https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/07/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-07-01 05:22:522021-07-28 09:30:45سریال زندگی در بهشت | قسمت 179
180نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
دقیقاروزقبل برای یک قراردادکاری بایکی صحبت میکردم واون گفت این بنده خدابراش قیمت مهمه اگه قیمتوپایین تربدیم باماقراردادمیبنده
بله حالامیفهمم هنورم بعضی وقت هادارم کسب وکارم روبه عوامل بیرونی ربط میدم وبایدخیلی روی خودم کارکنم
اصلابینهایت مشتری های ثروتمندهستندکه ازمحصولات من خریداری میکنندوخداونداون هاروبه سمت من هدایت میکنه وبرای محصولات من ارزش قاعل هستندبدون این که من تخفیف بدم وقیمت روبیارم پایین ثروت ونعمت بینهایته
خدایاشکرت که به این فایل طلایی هدایتم کردی وجواب خیلی ازسوالاتم رواززبان بنده پاک والهی خودت استادسیدحسین عباس منش به من دادی که خیلی ازترمزهای مخفی ذهنی وباورهای محدودکننده رومتوجه بشم وروی خودم کارکنم
حتما عالی مگه داریم مگه میشه کسی جز عباس منش ها باش و حالش خوب نباش
مریم عزیزم ایمان دارم که شهود خیلی قوی داری چون بارها به کرات این موضوع رو از نوشته هات از گفتن و درک نشونه هایی که برات ارسال میشه یا بقول استاد فکر خدا رو خوب میخونی رو با صد وجودم درک کردم و تحسینت میکنم چون اینجوری در خانواده عباسمنش تربیت شدم
و ایمان دارم این بخش هدایت بر اساس الهامی و اصولی شکل گرفته
چون من بارها به تضادی در طول مسیرم به سوی خوشبختی که راهش را از زمان آشنایی با شما آغاز کردم برخوردم جواب را بصورتی واضح به اذن خداوند دریافت کردم
امروز بیقرار از دریافت این همه نشانه برای خرید ماشین بودم که دقیقا استاد را پشت ماشین در این فایل زیارت کردم و با آرامشی بیشتر به یادداشت برداری از این دریای آگاهی ها پرداختم
و با درک بهتری سفرم را ادامه میدهم
و از این نکته ها بی و آگاهی های که دریافتم مینویسم تا هم با نوشتن به درک مطالب در ذهنم بخودم کمک میکنم و هم بقول استاد چراغی را برای سفر فرزندی دیگر از این خانواده روشن کرده باشم
آری خواهر یا برادرم بدان و آگاه باش که
فرقی ندارد در اول سفر هستی یا در میانه ی راه
این نکته ها و این آگاهی ها که به مثال چراغی در جاده هستند به تو کمک خواهند کرد حتی یاد اوریشان حال تو بهتر خواهد کرد
به به درود بر. خودم که دست به قلمم عالی شده
با جان و دل برایت میگویم
آگاهی کافی نیست و این آگاهی را باید تجربه کنی
و لازمه این تجربه کردن با تجربه علی رغم نشناختن اش و در موقعیت قرار گرفتنش است و اگر در آن زمان توانستی در زمان مواجه بواسطه ی تکرار و نهادینه کردن و با الگو برداری از انسان ها ی موفقی چون مریم و استاد برای ذهنت این موضوع را منطقی کرده باشی
ناخودآگاه از تو کنترل ذهنی اتفاق میافتد سپس آنچه که دوست داری و آگاهانه میخواهی
کنترل اوضاع را بدست میگیری و آنگونه که میخواهی نتیجه خواهد شد
اتفاقا تازگی با خودم در مورد همین موضوع فکر میکردم که من الان که خیلی خیلی از لحاظ اعتماد به نفس بهتر شدم؛ آیا اعتبار این اعتماد به نفس به چیزی وصله؟ که جوابم بله بود
و دقیقا یاد یکی از قسمتهای سریال پژمان افتادم؛ که بیژن بنفشه خواه به این نتیجه رسیده بود که وقتی پشت میز کارش قرار میگیره؛ اعتماد به نفسش میره بالا؛ و اون موقع می تونست خیلی راحت حرفش رو به کرسی بنشونه وگرنه در حالت عادی کسی چیزی حسابش نمیکرد
سر همین داستان میز محل کارش رو با خودش به خونه برده بود بلکه بقیه حسابش کنن
این داستان منم هست؛ احساس میکنم به خاطر اعتباری که توی کارم دارم؛ توی محیط کار اعتماد به نفس بالاتری دارم چون اونجا منو میشناسن ولی بیرون این حالت نیست
یادمه استاد توی یکی از فایلهاش میگفت که من از فرکانس ثروت برق میزنم به همین دلیل حتی با تیشرت و شلوارک و اعتماد به نفس بالا رفته بودن خرید ماشین
در عمل هم این موضوع رو دیدم که خیلی از ثروتمندان حتی توی محیطهایی که کسی نمی شناستشون هم خیلی راحت و با اعتماد به نفس رفتار میکنن و قضاوت مردم درباره رفتارشون اصلا اهمیتی نداره
البته که من هم باید تکاملم رو کم کم طی کنم و سعی کنم به این باور برسم که من فی الذات و فارغ از هر چیز و هر کسی ارزشمندم
کلا وقتی در مورد مقوله اعتماد به نفس صحبت میشه به نظر من این درونی ترین و اساسی ترین مورد در تغییر هستش. یعنی ما وقتی از بیرون شروع میکنیم و به درون میرسیم تازه متوجه مفهوم اعتماد به نفس و عزت نفس میشیم . کلا برای تقویت عزت نفس باید چیزی به نام عرف و آبرو رو حذف کنیم و اونطوری که بقیه رفتار میکنن کاری رو انجام ندی تا قبح اون کار برات بشکنه مثلا مثل بقیه لباس نپوشی، یا چندتا رنگ رو باهم بپوشی، یا مدل موهای مرتبی نداشته باشی، یا تشکرات مرسوم رو نگی و… خیلی چیزای دیگه تا اون شاکله اعتماد به نفس شکل بگیره
درواقع وقتی که حالمو نمیتونستم عالی کنم رفتم تو بخش مرا به نشانه ام هدایت کن
و از خدا خوااستم با تموم قلبم که بگه الان به چه حرفی نیاز دارم بع چه عملی و باز هم برای چنددهمین بار خدا گفت عزت نفس اعتمادبنفس
و از دیشب ۳بار گوش دادم وهمش گنجه
من تعجب میکنم قبلنا این فیلارو گوش میدادم میگفتم فقط نیم ساعت؟چه کم
الان این فایلو میدونم که میشع همین فایل نیم ساعتی رو روزها و ماه ها گوش کردوکار کرد
الان دارم کامنتارو تک تک میخونم
و کامنت اقای فلاح که تکوونم داد واقعا
که چی زندگیمو رقم میزنه؟
ایمانم عزت نفسم خودباوریم توحیدم
و نه خانواده و دیگران و تبلیغاتم و چهرم و لباسام و کیفیت فییلمام و کیفیت گوشیمو و مدل سایت و اینستام و دکوور مغازم
ونهگذشتم و نه سابقم
چقدر کامنتتون منو تکوون داد اصلا
دقیقااااا الان باید این صحبتهارو میخوندم که بخاطر فیلم باکیفیت تر گرفتن از کسی گوشی قرض میگرفتم و همین دوساعت پیش جهان بدجور بهم گفت که کارم اشتباهه….اگر گوشی لازم دارم این خودش تضادیه که خووودم بخرم ولی اینکه برم قرض بگیرم احمقانست هرچیزی که توش منت باشه احمقانست و اینکه اگه تصووورمیکنم با بالابردن کیفیت فیلم هااز نقاشی هام فروشم بهتر میشه یه توهم بزرگه همونجور که با داشتن یه مغازه تو یه جای گل شهر فروش بیشتر نمیشه یا با مغازه توی کوچه پس کوچه ها فروش کم نمیشه اونیکه مشتری میاره پول میاره فقط و فقط باوره منه فقط و فقط خودباوری عزت نفس ایمانم به خداست و بس….هزاربارم اینارو بشنویم باز کمه
چندیین بار و چندین بار دیدم که شیرینی فروشی که تو یه کوچه تو پایین شهر مغازه باز کرد و کل شهر کل اردبیل حداقل ۱بار اسمشو شنیدن و هربار میری باید صف وایستی
ولی ده ها شیرینی فروش تو جاهای عالی شهر رو دیدم که همیشع فروشنده ها از بیکاری خوابشون برده
چرا واقعا چرا عوامل بیرونی رو انقد بولد میکنه ذهن برامون
من اگه در مدار فروشم اگه درحال ساخت باور خوبم حتی یه پست معمولی یه استوری معمولی جواب میده
نیازی نیس زجر بدم خودمو برای گرفتن یه فیلم خوب
خداروشکر این روزا که خیلی راجب عزت نفس فکر میکنم تحقیق میکنم تو سایت و عمل میکنم خداهم فایل ها و حرفای بهتری بهم میرسونه
مگهههه میشه عاشق این خدا نشد؟؟؟؟
عزت نفس واعتماد بنفس چه موضوع گسترده و عظیمی بوده و چقدتو کل جوانب زندگیم اثرداشته و خبر نداشتم
خدایا تو کمکم کن هر روز بهتر و زیباتر بسازم عزت نفسم رو دوباره به یاد بیارم ارزشمو
من خودم دنبال یک موضوعی تو راستای کارم بود که مابین دوتا شهر انتخاب کنم که میل خودم به اصفهان بودوشهر دوم بندر عباس بود اما از خدا خواستم که هر چی بفرسته خیره ولی بااین فایل هدایت شدم که بااعتماد به نفس از درونم به آنچه خودم میخواهم چرا که این انتخاب برایم اعتماد به نفس بیشتری حاصل میکند هر چند با قانون رهایی هر چه پیش آید خیر است
با سلام خدمت دوستان عزیز همفرکانسی ام و استاد عباس منش
در مورد مثال عزت نفس و اعتماد به نفس میخوام یه مثال جالب رو براتون در مورد زندگی خودم بزنم
من دارم روزهای آخر بارداری مو به لطف الله سپری میکنم
یه دختر ۷ ساله دارم و قبل اینکه باردار بشم برای فرزند دومم،که الان توی شکمم داره تکون میخوره چندین جلسه رو رفتیم پیش دکتر برای تعیین جنسیت پیش از بارداری
من و همسرم دوست داشتیم فرزند دوممون پسر باشه و از هر جنسیتی بچه داشته باشیم
بالاخره چند جلسه گذشت و من به خاطر دوری راه دکتر و شلوغی مطب و وقت کم گذاشتن خانوم دکتر برای بیماراشون اصلا اشتیاق زیادی رو نداشتم تا این کارو ادامه بدم و ویزیت بشم و قرص و دارو بخورم تا بچه مون پسر بشه، میگفتم و باور داشتم و هنوزم باور دارم ،خدا خودش اگه بخواد بهمون پسر بده بدون این کارا و قرص و دارو و رفت و آمدا هم میده
همسرم هم چون دید من خیلی علاقه ندارم به این دوا و دکتر و اینا و برام سخته رفت و آمد و این حرفا ،بعد از چند جلسه کوتاه اومد و علارغم میل باطنیش،ادامه ندادیم که هر ماه بریم پیش اون خانوم دکتر
در عوض من از گوگل سرچ کردم تغذیه و اینا و کارهایی که احتمال پسر دار شدن رو بیشتر میکرد
خلاصه بعد از چند اقدام و طبق توصیه هایی که از گوگل و اینستا خونده بودم من باردار شدم
و سونوگرافی رفتم گفت بچه دختره
همسرم رنگش عوض شد،قهوه ای شد
منم ناراحت شدم و جا خوردم چون اون چیزی نبود که من و همسرم انتظار شنیدنش رو داشته باشیم در اون لحظه،هر دوتامون میخواستیم بشنویم بچه پسره ،بههمین راحتی و آسونی،ولی خیلی زود بازم خدا رو شکر کردم و ازش خواستم سالم باشه
من واقعا از ته دلم ایمان دارم خداوند هر آنچه به دیگران داده به من نیز میدهد و حتی بیشتر از آن رو
وقتی پسر بچه ها رو میبینم اطرافم ،توی تلویزیون یا اینوو اونور
یا هر جایی ،توی دلم بازم تکرار میکنم.خداوندی که به دیگران داده به من هم می دهد و کافیه فقط از خودش بخوام و توکل کنم به خودش
بعد از سونوگرافی و دیدن حس و حال همسرم که توی شوک بود و خیلی انتظار داشت بشنوه بچه پسره و در عوض دکتر گفت صد در صد دختره
بدون هیچ حرفی اومدیم خونه،شبش یا چند ساعت بعدش دقیق یادم نیست
من با چشمانی گریان و دلی شکسته به خاطر واکنش همسرم نسبت به شنیدن این خبر
کتاب قرآن رو باز کنم تا از خدا نشانه ای بخوام و خدا آرومم کرد با نشانه اش
آیه ای آمد در مورد حضرت ذکریا بود که خداوند وعده یحیی رو بهش داد توی اون آیه و دقیقا همون صفحه از قرآن که برام باز شد توی اون لحظه و آرامش عجیبی بهم دست داد خوندن اون آیات در آن لحظه ،ایمانی بهم داد که خداوند بهمون فرزند پسر میده حتما،اگه این بار نشد،دفعه دیگه انشالله من ایمان دارم ،باور دارم فرزند دختر یا پسر ،هیچ ،هیچ تاثیری روی اینکه من بخوام خوشبخت یا بدبخت بشم توی زندگیم ندارن،من هستم که خالق اتفاقات زندگی خودم هستم ،فارغ از اینکه اطرافم چه خبره،ایمان دارم حتما روزی پسر دار هم میشم ،اگه این دفعه نشد انشالله سری بعد ،خداوند از خیر و صلاح ما بیشتر آگاهی دارد و من تسلیم و فرمانبردار خواست و اراده ای او هستم و امیدوارم به لطف و رحمتش که همگان رو دربرگرفته
خدایا بابت لحظه ی اکنونم ، و روزهای عالی که در انتظارمه سپاسگزارم
قبلا که با قوانین آشنا نبودم توی موضوع روابط میدیدم اطرافم دخترایی هستند که اصلا چهره زیبایی ندارن و از همه لحاظ معمولی هستند، ولی با یه فرد عالی ازدواج کردن و خیلی روابط خوبی هم با همسرشون هم با دیگران داشتند اون موقع که با خودم میگفتم پس ظاهر و پول و خانواده و عوامل دیگه توی رابطه مهم نیست باید شانس داشته باشی همهچیز شانسیه😅
اما الان وقتی با اون افراد صحبت میکنم میبینم که چقدر اعتماد به نفس دارن، خودشون رو همینطوری که هستند دوست دارن و هیچوقت ندیدم بخوان از خودشون ایرادی بگیرن و برای خودشون ارزش قائل هستند و احساس ارزشمندی و لیاقت دارن.
یکی از اطرافیانم که من همیشه رابطهی عاطفی عالی که با همسرش داره رو تحسین میکنم میخواستیم باهم بریم بیرون من مدتها داشتم جلوی آیینه آرایش میکردم و لباس انتخاب میکردم که باهم ست باشه و چندبار لباس هامو عوض کردم اما دیدم که اون بدون اینکه آرایش کنه و با یه لباس خیلی ساده اومد بیرون وقتی هم پرسیدم چرا اینقدر ساده اومدی بیرون گفت همینجوری راحت ترم و نیازی به آرایش کردن ندارم درحالی که ظاهر زیبا و اندام خوبی هم نداشت اما همینجوری خودش رو دوست داشت و میدیدم که چقدر با بقیه با اعتماد به نفس رفتار میکنه، و راحت حرفش رو میزنه و همسرش هم عاشقانه دوستش داره در واقع داره ناآگاهانه از قوانین استفاده میکنه و عاشق خودشه.
همیشه اطرافیان از قیافه من تعریف میکردند، اما خودم این باور رو نداشتم و میگفتم یعنی قیافه من خوبه😶با اینکه همه میگفتن انگار بینی تو عملی هست و خیلی خوشگله اما من چون خودم رو دوست نداشتم فکر میکردم که باید عوامل بیرونی تغییر کنه رفتم که بینیم رو عمل کنم که انقدر دیگران گفتن خوبه و قشنگه و مشکلی نداره منصرف شدم😶
و یادمه موقعی که تونسته بودم یه موفقیت رو کسب کنم و استقلال مالی داشته باشم چقدر اعتماد به نفسم بالاتر رفته بود و همون موقع یه رابطهی عاطفی خوب رو تجربه کردم اونم با فردی که تمام ویژگیهایی که من میخواستم رو داشت و عالی بود اما چون من اون عزت نفس درونی رو نداشتم مدتی بعد احساس اینکه اون از من خیلی بالاتره و اینکه خودم رو دست کم گرفته بودم باعث شد که رابطم دچار تنش بشه و به مشکل برخوردم البته این تضاد هم باعث شد که با این سایت آشنا بشم و دیگه دنبال مقصر نباشم و احساس قربانی و مظلوم بودن رو نکنم، و هر اتفاقی توی زندگیم دارم تجربش میکنم خودم خلقش کردم شاید اولش میگفتم آخه من چه فرکانسی رو فرستادم که باعث شدم این اتفاق بیوفته اما الان که یکمی بهتر قوانین رو درک میکنم و ساعت ها فکر میکنم میبینم که خودم باعث تضادهای توی زندگیم شدم و خودم و افکارم رو بهتر میشناسم.
و الان که مدتی هست دارم روی خودم کار میکنم فهمیدم که تمام مشکلاتی که چه توی شغلم چه توی روابط دارم بخاطر کمبود عزت نفسه بخاطر همین میخوام تمرکزی روی این موضوع کارکنم.
نباید احساس خودارزشی و احساس لیاقت رو ربط بدیم به عوامل بیرونی، باید از درون به این احساس برسیم تا بتونیم توی تمام جنبه های زندگیمون به موفقیت برسیم.
خیلی ممنونم استاد این فایل رو بارها نگاه کردم و خیلی برام درس داشت❤️❤️
اگر انسان بتونه همون جوری که هست خودش رو قبول کنه و در همه مراحل می تواند اعتماد بنفس عالی داشته باشه به شرطی که بخواهد تغییر کند و پی در پی و مستمر روی خودش و افکارش کار کنه و بهتر و بهتره بشه ، ما باید روی خودمون کار کنیم و خدا هم در مراحل کار کردن روی خودشناسی و بعد خداشناسی حتما حتما حتما راهنمایی و کمک فراوان می کند در حد تیم ملی.
بی نهایت خودم رو تحسین می کنم که به راحتی و در آرامش فوق العاده هر روز با فایل های رایگان و چند فایل های پی دی اف ، زندگی شادی رو برای خودم و خانوادم ایجاد کردم ولی هنوز در حال تکامل هستم و هر روز بهتر و بهتر میشم
خدایا بی نهایت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم برای همه چیزززززززززززززز
به نهایت تشکر فراوان دارم از همه دوستان هم فرکانسی و البته استاد عزیز و خانم شایسته عزیز
به نام الله هدایتگر
به نام الله زیبایی ها
سلام
این فایل نشونه من بود
ازخداخواستم الان بایدچی ببینم وبشنوم
عوامل درونی وبیرونی
افزایش اعتمادبه نفس ورونق درکسب وکاروهدایت شدن به شغل موردعلاقه
قدرت ندادن به عوامل بیرونی جنسیت بازارتیپ
لباس قیمت سابقه
عوامل درونی =احساس خوب=اتفاقات خوب
شادبودن
درلحظه زندگی کردن
اعتمادبه خداوباوربه توانایی خودوخودارزشی واعتمادبه نفس
شجاعت ورفتن دردل ترسها
داشتن هدف ورویا
تلاش برای رسیدن به خواسته هاوتعهد
داشتن ذهن ثروتمند
داشتن احساس لیاقت وارزشمندی
داشتن باورفراوانی وتکراران درعمل مثل دیدن زیبایی هاوفراوانی هادربازارخیابان هارستوران هاووو وتاییدانهاوثروتمندان
دقیقاروزقبل برای یک قراردادکاری بایکی صحبت میکردم واون گفت این بنده خدابراش قیمت مهمه اگه قیمتوپایین تربدیم باماقراردادمیبنده
بله حالامیفهمم هنورم بعضی وقت هادارم کسب وکارم روبه عوامل بیرونی ربط میدم وبایدخیلی روی خودم کارکنم
اصلابینهایت مشتری های ثروتمندهستندکه ازمحصولات من خریداری میکنندوخداونداون هاروبه سمت من هدایت میکنه وبرای محصولات من ارزش قاعل هستندبدون این که من تخفیف بدم وقیمت روبیارم پایین ثروت ونعمت بینهایته
خدایاشکرت که به این فایل طلایی هدایتم کردی وجواب خیلی ازسوالاتم رواززبان بنده پاک والهی خودت استادسیدحسین عباس منش به من دادی که خیلی ازترمزهای مخفی ذهنی وباورهای محدودکننده رومتوجه بشم وروی خودم کارکنم
خدایاشکرتتتتت
احمدفردوسی
سلام عرض ادب
وقت بخیر به شادی
حالتون چطوره عباسمنشی ها
حتما عالی مگه داریم مگه میشه کسی جز عباس منش ها باش و حالش خوب نباش
مریم عزیزم ایمان دارم که شهود خیلی قوی داری چون بارها به کرات این موضوع رو از نوشته هات از گفتن و درک نشونه هایی که برات ارسال میشه یا بقول استاد فکر خدا رو خوب میخونی رو با صد وجودم درک کردم و تحسینت میکنم چون اینجوری در خانواده عباسمنش تربیت شدم
و ایمان دارم این بخش هدایت بر اساس الهامی و اصولی شکل گرفته
چون من بارها به تضادی در طول مسیرم به سوی خوشبختی که راهش را از زمان آشنایی با شما آغاز کردم برخوردم جواب را بصورتی واضح به اذن خداوند دریافت کردم
امروز بیقرار از دریافت این همه نشانه برای خرید ماشین بودم که دقیقا استاد را پشت ماشین در این فایل زیارت کردم و با آرامشی بیشتر به یادداشت برداری از این دریای آگاهی ها پرداختم
و با درک بهتری سفرم را ادامه میدهم
و از این نکته ها بی و آگاهی های که دریافتم مینویسم تا هم با نوشتن به درک مطالب در ذهنم بخودم کمک میکنم و هم بقول استاد چراغی را برای سفر فرزندی دیگر از این خانواده روشن کرده باشم
آری خواهر یا برادرم بدان و آگاه باش که
فرقی ندارد در اول سفر هستی یا در میانه ی راه
این نکته ها و این آگاهی ها که به مثال چراغی در جاده هستند به تو کمک خواهند کرد حتی یاد اوریشان حال تو بهتر خواهد کرد
به به درود بر. خودم که دست به قلمم عالی شده
با جان و دل برایت میگویم
آگاهی کافی نیست و این آگاهی را باید تجربه کنی
و لازمه این تجربه کردن با تجربه علی رغم نشناختن اش و در موقعیت قرار گرفتنش است و اگر در آن زمان توانستی در زمان مواجه بواسطه ی تکرار و نهادینه کردن و با الگو برداری از انسان ها ی موفقی چون مریم و استاد برای ذهنت این موضوع را منطقی کرده باشی
ناخودآگاه از تو کنترل ذهنی اتفاق میافتد سپس آنچه که دوست داری و آگاهانه میخواهی
کنترل اوضاع را بدست میگیری و آنگونه که میخواهی نتیجه خواهد شد
بنام خداوند هدایتگر رحمانم
سلام خدمت استاد بزرگوار و مریم جانم
وااااای از این فایل !
و درود بر استاد هدایتگر
من دوره عزت نفس رو گوش دادم اما تغییرات ذهنی ام کم بود و تصمیم گرفتم دوباره شروع کنم به گوش دادن و عمل کردن بیشتر و بقول استاد تمرکز لیزری
در این حین همش وسوسه میشدم در کنارش یه دوره دیگه ام بگیرم و رفتم گزینه هدایت بسوی نشانه ام رو لمس کردم و این فایل عالی برام اومد
بسیار بسیار سپاسگزارم استاد عزیزم
چقدر کامل هدایت شدید و هادی ما شدین
خدارو هزاران بار شکر ️
سلام
اتفاقا تازگی با خودم در مورد همین موضوع فکر میکردم که من الان که خیلی خیلی از لحاظ اعتماد به نفس بهتر شدم؛ آیا اعتبار این اعتماد به نفس به چیزی وصله؟ که جوابم بله بود
و دقیقا یاد یکی از قسمتهای سریال پژمان افتادم؛ که بیژن بنفشه خواه به این نتیجه رسیده بود که وقتی پشت میز کارش قرار میگیره؛ اعتماد به نفسش میره بالا؛ و اون موقع می تونست خیلی راحت حرفش رو به کرسی بنشونه وگرنه در حالت عادی کسی چیزی حسابش نمیکرد
سر همین داستان میز محل کارش رو با خودش به خونه برده بود بلکه بقیه حسابش کنن
این داستان منم هست؛ احساس میکنم به خاطر اعتباری که توی کارم دارم؛ توی محیط کار اعتماد به نفس بالاتری دارم چون اونجا منو میشناسن ولی بیرون این حالت نیست
یادمه استاد توی یکی از فایلهاش میگفت که من از فرکانس ثروت برق میزنم به همین دلیل حتی با تیشرت و شلوارک و اعتماد به نفس بالا رفته بودن خرید ماشین
در عمل هم این موضوع رو دیدم که خیلی از ثروتمندان حتی توی محیطهایی که کسی نمی شناستشون هم خیلی راحت و با اعتماد به نفس رفتار میکنن و قضاوت مردم درباره رفتارشون اصلا اهمیتی نداره
البته که من هم باید تکاملم رو کم کم طی کنم و سعی کنم به این باور برسم که من فی الذات و فارغ از هر چیز و هر کسی ارزشمندم
کلا وقتی در مورد مقوله اعتماد به نفس صحبت میشه به نظر من این درونی ترین و اساسی ترین مورد در تغییر هستش. یعنی ما وقتی از بیرون شروع میکنیم و به درون میرسیم تازه متوجه مفهوم اعتماد به نفس و عزت نفس میشیم . کلا برای تقویت عزت نفس باید چیزی به نام عرف و آبرو رو حذف کنیم و اونطوری که بقیه رفتار میکنن کاری رو انجام ندی تا قبح اون کار برات بشکنه مثلا مثل بقیه لباس نپوشی، یا چندتا رنگ رو باهم بپوشی، یا مدل موهای مرتبی نداشته باشی، یا تشکرات مرسوم رو نگی و… خیلی چیزای دیگه تا اون شاکله اعتماد به نفس شکل بگیره
چقدر به موقع هدایت شدم به این فایل
درواقع وقتی که حالمو نمیتونستم عالی کنم رفتم تو بخش مرا به نشانه ام هدایت کن
و از خدا خوااستم با تموم قلبم که بگه الان به چه حرفی نیاز دارم بع چه عملی و باز هم برای چنددهمین بار خدا گفت عزت نفس اعتمادبنفس
و از دیشب ۳بار گوش دادم وهمش گنجه
من تعجب میکنم قبلنا این فیلارو گوش میدادم میگفتم فقط نیم ساعت؟چه کم
الان این فایلو میدونم که میشع همین فایل نیم ساعتی رو روزها و ماه ها گوش کردوکار کرد
الان دارم کامنتارو تک تک میخونم
و کامنت اقای فلاح که تکوونم داد واقعا
که چی زندگیمو رقم میزنه؟
ایمانم عزت نفسم خودباوریم توحیدم
و نه خانواده و دیگران و تبلیغاتم و چهرم و لباسام و کیفیت فییلمام و کیفیت گوشیمو و مدل سایت و اینستام و دکوور مغازم
ونهگذشتم و نه سابقم
چقدر کامنتتون منو تکوون داد اصلا
دقیقااااا الان باید این صحبتهارو میخوندم که بخاطر فیلم باکیفیت تر گرفتن از کسی گوشی قرض میگرفتم و همین دوساعت پیش جهان بدجور بهم گفت که کارم اشتباهه….اگر گوشی لازم دارم این خودش تضادیه که خووودم بخرم ولی اینکه برم قرض بگیرم احمقانست هرچیزی که توش منت باشه احمقانست و اینکه اگه تصووورمیکنم با بالابردن کیفیت فیلم هااز نقاشی هام فروشم بهتر میشه یه توهم بزرگه همونجور که با داشتن یه مغازه تو یه جای گل شهر فروش بیشتر نمیشه یا با مغازه توی کوچه پس کوچه ها فروش کم نمیشه اونیکه مشتری میاره پول میاره فقط و فقط باوره منه فقط و فقط خودباوری عزت نفس ایمانم به خداست و بس….هزاربارم اینارو بشنویم باز کمه
چندیین بار و چندین بار دیدم که شیرینی فروشی که تو یه کوچه تو پایین شهر مغازه باز کرد و کل شهر کل اردبیل حداقل ۱بار اسمشو شنیدن و هربار میری باید صف وایستی
ولی ده ها شیرینی فروش تو جاهای عالی شهر رو دیدم که همیشع فروشنده ها از بیکاری خوابشون برده
چرا واقعا چرا عوامل بیرونی رو انقد بولد میکنه ذهن برامون
من اگه در مدار فروشم اگه درحال ساخت باور خوبم حتی یه پست معمولی یه استوری معمولی جواب میده
نیازی نیس زجر بدم خودمو برای گرفتن یه فیلم خوب
خداروشکر این روزا که خیلی راجب عزت نفس فکر میکنم تحقیق میکنم تو سایت و عمل میکنم خداهم فایل ها و حرفای بهتری بهم میرسونه
مگهههه میشه عاشق این خدا نشد؟؟؟؟
عزت نفس واعتماد بنفس چه موضوع گسترده و عظیمی بوده و چقدتو کل جوانب زندگیم اثرداشته و خبر نداشتم
خدایا تو کمکم کن هر روز بهتر و زیباتر بسازم عزت نفسم رو دوباره به یاد بیارم ارزشمو
سلام وقت بخیر
من خودم دنبال یک موضوعی تو راستای کارم بود که مابین دوتا شهر انتخاب کنم که میل خودم به اصفهان بودوشهر دوم بندر عباس بود اما از خدا خواستم که هر چی بفرسته خیره ولی بااین فایل هدایت شدم که بااعتماد به نفس از درونم به آنچه خودم میخواهم چرا که این انتخاب برایم اعتماد به نفس بیشتری حاصل میکند هر چند با قانون رهایی هر چه پیش آید خیر است
با سلام خدمت دوستان عزیز همفرکانسی ام و استاد عباس منش
در مورد مثال عزت نفس و اعتماد به نفس میخوام یه مثال جالب رو براتون در مورد زندگی خودم بزنم
من دارم روزهای آخر بارداری مو به لطف الله سپری میکنم
یه دختر ۷ ساله دارم و قبل اینکه باردار بشم برای فرزند دومم،که الان توی شکمم داره تکون میخوره چندین جلسه رو رفتیم پیش دکتر برای تعیین جنسیت پیش از بارداری
من و همسرم دوست داشتیم فرزند دوممون پسر باشه و از هر جنسیتی بچه داشته باشیم
بالاخره چند جلسه گذشت و من به خاطر دوری راه دکتر و شلوغی مطب و وقت کم گذاشتن خانوم دکتر برای بیماراشون اصلا اشتیاق زیادی رو نداشتم تا این کارو ادامه بدم و ویزیت بشم و قرص و دارو بخورم تا بچه مون پسر بشه، میگفتم و باور داشتم و هنوزم باور دارم ،خدا خودش اگه بخواد بهمون پسر بده بدون این کارا و قرص و دارو و رفت و آمدا هم میده
همسرم هم چون دید من خیلی علاقه ندارم به این دوا و دکتر و اینا و برام سخته رفت و آمد و این حرفا ،بعد از چند جلسه کوتاه اومد و علارغم میل باطنیش،ادامه ندادیم که هر ماه بریم پیش اون خانوم دکتر
در عوض من از گوگل سرچ کردم تغذیه و اینا و کارهایی که احتمال پسر دار شدن رو بیشتر میکرد
خلاصه بعد از چند اقدام و طبق توصیه هایی که از گوگل و اینستا خونده بودم من باردار شدم
و سونوگرافی رفتم گفت بچه دختره
همسرم رنگش عوض شد،قهوه ای شد
منم ناراحت شدم و جا خوردم چون اون چیزی نبود که من و همسرم انتظار شنیدنش رو داشته باشیم در اون لحظه،هر دوتامون میخواستیم بشنویم بچه پسره ،بههمین راحتی و آسونی،ولی خیلی زود بازم خدا رو شکر کردم و ازش خواستم سالم باشه
من واقعا از ته دلم ایمان دارم خداوند هر آنچه به دیگران داده به من نیز میدهد و حتی بیشتر از آن رو
وقتی پسر بچه ها رو میبینم اطرافم ،توی تلویزیون یا اینوو اونور
یا هر جایی ،توی دلم بازم تکرار میکنم.خداوندی که به دیگران داده به من هم می دهد و کافیه فقط از خودش بخوام و توکل کنم به خودش
بعد از سونوگرافی و دیدن حس و حال همسرم که توی شوک بود و خیلی انتظار داشت بشنوه بچه پسره و در عوض دکتر گفت صد در صد دختره
بدون هیچ حرفی اومدیم خونه،شبش یا چند ساعت بعدش دقیق یادم نیست
من با چشمانی گریان و دلی شکسته به خاطر واکنش همسرم نسبت به شنیدن این خبر
کتاب قرآن رو باز کنم تا از خدا نشانه ای بخوام و خدا آرومم کرد با نشانه اش
آیه ای آمد در مورد حضرت ذکریا بود که خداوند وعده یحیی رو بهش داد توی اون آیه و دقیقا همون صفحه از قرآن که برام باز شد توی اون لحظه و آرامش عجیبی بهم دست داد خوندن اون آیات در آن لحظه ،ایمانی بهم داد که خداوند بهمون فرزند پسر میده حتما،اگه این بار نشد،دفعه دیگه انشالله من ایمان دارم ،باور دارم فرزند دختر یا پسر ،هیچ ،هیچ تاثیری روی اینکه من بخوام خوشبخت یا بدبخت بشم توی زندگیم ندارن،من هستم که خالق اتفاقات زندگی خودم هستم ،فارغ از اینکه اطرافم چه خبره،ایمان دارم حتما روزی پسر دار هم میشم ،اگه این دفعه نشد انشالله سری بعد ،خداوند از خیر و صلاح ما بیشتر آگاهی دارد و من تسلیم و فرمانبردار خواست و اراده ای او هستم و امیدوارم به لطف و رحمتش که همگان رو دربرگرفته
خدایا بابت لحظه ی اکنونم ، و روزهای عالی که در انتظارمه سپاسگزارم
بیرون ز تو نیست،آنچه در جهان است
در خود بطلب ،هر آنچه خواهی
به نام خدای زیباییها
سلام به استاد عزیزم و دوستان❤️
قبلا که با قوانین آشنا نبودم توی موضوع روابط میدیدم اطرافم دخترایی هستند که اصلا چهره زیبایی ندارن و از همه لحاظ معمولی هستند، ولی با یه فرد عالی ازدواج کردن و خیلی روابط خوبی هم با همسرشون هم با دیگران داشتند اون موقع که با خودم میگفتم پس ظاهر و پول و خانواده و عوامل دیگه توی رابطه مهم نیست باید شانس داشته باشی همهچیز شانسیه😅
اما الان وقتی با اون افراد صحبت میکنم میبینم که چقدر اعتماد به نفس دارن، خودشون رو همینطوری که هستند دوست دارن و هیچوقت ندیدم بخوان از خودشون ایرادی بگیرن و برای خودشون ارزش قائل هستند و احساس ارزشمندی و لیاقت دارن.
یکی از اطرافیانم که من همیشه رابطهی عاطفی عالی که با همسرش داره رو تحسین میکنم میخواستیم باهم بریم بیرون من مدتها داشتم جلوی آیینه آرایش میکردم و لباس انتخاب میکردم که باهم ست باشه و چندبار لباس هامو عوض کردم اما دیدم که اون بدون اینکه آرایش کنه و با یه لباس خیلی ساده اومد بیرون وقتی هم پرسیدم چرا اینقدر ساده اومدی بیرون گفت همینجوری راحت ترم و نیازی به آرایش کردن ندارم درحالی که ظاهر زیبا و اندام خوبی هم نداشت اما همینجوری خودش رو دوست داشت و میدیدم که چقدر با بقیه با اعتماد به نفس رفتار میکنه، و راحت حرفش رو میزنه و همسرش هم عاشقانه دوستش داره در واقع داره ناآگاهانه از قوانین استفاده میکنه و عاشق خودشه.
همیشه اطرافیان از قیافه من تعریف میکردند، اما خودم این باور رو نداشتم و میگفتم یعنی قیافه من خوبه😶با اینکه همه میگفتن انگار بینی تو عملی هست و خیلی خوشگله اما من چون خودم رو دوست نداشتم فکر میکردم که باید عوامل بیرونی تغییر کنه رفتم که بینیم رو عمل کنم که انقدر دیگران گفتن خوبه و قشنگه و مشکلی نداره منصرف شدم😶
و یادمه موقعی که تونسته بودم یه موفقیت رو کسب کنم و استقلال مالی داشته باشم چقدر اعتماد به نفسم بالاتر رفته بود و همون موقع یه رابطهی عاطفی خوب رو تجربه کردم اونم با فردی که تمام ویژگیهایی که من میخواستم رو داشت و عالی بود اما چون من اون عزت نفس درونی رو نداشتم مدتی بعد احساس اینکه اون از من خیلی بالاتره و اینکه خودم رو دست کم گرفته بودم باعث شد که رابطم دچار تنش بشه و به مشکل برخوردم البته این تضاد هم باعث شد که با این سایت آشنا بشم و دیگه دنبال مقصر نباشم و احساس قربانی و مظلوم بودن رو نکنم، و هر اتفاقی توی زندگیم دارم تجربش میکنم خودم خلقش کردم شاید اولش میگفتم آخه من چه فرکانسی رو فرستادم که باعث شدم این اتفاق بیوفته اما الان که یکمی بهتر قوانین رو درک میکنم و ساعت ها فکر میکنم میبینم که خودم باعث تضادهای توی زندگیم شدم و خودم و افکارم رو بهتر میشناسم.
و الان که مدتی هست دارم روی خودم کار میکنم فهمیدم که تمام مشکلاتی که چه توی شغلم چه توی روابط دارم بخاطر کمبود عزت نفسه بخاطر همین میخوام تمرکزی روی این موضوع کارکنم.
نباید احساس خودارزشی و احساس لیاقت رو ربط بدیم به عوامل بیرونی، باید از درون به این احساس برسیم تا بتونیم توی تمام جنبه های زندگیمون به موفقیت برسیم.
خیلی ممنونم استاد این فایل رو بارها نگاه کردم و خیلی برام درس داشت❤️❤️
با سلام
و عرض ادب و احترام به همه هم فرکانسی های عزیز
اگر انسان بتونه همون جوری که هست خودش رو قبول کنه و در همه مراحل می تواند اعتماد بنفس عالی داشته باشه به شرطی که بخواهد تغییر کند و پی در پی و مستمر روی خودش و افکارش کار کنه و بهتر و بهتره بشه ، ما باید روی خودمون کار کنیم و خدا هم در مراحل کار کردن روی خودشناسی و بعد خداشناسی حتما حتما حتما راهنمایی و کمک فراوان می کند در حد تیم ملی.
بی نهایت خودم رو تحسین می کنم که به راحتی و در آرامش فوق العاده هر روز با فایل های رایگان و چند فایل های پی دی اف ، زندگی شادی رو برای خودم و خانوادم ایجاد کردم ولی هنوز در حال تکامل هستم و هر روز بهتر و بهتر میشم
خدایا بی نهایت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم برای همه چیزززززززززززززز
به نهایت تشکر فراوان دارم از همه دوستان هم فرکانسی و البته استاد عزیز و خانم شایسته عزیز
توکل بر خدای بی همتا و امید به او. والسلام و…