سریال زندگی در بهشت | قسمت 185 - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

به نام خداوند بخشنده مهربان

سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته مهربان و دوستان هم فرنکانسی عزیزم

وای خدای من

چقدر در این فایل همه چیز زیبا بود

همه چیز لذت بخش، مرتب، تر و تمیز و همه چیز سر جاش بود.

من در این فایل با تضادهام برخورد کردم

تضادهایی که در ایران فراوونه برا من .

من یک زنم دلم میخواد لباسی که دلم میخواد رو بپوشم، دلم میخواد برقصم، شاد باشم بدون اینکه از طرف دیگران قضاوت بشم.

دلم میخواد با صدای بلند بخندم

دلم میخواد لباس راحت و آزاد بپوشم بدون اینکه از طرف دیگران قضاوت بشم.

دلم میخواد هر لحظه دلم میخواد عشقم رو بغل کنم و ببوسم.

دلم میخواد رژ لب قرمز بزنم

دلم میخواد موهام رو باز بزارم و نسیمی که از بین موهام میگذره رو حس کنم

دلم میخواد آواز بخونم

بدون اینکه دیگران به من نگاه بد داشته باشند و من رو قضاوت کنند.

چند روز پیش آب رودخانه زاینده رود باز شده بود و دیروز من به همراه همسر و بچه هام رفتیم سی و سه پل

جمعیت فراوان بود و مردم خوشحال بودند و میگفتند و می‌خندیدند اما چیزی که توجه من رو به خودش جلب کرده بود و این بود که نیروهای انتظامی و بسیج مرتب در رفت و آمد بودند که مبادا مردم بزن و برقص داشته باشند.

همون لحظه دلم خواست به جایی هدایت بشم که راحت بتونم وسط جمعیت برقصم، آزاد باشم و نگران بسیج و پلیس و نگاه مردم و قضاوت مردم نباشم.

امروز که این فایل رو دیدم گفته آره همینه من میخوام به اینجا هدایت بشم، من با تمام وجودم خواستم که بیام تمپا، بیام فلوریدا،بیام آمریکا

و مطمئنم هستم یه روزی تمپا خواهم بود.

از زیبایی‌های این فایل

مردم همه مهربان، پر از انرژی، زیبا با لباسهای خوشگل، با اعتماد به نفس، کسی کاری به کسی دیگه ندارم.

ماشینهای زیبا،

پارک تمیز و زیبا

بچه های که شادی رو فریاد می‌زدند

مانکن ها و مدلهایی که مردم با اونها عکس مینداختند

وای خدای من چه حباب سازهای با حالی

چه فواره های آبی

دلم خواست با دخترم بریم و از وسط آب رد بشیم

شب رو بگوووو

من عاشق آتش بازی هستم

چقدر حیرت انگیز بودند

چقدر زیبا

و آخر که مردم تشویق می‌کردند هیجان انگیز بود

مرسی استاد عزیزم که این زیباییها رو به ما نشون میدید

که از طریق تضاد بفهمیم خواسته هامون چیا هستند، بفهمیم که زندگی و زندگی کردن خیلی زیباست.