https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/06/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-06-05 07:42:142025-04-14 21:21:27سریال زندگی در بهشت | قسمت 174
898نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام بر استاد محبوب ودوست داشتنی وبانوی شایسته🌹🌹❤️❤️
این لحظه ای که دارم مینویسم مسابقه والیبال بین تیم ملی کشورمون ایران وباز هم تیم ملی کشورمون امریکا! داره برگزار میشه.🌹🌹
خدا میدونه همون حسی که نسبت به بازیکنای ایران دارم به بچه های امریکا هم دارم وقتی به چهره هاشون نگاه میکنم و اون حس نوسیالیستی که در گذشته داشتم به نوعی خیلی کمرنگ شده…
چقدر خوبه انسان ها در تفکر و برخورد و رفتارشون به این خط کشی ها و مرز بندی ها توجهی نداشته باشه وبا قلب وروحی بزرگتر به جهان نگاه کنن… باور کن چهره شماره ۱۳ امریکا رو که میبینم فکر میکنم مال طایفه خودمونه😏😎
استاد عزیزم من از لحاظ سنی همسال خودتم و شما وباقی دوستان این رده سنی یادتونه شروع پایه ابتدایی ما ومصادف شدن با اوج جنگ و هر روز صبح قبل شروع کلاس چقدر لعن ونفرین امریکا و اسرائیل و…جالبه الان که فکر میکنم با عراق جنگ داشتیم ولی ناسزایی به عراق یادم نمیاد گفته بشه، شاید گاه گداری او لابه لا اسم صدام هم میومد.
از یه طرف هم توی خونه ما کل کل شدید پدر ومادرم به این دلیل که پدر من مخالف شدید جمهوری اسلامی بود و مادرم هم تحت تأثیر فضای اون روزای کشور ،یادمه مادرم شبها قبل خواب بچه ها رو جمع میکرد ودور از چشم پدرم که توی اتاق خودش داشت بی بی سی با صدای بلند گوش میداد ،بهمون میگفت پدرتون امریکاییه وکافره واین حرفا…به حرفاش توجه نکنین و البته بیشتر برای خواهر برادرای وبزرگترم میگفت ومنم اون وسط نخودی بودم😁
خلاصه با این دوگانگیها و خیلی چیزای دیگه بزرگتر شدم اوایل دهه هفتاد که داداش بزرگم یه دستگاه ویدئو خرید ومن شده بودم قاچاقچی فیلم ویدئو😎
چون سنم کم بود و کسی بهم شک نمیکرد چند تا نان میخریدن و فیلم میذاشتن لای نونها و من جابجا میکردم از این محله به یه محله دیگه،البته از راه دور اسکورتم میکردن
تا اینکه بابام فهمید وکلی داداشمو بدو بیراه گفت و منم دیگه جرأت نکردم از ترس بابا این کارو ادامه بدم.
از یک طرف هم چون سنم کم بود اجازه نداشتم فیلم ویدئویی نگاه کنم به قول خودشون بد آموزی داشت…ولی گهگایی سرک میکشیدم .اون زمانها بهروز وثوق اسطوره جوونای محل بود ومن با ممل آمریکایی شناختمش منم عاشق بهروز شده بودم و عشق امریکا!!!البته اداشو در میاوردم ولی در کل خیلی فاصله گرفته بودم از مرگ بر امریکا و…
داستان گذشته رو گفتم که این رو برسونم که از دوگانگی شدید بچگی رسیدم به عاشق امریکا شدن که البته بیشتر حرف و پوشالی بود تا واقعی…
با همه خوبیهایی که از امریکا واسه من گفته ها تکرار شده بود و اینکه مردمش اصلا اون کینه و کدورتی که مردم ایران از امریکا دارن، اونها تو این وادیها نیستن،چون چندتا از اقوام دور کالیفرنیا هستن بیست و چندساله،ودختر خواهرم و شوهرش هم سال ۸۸ رفتن و ازشون سئوال میکردم،
ولیکن یه ترمز بزرگ توی ذهنم بود همیشه در مورد سران و مسئولین امریکا و اون دخالت و جابجایی حکومتها و اینکه بخاطر صلاح ملت خودشون این ملت رو به این روز انداختن و…
هرچند انصافأ تو این یکساله خیلی سعی کردم قوانین جهان رو درست درک کنم و به این باور خیلی قویتر رسیدم که بدون اذن خداوند برگی از درخت نمیفته و با باور همین قوانین منطقی کردم که اون سران دخیل نبوده و نیستن و ارتعاش این ملت رو هم میبینم و الان درکم از قبل واقعأ بهتر شده.
استاد جان من دیروز یه مداوای کوچک روی زانوی چپم انجام دادم چون وقتی میدویدم درد میگرفت,
و کهنه شده بود از قدیم ومدتی هست تصمیم گرفتم جهت تناسب اندام و نشاط خودم ورزش کنم غیر از پیاده روی وگوش کردن صدای دلنشینت که بهش اعتیاد پیدا کردم شدید…
روی تخت کلینیک که بودم دامادمون یه کلیپ از نشست کشورهای خاورمیانه زمان شاه نشونم داد و همش هدایت پروردگار بود تا اون ته ذهنم ترمز خفی برداشته شه😍
داستان از این قراره که وقتی به هوش اومدم داشتم در مورد این فایل و مردم و کشور امریکا فکر میکردم و از اونجایی که به کل از شبکه های مجازی فاصله گرفتم وشوهر خواهرم خبر داشت گوشیش رو داد گفت ببین.سخنرانی شاه بود داخل الجزایر انجمن اوپک که میگفت هدف من اینه که کشورهایی که صنعتی شده و رشد کرده اند زمانی میتونن با ما کشورهای دارای نفت وانرژی همراه شوند که از درآمدمان هزینه کنیم برای کشورهای فقیر وکم درآمد آفریقا بطوریکه دیگر گرسنه ای روی زمین وجود نداشته باشه و جمعیت هم کف وتحسین شاه!!
فیلم که تمام شد دامادمون میگفت چه انسان دلسوزی بود،چقدر خوب بود،چقدر…اون هی میگفت ومن در ذهنم بیشتر قوانین و سیستم خداوند برام تداعی میشد،اصل بقای اصلح رو داشتم بهتر درک میکردم،چقدر زیبا هدایت شدم تا اون یکذره بدبینی ته ذهنم از بین بره که تصمیم جهان و سیستمش بود که به دلایل مختلف شاه رو برد،شاهی که از فرکانس مردم افریقا خبر نداشت و دلسوز و اندوهگین بود و فرکانس مردم ایران هم جای خود…
خلاصه،،من هم دارم با تغییر زاویه دیدم،با کنترل ذهنم تلاش میکنم بیشتر وهرچه بیشتر از همینجایی که الان هستم نهایت لذت رو میبرم واز خداوند سبحان میخوام به جاهای بهتر و زیباتر در این جهان زیبا هدایتمون کنه.آمین.
خدایا شکرت بی نهایت شکرت،که به خواسته هام توجه کردی و با قوانین بدون کوچکترین نقص آشنام کردی که هر چه بیشتر پی میبرم سهمم از شادی و لذت روح وجسمم بیشتر میشه وحزن و اندوه ازم فاصله میگیره🙏🙏❤️❤️
استاد عزیزم بابت همه چیز ازت سپاسگزارم و صورت ماهت رو میبوسم ،سپاس از خواهر عزیزم مریم بانو فرشته روی زمین🌹🌹❤️❤️🙏🙏
مگه میشه کنار شما عزیزانم باشم، توی این خانواده بزرگ و ماورایی و بعد دو سال حالم بهتر نباشه.
فقط یه مقدار زیادی لوس شدم واسه خدا،قربونش برم بدعادتم کرده میگه تو به هیچ چیزی فکر نکن رهای رها بشو خودم کاراتو انجام میدم،واسه همین تنبل شدم و نمینویسم.دمت گرم داداشم واسطه شدی لااقل چند خطی بنویسم.
سید جانم دو سال پیش اون موقع ها تو قانون دنبال پول میگشتم بیشتر،ولی الان نه،یه آرامشی دارم یه احساس شکوهمندی دارم که خودبخود خیلی چیزا رو واسم جذب میکنه و به ارمغان میاره، در کل خدا رو شکر خیلی راضی ام و به لطف خدا با دوره قانون سلامتی درد زانو که هیچ،کلی مشکل جسمی از بین رفتن و واقعا جوان سازی کردم…
خدا سایه استاد رو بالای سر این خانواده نگهداره همیشه.
ازت ممنونم که واسم نوشتی سید عزیز،بهترینا واسه تو…
سلام به استاد عزیزم ومریم جون راستش من قبل از این که با شما وسایتتون آشنا بشم وسریال زندگی در بهشت رو ببینم، باورهای خیلی اشتباهی در مورد آمریکا ومردم اونجا داشتم. واین باورها باعث شده بود که من از این کشور متنفر باشم.
من قبلاچون هر روز اخبار رو تماشا می کردم ومی دیدم که در کشور آمریکا افراد زیادی توسط یک فرد مصلح کشته یازخمی شدند یا می دیدم فرد سیاه پوستی توسط پلیس آمریکا کشته شده وعده زیادی از مردم در حال تظاهرات هستند و می دیدم در زندان های آمریکا زندانیان چقدر توسط پلیس آمریکا شکنجه می شوند فکر می کردم این کشور امنیت ندارد وهمه پلیس های آمریکایی انسان های بسیار وحشی و خیلی بدی هستند که افراد سیاه پوست رو می کشندو هر غلطی که می خوان می کنندو دولت آمریکا هم نه تنها این پلیس ها رو محاکمه نمی کنه بلکه از آنها حمایت هم می کنه و با توجه به اخبار فکر می کردم افراد سیاه پوست نسبت به افراد سفید پوست، بیشتر توسط پلیس آمریکا هنگام رانندگی جریمه می شوند و این افراد هنگام خرید خانه هم باید مبلغ بیشتری را بپردازندو با خودم می گفتم ۹۵ درصد مردم آمریکا نژاد پرست هستند وافراد سیاه پوست از محبوبیت کمتری بر خوردار هستند وافراد هستند که مورد ظلم قرار می گیرند
وبا توجه به چیزهایی که از اطرافیان شنیده بودم ودر اخبار دیده بودم فکر می کردم در اونجا بنیان خانواده بسیار سست وضعیف هست و بیشتر زوجها به هم خیانت می کنند و رابطه ی غیر مشروع دارند ومردم اونجا به جای فرزند آوری بیشتر به فکر پرورش ونگهداری سگ هستند و اکثر مردم رفتار های بدی نسبت به هم دارند ونمی توانند با هم ارتباط درستی برقرار کنند و با خود می گفتم آمریکا چه جای خیلی بدی هست ومردم چطور در آنجا زندگی می کنند وفکر نمی کردم این قدر این کشور سرسبز و زیبا باشد.
اما وقتی که با استاد عزیزم آشنا شدم تلویزیون و اخبار و فیلم ها رو کنار گذاشتم وشروع کردم به دیدن سریال زندگی در بهشت و دانلود فیلم های سفر به دور آمریکا.
وای خدا من چقدر این سریال زیبا و تاثیر گذار و آموزنده بود.
وقتی که توی سریال زندگی در بهشت می دیدم که آمریکا چقدر جای زیبا وفوق العادهای هست واصلا اون جوری که من فکر می کردم و دیگران واخبار می گفتن نیست ومی دیدم که دوستان آمریکایی تون وهمسایه هاتون وپلیس های آمریکایی و مردم اونجا این قدر مهربان وخوش برخود وخوش اخلاق هستند ومی دیدم خانواده های آمریکایی چه قدر با هم صمیمی ومهربان هستند وهر کدومشون چند تا فرزند دارن وفرزنداشون هم چقدر مسولیت پذیر هستند وهمه کارهای شخصی شون رو خودشون انجام می دهند واین قدر انسان های شادی هستند. خیلی برام جالب وجذاب بود وحس خیلی خوبی در مورد آمریکا ومردم اونجا بهم دست می داد🤗و با دیدن هر یک از صحنه های این سریال یک چیز تازه یاد می گرفتم و یک یا چند تا از باورهای غلطم در مورد آمریکا ومردم اونجا که داشتم خط می خورد و به جای آنها باورهای درست جایگزین می شدند به طوری که می تونم الان بگم هیچ کدوم از اون باورهای غلطی که قبل دیدن این سریال داشتم رو دیگه ندارم وخیلی علاقه مند شدم به این کشور وزندگی در اونجا وباور دارم 😊یک روزی به این خواستم می رسم.
استاد عزیز و خانوم شایسته عزیز خیلی خیلی ازتون ممنونم🌹🌹🌹که این قدر فایل زیبا وتاثیر گذار توی سایتتون قرار می دین وخدا رو شکر 🤲می کنم که من رو با شما آشنا کرد و مسیر درست زندگی رو بهم نشان داد.
درود به استاد عزیزم و خانم شایسته جان و همه دوستان خوبم
سپاس بی نهایت از خدای بی نهایت ها، به خاطر همین لحظه زیبا که فرصتی به من داد تا بتونم نفس بکشم و چند خطی از تجربیاتم برای شما بنویسم.
اول اینکه من میخام از استاد جان به خاطر تمام فیلم ها و فایل های تصویری و صوتی که از کشور آمریکا تهیه کردند و برای ما در سایتشون قرار دادند، سپاس گزاری ویژه کنم.
و بعد بگم که راستش برای من موضوع تصویرهایی که شما استاد عزیز از شرایط و وضعیت آمریکا ارسال کردید، از سریال های دور آمریکا و همچنین زندگی در پارادایس شروع نشد، بلکه از اون اولین ویدیوی اولی که شما بعد از رسیدن به آمریکا برای ما در تلگرام و یا سایت گذاشتید، شروع شد و همونجا بود که کلی از خدا سپاسگزاری کردم و شاد بودم.
شاید بهتر باشه تا اول یک توضیحی از خودم بدم و بگم که اصلا برای من موضوع آمریکا، موضوعی کاملا متفاوت هست از آنچه که دوستان دیگر باور داشتند و یا هنوز دارند.
من از معدود افرادی بودم که از بچگی یعنی وقتی که حدود ۹ یا ۱۰ سالم بود، طرفدار آمریکا و کلا مردم آمریکایی بودم. با اینکه از همون دوران کودکی که من در دهه ۷۰ مدرسه ابتدایی میرفتم، تمام سعی نظام حاکم بر مدرسه، رسانه، حکومت و … فقط تخریب آمریکا و اسراییل بود و کارهایی مثل آتش زدن پرچم این کشورها و خوندن سرودهای تخریبی که فقط روح و ذهن هر آدمی تخریب می کرد دیگه چه برسه به بچه ۷ ۸ ساله….
نمیدونم شما هم مجبور بودید که سرودهایی رو حفظ کنید و توی صف بخونید یا نه؟؟ ولی من قشنگ یادمه که توی برگه A۴ به همه ما دادند که یک سمتش آیته الکرسی بود و یک سمتش این شعر که تو این مایه ها بود (اگر حافظم یاری کنه):
آمریکا آمریکا مرگ بر نیرنگ تو خون جوانان ما می چکند از چنگ تو
…..
بقیش دیگه یادم نیست. خیلی طولانی بود.
بعد در مراسم های خاصی، در حین اینکه ما داشتیم این سرود انقلابی انفجاری میخوندیم، مدیر مدرسه با افتخار، با یک دست چادر به دست و با دست دیگر پرچم آمریکا به دست، در حال آتش زدن پرچم آمریکا بود. اصلا نمیدونید چه غوقایی بود… حماسه ای بود برای خودش.
اما تو این میون یک اتفاق جالب برام افتاد. بااینکه انقدر از همه طرف، ذهن من مورد هجوم افکار بیمارگونه حکومت و رسانه قرار گرفته بود، اما در من نتیجه برعکس داشت. باورتون میشه؟؟ من با هر بار خوندن این شعرها، بیشتر عاشق آمریکا میشدم. با خودم از همون بچگی میگفتم که این آمریکا کجاست که انقدر باحاله… انقدر همه جا ازش صحبت می کنند. عجب کشور باحالی هست که انقدر کارهایی که اینا میگن، انجام داده!!!
خب از اسراییل هم کم و بیش چنین افکار بیماری زایی میشنیدم…. ولی خب هیچ وقت عاشق اسراییل نشده بودم و یه جورایی میشه گفت جو حاکم روی من تاثیر گذاشت به طوریکه تا همین چند سال پیش یعنی دوران نوجوونی به بعد، من کمی تونستم بپذیرم که اسراییلی ها، مردمان خوبی هستند مثل هر کجای دنیا. برعکس این چیزای بدی که تو حلق ما کردند، اونها خیلی با ایرانیا خوبند و اصلا پرچم ایران اتش نمی زنند و تازه از ایران هم مهاجر و پناهنده میگیرند.
اما برگردیم به آمریکا. با اینکه در اون زمان تنها منبع رسانه ما، جمهوری اسلامی بود و مدرسه و تلویزیون و همه چیز تحت تاثیرات اونها بود و هیچ اثری از اینترنت، ماهواره و یا حتی فامیل و یا دوستی در آمریکا نبود، ولی نمیدونم اسمش چی بزارم، حس درونی، اون نیروی هدایتگرم …. جلوی وارد شدن هر صحبت منفی به قلب و ذهنم از آمریکا گرفت و اتفاقا برعکس، تازه با هر حرف منفی که میشنیدم، خودم اون تبدیل به نکته مثبت میکردم، تا مبادا حسم نسبت به آمریکا و آمریکایی ها بد نشه. (الان که فکر میکنم، میبینم عجب کاری کردمااا… چقدر خوب بود این کار در مورد باورهای فراوانی و عزت و نفس و اصلا هر باور مثبت و قدرتمند دیگری انجام میدادم D: )
بعد چند وقت که خب بزرگتر شده بودم و شناختم از کشورهای جهان بیشتر شد، فهمیدم که آمریکا قدرت نامبر ۱ جهان هست و هیچ کشوری به پاش نمیرسه. دیدم که اکثر نخبه ها از امریکا هستند، اکثر اختراعات، هنرها، تکنولوژی، هنرمندان معروف، خوانندگان، سینمای قدرتمند، شهرهای ثروتمند و خاص مثل نیویورک و اصولا هر شخص خارجی آدم حسابی که من میشناختم، همه آمریکایی بودند و یا حداقل از اون کشور بودند.
به همین ترتیب به خاطر عشق به زبان انگلیسی اونم با لهجه آمریکایی، از سال۱۰ ۱۱ سالگی کلاس زبان میرفتم و همه نمراتم جز تاپ ترین نمرات بود. یادمه در همه کلاس های زبانی که ما در مدرسه داشتیم، معلم های زبان همون اول به من میگفتند که تو برو بیرون. (یعنی برو حیاط برای خودت بازی کن). چون میدونستند که بودن من سر کلاس زبان، چیزی جز سروصدا کردن و اذیت کردن بقیه نبود. چون واقعا حوصلم سر میرفت.
حتی بعدها که میخاستم امتحان زبان انگلیسی برای دانشگاه بدم، بین تافل و آیلتس، من تاکیدم فقط روی تافل بود. چون راستش لهجه British نمیتونستم تحمل کنم. اعتقادم این بود که وقتی میشه زیبا و شیرین صحبت کرد، چرا باید سخت صحبت کرد؟ (حالا بماند که اخرشم مجبور شدم امتحان آیلتس بدم.)
حتی تو فیلم های هالیوودی، تا میبینم یکی داره با لهجه بریتش صحبت میکنه، سریع اداش در میارم و میگم مگه بازیگر آمریکایی نبود که اینا از یک انگلیسی دارند استفاده می کنند و …. (البته دارم یاد میگرم که این رفتار زشتم کنار بزارم و کمتر به این شکل رفتار کنم.)
خلاصه از وقتی که فهمیدم، استاد عزیز ما به آمریکا مهاجرت کردند، من از همون ویدیوهای کوتاهی که میفرستادند (در حال رانندگی و ….) کلی ذوق می کردم و شاد میشدم.
حقیقت این بود که موضوع خوبی و مثبت بودن آمریکا و علاقه من به این کشور، از سالها قبل برام اثبات شده بود. حالا به خاطر همون حس درونی که ازش صحبت کردم، یا عشق و علاقه درونی خودم و یا کنجکاوی ها و جستجوهایی که در بین کشورهای جهان میکردم و دوست داشتم که از جهان اطرافم سر دربیارم… خلاصه اینکه من میدونستم که آمریکا خوب و عالی هست، ولی حقیقتش نه انقدر عالی که استاد به تصویر کشیدند. و با دیدن فیلم ها و ویدوهای استاد، برام اثبات تر شد. برام محکم تر شد.
راستش میدونستم طبیعت عالی داره ولی نه انقدر بی نظیر و عالی و خاص و منحصر به فردی که به ما نشون دادید. میدونستم آمریکایی ها، مردمانی باحال و خونگرمی هستند، ولی نه انقدر باحالی که ما در ویدیوهای شما دیدیم. خیابان های تمیز، قانون مندی، نظم، احترام به افراد، …. نه انقدری که شما نشون دادید. در تک تک ویدیوها و فایل ها.
حتی استاد جان من یادمه در سالهای پیش که کامنت مینوشتم، یادمه بعضی دوستان خیلی اصرار داشتند که شما از دکوراسیون داخلی خونتون نشون بدید، چون به اونها انگیزه میده که یه خونه ای مثل خونه شما داشته باشند. البته برای من هم زیبا بود وهست که فضای داخلی خونه ببینم، چون مربوط به کارم میشد و میشه. اما اما اما در همون زمان بلافاصله من در کامنتی نوشتم که استاد اگه میشه لطفا برید بیرون و از فضای بیرون برای ما فیلم تهیه کنید. چون حس و فضای بیرون، نکاتی به ما یاد میده هیچ وقت اون فضای درونی اون حس به آدم نمیده. همش به خاطر این بود که اون آزادی محض از نوع آمریکایی با چشمام ببینم، اون رانندگی های منظم و دقیقشون با چشمام ببینم، خیابان های پهن و تمیز و زیبا، گلکاری و فضای سبز زیبا، ساختمان ها و معماری هاشون ببینم؛ احترامی که مردمشون به هم میزارند، ببینم و در کل فرکانس حاکم بر اون شهر و دیار، حداقل از پشت ال سی دی ببینم و نه فقط شنیده باشم.
استاد جان، ویدیوهایی که شما به همراه مریم جان برای ما فرستادید، البته به همراه نکات ویژه و اساسی که توش گفتید و میگید، همه و همه حکم تایید واثبات چیزی فراتر از آن چیزی بود که من تصور میکردم بود. که مهم ترین اون، اون فایل THANKS GIVING بود که چند سال پیش تهیه کرده بودید و از فرکانس بالای این مردمان صحبت کردید و گفتید که به خاطر فرکانس بالای این ادمهاست و حس خداپرستی و شعار معروف IN GOD WE TRUST که این کشور انقدر در همه مقام ها و جایگاه ها در بالاترین لول قرار داره. این موضوع دیگه مهر محکمی بر همه دانسته های قبلیم بود و فهمیدم که این همه علاقه من به یک کشور، بیخود نیست. قطعا چیزی فراتر از بقیه کشورها دارند که من از بچگی مجذوب این کشور و این مردمان شدم.
در کل هدف من از نوشتن این متن در تایم خارج از مسابقه این بود که فقط و فقط از شما استاد عزیزم سپاسگزاری کنم به خاطر همه تایید ها و اثبات هایی با ویدیوهای شما برام بوجود اومد و برام اثبات شد که اون حس درونی که من از بچگی مورد هدایت و حمایت خودش قرار داده بود، همش درست بود و چقدر عالی شد که من به اون حس اعتماد کردم و علی رقم جو حاکم بر کشور، به خودم اجازه ندادم حداقل در مورد این موضوع، مثل بقیه فکر کنم. (راستش استادجان من خیلی دوست داشتم این موضوع، حضوری و از نزدیک یعنی وقتی پام رسید به آمریکا و بیام خدمت شما به شما بگم، ولی خب اشکالی نداره، خوشحالم که اینجا فرصتی پیش اومد که دارم براتون مینویسم. البته حضوری همچنان جای خودش هست. )
یک نکته حاشیه ای بگم این وسط که بی ربط نیست به موضوع این فایل::
من خیلی اهل فیلم نیستم. ولی یادمه در اکثر فیلم های امریکایی که من دیدم، به طرز خاصی سعی داشتند، روس ها بد نشون بدند، تروریست و یا مافیا خطرناک و … (حالا نمیدونم این حس دو طرفه بین این دو کشور هست، سیاست خارجی شون نمیدونم؟؟) اما این موضوع به طرز بسیار زیادی روی من تاثیر گذاشت و من یه جواریی آنتی روس شده بودم. هر جا یک کار خرابی میشد میگفتم کار روس هاست. به طرز عجیبی از روسیه و مردمش میترسیدم و کلا از اروپای شرقی. فکر میکردم که اونها همشون تو کار خلاف هستند. از بس که فیلم هایی که من دیدم، همشون در مورد وجه بد اروپای شرقی، شوری و روسیه بود. اصلا یادم نمیاد فیلمی در مورد خوبی های روسیه دیده باشم. خلاصه اینکه این باور جدیدا شناسایی کردم و دارم روش کار می کنم که مردمان روس و اروپای شرقی هم مانند هر کشور دیگه خوب و بد دارند و نباید اجازه بدم که فکرم تحت تاثیر سیاست های رسانه ها قرار بگیره.
میخام بگم که شاید من در برابر آمریکا، فریب تاثیرات منفی رسانه و معلم و مدرسه و … نخوردم و بلکه تاثیر متفاوت هم داشتم؛ اما این موضوع می تونه به شکل های دیگه و با مردمان و کشورهای دیگه برای من اتفاق بیفته.
این موضوع یعنی تاثیر مستقیم خانواده، رسانه و محیط بر روی افکار و ذهن های ما خیلی بیشتر از اون چیزی هست که ما فکرش کنیم. و همین جا این موضوع، برای من هشداری بزرگ داره که چقدر باید مراقب ورودی هام باشم، اگر میخام نتایجی مشابه استاد عباسمنش بگیرم. حالا یکی در برابر آمریکا، یکی در برابر روسیه. آفت ذهنی سرجاش هست. ما باید اون آفت شناسایی کنیم و در جهت بهبودش اقدام کنیم.
“GOD BLESS AMERICA”
در پایان به دوست برنده مون هم پشاپیش تبریک میگم. باشد که هممون از جمله من، باورهام نسبت همه چیز به خصوص مردمان هر منطقه از کل این جهان پهناور خدا، بهتر و بهتر بشه.
واقعا نمیشه کلامی از شما عشقهای زندگیم سپاسگذاری کرد که تولید کننده موج عشق هستید
میدونم چجوری باید سپاسگذاری کنم امیدوارم زنده باشم و بهش عمل کنم
سلام به خانواده پر از عشق عباسمنش
من با نوشتن رابطه ی خوبی ندارم نمیدونم چطوری الان دارم مینویسم که فقط اعتبارش به خدا میرسه .
درباره دیدگاه من نسبت به امریکا و مردم امریکا جوری پیش رفت به لطف خدا زمانی که هدایت شدم به این مسیر بهشتی که بینهایتها بار سپاسگذار خداوندم مصادف شد با شروع سریال سفر به دور امریکا
من توی قم توی خانواده مذهبی بزرگ شدم که تا سالهای زیاد جوانیم بخاطر باورهای مذهبی و مخرب که از زمین و زمان از چپ و راست بالا و پایین فرو کرده بودن توی مغز من که امریکا رو زورگو و دشمن ایران میدونستم که زور میگه به کل دنیا
بعد که بزرگتر شدم و به تضادهای زیادی که برخورد کردم که علتش همین باورهای تنگ و تاریک بود باعث شد امریکا رو تعصبی بپذیرم و دوست داشته باشم یعنی بدون آگاهی که یه جورایی از اونور بوم افتادم بعد که هدایت شدم به این بهشت زیبا امریکا رو با آگاهی کاملی که توی سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت و فایلهای دیگه دیدم پذیرفتم
استاد شما بهتر میدونی که توی قم چه طرز فکر نژاد پرستی درباره ی افغانستانی ها و پاکستانی ها و مهاجرهای دیگه هست که از بچگی به خورد من هم رفته بود که از طرز برخورد آدمها توی مدرسه و محله و جامعه میومد
تاجایی که فکر میکردم افغانی ها و پاکستانی ها نباید از ایرانی ها ثروتمند تر باشن و باید سختی بکشن
و چند تا داستان چرت هم شنیده بودم که میگفتن افغانی ها میخان توی ایران اینقدر زیاد بشن که ایران رو از ما بگیرن
وبعد که با قانون آشنا شدم فهمیدم که اینا همش چرته و همچین اتفاقی نمیافته
تنوع قومیتی توی امریکا باعث شد پیش فرض من در مورد افغانی ها و پاکستانی ها وکلا افرادی که فکر میکردم از ما ضعیفتر هستن تغییر کنه
باعث شد اول از همه عاشقانه خودمو پیدا کنم و دوست داشته باشم و بعد همه ی انسانها و همه چیز رو دوست داشته باشم
باعث شد بفهمم موجودی به نام انسان که اصلا مهم نیست کجای این کره ی زمین به دنیا اومده باشه و چه قیافه و رنگ پوستی داره با ارزش ترین موجود دنیاست و همه باهم برابر هستیم و خداوند لقب اشرف مخلوقات رو داده
دیدگاهم نسبت به مهاجرت به امریکا خیلی سخت بود فکر میکردم امریکا کشوری هست که کسی اونجا هیچ مشکلی نداره وچون همه چیز اونجا خوبه خیلی سخت مهاجر میپذیرن و از امریکا یه غول ساخته بودم و خودم رو کوچیکتر از این میدونستم که بتونم برم امریکا و حتما باید کسی دعوتنامه بفرسته که بتونی بری توی فایلها که دیدم توی امریکا هوم لس هم هست دیگه همه چیز توی ذهنم عوض شد و بعد که داستان مهاجرت شمارو از خودتون شنیدم که چقدر راحت رفتید امریکا و دلیل راحت رفتنتون رو هم فهمیدم تمام باورهام زیرو رو شد طوری که الان دو ساله تجسم میکنم که توی امریکا نزدیک پرادایس زندگی میکنم
تا اونجایی که فهمیدم قیمت بنزین توی ایالتهای مختلف فرق میکنه البته مطمعن نیستم همین موضوع خیلی دیدگاهمو دگرگون کرد که هیچ کس غر نمیزنه شکایت نمیکنه همه باخودشون در صلحن اینجا سرقیمت بنزین جنگ شد
توی این همهمه که قیمت بنزین رفت بالا و مردم بانکها رو آتیش زدن همون موقع نشستم فکر کردم و یه ایده ی خیلی خیلی فوق العاده به ذهنم رسید که فقط اعتبارش به خدا میرسه ایده ی بسیار بزرگیه و توی ذهنم ساختم و تموم شدس و هیچ شکی ندارم و مطمعنم تحول خیلی بزرگی توی تکنولوژی ایجاد میکنه واقعا مرسی خدا .
استاد آخه مگه داریم مگه میشه پروسه گواهینامه رانندگی دو ساعت باشه بری توی اداره دو ساعت دیگه گواهینامه به دست بیای بیرون اینجا باید هفتاد خان رستمو رد کنی تا گواهینامه بدن
از اون طرف برای دوره خلبانی اینقدر راحت بتونی شرکت کنی تازه جاهایی باشه که دوهفته ای بتونی خلبان بشی
اینجا برای رانندگی هفتادخان رستمو باید رد کنی حتما برای خلبانی باید هفتصد خان رستمو رد کنی به ریش خمینی راست میگم .
آخه ما مسلمونا ما بچه شیعه ها ما 12 امامی ها خوبیم خارجی ها و آمریکایی ها بد هستن که معلوم نیست پدرو مادرشون کیه ، وای خدای من پوزش .
اونا بد هستن که پروسه اداریشون کمه و همه آرامش دارن و تو صلح هست و همه چیزشون قانونیه و درست .
به لطف خدا و آموزشهای شما از زمانی که به معنای کلمه تعصب فکر کردم و شناختمش و فهمیدم که تعصب یعنی عدم آگاهی وعصبی پذیرفتن هر چیزی و باعث شد نگاه قدیسه ای نسبت به همه حتی امامان و حتی خدا رو از خودم دور کنم
باعث شد نگاهم نسبت به همه جای دنیا ، همه ی انسانها و هر چیزی که هست درست بشه و همه چیز رو با آگاهی بپذیرم نه تعصبی .
همه ی اینا باعث شد تو این دو سال و تا آخر عمرم به خودم بگم فقط استاد عباسمنش درست میگه
باعث شد توی این دو سال با تعهد از پشت کامپیوتر تکون نخورم و هیچ چیز به جز گنجینه ی آموزشهای استاد عباسمنش رو نبینم و هنذفری رو از گوشم جدا نکنم که چیز دیگه ای نشنوم و به این شکل توی امریکا زندگی کنم .
فکر میکردم آب و هوای بدی داره.همش آدم های نامناسب و چاقو به دست و خالکوبی کرده داره که مدام مردم و آزار میدن.فکر میکردم همه بی بندو بار و لباس های نامناسب هستن .فکر میکردم مردم به خاطر یه لقمه نون پدر شون در میاد . این افکار از اخبارهایی که شنیده بودم نشات می گرفت.وقتی این سریال هارو دیدم اولش باورم نمی شد این قدر زیبایی و سر سبزی .این قدر ارامش .این قدر صمیمیت بین افراد خانواده .اون مهمون هایی که ۴تا پسر داشتن مادرشون چقدر قشنگ بهشون عشق میورزید عالی بود برام.تو یه فایلی گفتید پوشش مردم خیلی مناسب فقط لب دریا لباس مخصوص شنا میپوشن و بعدش دوباره لباس مناسب تن میکنن برام خیلی لذت بخش بود .اون حجم شادی بیرون ورزشگاه عالی بود اصلا برام قابل لمس نبود چون ما هر چی دیده بودیم همیشه دعوا و بد و بیراه بود در استادیوم ها…
خلاصه که دمت گرم که اینقدر مارو آگاه میکنید .
خیلی دوست دارم عزیزم
آرزو دارم بیام پرادایس ببینمتون اخه منم مثل شما عاشق خونه ی چوبی روی آب و جنگل سرسبز هستم .از طرف من مریم جون و ببوسید.😍😍😍
سلام به همه ی دوستان عزیزم از جمله استاد خوشتیپم که هر دفعه فایل میذارید بدو بدو میام دانلود میکنم و هر دفعه سوپرایز میشم از کیفیت مطالبی که میگید. خیلی خوشحالم که راجع به این موضوع صحبت کردید چون این ایراد خیلیا از جمله نیمای چند سال پیش بود که خیلی به تجربیات دیگران اکتفا میکردیم و فکر میکردیم واقعیت همینه، در حالی که قانون رو نمیدونستیم و روحمون هم خبر نداشت که هرکس نتیجه فرکانس های خودشو میبینه و واقعیت یه شهر یا کشور میتونه برای هر کس متفاوت باشه.
راجع به همین شهر تهران که دیگه تو کشور خودمونه و یادمه که اخبار میگفت ایران بهترین جای دنیاست (!) من و پسر خالم که از دوستان صمیمی هم دیگه هستیم سر موضوعات یکسان نتایج متفاوت گرفتیم. برای مثال ما چون کرمانی هستیم کمی لهجه کرمونی داریم که پسر خالم چون دیدش این بود که تهرانیا خیلی ما رو آدم حساب نمیکنن دقیقا هم همینطور میشد و یه جورایی خجالت میکشید از لهجش. همین باعث شد که همیشه با دوستان کرمونیش بگرده و وقت بگذرونه. در حالی که برای من نتیجه یه جور دیگه بود و خیلیا به من گفتن که چقدر لهجت باحاله در حالی که طرز حرف زدن منو اون نزدیک به همه مخصوصا اینکه زیاد باهم وقت میگذرونیم تاثیر میگیریم و حرف زدن و لهجمون هم یکی میشه. همچنین من از سراسر کشور رفیق دارم بر خلاف اون و بهترین دوستانم از بچه های اهواز و کردستان و تهران هستن. خیلی جالبه که همین جا هم نتیجه متفاوته دیگه چه برسه کشوری مثل امریکا که همیشه ازش بد میگن.
راجع به امریکا تنها چیزی که من زیاد تاثیر گرفتم اسلحه و کشت و کشتار بود چون فقط این رو تو اخبار ایران میدیدم که از وقتی هم که اخبار ندیدم دیگه این رو هم فراموش کردم. تلویزیون رو که حذف کردم برای تفریح فیلم و سریال و شوهای امریکا رو خیلی میدیدم و یوتیوب خیلی از ویروس های مسخره رو برای من حذف کرد چون واقعیت امریکا رو میدیدم و یا پیج کسایی که امریکا زندگی میکنند و از اتفاقات جالب امریکا میگن باعث شده بود که دیدم مثبت بشه.
اما بیشترین تاثیر رو از فایل های سفر به دور امریکا گرفتم چون یه مستند بود و مثل سریال ها فیلمنامه نداشت و غیر از اینکه با چیزایی اشنا شدم که قبلا ندیده بودم راجع به قانون هم لا به لاش صحبت میشد. کلی باورهای خوب به من منتقل شد که بیشترین باوری که تکرار میشد باور فراوانی بود
چقدر امریکا سرسبزه و منابع بی نهایته
چقدر RV جالبه و اصلا نمیدونستم که میتونه اینقدر مجهز باشه و برق و آب و فاضلاب و آشپزخونه ی حرفه ای و …
چقدر مردم ثروتمند زیادی هستند که اونا هم RV دارند
چقدر که استیت پارک ها زیادن و طبیعتشون فوق العادست
چقدر ماشین های شیک و لوکس زیاد بود
چقدر که آمازون جنس داره و همه جا استاد همه چی سفارش میداد که تو سریال زندگی در بهشت بیشتر هم شد. نکته ی جالب دیگه امنیت بود که پکیج ها رو میذارن دم در و میرن کسی کاری هم به کار اون پکیج ها نداره و روزها اتفاقی نمیوفته. چقدر خونه ها زیباترند بدون حصار و سیم خاردار!
