سریال زندگی در بهشت | قسمت 174 - صفحه 45 (به ترتیب امتیاز)

898 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا مهدوی گفته:
    مدت عضویت: 2315 روز

    سلام استاد عزیزم

    تا ایمیل این بخش رو دیدم گفتم بازم استاد درباره من دارن صحبت میکنن😅 واقعا اتفاقات اخیری که برام افتاد منو به همین فکر فروبرده بود

    من که تو خانواده مذهبی بزرگ شدم با همه باورهای انقلابی و سیاسی

    یادمه وقتی برای بار اول گفتم میخام برم خارج از کشور، منو به چشم کسی که میخاد از دین خارج بشه نگاه کردن.حالا اون موقع گفتم اسپانیا😄

    اما بعد از دیدن سریال سفر به دور امریکا

    (که قبلا هم گفتم من با همین سریال و آروی جذب سایت و مطالب دیگه شده ام) اینقدر برام جذاب بود که خیلی جاها باورم نمیشد و هی با شوک نگاه میکردیم همراه با دخترم

    الانم که برای بار دوم و سوم سریال رو دیدیم بازم جذابترین سریال دیدنی ماست

    واقعیتش من بسنده نکردم به دیدن همین سریال و باورهام فقط بهش شوک وارد شد

    بعدش رفتم از جاهای دیگه تا مطمئن بشم چون یه نفر تو ذهنم میگفت استاد هرجا باشه بازم همینجور تعریف میکنه 😁😬

    خلاصه دور بر خودم رو احاطه کردم با کسایی که خارج از کشور هستن و شاهد پیشرفت و لذت بردنشون از زندگی بودم

    کم کم باورهام تغییر کرد و اون حرفی که به شوخی میگفتم میخام برم خارج تبدیل شد به هدف

    حالا جالب بودن این قضیه اینجاست و تفاوت باورها

    که چند روز پیش تو محفل خانوادگی سربه سرم میزاشتن که حالا کدوم کشور میخای بری گفتم امریکا

    خانواده طاقت شنیدن همچین اسمی رو نداشت چه برسه به … همه ناراحت شدن

    خلاصه از اون موقع به هر نحوی منو میکشونن کنار و درباره عواقب تصمیمم باهام حرف میزنن

    نهایت دلسوزی این بود که چرا امریکا هرجایی دوست داری برو ولی امریکا نرو

    گفتم مگه نگفتید میخاین کاخ سفید رو حسینیه کنید خب منم میرم تا مقدمات رو مهیا کنم😅

    جالب تر اینکه خواهرم میگفت هرکی که از کشور خارج میشه سازمان اطلاعات امریکا و اسراییل تمام اطلاعاتشو داره تا یجایی گیرش بندازه و ازش اطلاعات بگیره حتی شده همه چی رو طبق سلیقه اش براش فراهم کنن تا مشکلی نداشته باشه و بهش خوش بگذره تا در موقعیت مناسب ازش استفاده (یا به تعبیری سواستفاده) کنن

    بهش گفتم یعنی قدرتی بالاتر از قدرت خدا هم هست؟

    گفت نه ، ولی امریکا و اسراییل اینقد در همه جهان نفوذ دارن که هیچ ادمی نمیتونه خلاف رای شون کاری بکنه

    گفتم اینکه بازم میگه امریکا بالاتر از خداست!؟

    (اهل بحث نیستم اما حرف جالبی شنیده بودم که داشت تفاوت باورها رو برام ملموس تر میکرد

    منی که داشتم با توحید اشنا میشدم و طعم و لذتش رو چشیده بودم و ایمان رو ذره ای درک کرده بودم بدنبال جواب سوال های ذهنی بودم وگرنه قلبم آرومه در برابر این هجمه های ترس)

    خواهرم گفت خدا خودش گفته از شیطان و دشمنی هاش…امریکا هم همون شیطانی هست که خدا بعنوان شیاطین جن و انس ازش گفته…

    خدا بزرگه بشرطی که شیطان و مکر و حیله شو هم در نظر بگیری

    خلاصه منظور خواهرم این بود که توی ایران شیطان دست و پاش بسته اس اما خارج از ایران شیطان در کمین و محاله بتونی ایمانت رو حفظ کنی

    تازه اگرم ایمانت رو حفظ کنی بازم امریکاو اسراییل در کمین هستن تا ازت انتقام بگیرن

    محاله ادم مومن بتونه کاری خلاف نظر اونا انجام بده

    و جالب اینکه کلی هم مثال داشت از اینکه یکی از دوستاشون که برای تبلیغ رفته بودن چقدر سختی کشیده بودن طوری که اشک ادم درمیومد

    اما من با باورهایی که ساخته بودم به وسیله همین سریال ها و سوشال مدیاها که هر روز زندگی ادم ها رو در یوتیوب و اینستا و کتاب و … در بهترین نقاط دنیا میدیدم و میشنیدم

    این حرفا برام رنگ و بویی جز شرک و ترس واهی نداشت

    این چند روز برام پر از نشانه بود درباره باورها ، توحید ، شرک الود بودن حرفا و باورها و نتایجی که ادم ها میگیرن و….

    داشتم بهش فکر میکردم که واقعا دنیای هرکسی رو باورهاش میسازه منم قبلا از همین جنس باورها داشتم و زمانی که خواهرشوهرم میخاست مهاجرت کنه چقدر فکرهای منفی میومد توی ذهنم و خانوادم نسبت به خواهرشوهرم دید منفی داشتن…

    اما خدا کمکم کرد و در مسیر قرار گرفتم و باورهام درست شد و تونستم روی باورهای همسرمم تاثیر بزارم

    اینو هم بگم که این سریال ها نه تنها باورهای زندگی در امریکا رو برام اصلاح کرد

    بلکه زندگی منو در ایران درست کرد و به زندگی در بهشت خیلی نزدیک کرد😍

    الان الحمداله زندگیم رنگ خوشبختیش خیلی زیاد شده ، خیلی راضیم خیلی خوشحالم خیلی لذت میبرم

    خیلی ایمانم بیشتر شده، خیلی شرک و ترس هام کمتر شده، خیلی رابطه ام با معبودم عالی تر شده خیلی فلسفه بودنم در این دنیا برام شفاف تر شده

    الحمداله همینجا دارم به بهترین شکل خودم زندگی میکنم و ایمان دارم هرجا باشم خدای من همین خدای یکتا و پاک و منزه از شرک و الودگی هاست

    به امید روزی که ایمانم منو هدایت کنه به بهترین سرزمین ها و نعمت ها 🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    بهار گفته:
    مدت عضویت: 1959 روز

    سلام استاد عزیزم و دوستان خوب هم فرکانسی خودم ،چقدخوشحالم این روزا استاد دارم دنیا و یکجوردیگه میبینم یه سفربود مریم جان آهو دیدن بعد می‌گفت واااااای عجب آهویی چه چشایی چه رنگی واااای چقد خوشگله وااای چقد فلان باخودم گفتم بابا یه آهو دیگه خیلی زیادش می‌کنه الان دارم میبینم منم اون زیبایی هارو الان دارم متوجه میشم چراانقداهو داره به چشم مریم جان قشنگ میاد

    وااای استاد گفتگو بادوستان منو دیوانه کرد

    رابطه شمابامریم جان با دوستانتون که اونورن و هم فرکانسی تونن این خواسته رو واسم به وجود آورد به گذشته ام چنگ نزنم رها کنم دوستان قدیمی و خانواده و…

    به محض درخواست و رها بودن

    ازآسمان یکی بهم پیام داد منو دعوت کرد به یه گروه تلگرامی که چقد آگاهی های نابی چه دوستانی اونجا من پیدا کردم خداروشکر

    انقد خوشحالم نمی‌دونم ازکجا بگم توجه کردن رو الان دارم درک میکنم یک ماه پشت سرهم سفر به دورامریکارو دیدم اصلا شرایط سفر نداشتیم یهوهمه چی جورشد رفتیم شمال استاد دقیقا به یه باغ وحش هدایت شدیم بعدکه داشتم می‌دیدم پرنده هارو گفتم انگار اینجارو دیدم ،یهو دوهزاریم جاافتاد تو فیلم سفرشما دیدم انقد شبیه بود 🤦😆

    خداروشکر واقعا

    این شباهت زیاد بود ولی بعضی وقتها از اساسش وارد زندگیمون میشه متوجه نمیشم توجه کردن و اون احساس خوبی که در اون لحظه داشتیم اتفاقات این لحظه رو خلق کرد

    آمریکا یه چیزی که اول ازهمه میاد تو ذهنم جای وحشتناک که بی رحمن ،تفنگ دارن،ظالمن،احساس ندارن،مهربون نیستن،همه چیو براخودشون میخوان همه ی کشورها باید زیر سلطه اون باشه ،خانواده که اصلا تشکیل نمیشه

    😐😐😐

    چقد ورودی های افتضاحی الآنم ک نوشتم هنوز انگار چندتاش سیمانیه ازبس از مدرسه و خونواده بد شنیدم یا مرگ بر آمریکا

    یا اسرائیل

    یا شیطان پرست و….

    الان میبینم شمارو کیف میکنم یه چیزی تو ذهنم بود مخصوصا ایرانی که اگه ببینن درجا میکشن

    خخخ

    الان میبینم بابا اونا خونواده دارن چقد کارهاشون بهتره چقدرشادن،چقد رهان،چقد ازادن

    چقد تمیز چقد سطح زندگی بالا چقد مهربونننن

    چرا با ذهن مااینکارو میکنن؟چرا دشمنی وکینه رو میکارن؟

    زندگی در بهشت و میبینی چقدر باور میسازی چقد خوبه همه چی چقد میشه داشته باشی هر چیزی رو که بخوای

    چقد میشه رها بود ،چقد آزادی زمانی و مکانی لذت بخشه

    ترمزم رو متوجه شدم بعد دیدن اینکه من قانع ام من راضی ام اینو تازه متوجه شدم استاد نمیدونستم

    الان دارم باخودم تکرار میکنم من همه چی می‌خوام دارم خواسته هامو کوچیک میکنم دربرابر بزرگی روحم دارم تمرین میکنم دیگه سفربه خارج برام بزرگ نباشه چون دارم میبینم دارن به راحتی میرن میان پس منم میتونم

    دارم داشتن درآمد زیاد رو طبیعی میکنم توی ذهنم که چیز خاصی نیست زیاده

    واین توجه کردن به فراوانی و بزرگ دیدن خودم داره مشتری سمتم میاره استاد قشنگ دارم میفهمم

    تکامل تو ذهنم زمان رو حل کرد بود ک در مدت کم میشه رسید به چیزهایی که میخوایم هم الگو شمابودی نفر اول هم همسرم

    اینم ترمز دیگم بود تکامل عددی حل نشده بود

    متوجه نشدم ازیه جایی به بعد تصاعدی می‌ره بالا متوجه نشدم عدد بخاطر ذهن منه محدود شده

    زیاد میبینه خودمو کوچیکتراز اون میدونستم

    خداروشکر متوجه شدم

    آها اینو هم بگم برای بحث تغییرنگاه آدم تا نبینه نمیدونه چقد ما کورکورانه می‌شنیدیم وقبول میکردیم چقد قانون مندی آمریکا قشنگه و همه بخاطر پول دست به هرکاری نمیزنن

    این برای بحث مشروبات الکی که کلیپشو دیدم میگفتین باید به یه سنی رسیده باشد اونم فقط با کارت شناسایی

    یه نگاه بد دیگه بااون فیلم شکسته شد استاد

    خیلی شماخوبین مریم جان ک عاشقشم دوتا فرشته زمینی ک اومدن تا نشون بدن بانگاه های قشنگشون دنیا زیباست دنیا مهربونه دنیا خیلی خوبه به شرط اینکه خوب باشی خوب ببینی خوب رفتار کنی

    چقد زندگی الانمو دوست دارم

    چقد خدارو الان دوست دارم

    چقد آدم هارو الان دوست دارم

    چقد خودمو الان دوست دارم استاد ممنونم خیلی….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    معصوم شاهرخی گفته:
    مدت عضویت: 2189 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام استاد عزیز

    سلام بر سرزمین خوبی ها و اهالی این سرزمین🌸🌼🌺

    چقدر زیبا ترمز ها شناسایی میشه چقدر زیباتر بهشون پرداخته میشه

    از وقتی یاد گرفتم با شما دنیا رو زیبا بیبنم نگرشم نسبت به همه چیز همه ی آدما عوض شده. من حتی محله های بوده که از بس گفتن درموردشون نمیتونستم اونجا برم ولی اتفاقی مسیرم افتاد و آدم های دیدم که خیلی مهربون بودن دیگه شهر و کشور به جای خودشون

    برای تغییر نگرش در مورد مناطق و محله و شهر و کشوری که برای ما زشت و بد و ترسناک ساختن اول باید قضاوت کردن درموردش رو کنار بزاریم .باید دور کنیم هرچی که شنیدم یا هرچی بدیه که دیدیم بعد میبینم چه زیبایی ها جلو چشمون بوده و ما ندیدیم

    تجربه شخصی دیگری که در سفر به عراق داشتم چندین سال پیش قبل اینکه از قوانین آگاه باشم در مسیری که به سمت عراق میرفتیم همه میگفتن مردهای عراقی دختران ایرانی را با خودشون میبرن پس از هتل بیرون نیاید تنهایی و یه ترس که همه رو به پچ پچ و تاکید مینداخت همش تو ذهنم میگفتم یعتی یه آدم خوب نداره عراق مگه میشه و سعی می‌کردم توجه نکنم و یک شب که دیر از رستوران برگشتیم در مسیر راه به سمت هتل گوشی موبایل دخترخاله ام گم شد و ما فردا صبح دنبال گوشی رفتیم من دنبال آدم خوبه بودم و بنا به درخواست من و قوانین جهان در یه کشور دیگه بعد ۱۲ساعت در کشوری که اینقدر میگفتن آدم هاش خطرناکن یه آدم بدون هیچ منتی و درخواستی منو ۲ساعت پرسان پرسان باتوجه به فیلم ۳۰ثانیه ی یه دوربین منو به اون شخص رسوند و گوشی رو گرفت و باز منو به هتل برگردوند ومن در این مسیر فقط میگفتم این همون آدم خوبیه که من منتظرش بودم و جالب اینجاست وقتی منو پیاده کرد از تاکسی گفت ما عراقی ها همه بد نیستم و من سال ها به این حرفش فک میکردم که قبل اینکه بشناسیم چرا قضاوت میکنیم بعد اینکه با شما آشنا شدم متوجه شدم هرچی که شنیدی دلیل بر درست بودن و واقعی بودن اون مطلب نیست و حالا که این فایل رو دیدم متوجه شدم ما بیشتر باورهای اشتباهی که تاکید به درست بودنش داریم بیشتر تحمیل شده از طرف کسیه که باتوجه به باورهای اشتباهش تجربه ی اشتباهی داره و اونو برای همگان تجویز میکنن

    بهترین کار اینکه قبل اینکه اون باور ها رو قبول کنیم آگاهانه دنبال باورهای درست و نگرش درست بگردیم

    در پناه خالق وهاب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    فهیمه خرمی گفته:
    مدت عضویت: 2191 روز

    سلام به همه دوستان انرژی مثبتم

    من قبل از اینکه با استاد آشنا بشم خیلی افکارم در مورد امریکاییها غلط بود

    احساس میکردم انسانهایی خشن ،مغرور،و شهوت پرست هستند و خانواده در امریکا مفهومی نداره و اکثرا زندگیها پر از خشم و.کینه است چون خدایی رو.قبول ندارند و خدا را نمیشناسند

    حتی میگفتم وقتی مشکلی براشون پیش میاد از کی کمک.میگیرند وقتی خدا رو قبول ندارند

    ولی الان فهمیدم که در همه جای جهان انسانهای خوب و بد هست و.من بر اساس باورها و افکارم مشخص میکنم که افراد دورو برم چه انسانهایی باشند و.چه رفتاری رو.با من داشته باشند

    من باید الان از جایی که زندگی میکنم لذت ببرم و خوبیها زیباییهاشو ببینم و.تحسین کنم و سپاسگزار باشم و درخواست کنم به اینکه به جایی بهتر برم تا زیباییهای بیشتری رو ببینم و.بعد خدا منو به جایی بهتر هدایت کنه

    و تضادهایی که برام پیش میاد رو میبینم گله و.شکایت نکنم فقط خواسته هامو واضح تر کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    Zahra گفته:
    مدت عضویت: 2362 روز

    با سلامی از اعماق وجودم خدمت استاد عزیزم که پیامبر زمانه شدین برای ما💚

    خدمت مریم عزیزم که نمونه بارز دختری هستید که با تک تک سلول هاتون قانون رو به عمل در زندگیتون تبدیل کردید💙

    خدمت دوستان عزیزم که هرکدام یک بذر سبزی هستید در مسیر رشد و پیشرفت💛

    و خدمت خودم که عاشقانه عاشق زهرا، همون دختر کوچولو درون خودمم که تصمیم گرفته انتخاب آینده زندگیش رو دست خودش بگیره تا همونی رو خلق کنه که میخواد❤

    من هم مثل اکثر بچه ها به واسطه زندگی در کشورم و اخبار و تبلیغات مختص به خودش در مورد امریکا از کودکی ذهنم کاملا با ابعاد و تعاریف منفی در مورد این کشور شکل گرفته بود

    از شنیدن اخبارهایی که یکی از تفریحات پدرم هست که حتی اگر ایشون گوش هم ندن باز شبکه خبر همچنان از سر صبح روشن و…

    تا مدرسه ای که از وقتی۶ساله بودیم از جشن های مناسبتی تا سر صف مدرسه گفتیم مرگ بر امریکا

    نیاز به توضیح اصافه نیست چون اکثر بچه ها با همین روش آموزشی و فرهنگی بزرگ شدن و باورهامون جون گرفتن و روز به روز محکمتر شدن.

    استاد عزیزم من یک دختر(باتوجه به تفکیک جنسیتی) در یک محیط بسیار کوچیک و با امکانات بسیار کم رشد کردم

    اما همیشه همه میگفتن که بلندپروازم

    و بماند که چه تخریبهایی رو به دنبال داشت

    تااینکه خدا رو هزار مرتبه شکل به طور معجزه آسایی با شما آشنا شدم

    باهاتون انس گرفتم

    ازتون اموختم

    باورهام تغییر دادم

    البته هنوز اول کارم و کلی باید کارکنم روی باورام

    و مسیرم رو انتخاب کردم.

    مسیرم چی بود؟

    مهاجرت!

    بله هدفی که برای محیط زندگی من از نطر بقیه توهمی بیشتر نبود

    اما با کلی ترس و باورهای غلط

    امریکا رو که کلا بهش فکر هم نمیکردم

    چرا باید به یک کشور که انقد مسافت زیادی تا ایران داره فکر کنم!

    چرا به کشوری که امنیت نداره فکر کنم!

    چرا به کشوری که جرم و جنایت بیداد میکنه فکر کنم!

    چرا به کشوری که اسلحه آزاد فکر کنم!

    چرا به کشوری که انقد وسیع و تنوع فرهنگی داره به عنوان یه دختر تنها فکر کنم!

    چرا به کشوری که انقد رقیب در جهان داره فکر کنم!

    چرا به کشوری ک واحد پولش دلار فکرکنم!

    چرا

    چرا

    چرا…

    شما نمیدونید با دیدن سریال زندگی در بهشت با فایل هاتون با سفر به دور امریکا چه غوغایی در من به پا کردید

    یکسری فایل هاتون رو ده بار دیدم

    حتی اون آفیسر در سفارت فرانسه که به شما گفت من دوست دارم ک سما برید امریکا رو کاملا تو ذهنم تصور کردم

    اون وکیلی که به شما .فت امریکا غول آخر و…

    و اینجا بود که گفتم

    چرا امریکا مقصد من نباشه؟!

    الان در پرویه انجام کارهام هستم

    هنوز نرفتم چون مدرک زبانم اماده نیست

    اما استاد تا من باورهام تغییر دادم به واسطه وجود پربرکت شما و کلام الهی شما و فایل های بینظیرتون دنیای اطراف من عوص شد

    الان همون خانواده همراه من در این مسیر هستن و از هیچ کمکی فروگذار نمیکنند

    الان با اساتیدی مکاتبه کردم که امکان بورس کامل برام فراهم

    الان با دوستانی در امریکا آشنا شدم که با همه وجودشون منتظرن مسیر رو برام هموارتر کنند

    الان دایره دوستانم از اون کسایی که من و هدفم رو مسخره میکردن تغییر کرده به دوستانی که عاشقانه برای موفقیت های گام به گامم در این مسیر کف میزنند

    همون امریکای مستکبر خون خوار

    برای من شده کشور فرصت ها و بهشتی ک من ب هدفم برسونه…

    باورهامون رو تغییر بدیم تا شخصیتمون تغییر کنه و بعد ببینیم چه اتفاق های بینظیری منتظرمون هست

    من یک روزی میام اینجا و از گرفتن ویزام از پله های پیشرفت ام مینویسم

    من به اون روز ایمان دارم❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    فریده گفته:
    مدت عضویت: 2147 روز

    سلام و عرض ادب خدمت شما استاد عزیز

    عاشقانه زندگی میکنم و از این عشق هرروز لذت میبرم.

    من از بچگی مادرم بیشتر از دوران بچگی و فقر بیشتر صحبت میکرد وهمه اینهارو عاملش آمریکایی ها میدونست و همیشه این صحبتها توی خونه بوده که امریکایی ها خیلی آدم های بدبختی هستند و نمیتونن از زندگیشون لذت ببرن چون دولت زور و اجبار و فقر زیادی توی جامعه پرورش داده و چاق ترین مردمان در دنیا هستند. اونها موادمخدر و به دنیا تزریق میکنند تا دنیا رشد نکنه و اینکه مردم ایران اینهمه معتادداره بخاطراینه که امریکا قصد داره ایران رو نابود کنه.

    منو همسرم بعد از دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا شما ازاینهمه زیبایی اونجا واقعا شگفت زده شدیم و چقد زیبا شما به تصویر کشیدید.

    باعث شد خیلی سرچ کنیم و اطلاعاتی از هر ایالت خوندیم که خیلی جالب بود مثلا سیلیکون ولی ، ویریجینیا شهر تکنولوژی هست و… که برای ما که بسیار علاقمند به تکنولوژی هستیم جالب بود.

    ما بدلیل شغلمون بسیار زیاد به شهر سیاتل علاقمند شدیم و چقدر جالب بود که برترین خواننده ها و موزیسین ها از اونجا شکوفا شدند. چقد زیبایه که هر شهری در راستای یک هدف به بهترین شکل داره تلاش میکنه و به عالیترین شکل تربیت میکنه. و دیدن خونه هایی بزرگ و با محوطه سازی زیبا در هر منطقه ای واقعا برای ما جالب بودو از همه جالب تر اینکه چقدر مردمای این کشور به خوشگذرونی و کنار هم بودن و شاد بودن اهمیت میدن.

    استارت اینکه اینهمه درباره امریکا سرچ کنیم ودیدمون بسیار تغییر کرد تماما فایل های شما بعداز دیدن سفر به دور امریکا بود. البته اوایل با کمی شک همراه بود اما الان بدون شک میتونم بگم خیلی ذهنیتمون تغییر کرده. نه فقط به امریکا بلکه به خیلی از شهرهای ایران.

    .

    ما دو تا خیلی عاشقونیم و د.ستتون داریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سعید صیامپور گفته:
    مدت عضویت: 2593 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    واقعا از شما سپاسگزارم که انقدر عاشقانه وقت میگزارید و برای ما فایل و محصول تهیه میکنید تا ما استفاده کنیم و زندگی دلخواه خودمون رو بسازیم

    سپاس گزار خداوند هستم که من را به سایت عباس منش آشنا کرد

    استاد من کلا این کامنت سوممه که تو سایت میزارم اما نمیدونید از وقتی با شما آشنا شدم چه اتفاقهای خوبی برام افتاده اگه چکاب فرکانسی انجام نداده بودم باورم نمیشد این همه نتیجه گرفته باشم

    استاد من قبلا ذهنیت خوبی به آمریکا نداشتم طبق فیلما که دیده بودم فکر میکردم بیابونه و نا امنی و خیلی موارد دیگه کلا علاقه ای به آمریکا نداشتم اما بادیدن سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت و روابط آمریکایی ها با شما مخصوصا دوست خوبتون لری‌ متوجه شدم که چقدر انسانهای باعشق و مهربونی هستند بدون هیچ دلیلی عشق میورزند وچقدر انسانهای وضیفه شناس و کار درست هستند من چیزی به اسم نا امنی و نژاد پرستی توی فایل های شما ندیدم فقط سرسبزی ، آب ، قشنگی و زیبایی دیدم و عاشق آمریکا شدم

    این تجربه من بود از فایل های شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    اشرف مخلوقات خدا گفته:
    مدت عضویت: 1639 روز

    به نام الله یکتا

    سلام خدمت استاد عزیزم و همه کسایی که این کامنت رو میخونن

    من نظر خودم رو بخوام بگم واقعیت اینه که من هیچوقت فکر نمیکردم یک روزی دوست داشته باشم تو کشور امریکا زندگی کنم

    من کسی بودم که میرفتم برای خرید لباس یا کفش ؛ از یه تیشرتی که تن مایکن بود خوشم میومد از فروشنده میخواستم اون رو برای من بیاره وقتی میخواستم تیشرت رو خرید کنم میدیدم که یه گوشه ای از تیشرت پرچم امریکا دوخته شده یا موقع خرید شلوار یا کتونی این اتفاق وقتی میوفتاد با وجود اینکه خیلی از اون لباس خوشم اومده بود ولی محال بود اون لباس رو بخرم

    من حاضر بودم یه لباس با کیفیت پایین تر و دوخت بدتر رو بخرم و استفاده کنم ولی یه لباس خیلی خوشگل و خوشفرم رو فقط بخاطر اینکه پرچم امریکا روی لباس کار شده بود نخرم

    اصلا وقتی به لباس دست میزدم یه حالتی بهم دست میداد که باید میرفتم دستم رو با اب و صابون میشستم

    من خودم اگاهانه نمیدونستم دلیل این اتفاق چیه ؛ درسته اخبار منفی در مورد امریکا خیلی تو اخبار پخش میشد ولی خودم به شخصه حداقل دو ساله که اخبار گوش نمیدادم ولی با این وجود این حس تو وجود من بود . تا اینکه چند وقت پیش وقتی شما داشتین لباس هایی که از آر وی خالی کرده بودین رو نشون میدادین من میدیدم که اکثر لباس ها پرچم امریکا دارن و ناخوداگاه یه حس بدی به من دست میداد

    یه لحظه ویدئو رو استپ کردم و با خودم فکر کردم که دلیل این احساس بد نسبت به لباس های امریکایی چیه

    ناخوداگاه یاد بچگیم افتادم که یه بنده خدایی بود روی چرخ لباس و کفش میفروخت . هر موقع میومد تو محله ما مادر من از این اقا برای من لباس میخرید . بعضی از مواقع یه سری لباس ها بودن که پرچم امریکا داشتن هر وقت من به اینا دست میزدم مامانم سریع دستم رو میکشید میگفت به این لباس ها دست نزن ؛ اونا کافرن و لباس هاشون رو از پشم خوک درست میکنن همه لباس هاشون نجسه . حتی ممکن بود اون لباس به احتمال خیلی قوی داخل ایران تولید شده باشه فقط پرچم امریکا روش نصب شده بود بخاطر همین پرچم وقتی برمیگشتیم خونه کلی دست منو با اب و صابون میشست و غسل میداد !

    حتی یادمه یه سری برای تولد من هدیه اورده بودن یه کتونی فوق العاده خوشگل که بی نظیر بود ؛ هیچوقت همچین کتونی تو زندگیم نداشتم ولی مارک داخل کتونی متعلق به امریکا بود مامانم نذاشت این کتونی رو بپوشم گفت ممکنه این کتونی از پشم و پوست حیوانات حرام گوشت تهیه شده باشه اگر بپوشی نجس میشی . کتونی رو گذاشت بیرون کلی هم فوش داد به امریکا که نه حلال میفهمن چیه نه حروم میفهمن چیه این کتونیا رو فرستادن تو ایران تا ما هم مثل خودشون به نجاست الوده بشیم و از اینجور حرفا

    این احساس بد نسبت به مردم امریکا و کشور امریکا تو وجود من از بچگی بوجود اومده بود که دلیلش خانواده و مدرسه و اخبار منفی بود که همیشه از بچگی تو تلویزیون میدیدیم یا تو مدرسه همیشه سر صف بهمون میگفتن جوری بگین مرگ بر امریکا که صداتون تا امریکا برسه . یا اینکه میگفتن جوری داد بزنین که ستون های مدرسه بلرزه ! و همیشه ما رو تشویق میکردن برای دشمنی با امریکا

    از وقتی سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا رو شروع کردم به دیدن به طور کل چیزی متفاوت تر از باورهای قبلیم رو میدیدم . اوایل ذهنم مقاومت میکرد که این فقط یه گوشه کوچیکی از امریکاست قطعا داخل شهر های بزرگ امریکا هر کسی یه اسلحه داره و همدیگه رو میکشن

    اصلا برام قابل باور نبود همیشه تو هر فیلمی که منتشر میکردین تمیزترین اب و هوا وجود داشت در حالی که من فکر میکردم امریکا الوده ترین هوای دنیا رو داره . چندین بار هم تو تلویزیون وقتی در مورد کثیفی هوای تهران صحبت میشد میگفتن که امریکا کثیفی هواش از تهران هم بدتره

    ولی من هیچوقت هوای الوده ندیدم . هیچوقت مردم خشن ندیدم . هیچوقت ندیدم با پوشیدن لباس امریکایی انسان از خدا دور بشه ! هیچوقت نژاد پرستی ندیدم

    چیزی که خیلی بین مردم به چشم میومد این بود که همه با خودشون در صلح هستن . دنبال بهونه هستن برای شادی . وقتی دوربین میبینن خوشحالی و شادی خودشون رو نشون میدن .

    این چیزهایی که هر روز داریم از امریکا میبینیم باعث شده الان من ارزوی زندگی در امریکا رو داشته باشم

    و شاید مهمترین دلیلی که باعث تغییر باورهام به امریکا شده این تکرار تمرکز بر نکات مثبته که توسط شما از امریکا داره نشون داده میشه

    و این تکرار و تکرار و تکرار باعث ایجاد باورهای جدید در ذهن انسان میشه که بسیار متفاوت تره از باور های مخرب قبلی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    مهدی حکمتی گفته:
    مدت عضویت: 1811 روز

    سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم خانم شایسته و تمامی دوستان هم‌فرکانسی و ارزشمندم

    چقدر این قسمت جنبه‌ی آموزشی زیادی داره و این تمرینی که استاد بهمون داد نه‌تنها درباره‌ی عوض شدن باورهامون راجع‌به آمریکا بلکه درباره‌ی عوض شدن باورهامون درمورد تمامی مسائل زندگی میتونه کمک کنه

    به امید خودت خداجونم مینویسم تا هرجا که به یادم بیاری:

    ۱. درمورد بنیان خانواده و روابط خانوادگی: خب من بدلیل فیلم‌هایی که دیده بودم و شنیده‌ها ازطرف اخبار و اطرافیانم، قطعا دید خوبی نسبت به این موضوع نداشتم، رابطه‌های براثر خیانت رو توی سریال‌های تینیجری میدیدم، همینطور سریال‌های ترکی، و میگفتم اینکه ترکیه‌ست که کشور مسلمانه اینطوریه وای‌به‌حال آمریکا و اروپاش، اما دراین مورد، خانواده‌ی برایان رو بخاطر دارم، یک خانواده‌ای که ۴تا پسر داشت، و مخصوصا رابطه‌ی پدرشون باهاشون عالی بود، پدری که مشوق پسرش برای تولید فیلم برای یوتیوب بود، یا مشوق پسر دیگه‌اش که خیلی خوب پینگ‌پنگ بازی میکرد، و خانواده براشون اتاق بازی مجزا فراهم کرده بودن و پدر خیلی همراهشون بود، و این مرد انقدر برای خانمش ارزش قائل بود که چون سری اول بخاطر اینکه خانمش بخاطر مشغله‌ی کاری نتونسته بود در پارادایس همراهیشون کنه، درمدت زمان چند روز دوباره اومدن پارادایس اما این‌دفعه خانمش رو هم آورده بود،

    ۲. روابط اجتماعی مردم: دراین مورد، فکر میکردم خوی وحشیانه‌ای دارن، مخصوصا سیاه‌پوست‌هاشون، و اون هم بخاطر سریال‌های هالیوودی و بازی‌های کامپیوتری بود که پر از گروه‌های گنگستری بود، اما در این سریال زندگی در بهشت دیدم که اتفاقا خیلی با خودشون و اطرافشون در صلحن، هیچ ایرادی نمیگیرن اگه ازشون فیلم بگیریم و اتفاقا خیلی خوش‌برخورد در فیلم ظاهر میشن، خیلی به همسایگانشون اهمیت میدن، چیزی که حین ضبط اون فایلی که استاد تیکه‌ای از خونه‌ی قدیمیشون در بندرعباس گذاشته بود دیدیم، که انقدر بنده‌خداها میومدن که سلام‌احوال‌پرسی کنن که ضبط فایل برای استاد سخت شده بود، افراد مشهورشون با مردم برخورد عالی دارن، مثل اون بازیکن تمپا بی که با استاد عکس گرفت و با صدای موزیکش کل جاده رو به رقص واداشت

    ۳. میزان امنیت اجتماعی:

    وقتی دزدی‌هایی که در کشور ما بعنوان کشور مسلمان میشه را میدیدم میگفتم وای‌به‌حال آمریکا که بلاد کفره، اما در این سریال دیدم که بسته‌های سفارشی آمازون چندین روز میاد دم‌در اما هیچکس برش نمیداره، یا مثلا وقتی تعمیرکار یا مستخدمی برای تعمیر یا تمیز کردن خونه میومد ما کیف پول یا موبایلمون رو از دم دست برمیداشتیم که اون بنده خدا ندزده و ضرب‌المثل براش میاوردیم که مال خودت رو سفت بچسب، همسایه‌ات دزد نشه، اما توی این سریال میدیدم که تعمیر کار ها خودشون میومدن در نبود شما کارها رو انجام میدادن و میرفتن، یا همیشه در کشورم کلی دوربین و دزدگیر هست همه‌جا، اما شما پارادایس رو هیچ قفل نمیکنید و خود استاد گفتن که درهای خونه‌هام همیشه بازه

    ۴. طبیعت آمریکا: طبیعت؟ کدوم طبیعت؟ آمریکا مگه طبیعت داره؟ یه مشت آسمون خراشه که همینطور رفته بالا که اونم کار انسانه، کدوم طبیعت؟ مگه خدا به این بلاد کفر هم کاری داره که بخواد طبیعتی داشته باشه، آب‌وهوای خوب و بارونی داشته باشه؟ این باور من بود راجع‌به طبیعت آمریکا که ازطریق تلویزیون و اطرافیان بهم رسیده، و اتفاقا همین دیروز یا پریر‌وز بود که بابام میگفت ایران بهترین طبیعت دنیا رو داره، اما خب این‌سری دیگه من طبیعت آمریکا رو دیده بودم، فلوریدا رو دیده بودم، از همون اولین فایلی که توی اینستا از استاد دیدم به‌نام داستانی درمورد هدایت الهی ۱ و ۲، که توش درمورد آب‌وهوای فلوریدا گفتن و بعد خودم به چشم دیدم، باورم ۱۸۰درجه تغییر کرد، اینجا مخصوصا درمورد فلوریدا صحبت میکنم چون هنوز سفر به دور آمریکا رو ندیدم، آب‌وهوای ابری و بارونی که بخاطر احاطه شدن از ۲طرف توسط آب وجود داره، جادههای سرسبز، دریاچه‌ها و رودخونه‌هایی که وسط شهر هست، مناطق ر‌وستایی عالی که من اصلا فکر نمیکردم روستایی در کار باشه چون پیشرفته بودن آمریکا رو اینطور میدونستم که فقط مناطق شهری داره، همه و همه باعث شد دیدگاهم نسبت به طبیعت آمریکا عوض بشه

    ۵. آزادی‌های مشروع یا نامشروع: اینکه دیگه طبل رسوایی آمریکا در نظر من بود، اینکه ازطریق تریبون‌های مذهبی شنیده بودم صنعت پورن، اولین یا دومین صنعت پولساز آمریکاست، اینکه بی‌بندوباری موج میزنه در این کشور، تجاوزهایی بسیاری که به دختران در نوجوانی میشه، عدم پوشش مناسب، مستی‌های پی‌درپی و و و ، اما من در فیلم‌هایی که از جمعیت‌های فستیوال‌ها و جشن‌ها و سواحل میگرفتید که اتفاقا معمولا محل صرف مشروبات و بهانه‌ی خوبی برای ازخودبی‌خود شدن هست، حتی کوچکترین بخش تماس جنسی که شاید بوسه از لب باشه هم ندیدم، مست کردن کسی رو ندیدم، نه تنها ندیدم بلکه همونطور که شما توی فروشگاه‌ها میرفتین و میگفتین، محل فروش مشروبات الکلی هم یک سالن کاملا مجزا داشت، دقت کنید منظورم یک تریل یا ردیف جدا نیستا، نه، یک سالن یا شاید بهتر باشه بگم یک ساختمون جدا داشت، و به افراد زیر ۱۸ سال نمیفروختن، و اگه فردی بخاطر مستی تخلفات رانندگی مرتکب شده باشه توسط پلیس جریمه میشه، پوشش همه توی این جشن‌ها عادی بود، و تنها لب ساحل برای آفتاب گرفتن پوشش کمی داشتن و اصلا کسی به کسی کاری نداشت

    ۶. انسان دوستی و نژادپرستی: در این مورد، مخصوصا درمورد ایرانیان که خب دشمنی ایران و آمریکا در جهان یا شاید فقط در ایران محرض هست، خیلی باور منو نسبت به آمریکا بد کرده بود، اما در این سریال دیدم که استاد کلی دوست و مهمون آمریکایی داشتن و اتفاقا یکی از اون‌ها کی بود؟ یک سرباز یا افسر ارتش آمریکا در افغانستان، تمام باورهای مخرب منو دراین مورد نابود کرد اینکه دیدم یک نظامی ارتش آمریکا دوست ایرانی داره و کلی با هم خوبن، تمام فروشندگان و مردم وقتی میفهمن استاد ایرانیه هیچ تاثیری توی برخورد خوبشون نمیزاره، یا مثلا لری نازنین که چقدر به کمک استاد توی کارهای فنی اومد

    ۷. خشونت: دراین مورد همونطور که قبلا هم گفتم، یاد گنگسترهای سیاه‌پوست با تریپ بگیشون میفتادم که لات و زورگو بودن که بدلیل دیدن فیلم‌ها و بازی‌های کامپیوتری بود، غافل از اینکه اینا اگر هم واقعا در آمریکا وجود داشته باشن، اول اینکه همه‌ی آمریکایی‌ها سیاه‌پوست نیستن، دوم اینکه همه‌ی ساه‌پوست‌ها که بنده‌خداها عضو گنگسترها نیستن، و اینا اگر هم واقعا وجود داشته باشن درصد خیلی‌خیلی‌خیلی کمی هستن که من اصلا بین مردمی که در فیلم‌های استاد بودن ندیدم، اینکه فکر میکردم آمریکایی‌ها خشنن بخاطر این بود که اونا مسلمان نیستن و مثل ما مهربون نیستن، اما در این سریال هیچ خشونتی برعکس باورهام ندیدم، فقط مهربونی و شادی و عشق و احترام دیدم، دیدم که این مردم انقدر با خودشون و اطرافشون درصلحن که نه‌تنها انسان‌ها از دست هم در امان هستن بلکه حیوانات هم درکنارشون امنیت دارن و باهاشون زندگی میکنن

    ۸. میزان آزادی‌های مذهبی: این باور بدی که دراین مورد دارم یا از دبیرهای دینی در مدرسه بود یا باز هم تریبون‌های مذهبی، اونم اینه که توی آمریکا یا کلا غرب، نداشتن حجاب اجباریه و اگر ببینن روسری یا چیزی روی سرته از سرت به زور باز میکنن، اما من توی این سریال لب دریا دیدم که افرادی پوشش کمی برای آفتاب‌گرفتن داشتن و در کنار اونا خانواده‌ای رو دیدم که خانم خانواده موهای سرشون کاملا پوشیده بود و کنار هم با ۲شیوه مختلف لذت میبردن بدون اینکه کاری با هم داشته باشن، یا در هواپیما در فرودگاه نیواورلنز دیدم که خانمی با پوشش کامل با تسبیح داشت ذکر میگفت و کنارش خانمی بدون پوشش سر داشت با گوشیش کار میکرد و شونه‌به شونه‌ی هم نشسته بودن و دخالتی توی کار هم نمیکردن، پس متوجه شدم اینجا آزادی کامل مذهبی هست و باورهای قبلیم درست نیست

    ۹. کیفیت کسب‌وکارها: من دراین مورد، بجز یک مورد آنچنان باور محدودی نداشتم چون تا قبل آشنایی با استاد اونقدر درگیر آشنایی با محیط کسب‌وکار نبودم، اما خیلی باورهام با دیدن این سریال بهتر شد، اون یک مورد این بود که من فکر میکردم دولت برای جوانانش کار پیدا میکنه برای همین خیلی دولت خودمون رو بابت این مورد میکوبیدم و من اصلا فکر نمیکردم که کسب‌وکارهای شخصی در آمریکا انقدر زیاد باشه، ایده‌های کسب‌وکار انقدر زیاد باشه که نمونه‌اش رو توی آمازون دیدم که از شیر مرغ تا جون آدمیزاد توش بود، اما خود استاد هم گفتن که اینجا کسی همچین توقعی از دولت نداره و کسب‌وکارهای شخصی خیلی اینجا زیاد هست، و من واقعا هم دیدم که همه حرفه‌ای بودن و قطعا عاشق کاری که انجام میدادن بودن، مثل اون عزیزی که برای سرویس آروی اومده بود، یا اون دوستی که برای خرید تراکتور مشاوره میداد و اون خانمی که با اینکه از ناحیه‌ی پا آسیب دیده بود اما هم راننده‌ی لیفتراک بود و هم بسته‌های سنگین رو بلند میکرد، یا اون رستوران دومینو با اون سرویس carside عالیش و اون بسته‌بندی‌های پیتزاش که از روی جعبه میتونستی تشخیص بدی چه پیتزایی بود و دیگه پیتزای همراهت رو اشتباهی نمیخوردی

    ۱۰. صداقت مردم: خب این مورد هم باز ریشه در باورهای مذهبی من داشت، آدمی که مسلمون نیست چطور میتونه صادق باشه؟ اما این سریال دید منو به کل عوض کرد و نمونه‌ی بارزش هم کیفیت اجناسی بود که استاد تهیه میکرد و ما میدیدیم همه‌چی درحد صل‌علی بود

    در کل اصلی‌ترین باور من نسبت به مردم آمریکا که عوض شد این بود که این مردم، انسان‌هایی شریف، شاد، باعزت‌نفس، مومن یکتاپرست، و انسان دوست و همینطور حیوان‌دوست هستن که بااینکه قرآن ما رو نخوندن اما چه‌بسا خیلی بیشتر دارن طبق قرآن زندگی میکنن

    اول ممنونم از خدا و بعد از شما استاد و خانم شایسته‌ی عزیز که این قسمت رو هم با ما به اشتراک گذاشتین و این تمرین رو درنظر گرفتین که این‌بار دقیق‌تر به باورهامون درباره‌ی این موضوع و درکل درمورد اینکه “هرچیزی که از بیرون به ما رسیده و باورهامون رو تشکیل داده لزوما واقعیت نداره و قطعا قابل تغییر و لازم‌التغییره”

    ان‌شاءالله همیشه به یاری خدا شاد و موفق و خوشبخت باشید

    خدایا صدمیلیارد مرتبه شکرت🙏❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    حمیده اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2128 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان شایسته

    با دیدن این فایل متوجه اهمیت زیاد پیش فرضهای ذهنیم شدم در مورد موضوعات مختلف، چندین بار شده که کامنت های بچه ها رو خوندم هم توی فایلهای رایگان و هم توی بخش های دیگر سایت و دیدم که خیلیا نوشتن ما با وجود کار کردن روی باورهامون نتایج قابل توجهی رو بدست نیاوردیم چیزی که من بعد از گوش دادن چند باره این فایل متوجه شدم اینه که شاید دلیل این صحبتها یکیش همین وجود پیش فرضهای ذهنیم هست…خیلی از ماها تلاشی برای جایگزین کردن این پیش فرضهای محدود کننده با باورهای ثروتمند کننده نمی کنیم و توقع نتایج عالی رو داریم….خواستم همین اول نوشتن چیزی رو که برای خودم پاشنه آشیل هست و امروز به لطف الله مهربان تونستم درک کنم رو بنویسم ….خب بریم سراغ سوالات….

    من پیش فرضهای داغونی نسبت به آمریکا نداشتم خداروشکر ….اصلا به جرات میگم قبل از آشنایی با این سایت و گوش دادن فایلهای استاد و علی الخصوص دیدن این دوتا سریال بینظیر و هدایتگر به آمریکا و کشورهای خارجی فکر نمی کردم…و مهاجرت رو در نظرم خیلی دور از دسترس میدیدم…اما خب منم مثل هر آدم معمولی و ناآگاه دیگه در مورد هر چیزی یه سری پیش فرضها و ویروس ها به ذهنم تزریق شده بود…ویروس هایی که درصد زیادیش نا آگاهانه بود به قول استاد از والدین…مدرسه…و تلویزیون….بهم رسیده بود…با دیدن فیلم های وسترن باور کرده بودم که آمریکا فقط جنگه….فقط بیابون بی آب و علفه….آدمها مرتب با هم درگیرن…اصلا آرامش وجود نداره….فکر میکردم بسیار انسانهای خشنی هستن…اما خب بازم میگم خیلی راجع به اونور فور نمی کردم شاید در حد فکر بود اما نه فکری که اینقدر در اثر تکرار تبدیل به باور شده باشه….همین پیش فرضها رو از تلویزیون گرفته بودم…از اخبار…..تا اینکه با این سایت بهشتی آشنا شدم….و فایلها رو دیدم سریالها رو با دقت نگاه میکردم و لذت میبردم….قسمت زیبای داستان از اینجا شروع شد که سریال سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت رو دیدم…..الله اکبر برای این همه زیبایی….این همه هماهنگی….این همه انرژی….با دیدن قسمتهای مختلف از این سریالها متوجه شدم آمریکا و ایالتهاش فوق العاده زیبا هستن….حتی جاهایی که استاد میرفتن و این سرسبزی ها نبود اونجا هم زیباییهای خاص خودشو داشت….مگه فقط سرسبزی زیباست؟ کویر هم به اندازه دشت سرسبز زیباست….مثل کویر زیبای شهداد در استان کرمان….توی فایل ۱۷۳ زندگی در بهشت این همه انرژی….این همه نظم واقعا انسان رو متحیر میکنه….اصلا مگه میشه با وجود همچین طرفدارهای پر انرژی و شادی اون تیم برنده نشه و به مرحله بعد صعود نکنه؟ چقدر شما استاد عزیزم به ما نشون دادی با این سریال که آدمهای آمریکا که توی ذهن ما با تزریق ویروسهای ذهنی اینقدر بد قضاوت شده بودن ،چقدر با خودشون در صلحه هستن….چقدر ذهن و روحشون با هم هماهنگ هستن….شاد و پرانرژی….با روحیه ای بسیار بسیار دوست داشتنی….با شما استاد عزیزم متوجه شدیم چقدر اینجا همه چی سر جای خودشه….چقدر همه چی به موقع انجام میشه….تفریحات سالم برای هر سنی وجود داره…..و چقدر لذت میبرن ….چیزی که بسیار اهمیت داره اینه که به همدیگه بی قید و شرط عشق میورزن….وقتی از کنار هم توی خیابون رد میشن به هم لبخندمیزنن….بی منت….بی توقع….چقدر خوبن اینا.‌‌‌.ما باید یاد بگیریم این زیباییها رو بیشتر و بیشتر ببینیم و سپاسگزاری کنیم تا بیشتر از قبل توی زندگیمون اتفاق بیافته…..استاد توی صحبتهاشون گفتن که باید به این پیش فرضهای ذهنی شک کنیم …با تحقیق و گرفتن اطلاعات میتوانیم به این پیش فرضهای محدود کننده حمله کنیم و از اونها باورهای قدرتمند کننده بسازیم…الان متوجه میشیم دلیل اینقدر اصرار استاد برای حذف تلویزیون از زندگیمون ، چون خیلی ظریف میان و این ویروس ها رو به ذهن ما تزریق میکنن….باید از زندگیمون حذف کنیم…من ابتدای آشنایی خیلی به خودم می گفتم نمیتونم این کار رو انجام بدم اما خداروشکر آروم آروم خیلی بهتر شدم و تونستم تا حدی زیادی از تلویزیون و اخبار به دور باشم..‌‌…بازم از استاد عزیزم و مریم جان تشکر میکنم برای ساختن این سریالهای هدایتگر…عاشقتوووونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: