https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/06/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-06-05 07:42:142025-04-14 21:21:27سریال زندگی در بهشت | قسمت 174
898نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام استاد عزیز و خانم شایسته گرامی .بابت اینکه برای تغییر هموطنانتون وقت میذارین و عاشقانه کار می کنین ازتون تشکر میکنم.
در موردقسمت اول: دیدگاه قبل من در مورد امریکا این بود که اونا اصلا احساس ندارن ،همیشه اونجا قتل انجام میشه و هیچ دینی ندارن. انسانیتی وجود نداره، همه چیزشون حتی نفس کشیدنشون تحت کنترل دولته. اینکه مردم امریکا انسان های خشکی هستن و هر کس بفکر خودشه. مردم امریکا کل فکرشون مسائل جنسیه و از آزادیای جنسی که دارن سوء استفاده میکنن و افراد خانواده در حال خیانت به هم هستن و اصلا زندگی مشترک معنا نداره. اینکه در این کشور مسلمونا بیچارن و ایرانیا به بدبختی زندگی میکنن.نژاد پرستن و غیر چشم آبی ها بقیه بیچارن.امنیت هم که اصلا دید مثبتی بهش نداشتم. در مورد طبیعت چون توی فیلما و مستندات دیده بودم از طبیعت خوشم میومد و لذت میبردم. و اینکه اونجا دزدی زیاد میشه و روابط انسانی وجود نداره. به طور کلی اصلا دید مثبتی به مردم امریکا نداشتم.
قسمت دوم: من چون دهه شصتی هستم بیشتر به دلیل اخبار تلویزیون و حرفای مسئولین که می شنیدیم، چیزایی که تو کتابای تاریخ توی مدرسه میخوندیم،چیزایی که توی مراسم مذهبی بهمون میگفتن، این نگرش رو توی ما بوجود آورده بود. توی مدارس هر مراسمی بود روز دانش آموز ،دهه فجر و .. هر جشنی داشتیم اولین حرف این بود که کشورای دیگه رو با شعار مورد عنایت قرار میدادیم و میگفتن انقد داد بزنین که صداتون امریکا برسه!!!!!
به طور کلی تلویزیون، کتاب ها، فضای جامعه هر چی میدیدیم و میشنیدیم بدی های امریکا بود. حرفای مسئولین، روحانیت ،معلما و دبیران و … همه در مورد این بود هر کی تو امریکاست گشنه و بدبخته. چون اونجا دین ندارن و به هیچی معتقد نیستن.
قسمت سوم: سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت کلا باورای منو در مورد امریکا شخم زد. اینکه چقد امنیت وجود داره این همه وسیله چند روز میاد دم در خونه و کسی بر نمیداره. در این مورد یکی از دوستام هفته پیش تعریف میکرد رفته روستاشون کمک پدر بزرگش. رفته از باغ برای گوسفندا علوفه بیاره. ظهر میرسه در خونه پدر بزرگش میره داخل.پدر بزرگش میگه علوفه ها کو؟ رفیق ما میگه آوردم دم دره حیاطه. پدر بزرگش میگه بدو برو زود بیار تو حیاط الان نماز تموم میشه مردم از مسجد میان برمیدارن میبرن!!!! اینکه چقد انسانیت وجود داره و بی دریغ به هم کمک میکنن. زمانی که شما توی معب یوتا موتورتون پنچر شده بود گروه موتورسواری دکترا خودشون براتون پنچری گرفتن. یا همسایتون لری که شما خبر ندارین میاد مسائل رو حل میکنه. یا وقتی شب بنزین جت اسکی تموم شد چند گروه برای شما بنزین اوردن و جون شما براشون مهم بود.
اینکه چقد مسئولیت پذیرن و هر کس هرکاری رو به بهترین شکل انجام میده. تو ایران من به این تضاد برخوردم ماشینمو بردم نمایندگی برای گارانتی یه قطعه ای ازش دزدین که گارانتی قبول نمیکنه و توی بازار هم قیمتش چند برابره. همونجا با خودم گفتم همون کسانی که خریداتون رو میارن و شما نیستین مثل وسایل تراکتور و … براحتی میتونن بیان خونه لوازمو بردارن برن یا حتی یه دونه تخم مرغ بردارن برن. که این مسئولیت پذیریشون و امنیت بالای اونجا رو نشون میده.
یا قوانین رانندگی که اونجا به بهترین شکل رعایت میشه.
بنیان خانواده و رابطه تو خانواده دوستتون با همسرش hope و روابطشون با بچه هاشون چقدر عالی بود. چقدر بچه هاشون رو مسئولیت پذیر تربیت کردن. یا رابطه اون اقای ایرانی با همسرش که خانم معلم بود چقدر دیدنی و لذت بخش بود. و گل سر سبدش رابطه رویایی شما با مریم خانوم که الگوی ما هستین.
در رابطه با سبک زندگی مون که خیلی تغییر کرد.دیگه چند ساله نه اخبار نه سریال تلویزیون نه هیچی فقط هر شب یکی سریال زندگی در بهشت، قبلا سفر به دور امریکا و قبلش هم فایل های رایگان زندگی منو و همسرمو متحول کرد.چقدر رابطه ما عالی تر شده و این از معجزه دیدن فایل های زندگی شماست. و اینکه هر وقت دلمون میگیره یا از چیزی ناراحتیم اولین کار دیدن فایل های زندگی در بهشت هست.
اینکه اصلا نژاد پرستی به اون غلظتی که بما گفتن وجود نداره و شما 60 درصد امریکا رو گشتین ما خشونتی ندیدیم. همش لبخند به دوربین بود و ابراز احساسات.
آزادی مذهبی که اصلا باورم نمیشه که اون همه دین و مذهب انقد راحت باهم کنار بیان. ما دو فرقه اصلی شیعه و اهل تسنن داریم هر کدوم میخوان ثابت کنن ما بهتریم.
در مورد کسب و کار چقدر راحت کسب و کار ایجاد میشه و قوانین دست و پاگیری وجود نداره. ر ایده ای رو میتونن اجرا کنن و خدمات بدن.
تغییر مهم دیگه توی زندگی من اینکه در مورد اینده نگران نیستم. بقول شما یکی یکی i wish ها رو دارم بهشون میرسم تا اون حرص و طمع رو توی وجودم کم کنم و نگرانیم نسبت به آینده نداشته باشم.
در آخر استاد عزیزم از شما و خانم شایسته یک دنیا ممنونم واقعا متشکرم خدا خیر و برکتش رو به زندگیتون بده.
متشکرم از خداوند بزرگ که با تضادهای پیش آمده در زندیگم باعث شد من با شما آشنا بشم و متشکرم از شما به این خاطر که باعث شدید خیلی چیزها را یاد بگیرم و به آنها توجه کنم ، علی الخصوص خود خدایی که شما را به من نشان داد و این مهمترین قسمت بود که من با شما خدا را بهتر و درست شناختم .
در مورد سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا که همه قسمتهاش درس و آموزشه ، همه آن زیبایی ها ، آرامشها ، آموزشها و… .
من میخواهم این موضوع را از تجربه ای که خودم داشته ام برای شما و دوستان توضیح دهم .
در سال ۱۳۹۶ که تعطیلات نوروزی بود من و همسرم یک مسافرت عالی به شهر آنتالیا ترکیه داشتیم .
از اونجایی که من آدمی هستم که بدون برنامه ریزی از قبل تعیین شده تصمیم به مسافرت میگیرم و سریع اقدام میکنم و همیشه هم خوش میگذره (البته اقدام مسافرتهای داخلی خیلی سریع هستند )تقریبا سه ماه قبل از سال ۹۶ من یهو به سرم زد که برای اولین بار به یک مسافرت خارجی بروم . اون روزها اسم آنتالیا را به عنوان یک شهر توریستی خوب زیاد شنیده بودم و از اونجایی که میدونستم خیلی خوب هست و خوش میگذره همون روز چند آگهی تورهای مسافرتی را بررسی کردم و با یکی از اونها تماس گرفتم ( با اون که فکر میکردم مبلغش بهتره ) و دیدم من امکان اینکه یکجا مبلغ تور را پرداخت کنم ندارم ، به همین خاطر این موضوع را به مدیر تور اعلام کردم و ایشون به من گفت که میتوانی مبلغ را در سه قسط تا قبل از مسافرت پرداخت کنی و خدا را شکر این موضوع حل شد .
قبل از اینکه من و همسرم به مسافرت بریم بچه هامون رو بردیم منزل پدر همسرم و دو روز اونجا بودیم تا روز رفتن برسه . در این دو روز چون تعطیلات عید هم بود فامیل نزدیک که به منزل پدر همسرم میامدند و متوجه رفتن ما میشدند شروع میکردند به نصیحت در این موارد که مراقب باشید ، اونجا مردم عصبانی داره و همه دزدند و مراقب پول و مدارکتون باشید و … و از این قبیل صحبتها و جالب این بود که تمام افرادی که این نصیحتها را به ما میکردند تا به حال حتی شمال خودمون هم نرفته بودند چه برسد به اینکه خارج از کشور رفته باشند .
شخصیت من به این گونه بود که تقریبا هیچ وقت موقع رفتن به مسافرت به مشکلاتی که شاید پیش بیاد فکر نمیکردم و فقط به لذت بردن فکر میکردم و اینکه این دفعه چون زمان داشتم در مورد همه چیز هتل و خدماتش و چه تفریحاتی که توی اون کشور میتونستیم داشته باشیم کلی از تو اینترنت تحقیق کرده بودم و کلی ذوق داشتم که زودتر برم و ببینم و تجربه کنم .
کل اطلاعات من قبل از این سفر به عکسهایی که پدرم از سفرش به استانبول داشت که زمان کودکی ام بود و توی اون عکسها یک شهر قدیمی و لنجهای قدیمی و سرچ در اینتر نت قبل از مسافرتم ختم میشدو اطلاع دیگری نداشتم .
خلاصه با این اطلاعات و حرفهایی که شنیده بودم راهی مسافرت شدیم .
بعد از اینکه هواپیما از فرودگاه بلند شد چون نیمه شب بود من به چراغهایی که روی زمین بود دقت میکردم . بعد از مرز هوایی ایران نحوه قرار گرفتن چراغها بسیار مرتب و چراغها پر نورتر بودند و این اولین موضوع جذاب برای من بود .
بعد از ورود به فرودگاه آنتالیا لیدرها آمدند و مسافران را به هتلهای خودشان تحویل دادند و به هتل رفتیم . رزروشن هتل یک جوان ترک بسیار با ادب و خوش رو بود که به ما خوش آمد گفت و از ما در مورد اینکه اتاقمان رو به استخر یا کوه باشد سئوال کرد و ما را به اتاقمان راهنمایی کردند.
