سریال زندگی در بهشت | قسمت 179 - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

180 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1318 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان.

    سلام و درود به تمام اهالی سریال زندگی در بهشت.

    سریالی که هر روز هر روز بیشتر باوارمو تقویت میکنه و منو بیشتر بخودش وابسته تر میکنه..

    استاد عزیزم.من در طی دوران زندگیم…فردی بودم که هیچ اعتماد بنفس قوی نداشتم..

    دقیقا مثل همون توپ عمل میکردم..

    و چیزی بگم..که همیشه برام سوال بود!این رفتار من داره منو نابود میکنه!؟

    همیشه از خداوند میگفتم خدایا من نمیدونم تو خودت کمک کن..

    چرا من تو زندگیم تو نحوه گرفتن مستریام یا افرادی که وارد زندگیم میشن.اینقدر رابطه ام ضعیفه!

    خیلی خیلی نحوه کاکردم تو زندگیم در تمامی جنبه ها..برام سوال بود؟

    چیزی که عمرم را بخاطر همین یه موضوع..که اعتماد بنفسه به چالش شدیدی کشونده بود..

    میومدم از دیگران تقلید میکردم..

    یا میخاستم به زور افراد رو بطرف خودم بکشونم تا با من رابطه خوب داشته باشن..یا همین زور زوری ها من بهدفم برسم.

    خیلی لگد خوردم خیلی شدید..

    و همین باعث شد..تا من دیگر خودم را از قافله عقب بکشونم .

    ایتاد تو هر جنبه من بسیار ضعیف عمل میکردم.

    ولی در مقابلش برای خودم حلاجی میکردم که چرا؟من باید ابنجور رفتاری داشته باشم.

    به محض دنبال کردن اون اشتباهات..لرز تمام بدنمو میگرفت لکنت میگرفتم یا از جوابهای اون رفتار..حالم به بدترین شکل پاسخ میداد..

    به لطف پروردگار اون اشتباهات باعث شد..تا درون خودم را بشناسم..

    تا بیشتر بخودم و خدای درونم پایبند تر باشم.

    من امروز بخودم افتخار میکنم.که روزهایی برای نشان دادن خودم با دیگران..از طریق پولهایی که کسب میکردم.به فجیع ترین حالت لباس میخریدم یا خودمو زیبا میکردم..

    هر کسی هر جی میگفت منم همون راهو میرفتم..و مثالهای زیادی دارم که اتفاقا خانم شایسته عزیز تو یکی از سفرنامه ها بیان کردن.

    که بسیار پاشنه ماها مخصوصا خانم هاست…

    ولی به لطف کرم پروردگار..همه چیز در حای خودش قرار گرفت..

    بجای دنباله رو دیگران..دنباله رو خودم و خدای خودم شدم..

    چقدر احساس ارامش دارم..پوستم ..افکارم..شکل ظاهریم ..سلامتی بدنم کاملا برگشت..

    و من یه انسان دیگر شدم و هر روز از خداوند مدار بالاتر میخام..

    مداری که اعتماد بنفس..خودباوری ..خودارزشی احساس لیاقت.احساس خوب..رو بدنبال خودش میکشونه..

    من در طی چند ماه کاراهام از نظر خودم پیشرفت کردم..و کاری که یه روز در حسرت دوستانم رو میخوردم.الان خودم راحت انجامش میدم..

    الان دارم حس میکنم اعتماد بنفس عزت نفس چقدر میتونه تو زندگی خوشبختی رو به ما برگردونه…

    حرفاتون بوی خاصی داره بوی شیرینی بوی بهشتی که من یه عمر دنبالش میگشتم..

    استاد حدودا دو هفته هست من وارد فرکانس بیشتر در این حوزه شدم…بیشتر دارم لب کلام شما رو حس میکنم.

    من سپاسگزار شما و خدای عزیزم هستم..

    و تا اخر عمر بدونم هیچ عوامل بیرونی نمیتونه من خوشبخت کنه..

    چون خودم همین باور رو داشتم.وقتی ذوب شد..فهمیدم من درونم مشکل داره نه اون خریدا..نه اون رابطه های اجبار وووووو عواملای دیگر..

    به امید بهترین برای خودم..که بیشتر بتونم قانون و باورها را در تمامی جنبه های زندگبم بکار ببندم..

    چون نقطعه اوج یه انسان.برای تمامی جنبه های زندگیش…فقط روی خودمون و خدای خودمون حساب کردنه..

    نه هیچ عوامل بیرونی..که جز پوچی و بی ارزشی در تمام معنا نیست..

    من باور دارم..خداوند برای من کافیه..من هر روز دارم خدامو بیشتر میشناسم و بیشتر درکش میکنم چون با خدابودن نقطعه عطف یه انسان هست..که میتونه همکار انجام بده…

    و من باور دارم..عوامل بیرون هر چند یه مدت کار کنن..ولی کم کم نابودت میکنه تا دست برداری..خودش کم کم خودشو نابود میکنه..

    چقدر این قطره قطره ها میتونه انسان رو یا به خوشبختی برسونه..

    یا نابودت کنه..و جز تلمبار کردن و آشغالها چیزی برات نمونه..

    یا نابود میشی..یا همون تضاد مثل خودم برات میشه یه درس…که بدونی اینراهش نیست..

    باید تغییر کنی..باید خودتو بشناسی..نه اون چهره خاص.نه اون عمل خاص..و نه هر چیز دیگر..که استاد من روزانه بیین افراد نزدیکم شاهدش هستم.

    و خوشحالم ابنجا دارم یاد میگیرم بزرگترین درس زندگی…درسی که هیچ جای دنیا گفته نمیشه…درسی که آغاز کننده هر زندگیه..

    به امید بهترینها به امید خوشبختیها در تمامی جنبه ها..و لطف بیکران پروردگار مهر بزرگی بر لوح دلمون برای هوشیارمون..به دور از عواملهای بیرون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مریم روشندلی گفته:
    مدت عضویت: 2072 روز

    بنام خدای بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان و دوستای خوب سایت

    این فایل برای من خیلی کمک کننده بود، با اینکه من قبلا هم این فایل عالی رو شنیده بودم ولی الان خییلی بهتر تو وجودم نشست، خیلی خوب درک کردم که اعتماد به نفس و خودباوری هستش که کارها رو انجام میده نه لباس و قیافه و هیکل ظاهری افراد. این برای منی که مشکل اعتماد به نفس شدیدا پایین دارم خیلی کمک کننده س، از این جهت که دیگه چون زورم نمیرسه اعتماد به نفسم رو بالا ببرم، لااقل پول و انرژیم رو هدر ندم سر مسایل حاشیه ای و ظاهری. چون اصل قضیه، اعتماد به نفس هست که داره کارها رو انجام میده، تو همه موقعیت ها و شرایط، چه شغل باشه چه روابط عاطفی باشه چه بحث یادگیری یه مهارت باشه. این موضوع رو هرچقدر بیشتر درک کنم به نفعمه. واقعا احتیاج دارم که اصل موضوع رو بفهمم. چون من آدمی هستم، که از ظاهر سازی و دروغ بازی و الکی بازی خیلی بدم میاد. این موضوع اذیتم میکنه. خیلی دوست دارم که اعتماد به نفس داشته باشم تو همه جا و همه چی. ولی ترمز هام رو خوب میشناسم. بزرگترین ترمزی که دارم اینه که من توانایی ندارم، من زورم نمیرسه خودم رو تغییر بدم، مهارت ها و توانایی هام رو بالا ببرم، چون خیلی سخت و انرژی بر هست. و به خاطر اینکه تلاش میکنم و تغییراتم خیلی کمه، اعتماد به نفس ندارم. ولی استاد عزیزم، تا همین جاش هم که برام امروز کامل روشن شد که اعتماد به نفس، عامل مهم موفقیت هست، باعث شد که تکلیفم رو با خودم بدونم، بدونم که اگه برام سخته رو خودم کار کردن، پس عجله نکنم و زود دست نکشم، مردم تو 3 ماه یه مهارت رو یاد میگیرن، اشکالی نداره من تو 9 ماه یاد میگیرم ولی به خودم قول بدم که جا نزنم و تو مسیر پیشرفتم بمونم و از خودم ضعف نشون ندم، چون به قول آهنگ سرنوشت آقای قمیشی،” که جنگیدن و باختن بهتره، از اینکه نشست و فقط غصه خورد. ” چون کل داستان زندگی من زود جا زدن و نشستن و غصه خوردن بود، اونقدر تو کل عمرم، غصه خوردم که چرا نمیتونم، چرا اعتماد به نفس ندارم، چرا خجالتی ام، چرا همش احساس بی عرضگی و بی ارزشی و بی لیاقتی کردم،همش خودتحقیقری، خود سرزنشی، که الان دیگه نمیتونم قامتم رو راست نگه دارم. که بقول استاد، مثل اون درختچه های هرز پرادایس تبدیل به درخت بزرگی شدم که خیییلی انرژی میخواد که من افسرده ی بیمار دل رو تبدیل کنه به یه آدم توانمند و با اعتماد به نفس و شاد. ولی من برای بقیه عمرم بین افسردگی و شادی، شادی رو انتخاب کردم، دیگه من بین شکست و موفقیت، موفقیت رو انتخاب کردم، دیگه من این مسیر رو انتخاب کردم و مسئولیت سرنوشتم رو پذیرفتم، درسته سه چهار ساله دارم به فکر خودم، جدی تلاش میکنم و نتیجه کمی گرفتم و هنوز تو همون سرجای خودم هستم و زندگیم و خودم، تغییر نکرده، ولی اگه این سه سال، سی سال هم طول بکشه، من این مسیر رو میرم، دیگه من غصه رو انتخاب نمیکنم، من تا آخر عمرم فقط ” امید” رو انتخاب میکنم. حتی اگه هیچ وقت موفق نشم به خواسته هام برسم. عوضش اخر راه به خودم افتخار میکنم که من تلاش خودم رو کردم، درسم رو خوندم، سحر خیز شدم، مهارت و توانمندیهام رو سعی کردم زیاد کنم، سعی کردم از عمرم مفید استفاده کنم، سعی کردم انسان شادی باشم و لبخند رو لبام باشه. سعی کردم اعتماد به نفس خودم رو بالا ببرم، شکرگذار باشم، آدم مثبت و درستکاری باشم. انشالله تو همین مسیر میمونم و من، طرف خودم رو انجام میدم. اون هم عمل به ” اصل” ها نه خودم رو قول بزنم با هاشیه رفتن ها و ظاهر سازی ها. چون شاید سر خودم رو قول بزنم ولی سر جهان رو نمیشه قول زد. من اصل ها رو خوب یاد میگیرم انشالله و فقط انرژی و زمان محدودی که دارم رو تمرکزی میزارم رو عمل به اصل. یکی از مهم ترین اصول موفقیت، ” اعتماد به نفس و خود باوری” هست. نه لباس زیبا و گران قیمت و مارک، نه خوش اندام و زیبا بودن، نه صدا و بیان زیبا داشتن، نه اینکه اعتبارم رو از خانواده ام بگیرم، یا پولدار باشم و انتظار داشته باشم با پول همه چی رو میشه به دست آورد، از جمله محبوب بودن رو!

    استاد عزیزم خدا شما رو برای ما حفظ کنه که اینقدر وجودتون تو زندگی ما پر خیر و برکت و موثر هست. براتون همیشه سلامتی و شادی و موفقیت روزافزون رو دعا میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد جواد اسدی گفته:
      مدت عضویت: 866 روز

      فکر کن با هر لباسی بزنی بیرون و بدون آرایش و یا برات مهم نباشه سوار چه ماشینی باشی و فقط خودت رو باور داشته باشی و به خودت احترام بذاری و رها باشی، چقدر زندگی باحال میشه….نه نظر دیگران برات مهمه و نه رفتارشون و با هر کسی بخوای،راحت ارتباط میگیری و دنبال راضی کردن کسی نیستی و چقدر زندگی لذت بخشه، به کسی باج نمیدی و راحتی و سراسر زندگیت توحید روانه و مشرک نیستی،چرا که برای خودت زندگی میکنی و نه دیگران و همین الان خوشحالی و فکر نمیکنی برای رسیدن به اون شخص ایدآل که همه دوستش داشته باشند باید به اون موفقیت یا اون مقدار پول و یا فلان ماشین برسم و چقدر خوبه این نوع نگاه و عمل کردن به زندگی توحیدی که سراسر رحمت و نور و رشد و سعادتمندی است….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1398 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت استاد عزیزم

    نشانه امروزم با نیت مشخص شدن ادامه راهم این فایل بود.

    فکر کنم اصلا ندیدم ،این هم مظهر فراوونیه چرا که تو این سه سال هنوز یک بار هم نتونستم این فایل رو ببینم.

    کامنتها هم به قول استاد مظهر فراوونیه ،چرا که میری یه دونه رو بخونی 100 تای دیگه اضافه میشه.

    در کل سایت پر برکتیه، خدا به صاحبش برکت بده

    طی این چند روز دوباره ندای حرف مردم تو وجود من زیادتر شد و من برگشتم و دیدم که عامل اصلی نرسیدن به خیلی از خواسته هام حرف مردم بوده و هست.

    شروع کردم دوره عزت نفس رو دوباره مرور کردن و اتفاقا همون اول نوشته های استاد شایسته ،نوشته بود که عزت نفس یعنی منهای مردم

    خب امروز هم دوست داشتم دوباره راهم تایید بشه که خدا رو شکر تایید شد.

    خب شما توضیح دادید که این پول و خوش هیکلی یا پرز روی توپ و …نیست که به ما قدرت میده بلکه چیزی از درونه که این کار رو انجام میده.

    در واقع پیدا کردن اصله،اصل هر کاری.

    چه چیزی کار انجام میده؟

    در شرایط مساوی نتایج متفاوت میبینیم.پس نشان‌دهنده اینه که یه چیز دیگه ای که خیلی مهمه همه کار انجام میده و این همون باوره و مهمترین باور هم باور و ایمان به الله و همه کاره بودن الله است.

    اون کسی به یکتایی خدا ایمان داره فقط از او میخاد .

    خودباوری یعنی اینکه من باور دارم من تصمیم گیرنده هستم و هیچ عامل تاثیر گزاری روی من نیست

    خودباوری یعنی تصمیم گیرنده منم که کسی رو شریک کنم یا نه.

    خودباوری یعنی این منم که بدلیل ترسها حرکت نمیکنم.

    خودباوری یعنی یکتا پرستی

    خود باوری یعنی به عمق وجود رسیدن،یعنی به یقین رسیدن و این راهی است که همیشه باید ادامه بیابد

    راهی که منتهی به همون جاده و مکان سرسبزه

    بی شک خداوند همیشه با ما بوده و هست .این ماییم که باید بیابیم.

    جاده سرسبزی بود و فراوونیها رو به نمایش گزاشت و استاد چه اندام زیبایی پیدا کردید الان کجا و اون موقع کجا.اینم نشانه ای است برای اینکه ما به هر چیزی که دوست داشته باشیم می‌رسیم.

    باز هم تشکر میکنم و براتون آرزوی بهترینها دارم.بهترینهایی که خودتون آرزو دارید.

    در نهایت همه چیز خداست

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    محمدحسین رضازاده گفته:
    مدت عضویت: 1917 روز

    به نام خداوندی که هرلحظه داره عاشقانه تک تک مارو هدایت میکنه به سمت آگاهی ها زیبایی ها

    سلام خدمت استادنازنینم وخانم شایسته عزیز وهمه شما دوستان عزیزم

    خداروصدهزارمرتبه شکر میکنم که یک روزدیگه بهم فرصت داد تا بتونم بادیدن این فایل زیبا وپرازاگاهی درکم نسبت به قوانین بیشتر وبهتر بشه وهم بتونم چیزی رودرک کردم ومثالهایی که خودم تجربه کردم ازاین موضوع روبه اشتراک بزارم باشما دوستان عزیز

    واقعا خیلی فایل عالی بود همینجور استاد صحبت می‌کردومثال میزد چقد یادم میومد

    روزهایی رو که هنوز هیچ درکی ازقوانین نداشتم ولی تجربع کرده بودم این موضوعات رو

    ما تویک خانواده مذهبی بزرگ شدیم تومحیطی بودیم که همه به شدت مذهبی بودن اعتقاد داشتن ودارند به یه سری چیزا به یه سری عوامل بیرونی مخصوصا توایام محرم ما تومحله ای زندگی میکردیم که علم زیاد داشت وهمه اعتقاد داشتن اون علم ها شفا میدن گره گشا هستن همه میرفتن روزعلمبند یک تیکه پارچه سبز می‌بستند به این علمها ودوباره باز میکردن تا متبرک بشه یا میوه ای میزدن سرتیغ علم تامتبرک بشع بدن به فردی مریض هست فردی بچه دار نشده تا شفا پیدا کنه یعنی یک عالمه مثال دارم ازاین نوع موضوعات یادمه خودمون همیشه مچ دستمون یابازوهامون یک تیکه ازاین پارچه ها بود برای اینکه ازمون محافظت کنه اعتقاد داشتیم این پارچها متبرک ازعلم حضرت ابوالفضل وچون حضرت ابوالفضل دستانش قطع شدن درکربلا ازدستان ما محافظت میکنه یا می بستیم به فرمون موتور یا ماشین یادمه یکی به شدت بیماربودرفته بودن یک میوه ای که زده بودن سرعلم متبرک کرده بودن بهش دادن روزبعدش گفتن آقا فلانی رو امامان شفا دادن رفتیم اونجا بعد چندروز که تعریف میکرد شب بادلی شکسته همینجور میوه رومیخوردم میگفتم امام حسین منو شفا بده تو که شاه عالمی این حرفها کع شب خواب رفتم دیدم یک اقای نورانی سوار بر اسب که مطمئن هستم هممون ازاین چیزا شنیدم ودیدیم وقتی نگاه میکنم به صحبتهای شما استاد متوجه میشم که این باورهای هرکسی داره نتایج رورقم میزنه مثال این اشخاص که گفتم اونم باورهای این بندگان خدا بود که شفا روایجاد کرده بود این معجزات رو رقم میزد فقط باورهاشون یه چیزکاملا درونی یه عامل درونی نه عامل بیرونی مثلا یه تیکه پارچه یا اون علم یا اون میوه واقعا خیلی خیلی مثالها ازخودمم دارم مثال همیشه وقتی یک لباس زیبا میگرفتم یک تیشرتی جلب توجه میکردم یه قدرتی پیدا میکردم زمانی ۴نفرمیگفتن لباست زیباست بگو ماهم بریم بگیریم یامیدیدم همه نگاه میکنم دیگه انگار همه عالم به تسخیرمنه هروقت اون لباس رومیپوشیدم اتفاقات خوبی برام می افتاد میگفتم دیگه من یک شخص خاصی شدم هرچیزی اراده میکردم مخصوصا تورابطه باجنس مخالف یعنی غیرممکن بود تورابطه باهاش نرم وقتی فکرمیکنم اون اعتماد به نفس من بود که به وسیله این لباس توذهنم ساخته میشد کارو در می اورد مثلا توذهنم میگفتم من خوشتیپم هرجا برم۸میتونم رابطه برقرار کنم باهرکسی دوست داشته باشم این همیشه توذهنم بود۸ که من خوشتیپم خرج میکنم به خودم میرسم همه ازخدا شون هم باشه بخوان بامن باشن واقعا همیشع همه۸دوستم داشتن باهام بودن وتمام این اتفاقات فقط به خاطر باورهای خودم بود ویادمه جاهایی باورهای مناسبی نداشتم عزت نفس خوبی نداشتم هم نتایج بدی گرفتم مثلا من اعتقادی داشتم میگفتم روزسیزده نهس همیشه اتفاقات بدی برام می افته اصلا دوست نداشتم سیزده بدر جایی برم یادمه بعد شیش سال اومدم برم سیزده به در بادوستان ازبس دوستان بهم اصرار کردن گفتم باشه اقا ماهمینحور داشتیم میرفیتم دچار یه صانحه شدیم که زیبایی منو تا چندوقتی برد باخودش 😁😁😂😂نمیخوام خیلی وارد۸جزییات بشم مناسب نیست درواقع همونجا به همه گفتم دیدی گفتم سیزده برای من شوم دیدی فلان شد الان میفهمم به خاطر۹باورهایی که من از سیزده توسرم داشتم این اتفاقات روبه وجود آوردم بعدشیش سال رفتم این اتفاق افتاد واقعا خیلی مثالها دارم یادمه انگشتر مثلا میگفتم اقا من انگشتر نگین شجر برام خوش یمن ولی انگشتر۸شرف شمس نه برام بد میاره یا درمورد پرندگان مثلا میگفتم قناری فلان کبوتر فلان خیلی خیلی مثالها هست واقعا جلسع امروز یه شخم اساسی زد توباورهای من تو زندگی من چقد جواب سوال های داشتم روگرفتم مثلا درمود معجزات خیلی سوالها داشتم امروز به جواب رسیدم برام منطقی شد دلایل معجزات وقتی باورهای مناسب داشته باشی راجب معجزه حالا هرچی هست هدایت میشی به چیزایی ازجنس ازاساس اون باورها و معجزه رخ میده اون هم زمانی ها رخ میده مثال حضرت موسی که نیل بازشد استادم بارها۸توضیح دادن درموردش اون باور حضرت موسی بود اتفاقات رورقم زد اون هم زمانی ها رخ داد تومدار قرار گرفت واقعا چندین بار این جلسه روگوش دادم وفایل صوتی روهم دانلود۸کردم که بارها گوش بدم که باورهای ماباعث میشه اعتماد به نفس بره بالا عزت نفس ماقوی بشه و اتفاقات اون جوری دوست داریم رورقم میزنه ویا برعکس بازم باورهای ماباعث میشه عزت نفس ضعیفی بسازیم برای خودمون واتفاقاتی که دوست نداریم روهم رقم میزنه قانون ثابت به قول معروف میگه اونی که میگه نمیتونم ‌واونی میگه میتونم هر دوتاشون درست میگن راست میگن چون باورشون اینه اعتقادشون اینه واقعا همچی باورهاست زندگی تک تک مون پرازاین مثالهاست اگر دقت کنیم نگاه کنیم به اتفاقات تمرکز لیزری بزاریم بادید قوانین نگاه کنیم همون دید سیستمی به تک تک اتفاقات خوب ویابد۸زندگیمون متوجه میشیم هرجا تونستیم درست ازقوانین استفاده کنیم باورهای مناسب داشته باشیم حالا اگاهانه یا نا آگاهانه نتایج درست خوبی گرفتیم هرجا هم باورهای نامناسب داشتیم هم نتایج بد گرفتیم امیدوارم تونسته باشم بااین مثالهایی زدم تاثیر گذارباشم وهم خودم درکم بهتر بشه وهم کمک کنم به درک بهتر دوستان

    امیدوارم درپناه حق شادو ثروتمند وسعادتمند دردنیا واخرت باشید 🌸 دوست دارم خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    زهرا فولادمرام گفته:
    مدت عضویت: 2211 روز

    سلام استاد عزیزم

    وای که فایل های شما گاهی یه تلنگری به ادم میزنه یهو میفهمه وای فکرش کجا بود

    من دختری هستم که خواستگار های خیلی زیادی دارم ولی اون فکری که تو ذهنم هست احساس میکردم خیلی با اون فرد فاصله دارم و باید روی خودم خیلی کار کنم و خودم کسب و کار داشته باشم تا فکری که توی ذهنم هست بهش برسم

    ولی با دیدن این فایل واقعا فهمیدم این همه مدت واقعا داشتم اشتباه فکر میکردم این از همون عدم اعتماد به نفسم میاد که فک میکنم عوامل بیرونی باید باشه تا من برسم

    ولی این فایل یاد داد که واقعا من خودم بهترینم نیاز نیس تا به اونجا برسم تا اون اتفاق بیوفته

    واقعا خیلی خوشحالم که بهترین و تنها ترین استاد زندگی من و خانوادم شدین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    زهرا بخشی گفته:
    مدت عضویت: 2442 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان دوست داشتی و همه دوستان هم فرکانسی

    واقعا مبحث اعتماد بنفس مبحثیه که هر چقدر روش کار کنی بازم میتونه بهتر بشه و من قبل از آشنایی با این مباحث فکر میکردم اعتماد بنفس خوبی دارم ولی از طرفی با مسائلی تو روابطم روبه رو بودم که اصلا نمیدونستم راه حل تمام ابن مسائل بالا بردن عزت نفسمه خدا روشکر هرروز بیشتر دارم باورهای اشتباهم رو شناسایی میکنم و به لطف خدا و آموزه های استاد راه حل ها بهم الهام میشه و همه چیز برمیگرده به تمرکز و تمرین بیشتر من تا خودم رو بهتر کنم و زندگی زیباتری تجربه کنم .

    واقعا این درسته که اعتماد بنفس ماست که تو ارتباط با آدماموثره ، ولی من از اون دسته دخترا هستم که از مردهای عضلانی خوشم میاد و فکر میکنم اینم باز بر میگرده به باور من چون من تو خانواده ای بزرگ شدم که درصد بالایی از مردهای فامیل ما قدبلند هستن و هیکل های ورزیده ای دارن و البته پدر خودم در طول دوران کودکی و نوجوانی من همیشه در حال دمبل زدن و نشون دادن بازوهاش به ما بود و تو دوران کودکی من و خواهرم روی پشت بابام سوار میشدیم و از اینکه بابای قوی داریم خیلی خوشحال بودیم به خاطر همین عوامل در ذهن من این باور ایجاد شده که مردهایی که قد بلند و عضلات قوی دارن جذابتر هستن (مثل بابام) .

    از هر طرف که به زندگیم نگاه میکنم میبینم که باورهام بودن و هستن که زندگیم رو ساختن یا نابود کردن ، مثلا من قبل از آشنایی با این مباحث خیلی به چشم زخم اعتقاد داشتم ولی تو همون ماههای اول آشنایی با استاد فایل چشم زخم در قرآن رو دیدم و اونجا انقدر حرفتشون برام منطقی بود که از همون لحظه تصمیم گرفتم این باور اشتباه و شرک رو کنار بذارم و انصافا تو این موضوع خوب بودم و خودم رو تحسین میکنم.

    ممنونم از استاد بابت درمیان گذاشتن این آگاهی ها با ما ✌❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    احسان صداقتی گفته:
    مدت عضویت: 2309 روز

    بازهم گل کاشتی داش حسین عزیز لذت بردم هرکلمه ای که از زبانتون در میاد یه دوره کامل برای زندگی من و واقعا زندگی یه قانون مثل این همه قوانین که در این دنیای مادی انسانها وضع کردن مثل قانون راهنمایی ورانندگی که هرکه راعایت کنه جریمه نمیشه و راحت وبدون دردسر به مسیرش ادامه میده وازمسیرش لذت میبره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    محدثه سادات موسوی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 584 روز

    سلام استاد وایییی این فایل نشانه من بود

    من چندین ساعت قبل خیلی ناراحت بودم همش فکرم درگیر بود چرا کار برای من کمه نکنه طرحهای من کیفیت خوبی نداره بطوری ک استادم میگه طرح هام خیلی خوبه اعتماد بنفسم پایین بطوری که خیلیا طرحهاشون بشدت کیفیت کمی داره ولی بشدت بهشون کار میخوره و کلی پول در میارن ولی من چون خودمو قبول ندارم اعتماد بنفس ندارم کار بمن نمیخوره و من گیج شده بودم چرا کار برای من نیست و با نشانه امروز کاملا خدای مهربون بمن اینو گفت که من اعتماد بنفس درونی ندارم خیلی خیلی ممنونم از شما استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    Mohsen Aghdasi گفته:
    مدت عضویت: 1673 روز

    سلام به استاد و همه بروبچه ها

    واقعا تا گوش شنیدن داشته باشی چه چیزهایی که نمی شنوی.

    موضوع فقط اینه که چطور باید باور بسازی

    من واقعا پاشنه اشیلم وضع مالی هست که چگونه خودباوری لیاقتاعتماد به نفس_ در زمینه مالی بسازم که بدون شرک خفی مثل همین خانم تنیس باز به خودم باور داشته باشم به شکل خالص اینکه میگم بشکل خالص و بدون شرک خفی چون باقی تنیس بازها توپ میگیرن و چندتا بهشون حس خوب میده رو نگه میدارن ولی این خانم فقط یک توپ میگیره و با همون بازی می کنه.

    حالا چگونه این شکل باور سازی رو تو زمینه مالی بسازیم که حتی پیش پا افتاده ترین کار رو هم کردیم بتونیم ازش پول بسازیم؟؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    لی لی گفته:
    مدت عضویت: 2236 روز

    سلام

    اتفاقا تازگی با خودم در مورد همین موضوع فکر میکردم که من الان که خیلی خیلی از لحاظ اعتماد به نفس بهتر شدم؛ آیا اعتبار این اعتماد به نفس به چیزی وصله؟ که جوابم بله بود

    و دقیقا یاد یکی از قسمتهای سریال پژمان افتادم؛ که بیژن بنفشه خواه به این نتیجه رسیده بود که وقتی پشت میز کارش قرار میگیره؛ اعتماد به نفسش میره بالا؛ و اون موقع می تونست خیلی راحت حرفش رو به کرسی بنشونه وگرنه در حالت عادی کسی چیزی حسابش نمیکرد

    سر همین داستان میز محل کارش رو با خودش به خونه برده بود بلکه بقیه حسابش کنن

    این داستان منم هست؛ احساس میکنم به خاطر اعتباری که توی کارم دارم؛ توی محیط کار اعتماد به نفس بالاتری دارم چون اونجا منو میشناسن ولی بیرون این حالت نیست

    یادمه استاد توی یکی از فایلهاش میگفت که من از فرکانس ثروت برق میزنم به همین دلیل حتی با تیشرت و شلوارک و اعتماد به نفس بالا رفته بودن خرید ماشین

    در عمل هم این موضوع رو دیدم که خیلی از ثروتمندان حتی توی محیطهایی که کسی نمی شناستشون هم خیلی راحت و با اعتماد به نفس رفتار میکنن و قضاوت مردم درباره رفتارشون اصلا اهمیتی نداره

    البته که من هم باید تکاملم رو کم کم طی کنم و سعی کنم به این باور برسم که من فی الذات و فارغ از هر چیز و هر کسی ارزشمندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: