سریال زندگی در بهشت | قسمت 179 - صفحه 1

180 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    احسان صداقتی گفته:
    مدت عضویت: 2304 روز

    بازهم گل کاشتی داش حسین عزیز لذت بردم هرکلمه ای که از زبانتون در میاد یه دوره کامل برای زندگی من و واقعا زندگی یه قانون مثل این همه قوانین که در این دنیای مادی انسانها وضع کردن مثل قانون راهنمایی ورانندگی که هرکه راعایت کنه جریمه نمیشه و راحت وبدون دردسر به مسیرش ادامه میده وازمسیرش لذت میبره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    Hesam گفته:
    مدت عضویت: 3077 روز

    سلام به استاد گلم و خانم شایسته عزیز و همه بچه های فوق العاده سایت

    اتفاقا این چند روزه من خیلی داشتم به این موضوع فک میکردم و مصادف شد با این فایل جالب و عالی استاد که کاملا جواب من رو داد .

    اتفاقی که افتاد برای من این بود که دیشب منو رفیقم رفتیم بیرون قدم زدیم و سر صحبت این باز شد که چرا بعضی پسرا خیلی راحت میرن از دخترا شماره میگیرن و به اصطلاح مخشون رو میزنن , دخترایی که اصا هیج شناختی ازشون ندارن ولی شماره میدن و ارتباط برقرار میکنن و جالب اینه که خیلی از همین پسرا ظاهر و قیافه و هیکل خیلی معمولی دارن اما به راحتی کارشون پیش میره و موفق میشن , بعد من به دوستم گفتم من وتو جفتمون ظاهر و هیکل خوبی داریم اما هیچ وقت به این شکل با دختری صحبت نکردیم که شمارتو بده , بعد اونم گفت اره واقعا چرا ؟؟؟

    که جفتمون به این نتیجه رسیدیم که ما دوتا باور نداریم این روش جواب بده و فقط خودمون رو دست کم میگیریم ( البته هیچ وقت هم چنین کاری نمیکنیم ) و جالب این که دخترا جذب پسرایی میشن که قدرتمند و با اعتماد به نفس هستند نه این که بچه خوشگل باشن, که نود درصد مردم کاملا برعکس فکر میکنن.

    یه مثال دیگه میزنم ,

    من خودم کاراته کار هستم و دقت کردم وقتی که توی زمین مبارزه هستم به طرز عجیبی مواقعی که دستکش حرفه ای و نو دستم میکنم اون مبارزه رو میبرم اما وقتی دستکشم معمولی و درجه دو هست به احتمال زیاد خیلی خوب مبارزه نمیکنم و همیشه دنبال این بودم که دستکش حرفه ای انتخاب بکنم چون احساس میکردم تکنیک و سرعتم خیلی بهتر میشن در واقع به قول استاد یه اعتماد به نفسی به ادم می ده که باعث میشه بهتر کار کنی , اما فهمیدم که(البته خیلی وقت که فهمیدم ) اون اعتماد به نفس درونیه و کاری به نوع دستکش یا پرز توپ و … نداره.

    امیدوارم نوشته هام تاثیر گذار بوده باشن .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  3. -
    مصطفی ایزانلو گفته:
    مدت عضویت: 1520 روز

    سلام وخسته نباشید خدمت استاد عزیز ودوست داشتنی خدارو هزاران بار شکر می کنم که با شما اشنا شدم من بار اولمه که دارم نظر کامنت میذارم خیلی وقته شما رو میشناسم ولی تا حالا تو این مدت یک ماه چهل روزی که عضو شدم تو سایتتون فایل هاتون که گوش میدادم می ترسیدم نظرمو بگم کامنت بذارم من ۲۵ سالمه شغلم املاک هستش تقریبا۳ساله دارم کار می کنم املاک و۸ ماه هستش که به صورت شریکی با یکی از دوستان صمیمی دفتر زدیم برای خودمون و به صورت شریکی داریم کار می کنیم الان یک هفته هستش که من می خام از شراکت خارج بشم و خودم مستقل وتنها باشم وتمام مسئولیت بر عهده بگیرم فایل های شما رو گوش میدادم یا نظر دوستان رو که می خوندم کسی که شریک میگیره میترسه کارها بر عهده بگیره توکل نداره ب خدا اعتماد ب نفس نداره و میخاد یکی دیگه هم باشه که در کنارش باشه تا با وجود نفر دوم اوکی بشه وبه کلی خدا را فراموش کرده از وقتی فایل های رایگان شما رو گوش میدم متوجه شدم که هر اتفاقی می افته مسئولش خودم هستم واینکه من کسی دیگرو ب جز خدا با خودم شریک کردم یجورای شرک می دونستم و تصمیم به جدای گرفتم و الان ی جای دیگرو با اینکه جای کوچیک تر از جای هستش که بودم ولی تصمیم گرفتم مستقل بشم وترسم بذارم کنار اعتماد به نفسمو ببرم بالاتر وخودم مستقل بشم استاد من یک باور خیلی بدی دارم و خیلی دارم روی خودم کار می کنم که این باور از بین ببرم ویک باور درست جایگزینش کنم باور اشتباه منه که الان که میخام دفتر بزنم پول رهن اونجا رو باید پدرم بده یعنی همش ته ذهنم اینجوری که الان اگه من معامله ننویسم و در امدی نباشه خوب پدرم باید قسط های منو بده کرایه بده وچیزای دیگه برای همین همیشه یک خیال راحت داشتم که اگه نشد پدرم هستش الان متوجه شدم که اینجوری نیست تمام اتفاقات که می افته خودم دارم رقم میزنم اگه کاری می کنم فقط باید ب خدا توکل داشته باشم خدارو باور داشته باشم تا اینکه ب بندش خودم مسئولیت تمام کار هامو بر عهده بگیرم ن کسی دیگه من از دوره های شما هم استفاده کردم از قدم اول دوزاده قدم تا جلسه ۱۰ روانشناسی ثروت یک گوش دادم ولی از ی جای دیگه دستم رسیده بود بدون اینکه هزینه ای بپردازم فایل ها رو گوش میدادم و ب خودم می گفتم مصطفی گوش کن اگه به نتیجه رسیدی تعییری کردی وضعیت مالیت بهتر شد بد بیا تو سایت هزینشو پرداخت کن من گوش کردم اولین قدم بد ب صورت ناخودگاه ترک کردم بد اومدم رواشناسی ثروت یک گوش کردم و گفتم اینبار جدی تر از قبل گوش کن اگه تغییر کردی بد پولشو بده ولی ده جلسه گوش کردم وبازم نتونستم ادامه بدم و اینبار تصمیم گرفتم اقا اول بیا تکاملتو طی کن فایل های رایگان دانلود ها گوش کن تا کمکم باور های درست بشه و با باور های درست دوره های تهیه کنی بری جلو ن اینکه فایل ها رو از جای دیگه دانلود کنی و بدون اینکه بهای بپردازی رشد کنی موفق بشی امروز از خواب که بیدار شدم اولین کار که انجام دادم اومدم تو سایت شما ویک خبر خوب گذاشتین که امشب ساعت ۹ لایو می خاین بذارین چقدر خوشحال شدم الان تقریبا روزی چند ساعت تو سایت شما هستم فایل های رایگان ودانلود ها رو گوش میدم و دارم روی خودم کار می کنم روی باور های اشتباهی که دارم چیزای غلطی که از بچگی ب ما گفتن و جز اینکه زندگی ما رو بدتر کنن چیز دیگه نداشته برامون بار اول بود نظرمومی نویسم اگه جای پس وپیش بود اشتباه بود ببخشید دارم هر روز کار می کنم روی باور های خودم و هر روز بهتر از روز قبل خیلی دوستون دارم ۰همیشه شاد سالم باشید خداحافظ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      سعید اصغرزاده گفته:
      مدت عضویت: 2280 روز

      سلام دوست عزیز

      ورود شما را به جمع صمیمی خانواده عباس منش تبریک میگم و تحسینتون میکنم که در اولین کامنت جسارت و شجاعت خودتونو نشون دادید مطمئن باشید در مسیر درستی هستین با قدرت این مسیرو ادامه بدید 💖

      براتون بهترینا رو آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    محمد ثروتمند گفته:
    مدت عضویت: 3723 روز

