https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/07/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-07-03 05:28:062021-07-18 21:30:41سریال زندگی در بهشت | قسمت 180
198نظر
توجه
اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بعد از مدت ها به لطف الله مهربان دوباره تصمیم گرفتم که بیام و بنویسم
چقدر این فایل در بهترین موقع وبهترین زمان روی سایت گذاشته شد و علت این می تونه باشه که وقتی شما تصمیم به تغییر اساسی در شخصیتت میدی در مسیر چیزهایی رو می بینی که باید ببینی.
تصمیم جدی گرفتن به تغییر شخصیت و تعهد دادن به خودت که باید تغییر کنی میای فایلی رو می بینی که در بهترین زمان ممکن پخش میشه.
چند وقتی هست‌که دوباره تصمیم گرفتم دوره روانشناسی ثروت ۱و دوره دازده قدم رو بادقت بیشتر گوش بدم که چه اتفاقات قشنگی می افته یعنی همزمان که قدم هفت و گوش میدی که در مورد رها بودن و هدایت هست میای روانشناسی ثروت ۶گوش میدی که استاد در همین موارد صحبت میکنه و یا وقتی که الان چند روزی هست که مشکل قطعی برق و داریم و ذهن نجواگر میاد شروع میکنه که مثل گذشته فکر کنی یعنی بد و بیرا بگی به اینکه چرا در این فصل سال برق قطع میشه اون‌موقع در سایت استاد فایلی گذاشته میشه و‌تو هدایت میشی که فایلی رو ببینی که چقدر آرومت میکنه و برات لذت بخش میشه که نه جور دیگه باید ببینی باید شکرگزار باشی از آن زمان که برق بوده و نعمت های دیگه ایی که داری .
تو نباید دوباره مثل گذشته فکر کنی تو باید عادت کنی به شکر گزاری و شاکر بودن از همه نعمت هایی که داری از سلامتی ،خانواده خوب،شغل مناسب،شهر خوبی که در آن زندگی میکنی که همه زیبایی ها رو چه دریا چه جنگل و چیزهای دیگه رو داره و یا سایت خوبی که در آن عضو هستی و هر آنچه را که بخواهی در تغییر خودت در آن می تونی پیدا کنی و یا مهمتر از همه خدایی رو پیدا کرده ایی که با او بودن یعنی تکیه گاه خیلی محکم داشتن .
خدا را هزاران بار شکر بابت همه نعمت ها و ثروت هایی که در این جهان قرار داده و‌اجازه میده به همه انسانها که هر مقداری که بخواهند بتوانند به این فراوانی دست پیدا کنن به شرط ایمان داشتن ،ساختن باورهای درست ،تمرکز ذهن ،نگاه مثبت داشتن،شکر گزار بودن ،رها بودن و سپردن خود به جریان هدایت ،احساس لیاقت کردن ،حال خوب در لحظه داشتن .
خدا رو شکر بابت وجود شما استاد عزیز که دستی از دستان خداوند مهربان هستید.❤️🌹
به نام خدا سلام به استاد عباسمنش ومریم جون من هلما هستم و اولین بارم که کامنت میزارم ومن ۷سالم من هرروز بامامانم میرم پارک ومیدویم ودیروز من در پارک ناراحت شدم و مامانم هی میگفت:هلما چرا نارا حتی ومن هم می گفتم من ناراحت نیستم و اخر همان جا مامانم گفتم من دوست دارم که مثل یک پرنسس زندگی کنم ومامانم گفت: راستی هلما استاد یک فایل گزاشته که به توکمک میکنه ومامانم برای من توضیحداد ومن همین العان دیدمش ومن فهمیدم امدم به این جهان امدم که پیشرفت کنم ومن کلاس های باله نقاشی و زبان میروم ومیدانم که بایدهمیشه سپاسگزار باشم برای داشته هایم
عرض سلام و ادب و احترا دارم خدمت استاد عزیزم و همه دوستان هم فرکانسی
خدا رو سپاسگذارم که بهم این فرصت رو داد که تونستم این فایل زیبا رو ببینم
خدا ر سپاسگذارم که این قدر استاد ما قلب رئوف و ممهربونی داره که بابت کوچکترین نعمت ها سپاسگذاره و و از دیدنشون ذوق میکنه
وقتی دیدم استاد عقب ماشین رو پر از خرید و خوراکی کردن بیش از پیش ایمان اوردم که چقدر فراوانی داره بیشتر گسترش پیدا میکنه و استاد با نشون دادن اینها داره به ما نشون میده که اگر در مدار فراوانی باشید هرچی بخوای رو میتونید تهیه کنید وهیچ نگرانی بابت پولش نداشته باشید چون شما دارید به وعده خداوند که اگر شر گزار باشید شما را گسترش میدیهیم کاملا درست و بجا عمل میکنید
وقتی ماشین کوروت و زیبای استاد رو میبینم واقعا لذت میبرم که می شود از داشتن یک پیکان دنده ارژانتینی بدون هیچ امکاناتی در شهر بندر عباس به همچین ماشینی در بهترین کشور دنیا دست پیدا کرد بله می شودددددد فقط و فقط باید بخوای مدارت رو عوض کنی و حاضر باشی بهاش رو پرداخت کنی همه ما میخوایم ولی ایا حاضریم بهاش رو هم بپردازیم
خودم دارم سعی میکنم منبعد بهای بیشتری رو بپردازم و بیشتر در این زمینه تلاش کنم و ذهنم و کنترل کنم بتونم بیشتر سپاس گذار باشم بیشترقدر داشته هام روبدونم
در تصدیق دیدگاه درست استاد در موضع شکر گزاری باید بگم، یکی از عزیزان من از ابتدای تولد مبتلا به CP شدید هست و بخشی از مغز که مسئول کنترل حرکت اندامهاست شکل نگرفته و اون با فلج اندامها نه تنها اندام بیرونی بلکه اعضای داخلی بدن مواجهه!!!!
یعنی من برای اینکه میتونم لقمه ای رو در دهان بجوم و با زبان حرکتش برم و فرو ببرم و مری ان را با حرکاتش به معده برساند و لقمه هضم شود خدا را شاکرم برای تک تک این حرکات!!!!
یعنی من برای اینکه میتوانم سرم را روی گردنم نگه دارم و به هر جا دلم میخواهد بچرخانم!!!
برای اینکه میتوانم بنشینم!!!!
برای اینکه میتوانم حرف بزنم
برای اینکه میتوانم غذا را بجوم و لذت جویدن را حس کنم
برای اینکه بدنم در برابر بیماری میتواند مقاومت کند
برای اینکه میتوانم چشم روی هم بگذارم و بخوابم
برای اینکه میتوانم از دیدن کوه و اسمان لذت ببرم
برای اینکه میتوانم بدانم چه میخواهم
برای اینکه دخترم انگشتانی زیبا دارد و میتواند مداد به دست بگیرد
برای اینکه پسرم روی پای خود می ایستد و لذت دویدن را حس میکند
برای اینکه با دست خودش سعی میکند غذا بخورد
عاجزانه خدا را شاکرم اینقدر که عجز در شکر گزاری در من فریاد میزند و حس زیبای سپاس تک تک سلولهای مرا در بر می گیرد
حتی در خصوص این بیماری من همیشه میگفتم خدایا شکرت که راه حلش در یک ماسک زدن و رعایت فاصله است
خدایا شکرت که کلی کسب و کار میتونه با ماسک زدن به حیات خودش ادامه بده
خدایا شکرت این بیماری لازمه پیشرفت جهانه و یه عزم همگانی جهانیان رو میطلبه که رو ی موضوع واحد تمرکز کنند و تضاد های پیش رو رو حل کنند و جهان بعد از کرونا از جهان پیش از اون پیشرفت های بیشتری کرده باشه
و حالا من بارها وقتی طنین عزیزم نقاشی میکند یا سپهر نااازم تلاش میکند حرف بزند یا یک ماجرا را تعریف کند و در ذهنش دنبال کلمه می گردد به پردازشی که در مغز ایندو در حال انجام است تا خروجی بشود یک نقاشی یا یک ماجرا که سپهر تعریف کند ، میاندیشم و یک سوال بزرگ ذهن مرا مشغول میکند که حقیقتا انسان چیست؟؟؟؟
تجربه بارداری و رشد انسانی در وجود تو و از نطفه به خون بسته و از خون بسته به گوشت جویده شده و از گوشت جویده شده شکل گیری استخوان و بعد پوشیده شدن ان استخوان با گوشت و تپش یک قلب در جنین زنده در مقیاسی که کل جنین اندازه یک گیلاس است!!!!! و 180 بار در دقیقه بزند و
چطور میتوان باور کرد!!!!
حتی همین الان گاهی که سپهر 2 ساله ام در آغوشم خوابیده و من به صدای ناااز قلبش گوش میدهم باورنمیکنم هر بار این صدا خون را به تمام اندامهایش پمپ میکند و باز میگرداند و تا من بخواهم این مساله را در ذهنم هضم کنم دهها بار دیگر این قلب زده است!!!! من حتی در اندیشیدن از قلبش جا میمانم!!!!!!
حالا بماند که نگاه من به آسمان و سعی در درک عمق و پهنای بیکرانش که چیزی جز لذت معلق بودن در این فضا و لذت عظیم بودنش و لذت کوچک و هیچ بودن هر آنچه من مشکل می پندارمش چیزی برایم ندارد!!!! وقتی بدانی هر آنچه بخواهی خدای اسمانها و زمین عطایت میکند جز تسلیم و عبادتش راهی نیست که ارامت کند!!!!!!
و این دید و این حس را مدیون چون عباس منشی هستم که میفهمم وقتی از لذت نگاه به ابرهای پفکی میگوید یعنی چه!!!!!
و خدایا حقیقت محض است که اگر بخواهیم انچه تو عطایمان کرده ای بنویسیم مرکب دریا و چوب جنگلها کفاف ذره ای از ان را نمیدهد!!!!!
ما فقط دلخوش به حس خوب سپاسگزاری هستیم به این که وقتی به این نعمات می اندیشیم حسمان به تو نزدیک تر میشود و بهتر میتوانیم به قدرتت ایمان بیاوریم برای اینکه باز بیشتر و بیشتر از تو بخواهیم و ایمان بیاوریم که برای تو آفرینش آسمانها و زمین و نگهدار ی از آن سهل است برآوردن خواست ما که هیچ زحمتی ندارد پس از تو نعمت بخواهیم و سپاس گزاریم و نعمت بخواهیم و سپاس گزاریم تا ایمانمان تقویت شود و تا هیچ دغدغه ای و وظیفه ای برامان جز سر تعظیم و سپاس فرو آوردن در پیشگاه عظیمت نباشد!!!!!!!!
استاد اولا اینکه ممنون از اینکه تجربه ها و موارد مختلفی رو که باهاشون برخورد میکنی میایی اینقدر عاشقانه و صادقانه و رایگان باهامون به اشتراک میذاری
بحث اینکه اکثر بازیکن های تنیس قبل از بازی نگاه میکنند که چه توپی رو برا مسابقه دادن انتخاب کنند و چقدر هم اکثرا اجازه میدن موضوع اینکه توپ جدید باشه کارکرده باشه ذهنشون درگیر جزئیات بشه
میدونید چرا میگم جزئیات ،چونکه خودم در کار و شغل ها مختلف این موضوع رو تجربه کردم وقتی وابسته به یه ابزار خاص در کارم میشدم و فکر میکردم اگه همون ابزار اما جدیدتر یا یکی دیگه باشه من دیگه اصلا نمیتونم کارمو انجام بدم پس باید همون ابزار باشه در صورتی که هردوتاشون یه جور و یه اندازه بودن اما من اینقدر خودمو داده بودم دست ذهنم که خیلی اوقات اون تصمیم گیرنده بود برام،،
خب این موضوع ریشه از وابستگی به یسری عوامل خاص یه آدم خاص یه ایده ی خاص
یه ابزار خاص و باور به عوامل بیرونی مختلف مانند اینکه وقتی این وسیله این لباس همرامه منم موفق میشم یا چمیدونم به زبان مردم ما برام «اومد» میکنه
یا دعا نویسی
چشم زخم چشم شور
روی فال باز کردن و یه عالمه چرندیاتی که فقط شنیدن دیگه هیچ تحقیقی درموردش ندارند
خب من موضوع این فایل رو که با خودم مرور میکردم مثلا همین بحث چشم زخم منو یاد قرآن و جلسات قرآنی دوازده قدم انداخت که چقدر خداوند زیبا میگه که زندگی شما تماما دست خودتونه و قانون فرکانس رو بهمون گفته و این همه آدم مسلمان مذهبی و غیر مذهبی ادعای خدا و شیعه بودن دارن و ادعای قرآن شناسی دارند اما چرا تابحال خود من از زبان اولین انسان از زبان استاد شنیدم که همیشه قاطعانه میگه اصلا چیزی به نام چشم شور وجود نداره بجز اینکه اگر ما این باور رو در ذهن مون داشته باشیم وگرنه چنین چرندی اصلا وجود نداره این یعنی عدم شناخت عدالت خداوند،،
این موضوع رو که استاد میگه در سمینارهای زیاد گفته چشم زخم یه عوامل بیرونی و توهمه که اصلا باورش نداره یا مانند انگشتری که همه فکر میکردن اونه که داره برا استاد شانس میاره اما استاد با تفکر و باور درست انگشتر رو از دستش درآورده و انداخته دور
واقعا چنین تفکرات و باورهایی کاملا حرف دل منه آخه دلم میخواد همیشه فریاد بزنم که بابا این چرت و پرت ها چیه که اینقدر براشون تعصب دارید
اتفاقا همین پریشب یکی از دوستان که مانند خود بنده در رشته ورزش حرفه ای فعالیت میکنه داشت میگفت وقتی فلانی فهمیده من اینقدر تمرین میکنم یهو بهم گفته تو چطور اینقدر میتونی و همون موقع سریع بهش گفته ام جون هرکی دست داری دیگه چشمم نزنی چونکه قبلا هم همینجور چشم خوردم و هنوز یه خورده درد دارم،،
همون موقع با خودم گفتم ای وای. واقعا که متاسفم از این همه خرافات بیهوده و آسیب زا
استاد باورت میشه وقتی من با این سایت آشنا شدم اینقدر برا این موضوع آماده بودم به محض اینکه برا اولین بار شنیدم شما گفتی چیزی به نام چشم زخم وجود نداره من عاشقانه قبول کردم و گفتم خدایا شکرت بالاخره یکی پیدا شد حرف دل منو زد بعد فهمیدم من یه عمر بوده برا این باور آماده بودم و چقدر داشتم ناآگاهانه فرکانسشو میفرستادم که در نهایت به حرف دلم رسیدم
استاد اینکه هرزمان با یه مبحث،فیلم ،دیالوگ
تحقیق و موضوعات مختلف برخوردمیکنی و میایی براش فایل میذاری این چقدر داره به من میگه که ما باید همیشه پویا و جاری باشیم چقدر داره بهم میگه آدمها عاشق اساتیدی در کارهای مختلف هستند که همیشه فعال و جستجوگر باشند
خب بریم سراغ احساس اعتماد بنفس یا احساس لیاقت بریم
خب مانند صحبتهای اینجا خود من مدتها قبل متوجه این موضوع شدم که تازه دارم درک میکنم که اون عوامل بیرونی مانند تیپ خاص،اندام خاص،شغل خاص یا توانایی های خاص و مهارتهای خاص مختلف نیست که منو دوست داشتنی و قدرتمند میکنه بلکه اون اعتماد بنفسی که من نسبت به اون موضوعات دارم منو قوی تر و جذاب تر و محبوبتر میکنه
چونکه خودم در زندگی با عوامل مختلف بیرونی مانند تیپ های خاص
شغل خاص،
کارهای خاص اما اون نتایجی که میخواستم رو واقعا حقیقتا بدست نمیاوردم البته اینها مال زمانی که آگاهی نداشتم بود چقدر خودمو محدود و نیازمند به یه عالمه عوامل بیرونی میکردم اما همچنان بی نتیجه و حال من بدتر میشد و هی از خودم میپرسیدم که چرا بااین همه تلاش های من اما خوب نمیشه که هیچ حتی بدتر هم میشه
خب بذارید اینجا موضوع اینکه هدایت شدن به مسیر درست هم خودش تامل میخواد واقعا هم همینطوره من همیشه این سوال رو از خودم میپرسیدم اما کی به این مسیر هدایت شدم وقتی در کارهای مختلف و تجربه های مختلف بازخوردهای زیاد گرفتم و سرد و گرم روزگار رو چشیدم و آماده دریافت این آگاهی هارو شدم باعث شد که به اینجا هدایت بشم،،
خداروشکر در این فایل بازم بهتر درک کردم که از درس های عزت نفس باید بهتر استفاده کنم برا تغییر خودم،،
ما آدما همیشه فک میکنیم اگه یه چیزی رو داریم وجودش کاملا طبیعیه و اون چیز مجبوره که تو زندگی ما یا دستای ما همیشه باشه…و این وظیفه شه…
ولی وقتی اون نعمت ازمون گرفته میشه تازه متوجه میشیم که چقدر جاش خالیه و چقدر زندگی رو واسه ماها بهتر کرده بود…
اتفاقا بعضی وقتا که مثلا جوونترها یکم غر میزنن و گلایه میکنن از وضعیت زندگی و نداشته ها بابای من شروع میکنه به سخنرانی در مورد قدیما و دیگه خلاصه جوری از دوران بچگیشون تعریف میکنه که آره ما حتی نون نداشتیم بخوریم کفش نداشتیم بپوشیم لباس نداشتیم بپوشیم که ماها واقعا غصه مون میشه…
یعنی بابای من زمان بچگیش کلا میگه من از ۷ سالگی کار میکردم چون مجبور بودیم کار کنیم و چه کارای سختی…یا مثلا میگه ما اصلا یا کفش نداشتیم یا وقتیم برامون کفش میگرفتن چندتا سایز بزرگتر میگرفتن که ما بتونیم سالها اون کفشو بپوشیم…
و همش به ماها میگه بابا بخدا شماها تو بهشت دارین زندگی میکنین انقدر نگین فلان و بهمان…
در کل بنظر من چیزی بنام کمبود توی زندگی وقتی به وجود میاد که من توقعم میره بالاتر…من خواسته هام بیشتر میشه و فک میکنم چون اون خواسته جدیده رو ندارم پس کمبود دارم…
در صورتی که همه ماها چیزایی رو تو زندگیامون داریم که واقعا شاید چند سال قبل اصلا تصورشم نمیکردیم داشته باشیمشون…و الان داریمشون…ولی چون توقعمون میره بالا یادمون میره اون نعمتو داریم و باز شکایت میکنیم…
در کل استاد واقعا ممنونم بخاطر این فایل زیبا…خیلی تاثیرگذار و عالیه واقعا لذت بردم…
با نام و یاد پروردگارم شروع میکنم ک ارام بخش قلب من است🌱
خداروهزار مرتبه شکر میکنم ک تونستم این فایل رو ببینم و ازش چقدر درس یاد بگیرم
درس سپاسگزاری، نه در یک روز، نه در یک هفته بلکه همیشه ی همیشه
اینکه من باید یک عمر روی خودم کار بکنم و سپاسگزاری رو ب عنوان یک ویژگی شخصیتی درخودم نهادینه کنم…ینی بخشی از وجود من بشه،باید از ته دلم، از ته دلم سپاسگزار باشم بخاطر نعمت ها. یاد ی فایلی از استاد افتادم ک میگفت شما وقتی سپاسگزاری میکنین باید واقعا احساس خوبی داشته باشین. در واقع شما نمیتونین جهان رو گول بزنین، جهان ب احساس شما واکنش نشون میده نه هیچ چیز دیگه ای. همه چیز در احساس خلاصه میشه و اگر سپاسگزاری در من احساس خوبی ایجاد کنه پس من مسیرم درسته و دارم ب سمت خواسته هام حرکت میکنم…
اینجوری ب قول قران ظرفیت وجود ما گسترده میشه و خودمون رو در مداری قرار میدیم ک نعمت های بیش تریو دریافت کنیم. چون طبق قانون توجه تو ب هرچیزی توجه کنی گسترش پیدا میکنه و با سپاسگزاری و توجه ب زیبایی ها، نعمت ها، قشنگی ها، داشته ها داری گسترشش میدی و ازش بیش تر و بیش تر میبینی، ب قول استاد مدام، کم کم اوضاع بهتر میشه،، کم کم نه یهویی. باید تکامله طی بشه باید هی فرکانسه تغییر کنه ب صورت مداوم تا تغییرات بزرگ صورت بگیره و ب قول استاد ما هدایت بشیم ب جاهای بهتر و زیبایی بیش تر. همین نکته درمورد توجه ب نا خواسته ها هم صدق میکنه. مثلا وقتی تو ب ناخواسته ها توجه میکنی در مدارش قرار میگیری و هی هدایت میشی ب ناخواسته های بیشتر و افکار منفی و تبدیل به یک ادم افسرده. ادمی ک افسرده شده ی شبه ک تبدیل ب همچین شخصیتی نشده اول ی فکر منفی کرده، بعد چون نتونسته اعراض کنه دوباره افکار منفی اومده، دوباره، دوباره و دوباره و این پروسه در طی زمان اون شخص رو کم کم تبدیل کرده به یک ادم افسرده ….
ی چیزی هم هست اونم اینه ک ما نمیتونیم بگیم همیشه توجهمون ب خواسته هاست ولی باید آگاهانه سعی کنیم ب خاطر نعمت هایی ک تو زندگیمون وجود داره سپاسگزار باشیم. یادمه استاد تو ی فایلی گفتن من نمیذارم نعمت هام برام عادی بشه و سعی میکنم تو ذهنم بولدش کنم و براش سپاسگزاری کنم و واقعا میشد اون شوقو ذوق رو در جهرشون دید وقتی درمورد فضای زیبای پرادایس حرف میزدن و این نشون میده ایشون تلاش میکنن نعمت ها براشون عادی نشه…
سپاسگزاری ی تمرینه ک باید در من نهادینه بشه، مسکن نیست، حرف قشنگ نیست، برای امروز و این ساعت نیست، برای تمام عمر منه. چون من تاجایی ک و ب مقداری ک رو خودم کار کنم جواب میگیرم اگع بیخیال قانون بشم و بذارم ذهنم هرطرف ک میخواد بره و ب هرچی ک میخواد توجه کنه و کنترلش نکنم دیگع نتیجه نمیگیرم. چون ذهن من همیشه ب دنبال منفی هاس حالا اگه من رو خودم کار نکنم و کنترلش نکنم در من احساس بد ب وجود میاره و احساس بد مساوی اتفاقات بده. پس باید این داستان همیشه ی همیشه در زندگی من باشه
اگر میخوام نتایج ب وجود بیاد استاد میگن نتایج زمانی ب وجود میاد ک تو درخودت ب صورت بنیادی تغییر ایجاد کنی. اگه ی ذره تغییر کنی جهانتم ی ذره تغییر میکنه اگه میخوای جهانت در سطح وسیع تر تغییر کنه پس تو باید در سطح وسیع تر تغییر کنی.
من باید تلاش کنم عادت هام رو تغییر بدم. عادت جدید ب وجود بیارم چ عادتی؟؟؟ توجه ب زیبایی ها، داشته ها، خواسته ها، قشنگی ها، در واقع توجه ب هرچیزی ک در من احساس خوب ایجاد کنه…
من باید سعی کنم اگاهانه احساس سپاسگزاری رو در خودم ایجاد کنم و خودمو عادت بدم ب این سبک زندگی، هرروز و هرروز و هرروز…. باید بصورت بنیادین تغییر کنم، بنیادین، تکرار و تکرار و تکرار، همیشه ی همیشه حتی اگه اوضاع فوق العاده نیست
اون وقت اوضاع هم ب صورت بنیادین تغییر میکنه..
این تغییر و بهبود اوضاع، هدایت شدن تو ب مکان های بهتر بخاطر اینه ک تو ی مسیریو ادامه میدی و شخصیتت رو تغییر میدی
اولش سخته. ذهن مقاومت میکنه خیلیم سخته، برای من ک اولای اول خیلییییی سخت بود، نجواها شدیددددد 🥵 ولی من میگفتم نه باید ادامه بدم هنوزم ب خودم میگم چون هنوزم سراغم میان گرچه خداروشکر کم رنگ تر شده و من بیش تر مهارت کسب کردم برای مهارش….
ذهن همیشه میخواد منفی هارو ببینه، نبودهارو، بدبختیو ولی این ما هسیم ک اگاهانه باید ذهنمون رو کنترل کنیم و تمرکزمون رو بذاریم رو زیبایی ها، نعمت ها و داشته ها و ادامه بدیم بعد کم کم اوضاع بهتر میشه برامون
ان شالله ک کم کم هم بیش تر یاد میگیریم چطور ذهنو کنترل کنیم…..
استاد اینم ک گفتین ما تا نعمتی رو از دست ندیم قدرشو نمیدونیم واقعا من تجربش کردم. موضوع این بیماری ک به قول شما باعث شد ما بیش تر سپاسگزار باشیم من وقتی میرم بیرون و میبینم مردم هستن تو خیابونا. پارکا چقدررر خداروشکر میکنم
من چندماه پیش ی تصادف داشتم و پام آتل بود یادمه اینقدر سخت راه میرفتم ک ب خودم میگفتم خدای من چقدررر قبل تصادف کارهامو راحت تر انجام میدادم و ب خودم میگفتم وقتی خوب بشم بیش تر قدر سلامتیم رو میدونم. امیدوارم همیشه سپاسگزار داشته هامون باشیم تا ب زیبایی های بیش تر هدایت بشیم
استاد ازتون ممنونم ک درمورد این موضوع مهم با ما حرف زدین و بهمون یاداوری کردین قانون رو ک باید ذهنمون رو کنترل کنیم و ب خواسته هامون توجه کنیم❤❤❤😚😚😚😚
سلام به استاد بزرگوار خانم شایسته عزیز و دوستان گل
استاد جان سپاسگزارم به خاطر این فایل ارزشمند که شما همواره در حال رشد دادن ما به سوی نورهستید
من سالها هست که شبها به خاطر نعمتهام در دفتر مینویسم
مهمترین سپاسگزاری من به خاطر سلامتی خودم، پدر ومادر خواهر برادران هست به خاطر اینکه من در قسمت درمان کار می کنم با تمام سلولهای بدنم قدر آین نعمت می دانم و به خاطر وجود پدر و مادر خدا را صد هزار مرتبه شکر می کنم
خدایا شکرت به خاطر اندام زیبام وصورت زیبام،خدایا شکرت به خاطر تواناییهام، خدایا شکرت به خاطر شخصیت زیبایی که برای خودم ساختم، خدایا شکرت به خاطر اتاق کارم به خاطر سکوتش به خاطر ابزار کارم، خدایا شکرت به خاطر مسولین فوق العاده و انسان های شریف و درستکار، خدایا شکرت به خاطر همکارها ی فوق‌العاده که دارم، خدایا شکرت به خاطر درآمدم، خدایا شکرت به خاطر اینکه راحت پول می سازم، خدایا شکرت به خاطر ارتباط خوبی که دارم، خدایا شکرت به خاطر خانه زیبا وبزرگ و تمیزی که داریم، خدایا شکرت به خاطر پارک روبروی خانمان. خدایا شکرت به خاطر همسایه های عالی محله عالی، خدایا شکرت به خاطر لوازم خانه، خدایاشکرت به خاطر اینکه هدایتم کردی، خدایا شکرت به خاطر پس اندازم خدایا شکرت به خاطر لباس هام و طلاها م،خدایا شکرت به خاطر سایت و استاد عباسمنش و خانم شایسته، خدایا شکرت محصولات 12قدم وعزت نفس، خدایا شکرت به خاطر رزق بی نهایت سر سفرمون ودر آخر خدایا شکرت که خودت دارم، می دانم نعمتهام بسیاربسیار بیشتر از این هست که نتوانستم ببینم و بنویسم، خدایا شکرت تونستم کامنت بزارم، سپاسگزارم
او دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند.
هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند
و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند
مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار می کنید؟
فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد گفت:
اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم.
مرد کمی جلوتر رفت.
باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.
مرد پرسید: شماها چکار می کنید؟
یکی از فرشتگان با عجله گفت: اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.
مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است.
با تعجب از فرشته پرسید : شما چرا بیکارید؟
فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است.
مردمی که دعاهایشان مستجاب شده باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند.
مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟
فرشته پاسخ داد: بسیار ساده ، فقط کافیست بگویند: خدایا شکر
استاد یادم میاد وقتی بچه بودم اون زمانهایی که سفره های پارچه ای مد بود، مادرم یک سفره ختمی کاری داشت که کنار هاش شعرهایی نوشته بود در وصف شکر گذاری.
من عاشق اون سفره بودم و همیشه با خودم شعرهاش رو تو ذهنم تکرار میکردم.
یکی از، شعرهاش در مورد شکر گذاری بود.
همان شعر معروف :شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کَفَت بیرون کند
اون موقع ها کوچیک بودم و متوجه منظور دقیقش نمی‌شدم، اما الان خوب میدونم که شکر گذار نبودن من رو نه از وضعیت کنونی بلکه از اون چیزی که خدا برایم آفریده و حق طبیعی من است، دور دورتر میکنه.
استاد من معنی واقعی شکر گذاری رو با شما یاد گرفتم.
امروز هوا عالی بود آبیه آبی با همون ابرهای پنبه ای کارتونی که تو پرادایس هستنا، همونا، ولی یه سمت دیگه آسمون به دفعه یه عالم ابرهای سیاه اومدن و یه مرتبه بارون شدید گرفت در حد کمتر از یک دقیقه، من بدو بدو مثل بچگی هام که آرزوم بود زیر بارون برم تا خیس خیس بشم اما مامانم هیچ وقت اجازه نمی‌داد و من همیشه یواشکی وقتایی که حواسش نبود میرفتم و بعدش کلی دعوا میشدم ، بدو بدو رفتم تو بالکن و زیر آسمون قشنگش چرخیدم و دستام رو باز کردم تا خیس بشم.
استاد بارها میشه تا ماه رو میبینم وایمیستم نگاهش میکنم و به همسرم نشونش میدم، میگم نگاه چه قدر قشنگه
اون با تعجب بهم میگه یه طوری برخورد میکنی که انگار تا به حال ماه رو ندیدی ولی من بهش میگم چرا دیدم اما امروز هم خدا ماه رو برا من نقاشی کرده چرا من به تماشاش نشینم و براش ذوق مرگ نشم.
از کجا معلوم که فردا بتونم ماه رو ببینم.
کاش به معنای واقعی که شما شکر گذار هستین منم بتونم شکر گذار باشم.
خیلی عده ی کم مثل شما متوجه نعمتهای خداوند تو این لحظه میشن، خیلی کم عده ای شکر گذار همین برگشت زندگی به روال قبلش میشن.
چقدر خوبه که با چشمهایی که شما به من هدیه اش دادین، دنیا رو میبینم.
همون چشمهایی که میرم کنار دریا و مثل بچه ها دنبال سنگ های خوشگل میگردم.
همون چشمهایی که توی جنگل خزه ها ی کنار درختا رو میبینم و من جیغ میزنم از اون زیبایی و کنار هم بودنشون، همون چشمهایی که صد هزار بار اگه باها‌ش ماه رو ببینم باز هم برام تازگی داره و انگار اولین باره که میبینمش….
از نظر اطرافیان و دیگران که از بیرون منو میبینن، حتی همسرم، شاید رفتارم بچگونه است و دور از سن اما از نظر من زندگی یعنی همین.
زندگی یعنی اینکه ذوق کنی برای پیدا کردن یه کفشدوزک لای سبزی خوردنهایی که داشتی پاکشون میکردی، زندگی یعنی وقتی یه حلرزون پیدا کردی برش داری و ساعتها نگاهش کنی هر چقدر هم بقیه بهت بگن زشته نکن این کارا رو تو اهمیت ندی🤭زندگی یعنی وقتی بوی نون تازه که همسرت خریده به مشامت میخوره همون جا توی راه کنارش رو گاز بزنی و بخوری، طعم اون خمیر و نمک و آتیشی که پختتش رو توی دهانت حس کنی، هر چقدر که همسرت عصبانی بشه و بگه انگاری که موش گاز زده نان ها رو 😂😜
زندگی یعنی همین دیوانگی برای هر لحظه اش….
استاد من عاشقتونم عاشق اون سادگی و بی ریایی تون
مرسی که انرژی امروزم رو ساختین
در حین کار این فایلتون رو گوش دادم و تحسینتون کردم، دارم روی چند تابلو برای مشتری کار میکنم، اما کارم رو کنار گذاشتم و اومدم این متن رو براتون بنویسم در حالی که حتی غذا نخوردم تا کارم رو تموم کنم ولی به خودم گفتم این رسالت منِ و من باید انجامش بدم و اون انرژی ناب عشق ،دوست داشتن و شکر گذاری که از استاد گرفتم رو به بچه های دیگه تحویلش بدم تا تبادل انرژی سطح انرژی مون رو ببره بالا
بنام خداوند هدایتگر
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
بعد از مدت ها به لطف الله مهربان دوباره تصمیم گرفتم که بیام و بنویسم
چقدر این فایل در بهترین موقع وبهترین زمان روی سایت گذاشته شد و علت این می تونه باشه که وقتی شما تصمیم به تغییر اساسی در شخصیتت میدی در مسیر چیزهایی رو می بینی که باید ببینی.
تصمیم جدی گرفتن به تغییر شخصیت و تعهد دادن به خودت که باید تغییر کنی میای فایلی رو می بینی که در بهترین زمان ممکن پخش میشه.
چند وقتی هست‌که دوباره تصمیم گرفتم دوره روانشناسی ثروت ۱و دوره دازده قدم رو بادقت بیشتر گوش بدم که چه اتفاقات قشنگی می افته یعنی همزمان که قدم هفت و گوش میدی که در مورد رها بودن و هدایت هست میای روانشناسی ثروت ۶گوش میدی که استاد در همین موارد صحبت میکنه و یا وقتی که الان چند روزی هست که مشکل قطعی برق و داریم و ذهن نجواگر میاد شروع میکنه که مثل گذشته فکر کنی یعنی بد و بیرا بگی به اینکه چرا در این فصل سال برق قطع میشه اون‌موقع در سایت استاد فایلی گذاشته میشه و‌تو هدایت میشی که فایلی رو ببینی که چقدر آرومت میکنه و برات لذت بخش میشه که نه جور دیگه باید ببینی باید شکرگزار باشی از آن زمان که برق بوده و نعمت های دیگه ایی که داری .
تو نباید دوباره مثل گذشته فکر کنی تو باید عادت کنی به شکر گزاری و شاکر بودن از همه نعمت هایی که داری از سلامتی ،خانواده خوب،شغل مناسب،شهر خوبی که در آن زندگی میکنی که همه زیبایی ها رو چه دریا چه جنگل و چیزهای دیگه رو داره و یا سایت خوبی که در آن عضو هستی و هر آنچه را که بخواهی در تغییر خودت در آن می تونی پیدا کنی و یا مهمتر از همه خدایی رو پیدا کرده ایی که با او بودن یعنی تکیه گاه خیلی محکم داشتن .
خدا را هزاران بار شکر بابت همه نعمت ها و ثروت هایی که در این جهان قرار داده و‌اجازه میده به همه انسانها که هر مقداری که بخواهند بتوانند به این فراوانی دست پیدا کنن به شرط ایمان داشتن ،ساختن باورهای درست ،تمرکز ذهن ،نگاه مثبت داشتن،شکر گزار بودن ،رها بودن و سپردن خود به جریان هدایت ،احساس لیاقت کردن ،حال خوب در لحظه داشتن .
خدا رو شکر بابت وجود شما استاد عزیز که دستی از دستان خداوند مهربان هستید.❤️🌹
به نام خدا سلام به استاد عباسمنش ومریم جون من هلما هستم و اولین بارم که کامنت میزارم ومن ۷سالم من هرروز بامامانم میرم پارک ومیدویم ودیروز من در پارک ناراحت شدم و مامانم هی میگفت:هلما چرا نارا حتی ومن هم می گفتم من ناراحت نیستم و اخر همان جا مامانم گفتم من دوست دارم که مثل یک پرنسس زندگی کنم ومامانم گفت: راستی هلما استاد یک فایل گزاشته که به توکمک میکنه ومامانم برای من توضیحداد ومن همین العان دیدمش ومن فهمیدم امدم به این جهان امدم که پیشرفت کنم ومن کلاس های باله نقاشی و زبان میروم ومیدانم که بایدهمیشه سپاسگزار باشم برای داشته هایم
دوستون دارم وخدانگه دار
به نام خداوند غفور و الرحیم
عرض سلام و ادب و احترا دارم خدمت استاد عزیزم و همه دوستان هم فرکانسی
خدا رو سپاسگذارم که بهم این فرصت رو داد که تونستم این فایل زیبا رو ببینم
خدا ر سپاسگذارم که این قدر استاد ما قلب رئوف و ممهربونی داره که بابت کوچکترین نعمت ها سپاسگذاره و و از دیدنشون ذوق میکنه
وقتی دیدم استاد عقب ماشین رو پر از خرید و خوراکی کردن بیش از پیش ایمان اوردم که چقدر فراوانی داره بیشتر گسترش پیدا میکنه و استاد با نشون دادن اینها داره به ما نشون میده که اگر در مدار فراوانی باشید هرچی بخوای رو میتونید تهیه کنید وهیچ نگرانی بابت پولش نداشته باشید چون شما دارید به وعده خداوند که اگر شر گزار باشید شما را گسترش میدیهیم کاملا درست و بجا عمل میکنید
وقتی ماشین کوروت و زیبای استاد رو میبینم واقعا لذت میبرم که می شود از داشتن یک پیکان دنده ارژانتینی بدون هیچ امکاناتی در شهر بندر عباس به همچین ماشینی در بهترین کشور دنیا دست پیدا کرد بله می شودددددد فقط و فقط باید بخوای مدارت رو عوض کنی و حاضر باشی بهاش رو پرداخت کنی همه ما میخوایم ولی ایا حاضریم بهاش رو هم بپردازیم
خودم دارم سعی میکنم منبعد بهای بیشتری رو بپردازم و بیشتر در این زمینه تلاش کنم و ذهنم و کنترل کنم بتونم بیشتر سپاس گذار باشم بیشترقدر داشته هام روبدونم
خدتیا شکرت که منو ا این مسیر الهی اشنا کردی
با سلام خدمت همه دوستان عزیز،
در تصدیق دیدگاه درست استاد در موضع شکر گزاری باید بگم، یکی از عزیزان من از ابتدای تولد مبتلا به CP شدید هست و بخشی از مغز که مسئول کنترل حرکت اندامهاست شکل نگرفته و اون با فلج اندامها نه تنها اندام بیرونی بلکه اعضای داخلی بدن مواجهه!!!!
یعنی من برای اینکه میتونم لقمه ای رو در دهان بجوم و با زبان حرکتش برم و فرو ببرم و مری ان را با حرکاتش به معده برساند و لقمه هضم شود خدا را شاکرم برای تک تک این حرکات!!!!
یعنی من برای اینکه میتوانم سرم را روی گردنم نگه دارم و به هر جا دلم میخواهد بچرخانم!!!
برای اینکه میتوانم بنشینم!!!!
برای اینکه میتوانم حرف بزنم
برای اینکه میتوانم غذا را بجوم و لذت جویدن را حس کنم
برای اینکه بدنم در برابر بیماری میتواند مقاومت کند
برای اینکه میتوانم چشم روی هم بگذارم و بخوابم
برای اینکه میتوانم از دیدن کوه و اسمان لذت ببرم
برای اینکه میتوانم بدانم چه میخواهم
برای اینکه دخترم انگشتانی زیبا دارد و میتواند مداد به دست بگیرد
برای اینکه پسرم روی پای خود می ایستد و لذت دویدن را حس میکند
برای اینکه با دست خودش سعی میکند غذا بخورد
عاجزانه خدا را شاکرم اینقدر که عجز در شکر گزاری در من فریاد میزند و حس زیبای سپاس تک تک سلولهای مرا در بر می گیرد
حتی در خصوص این بیماری من همیشه میگفتم خدایا شکرت که راه حلش در یک ماسک زدن و رعایت فاصله است
خدایا شکرت که کلی کسب و کار میتونه با ماسک زدن به حیات خودش ادامه بده
خدایا شکرت این بیماری لازمه پیشرفت جهانه و یه عزم همگانی جهانیان رو میطلبه که رو ی موضوع واحد تمرکز کنند و تضاد های پیش رو رو حل کنند و جهان بعد از کرونا از جهان پیش از اون پیشرفت های بیشتری کرده باشه
و حالا من بارها وقتی طنین عزیزم نقاشی میکند یا سپهر نااازم تلاش میکند حرف بزند یا یک ماجرا را تعریف کند و در ذهنش دنبال کلمه می گردد به پردازشی که در مغز ایندو در حال انجام است تا خروجی بشود یک نقاشی یا یک ماجرا که سپهر تعریف کند ، میاندیشم و یک سوال بزرگ ذهن مرا مشغول میکند که حقیقتا انسان چیست؟؟؟؟
تجربه بارداری و رشد انسانی در وجود تو و از نطفه به خون بسته و از خون بسته به گوشت جویده شده و از گوشت جویده شده شکل گیری استخوان و بعد پوشیده شدن ان استخوان با گوشت و تپش یک قلب در جنین زنده در مقیاسی که کل جنین اندازه یک گیلاس است!!!!! و 180 بار در دقیقه بزند و
چطور میتوان باور کرد!!!!
حتی همین الان گاهی که سپهر 2 ساله ام در آغوشم خوابیده و من به صدای ناااز قلبش گوش میدهم باورنمیکنم هر بار این صدا خون را به تمام اندامهایش پمپ میکند و باز میگرداند و تا من بخواهم این مساله را در ذهنم هضم کنم دهها بار دیگر این قلب زده است!!!! من حتی در اندیشیدن از قلبش جا میمانم!!!!!!
حالا بماند که نگاه من به آسمان و سعی در درک عمق و پهنای بیکرانش که چیزی جز لذت معلق بودن در این فضا و لذت عظیم بودنش و لذت کوچک و هیچ بودن هر آنچه من مشکل می پندارمش چیزی برایم ندارد!!!! وقتی بدانی هر آنچه بخواهی خدای اسمانها و زمین عطایت میکند جز تسلیم و عبادتش راهی نیست که ارامت کند!!!!!!
و این دید و این حس را مدیون چون عباس منشی هستم که میفهمم وقتی از لذت نگاه به ابرهای پفکی میگوید یعنی چه!!!!!
و خدایا حقیقت محض است که اگر بخواهیم انچه تو عطایمان کرده ای بنویسیم مرکب دریا و چوب جنگلها کفاف ذره ای از ان را نمیدهد!!!!!
ما فقط دلخوش به حس خوب سپاسگزاری هستیم به این که وقتی به این نعمات می اندیشیم حسمان به تو نزدیک تر میشود و بهتر میتوانیم به قدرتت ایمان بیاوریم برای اینکه باز بیشتر و بیشتر از تو بخواهیم و ایمان بیاوریم که برای تو آفرینش آسمانها و زمین و نگهدار ی از آن سهل است برآوردن خواست ما که هیچ زحمتی ندارد پس از تو نعمت بخواهیم و سپاس گزاریم و نعمت بخواهیم و سپاس گزاریم تا ایمانمان تقویت شود و تا هیچ دغدغه ای و وظیفه ای برامان جز سر تعظیم و سپاس فرو آوردن در پیشگاه عظیمت نباشد!!!!!!!!
خدا یا توفیق عمل به دانسته عطا کن!!!!!!
در پناه الله یکتا!!!!
به نام پروردگاری که همیشه دستم را میگیرد
سلام به شما عاشقان مسیر عشق
خداروسپاس میگم که هرروز یه هدایتی برامون داره،
استاد اولا اینکه ممنون از اینکه تجربه ها و موارد مختلفی رو که باهاشون برخورد میکنی میایی اینقدر عاشقانه و صادقانه و رایگان باهامون به اشتراک میذاری
بحث اینکه اکثر بازیکن های تنیس قبل از بازی نگاه میکنند که چه توپی رو برا مسابقه دادن انتخاب کنند و چقدر هم اکثرا اجازه میدن موضوع اینکه توپ جدید باشه کارکرده باشه ذهنشون درگیر جزئیات بشه
میدونید چرا میگم جزئیات ،چونکه خودم در کار و شغل ها مختلف این موضوع رو تجربه کردم وقتی وابسته به یه ابزار خاص در کارم میشدم و فکر میکردم اگه همون ابزار اما جدیدتر یا یکی دیگه باشه من دیگه اصلا نمیتونم کارمو انجام بدم پس باید همون ابزار باشه در صورتی که هردوتاشون یه جور و یه اندازه بودن اما من اینقدر خودمو داده بودم دست ذهنم که خیلی اوقات اون تصمیم گیرنده بود برام،،
خب این موضوع ریشه از وابستگی به یسری عوامل خاص یه آدم خاص یه ایده ی خاص
یه ابزار خاص و باور به عوامل بیرونی مختلف مانند اینکه وقتی این وسیله این لباس همرامه منم موفق میشم یا چمیدونم به زبان مردم ما برام «اومد» میکنه
یا دعا نویسی
چشم زخم چشم شور
روی فال باز کردن و یه عالمه چرندیاتی که فقط شنیدن دیگه هیچ تحقیقی درموردش ندارند
خب من موضوع این فایل رو که با خودم مرور میکردم مثلا همین بحث چشم زخم منو یاد قرآن و جلسات قرآنی دوازده قدم انداخت که چقدر خداوند زیبا میگه که زندگی شما تماما دست خودتونه و قانون فرکانس رو بهمون گفته و این همه آدم مسلمان مذهبی و غیر مذهبی ادعای خدا و شیعه بودن دارن و ادعای قرآن شناسی دارند اما چرا تابحال خود من از زبان اولین انسان از زبان استاد شنیدم که همیشه قاطعانه میگه اصلا چیزی به نام چشم شور وجود نداره بجز اینکه اگر ما این باور رو در ذهن مون داشته باشیم وگرنه چنین چرندی اصلا وجود نداره این یعنی عدم شناخت عدالت خداوند،،
این موضوع رو که استاد میگه در سمینارهای زیاد گفته چشم زخم یه عوامل بیرونی و توهمه که اصلا باورش نداره یا مانند انگشتری که همه فکر میکردن اونه که داره برا استاد شانس میاره اما استاد با تفکر و باور درست انگشتر رو از دستش درآورده و انداخته دور
واقعا چنین تفکرات و باورهایی کاملا حرف دل منه آخه دلم میخواد همیشه فریاد بزنم که بابا این چرت و پرت ها چیه که اینقدر براشون تعصب دارید
اتفاقا همین پریشب یکی از دوستان که مانند خود بنده در رشته ورزش حرفه ای فعالیت میکنه داشت میگفت وقتی فلانی فهمیده من اینقدر تمرین میکنم یهو بهم گفته تو چطور اینقدر میتونی و همون موقع سریع بهش گفته ام جون هرکی دست داری دیگه چشمم نزنی چونکه قبلا هم همینجور چشم خوردم و هنوز یه خورده درد دارم،،
همون موقع با خودم گفتم ای وای. واقعا که متاسفم از این همه خرافات بیهوده و آسیب زا
استاد باورت میشه وقتی من با این سایت آشنا شدم اینقدر برا این موضوع آماده بودم به محض اینکه برا اولین بار شنیدم شما گفتی چیزی به نام چشم زخم وجود نداره من عاشقانه قبول کردم و گفتم خدایا شکرت بالاخره یکی پیدا شد حرف دل منو زد بعد فهمیدم من یه عمر بوده برا این باور آماده بودم و چقدر داشتم ناآگاهانه فرکانسشو میفرستادم که در نهایت به حرف دلم رسیدم
استاد اینکه هرزمان با یه مبحث،فیلم ،دیالوگ
تحقیق و موضوعات مختلف برخوردمیکنی و میایی براش فایل میذاری این چقدر داره به من میگه که ما باید همیشه پویا و جاری باشیم چقدر داره بهم میگه آدمها عاشق اساتیدی در کارهای مختلف هستند که همیشه فعال و جستجوگر باشند
خب بریم سراغ احساس اعتماد بنفس یا احساس لیاقت بریم
خب مانند صحبتهای اینجا خود من مدتها قبل متوجه این موضوع شدم که تازه دارم درک میکنم که اون عوامل بیرونی مانند تیپ خاص،اندام خاص،شغل خاص یا توانایی های خاص و مهارتهای خاص مختلف نیست که منو دوست داشتنی و قدرتمند میکنه بلکه اون اعتماد بنفسی که من نسبت به اون موضوعات دارم منو قوی تر و جذاب تر و محبوبتر میکنه
چونکه خودم در زندگی با عوامل مختلف بیرونی مانند تیپ های خاص
شغل خاص،
کارهای خاص اما اون نتایجی که میخواستم رو واقعا حقیقتا بدست نمیاوردم البته اینها مال زمانی که آگاهی نداشتم بود چقدر خودمو محدود و نیازمند به یه عالمه عوامل بیرونی میکردم اما همچنان بی نتیجه و حال من بدتر میشد و هی از خودم میپرسیدم که چرا بااین همه تلاش های من اما خوب نمیشه که هیچ حتی بدتر هم میشه
خب بذارید اینجا موضوع اینکه هدایت شدن به مسیر درست هم خودش تامل میخواد واقعا هم همینطوره من همیشه این سوال رو از خودم میپرسیدم اما کی به این مسیر هدایت شدم وقتی در کارهای مختلف و تجربه های مختلف بازخوردهای زیاد گرفتم و سرد و گرم روزگار رو چشیدم و آماده دریافت این آگاهی هارو شدم باعث شد که به اینجا هدایت بشم،،
خداروشکر در این فایل بازم بهتر درک کردم که از درس های عزت نفس باید بهتر استفاده کنم برا تغییر خودم،،
همگیتون رو به خداوند مهربان میسپارم
سلام استاد عزیز و دوسداشتنی
این فایل واقعا فوق العاده بود…
ما آدما همیشه فک میکنیم اگه یه چیزی رو داریم وجودش کاملا طبیعیه و اون چیز مجبوره که تو زندگی ما یا دستای ما همیشه باشه…و این وظیفه شه…
ولی وقتی اون نعمت ازمون گرفته میشه تازه متوجه میشیم که چقدر جاش خالیه و چقدر زندگی رو واسه ماها بهتر کرده بود…
اتفاقا بعضی وقتا که مثلا جوونترها یکم غر میزنن و گلایه میکنن از وضعیت زندگی و نداشته ها بابای من شروع میکنه به سخنرانی در مورد قدیما و دیگه خلاصه جوری از دوران بچگیشون تعریف میکنه که آره ما حتی نون نداشتیم بخوریم کفش نداشتیم بپوشیم لباس نداشتیم بپوشیم که ماها واقعا غصه مون میشه…
یعنی بابای من زمان بچگیش کلا میگه من از ۷ سالگی کار میکردم چون مجبور بودیم کار کنیم و چه کارای سختی…یا مثلا میگه ما اصلا یا کفش نداشتیم یا وقتیم برامون کفش میگرفتن چندتا سایز بزرگتر میگرفتن که ما بتونیم سالها اون کفشو بپوشیم…
و همش به ماها میگه بابا بخدا شماها تو بهشت دارین زندگی میکنین انقدر نگین فلان و بهمان…
در کل بنظر من چیزی بنام کمبود توی زندگی وقتی به وجود میاد که من توقعم میره بالاتر…من خواسته هام بیشتر میشه و فک میکنم چون اون خواسته جدیده رو ندارم پس کمبود دارم…
در صورتی که همه ماها چیزایی رو تو زندگیامون داریم که واقعا شاید چند سال قبل اصلا تصورشم نمیکردیم داشته باشیمشون…و الان داریمشون…ولی چون توقعمون میره بالا یادمون میره اون نعمتو داریم و باز شکایت میکنیم…
در کل استاد واقعا ممنونم بخاطر این فایل زیبا…خیلی تاثیرگذار و عالیه واقعا لذت بردم…
با نام و یاد پروردگارم شروع میکنم ک ارام بخش قلب من است🌱
خداروهزار مرتبه شکر میکنم ک تونستم این فایل رو ببینم و ازش چقدر درس یاد بگیرم
درس سپاسگزاری، نه در یک روز، نه در یک هفته بلکه همیشه ی همیشه
اینکه من باید یک عمر روی خودم کار بکنم و سپاسگزاری رو ب عنوان یک ویژگی شخصیتی درخودم نهادینه کنم…ینی بخشی از وجود من بشه،باید از ته دلم، از ته دلم سپاسگزار باشم بخاطر نعمت ها. یاد ی فایلی از استاد افتادم ک میگفت شما وقتی سپاسگزاری میکنین باید واقعا احساس خوبی داشته باشین. در واقع شما نمیتونین جهان رو گول بزنین، جهان ب احساس شما واکنش نشون میده نه هیچ چیز دیگه ای. همه چیز در احساس خلاصه میشه و اگر سپاسگزاری در من احساس خوبی ایجاد کنه پس من مسیرم درسته و دارم ب سمت خواسته هام حرکت میکنم…
اینجوری ب قول قران ظرفیت وجود ما گسترده میشه و خودمون رو در مداری قرار میدیم ک نعمت های بیش تریو دریافت کنیم. چون طبق قانون توجه تو ب هرچیزی توجه کنی گسترش پیدا میکنه و با سپاسگزاری و توجه ب زیبایی ها، نعمت ها، قشنگی ها، داشته ها داری گسترشش میدی و ازش بیش تر و بیش تر میبینی، ب قول استاد مدام، کم کم اوضاع بهتر میشه،، کم کم نه یهویی. باید تکامله طی بشه باید هی فرکانسه تغییر کنه ب صورت مداوم تا تغییرات بزرگ صورت بگیره و ب قول استاد ما هدایت بشیم ب جاهای بهتر و زیبایی بیش تر. همین نکته درمورد توجه ب نا خواسته ها هم صدق میکنه. مثلا وقتی تو ب ناخواسته ها توجه میکنی در مدارش قرار میگیری و هی هدایت میشی ب ناخواسته های بیشتر و افکار منفی و تبدیل به یک ادم افسرده. ادمی ک افسرده شده ی شبه ک تبدیل ب همچین شخصیتی نشده اول ی فکر منفی کرده، بعد چون نتونسته اعراض کنه دوباره افکار منفی اومده، دوباره، دوباره و دوباره و این پروسه در طی زمان اون شخص رو کم کم تبدیل کرده به یک ادم افسرده ….
ی چیزی هم هست اونم اینه ک ما نمیتونیم بگیم همیشه توجهمون ب خواسته هاست ولی باید آگاهانه سعی کنیم ب خاطر نعمت هایی ک تو زندگیمون وجود داره سپاسگزار باشیم. یادمه استاد تو ی فایلی گفتن من نمیذارم نعمت هام برام عادی بشه و سعی میکنم تو ذهنم بولدش کنم و براش سپاسگزاری کنم و واقعا میشد اون شوقو ذوق رو در جهرشون دید وقتی درمورد فضای زیبای پرادایس حرف میزدن و این نشون میده ایشون تلاش میکنن نعمت ها براشون عادی نشه…
سپاسگزاری ی تمرینه ک باید در من نهادینه بشه، مسکن نیست، حرف قشنگ نیست، برای امروز و این ساعت نیست، برای تمام عمر منه. چون من تاجایی ک و ب مقداری ک رو خودم کار کنم جواب میگیرم اگع بیخیال قانون بشم و بذارم ذهنم هرطرف ک میخواد بره و ب هرچی ک میخواد توجه کنه و کنترلش نکنم دیگع نتیجه نمیگیرم. چون ذهن من همیشه ب دنبال منفی هاس حالا اگه من رو خودم کار نکنم و کنترلش نکنم در من احساس بد ب وجود میاره و احساس بد مساوی اتفاقات بده. پس باید این داستان همیشه ی همیشه در زندگی من باشه
اگر میخوام نتایج ب وجود بیاد استاد میگن نتایج زمانی ب وجود میاد ک تو درخودت ب صورت بنیادی تغییر ایجاد کنی. اگه ی ذره تغییر کنی جهانتم ی ذره تغییر میکنه اگه میخوای جهانت در سطح وسیع تر تغییر کنه پس تو باید در سطح وسیع تر تغییر کنی.
من باید تلاش کنم عادت هام رو تغییر بدم. عادت جدید ب وجود بیارم چ عادتی؟؟؟ توجه ب زیبایی ها، داشته ها، خواسته ها، قشنگی ها، در واقع توجه ب هرچیزی ک در من احساس خوب ایجاد کنه…
من باید سعی کنم اگاهانه احساس سپاسگزاری رو در خودم ایجاد کنم و خودمو عادت بدم ب این سبک زندگی، هرروز و هرروز و هرروز…. باید بصورت بنیادین تغییر کنم، بنیادین، تکرار و تکرار و تکرار، همیشه ی همیشه حتی اگه اوضاع فوق العاده نیست
اون وقت اوضاع هم ب صورت بنیادین تغییر میکنه..
این تغییر و بهبود اوضاع، هدایت شدن تو ب مکان های بهتر بخاطر اینه ک تو ی مسیریو ادامه میدی و شخصیتت رو تغییر میدی
اولش سخته. ذهن مقاومت میکنه خیلیم سخته، برای من ک اولای اول خیلییییی سخت بود، نجواها شدیددددد 🥵 ولی من میگفتم نه باید ادامه بدم هنوزم ب خودم میگم چون هنوزم سراغم میان گرچه خداروشکر کم رنگ تر شده و من بیش تر مهارت کسب کردم برای مهارش….
ذهن همیشه میخواد منفی هارو ببینه، نبودهارو، بدبختیو ولی این ما هسیم ک اگاهانه باید ذهنمون رو کنترل کنیم و تمرکزمون رو بذاریم رو زیبایی ها، نعمت ها و داشته ها و ادامه بدیم بعد کم کم اوضاع بهتر میشه برامون
ان شالله ک کم کم هم بیش تر یاد میگیریم چطور ذهنو کنترل کنیم…..
استاد اینم ک گفتین ما تا نعمتی رو از دست ندیم قدرشو نمیدونیم واقعا من تجربش کردم. موضوع این بیماری ک به قول شما باعث شد ما بیش تر سپاسگزار باشیم من وقتی میرم بیرون و میبینم مردم هستن تو خیابونا. پارکا چقدررر خداروشکر میکنم
من چندماه پیش ی تصادف داشتم و پام آتل بود یادمه اینقدر سخت راه میرفتم ک ب خودم میگفتم خدای من چقدررر قبل تصادف کارهامو راحت تر انجام میدادم و ب خودم میگفتم وقتی خوب بشم بیش تر قدر سلامتیم رو میدونم. امیدوارم همیشه سپاسگزار داشته هامون باشیم تا ب زیبایی های بیش تر هدایت بشیم
استاد ازتون ممنونم ک درمورد این موضوع مهم با ما حرف زدین و بهمون یاداوری کردین قانون رو ک باید ذهنمون رو کنترل کنیم و ب خواسته هامون توجه کنیم❤❤❤😚😚😚😚
به نام خداوند هدایتگر
سلام به استاد عزیز و مریم جانم ودوستان گل
من چند وقتی هست عضو سایت شدم،اما چند روز هست ک ب طور جدی آگاهی ها را دنبال می کنم و از امشب متعهد شدم ک هر روز توی این گلستان زیبا بیام و لذت ببرم
شرایط خوبی ندارم ،هم از لحاظ مالی هم سلامتی هم روابط هم معنویت
مطمئنم با دنبال کردن فایل ها و کامنت ها بزودی شرایطم تغییر خواهد کرد 💪💪
از همین ساعت شروع ب سپاسگزاری و تغییر دیدگاه کردم 😉😊
ممنون از بهترین استاد، پیامبر زمان
به نام تنها قدرت جهان
سلام به استاد بزرگوار خانم شایسته عزیز و دوستان گل
استاد جان سپاسگزارم به خاطر این فایل ارزشمند که شما همواره در حال رشد دادن ما به سوی نورهستید
من سالها هست که شبها به خاطر نعمتهام در دفتر مینویسم
مهمترین سپاسگزاری من به خاطر سلامتی خودم، پدر ومادر خواهر برادران هست به خاطر اینکه من در قسمت درمان کار می کنم با تمام سلولهای بدنم قدر آین نعمت می دانم و به خاطر وجود پدر و مادر خدا را صد هزار مرتبه شکر می کنم
خدایا شکرت به خاطر اندام زیبام وصورت زیبام،خدایا شکرت به خاطر تواناییهام، خدایا شکرت به خاطر شخصیت زیبایی که برای خودم ساختم، خدایا شکرت به خاطر اتاق کارم به خاطر سکوتش به خاطر ابزار کارم، خدایا شکرت به خاطر مسولین فوق العاده و انسان های شریف و درستکار، خدایا شکرت به خاطر همکارها ی فوق‌العاده که دارم، خدایا شکرت به خاطر درآمدم، خدایا شکرت به خاطر اینکه راحت پول می سازم، خدایا شکرت به خاطر ارتباط خوبی که دارم، خدایا شکرت به خاطر خانه زیبا وبزرگ و تمیزی که داریم، خدایا شکرت به خاطر پارک روبروی خانمان. خدایا شکرت به خاطر همسایه های عالی محله عالی، خدایا شکرت به خاطر لوازم خانه، خدایاشکرت به خاطر اینکه هدایتم کردی، خدایا شکرت به خاطر پس اندازم خدایا شکرت به خاطر لباس هام و طلاها م،خدایا شکرت به خاطر سایت و استاد عباسمنش و خانم شایسته، خدایا شکرت محصولات 12قدم وعزت نفس، خدایا شکرت به خاطر رزق بی نهایت سر سفرمون ودر آخر خدایا شکرت که خودت دارم، می دانم نعمتهام بسیاربسیار بیشتر از این هست که نتوانستم ببینم و بنویسم، خدایا شکرت تونستم کامنت بزارم، سپاسگزارم
سلام و درود بر استاد مهربان و بزرگ مردی که
به من خدا را نشان داد.
روزی مردی خواب عجیبی دید
او دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند.
هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند
و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند
مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار می کنید؟
فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد گفت:
اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم.
مرد کمی جلوتر رفت.
باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.
مرد پرسید: شماها چکار می کنید؟
یکی از فرشتگان با عجله گفت: اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.
مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است.
با تعجب از فرشته پرسید : شما چرا بیکارید؟
فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است.
مردمی که دعاهایشان مستجاب شده باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند.
مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟
فرشته پاسخ داد: بسیار ساده ، فقط کافیست بگویند: خدایا شکر
استاد یادم میاد وقتی بچه بودم اون زمانهایی که سفره های پارچه ای مد بود، مادرم یک سفره ختمی کاری داشت که کنار هاش شعرهایی نوشته بود در وصف شکر گذاری.
من عاشق اون سفره بودم و همیشه با خودم شعرهاش رو تو ذهنم تکرار میکردم.
یکی از، شعرهاش در مورد شکر گذاری بود.
همان شعر معروف :شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کَفَت بیرون کند
اون موقع ها کوچیک بودم و متوجه منظور دقیقش نمی‌شدم، اما الان خوب میدونم که شکر گذار نبودن من رو نه از وضعیت کنونی بلکه از اون چیزی که خدا برایم آفریده و حق طبیعی من است، دور دورتر میکنه.
استاد من معنی واقعی شکر گذاری رو با شما یاد گرفتم.
امروز هوا عالی بود آبیه آبی با همون ابرهای پنبه ای کارتونی که تو پرادایس هستنا، همونا، ولی یه سمت دیگه آسمون به دفعه یه عالم ابرهای سیاه اومدن و یه مرتبه بارون شدید گرفت در حد کمتر از یک دقیقه، من بدو بدو مثل بچگی هام که آرزوم بود زیر بارون برم تا خیس خیس بشم اما مامانم هیچ وقت اجازه نمی‌داد و من همیشه یواشکی وقتایی که حواسش نبود میرفتم و بعدش کلی دعوا میشدم ، بدو بدو رفتم تو بالکن و زیر آسمون قشنگش چرخیدم و دستام رو باز کردم تا خیس بشم.
استاد بارها میشه تا ماه رو میبینم وایمیستم نگاهش میکنم و به همسرم نشونش میدم، میگم نگاه چه قدر قشنگه
اون با تعجب بهم میگه یه طوری برخورد میکنی که انگار تا به حال ماه رو ندیدی ولی من بهش میگم چرا دیدم اما امروز هم خدا ماه رو برا من نقاشی کرده چرا من به تماشاش نشینم و براش ذوق مرگ نشم.
از کجا معلوم که فردا بتونم ماه رو ببینم.
کاش به معنای واقعی که شما شکر گذار هستین منم بتونم شکر گذار باشم.
خیلی عده ی کم مثل شما متوجه نعمتهای خداوند تو این لحظه میشن، خیلی کم عده ای شکر گذار همین برگشت زندگی به روال قبلش میشن.
چقدر خوبه که با چشمهایی که شما به من هدیه اش دادین، دنیا رو میبینم.
همون چشمهایی که میرم کنار دریا و مثل بچه ها دنبال سنگ های خوشگل میگردم.
همون چشمهایی که توی جنگل خزه ها ی کنار درختا رو میبینم و من جیغ میزنم از اون زیبایی و کنار هم بودنشون، همون چشمهایی که صد هزار بار اگه باها‌ش ماه رو ببینم باز هم برام تازگی داره و انگار اولین باره که میبینمش….
از نظر اطرافیان و دیگران که از بیرون منو میبینن، حتی همسرم، شاید رفتارم بچگونه است و دور از سن اما از نظر من زندگی یعنی همین.
زندگی یعنی اینکه ذوق کنی برای پیدا کردن یه کفشدوزک لای سبزی خوردنهایی که داشتی پاکشون میکردی، زندگی یعنی وقتی یه حلرزون پیدا کردی برش داری و ساعتها نگاهش کنی هر چقدر هم بقیه بهت بگن زشته نکن این کارا رو تو اهمیت ندی🤭زندگی یعنی وقتی بوی نون تازه که همسرت خریده به مشامت میخوره همون جا توی راه کنارش رو گاز بزنی و بخوری، طعم اون خمیر و نمک و آتیشی که پختتش رو توی دهانت حس کنی، هر چقدر که همسرت عصبانی بشه و بگه انگاری که موش گاز زده نان ها رو 😂😜
زندگی یعنی همین دیوانگی برای هر لحظه اش….
استاد من عاشقتونم عاشق اون سادگی و بی ریایی تون
مرسی که انرژی امروزم رو ساختین
در حین کار این فایلتون رو گوش دادم و تحسینتون کردم، دارم روی چند تابلو برای مشتری کار میکنم، اما کارم رو کنار گذاشتم و اومدم این متن رو براتون بنویسم در حالی که حتی غذا نخوردم تا کارم رو تموم کنم ولی به خودم گفتم این رسالت منِ و من باید انجامش بدم و اون انرژی ناب عشق ،دوست داشتن و شکر گذاری که از استاد گرفتم رو به بچه های دیگه تحویلش بدم تا تبادل انرژی سطح انرژی مون رو ببره بالا
بالا بالا بالاتر تا خود خود ابرها….
استاد ممنونم
خدا رو شکر که با شما و قبیله ی شما همراهم
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏❤️😍