https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/06/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-06-05 07:42:142025-04-14 21:21:27سریال زندگی در بهشت | قسمت 174
898نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
تاثیر فایلها وصحبتهای شما در زندگی من وهمه دوستان در این سایت موضوعی بس واضح وغیر قابل انکار هست .هرروز از خدا میخواهم که قدرت هر چه بیشتر درک کردن قوانین جهان را به من بدهدوهرروز وهر لحظه چقدر خدا را شاکرم که مرا باشما وسایت عالیتون آشنا کرد🙏
واما در مورد موضوع مطرح شده……
من از کودکی هیچ شناختی از آمریکا نداشتم جز آنچه در تلویزیون وجامعه گفته میشد ،به یاد دارم که نظام ،سیستم آموزشی ورسانه ها آنقدر در کار خود موفق بودند که در دوره ای از زندگیم من تنها جای امن ،خداشناس با مردمان صددرصد بهشتی را ایران می دانستم وخارج از ایران جهنمی بود پر از زشتی وپلیدی وناامنی😶در آن روزها چقدر خدا را شکر می کردم که در ایران به دنیا آمده ام🙄
تا اینکه ۲۰ سال پیش با ازدواجم فکر مهاجرت به آمریکا در اعماق ذهن من جرقه زد.دوتا از برادر شوهرهایم ساکن آمریکا بودند ومادر شوهرم هم گاهگاهی به آنجا سفر می کرد.
یادم می آید که در همان اوایل ازدواجم برادرشوهرم بعد از۱۸ سال دوری از وطن به ایران آمد وقتی اورا دیدم وبا اوصحبت کردم تمام آنچه در ۲۳ سال عمرم از دین وخدا در ذهنم ساخته بودم وتمام اعتقاد وتعصباتی که داشتم به یکباره در هم شکست،طوری که تا مدتی افسرده بودم.من یک مسلمان واقعی می دیدم دروغ نمیگفت ،غیبت نمیکرد ،تهمت نمیزد و…..هر آنچه به عنوان ویژگی های یک انسان خوب ویک مسلمان به ما گفته بودند اوداشت ومن نداشتم😨
طوفانی در وجودم به پا شد که تا امروز ادامه دارد ،ملاقات با او یکی از نقاط عطف زندگی من بود که باعث شد فکر کنم وبه دنبال حقیقت بگردم واز این بابت خدارا بسیار سپاسگزارم.
با وجود اینکه این دیدار سیمانهای سخت ذهن مرا شکست وروزنه هایی از نور در ذهن من باز شد اما آنچه از زندگی در آمریکا در ذهن من شکل گرفت (که البته بیشتر از تجربیات مادرشوهرم بود)عمری سخت کار کردن ،تلاش بی وقفه ،تنهایی ،غربت ،نداشتن دوست وآشنا ……….
،وآمریکایی ها آدمهایی که اصلا رابطه نمی گیرن ،اونجا کسی به تو کمک نمیکنه ،همه به فکر زندگی خودشون هستند،به سگهاشون نگاه چپ بکنی میکشنت😅
خلاصه کشوری که زندگی کردن توش بسیار سخته ومخارج بسیار بالا😑البته ناگفته نماند که هردو برادر شوهرم برای ساختن زندگیشون در اونجا بسیار سختی کشیده بودند وخب این مهر تاییدی بود بر حرفهای مادر شوهر😶
من ماندم وآرزوی آمریکایی که زندگی در اون خیلی سخت وترسناک بود اما فهمیده بودم اعتقاداتشون بیشتر شبیه به قرآن وحرف خداست😔
۲۰ سال تلاش کردم که اصل موضوع را بفهمم واز خداوند هدایت وکمک خواستم وپله به پله تکاملم را طی کردم تا آن سیمانهای سخت وتعصبات مذهبی از ذهنم کنده شد وبا آشنایی با شما تولدی دوباره یافتم😊(خدایا شکرت)
و اما آرزوی مهاجرت همچنان در زیر لایه هایی از ترس در دل من بود وبا وجود تلاشهای بسیار زیادی که در ده سال آخر انجام می دادیم همچنان شکست میخوردیم وهمیشه با شوهرم در مورد این موضوع صحبت میکردیم که مشکل کجاست چرا نمی شود😥
تا اینکه ۳ سال پیش وقتی تازه با شما آشنا شدم، قبل از اینکه در سایت شما ثبت نام کنم به شوهرم گفتم احساس میکنم که دیگه وقتش رسید،وراه جدیدی رو میبینم که به ما در مهاجرتمون کمک میکنه🤔
الان ۳ سال از اون روز گذشته وشما هرروز در صحبتهاتون ،در سفرنامه هاتون،در زندگی در بهشتتون😍روزی هزار بار جواب منو دادید که چرا مهاجرت هنوز اتفاق نیفتاده است.
وقتی ترمزهای ذهنیمون رو شناختیم وروش کار کردیم ونگاهمون به زندگی در آمریکا عوض شد وزیباییهایی که از این کشور دیدیم………….استاد نگم براتون که چه درهایی برامون باز شد وچه معجزه هایی رخ داد🥺🥺😇
ایشالا به زودی میام پیشتون واز نزدیک براتون تعریف میکنم ،اصلا به زبان نمی تونم بیان کنم که این فیلمها وتجربیات شما از زندگی در آمریکا چقدر به من وهمسرم کمک کرده ،چقدر دیدمون رو عوض کرد ،چقدر تونستیم پا روی ترسهامون بگذاریم،چقدر مارا شجاع کرد برای مهاجرت🙂به زودی با دست پر وبا نتیجه میام پیشتون وبه همه ثابت میکنم که قوانین جهان ثابته کافیه تو اونها رو بشناسی بهشون عمل کنی وایمان وصبر داشته باشی💪
سلام استادعزیز وخانم شایسته مهربون من چون بابام امریکارو دوست داشت چیزی بدی تونظرم نیست درمورد امریکا حتی وقتی تو مدرسه بهمون میگفتن شعار مرگ بر امریکا روبگید نمیتونستم بگم
الان هم که شما امریکار بهم نشون دادین با اون چیزی که تو ذهنم ساخته بودم شبیه بود
ممنونم ازتون که زیبایی ها رو با ماهم به اشتراک میزارید من همیشه دنبال یه خوشحالی بزرگ بودم ولی تا با شما اشنا شدم کوچک ترین چیزا هم خوشحالم میکنه
تصور من از امریکا در دوران کودکی این بود که امریکا شکل یه ادم خیلی عصبانی تصور می کردم که یه اسلحه دستشه و به هر موجودی که تکون می خوره شلیک می کنه و همیشه در حال کشتنه و این دلیلش این بود که پدر و مادر من صبح تا شب از رادیو و تلویزیون اخبار گوش می کردن و همیشه هم تو اخبارا می گفت تو امریکا کشت و کشتار شده جنگ شده یه بچه با اسلحه رفته مدرسه و همه هم کلاسیای خودشو کشته و …..
یعنی اسم امریکا برام برابر با اضطراب و استرس بود و همیشه فکر می کردم شیطانی که تو قران و توی دین ما بهش اشاره شده همون امریکاست و و هیچ وقت ادم های خوب نباید به اون کشور نزدیک بشن
فیلم هایی که از تی وی پخش میشد نشون میداد که رفتار امریکایی ها با سیاه پوستان خیلی بده و اونارو تحقیر می کنن و توی مزارع از اونا کار می کشن و بهشون توهین می کنن
خبرهایی مثل اینکه فلان دختر محجبه که تو فلان دانشگاه امریکا درس میخونده به خاطر حجابش اخراج شده و اون موقع هیچ کس نبود بگه که دلیل اخراج اون دختر به دلیل حجابش نبوده برو ببین چ فرکانس داغونی فرستاده که اخراج شده یا حتی شاید اخراجش به نفعش بوده و ممکنه به جای بهتری هدایت شده باشه
حجاب برابر با خوب بودن بود
و بی حجابی برابر با فحشا
و چون امریکایی ها حجابی نداشتن پس ادم های بدی بودن و اونجا مردم امنیت اخلاقی نداشتن و دختران مورد تجاوز قرار می گرفتن و خیانت توی زندگی ها بیداد می کرد
و اونا مردمانی بودن که قرار بود برن جهنم
تو عالم بچگی همیشه برام سوال بود که فعلان خانوم خارجی مثلا امریکایی یا اروپایی که یه اختراع یا کشف انجام داده و کلی به همه مردم دنیا خدمت کرده چقدر حیف که قراره اون دنیا بره جهنم فقط به خاطر اینکه حجاب نداره و موهاش بیرونه
چون ورودی های ذهن من این بود که اگر یک تار موت برونه باشه اون دنیا غداب میشی و اویزون میکنن تورو
الان که فکر می کنم دلم برای دنیای بچگیم می سوزه که چقدر ذهنم پر از ترس و استرس بود البته این ترسها و استرس ها و مخصوصا از یه خدای بد اخلاق و عصبانی که با یه شلاق بالا سرمون وایستاده که اگه کسی کوچیکترین اشتباهی کرده بزنه تو سرش خیلی سالها باهام بود یعنی دقیقا تا قبل از اشنا شدن با استاد
وقتی بیشتر و بیشتر با اموزهای استاد اشنا شدن و تبدیل به خوراک شب و روز من شد کم کم اون ارامشی که تمام اون سالها می بایست داشتم اومد سراغم ولی نه یک دفعه اروم اورم
جواب خیلی از سوالاتمو گرفتم فهمیدم خوب بودن ادم ها به ظاهر اونها نیست به فرکانس هاشونه
که البته اگر ذهن پاک و روح رهایی داشته باشی و حال دلت خوب باشه بی شک روی ظاهرت هم تاثیر گذاره
وقتی سفرهای استاد و عزیزدلش شروع شد منم با اون سفرها بزرگ شدم حال دلم خوب شد منم مهاجرت کردم
فهمیدم فقط مسلمون ها نیستن که می تونن خوب باشن خوب بودن فارغ از هر گونه دین و مذهبه
امریکایی که تو ذهن من خونخوار و جنایتکار بود حال من دارم یه چهره دیگه ازش می بینم
اگه امریکا برای ما به اصطلاح جهان سومی ها ابر قدرته و تو هر زمینه ای پیشرفتهای خیلی زیادی داره به خاطر این نیست که داره به کشورهای دیر زور میگه یا از منابعشون سوئ استفاده می کنه
به خاطر اینه که اتقافا روی پای خودشه به خاطر مردم سپاسگزاریه که داره
چون رها از هر گونه مذهب و نژاد و رنگی دوست دارن خوشحال باشن
و مهمتر از همه این خوشحالی رو به بقیه انتقال بدن
جشن می گیرن و توی جاهای عمومی که جمع میشن هر کسی تو حال و هوای خودشه و با تمام وجود داره خوشحالی میکنه بدون اینکه به فکر اذیت کردن یا ایجاد مزاحمت برای بقیه باشه
دیدم که خوب بودن ادم به لباسی نیست که می پوشن که هر چی پوشیده تر باشی با ایمانتری
دیدم کسی اونجا بقیه رو قضاوت نمی کنه
مهربونی رو توی دست تکون دادن غریبه ها برای خانم شایسته دیدم که تازه دوربین به دست هم بود
به صورت کاملا مستند و واقعی دیدم خونواده اونجا معنیش واقعی تره اگر رابطه ای هست کاملا واقعیه بدون تظاهر یا نقاب
دیدم شیوه های تربیت بچه ها اونجا چقدر اصولی تره و از همون بچگی برای مستقل بودن و زندگی بدون وابستگی تربیت میشن یاد می گیرن اعتماد به نفس داشته باشن چیزی که ما تازه تو بزرگسالی باید بکویم از نو بسازیمش
معنی مهمونی رفتن ها برام تغییر کرد تازه فهمیدم دیدو بازدید یعنی چی ؟
فهمیدم زندگی امریکایی ها چقدر قرانی تره که ما فقط اداشو در میاریم تازه دلمونم خوشه چون مسلمان زاده شدیم احتمال اینکه اون دنیا درصد بیشتری ما بهشت بریم بیشتره
غافل از اینکه بهشت تو توی این دنیاست که باید خودت بسازیش اصلا مهم نیست تو چ دین و مذهبی داری مسیر درست رو پیدا کن خدارو تو وجود خودت پیدا کن روی ادم ها و نژادها برچسب نزن رها زندگی کن
استاد ممنونم ازت جواب دادن به این سوال باعث شد این پروسه رو توی ذهنم برای خودم مرور کنم و متوجه بشم از یه ذهنتیت داغون الان به کجا رسیدم چقدر تغییر کردم چقدر دیدم عوض شده و چقدر خوبه که تو جاده خوشبختی هستم و اروم اروم دارم سوت می زنم و میرم جلو دارم به بهشتم نزدیک میشم البته همین الانم توی بهشتم چون دارم با حرفای شما زندگی می کنم و کنار این دوستای خوبم هستم که خوندن کامنتهاشون هر روز داره مدارهامو بالاتر میبره
همیشه برام جای سوال بود که چرا آمریکا چرا ایران ؟؟
چی میشد هند و آرژانتین یا لوکزامبرگ و اسپانیا با هم دعوا می داشتند بعد فهمیدم که ….
چقدر خوب .. بزار اینا با هم دعوا کنن ، این طوری بهتره
بهتره ازین لحاظ که ما دیگه آمریکا نمیریم گناه کنیم ، تو همین ایران میمونیمو ی جوری سر میکنیم
باید بمونیم و بتازیم دیگه ….
بعد که یکم تو خیابونای همین ایران خودمون چرخیدم
دیدم بابا اینجا کم از آمریکا نداره …
همینجا باشیم بهتره … دیگه نه میخواد پول بدی نه میخواد بری پاسپورت بگیری
تازه تو ایرانم فارسی صحبت می کنند و باهات راه میاند ، فقط بعضی موقع ها و بعضی جاهاا تو بعضی دعوا ها ، خانوادتو جلوی چشمت میارند که یادشون باشی ….
در کل میشه گفت که همون آسمان خدا همه جا یک رنگه
ولی از ی جایی ی سری شاخکام حرکت کرد
قبل از اینکه توضیح بدم ، بگم که من حشره نیستم که شاخک داشته باشم صرفا جهت شوخی و جلب توجه عرض کردم..
بله داشتم می گفتم…
شاخکام مثل ماهی که تو تنگ آب تنگی میندازی کار کرد
به خودمم گفتم اگه آمریکا ، اینجوری باشه که آقای عباس منش نشون میده باشه پس …
آمریکا های تو اخبار و فیلمای پورن کجاس ؟؟
شاید اصلا آقای عباس منش اصلا آمریکا نرفته ؟؟ یا شاید آمریکا جای دیگه رفته ..؟؟
نشستم سریال زندگی در بهشت رو به مرور دیدن
البته باید اعتراف کنم که صرفا نشستم و گاهی اوقات دراز هم می کشیدم و سریال رو تماشا می کردم
البته از 174 قسمت همه قسمتاشو کامل ندیدم اما هول هولکی ، مروری بر چندین قسمت سریال زندگی در بهشت داشتم و
به ی آمریکا ساخته شده رسیدم…
منظور من از آمریکای ساخته شده ، آمریکای ساخته شده ای توسط خود آقای عباس منش
همه ما اینو میدونیم که آقای عباس منش آمریکا رو نساخته ، فکر میکنم در مرحله اول خدا زمین آمریکا رو خلق کرد و بعد اگر اشتباه نگم کریستوف کلمب بود آمریکا رو کشف کرد…
میخوام براتون واضح تر توضیح بدم قبول دارم یکم سنگین شد جملات :
ببینید استاد آموزش شخصی که فرکانسای خوبی داره برای همین اتفاقات خوبی براش رخ میده
با آدما و رفقای خوب ارتباط برقرار میکنه
به شرایط و محیط های خوب هدایت میشه و کلی لدت میبره و طبیعتا کلی میتونه لذت بخش باشه و خوش بگذره
به همین دلیل در نتیجه کلی میشه گفت آمریکا جای باحال و گوگولیه و زیباست
در کل خوش میگذره … رفقا پاشین بیان اینجا
من به ی نکته دیگه هم اشاره کنم
طبق سوال و مسابقه ای که تو این فایل بود ..گفته شده بود که ذهنیت شما در رابطه با آمریکا قبل از استاد و بعد از استاد چی بود ؟؟
من همین جا بگم که منظور من از قبل استاد = آشنا نبودن با استاد و منظور من از بعد استاد = آشنا بودن با استاد
گفتم کدورتی پیش نیاد ، ارزش نداره این قدر کوتاه شرح بدم این تفاضیل رو …
من حقیقتا نسبت به آمریکا هیچ ذهنیت نداشتم..
به من نگین دروغ میگما … کمی صبر کنید!!
قضیه رو دارم از بدو تولدم براتون توضیح میدم تا جذاب باشه…
تا یادم نرفته زنگوله رو هم بزنید تا با ما باشید
شوخی کردم
آره … هیچ ذهنیتی نسبت به آمریکا نداشتم
بعد که یکم بزرگتر شدم ، حدود دوسالم شد حقیقتا خودم نمیدونم که اون زمانم چه ذهنیتی در رابطه با آمریکا داشتم ولی میدونم رفیق صمیمیم پستونک بود
بعد از حدود 6 سال از عمرم رو که سپری کردم ، متوجه شدم که در مدرسه هستم و باید ی پرچم بسوزانم …
پرچمی از جنس پارچه و نخ
من و رفیقام خیلی ازین کار خوشمون میومد
چون تو اون روز کلی مدرسه رو هوا بود و هیچ کلاسی برگزار نمیشد
بعد ها فهمیدیم اخی این پرچمه که ما تو راهپیمایی و مدرسه آتیش میزدیم چقدر شبیه شلوارک پدر بزرگمه …
کنجکاو شدم !؟
رفتم ی مصاحبه سه ساعت و ده دقیقه ای با پدر بزرگ پدریم داشتمو متوجه شدم که این پرچمه دقیقا همون شلوارک پدر بزرگمه که خیاطش اونو سایز خیلی بزرگ تر ساختند ….
هر چقدر از پدر بزرگ آدرس و تلفن اون خیاط رو میخواستم به من نداد .. ولی گفت که اسم اون پرچمه آمریکاس …
بسیار تلاش کردم تا فامیلش رو هم پیدا کنم اما پدر بزرگم با من همراهی نکرد … فکر کرد دارم دستش میندازم
برای همین به من پیشنهاد داد تا برم تلویزیون ببینمو متوجه بشم که آمریکا فامیلش چیه ؟؟
مدتی که گذشت متوجه شدم آمریکا اسم یک کشورعو اصلا فامیل نداره … فقط یک تک اسم.
تا دوران نوجوانی هم به لطف فیلم های فرشتگان دروغین هالیوودی غرق در رویا بودیم که اگر آمریکا برویم دیگر بهشت رو میخوایم چیکار ؟؟
البته الانم هنوز ی جورایی غرق در رویاییم ولی خیلی کمتر ..
اخبار ایرانم که اصولا سریال هرکی بره آمریکا .. بده
رو هروز پخش می کرد
حالا ی روز ی لوکیشن میزاشتند آتیش زدن جنگلا رو نشون میدادند ی روز هم وقت میزاشتند مریض شدن بچه هاشون نشون میدادند
تازه یکی از بهترین و خفن ترین سکانس هایی که اخبار سراسری ایرانی بهش می پرداختند
دعوا جلوی کاخ سفید بود …
فرض کنید اگر من مالک کاخ سفید بودم برای ورودی هر نفر تو دعوا نفری 500 تا تک تومنی می گرفتم شاید
کاخ سفید رو همونجا میفروختم یا خرابش می کردم که همه راحت بشنو … نه کسی فیلم بگیره نه دعوایی بشه
توهمین اوضاعی که خدمتون عرض کردم
فکر میکردم که آمریکا مکانی است برای دعوا و حل دعوا که گاهی اوقات هستند فرشتگانی رو هوا
هست
بعد از چند سال که پا به عرصه اینترنت گذاشتم و ی سرچ و تحقیقی داشتم و بخت و اقبال من از آشنایی با استاد عباس منش جر خورد…
البته من خیلی با بخت و اقبال حال نمی کنم ولی اینجا جاش بود ازین کلمه ها استفاده کنم
داشتم میگفتم
آقای عباس منش همواره به نشون دادن آمریکا ،آمریکای درست
حال میکنه و به اشتراک میزاره
برای همین ما هم دیدیم که آمریکا دقیقا همون آمریکاس با این تفاوت که همه فرشته ها واقعی و واضح چقدر با هم صمیمی هستند ، این طیف خانوادشون بسیار باشکوه و تحسین آور
از لحاظ مالی و کارشون هم میدونستم اونجا کشور متمدن و سخت کوشی هستند
اما یکی از نکاتی که بیشتر برام جالب تر بود این بود که
من فکر میکردم خارجی ها آدمایی اند که به دلیل آزادی تامی که دارند ، هر کاری میکنند و هیچکی جلودارشون نیست
بعد متوجه شدم درسته ی سری آزادی های تام دارند
ولی خب ی سری از آزادی های جری رو هم دارند که وقتی با هم ترکیب بشن میشه = آزادی های تام و جری
قطعا شما یکی از قسمت های تام و جری رو دیدین …..
در تام و جری ما میبینیم که هر کاراکتری به وسعتش خودش هر کار که بخواهد برای نابودی انجام بده ، انجام میده
اما در آخر هیچ کس بد نمیشه و باز هم این رقابت با هم ادامه داره …
شاید بگین این موضوع چه ربطی به تام و جری داشت؟؟
به نظر من ربطش اینکه ، من دنبال ی بهونه ای بودم که این متنارو تموم کنم که هدایتی رسیدم به تام و جری
تام و جری همیشه با هم میجنگند و میخوان همو داغون کنند
اما بعضی جا ها هم شده که هم تام هوای جری رو داره هم جری هوای تام رو داره
اما از آخر اینا باهم بازم درگیرن
پس توقعی نداشته باشید که همیشه همه باهم حال کنن
به نظر من باید ببنیم کجا بیشتر به ما خوش میگذره ؟…
در آخر میدونم که شاید آخرای متنم خیلی کانکت نشده باشه با موضوع فایل ولی در کل در رابطه آمریکا میشه گفت که
مشک آن است که خود ببویی نه آنکه عطار بگوید …
تو آمریکا عطار زیاد داره ولی عطاری آقای عباس منش به نظر من از همشون بهتره …
کلا این دو مجموعهی سفر به دور امریکا و زندگی بهشت مثل برنامه صبحگاهه واسه ما، هر روز صبح موقع صبحانه با خانواده میبینیم و روزمونو با حال خوب شروع میکنیم.
مهم ترین باوری که ناخوداگاه بعد دیدن این دو مجموعه در من شکل گرفت این دو باور ” من هم میتونم ” و ” میشه چنین زندگی و روابطی داشت ”
هر چقدر هم که برنامه ها ادامه پیدا می کرد منطقم قبول می کرد چون از کودکی امریکا زیستن و شهروندای آمریکایی و دیگر کشور ها رو بت کرده بودن و خیلی بزرگشون کرده بودن و این بتی که من داشتم توسط استاد شکسته شد.
از استاد و خانم شایسته ممنونم که این مستندات رو ساختند من که رابطه استاد با مربم جون و دیگران رو دیدم و قانون و باور ” میشه ” منطقی تر شد و ازادی مالی و ازادی زمانی هم همینطور و خیلی مسائل دیگه که ، مخصوصا هدف استاد که در قدم اول مشخص کرد و با قانون تکامل بهش رسید و اون آرامشی که در زندگیشون جریان داره.
همانطور که اشاره کردم مهمترین باوری که در من شکل گرفت ، اگه کسی در مدار ارزوهاش باشه خداوند اسانی ها رو آسان میکنه براش مثال عینیشم نحوه مهاجرت استاد به امریکا.
اکثر در فیلم های امریکایی بخاطر استفاده از افکت جوری به نظر میرسید که امریکا فقط پر از برج هستش و طبیعتی نداره و حتی مردمش هم نسبت به سردن و ما در سریال سفر به دور امریکا شاهد زیبایی های طبیعت بودیم که من خودم به شخصه خیلی لذت میبردم ، درمورد مردم هم دیدیم که استاد در هر اکیپی میرفت خیلی مهربون و گرم بودن باهاش و خیلی صادقانه کمک میکردن از وصل کردن مودم به rv تا تعمیراتش و جالب ترش این بود که خندان بود و خانم شایسته حین فیلمبرداری که سلام میکرد با روی خندون و شاد سلام میکردن.
بعد از طوفانی که اومد بود استاد فایل گذاشتن و گفتن که مردم چه کمکی بهم میکردن این درحالی بود من در فیلم ها دیده بودم که در چنین مواقعی مردم به هم حمله میکنن ، رحم نمیکنن و غارت میکنن و ما دیدیم که استاد می گفتن چطور هوای همو داشتن.
طرزی فکری که اکثر مردم دارن اینکه اگه برن امریکا کار کنن وضعشون خوب میشه و همه چیز عالی پیش میره و فکر کنم دوره کشف قوانین بود که استاد این موضوع رو باز کرد و طبق قانون منطقی کرد که باید خودمون عوض بشیم آسمون آمریکا هم آبیه.
درمورد نژادپرستی هم که تو سریال شاهد بودیم که اینجور که شنیدیم نیست ، تو سریال سفر به امریکا بود فکر کنم که مردم بچه هاشونو اورده بود وسط پارک یه آب نمایی بود و اونجا باهم شاد بودنو بازی میکردن و به عقاید هم احترام میزاشتن.
مهمونای استاد خانواده جوزف بود که چقدر باهم مهربون و در صلح بودن و در ارامش بودن در حالیکه اکثر فیلم ها دیده بودم که به هم خیانت میکنن و خانوادهایی در امریکا وجود نداره و میپاشه.
مهمترین طرز فکری که فکر کنم اکثر ایرانیا دارن که اینکه امریکایی ها خیلی خشن هستن و همشون سلاح دارند و براحتی قتل میکنن و امنیت نداره،
تو سریال دیدیم که خانم شایسته خودش به تنهایی تو پردایس بود و هیچ اتفاقی نیفتاد و همه در صلح بودن حتی یه جایی که با موتور رفتن استاد اونجا هم چند نفری داشتن نمیدونم پیامی از مسیح میدادن و میخواستن همو هدایت کنن و باز اونجا هم صلح بود.
اعتراضات هم استاد نشون دادن جلوی منزلشون و آزادی بیان بود و نه ضرب و شتمی بود نه چیزی وحشتناک مردم خودشونو بیان میکردن.
یه چیز جالبی هم که به ذهنم اومد این بود که امریکایی چون بی حجاب و مردمان دینی نیستند همه بلایا و کفران اونجا میاد و بازهم هممون شاهد هستیم که چه اتفاقاتی در کجای جهان رخ داده.
پاک بودن و تمیز بودن طبیعت و حتی سرویس های بهداشتی هم بهترین گزینه این مجموعه بود
سلام به فرستاده ی خدا سلام به روح خداسلام به دستان مهربان خدا
سلام بر مریم عزیزم و همه ی اعضا سایت
استاد واقعا چنددرصد مردم دنیا چنین سریالی میبینن؟ما جز یک درصد، اقلیت جهانیم همونا ک جهان رو مسخر خودشون کردن.خدایاشکرت.
استاد دقیقا چندروز پیش داشتیم خانوادکی تو یوتیوب یه ویدیو میدیدیم ک توش یه خانم خواننده ایرانی داش یه سری نظریه ها ی خودشو میگفت ک یه منطقه ممنوعه تو امریکا هست ک ادم فضایی ها اونجا هستن و دارن امریکا رو اداره میکنن یه نظریه هم هس ک ایلان ماسک فضاییه
اتفاقا هموموقع یکی از اعضا خونواده گف باور کنید عباسمنشم ادم فضاییه خخخخخخ
منظوراز ادم فضاییا قدرت مافوق تصوره.
استاد اتفاقا تو همون نشست خونوادگی من گفتم اینقد فایلایی ک عباس از امریکا میذاره حیرت انگیزه ک بنظرمنم اینهمه نظم پاکیزگی خدمات رایگان نمیتونه کار بشر باشه و این کشورو ادم فضاییا دارن اداره میکنن.خخخخخ همش باورای محدود خخخخخ
اما بریم سراغ تاپیک این مسابقه
استاد بینی و بین الله من ک از امریکا هیچی نمیدونستم جز یک جمله
مرگ بر امریکا
واقعا هم بی قصدو غرض میگم .
اصلا سراغش نمیرفتم ک بدونم چی داره چی نداره اونم بخاطر ترسا و باورایی ک بود
و بخاطر مسولیت پذیری که شما یادم دادید
اصلا نمیخام جامعه رسانه خانواده جو حاکم یا کسی رو مقصر کنم میگم خودم نرفتم تحقیق کنم خودم اشتیاق دونستن نداشتم…
حالا تفاوتها اول اینکه اره باورمن این بود ک اونجا همه بی خانوادن و بچه ها همه نامشروع و ولن خخخخ
و همونا رو میفرستن عراق و افغانستان و..
و فک میکردم اگه خانواده هم باشه چون خارجیا با کلاسن پس فرزند کمتر زندگی بهترن و همه کم بچه دارن ن مث ما ک تیم فوتبالیم خخخخخ
استاد در مورد طبیعت هیچ ذهنیتی نداشتم چون دراین مورد ورودی خاصی نداشتم.خخخخ
اما استاد تو اون سریال مسابقه اسکی خیلی برام عجیب بود ک همه ب دوربین روی خوش نشون میدادن و شاکی نمیشن از فیلمبرداریتون.
واقعا هم فک میکردم تو کوچه خیابونا کشت وکشتاره چون اسلحه ازاده . و این ذهنیتو بیشتراز هر جای دیگه ی دنیا از امریکا داشتم.و اره در مورد حجابم فک نمیکردم ک اینقد راحت همه کنار هم زندگی میکنن.همی الانشم تو ایران ن باحجابا راحتن ن بی حجابا.خخخخخ
و اصلا نمیدونستم میشه جایی هم باشه ک هر کسب وکاری اینقد با دل و جون کارشوانجام میده و راضیه و شاکی نیس
اخه مث کشور خودم فک میکردم هیچ کی سرجای خودش نیس همه شاکی و ناراحتن چ کارمند چ فروشنده
ولی وقتی خدمات بانشاط اونارو دیدم گفتم واووو مدینه فاضله
از طرفی استاد چون من تقریبا توی یکی از محرومترین و داغانترین شهرهای ثرومند ولی فقیر ایران خخخخخ زندگی میکنم و البته سپاسگذار همین شهر هم هستم و عاشقشم این حجم از تمیزی شهرها پاکیزگی و خدمات رایگان و طبیعت شهرهای امریکا واقعا برام حیرت اوره مگه میشه مگه داریم همچین مکانایی
بخاطر همین رفتم سراغ همون فرضیه ادم فضاییا
و استاد همیشه تو دلم میگفتم ممنونتم استاد ک بدون اینکه ما زحمتی بکشیم اینهمه اطلاعات دیداری ن شنیداری در مورد امریکا و سرزمینهای دیکر خدابه ما دادید.ممنونتم عشق فضایی من
استاد ممنونم ک اینقد مسایل رو خوب باز میکنی برامون اینقد همه چی رو اسون میکنی شما اسان سازید بقول مریم خیلی خوب فرع و از اصل تشخیص میدین بخاطر همین حس میکنم اصن شما برای معلمی و اموزش خلق شدید
هیچکی هیچکی مث شما قانونو درس نمیده
استاد بذابهت بگم ک من هنوز و هرروز در حیرت تعالیم شمام
هرر وز میگم این رازها چین ک هیچکی بما نگفته
و همین الانم اکثر مردم نمیدونن
هرروزمیگم پس کی این مردو ببینم و دسشو ببوسم و بگم ممنونم ک منو جز یک درصد جهان کردی ک میدونن
استاد تو جلسات کلاب به بچه ها میگید سریع بریم سراغ اصل مطلب زیاد احوالپرسی نکنیم
استاد مگه میشه برای اولین بار صدای شمار و شنید و فریاد نزد اشک نریخت روبوسی نکرد
واقعا کارسختیه
استاد من خیلی وقته کامنت نذاشتم و حرفا تو دلم قلمبه شده.
خداروشکر میکنم برای وجود شما و این محیطی ک راه انداختید.
استاد میخام بگم شما و این محیط برای من خیلی خیلی خیلی شگف انگیزه شگفت انگیزه خیلی خیلی.
استاد چون هرروز ذهن ما کنترل میخاد و هرلحظه تمایل ذهن ما به سمت منفی هاست بهمین خاطر شما هرلحظه برای من حیرت اورید
دوستتون دارم
و خدای عزیزم شکرت دوستت دارم.عاشقتم خدای خوبم ک منو انسان خلق کردی.
استاد من همیشه ته ذهنم این باور بود ک شما انسان خاصی هستی که تونستید این مسیرو بیاین یعنی یه شخص معمولی نیستین و ذهنم اینو برا توجیه بمن میگفت ک تو نمیتونی..و من مثل شما نمیشمو شما علم خاصی داشتی و توانایی خاصی داشتید ولی واقعا شما یه فرد معمولی بودی یه راننده تاکسی.یعنی خیلی معمولی.
استاد چقدر این خدا مهربانه که ما اینهمهههههه ورودی منفی میدیم ولی اون باز مارو با اتفاقای بد بمباران نمیکنه.
یعنی همون اللهم عاملنا بفضلک لا بعدلک
یعنی اگه طبق قانون خدامیخاس با هر حس بد اتفاق بد بما بده ما نابود میشدیم
الله اکبر چقدر الهام..چقد کلیم الله وکلم الله موسی تکلیما..وقتی این حدیثو خوندم که از خدا عافیت و یقین بخاین یعنی انگار ترجمان تماممم حرفای این سایت بود.
استاد یه چی دیگه تو کلاب از تغییر حرف زدید که کی تغییر کردید..استاد میخاستم بگم مگر میشود کسی تو این سایت باشد با شما باشد حتی کمی از حرفای شما را بشنود حتی اگر عمل نکند و فقط گوش دهد محاله محاله تغییر نکنه محاله دنیاش تغییر نکنه محاله باورای داغونش ک دنبآل راه فرار ازشون بود نابود نشن.استاد مگه میشه ادم اینهمه حرف خوب بشنوه و به این سمت فرار نکنه مگه میشه ادم بهشتو ببینه و از جهنم درنیاد بپره تو بهشت.استاد من بشخصه تو جهنم بودم مگر میشود شما رادید ولی تغییر نکرد و این بهشت را به ان جهنم ترجیح نداد.استاد عدم تغییر تو این محیط محاله محاله.اینجا یا تغییر میکنیم یا تغییر میکنیم خخخخ گزینه ی دیگه ای نداریم
و استاد عشقم من خدای خوبم رو سپاسگذارم بخاطر شما و بخاطر مریم ک فقط خدامیداند مریم با من چه کرد و چه چیزها ک از اون نیاموختم و مدیونم مدیونم مدیون مریم وشما.
استاد عزیز؛ حقیقتا من زیاد توی سایت چرخ نمیزنم و کامنتی هم نذاشتم.فقط گاهی اوقات به نشانهی امروز هدایتم کن میرفتم و نشانهام رو میخوندم و شاید فایلش دانلود میکردم و تمام .
برام این جالب بود که با توجه به نیت من واقعا موضوع درخورش میاومد ولی نمیدونم چرا زیاد توجه نمیکردم. شاید در مدارش نبودم .
این روزها گذشت تا اینکه صندوق ایمیل پیام داد و اون باز کردم
…عزیز (سریال زندگی در بهشت قسمت ۱۷۴)با یک مسابقه به همراه جایزه بر روی سایت قرار گرفت.
همین که اسم مسابقه و جایزه نقد به مبلغ یک میلیون و پانصد هزار تومن دیدم خیلی خوشحال گفتم سری بزنم ببینم جریان چیه ، بلکه منی که همیشه منتظر رسیدن پول دوره قدم اول از ۱۲ قدم هستم موفق به برنده شدن و خریدن این دوره باشم . خیلی خوشحال و پرانرژی اومدم به سایت و قسمت ۱۷۴ دانلود کردم .
با دیدن فایل و توضیحات متوجه برنامه مسابقه شدم و توی ذهنم شروع کردم به مقایسه تغییر دیدگاههایی که قبل و بعد از دیدن سریالهای سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت داشتم . دنبال این بودم که بهترین مطالب و زیباترین دیدگاه رو از برداشتم بنویسم چون که من باید حتما حتما برنده این مسابقه میشدم .
از خدای خودم هدایت خواستم که در نوشتن این نظرات و نگرشها کمکم کنه تا آنچه را که او به ذهنم میاره بنویسم چون برنده شدن هدفم بود .
از اونجایی که خدای مهربان و عزیز همیشه هوای بندگانش داره و موقع کمک تنهاشون نمیزاره ، چنان کلمات قصار و جمله های زیبایی کنار هم چیده میشد در این ذهن من ،که هیچ وقت فکر نمیکردم بتوانم چنین مطالبی را بگوییم و بنویسم و حتی از بازگو کردنش هم مونده بودم . ولی از اونجایی که به قول استاد عزیز ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است ، منم حرکتی نکردم که حداقل برروی کاغذی بنویسمشون چون با توجه به تاریخ مسابقه گفتم زمان هست به وقتش نوشته میشه.
این روزها گذشت تا اینکه امروز بخودم اومدم متوجه شدم چهارشنبه است و گفتم ای دل غافل وقت رو به اتمام است این موضوع یه طرف . از طرف دیگه وقتی هدایت خداوند گوش نکنی برای سری بعد سریع و زود به کمکت نمیاد در واقع همون ضمیرناخوداگاه است که میگه : مگه سری قبل حرفم گوش کردی که حالا بخواهی گوش کنی .
خودم شروع کردم به نوشتن و یه جاهایی کمکهایی هم میشد.ولی چون تا به حال کامنتی نزاشته بودم گفتم بهتر روی کاغذی بنویسم که یه مطلب درست و حسابی باشه.
روی کاغذ نوشتم و واقعا فکر نمیکردم که من با این ورودی های چند خط درمیونی که من به ذهنم دادم باعث شده باشه که این همه نگرشم نسبت به همه چیز آمریکا عوض شده باشه.
اینجا باید حرف استاد طلا گرفت که میگه با کامنت نوشتن که آگاهی هاتون بیشتر میشه .موضوع براتون آشکارتر میشه.
موقع نوشتن متوجه شدم بعضی جاها تمام صحنه ها مثل روز برام روشنه و جلوی چشمم ولی یا اسم فایلش یادم نبود یا مکانش یا اون شخص مورد نظر یا نکتهی اصلی اون صحبت فراموش شده بود .شاید باورتون نشه خیلی نوشتم و خودم متوجه خیلی تغییرات شده بودم . که حتی باعث شده بود دیدم نسبت به مهاجرت به آمریکا تغییر کنه .
اما از اونجا که مطالبم کامل و تکمیل نمیشد از خودم خجالت کشیدم و از استاد شرمم شد و شرمگین سرم پایین انداختم .مثل کسی که سرکلاس درس و پای تخته سیاه و نمیتونه جواب سوالات معلمش بده، خیلی سخت بود برام .
درسته هرروز توی سایت نبودم ، درسته تمام فایلهای استاد رو دانلود نکرده بودم و ندیده بودم ولی از خودم انتظار داشتم که همونی هم که دیدم تمام و کمال باشه .
فهمیدم اونجایی که استاد میگن دوست عزیز برو فایلهای رایگان ما رو از توی سایت دانلود کن و بارها ، بارها ببین تا حرف به حرف ملکه ی ذهنت بشه ، برو در مورد نه فقط حرفهای من بلکه حتی قرآن هم تحقیق کن و هر آنچه که میگم بدون تحقیق قبول نکن . بعد از اینکه اثبات شد . تمرینات انجام بده . تمرین تمرین تمرین… برای اینطور وقتها است.
بله استاد عزیز ؛ این بود داستان کامنت گذاشتن من به جای اینکه بگم سریالهای شما دیدگاه منو درباره ی آمریکا چقدر تغییر داد و دید منو چقدر باز کرد باید بگم این ورودی ها داشتن آروم آروم منو که خودم بخواب زده بودم از خواب ، بیدار میکردند.
اره من خودم بخواب زده بودم تا ببینم کی پولی پیدا بشه و شروع کنم بخرید قدم اول ، بعد تازه بیدار بشم و بگم ببین چکارها میکنم چه کامنتهایی بزارم و …
من متوجه شدم که این ورودی ها طلاست و من قدرشون نمیدونستم. با همین مقدار کمی که به ذهنم میدادم تونستم نگرشم نسبت به یه کشور غریبه که سالیان سال و از طفولیت باور مرگ بر آمریکا رو به خوردمون داده بودن درست کنم . پس میتونم با یه جهاد اکبر تمام باورهای محدود کننده ام نیز درست کنم و موفق بشم .
استاد عزیز ؛ به خودم قول دادم و تعهد نوشتم که تک به تک فایلهای رایگان دانلود کنم و دهها بار گوش کنم با تمام وجودم با تمام هوشیاریم. یادداشت برداری و تحقیق کنم در باره هر موضوعی و سعی میکنم حتما برای هر فایل کامنت بزارم تا به بالاترین مرحله
آگاهی برسم . و به قول شما میخواهم شخصیتم تغییر بدهم نه اینکه اداش در بیارم . و تا به امروز هر آنچه در مورد مثبت اندیشی ، قانون جذب، قانون جهان هستی و … میدونم از ذهنم بیرون بریزم و با دیدگاه بهتری این ورودی های خوب و عالی را ببینم تا بلکه آروم آروم مراحل تکاملم طی کنم و یک روز بیام کامنت بنویسم :
من همونی هستم که به خاطر برنده شدن در مسابقه قسمت ۱۷۴ سریال زندگی در بهشت خودمو به آب و آتش زدم . که اونجا بود تازه خودم پیدا کردم و فهمیدم باید از کجا شروع کنم .
من همونی هستم که با اون جایزه میخواستم شروع به خرید دوره کنم .
من همونی هستم که با اون قسمت شروع کردم به کامنت گذاشتن
حالا اومدم بگم که به تمام آنچه که میخواستم رسیدم ، تمام دوره ها رو خریداری کردم، و عمل کردم و موفق شدم . و حالا میتوانم تمام دوره های استاد بخرم و به کسانی که به این دوره ها احتیاج دارند و نمیتوانند تهیه اش کنن ، من هدیه بدهم .
به امید رسیدن اون روز بزرگ که میدانم خیلی هم دیر نیست . خدانگهدار
راستش من گذاشتم مسابقه تموم بشه بعد بیام کامنت بنویسم که حتی یک درصد هم نخواهم بخاطر جایزه حرفی زده باشم و صرفا تجربیاتم رو بیان کنم.
سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا برای من خیلی نکات مهمی داشت که به ترتیب بیان میکنم؛
اولین و مهمترین نکته اینه که متوجه شدم سیدحسین عباس منش توی آمریکا اصلا روی زمین نمیتونه زندگی کنه! وقتی دیدم که علاقه شما این هست که یا توی پرادایس باشید (که خونه ای روی آب هست) و یا اینکه توی برج تمپا ( که منزلی تو هوا )، متوجه شدم که زندگی روی زمین تو آمریکا شمارو آزار میده و حتما باید یا روی آب باشید و یا روی هوا 😁😁😁😁
تازه خونه 8 خوابه تمپا رو هم فروختید که دیگه اصلا نخواهید به زندگی روی زمین فکر کنید…
ولی بعد از درک این نکته مهم به نتایج دیگه ای هم رسیدم،
استاد همیشه بزرگترین علامت سوال من، زندگی شما بود!! من همیشه دوست داشتم از نزدیک ببینم کسی رو که داره از ثروت و روابط و سلامتی صحبت میکنه و نحوه زندگی اش رو ببینم. (یه نکته ای بگم استاد؛ اون اوایل که هنوز سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا رو نذاشته بودید من از روی فایل های رایگانتون رفتم توی گوگل مپ و خدا شاهده چندین ساعت وقت گذاشتم و همه ملک هاتون رو پیدا کردم، هنوزم اون هارو پین کردم تا وقتی اومدم آمریکا یه راست تاکسی بگیرم بیام پیشتون 😂😎). این کنجکاوی از زندگی عباسمنش خیلی جای سوال برام ایجاد کرده بود و خیلی از جاها نمیتونستم درک درستی از حرف های شما داشته باشم.
تا اینکه به قول خانم شایسته عزیز که گفتن این برنامه ها (سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا) داره نمونه عملی زندگی استاد رو نشون میده به بچه ها تا درک درست تری داشته باشن از قوانین. من خیلی با این حرف موافقم چون دقیقا این روابط (رابطه بین دوره ها و زندگی شما) داشت با این سریال شکل میگرفت.
بطور مثال من بعد از دیدن سریال زندگی در بهشت، بطور کامل فایل ارزش ابزار رو درک کردم. اولین بار که فایل ارزش ابزار رو گوش کردم چون راجع به قابلمه بود! نتونستم با گوشت و پوستم درک کنم چی میگید شما. ولی وقتی دیدم که چقدر دارید با ابزار راحت تر کارهاتون رو انجام میدید و حتی قوه خلاقیت تون رو هم رشد میدید برای ساخت اسباب جدید خیلی لذت بردم و واقعا کیف کردم از این همه فراوانی و زیبایی.
همین موضوع که شما شروع کردید به خلق کرد توی این سریال برام خیلی جالب بود؛ خلق کردن جوجه از تخم مرغ و تخم مرغ از جوجه! این خیلی برام جالب بود که با حوصله توی این مسیر قدم گذاشتید و تک تک قسمت های که به تضاد ها غلبه کردید. استاد به جرات میتونم بگم مکمل تک تک دوره های شما همین سریال زندگی در بهشت هست.
اینکه تکراری ترین کلمه در این دوره “بحث هدایت” هست؛ که از دهن شما و خانم شایسته بارها و بارها شنیده میشه. اینجا بود که معنای قدم 9 رو متوجه شدم اینکه اینقدر عبارات تاکیدی رو با احساس عمیق تکرار کنیم که تبدیل بشه به ناخودآگاه مون. خیریت ببینیم در هر اتفاقی و سپاسگزار تک تک اتفاقات باشیم.
با اینکه شاید برای هرکسی سخت باشه که جوجه ها و حیوانات اهلی اش رو از دست بده ولی این نگاه مثبت شما به این قضیه بود که کمک کرد وقتی مشکلی برای خود من هم پیش اومد بتونم با حال خوب فقط تمرکز کنم به زیبایی های اون (من بدلیل نقص فنی فن ماشینم روشن نشد و همین باعث شد که رادیات ماشینم سوراخ بشه، اونم توی ورودی پارکینگ؛ همین نگاه به من کمک کرد که با خنده پیاده بشم و ماشین رو به کمک چندنفر هول بدیم و ببریم تا از امدادخودرو بیان و درستش کنن. اون لحظه این اتفاق برای من خیلی کول و آروم رقم خورد ولی بعد از یکساعت که از اون محل رفتیم تازه از دهن دوستم که کنارم بود شنیدم چقدر این خونسردی من براش جالب بوده و اینکه بهم نریختم و تونستم اون لحظه به زیبایی ها توجه کنیم، آخه فاصله بین اینکه امداد خودرو بیاد و اون اتفاق رو ما رفتیم یه کافه تون همون ساختمون اتفاقا یه لیموناد مشتی زدیم و قاه قاه کلی خندیدیم و دوستم تعجب کرده بود از اینکه چرا من اینقدر خونسردم و اصلا حرص نمیخورم 😂). فقط با به یاد آوردن شما هنگام تضاد هاتون (مثل گیرکردن تو گل تراکتور و …) و نگاه تون برای حل کردنش تونستم خودم رو آروم کنم.
خلاصه اینکه این سریال سراسر درس بود برام.
حالا بریم سراغ برداشت های بد از آمریکا؛
استاد به دلیل اینکه من یه کوچولو گیمر هستم و توی کلاب هوس هم بهتون گفتم که 22 سال بیشتر ندارم؛ توی بچگی خیلی بازی GTA رو انجام میدادم و از همون موقع یه جورایی عاشق آمریکا شدم و اینکه هر روز که بزرگتر میشدم (از تقریبا 12 سالگی) متوجه میشدم که چقدر امکانات و تکنولوژی توی آمریکا هست. برای همین ترمزی راجع به آمریکا به اون صورت نداشتم.
ولی بزرگترین پاشنه آشیلم که با سریال زندگی در آمریکا رفع شد؛ راه اندازی کسب و کار و بیزینس توی آمریکا بود. من بدلیل توهمات درونی خودم فکر میکردم که توی آمریکا خیلی سخت میشه کسب و کار راه انداخت و خیلی سازمان های مختلف مثل مالیات و … میان و نمیزارن که کار راه بندازی …
ولی آگاهی های این سریال و البته تحقیقات گسترده خودم کاملا خلاف این رو بهم ثابت کرد و متوجه شدم که توی آمریکا اتفاقا سر سگ بزنی کارآفرین و انسان موفق در میاد 😂.
مثالش همون نمومنه شرکت SkyDio که واقعا از نیچ مارکت شروع کرد و الآن جزء شاخ و شونه بکش ها برای Dji هست. یا همین کسب و کار هایی که شما مثال زدید از
فروش تخم مرغ نطفه دار بصورت آنلاین. :)
فروش جوجه بصورت آنلاین. :)
فروش فِر هیزمی که تازه از مجارستان داره وارد میشه (با پست!)؛ استاد این مثال خیلی برام جالب بود چون توی کارم نیاز هست که بسته هایی رو پست کنم و متوجه میشم که چقدر هنوز جای کار داره شرکت پست ایران و واقعا هنوز نمیشه باهاش جوجه و تنور و فِر ارسال کرد.
چقدر این مثال ها کمک کرد به من برای اینکه متوجه بشم واقعا کسب و کار رو گسترش دادن توی آمریکا خیلی راحت هست و میشه خیلی خوب پول ساخت.
استاد یه مثال دیگه که خیلی برام جالب بود نحوه پردازش و تحویل سفارشات بود؛ اینکه بسته های پستی شما روز ها جلوی درب میمونه و هیچ کس حتی نگاهشون هم نمیکنه! این باور هم از مدل کسب و کار خودم شکل گرفته بود که توضیح نمیدم تا باور منفی برای کسی ساخته نشه!!
سریال زندگی در بهشت سراسر درک و آگاهی بود و هست برام.
استاد یه درخواستی که دارم ازتون اینه که در صورت امکان و البته صلاح دید؛ یکم بیشتر از نحوه راه انداختن کسب و کار یا افتتاح شرکت و بحث های مالیاتی یا معافیت هایی که برای کسب و کار های نوپا در نظر میگیرن، یا تفاوت قوانین برای کسب و کار های آنلاین یا کسب و کار های فیزیکی و … بیشتر برامون توضیح بدید، چون به شخصه فکر میکنم هنوز پاشنه آشیل دارم توی این زمینه و برای منی که توی ایران کارآفرین هستم خیلی سخته که بیام آمریکا و بخوام کارمندی کنم برای شرکتی، پس دوست دارم بیشتر آشنا بشم با آمریکا و باور بسازم برای خودم. میدونید دیگه توی گوگل که سرچ میکنی (خصوصا به فارسی) نتایج هرچی آدم بدبختی رو میاره که نتونستن کار انجام بدن و واقعا ترمز های بیشتر هم ایجاد میشه. ولی نگاه عباسمنش طوری هست که مطمئنم کسب و کار راه انداختن رو برامون مثل هلو خوردن میکنه.
در نهایت هم ممنون ازتون بابت عشقی که برای تولید محتوا خرج میکنید و این عشق داره توی همه این خانواده به سرعت و کیفیت هرچه بیشتر پخش میشه.
من که خودم همینکه از خواب بیدار میشم، عباس منش [دات] کام رو باز میکنم ببینم زندگی در بهشت جدید اومده یا نه!
خدایی ک وقتی دستتو بهش میدی محکم میگیره و با خودش میبرت ،
تو دفتر درخواستهام ، یه جمله هر روز مینویسم ،
خدای قشنگم منو هدایت کن ،
همین نوشتنش ک معجزه ها دیدم ازش،
حس آرامش بهم میده،
با خودم میگم هر چه پیش میاد برای من خیره،
فقد باید ورودیها ی ذهنمو کنترل کنم ،
با تمرکز به زیبایها وبا شکرگزاری،
فرکانسمو تو مدار مناسب قرار بدم تا نشانه ها رو واضح ببینم ،
و وقتی با تعهد ادامه بدی میرسی به هماهنگی هاییییی بی نهایت زیبااا ،
نشد کامنت بزارم و بغضم نگیره،
نمیشه زیبایی ببینم ،عشق ببینم بغضم نگیره ،
حس میکنم دارم با خودم به صلحی میرسم،
تو جنبههای ک ناخودآگاه از شماها دریافت میکنم،
دیگه نشانه از این واضح تر ک با تمرکزم به سفر به آمریکا، اون از فایل جدید سفر ،ک کاملا هدایت شده کامنت گزاشتم و صب ک طبق عادت قشنگی ک برا خودم با هدایت الله ساختم سراغ سایت برم
، بشه این
خدا میخاد من نشتی هامو پیدا کنم.
این جمله “باورهای محدو کننده ی ما چگونه با ورودیهای مناسب و قدرتمند آرام آرام تغیر میکند”
مصداق وضعیت الان منه
باورهای من قبل از دیدن سفرنامه :
سرزمین آمریکا یا کویره مث فیلم های وسترن
یا همش درگیر بلاهای طبیعی مث سیل و طوفان ،
بخاطر این آزادی بیش از حد شون مث قانون حمل اسلحه امنیت کمه و ممکنه تو یه فروشگاه باشی و راحت کشته بشی،
این نامسلمان ها بنیان خانواده ندارن ک ،
از نظر عاطفی آدمهای سردی هستن برا همین بچه هاشونو موقع 18 سالگی میگن برید از خونه،
اصلا این سرزمین مال اونا ک نیست به زور گرفتنش و به سرخ پوستها همیشه ظلم میکنن، نژاد پرستن و فقد خودشونو آدم میدونن،
پلیس ها سیاه پوستا رو با بهانه های الکی میکشن یا آزار میدن ،
به سلامتی اهمیت نمیدن و همش دنبال عیش و نوش هستن،
خلاف و فساد بیداد میکنه،
هر کس سرش تو زندگی خودشه و بقیه براش مهم نیستن ،
کشور مافیایی،
با غیر آمریکایی ها بدرفتاری میکنن،
روابطشان پر از خیانته،،،،،
اینا ویروسهای ذهنی من بودن .
بخاطر تضادهایی ک میدیدم و خواسته م ک دیدن این کشور بود تا خودم تجربه کنم ،
الان این باورهای محدود کننده رو متوجه م ک چرا خدا منو بهشون هدایت کرد ،
حالا باورهای جدیدم :
کشوری بینهایت زیبا و پهناور ک اگه تمام عمرم تو سفر باشم بازم کم میارم ،
همه جاش پر از نعمت و برکت خداونده ،
حتی ایالت های ک فک میکردم کویر،
نهایت شادی و آرامش و صلح تو چهره تک تک شون میشه دید،
بسیار سخاوتمند و بی چشمداشت مهربون ،
بسیار خونگرم ک اصلا احساس غربت نمیکنی،
بسیار انسانهای ارزشمند هستن
برا خودشون و برا کشورشون.
همه به یک اندازه از آزادی این کشور بهره میبرند،
عاشق خانوادشون و از رفاه زیاد فرزند بیشتری دارن ،
مردمی ک تکاملشونو طی کردن تا به این سطح رسیدن ،
معنی آزادی رو میفهن و بهش احترام میزارن،
از زندگیشون لذت میبرند و سپاسگزارند ک حتی براش عنوان گزاشتن پس انسانهای توحیدی هستن ،
We pray for rain ,and tank him when it’s fallen
Cause it brings a grain and a little bit of money
……
God’s country
ما برای باران سجده میکنیم و او را شکر میکنم به این دلیل ک باران آورنده سبزیست و کمی پول
استاد شما و خانم شایسته الگوهای قشنگ من هستید
چیزی ک اینروزا خوب دارم یاد میگیرم از فایلهای سفر و بهشت
همین ک نشانه ها رو تو هوا میگیرید
خودمو جا شما میزارم میگم من بودم از این نشونه به سادگی میگذشتم
درود براستاد عزیز،خانم شایسته و دوستان هم فرکانسم…
توی زمان جنگ ایران وعراق من ابتدایی بودم و معلم ها حالا بهردلیلی بشدت جوگیر بودن مراسم دعا و زیارت و فیلم توی مدرسه برا ماها میذاشتن…
بابام آهنگ گوش میداد چون سرباز دوره شاهنشاهی و افسر گارد شاه بود و کوچیک بودم میفهمیدم آهنگا خاطرات تهران قدیم و حکومت شاه رو براش تداعی میکرد..
ما رو هم که بدجور بسته بودن بدعا و زیارت و نماز شب و ….
ولی نمیدونم چرا من برام مهم نبود ولی داداش بزرگترم که یک کلاس بالاتر من بود اینقد جوگیر بود که کاست های بابام رو میریخت دور و شدید متعصب شده بود…
دوتا داداش های بزرگم توی جنگ بودن خیلیا شهید شدن از هم دوره ای هاشون ولی من تحت تاثیر هیچی نبودم وخنثی بودم واکنشی نشون نمیدادم …
مذهبی بودم شدید ولی خیلی هم دنبال بهونه میگشتم که همه جیو انکار کنم…درکی نداشتم از هیچی ولی زیر بار نمیرفتم که یک مدلی که دیگران گفتن زندگی کنم وتکرار کنم و فرض کنم که زندگی همینه و تمام…
اینقد حزب بعث عراق مورد نفرت بودن ولی منکه میشنیدم اصلا برام مهم نبود..ما رو از طرف مدرسه میبردن راهپیمایی و تظاهرات ولی من نه شعار میدادم نه دستم رو بالا میبردم هنوزم همینم…
یادم نمیاد از کشوری کینه داشته باشم حتی آمریکا واسرائیل که اینقد از نظرایران منفور جلوه داده میشدن و میشن…
فکر کنم یکی از دلایلی که اصلا هیچی بجز کار کردن وپول درآوردن برام مهم نبود این بود که در فقر مطلق بدنیا اومدم و زندگی کردم واینقد ازکودکی فشار بی پولی روم بود که از8سالگی کار کردم و تو سن 15 سالگی مستقل شدم تاالان که همچنان مستقل هستم و با افتخار درست ولی با باورهای خراب زندگی کردم…
هیچ قضاوتی درمورد کشورهای بقول اخبار دشمن نداشتم و اصلا برام مهم نبود و فقط میخواستم یک زندگی مالی عالی داشته باشم …
این روال با همه ی درست و اشتباهاتش گذشت تا 8الی 9سال پیش که بعد چندسال که اسم NLP رو شنیده بودم ولی نمیدونستم چیه ولی خب دوست داشتم باهاش آشنابشم وبلاخره جایی ثبت نام کردم و چنددوره رو طی کردم…
دیگه اونجا بود که آگاه شدم ما هر دقیقه از طرف رسانه ها فیلم ها واخبار داریم برنامه ریزی میشیم برای هدایت کردن ما به سمت منافعی که عده ای دارن و این همراهی ما رو نیاز دارن….
من چون یک آدم شهرت و قدرت طلبم همیشه آمریکا رو بعنوان یک قدرت بزرگ دوست داشتم و همیشه میگفتم زندگی توی این کشور چقد قشنگ میتونه باشه ..کشوری که هیچ قدرتی حریفش نیست..من از این دیدگاه آمریکا برام قابل تحسین بود و اصلا به سر سبزی و بنیان خانواده و باقی مسائلش کاری نداشتم…
من خیلی وقت نیست که توی سایت هستم وفایل های زیادی از سفر به دور آمریکا و زندگی دربهشت ندیدم ولی خب همون تعدادم که دیدم باور خوبی که نسبت به آمریکا داشتم خیلی عالی ترشد و بازهم بخودم گفتم فقط یک قدرت بزرگ میتونه اینهمه آرامش و آسایش و رفاه برای ملتش مهیا کنهو بی نهایت ازشما سپاسگزارم بابت به تصویر کشیدن همه ی زیبایی های این کشور بزرگ که صد البته باورهای بهتری رو پیداکردم نسبت به این کشور و چون همه ی اینها از جانب شمااستاد عزیز هست و ما مستند داریم نگاهش میکنیم حتی یک درصدم شک اگر بود که شاید حرفهای اینور درمورد آمریکا درست باشه اونم ازبین رفت…
وخداروشکر که درک کردم اگه تمرکزم بر زیبایی ها باشه ازجنس همونا وارد زندگیم میشه و بهمین دلیل این چندوقت باهدایت شدن به فایل های سفربه دور آمریکا زیبایی های بیشتری ازاین کشور رو دارم میبینم…
سپاسگزار استادعزیز وخانم شایسته ودوستان هم فرکانسم هستم…
به نام خدای وهاب
سلام بر استاد عزیزم ومریم خانم عزیز
تاثیر فایلها وصحبتهای شما در زندگی من وهمه دوستان در این سایت موضوعی بس واضح وغیر قابل انکار هست .هرروز از خدا میخواهم که قدرت هر چه بیشتر درک کردن قوانین جهان را به من بدهدوهرروز وهر لحظه چقدر خدا را شاکرم که مرا باشما وسایت عالیتون آشنا کرد🙏
واما در مورد موضوع مطرح شده……
من از کودکی هیچ شناختی از آمریکا نداشتم جز آنچه در تلویزیون وجامعه گفته میشد ،به یاد دارم که نظام ،سیستم آموزشی ورسانه ها آنقدر در کار خود موفق بودند که در دوره ای از زندگیم من تنها جای امن ،خداشناس با مردمان صددرصد بهشتی را ایران می دانستم وخارج از ایران جهنمی بود پر از زشتی وپلیدی وناامنی😶در آن روزها چقدر خدا را شکر می کردم که در ایران به دنیا آمده ام🙄
تا اینکه ۲۰ سال پیش با ازدواجم فکر مهاجرت به آمریکا در اعماق ذهن من جرقه زد.دوتا از برادر شوهرهایم ساکن آمریکا بودند ومادر شوهرم هم گاهگاهی به آنجا سفر می کرد.
یادم می آید که در همان اوایل ازدواجم برادرشوهرم بعد از۱۸ سال دوری از وطن به ایران آمد وقتی اورا دیدم وبا اوصحبت کردم تمام آنچه در ۲۳ سال عمرم از دین وخدا در ذهنم ساخته بودم وتمام اعتقاد وتعصباتی که داشتم به یکباره در هم شکست،طوری که تا مدتی افسرده بودم.من یک مسلمان واقعی می دیدم دروغ نمیگفت ،غیبت نمیکرد ،تهمت نمیزد و…..هر آنچه به عنوان ویژگی های یک انسان خوب ویک مسلمان به ما گفته بودند اوداشت ومن نداشتم😨
طوفانی در وجودم به پا شد که تا امروز ادامه دارد ،ملاقات با او یکی از نقاط عطف زندگی من بود که باعث شد فکر کنم وبه دنبال حقیقت بگردم واز این بابت خدارا بسیار سپاسگزارم.
با وجود اینکه این دیدار سیمانهای سخت ذهن مرا شکست وروزنه هایی از نور در ذهن من باز شد اما آنچه از زندگی در آمریکا در ذهن من شکل گرفت (که البته بیشتر از تجربیات مادرشوهرم بود)عمری سخت کار کردن ،تلاش بی وقفه ،تنهایی ،غربت ،نداشتن دوست وآشنا ……….
،وآمریکایی ها آدمهایی که اصلا رابطه نمی گیرن ،اونجا کسی به تو کمک نمیکنه ،همه به فکر زندگی خودشون هستند،به سگهاشون نگاه چپ بکنی میکشنت😅
خلاصه کشوری که زندگی کردن توش بسیار سخته ومخارج بسیار بالا😑البته ناگفته نماند که هردو برادر شوهرم برای ساختن زندگیشون در اونجا بسیار سختی کشیده بودند وخب این مهر تاییدی بود بر حرفهای مادر شوهر😶
من ماندم وآرزوی آمریکایی که زندگی در اون خیلی سخت وترسناک بود اما فهمیده بودم اعتقاداتشون بیشتر شبیه به قرآن وحرف خداست😔
۲۰ سال تلاش کردم که اصل موضوع را بفهمم واز خداوند هدایت وکمک خواستم وپله به پله تکاملم را طی کردم تا آن سیمانهای سخت وتعصبات مذهبی از ذهنم کنده شد وبا آشنایی با شما تولدی دوباره یافتم😊(خدایا شکرت)
و اما آرزوی مهاجرت همچنان در زیر لایه هایی از ترس در دل من بود وبا وجود تلاشهای بسیار زیادی که در ده سال آخر انجام می دادیم همچنان شکست میخوردیم وهمیشه با شوهرم در مورد این موضوع صحبت میکردیم که مشکل کجاست چرا نمی شود😥
تا اینکه ۳ سال پیش وقتی تازه با شما آشنا شدم، قبل از اینکه در سایت شما ثبت نام کنم به شوهرم گفتم احساس میکنم که دیگه وقتش رسید،وراه جدیدی رو میبینم که به ما در مهاجرتمون کمک میکنه🤔
الان ۳ سال از اون روز گذشته وشما هرروز در صحبتهاتون ،در سفرنامه هاتون،در زندگی در بهشتتون😍روزی هزار بار جواب منو دادید که چرا مهاجرت هنوز اتفاق نیفتاده است.
وقتی ترمزهای ذهنیمون رو شناختیم وروش کار کردیم ونگاهمون به زندگی در آمریکا عوض شد وزیباییهایی که از این کشور دیدیم………….استاد نگم براتون که چه درهایی برامون باز شد وچه معجزه هایی رخ داد🥺🥺😇
ایشالا به زودی میام پیشتون واز نزدیک براتون تعریف میکنم ،اصلا به زبان نمی تونم بیان کنم که این فیلمها وتجربیات شما از زندگی در آمریکا چقدر به من وهمسرم کمک کرده ،چقدر دیدمون رو عوض کرد ،چقدر تونستیم پا روی ترسهامون بگذاریم،چقدر مارا شجاع کرد برای مهاجرت🙂به زودی با دست پر وبا نتیجه میام پیشتون وبه همه ثابت میکنم که قوانین جهان ثابته کافیه تو اونها رو بشناسی بهشون عمل کنی وایمان وصبر داشته باشی💪
استاد جونم ،مریم عزیزم دوستتون دارم بی نهایت😘
به زودی از نزدیک در آغوشتون میگیرم💗💗💗
سلام استادعزیز وخانم شایسته مهربون من چون بابام امریکارو دوست داشت چیزی بدی تونظرم نیست درمورد امریکا حتی وقتی تو مدرسه بهمون میگفتن شعار مرگ بر امریکا روبگید نمیتونستم بگم
الان هم که شما امریکار بهم نشون دادین با اون چیزی که تو ذهنم ساخته بودم شبیه بود
ممنونم ازتون که زیبایی ها رو با ماهم به اشتراک میزارید من همیشه دنبال یه خوشحالی بزرگ بودم ولی تا با شما اشنا شدم کوچک ترین چیزا هم خوشحالم میکنه
سپاس گزارم🙏🏻🌹
سلام به همگی
تصور من از امریکا در دوران کودکی این بود که امریکا شکل یه ادم خیلی عصبانی تصور می کردم که یه اسلحه دستشه و به هر موجودی که تکون می خوره شلیک می کنه و همیشه در حال کشتنه و این دلیلش این بود که پدر و مادر من صبح تا شب از رادیو و تلویزیون اخبار گوش می کردن و همیشه هم تو اخبارا می گفت تو امریکا کشت و کشتار شده جنگ شده یه بچه با اسلحه رفته مدرسه و همه هم کلاسیای خودشو کشته و …..
یعنی اسم امریکا برام برابر با اضطراب و استرس بود و همیشه فکر می کردم شیطانی که تو قران و توی دین ما بهش اشاره شده همون امریکاست و و هیچ وقت ادم های خوب نباید به اون کشور نزدیک بشن
فیلم هایی که از تی وی پخش میشد نشون میداد که رفتار امریکایی ها با سیاه پوستان خیلی بده و اونارو تحقیر می کنن و توی مزارع از اونا کار می کشن و بهشون توهین می کنن
خبرهایی مثل اینکه فلان دختر محجبه که تو فلان دانشگاه امریکا درس میخونده به خاطر حجابش اخراج شده و اون موقع هیچ کس نبود بگه که دلیل اخراج اون دختر به دلیل حجابش نبوده برو ببین چ فرکانس داغونی فرستاده که اخراج شده یا حتی شاید اخراجش به نفعش بوده و ممکنه به جای بهتری هدایت شده باشه
حجاب برابر با خوب بودن بود
و بی حجابی برابر با فحشا
و چون امریکایی ها حجابی نداشتن پس ادم های بدی بودن و اونجا مردم امنیت اخلاقی نداشتن و دختران مورد تجاوز قرار می گرفتن و خیانت توی زندگی ها بیداد می کرد
و اونا مردمانی بودن که قرار بود برن جهنم
تو عالم بچگی همیشه برام سوال بود که فعلان خانوم خارجی مثلا امریکایی یا اروپایی که یه اختراع یا کشف انجام داده و کلی به همه مردم دنیا خدمت کرده چقدر حیف که قراره اون دنیا بره جهنم فقط به خاطر اینکه حجاب نداره و موهاش بیرونه
چون ورودی های ذهن من این بود که اگر یک تار موت برونه باشه اون دنیا غداب میشی و اویزون میکنن تورو
الان که فکر می کنم دلم برای دنیای بچگیم می سوزه که چقدر ذهنم پر از ترس و استرس بود البته این ترسها و استرس ها و مخصوصا از یه خدای بد اخلاق و عصبانی که با یه شلاق بالا سرمون وایستاده که اگه کسی کوچیکترین اشتباهی کرده بزنه تو سرش خیلی سالها باهام بود یعنی دقیقا تا قبل از اشنا شدن با استاد
وقتی بیشتر و بیشتر با اموزهای استاد اشنا شدن و تبدیل به خوراک شب و روز من شد کم کم اون ارامشی که تمام اون سالها می بایست داشتم اومد سراغم ولی نه یک دفعه اروم اورم
جواب خیلی از سوالاتمو گرفتم فهمیدم خوب بودن ادم ها به ظاهر اونها نیست به فرکانس هاشونه
که البته اگر ذهن پاک و روح رهایی داشته باشی و حال دلت خوب باشه بی شک روی ظاهرت هم تاثیر گذاره
وقتی سفرهای استاد و عزیزدلش شروع شد منم با اون سفرها بزرگ شدم حال دلم خوب شد منم مهاجرت کردم
فهمیدم فقط مسلمون ها نیستن که می تونن خوب باشن خوب بودن فارغ از هر گونه دین و مذهبه
امریکایی که تو ذهن من خونخوار و جنایتکار بود حال من دارم یه چهره دیگه ازش می بینم
اگه امریکا برای ما به اصطلاح جهان سومی ها ابر قدرته و تو هر زمینه ای پیشرفتهای خیلی زیادی داره به خاطر این نیست که داره به کشورهای دیر زور میگه یا از منابعشون سوئ استفاده می کنه
به خاطر اینه که اتقافا روی پای خودشه به خاطر مردم سپاسگزاریه که داره
چون رها از هر گونه مذهب و نژاد و رنگی دوست دارن خوشحال باشن
و مهمتر از همه این خوشحالی رو به بقیه انتقال بدن
جشن می گیرن و توی جاهای عمومی که جمع میشن هر کسی تو حال و هوای خودشه و با تمام وجود داره خوشحالی میکنه بدون اینکه به فکر اذیت کردن یا ایجاد مزاحمت برای بقیه باشه
دیدم که خوب بودن ادم به لباسی نیست که می پوشن که هر چی پوشیده تر باشی با ایمانتری
دیدم کسی اونجا بقیه رو قضاوت نمی کنه
مهربونی رو توی دست تکون دادن غریبه ها برای خانم شایسته دیدم که تازه دوربین به دست هم بود
به صورت کاملا مستند و واقعی دیدم خونواده اونجا معنیش واقعی تره اگر رابطه ای هست کاملا واقعیه بدون تظاهر یا نقاب
دیدم شیوه های تربیت بچه ها اونجا چقدر اصولی تره و از همون بچگی برای مستقل بودن و زندگی بدون وابستگی تربیت میشن یاد می گیرن اعتماد به نفس داشته باشن چیزی که ما تازه تو بزرگسالی باید بکویم از نو بسازیمش
معنی مهمونی رفتن ها برام تغییر کرد تازه فهمیدم دیدو بازدید یعنی چی ؟
فهمیدم زندگی امریکایی ها چقدر قرانی تره که ما فقط اداشو در میاریم تازه دلمونم خوشه چون مسلمان زاده شدیم احتمال اینکه اون دنیا درصد بیشتری ما بهشت بریم بیشتره
غافل از اینکه بهشت تو توی این دنیاست که باید خودت بسازیش اصلا مهم نیست تو چ دین و مذهبی داری مسیر درست رو پیدا کن خدارو تو وجود خودت پیدا کن روی ادم ها و نژادها برچسب نزن رها زندگی کن
استاد ممنونم ازت جواب دادن به این سوال باعث شد این پروسه رو توی ذهنم برای خودم مرور کنم و متوجه بشم از یه ذهنتیت داغون الان به کجا رسیدم چقدر تغییر کردم چقدر دیدم عوض شده و چقدر خوبه که تو جاده خوشبختی هستم و اروم اروم دارم سوت می زنم و میرم جلو دارم به بهشتم نزدیک میشم البته همین الانم توی بهشتم چون دارم با حرفای شما زندگی می کنم و کنار این دوستای خوبم هستم که خوندن کامنتهاشون هر روز داره مدارهامو بالاتر میبره
حال دل همتون عالی
چرا آمریکا چرا ایران ؟؟.
همیشه برام جای سوال بود که چرا آمریکا چرا ایران ؟؟
چی میشد هند و آرژانتین یا لوکزامبرگ و اسپانیا با هم دعوا می داشتند بعد فهمیدم که ….
چقدر خوب .. بزار اینا با هم دعوا کنن ، این طوری بهتره
بهتره ازین لحاظ که ما دیگه آمریکا نمیریم گناه کنیم ، تو همین ایران میمونیمو ی جوری سر میکنیم
باید بمونیم و بتازیم دیگه ….
بعد که یکم تو خیابونای همین ایران خودمون چرخیدم
دیدم بابا اینجا کم از آمریکا نداره …
همینجا باشیم بهتره … دیگه نه میخواد پول بدی نه میخواد بری پاسپورت بگیری
تازه تو ایرانم فارسی صحبت می کنند و باهات راه میاند ، فقط بعضی موقع ها و بعضی جاهاا تو بعضی دعوا ها ، خانوادتو جلوی چشمت میارند که یادشون باشی ….
در کل میشه گفت که همون آسمان خدا همه جا یک رنگه
ولی از ی جایی ی سری شاخکام حرکت کرد
قبل از اینکه توضیح بدم ، بگم که من حشره نیستم که شاخک داشته باشم صرفا جهت شوخی و جلب توجه عرض کردم..
بله داشتم می گفتم…
شاخکام مثل ماهی که تو تنگ آب تنگی میندازی کار کرد
به خودمم گفتم اگه آمریکا ، اینجوری باشه که آقای عباس منش نشون میده باشه پس …
آمریکا های تو اخبار و فیلمای پورن کجاس ؟؟
شاید اصلا آقای عباس منش اصلا آمریکا نرفته ؟؟ یا شاید آمریکا جای دیگه رفته ..؟؟
نشستم سریال زندگی در بهشت رو به مرور دیدن
البته باید اعتراف کنم که صرفا نشستم و گاهی اوقات دراز هم می کشیدم و سریال رو تماشا می کردم
البته از 174 قسمت همه قسمتاشو کامل ندیدم اما هول هولکی ، مروری بر چندین قسمت سریال زندگی در بهشت داشتم و
به ی آمریکا ساخته شده رسیدم…
منظور من از آمریکای ساخته شده ، آمریکای ساخته شده ای توسط خود آقای عباس منش
همه ما اینو میدونیم که آقای عباس منش آمریکا رو نساخته ، فکر میکنم در مرحله اول خدا زمین آمریکا رو خلق کرد و بعد اگر اشتباه نگم کریستوف کلمب بود آمریکا رو کشف کرد…
میخوام براتون واضح تر توضیح بدم قبول دارم یکم سنگین شد جملات :
ببینید استاد آموزش شخصی که فرکانسای خوبی داره برای همین اتفاقات خوبی براش رخ میده
با آدما و رفقای خوب ارتباط برقرار میکنه
به شرایط و محیط های خوب هدایت میشه و کلی لدت میبره و طبیعتا کلی میتونه لذت بخش باشه و خوش بگذره
به همین دلیل در نتیجه کلی میشه گفت آمریکا جای باحال و گوگولیه و زیباست
در کل خوش میگذره … رفقا پاشین بیان اینجا
من به ی نکته دیگه هم اشاره کنم
طبق سوال و مسابقه ای که تو این فایل بود ..گفته شده بود که ذهنیت شما در رابطه با آمریکا قبل از استاد و بعد از استاد چی بود ؟؟
من همین جا بگم که منظور من از قبل استاد = آشنا نبودن با استاد و منظور من از بعد استاد = آشنا بودن با استاد
گفتم کدورتی پیش نیاد ، ارزش نداره این قدر کوتاه شرح بدم این تفاضیل رو …
من حقیقتا نسبت به آمریکا هیچ ذهنیت نداشتم..
به من نگین دروغ میگما … کمی صبر کنید!!
قضیه رو دارم از بدو تولدم براتون توضیح میدم تا جذاب باشه…
تا یادم نرفته زنگوله رو هم بزنید تا با ما باشید
شوخی کردم
آره … هیچ ذهنیتی نسبت به آمریکا نداشتم
بعد که یکم بزرگتر شدم ، حدود دوسالم شد حقیقتا خودم نمیدونم که اون زمانم چه ذهنیتی در رابطه با آمریکا داشتم ولی میدونم رفیق صمیمیم پستونک بود
بعد از حدود 6 سال از عمرم رو که سپری کردم ، متوجه شدم که در مدرسه هستم و باید ی پرچم بسوزانم …
پرچمی از جنس پارچه و نخ
من و رفیقام خیلی ازین کار خوشمون میومد
چون تو اون روز کلی مدرسه رو هوا بود و هیچ کلاسی برگزار نمیشد
بعد ها فهمیدیم اخی این پرچمه که ما تو راهپیمایی و مدرسه آتیش میزدیم چقدر شبیه شلوارک پدر بزرگمه …
کنجکاو شدم !؟
رفتم ی مصاحبه سه ساعت و ده دقیقه ای با پدر بزرگ پدریم داشتمو متوجه شدم که این پرچمه دقیقا همون شلوارک پدر بزرگمه که خیاطش اونو سایز خیلی بزرگ تر ساختند ….
هر چقدر از پدر بزرگ آدرس و تلفن اون خیاط رو میخواستم به من نداد .. ولی گفت که اسم اون پرچمه آمریکاس …
بسیار تلاش کردم تا فامیلش رو هم پیدا کنم اما پدر بزرگم با من همراهی نکرد … فکر کرد دارم دستش میندازم
برای همین به من پیشنهاد داد تا برم تلویزیون ببینمو متوجه بشم که آمریکا فامیلش چیه ؟؟
مدتی که گذشت متوجه شدم آمریکا اسم یک کشورعو اصلا فامیل نداره … فقط یک تک اسم.
تا دوران نوجوانی هم به لطف فیلم های فرشتگان دروغین هالیوودی غرق در رویا بودیم که اگر آمریکا برویم دیگر بهشت رو میخوایم چیکار ؟؟
البته الانم هنوز ی جورایی غرق در رویاییم ولی خیلی کمتر ..
اخبار ایرانم که اصولا سریال هرکی بره آمریکا .. بده
رو هروز پخش می کرد
حالا ی روز ی لوکیشن میزاشتند آتیش زدن جنگلا رو نشون میدادند ی روز هم وقت میزاشتند مریض شدن بچه هاشون نشون میدادند
تازه یکی از بهترین و خفن ترین سکانس هایی که اخبار سراسری ایرانی بهش می پرداختند
دعوا جلوی کاخ سفید بود …
فرض کنید اگر من مالک کاخ سفید بودم برای ورودی هر نفر تو دعوا نفری 500 تا تک تومنی می گرفتم شاید
کاخ سفید رو همونجا میفروختم یا خرابش می کردم که همه راحت بشنو … نه کسی فیلم بگیره نه دعوایی بشه
توهمین اوضاعی که خدمتون عرض کردم
فکر میکردم که آمریکا مکانی است برای دعوا و حل دعوا که گاهی اوقات هستند فرشتگانی رو هوا
هست
بعد از چند سال که پا به عرصه اینترنت گذاشتم و ی سرچ و تحقیقی داشتم و بخت و اقبال من از آشنایی با استاد عباس منش جر خورد…
البته من خیلی با بخت و اقبال حال نمی کنم ولی اینجا جاش بود ازین کلمه ها استفاده کنم
داشتم میگفتم
آقای عباس منش همواره به نشون دادن آمریکا ،آمریکای درست
حال میکنه و به اشتراک میزاره
برای همین ما هم دیدیم که آمریکا دقیقا همون آمریکاس با این تفاوت که همه فرشته ها واقعی و واضح چقدر با هم صمیمی هستند ، این طیف خانوادشون بسیار باشکوه و تحسین آور
از لحاظ مالی و کارشون هم میدونستم اونجا کشور متمدن و سخت کوشی هستند
اما یکی از نکاتی که بیشتر برام جالب تر بود این بود که
من فکر میکردم خارجی ها آدمایی اند که به دلیل آزادی تامی که دارند ، هر کاری میکنند و هیچکی جلودارشون نیست
بعد متوجه شدم درسته ی سری آزادی های تام دارند
ولی خب ی سری از آزادی های جری رو هم دارند که وقتی با هم ترکیب بشن میشه = آزادی های تام و جری
قطعا شما یکی از قسمت های تام و جری رو دیدین …..
در تام و جری ما میبینیم که هر کاراکتری به وسعتش خودش هر کار که بخواهد برای نابودی انجام بده ، انجام میده
اما در آخر هیچ کس بد نمیشه و باز هم این رقابت با هم ادامه داره …
شاید بگین این موضوع چه ربطی به تام و جری داشت؟؟
به نظر من ربطش اینکه ، من دنبال ی بهونه ای بودم که این متنارو تموم کنم که هدایتی رسیدم به تام و جری
تام و جری همیشه با هم میجنگند و میخوان همو داغون کنند
اما بعضی جا ها هم شده که هم تام هوای جری رو داره هم جری هوای تام رو داره
اما از آخر اینا باهم بازم درگیرن
پس توقعی نداشته باشید که همیشه همه باهم حال کنن
به نظر من باید ببنیم کجا بیشتر به ما خوش میگذره ؟…
در آخر میدونم که شاید آخرای متنم خیلی کانکت نشده باشه با موضوع فایل ولی در کل در رابطه آمریکا میشه گفت که
مشک آن است که خود ببویی نه آنکه عطار بگوید …
تو آمریکا عطار زیاد داره ولی عطاری آقای عباس منش به نظر من از همشون بهتره …
چون مشکا با عشق و صداقت تهیه شده …
مرسی
سلام به همه عزیزان
کلا این دو مجموعهی سفر به دور امریکا و زندگی بهشت مثل برنامه صبحگاهه واسه ما، هر روز صبح موقع صبحانه با خانواده میبینیم و روزمونو با حال خوب شروع میکنیم.
مهم ترین باوری که ناخوداگاه بعد دیدن این دو مجموعه در من شکل گرفت این دو باور ” من هم میتونم ” و ” میشه چنین زندگی و روابطی داشت ”
هر چقدر هم که برنامه ها ادامه پیدا می کرد منطقم قبول می کرد چون از کودکی امریکا زیستن و شهروندای آمریکایی و دیگر کشور ها رو بت کرده بودن و خیلی بزرگشون کرده بودن و این بتی که من داشتم توسط استاد شکسته شد.
از استاد و خانم شایسته ممنونم که این مستندات رو ساختند من که رابطه استاد با مربم جون و دیگران رو دیدم و قانون و باور ” میشه ” منطقی تر شد و ازادی مالی و ازادی زمانی هم همینطور و خیلی مسائل دیگه که ، مخصوصا هدف استاد که در قدم اول مشخص کرد و با قانون تکامل بهش رسید و اون آرامشی که در زندگیشون جریان داره.
همانطور که اشاره کردم مهمترین باوری که در من شکل گرفت ، اگه کسی در مدار ارزوهاش باشه خداوند اسانی ها رو آسان میکنه براش مثال عینیشم نحوه مهاجرت استاد به امریکا.
اکثر در فیلم های امریکایی بخاطر استفاده از افکت جوری به نظر میرسید که امریکا فقط پر از برج هستش و طبیعتی نداره و حتی مردمش هم نسبت به سردن و ما در سریال سفر به دور امریکا شاهد زیبایی های طبیعت بودیم که من خودم به شخصه خیلی لذت میبردم ، درمورد مردم هم دیدیم که استاد در هر اکیپی میرفت خیلی مهربون و گرم بودن باهاش و خیلی صادقانه کمک میکردن از وصل کردن مودم به rv تا تعمیراتش و جالب ترش این بود که خندان بود و خانم شایسته حین فیلمبرداری که سلام میکرد با روی خندون و شاد سلام میکردن.
بعد از طوفانی که اومد بود استاد فایل گذاشتن و گفتن که مردم چه کمکی بهم میکردن این درحالی بود من در فیلم ها دیده بودم که در چنین مواقعی مردم به هم حمله میکنن ، رحم نمیکنن و غارت میکنن و ما دیدیم که استاد می گفتن چطور هوای همو داشتن.
طرزی فکری که اکثر مردم دارن اینکه اگه برن امریکا کار کنن وضعشون خوب میشه و همه چیز عالی پیش میره و فکر کنم دوره کشف قوانین بود که استاد این موضوع رو باز کرد و طبق قانون منطقی کرد که باید خودمون عوض بشیم آسمون آمریکا هم آبیه.
درمورد نژادپرستی هم که تو سریال شاهد بودیم که اینجور که شنیدیم نیست ، تو سریال سفر به امریکا بود فکر کنم که مردم بچه هاشونو اورده بود وسط پارک یه آب نمایی بود و اونجا باهم شاد بودنو بازی میکردن و به عقاید هم احترام میزاشتن.
مهمونای استاد خانواده جوزف بود که چقدر باهم مهربون و در صلح بودن و در ارامش بودن در حالیکه اکثر فیلم ها دیده بودم که به هم خیانت میکنن و خانوادهایی در امریکا وجود نداره و میپاشه.
مهمترین طرز فکری که فکر کنم اکثر ایرانیا دارن که اینکه امریکایی ها خیلی خشن هستن و همشون سلاح دارند و براحتی قتل میکنن و امنیت نداره،
تو سریال دیدیم که خانم شایسته خودش به تنهایی تو پردایس بود و هیچ اتفاقی نیفتاد و همه در صلح بودن حتی یه جایی که با موتور رفتن استاد اونجا هم چند نفری داشتن نمیدونم پیامی از مسیح میدادن و میخواستن همو هدایت کنن و باز اونجا هم صلح بود.
اعتراضات هم استاد نشون دادن جلوی منزلشون و آزادی بیان بود و نه ضرب و شتمی بود نه چیزی وحشتناک مردم خودشونو بیان میکردن.
یه چیز جالبی هم که به ذهنم اومد این بود که امریکایی چون بی حجاب و مردمان دینی نیستند همه بلایا و کفران اونجا میاد و بازهم هممون شاهد هستیم که چه اتفاقاتی در کجای جهان رخ داده.
پاک بودن و تمیز بودن طبیعت و حتی سرویس های بهداشتی هم بهترین گزینه این مجموعه بود
به نام پرودگار مهربانم مخرج من الظلمات الی النور
که مارا از تاریکی گمراهی به نور هدایت رهنمون ساخت
سلام به فرستاده ی خدا سلام به روح خداسلام به دستان مهربان خدا
سلام بر مریم عزیزم و همه ی اعضا سایت
استاد واقعا چنددرصد مردم دنیا چنین سریالی میبینن؟ما جز یک درصد، اقلیت جهانیم همونا ک جهان رو مسخر خودشون کردن.خدایاشکرت.
استاد دقیقا چندروز پیش داشتیم خانوادکی تو یوتیوب یه ویدیو میدیدیم ک توش یه خانم خواننده ایرانی داش یه سری نظریه ها ی خودشو میگفت ک یه منطقه ممنوعه تو امریکا هست ک ادم فضایی ها اونجا هستن و دارن امریکا رو اداره میکنن یه نظریه هم هس ک ایلان ماسک فضاییه
اتفاقا هموموقع یکی از اعضا خونواده گف باور کنید عباسمنشم ادم فضاییه خخخخخخ
منظوراز ادم فضاییا قدرت مافوق تصوره.
استاد اتفاقا تو همون نشست خونوادگی من گفتم اینقد فایلایی ک عباس از امریکا میذاره حیرت انگیزه ک بنظرمنم اینهمه نظم پاکیزگی خدمات رایگان نمیتونه کار بشر باشه و این کشورو ادم فضاییا دارن اداره میکنن.خخخخخ همش باورای محدود خخخخخ
اما بریم سراغ تاپیک این مسابقه
استاد بینی و بین الله من ک از امریکا هیچی نمیدونستم جز یک جمله
مرگ بر امریکا
واقعا هم بی قصدو غرض میگم .
اصلا سراغش نمیرفتم ک بدونم چی داره چی نداره اونم بخاطر ترسا و باورایی ک بود
و بخاطر مسولیت پذیری که شما یادم دادید
اصلا نمیخام جامعه رسانه خانواده جو حاکم یا کسی رو مقصر کنم میگم خودم نرفتم تحقیق کنم خودم اشتیاق دونستن نداشتم…
حالا تفاوتها اول اینکه اره باورمن این بود ک اونجا همه بی خانوادن و بچه ها همه نامشروع و ولن خخخخ
و همونا رو میفرستن عراق و افغانستان و..
و فک میکردم اگه خانواده هم باشه چون خارجیا با کلاسن پس فرزند کمتر زندگی بهترن و همه کم بچه دارن ن مث ما ک تیم فوتبالیم خخخخخ
استاد در مورد طبیعت هیچ ذهنیتی نداشتم چون دراین مورد ورودی خاصی نداشتم.خخخخ
اما استاد تو اون سریال مسابقه اسکی خیلی برام عجیب بود ک همه ب دوربین روی خوش نشون میدادن و شاکی نمیشن از فیلمبرداریتون.
واقعا هم فک میکردم تو کوچه خیابونا کشت وکشتاره چون اسلحه ازاده . و این ذهنیتو بیشتراز هر جای دیگه ی دنیا از امریکا داشتم.و اره در مورد حجابم فک نمیکردم ک اینقد راحت همه کنار هم زندگی میکنن.همی الانشم تو ایران ن باحجابا راحتن ن بی حجابا.خخخخخ
و اصلا نمیدونستم میشه جایی هم باشه ک هر کسب وکاری اینقد با دل و جون کارشوانجام میده و راضیه و شاکی نیس
اخه مث کشور خودم فک میکردم هیچ کی سرجای خودش نیس همه شاکی و ناراحتن چ کارمند چ فروشنده
ولی وقتی خدمات بانشاط اونارو دیدم گفتم واووو مدینه فاضله
از طرفی استاد چون من تقریبا توی یکی از محرومترین و داغانترین شهرهای ثرومند ولی فقیر ایران خخخخخ زندگی میکنم و البته سپاسگذار همین شهر هم هستم و عاشقشم این حجم از تمیزی شهرها پاکیزگی و خدمات رایگان و طبیعت شهرهای امریکا واقعا برام حیرت اوره مگه میشه مگه داریم همچین مکانایی
بخاطر همین رفتم سراغ همون فرضیه ادم فضاییا
و استاد همیشه تو دلم میگفتم ممنونتم استاد ک بدون اینکه ما زحمتی بکشیم اینهمه اطلاعات دیداری ن شنیداری در مورد امریکا و سرزمینهای دیکر خدابه ما دادید.ممنونتم عشق فضایی من
استاد ممنونم ک اینقد مسایل رو خوب باز میکنی برامون اینقد همه چی رو اسون میکنی شما اسان سازید بقول مریم خیلی خوب فرع و از اصل تشخیص میدین بخاطر همین حس میکنم اصن شما برای معلمی و اموزش خلق شدید
هیچکی هیچکی مث شما قانونو درس نمیده
استاد بذابهت بگم ک من هنوز و هرروز در حیرت تعالیم شمام
هرر وز میگم این رازها چین ک هیچکی بما نگفته
و همین الانم اکثر مردم نمیدونن
هرروزمیگم پس کی این مردو ببینم و دسشو ببوسم و بگم ممنونم ک منو جز یک درصد جهان کردی ک میدونن
استاد تو جلسات کلاب به بچه ها میگید سریع بریم سراغ اصل مطلب زیاد احوالپرسی نکنیم
استاد مگه میشه برای اولین بار صدای شمار و شنید و فریاد نزد اشک نریخت روبوسی نکرد
واقعا کارسختیه
استاد من خیلی وقته کامنت نذاشتم و حرفا تو دلم قلمبه شده.
خداروشکر میکنم برای وجود شما و این محیطی ک راه انداختید.
استاد میخام بگم شما و این محیط برای من خیلی خیلی خیلی شگف انگیزه شگفت انگیزه خیلی خیلی.
استاد چون هرروز ذهن ما کنترل میخاد و هرلحظه تمایل ذهن ما به سمت منفی هاست بهمین خاطر شما هرلحظه برای من حیرت اورید
دوستتون دارم
و خدای عزیزم شکرت دوستت دارم.عاشقتم خدای خوبم ک منو انسان خلق کردی.
استاد من همیشه ته ذهنم این باور بود ک شما انسان خاصی هستی که تونستید این مسیرو بیاین یعنی یه شخص معمولی نیستین و ذهنم اینو برا توجیه بمن میگفت ک تو نمیتونی..و من مثل شما نمیشمو شما علم خاصی داشتی و توانایی خاصی داشتید ولی واقعا شما یه فرد معمولی بودی یه راننده تاکسی.یعنی خیلی معمولی.
استاد چقدر این خدا مهربانه که ما اینهمهههههه ورودی منفی میدیم ولی اون باز مارو با اتفاقای بد بمباران نمیکنه.
یعنی همون اللهم عاملنا بفضلک لا بعدلک
یعنی اگه طبق قانون خدامیخاس با هر حس بد اتفاق بد بما بده ما نابود میشدیم
ولی خدا خدا تو چقدرررئوفی.
حالا فک کن اگه صددرصد مثبت بشیم دنیامون چی میشهههه الله اکبر……
واقعا واقعا چطور استاد این اگاهی ها رو کسب کردید
الله اکبر چقدر الهام..چقد کلیم الله وکلم الله موسی تکلیما..وقتی این حدیثو خوندم که از خدا عافیت و یقین بخاین یعنی انگار ترجمان تماممم حرفای این سایت بود.
استاد یه چی دیگه تو کلاب از تغییر حرف زدید که کی تغییر کردید..استاد میخاستم بگم مگر میشود کسی تو این سایت باشد با شما باشد حتی کمی از حرفای شما را بشنود حتی اگر عمل نکند و فقط گوش دهد محاله محاله تغییر نکنه محاله دنیاش تغییر نکنه محاله باورای داغونش ک دنبآل راه فرار ازشون بود نابود نشن.استاد مگه میشه ادم اینهمه حرف خوب بشنوه و به این سمت فرار نکنه مگه میشه ادم بهشتو ببینه و از جهنم درنیاد بپره تو بهشت.استاد من بشخصه تو جهنم بودم مگر میشود شما رادید ولی تغییر نکرد و این بهشت را به ان جهنم ترجیح نداد.استاد عدم تغییر تو این محیط محاله محاله.اینجا یا تغییر میکنیم یا تغییر میکنیم خخخخ گزینه ی دیگه ای نداریم
و استاد عشقم من خدای خوبم رو سپاسگذارم بخاطر شما و بخاطر مریم ک فقط خدامیداند مریم با من چه کرد و چه چیزها ک از اون نیاموختم و مدیونم مدیونم مدیون مریم وشما.
خدایا شکرت.
سلام و درود به استاد عزیز و خانم شایستهی مهربان
استاد عزیز؛ حقیقتا من زیاد توی سایت چرخ نمیزنم و کامنتی هم نذاشتم.فقط گاهی اوقات به نشانهی امروز هدایتم کن میرفتم و نشانهام رو میخوندم و شاید فایلش دانلود میکردم و تمام .
برام این جالب بود که با توجه به نیت من واقعا موضوع درخورش میاومد ولی نمیدونم چرا زیاد توجه نمیکردم. شاید در مدارش نبودم .
این روزها گذشت تا اینکه صندوق ایمیل پیام داد و اون باز کردم
…عزیز (سریال زندگی در بهشت قسمت ۱۷۴)با یک مسابقه به همراه جایزه بر روی سایت قرار گرفت.
همین که اسم مسابقه و جایزه نقد به مبلغ یک میلیون و پانصد هزار تومن دیدم خیلی خوشحال گفتم سری بزنم ببینم جریان چیه ، بلکه منی که همیشه منتظر رسیدن پول دوره قدم اول از ۱۲ قدم هستم موفق به برنده شدن و خریدن این دوره باشم . خیلی خوشحال و پرانرژی اومدم به سایت و قسمت ۱۷۴ دانلود کردم .
با دیدن فایل و توضیحات متوجه برنامه مسابقه شدم و توی ذهنم شروع کردم به مقایسه تغییر دیدگاههایی که قبل و بعد از دیدن سریالهای سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت داشتم . دنبال این بودم که بهترین مطالب و زیباترین دیدگاه رو از برداشتم بنویسم چون که من باید حتما حتما برنده این مسابقه میشدم .
از خدای خودم هدایت خواستم که در نوشتن این نظرات و نگرشها کمکم کنه تا آنچه را که او به ذهنم میاره بنویسم چون برنده شدن هدفم بود .
از اونجایی که خدای مهربان و عزیز همیشه هوای بندگانش داره و موقع کمک تنهاشون نمیزاره ، چنان کلمات قصار و جمله های زیبایی کنار هم چیده میشد در این ذهن من ،که هیچ وقت فکر نمیکردم بتوانم چنین مطالبی را بگوییم و بنویسم و حتی از بازگو کردنش هم مونده بودم . ولی از اونجایی که به قول استاد عزیز ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است ، منم حرکتی نکردم که حداقل برروی کاغذی بنویسمشون چون با توجه به تاریخ مسابقه گفتم زمان هست به وقتش نوشته میشه.
این روزها گذشت تا اینکه امروز بخودم اومدم متوجه شدم چهارشنبه است و گفتم ای دل غافل وقت رو به اتمام است این موضوع یه طرف . از طرف دیگه وقتی هدایت خداوند گوش نکنی برای سری بعد سریع و زود به کمکت نمیاد در واقع همون ضمیرناخوداگاه است که میگه : مگه سری قبل حرفم گوش کردی که حالا بخواهی گوش کنی .
خودم شروع کردم به نوشتن و یه جاهایی کمکهایی هم میشد.ولی چون تا به حال کامنتی نزاشته بودم گفتم بهتر روی کاغذی بنویسم که یه مطلب درست و حسابی باشه.
روی کاغذ نوشتم و واقعا فکر نمیکردم که من با این ورودی های چند خط درمیونی که من به ذهنم دادم باعث شده باشه که این همه نگرشم نسبت به همه چیز آمریکا عوض شده باشه.
اینجا باید حرف استاد طلا گرفت که میگه با کامنت نوشتن که آگاهی هاتون بیشتر میشه .موضوع براتون آشکارتر میشه.
موقع نوشتن متوجه شدم بعضی جاها تمام صحنه ها مثل روز برام روشنه و جلوی چشمم ولی یا اسم فایلش یادم نبود یا مکانش یا اون شخص مورد نظر یا نکتهی اصلی اون صحبت فراموش شده بود .شاید باورتون نشه خیلی نوشتم و خودم متوجه خیلی تغییرات شده بودم . که حتی باعث شده بود دیدم نسبت به مهاجرت به آمریکا تغییر کنه .
اما از اونجا که مطالبم کامل و تکمیل نمیشد از خودم خجالت کشیدم و از استاد شرمم شد و شرمگین سرم پایین انداختم .مثل کسی که سرکلاس درس و پای تخته سیاه و نمیتونه جواب سوالات معلمش بده، خیلی سخت بود برام .
درسته هرروز توی سایت نبودم ، درسته تمام فایلهای استاد رو دانلود نکرده بودم و ندیده بودم ولی از خودم انتظار داشتم که همونی هم که دیدم تمام و کمال باشه .
فهمیدم اونجایی که استاد میگن دوست عزیز برو فایلهای رایگان ما رو از توی سایت دانلود کن و بارها ، بارها ببین تا حرف به حرف ملکه ی ذهنت بشه ، برو در مورد نه فقط حرفهای من بلکه حتی قرآن هم تحقیق کن و هر آنچه که میگم بدون تحقیق قبول نکن . بعد از اینکه اثبات شد . تمرینات انجام بده . تمرین تمرین تمرین… برای اینطور وقتها است.
بله استاد عزیز ؛ این بود داستان کامنت گذاشتن من به جای اینکه بگم سریالهای شما دیدگاه منو درباره ی آمریکا چقدر تغییر داد و دید منو چقدر باز کرد باید بگم این ورودی ها داشتن آروم آروم منو که خودم بخواب زده بودم از خواب ، بیدار میکردند.
اره من خودم بخواب زده بودم تا ببینم کی پولی پیدا بشه و شروع کنم بخرید قدم اول ، بعد تازه بیدار بشم و بگم ببین چکارها میکنم چه کامنتهایی بزارم و …
من متوجه شدم که این ورودی ها طلاست و من قدرشون نمیدونستم. با همین مقدار کمی که به ذهنم میدادم تونستم نگرشم نسبت به یه کشور غریبه که سالیان سال و از طفولیت باور مرگ بر آمریکا رو به خوردمون داده بودن درست کنم . پس میتونم با یه جهاد اکبر تمام باورهای محدود کننده ام نیز درست کنم و موفق بشم .
استاد عزیز ؛ به خودم قول دادم و تعهد نوشتم که تک به تک فایلهای رایگان دانلود کنم و دهها بار گوش کنم با تمام وجودم با تمام هوشیاریم. یادداشت برداری و تحقیق کنم در باره هر موضوعی و سعی میکنم حتما برای هر فایل کامنت بزارم تا به بالاترین مرحله
آگاهی برسم . و به قول شما میخواهم شخصیتم تغییر بدهم نه اینکه اداش در بیارم . و تا به امروز هر آنچه در مورد مثبت اندیشی ، قانون جذب، قانون جهان هستی و … میدونم از ذهنم بیرون بریزم و با دیدگاه بهتری این ورودی های خوب و عالی را ببینم تا بلکه آروم آروم مراحل تکاملم طی کنم و یک روز بیام کامنت بنویسم :
من همونی هستم که به خاطر برنده شدن در مسابقه قسمت ۱۷۴ سریال زندگی در بهشت خودمو به آب و آتش زدم . که اونجا بود تازه خودم پیدا کردم و فهمیدم باید از کجا شروع کنم .
من همونی هستم که با اون جایزه میخواستم شروع به خرید دوره کنم .
من همونی هستم که با اون قسمت شروع کردم به کامنت گذاشتن
حالا اومدم بگم که به تمام آنچه که میخواستم رسیدم ، تمام دوره ها رو خریداری کردم، و عمل کردم و موفق شدم . و حالا میتوانم تمام دوره های استاد بخرم و به کسانی که به این دوره ها احتیاج دارند و نمیتوانند تهیه اش کنن ، من هدیه بدهم .
به امید رسیدن اون روز بزرگ که میدانم خیلی هم دیر نیست . خدانگهدار
استاد عزیزم سلام،
راستش من گذاشتم مسابقه تموم بشه بعد بیام کامنت بنویسم که حتی یک درصد هم نخواهم بخاطر جایزه حرفی زده باشم و صرفا تجربیاتم رو بیان کنم.
سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا برای من خیلی نکات مهمی داشت که به ترتیب بیان میکنم؛
اولین و مهمترین نکته اینه که متوجه شدم سیدحسین عباس منش توی آمریکا اصلا روی زمین نمیتونه زندگی کنه! وقتی دیدم که علاقه شما این هست که یا توی پرادایس باشید (که خونه ای روی آب هست) و یا اینکه توی برج تمپا ( که منزلی تو هوا )، متوجه شدم که زندگی روی زمین تو آمریکا شمارو آزار میده و حتما باید یا روی آب باشید و یا روی هوا 😁😁😁😁
تازه خونه 8 خوابه تمپا رو هم فروختید که دیگه اصلا نخواهید به زندگی روی زمین فکر کنید…
ولی بعد از درک این نکته مهم به نتایج دیگه ای هم رسیدم،
استاد همیشه بزرگترین علامت سوال من، زندگی شما بود!! من همیشه دوست داشتم از نزدیک ببینم کسی رو که داره از ثروت و روابط و سلامتی صحبت میکنه و نحوه زندگی اش رو ببینم. (یه نکته ای بگم استاد؛ اون اوایل که هنوز سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا رو نذاشته بودید من از روی فایل های رایگانتون رفتم توی گوگل مپ و خدا شاهده چندین ساعت وقت گذاشتم و همه ملک هاتون رو پیدا کردم، هنوزم اون هارو پین کردم تا وقتی اومدم آمریکا یه راست تاکسی بگیرم بیام پیشتون 😂😎). این کنجکاوی از زندگی عباسمنش خیلی جای سوال برام ایجاد کرده بود و خیلی از جاها نمیتونستم درک درستی از حرف های شما داشته باشم.
تا اینکه به قول خانم شایسته عزیز که گفتن این برنامه ها (سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا) داره نمونه عملی زندگی استاد رو نشون میده به بچه ها تا درک درست تری داشته باشن از قوانین. من خیلی با این حرف موافقم چون دقیقا این روابط (رابطه بین دوره ها و زندگی شما) داشت با این سریال شکل میگرفت.
بطور مثال من بعد از دیدن سریال زندگی در بهشت، بطور کامل فایل ارزش ابزار رو درک کردم. اولین بار که فایل ارزش ابزار رو گوش کردم چون راجع به قابلمه بود! نتونستم با گوشت و پوستم درک کنم چی میگید شما. ولی وقتی دیدم که چقدر دارید با ابزار راحت تر کارهاتون رو انجام میدید و حتی قوه خلاقیت تون رو هم رشد میدید برای ساخت اسباب جدید خیلی لذت بردم و واقعا کیف کردم از این همه فراوانی و زیبایی.
همین موضوع که شما شروع کردید به خلق کرد توی این سریال برام خیلی جالب بود؛ خلق کردن جوجه از تخم مرغ و تخم مرغ از جوجه! این خیلی برام جالب بود که با حوصله توی این مسیر قدم گذاشتید و تک تک قسمت های که به تضاد ها غلبه کردید. استاد به جرات میتونم بگم مکمل تک تک دوره های شما همین سریال زندگی در بهشت هست.
اینکه تکراری ترین کلمه در این دوره “بحث هدایت” هست؛ که از دهن شما و خانم شایسته بارها و بارها شنیده میشه. اینجا بود که معنای قدم 9 رو متوجه شدم اینکه اینقدر عبارات تاکیدی رو با احساس عمیق تکرار کنیم که تبدیل بشه به ناخودآگاه مون. خیریت ببینیم در هر اتفاقی و سپاسگزار تک تک اتفاقات باشیم.
با اینکه شاید برای هرکسی سخت باشه که جوجه ها و حیوانات اهلی اش رو از دست بده ولی این نگاه مثبت شما به این قضیه بود که کمک کرد وقتی مشکلی برای خود من هم پیش اومد بتونم با حال خوب فقط تمرکز کنم به زیبایی های اون (من بدلیل نقص فنی فن ماشینم روشن نشد و همین باعث شد که رادیات ماشینم سوراخ بشه، اونم توی ورودی پارکینگ؛ همین نگاه به من کمک کرد که با خنده پیاده بشم و ماشین رو به کمک چندنفر هول بدیم و ببریم تا از امدادخودرو بیان و درستش کنن. اون لحظه این اتفاق برای من خیلی کول و آروم رقم خورد ولی بعد از یکساعت که از اون محل رفتیم تازه از دهن دوستم که کنارم بود شنیدم چقدر این خونسردی من براش جالب بوده و اینکه بهم نریختم و تونستم اون لحظه به زیبایی ها توجه کنیم، آخه فاصله بین اینکه امداد خودرو بیاد و اون اتفاق رو ما رفتیم یه کافه تون همون ساختمون اتفاقا یه لیموناد مشتی زدیم و قاه قاه کلی خندیدیم و دوستم تعجب کرده بود از اینکه چرا من اینقدر خونسردم و اصلا حرص نمیخورم 😂). فقط با به یاد آوردن شما هنگام تضاد هاتون (مثل گیرکردن تو گل تراکتور و …) و نگاه تون برای حل کردنش تونستم خودم رو آروم کنم.
خلاصه اینکه این سریال سراسر درس بود برام.
حالا بریم سراغ برداشت های بد از آمریکا؛
استاد به دلیل اینکه من یه کوچولو گیمر هستم و توی کلاب هوس هم بهتون گفتم که 22 سال بیشتر ندارم؛ توی بچگی خیلی بازی GTA رو انجام میدادم و از همون موقع یه جورایی عاشق آمریکا شدم و اینکه هر روز که بزرگتر میشدم (از تقریبا 12 سالگی) متوجه میشدم که چقدر امکانات و تکنولوژی توی آمریکا هست. برای همین ترمزی راجع به آمریکا به اون صورت نداشتم.
ولی بزرگترین پاشنه آشیلم که با سریال زندگی در آمریکا رفع شد؛ راه اندازی کسب و کار و بیزینس توی آمریکا بود. من بدلیل توهمات درونی خودم فکر میکردم که توی آمریکا خیلی سخت میشه کسب و کار راه انداخت و خیلی سازمان های مختلف مثل مالیات و … میان و نمیزارن که کار راه بندازی …
ولی آگاهی های این سریال و البته تحقیقات گسترده خودم کاملا خلاف این رو بهم ثابت کرد و متوجه شدم که توی آمریکا اتفاقا سر سگ بزنی کارآفرین و انسان موفق در میاد 😂.
مثالش همون نمومنه شرکت SkyDio که واقعا از نیچ مارکت شروع کرد و الآن جزء شاخ و شونه بکش ها برای Dji هست. یا همین کسب و کار هایی که شما مثال زدید از
فروش تخم مرغ نطفه دار بصورت آنلاین. :)
فروش جوجه بصورت آنلاین. :)
فروش فِر هیزمی که تازه از مجارستان داره وارد میشه (با پست!)؛ استاد این مثال خیلی برام جالب بود چون توی کارم نیاز هست که بسته هایی رو پست کنم و متوجه میشم که چقدر هنوز جای کار داره شرکت پست ایران و واقعا هنوز نمیشه باهاش جوجه و تنور و فِر ارسال کرد.
چقدر این مثال ها کمک کرد به من برای اینکه متوجه بشم واقعا کسب و کار رو گسترش دادن توی آمریکا خیلی راحت هست و میشه خیلی خوب پول ساخت.
استاد یه مثال دیگه که خیلی برام جالب بود نحوه پردازش و تحویل سفارشات بود؛ اینکه بسته های پستی شما روز ها جلوی درب میمونه و هیچ کس حتی نگاهشون هم نمیکنه! این باور هم از مدل کسب و کار خودم شکل گرفته بود که توضیح نمیدم تا باور منفی برای کسی ساخته نشه!!
سریال زندگی در بهشت سراسر درک و آگاهی بود و هست برام.
استاد یه درخواستی که دارم ازتون اینه که در صورت امکان و البته صلاح دید؛ یکم بیشتر از نحوه راه انداختن کسب و کار یا افتتاح شرکت و بحث های مالیاتی یا معافیت هایی که برای کسب و کار های نوپا در نظر میگیرن، یا تفاوت قوانین برای کسب و کار های آنلاین یا کسب و کار های فیزیکی و … بیشتر برامون توضیح بدید، چون به شخصه فکر میکنم هنوز پاشنه آشیل دارم توی این زمینه و برای منی که توی ایران کارآفرین هستم خیلی سخته که بیام آمریکا و بخوام کارمندی کنم برای شرکتی، پس دوست دارم بیشتر آشنا بشم با آمریکا و باور بسازم برای خودم. میدونید دیگه توی گوگل که سرچ میکنی (خصوصا به فارسی) نتایج هرچی آدم بدبختی رو میاره که نتونستن کار انجام بدن و واقعا ترمز های بیشتر هم ایجاد میشه. ولی نگاه عباسمنش طوری هست که مطمئنم کسب و کار راه انداختن رو برامون مثل هلو خوردن میکنه.
در نهایت هم ممنون ازتون بابت عشقی که برای تولید محتوا خرج میکنید و این عشق داره توی همه این خانواده به سرعت و کیفیت هرچه بیشتر پخش میشه.
من که خودم همینکه از خواب بیدار میشم، عباس منش [دات] کام رو باز میکنم ببینم زندگی در بهشت جدید اومده یا نه!
بنام خدای هدایتگرم
خدایی ک وقتی دستتو بهش میدی محکم میگیره و با خودش میبرت ،
تو دفتر درخواستهام ، یه جمله هر روز مینویسم ،
خدای قشنگم منو هدایت کن ،
همین نوشتنش ک معجزه ها دیدم ازش،
حس آرامش بهم میده،
با خودم میگم هر چه پیش میاد برای من خیره،
فقد باید ورودیها ی ذهنمو کنترل کنم ،
با تمرکز به زیبایها وبا شکرگزاری،
فرکانسمو تو مدار مناسب قرار بدم تا نشانه ها رو واضح ببینم ،
و وقتی با تعهد ادامه بدی میرسی به هماهنگی هاییییی بی نهایت زیبااا ،
نشد کامنت بزارم و بغضم نگیره،
نمیشه زیبایی ببینم ،عشق ببینم بغضم نگیره ،
حس میکنم دارم با خودم به صلحی میرسم،
تو جنبههای ک ناخودآگاه از شماها دریافت میکنم،
دیگه نشانه از این واضح تر ک با تمرکزم به سفر به آمریکا، اون از فایل جدید سفر ،ک کاملا هدایت شده کامنت گزاشتم و صب ک طبق عادت قشنگی ک برا خودم با هدایت الله ساختم سراغ سایت برم
، بشه این
خدا میخاد من نشتی هامو پیدا کنم.
این جمله “باورهای محدو کننده ی ما چگونه با ورودیهای مناسب و قدرتمند آرام آرام تغیر میکند”
مصداق وضعیت الان منه
باورهای من قبل از دیدن سفرنامه :
سرزمین آمریکا یا کویره مث فیلم های وسترن
یا همش درگیر بلاهای طبیعی مث سیل و طوفان ،
بخاطر این آزادی بیش از حد شون مث قانون حمل اسلحه امنیت کمه و ممکنه تو یه فروشگاه باشی و راحت کشته بشی،
این نامسلمان ها بنیان خانواده ندارن ک ،
از نظر عاطفی آدمهای سردی هستن برا همین بچه هاشونو موقع 18 سالگی میگن برید از خونه،
اصلا این سرزمین مال اونا ک نیست به زور گرفتنش و به سرخ پوستها همیشه ظلم میکنن، نژاد پرستن و فقد خودشونو آدم میدونن،
پلیس ها سیاه پوستا رو با بهانه های الکی میکشن یا آزار میدن ،
به سلامتی اهمیت نمیدن و همش دنبال عیش و نوش هستن،
خلاف و فساد بیداد میکنه،
هر کس سرش تو زندگی خودشه و بقیه براش مهم نیستن ،
کشور مافیایی،
با غیر آمریکایی ها بدرفتاری میکنن،
روابطشان پر از خیانته،،،،،
اینا ویروسهای ذهنی من بودن .
بخاطر تضادهایی ک میدیدم و خواسته م ک دیدن این کشور بود تا خودم تجربه کنم ،
الان این باورهای محدود کننده رو متوجه م ک چرا خدا منو بهشون هدایت کرد ،
حالا باورهای جدیدم :
کشوری بینهایت زیبا و پهناور ک اگه تمام عمرم تو سفر باشم بازم کم میارم ،
همه جاش پر از نعمت و برکت خداونده ،
حتی ایالت های ک فک میکردم کویر،
نهایت شادی و آرامش و صلح تو چهره تک تک شون میشه دید،
بسیار سخاوتمند و بی چشمداشت مهربون ،
بسیار خونگرم ک اصلا احساس غربت نمیکنی،
بسیار انسانهای ارزشمند هستن
برا خودشون و برا کشورشون.
همه به یک اندازه از آزادی این کشور بهره میبرند،
عاشق خانوادشون و از رفاه زیاد فرزند بیشتری دارن ،
مردمی ک تکاملشونو طی کردن تا به این سطح رسیدن ،
معنی آزادی رو میفهن و بهش احترام میزارن،
از زندگیشون لذت میبرند و سپاسگزارند ک حتی براش عنوان گزاشتن پس انسانهای توحیدی هستن ،
We pray for rain ,and tank him when it’s fallen
Cause it brings a grain and a little bit of money
……
God’s country
ما برای باران سجده میکنیم و او را شکر میکنم به این دلیل ک باران آورنده سبزیست و کمی پول
استاد شما و خانم شایسته الگوهای قشنگ من هستید
چیزی ک اینروزا خوب دارم یاد میگیرم از فایلهای سفر و بهشت
همین ک نشانه ها رو تو هوا میگیرید
خودمو جا شما میزارم میگم من بودم از این نشونه به سادگی میگذشتم
عاشقتم خدای من
عاشقتونم
درود براستاد عزیز،خانم شایسته و دوستان هم فرکانسم…
توی زمان جنگ ایران وعراق من ابتدایی بودم و معلم ها حالا بهردلیلی بشدت جوگیر بودن مراسم دعا و زیارت و فیلم توی مدرسه برا ماها میذاشتن…
بابام آهنگ گوش میداد چون سرباز دوره شاهنشاهی و افسر گارد شاه بود و کوچیک بودم میفهمیدم آهنگا خاطرات تهران قدیم و حکومت شاه رو براش تداعی میکرد..
ما رو هم که بدجور بسته بودن بدعا و زیارت و نماز شب و ….
ولی نمیدونم چرا من برام مهم نبود ولی داداش بزرگترم که یک کلاس بالاتر من بود اینقد جوگیر بود که کاست های بابام رو میریخت دور و شدید متعصب شده بود…
دوتا داداش های بزرگم توی جنگ بودن خیلیا شهید شدن از هم دوره ای هاشون ولی من تحت تاثیر هیچی نبودم وخنثی بودم واکنشی نشون نمیدادم …
مذهبی بودم شدید ولی خیلی هم دنبال بهونه میگشتم که همه جیو انکار کنم…درکی نداشتم از هیچی ولی زیر بار نمیرفتم که یک مدلی که دیگران گفتن زندگی کنم وتکرار کنم و فرض کنم که زندگی همینه و تمام…
اینقد حزب بعث عراق مورد نفرت بودن ولی منکه میشنیدم اصلا برام مهم نبود..ما رو از طرف مدرسه میبردن راهپیمایی و تظاهرات ولی من نه شعار میدادم نه دستم رو بالا میبردم هنوزم همینم…
یادم نمیاد از کشوری کینه داشته باشم حتی آمریکا واسرائیل که اینقد از نظرایران منفور جلوه داده میشدن و میشن…
فکر کنم یکی از دلایلی که اصلا هیچی بجز کار کردن وپول درآوردن برام مهم نبود این بود که در فقر مطلق بدنیا اومدم و زندگی کردم واینقد ازکودکی فشار بی پولی روم بود که از8سالگی کار کردم و تو سن 15 سالگی مستقل شدم تاالان که همچنان مستقل هستم و با افتخار درست ولی با باورهای خراب زندگی کردم…
هیچ قضاوتی درمورد کشورهای بقول اخبار دشمن نداشتم و اصلا برام مهم نبود و فقط میخواستم یک زندگی مالی عالی داشته باشم …
این روال با همه ی درست و اشتباهاتش گذشت تا 8الی 9سال پیش که بعد چندسال که اسم NLP رو شنیده بودم ولی نمیدونستم چیه ولی خب دوست داشتم باهاش آشنابشم وبلاخره جایی ثبت نام کردم و چنددوره رو طی کردم…
دیگه اونجا بود که آگاه شدم ما هر دقیقه از طرف رسانه ها فیلم ها واخبار داریم برنامه ریزی میشیم برای هدایت کردن ما به سمت منافعی که عده ای دارن و این همراهی ما رو نیاز دارن….
من چون یک آدم شهرت و قدرت طلبم همیشه آمریکا رو بعنوان یک قدرت بزرگ دوست داشتم و همیشه میگفتم زندگی توی این کشور چقد قشنگ میتونه باشه ..کشوری که هیچ قدرتی حریفش نیست..من از این دیدگاه آمریکا برام قابل تحسین بود و اصلا به سر سبزی و بنیان خانواده و باقی مسائلش کاری نداشتم…
من خیلی وقت نیست که توی سایت هستم وفایل های زیادی از سفر به دور آمریکا و زندگی دربهشت ندیدم ولی خب همون تعدادم که دیدم باور خوبی که نسبت به آمریکا داشتم خیلی عالی ترشد و بازهم بخودم گفتم فقط یک قدرت بزرگ میتونه اینهمه آرامش و آسایش و رفاه برای ملتش مهیا کنهو بی نهایت ازشما سپاسگزارم بابت به تصویر کشیدن همه ی زیبایی های این کشور بزرگ که صد البته باورهای بهتری رو پیداکردم نسبت به این کشور و چون همه ی اینها از جانب شمااستاد عزیز هست و ما مستند داریم نگاهش میکنیم حتی یک درصدم شک اگر بود که شاید حرفهای اینور درمورد آمریکا درست باشه اونم ازبین رفت…
وخداروشکر که درک کردم اگه تمرکزم بر زیبایی ها باشه ازجنس همونا وارد زندگیم میشه و بهمین دلیل این چندوقت باهدایت شدن به فایل های سفربه دور آمریکا زیبایی های بیشتری ازاین کشور رو دارم میبینم…
سپاسگزار استادعزیز وخانم شایسته ودوستان هم فرکانسم هستم…
عاشقتونم