سریال زندگی در بهشت | قسمت 174 - صفحه 75 (به ترتیب امتیاز)

898 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی قلیچی گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    با سلام واحترام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته دوست داشتنی وهمه همراهان عزیز

    نمی دونم چرا در آخرین لحظات تصمیم گرفتم که بنویسم ودید گاهی از دیدن برنامه های سفر به دور آمریکا وسریال زندگی در بهشت برام بوجود آمده هدف برنده شدن دیدگاهم برای تغییر نگرش دوستان هم فرکانسیمه وتشکر از زحماتیه که استاد عزیز در طی این مدت بهمراه خانم شایسته برای من کشیدن قبل از شروع بسیار متشکرم وسپاسگزارم به خاطر دیدگاه وسیعی که به من دادید.

    اولا سالهای سال همش گفتیم مرگ بر آمریکا یه حس انتقام وحس تنفر شدید از کشور آمریکا واینکه آمریکا بسیار غاصب واشغالگره ودنبال نفت ایرانه که غصبش کنه ودیگه اینکه خیلی آدمهای نژاد پرست وکثیفی هستن چقدر هم جنس باز وخلاصه فکر می کردیم همش دنبال تجاوز به حریم آدمها ورک بگم خیلی آدمهای روانی ومریض وآدم کشی هستن

    با فیلم سراب وحشت وترس بیشتری هر روز به باورهای ما اضافه می شد واینکه آمریکا حتی توی نقشه هم خیلی از ما دوره

    ولی دیدگاه فعلی من اینه وقتی می خوام از میامی فلوریدا حرف بزنم انگار از شهر نزدیک شهرمون حرف می زنم اینقدر تو ذهنم شفاف شده من شاهرود استان سمنان زندگی می کنم انگار دارم میامی شاهرود حرف می زنم اینقدر قابل لمسه ونزدیک اینقدر برای ذهنم شفاف شده دیگه برام غول نیست دیگه وقتی مردم اونجا را می بینم دیگه حس تنفر وانزجار وجودمو نمی گیره احساس می کنم خیلی دوسشون دارم از خودم می دونمشون تازه فهمیدم اگه دنبال افراد توحیدی برای زندگی والگو بگردم اونجا بیشترین رنج ودرجه ایمان را می بینم خلاصه فوفور نعمت وفراوانی همش به خاطر اندیشه های توحیدی

    من همیشه به خودم می گم هر کی وهر چی در هر جایگاهی قرار داره عین نظمه حالا می فهمم که برترین قطب ثروت جهانه چرا اینقدر ثروتمنده همش به خاطر دیدگاه توحیدی چقدر آرامش چقدر همدلی وهمزبانی

    خدای من همش به خاطر حضور پرنگ تو در وجود آدمهاست چقدر لذت می برم وقتی روابط دوست داشتنی وسالم اونها با هم که ناشی از دیدگاه توحیدی اونهاست وچقدر شادی وعشق درونی که ناشی از وجود پرنگ خداونده خدایا شکرت که نمردیم وبه حقیقت رسیدیم اینم کار خداست که اینطوری حقیقت را توسط دستانش استاد وخانم شایسته داره به همه مردم جهان معرفی می کنه خدایا شکرت که حقیقت ثابت شد .همش در آرزوی آمدن به اونجا ودیدن زیباییها وفراوانی ها از نزدیک هستم الهی آمین .خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سمیه حجتی گفته:
    مدت عضویت: 3223 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم و‌دوستان گرامی

    قبل از سفر به دور امریکا و سریال زندگی‌در بهشت چه دیدگاهی در مورد امریکا داشتم؟

    در مورد بنیان خانواده:

    دیدگاهم در مورد امریکا این بود که خانواده در امریکا معنایی نداره، اونها بی بند و بار هستن، بچه ها خانوادهاشون را ترک میکنن، زن و شوهرها از هم طلاق میگیرن، طلاق خیلی رواج داره در امریکا

    امنیت اجتماعی:

    نظرم این بود که امنیت بالاست، ولی اسلحه آزاده.

    فکر میکردم که یک خانم میتونه شب ، نصف شب و هر زمانی، هر جا که خواست بره

    طبیعت این کشور:

    فکر نمیکردم که امریکا اینقدر جای سرسبز و درخت و جنگل داشته باشه، فکر میکردم جای خشکی باشه، فکر میکردم بینهایت آپارتمان ها و برج داره

    آزادی های مشروع و نامشروع:

    فکر میکردم آزادی های مشروع و نامشروع بینهایته، من از بچگی امریکا را با آزادی میشناختم، فکر میکردم که امریکا جای هرج و مرجیه، هر کس هر کاری که دلش بخواد میتونه انجام بده، روابط نامشروع بی حد و اندازه است، امریکایی ها خیلی آدم های کثیفی هستن، نجسن

    انسان دوستی یا نژادپرستی:

    نظرم این بود که امریکایی ها خیلی به وجود انسان ارزش و احترام قائلن، و نه تنها برای انسان‌ها، بلکه برای حیوانات نیز ارزش و احترام بالایی قائلن و این ویژگیشون را بینهایت تحسین میکردم و همیشه ورد زبانم بود که امریکایی ها خیلی به وجود انسان و حیوانات ارزش قائلن و باید از اونها یاد بگیریم

    در مورد نژاد درستی هم نظرم این بود که قدیما سیاه ها جایگاه اجتماعی خاصی نداشتن و براشون ارزش قائل نبودن و از خیلی چیزها محروم بودن و سفید پوست ها از اونا برتر بودن

    خشونت:

    نظرم این بود که امریکایی ها آدم‌های بیرحم و سنگدلی هستن، البته در مورد بیگانگان مثل ایرانی ها، عراقی ها، فلسطینی ها، در کل کشورهای ضعیف که میخواستن مورد استعمار قرار بدن، به زور غنایمشون رو غارت کنن و تصاحب کنن این کشورها را

    و نظرم این بود که ایرانی ها را دوس ندارن و باهاشون بد برخورد میکنن و میگن اینا وحشی و عقب افتاده هستن

    میزان آزادی های مذهبی:

    نظرم این بود که امریکا کشور ازادیه و هرکس آزاده هر جورکه دوس داره زندگی کنه، با هر دین و مذهبی که داره، فقط اینو شنیده بودم که حجاب در امریکا ممنوعه، در دانشگاه ها هیچ کس حق نداره حجاب داشته باشه

    کیفیت کسب و کارها:

    همیشه نظرم این بود که امریکایی ها اهل کسب و کار هستن، از پیر و جوان همشون کار میکنن، کار فوق العاده ارزشمند هست، کار کردن برای هیچ کس عار نیست،

    و نظرم این بود اونا بشدت آدم‌های باهوش و مدرنی هستن و در همه چیز به دنبال پیشرفت هستن و همیشه تلاش میکنن در تمام جنبه ها مدرنیته و پیشرفته باشن و هر چیز جدید و پیشرفته را اونا کشف کردن، کیفیت کسب و کار هم حتما خیلی پیشرفته تر از کسب و کارهای ما هست

    اجناس امریکایی ها بی نهایت باکیفیت، ارزشمند و گرانبها است، همیشه تو ایران اون جنسی که امریکایی باشه، بهترین و باکیفیت ترین جنس است و به راحتی هم پیدا نمیشن، بهترین کارخانه ها، شرکت ها تو امریکاست

    صداقت مردم:

    نظرم این بود که امریکایی ها ، آدم های صادق و بی تعارفی هستن، یعنی تو اونجا مثل ایران که بشدت آدم‌های تعارفی هستن، اونا اصلا تعارفی نیستن و آدم‌های رک و صادقی هستن

    همچنین صداقت امریکایی ها از جنس های باکیفیت و بی نظیری که تولید میکنن معلوم هست،

    از نظر من همه چیزشون عالی بود، امکانات، رفاه، آسایش، آزادی، انسان دوستی و ….

    چیزی که بیشتر از همه تو ذهن ما القا کرده بودن ، این بود که خیلی بی حجابن، خیلی بی بند و بارن، خانواده تو اونجا معنا نداره، مادر پدر خواهر برادر معنا نداره،،هرج و مرج، خیلی خیلی آدم‌های کثیف و نجسن ( از لحاظ روابط نامشروع)

    بخش دوم

    چرا این نگرشو داشتم؟

    -به دلیل اخبار، تلویزیون

    از کودکی تو تلویزیون امریکا را تخریب میکردن، امریکا را یه غولی کرده بودن که بینهایت وحشتناک و بد

    از کودکی میبردن تظاهرات و شعار مرگ بر امریکا ورد زبانمون شده بود

    -به دلیل خانواده، مدرسه، کتابها، ماهواره، فیلمهای نابهنجاری که دیده بودم

    امریکایی ها خیلی تو ذهنم حیوان های بشدت کثیف و نجس بودن، فکر میکردم روابط جنسی از هر چیزی تو زندگی براشون مهم هستش

    اما از وقتی که سریال سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت را دیدم، نگرشم در مورد امریکا کاملا عوض شد، بنظرم بنیان خانواده و روابط خانوادگی بینظیر است، زن‌ها و مرد ها با هم برابرن، پدر و مادرها بچه هاشون رو مستقل بار میارن، در بعضی خانواده های ایرانی که پسر ها سرتر از دخترها هستن و همیشه پدر مادرها بینشون فرق میزارن و برادرها بشدت به خواهرهاشون زور میگن و مورد ظلم و ستم قرار میدن، در اینجا اینجوری نیست و هر کس جایگاه خودشو داره، همه به یک اندازه آزادی دارن و روابط خوب و سالمی با هم دارن

    بنظر من در یک خانواده اگه آزادی باشه، همه به عقاید همدیگر احترام بزارن، زن سالاری یا مردسالاری نباشه، اون خانواده، یک خانواده سالم خواهد بود

    چقدر صحنه های فوق العاده ای از روابط خانوادگی خوب و سالم در سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا دیدم، اونجا که مادر جوزف شب ها میره به بالین بچه هاش و باهاشون حرف میزنه، واقعا صحنه بی نظیری بود، یا روابط ۴ تا برادر چقدر عالی بود، بهمدیگه کمک میکردن ، یا پدرشون چقدر مرد شوخ طبعی بود و با بچه هاش شوخی می‌کرد، مادرشون خیلی مهربون بود، این پدر مادر بچه هاشون رو قبول داشتن و همون جوری که بودن دوسشون داشتن یا خانواده ریک و جولی که ۶ تا بچه داشتن، چه بچه های مسئولیت پذیر ، قوی، شجاع و مستقلی تربیت کرده بودن، چقدر پدر مادر ها برای بچه هاشون ارزش و احترام قاعلن، چقدر اعتمادبنفس میدن به بچه هاشون

    در مورد روابط اجتماعی:

    فوق العاده و بی نظیر است، چقدر همسایه های استاد آدم‌های خوبی هستن، با همدیگر روابط خوبی دارن، یا دوستان استاد که میان خونشون، چقدر با همدیگر راحتن و روابط سالم و پر از احترام و عشق متقابل را دارن،

    امریکایی ها آدم‌های شاد، مهربون، خوش اخلاق، خوش برخورد، بی تارف، تمیز، مرتب، خونگرم، بااعتمادبنفس، باشخصیت، محترم، توحیدی و دوس داشتنی هستن.

    خیلی توحیدی هستن، واقعا خودشون هستن، ماسک نمیزنن، جقدر خودشون را پذیرفتن و قبول دارن، خیلی آدم‌های بی نظیر و فوق العاده ای هستن، خیلی با خودشون در صلحن، هر جور که دوس دارن زندگی میکنن

    در مورد میزان امنیت اجتماعی:

    امنیت بینهایت بالاست، از سریالها و فیلمهای استاد می بینیم که دخترها شب، نصف شب می‌رن بیرون در امنیت کامل، یا استاد درهاشونو قفل نمیکنن، وسایل هاشون مدت ها میمونه پشت در و هیچی نمیشه، یا به گفته استاد پلیس ها چقدر مهربون و خوش اخلاق و وظیفه شناس هستن، مردم شبها میریزن بیرون، جشن و شادی میکنن، بدون کوچکترین دعوا و ناامنی و نابهنجاری،

    در مورد طبیعت این کشور:

    بینهایت زیباست، یک بهشت واقعی است، درختا، جنگل‌ها، کوهها، غارها، رود خونه ها، دریاها، اقیانوس‌ها، چشمه ها، بینهایت زیبا و قشنگن. چشمه پسر موری، که منو دیونه کرده، نامحدود زیباست.

    پردایس خودمون با اون درختاش، دریاچه بینظیرش، آسمون ابری و قشنگش، شگفت انگیزه.

    سواحل امریکا فوق العاده است، خاک سواحل فلوریدا مثل برفه، انگار روی برفا راه میری،

    در امریکا طبیعت و شهر باهم یکی هستن، ساختمون‌ها و درختا و دریا و رودخونه جدا و دور از هم نیستن، باهم هستن و این هست که امریکا رو بهشت کرده

    نگرشم در مورد آزادی های مشروع یا نامشروع با دیدن این فیلمها:

    امریکا کشور آزادی هست و هر کس هر جور که دوس داره زندگی میکنه، تا جاییکه به کسی آسیب نزنه هرکس سبک زندگیه خودش رو داره، یکی میبینی روابط نامشروع دوس داره، یکی همجنس بازه، یکی دوس داره روابطش مشروع باشه، هر کس آزاده، ولی در چارچوب قانون، در محدوده خودش تا جاییکه به کسی آسیب نزنه.

    درستش هم اینه، ما انسان هستیم و آزادیم هرجور که دوس داریم زندگی کنیم،

    در این فیلمها هم دیدیم که حجاب در امریکا آزاده، بعضی از خانم‌ها حجاب داشتن، با روسری و مانتو بودن، هیچ مشکلی هم نداشتن و کسی هم بهشون گیر نمیداد

    یا در مورد آزادی بچه ها، که میتونن بعد از اینکه کمی بزرگ شدن، عاقل و دانا شدن، مستقل و جدا از پدر و مادرشون زندگی کنن

    در مورد انسان دوستی یا نژادپرستی:

    همین طور که در فیلمها دیدیم، از همه نوع ملیتی در امریکا زندگی میکنن و همه رفتارشون با همدیگه سالم و طبیعی است، چقدر رفتار امریکایی ها با استاد و مریم جون عالی بود، با احترام و با عشق ، اصلا برای اونها ایرانی، چینی، آفریقایی یا هر نژادی مهم نیست و به هر کس از دید یک انسان که ارزشمند و لایق احترام است نگاه میکنن

    چقدر دوستان امریکایی استاد که به پردایس اومده بودن، با استاد و مریم صمیمی بودن، چقدر مهربون، مودب، خوش اخلاق، شاد، شوخ طبع بودن

    یا اون همسایه استاد در خانه ویلایی ۸ خوابه که دوست صمیمی شون هم بودن یک سیاه پوست بود و چقدر مرد ثروتمندی بود و این نشون میده که فرقی بین سیاه و سفید نیست و سیاه ها هم به اندازه سفیدها از امکانات، رفاه و آسایش برخوردارن و میتونن نامحدود پیشرفت کن و به آرزوهاشون دس پیدا کنن

    در مورد خشونت:

    امریکایی ها فوق العاده آدم‌های مهربون، خوش اخلاق، خوش برخورد، دوس داشتنی، شاد، پرانرژی، لطیف و نازن

    از مهمونهای استاد هم در آپارتمان تمپا و هم در پردایس دیدیم که چقدر امریکایی ها آدم‌های مهربونی هستن

    اون خانم معلم مایک که با الکس اومده بود آپارتمان تمپا، چقدر خانم مهربونی بود، چقدر ناز و لطیف بود

    یا اون سه تا خانواده که یکیشون خانواده ریک و جولی بود و اومده بودن پردایس چقدر آدم‌های خوب و مهربونی بودن، چقدر پدر مادرهای خوبی بودن، با سگاشون چقدر مهربون بودن، خیلی آدم‌های شاد، مرتب، با درک و فهم، مسئولیت پذیر، خوشرو، پاکیزه، پاکدامن بودن

    یا اینقدر استاد و مریم از جشن و شادی و خیابون‌ها و اجتماعات امریکایی ها فیلم گرفتن، کجا خشونت و جنگ و جدال دیدیم؟ همش شادی و بزن و برقص و صلح و آرامش بود

    حتی تظاهراتشون هم با صلح و آرامش بود.

    مگه اینهمه پیشرفت ، اینهمه زیبایی، اینهمه طبیعت زیبا، ساختمون‌های زیبا، مردم شاد و خوشبخت، اینهمه کارخانه ها و شرکت های موفق، اینهمه علم و تکنولوژی با خشونت و نابهنجاری میشه؟ صد در صد که نمیشه.

    در مورد میزان آزادی های مذهبی:

    من آزادی امریکا را از کودکی باور داشتم ولی با دیدن این فیلمها باورم قویتر شد،

    در این فیلمها دیدیم که حجاب در امریکا آزاده و اگه کسی بخواد که با روسری و مانتو در اجتماع حضور پیدا کند کاملا آزاد است، نه کسی باهاش کار داره و نه مشکل دیگه ای، همه با صلح و صفا و بااحترام به عقاید همدیگه در کنار هم زندگی میکنن

    یا اون امیش ها که استاد و مریم ازشون فیلم گرفته بودن، چقدر عقاید مذهبی خاص و سختی داشتن ولی دولت امریکا و مردم باهاشون کاری ندارن و با احترام به عقاید همدیگه در کنار هم با صلح و آرامش زندگی میکنن

    کیفیت کسب و کارها:

    من همیشه باور داشتم که امریکا پیشرفته ترین کشور جهان است. در ایران اون جنسی که امریکایی باشه، اون بهترین و باکیفیت ترین جنسه، که البته به سختی هم پیدا میشه

    در مورد کیفیت کسب و کارها که الان اکثر خرید و فروش ها آنلاین هست که نمونش شرکت امازون هست که استاد داعم ازشون خرید میکنن و چقدر این امازون فوق العاده است، هر چیزی توش پیدا میشه و چقدر سریع و بموقع و با بسته بندی عالی، سفارشات را به دست مشتری ها میرسونه و هر جای امریکا باشی، تو کوه و بیابون و جنگل هم که باشی بصورت کاملا حرفه ای، سفارشات را به دستت میرسونه، اگه احتمال بارش باران باشه، بسته هات را تو نایلون میزاره میفرسته

    یا فروشگاه ای کیا، چقدر فروشگاه فوق العاده و بی نظیری هست، فروشگاه خیلی بزرگ و با جنس های بی نظیر و با چیدمان فوق العاده

    استاد عزیزم ممنون از این مسابقه، چونکه نوشتن این کامنت بیشتر از همه توجه منو به سمت زیبایی ها و حسنات برد و باورهای منرو قوی تر کرد🌹

    در پناه الله یکتا، شجاع و پیروز باشید🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    نیما گفته:
    مدت عضویت: 3865 روز

    سلام عرض می کنم خدمت شما استاد عباس منش بزرگوار و خانم مریم شایسته دوست داشتنی

    تشکر می کنم از بابت مطالب فوق العاده و تصاویر زیبا که با ما به اشتراک میزارید.

    مستقیم برم سر اصل مطلب و موضوعی که قرار بود در موردش نظر بدیم..دیدگاهمون نسبت به آمریکا قبل از سریال سفر به آمریکا و بعدش…

    من در مورد خودم می خوام بگم که راستش از همون اول نظر بدی نداشتم نسبت به آمریکا ولی خوب به اندازه الان هم مشتاق نبودم…

    میدونید به نظر من این ایده و کار شما خیلی با ارزش هستش و واقعا” همه ما رو به شوق آورده که زندگی چقدر میتونه دووس داشتنی تر و شادتر باشه و چقدر امکانات زیبایی هستش که میتونیم ازشون بهره مند بشیم…

    گفتم به شوق میاره و یاد کتاب شازده کوچولو و فیلم مارمولک افتادم که اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن…و ایجاد علاقه کردن همون به شوق آوردن و متمایل کردنه…

    من به این جمله اعتقاد داشتم که آمریکا آخر دنیاس…و با دیدن تصاویر زیبا در فیلم های شما مطمئن تر شدم …و با بالاتر رفتن سطح آگاهیم باز هم بیشتر دونستم که…land of opportunity هستش و el dorado که همون شهر طلائیه…

    تصورات قبلی من هر چی که بودن مسلما” دید و دانش الان من در مورد آمریکا خیلی بهتر و وسیع تر شده…تصورات گذشته من منبعش رسانه و نظر دیگرانی بود که آمریکا رو از نزدیک ندیده بودن. ولی دید و بینش امروز من مطالعه بیشتر خودم بعد از دیدن فیلم های مستند و فوق العاده شماس…..

    مشتاقانه می خوام که من هم از نزدیک اون مناظر زیبا رو ببینم و تجربیات قشنگ آمریکا رو در زندگیم داشته باشم.

    به امید دیدار در آمریکای زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    زینت چهارپاشلو گفته:
    مدت عضویت: 2739 روز

    با سلام و احترام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و بچه‌های خوب سایت

    قبل از اینکه نظرم را بنویسم این را بگویم که من کامل سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت را کامل ندیدم سفر به دور امریکا را تا قسمت 45 دیدم و سریال را تا قسمت 113 دیدم البته تا به این لحظه و هر روز برنامه ای برای دیدن این فایلهای بی نظیر دارم و همچنین در حال گذراندن دوره ارزشمند عزت نفس هستم.

    هیچ عجله ای برای تند تند دیدن فایلها ندارم وقتی که یه قسمتی را دیدم حتما کامنت های لایک شده را هم می خونم چون خیلی تاثیر داره و باعث میشه که نکته هایی که خودم درک نکرده‌ام با خوندن کامنت‌ها به خوبی برام جا میافته.

    امروز 19/03/1400 هست و ایمیلم را بازکردم و متوجه این مسابقه شدم و با خودم گفتم بنویسم و متوجه بشم تاثیرات دیدن این فایلها و تغییر دیدگاهم و باورهایم

    موضوع بنیان خانواده و روابط خانوادگی: نگرش من نسبت به این موضوع به شدت منفی و نادرست بود البته قبل از دیدن این فایلها

    من فکر می کردم که امریکایی‌هاهیچ تعهدی در روابط خانوادگی ندارند، بی بند و بار هستند، بچه هاشون با هر کی هر جا و هر کاری که بخواهند انجام می دهند و پدرو مادرشان هیچ مسولیت و نظارتی بر آنها ندارند و خیلی از بچه‌های امریکایی اصلا پدر و مادر ندارند و بر اساس یک روابط نامشروع به وجود آمده اندو به خاطر همین خانواده‌ای به این شکل که ما در ایران داریم آنها ندارند زن و شوهر ها با هم خیلی اوکی نیستن و بودن با یکی دیگه برای آنها عادیه درحالیکه با هم زن و شوهر هستن. زن ، مرد ، بچه ها هرجور که بخوان هستن و هیچ سخت‌گیری و کنترل نیست از طرف هیچ کدام از اعضای خانواده.

    کلاً فکر می کردم یک چهارچوب خانواده برای آنها تعریف نشده و روابط خانوادگی و اصطلاح گرم و صمیمی که ما ایرانی‌ها با هم داریم آنها ندارند و نسبت به هم بی تفاوت هستند و همین طور فکر می کردم که خیلی نسبت به هم مهربون نیستن و ابراز محبت نمی کنن و خشن هستند ولی نگرش من بعد از دیدن فایلها تغییر کرد

    در اوایل قسمت های سریال زندگی در بهشت مهمانهایی که به پرادایس آمدند و خانوادگی هم بودند این دیگاه منو پاک پاک کرد و از بین برد.

    وقتی این قسمت ها را میدیدم مثلا رفتار خانم هپ با بچه هایش که 4 تا پسر داشت چقدر من از رفتارهای این خانم یاد گرفتم

    از اینکه چقدر به بچه هاش احترام می گذاشت و کلی هم مهر و محبت بینشون فراوون دیده می شد

    چقدر جداگانه به سلیقه ها و علایق بچه هاش احترام می گذاشت و اونها را در مسیر علاقشون حمایت می کرد ( برعکس من چند سال به خاطر راحتی خودم دررفت و آمد بچم را به کلاس والیبال می فرستادم در حالیکه به فوتبال علاقه داشت بچم و بعد از دیدن این قسمت کلی خانم هپ را تحسین کردم و دیدم که از پسر دومیش که مثل پسر اولش خیلی اهل درس خوندن نبود خیلی انتظار نداشت یا پسر سومیش عاشق نجوم ستاره ها بود و کلی کتاب برای او در این زمینه خریده بود اصلا توانایی بچه هاش را با هم مقایسه نمیکرد و به خواسته هاشون احترام میگذاشت منم گفتم آفرین همینه درستش همینه و بعد برا ی ثبت نام پسرم در کلاس فوتبال پیگیری کردم

    یا پدر خانواده که چقدر انسان مهربون و خانواده دوست بود و به خانواده اش علاقه داشت

    زنش را چقدر دوست داشت که وقتی لیوان همسرش گم شد کلی مسافت را رفت و براش لیوان مورد علاقش را خرید

    از وسایل تفریحیشون، از ماشینشون،از لباسهاشون، از خوراکی هاشون معلوم بود که حسابی به خوانوادش می رسه و از رفتارشون معلوم بود که یک خانواده نجیبی هستند عزت و احترامهایی که بینشون رد و بدل می شد خیلی خیلی عالی بود یعنی همه این رفتارهاشون واقعی واقعی بود نه تصنعی و ا ز روی اجبار

    مخصوصا اون مصاحبه ای که خانم شایسته با خانم هپ کرد خیلی برام مفید و آموزنده بود جا داره از خانم شایسته و بچه هایی که اون مصاحبه را ترجمه کردند دوباره تشکر کنم

    یا اون مهمونهایی که چند خانواده بودند

    چقدر روابطشون با هم عالی بود با عزت واحترام

    چقدر همکاری داشتن در انجام دادن کارها

    و درک بالایی داشتند و همه چی با خودشون آورده بودند

    همه کارها را خودشون انجام میدادند حتی موقع رفتن خونه را هم جاروبرقی کشیدند

    این از فرهنگ مهمونی رفتنشون خیلی خوب بودند.

    خلاصه که نکات مثبت و عالی خیلی زیاده و من تا همین جا اکتفا می کنم

    راستی اون خانمه را هم بگم که بیرون استادشون را دید برد خونشون با مادر پیرش بود و چقدر به مادرش رسیدگی می کرد از ظاهر مادرش کاملا معلوم بود و چه مهمان نوازی داشتن که مریم جان احساس اینو داشت که انگار رفته خونه خالش خونه ترو تمیز و با گلهای فراوون و زیبا

    واقعا خودم از تفاوت دیدگاهم قبلا از دیدن این قسمت ها و یعد از دیدنشون زمین تا آسمونه تازه میخوان دوباره برگردم و این قسمتها را ببینمم مخوصا خانم هپ که خیلی از شون خوشم اومده و خودم هم دو تا پسر دارم و خیلی برام آموزنده هست رفتارهای این خانم

    موضوع بعدی روابط اجتماعی مردم امریکا: فکر می کردم با هم تعامل و روابط خوبی ندارند و برخوردهای سرد و خشک دارند ولی وقتی تو فایلها میدیدم که در پارکها یا اداره جات چقدر با احترام با هم برخورد دارند تو فروشگاها و جاهای دیگه چقدر خوب و عالی با هم برخورد می کردند و اصلا همدیگه را قضاوت نمی کردند

    مثلاً تو یه قسمت خانم شایسته تو فروشگاه از یک خانمی کمک خواست در حالی که خودش داشت فیلم میگرفت و اون خانمه وسایلش را گرفت و برد گذاشت داخل ماشین (حالا اینجا باشه میگیم به ما چه زنیکه خودش داره فیلم میگیره ما باید وسایلش را ببریم خخخخخ)

    یا برای آروی استاد مودم بود چی بود میخواست نصب کنه برای اینترنت یه آقایی بهش کمک کرد و کلی همه چی را براش توضیح داد و همه کارش را هم انجام داد

    خیلی موارد تو فایلا دیدم که نشان از روابط اجتماعی بالای مردم امریکا بود.

    میزان امنیت اجتماعی: در این زمینه هم متاسفانه دیدگاه خوبی نداشتم و فکر می کردم اصلا تو خیابونهاش بکش بکش هست.

    ولی واقعا چقدر مردم در آرامش خاطر در این کشور دارن زندگی می کنن

    چقدر به حق و حقوق همدیگه احترام میزارن

    امنیتش اصلا قابل مقایسه نیست با ایران استاد چقدر خرید میکنه و بسته هاشو میارن چند روز پشت درب منزلشون هست بدون اینکه کسی وچکترین تعرضی بکنه

    حالا ما اینجا میریم مسجد فکرش را بکنین مسجد بعد ماییم میبینیم کفشمون نیست و یه دمپایی پاره می پوشیم میاییم خونه خخخخخخ

    الان یه کم بهتر شدن خدا را شکر

    بعضی وقت ها یه پلاستیک می بریم و کفشمون را میزاریم توش با خودمون می بریم

    طبیعت: من اصلا در مورد طبیعت امریکا هیچی نمیدوستم ولی وقتی منظره های باشکوه و پارکهای بی نظیر رودخونه ها و آبشارها مخصوصا آبشار نیاگارا را دیدم گفتم بابا این طبیعتی که امریکا داره هیچ کشوری نداره

    خونه های ویلاییشون کنار خیابونها چقدر قشنگ و رویای هستند

    در مورد روابط مشروع و نامشروع: تو این زمینه بدترین دیدگاه را داشتم و فکر می کردم روابط نامشروع در این کشور خیلی زیاد هست و زن و شوهرها هم از این روابط دارند حالا مجرهاشون به کنار و فکر می کردم بی بند و بار هستن و می توننن با هم رابطه داشته باشن بدون اینکه این چیزها را بد بدونن و یا مشکلی پیش بیاد

    ول

    بعد از دیدن فایلها از خداوند طلب بخشش گردم به خاطر این قضاوتهای اشتباه خودم

    وقتی می دیدم که چقدر در آزادی کامل و با پوشش راحت هستند و هیچ گونه قضاوتی یا رفار غیر اخلاقی ندارند ( به قول ما شئونات اسلامی را رعایت می کنند خخخخ)

    واقعا خیلی این فایلها درسها داره که ره چقدر انسانها را محدود کنن فساد بیشتر میشه و مردم بیشتر متمایل میشن به آنجه که ازش منع شدن

    مثلا میکن یه زن و مرد را تنها نزارین انگار آتش و پنبه را کنار هم گذاشتین خب چرا گه می خوان همدیگه را بخورن از بس که این چیزها را شنیدیم دیگه فکر می کردیم جنس مخالف لولو خرخره هست

    چقدر خانمهایی که حجاب کامل دارند ولی هزاران کار هم انجام میدن

    مردم امریکا ظاهر و باطنشون یکیه ولی متاسفانه مردم ایران بیش از 90 درصدشون دورو هستن و اونچه که در ظاهر نشون میدن نیستن

    کسب و کارها: دراین مورد خدا را شکر دیدگاه مثبتی داشتم و اونم به خاطر موفق بودن ثروتمند بودن و قدرتمند بودنش.

    همیشه میگفتم که کسب و کارهای عالی داشتن که کشور امریکا ابر قدرت شده

    چقدر جزییات اونها را در این فایلها دیدم احساس مسوولیتشون، صداقتشون در کارشون، دقت وتمرکز بر کارشون و ………

    همه جوره کسب و کارهاشون نه فقط یک کسب و کار خاص از شرکتهای تولیدیشون گرفته تا خدمات رسانیشون

    چند مثال بزنیم اون قسمت که استاد رفت تراکتور بخره چقدر اون آقاهه فروشنده چقدر با حوصله کلی وقت گذاشت برا استاد و توضیح داد

    یا اون آقاهه که استاد رفته بود مزرعش و چند روز پیشش مونده بود چند مدل کسب و کار داشت و همشون را به بهترین شکل پیش می برد

    یا اون آقایونی که اومدن اسپیلت خونه را درست کردند و خانم شایسته خونه تنها بود

    و خییلی موارد دیگه که همشون با دقت و تمرکز بالا و حدیت تمام کارشون را انجام میدادند

    به خدا این مردم مسلمون واقعی هستند هیچ ادعایی ندارند و لی در عمل نشون میدن و کارهای صالح و شایسته انجام میدن

    صداقت: تو این مورد من همش می گفتم ما که مسلمونیم صداقتمون اینه اینا که مسلمون نیستن ووضعشون خیلی خرابتر از ماست

    ولی انصافاً درستکارتر و صادق تر از این آدمهایی که من تو فایلها دیدم دور بر خودم ندیدم.

    مذهب: کلا فکر میکردم که آدمهای بی دین و ایمونی هستند و به هیچ چیزی اعتقاد ندارند

    درصورتی که اونها بهتر از ما به گفته های قرآن عمل می کنن.

    خداوند در قرآن میگه هیچ اجباری در دین نیست و به پیامبر هم میگفت تو فقط یک انزار دهنده و بشارت دهنده هستی

    و مبینیم که همه مردم خیلی راحت به دین خود هستن

    و بارها دیدم خانمهایی که دارای حجاب بودند ولی اینجا به زور میخوان مردم حجاب داشته باشن و بدحجاب ها میریزن تو ماشین یا میگن اگه نماز نخونین از ل صراط نمیتونین رد بشین یا اگه موهاتو نامحرم ببینه اون دنیا به شکل مار میشه میپیچه دور گردنتون و خیلی مزخرفات دیگه که به اسم دین به خورد ذهن ما کردند

    خلاصه که با دیدن این فایلها کلی متوجه قضاوتهای نادرستم که اکثراً از دیدن فیلم های امریکایی که همش بکش بکش بود و اخبارهایی که همش میگفتن امریکا اینجوریه و دشمن می خوندنش وخیابانهاییکه همش درگیری و کشتار و نژاد پرستی هستی ولی کاملا اون قوم آمیشها کاملا نژادپرستی را رد کرد و هر قومی با هر دین و منصبی راحت زندگی میکنن

    من هر باوری که نسبت به امریکا داشتم به خاطر فیلم ها و اخبارهای جنگ و درگیری امریکا که در تلویزیون پخش می شد، بود و یادم نمی اومد یک بار یه خبر مثبت درباره این کشور گفته باشند.

    ولی درستش اینه که ما هر چی و هر حرفی را ندانسته و تعقل نکرده باور نکنیم و به خودمان زحمت تحیق بدیم تا باورهای درست در ذهنمون بسازیم و زندگیمون را اون جور که دوست داریم خلق کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مهری گفته:
    مدت عضویت: 2428 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم خانم مهربان

    ذهن من سالها تحت تأثیر رسانه ها و فضای مذهبی و متعصب جامعه و مدرسه و… بود. فکر می کردم آمریکا کشوری است که در آن هزینه های زندگی بسیار بالاست و مردم زیادی هستند که در آنجا بی خانمان هستند. به حقوق همدیگر تجاوز می کنند و در آنجا به راحتی آدم می کشند. فکر می کردم افراد در روابط خانوادگی هیچ تعهدی نسبت به همدیگر ندارند و مردم آمریکا سرد و بی احساس هستند و روابط خانوادگی متزلزل است. فکر می کردم مردم آمریکا بی بند و بار هستند. اگر جرمی اتفاق می افتد نسبت به آن بی تفاوت هستند. مثلا اگر در خیابان دو نفر با هم دعوا کنند کسی به آنها کمک نمی کند و می گذارند که به همدیگر آسیب برسانند. الان مدت زیادی است که دیگر این دیدگاه ها در من کاملاً از بین رفته است و جور دیگری نگاه می کنم.

    با دیدن سریال سفر به دور آمریکا چیزهای بسیار زیادی یاد گرفتم. مثلاً دیدم که سیستم فکری که آمریکا را ساخته است چقدر منظم بوده و به همه چیز فکر کرده و کوچکترین مسائل مردم را در نظر گرفته چقدر انگار همه چیز منظم است و دقیقاً در جای خودش قرار دارد. تعصبی روی قوانین خود ندارند و اگر قانونی غلط باشد آن را اصلاح می کنند و یا تغییر می دهند و قوانین جدیدی به وجود می آورند. در این کشور همه افراد با هر عقیده ای و دین و مذهبی آزادانه زندگی می کنند حتی اگر اعتقاد آنها درست نباشد. این احترام به انسان به عنوان یک موجود آزاد که حق اشتباه کردن و زندگی بر اساس نظرات واقعیش را دارد، به نظرم امتیاز بزرگی برای این کشور است. به نظرم در این کشور کمتر نیاز نیست که افراد نقاب به چهره داشته باشند و می توانند به راحتی خود واقعیشان را زندگی کنند و این یعنی زندگی با عزت نفس

    در این کشور وقتی مردم به کسی محبت و مهربانی می کنند انتظار جبران ندارند چون شخصیت مهرطلب ندارند و انسان های مستقلی هستند. منتظر نیستند کسی بیاید و زندگی آنها را درست کند و کمکشان کند. در واقع در زندگی منتظر منجی نیستند، خودشان با تلاششان به همه چیز می رسند هر کسی در هر جایگاهی می تواند برای خودش کارآفرینی کند و منتظر نیست که دولت شغلی برایش ایجاد کند. در روابط عاشقانه خیلی متعهد هستند و در یک زمان با چند نفر ارتباط ندارند و در زندگیشان عشق واقعی وجود دارد.

    در آمریکا هر کس می تواند با یک کار مناسب درآمد خوبی داشته باشه و زندگی راحت و مستقلی برای خودش فراهم کند.کسانی که بی خانمان و فقیر هستند مشکل از باورها و افکار خودشان است وگرنه سیستمی که در آمریکا وجود دارد همه را به سمت ثروت سوق میدهد. بچه ها از دوران کودکی استقلال از خانواده را یاد می گیرند و به سمت کار کردن و استقلال مالی می روند. سیستم های اجتماعی آنقدر قوی عمل می کند که یا جلوی به وجود آمدن جرم را می گیرند و اگه جرمی در جامعه اتفاق افتاد، نیازی نیست مردم وارد عمل شوند که خودشان آسیب ببینند بلکه عملکرد پلیس خیلی قوی است و خودش به همه چیز رسیدگی می کند. اگر مشکلی پیش بیاید مردم به راحتی می توانند در جایی تجمع کنند و اعتراض کنند و پلیس با احترام با آنها برخورد می کند و سرکوبشان نمی کند. بدن همه ما یک پوست فیزیکی دارد که نگذارد چیزی از خارج وارد بدن ما بشود. در واقع هر یک از ما پوست روانی هم داریم که دیگران نباید به این پوست روانی آسیب برسانند و یا ضربه ای به آن بزنند. وقتی مثلاً می خواهیم دیگران را متقاعد کنیم که عقاید ما را بپذیرند یا در زندگی دیگران دخالت می کنیم و یا آزادی های آنها را نادیده می گیریم یا سوالات بی مورد و خصوصی از آنها می پرسیم و رفتارهایی از این نوع در واقع ما به حقوق دیگران تجاوز کرده ایم و وارد پوست روانی آنها شده ایم. به نظرم در کشور آمریکا تا حد زیادی مردم به حقوق همدیگر احترام می گذارند و در واقع وارد پوست روانی همدیگر نمی شوند. در کار یکدیگر دخالت نمی کنند. تمرکزشان روی زندگی خودشان است و نمی نشینند از صبح تا شب در مورد دیگران و مسائل آنها صحبت کنند و وقتشان را تلف کنند. به قول استاد عباسمنش در مورد قیمت وسایلی که دیگران خریده اند یا حقوقشان و اینها سوال نمی کنند. از نظر من آمریکا کشوری است که مهد علم و پیشرفت تکنولوژی و پیشرفت در زمینه های مختلف است. کشوری که در آن همه در امنیت فیزیکی و روانی زندگی می کنند. کشوری بزرگ، سرسبز و زیبا، پر از جاهای دیدنی و قشنگ و پر از آدم های کوشا، خلاق، کارآفرین، ثروتمند و موفق. کشوری که به پیشرفت کل دنیا کمک های زیادی کرده و در طول تاریخ اختراعات و اکتشافات زیادی در آن اتفاق اتفاده و من خدا را شکر می کنم که چنین کشوری وجود دارد و انسان های پرتلاشی که در آنجا برای پیشرفت کل دنیا تلاش می کنند. من از همه این انسان های خوب و کوشا تشکر می کنم.

    از شما استاد عزیز و مریم خانم تشکر می کنم که تمام این زیبایی ها و خوبی ها را به ما نشان دادید.

    متشکرم و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    شایان گفته:
    مدت عضویت: 2803 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم

    وقتی که گفتین که در خصوص پیش فرضهای ذهنی دارید کتاب مینویسید با خودم گفتم پس ببین چقدر این موضوع مهمه که استاد دارن در موردش کتاب مینویسن و توی ذهنم شروع کردم به سرچ کردن که پیش فرضهای ذهنیه من در مورد مسایل مختلف زندگیم و در مورد خواسته هام چیه که و میدونم که بررسی پیش فرضهای ذهنیم میتونه کمک خوبی بهم کنه تا هدفهایی که استپ شدن و پیش نمیرن رو ارزیابی کنم برای همین یک فایل در لپتاپ خودم با همین عنوان ایجاد کردم .

    اما بریم سراغ ذهنیتهای من در مورد امریکا :

    چیزی که توی خیلی از قسمتها به ذهنم میومد این بود که من واقعا فکر نمیکردم که توی امریکا روستایی وجود داشته باشه ولی با دیدن این سریال این پیش فرض غلط حذف شد و اون جایی که استاد توی سفر به ایالت جورجیا و دیدن اون دوست مزرعه دارشون گفتن که حتی امکانات روستاها از شهرهای بزرگ هم بیشتره برام واقعا جالب بود . حقیقتش من فکر میکردم که روستاها فقط در کشورهای اسیایی مثل چین و کره جنوبی و ..‌ هست شاید به این خاطر که توی سریالها فقط روستاهای این کشورها رو دیده بودیم نه کشورهای دیگه

    پیش فرض بعدیه من همونطور که استاد هم گفتن در خصوص بنیاد خانواده بود که من فکر میکردم اونجا خیلی تمایلی به ازدواج و بچه دارشدن ندارن در حالی که با دیدن این سریال و مخصوصا سفر به دور امریکا که توی استیت پارکها خونواده های زیادی با بچه هاشون در حال تفریح بودن و ناخوداگاه این پیش فرض هم اونجا عوض شد که این پیش فرض هم احتمالا به خاطر وجود ازادی در روابط در امریکا در ذهن من شکل گرفته بوده

    پیش فرض بعدیه من وجود انسانهای مست و بی جنبه به خاطر ازادی مشروب در این کشور بود ولی با دیدن اون لحظه که مردم از استادیوم ورزشی بیرون میومدن بدون اینکه کاری کنن که بقیه رو ازار بدن اونجا متوجه شدم اونا حد خودشون رو میدونن و میدونن چقدر بخورن که ظرفیتشو دارن در حالی که توی کشورهایی که مشروب ممنوعه طرف حتی اگه مست هم نشده باشه برای خودنمایی کارهای عجیب غریبی از خودش نشون میده که خودنمایی کنه چیزی که توی امریکا دیده نمیشه

    پیش فرض بعدیه من در مورد طبیعت امریکا بود که من فکر میکردم اصلا جنگل نداره و اصلا جای سرسبز نداره که خب احتمالا برمیگرده به تصویرهایی که در مورد امریکا از تلویزیون دیده بودم و توی تمام فایلهایی که استاد در حال رانندگی گرفته بودن همیشه میدیدم که کل جاده پر از درخته و اونجا هم این پیش فرض عوض شد

    پیش فرض بعدی در مورد امنیت امریکا بود البته میدونستم که همشون ادمای تبهکار و … نیستن ولی احساس میکردم که توی هر خونه ای یه تفنگ همه دارن تا در صورت مزاحمت افراد خلافکار بتونن از خودشون دفاع کنن 😂😂

    با بررسی پیش فرضها به این نتیجه رسیدم که پیش فرضها به صورت ناخوداگاه و بدون اینکه ما متوجه بشیم هر لحظه در حال شکل گیری در ذهن ماست و فقط با یه بصیرت کامل و موشکافی و ریز شدن و دقیق شدن روی باورهاست که میشه پیداشون کرد و اصلاحشون کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    نازنین فتاحی گفته:
    مدت عضویت: 1732 روز

    سلام خدمت استاد عزیز وخانم مریم مهربان ودوستان محترم خانواده استاد عباسمنش حقیقتش من چون برادرهام سالهاست امریکا هستن خیلی از این شرایط خوب رو میدونستم اما مهمترین چیز به نظر من باورها هستند و این که ما در درون خودمون نسبت به محیط اطراف چه احساسی داشته باشیم مثل استاد که همیشه دید مثبتی به همه چیز دارند که این فرقی نمیکنه که ما کجا زندگی میکنیم بلکه این قانون هست که ما هر جا احساس خوب داشته باشیم همه چیز خوب خواهد شد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    حمیده گفته:
    مدت عضویت: 2179 روز

    سلام استاد عزیزم

    من خیلی نگاهم به کشور آمریکا داغون بود

    فکر میکردم آب و هوای بدی داره.همش آدم های نامناسب و چاقو به دست و خالکوبی کرده داره که مدام مردم و آزار میدن.فکر میکردم همه بی بندو بار و لباس های نامناسب هستن .فکر میکردم مردم به خاطر یه لقمه نون پدر شون در میاد . این افکار از اخبارهایی که شنیده بودم نشات می گرفت.وقتی این سریال هارو دیدم اولش باورم نمی شد این قدر زیبایی و سر سبزی .این قدر ارامش .این قدر صمیمیت بین افراد خانواده .اون مهمون هایی که ۴تا پسر داشتن مادرشون چقدر قشنگ بهشون عشق می‌ورزید عالی بود برام.تو یه فایلی گفتید پوشش مردم خیلی مناسب فقط لب دریا لباس مخصوص شنا میپوشن و بعدش دوباره لباس مناسب تن میکنن برام خیلی لذت بخش بود .اون حجم شادی بیرون ورزشگاه عالی بود اصلا برام قابل لمس نبود چون ما هر چی دیده بودیم همیشه دعوا و بد و بیراه بود در استادیوم ها…

    خلاصه که دمت گرم که اینقدر مارو آگاه میکنید .

    خیلی دوست دارم عزیزم

    آرزو دارم بیام پرادایس ببینمتون اخه منم مثل شما عاشق خونه ی چوبی روی آب و جنگل سرسبز هستم .از طرف من مریم جون و ببوسید.😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    محسن خسروشاهی 19 گفته:
    مدت عضویت: 2271 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به بهترین استادان دنیای محسن خسروشاهی

    استاد سید حسین عباسمنش استاد فوق العاده زندگیم

    و استاد مریم شایسته آبجی گل خودم

    واقعا نمیشه کلامی از شما عشقهای زندگیم سپاسگذاری کرد که تولید کننده موج عشق هستید

    میدونم چجوری باید سپاسگذاری کنم امیدوارم زنده باشم و بهش عمل کنم

    سلام به خانواده پر از عشق عباسمنش

    من با نوشتن رابطه ی خوبی ندارم نمیدونم چطوری الان دارم مینویسم که فقط اعتبارش به خدا میرسه .

    درباره دیدگاه من نسبت به امریکا و مردم امریکا جوری پیش رفت به لطف خدا زمانی که هدایت شدم به این مسیر بهشتی که بینهایتها بار سپاسگذار خداوندم مصادف شد با شروع سریال سفر به دور امریکا

    من توی قم توی خانواده مذهبی بزرگ شدم که تا سالهای زیاد جوانیم بخاطر باورهای مذهبی و مخرب که از زمین و زمان از چپ و راست بالا و پایین فرو کرده بودن توی مغز من که امریکا رو زورگو و دشمن ایران میدونستم که زور میگه به کل دنیا

    بعد که بزرگتر شدم و به تضادهای زیادی که برخورد کردم که علتش همین باورهای تنگ و تاریک بود باعث شد امریکا رو تعصبی بپذیرم و دوست داشته باشم یعنی بدون آگاهی که یه جورایی از اونور بوم افتادم بعد که هدایت شدم به این بهشت زیبا امریکا رو با آگاهی کاملی که توی سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت و فایلهای دیگه دیدم پذیرفتم

    استاد شما بهتر میدونی که توی قم چه طرز فکر نژاد پرستی درباره ی افغانستانی ها و پاکستانی ها و مهاجرهای دیگه هست که از بچگی به خورد من هم رفته بود که از طرز برخورد آدمها توی مدرسه و محله و جامعه میومد

    تاجایی که فکر میکردم افغانی ها و پاکستانی ها نباید از ایرانی ها ثروتمند تر باشن و باید سختی بکشن

    و چند تا داستان چرت هم شنیده بودم که میگفتن افغانی ها میخان توی ایران اینقدر زیاد بشن که ایران رو از ما بگیرن

    وبعد که با قانون آشنا شدم فهمیدم که اینا همش چرته و همچین اتفاقی نمیافته

    تنوع قومیتی توی امریکا باعث شد پیش فرض من در مورد افغانی ها و پاکستانی ها وکلا افرادی که فکر میکردم از ما ضعیفتر هستن تغییر کنه

    باعث شد اول از همه عاشقانه خودمو پیدا کنم و دوست داشته باشم و بعد همه ی انسانها و همه چیز رو دوست داشته باشم

    باعث شد بفهمم موجودی به نام انسان که اصلا مهم نیست کجای این کره ی زمین به دنیا اومده باشه و چه قیافه و رنگ پوستی داره با ارزش ترین موجود دنیاست و همه باهم برابر هستیم و خداوند لقب اشرف مخلوقات رو داده

    دیدگاهم نسبت به مهاجرت به امریکا خیلی سخت بود فکر میکردم امریکا کشوری هست که کسی اونجا هیچ مشکلی نداره وچون همه چیز اونجا خوبه خیلی سخت مهاجر میپذیرن و از امریکا یه غول ساخته بودم و خودم رو کوچیکتر از این میدونستم که بتونم برم امریکا و حتما باید کسی دعوتنامه بفرسته که بتونی بری توی فایلها که دیدم توی امریکا هوم لس هم هست دیگه همه چیز توی ذهنم عوض شد و بعد که داستان مهاجرت شمارو از خودتون شنیدم که چقدر راحت رفتید امریکا و دلیل راحت رفتنتون رو هم فهمیدم تمام باورهام زیرو رو شد طوری که الان دو ساله تجسم میکنم که توی امریکا نزدیک پرادایس زندگی میکنم

    تا اونجایی که فهمیدم قیمت بنزین توی ایالتهای مختلف فرق میکنه البته مطمعن نیستم همین موضوع خیلی دیدگاهمو دگرگون کرد که هیچ کس غر نمیزنه شکایت نمیکنه همه باخودشون در صلحن اینجا سرقیمت بنزین جنگ شد

    توی این همهمه که قیمت بنزین رفت بالا و مردم بانکها رو آتیش زدن همون موقع نشستم فکر کردم و یه ایده ی خیلی خیلی فوق العاده به ذهنم رسید که فقط اعتبارش به خدا میرسه ایده ی بسیار بزرگیه و توی ذهنم ساختم و تموم شدس و هیچ شکی ندارم و مطمعنم تحول خیلی بزرگی توی تکنولوژی ایجاد میکنه واقعا مرسی خدا .

    استاد آخه مگه داریم مگه میشه پروسه گواهینامه رانندگی دو ساعت باشه بری توی اداره دو ساعت دیگه گواهینامه به دست بیای بیرون اینجا باید هفتاد خان رستمو رد کنی تا گواهینامه بدن

    از اون طرف برای دوره خلبانی اینقدر راحت بتونی شرکت کنی تازه جاهایی باشه که دوهفته ای بتونی خلبان بشی

    اینجا برای رانندگی هفتادخان رستمو باید رد کنی حتما برای خلبانی باید هفتصد خان رستمو رد کنی به ریش خمینی راست میگم .

    آخه ما مسلمونا ما بچه شیعه ها ما 12 امامی ها خوبیم خارجی ها و آمریکایی ها بد هستن که معلوم نیست پدرو مادرشون کیه ، وای خدای من پوزش .

    اونا بد هستن که پروسه اداریشون کمه و همه آرامش دارن و تو صلح هست و همه چیزشون قانونیه و درست .

    به لطف خدا و آموزشهای شما از زمانی که به معنای کلمه تعصب فکر کردم و شناختمش و فهمیدم که تعصب یعنی عدم آگاهی وعصبی پذیرفتن هر چیزی و باعث شد نگاه قدیسه ای نسبت به همه حتی امامان و حتی خدا رو از خودم دور کنم

    باعث شد نگاهم نسبت به همه جای دنیا ، همه ی انسانها و هر چیزی که هست درست بشه و همه چیز رو با آگاهی بپذیرم نه تعصبی .

    همه ی اینا باعث شد تو این دو سال و تا آخر عمرم به خودم بگم فقط استاد عباسمنش درست میگه

    باعث شد توی این دو سال با تعهد از پشت کامپیوتر تکون نخورم و هیچ چیز به جز گنجینه ی آموزشهای استاد عباسمنش رو نبینم و هنذفری رو از گوشم جدا نکنم که چیز دیگه ای نشنوم و به این شکل توی امریکا زندگی کنم .

    استاد عباسمنش

    استاد شایسته

    عاشقتونم و به زودی ازتون سپاسگذاری میکنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    Ramtin Seisan گفته:
    مدت عضویت: 2936 روز

    سلام استاد جانم سلام مریم عزبزم و بچه های زندگی در بهشت💜

    در مورد سوال اول باید بگم که من تمام باورهای اشتباهم رو در سن بزرگسالی بوجود اومدن بدترین باور من از سیاه پوستاست، فکر میکردم و میکنم هنوز که اینا کلا خلاف کارن، مواد مخدر زیاد مصرف میکنند و اعتماد بنفسشون به شدت پایینه، در مورد سفید پوستها کلا نظر منفی کم داشتم فقط توی بزرگسالی دیده بودم بچه ها ١٨ ساله میشن میرن و دیگه کلا از دست در میرن و ممکنه به خلاف کشیده شن،اما وقتی اومدم اروپا دیدم این خیلی خوبه که از سن ١٨ سالگی مستقل میشن و عالیه،حتی در مورد اروپا هم همینطور فکر میکردم که صمیمیت بین مادر و دختر نیست اصلا و یه باور غلط دیگه اینکه یهو عاشق یکی دیگه میشن و میرن ولی این باورها خیلی سطحی بودند و با زندگی اینجا و نزدیک شدن بهشون دیدم همش باور غلط بوده اینا خیلی هم انسانهای درستی هستن توی رابطه هاشون به شدت پایبندن ولی در مورد سیاه پوستها باور خیلی بدی داشتم و دارم و این باورها همه از فیلم بودند چون خانواده من اصلا نه اخبار گوش میکردند نه مذهبی بودند و یادم نمیاد چیزی راجع به غرب یا امریکا توی بچگی و خانوادم شنیده باشم اما بیشتر از فیلم های همین ۶-٧ سال اخیرن، و خانواده همسرم که سالهاست اونجان به ما میگفتن بعداز ساعت ٨-٩ نرید پیاده روی چون اینجا مثل فنلاند امن نیست، هُم لِس داره و خطرناک و اصلحه وقتی ازشون پرسیدم تاحالا چند بار تجربه بد دارید هیچ کدوم نداشتند حتی یکیشون هم نداشتن و گفتن ما تجربه نکردیم ولی شنیدیم.یعنی حتی کسانی که ٢۵ ساله دارن توی امریکا زندگی میکنند و میبینند که امن هست همه چی میلیونها برابر بهتر از کشور خودمون هست باز دارن میگن امن نیست چون صبح تا شب اخبار ایران رو گوش میدن و فیلم میبینن، مهم نیست کجایی وقتی باورهات خرابن چشمت واقعیت رو نمیبینه.

    و ما هر شب دیر وقت طبق عادتمون میرفتیم پیاده روی دیدیم بابا اینا هیچ فرقی با مردم فنلاند ندارند حتی افراد فقیر و بی خانمان هیچ بدی ندیدیم،امن اَممممممممن، نه یک بار و دو بار، هر شب و روز بیرون بودیم وقتی عطسه کردم بارها و بارها گفتن عافیت باشی، یا اینکه وقتی کمپ کردیم یه نفر گفت کمک میخواید و چندساعت کمک کرد، کافی اورد و حرف زدیم و باورهامون خیلی بهتر شد، و در سریال سفر به دور امریکا هم که دیدم بابا اینا بینظیرن، اون خانمی که بهتون کتاب داد در مراسم روز شکرگزاری، اون خانمی که با مادرشون زندگی میکردن و شما رو دعوت کردن خونشون، مهمونهاتون که میومدن، همه بینظیر بودند یه صفت خوبشون که دیدم توی سفرم سلام میدن و میپرسن چطوری؟ این برام به شدت جذاب بود و من عاشق مردم امریکام بخصوص سفیدپوستها بطور کلی من باور بد ریشه دارم فقط به سیاه پوستهاست و به همین دلیل هم بود که توی اولین سفرم یهو اتفاقی هدایت شدیم به یه محله ای که سیاه پوستها دم در خونشون نشسته بودند و صحنه جالبی برام نبود من این باور رو به شدت دارم روش کار میکنم و هنوز هم میفهمم که توش ضعف دارم وقتی الان داریم دنبال خونه میگردیم اونجا تمام تلاشم اینه که سیاه پوستها همسایمون نباشن ، و دارم سعی میکنم باورهام رو شناسایی کنم و درستشون کنم.

    ممنونم استاد جانم که با این فایل کمک کردید باورهامون رو یه شخم بزنیم باز ممنونم💜💜💜💜

    Somi

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: