنند اما به لطف خداوند من تجربه نکردم
امنیت اجتماعی
در این کشورهای جهان اولی انقدر امنیت بالاست که اکثر خانه هایی که در امریکا و اروپا میبینم بدون حفاظ هستند این یکی از نشانه های امنیت هست و امنیتی که من همیشه تحسین میکنم اینکه خانم ها و دختران ازاد و راحت و بدون ترس تردد میکنند
نزدیک به 2سالو نیم هست که در اروپا دارم زندگی میکنم و ان هم بعد از اشنایی با استاد و کاردن دوره قانون افرینش و باور کردن حرف های استاد و برداشتن ترمز ها. توسط خداوند هدایت شدم به این کشور زیبا یکبار نشده ببینم پسری متلک به یک دختر بزنه یا بحثی یا ازار و اذیتی ببینم
طبیعت
طبیعتی که در سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا دیدم واقعا قابل تحسین هست همه جا سر سبز همه جا زنده است حتی انجای کویری که استاد با موتور رفتن چقدر زیبا بود و چقدر سخره های قشنگ و زیبایی وجود داشت که ادم دوست داشت ان لحظه جای استاد باشه و انجا رو تجربه کنه یا ان همه استیت پارکهای سر سبز و قشنگ با ان همه رودخانه های جاری زنده با اب خنک خیلی حس زیبایی به ادم میده واقعا حس میکنم استاد بهشت رو داره تواین دنیا تجربه میکنه مثل فرموده های خداوند در قران که نهرهایی زیر پاهتیتان جاریست و از این حرفها من این کشور با این پهناوری و زیبایی رو تحسین میکنم
ازادی مشروع و نامشروع
من تجربه خودم در این کشور اروپایی رو میگم که به جرات میتونم بگم با تجربه دیدن فایلهای استاد 80 درصد این دو کشور از همه چیز شبیه
این کشورها واقعا ازادی بیش از حد رو به انسانها دادن به شرطی که کسی به کسی ضرر نرساند چیزی که استاد در فایلهاشون میگویند در دره قانون افرینش هم اشاره کرده چیزی به عنوان خیانت اصلا اینجا معنی نداره خیلی از میان سالها رو میبینم مجرد هستند هم خانم هم اقا به این دلیل که تا زمانی که باهم اوکی بودن زیر یک سقف زندگی میکنند و به هر دلیل وقتی که بخواهند از هم جدا میشوند فارغ از اینکه بچه دارند یا ندارند خیلی راحت از هم جدا میشوند و در این کشوری که هستم قدرت و حق با خانم هاست و خیلی به حقوق زنان احترام قائل هستند و مطمئن هستم در امریکا همینطوره اصلا این کشورها فکر کنم طرز زندگی کردنشان خیلی نه همه رفتارهایشان اما اکثر رفتارهاشون نزدیک به ان قانونی که استاد همیشه ان را تو دوره ها و فایل های رایگان شرح میده هست و این خیلی برام جالب بود
اینجا ازادی نامشروع اینکه هر طور با هر جنسیتی میتوان رابطه داشت مثلا ازدواج دو تا دختر باهم یا دوتا مرد باهم وجود دارد و ازاد هستند که با هم باشند و هیچ کس جرات ازار و اذییت این افراد را ندارد و دولت از این اقلیت به صورت جدی حمایت میکند
خشونت
در کشورهای جهان اولی ممکنه خشونت باشه اما مقایسه کردن انها با کشور ما و کشورهای جهان سومی زمین تا اسمان فاصله هست
ما در کشورهای جهان اولی به گفته استاد که همیشه از پلیس های کشور امریکا تعریف میکنند که مهربان بانظم و وظیفه خود را خوب انجام میدهند دقیقا همین است در ایران یادمه وقتی ما پلیس رو میدیدیم حتی اگر کاری نکرده باشیم میترسیم اما در این کشور ها احساس امنیت میکنیم چرا که در کشور ما نه همه اما اکثریت اگر شاکی بودی از کسی خیلی جاها باتو توری رفتار میشد که انگار متهم هستی اما اینجا همه چی به قول استاد سر جاشه خدایاشکرت
ازادی مذهبی
در این کشورها ازادی مذهبی به هر شکل و نامی وجود دارد کافی است فقط به کسی ازاری نرسانی با هر دین و مذهبی که هستی باش
کسی کاری ندارد که دینت چیست مذهبت چیست همه در کنار هم دارن زندگی مسالمت امیزی رو تجربه میکنند خود من به شخصه دوستانی از مذاهب و ادیان متفاوتی دارم خیلی باهم خوب هستیم و خیلی به هم احترام میگذاریم و زندگی خوبی در کنار هم رو داریم تجربه میکنیم سنی شیعه یهودی مسیحی بی خدا و……………… همه طوره همه در کنار هم به خوبی و ارامش زندگی میکنند و زیبایی این کشورها و پیشرفت انها از اینکه همه ازاد هستند که چه تفکری داشته باشند هیچ کس نمیتواند به کسی ضرری برساند و من چقدر از این قانون و تفکر خوشحالم
کیفیت کسب و کارها
در فایل های زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا زمانی که استاد برای خرید هر چیزی به فروشگاه ها میروند را میبینم و اینجا هم دارم در حد خودم تجربه میکنم
اول از هر چیز خدا رو شکر که قدرت خرید مردم بالاست همیشه سبد های خرید پر پر هست و بعضا دوتا سبد برای یکبار خرید پر میکنند هست
دوما صداقت در تولید محصول به طور مثال یک نوع بسکویتی استفاده میکردم و برای کنجکاوی عکسی که روی بسکویت زدن را با چیزی که داخل ان بود را مقایسه میکردم ودیدم مثلا 5 نوع بسکویت در ان پاکت هست و دقیقا همان چیزهایی بودند در عکس که در داخل پاکت بود و چندین بار اینها رو امتحان کردم شرکتهای مختلف دیدم واقعا صداقت دارند در کار
سوما یک قانونی در کشورهای جهان اولی هست که با توجه به محصول از 2هفته تا 2ماه میتوانید محصولی را که خریداری کرده اید را به هر دلیلی مرجوع کنید حتی اگر ان را استفاده کرده باشید و این چقدر قدرت به انسان میده که با خیال راحت ان محصول را بخرد و به هر دلیلیاگر نخواست مثلا کیفیت ان خوب نبود ان را پس بدهد و اکثر وسایل الکترو نیکی و برقی 2سال گارانتی تعویض دارد نه تعمیر و جدا خیلی خوب قانون را رعایت میکنند برای مثال دوستی دارم که ماشین اصلاح خریده بود بعد از یکسال ماشین اصلاح به مشکلی برخورد برد همان فروشگاه و برگه گارانتی در جا یک دستگاه مشابه ان را نو به او دادند یاد ایران افتادم وسیله برقی از مغازه طرف زدی بیرون بعد از یک دقیقه طرف پس نمیگیره خدا رو شکر از این همه نعمت و فراوانی که من به ان هدایت شدم
صداقت مردم
خیلی دل پاک و مهربان و زودباور هستند صداقت در اعمال و کردارشان را میشه حس کرد ادم های ارام و مشغول به خود هستند و از فضولی اجتناب میکنند کمک کردن به هم نوعان خود را دوست دارند حالا غریبه یا خودی باشد فرغ نمیکند کمک میکنند و من تجربه کردم واقعا انسان های دوستداشتنی هستند و چقدر دل زنده و شاد هستند و چقدر راحت زندگی میکنند و پیر و جوان هم ندارد همانطور که در فایل 173 دیدم پیرمردو پیر زنهایی را دیدم که مثل جوانها میخندیدند و میرقصیدند و شاد بودند و چقدر همه چیز جالب و زیباست چقدر همه چیز عالیست و همه چیز سرجاش قرار داره خدایاشکرت بابت این همه فراوانی که از طریق استاد در فایل ها نشانمان میدهی و بعضا خودمان تجربه میکنیم البته وقتی فرکانسها تغییر کنه این فراوانی ها و زیبایی ها را میبینیم
در نهایت این تجربه من بود از فایل های استاد و تجربه شخصی ام
از استاد و خانم شایسته نهایت تشکر وقدردانی را دارم که با این فیلم گرفتن ها و انگیزه دادن به ما که تمرکز به زیبایی ها داشته باشیم و به نکات زیبا توجه کنیم خدایا بابت استاد و سایتشون و دوستان هم فرکانسی سپاسگذار و قدردانم
همه رو به خدای منان میسپارم الله یار و یاورتان باشد
استاد عزیزم به نظر من باید یکی از آیتم های ثبت نام در سایت شما به این شکل باشه چون اینقدر نکات مثبت وتاثیرگذار در وجودمون نهادینه میشه اصلا یادمون میره چه باورهایی داشتیم
باورهای شما در مورد پول وثروت چیست؟
باورهایی شما درمورد آدمها وادیانشان چیست؟
باورهای شما در موردقومیتهای چیست؟
باورهای شما درمورد کشور امریکا واروپا چیست؟
وخیلی سوالاتی شبیه این
ولی درکل تاجایی که یادمه من
کلا با تلویزیون زیاد ارتباط نداشتم نه کارتون میدیدم نه فیلم
همیشه باورم درمورد امریکا این بود که هر کی بره اونجا برده وازهمه جهت ساپورته
یااینکه شنیده بودم امریکا خیلی خوبه چون بچه های مسئولان کشور اونجا هستند
(ولی بعددیدین فایلها شما فهمیدم که نه بایدخودت موفق بشی مکان باعث موفقیت تونمیشه)
فکر میکردم اعتراض کردن خوبه ویعنی حق رو درخواست کردن ولی شما به ما فهماندید که آدمهای فقیر همیشه درحال اعتراض هستن هیچوقت آدمهای موفق به فکر اینجور چیزهای نیستند
هیچوقت در باورم چنین چیزی قابل تصورنبود که یک کشور اینقدر امنیت داشته باشه هرکی تو کوک خودش باشه
در شنیده های من این بود که خارجی های مثل ایرانی ها از زندگی گرمی برخوردار نیستند
اما بادیدن اینها فهمیدم شبیه اونا هرجایی نیست چقدر بی بهانه میخندند چقدر نظم وانظباط دارند
چقدر مهربان هستند
چقدر توانمند هستند که توانستند با باورهای خودشان چنین کشور موفقی ایجاد کنند
چرا کشورهای فقیر فقیرترمیشوند چون همیشه از عاملهای بیرون ازخودشان
انتظار دارند
استاد عزیزم برنامه من اینچنین است که از قسمت اول سریال زندگی دربهشت رو دارم میبنیم ونکته برداری میکنم وکامنت میزارم
وبعدش هم میرم سراغ سفربه دور امریکا وهم چنین روز شمارزندگی من رو میبینم
سلام استاد عزیزوخانم شایسته مهربان که همیشه وقت میذاره و از زیبایی ها فیلم میگیره و ازهرآنچه که از طبیعت و اطراف لذت میبره برای ما به تصویر میکشه که ما هم کانون توجه و تمرکز بر نکات مثبت تغییر کنه من هرموقع ک سریال زندگی در بهشت نگا میکنم واقعا لذت میبرم و انرژیم و روحیمم مثبت میشه وازتون بینهایت سپاسگذارم.
من ذهنیتم از آمریکا این بود یعنی تو فیلم و سریال و اطرفیان که میگفتن این بود که اونها خیلی وحشی و ستمکارهستن و هرکس زورش بیشتر باشه پولشم بیشتر و پولدارتر وخانواده ای ندارن و هرکی به هرکی و هرکس دلش بخواد مثلا باهرکی دوس بشه حالا با زور اصلحه یا اجبار ومسلمان هایی که اونجا هستن میکشن و بهشون زور میگن و مسخرشون میکنن و کلا نمیزارن به راحتی در امریکا زندگی کنن و آب و هواشم گرم و خشک واینطوری که مثلا تو دبیرستان ها اصلحه میبرن و هرکس با کسی مشکل داشته باشه درجا اون میکشن ونژاد پرستی دارن وسیاه پوستها رو میکشن و نسلشون از بین میبرن و بین همه فرق میذارن بین سیاه پوست و مسلمان و غیرمسلمان واینکه من شنیده بودم کسی که میره امریکا اینطوری که کسب کار خوبی نداره وهمه رو استخدام میکنن که تو رستوران کار کنن و کارگری کنن و ازشون کار میکشن و اینکه همیشه باخودم میگفتم که چه کاری بریم امریکا که نا امنی وجود نداره ونه کار هست تو ایران هم امنیت داریم و هم کار ولی خداروشکر با دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا دیدگاهم عوض شد واینکه اونجا همه باهم مهربان هستن و کسی با کسی فرقی نداره و به همه از جمله غریبه ها احترام میذارن و خیلی باهمه راحت هستن و خوشحال هستن و به هرنحوی میخوان خوشحال باشن و از زندگیشون لذت ببرن وچند وقته که سریال زندگی در بهشت نگا میکنم خیلی دیدگاهم نسبت به زندگی و به اطرافم عوض شده روحیمم رفته بالا و خوشحالم و از زندگیم لذت میبرم و برای هرچیزی که دارم خداروشکر میکنم و قدرشو میدونم قبلا اینطوری نبود شوهرم همیشه باهام دعوا میکرد اختلاف داشتیم و پرخاشگر بود ولی خیلی وقته تغییر کرده و خیلی مهربان و بهم احترام میذاره و کلی هم تو کارها خونه بهم کمک میکنه و خیلی تو زندگیم آرامش دارم و آرامش داریم خوشحالم که باشما آشنا شدم و از راه دور دستتون بوس میکنم وبراتون آرزویی سلامتی و آرامش میکنم.
با سلام و احترام به استاد عزیزم و خانم شایسته محترم ،
در اول شکرگزار خدا هستم که به من کمک کرد تا در این مسیر قرار بگیرم و بعد سپاسگزار شما استاد عزیز و عشق جانم هستم که این فایل های زیبایی همچون زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا رو میسازید .
واقعا انقدر این سریال ها برای من جذابه که از سریال های خارجی روی بورس امروزه برام جذابتره و یکی از علایق شخصیم اینه که موقع ناهار خوردنم که عموما عصر هستش قطعا این سریال و پِلی میکنم و ازش لذت میبرم .
سوال ۱ ) قبل از دیدن این سریال ها چه دیدگاهی در مورد آمریکا داشتم ؟
در اول که من چون دهه شصتی هستم از وقتی یادمه تا چیزی کم میشد تا نایاب میشد میگفتند، آمریکا تحریم کرده !
هر وقت یادمه شعار میدادند تو تلویزیون و رسانه ها که : امریکای خونخوار و جهانخوار !
حتی یادمه تو مدرسه وقتی ابتدایی بودم تو گروه سرود ، موسیقی هایی میخوندیم که توی اون حتما به ظالم بودن امریکایی ها و مقاومت ملی ما اشاره میکرد !
اجازه بدید به موضوعی اشاره کنم که یادآوری کنم قانون داره چجوری کار میکنه ؛ من تو محل کارم همکاری داشتم که ۲ برادرش امریکا زندگی میکنند و ایشون وضع مالی خوبی داشت و آرزو داشت بره آمریکا ولی همیشه میگفت تو امریکا نژاد پرستی هست، باید فقط کار کنی ، اونجا پر گروه های خلافکاره و ..
حالا این تجربیات از کجا میومد براش ؟ یه روز داشتیم حرف میزدیم همش تو حرفاش میگفت داداشم میگه تو امریکا پر از گروه های خلافکاری هست و اونجا باید فقط کار کنی و همه مردم امریکا نژاد پرستند ، چون دوست من این حرف ها را باور کرده بود و ذهنش مقاومت داشت نسبت به مهاجرت، مدام براش اتفاقاتی میفتاد که نمیتونست بره و مطمئنم اگر هم میرفت ، اونجا تجربیاتی داشت که با باورهاش همخوانی داشتند.
حتی تو فیلم های امریکایی که به خورد ما میدادند که سبک وسترن یا مثلا رمبو بود هم فقط خونخواری و وحشیگری و خشکسالی و فقر و بدبختی نمایش داده میشد و خیانت و دروغ و قتل و فحشا رو رواج میدادند.
سوال ۲ ) چرا این نگرش را داشتم ؟
من کم کم وقتی دیدم تو مدرسه و فضای حاکم بر جامعه و فیلم ها و رسانه ها همش مدام میگن امریکا چقدر ویژگی های بد داره ، منم کم کم باور کردم و پیش فرض هام شکل گرفت حالا چراشو نمیدونستم !🤦♂️😀
آخه بگو پسر خوب پیش فرضو انقدر راحت به خوردت دادن ، فکر کن ، تحقیق کن و بعد قبول کن و نتیجه بگیر .
سوال ۳ ) دیدن مستندات فایل های استاد چه تغییراتی در نگرش رضا ایجاد کرد ؟
استاد جانم چی بگم … چی بگم که اولین قسمت ها انگار داشتم آدم فضایی هارو میدیدم 😀
– بنیان خانوادگی : چقدر اخه تفاوت بود بین پیش فرض هایی که من باور کردم تا واقعیتی که تجربه شما میکنید .
خانواده هایی میدیم که چقدر با هم خوبند ، عشق واقعی بین اعضای خانواده ، احترام همه اعضا خانواده به هم ، حتی وقتی خانواده ها با هم هستند در جایی، فقط حواسشون به خودشونه و نه دیگران ، چقدر همه چیز سر جای خودشه و خانواده فقط در راستای عشق و احترام و شادی و حال خوب بقیه عمل میکنه .
– عشق : من واقعا زوج ها و خانواده هایی رو در سریال های شما میبینم که باورم نمیشه مگه عشق انقدر زیبا و خالص هم میشه ؟!
افراد مسنی که سالم و سلامت با حال خوب در کنار هم دارند در صلح زندگی میکنند .
و خانواده هایی که هم فرزندان به پدر و مادر و همپدر و مادر به فرزندان عشق می ورزند و همگی حالشون خوبه !
– شادی : چقدر در استِیت پارک و در پارادایز خودتون و لب ساحل و هر کجا میرفتید همه داشتند شادی میکردند .
آخه مگه میشه ؟؟
خدایا حتی یک نفر که تنها بود هم داشت برا خودش کاری میکرد و مثلا موسیقی گوش میداد و لذت میبرد.
وای از این همه در صلح بودن با خودددد😍
– امنیت اجتماعی : چقدر پلیس ها مودب بودند، چقدر مردم محترمانه با هم حرف میزدند ، چقدر همه دوست داشتند به هم کمک کنند و به شما که البته مدارتان در فرکانس آنها بود، چقدر راحت مثلا خانم شایسته شب تنها در پارادایز بودند و یا مثلا وقتی در پارکینگ لات برای آپلود فایل ها بودند، پلیس می آمد با رفتار مودبانه میپرسید : همهچیز خوبه ؟ و چقدر همه چیز در سر جای خودش است …شما از آمازون بسته سفارش میدادید و مدت ها پشت در پارادایز می موند و بدون کوچکترین مشکلی !! …فقط میشه گفت مگه داریم …. الله اکبر… این حجم از مردم نیک و شایسته در یک جا 😍
– آزادی : هر کس در ساحل یا خیابان هر جوری که دوست دارد هست با هر سلیقه ای ، با هر پوششی و با هر دینی ..
چقدر به ما دروغ خوروندن !
– انسان دوستی : چقدر مردم همدیگر را دوست داشتند، بارها دیدم که مردم با یک خانم مثلا باردار و یا یک شخصی که ملیت متفرقه دارد ، چقدر با ادب و احترام برخورد میکنند.
– آزادی مذهبی : همین بس که در ساحل دریا که جایی است که مردم برای تفریح و شنا می آیند ، یک شخص با اعتقادات مذهبی خودش به راحتی پوشش خودش را داشت و جالب اینکه هیچ کس نه او را آزار میداد و نه مشکلی ایجاد میکرد براش .
– کیفیت کسب و کارها : در دو مبحث میتوان گفت : یکی وقتی چیزی میخریدید ( مثلا ابزار میلواکی و یا وقتی برای انجام کاری یا خدماتی به پارادایز می آمدند ، چقدر کارشان را تا لحظه آخر به درستی و با بالاترین استانداردها انجام میدادند )
دوم وقتی مثلا به فروشگاه یا رستوران ها میرفتید ( همه چیز با کیفیت بود و آیتم های خوراکی تازه بودند و من هر چه میدیدم ثروت و فراوانی بود که جاری بود تو اون مکان ها )
– صداقت مردم : وقتی در فروشگاه میرفتید چیزی را میخریدید ، فروشنده یا متصدی چقدر بدون جانبداری راهنمایی میکرد و این مورد در خرید های اینترنتی هم بود .. مثلا وقتی رفتید و تراکتور خریدید ، چقدر متصدی قشنگ توضیح میداد و دنبال به قول معروف انداختن جنس خودش نبود و من فقط لذت میبردم و تحسین میکردم .
سر سبزی : برای منی که فکر میکردم امریکا بی آب و علفه ، یه باوری شکل گرفت که یکی از بهترین نقاط و سرسبزترین مکان ها برای زندگی آمریکا هست ، چقدر اتوبان و خیابون های تمیز و سر سبز هستند … چقدر همه چیز رنگ زیبای سبزداره و یه جورایی فسفریه ، من عاشق امریکا شدم واقعا😍❤.
استاد مهربان و عزیز و دوست داشتنی ام
واقعا خدا را شکر که انسان نیک و شایسته ای چون شما در مسیر زندگی من قرار گرفت .
بی نهایت دوستتان دارم ❤
درود بر شما استاد عزیز و همسر گرامی اتون خیلی سبک فکر و زندگی شما رو می پسندم و حدود یکسال هستش که با فایل های شما آشنا شدم و کمابیش پیگیر هستم و در تلاش برای تغییر خودم هستم.
شاید باور اتون نشه من چند سال هست که قصد مهاجرت دارم و در حال اقدام هستم. و وقتی به کشور مقصد برای مهاجرت فکر می کردم هیچ وقت آمریکا توی گزینه هایم نبود تا قبل از اینکه سریال زندگی در بهشت رو ببینم با اینکه ۳ تا از عمه های من و حتی عموی همسرم هم اونجا زندگی می کنند.
تصور من از آمریکا و بیشترین ترس من آزادی اسلحه بود که فکر می کردم چقدر خطر آفرین هستش و آدم امنیت جانی نداره و هر آن ممکنه تیراندازی بشه. البته دوست دارم در این مورد هم شما توضیح بدید، چون هنوز این ذهنیت من کاملا پاک نشده، اما با دیدن فیلم های شما آرامش و شادی که در مورد آمریکا، مناظرش و مردمش فکر نمی کردم رو دیدم و حتی بعد از چند ماه توی گزینه های مهاجرتم اومد و خیلی خوش بین شدم که باعث شد لاتاری رو شرکت کنم که البته اسمم در نیامد.
اما به هر شکل ما و تمام مردم دنیا یک تن واحد هستیم و رسالتی که شما بسیار زیبا انجام می دهید به نظر من علاوه بر آموزش توحید عملی و قوانین جهان هستی و تغییر نگرش های ما انسان ها، نزدیک تر شدن و احساس ما انسان ها بهم هستش و از لحاظ اینکه اونها هم مثل همه آدم های دنیا هستند و نه وحشی و یا بی ریشه و بی محبت، مثل خیلی از چیزهایی که تلویزیون نشون می ده.
من اصلا فکر نمی کردم که آنها هم مثل ما ایرانی ها وقتی همسایه جدید میاد ازش استقبال می کنند و حتی کیک و شیرینی براشون می برند. حقیقاتا شگفت زده شدم.
و این تغییر نگرشی که با بیان این مطالب ایجاد می کنید به نظر من همانطور که اشاره کردم، علاوه بر همه آن آموزش ها به زیباتر شدن فکر ما انسان ها نسبت بهم و گسترش عشق و محبت بین دو ملت کمک می کنه و به نوبه خودم ممنون هستم.
اگر در جهت گسترش این فرهنگ هم برنامه داشتید بنده خوشحال می شوم که همکاری کنم.
ایام به کامتون و لب هاتون مثل همیشه خندان باشه ان شالله.
💐💐💖💖
باعرض سلام خدمت همه دوستان گلم و استاد دلم حسین جون ومریم خانوم شایسته
من نسبت به امریکا ذهنیت بدی نداشتم به دلیل اینکه پسر عمه های بابام سه تاشون امریکا زندگی میکردند
وقتی که ایران میومدند ما میرفتیم دیدنشون واز امرکا فقط خوبی میگفتند ولی یه چیزی که نسبت به ایران متفاوت میگفتند
این بود که اینجا قانون منده وکسی نمیتونه از زیر کار در بره واین واسه ما ترسناک بود که به بهانه چایی یا دستشویی
می تونستیم از زیر کار در بریم البته که یکی از پسر عمه های بابام یه دختری داشت که تو اون سالهای اواخر هفتاد با دوست پسرش خیلی راحت بودند وپدر من اینو شنیده بود وهی این تکرار میکرد که حرمت خانواده کم رنگه تو امریکا
از اینا بگزریم چند روز پیش یکی از دوستام میگفت با یه پسر بچه ای اشنا شده که گفته تو خانواده ما تلویزیون فقط زندگی در بهشت نشون میده واین داره اروم اروم دیدگاه مردممون به صورت سیستمیک تقییر میکنه من یادمه تویکی از قسمتای سفر بدور امریکا توی پیتز بورک یه خانومی از استاد ومریم جون خشش اومد و نه اینکه به خونه دعوتشون کرد بلکه تو فروشگاه شیرینیاشونم حساب کرد یا قسمت امیش ها که قبل از دیدنش من دیگه همچین ذهنیتی در مورد امریکا نداشتم که تا این حد کسی کاری به باورها یا طرز تفکر ادمها نداره که تو به سلیقه خودت لباس بپوش یا اسبودرشگه سوار شو وکسی اصلا کاری به کارت نداشته باشه
من یادمه یه فیلمی نشون میداد تلویزیون دهه هفتادکه تو فلستین بازی کرده بودند که اسراییلیا حمله کردند فلستینیارو قتل عام کردند ویه خانواده که بچه دار نمیشدند یه بچه شیری رو به سرپرستی قبول کردند واسمشم گزاشتند شمعون که این بچه پدرو مادرش به دست اسراییلیا کشته شده بودند ومادر بزرگ این بچه به عنوان دایه از این بچه مراقبت میکرد که در اخر این بچه رو تو قطار برداشت وپرید بیرون وما وقتی کسی رو میخاستیم لقب بد بهش بدیم میگفتیم سگ اسرایلی استاد ومریم جون حتما یادشونه یاما دهه شصتیا یاهفتادیا اون موقه تلویزیون هفته ای پنج شیشتا فیلم نشون میداد بقیش سریالای عجیبو قریب بود مثل اینیه عبرت ولی من یادمه مردم اون سالها خیلی هم بحث اینکه توامریکا ناامنیه یا یه کشوریه با کلی انسانهای پست وشیطان صفت نداشتند یه ده سالیه که افکار عمومی خیلی تقییر کرده ودر کل بعد از سریال سفر به دور امریکا وسفر به دور امریکا من گفتم اگه قرار شد یه روزی مهاجرت کنم فقط به امریکا فکرمیکنم الانم که به لطف اله قدم یکو تهیه کردم ودارم کار میکنم ودر اینده چکابهای فرکانسی جدیدی از خودم به جامیزارم امیدوارم که از نوشته هام نهایت لذتو ببرید خدانگهدار
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون
من خیلی اهل نوشتن کامنت نیستم ولی این قسمت دیگه نتونستم فقط بیننده باشم گفتم هرجور شده باید حرف دلمو بگم
اولین چیزیکه منو مجبور کرد که کامنت بذارم آرامشی بود که در لحن و تن صدای استاد بود اونم حین پخش تصاویر .
که هر بیننده ای رو وادار به واکنش میکنه و نذاش اروم بشینم .
و اما در مورد امریکا بگم …….
من از بچگی تو فیلما دیده بودم امریکا پر از کاکتوسه 🌵
پر از خاکه
پر از بادهاییه که زوزه میکشن😰
پره از حیواناتی مثل آفتاب پرست که اصلا دوستشون نداشتم
همش آفتابه گرمه
با توجه به این شرایط تو ذهنم مردمی رو میدیدم همه غمگین همه افسرده همه تو خاک و افتاب دارن بهم میتازن
همش بنظرم میومد مردمش خشمگینن تا فایل هاکی رو یخ رو دیدم که چقد به دوربین میخندن و ابراز احساسات میکنن پیش خودم گفتم مگه میشه ….تا این حد ذهنیت بدی داشتم
در مورد آمریکاییها همش بنظرم میومد با بدنهای هیکلی و قد بلند دارن جنگ میکنن
حق همو میخورن …وای خدا منو ببخشه این دیگه چه طرز فکریه که من داشتم …….
تا این سلسله فایلها و سریالها کلا ذهنیت منو تغییرداد بهم فهموند که بابا تا حالا هر چی فکر کردی الکی و اشتباه بود
چقد امریکاییها خونگرمن چقد مهربونن چقد واکنش مثبت نشون میدادن نسبت به دوربین استاد
همه کنار هم با عشق با صمیمیت و با ارامش مسابقه رو دیدن
رقصیدن خندیدن شادی کردن عیش کردن نوش کردن و…….در نهایت با صلح و صفا راهی خونه هاشون شدن
چقد خوبه دیدن این صحنه ها
چقد خوبه یاد بگیریم این نوع رفتار و برخورد با همنوع رو
چقد حس خوبی به آدم میده که میشه اینجوری هم بود و اینجوری زندگی کرد
راستی چقد خیابونا تمیز و روشن بود پر بود از چراغهای خوشرنگ پر بود از درختان زیبا و سرسبز
پر بود از گلهای زینتی زیبا
خدایا اینهمه زیبایی و اینهمه نعمت تو یه مکان تو یه کشور مگه میشه
بله که میشه همینجور که شده
نوش جونتون ای شهروندان مهربون و حرف شنو و با اصالت آمریکایی
نوش جونتون استاد عزیزم با اون کنترل ذهنتون که هدایت شدین به اون خطه زیبا و خوش اب و هوا و پر از آب
خدایا همه بندگانت رو براه راست هدایت کن
سلام استاد گرامی و مریم جان عزیز دل
ایمیل اول صبح که دیدم مسابقه گزاشتین به خودم گفتم برم ی زلزله دیگه استادحتما برامون ترتیب داده . . . .
یادمه اولین بار که فایل های سفر به دور امریکا را دیدم شوک شده بودم . . مگه داریم . . . خیلللللی خوبتر از اونی بود که همیشه فکر میکردم
برای خیلی از ما امریکا تبدیل شده بود به یک آرزوی دست نیافتنی . . . اولین نکته این بود که به خودم میگفتم این همه آدم هر روز مهاجرت یا مسافرت میکنن به راحتی پس چراا هی همه جا داد میزنن نه نمیشه رفت امریکا غیر ممکنه
از باورهای محدود کننده که از اول زندگی داشتم یادمه روزنامه دیواری هایی که با شعار مرگ بر امریکا درست میکردم و چون من نقاشی خوبی داشتم همیشه طرح های خلاقانه عالی برای وحشتناک بودن و خون خوار بودن میکشیدم خخخخ . . البته کلی مدرسه جایزه هم میداد فقط برای اینکه ی بچه مدرسه ای با لوح پاکش برای مرگ دیگری فریاد بزنه . . . ما خوبیم
تو خانواده مذهبی ها که دیگه بدتر . . یادمه خالم میگفت اینا که میرن امریکا بی دین و ایمان میشن . . .اما الان که نگاه میکنم خیلی هم با ایمانتر هستن مردم امریکا . . . باورهای خوب و سلامت دارن پس خدا هم براشون همه کاری میکنه . .
یادمه از فامیل اگه کسی از خارج میومد مامانم سوغاتیاشونو استفاده نمیکرد . . حرامه ، معلوم نیس پولش از کجا اومده . . شکلات اگه سوغات میومد که حتمااااا مشروب داشت توش و منهدم میشد . . . خندم میگره واقعا وقتی یادم میاد . .
اما من همیشه تو فیلم ها میدیم که اگه علمی قراره پیشرفت کنه از امریکا میاد هرگونه نوآوری یا کارافرینی اول از امریکا میومد . . چون اونجا فراوانیه و ثروت داره ، . .
تو سریال زندگی در بهشت واقعا کیفیت بالای زندگی را میشه دید ، فراوانی را میشه دید ،
سفر به دور امریکا که من واقعا با شما همسفر بودم از تمیزی خیابونا، از خونه های زیبا و اینکه چرا همه خوبن واقعا . . .از فروشگاه های پر از فراوانی، اینکه برای همه مدل آدم هر چی بخاد با هر قیمتی هست که حتی همون آدم کم درآمد هم باز کیفیت خوبی از زندگی را تجربه میکنه
از باز بودن نگاه مردم به هم ، هر لباسی بپوشی یا هر زبونی داشته باشی قضاوتی نمیشی و احترام داری و انسان بودنت را به رسمیت میشناسن
اون قسمت که استاد رفته بودین برای تعویض پاسپورت که ی اتاق توی سفارت پاکستان داشتیم چقدر به من بر خورد و گفتم ما با دست خودمون دشمن فرضی ساختی و هم چنان در پیله افکارمون هستیم . . . همین که امریکا را دست نیافتنی میبینیم . . . خدا که چیزی را از ما دریغ نکرد اما ما از خودمون دریغ کردیم . . آیا پیامبر من پیام آور صلح نبود؟ نگاه خداگونه یعنی چی
همیشه از خودم میپرسم این تضاد که ما جوانان ایران همه با آن روبرو هستیم که وقتی میخای اپلای کنی حتی به گزینه امریکا به ذهنمون اجازه نمیدیم فکر کنه انگار ی جای کره زمین هست که نمیشه دید سخته و نشدنیه اما شما نشون دادین حتی در همین شرایط اقتصاد و سیاست هم میشه
یادمه فامیلی داشتیم ایران که بودن خیلی فقیر بودن و ظاهر صورت و لباس خوبی نداشتن بعد رفتن امریکا بعد ۸ سال برگشتن با این شرایط که تو مری لند امریکا خونه ویلایی داشتن ، ماشین داشتن، سوغاتی فراوان آورده بودن با بهترین برندها، و البته خوشگلتر و باکلاستر و شادابتر بودن و از دوستای خوبشون تو امریکا تعریف میکردن . . . این شده بود باور من هر کی از امریکا میومد واقعا هم آدم شادتری بود هم پولدار و همه میخاستن با اون باشن و با اون حرف بزن چرااا؟ چون ذهن ثروتمندی داشت و میشد ازشون چیزای جدید دید و شنید و یادگرفت . . . سبک زندگی شما هم خیلی از ما را تغییر داد استاد
استاد همین اتوبوس شما کلی خاطرخاه داره . . . همین که در این کشور برای هر نوع خواسته ای امکانات تعبیه شده ، امکان تخلیه فاضلاب و پارک جنگلی های تمیز . . . تفریح در امریکا که با ساده ترین فضا ها میشه لذت برد . . . و شما یاد دادین از مسیر لذت ببریم
دور هم مسابقه تماشا میکنن تو خیابون اما تو ایران انگار فقط پسرا اجازه جشن و شادی برای فوتبال و مسابقات را داشتن و اگه دختر میخواست شادی کنه عیب بود البته الان سعی کردن بهتر بشه اما باز هم دخترا نقشی در شادی های ورزشی ندارن حدودیت هایی که با گذشت سالها هنوز هم هست و ما دخترا به خودمون اجازه ندادیم برای تیم مورد علاقمون شادی کنیم
زندگی در بهشت که کاملا امنیت را در امریکا به وضوح نشون میده نه دزدگیر نه دوربین نه دیوارکشی و هیچ کس هم مزاحم نمیشه و همه به حقوق هم احترام میزارن
زندگی در بهشت به معنای واقعی کلمه . . .
تو امریکا هر کسی کار خودشو به درستی انجام میده و همین باعث رشد شده، مثلا اون شرکت که وقتی شما خونه نیستین هم میاد و تعمیرات لازم را براتون انجام میده و میره حالا اگه ایران بود که حتما میگفتن دزده و سوظن و بدبینی فراوان
اینجا تو مدرسه یادمه میگفتن امریکا با ثروت یهودیان میچرخه جنس امریکایی نخرین . . . امریکا اسلحه آزاده مدرسه نمیشه بری اونجا یا تجاوز میکنن یا میکشن همه رو، طهارت ندارن ، هر کی حجاب داشته باشه اخراج میشه . . . یاد ندارم نکته مثبتی گفته باشن ولی پسر شما رفته اردوی مدرسه که باعث رشد شخصیتی دانش آموز و مهارت زندگی میشه براش و با اینکه ایرانیه اما دوستای زیادی داره و کسی هم اذیتش نکرده
تلویزیون مراسم عزاداری امام حسین تو امریکا را که میخاد نشون بده ی اتاق کوچیک را نشون میده که انگار یواشکی اومدن و خفقانه . . . در صورتی که یکی از دوستای خودم تو امریکا مسجد میره نماز میخونه
همین اخبار پاندمی (اسمشو نیار) چقدر هر روز تیتر میزدن آمار مرده های همه جای دنیا یعنی استاد میگین اعراض کنید این اخبار بیماری هر جا هر جا بودی میشنیدی و نتیجه ترس و ناراحتی روحی اما شما گفتین امریکا اصلا جدی نگرفتن ی ویروس ناچیز رو و همیشه برای همه ما سوال بود اونجا نه زیاد ماسک زدن نه چیزی از روال خارج شده و اینگونه از مدار بیماری خارج موندن و به حیات خودشون ادامه دادن
مثلا در امریکا شما رفتین واکسن زدین به راحتی و با میل خودتون و به اندازه همه هم بود اما اینجا ذهن فقیر ترس وحشت از جا موندن از واکسن بود
همیشه به خودم میگفتم امریکا اخر دنیاست و اونجا بیشترین پیشرفت ها و زیبایی ها را میشه دید و فایل های بی نظیر و شواهد محکم در زندگی شما مهر تایید بود که همه بچه های سایت عاشق امریکا بشن
پیشاپیش کامنت آن دوستی که برنده جایزه شماست را تحسین میکنم
سلام و درود به همه ی هم قطارهای عزیزم تو این مسیر رسیدن به حال خوب و درست کردن افکار اشتباهی که خواسته و ناخواسته تو ذهن ما شکل گرفته حقیقتش من زیاد اهل تلویزیون نیستم و نبودم از اخبار که کلا بدم میاد برای همی بگراند خاصی درباره ی آمریکا نداشتم کلا دیدگاه خاصی درباره ش نداشتم اما همیشه فکر میکردم که آمریکا کشور فرصت هاست و خیلی دست نیافتنی برای همه من عاشق سریال سفر به دور امریکا هستم خیلی این سبک مستند های واقعی از زندگی و دوست دارم روزمرگی ها خیلی ها رو خسته میکنه اما من عاشق دیدن زیبایی های زندگی خودم و دیگرانم وقتی قسمت به قسمت میدیدم سریال و خیلی ذوق میکردم کلی از قسمت هاش و انگار خودم هم پا به پاتون توی تجربه ش شریک بودم و کاری که اون سریال با من کرد این بود که میشه واقعا میشه ما هم بریم ی همچین جاهایی دست یافتنی باید بخوایم من فکر میکردم اگه زبانمون خوب نباشه واقعا نمیشه هیچ جای دنیا مخصوصا آمریکا سفر کرد یا تو ورژن بالاتر زندگی کرد اما ماجرای کوکومبر که استاد و مایک سرش شرط بستن و اون خانمی که با مهربانی اونقدر قشنگ براشون توضیح داد که معنیش چی میشه این فکر و تو ذهن من کمرنگ تر کرد نمیگم کلا برد چون هنوز باید کار کنم رو خودم اما چیزی که سریال سفر دور امریکا در من بهتر کرد ذهنیت دست نیافتنی بودنش بود
ممنون از استاد و خانم شایسته ی عزیز برای ثبت و به اشتراک گذاشتن این تجربه های ناب
سلام به استاد اگاهی استاد عباس منش و مریم شایسته عزیز که به قول همسرم مریم منش
در مورد سوالی که مطرح کرده بودید حسم بهم گفت برای اولین بار نظرم رو توی سایت بنویسم
اینطوری بگم که من توی یه خانواده بسیار سنتی و مذهبی و البته پدر سالاری بزرگ شدم و از همون بچگی خیلی ادم کنجکاوی بودم برای پیدا کردن و کشف چیز های جدید
یادم میاد حدودا ۸ سالم یود و پسر عموی مادرم که چندین سال بود ژاپن زندگی میکرد به ایران اومده بود و به دید و بازدید همه فامیل اومده بود و برای کل فامیل به نوعی هدیه اورده بود که برای بچه های فامیل ماشین اسباب بازی فلزی کوچک که درب و کاپوت ماشین ها باز میشد از شانس خوب من برا من و داداشم هم یکی اورده بود
تو همون عالم بچگی که با این ماشین من و داداشم که ۲ سال از من بزرگ تر بود نوبتی بازی میکردیم به حرف های این فامیلمون و احساس خوبی که بهش داشتم بابت دادن کادو هایی که داده بود خیلی دقت میکردم که اره خارج خیلی خوبه درامد خوبه و شرایط زندگی خوبه ازادی هست و ……
این که من تصورم از خارج این بود که همچی عالیه تو عالم بچگی با من بود تا این که یه کم بزرگتر شدم و خواستم انتخاب رشته تحصیلی کنم و برای ایندم تصمیم بگیرم پدرم میگفت باید بری رشته های هنرستانی ولی من که میخواستم برم خارج و رویایی که تو کودکی تصور کرده بودم رو به حقیقت بپیوندم رو دنبال کنم تا اینکه با چند شب غذا نخوردن رفتم رشته کامپیوتر و تا مهندسی نرم افزار ادامه دادم چون حرف های فامیل خارج رفته مون همش تو گوشم بود که رشته ای برم که یه روز برا مهاجرت بتونم اقدام کنم
از طرفی پدرم مخالف صد در صد مهاجرت بود و همیشه میگفت بچه برزگ کنی و بری اون سر دنیا که چی
من بچه بزرگ کردم که عصای پیری و کوریم باشه نه اینکه ول کنه بره یه جایی دیگه
اگه به حرف من نباشید با پسر های تو خیابون فرقی نمیکنید اونا همه پسرن! پسر های من باید به حرف من باشن (دوست داشتن شرطی)
از این حرف ها و تکرا بی نهایت این جمله که اسمون خدا همه جا یه رنگه خیلی زرنگی اینجا زندگی کن و……
خلاصه براتون بگم چنان در ذهن ۷ تا بچه هاش نفوذ داشت که نگو تا جایی که داداش بزرگم که ۷ سال از من بزرگتره ۱۲ سال پیش تا یک قدمی مهاجرت به استرالیا پیش رفت ولی پدرم باکلامش و البته باورهای محدودی که درون ما گذاشته بود کار خودش رو میکرد و اون هم مهاجرت نکرد
تصور من از خارج از کشور و فرهنگ های دیگه اون موقع ها خیلی افتضاح بود همش تو ذهنم به خاطر باور های محدود کننده ای که همیشه همراه من بود این طوری فکر میکردم که اونجا بی اخلاقی موج میزنه امنیت نیست روابط نامشروع و فساد زیاده پول دراوردن خیلی سخته و باید جون بکنی خیلی خیلی نژاد پرست هستن و اصلا نمیشه باهاشون ارتباط گرفت و این باورها همش این رو توی ذهن من تکرار میکرد که بچسب به همین شهری که داری زندگی میکنی و یه لقمه نون در بیار بگذرون و همین باور های محدود کننده باعث شده بود که با اینکه سال های سال بود مستقل شده بود و ازدواج کرده بودم جسارت اینکه بخوام سفر خارج از ایران برم رو نداشتم تا اینکه به اسرار همسرم و البته درک سطحی صحبت های استاد از فایل های رایگان داشتم رو خودم کار میکردم که فایل های سفر به دو رامریکا اومد
وای خدای من نشونه از این محکم تر احساس کسی رو داشتم که تشنه اس و هر چی بهش اب میدی سیراب نمیشه همش میگفتم خدای من استاد میخواد با RV کل امریکا رو بگرده و فایل های سفر نامه رو هر قسمت ش رو بار های بار میدیدم و هی تحصین میکردم و میگفتم خدایا ببین تصورم در کودکی در مورد خارج داشتم درست بود – این همه فراوانی و ثروت که استاد داره تجربه میکنی – خدای من مگه میشه همه چی همه جا انقدر تمیز باشه
مگه میشه ابر های اسمون انقدر تمیز و نزدیک باشن و مثل پشمکن که ادم هوس میکنه بخورشون
مگه میشه انقدر ازادی و احترام به عقایت فرهنگ و نژاد از هر زنگی باوری
استاد باورهام شکست – به قول خودتون که توی یه فایل گفته بودید پس هست خدا جون منم میخوام – منم میخوام این زندگی رو تجربه کنم و با تموم وجودم خواستم
تا اینکه خدا من و همسرم رو هدایت کرد به یه سفر ۷ روزه به استانبول استاد خدا شاهده نفهمیدیم چطور روز اخر اومد اصلا انگار از روز اول ما به دنیا اومدیم برای تجربه زندگی پر از رهایی و ازادی و باید زندگی همین طوری باشه
من و همسرم مریم بانو عین دو تا کودک شب ها تو هتل گوگل میکردیم که فردا با چه اتوبوس یا کدوم خط مترو بریم به گردش و صبح با عشق با لباس راحت بدور از هر گونه قضاوت ماجراجویی خودمون روشروع میکردیم زندگی رو تجربه میکردیم و خدا میدونه که با چه انسانهای مهربونی اشنا شدیم که با اینکه زبونشون رو نمیدونستیم کمکمون میکردن
تو سفر که بودیم همش به مریم بانو میگفتم ببین استاد و مریم جان چه لذتی دارن میبرن خوش به حالشون که خونشون همیشه باهاشونه و اونا چه سطح از ازادی و لذتی رو دارن تجربه میکنن
وقتی برگشتیم همش داشتیم رو خودمون کار میکردیم با فایل های رایگان
خدا وکیلی فوق العاده ان
افتادم یاد شعر حافظ که میگه
آدمی در عالم خاکی نمی اید به دست ————– عالمی دیگر به باید ساخت و از نو آدمی
ما داشتیم با این فایل های رایگان زندگی میکردیم درک میکردیم و دریایی اگاهی که میگرفتیم تمرین میکردیم و عمل میکردیم و و یه ادم دیگه ای شده بودیم تا رسیدیم و شیوع این بیماری شد و فایل های زندگی در بهشت شروع شد . به مریم بانو گفتم بیا استاد تنهامون نزاشته
گفته میخواد برامون سریال درست کنه اونم سریال زندگی در بهشت
هر روز این همه ثروت و فراوانی رو میدیدیم و تحصین میکردیم خدا رو شکر میکردیم به خاطر این همه نعمت و ازادی زمانی و مکانی که شما داشتید تجربه میکردید و خیلی دوست داشتم منم در مسیر فراوانی پایدار باشم
که یه روز به مریم بانو گفتم حسم بهم میگه دوره ۱۲ قدم رو بگیرم و شروع کنیم با تمرکز رو باورهامون کار کنیم و گرفتیم و خدا میدونه چه مسیرهای شگفت انگیزی برامون باز میشه
در پناه الله یکتا سلامت و تن درست باشیم
سلام به استاد عزیز وخانم شایسته عزیز و همه هم فرکانسی هایم
به نام رب واحد که تمام قدرتها از ان اوست
در این فایلهای زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا خیلی درسها گرفتم وبه صورت تجربی حس کردم
شادی باهم بودن مردم
در کنار هم و ازادانه زندگی کردن و بدون نقاب لذت بردن از تمام لحظه ها
بنیان خانواده و روابط خانوادگی
یکی از اتفاقات خوب و قشنگی که همیشه من انها رو تحسین میکنم در کنار هم لذت بردن و رفیق بودن خانواده ها باهم است
که هم فرزندان با والدین و هم زن و شوهر باهمدیگر روابط عالی و بی نظیری دارند و از طرفی چیزی که برام خیلی جالب بود ازاد گذاشتن فرزندان به حال خود حتی در جاهای خطرناک مثل شنا کردن در دریاچه و رها بودن از بابت فرزندان توسط والدین
روابط اجتماعی مردم
واقعا انسانهای باشخصیت و مهربانی هستند وسرشان تولاک خودشان هست و مهربان و خوشرو هستند حتی وقتیکه یک غریبه را میینند انگار که سالهاست همدیگر رو میشناسند و خیلی جاها در اولین دیدار با شما انها سلام میدن و اگر نیاز به کمک داشته باشیم با تمام وجود کمک میکنند بر خلاف خیلی ها که میگویند ادم های بیروح و سردی هستند خیلی خونگرم هستند من به غیر از اینکه فایلهای زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا میبینم در یک کشور قدرتمند اروپایی دارم زندگی میکنم و دقیقا تمام ان برخوردها و شاد بودن و خونگرم بودم مردم و مهربان بودن را دارم تجربه میکنم و هر وقت اتفاقاتی که در سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا رو میبینم یاد این کشوری که در ان هستم میوفتم که چقدر اخلاقها شبیه هم هستند بی دلیل نیست که کشورهای جهان اولی هستند وبه قول استاد من دارم این زیبایی ها و خوبی ها رو تجربه میکنم ممکنه ادم های ناجوری هم باشند و من دوستانی دارم که این رو میگویند که نزاد پرستی رو تجربه میکنند اما به لطف خداوند من تجربه نکردم
امنیت اجتماعی
در این کشورهای جهان اولی انقدر امنیت بالاست که اکثر خانه هایی که در امریکا و اروپا میبینم بدون حفاظ هستند این یکی از نشانه های امنیت هست و امنیتی که من همیشه تحسین میکنم اینکه خانم ها و دختران ازاد و راحت و بدون ترس تردد میکنند
نزدیک به 2سالو نیم هست که در اروپا دارم زندگی میکنم و ان هم بعد از اشنایی با استاد و کاردن دوره قانون افرینش و باور کردن حرف های استاد و برداشتن ترمز ها. توسط خداوند هدایت شدم به این کشور زیبا یکبار نشده ببینم پسری متلک به یک دختر بزنه یا بحثی یا ازار و اذیتی ببینم
طبیعت
طبیعتی که در سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا دیدم واقعا قابل تحسین هست همه جا سر سبز همه جا زنده است حتی انجای کویری که استاد با موتور رفتن چقدر زیبا بود و چقدر سخره های قشنگ و زیبایی وجود داشت که ادم دوست داشت ان لحظه جای استاد باشه و انجا رو تجربه کنه یا ان همه استیت پارکهای سر سبز و قشنگ با ان همه رودخانه های جاری زنده با اب خنک خیلی حس زیبایی به ادم میده واقعا حس میکنم استاد بهشت رو داره تواین دنیا تجربه میکنه مثل فرموده های خداوند در قران که نهرهایی زیر پاهتیتان جاریست و از این حرفها من این کشور با این پهناوری و زیبایی رو تحسین میکنم
ازادی مشروع و نامشروع
من تجربه خودم در این کشور اروپایی رو میگم که به جرات میتونم بگم با تجربه دیدن فایلهای استاد 80 درصد این دو کشور از همه چیز شبیه
این کشورها واقعا ازادی بیش از حد رو به انسانها دادن به شرطی که کسی به کسی ضرر نرساند چیزی که استاد در فایلهاشون میگویند در دره قانون افرینش هم اشاره کرده چیزی به عنوان خیانت اصلا اینجا معنی نداره خیلی از میان سالها رو میبینم مجرد هستند هم خانم هم اقا به این دلیل که تا زمانی که باهم اوکی بودن زیر یک سقف زندگی میکنند و به هر دلیل وقتی که بخواهند از هم جدا میشوند فارغ از اینکه بچه دارند یا ندارند خیلی راحت از هم جدا میشوند و در این کشوری که هستم قدرت و حق با خانم هاست و خیلی به حقوق زنان احترام قائل هستند و مطمئن هستم در امریکا همینطوره اصلا این کشورها فکر کنم طرز زندگی کردنشان خیلی نه همه رفتارهایشان اما اکثر رفتارهاشون نزدیک به ان قانونی که استاد همیشه ان را تو دوره ها و فایل های رایگان شرح میده هست و این خیلی برام جالب بود
اینجا ازادی نامشروع اینکه هر طور با هر جنسیتی میتوان رابطه داشت مثلا ازدواج دو تا دختر باهم یا دوتا مرد باهم وجود دارد و ازاد هستند که با هم باشند و هیچ کس جرات ازار و اذییت این افراد را ندارد و دولت از این اقلیت به صورت جدی حمایت میکند
خشونت
در کشورهای جهان اولی ممکنه خشونت باشه اما مقایسه کردن انها با کشور ما و کشورهای جهان سومی زمین تا اسمان فاصله هست
ما در کشورهای جهان اولی به گفته استاد که همیشه از پلیس های کشور امریکا تعریف میکنند که مهربان بانظم و وظیفه خود را خوب انجام میدهند دقیقا همین است در ایران یادمه وقتی ما پلیس رو میدیدیم حتی اگر کاری نکرده باشیم میترسیم اما در این کشور ها احساس امنیت میکنیم چرا که در کشور ما نه همه اما اکثریت اگر شاکی بودی از کسی خیلی جاها باتو توری رفتار میشد که انگار متهم هستی اما اینجا همه چی به قول استاد سر جاشه خدایاشکرت
ازادی مذهبی
در این کشورها ازادی مذهبی به هر شکل و نامی وجود دارد کافی است فقط به کسی ازاری نرسانی با هر دین و مذهبی که هستی باش
کسی کاری ندارد که دینت چیست مذهبت چیست همه در کنار هم دارن زندگی مسالمت امیزی رو تجربه میکنند خود من به شخصه دوستانی از مذاهب و ادیان متفاوتی دارم خیلی باهم خوب هستیم و خیلی به هم احترام میگذاریم و زندگی خوبی در کنار هم رو داریم تجربه میکنیم سنی شیعه یهودی مسیحی بی خدا و……………… همه طوره همه در کنار هم به خوبی و ارامش زندگی میکنند و زیبایی این کشورها و پیشرفت انها از اینکه همه ازاد هستند که چه تفکری داشته باشند هیچ کس نمیتواند به کسی ضرری برساند و من چقدر از این قانون و تفکر خوشحالم
کیفیت کسب و کارها
در فایل های زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا زمانی که استاد برای خرید هر چیزی به فروشگاه ها میروند را میبینم و اینجا هم دارم در حد خودم تجربه میکنم
اول از هر چیز خدا رو شکر که قدرت خرید مردم بالاست همیشه سبد های خرید پر پر هست و بعضا دوتا سبد برای یکبار خرید پر میکنند هست
دوما صداقت در تولید محصول به طور مثال یک نوع بسکویتی استفاده میکردم و برای کنجکاوی عکسی که روی بسکویت زدن را با چیزی که داخل ان بود را مقایسه میکردم ودیدم مثلا 5 نوع بسکویت در ان پاکت هست و دقیقا همان چیزهایی بودند در عکس که در داخل پاکت بود و چندین بار اینها رو امتحان کردم شرکتهای مختلف دیدم واقعا صداقت دارند در کار
سوما یک قانونی در کشورهای جهان اولی هست که با توجه به محصول از 2هفته تا 2ماه میتوانید محصولی را که خریداری کرده اید را به هر دلیلی مرجوع کنید حتی اگر ان را استفاده کرده باشید و این چقدر قدرت به انسان میده که با خیال راحت ان محصول را بخرد و به هر دلیلیاگر نخواست مثلا کیفیت ان خوب نبود ان را پس بدهد و اکثر وسایل الکترو نیکی و برقی 2سال گارانتی تعویض دارد نه تعمیر و جدا خیلی خوب قانون را رعایت میکنند برای مثال دوستی دارم که ماشین اصلاح خریده بود بعد از یکسال ماشین اصلاح به مشکلی برخورد برد همان فروشگاه و برگه گارانتی در جا یک دستگاه مشابه ان را نو به او دادند یاد ایران افتادم وسیله برقی از مغازه طرف زدی بیرون بعد از یک دقیقه طرف پس نمیگیره خدا رو شکر از این همه نعمت و فراوانی که من به ان هدایت شدم
صداقت مردم
خیلی دل پاک و مهربان و زودباور هستند صداقت در اعمال و کردارشان را میشه حس کرد ادم های ارام و مشغول به خود هستند و از فضولی اجتناب میکنند کمک کردن به هم نوعان خود را دوست دارند حالا غریبه یا خودی باشد فرغ نمیکند کمک میکنند و من تجربه کردم واقعا انسان های دوستداشتنی هستند و چقدر دل زنده و شاد هستند و چقدر راحت زندگی میکنند و پیر و جوان هم ندارد همانطور که در فایل 173 دیدم پیرمردو پیر زنهایی را دیدم که مثل جوانها میخندیدند و میرقصیدند و شاد بودند و چقدر همه چیز جالب و زیباست چقدر همه چیز عالیست و همه چیز سرجاش قرار داره خدایاشکرت بابت این همه فراوانی که از طریق استاد در فایل ها نشانمان میدهی و بعضا خودمان تجربه میکنیم البته وقتی فرکانسها تغییر کنه این فراوانی ها و زیبایی ها را میبینیم
در نهایت این تجربه من بود از فایل های استاد و تجربه شخصی ام
از استاد و خانم شایسته نهایت تشکر وقدردانی را دارم که با این فیلم گرفتن ها و انگیزه دادن به ما که تمرکز به زیبایی ها داشته باشیم و به نکات زیبا توجه کنیم خدایا بابت استاد و سایتشون و دوستان هم فرکانسی سپاسگذار و قدردانم
همه رو به خدای منان میسپارم الله یار و یاورتان باشد
سلام استاد عزیزم وخانوم شایسته عزیز
❤🙏❤🙏
استاد عزیزم به نظر من باید یکی از آیتم های ثبت نام در سایت شما به این شکل باشه چون اینقدر نکات مثبت وتاثیرگذار در وجودمون نهادینه میشه اصلا یادمون میره چه باورهایی داشتیم
باورهای شما در مورد پول وثروت چیست؟
باورهایی شما درمورد آدمها وادیانشان چیست؟
باورهای شما در موردقومیتهای چیست؟
باورهای شما درمورد کشور امریکا واروپا چیست؟
وخیلی سوالاتی شبیه این
ولی درکل تاجایی که یادمه من
کلا با تلویزیون زیاد ارتباط نداشتم نه کارتون میدیدم نه فیلم
همیشه باورم درمورد امریکا این بود که هر کی بره اونجا برده وازهمه جهت ساپورته
یااینکه شنیده بودم امریکا خیلی خوبه چون بچه های مسئولان کشور اونجا هستند
(ولی بعددیدین فایلها شما فهمیدم که نه بایدخودت موفق بشی مکان باعث موفقیت تونمیشه)
فکر میکردم اعتراض کردن خوبه ویعنی حق رو درخواست کردن ولی شما به ما فهماندید که آدمهای فقیر همیشه درحال اعتراض هستن هیچوقت آدمهای موفق به فکر اینجور چیزهای نیستند
هیچوقت در باورم چنین چیزی قابل تصورنبود که یک کشور اینقدر امنیت داشته باشه هرکی تو کوک خودش باشه
در شنیده های من این بود که خارجی های مثل ایرانی ها از زندگی گرمی برخوردار نیستند
اما بادیدن اینها فهمیدم شبیه اونا هرجایی نیست چقدر بی بهانه میخندند چقدر نظم وانظباط دارند
چقدر مهربان هستند
چقدر توانمند هستند که توانستند با باورهای خودشان چنین کشور موفقی ایجاد کنند
چرا کشورهای فقیر فقیرترمیشوند چون همیشه از عاملهای بیرون ازخودشان
انتظار دارند
استاد عزیزم برنامه من اینچنین است که از قسمت اول سریال زندگی دربهشت رو دارم میبنیم ونکته برداری میکنم وکامنت میزارم
وبعدش هم میرم سراغ سفربه دور امریکا وهم چنین روز شمارزندگی من رو میبینم
ومحصولاتی که خریدم
وخدا روشکر میکنم که چنین استادی درمسیرم قرار داده
خیلی خیلی ممنونم ازتون استادعزیزم وخانوم شایسته عزیز❤🙏❤🙏