نکاتی که در طول یک هفته مسافرت من و همسرم برایم بسیار جذاب بود اینها بودند
در کل زمان مسافرت با ما بسیار با ادب و احترام برخورد شد
کارکنان هتل بسیار مبادی آداب بودند و پوششی بسیار شیک و تمیز داشتند
هر روز اتاقها را بدون اینکه نظم چیدمان وسایل ما به هم بخورد تمیز میکردند و بسیار امانت دار بودند ، حتی من پول در اتاق گذاشتم و با همسرم به خرید رفتیم و برگشتیم و دیدم به قسمت پولها اصلا دست خورده نشده
فضای شهر بسیار تمیز بود . از سطل آشغالهایی که بسیار تمیز بودند و حتی بو نمیدادند گرفته تا ماشینهای سبک و سنگینی که بسیار تمیز بودند و هیچ گونه آلودگی نداشتند و حتی پمپ بنزینهایی که بسیار تمیز بود
ساحل بسیار تمیز و آرام دریا با آبی بسیار صاف که تا دهها متر میشد حتی کف دریا را دید
مردمی آرام و شاد با لبخند در هر ساعتی از روز که ما دیدیم
سگهای ولگرد شهر که همگی پلاک تزریق واکسن هایشان را داشتند و به خاطر تمیزی شهر آنها هم بسیار تمیز و زیبا بودند و حتی سگ ولگردی را دیدم که با مردم پشت چراغ قرمز توقف میکرد و با مردم از چراغ سبز عابر رد میشد
ظرفهای غذا و آب که توسط کسبه جلوی در مغازه ها برای سگها و پرندگان گذاشته شده بود تا این حیوانات سراغ زباله ها نروند
طبیعت بسیار زیبا از کوه و جنگل و دریا و هوای عالی که در کمتر سه چهار دقیقه باران سیل آسا می آمد و حتی کمی آب در خیابانها باقی نمی ماند و شهر در چند دقیقه کامل شسته میشد و تمیزتر از قبل میشد
احساس امنیت فوق العاده ای در شهر وجود داشت و همه مشغول به انجام کارهای خودشان بودند
یادم میاد به یک سرویس بهداشتی در یک پارک رفتم که اونجا خانمی بود که مسئول نظافت آنجا بود . داخل و بیرون آن سرویس بهداشتی آنقدر گلدان با گلهای زیبا و خوش بو بود که سرویس بوی گلخانه میداد
و خیلی چیزهای دیگر که عالی بود و احساس فوق العاده ای به من میداد و تمام اینها بر خلاف تمامی حرفهایی بود که فامیل در مورد آنجا به من و همسرم گفته بودند
استادم ، تمامی این حرفها برای این بود که بگویم اگر شما میگوئید که سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا چه تغییراتی در پیش فرضهای ذهنی شما ایجاد کرد ، میگویم تفاوت دانسته های قبلی از کودکی تا حال و از این دو سریال به بعد فاصله ای از زمین تا آسمان است و من با تک تک سلولهای بدنم این موضوع را درک میکنم به واسطه تجربه سفر به ترکیه .
من از شما بسیار سپاسگذارم به خاطر اینکه باعث شدید آن خاطرات شیرین برایم دوباره تکرار شود و دستی از دستان خدا شدید تا باز هم به روشی دیگر احساسی عالی را تجربه کنم .
سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان عزیزم من تقریبا شش ماه هست با سایت شما آشنا شدم و شما نمی دانید که این برنامه ها و چقدر روی من زندگی روزانه و ذهنیت من اثر گذاشته من زمانیکه سریال زندگی در بهشت رو دنبال کردم به طور باور نکردنی مسیر زندگی روزانه من رو عوض کرده مخصوصا زمانیکه فایل ۱۷۳ رو دیدم باور کردنی نبود که یه جامعه میتونه این قدر آزاد و شاد باشه اون خانمهایی که با لباسهای کوتاه میرقصیدن رو با ناباوری تماشا میکردم و البته چقدر اونها رو تحسین کردم من هم مثل شما در سال اول جنگ به دنیا اومدم و تمام کودکی خودم رو با شعارهای سر صف مدرسه که مرگ بر این بود و مرگ بر اون بود گذشت باورهای بد شکل گرفته از دوران کودکی حتی این انگیزه رو در من ایجاد نکرد که بخوام هرگز از جغرافیای آمریکا بدونم و الان که این فیلمها رو میبینم واقعا دلم میخواست من هم میتونستم در اون کشور زندگی کنم مهر و محبت مردم رو به وضوح میشه حس کرد در کنار ساحل در صلح بودن افراد برهنه رو میتونم حس کنم هیچ احساس گناهی و هیچ سنگینی و ترس از خداوند رو نمیشه در اون آدمها دید هنوز هم پدر من بر این باور هست که عبادت کردن در اونجا و در واقع در سرزمین کفر مقبول نیست و آنها اهل دنیا هستند و از آخرت چیزی نمی دانند و البته به طبع روی ما هم اثر گذاشته با اینکه عوض کردن باورها بسیار سخت هست ودر واقع مثل پوست انداختن مار می مونه که درد داره ولی من دارم تمام سعییم رو میکنم که از این گودال مبهمی که در اون هستم بیرون بیام و با تمام وجودم دارم تلاش میکنم به آینده امیدوارم و حتی اگر برای خودم کمی دیر باشه حداقل میتونم فرزندانم رو مانند خودم در بی خبری نگه ندارم مرسی از خداوند که شما رو سر راه من قرار داد
باسلام خدمت استادعزیزومریم جان واقعاشایسته. خوشحالم که برای اولین باره که دارم توی فایل جایزه دارشرکت میکنم وبهترین جایزه برای من هم فرکانس شدن بایه عالمه انسان خوب وپرانرژیه. منم مثل خیلی ازهم نسلیام به خاطر اخباربسیاروحشتناکی که بیشتروبیشترازرسانه هاواخباربه دستم میرسید، امریکا رو خیلی کشورناامن وپرازپلیدی وکثیفی متصوربودم. چون هیچکدوم ازاقوام نزدیکمون هم ساکن این کشورنبودن ولی بادیدن سریال زندگی دربهشت وچندتاازفایلای سفربه دورامریکا تازه فهمیدم چقدرفراوانی وزیبایی وامنیت وکیفیت وجودداره. تازه به فکرفرورفتم که چی باعث شده. که یه کشوراینقدرغرق در نعمت ورحمت خداوندی باشن که جواب سوالاتمم هم درتوضیحات خوداین دوتاسریال که استادتوضیح میدادن پیدامیکردم. اینهمه روحیه شکرگزاری وشادی دلیل اصلی دریافت اینهمه نعمته. وواقعا ازتون ممنون بابت نشراینهمه آگاهی. بیش ازپیش بدرخشید. علت اصلی نوشتن کامنتم این بودکه به گنجینه بودن این کامنتا کاملا پی بردم. حال بدم باخوندنه کامنتای هم فرکانسیام خیلی عالی شده وبه شکرانه این حس وتحسین دوستانم منم توی گذاستن کامنت مشارکت کردم. موفق وسلامت باشین
سلام به استاد عزیزم مریم بانو مهربانم و تمام بچه های خانواده بزرگ عباسمنش
استاد عزیز من تقریباً یازده سال پیش زمانی که بسیار سریال خارجی در ایران محدود بود و عده کمی دسترسی به سریال های خارجی داشتند من برای تقویت زبانم سریال نگاه می کردم.آن وقتها ختی فروشنده این سریالها در مشهد به من می گفت تو کل مشتری های ما تو تنها درخواست کننده این سریال ها هستی و خیلی از این سریال را دیگران نمی شناختند.سریال های که می دیدم کمدی بودن و خنده دار به همین دلیل ذهن من نسبت به آمریکا از بقیه جامعه خیلی بهتر بود.می دانستم که کشور خیلی قدرتمندی هست و تولید ناخالص داخلی خیلی بالایی با اختلاف نسبت به سایر کشور ها دارد.همچنین می دانستم که آزادی بیان و روابط خیلی محترم شمرده می شود.کلاً می دانستم که از آب و هوا و …. عالی و متنوع هست.اما موضوعی که هست اینه که شما هم چون داخل فرکانس درست هستید خیلی بهتر از بقیه به شرایط و افراد عالی برخورد می کنید.بیایید همگی با هم یه مثال را ببینیم.من در سریال house of cards یا خانه پوشالی که درباره زندگی در واشنگتن هست را با سریال سفر به دور امریکا یا قسمت ۱۸ و ۷ سریال تمرکز بر نکات مثبت را مقایسه می کنم.من برداشتم از واشنگتن یک شهر تاریک با آدم های بسیار زرنگ و سیاستمدار و حیله گر بود که حتی به خودشان نیز رحم نمی کنند.حتی در این سریال هم بارها گفته شد که اینجا واشنگتن هست کسی برای کسی کاری نمی کند.حالا بیاییم با هم ببینیم که شما چطور به یک شهر زیبا با آدم های بسیار خوب رفتید در یک هتل بسیار شیک و عالی نزدیک به سفارت که همه آدم های سفارت تلاش کردند که کار شما را انجام دهند یا راننده افغانستانی مهربانی که با عشق از ایران صحبت می کرد و شما را به فرودگاه رساند.من در واقع همیشه می دانستم که آمریکا بهشت خدا بر روی زمین است اما باور مخربی که داشتم این بود من که به آنجا نمی توانم بروم .یا آنجا افراد خیلی خاصی را راه می دهند که قطعاً شانس به در خانه من نمی زند که من را هم راه بدهند.به همین دلیل گفتم می روم و آلمانی یاد می گیرم و بعد از اینکه چند سال در وقت سفارت آلمان ماندم و موفق بشوم به آلمان مهاجرت کنم با سختی از آلمان به آمریکا مهاجرت می کنم.این در واقع روش و نقشه من بود برای مهاجرت .علی رغم اینکه یک سال به سختی زبان آلمانی یاد گرفتم اما همیشه دلم پیش آمریکا بود.تا اینکه با شما و نحوه زندگی شما در سریال زندگی در بهشت و رفتن شما به آمریکا که هنوزم برایم بیشتر شبیه به یک معجزه هست، آشنا شدم.یادگیری زبان آلمانی را کنار گذاشتم و گفتم به لطف خدا و آموزه های استاد من هم با همین زبان انگلیسی که یاد گرفتم می خواهم مستقیم وارد آمریکا شوم و به کشور دیگری فکر نمی کنم.مورد دیگری که بسیار برای من جالب بود این هست که استاد مردم امریکا بسیار با خودشان در صلح هستند و به خودشان برچسب نمی زنند.در قسمت قبل دیدیم که خانم ها و آقایانی که سن پدر و مادرهای ما را دارند با لباس ورزشی و راحت می رقصند، شادی می کنند و از هیچ دوربینی فرار نمی کنند.در صورتی که خیلی از افراد در ایران به خاطر نگاه دیگران هیچوقت احساسات خود را بروز نمی دهند.مورد دیگری که من از شما فهمیدم این هست که بوروکراسی اداری در آمریکا بر خلاف ایران چقدر راحت هست و کلاً آنها نگاه مثبت به انسان ها دارند مگر اینکه خلاف آن اثبات شود.و همیشه سعی می کنند انسان ها را درست بدانند.چیزی که حتی در سریال های امریکایی مثل boston legal بر خلاف آن نشان داده می شود.مورد دیگری که من در سریال زندگی در بهشت دیدم این هست که انسان ها خیلی راحت تر می توانند خانه های بزرگ و عالی نسبت به دیگر کشور ها داشته باشند چون که آمریکا کشور بزرگی هست.نمونه آن همان خانه هشت خوابه زیبایی بود که شما چند وقت پیش فروختید.در کل استاد نگرشم نسبط به آمریکا خوب بود اما آمریکا سریال زندگی دربهشت و دور امریکا خیلی قشنگتر و زیباتر از بقیه سریال ها هست.و اگر استاد واقعا تلویزیون آمریکا سریال زندگی در بهشت و دور امریکا را ببیند حتما چندتا جایزه emmy امی می دهد.عاشقتونم امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید شاگرد همیشگی شما علی
سلام استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز.اول سپاس فراوان بابت این سریالای خوب و عالی که کمک میکنه باور کنیم همچین دنیای زیبایی هم وجود داره.
راستش زیاد اهل کامنت گذاشتن نیستم الان فقط چون استاد گفت میخوام کتاب بنویسم اومدم واسه کامنت گذاشتن که شاید بدردتون بخوره و منم دستی باشم توی گسترش جهان.
من از اول دیدگاه خیلی بدی و وحشتناکی نداشتم نسبت به آمریکا ولی خب با توجه به اینکه تو فضاهای مذهبی و سیاسی زیاد بودم نگاه چندان مثبتی هم نداشتم.اگه دیگاه منفی وجود داشته نسبت به یه قشر خاص مثل آمریکایی ها تنها نبوده نسبت به کل آدما بوده و این بیشتر علتش تجربیات والدین و نزدیکان و البته رسانه های ایران بوده و راستش الان که میخوام فکر کنم ببینم قبلا چه دیدگاهی منفی قبلا داشتم اصلا یادم نمیاد.اینقد که سریال سفرنامه و زندگی در بهشت رو با علاقه دیدم و دیدگاهم عوض شده که دیگه دیدگاه ها منفی رو یادم نمیاد.اینطوری هم دیدگاه میتونه عوض بشه و تا الان نمیدونستم الان فهمیدم XD
دیدگاه های مثبتم که از این دوتا سریال بوجود اومده رو میگم مخالف اونا احتمالا میشه دیدگاه های منفی گذشتم که یادم نمیاد داشتم یا نداشتم.الان که فقط چیزای خوب از آمریکا تو ذهنمه. :)
راجعبه طبیعت آمریکا متوجه شدم که چقد طبیعت وحشیش مثلا حیوونای وحشیش چقد با آدما رارطه بهتری دارن نسبت به ایران.اینجا مثلا حیوون میبینتت از دو کیلو متریت فرار میکنه اصلا نزدیکش نمیشه شد.میشه از این مسئله اینطور برداشت کرد که چقد انرژی های اونجا خوب و مثبته که روی طبیعت و حیوونا هم اثر گذاشته و حتی اونا هم در صلح ترن نسبت به اینجا.همین یه مورد اونقد جای فکر و نتیجه گیری داره که میتونه کلا دیدگاه یکی رو عوض کنه
روابط اجتماعی اونجا چقد راحت و دید مثبت نسبت به غریبه ها چقد زیاده یه غریبه راحت میتونه ارتباط بگیر با یکی اصلا اینجور چیزی فکر نمکردم وجود داشته باشه هیچجایی.هرکی هرطور دلش میخواد میگرده و رفتار میکنه بدون ترس از قضاوت شدن که تمسخر شدن یا هرچی.درسته آدم اگه شخصیت قوی داشته باشه از تمسخر و قضاوت دیگران نمیترسه ولی میخوام بگم چیزی که من از سریالا دیدم اصلا تمسخر و قضاوت وجود نداره که بخواد بابتش ترسی یا شجاعتی باشه.صورت مسئله کلا پاک شده.این خودش نشون میده که چقد اجتماع آمریکا حالش خوبه
صداقت و کیفیت کسب و کار که اصن کیییییف کردم.کسی که خدمات میخواد بده جوری کار میکنه که سعی میکنه اوکار بهترین کارش باشه اینو راحت میشه فهمید از راحت
نژاد پرستی رو اینقد تو ایران نسبت افغان ها و تنفر از عرب ها و تمسخر لر و ترک و حتی حتی حتی رفتاری که با یه بچه روستایی یا شهرستانی ایرانی میشه میبینم تو این سریال نمببینم اصلا.واقعا تنها چیزی که دیده میشه و حال و خوب و در صلح بودن همه با همه
و کلللللللی نکته مثبت دیگه که تو این سریالا دیدم که شمارشش زیاده
نکته مهمش اینه که خیلی از این دیدگاه ها و تجربه های خوب و اینکه اینقد همه چی سر حای خودش باشه رو من اصلا فکر نمیکردم وجود داشته باشه نه فقط تو آمریکا بلکه هر جای دیگه.یعنی دیدگاه های منفی نسبت به کل آدم های دینا بود نه فقط یه مردم خاصی مثل آمریکا ای هر جای دیگه.فکر میکردم چیزای منفی بین آدما تو همه جا هست و محدود به ایران یا آمریکا نمیشه.
کلا این سریال ها بهم نشون داد که همچین دنیای رویایی و ارمانی هم وجود داره و غیر ممکن نیست اینقد همه درست و سر جای خودش باشه
سلام به استاد عزیز و مهربان و حکیم و خانم شایسته زیبا و مهربان و حکیمه
در خصوص این فایل بسیار زیبای سریال زندگی در بهشت می نویسم که من قبل از آشنایی با شما و سایت بی نظیر عباس منش و قبل از آشنایی با آموزه های حیاتبخش شما مانند بقیه اصلاً نمی دانستم که باید ورودی های ذهنم را کنترل کنم و نباید هر چیزی را ببینم و هر چیزی را بشنوم نمی دانستم اطلاع نداشتم و اخبار صدا وسیما و سریال های صدا و سیما را می دیدم و زندگیم مانند بقیه بود و فکر می کردم که خوب این طبیعی است زندگی همه اینطور است روابط همه مثل من است و صد البته با توجه به این ورودی ها در خصوص کشور امریکا نظر خوبی نداشتم از نظر جغرافیایی چون من علاقه زیادی به علم جغرافیا دارم و تقریباً جغرافیای اکثر مناطق دنیا و کشورها را می شناسم و مطالعه کرده ام می دانستم طبیعت کشور امریکا زیبا هست حتی همان تگزاس و مکزیک باز در نوع خود زیبا و بی نظیر است اما در خصوص مردم با توجه به ورودی هایم این پیش فرض برایم ایجاد شده بود که مردم امریکا وحشی و یا به قول جمهوری اسلامی یانکی و نژادپرست هستند و سیاه پوستهای خودشان را هم قبول ندارند و آدمکش هستند و اسلحه هم که آزاد است هر کس را که خوششان نیاید فوری می کشندو ما آسیایی ها و به ویژه ایرانی ها را که اصلاً نه قبول دارند و نه دوست دارند و اصلاً خوششان نمی آید ما به کشورشان برویم .و به خاطر این پیش فرض هنگامی که فرزندانم برای تحصیل خواستند به خارج از ایران بروند با تمام قوا به آنها گفتم نباید به امریکا بروید و آنها را به کانادا سوق دادم با وجودی که رشته دخترم حقوق با گرایش مالکیت فکری بود و اصلاً مهد این گرایش کشور امریکا هست اما با نفوذی که روی آنها داشتم آنها را به کانادا سوق دادم چون من کانادا را خیلی دوست داشتم و این پیش فرض برای فرزندانم ایجاد شد که کانادا کشور بسیار خوب و زیبایی است و بعد از اینکه از آنها خواستم به کانادا بروند روی کانادا کار کردند و علاقمندتر هم شدند و با توجه به جلسه زیبای قرآنی در قدم چهارم (اگر اشتباه نکنم)در مورد سوره لیل چون تصدیق کردند زیبایی ها را خداوند هم به آسانی آنها را هدایت به زیبایی های بیشتر کرد در یکی از بهترین دانشگاههای کانادا پذیرش گرفتند و رفتند و تحصیل کردند و اقامت گرفتند و الان راضی هستند و طبق باورهای زیبایشان زندگیشان در آنجا زیباشد .
بعد از آشنایی با شما و با سایت بی نظیر عباس منش و البته که طبق آموزه هایی که از شما دریافت کردم هم در فایل های رایگان و هم در محصولات بی نظیر دستیابی عملی به رویاها و در عزت نفس و در دوره فوق العاده دوازده قدم من ابتدا ورودی هایم را کنترل کردم و به هیچ وجه تلویزیون جمهوری اسلامی را نگاه نمی کنم نه اخبا ر و نه هیچ برنامه و سریالی را نمی بینم .بعد از دیدن برنامه سفر به دور امریکا و همچنین سریال زیبای زندگی در بهشت (که من هر روز بی صبرانه منتظر قسمت های بعدی آن هستم )به ویژه قسمت هایی که از شهر تمپا و از مردمش فایل می گذارید دید و باور من کاملاً نسبت به مردم امریکا عوض شد و من می دیدم که چقدر این مردم شاد و سرحال هستند چقدر با خودشان در صلح هستند و خودشان هستند بدون هیچ گونه نقاب و به خاطر همین هم چقدر باور پذیر هستند و ما آنچه را که می بینیم واقعی است مانند ما نیستند که چند چهره داریم و متأسفانه چند جور هستیم واینکه چون با خودشان در صلحند چقدر دیگران را هم دوست دارند و البته بعد از آشنایی با شما من آدرس سایت عباس منش را و هم محصولاتی را که از سایت خریدم را البته با اصرار خودشان و ابراز علاقمندی خودشان فقط به فرزندانم دادم و نه به هیچکس دیگر حتی به همسرم هم ندادم چون بسیار منفی است و باورهای مرا هم نابود می کند آنها هم سفرنامه و سریال زندگی در بهشت و هم محصولات را با علاقه می بینندو ما با هم در مورد محصولات و هم فایل های سایت صحبت می کنیم و باورهای خود را تقویت می کنیم و طوری شده که روزهای تعطیل وقتی از آنها می پرسم مامان امروز کجا می روید مخصوصاً دختر کوچکم می گوید نمی دانم اما می دانم که هدایت می شویم خیلی خوشحال می شوم و خدا را بینهایت با سپاس می گویم که این محصولات چقدر تأثیر زیبا در زندگی آنها گذاشته است و چند روز پیش دختر بزرگم می گفت مامان من بعد از گرفتن شهروندی کانادا(الان اقامت دائم دارد)حتماً به امریکا خواهم رفت و من هم به او گفتم حتماً من هم خودم دوست دارم به امریکا بروم و چقدر این کشور از هر نظر عالی است و البته که حق دارد سرور دنیا باشدچون از هر جنبه عالی است .
از نظر بنیان خانواده من از ابتدا دید بدی نسبت به کشورهای غربی نداشتم چون مقدار اطلاعاتی که داشتم می دانستم که اگر ازدواج کرده اند شدیداً پای بند به خانواده هستند چون از نزدیک با بعضی از آنها (البته اروپایی بودند) در تماس بودم و می دیدم که اگر مرد خانواده برای کار چند سال به کشور دیگری برود به خانواده پایند می ماند و خیانت نمی کند در حالی که در کشور خودمان می شناسم افرادی را که این اصول را حفظ نمی کنند و به بهانه های مختلف که خودشان اسم شرع را روی آن می گذارند (و من نمی دانم این کلمه را از کجا آورده اند که در موقعیتهای مختلف و به بهانه های مختلف آن را استفاده می کنند) فوری به عناوین صیغه و یا چیزهای دیگر سراغ دیگری می روند
در خاتمه استاد عزیز من و دختران عزیزم باورهایمان نسبت به امریکا عوض شد از طریق ورودی های سالمی که از طریق شما و سایت زیبای شما دریافت کردیم پس ما می توانیم باورهایی را که هیج کمکی به ما نمی کند بازبینی کنیم و سعی در بهتر کردن آنها کنیم با دادن ورودی های خوب و به این وسیله بهتر زندگی کنیم آرامش بیشتری داشته باشیم بتوانیم باورهای هم جهت با خواسته هایمان را بسازیم و در این کار قوی شویم و البته که استارت آن از این جا شروع شد من خودم متوجه نبودم ممنونم که یادآوری کردید و این تمرینی عالی برای من شد که اینگونه بتوانم باورهای به درد نخور را پیدا کنم و تغییر دهم ممنونم استاد عزیز ان شاالله در آینده خبرهای زیبایی از تغییر در زندگی خودم و ایجاد شغل مورد علاقه خودم برایتان خواهم فرستاد باز هم ممنونم از شما و خانم شایسته بسیار عزیز و مهربان که سریال زیبای زندگی در بهشت را بیشتر مرهون زحمات ایشان هستیم باز هم متشکرم از این یادآوری و اینکه فهمیدم می توانمممم
استاد جان سلام ، واقعا عالیه که شما دست میزارید روی موضوعاتی که اصل رو بیان میکنه.
در مورد موضوع مطرح شده . من خدا رو شکر کردم که ذهنیت مخربی در مورد آمریکا نداشتم خیلی خیلی کم چندین بار از اخبار اونم به طور گذرا شنیده بودم که آمریکا خیلی کشت و کشتار هست اما هیچ موقع ذهنم رو در گیر نکردم .
زمانی که سفر به دور آمریکا رو دیدم واقعا لذت بردم و پیش فرضی نداشتم که آمریکا جای بدی هست و حالا بخوام بیام در فایلهای شما چیز متفاوتی رو ببینم
الان که دوران قبل زندگیم رو مرور می کنم در ذهنم
می بینم که آره من هم پیش فرض هایی رو در ذهنم داشتم در مورد خدا و قیامت . در مورد پولدارها . می بینم که چقدر بدون آگاهی این مسائل رو در زندگیم قبول کرده بودم . و من اصلا فکر نمی کردم که غیر از این باشه .
از زمانی که با فایلهای شما و آگاهی هایی که شما به من دادید آشنا شدم به شدت احساس قدرت عجیبی می کنم . از اینکه از اینجای زندگیم آگاهانه می تونم جلوی پیش فرض های ذهنیم رو بگیرم و نگذارم که هر کس و نا کسی ویروس هایی رو در ذهن من انتشار دهند .
و این کار جز کنترل ورودی های ذهنم میسر نمی شود
با دیدن سریال زندگی در بهشت و توجه صد درصد به نکات مثبت . خیلی ذهنم به سمت زیبایی ها و مثبتها هدایت شده . الان که اسم آمریکا میاد . اگر هم دیگران پیش فرض های ذهنی بدی داشته باشند . با شنیدن اسم آمریکا تمام زیبایی های آمریکا به یاد من میاد . تمام ذهنیت هایی که شما با سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا در ذهن من کاشتید . و خوشحالم که از این به بعد افسار ذهنم رو در دست دارم . و هر پیش فرضی رو به ذهنم وارد نمی کنم .
سلام به استاد نازنینم، خانوم شایسته عزیزم و تمامی دوستان سایت
قبل از اینکه درباره دیدگاه های قبل و بعد از دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا بنویسم، میخوام به یه درس خیلی بزرگی که از دیدن این سریال ها گرفتم و زندگیم رو متحول کرد صحبت کنم. اونم اینه که به بودن فراوانی و نعمت باور پیدا کردم. قبلا صرفا فقط حرفی تو ذهنم بود، ولی به باور نرسیده بود، ولی با دیدن سریال ها، برام انقدر عادی شد که با سیلی از نعمت ها در زندگیم روبرو شدم. میخوام تیتر این بخش از زندگیم و این بخش از آموزه ها رو بزارم:
غمِ روزی مخور بَرهَم مَزَن اوراق دفتر را
که قبل از طِفل ایزَد پُر کُنَد پستان مادر را
اکثر ماها پیش زمینه ای که از آمریکا داشتیم، و وقتی اسمش رو میشنیدیم، یاد فیلمای اکشن آمریکایی میفتیم. خود من، یاد تفنگ و بزن بزن میفتادم، این که چقدر آدم کشتن و سرقت و… تو آمریکا «عادیه» توجه کنید که انقدر متوهم شده بودم با دیدن اون وروردی ها که میگفتم «عادیه» این چیزا، با اینکه حتی یک بار هم به اون کشور نرفته بودم. میخوام بگم تا این حد ورودی های منفی میتونن رومون تاثیر منفی بزارن که یه توهم بزرگ در ما شکل بگیره. از تلویزیون که فقط اینها رو دیده بودم، از مردمی که به قول استاد تو جلسه ۶ قدم یک گفتن: افرادی که راجع به مهاجرت و مردم یک کشور نظر میدن، دنبال جمع کردن اطلاعات نباشید، چون تو ۹۹ درصد مواقع اون افراد که این اطلاعات رو مینویسن خودشون هییییچ کاری تو زندگیشون نکردن و هیچ موفقیتی کسب نکردن، و با اینکار فقط داریم ورودی منفی دریافت میکنیم و تاکید کردید که اگر هم باورهای مناسب در رابطه با مهاجرت و اینها بسازیم، بازم اون اطلاعات و ورودی ها دارن کار خودشون رو میکنن:)
ولی امان امان از وقتی که این دوتا سریال شروع شدن، مخصوصا سریال زندگی در بهشت، اصلا در من غوغا شد. اولش چیزی که میدیدم رو نمیتونستم باور کنم، بابا این چیههه، مگه میشه. ذهنم تمیز داشت تشنج میکرد انگار، ولی چون رو خودم کار کرده بودم تونستم کم کم شلش کنم و بپذیرم که تمام وروذی هایی که از قبل گرفتم غلط و منفی بودن و یاد گرفتم بریزمشون دور و باورهای جدید رو بجاش بزارم. و وقتی تصمیم گرفتم نسبت به باورهای گذشتم رها بشم و آنچه رو که میبینم رو باور کنم، نعمت پشت نعمت وارد زندگیم شد، درامدم دو برابر شد، چقدر روابطم کیفیتش بیشتر شد. ((من یاد گرفتم احساساتم رو به زبون بیارم)) اوایل سریال وقتی میدیدم استاد به خانوم شایسته میگن عاشقتم، مو به تنم سیخ میشد. چون بلد نبودم ابراز احساسات کنم، با اینکه تو فایلها بارها گفته شده بود، اما به چشم ندیده بودم تا باور کنم. برام عادی نبود اصلا. الان که سریال ها تموم شدن، تازه میفهمم که چقدر از رفتارهای استاد تو پوست و گوشت و استخون من رفته. میبینم بعد از هرکاری دارم ناخودآگاه سپاسگزاری میکنم، ناخوداگاه بیشتر از کلمات عاشقتم و دوست دارم استفاده میکنم، چیزی که طی چند سال پیش هرکسی که از این کلمات استفاده میکرد رو نمیتونستم درک کنم:)
شاید تو چشم خیلی ها این سریال تنها یک فیلم برداری ساده از اطراف شهرهای امریکا باشه و ساده ازش بگذرن، اما برای من و اون بچه هایی از سایت که واقعا دارن رو خودشون کار میکنن واااااقعا سریال زندگی در «بهشت» بود. واقعا بهشت بود برامون. ما به بهشت نگاه کردیم و برای خودمون داشتیم بهشت میساختیم، شاید حتی اگاه نبودیم ازش ولی بهشت داشت ساخته میشد. الان دیدگاهم نسبت به کشور امریکا زیر و رو شده، حتی باورم نمیشه قبلا چنین باورهایی داشتم نسبت به امریکا، چقدر عشق تو امریکا هست، چقدر مردم با هم دوستن، چقدر عاشقن، چقدر مثبت و سپاسگزارن. چقدر امریکا زیبااااست خدای من. وقتی میدیدم چقدر عاشقانه با شما هم صحبت میشن و تجربیاتشون رو در اختیارتون قرار میدن، با صبر به سوالاتتون پاسخ میدن، والا دهنم وا مونده بود. مردم امریکا سراسر قلب هستن:) الان این باوریه که دارم، و چقدر بهم قدرت میده.
یکی دیگه از بارز ترین درس هایی که از شما گرفتم تو این سریال ها این بود که فهمیدم، شیطان (من ذهنی) من رو از درویشی میترسونه، و ما بخیل و خسیس میشیم، و فراموش میکنیم که خدا از جنس فراوانیه، اگه در مرکز ما خدا و فراوانی باشه، ترس نداریم، و ایمان داریم، که مثل افتاب بی نهایتیم، و هر لحظه میتابیم. و به چشم ایمان شما رو دیدم، و فراوانی ها رو در زندگیتون دیدم، و اونجا بود که یکی از ترسام از بین رفت.
اینکه استاد بدون هیچ انتظاری به همه چیز و همه کس عشق میورزیدن تو فایل های سریالی، برام بینهایت درس زندگی داشت و من رو تغییر داد، اینکه استاد بی قید و شرط عشق میورزن، حتی از عشق ورزیدن به مرغ و خروس هاشون نهایت لذت رو میبرن، اینکه درونشون مثل یک بچه لطیفه، دقیقا مثل خودم که گاهی لوس میشم و بچگونه حرف میزنم. یاد گرفتم از گل و گیاه گرفته، از حیوانات گرفته تا انسانها، فقط عشق بورزم و از بودن همه چیز لذت ببرم.
یه درس دیگه که از این سریال ها گرفتم این بود: تا تغییر نکنم و مثل یک بچه ابریشمی نشم، وارد ملکوت خداوند نمیشم
از دیدن استاد و خانوم شایسته تو سریال فهمیدم که عشق صبوره، عشق مهربانه، عشق حسود یا لاف زن، یا متکبر یا خشن نیست. بر راه خودش اصرار نمی ورزه، کج خلق و زود رنج نیست، از اعمال پست و شیطنت آمیز شاد نمیشه، بلکه از حقیقت شاد میشه. به همه چیز امیدواره، همه چیز رو تحسین می کنه.
عشق هیچ پایانی نداره.
از اصل چو حورزاد باشیم
شاید که همیشه شاد باشیم
استاد شما تو سریال زندگی در بهشت به من فهموندید که چون ما از اصل، جنس خدا یا زندگی هستیم، شایسته ست، سزاواریم، که همیشه شادی بیسبب داشته باشیم. شادی ذات اصلی ماست. ما باید شاد باشیم. به من یاد دادید که مسئولیّت من اینه که همیشه شاد باشم.
شادی بیسبب ست، همهٔ ما شایستهٔ شادی زندگی هستیم نه به این دلیل که کارخاصّی انجام دادیم، بلکه بخاطر اینکه از اصل از جنس خدا هستیم.
درس دیگه ای که از استاد و خانوم شایسته تو این سریال گرفتم، توانایی حل کردن مسئله و رفتن در دل ترس ها بود، که از عزت نفس بالا نشات میگیره. یاد گرفتم که تضادها اونقدر ارزشمند هستن و باعث پیشرفتن که قبلا حتی فکرش رو هم نمیکردم یک روز به این دیدگاه برسم و به جایی برسم که حتی با تضادها هم به صلح برسم. یاد گرفتم باورها فقط اونطوری که ما فکر میکنیم ساخته نمیشن، بلکه تو دل تضادها هم میتونیم با خالی کردن ذهن و کمک گرفتن از الهامات برای حل کردن اون مسائل به باورهای بهتری برسیم.
این درسها در وجود من رخنه کردن و همیشه همراه من هستن، اگه به مسئله ای بر بخورم، از رفتارهای شما کمک میگیرم. چون ایمانی که همیشگی بود رو به عین دیدم و هزاران هزار نعمت وارد زندگیم شد.
استاد خیلی عاشقتونم، خیلی میبوسمتون، و به وجودتون افتخار میکنم. عشقم نسبت به خدا، نسبت به شما و اطرافم بی نهایته. این عشق بی نهایتی که در من به وجود اومده رو مدیون شما و خداوند هستم، دستاتون رو میبوسم❤️عاشقتونم
با سلام خدمت استاد عزیزم و همسر گلشون خانوم شایسته…و دوستان عزیز …
راستشو بخوای من قبل تماشای همه ی سریال های زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا من با کشور امریکا و مردمش اصن خوب بودم باهاشون حال میکردم حس خوبی بهشون داشتم…
بعد اینکه من سفر به دور امریکا رو تماشا کردم تایید حس قبل خودم شد و بهتر مردمشونو شناختم که واقعا چقد شادن و واقعا گروهی و جمعی چه فرکانسهای عالی به جهان میفرستند و نتیجه اش هم که داریم تماشا میکنیم واقعا جا داره با دید عمیق تری به کشور امریکا و سایر کشورها بیندازیم و تفاوت و زمین تا اسمون میبینیم ...ازاد و رها واقعا بی فرم و غالب…چقد من لذت میبرم که چقد مردمان عالی هستند…من از خدای توانمند خودم میخوام تا هدایت کنه همان طور که سلیمان و موسی رو هدایت کرد و بینهایت ثروت و ارامش را بهشون داد و دریافتش کردند.متشکرم.
سلام استاد عزیز و خانم شایسته گرامی .بابت اینکه برای تغییر هموطنانتون وقت میذارین و عاشقانه کار می کنین ازتون تشکر میکنم.
در موردقسمت اول: دیدگاه قبل من در مورد امریکا این بود که اونا اصلا احساس ندارن ،همیشه اونجا قتل انجام میشه و هیچ دینی ندارن. انسانیتی وجود نداره، همه چیزشون حتی نفس کشیدنشون تحت کنترل دولته. اینکه مردم امریکا انسان های خشکی هستن و هر کس بفکر خودشه. مردم امریکا کل فکرشون مسائل جنسیه و از آزادیای جنسی که دارن سوء استفاده میکنن و افراد خانواده در حال خیانت به هم هستن و اصلا زندگی مشترک معنا نداره. اینکه در این کشور مسلمونا بیچارن و ایرانیا به بدبختی زندگی میکنن.نژاد پرستن و غیر چشم آبی ها بقیه بیچارن.امنیت هم که اصلا دید مثبتی بهش نداشتم. در مورد طبیعت چون توی فیلما و مستندات دیده بودم از طبیعت خوشم میومد و لذت میبردم. و اینکه اونجا دزدی زیاد میشه و روابط انسانی وجود نداره. به طور کلی اصلا دید مثبتی به مردم امریکا نداشتم.
قسمت دوم: من چون دهه شصتی هستم بیشتر به دلیل اخبار تلویزیون و حرفای مسئولین که می شنیدیم، چیزایی که تو کتابای تاریخ توی مدرسه میخوندیم،چیزایی که توی مراسم مذهبی بهمون میگفتن، این نگرش رو توی ما بوجود آورده بود. توی مدارس هر مراسمی بود روز دانش آموز ،دهه فجر و .. هر جشنی داشتیم اولین حرف این بود که کشورای دیگه رو با شعار مورد عنایت قرار میدادیم و میگفتن انقد داد بزنین که صداتون امریکا برسه!!!!!
به طور کلی تلویزیون، کتاب ها، فضای جامعه هر چی میدیدیم و میشنیدیم بدی های امریکا بود. حرفای مسئولین، روحانیت ،معلما و دبیران و … همه در مورد این بود هر کی تو امریکاست گشنه و بدبخته. چون اونجا دین ندارن و به هیچی معتقد نیستن.
قسمت سوم: سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت کلا باورای منو در مورد امریکا شخم زد. اینکه چقد امنیت وجود داره این همه وسیله چند روز میاد دم در خونه و کسی بر نمیداره. در این مورد یکی از دوستام هفته پیش تعریف میکرد رفته روستاشون کمک پدر بزرگش. رفته از باغ برای گوسفندا علوفه بیاره. ظهر میرسه در خونه پدر بزرگش میره داخل.پدر بزرگش میگه علوفه ها کو؟ رفیق ما میگه آوردم دم دره حیاطه. پدر بزرگش میگه بدو برو زود بیار تو حیاط الان نماز تموم میشه مردم از مسجد میان برمیدارن میبرن!!!! اینکه چقد انسانیت وجود داره و بی دریغ به هم کمک میکنن. زمانی که شما توی معب یوتا موتورتون پنچر شده بود گروه موتورسواری دکترا خودشون براتون پنچری گرفتن. یا همسایتون لری که شما خبر ندارین میاد مسائل رو حل میکنه. یا وقتی شب بنزین جت اسکی تموم شد چند گروه برای شما بنزین اوردن و جون شما براشون مهم بود.
اینکه چقد مسئولیت پذیرن و هر کس هرکاری رو به بهترین شکل انجام میده. تو ایران من به این تضاد برخوردم ماشینمو بردم نمایندگی برای گارانتی یه قطعه ای ازش دزدین که گارانتی قبول نمیکنه و توی بازار هم قیمتش چند برابره. همونجا با خودم گفتم همون کسانی که خریداتون رو میارن و شما نیستین مثل وسایل تراکتور و … براحتی میتونن بیان خونه لوازمو بردارن برن یا حتی یه دونه تخم مرغ بردارن برن. که این مسئولیت پذیریشون و امنیت بالای اونجا رو نشون میده.
یا قوانین رانندگی که اونجا به بهترین شکل رعایت میشه.
بنیان خانواده و رابطه تو خانواده دوستتون با همسرش hope و روابطشون با بچه هاشون چقدر عالی بود. چقدر بچه هاشون رو مسئولیت پذیر تربیت کردن. یا رابطه اون اقای ایرانی با همسرش که خانم معلم بود چقدر دیدنی و لذت بخش بود. و گل سر سبدش رابطه رویایی شما با مریم خانوم که الگوی ما هستین.
در رابطه با سبک زندگی مون که خیلی تغییر کرد.دیگه چند ساله نه اخبار نه سریال تلویزیون نه هیچی فقط هر شب یکی سریال زندگی در بهشت، قبلا سفر به دور امریکا و قبلش هم فایل های رایگان زندگی منو و همسرمو متحول کرد.چقدر رابطه ما عالی تر شده و این از معجزه دیدن فایل های زندگی شماست. و اینکه هر وقت دلمون میگیره یا از چیزی ناراحتیم اولین کار دیدن فایل های زندگی در بهشت هست.
اینکه اصلا نژاد پرستی به اون غلظتی که بما گفتن وجود نداره و شما 60 درصد امریکا رو گشتین ما خشونتی ندیدیم. همش لبخند به دوربین بود و ابراز احساسات.
آزادی مذهبی که اصلا باورم نمیشه که اون همه دین و مذهب انقد راحت باهم کنار بیان. ما دو فرقه اصلی شیعه و اهل تسنن داریم هر کدوم میخوان ثابت کنن ما بهتریم.
در مورد کسب و کار چقدر راحت کسب و کار ایجاد میشه و قوانین دست و پاگیری وجود نداره. ر ایده ای رو میتونن اجرا کنن و خدمات بدن.
تغییر مهم دیگه توی زندگی من اینکه در مورد اینده نگران نیستم. بقول شما یکی یکی i wish ها رو دارم بهشون میرسم تا اون حرص و طمع رو توی وجودم کم کنم و نگرانیم نسبت به آینده نداشته باشم.
در آخر استاد عزیزم از شما و خانم شایسته یک دنیا ممنونم واقعا متشکرم خدا خیر و برکتش رو به زندگیتون بده.
سلام خدمت استاد بزرگوار آقای عباسمنش
متشکرم از خداوند بزرگ که با تضادهای پیش آمده در زندیگم باعث شد من با شما آشنا بشم و متشکرم از شما به این خاطر که باعث شدید خیلی چیزها را یاد بگیرم و به آنها توجه کنم ، علی الخصوص خود خدایی که شما را به من نشان داد و این مهمترین قسمت بود که من با شما خدا را بهتر و درست شناختم .
در مورد سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا که همه قسمتهاش درس و آموزشه ، همه آن زیبایی ها ، آرامشها ، آموزشها و… .
من میخواهم این موضوع را از تجربه ای که خودم داشته ام برای شما و دوستان توضیح دهم .
در سال ۱۳۹۶ که تعطیلات نوروزی بود من و همسرم یک مسافرت عالی به شهر آنتالیا ترکیه داشتیم .
از اونجایی که من آدمی هستم که بدون برنامه ریزی از قبل تعیین شده تصمیم به مسافرت میگیرم و سریع اقدام میکنم و همیشه هم خوش میگذره (البته اقدام مسافرتهای داخلی خیلی سریع هستند )تقریبا سه ماه قبل از سال ۹۶ من یهو به سرم زد که برای اولین بار به یک مسافرت خارجی بروم . اون روزها اسم آنتالیا را به عنوان یک شهر توریستی خوب زیاد شنیده بودم و از اونجایی که میدونستم خیلی خوب هست و خوش میگذره همون روز چند آگهی تورهای مسافرتی را بررسی کردم و با یکی از اونها تماس گرفتم ( با اون که فکر میکردم مبلغش بهتره ) و دیدم من امکان اینکه یکجا مبلغ تور را پرداخت کنم ندارم ، به همین خاطر این موضوع را به مدیر تور اعلام کردم و ایشون به من گفت که میتوانی مبلغ را در سه قسط تا قبل از مسافرت پرداخت کنی و خدا را شکر این موضوع حل شد .
قبل از اینکه من و همسرم به مسافرت بریم بچه هامون رو بردیم منزل پدر همسرم و دو روز اونجا بودیم تا روز رفتن برسه . در این دو روز چون تعطیلات عید هم بود فامیل نزدیک که به منزل پدر همسرم میامدند و متوجه رفتن ما میشدند شروع میکردند به نصیحت در این موارد که مراقب باشید ، اونجا مردم عصبانی داره و همه دزدند و مراقب پول و مدارکتون باشید و … و از این قبیل صحبتها و جالب این بود که تمام افرادی که این نصیحتها را به ما میکردند تا به حال حتی شمال خودمون هم نرفته بودند چه برسد به اینکه خارج از کشور رفته باشند .
شخصیت من به این گونه بود که تقریبا هیچ وقت موقع رفتن به مسافرت به مشکلاتی که شاید پیش بیاد فکر نمیکردم و فقط به لذت بردن فکر میکردم و اینکه این دفعه چون زمان داشتم در مورد همه چیز هتل و خدماتش و چه تفریحاتی که توی اون کشور میتونستیم داشته باشیم کلی از تو اینترنت تحقیق کرده بودم و کلی ذوق داشتم که زودتر برم و ببینم و تجربه کنم .
کل اطلاعات من قبل از این سفر به عکسهایی که پدرم از سفرش به استانبول داشت که زمان کودکی ام بود و توی اون عکسها یک شهر قدیمی و لنجهای قدیمی و سرچ در اینتر نت قبل از مسافرتم ختم میشدو اطلاع دیگری نداشتم .
خلاصه با این اطلاعات و حرفهایی که شنیده بودم راهی مسافرت شدیم .
بعد از اینکه هواپیما از فرودگاه بلند شد چون نیمه شب بود من به چراغهایی که روی زمین بود دقت میکردم . بعد از مرز هوایی ایران نحوه قرار گرفتن چراغها بسیار مرتب و چراغها پر نورتر بودند و این اولین موضوع جذاب برای من بود .
بعد از ورود به فرودگاه آنتالیا لیدرها آمدند و مسافران را به هتلهای خودشان تحویل دادند و به هتل رفتیم . رزروشن هتل یک جوان ترک بسیار با ادب و خوش رو بود که به ما خوش آمد گفت و از ما در مورد اینکه اتاقمان رو به استخر یا کوه باشد سئوال کرد و ما را به اتاقمان راهنمایی کردند.
نکاتی که در طول یک هفته مسافرت من و همسرم برایم بسیار جذاب بود اینها بودند
در کل زمان مسافرت با ما بسیار با ادب و احترام برخورد شد
کارکنان هتل بسیار مبادی آداب بودند و پوششی بسیار شیک و تمیز داشتند
هر روز اتاقها را بدون اینکه نظم چیدمان وسایل ما به هم بخورد تمیز میکردند و بسیار امانت دار بودند ، حتی من پول در اتاق گذاشتم و با همسرم به خرید رفتیم و برگشتیم و دیدم به قسمت پولها اصلا دست خورده نشده
فضای شهر بسیار تمیز بود . از سطل آشغالهایی که بسیار تمیز بودند و حتی بو نمیدادند گرفته تا ماشینهای سبک و سنگینی که بسیار تمیز بودند و هیچ گونه آلودگی نداشتند و حتی پمپ بنزینهایی که بسیار تمیز بود
ساحل بسیار تمیز و آرام دریا با آبی بسیار صاف که تا دهها متر میشد حتی کف دریا را دید
مردمی آرام و شاد با لبخند در هر ساعتی از روز که ما دیدیم
سگهای ولگرد شهر که همگی پلاک تزریق واکسن هایشان را داشتند و به خاطر تمیزی شهر آنها هم بسیار تمیز و زیبا بودند و حتی سگ ولگردی را دیدم که با مردم پشت چراغ قرمز توقف میکرد و با مردم از چراغ سبز عابر رد میشد
ظرفهای غذا و آب که توسط کسبه جلوی در مغازه ها برای سگها و پرندگان گذاشته شده بود تا این حیوانات سراغ زباله ها نروند
طبیعت بسیار زیبا از کوه و جنگل و دریا و هوای عالی که در کمتر سه چهار دقیقه باران سیل آسا می آمد و حتی کمی آب در خیابانها باقی نمی ماند و شهر در چند دقیقه کامل شسته میشد و تمیزتر از قبل میشد
احساس امنیت فوق العاده ای در شهر وجود داشت و همه مشغول به انجام کارهای خودشان بودند
یادم میاد به یک سرویس بهداشتی در یک پارک رفتم که اونجا خانمی بود که مسئول نظافت آنجا بود . داخل و بیرون آن سرویس بهداشتی آنقدر گلدان با گلهای زیبا و خوش بو بود که سرویس بوی گلخانه میداد
و خیلی چیزهای دیگر که عالی بود و احساس فوق العاده ای به من میداد و تمام اینها بر خلاف تمامی حرفهایی بود که فامیل در مورد آنجا به من و همسرم گفته بودند
استادم ، تمامی این حرفها برای این بود که بگویم اگر شما میگوئید که سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا چه تغییراتی در پیش فرضهای ذهنی شما ایجاد کرد ، میگویم تفاوت دانسته های قبلی از کودکی تا حال و از این دو سریال به بعد فاصله ای از زمین تا آسمان است و من با تک تک سلولهای بدنم این موضوع را درک میکنم به واسطه تجربه سفر به ترکیه .
من از شما بسیار سپاسگذارم به خاطر اینکه باعث شدید آن خاطرات شیرین برایم دوباره تکرار شود و دستی از دستان خدا شدید تا باز هم به روشی دیگر احساسی عالی را تجربه کنم .
سپاسگذارم . ارادتمند شما مجید تاسی پی .
سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان عزیزم من تقریبا شش ماه هست با سایت شما آشنا شدم و شما نمی دانید که این برنامه ها و چقدر روی من زندگی روزانه و ذهنیت من اثر گذاشته من زمانیکه سریال زندگی در بهشت رو دنبال کردم به طور باور نکردنی مسیر زندگی روزانه من رو عوض کرده مخصوصا زمانیکه فایل ۱۷۳ رو دیدم باور کردنی نبود که یه جامعه میتونه این قدر آزاد و شاد باشه اون خانمهایی که با لباسهای کوتاه میرقصیدن رو با ناباوری تماشا میکردم و البته چقدر اونها رو تحسین کردم من هم مثل شما در سال اول جنگ به دنیا اومدم و تمام کودکی خودم رو با شعارهای سر صف مدرسه که مرگ بر این بود و مرگ بر اون بود گذشت باورهای بد شکل گرفته از دوران کودکی حتی این انگیزه رو در من ایجاد نکرد که بخوام هرگز از جغرافیای آمریکا بدونم و الان که این فیلمها رو میبینم واقعا دلم میخواست من هم میتونستم در اون کشور زندگی کنم مهر و محبت مردم رو به وضوح میشه حس کرد در کنار ساحل در صلح بودن افراد برهنه رو میتونم حس کنم هیچ احساس گناهی و هیچ سنگینی و ترس از خداوند رو نمیشه در اون آدمها دید هنوز هم پدر من بر این باور هست که عبادت کردن در اونجا و در واقع در سرزمین کفر مقبول نیست و آنها اهل دنیا هستند و از آخرت چیزی نمی دانند و البته به طبع روی ما هم اثر گذاشته با اینکه عوض کردن باورها بسیار سخت هست ودر واقع مثل پوست انداختن مار می مونه که درد داره ولی من دارم تمام سعییم رو میکنم که از این گودال مبهمی که در اون هستم بیرون بیام و با تمام وجودم دارم تلاش میکنم به آینده امیدوارم و حتی اگر برای خودم کمی دیر باشه حداقل میتونم فرزندانم رو مانند خودم در بی خبری نگه ندارم مرسی از خداوند که شما رو سر راه من قرار داد
باسلام خدمت استادعزیزومریم جان واقعاشایسته. خوشحالم که برای اولین باره که دارم توی فایل جایزه دارشرکت میکنم وبهترین جایزه برای من هم فرکانس شدن بایه عالمه انسان خوب وپرانرژیه. منم مثل خیلی ازهم نسلیام به خاطر اخباربسیاروحشتناکی که بیشتروبیشترازرسانه هاواخباربه دستم میرسید، امریکا رو خیلی کشورناامن وپرازپلیدی وکثیفی متصوربودم. چون هیچکدوم ازاقوام نزدیکمون هم ساکن این کشورنبودن ولی بادیدن سریال زندگی دربهشت وچندتاازفایلای سفربه دورامریکا تازه فهمیدم چقدرفراوانی وزیبایی وامنیت وکیفیت وجودداره. تازه به فکرفرورفتم که چی باعث شده. که یه کشوراینقدرغرق در نعمت ورحمت خداوندی باشن که جواب سوالاتمم هم درتوضیحات خوداین دوتاسریال که استادتوضیح میدادن پیدامیکردم. اینهمه روحیه شکرگزاری وشادی دلیل اصلی دریافت اینهمه نعمته. وواقعا ازتون ممنون بابت نشراینهمه آگاهی. بیش ازپیش بدرخشید. علت اصلی نوشتن کامنتم این بودکه به گنجینه بودن این کامنتا کاملا پی بردم. حال بدم باخوندنه کامنتای هم فرکانسیام خیلی عالی شده وبه شکرانه این حس وتحسین دوستانم منم توی گذاستن کامنت مشارکت کردم. موفق وسلامت باشین
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم مریم بانو مهربانم و تمام بچه های خانواده بزرگ عباسمنش
استاد عزیز من تقریباً یازده سال پیش زمانی که بسیار سریال خارجی در ایران محدود بود و عده کمی دسترسی به سریال های خارجی داشتند من برای تقویت زبانم سریال نگاه می کردم.آن وقتها ختی فروشنده این سریالها در مشهد به من می گفت تو کل مشتری های ما تو تنها درخواست کننده این سریال ها هستی و خیلی از این سریال را دیگران نمی شناختند.سریال های که می دیدم کمدی بودن و خنده دار به همین دلیل ذهن من نسبت به آمریکا از بقیه جامعه خیلی بهتر بود.می دانستم که کشور خیلی قدرتمندی هست و تولید ناخالص داخلی خیلی بالایی با اختلاف نسبت به سایر کشور ها دارد.همچنین می دانستم که آزادی بیان و روابط خیلی محترم شمرده می شود.کلاً می دانستم که از آب و هوا و …. عالی و متنوع هست.اما موضوعی که هست اینه که شما هم چون داخل فرکانس درست هستید خیلی بهتر از بقیه به شرایط و افراد عالی برخورد می کنید.بیایید همگی با هم یه مثال را ببینیم.من در سریال house of cards یا خانه پوشالی که درباره زندگی در واشنگتن هست را با سریال سفر به دور امریکا یا قسمت ۱۸ و ۷ سریال تمرکز بر نکات مثبت را مقایسه می کنم.من برداشتم از واشنگتن یک شهر تاریک با آدم های بسیار زرنگ و سیاستمدار و حیله گر بود که حتی به خودشان نیز رحم نمی کنند.حتی در این سریال هم بارها گفته شد که اینجا واشنگتن هست کسی برای کسی کاری نمی کند.حالا بیاییم با هم ببینیم که شما چطور به یک شهر زیبا با آدم های بسیار خوب رفتید در یک هتل بسیار شیک و عالی نزدیک به سفارت که همه آدم های سفارت تلاش کردند که کار شما را انجام دهند یا راننده افغانستانی مهربانی که با عشق از ایران صحبت می کرد و شما را به فرودگاه رساند.من در واقع همیشه می دانستم که آمریکا بهشت خدا بر روی زمین است اما باور مخربی که داشتم این بود من که به آنجا نمی توانم بروم .یا آنجا افراد خیلی خاصی را راه می دهند که قطعاً شانس به در خانه من نمی زند که من را هم راه بدهند.به همین دلیل گفتم می روم و آلمانی یاد می گیرم و بعد از اینکه چند سال در وقت سفارت آلمان ماندم و موفق بشوم به آلمان مهاجرت کنم با سختی از آلمان به آمریکا مهاجرت می کنم.این در واقع روش و نقشه من بود برای مهاجرت .علی رغم اینکه یک سال به سختی زبان آلمانی یاد گرفتم اما همیشه دلم پیش آمریکا بود.تا اینکه با شما و نحوه زندگی شما در سریال زندگی در بهشت و رفتن شما به آمریکا که هنوزم برایم بیشتر شبیه به یک معجزه هست، آشنا شدم.یادگیری زبان آلمانی را کنار گذاشتم و گفتم به لطف خدا و آموزه های استاد من هم با همین زبان انگلیسی که یاد گرفتم می خواهم مستقیم وارد آمریکا شوم و به کشور دیگری فکر نمی کنم.مورد دیگری که بسیار برای من جالب بود این هست که استاد مردم امریکا بسیار با خودشان در صلح هستند و به خودشان برچسب نمی زنند.در قسمت قبل دیدیم که خانم ها و آقایانی که سن پدر و مادرهای ما را دارند با لباس ورزشی و راحت می رقصند، شادی می کنند و از هیچ دوربینی فرار نمی کنند.در صورتی که خیلی از افراد در ایران به خاطر نگاه دیگران هیچوقت احساسات خود را بروز نمی دهند.مورد دیگری که من از شما فهمیدم این هست که بوروکراسی اداری در آمریکا بر خلاف ایران چقدر راحت هست و کلاً آنها نگاه مثبت به انسان ها دارند مگر اینکه خلاف آن اثبات شود.و همیشه سعی می کنند انسان ها را درست بدانند.چیزی که حتی در سریال های امریکایی مثل boston legal بر خلاف آن نشان داده می شود.مورد دیگری که من در سریال زندگی در بهشت دیدم این هست که انسان ها خیلی راحت تر می توانند خانه های بزرگ و عالی نسبت به دیگر کشور ها داشته باشند چون که آمریکا کشور بزرگی هست.نمونه آن همان خانه هشت خوابه زیبایی بود که شما چند وقت پیش فروختید.در کل استاد نگرشم نسبط به آمریکا خوب بود اما آمریکا سریال زندگی دربهشت و دور امریکا خیلی قشنگتر و زیباتر از بقیه سریال ها هست.و اگر استاد واقعا تلویزیون آمریکا سریال زندگی در بهشت و دور امریکا را ببیند حتما چندتا جایزه emmy امی می دهد.عاشقتونم امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید شاگرد همیشگی شما علی
سلام استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز.اول سپاس فراوان بابت این سریالای خوب و عالی که کمک میکنه باور کنیم همچین دنیای زیبایی هم وجود داره.
راستش زیاد اهل کامنت گذاشتن نیستم الان فقط چون استاد گفت میخوام کتاب بنویسم اومدم واسه کامنت گذاشتن که شاید بدردتون بخوره و منم دستی باشم توی گسترش جهان.
من از اول دیدگاه خیلی بدی و وحشتناکی نداشتم نسبت به آمریکا ولی خب با توجه به اینکه تو فضاهای مذهبی و سیاسی زیاد بودم نگاه چندان مثبتی هم نداشتم.اگه دیگاه منفی وجود داشته نسبت به یه قشر خاص مثل آمریکایی ها تنها نبوده نسبت به کل آدما بوده و این بیشتر علتش تجربیات والدین و نزدیکان و البته رسانه های ایران بوده و راستش الان که میخوام فکر کنم ببینم قبلا چه دیدگاهی منفی قبلا داشتم اصلا یادم نمیاد.اینقد که سریال سفرنامه و زندگی در بهشت رو با علاقه دیدم و دیدگاهم عوض شده که دیگه دیدگاه ها منفی رو یادم نمیاد.اینطوری هم دیدگاه میتونه عوض بشه و تا الان نمیدونستم الان فهمیدم XD
دیدگاه های مثبتم که از این دوتا سریال بوجود اومده رو میگم مخالف اونا احتمالا میشه دیدگاه های منفی گذشتم که یادم نمیاد داشتم یا نداشتم.الان که فقط چیزای خوب از آمریکا تو ذهنمه. :)
راجعبه طبیعت آمریکا متوجه شدم که چقد طبیعت وحشیش مثلا حیوونای وحشیش چقد با آدما رارطه بهتری دارن نسبت به ایران.اینجا مثلا حیوون میبینتت از دو کیلو متریت فرار میکنه اصلا نزدیکش نمیشه شد.میشه از این مسئله اینطور برداشت کرد که چقد انرژی های اونجا خوب و مثبته که روی طبیعت و حیوونا هم اثر گذاشته و حتی اونا هم در صلح ترن نسبت به اینجا.همین یه مورد اونقد جای فکر و نتیجه گیری داره که میتونه کلا دیدگاه یکی رو عوض کنه
روابط اجتماعی اونجا چقد راحت و دید مثبت نسبت به غریبه ها چقد زیاده یه غریبه راحت میتونه ارتباط بگیر با یکی اصلا اینجور چیزی فکر نمکردم وجود داشته باشه هیچجایی.هرکی هرطور دلش میخواد میگرده و رفتار میکنه بدون ترس از قضاوت شدن که تمسخر شدن یا هرچی.درسته آدم اگه شخصیت قوی داشته باشه از تمسخر و قضاوت دیگران نمیترسه ولی میخوام بگم چیزی که من از سریالا دیدم اصلا تمسخر و قضاوت وجود نداره که بخواد بابتش ترسی یا شجاعتی باشه.صورت مسئله کلا پاک شده.این خودش نشون میده که چقد اجتماع آمریکا حالش خوبه
صداقت و کیفیت کسب و کار که اصن کیییییف کردم.کسی که خدمات میخواد بده جوری کار میکنه که سعی میکنه اوکار بهترین کارش باشه اینو راحت میشه فهمید از راحت
نژاد پرستی رو اینقد تو ایران نسبت افغان ها و تنفر از عرب ها و تمسخر لر و ترک و حتی حتی حتی رفتاری که با یه بچه روستایی یا شهرستانی ایرانی میشه میبینم تو این سریال نمببینم اصلا.واقعا تنها چیزی که دیده میشه و حال و خوب و در صلح بودن همه با همه
و کلللللللی نکته مثبت دیگه که تو این سریالا دیدم که شمارشش زیاده
نکته مهمش اینه که خیلی از این دیدگاه ها و تجربه های خوب و اینکه اینقد همه چی سر حای خودش باشه رو من اصلا فکر نمیکردم وجود داشته باشه نه فقط تو آمریکا بلکه هر جای دیگه.یعنی دیدگاه های منفی نسبت به کل آدم های دینا بود نه فقط یه مردم خاصی مثل آمریکا ای هر جای دیگه.فکر میکردم چیزای منفی بین آدما تو همه جا هست و محدود به ایران یا آمریکا نمیشه.
کلا این سریال ها بهم نشون داد که همچین دنیای رویایی و ارمانی هم وجود داره و غیر ممکن نیست اینقد همه درست و سر جای خودش باشه
مرسی سپاس تشکر
امیدوارم مفید باشه
سلام به استاد عزیز و مهربان و حکیم و خانم شایسته زیبا و مهربان و حکیمه
در خصوص این فایل بسیار زیبای سریال زندگی در بهشت می نویسم که من قبل از آشنایی با شما و سایت بی نظیر عباس منش و قبل از آشنایی با آموزه های حیاتبخش شما مانند بقیه اصلاً نمی دانستم که باید ورودی های ذهنم را کنترل کنم و نباید هر چیزی را ببینم و هر چیزی را بشنوم نمی دانستم اطلاع نداشتم و اخبار صدا وسیما و سریال های صدا و سیما را می دیدم و زندگیم مانند بقیه بود و فکر می کردم که خوب این طبیعی است زندگی همه اینطور است روابط همه مثل من است و صد البته با توجه به این ورودی ها در خصوص کشور امریکا نظر خوبی نداشتم از نظر جغرافیایی چون من علاقه زیادی به علم جغرافیا دارم و تقریباً جغرافیای اکثر مناطق دنیا و کشورها را می شناسم و مطالعه کرده ام می دانستم طبیعت کشور امریکا زیبا هست حتی همان تگزاس و مکزیک باز در نوع خود زیبا و بی نظیر است اما در خصوص مردم با توجه به ورودی هایم این پیش فرض برایم ایجاد شده بود که مردم امریکا وحشی و یا به قول جمهوری اسلامی یانکی و نژادپرست هستند و سیاه پوستهای خودشان را هم قبول ندارند و آدمکش هستند و اسلحه هم که آزاد است هر کس را که خوششان نیاید فوری می کشندو ما آسیایی ها و به ویژه ایرانی ها را که اصلاً نه قبول دارند و نه دوست دارند و اصلاً خوششان نمی آید ما به کشورشان برویم .و به خاطر این پیش فرض هنگامی که فرزندانم برای تحصیل خواستند به خارج از ایران بروند با تمام قوا به آنها گفتم نباید به امریکا بروید و آنها را به کانادا سوق دادم با وجودی که رشته دخترم حقوق با گرایش مالکیت فکری بود و اصلاً مهد این گرایش کشور امریکا هست اما با نفوذی که روی آنها داشتم آنها را به کانادا سوق دادم چون من کانادا را خیلی دوست داشتم و این پیش فرض برای فرزندانم ایجاد شد که کانادا کشور بسیار خوب و زیبایی است و بعد از اینکه از آنها خواستم به کانادا بروند روی کانادا کار کردند و علاقمندتر هم شدند و با توجه به جلسه زیبای قرآنی در قدم چهارم (اگر اشتباه نکنم)در مورد سوره لیل چون تصدیق کردند زیبایی ها را خداوند هم به آسانی آنها را هدایت به زیبایی های بیشتر کرد در یکی از بهترین دانشگاههای کانادا پذیرش گرفتند و رفتند و تحصیل کردند و اقامت گرفتند و الان راضی هستند و طبق باورهای زیبایشان زندگیشان در آنجا زیباشد .
بعد از آشنایی با شما و با سایت بی نظیر عباس منش و البته که طبق آموزه هایی که از شما دریافت کردم هم در فایل های رایگان و هم در محصولات بی نظیر دستیابی عملی به رویاها و در عزت نفس و در دوره فوق العاده دوازده قدم من ابتدا ورودی هایم را کنترل کردم و به هیچ وجه تلویزیون جمهوری اسلامی را نگاه نمی کنم نه اخبا ر و نه هیچ برنامه و سریالی را نمی بینم .بعد از دیدن برنامه سفر به دور امریکا و همچنین سریال زیبای زندگی در بهشت (که من هر روز بی صبرانه منتظر قسمت های بعدی آن هستم )به ویژه قسمت هایی که از شهر تمپا و از مردمش فایل می گذارید دید و باور من کاملاً نسبت به مردم امریکا عوض شد و من می دیدم که چقدر این مردم شاد و سرحال هستند چقدر با خودشان در صلح هستند و خودشان هستند بدون هیچ گونه نقاب و به خاطر همین هم چقدر باور پذیر هستند و ما آنچه را که می بینیم واقعی است مانند ما نیستند که چند چهره داریم و متأسفانه چند جور هستیم واینکه چون با خودشان در صلحند چقدر دیگران را هم دوست دارند و البته بعد از آشنایی با شما من آدرس سایت عباس منش را و هم محصولاتی را که از سایت خریدم را البته با اصرار خودشان و ابراز علاقمندی خودشان فقط به فرزندانم دادم و نه به هیچکس دیگر حتی به همسرم هم ندادم چون بسیار منفی است و باورهای مرا هم نابود می کند آنها هم سفرنامه و سریال زندگی در بهشت و هم محصولات را با علاقه می بینندو ما با هم در مورد محصولات و هم فایل های سایت صحبت می کنیم و باورهای خود را تقویت می کنیم و طوری شده که روزهای تعطیل وقتی از آنها می پرسم مامان امروز کجا می روید مخصوصاً دختر کوچکم می گوید نمی دانم اما می دانم که هدایت می شویم خیلی خوشحال می شوم و خدا را بینهایت با سپاس می گویم که این محصولات چقدر تأثیر زیبا در زندگی آنها گذاشته است و چند روز پیش دختر بزرگم می گفت مامان من بعد از گرفتن شهروندی کانادا(الان اقامت دائم دارد)حتماً به امریکا خواهم رفت و من هم به او گفتم حتماً من هم خودم دوست دارم به امریکا بروم و چقدر این کشور از هر نظر عالی است و البته که حق دارد سرور دنیا باشدچون از هر جنبه عالی است .
از نظر بنیان خانواده من از ابتدا دید بدی نسبت به کشورهای غربی نداشتم چون مقدار اطلاعاتی که داشتم می دانستم که اگر ازدواج کرده اند شدیداً پای بند به خانواده هستند چون از نزدیک با بعضی از آنها (البته اروپایی بودند) در تماس بودم و می دیدم که اگر مرد خانواده برای کار چند سال به کشور دیگری برود به خانواده پایند می ماند و خیانت نمی کند در حالی که در کشور خودمان می شناسم افرادی را که این اصول را حفظ نمی کنند و به بهانه های مختلف که خودشان اسم شرع را روی آن می گذارند (و من نمی دانم این کلمه را از کجا آورده اند که در موقعیتهای مختلف و به بهانه های مختلف آن را استفاده می کنند) فوری به عناوین صیغه و یا چیزهای دیگر سراغ دیگری می روند
در خاتمه استاد عزیز من و دختران عزیزم باورهایمان نسبت به امریکا عوض شد از طریق ورودی های سالمی که از طریق شما و سایت زیبای شما دریافت کردیم پس ما می توانیم باورهایی را که هیج کمکی به ما نمی کند بازبینی کنیم و سعی در بهتر کردن آنها کنیم با دادن ورودی های خوب و به این وسیله بهتر زندگی کنیم آرامش بیشتری داشته باشیم بتوانیم باورهای هم جهت با خواسته هایمان را بسازیم و در این کار قوی شویم و البته که استارت آن از این جا شروع شد من خودم متوجه نبودم ممنونم که یادآوری کردید و این تمرینی عالی برای من شد که اینگونه بتوانم باورهای به درد نخور را پیدا کنم و تغییر دهم ممنونم استاد عزیز ان شاالله در آینده خبرهای زیبایی از تغییر در زندگی خودم و ایجاد شغل مورد علاقه خودم برایتان خواهم فرستاد باز هم ممنونم از شما و خانم شایسته بسیار عزیز و مهربان که سریال زیبای زندگی در بهشت را بیشتر مرهون زحمات ایشان هستیم باز هم متشکرم از این یادآوری و اینکه فهمیدم می توانمممم
خدا نگهدار
استاد جان سلام ، واقعا عالیه که شما دست میزارید روی موضوعاتی که اصل رو بیان میکنه.
در مورد موضوع مطرح شده . من خدا رو شکر کردم که ذهنیت مخربی در مورد آمریکا نداشتم خیلی خیلی کم چندین بار از اخبار اونم به طور گذرا شنیده بودم که آمریکا خیلی کشت و کشتار هست اما هیچ موقع ذهنم رو در گیر نکردم .
زمانی که سفر به دور آمریکا رو دیدم واقعا لذت بردم و پیش فرضی نداشتم که آمریکا جای بدی هست و حالا بخوام بیام در فایلهای شما چیز متفاوتی رو ببینم
الان که دوران قبل زندگیم رو مرور می کنم در ذهنم
می بینم که آره من هم پیش فرض هایی رو در ذهنم داشتم در مورد خدا و قیامت . در مورد پولدارها . می بینم که چقدر بدون آگاهی این مسائل رو در زندگیم قبول کرده بودم . و من اصلا فکر نمی کردم که غیر از این باشه .
از زمانی که با فایلهای شما و آگاهی هایی که شما به من دادید آشنا شدم به شدت احساس قدرت عجیبی می کنم . از اینکه از اینجای زندگیم آگاهانه می تونم جلوی پیش فرض های ذهنیم رو بگیرم و نگذارم که هر کس و نا کسی ویروس هایی رو در ذهن من انتشار دهند .
و این کار جز کنترل ورودی های ذهنم میسر نمی شود
با دیدن سریال زندگی در بهشت و توجه صد درصد به نکات مثبت . خیلی ذهنم به سمت زیبایی ها و مثبتها هدایت شده . الان که اسم آمریکا میاد . اگر هم دیگران پیش فرض های ذهنی بدی داشته باشند . با شنیدن اسم آمریکا تمام زیبایی های آمریکا به یاد من میاد . تمام ذهنیت هایی که شما با سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا در ذهن من کاشتید . و خوشحالم که از این به بعد افسار ذهنم رو در دست دارم . و هر پیش فرضی رو به ذهنم وارد نمی کنم .
به نام خداوند عشق و زیبایی
سلام به استاد نازنینم، خانوم شایسته عزیزم و تمامی دوستان سایت
قبل از اینکه درباره دیدگاه های قبل و بعد از دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا بنویسم، میخوام به یه درس خیلی بزرگی که از دیدن این سریال ها گرفتم و زندگیم رو متحول کرد صحبت کنم. اونم اینه که به بودن فراوانی و نعمت باور پیدا کردم. قبلا صرفا فقط حرفی تو ذهنم بود، ولی به باور نرسیده بود، ولی با دیدن سریال ها، برام انقدر عادی شد که با سیلی از نعمت ها در زندگیم روبرو شدم. میخوام تیتر این بخش از زندگیم و این بخش از آموزه ها رو بزارم:
غمِ روزی مخور بَرهَم مَزَن اوراق دفتر را
که قبل از طِفل ایزَد پُر کُنَد پستان مادر را
اکثر ماها پیش زمینه ای که از آمریکا داشتیم، و وقتی اسمش رو میشنیدیم، یاد فیلمای اکشن آمریکایی میفتیم. خود من، یاد تفنگ و بزن بزن میفتادم، این که چقدر آدم کشتن و سرقت و… تو آمریکا «عادیه» توجه کنید که انقدر متوهم شده بودم با دیدن اون وروردی ها که میگفتم «عادیه» این چیزا، با اینکه حتی یک بار هم به اون کشور نرفته بودم. میخوام بگم تا این حد ورودی های منفی میتونن رومون تاثیر منفی بزارن که یه توهم بزرگ در ما شکل بگیره. از تلویزیون که فقط اینها رو دیده بودم، از مردمی که به قول استاد تو جلسه ۶ قدم یک گفتن: افرادی که راجع به مهاجرت و مردم یک کشور نظر میدن، دنبال جمع کردن اطلاعات نباشید، چون تو ۹۹ درصد مواقع اون افراد که این اطلاعات رو مینویسن خودشون هییییچ کاری تو زندگیشون نکردن و هیچ موفقیتی کسب نکردن، و با اینکار فقط داریم ورودی منفی دریافت میکنیم و تاکید کردید که اگر هم باورهای مناسب در رابطه با مهاجرت و اینها بسازیم، بازم اون اطلاعات و ورودی ها دارن کار خودشون رو میکنن:)
ولی امان امان از وقتی که این دوتا سریال شروع شدن، مخصوصا سریال زندگی در بهشت، اصلا در من غوغا شد. اولش چیزی که میدیدم رو نمیتونستم باور کنم، بابا این چیههه، مگه میشه. ذهنم تمیز داشت تشنج میکرد انگار، ولی چون رو خودم کار کرده بودم تونستم کم کم شلش کنم و بپذیرم که تمام وروذی هایی که از قبل گرفتم غلط و منفی بودن و یاد گرفتم بریزمشون دور و باورهای جدید رو بجاش بزارم. و وقتی تصمیم گرفتم نسبت به باورهای گذشتم رها بشم و آنچه رو که میبینم رو باور کنم، نعمت پشت نعمت وارد زندگیم شد، درامدم دو برابر شد، چقدر روابطم کیفیتش بیشتر شد. ((من یاد گرفتم احساساتم رو به زبون بیارم)) اوایل سریال وقتی میدیدم استاد به خانوم شایسته میگن عاشقتم، مو به تنم سیخ میشد. چون بلد نبودم ابراز احساسات کنم، با اینکه تو فایلها بارها گفته شده بود، اما به چشم ندیده بودم تا باور کنم. برام عادی نبود اصلا. الان که سریال ها تموم شدن، تازه میفهمم که چقدر از رفتارهای استاد تو پوست و گوشت و استخون من رفته. میبینم بعد از هرکاری دارم ناخودآگاه سپاسگزاری میکنم، ناخوداگاه بیشتر از کلمات عاشقتم و دوست دارم استفاده میکنم، چیزی که طی چند سال پیش هرکسی که از این کلمات استفاده میکرد رو نمیتونستم درک کنم:)
شاید تو چشم خیلی ها این سریال تنها یک فیلم برداری ساده از اطراف شهرهای امریکا باشه و ساده ازش بگذرن، اما برای من و اون بچه هایی از سایت که واقعا دارن رو خودشون کار میکنن واااااقعا سریال زندگی در «بهشت» بود. واقعا بهشت بود برامون. ما به بهشت نگاه کردیم و برای خودمون داشتیم بهشت میساختیم، شاید حتی اگاه نبودیم ازش ولی بهشت داشت ساخته میشد. الان دیدگاهم نسبت به کشور امریکا زیر و رو شده، حتی باورم نمیشه قبلا چنین باورهایی داشتم نسبت به امریکا، چقدر عشق تو امریکا هست، چقدر مردم با هم دوستن، چقدر عاشقن، چقدر مثبت و سپاسگزارن. چقدر امریکا زیبااااست خدای من. وقتی میدیدم چقدر عاشقانه با شما هم صحبت میشن و تجربیاتشون رو در اختیارتون قرار میدن، با صبر به سوالاتتون پاسخ میدن، والا دهنم وا مونده بود. مردم امریکا سراسر قلب هستن:) الان این باوریه که دارم، و چقدر بهم قدرت میده.
یکی دیگه از بارز ترین درس هایی که از شما گرفتم تو این سریال ها این بود که فهمیدم، شیطان (من ذهنی) من رو از درویشی میترسونه، و ما بخیل و خسیس میشیم، و فراموش میکنیم که خدا از جنس فراوانیه، اگه در مرکز ما خدا و فراوانی باشه، ترس نداریم، و ایمان داریم، که مثل افتاب بی نهایتیم، و هر لحظه میتابیم. و به چشم ایمان شما رو دیدم، و فراوانی ها رو در زندگیتون دیدم، و اونجا بود که یکی از ترسام از بین رفت.
اینکه استاد بدون هیچ انتظاری به همه چیز و همه کس عشق میورزیدن تو فایل های سریالی، برام بینهایت درس زندگی داشت و من رو تغییر داد، اینکه استاد بی قید و شرط عشق میورزن، حتی از عشق ورزیدن به مرغ و خروس هاشون نهایت لذت رو میبرن، اینکه درونشون مثل یک بچه لطیفه، دقیقا مثل خودم که گاهی لوس میشم و بچگونه حرف میزنم. یاد گرفتم از گل و گیاه گرفته، از حیوانات گرفته تا انسانها، فقط عشق بورزم و از بودن همه چیز لذت ببرم.
یه درس دیگه که از این سریال ها گرفتم این بود: تا تغییر نکنم و مثل یک بچه ابریشمی نشم، وارد ملکوت خداوند نمیشم
از دیدن استاد و خانوم شایسته تو سریال فهمیدم که عشق صبوره، عشق مهربانه، عشق حسود یا لاف زن، یا متکبر یا خشن نیست. بر راه خودش اصرار نمی ورزه، کج خلق و زود رنج نیست، از اعمال پست و شیطنت آمیز شاد نمیشه، بلکه از حقیقت شاد میشه. به همه چیز امیدواره، همه چیز رو تحسین می کنه.
عشق هیچ پایانی نداره.
از اصل چو حورزاد باشیم
شاید که همیشه شاد باشیم
استاد شما تو سریال زندگی در بهشت به من فهموندید که چون ما از اصل، جنس خدا یا زندگی هستیم، شایسته ست، سزاواریم، که همیشه شادی بیسبب داشته باشیم. شادی ذات اصلی ماست. ما باید شاد باشیم. به من یاد دادید که مسئولیّت من اینه که همیشه شاد باشم.
شادی بیسبب ست، همهٔ ما شایستهٔ شادی زندگی هستیم نه به این دلیل که کارخاصّی انجام دادیم، بلکه بخاطر اینکه از اصل از جنس خدا هستیم.
درس دیگه ای که از استاد و خانوم شایسته تو این سریال گرفتم، توانایی حل کردن مسئله و رفتن در دل ترس ها بود، که از عزت نفس بالا نشات میگیره. یاد گرفتم که تضادها اونقدر ارزشمند هستن و باعث پیشرفتن که قبلا حتی فکرش رو هم نمیکردم یک روز به این دیدگاه برسم و به جایی برسم که حتی با تضادها هم به صلح برسم. یاد گرفتم باورها فقط اونطوری که ما فکر میکنیم ساخته نمیشن، بلکه تو دل تضادها هم میتونیم با خالی کردن ذهن و کمک گرفتن از الهامات برای حل کردن اون مسائل به باورهای بهتری برسیم.
این درسها در وجود من رخنه کردن و همیشه همراه من هستن، اگه به مسئله ای بر بخورم، از رفتارهای شما کمک میگیرم. چون ایمانی که همیشگی بود رو به عین دیدم و هزاران هزار نعمت وارد زندگیم شد.
استاد خیلی عاشقتونم، خیلی میبوسمتون، و به وجودتون افتخار میکنم. عشقم نسبت به خدا، نسبت به شما و اطرافم بی نهایته. این عشق بی نهایتی که در من به وجود اومده رو مدیون شما و خداوند هستم، دستاتون رو میبوسم❤️عاشقتونم
سلام شکیبا جون.
خیلی خوشحالم که در زندگیت موفق هستی. ممنون از کامنتهای درجه یکی که در سایت مینویسی.
من هم مشهد زندگی میکنم دوست دارم باشما آشنا بشم و از نزدیک شما و خواهرجان رو ببینم. خوشحالم که یک عباس منشی توی مشهد پیداکردم.
با سلام خدمت استاد عزیزم و همسر گلشون خانوم شایسته…و دوستان عزیز …
راستشو بخوای من قبل تماشای همه ی سریال های زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا من با کشور امریکا و مردمش اصن خوب بودم باهاشون حال میکردم حس خوبی بهشون داشتم…
بعد اینکه من سفر به دور امریکا رو تماشا کردم تایید حس قبل خودم شد و بهتر مردمشونو شناختم که واقعا چقد شادن و واقعا گروهی و جمعی چه فرکانسهای عالی به جهان میفرستند و نتیجه اش هم که داریم تماشا میکنیم واقعا جا داره با دید عمیق تری به کشور امریکا و سایر کشورها بیندازیم و تفاوت و زمین تا اسمون میبینیم ...ازاد و رها واقعا بی فرم و غالب…چقد من لذت میبرم که چقد مردمان عالی هستند…من از خدای توانمند خودم میخوام تا هدایت کنه همان طور که سلیمان و موسی رو هدایت کرد و بینهایت ثروت و ارامش را بهشون داد و دریافتش کردند.متشکرم.