مستند زندگی در بهشت هم خیلی جالب بود که چقدر میشه از همین امکاناتی که آدم داره با یکم ذوق همه چی رو بهتر کرد و من که اوایل فکر میکردم که پردایس یه جای بی نظیره و همه چی در بهترین حالتشه الان بعد از یه سال دیدن این سریال میفهمم که حتی تو تغییر و پیشرفت هم دنیا فراوانه و محدود نیست. مثل باورها و شخصیت خوب و قدرتمند همه چی بی نهایته. هیچی هیچوقت به کمال نمیرسه.
تو این 2تا مستند دیدم که چقدر روابط بین ادما میتونه بی نظیر باشه و اگه مشکلی پیش بیاد کافیه که ذهن رو کنترل کنیم و احساسمون بد نشه تا خدا خودش هدایت کنه. مثل وقتی که یه اتفاقاتی واسه RV افتاد و یه دستی از دستان خدا مکانیک بود و اومد راحت و سریع کار رو انجام داد. مردم امریکا چقدر شاد و خوشحالن و خوش میگذرونن.
حالا بگذریم از اینکه شما دقیقا به آموزه ها عمل میکنید و ما اینو به چشم دیدیم هم بحث کنترل ذهن و هم بحث عزت نفس که خودتونید و نقش بازی نمیکنید چقدر جلوی مهمون راحتید، چقدر همه هم دیگه رو اونجور که هستند میپذیرن و به زور نمیخوان بقیه رو به راست هدایت کنن. دیگه بارزترینش اون خیابون تو تمپا بود که بعضیا از کلیسا بدون هیچ اجباری داشتن از خوبیای اعتقادات خودشون میگفتن. لب ساحل کسی به افراد محجبه نمیگفت بکن برو تو آب حال کن و برعکس اونا نمیگفتن که بپوشون خودتو چیه با لباس زیر داری میچرخی!!!!!
واقعا دلنشینه دیدن این سریال ها و چقدر درس داره و چقدر عالی روی ناخودآگاه ما تاثیر میذاره. کلی نکات عالی داشتند که برای من مهم ترین هاش باور فراوانی و احساس لیاقت بود. دیگه چی بهتر از این که ببینی که خواسته های جدید در آدم شکل بگیره مثل
منم خونه و باغ و دریاچه ی شخصی میخوام
منم ماشین های اسپرت و موتورهای عالی میخوام
منم RV میخوام
منم کلی لباس و کلاه و وسایل حرفه ای آشپزخونه میخوام
منم اسپیکر خفن میخوام
منم ابزارهای خفن میلواکی رو میخوام داشته باشم که کارها ساده تر بشه
منم تلویزیون بزرگ و با کیفیت میخوام
منم خونه ی با استخر تو یه محله ی آروم و سرسبز میخوام که همه جا انگار فتوشاپه!
من عاشق تکنولوژی ام و من دوست دارم همیشه جدیدترین و بهترین وسایل الکترونیکی مثل موبایل لپ تاپ تبلت ساعت هوشمند و کلی چیزای دیگه میخوام
منم عاشق قسمت هایی ام که با درون فیلم برداری شده و اونا رو خیلی با جزئیات میبینم چون من عاشق درون هستم و فیلد کاریم هم رباتیک هستش و هر عاشق ربات هام.
استاد و مریم عزیز خیلی ازتون ممنونم و خدا رو شکر میکنم که هدایت شدم به این جا که این مستندات عالی رو ببینم. محتوایی با کیفیت که کلی نگرش من رو نه تنها به امریکا بلکه به زندگی تغییر داد تازه اونم رایگان. خیلی خوبی استاد واقعا تحسینت میکنم مرد.
مهدی محمدی هستم و در رابطه با سوالی که در این بخش پرسیدید و کلا در رابطه با آمریکا
من تا قبل از اینکه سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا باور هایی رو داشتم که آمریکایی ها دزد و قاتل و جنایت کاران قهاری هستند و از هر جهت بد و شخصیت های منفی دارن و منابعی که این باورهارو در ذهن من ساخته بودند رو هم شناسایی کردم و بسیار جالبه که بدونید من نابغه و مخترع 8 ساله ایرانم و این رو از این جهت بهش اشاره کردم که حدودا 6 ساله میخوام مهاجرت کنم و هر وقت به پیشنهاد هایی که بهم می شد نگاه میکردم از هر کشوری 100 تا ایراد در می آوردم و به نحوی از بعضی کشور ها که دعوت نامه میفرستادن فراری بودم ( حتی دلیلش رو هم همین باورهایی که در خودم پیداشون کردم میدونم ) اگر بخوام به جزِئیات اشاره کنم تا الانی که دارم دیدگاه ارسال میکنم ، من با ارگان های زیادی همکاری کردم و نتیجه همه شون یکسان بوده ، اول طرحم رو قبول میکردن بعد با یا بدون قرارداد شروع به کار میکردم و با هزینه خودم طرحو اجرا میکردم و بعد تحویل میدادم و زمانی که میخواستن هزینه رو پرداخت کنن که هیچ وقت پرداخت نکردند و در آخر تهدید و تحقیر و … ، و از زمانی که با برنامه ها و آموزش های شما آشنا شدم فهمیدم همه این ها به درون خودم برمیگرده ، استاد من واقعا ممنونم از تمام زحماتی که بابت تهیه و تدوین این سریال کشیدید چرا که نه تنها باورهایی که نسبت به جوامع مختلف داشتم بخصوص در مورد آمریکا عوض بشه بلکه باعث شدید من مسیر مهاجرتم و اینکه خواسته ای که از اعماق وجودم بارها و بارها ، بسیار قوی تر از هر دفعه قبل منو سوق بده و نتیجه دیدن این سریال و سفر نامه برای من این بود که سال قبل من هدایت بشم به پذیرش تحصیلی دانشگاه uwestern کالیفرنیا در رشته ای که بسیار بسیار علاقه دارم بهش و با اینکه بخاطر اینکه نتونستم هزینه تحصیل رو پرداخت کنم پذیرشم رد شد و بعد از اون اتفاقاتی در زندگی من افتاد که باعث شد نه تنها هزینه تحصیلم بلکه از چندین جهت و به نوعی به رشد در جهت تکامل فردی نزدیکتر بشم و اون اتفاق چیزی نبود جز پیشنهاد خرید یکی از طرح هایی که حتی فکر اینکه بتونم اون طرح رو بفروشم برام سخت بود و در آخر خدارو شکر میکنم بخاطر تمام نعمت هایی که به من داده و امیدوارم روزی از نزدیک شمارو ببینم ./
سلام خدمت استاد عزیز وخانم مریم مهربان ودوستان محترم خانواده استاد عباسمنش حقیقتش من چون برادرهام سالهاست امریکا هستن خیلی از این شرایط خوب رو میدونستم اما مهمترین چیز به نظر من باورها هستند و این که ما در درون خودمون نسبت به محیط اطراف چه احساسی داشته باشیم مثل استاد که همیشه دید مثبتی به همه چیز دارند که این فرقی نمیکنه که ما کجا زندگی میکنیم بلکه این قانون هست که ما هر جا احساس خوب داشته باشیم همه چیز خوب خواهد شد
سلام به همه دوستانم و هم فرکانسی های نازنینم سلام به استاد عزیزم و مریم جان شایسته نازنین
خدارو شکر خداروشکر که هر لحظه آگاه میشم به ذهنم ،طرز فکرم،باورام،عقایدم و خود واقعیم
خداروشکر هر لحظه آگاهی جدید کسب میکنم و از ته قلبم میگم خدایا شکرت منو آگاه کردی
و چقدر حس خوبیه این آگاهی ،به آدم حس رهایی وآرامش میده مثل بچه ای که بدون قضاوت و با کنجکاوی کودکانه دنیا رو میبینه و لذت میبره
نگاه من نه تنها نسبت به امریکا بلکه نسبت به کل دنیا واقعا تغییر کرد و نگاه خیلی بدی نسبت به دنیا داشتم که از باورهای مذهبی، جامعه و کل دنیا نشات میگرفت .فکر میکردم امریکا داره به همه دنیا ظلم میکنه و داره به کشورهای ضعیف تجاوز میکنه و ثروت اونا رو غارت میکنه وبا استعمار دیگر کشورها به ثروت میرسن (آمریکای جهان خوار که دارن جهان رو میخورن!!!!!)به هیچ کس غیر از خودشون اهمیت نمیدن ،خودشون رو برتر میدونن وفقط خودشون رو لایق زندگی خوب میدونن و باقی انسانها بی ارزش هستن(فیلمهای هالیووودی!!!!!)و خیلی چیزای دیگه که وحشی ان، مغرور ونامهربونن و بیرحم
چقدر اونا از من برترن چقدر بزرگتر وقویترن و چقدر قدرتمندن و بادیدن فیلمهای فراماسونری چقدر ترس و پوچی وناامیدی دروجودم شکل گرفت وحالم بد شد !!!ما که ضعیفیم اونا که قوی ان بنابریان با این حرفا ماهیچ ما نگاه! این وسط خدا کشک!
خدایا شکر شکر شکر منو از این افکار شرک آلودم نجات دادی
یا اینکه اصلا خانمها دوس ندارن بچه دار بشن !همدم همه فقط یه سگه!!!یا همیشه در حال خیانت به هم هستن!!
از اون طرف به دلیل باورهای مسخره ای که در ذهنمون جا زدن از وطن پرستی و تعهد به سرزمین مادری و هم وطن و این حرفا اصلا یه چیز عجیبی در اومده بود بیا ببین
و این دیدگاهها برای کل دنیا بود حالا برای هر کشوری یه جور یا حتی هر شهری متاسفانه!!
نه تنها با دیدن سفرنامه و زندگی در بهشت بلکه با دیدن تمام آموزشهای استاد دیدگاهم کلا تغییر کرد که همه ما انسانها یکی هستیم این مرزها این قوانین واین نامگذاریها رو خودمون ساختیم که باعث فاصله همه ما شده !!مایی که همه یکی هستیم وهمه به خداوند واصل خودمون برمیگردیم
اگر من بتونم کاری انجام بدم یا خدمتی بکنم حالا هر جای دنیا به پیشرفت کل دنیا کمک کردم نه اینکه فقط محدود کنم خودم رو به ایران یا فلان شهر
دیدگاهم نسبت به کل مردم دنیا تغییر کرد به تمام انسانها با هر نژادی و قومیتی یا هر شهری
چقدر همه رو از خودم میدونم چقدر به همه عشق میورزم
حتی فراتر مثلا ما به کسانی که در خانواده مون هستند عشق ویژه ای داریم به پدرومادرمون وفرزندانمون که حتی در اشتباهات نیز طرف آنها رو میگیرم اما که همین روابط هم قراردادی است ومتعلق به این دنیاست
من دارم تمام تلاشم رو میکنم به همه عشق بورزم بدون فکر کردن به روابط بدون قضاوت
چقدر در زندگیم ناراحت میشدم اگرکسی به دوستان افغان توهین میکردن وچقدر این داستان رایجه داخل ایران متاسفانه!!!و چقدر خودم ازشون میترسیدم در کودکی ونوجوانی اما واقعا چه انسانهای شریف و سخت کوشی هستن
با دیدن فایلا باورام نسبت به تواضع مردم ،آزادی آنها،احترامی که برای هم قائل هستند به کل تغییر کرد
چقدر عزت نفس بالا و فروتنی زیادی دارند
چقدر در امریکا از هرچیزی بهترینش وجود داره
چقدر مهربانیها قشنگتر قابل لمسه
چقدر شادی کردن در آمریکا راحته
چقدر طبیعت تمیزه وچقدر زیاد به طبیعت احترام میگذارن ،چون خودم عاشق طبیعتم و خیلی دوس دارم اثر منفی روش نداشته باشم،واقعا در هر فایلی به وضوح این داستان رو میدیدم
با سپاس از همه دوستانم واستاد عزیزم ومریم شایسته مهربون
بنام خداوند یکتا وبی همتا
سلام بر استاد محبوب ودوست داشتنی وبانوی شایسته🌹🌹❤️❤️
این لحظه ای که دارم مینویسم مسابقه والیبال بین تیم ملی کشورمون ایران وباز هم تیم ملی کشورمون امریکا! داره برگزار میشه.🌹🌹
خدا میدونه همون حسی که نسبت به بازیکنای ایران دارم به بچه های امریکا هم دارم وقتی به چهره هاشون نگاه میکنم و اون حس نوسیالیستی که در گذشته داشتم به نوعی خیلی کمرنگ شده…
چقدر خوبه انسان ها در تفکر و برخورد و رفتارشون به این خط کشی ها و مرز بندی ها توجهی نداشته باشه وبا قلب وروحی بزرگتر به جهان نگاه کنن… باور کن چهره شماره ۱۳ امریکا رو که میبینم فکر میکنم مال طایفه خودمونه😏😎
استاد عزیزم من از لحاظ سنی همسال خودتم و شما وباقی دوستان این رده سنی یادتونه شروع پایه ابتدایی ما ومصادف شدن با اوج جنگ و هر روز صبح قبل شروع کلاس چقدر لعن ونفرین امریکا و اسرائیل و…جالبه الان که فکر میکنم با عراق جنگ داشتیم ولی ناسزایی به عراق یادم نمیاد گفته بشه، شاید گاه گداری او لابه لا اسم صدام هم میومد.
از یه طرف هم توی خونه ما کل کل شدید پدر ومادرم به این دلیل که پدر من مخالف شدید جمهوری اسلامی بود و مادرم هم تحت تأثیر فضای اون روزای کشور ،یادمه مادرم شبها قبل خواب بچه ها رو جمع میکرد ودور از چشم پدرم که توی اتاق خودش داشت بی بی سی با صدای بلند گوش میداد ،بهمون میگفت پدرتون امریکاییه وکافره واین حرفا…به حرفاش توجه نکنین و البته بیشتر برای خواهر برادرای وبزرگترم میگفت ومنم اون وسط نخودی بودم😁
خلاصه با این دوگانگیها و خیلی چیزای دیگه بزرگتر شدم اوایل دهه هفتاد که داداش بزرگم یه دستگاه ویدئو خرید ومن شده بودم قاچاقچی فیلم ویدئو😎
چون سنم کم بود و کسی بهم شک نمیکرد چند تا نان میخریدن و فیلم میذاشتن لای نونها و من جابجا میکردم از این محله به یه محله دیگه،البته از راه دور اسکورتم میکردن
تا اینکه بابام فهمید وکلی داداشمو بدو بیراه گفت و منم دیگه جرأت نکردم از ترس بابا این کارو ادامه بدم.
از یک طرف هم چون سنم کم بود اجازه نداشتم فیلم ویدئویی نگاه کنم به قول خودشون بد آموزی داشت…ولی گهگایی سرک میکشیدم .اون زمانها بهروز وثوق اسطوره جوونای محل بود ومن با ممل آمریکایی شناختمش منم عاشق بهروز شده بودم و عشق امریکا!!!البته اداشو در میاوردم ولی در کل خیلی فاصله گرفته بودم از مرگ بر امریکا و…
داستان گذشته رو گفتم که این رو برسونم که از دوگانگی شدید بچگی رسیدم به عاشق امریکا شدن که البته بیشتر حرف و پوشالی بود تا واقعی…
با همه خوبیهایی که از امریکا واسه من گفته ها تکرار شده بود و اینکه مردمش اصلا اون کینه و کدورتی که مردم ایران از امریکا دارن، اونها تو این وادیها نیستن،چون چندتا از اقوام دور کالیفرنیا هستن بیست و چندساله،ودختر خواهرم و شوهرش هم سال ۸۸ رفتن و ازشون سئوال میکردم،
ولیکن یه ترمز بزرگ توی ذهنم بود همیشه در مورد سران و مسئولین امریکا و اون دخالت و جابجایی حکومتها و اینکه بخاطر صلاح ملت خودشون این ملت رو به این روز انداختن و…
هرچند انصافأ تو این یکساله خیلی سعی کردم قوانین جهان رو درست درک کنم و به این باور خیلی قویتر رسیدم که بدون اذن خداوند برگی از درخت نمیفته و با باور همین قوانین منطقی کردم که اون سران دخیل نبوده و نیستن و ارتعاش این ملت رو هم میبینم و الان درکم از قبل واقعأ بهتر شده.
استاد جان من دیروز یه مداوای کوچک روی زانوی چپم انجام دادم چون وقتی میدویدم درد میگرفت,
و کهنه شده بود از قدیم ومدتی هست تصمیم گرفتم جهت تناسب اندام و نشاط خودم ورزش کنم غیر از پیاده روی وگوش کردن صدای دلنشینت که بهش اعتیاد پیدا کردم شدید…
روی تخت کلینیک که بودم دامادمون یه کلیپ از نشست کشورهای خاورمیانه زمان شاه نشونم داد و همش هدایت پروردگار بود تا اون ته ذهنم ترمز خفی برداشته شه😍
داستان از این قراره که وقتی به هوش اومدم داشتم در مورد این فایل و مردم و کشور امریکا فکر میکردم و از اونجایی که به کل از شبکه های مجازی فاصله گرفتم وشوهر خواهرم خبر داشت گوشیش رو داد گفت ببین.سخنرانی شاه بود داخل الجزایر انجمن اوپک که میگفت هدف من اینه که کشورهایی که صنعتی شده و رشد کرده اند زمانی میتونن با ما کشورهای دارای نفت وانرژی همراه شوند که از درآمدمان هزینه کنیم برای کشورهای فقیر وکم درآمد آفریقا بطوریکه دیگر گرسنه ای روی زمین وجود نداشته باشه و جمعیت هم کف وتحسین شاه!!
فیلم که تمام شد دامادمون میگفت چه انسان دلسوزی بود،چقدر خوب بود،چقدر…اون هی میگفت ومن در ذهنم بیشتر قوانین و سیستم خداوند برام تداعی میشد،اصل بقای اصلح رو داشتم بهتر درک میکردم،چقدر زیبا هدایت شدم تا اون یکذره بدبینی ته ذهنم از بین بره که تصمیم جهان و سیستمش بود که به دلایل مختلف شاه رو برد،شاهی که از فرکانس مردم افریقا خبر نداشت و دلسوز و اندوهگین بود و فرکانس مردم ایران هم جای خود…
خلاصه،،من هم دارم با تغییر زاویه دیدم،با کنترل ذهنم تلاش میکنم بیشتر وهرچه بیشتر از همینجایی که الان هستم نهایت لذت رو میبرم واز خداوند سبحان میخوام به جاهای بهتر و زیباتر در این جهان زیبا هدایتمون کنه.آمین.
خدایا شکرت بی نهایت شکرت،که به خواسته هام توجه کردی و با قوانین بدون کوچکترین نقص آشنام کردی که هر چه بیشتر پی میبرم سهمم از شادی و لذت روح وجسمم بیشتر میشه وحزن و اندوه ازم فاصله میگیره🙏🙏❤️❤️
استاد عزیزم بابت همه چیز ازت سپاسگزارم و صورت ماهت رو میبوسم ،سپاس از خواهر عزیزم مریم بانو فرشته روی زمین🌹🌹❤️❤️🙏🙏
ابراهیم عزیز سلام
چقدر زیبا مینویسی و خودمونی و دلنشین
حال و احوالت چطوره بعد از دو سال؟ زانوت خوب شده انشاالله
چقدر شما به قوانین آگاهی و خوب تحلیل میکنی بر اساس قانون
خلاصه که لذت بردم از خوندن کامنتت
بیشتر واسمون بنویس برادر
در پناه پروردگار دل هممون شاد، تن هممون سالم، خوشبخت و ثروتمند و سعادتمند باشیم در دنیا و آخرت
سلام سید بزرگوار
سپاسگزارم ازت بابت روح بزرگت…
مگه میشه کنار شما عزیزانم باشم، توی این خانواده بزرگ و ماورایی و بعد دو سال حالم بهتر نباشه.
فقط یه مقدار زیادی لوس شدم واسه خدا،قربونش برم بدعادتم کرده میگه تو به هیچ چیزی فکر نکن رهای رها بشو خودم کاراتو انجام میدم،واسه همین تنبل شدم و نمینویسم.دمت گرم داداشم واسطه شدی لااقل چند خطی بنویسم.
سید جانم دو سال پیش اون موقع ها تو قانون دنبال پول میگشتم بیشتر،ولی الان نه،یه آرامشی دارم یه احساس شکوهمندی دارم که خودبخود خیلی چیزا رو واسم جذب میکنه و به ارمغان میاره، در کل خدا رو شکر خیلی راضی ام و به لطف خدا با دوره قانون سلامتی درد زانو که هیچ،کلی مشکل جسمی از بین رفتن و واقعا جوان سازی کردم…
خدا سایه استاد رو بالای سر این خانواده نگهداره همیشه.
ازت ممنونم که واسم نوشتی سید عزیز،بهترینا واسه تو…
سلام استاد کجایی دلمون برات تنگ شده چرا نیستی زودبیا دوست دارم من هروقت یه روز نباشی دلم میگیره انگار یه چیزی گم کردم معتاد شما شدیم پس کجایید زود بیایید دوستون دارممممممممم عاشقتونم میخام سریال زندگی را ببینم میخام باورام تقویت بشن .
به خداوند یکتا
سلام به استاد عزیزم ومریم جون راستش من قبل از این که با شما وسایتتون آشنا بشم وسریال زندگی در بهشت رو ببینم، باورهای خیلی اشتباهی در مورد آمریکا ومردم اونجا داشتم. واین باورها باعث شده بود که من از این کشور متنفر باشم.
من قبلاچون هر روز اخبار رو تماشا می کردم ومی دیدم که در کشور آمریکا افراد زیادی توسط یک فرد مصلح کشته یازخمی شدند یا می دیدم فرد سیاه پوستی توسط پلیس آمریکا کشته شده وعده زیادی از مردم در حال تظاهرات هستند و می دیدم در زندان های آمریکا زندانیان چقدر توسط پلیس آمریکا شکنجه می شوند فکر می کردم این کشور امنیت ندارد وهمه پلیس های آمریکایی انسان های بسیار وحشی و خیلی بدی هستند که افراد سیاه پوست رو می کشندو هر غلطی که می خوان می کنندو دولت آمریکا هم نه تنها این پلیس ها رو محاکمه نمی کنه بلکه از آنها حمایت هم می کنه و با توجه به اخبار فکر می کردم افراد سیاه پوست نسبت به افراد سفید پوست، بیشتر توسط پلیس آمریکا هنگام رانندگی جریمه می شوند و این افراد هنگام خرید خانه هم باید مبلغ بیشتری را بپردازندو با خودم می گفتم ۹۵ درصد مردم آمریکا نژاد پرست هستند وافراد سیاه پوست از محبوبیت کمتری بر خوردار هستند وافراد هستند که مورد ظلم قرار می گیرند
وبا توجه به چیزهایی که از اطرافیان شنیده بودم ودر اخبار دیده بودم فکر می کردم در اونجا بنیان خانواده بسیار سست وضعیف هست و بیشتر زوجها به هم خیانت می کنند و رابطه ی غیر مشروع دارند ومردم اونجا به جای فرزند آوری بیشتر به فکر پرورش ونگهداری سگ هستند و اکثر مردم رفتار های بدی نسبت به هم دارند ونمی توانند با هم ارتباط درستی برقرار کنند و با خود می گفتم آمریکا چه جای خیلی بدی هست ومردم چطور در آنجا زندگی می کنند وفکر نمی کردم این قدر این کشور سرسبز و زیبا باشد.
اما وقتی که با استاد عزیزم آشنا شدم تلویزیون و اخبار و فیلم ها رو کنار گذاشتم وشروع کردم به دیدن سریال زندگی در بهشت و دانلود فیلم های سفر به دور آمریکا.
وای خدا من چقدر این سریال زیبا و تاثیر گذار و آموزنده بود.
وقتی که توی سریال زندگی در بهشت می دیدم که آمریکا چقدر جای زیبا وفوق العادهای هست واصلا اون جوری که من فکر می کردم و دیگران واخبار می گفتن نیست ومی دیدم که دوستان آمریکایی تون وهمسایه هاتون وپلیس های آمریکایی و مردم اونجا این قدر مهربان وخوش برخود وخوش اخلاق هستند ومی دیدم خانواده های آمریکایی چه قدر با هم صمیمی ومهربان هستند وهر کدومشون چند تا فرزند دارن وفرزنداشون هم چقدر مسولیت پذیر هستند وهمه کارهای شخصی شون رو خودشون انجام می دهند واین قدر انسان های شادی هستند. خیلی برام جالب وجذاب بود وحس خیلی خوبی در مورد آمریکا ومردم اونجا بهم دست می داد🤗و با دیدن هر یک از صحنه های این سریال یک چیز تازه یاد می گرفتم و یک یا چند تا از باورهای غلطم در مورد آمریکا ومردم اونجا که داشتم خط می خورد و به جای آنها باورهای درست جایگزین می شدند به طوری که می تونم الان بگم هیچ کدوم از اون باورهای غلطی که قبل دیدن این سریال داشتم رو دیگه ندارم وخیلی علاقه مند شدم به این کشور وزندگی در اونجا وباور دارم 😊یک روزی به این خواستم می رسم.
استاد عزیز و خانوم شایسته عزیز خیلی خیلی ازتون ممنونم🌹🌹🌹که این قدر فایل زیبا وتاثیر گذار توی سایتتون قرار می دین وخدا رو شکر 🤲می کنم که من رو با شما آشنا کرد و مسیر درست زندگی رو بهم نشان داد.
درود به استاد عزیزم و خانم شایسته جان و همه دوستان خوبم
سپاس بی نهایت از خدای بی نهایت ها، به خاطر همین لحظه زیبا که فرصتی به من داد تا بتونم نفس بکشم و چند خطی از تجربیاتم برای شما بنویسم.
اول اینکه من میخام از استاد جان به خاطر تمام فیلم ها و فایل های تصویری و صوتی که از کشور آمریکا تهیه کردند و برای ما در سایتشون قرار دادند، سپاس گزاری ویژه کنم.
و بعد بگم که راستش برای من موضوع تصویرهایی که شما استاد عزیز از شرایط و وضعیت آمریکا ارسال کردید، از سریال های دور آمریکا و همچنین زندگی در پارادایس شروع نشد، بلکه از اون اولین ویدیوی اولی که شما بعد از رسیدن به آمریکا برای ما در تلگرام و یا سایت گذاشتید، شروع شد و همونجا بود که کلی از خدا سپاسگزاری کردم و شاد بودم.
شاید بهتر باشه تا اول یک توضیحی از خودم بدم و بگم که اصلا برای من موضوع آمریکا، موضوعی کاملا متفاوت هست از آنچه که دوستان دیگر باور داشتند و یا هنوز دارند.
من از معدود افرادی بودم که از بچگی یعنی وقتی که حدود ۹ یا ۱۰ سالم بود، طرفدار آمریکا و کلا مردم آمریکایی بودم. با اینکه از همون دوران کودکی که من در دهه ۷۰ مدرسه ابتدایی میرفتم، تمام سعی نظام حاکم بر مدرسه، رسانه، حکومت و … فقط تخریب آمریکا و اسراییل بود و کارهایی مثل آتش زدن پرچم این کشورها و خوندن سرودهای تخریبی که فقط روح و ذهن هر آدمی تخریب می کرد دیگه چه برسه به بچه ۷ ۸ ساله….
نمیدونم شما هم مجبور بودید که سرودهایی رو حفظ کنید و توی صف بخونید یا نه؟؟ ولی من قشنگ یادمه که توی برگه A۴ به همه ما دادند که یک سمتش آیته الکرسی بود و یک سمتش این شعر که تو این مایه ها بود (اگر حافظم یاری کنه):
آمریکا آمریکا مرگ بر نیرنگ تو خون جوانان ما می چکند از چنگ تو
…..
بقیش دیگه یادم نیست. خیلی طولانی بود.
بعد در مراسم های خاصی، در حین اینکه ما داشتیم این سرود انقلابی انفجاری میخوندیم، مدیر مدرسه با افتخار، با یک دست چادر به دست و با دست دیگر پرچم آمریکا به دست، در حال آتش زدن پرچم آمریکا بود. اصلا نمیدونید چه غوقایی بود… حماسه ای بود برای خودش.
اما تو این میون یک اتفاق جالب برام افتاد. بااینکه انقدر از همه طرف، ذهن من مورد هجوم افکار بیمارگونه حکومت و رسانه قرار گرفته بود، اما در من نتیجه برعکس داشت. باورتون میشه؟؟ من با هر بار خوندن این شعرها، بیشتر عاشق آمریکا میشدم. با خودم از همون بچگی میگفتم که این آمریکا کجاست که انقدر باحاله… انقدر همه جا ازش صحبت می کنند. عجب کشور باحالی هست که انقدر کارهایی که اینا میگن، انجام داده!!!
خب از اسراییل هم کم و بیش چنین افکار بیماری زایی میشنیدم…. ولی خب هیچ وقت عاشق اسراییل نشده بودم و یه جورایی میشه گفت جو حاکم روی من تاثیر گذاشت به طوریکه تا همین چند سال پیش یعنی دوران نوجوونی به بعد، من کمی تونستم بپذیرم که اسراییلی ها، مردمان خوبی هستند مثل هر کجای دنیا. برعکس این چیزای بدی که تو حلق ما کردند، اونها خیلی با ایرانیا خوبند و اصلا پرچم ایران اتش نمی زنند و تازه از ایران هم مهاجر و پناهنده میگیرند.
اما برگردیم به آمریکا. با اینکه در اون زمان تنها منبع رسانه ما، جمهوری اسلامی بود و مدرسه و تلویزیون و همه چیز تحت تاثیرات اونها بود و هیچ اثری از اینترنت، ماهواره و یا حتی فامیل و یا دوستی در آمریکا نبود، ولی نمیدونم اسمش چی بزارم، حس درونی، اون نیروی هدایتگرم …. جلوی وارد شدن هر صحبت منفی به قلب و ذهنم از آمریکا گرفت و اتفاقا برعکس، تازه با هر حرف منفی که میشنیدم، خودم اون تبدیل به نکته مثبت میکردم، تا مبادا حسم نسبت به آمریکا و آمریکایی ها بد نشه. (الان که فکر میکنم، میبینم عجب کاری کردمااا… چقدر خوب بود این کار در مورد باورهای فراوانی و عزت و نفس و اصلا هر باور مثبت و قدرتمند دیگری انجام میدادم D: )
بعد چند وقت که خب بزرگتر شده بودم و شناختم از کشورهای جهان بیشتر شد، فهمیدم که آمریکا قدرت نامبر ۱ جهان هست و هیچ کشوری به پاش نمیرسه. دیدم که اکثر نخبه ها از امریکا هستند، اکثر اختراعات، هنرها، تکنولوژی، هنرمندان معروف، خوانندگان، سینمای قدرتمند، شهرهای ثروتمند و خاص مثل نیویورک و اصولا هر شخص خارجی آدم حسابی که من میشناختم، همه آمریکایی بودند و یا حداقل از اون کشور بودند.
به همین ترتیب به خاطر عشق به زبان انگلیسی اونم با لهجه آمریکایی، از سال۱۰ ۱۱ سالگی کلاس زبان میرفتم و همه نمراتم جز تاپ ترین نمرات بود. یادمه در همه کلاس های زبانی که ما در مدرسه داشتیم، معلم های زبان همون اول به من میگفتند که تو برو بیرون. (یعنی برو حیاط برای خودت بازی کن). چون میدونستند که بودن من سر کلاس زبان، چیزی جز سروصدا کردن و اذیت کردن بقیه نبود. چون واقعا حوصلم سر میرفت.
حتی بعدها که میخاستم امتحان زبان انگلیسی برای دانشگاه بدم، بین تافل و آیلتس، من تاکیدم فقط روی تافل بود. چون راستش لهجه British نمیتونستم تحمل کنم. اعتقادم این بود که وقتی میشه زیبا و شیرین صحبت کرد، چرا باید سخت صحبت کرد؟ (حالا بماند که اخرشم مجبور شدم امتحان آیلتس بدم.)
حتی تو فیلم های هالیوودی، تا میبینم یکی داره با لهجه بریتش صحبت میکنه، سریع اداش در میارم و میگم مگه بازیگر آمریکایی نبود که اینا از یک انگلیسی دارند استفاده می کنند و …. (البته دارم یاد میگرم که این رفتار زشتم کنار بزارم و کمتر به این شکل رفتار کنم.)
خلاصه از وقتی که فهمیدم، استاد عزیز ما به آمریکا مهاجرت کردند، من از همون ویدیوهای کوتاهی که میفرستادند (در حال رانندگی و ….) کلی ذوق می کردم و شاد میشدم.
حقیقت این بود که موضوع خوبی و مثبت بودن آمریکا و علاقه من به این کشور، از سالها قبل برام اثبات شده بود. حالا به خاطر همون حس درونی که ازش صحبت کردم، یا عشق و علاقه درونی خودم و یا کنجکاوی ها و جستجوهایی که در بین کشورهای جهان میکردم و دوست داشتم که از جهان اطرافم سر دربیارم… خلاصه اینکه من میدونستم که آمریکا خوب و عالی هست، ولی حقیقتش نه انقدر عالی که استاد به تصویر کشیدند. و با دیدن فیلم ها و ویدوهای استاد، برام اثبات تر شد. برام محکم تر شد.
راستش میدونستم طبیعت عالی داره ولی نه انقدر بی نظیر و عالی و خاص و منحصر به فردی که به ما نشون دادید. میدونستم آمریکایی ها، مردمانی باحال و خونگرمی هستند، ولی نه انقدر باحالی که ما در ویدیوهای شما دیدیم. خیابان های تمیز، قانون مندی، نظم، احترام به افراد، …. نه انقدری که شما نشون دادید. در تک تک ویدیوها و فایل ها.
حتی استاد جان من یادمه در سالهای پیش که کامنت مینوشتم، یادمه بعضی دوستان خیلی اصرار داشتند که شما از دکوراسیون داخلی خونتون نشون بدید، چون به اونها انگیزه میده که یه خونه ای مثل خونه شما داشته باشند. البته برای من هم زیبا بود وهست که فضای داخلی خونه ببینم، چون مربوط به کارم میشد و میشه. اما اما اما در همون زمان بلافاصله من در کامنتی نوشتم که استاد اگه میشه لطفا برید بیرون و از فضای بیرون برای ما فیلم تهیه کنید. چون حس و فضای بیرون، نکاتی به ما یاد میده هیچ وقت اون فضای درونی اون حس به آدم نمیده. همش به خاطر این بود که اون آزادی محض از نوع آمریکایی با چشمام ببینم، اون رانندگی های منظم و دقیقشون با چشمام ببینم، خیابان های پهن و تمیز و زیبا، گلکاری و فضای سبز زیبا، ساختمان ها و معماری هاشون ببینم؛ احترامی که مردمشون به هم میزارند، ببینم و در کل فرکانس حاکم بر اون شهر و دیار، حداقل از پشت ال سی دی ببینم و نه فقط شنیده باشم.
استاد جان، ویدیوهایی که شما به همراه مریم جان برای ما فرستادید، البته به همراه نکات ویژه و اساسی که توش گفتید و میگید، همه و همه حکم تایید واثبات چیزی فراتر از آن چیزی بود که من تصور میکردم بود. که مهم ترین اون، اون فایل THANKS GIVING بود که چند سال پیش تهیه کرده بودید و از فرکانس بالای این مردمان صحبت کردید و گفتید که به خاطر فرکانس بالای این ادمهاست و حس خداپرستی و شعار معروف IN GOD WE TRUST که این کشور انقدر در همه مقام ها و جایگاه ها در بالاترین لول قرار داره. این موضوع دیگه مهر محکمی بر همه دانسته های قبلیم بود و فهمیدم که این همه علاقه من به یک کشور، بیخود نیست. قطعا چیزی فراتر از بقیه کشورها دارند که من از بچگی مجذوب این کشور و این مردمان شدم.
در کل هدف من از نوشتن این متن در تایم خارج از مسابقه این بود که فقط و فقط از شما استاد عزیزم سپاسگزاری کنم به خاطر همه تایید ها و اثبات هایی با ویدیوهای شما برام بوجود اومد و برام اثبات شد که اون حس درونی که من از بچگی مورد هدایت و حمایت خودش قرار داده بود، همش درست بود و چقدر عالی شد که من به اون حس اعتماد کردم و علی رقم جو حاکم بر کشور، به خودم اجازه ندادم حداقل در مورد این موضوع، مثل بقیه فکر کنم. (راستش استادجان من خیلی دوست داشتم این موضوع، حضوری و از نزدیک یعنی وقتی پام رسید به آمریکا و بیام خدمت شما به شما بگم، ولی خب اشکالی نداره، خوشحالم که اینجا فرصتی پیش اومد که دارم براتون مینویسم. البته حضوری همچنان جای خودش هست. )
یک نکته حاشیه ای بگم این وسط که بی ربط نیست به موضوع این فایل::
من خیلی اهل فیلم نیستم. ولی یادمه در اکثر فیلم های امریکایی که من دیدم، به طرز خاصی سعی داشتند، روس ها بد نشون بدند، تروریست و یا مافیا خطرناک و … (حالا نمیدونم این حس دو طرفه بین این دو کشور هست، سیاست خارجی شون نمیدونم؟؟) اما این موضوع به طرز بسیار زیادی روی من تاثیر گذاشت و من یه جواریی آنتی روس شده بودم. هر جا یک کار خرابی میشد میگفتم کار روس هاست. به طرز عجیبی از روسیه و مردمش میترسیدم و کلا از اروپای شرقی. فکر میکردم که اونها همشون تو کار خلاف هستند. از بس که فیلم هایی که من دیدم، همشون در مورد وجه بد اروپای شرقی، شوری و روسیه بود. اصلا یادم نمیاد فیلمی در مورد خوبی های روسیه دیده باشم. خلاصه اینکه این باور جدیدا شناسایی کردم و دارم روش کار می کنم که مردمان روس و اروپای شرقی هم مانند هر کشور دیگه خوب و بد دارند و نباید اجازه بدم که فکرم تحت تاثیر سیاست های رسانه ها قرار بگیره.
میخام بگم که شاید من در برابر آمریکا، فریب تاثیرات منفی رسانه و معلم و مدرسه و … نخوردم و بلکه تاثیر متفاوت هم داشتم؛ اما این موضوع می تونه به شکل های دیگه و با مردمان و کشورهای دیگه برای من اتفاق بیفته.
این موضوع یعنی تاثیر مستقیم خانواده، رسانه و محیط بر روی افکار و ذهن های ما خیلی بیشتر از اون چیزی هست که ما فکرش کنیم. و همین جا این موضوع، برای من هشداری بزرگ داره که چقدر باید مراقب ورودی هام باشم، اگر میخام نتایجی مشابه استاد عباسمنش بگیرم. حالا یکی در برابر آمریکا، یکی در برابر روسیه. آفت ذهنی سرجاش هست. ما باید اون آفت شناسایی کنیم و در جهت بهبودش اقدام کنیم.
“GOD BLESS AMERICA”
در پایان به دوست برنده مون هم پشاپیش تبریک میگم. باشد که هممون از جمله من، باورهام نسبت همه چیز به خصوص مردمان هر منطقه از کل این جهان پهناور خدا، بهتر و بهتر بشه.
شاد و سالم و ثروتمند و سپاسگزار عمیق باشیم.
به نام خدای مهربان
سلام به بهترین استادان دنیای محسن خسروشاهی
استاد سید حسین عباسمنش استاد فوق العاده زندگیم
و استاد مریم شایسته آبجی گل خودم
واقعا نمیشه کلامی از شما عشقهای زندگیم سپاسگذاری کرد که تولید کننده موج عشق هستید
میدونم چجوری باید سپاسگذاری کنم امیدوارم زنده باشم و بهش عمل کنم
سلام به خانواده پر از عشق عباسمنش
من با نوشتن رابطه ی خوبی ندارم نمیدونم چطوری الان دارم مینویسم که فقط اعتبارش به خدا میرسه .
درباره دیدگاه من نسبت به امریکا و مردم امریکا جوری پیش رفت به لطف خدا زمانی که هدایت شدم به این مسیر بهشتی که بینهایتها بار سپاسگذار خداوندم مصادف شد با شروع سریال سفر به دور امریکا
من توی قم توی خانواده مذهبی بزرگ شدم که تا سالهای زیاد جوانیم بخاطر باورهای مذهبی و مخرب که از زمین و زمان از چپ و راست بالا و پایین فرو کرده بودن توی مغز من که امریکا رو زورگو و دشمن ایران میدونستم که زور میگه به کل دنیا
بعد که بزرگتر شدم و به تضادهای زیادی که برخورد کردم که علتش همین باورهای تنگ و تاریک بود باعث شد امریکا رو تعصبی بپذیرم و دوست داشته باشم یعنی بدون آگاهی که یه جورایی از اونور بوم افتادم بعد که هدایت شدم به این بهشت زیبا امریکا رو با آگاهی کاملی که توی سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت و فایلهای دیگه دیدم پذیرفتم
استاد شما بهتر میدونی که توی قم چه طرز فکر نژاد پرستی درباره ی افغانستانی ها و پاکستانی ها و مهاجرهای دیگه هست که از بچگی به خورد من هم رفته بود که از طرز برخورد آدمها توی مدرسه و محله و جامعه میومد
تاجایی که فکر میکردم افغانی ها و پاکستانی ها نباید از ایرانی ها ثروتمند تر باشن و باید سختی بکشن
و چند تا داستان چرت هم شنیده بودم که میگفتن افغانی ها میخان توی ایران اینقدر زیاد بشن که ایران رو از ما بگیرن
وبعد که با قانون آشنا شدم فهمیدم که اینا همش چرته و همچین اتفاقی نمیافته
تنوع قومیتی توی امریکا باعث شد پیش فرض من در مورد افغانی ها و پاکستانی ها وکلا افرادی که فکر میکردم از ما ضعیفتر هستن تغییر کنه
باعث شد اول از همه عاشقانه خودمو پیدا کنم و دوست داشته باشم و بعد همه ی انسانها و همه چیز رو دوست داشته باشم
باعث شد بفهمم موجودی به نام انسان که اصلا مهم نیست کجای این کره ی زمین به دنیا اومده باشه و چه قیافه و رنگ پوستی داره با ارزش ترین موجود دنیاست و همه باهم برابر هستیم و خداوند لقب اشرف مخلوقات رو داده
دیدگاهم نسبت به مهاجرت به امریکا خیلی سخت بود فکر میکردم امریکا کشوری هست که کسی اونجا هیچ مشکلی نداره وچون همه چیز اونجا خوبه خیلی سخت مهاجر میپذیرن و از امریکا یه غول ساخته بودم و خودم رو کوچیکتر از این میدونستم که بتونم برم امریکا و حتما باید کسی دعوتنامه بفرسته که بتونی بری توی فایلها که دیدم توی امریکا هوم لس هم هست دیگه همه چیز توی ذهنم عوض شد و بعد که داستان مهاجرت شمارو از خودتون شنیدم که چقدر راحت رفتید امریکا و دلیل راحت رفتنتون رو هم فهمیدم تمام باورهام زیرو رو شد طوری که الان دو ساله تجسم میکنم که توی امریکا نزدیک پرادایس زندگی میکنم
تا اونجایی که فهمیدم قیمت بنزین توی ایالتهای مختلف فرق میکنه البته مطمعن نیستم همین موضوع خیلی دیدگاهمو دگرگون کرد که هیچ کس غر نمیزنه شکایت نمیکنه همه باخودشون در صلحن اینجا سرقیمت بنزین جنگ شد
توی این همهمه که قیمت بنزین رفت بالا و مردم بانکها رو آتیش زدن همون موقع نشستم فکر کردم و یه ایده ی خیلی خیلی فوق العاده به ذهنم رسید که فقط اعتبارش به خدا میرسه ایده ی بسیار بزرگیه و توی ذهنم ساختم و تموم شدس و هیچ شکی ندارم و مطمعنم تحول خیلی بزرگی توی تکنولوژی ایجاد میکنه واقعا مرسی خدا .
استاد آخه مگه داریم مگه میشه پروسه گواهینامه رانندگی دو ساعت باشه بری توی اداره دو ساعت دیگه گواهینامه به دست بیای بیرون اینجا باید هفتاد خان رستمو رد کنی تا گواهینامه بدن
از اون طرف برای دوره خلبانی اینقدر راحت بتونی شرکت کنی تازه جاهایی باشه که دوهفته ای بتونی خلبان بشی
اینجا برای رانندگی هفتادخان رستمو باید رد کنی حتما برای خلبانی باید هفتصد خان رستمو رد کنی به ریش خمینی راست میگم .
آخه ما مسلمونا ما بچه شیعه ها ما 12 امامی ها خوبیم خارجی ها و آمریکایی ها بد هستن که معلوم نیست پدرو مادرشون کیه ، وای خدای من پوزش .
اونا بد هستن که پروسه اداریشون کمه و همه آرامش دارن و تو صلح هست و همه چیزشون قانونیه و درست .
به لطف خدا و آموزشهای شما از زمانی که به معنای کلمه تعصب فکر کردم و شناختمش و فهمیدم که تعصب یعنی عدم آگاهی وعصبی پذیرفتن هر چیزی و باعث شد نگاه قدیسه ای نسبت به همه حتی امامان و حتی خدا رو از خودم دور کنم
باعث شد نگاهم نسبت به همه جای دنیا ، همه ی انسانها و هر چیزی که هست درست بشه و همه چیز رو با آگاهی بپذیرم نه تعصبی .
همه ی اینا باعث شد تو این دو سال و تا آخر عمرم به خودم بگم فقط استاد عباسمنش درست میگه
باعث شد توی این دو سال با تعهد از پشت کامپیوتر تکون نخورم و هیچ چیز به جز گنجینه ی آموزشهای استاد عباسمنش رو نبینم و هنذفری رو از گوشم جدا نکنم که چیز دیگه ای نشنوم و به این شکل توی امریکا زندگی کنم .
استاد عباسمنش
استاد شایسته
عاشقتونم و به زودی ازتون سپاسگذاری میکنم .
سلام استاد عزیزم
من خیلی نگاهم به کشور آمریکا داغون بود
فکر میکردم آب و هوای بدی داره.همش آدم های نامناسب و چاقو به دست و خالکوبی کرده داره که مدام مردم و آزار میدن.فکر میکردم همه بی بندو بار و لباس های نامناسب هستن .فکر میکردم مردم به خاطر یه لقمه نون پدر شون در میاد . این افکار از اخبارهایی که شنیده بودم نشات می گرفت.وقتی این سریال هارو دیدم اولش باورم نمی شد این قدر زیبایی و سر سبزی .این قدر ارامش .این قدر صمیمیت بین افراد خانواده .اون مهمون هایی که ۴تا پسر داشتن مادرشون چقدر قشنگ بهشون عشق میورزید عالی بود برام.تو یه فایلی گفتید پوشش مردم خیلی مناسب فقط لب دریا لباس مخصوص شنا میپوشن و بعدش دوباره لباس مناسب تن میکنن برام خیلی لذت بخش بود .اون حجم شادی بیرون ورزشگاه عالی بود اصلا برام قابل لمس نبود چون ما هر چی دیده بودیم همیشه دعوا و بد و بیراه بود در استادیوم ها…
خلاصه که دمت گرم که اینقدر مارو آگاه میکنید .
خیلی دوست دارم عزیزم
آرزو دارم بیام پرادایس ببینمتون اخه منم مثل شما عاشق خونه ی چوبی روی آب و جنگل سرسبز هستم .از طرف من مریم جون و ببوسید.😍😍😍
سلام به همه ی دوستان عزیزم از جمله استاد خوشتیپم که هر دفعه فایل میذارید بدو بدو میام دانلود میکنم و هر دفعه سوپرایز میشم از کیفیت مطالبی که میگید. خیلی خوشحالم که راجع به این موضوع صحبت کردید چون این ایراد خیلیا از جمله نیمای چند سال پیش بود که خیلی به تجربیات دیگران اکتفا میکردیم و فکر میکردیم واقعیت همینه، در حالی که قانون رو نمیدونستیم و روحمون هم خبر نداشت که هرکس نتیجه فرکانس های خودشو میبینه و واقعیت یه شهر یا کشور میتونه برای هر کس متفاوت باشه.
راجع به همین شهر تهران که دیگه تو کشور خودمونه و یادمه که اخبار میگفت ایران بهترین جای دنیاست (!) من و پسر خالم که از دوستان صمیمی هم دیگه هستیم سر موضوعات یکسان نتایج متفاوت گرفتیم. برای مثال ما چون کرمانی هستیم کمی لهجه کرمونی داریم که پسر خالم چون دیدش این بود که تهرانیا خیلی ما رو آدم حساب نمیکنن دقیقا هم همینطور میشد و یه جورایی خجالت میکشید از لهجش. همین باعث شد که همیشه با دوستان کرمونیش بگرده و وقت بگذرونه. در حالی که برای من نتیجه یه جور دیگه بود و خیلیا به من گفتن که چقدر لهجت باحاله در حالی که طرز حرف زدن منو اون نزدیک به همه مخصوصا اینکه زیاد باهم وقت میگذرونیم تاثیر میگیریم و حرف زدن و لهجمون هم یکی میشه. همچنین من از سراسر کشور رفیق دارم بر خلاف اون و بهترین دوستانم از بچه های اهواز و کردستان و تهران هستن. خیلی جالبه که همین جا هم نتیجه متفاوته دیگه چه برسه کشوری مثل امریکا که همیشه ازش بد میگن.
راجع به امریکا تنها چیزی که من زیاد تاثیر گرفتم اسلحه و کشت و کشتار بود چون فقط این رو تو اخبار ایران میدیدم که از وقتی هم که اخبار ندیدم دیگه این رو هم فراموش کردم. تلویزیون رو که حذف کردم برای تفریح فیلم و سریال و شوهای امریکا رو خیلی میدیدم و یوتیوب خیلی از ویروس های مسخره رو برای من حذف کرد چون واقعیت امریکا رو میدیدم و یا پیج کسایی که امریکا زندگی میکنند و از اتفاقات جالب امریکا میگن باعث شده بود که دیدم مثبت بشه.
اما بیشترین تاثیر رو از فایل های سفر به دور امریکا گرفتم چون یه مستند بود و مثل سریال ها فیلمنامه نداشت و غیر از اینکه با چیزایی اشنا شدم که قبلا ندیده بودم راجع به قانون هم لا به لاش صحبت میشد. کلی باورهای خوب به من منتقل شد که بیشترین باوری که تکرار میشد باور فراوانی بود
چقدر امریکا سرسبزه و منابع بی نهایته
چقدر RV جالبه و اصلا نمیدونستم که میتونه اینقدر مجهز باشه و برق و آب و فاضلاب و آشپزخونه ی حرفه ای و …
چقدر مردم ثروتمند زیادی هستند که اونا هم RV دارند
چقدر که استیت پارک ها زیادن و طبیعتشون فوق العادست
چقدر ماشین های شیک و لوکس زیاد بود
چقدر که آمازون جنس داره و همه جا استاد همه چی سفارش میداد که تو سریال زندگی در بهشت بیشتر هم شد. نکته ی جالب دیگه امنیت بود که پکیج ها رو میذارن دم در و میرن کسی کاری هم به کار اون پکیج ها نداره و روزها اتفاقی نمیوفته. چقدر خونه ها زیباترند بدون حصار و سیم خاردار!
مستند زندگی در بهشت هم خیلی جالب بود که چقدر میشه از همین امکاناتی که آدم داره با یکم ذوق همه چی رو بهتر کرد و من که اوایل فکر میکردم که پردایس یه جای بی نظیره و همه چی در بهترین حالتشه الان بعد از یه سال دیدن این سریال میفهمم که حتی تو تغییر و پیشرفت هم دنیا فراوانه و محدود نیست. مثل باورها و شخصیت خوب و قدرتمند همه چی بی نهایته. هیچی هیچوقت به کمال نمیرسه.
تو این 2تا مستند دیدم که چقدر روابط بین ادما میتونه بی نظیر باشه و اگه مشکلی پیش بیاد کافیه که ذهن رو کنترل کنیم و احساسمون بد نشه تا خدا خودش هدایت کنه. مثل وقتی که یه اتفاقاتی واسه RV افتاد و یه دستی از دستان خدا مکانیک بود و اومد راحت و سریع کار رو انجام داد. مردم امریکا چقدر شاد و خوشحالن و خوش میگذرونن.
حالا بگذریم از اینکه شما دقیقا به آموزه ها عمل میکنید و ما اینو به چشم دیدیم هم بحث کنترل ذهن و هم بحث عزت نفس که خودتونید و نقش بازی نمیکنید چقدر جلوی مهمون راحتید، چقدر همه هم دیگه رو اونجور که هستند میپذیرن و به زور نمیخوان بقیه رو به راست هدایت کنن. دیگه بارزترینش اون خیابون تو تمپا بود که بعضیا از کلیسا بدون هیچ اجباری داشتن از خوبیای اعتقادات خودشون میگفتن. لب ساحل کسی به افراد محجبه نمیگفت بکن برو تو آب حال کن و برعکس اونا نمیگفتن که بپوشون خودتو چیه با لباس زیر داری میچرخی!!!!!
واقعا دلنشینه دیدن این سریال ها و چقدر درس داره و چقدر عالی روی ناخودآگاه ما تاثیر میذاره. کلی نکات عالی داشتند که برای من مهم ترین هاش باور فراوانی و احساس لیاقت بود. دیگه چی بهتر از این که ببینی که خواسته های جدید در آدم شکل بگیره مثل
منم خونه و باغ و دریاچه ی شخصی میخوام
منم ماشین های اسپرت و موتورهای عالی میخوام
منم RV میخوام
منم کلی لباس و کلاه و وسایل حرفه ای آشپزخونه میخوام
منم اسپیکر خفن میخوام
منم ابزارهای خفن میلواکی رو میخوام داشته باشم که کارها ساده تر بشه
منم تلویزیون بزرگ و با کیفیت میخوام
منم خونه ی با استخر تو یه محله ی آروم و سرسبز میخوام که همه جا انگار فتوشاپه!
من عاشق تکنولوژی ام و من دوست دارم همیشه جدیدترین و بهترین وسایل الکترونیکی مثل موبایل لپ تاپ تبلت ساعت هوشمند و کلی چیزای دیگه میخوام
منم عاشق قسمت هایی ام که با درون فیلم برداری شده و اونا رو خیلی با جزئیات میبینم چون من عاشق درون هستم و فیلد کاریم هم رباتیک هستش و هر عاشق ربات هام.
استاد و مریم عزیز خیلی ازتون ممنونم و خدا رو شکر میکنم که هدایت شدم به این جا که این مستندات عالی رو ببینم. محتوایی با کیفیت که کلی نگرش من رو نه تنها به امریکا بلکه به زندگی تغییر داد تازه اونم رایگان. خیلی خوبی استاد واقعا تحسینت میکنم مرد.
برای همگی بهترین ها رو آرزو میکنم
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و بانو شایسته
مهدی محمدی هستم و در رابطه با سوالی که در این بخش پرسیدید و کلا در رابطه با آمریکا
من تا قبل از اینکه سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا باور هایی رو داشتم که آمریکایی ها دزد و قاتل و جنایت کاران قهاری هستند و از هر جهت بد و شخصیت های منفی دارن و منابعی که این باورهارو در ذهن من ساخته بودند رو هم شناسایی کردم و بسیار جالبه که بدونید من نابغه و مخترع 8 ساله ایرانم و این رو از این جهت بهش اشاره کردم که حدودا 6 ساله میخوام مهاجرت کنم و هر وقت به پیشنهاد هایی که بهم می شد نگاه میکردم از هر کشوری 100 تا ایراد در می آوردم و به نحوی از بعضی کشور ها که دعوت نامه میفرستادن فراری بودم ( حتی دلیلش رو هم همین باورهایی که در خودم پیداشون کردم میدونم ) اگر بخوام به جزِئیات اشاره کنم تا الانی که دارم دیدگاه ارسال میکنم ، من با ارگان های زیادی همکاری کردم و نتیجه همه شون یکسان بوده ، اول طرحم رو قبول میکردن بعد با یا بدون قرارداد شروع به کار میکردم و با هزینه خودم طرحو اجرا میکردم و بعد تحویل میدادم و زمانی که میخواستن هزینه رو پرداخت کنن که هیچ وقت پرداخت نکردند و در آخر تهدید و تحقیر و … ، و از زمانی که با برنامه ها و آموزش های شما آشنا شدم فهمیدم همه این ها به درون خودم برمیگرده ، استاد من واقعا ممنونم از تمام زحماتی که بابت تهیه و تدوین این سریال کشیدید چرا که نه تنها باورهایی که نسبت به جوامع مختلف داشتم بخصوص در مورد آمریکا عوض بشه بلکه باعث شدید من مسیر مهاجرتم و اینکه خواسته ای که از اعماق وجودم بارها و بارها ، بسیار قوی تر از هر دفعه قبل منو سوق بده و نتیجه دیدن این سریال و سفر نامه برای من این بود که سال قبل من هدایت بشم به پذیرش تحصیلی دانشگاه uwestern کالیفرنیا در رشته ای که بسیار بسیار علاقه دارم بهش و با اینکه بخاطر اینکه نتونستم هزینه تحصیل رو پرداخت کنم پذیرشم رد شد و بعد از اون اتفاقاتی در زندگی من افتاد که باعث شد نه تنها هزینه تحصیلم بلکه از چندین جهت و به نوعی به رشد در جهت تکامل فردی نزدیکتر بشم و اون اتفاق چیزی نبود جز پیشنهاد خرید یکی از طرح هایی که حتی فکر اینکه بتونم اون طرح رو بفروشم برام سخت بود و در آخر خدارو شکر میکنم بخاطر تمام نعمت هایی که به من داده و امیدوارم روزی از نزدیک شمارو ببینم ./
خردمند و پیروز و سلامت باشید
خدانگهدار
سلام خدمت استاد عزیز وخانم مریم مهربان ودوستان محترم خانواده استاد عباسمنش حقیقتش من چون برادرهام سالهاست امریکا هستن خیلی از این شرایط خوب رو میدونستم اما مهمترین چیز به نظر من باورها هستند و این که ما در درون خودمون نسبت به محیط اطراف چه احساسی داشته باشیم مثل استاد که همیشه دید مثبتی به همه چیز دارند که این فرقی نمیکنه که ما کجا زندگی میکنیم بلکه این قانون هست که ما هر جا احساس خوب داشته باشیم همه چیز خوب خواهد شد
یا هو من لا هو الا هو
سلام به همه دوستانم و هم فرکانسی های نازنینم سلام به استاد عزیزم و مریم جان شایسته نازنین
خدارو شکر خداروشکر که هر لحظه آگاه میشم به ذهنم ،طرز فکرم،باورام،عقایدم و خود واقعیم
خداروشکر هر لحظه آگاهی جدید کسب میکنم و از ته قلبم میگم خدایا شکرت منو آگاه کردی
و چقدر حس خوبیه این آگاهی ،به آدم حس رهایی وآرامش میده مثل بچه ای که بدون قضاوت و با کنجکاوی کودکانه دنیا رو میبینه و لذت میبره
نگاه من نه تنها نسبت به امریکا بلکه نسبت به کل دنیا واقعا تغییر کرد و نگاه خیلی بدی نسبت به دنیا داشتم که از باورهای مذهبی، جامعه و کل دنیا نشات میگرفت .فکر میکردم امریکا داره به همه دنیا ظلم میکنه و داره به کشورهای ضعیف تجاوز میکنه و ثروت اونا رو غارت میکنه وبا استعمار دیگر کشورها به ثروت میرسن (آمریکای جهان خوار که دارن جهان رو میخورن!!!!!)به هیچ کس غیر از خودشون اهمیت نمیدن ،خودشون رو برتر میدونن وفقط خودشون رو لایق زندگی خوب میدونن و باقی انسانها بی ارزش هستن(فیلمهای هالیووودی!!!!!)و خیلی چیزای دیگه که وحشی ان، مغرور ونامهربونن و بیرحم
چقدر اونا از من برترن چقدر بزرگتر وقویترن و چقدر قدرتمندن و بادیدن فیلمهای فراماسونری چقدر ترس و پوچی وناامیدی دروجودم شکل گرفت وحالم بد شد !!!ما که ضعیفیم اونا که قوی ان بنابریان با این حرفا ماهیچ ما نگاه! این وسط خدا کشک!
خدایا شکر شکر شکر منو از این افکار شرک آلودم نجات دادی
یا اینکه اصلا خانمها دوس ندارن بچه دار بشن !همدم همه فقط یه سگه!!!یا همیشه در حال خیانت به هم هستن!!
از اون طرف به دلیل باورهای مسخره ای که در ذهنمون جا زدن از وطن پرستی و تعهد به سرزمین مادری و هم وطن و این حرفا اصلا یه چیز عجیبی در اومده بود بیا ببین
و این دیدگاهها برای کل دنیا بود حالا برای هر کشوری یه جور یا حتی هر شهری متاسفانه!!
نه تنها با دیدن سفرنامه و زندگی در بهشت بلکه با دیدن تمام آموزشهای استاد دیدگاهم کلا تغییر کرد که همه ما انسانها یکی هستیم این مرزها این قوانین واین نامگذاریها رو خودمون ساختیم که باعث فاصله همه ما شده !!مایی که همه یکی هستیم وهمه به خداوند واصل خودمون برمیگردیم
اگر من بتونم کاری انجام بدم یا خدمتی بکنم حالا هر جای دنیا به پیشرفت کل دنیا کمک کردم نه اینکه فقط محدود کنم خودم رو به ایران یا فلان شهر
دیدگاهم نسبت به کل مردم دنیا تغییر کرد به تمام انسانها با هر نژادی و قومیتی یا هر شهری
چقدر همه رو از خودم میدونم چقدر به همه عشق میورزم
حتی فراتر مثلا ما به کسانی که در خانواده مون هستند عشق ویژه ای داریم به پدرومادرمون وفرزندانمون که حتی در اشتباهات نیز طرف آنها رو میگیرم اما که همین روابط هم قراردادی است ومتعلق به این دنیاست
من دارم تمام تلاشم رو میکنم به همه عشق بورزم بدون فکر کردن به روابط بدون قضاوت
چقدر در زندگیم ناراحت میشدم اگرکسی به دوستان افغان توهین میکردن وچقدر این داستان رایجه داخل ایران متاسفانه!!!و چقدر خودم ازشون میترسیدم در کودکی ونوجوانی اما واقعا چه انسانهای شریف و سخت کوشی هستن
با دیدن فایلا باورام نسبت به تواضع مردم ،آزادی آنها،احترامی که برای هم قائل هستند به کل تغییر کرد
چقدر عزت نفس بالا و فروتنی زیادی دارند
چقدر در امریکا از هرچیزی بهترینش وجود داره
چقدر مهربانیها قشنگتر قابل لمسه
چقدر شادی کردن در آمریکا راحته
چقدر طبیعت تمیزه وچقدر زیاد به طبیعت احترام میگذارن ،چون خودم عاشق طبیعتم و خیلی دوس دارم اثر منفی روش نداشته باشم،واقعا در هر فایلی به وضوح این داستان رو میدیدم
با سپاس از همه دوستانم واستاد عزیزم ومریم شایسته مهربون
درپناه حق