    سلام استاد عزیزم خدا قوت

    استاد نمیدونی چقدر با این فایل هم فرکانس بودم.استاد یه مطلبی رو خیلی دوس دارم با شما در میون بزارم .حقیقتش من با هر کسی ارتباط برقرار میکنم شوهردار از آب در میاد و این موضوع به شدت حالمو میگیره.دیشب با یه نفر آشنا شدم اینقدر دلمو برد که حد نداره بعدش بهم گفت متاهله .حسابی حالم گرفته شد و کات کردم.استا لطفا اگه امکانش هست در مورد این موضوع یه راهنمایی بفرمایید.ممنونم ازتون .دوستون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد جواد اسدی گفته:
      مدت عضویت: 860 روز

      به نام الله یکتا

      باور به کمبود و باور به عدم احساس لیاقت،یعنی در اعماق وجودت فکر میکنی که دختر مجردی که اونجوری که شما میخواین وجود نداره و همشون ازدواج کردند و دیگه خوبا رو بُرد زدن،باید باور کنی که میلیاردها انسان در این کره خاکی وجود داره و هر کدومشون ویژگی‌های یونیکی دارن و اگر تو پیداش نمیکنی بخاطر باورهایی هست که در اعماق وجودت هست و فرکانسهایی که میفرستی به جهان، اون نتیجه رو رقم میزنند،قبل از ورود به هر رابطه ای بشین باورهاش رو بساز و با باورهای درست وارد رابطه بشو….

      دومین ضربه ی سهمگینی که همیشه میخوریم از باور عدم احساس لیاقت هست که خودمون رو لایق داشتن یک رابطه ی عالی با یک انسان درست و زیبا و … نمیدونیم و اگر حتی وارد اون رابطه بشیم اون باور اونقدر قوی‌تر هست که به طرز عجیبی اون رابطه تموم میشه و ما گیچ و سر در گم میمونیم که چی شد که این رابطه خیلی خوب خراب شد!!!!!

      یعنی همه چی برمیگرده به احساس و باورهای ما،چقدر خوبه که باورهای درست بسازیم و روش کار کنیم و قویترشون کنیم تا لذتهای بیشتری رو در زندگیمون تجربه کنیم

      در پناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    عبداله نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1752 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد گرامی

    خدا رو شکر میکنم که امروز هم تونستم قسمت دیگه ای از سریال خوب زندگی در بهشت رو ببینم

    حق با شماست فکر می‌کنم که مبحث اعتماد به نفس یک بحث بسیار گسترده‌ای که شاید میشه چندین کتاب در مورد آن نوشت خیلی ها هستن که اعتماد به نفسی که دارند به واسطه اندامی است که دارند یا اون حس اعتماد به نفسی که میخوان داشته باشند با پوشیدن یک نمونه لباس خاصی اعتماد به نفس و کسب می‌کنند و خیلی هم هستند که با تمرین خیلی زیاد کلاً اعتماد به نفسشون به قول خیلی از دوستان اعتماد به سقف پیدا میکنه

    اعتماد به نفس یک مقوله خیلی جالبی که اگر که ما بتوانیم در خودمان ایجاد کنیم در بسیاری از کارهایی که انجام می دهیم موفق خواهیم شد این داستان دعانویسی و دعای رزق و روزی و خیلی چیزای دیگه همون انگشتر و دستبند خاص و یا یک مهره مار اینا دقیقا همینه اینکه انسان دقیقاً داره با یکسری ابزار به خودش حس اعتماد به نفس میده یادم به کلاغی میافته که خیلی علاقه به زر و زیور داشت ، هر چی زر و زیور بیشتر اعتماد بزرگی بیشتر

    خیلی از آقایان هم دقیقاً همین جور هستند و اگر یک نمونه لباس خاصی رنگ خاص را انتخاب کنند و آن کفش خاصی را بپوشند احساس اعتماد به نفس خوبی پیدا می‌کنند و خیلی از دوستان که باشگاه بدنسازی شرکت میکنند که اندام خیلی خوبی داشته باشند دقیقا چنین گمشده ای دارن و خیلی از خانم ها همینطور اونا هم وقتی که آرایش زیاد می کنند و اینکه لباس خاصی می پوشند و دنبال طلا و جواهرات خاصی هستند بیشتر اعتماد به نفس خاصی را نیاز دارن و همه این اعتماد به نفس یک لذت درونی خوبی برای شخص ایجاد می‌کند ای کاش میشد یک باشگاهی برای تمرین عضلات مغز و روح روان ایجاد کرد من فکر می‌کنم این دوره ای که شما می گذارید دقیقاً همون باشگاهی است که به صورت مجازی وجود داره و انسان میتونه تمام چیزی که میخواد به دست بیاره و بدون این همه ابزار و زیور و ماشین های خاص و اعتماد به نفس خوب پیدا کنه شاید خیلیا بگن که این اعتماد به نفس کاذبه، ولی اعتماد به نفس کاذب داستان کامل متفاوتی داره

    ثروت میتونه به انسان اعتماد به نفس بده ماشین خوب میتونه به انسان اعتماد به نفس بده خونه خوب همچنین لباس و سایر مادیات می تونه به انسان اعتماد به نفس بده سوال اینجاست که این اعتماد به نفس همیشگیه؟ خیر

    خیلی از مادیاتی که در اختیار انسان هست مثل خونه ماشین محیطی که در آن جا داره زندگی میکنه بعد از یک مدت کوتاهی قطعاً تکراری خواهد شد و اعتماد به نفس از بین خواهد رفت انسان احساس پوچی خواهد کرد و بهترین روش که یک شخص میتونه اعتماد به نفس داشته باشه اینه که تمرین کنه روح و روان خودشو آموزش بده و محیط اطرافش جور دیگه ببینه و از دنیا و نعمتهای خدا که بهش داده لذت ببره و با این طریق می‌توان اعتماد به نفسی که نیاز داره رو کسب کنه

    ممنون از شما بابت آموزش های خوبتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      محمد جواد اسدی گفته:
      مدت عضویت: 860 روز

      به نام الله یکتا

      دقیقا درست می‌فرمائید

      با رسیدن به هر خواسته اون خواسته خیلی عادی میشه و اگر اون اعتماد به نفس به واسطه یک نیاز باشه هر بار محتاج اون نیازی تا پشت اون قایم بشی یا پشت اون قدرت بگیری مثل یک ماسک

      اگر اعتماد به نفست با آرایشه،اگر بری یکجایی و آرایشت کمی پاک بشه دیگه حتی نمیتونی راه بری چه برسه به این که بخوای حرف بزنی

      این اعتماد به نفس حتی خیلی در مسائل جزئی تر هست که مثلا یک آقایی اگر ریشش رو نزنه اعتماد به نفس نداره،یا حتی سوار ماشین خارجیه و توی خیابون اعتماد به نفس داره اما اگر یه جایی بره که اون ماشینش همراهش نباشه که بخواد پشتش قایم بشه و اون ماشین بشه یک ماسک برای اعتماد به نفسش، اون اعتماد به نفس رو نداره و میشه هزاران مثال زد در موردش…

      چقدر خوبه که در ذهنمون اون اعتماد به نفس رو ایجاد کنیم و به اون خودباوری برسیم و محتاج یک عامل بیرونی نباشیم،اون موقع هست که از همه چیز لذت می‌بریم و در لحظه زندگی می‌کنیم و اون موقع هست که مقاومت‌ها از بین می‌روند و جریانی از نعمت وارد زندگیمون میشه…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    نعمت اله صادقی گفته:
    مدت عضویت: 2614 روز

    سلام استاد گرانقدر و فهیمم

    وقتی که داشتین در مورد اعتماد به نفس صحبت می کردین و در مو د عوامل بیرونی من فیلم زندگی ام از سال 1395 و روند پیشرفتم را جلو چشمم مرور می کردم که از سال 95 تا الان بیش از 1000 دستگاه دوچرخه فروختم با اینکه یدونه دوچرخه هم تو مغازه ام نداشتم و همشون رو هم اول پولشو از مشتری بصورت اینترنتی گرفتم و بعد دوچرخه فرستادم واسش در حالی که خیلی از همکارای دوچرخه فروشم با اینکه چندصد میلیون دوچرخه دارن تو مغازه هاشون و شاید یک پنجم منم فروش ندارن، و این عاملش همون عامل درونی هست که شما دارین بهش اشاره می کنید و ضمن اینکه تو جملات آخرتون وقتی می گفتین رو خدا تون کار کنید کلمه خدذ شدیدا اینجوری برام بولد شد خود آ این یه مهنی خلگاصی برام داره که الان نمیتونم توکلمات بگنجونمش ولی میدونم شما و هرکسی که داره این کامنت رو می خونه حس منو می فهمه!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2251 روز

    سلام به استاد گرامی، مریم عزیز و دیگر دوستان گرامی

    روزتان بخیر و پر انرژی

    چقدر این گفته هارو نیاز داریم بشنویم و در زندگی خودمون تفکر کنیم که کجا اینطوری عمل کردیم…

    اتفاقا من در زمان مجردیم مخصوصا یکسال و نیم اخر، خیلی در مدار حال خوب و ارزشمندی بودم. بدون عوامل بیرونی. و نتیجه یک ازدواج عالی شد. البته در این کامنتم توضیح دادم قبلا، لینکش رو میزارم تا دیگه توضیحات اون کامنت رو اینجا تکرار نکنم:

    abasmanesh.com

    همانطور که استاد در یکی از لایوها گفتند وقتی افراد نتیجه می گیرند، دیگه هدف اصلی رو فراموش می کنن یا درگیر نتیجه میشن، منم واقعا بعد از ازدواج درگیر نتیجه شدم، حتی دیگه اون خلوص ارتباط با خدا و سپاسگزاری هام به مرور کمتر و کمتر و ضعیف و ضعیف تر شد. و من که مدام دنبال این بودم که چرا آخه! چرا اینطوری شد، چرا همه چی داره روز به روز داره بدتر میشه و نعمت هام داره گرفته میشه، تا اینکه از فضل پروردگارم به این مسیر هدایت شدم، و طی این دوسال اینقدر تغییرات مثبت و عالی داشتم و به عینه دارم میبینم نعمت هام داره بهم برگردونده میشه و استاد عزیز واقعا از شما سپاسگزارم که چشمان مرا به حقیقت درونی باز کردید و پاسخ اون چراها را بهم گفتید. و بهم یاد دادید که چطور و کجاها باید تغییر کنم، وگرنه در طی این چند سال من کتاب های دیگه از جمله: آنچه درمورد مردان باید بدانید و یا مردان مریخی و زنان ونوسی و فایل های اقتدار مرد و کلی راه و روش های دیگه رو (نصیحت های مضخرف به اسم سیاست زنانه) خونده و شنیده بودم و واقعا به گفته هاشون عمل هم کرده بودم. ولی نتیجه نمیداد. ولی وقتی با آگاهی شما پیش رفتم و نتیجه اومد، این چیزی بود که منو ثابت قدم تر میکنه توی این مسیر و یکدنیا سپاسگزارم ازتون.

    شما مدام مارو به درون خودمون سوق میدید، اینکه همه چی باید درونی درست بشه. دقیقا همینطوره که میفرمائید. مثلا توی کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی میگه: زنان خواسته هاشونو به زبون نمیارن، ای خانم ها، خواسته هاتونو به زبون بیارید و توی دلتون نگه ندارید، و یا میگه اگه فلان کارو بهمان کارو کنید احترام جلب می کنید. و من در این مسیر همراهی با شما، فهمیدم و درک کردم که وقتی من از درون احساس عدم لیاقت داشته باشم، هزاربارهم خواسته هامو به زبون بیارم بازم اجابت نمیشه! یا اگه خودم برای خودم ارزش قائل نباشم و به خودم احترام نزارم، حتی اگه با تمام وجودم به طرف مقابلم احترام بزارم، حتی اگه همیشه چشم بگم، هیچ وقت تندی نکنم، حتی اگه تمام وجودم بشه آنچه طرف مقابلم میخواد، از ریزترین رفتارها تا بزرگترین کارها….حتی اگه تمام اینهارو اجرا کنم، بازهم احترام دریافت نخواهم کرد. چرا؟ چون توی درونم خودم خودم رو محترم نمی شمارم. پس دیدم تمریناتی که اون کتابها و سخنرانی ها میدن، نه تنها تاثیر نداره، بلکه اوضاع داره روز به روز سخت تر میشه. تا وقتی که ما درونی تغییر کنیم. درونی درونی درونی…و استاد عباس منش تنها فردیست که می بینم تمام تمرکزش روی تغییر درون افراده و اصلا به بیرون کاری نداره…واقعا افتخار می کنم در این کشور هستم تا از وجود نعمت شما استفاده ببرم.

    برگردیم به موضوع این فایل: بله من اینقدر احساس اعتماد به نفس درونی داشتم، باعث شد یک ازدواج موفق داشته باشم. واقعا احساس می کردم هرکی با من ازدواج کنه، من یک جایزه ام براش، مثل یک جایزه ی کادوپیچ شده، که وقتی دریافت کنه اجازه داره به وجود ارزشمند من(احساسم بیشتر وجود درونیم و شخصیت درونیم بود) دست پیدا کنه. و خیلی خودم رو قبول داشتم، از نظر همسرداری، از نظر خانه داری، از نظر پول ساختن، از نظر ارتباط دوستانه داشتن با خانواده ی همسر، از نظر پاک و سالم و وفادرا بودن و از تمام منظرها، مطمئن بودم که خیلی عالی ام…و اتفاقا بعد از ازدواج مخصوصا سالهای اول همین را هم از جهان (آینه) دریافت می کردم. این درحالیست که خب دوستان هم سن خودم و چندسال بزرگتر هم دارم، ولی با اینکه آنها صدبرابر شیک پوش تر، خوش اندام تر، یا کلی ویژگی خوب تر از من از نظر ظاهر دارند، و با اینکه قصد ازدواج دارند ولی هنوز ازدواج نکردند. این مساله ی ازدواجم یکی از پررنگترین داستان های اجرای قانون توی زندگیم بود و هست که من خیلی بهش فلش بک میزنم، چه تجربیات خوبش چه بدش. وقتی خوب بود میفهمم چرا خوب بود و وقتی ناجالب بود، بازم میدونم چرا ناجالب بود.

    ممنونم برای این آگاهی های ارزشمند

    خداوند یار و یاور و هدایتگر همه مون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
  8. -
    Asma Heravi گفته:
    مدت عضویت: 1656 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    استاد جان چقدر عالی بود اینکه هر مقاله ای میخونید

    و چه درسهایی به ما میگید..

    من بعد از شنیدن هر فایلتون میشینم فکر میکنم و میفهمم کدوم قسمت زندگی م اعتماد به نفس نداشتم براتون مثال میزنم که چی شد بعد از کار کردن روی خودم..

    من مادر زادی انگشتان پام روی هم هستند و همیشه توی ذهنم بود هرگز بدون جوراب نباشم احساس میکردم خیلی زشت و اعتماد به نفس نداشتم

    حتی استخر نمیرفتم یا جایی که شلوغ فکر میکردم همه نگاه میکنن البته اینا همش فکر الکی بود ولی در رفتار من تاثیر می گذاشت

    از روزی با شما آشنا شدم و روی خودم و عزت نفسم کار کردم واقعا واقعا تمام افکارم عوض شد اصلا نگاه نگران برام بی اهمیت شد چون خودم و لذت خودم از تجربیات زندگیم ارزشمند تر شد

    وبعد به تک تک اعضای بدنم عشق میورزیدم و واقعا انگشتانم رو دوست دارم😍😍❤ و نشانه خدا در وجودم میدونم و چقدر من نگاهم تغییر کرد و چون ذهنیتی م عوض شد اصلا کسی دیگه توجه نمی کرد به پاهای من

    در صورتیکه قبلا به خاطر احساس بد خودم بخاطر بی جورابی همه توجه میکردند و چقدر لذت ها تجربه کردم چقدر لب ساحل با اعتماد نفس دویدم و لذت بردم دیگه اصلا برام مهم نبود نگاه کنند یا نکنند مهمونی ها…مسافرتها..

    خدایا شکرت

    الان دارم درک میکنم دوست داشتنی بودن آدمها به عزت نفسشون که ممکن اون رو با عامل بیرونی بدست آورده باشن..

    این قسمت داستان یاد مثال استاد میفتم که در مورد آلبرت انیشتن president میخواسته به دیدنش بره خانمش گفته لباس رو عوض کن..فلانی ها میخوان بیان دیدنت گفته اگر دیدن من میان من اینجا راحترم اگر دیدن لباسام میان برن تو کمد کلی لباس😄😄😄😄

    اینه واقعا خوش بحال کسانی به این درجه برسند که نیاز به عامل بیرونی برای داشتن اعتماد نفس ندارند..

    استاد عاشقتونم واقعا از تک تک حرفاتون سعی میکنم در زندگیم استفاده کنم عمل نه فقط به عنوان حرف قشنگ بشنوم سلام زیاد به خانم شایسته عزیز برسونید..

    من با شما عاشق خودم و خدایم شدم💞💞💞💞💞💞💞💞

    یه دنیا دوستون داریم سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  9. -
    Mohsen Aghdasi گفته:
    مدت عضویت: 1667 روز

    سلام به استاد و همه بروبچه ها

    واقعا تا گوش شنیدن داشته باشی چه چیزهایی که نمی شنوی.

    موضوع فقط اینه که چطور باید باور بسازی

    من واقعا پاشنه اشیلم وضع مالی هست که چگونه خودباوری لیاقتاعتماد به نفس_ در زمینه مالی بسازم که بدون شرک خفی مثل همین خانم تنیس باز به خودم باور داشته باشم به شکل خالص اینکه میگم بشکل خالص و بدون شرک خفی چون باقی تنیس بازها توپ میگیرن و چندتا بهشون حس خوب میده رو نگه میدارن ولی این خانم فقط یک توپ میگیره و با همون بازی می کنه.

    حالا چگونه این شکل باور سازی رو تو زمینه مالی بسازیم که حتی پیش پا افتاده ترین کار رو هم کردیم بتونیم ازش پول بسازیم؟؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    مریم قادری گفته:
    مدت عضویت: 1515 روز

    سلام به ❤استاد عباس منش عزیز و مریم خانم دوست داشتنی❤😙 😙

    این فایل بسیار عالیییی بود،ممنونم استاد بزرگوار😘

    یه سوال اومد تو ذهنم،تو قرآن داریم که لباس حضرت یوسف رو برای حضرت یعقوب بردن و بعدش شفای چشم هایشان،که از این مورد بعضی ها موضوع تبرک و فلان رو مطرح میکنن،میشه لطفا در این مورد دوستان عزیز نظرشون رو بگن😊🤗🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مریم قادری گفته:
      مدت عضویت: 1515 روز

      سلام به استاد عزیزم و مریم خانم عزیزم و همه دوستان راه توحید.

      اومدم جواب سوال خودم رو خودم بدم

      این سوال رو یادمه هنوز تازه عضو سایت شده بودم پرسیده بودم

      الان 594 روز میگذره و من درکم نسبت به توحید خیلی بیشتر شده.

      استاد جانم الان خیلی خیلی بیشتر قانون رو درک میکنم ازت خیلی ممنونم که از خدا میگی، از توحید و یکتاپرستی میگی و چقدر من رهاتر شدم، بَه بَه

      قانون میگه تو درونت رو پر از خوبی کن ، پر از سپاس گزاری کن،پر از حال خوب کن،چه جوری حالا؟ با تغییر زاویه دیدت… خب بعد خدا آدم ها، شرایط، اتفاقاتی رو وارد زندگیت میکنه که پر از خوبی و زیبایی و هر اتفاقی داره تو رو به خواسته ها و نعمت ها هدایت میکنه …. توی جهان تو فقط خودتی و خدا

      ادم ها و اتفاقات رو خدا با توجه به درون تو با توجه به باورهای تو با توجه به کانون توجه تو وارد زندگیت میکنه… یعنی هر آدمی که وارد زندگیت میشه اون وجهی از خودش رو به تو نشون میده که تو هی داری بهش فکر میکنی و توجه میکنی…

      و این عین عدالت…این خود خود توحید… دیگران هیچ قدرتی توی زندگی تو ندارند، اونها فقط میاند درون تو رو مثل یه آینه به تو نشون میدن و میرن، فقط همین.

      اونا نمیتونند تو رو خوشبخت یا بدبخت کنند آخه هیچ قدرتی ندارند، همه قدرت فقط در دستان خداست،خدا داره بر اساس درون تو بیرونت رو میچینه، پس به نظرت اون بیرون کسی یا چیزی قدرتی داره، اصلا و ابدا….

      خداوند همه چیز می شود همه کس را

      به شرط ایمان

      به شرط پاکی دل

      به شرط طهارت روح

      به شرط پرهیز از معامله با ابلیس….

      استاد عباس منش عزیزم ، مریم عزیزم ازتون خیلی خیلی ممنونم

      خدا جونم ازت خیلی ممنونم تو چقدر فوق العاده ای….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: