سریال زندگی در بهشت | قسمت 179 - صفحه 10

سلام خدمت همه دوستان

واقعا هیچ عامل بیرونی وجود نداره و فقط این

تلقین هست که باعث میشه اون قدرت درونی ما فعال بشه ، دیگه همه اثر دارو نما رو شنیدن و این

یک چیز مشخصی هست منظورم قرص شکر هست ، به نظر من اینجور چیزها مثل یه چاقوی

دولبه هست ولی متاسفانه اکثرا به تاثیرات مقطعی

اینجور چیزها نگاه میکنند گیریم که کسی نسبت

به هر عامل بیرونی به احساس قدرت و خوبی برسه

بدی اینجور چیزها اینکه وقتی اون عامل بیرونی

به هر دلیلی از لحاظ ذهنی برای شخص بی اثر

بشه ضربه بدی خواهد خورد طرف چون وابسته

شده بوده به اون مثال شما کسی رو که به بدنش

وابسته شده و فکر می‌کنه که بدنش عامل جذابیت

اونه خوب اگر به هر دلیلی بدنش افت کنه اعتماد به نفسش رو از دست میده

تجربه خود من اینکه در مورد یادگیری قانون جذب

بود اون اوایل قبل از اینکه من با سایت استاد عباسمنش آشنا بشم تو یه دوره شرکت کردم که

نتایج خیلی بالایی هم گرفتم مخصوصا از تمرین

پاکسازی من فکر میکردم که این تکرار اون کلمات

هست که داره به من قدرت میده بعدها هم استغفار میکردم نتیجه هم خیلی گرفته بودم اما

وقتی مدارم بالاتر و با سایت استاد عباسمنش

آشنا شدم و بهتر قرآن رو درک کردم فهمیدم که

هیچ جای قرآن تاکیدی خدا برای اینکه کسی بخواد

جملاتی رو تکرار کنه نگفته بلکه کلا معنی استغفار

اینکه هر کس به خدا روی بیاره و از اون بخواد که

اون رو پاک کنه خداوند رو ببخشنده خواهد یافت

و باید تو مسیر بمونن و عمل صالح داشته باشن

تا هر روز زندگیشون بهتر بشه نه اینکه یک جمله

و یا کلماتی رو مدام بگن ، خوب همینجا بود که باورهای من به یک عامل بیرونی شکست و دیگه

پاکسازیام مثل قبل قدرت نداشت و بهتر بگم تاثیری زیادی نداشت ، اینجاست که میگم اینجور. چیزها مثل چاقوی دو لبه عمل میکنند و به کلی

احتمال شکسته شدن دارن چون اصل نیستند

اوایل فکر میکردم که اشتباه کردم اومدم تو سایت

استاد عباسمنش و باید همون دوره قبلی رو دنبال

میکردم و همش خودم رو سرزنش میکردم با اینکه

ورودم به سایت استاد عزیز با احساسهای بینظیر

توحیدی بود ولی بازم نجواها دست از سرم برنمیداشت چون شدیداً به اون کلمات پاکسازی

وابسته شده بودم و فکر میکردم به واسطه اونها

به خدا وصل میشدم و کلی داستان دیگه نمی‌خوام

بگم اینجور چیزها کلا بده و کسی دنبالش نره

گفتم نتیجه هم گرفتم از همین پاکسازی ولی من

همون سالهای اول آشنایم با قوانین الهی بقدری

احساسم خوب شده بود که و بقدری به مباحث

توحیدی علاقمند و بهتر بگم عاشقشون شده بودم

و بقدری رابطم با خدا عالی شده بود که خودم ازش

خواستم گفتم خدایا ازت می‌خوام من رو به حال

خودم رها نکنی می‌خوام یه انسان یکتا پرست واقعی بشم می‌خوام راهی رو که حضرت ابراهیم

رفت رو درک کنم می‌خوام دینش رو درک کنم می‌خوام مشرک نباشم بخاطر همین هر روز آگاه‌تر

شدم و مدارم بالاتر رفت درسته بخاطر وابستگی‌

به خیلی چیزها خیلی اذیت شدم اما از راهی که

خداوند من رو درونش هدایت کرد خیلی راضی

هستم و دارم آروم آروم درک میکنم توحید واقعی

رو و اینکه چطور میشه به خداوند یا بهتر بگم رب متصل شد که دیگه هیچ عامل بیرونی نتونه تو

رو بشکنه و شکست بده امیدوارم خداوند همه ما

رو تو سراط مستقیم هدایت کنه

در پناه حق باشیم همگی