سریال زندگی در بهشت | قسمت 179 - صفحه 6

180 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شقايق شوقي گفته:
    مدت عضویت: 1725 روز

    سلام استاد عزیزم

    قربون کلام شیوا و گیرا شما که انقدر تاثیر گذارید

    همین که صحبت میکنید شروع میکنم به ربط دادن حرفهاتون به زندگی و اتفاقاتی که برای خودم رخ داده، این روزها بشدت نجواهای مهاجرت به سرم زده درحالی که همچی خوبه

    حقوق ماهی ٧تومن و بیمه ی ۵ساله و پس انداز و طلا و سکه و بورس سلامتی کامل و الحمدلله خانواده ای که بشدت از لحاظ احساسی همیشه حامی من هستن

    استاد دقیقا این همچی خوب بودنه درسته یاد گرفتم قبل ازاینکه سیلی بخورم علاوه براینکه حفظش کنم در راستای بهبودش و رشد همه ی ابعاد زندگیم تلاش کنم

    و با علم به این نکته مثل آبی شدم که اگر یجا بمونه گند کرده

    دیشب رزومه برای تهران فرستادم به الهاماتم به هدایت هایی که خداوند سرراهم قرار داده عمل میکنم تا به زودی خواسته هام اتفاق بیفته

    از نوجوانی باور داشتم باور قلبی که همیشه توی تهران اتفاقات بزرگ بمناظر منه

    کلا به این شهر حس قلبی مثبتی داشتم و هربارم رفتم بیشتر عاشقش شدم و مطمئنتر

    اینکه الان توی اهواز با تضاد هوای گرم طبیعت و هوای خوب رو فریاد میزنم

    با حمایت زیر چتر خونواده بودن مستقل بودن رو فریاد میزنم

    به کارمند بودن و حقوق بگیر بودن، کار برای خودم و تلاش در راستای اهداف خودم رو فریاد میزنم

    استاد خدا کمکم کنه خدا خیر برای شما بخواد این خواسته ی من خواسته ی چندین و چند ساله ی منه

    که حالا با انجام کارهایی که گفتم به حرف شما رسیدم به اعتماد بنفسی رسیدم که مطمئنم ازپس زندگی و کار توی تهران به راحتی برمیام فقط خدا هدایتم کنه منو به سمت ارزوی همیشگیم هدایت کنه

    الهی آمین 🙏🏻

    دررابطه با باور به چشم نذر گفتین یاد تجربه ی دو روز پیشم افتادم که همکارام از یه وام خونگی حرف میزدن که فلانی همیشه نفر اول در میاد و چه شانسی داره من هیچوقت نه توی وام بانک نه وام خونگی شانس ندارم

    تازه یه وام شرکت کردم پولمو خوردن

    همه باهاش همدردی کردن و یکایک تایید کردن آره بابا ماهم شانس نداریم

    بعد رو کردن به من که تو به شانس اعتقاد داری

    و من اونجا فقط شما اومدی توی ذهنم و طوری که توی صورتم خنده م معلوم نباشه پوزخندی تو دلم زدم که ای وای شما به چی باور دارید وقتی نمیدونید خودتو میتونید خالق باشید خالق ثروت و پول باشید نه لنگ وام اونم سر شانس….

    و یه نه محکم گفتم و اون بحث دیگه تموم شد

    فقط میخواستم بگم اره هست استاد تا دلتون بخواد ولی ما دیگه قاطی این آدما نیستیم

    و من باور دارم اگه شانسی هم باشه شانس آشنایی با شما بوده که اونم من در مدار دریافتش بودم به لطف خدا و تونستم قدم در این مسیر زیبا بذارم

    استاد همه ی عشق یه شهریوریه پر از احساس که با قلبش همیشه زندگی کرده رو براتون میفرستم و مطمئنم بهتون میرسه

    به امید موفقیتم در پناه الله و آگاهی های ناب شما✋🏻🌹💗💗💗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2505 روز

    سریال بهشت قسمت 179

    با سلام خدمت استاد عزیزم

    خدایا شکرت که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار

    خدایا شکرت که دارم با حالی عالی که ناشی از تجربه اتفاقات عالی بواسطه شناخت قوانین و عمل کردن به اونهاست این کامنتم رو مینوسم تا بقول استاد عباس منش به خودم با نوشتن کمک کنم در درک بیشتر قوانین

    خدیا شکرت که خودم خالق اتفاقات زندگی خود شدم و دارم زندگیم رو اونجوری که میخوام رقم میزنم در حد و اندازه مداری که فعلا در اون قرار دارم به واسطه الگو گرفتن از استادم

    استاد همین دیدن شما پشت فرمون با این حالت ریلکس و البته سرشار از اعتماد به نفس برای من ی الگو که با جدیت بیشتری این مسیری رو ادامه بدم تا من هم این حد از آرامش و اطمینان رو تجربه کنم که وجودم این رو نشون بده

    اولین چیزی که زنگ ها رو در سرمن به صدا درآورد همین صحبت کردن شما از اون ویدیو تحقیقاتیه چون یه یادم آورد که این عباس منشی که الان اینجا و پشت این رول نشسته همه چیز رو با تحقیق و تجربه و مطالعه بدست آورده .همیشه بدنبال کشف حقایق بوده و هست. همیشه دنبال اینه که از منظر قوانین همه چیز رو ببینه و تحلیل کنه و همین داره به من میگه که تو هم باید این ویژگی رو در خودت ایجاد و تقویت کنی .باید اونقدر در قوانین استاد بشی که از دریچه قانون به هر چیزی نگاه کنی و بررسیش کنی .که صرف دانستن یکسری آگاهی برای تجربه کردن کافی نیست بلکه اون آگاهی ها رو باید تجربه کنی .باید اونها رو بکار بگیری

    اونم نه ی بار و دوبار و چند بار باید مدام استفاده بشن تا بطور ناخودآگاه ران بشن

    استاد من توی این هفته ای که گذشت سه تا تجربه داشتم که هر سه تا مربوط به سایت و فایل های سایت بود و توی هرسه ی اینها چند تا سوال برام بوجود اومد که ی ذره ذهنم رو مشغول کرده بود البته نه مشغولی که بشه فکر غالب ذهنم چون خیلی وقته از شما یادگرفتم که اگر سوالی برام مطرح میشه رها کنم تا در زمان مناسب پاسخ داده بشه و دیروز که این فایل رو دیدم همه ی اون سوالات توی این فایل ی جا پاسخ داده شدن .انگار گه این فایل ی پکیجی بود که به دست من رسیدم که جواب تمام سوالات هفته ی گذشتم توش بود و از این بایت خوشحالم اما به قول شما ذوق مرگ نشدم و غافلگیر هم نشدم چون میدونم خودم اون فرکانس ها رو فرستادم و الان هم دارم جوابش رو میگیرم

    یکی از اون سه تجربه من مربوط میشد به بحث اعتماد به نفس:

    بحث اعتماد به نفس که شد و گره زدن یا نزدن اون به عوامل بیرونی تمام تغییراتی که توی اعتماد به نفس و عزت نفس من با دوره دوازده قدم در من ایجاد شد برام مرورو شد که من از کجا به کجا رسیدم .

    یادمه سرمنشا این تغییرات اون جلسه اعتماد به نفس و عزت نفسی بود که خانم شایسته شروع کرد به صحبت کردن در مورد وخودشون و اینکه چطور یکسری اقدامات رو در چهت یالا بردن اعتماد به نفسشون انجام دادن مثل نپوشیدن کفش پاشنه بلند و آرایش نکردن و کوتاه کردن موهاشون .من بعد از شنیدن اون صحیت ها تمام این اقدامات رو انجام دادم .

    من به خاطر کوتاه بودن قدم قبل از آشنایی با شما و خانم شایسته بیشتر کفش هایی که میخریدم پاشنه دار بودن .چون با پوشیدن اون کفش ها ی حس خوبی بهم دست میداد و بقول شما احساس قدرت میکردم یعنی گره زده بودم احساس خوبم رو به پوشیدن اون کفش ها .اما بعد از کارکردن روی خودم و فهمیدن قوانین تصمیم گرفتم که کفش راحت بپوشم و سه سالی میشد که من اصلا کفش پاشنه دار نمیپوشیدم البته منظورم از پاشنه دار پاشنه دار راحته نه از اون سوزنی هایی که هم پوشیدن و هم کنترلشون سخته و به کمر هم آسیب میرسونه

    تا اینکه چند روز پیش ی حسی بهم گفت ی جفت کفش پاشنه دار راحت بخر که بعضی جا ها مثل مراسم ها بپوشی همین جا بود که این سوال برام پیش اومد که آیا این کار درسته یا نه .آیا من باید به این صدا گوش بدم یا نه .و از اونجایی که یاد گرفته بودم که ملاک و معیار انجام دادن چیزهایی که بهمون گفته میشه احساسه اس چون حسه حس بدی نبود واسه همین رفتم و ی جفت خریدم .وقتی اونا رو پوشیدم در حد نیم ساعت حس خوبی بهم دست داد اما همین که چند ساعت پام بودن پاهام شروع کردن به ناراحتی و حسه بد شد و هنوز که هنوزه بعد از 12 ساعت از اون موضوع هنوز پاهام اون احساس فشار توشون هست .

    دیروز که این فایل رو دیدم متوجه شدم که این فایله برا من ی نشونه اس که نذارم اعتماد به نفسی که توی این سه سال اینقدر عالی شده خیلی راحت گره بخوره به عوامل بیرونی .

    من از وقتی که شروع کردم به کار کردن روی خودم و اعتماد به نفسه بهتر شد اوضاع داره بهتر و بهتر پیش میره مثل شاگردهایی که خداوند داره به سمت من هدایت میکنه از جاهای مختلف .کار من همونه امکانات من همونه اما جنس مشتری ها خیلی خیلی بهتر شده .قبلا باید چک و چونه میزدم با والدین در مورد قیمت ها اما الان هرچی میگم بدون هیچ اعتراضی سریع پرداخت میکنن .حتی بعضی هاشون قبل از اینکه کلاس شروع بشه دست به جیب میشن و پرداخت میکنن .همه ی این ها نتیجه اون کار کردنه روی اعتماد به نفس و عزت نفسه چون همه ی فاکتورهای دیگه دست نخوردن .چون من برای خودم ارزش قائل هستم جهان هم داره برا من اینکار رو میکنه درصورتیکه سه سال پیش اصلا اینجوری نبود .

    آی استاد من از اون دخترایی هستم که چندشم میشه از اون اندام هایی که نتیجه بدنسازیه .اصلا با دیدنش حالم بد میشه

    ی جمله ی طلایی که شما استاد در مورد اعتماد به نفس گفتین:

    خوش به حال کسی که احساس اعتماد به نفس و لیاقت رو درونی در خودش ایجاد میکنه

    این جمله پیام این فایل برای منه که باید بولدش کنم توی ذهن و قلبم تا یادم بمونه که از وقتی که تصمیم گرفتم حرکت از بیرون به درون خودم رو جدی بگیرم چه اتفاقات خوبی رو در زندگیم تجربه کردم

    نه استاد جان من تا حالا این خانم سرینا ویلیامز رو نمیشناختم الان دارم از شما میشنوم و تحسینش میکنم که اینقدر اعتماد به نفسش بالاست که تونسته اینهمه موفقیت رو کسب کنه چه انفرادی و چه با خواهرش.

    To date, Serena has won 23 singles Grand Slam tournament titles (the record is held by Australian Margaret Court, who won 24), four Olympic gold medals, and more than $84 million in prize money. In addition, she is an entrepreneur who has her own independent clothing line

    تا به امروز سرنا 23 تورنمت گرند اسلم انفرادی (رکود 24 متعلق به مارگارت کورد استرالیاییه)، 4 مدال طلای المپیک و بیش از 84 میلیون دلار جایزه نقدی رو برنده شده .علاوه بر این، اون یک کارآفرینه که خط تولید لباس مستقل خودش رو داره.

    چند تا از نقل قول های این تنیسور موفق در مورد موفقیت :

    1. “I don’t like to lose — at anything — yet I’ve grown most not from victories, but setbacks.”

    2. “Everyone’s dream can come true if you just stick to it and work hard.”

    3. “You have to believe in yourself when no one else does.”

    4. “It doesn’t matter what your background is or where you come from, if you have dreams and goals, that’s all that matters.”

    5. “Growing up I wasn’t the richest, but I had a rich family in spirit.”

    6. “If Plan A isn’t working, I have Plan B, Plan C, and even Plan D.”

    7. “Don’t let anyone work harder than you do.”

    8. “I am lucky that whatever fear I have within me, my desire to win is always stronger.”

    9. “If you smile, things will work out.”

    10. “Make sure you’re very courageous: be strong, be extremely kind, and above all be humble.”

    11. “I really think a champion is defined not by their wins but by how they can recover when they fall.”

    12. “Victory is very, very sweet. It tastes better than any dessert you’ve ever had.”

    13. “If I don’t get it right, I don’t stop until I do.”

    14. “Luck has nothing to do with it, I have spent many, many hours, countless hours, on the court working for my one moment in time, not knowing when it would come.”

    15. “If winning is God’s reward, then losing is how he teaches us.”

    16. “Every woman’s success should be an inspiration to another. We’re strongest when we cheer each other on.”

    1.من دوست ندارم توی هیچ چیزی ببازم اما رشد من بیشتر از شکست هام بوده تا پیروزیهام

    2.رویای هر کسی میتواند به حقیقت بپیونده اگر به آن تعهد داشته باشه و تلاش کنه

    .3. شما باید زمانی که هیچ کس باورتون نداره خودتون رو باورداشته باشین

    4. مهم نیست سابقه ی شما چیه یا اهل کجایی مهم اینه که رویا و هدف داشته باشی

    5. من توی ثروت بزرگ نشدم اما ی خانواده ای داشتم که از لحاظ روحی ثروتمند بودن

    6. اگر نقشه ای جواب نده برا من من نقشه بی و سی و حتی دی رو دارم

    7.بیشتر از هر کس دیگه ای تلاش کن

    8.من خیلی خوشبختم که هر چی که ترس تو وجودم باشه میل به پیروزی در من قویتر از ترس هامه

    9.اگر بخندی کارها بهتر پیش میره

    10. مطامان باش که آدم شجاعی هستی، قوی باش و خیلی مهربان و فراتر از همه ی این ها متواضع باش

    11.من فکر میکنم که ی قهرمان با پیروزیهاش تعریف نمیشه بلکه با اینکه چطور وقتی شکست میخوره دوباره بلند میشه و خودش رو پیدا میکنه

    12.پیروزی خیلی خیلی شیرینه بهتر از هر دسریه که خوردین

    13.اگر من نتونم کاری رو درست انجام بدم اونقدر ادامه میدم تا انجامش بدم

    14.شانسی در کار نیست من ساعت های زیادی ساعت های بیشماری توی زمین تنیس روی هر لحظه از زمانم کار کردم بدون اینکه بدونم اون لحظه کی خواهد آمد

    15. اگر پیروزی پاداش خداونه پس باختن نحوه درس گرفتن ماست

    16.موفقیت هر زن باید الهامی برای دیگر زنان باشه .ما وقتی قوی میشیم که از موفقیت دیگران شاد بشیم

    وقتی این نقل قول ها رو میخونی قشنگ میتونی بفهمی و درک کنی که عامل موفقیت این خانم باورها و افکارشه .فردی که این باورها رو داشته باشه و توش نهادینه شده باشه دیگه عوامل بیرونی مثل توپ تنیس براش مهم نیست چون اون موتور حرکته توی درونش روشنه و فعاله و اونه که داره اتفاقات رو براش رقم میزنه .همینه که شما استاد میگین برین الگوهای موفق رو پیدا کینن ببین توی حرفهاشون چی گفته میشه .

    سرینا باورش بر شادی ، تحسین موفقیت دیگران، باور کردن خود ، زندگی در لحظه،درس گرفتن از شکست ها و رشد کردن و بزرگ شدن،شجاع بودن، بزرگ تر از ترس ها بودن،هدف و رویا داشتن و تعهد به اونها و تلاش برای رسیدنبه اونها و داشتن ذهنی ثروتمنده .پس این نتایجی که گرفته نتیجه این باورهاست .

    پس من به عنوان نه تنها یک خانم بلکه یک انسان تحسین میکنم این فرد رو که ی همچین باورهای درست و قدرتمندی رو در خودش ایجاد کرده و این نتایج رو رقم زده و تلاش میکنم برای ایجاد باورهایی اینچنینی در وجودم

    همین قسمت این فایل چقدر برای من درس داشت سپاسگزارم استاد

    تحسین میکنم مریم جان رو برای این حد از استقلال و عدم وابستگیش به شما استاد.من خودم هم همچین چیزی رو دوست دارم و تا حد زیادی مستقل بار اومدم اما باز هم دوست دارم مثل مریم جان هر روز مستقل تر بشم و شجاع تر و جسورتر چون قبلا خیلی ترسو بودم اما الان خدا رو شکر خیلی بهتر شدم

    در مورد بازی فاینال هم ما هم دوست داریم که تیم تمپا برنده بشه اما بقول شما استاد اون تیمی که بتر بتونه ذهنش رو کنترل کنه حتما پیروز میدان خواهد بود سوای از چیزی که ما دوست داریم

    آره استاد جان من هم دیدی و ارثیه فامیلی رو یادم میاد و دیدمش و الان که شما گفتین یادم اومد جریانش رو .سوای از باورهای غلطی که توی اون فیلمه بود اما واقعا شخصیت توانایی بود در بازی کردن

    استاد راجع به تبرک کردن ی چیز خنده داری یادم اومد:

    من چند سال پیش خداوند لطف کرد و کاملا مجانی رفتم عربستان حج عمره که اونم خودش جریانی داشت که الان وقتی بهش فکر میکنم میبینم خداوند چقدر به ما بنده هاش لطف داره اما ما فراموش میکنیم چون ذاتمون فراموشکاره که حالا جاش اینجا نیست که بگم.

    خلاصه ما رفتیم و به ما گفته بودن اگر ی سیب رو با خودت ببری طواف کعبه وی آیه ای روروش بخونی و بعد با خودت بیاری ایران بدی به خانمی که بچه دار نمیشه و بخوره بچه دار میشه !!!!!!!!!!!!! ما هم باور کرده بودیم و خلاصه من ی سیب قرمز رو با خودم بردم و تبرک کردم و آوردم ایران و ی قاچش رو دادم به ی خانمی که همسایمون بود و بچه دار نمیشد .آقا این خانم که چند سال بود بچه دار نمیشد اون رو خورد و بعدش بچه دار شد. و من خوشحال از اینکه تونستم ی کمکی به ی بنده خدا بکنم.

    الان که فکرش رو میکنم از دید قانون اون خانم چون این موضوع رو باور کرده بود این اتفاق براش افتاد و گرنه اون سیبه که ی سیب معمولی بود . همینه که باورها هستن که اتفاقات رو رقم میزنن

    بله استاد در مورد اون انگشترتون :

    اتفاقا من چند روزی بود که داشتم روی فایل رایگان باوری که تغییرش درهای از نعمت را به رویم گشود کار میکردم .فایل بی نظیری که اونقدر آگاهی هاش فوق العاده و زیاد بود که من چند روز طول کشید تا گوشش بدم و درکش کنم . تو اون فایله این انگشتره دستتون بود و من همیشه توی فایل های قدیمی شما وقتی اون انگشتر رو میدیدم فکر میکردم به خاطر باورهای مذهبیتون اون رو میپوشیدین و برام جای سوال بود که شما چرا اینکار رو میکردین که الان در زمان مناسبش جوابش رو اینجا گرفتم

    یا در مورد چشم زخم :

    چند روز پیش من هدایت شدم به جواب دادن ی سوالی که در عقل کل در مورد چشم زخم پرسیده شده بود .توی اون سوال اون دوستمون گفته بود که بچه ی استاد عباس منش چون خیلی خوشگل بوده چشممش زدن و اون اتفاق براش افتاده و من برا سوال بود که آیا همچین باوری در مورد پسر شما وجود داشته و این سوالم هم اینجا جواب داده شد.

    یعنی تمام سوالاتی که در طول هفته ی گذشته با دیدن فایل های شما در ذهن من شکل گرفته بود و فرکانسشون فرستاده شده بود توی این فایل ی جا جواب داده شدن و این یعنی همزمانی فرکانس های من در ارسال و همزمانی پاسخ ها توسط جهان هستی

    بله استاد هر چی آدم خودش رو بهتر بفهمه میتونه بهتر زندگیش رو خلق کنه چون از زمان آشنایی با شما که این اتفاقه داره برا من می افته کنترل بیشتری روی زندگیم دارم و خودم دارم با تمرین ستاره قطبی اتفاقات زندگیم رو رقم میزنم البته که این ی فرآیند تکاملیه و هر چی بیشتر ادامه میدم بهتر میشم توش .

    بله استاد هیچ کس نتونسته و نمیتونه به شما آسیبی بزنه چون شما با خدایین و خدا هم با شماست و شما هر روز تپل تر و خوشبخت تر و موفق تر میشین همون چیزی که توی دوره قانون آفرینش گفتین

    رانندگی توی ی همچین جاده ی سرسبزی هم شده جز لیست خواسته های من

    سپاسگزارم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2346 روز

      سلام و درود به دوست ارزشمندم

      ممنونم و سپایگذارم دوست خوبم که ابنقدر عالی نوشتید

      اون جمله های خانم سرینا ویلیامز خیلی عالی بودن و ایسون عم دقیقا اصل رو گرفتن و رفتن جلو

      دقیقا اینا داره برای ما مهر تایید رو میزنه که اصل یکیه و اگه مطابقش عمل کنیم، نتیجه برای همه بکسان هست و هیچ تفاوتی بین افراد نیست مگر اینکه یه فردی بخواد متفاوت باور کنه، متفاوت عمل کنه و در نتیجه متفاوت هم تجربه کنه

      بازم ممنونم دوست ارزشمندم و خداوند رو ساکرم که دارم با حس خوبم شما رو تحسین میکنم و بهتون تبریک میگم که کامنتتون، متن برگزیده این فایل شد👍

      برای هممون در این صراط مستقیم، حال خوب، آرامش، ثروت بی انتها و عشق واقعی رو آرزو دارم😘✋🏻✋🏻🌹🌹👌👌

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2505 روز

        سلام زهرا جان عزیز.من هم از شما دوست الهی ام سپاسگزارم که با حال خوبت زیر کامنت من پاسخت رو درج کردی تا هم فرکانس خوبت رو به جهان ارسال کنی و هم من با خوندن پاسخ شما فرکانس خوبم رو بفرستم. بله عزیزم دقیقا اصل یکیه و هر کسی طبق اون عمل کنه نتیجه درستی میگیره . ان شا الله که ههمون در عمل به اصل هر روز تواناتر و قدرتمندتر بشیم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سعید رضا رادمنش گفته:
    مدت عضویت: 2427 روز

    سلام استاد

    چقدر لذت بردم از اینکه توی هر کسب و کاری عزت نفس حرف اول رو

    میزنه و ما همیشه باید روی افزایش اعتماد بنفس و خود باوری و احساس

    قدرت خودمون کار کنیم تا احساس خوب داشته باشیم تا کارها بهتر انجام

    بشه اما یادمون باشه اعتماد بنفس ربطی به عوامل بیرونی نداره و من

    خیلی دارم روی خودم کار می کنم که عوامل بیرونی رو کم رنگتر کنم

    اما این پاشنه آشیل من هست ولی نسبت به قبل خیلی بهتر شدم انصافا.

    استاد اگر در گذشته قبل از آشنایی با شما کسی از من سوال می کرد در مورد

    احساس خود ارزشی احساس قدرت احساس اعتماد بنفس احساس لیاقت

    چه نمره ای به خودت می دی بعید میدونم با توجه به موقعیت اجتماعی و

    شغلی کمتر از ۹۰ از ۱۰۰ به خودم میدادم اما :

    زمانی که دوره عزت نفس رو تهیه کردم تازه فهمیدم که ای بابا من اصلا

    هیچی از این علم عزت نفس رو یاد ندارم و یادم نمی یاد چند بار گوش دادم

    اما تا میتونم هر روز در عمل استفاده می کنم و پاداش بهم داده میشه.

    و بقول شما با عامل درونی اعتماد بنفس رو باید ایجاد کرد . اما استاد

    انصافا کار سختیه ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    شاهین آقایی گفته:
    مدت عضویت: 1945 روز

    الهی شکرت چقدر زیبا و لذت بخش بود واقعا تاثیرگذار بود استاد وقتی وارد سایت میشم میبینمتون چقدر احساس خوبی پیدا میکنم خداحفظ کنه شمارو

    امیدوارم بتونم به این قوانین و آموزه ها عمل کنم

    از وقتی تصمیم گرفتم روی خودم فقط تمرکز کنم نه دیگران احساس میکنم راحت تر تغییرات ایجاد میشود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سجاد قدمی گفته:
    مدت عضویت: 2076 روز

    سلام به استاد و دوستان عزیز

    ممنون بابت فایلهای عالی و آگاههیهای بی نظیرتون

    من یه تجربه ای راجع به چشم زخم و نمیدونم دیدن فلان فرد و افتادن اتفاق بد خاطرم اومد دوست داشتم به اشتراک بذارم

    چند سال پیش یه مغازه ای داشتم که می خواستم جابه جا بشم موقع جا به جایی یه اتفاقی افتاد و یکی از ویترین ها سر خورد و یه زخم عمیقی دست من ایجاد کرد …

    بعدش وقتی ماجرا رو تو خونه مادرزنم تعریف کردم (اتفاقا وقتی میرفتیم برا جابه جا کردن اسباب مغازه خونه مادرزن بودم) و ایشون هم یعنی آخر خرافاتی و چشم زخم هاست ( از اون چشم زخمهای آبی رنگ یه دونه آویزون کرده تو خونه اش بزرگتر از کف دست من ) پرسید از اینجا میرفتین اولین کسی که دیدین کی بود گفتم خانم همسایه روبروتون که کلی بد و بیراه و فش بار چشم یارو کرد و میگفت هر موقع جلوی من هم درمیاد کارهام خوب پیش نمیره و اتفاق بدی میفته و از این حرفها و این و هم بگم واقعا هم درست میگفت ، اتفاقهای خوبی براش نمیفتاد چون باورش این بود.

    اما دوستان عزیز من خودم هم اون زمان ها هر چند ته قلبم اعتقادی به این چرندیات نداشتم اما بعضی وقتها تحت تاثیر این حرفها قرار می گرفتم.

    اما اون اتفاق هیچ ربطی به چشم و پا و دست اون بنده خدا نداشت اولا بی احتیاطی خودم بود و بعدش هم شاید بی تدبیری اون موقع خودم بود که نیازی نبود ویترینی به اون سنگینی درست کنم که دو سه نفر به سختی بتونند جابه جاش کنند.

    باز هم ممنون بابت آگاهیهایی که از شما می گیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    حسن شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 1908 روز

    به نام الله یکتا.

    قبل از هرچیز این را فریاد میزنم. زندگی با حضور و راهنمایی خداوندددد بدون درد استتتتت پر از آرامش استتتتتتتتت اگر در زندگی ام درد دارممم یعنی اشتباه می روم. در مسیر رودخانه هستی نیستم بر خلاف آن هستم.

    خداوندا آنچه را بر زبانم جاری ساز که موجب رضایت توست. موجب خیر و برکت و امید و عشق است.

    من حدود دوسالی است با استاد آشنا شدم. زمان آشنایی ام پر از درد بودم همچون سنگی بودم که مقابل جریان عظیم حرکت رودخانه هستی مقاومت میکردم. پس همیشه احساس می کردم فشار زیادی روی شونه هام هست . من از طریق نزدیکترین کسانم با استاد اشنا شدم و برنامه اول ۱۲ قدم را با عجله تهیه و شروع به کار کردم. هنوز فایل های مجانی را گوش نداده بودم . ولی از شدت درد و رنجش در وجودم فکر کردم می شود یک شبه معجزه کرد و من ثروتمند و شاد شوم و در همان مسیر قبلی زندگی ام پر از کینه و نفرت و انتقام و بی تعادلی زندگی کنم ولی پر از آرامش و ثروت……… ! بعد از مدتی کار کردن روی جلسه اول ۱۲ قدم هر چند فنون را یاد گرفتم ولی چون دلم پر از رنجش بود قانون اصلی را نفهمیدم و فقط ظاهر داستان را دیدم ادای آن را در آوردم.خداوند سیستم است( به قول استاد) پس طبق قانون سیستم من به آرامی و طی گذشت زمان با در خواست از خداوند پاسخ گرفتم و مسیرم را دوباره اما اینبار از فایل های مجانی شروع کردم….. نه با خرید فایل های پیشرفته استاد از طریق قرض کردن پول!!! پس حسن از نقطه صفر با یک بدن پر از درد شروع کرد درد جسمی من در حدی بود که نمیتوانستم بنشینم یا درست بخوابم یا راه بروم! از نظر مالی هم در همین حد. روابطم با خود و دیگران فاجعه تر!

    من با توکل بر خدا مسیرم را هر روز صبح از خداوند جدیدی که درک می کردم در خواست می کردم. و بهبود خودم را روزانه و در لحظه دریافت میکردم این بهبود را نه فقط بواسطه ی فایل های استاد بلکه از طرق دیگر که خداوند راهنمایم کرد پیدا کردم. و اکنون که این متن را می نویسم . درد جسمی و روحی من ۷۰ درصد کاهش یافته است و برای اولین بار پس از تقریبا یکسال و اندی برای حدود ۱ دقیقه دویدم بدون درد! شغلم تغییر کرده و در فضایی ارام و با انسان هایی پر از محبت و عشق و شاد کار میکنم. خودم در حال انجام امور مهاجرت تحصیلیم هستم! و روابطم با انسان ها به شدت بهبود پیدا کرده است. و با حقوق ماه دیگرم اینباررر بدون قرض کردن جلسه های بعدی ۱۲ قدم را خواهم خرید. و به الهامات خداوندم برای رشد و حرکت گوش خواهم داد.

    دو نکته در استاد و انسان های در مسیر هدایت برای من مشهود است.

    اولا: بدون ترسس حرکت میکنند. دلیل پیشرفت و ارامش و عشق و ثروت و خیر ….. فقط و فقط سپردن به خداست و باور اینکه خداوند تواناست و خداوند هادی من است و خداوند همین الان هدایتگر من است اگرررررر بخوام اگررررر باور کنم اگرررر ایمان داشته باشم. ترسسس برای من مثل بادکنکی بوده که یک عمره گذاشتم دم دهنم و دارم بادش می کنم پس هم نفس و نیروی منو گرفته هم بادکنکه گندهههه شده و نمیزاره جلوم رو که دنیای واقعی ببینمش! خدایا خودت ترس هام رو بگیر و با نیروی خودت شجاعت را وجودم مثل بذری بکار تا این شجاعت نشانه ایمانم باشه و هر روز بزرگتر بشه . مثل شجاعت حرکت انسان های در مسیرت مثل استاد و خانم شایسته.

    دوم: هر آنچه هست از علم و دانایی و روشنایی و آگاهی در درون من است نه در بیرون. امروز هر چه بیشتر من به خودم و رفتار ها به عادت هام فکر میکنم و مینویسمشون و بعد از خداوند می خوام که خودش وارد زندگیم بشه و هرچه نیاز هست را برام انجام بده تا من انسان بهتری بشم آگاهیم به وسیله خداوند بیشتر میشه آگاهی بدون درد بدون فشار بدون حرص خوردن را بدست می اورم .

    عمل: استاد و همه ی انسان های آرام به هر چیزی که از خداوند درک می کنند عمل می کنند قدم های کوچک و به ظاهر بسیار ناچیزز ولیییی هر لحظه و هر روز یک قدمممم مابقی رو خداونددد انجام میده یقینا خداوند پاسخ میده عمل میکنه اونم یک قدم بزرگگگ برمیداره قدم خداگونه طبقققق قوانینش! نه طبق قوانین من! پس ازش می خوام همه ی ما رو با قوانینش بیشتر آگاه کنه در لحظه آگاه و هوشیار باشیم تا بفهمیم قانونش رو .

    قانون کار می کند تا وقتی که من روی خودم کار کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    محمدحسین رضازاده گفته:
    مدت عضویت: 1927 روز

    به نام خداوندی که هرلحظه داره عاشقانه تک تک مارو هدایت میکنه به سمت آگاهی ها زیبایی ها

    سلام خدمت استادنازنینم وخانم شایسته عزیز وهمه شما دوستان عزیزم

    خداروصدهزارمرتبه شکر میکنم که یک روزدیگه بهم فرصت داد تا بتونم بادیدن این فایل زیبا وپرازاگاهی درکم نسبت به قوانین بیشتر وبهتر بشه وهم بتونم چیزی رودرک کردم ومثالهایی که خودم تجربه کردم ازاین موضوع روبه اشتراک بزارم باشما دوستان عزیز

    واقعا خیلی فایل عالی بود همینجور استاد صحبت می‌کردومثال میزد چقد یادم میومد

    روزهایی رو که هنوز هیچ درکی ازقوانین نداشتم ولی تجربع کرده بودم این موضوعات رو

    ما تویک خانواده مذهبی بزرگ شدیم تومحیطی بودیم که همه به شدت مذهبی بودن اعتقاد داشتن ودارند به یه سری چیزا به یه سری عوامل بیرونی مخصوصا توایام محرم ما تومحله ای زندگی میکردیم که علم زیاد داشت وهمه اعتقاد داشتن اون علم ها شفا میدن گره گشا هستن همه میرفتن روزعلمبند یک تیکه پارچه سبز می‌بستند به این علمها ودوباره باز میکردن تا متبرک بشه یا میوه ای میزدن سرتیغ علم تامتبرک بشع بدن به فردی مریض هست فردی بچه دار نشده تا شفا پیدا کنه یعنی یک عالمه مثال دارم ازاین نوع موضوعات یادمه خودمون همیشه مچ دستمون یابازوهامون یک تیکه ازاین پارچه ها بود برای اینکه ازمون محافظت کنه اعتقاد داشتیم این پارچها متبرک ازعلم حضرت ابوالفضل وچون حضرت ابوالفضل دستانش قطع شدن درکربلا ازدستان ما محافظت میکنه یا می بستیم به فرمون موتور یا ماشین یادمه یکی به شدت بیماربودرفته بودن یک میوه ای که زده بودن سرعلم متبرک کرده بودن بهش دادن روزبعدش گفتن آقا فلانی رو امامان شفا دادن رفتیم اونجا بعد چندروز که تعریف میکرد شب بادلی شکسته همینجور میوه رومیخوردم میگفتم امام حسین منو شفا بده تو که شاه عالمی این حرفها کع شب خواب رفتم دیدم یک اقای نورانی سوار بر اسب که مطمئن هستم هممون ازاین چیزا شنیدم ودیدیم وقتی نگاه میکنم به صحبتهای شما استاد متوجه میشم که این باورهای هرکسی داره نتایج رورقم میزنه مثال این اشخاص که گفتم اونم باورهای این بندگان خدا بود که شفا روایجاد کرده بود این معجزات رو رقم میزد فقط باورهاشون یه چیزکاملا درونی یه عامل درونی نه عامل بیرونی مثلا یه تیکه پارچه یا اون علم یا اون میوه واقعا خیلی خیلی مثالها ازخودمم دارم مثال همیشه وقتی یک لباس زیبا میگرفتم یک تیشرتی جلب توجه میکردم یه قدرتی پیدا میکردم زمانی ۴نفرمیگفتن لباست زیباست بگو ماهم بریم بگیریم یامیدیدم همه نگاه میکنم دیگه انگار همه عالم به تسخیرمنه هروقت اون لباس رومیپوشیدم اتفاقات خوبی برام می افتاد میگفتم دیگه من یک شخص خاصی شدم هرچیزی اراده میکردم مخصوصا تورابطه باجنس مخالف یعنی غیرممکن بود تورابطه باهاش نرم وقتی فکرمیکنم اون اعتماد به نفس من بود که به وسیله این لباس توذهنم ساخته میشد کارو در می اورد مثلا توذهنم میگفتم من خوشتیپم هرجا برم۸میتونم رابطه برقرار کنم باهرکسی دوست داشته باشم این همیشه توذهنم بود۸ که من خوشتیپم خرج میکنم به خودم میرسم همه ازخدا شون هم باشه بخوان بامن باشن واقعا همیشع همه۸دوستم داشتن باهام بودن وتمام این اتفاقات فقط به خاطر باورهای خودم بود ویادمه جاهایی باورهای مناسبی نداشتم عزت نفس خوبی نداشتم هم نتایج بدی گرفتم مثلا من اعتقادی داشتم میگفتم روزسیزده نهس همیشه اتفاقات بدی برام می افته اصلا دوست نداشتم سیزده بدر جایی برم یادمه بعد شیش سال اومدم برم سیزده به در بادوستان ازبس دوستان بهم اصرار کردن گفتم باشه اقا ماهمینحور داشتیم میرفیتم دچار یه صانحه شدیم که زیبایی منو تا چندوقتی برد باخودش 😁😁😂😂نمیخوام خیلی وارد۸جزییات بشم مناسب نیست درواقع همونجا به همه گفتم دیدی گفتم سیزده برای من شوم دیدی فلان شد الان میفهمم به خاطر۹باورهایی که من از سیزده توسرم داشتم این اتفاقات روبه وجود آوردم بعدشیش سال رفتم این اتفاق افتاد واقعا خیلی مثالها دارم یادمه انگشتر مثلا میگفتم اقا من انگشتر نگین شجر برام خوش یمن ولی انگشتر۸شرف شمس نه برام بد میاره یا درمورد پرندگان مثلا میگفتم قناری فلان کبوتر فلان خیلی خیلی مثالها هست واقعا جلسع امروز یه شخم اساسی زد توباورهای من تو زندگی من چقد جواب سوال های داشتم روگرفتم مثلا درمود معجزات خیلی سوالها داشتم امروز به جواب رسیدم برام منطقی شد دلایل معجزات وقتی باورهای مناسب داشته باشی راجب معجزه حالا هرچی هست هدایت میشی به چیزایی ازجنس ازاساس اون باورها و معجزه رخ میده اون هم زمانی ها رخ میده مثال حضرت موسی که نیل بازشد استادم بارها۸توضیح دادن درموردش اون باور حضرت موسی بود اتفاقات رورقم زد اون هم زمانی ها رخ داد تومدار قرار گرفت واقعا چندین بار این جلسه روگوش دادم وفایل صوتی روهم دانلود۸کردم که بارها گوش بدم که باورهای ماباعث میشه اعتماد به نفس بره بالا عزت نفس ماقوی بشه و اتفاقات اون جوری دوست داریم رورقم میزنه ویا برعکس بازم باورهای ماباعث میشه عزت نفس ضعیفی بسازیم برای خودمون واتفاقاتی که دوست نداریم روهم رقم میزنه قانون ثابت به قول معروف میگه اونی که میگه نمیتونم ‌واونی میگه میتونم هر دوتاشون درست میگن راست میگن چون باورشون اینه اعتقادشون اینه واقعا همچی باورهاست زندگی تک تک مون پرازاین مثالهاست اگر دقت کنیم نگاه کنیم به اتفاقات تمرکز لیزری بزاریم بادید قوانین نگاه کنیم همون دید سیستمی به تک تک اتفاقات خوب ویابد۸زندگیمون متوجه میشیم هرجا تونستیم درست ازقوانین استفاده کنیم باورهای مناسب داشته باشیم حالا اگاهانه یا نا آگاهانه نتایج درست خوبی گرفتیم هرجا هم باورهای نامناسب داشتیم هم نتایج بد گرفتیم امیدوارم تونسته باشم بااین مثالهایی زدم تاثیر گذارباشم وهم خودم درکم بهتر بشه وهم کمک کنم به درک بهتر دوستان

    امیدوارم درپناه حق شادو ثروتمند وسعادتمند دردنیا واخرت باشید 🌸 دوست دارم خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    علی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1616 روز

    به نام خدای مهربان سلام بر استاد عزیزم بسیار فایل اموزنده وقشنگی بود خیلی نکات خوبی بیان کردین ممنونم این که جهان داره عمل میکنه واین که اون احساس خوبه واون اعتماد به نفسه که داره عمل میکنه واین که احساس بهتر اتفاقات بهتر اون جا که اعتماد به نفس باشه تاثیر گذاری بیش تره حس خوب حال خوب بمون میده بسیار فایل قشنگی بود انشاالله هر کجا هستین در پناه الله یکتا شاد پیروز وسعادتمند در دنیا وآخرت باشین بازم تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    محمد یزدانی گفته:
    مدت عضویت: 1750 روز

    درود بر شما استاد عزیز

    به نظر بنده بهتره بگیم قوانین ذهن نه اون اسمی که ذهن خیلی باهاش بازی میکنه (جذب ) هر چقدر هم منطق و علم کوانتوم و الگو بیاریم باز ذهن شک و تردید میکنه ، و اینم همش بخاطر اسمی که روش گذاشتن ، مثل اینکه بگیم خدا و جهان ، اسم خدا یه ادم تو ذهنمون شکل میده هر چقدر هم رو خودمون کار کنیم ولی بهتره اسمش عرض کنیم بجای خدا بگیم جهان ، که معنی کل میده ،

    مشکل اصلی ما اینجا اسمی که به قول کوین ترودو میگه این اسم شیطنت گروهای مخفی هست که وقتی دیدن قوانین تو رسانه از دستشون خارج شد ، اسمش قانون جذب گذاشتن ، بنظر من به جای اینکه زور بزنیم ثابتش کنیم بیاییم اسمش عوض کنیم اسون تت و ابل پذیر تره برای ذهن ، ذهن به شدت زور میزنه و بازی میکنه با همین کلمه جذب و جذب کردن ، حتی من دیدم خیلی ها بپففط با شنیدن همین کلمه (جذب) ذهنشون گار میگیره نسبت به این قوانین و موضوعات فقط بخاطر همین کلمه سه حرف ، که خدا شکر استاد این بازی رو فهمیدن ، و اسم هدایت شدن و قانون افریینش گذشتن یا جهان هستی ، هر چقدر هم نتیجه بگیریم تا وقتی که اسمش عوض نکنیم ذهن میاد زور میزنه و شک و تردید لانه میزنه ، اسمش خیلی حرفه ای انتخاب شده که هر چقدر نتیجه و الگو بگیری بازم ذهن فقط و فقط بخاطر اسمش بازم شک وکنه بهش ، که کوین ترودو اسمش قانون خلق میگذاره نه قانون جذب ، میگه ما خلق میکنیم نه جذب ، ولی الان متاسفانه دیگه نمیشه این کلمه از ذهن پاک کرد ،

    مورد دوم قبل از اینکه به قوانین جهان هستی اشنا بشم ، مهره مار و ناموس کفتر که خیلی ها ازش تعریف و تمجید میکردن که کارات راه میندازه تو روابط و کسب و کار و شرایط مالی ات ، من به جای اینکه برم از اینایی که خودشوم میفروشث ، خرید کنم به یک نفری که خودش داشت و نتیجه های بزرکی دیده ، گفتم پول بهت میدم خودت اون طرف میشناسی برو برای منم خرید کن منم میخام ،خرید ولی هر چقدر بستم به بازوم دیدم جواب نمیده ، البته اول تو روابط تستش کردم ببینم جواب میده یا نه ، هیچ تغییری ندیدم ، زنگ زدم به دوستم گفتم بگو به اون ادمی که خیلی ام سرش شلوغه که این کار نمیکنه برای من ، جوابش گفته باید بهش اعتقاد پیدا کنه ، من اون زمان نمیدونستم اعتقاد چیه ، فکر میکردم حرف زدنه ، گفتم چجوری اعتقاد پیدا کنم ، خودشم نتونست جواب بده

    بعد انداختمش دور ، با یه دوست دیگه اشنا شدم که خودش نتایج دیده ازش ، البته این مهره مار و ناموس کفتر بیشتر برای روابط میگیرن نه سلامتی و کار و مالی

    بازم بهش پول دادم که خودش برام بگیره بیاد ، گرفت باز نتیجه نداد ، خود دوستم تعجب کرده بود که چرا نتیجه نداده گفتش یه ۴۰ روزی باید صبر کنی که تاثیر خودش ببزاره ۲ ماه صبر کردم ولی هیچ خبری نشد از نتیجه

    تا اینکه برداشتم از بازوم و گفتم این چرت و پرته چیه دیگه ،

    تا اینکه به قوانین جهان هستی اشنا شدم و فهمیدم همه چیز باوره ، اونایی که زساد باور دارند به این چیزا فقط ازش نتیجه میگیرن اونم موقتی همیشگی نیست اونم بخاطر اینه باور ضعیف میشه به مرور زمان دقیقا مول ما

    برای درک قوانیو جهان هستی بیشتر از سلامتی و ثروت باید در روابط پسر و دختر و رفیق دیدتش چون همه ما روابط تجربه کردیم ولی ثروت کسی تجربه نکرده

    فقط بخاطر اینکه خیلی ها باور دارند نتیجه میگیرن ،من زیادی باور نداشتم به اینها فقط میخاستم تجربه و تست کنم از بابام شنیده بودن ، خیلی هام مهره مار نبودن ، یه تکه استخوان نیشی و مهره ای که معلوم نیست مال چه حیوانی ولی چون کسی بلزش نمیکنه و فقط همینجوری باور میکنن نتیجه میگیرن ، اعتماد بنفس پیدا میکنن که همه جذبشون میشن یا کارشون تو ادارات راه میفته

    حتی در مورد طلسم ، قران با خود حمل کردن ، سنگ درمانی ، همشون یکی اند

    یا در حورد این بازی کرونا ، که کرونا لباس سرماخوردگی پوشیده و داره بین مردم پرسه میزنه ، و همه فکر میکنن که کرونایی وحود داره نمیدونن که همون سرماخوردگی ولی یه کسی اومده لباسش عرض کرده فقط طراح این بازی میدونه ، و هیچ کس هم فکر نمیکنه چرا کرونا لباس سرماخوردکی پوشیده وگنده بازی در میاره ، چرا خودش لباس مخصوص. خودش داره ، هیچکس پشت پرده این بازی نیتونه درک کنه مگر کسی که این قوانین دزک کرده باشه ، اقا دکترا میگن دکترا باور کردن ، فلانی فوت شد خب باور کرده و جالبه نمیدونن باور چیه فکر میکنن حرفه حالا اوثا که نمیدونن بنده خداها ولی استاد عزیز ما چرا این بازی باور کرده تعجب آوره ،

    مگه ما کم داریم کسایی که از خرافه چشم زخم میمیرن ، مریض میشن ، چرا اون خرافه هست ولی این دروغ کرونا خرافه نیست ، اونا مردم راه انداختنش این خرافه کرونا ، دکترا ، حالا دکترا منطقشون قوی تره تحصیلات و مدرک دارن !!!!!!!

    چشم زخم رد میکنی ولی بازی خنده دار کرونا رد نمیکنی !!! برای ذهن دوتاشون یکی هستن ولی یکی خیلی منطقی و تکرار میشه تو کل جهان یکی نه فقط جاهای که مذهبی هستن تکرار میشه و چسپوندنش به قران به زور

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    یزدان محققی گفته:
    مدت عضویت: 1605 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام و درود بر استاد عزیز و دوست داشتنی وخانم شایسته عزیز و خانواده بزرگ عباس منش

    قبل از اینکه بخوام در مورد موضوع فایل صحبت کنم میخوام یه موضوعی رو بیان کنم که احساس میکنم خوندنش خالی از لطف نباشه

    در مورد خود استاد و کلمه استاد هستش❤

    داشتم با خودم فکر میکردم چرا اقای سید حسین عباسمنش استاد هستش؟

    دیدیم تمام کسانی که تو حرفه خودشون معروف و استاد هستن که کلی نتایج عالی گرفتن و اونقدر اون کار یا حرفه رو تکرار و تکرار کردن که دیگه میشه گفت باهم ادغام شدن و یکی هستن وبراشون خیلی ساده وراحت شده

    استاد عباس منش هم اونقدر در این زمینه کتاب خوندن و تمرین کردن و مورد ازمایش قرار دادن و خدا روشکر به موفقیتهای بسیار فراوان وعالی رسیدن که الان دارن با اون قوانین زندگی میکنند خدایا شکرت

    و اینو ازصمیم قلبم میگم که خدایا شکرت گه تو این مدار هدایت شدم و وارد یک رشته کوههایی از گنج هایی که خیلی خیلی باید ازش استفاده کرد و قدر دانش بود 😍

    من هر کتاب و اطلاعاتی که میخونم میبینم که استاد تو فایلاشون بهش اشاره کامل و جامع ودر عین حال ساده داشته و واقعا نیازی نیست که ما به دنبال اطلاعات از کتابها و سایتها و …. برویم تا اصل داستان رو پیدا کنیم

    چرا که اصل و اساس هرانچه که میخواهیم داشته باشیم در این مکان و زمان مقدس داره بهمون گفته میشه خدایا شکرت

    اما در مورد موضوع فایل که عزت نفس و اعتماد به نفش رو مورد بررسی قرار داده و اصلی ترین مورد برای دستیابی به هر انچه میخواهیم برسیم هست و تمام خواسته ها و موفقیها و خلاصه

    الفبای موفقیت و اقدام همین عزت نفش هستش

    من زمانی که سنم کم بود از تاریکی میترسیدم و وحشت داشتم و شبها جایی تنهایی نمیرفتم

    ولی اگرحتی یه بچه ۳چهار ساله هم همرام بود بهم اعتماد بنفس میداد و هر جایی تو دل شب میتونستم برم درحالی که اون افکارم بود که باعث تزس و شجاعتم میشد نه اون بچه

    یا مثال دیگه که مم از سگ هم خیلی تزس داشتم تا جایی که اگه تو خیابون میدیم زاهمو صدها متردورتر میکردم که مبادا اتفاقی برام بیفته که یک شب با خانواده ام از شب نشینی میومدیم که ۷ تا سگ یهویی به سمت ما حمله ور شدن از اونجایی که دوتا بچه کوچیک همراه داشتیم و توان فرار نبود من ناخوداگاه به سوی سگها حمله ور شدم و چنان فریادی زدم خودم از صدای خودم ترسیدم چه برسه به اون سگهای بیچاره😂😂

    بعدش به خودم گفتم این من بودم گه همچین حرکتی زرم بابا ایول داری پدر پسر شجاع

    و این چند روز پیش هم که اتفاق جالب که برام رخ داد این یود که من ویزیتوز یک شرکت بزند محصولات غذایی هستم و چند وقتی بود که در یک مسیر مشخص و با مشتریهای ثابت و مشخص کار میکردم و همیشه جزو ۳ نفر اول بودم تا اینکه به اون ویروس و بیماری یرخوردم و ۲۱ زوز قرنطینه شدم و در این مدت منطقه من توسط یکی دیگه ویزیت شد و بعداز اینکه کامل سلامت شدم گفتن تو یاید بری یه مسیر جدید کار کنی ومن کلی ترسو گله که نمیتونم چون اونجا وارد نیستم

    ازقضا شرکت یرای نفر اول جایزه ویژه ای هم در نظر داشت ومن به خودم این باور و ایمان رو تکرار کردم که اگه اونجا اول بودی اینجا هم میتونی اول باشی ریطی به منطقه و مشتریهای خاص نراره و اومرم تو یک دفتر خواستمو نوشتم و از خدا تشکر کردم و باور کنید در ماه اول من به جایزه رسیدم و اول شدم💪💪❤

    وبه خودم ثابت کردم که این باوره که همه کارهاو میکنه نه عوامل خارجی

    دارم روی تمام پاشنه های اشیلم کار میکنم و فقط به خودم و باورهایم قدرت میدم خداروشکر که استاد هر لحظه وهر فایلش مثل کسی که هیزم در اتش میاندازد اتش درونم رابادیدن فابلهای جدید و عالی که تو سایت شعله ور میکند تا خواسته هایم رو فراموش نکنم و به سوی اهدافم دراین مسیر بسیار عالی و زیبا با حساس ارامش و شادی قدم بردارم

    خدا جونم شکررررررررررررررررت😘❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: