سریال زندگی در بهشت | قسمت 178 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

به نام خدای شادی آفرین

سلام سلام سلام

پدر همین اول بِ بسم الله چقدر شما را تحسین میکنم

چرا؟

به خاطر اینکه ببین ایده به شما داده شده و شما هم عمل کردید بهش با توکل بر خدایی که ادامه مسیر را بهتون نشون میده .. شدید مصداق عملی

تو خود پای در ره بنما و هیچ مپرس که راه خود بگویدت که چون باید کرد

حالا اینجا با وجوود ارزشمند هم پایه ای مثل مری جان جانان از این مسیر لذت بیشتری میبرید.

و چقدر جالبِ این قانون این خدا! من بدون شک میتونم انتخاب کامنت حسن عزیز را جزیی از این برنامه ی بی نقص خدا بدونم واقعا .. فرکانس های حسن جان .. فرکانس های شما .. فرکانس های ما .. Yes

وای وای وای منظره ی پشت سر شما ( ذوق و شوق)

ابرهااا .. بارون … آب هم که جاری تا برسه به منبعش … لباس زیبای سبز شما چهره ی شیو شده ی زیباتر از همیشه ی شما پدر و البته کلاه زیبای بازم ستِ سبز عباسمنش.کام شگفت انگیز

بله بله با کیفیت ترین کامنت هاا را میشه دید و خواند و حس کرد و لذت برد اونم اینجا و البته یکی از همین عزیزای دلِ مهربون و تحسین برانگیز با قلم استثنایی اش که دل ها را میبره و خنده را به لب ها میاره و البته راهکار و ایده میشه هدایت شد بهش کامنت های بینظیر و یونیکِ منِ محمدِ مارکو هست با یقین کامل .. یوهوووووووو یس خودشِ خدایاا شکرت هر چی داروم از خدا اوس کریم داروم و هر خیری بهم برسه بازم و بازم بهش سخت نیازمند و محتاجم. و این سخت نیازمند و محتاج بودنِ درک کردم که رابطه ی مستقیمی با احساس لیاقتِ داره. احساس لیاقت اینکه میدونی لیاقت دریافت نعمت های بیشتر را داری بیشتر و بیشتر و نه فقط لیاقتش را داری بلکه با آگاهی و باوری که ساختم از قدم دوم جلسه چهار من باید ثروت خلق کنم من باید همیشه نعمت های بیشتری را دریافت کنم من فرصت بهم داده شده که دست ِ خدا باشم دستی باشم که بخوام این دنیا این خداوند را گسترش بدم با بزرگتر کردن ظرف وجودی خودم که از ادامه دادنم میاد از داشتن خواسته ها و حرکت کردن واسشون …

یک نکته مثبت را میبینم اینه که حسن جان را تحسین کنم توی این مدت خیلی وقت ها به کامنت هایی که نوشته با عشق و تفکر هدایت شدم و بارها نشانه ها دیدم و هر بار احساسم بهتر و بهتر شده با خواندن کامنت های ایشون؛ نکته ی مثبتی که از همون اول توی کامنت های حسن جان دیدم اینه که تفکر میکنه و میدونه چی داره مینویسه. صداقتش را تحسین میکنم قلب بزرگ و مهربونش را. حسن جان آرزوی بهترین ها را واست دارم خوشبختی و سعادتمندی و رستگاری در دنیا .. یوهوو

یک چیزی که دوست دارم بگم از عمل به الهامات ..

مثل همین سریال که پدر جان به شما به مری جان ( هم مدار) گفته شد این کارو انجام بدید خب اصلا فکرشو نمیکردید تا به اینجا کشیده بشه در واقع توی عمل به الهام در واقع توی مسیر رسیدن به خواسته قرار هم نیست که تا آخرشو بدونی بعد حرکت کنی با همون اولین ایده ای که با شرایط حال حاظرت میخوره Move …

من برای خودم همیشه مثال راننده ی که توی دل شب حرکت میکنه را میزنم که ببین محمد این راننده مقصد داره مقصدی که به مسیرش جهت میده این راننده نیاز نیست همه ی مسیر را ببینه اصلا نمیتونه که همشو ببینه وقتی نور میزنه فقط 100 متر جلوش روشنه حالا میخواد استارت ماشینو بزنه اون استارت حرکتِ چیه؟ اگر من باشم میگم این تجسم هایی که از هدفم دارم …

اوکی ماشین استارت خورد صدمتر رفتیم جلو حالاست که 100متر بعدی نمایان میشه و باز میریم جلو میریم میریم .. چی میشه که از این مسیر لذت بیشتری برد؟ به نظرم متعهد بودن من به نظرم داشتن باورهای توحیدی قوی تر به نظرم داشتن باورهای قوی در تمام زمینه ها .. چرا که من هر لحظه دارم هدایت میشم به سمت باورهام. پس در واقع بزرگترین سرمایه گذاری آایا روی طلا و بورس و ارز و ملک ایناست؟ یااا خودم؟؟ روی افکارم؟؟ قطعاا خودم .. اوهوم

توی کامنت قسمت قبل هم همین یک ساعت پیش نوشتم، من مارکو بعد از دو سوم ایران گردی بعد از این همه سفر و ماجراجویی و کار درسفرها و خلق های بینظیر و تاثیرگذاری و زندگی و به قول سهراپ آب تنی کردن … در حالی که دیدم بی نهایت از دوستانم در سرتاسر دنیا دارن زندگی فوق العاده ای را تجربه میکنند و همگام با این دیدن درک من هم بیشتر و بیشتر شد از قانون از الگوسازی از اینکه هر کسی به هر موفقیتی رسیده منم میتونم اون فرد از همون بیلی داره استفاده میکنه که من هم دارمش اما یکی با این بیل زمینش را آباد میکنه یکی دیگه! بوم بوم!

قانون که یکیه و ثابت بیل ها هم که شبیه هم پس چی فرق داره؟ باورهاا افکار .. نحوه ی استفاده ..

به راستی که ما خالق زندگی خودمون هستیم.

بعد از این همه ماجرا .. دیدم که واقعااا من دوست دارم دنیا را بگردم و به آرزوی خودم که درست وقتی مهاجرت کرده بودم به تهران با بی نهایت تجربه های جدید موقعیت های جدید شرایط جدید به وضوح رسید.

تصمیم نگرفته بودم سال ها برای خدمت سربازی …

ولی تصمیم گرفتم که برم تو دلش برم و به الهامی که صدباررررررر که نه هزار باررر نشانه اش را میدیدم عمل کنم تصمیم گرفتم واقعا در عمل توی این موردم به خدایی که باورش دارم اگر من توی جنگل باشم این خدا مثل یک هلیکوپتر همیشه در پرواز بالا سر منه و هم خواسته ی منو میدونه و هم ساده ترین و راحت ترین و لذت بخش ترین مسیر رسیدن به خواسته ی مقدس و ارزشمندم که این جهان را رشد میدهد.

پدر من درک کردم توی همین 11 روزی که از دوران اموزشی من گذشته که تا چند ساعت دیگه باید برگردم اونجا، درک کردم که حتی نیازی نیست مثلا توی این مورد که بذارم زمان بگذره تا بفهم چرا خدا الهام کرده به من که حرکت کن و این کارو انجام بده چرا که توی همین دل حرکت کردنِ من دارم میفهم متوجه میشم که چه چالشی شده برای کنترل ذهن که اگر بتونم از پسش بربیام که میتونم ان شاا.. چه میشوددددد چه ایمانی به من اضافه میکند چه عزت نفسی را در دل من زنده میکنه چه قدرتییییییی را احسساس میکنم از درون بهتر و توحیدی تر از همیشه میشه این مارکوی شاد یک نسخه ی دیگه را از خودم اصلا زندگی میکنم تجربه میکنم الله اکبر .. و در ادامه خدا میداند که همین عمل من به الهامم چه بی نهایــــت خیر و سودهای دیگه واسم خواهد داشت … من همون روز اول همون ساعت های اول مثل صدهاااا باررر که داستان سفرهام را استوری تلینگ کردم با صدای قشنگ و زیبا و تاثیرگذار و خوشگل موشگلم خخ واسه هم تختیم شروع کردم در مورد زبان بگم و یکم با ایشون تمرین کنم انگلیسی اقا مثل همیشه این کلام این نیرو ما راهدایت کرد به سمت صحبت در مورد سفر و تجربه های هیچ هایک و بک پکینگ و کاد در سفر و نگرش هام در مورد خودم و خدای خودم و توانایی هام .. دیدمم بخداا کنارم را نگاه کردم دیدم که از وقتی که برای محمد حسن داشتم تعریف میکردم 5 نفر دیگه هم خودشون جذب من شدند جذب انرژی مثبت .. به قول دوستم هم پاره ی عزیزم» محمد اغراق نمیخوام بکنم تو پرانرژی ترین پسر این شهری بخدااا ! Wowww It’s Great

خلاصه تا ساعت های بعد همون روز اول شدیم 15 نفر! از 125 نفر

من یک باگ! نه باگ نه میدونی من، نه من فقط به نظرم هر آدمی هر هر کسی باید یاد بگیره باید یاد بگیره که اول بِ بسم الله از خودش از خودش که واقعا واقعا مهم ترین و زیباترین نقاشی دنیای خودشِ زیبایی هاش را ببینه و تحسین کنه و تحسین کنه و تشویق کنه خودش را …

به راستی من مارکو، یکی از ابرویژگی های مثبتم با یقین کامل و با عزت نفس و اعتماد به نفس کامل، توانایی ارتباط موثر برقرار کردنم هست با آدمای جدید، با افراد غریبه، با خانواده …

و تکاملش را توی این چندسال طی کرد از 94 تا الان .. با مهاجرت ها .. با سفرهای مارکوپولوی ام .. یکی دیگه از ویژگی های مثبتم اجرای زندگی در لحظه است من خیلی خوب زندگی در لحظه را واقعا در سفرهام یاد گرفتم و از اون موقع به بعد انقدرررر این درس را تکرار میکردم یعنی در واقع نه تکرار! بلکه چون انقدر سفر میرفتم خب اصلا انگاری در خود لحظه ها بودم اصلا راهی چاره ای نداری! و زندگی در لحظه و زندگی در سفر … نفس عمیق ..

.

.

حس رهایی … رهایی اووم

رهایی را بیشتر چشیدم بیشتر زندگی کردم بیشتر دیدم که این خدا کارهای من را درست میکرد انجام میداد

به خاطر همین بود که توی همین ایران گردی ها به وضوح کامل رسیدم که من باید برم دنیا را بگردم و خداااااااا میداندددد چه تجربه هایییی در انتظارمه. واووو

چه دوستی های جدید … فکرشو کن بری کوبا مثلا توی اون خیابون کوچک با ماشین های لوکس قدیمی با زبان کوبایی و سیگارکوبایی و موسیقی و رقص و پایکوبی و پوشیدن لباس های محلی و غذاهاشون بری یک کشور دیگه به ژاپن توکیو و اونجا بازم آدمای جدید زبان جدید فرهنگ جدید غذاهای جدید دمنوش های جدید و چای سبز موسیقی فولک جدید اوووم شگفت انگیز پسر بریم نیوزلند یکی از کشورهای به شدت مورد علاقه ام ( که قطعا از سر تضادهای زندگیم بوده سر به اینجا در آوردم) بریم این کشور با ماشین کمپری و دور تا دورش را بچرخیم طبیعت خ. ا. ر. ق. … ا. ل. ع. ا. د. ه خارق العاده بارون ها آبشار دریا آدمای جدید اووم .. از اون ور میریم آفریقای جنوبی و بعد اتیوپی برای منی که عاشق قهوه و توی کار قهوه هم سال هاست که هستم میریم به Farm قهوه و از نزدیک دانه های خوش بو و عطر اتیوپی را ببینیم حس کنیم آدمای جدید فرهنگ جدید زبان جدید و برای منی که این همه سال توی ایران دارم از دانه های اتیوپی استفاده میکنم چه تجربه ی شیرین تر و لذت بخش تری میشه که توی خاستگاه این کشور از دانه های زمینی که هدایت شدم بهش بهترین قهوه را درست کنم اووم شگفت انگیز خدایاااااصدهزار مرتبه شکر و بعد از اون ور بریم شمال اروپا به کشور زیبای سوئد، فنلاند، نروژ، دانمارک و حالا توی این کشورها تجربه کنی و ببینیم قدرت خدایی که چطوری میشه که روزهای طولانی از سال که هوا اینجا روشن و یا یک مدت زمان طولانی را تاریک .. ببینی قدرت خدا را .. از این کشورهای خارق العاده و به شدت شاد و در صلح بریم اتریش مرکز فرهنگی موسیقی بریم ارکسترهای زیبای هنرمندان نامی اینجا را گوش کنیم بریم بعد به برج ایفل پاریس زیبا و مهمون آدم های دیووونه مثل خودم و شاد و خندون پاریس بشیم دیدن آدم های جدید زبان فرهنگ اووم و از همونجا به دیدن و تماشای موزه لوور جایی که حتما میتونه مارو سحرآنگیز کنه از دیدن این همه خلاقیت از قدیمم از هزاران سال پیش تا الان که چطوری میشه اوناااا با این داشته هاشون این چنین سازه ها ساخته باشند واووو

از فرانسه و لوور بریم مادرید و ورزشگاه رئال به تماشای بازی دربی بین بارسلون و رئال از نزدیک توی ورزشگاه البته توی فکرم هست که به روم هم بریم و بازی بین لاتزیو و روم را توی ورزشگاه بینظیرشون ببینیم و از این همه تجربه حالا که به ایتالیا اومدیم ciao چائو چائو بریم توی خیابون های ونیز و فلورانس به شدت زیبا و روم و میلان و کلی شادی و پایکوبی کردن و البته تجربه ی پیتزاهای ایتالیایی نازک و بلند و البته که هیچی هم توشون نمیذارن چون رسپی اشون اینجوره! خخ

و خب زیاد موندیم تو اروپا بریم به جزیره های محبوبم مثل جزیره ی فارو در اطراف انگلستان و دانمارک واوو اووو واوو این جزیره اصلا خودِ خود بهشتِ از این جزیره با پرتگاه های بزرگش به سمت جزیره ی محبوب دیگه ام یعنی Madeira میریم که از جزیره های کشور پرتقال هست و البته محل تولد کریس رونالدو هست (اینو بعدا متوجه شدم) بعد از تجربه ی این جزیره ها با هواپیمای ملخی زرد چهاردرمون میریم به سمت اگه گفتید کجا؟ yesss امریکای جنوبی

برزیل .. کلمبیا .. آرژانتین … شیلی .. پرو … ونزوئلا .. و حالا بریم به سمت قطب جنوب! زندگی در کنار پنگوئن ها و تجربه ی سرماییی احتمالا من یخ بزنم و بعد بشکنم چون تو خوزستان و این گرماش دیگه دیگه بزرگ شدم خخ

اوه خدای من … چقدر تجربه ها .. چقدر درس .. چقدر دوستای جدیدددددددددددد با زبان های جدید با فرهنگ ها و عقاید متفاوت و منحصر به فرد .. و خدا میداند چقدر ایده ها میاد ثروت هاااا خلق میشه و با تحقق رویای من چقدرر رویااهااااا زنده میشه بیدار میشه ایجاد میشه …

خدایااا صدهزار مرتبه شکر اصلاا سناریویی نداشتم مثل همیشه دقیقا مثل همیشه برای نوشتن و بازم میگم اولین کسی که به الهامش عمل میکنه مثل الان اولین کسی که لذت میبره خودم (خودت) هستم.

چقدر درک کردم توی این سفرهام توی این زندگی که واقعا مقصد مهم نیست خیلی .. بلکه لذت بردن از مسیر مهمه .. آخرش چی اخرش حالا میرسی به هدفت دیر یا زود اما خیلییی تفاوت بین اینکه با لذت برسی یا با زجر و سختی و پوستتت کنده بشه .. و اینجا بازم نشون داده میشه که باورهاست که مهمه باورها .. چه باوری داری .. چه نگاهی داری .. .خدایا شکرت دستم رفت دیگه ..

ادامه فایل را گوش کنیم)

Yessss yesss یوهوووووو خودش ایده را داد ایده را از خدا هدایت میخواستمممم واسه یک چیزی که خیلی برام مهمه و رهاش کرده بودم از دیروز همین الان همین لحظه ایده را داد .. خودش پس با این وجود که نصف فایل مونده گوش بدم من بایددددد برم ایده را پیاده کنم یوهووو فعلا فعلاا چه شود خدایااا شکرت

عاشقتونمممممممممممممممم من

عاشقتممم من خدا جون اره اره اره این خدا میدونه کی ایده را بده درست در زمان و مکان مناسب یوهوووو let’s Go I’m crazy ..