سریال زندگی در بهشت | قسمت 18 - صفحه 4

سلام خدمت دوستان همفرکانسی گلم و استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

قبل از اینکه بیام تو سایت این سوال از خودم پرسیده بودم ک چطور بیام امروزم رو متفاوت از دیروزم زندگی کنم

وقتی فایل رو نگاه کردم جواب رو گرفتم ک بیام مثل شما ک نمیزارین روزتون تکراری باشه میاین با غذا دادن به ماهیها ذوق میکنید و استاد عزیزم ک میان با حس و حال خوب شکرگزاری میکنن از این دریاچه زیبا و درختان سرسبز و ماهیهای زیبا و لذت میبرین از این هوای زیبا و بهشتی چون هر روز دارین با این شکرگزاری خالص ظرف وجودشونو بزرگتر میکنین برای نعمتهای بیشتر

و چقدر لذت بردم ک این باور فراونی شما توی همه موضوعات داره درست انجام میشه ک ماهیها انقدر زیاد شده بودن ک ب دوستانتون میگین بیان اینجا صید کنن ماهیها رو و نمیگین ک ماهیامون کم میشه یا خودمون اینکار رو بکنیم و چقدر این کار شما واسم جالب بود این نگاه شما ک این ماهیها دارن زاد و لد میکنن و روز ب روز بیشتر میشن ( باور فراوانی)

و هرروز میاین موفقیتای ک حاصل انجام کارهایی ک انجام دادین میاین تکرار میکنید و سپاسگزاری میکنید از بریدن اون نرده ها ک دیدتون رو ب اون درختان سرسبز و اون دریاچه رو زیباتر کرده و اون درختای هرز و اون علفهای هرزی که لب دریا بودن رو هرس کردین ک دریاچه بهتر و زیباتر دیده بشه و لذت میبرین از انجام کارهایی ک ب درستی انجام دادین و تحسینتون میکنم

و اون چاقوی تیز و هیولایی ک از امازون سفارش دادین و مثل پنبه اون قسمتهای اضافی دنپایی که عرصه ب پاهاتون تنگ کرده بود رو بریدن و این باور سادهترواسان تر کردن کارها ب ایده هایی ک بهتون الهام میشه رو انجام میدین و منم تابستان کلا صندل میپوشم چون خیلی راحتر میتونم بپوشم و راحتر پاهام نفس میکشه

و خانم شایسته عزیز ک گفتن دنپایی چیه،آبشار چیه؟ این چاقو چالش بزرگتر میخواد

و بخودم گفتم وقتی قانون حاکم بر جهان هستی رو درک کنم و روی ذهن و باورهام کار کنم اگه ب هر چالشی برمیخورم میتونم از پس هر چالشی بربیام و نگران این نیستم که نتونم انجامش بدم و میرم تو دل چالش و حل میشود

و این تفاوت رو داریم میبینیم که هیچ کدوم کاراتون تکراری نیست و امروز اومدین داخل rvغذا میل کنید و اشپزی استاد هم خیلی ساده و راحتر با غذا و سس های fut free

و این دستگاهی که از امازون سفارش دادین ک با لیزر درش رو مث پنبه باز کرد چقدر کیف کردم که چقدر میشه کارها زیباتر و راحتر انجام بشه چقدر میشه ثروت ساخت با این ایده ها فقط کافیه که عمل کنیم و در حد حرف نباشه این حرفا رو بخودم میزنم

وقتی استاد ب این تضاددر باز کردن کنسرو خوردن بجایی اینکه غر بزنن چون باید کارها سادتر و زیباتر انجام بشه میرن داخل سایت امازون و باور هم جهت با خواسته ای ک داره خداوند هدایتش میکنه ب این دستگاه هیولا

و ما این درس رو بگیریم ک استاد توی تمام دورهاشون گفتن این که در دل این تضادها هست ک ایده ها بوجود میاد فقط کافیه که عمل کنیم

من خودم قبلا چقدر ب تضاد های از همین جنس میخوردم ک میخواستم درب ی کنسرو یا رب گوجه فرنگی رو باز کنم بعضی وقتها این قسمت ضامنی ک باید بطرف بالا میکشیدم از جا بیرون میومد و بجای اینکه بشینیم ک چ ایده ای هست که این درب براحتی باز بشه با چاقو میفتادم ب جون قوطی و لبهای تیز تیز میشد الان دارم درک میکنم ک اگه ب هر تضاد یا چالشی برمیخوریم هر چند کوچک و بزرگ باید برای راحتر و اسانتر کردنش بشینم فکر کنیم و با قدرت سوآل قدرتمند تا هدایت بشیم ب اون ایده

وقتی استاد از بچگی عاشق موتورسواری بودن این ارزو در وجودشون زنده نگه داشتن و داخل دریم بردشون بود ک با تجسم کردن و روی باورهاشون کار کردن ب تغییر کردن و باورهای درست در مورد ثروت وقتی ب امریکا اومدن و هیچ محدودیتی در مورد حجم موتور و نوع موتور تو کشور امریکا نبود وقتی موتور در همون اوایل خرید کردن واون احساس ازادی ک داشتن و وقتی میان موتور سواری کنن میبینن که همه جا ها دور زمینها حصار کشیدن و نمیتونستن از این موتور استفاده کنن و این تضادی بود ک استاد اون خواسته در وجودش شکل گرفت که ی جایی میخواد از خودش ک بتونه موتور سواری کنن و الان خدا رو شکر ی جای ۶۰هکتاری و ۲۰هکتاری دارن ک میتونن از جاهایی که ساختن بیاین موتور سواری کنن و لذتش رو ببرن و ما هم با گوش دادن و نوشتن داریم باورسازی میکنم ک هیچ چیز غیر ممکن نیست

و خودم این باور رو دارم که در رگهای من بجای خون رودخانه‌ای از طلا جاری است و تک تک سلولهای وجود من از الماس ساخته شده و من شایسته بهترینها هستم

و این درس بما داره ک

(((هیچ گونه محدودیتی در مورد باورهای ما نیست)))

(((هیچ گونه محدودیتی در مورد رویایی های ما نیست)))

(((هیچ گونه محدودیتی در مورد خواسته ها ما نیست)))

(((شاید الان خواستهایی داریم ولی ب خاطر باورهامون تو مسیرشون قرار نگرفتیم)))

(((قرار نیست آرزوهامون رو بکشیم)))

(((قرار نیست ک تا الان نتونستیم دیگه نمیشه،و بگیم از من گذشت، دیگه فایده ای نداره)))

(((رویاهامونو زنده نگه داریم ببینیم ایراد ما کجاست)))

(((ببینیم کدوم باورهامونو رو تغییر بدیم)))

و درسی ک از صندوق پستی گرفتیم

اول تبریک میگم ب کلاه استاد عزیز ک چقدر زیبا بود با اسم قشنگ سایت ک داریم زندگی میکنیم باهاش

و نکته بعدی تمیزی ک اهمیت میدن ب اون قسمت کوچکی از پلاستیک ک از روی زمین دنبالش گشتین و پیدا کردین و تحسینتون میکنم

و اون صندوق حرفه ای که با ی ایده ساده چقدر اومده زمان رو کمتر کرده ک هم مامور پست براحتی با ی ایده ک پرچم اون صندوق میبرین بالا و مامور پست میاد اون نامه رو برمیداره

و امریکا رو باید تحسین کرد ک میان با ی ایده ساده چقدر کمک میشه برای کسی که نامه میخواد بفرسه

و همه کارها ساده و راحتر و زیباتر انجام میشه توی این کشور

صورت عکس تو البوم خیسه

دوباره خاطره تو بوسیدم

این سوال بی جوابو از خودم

تا حالا هزار دفعه پرسیدم

با کدوم ترانه باز جون میگیره

نبض اون حنجره فیروزه

میدونم بدون تو فردای من

رنگ خاکستری دیروزه

من تشنه مثل خورشید

بی سرزمین تر از باد کولی تر از ترانه

بی پرده مثل فریاد

تنهاتر از سکوتم

روشنتر از ستاره

عاشقتر از همیشه

با من بخون دوباره

در پناه خداوند یکتا ❤❤