سریال زندگی در بهشت | قسمت 186 - صفحه 3

175 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مینا غفوری گفته:
    مدت عضویت: 1824 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جون و دوستان عزیزم در این سایت کامل و جامع خداروشکر میکنم اول بابت آشنایی ام با استاد عباسمنش که قوانین خداوند و جهان هستی رو به ما به زبان ساده آموزش میده

    و خدا را سپاس بابت این همه زیبایی و نظم و قوانین عالی که در این شهر تمپا و شهرهای دیگر آمریکا است .

    خدا را سپاس برای تمیزی مردم این شهر با این همه شلوغی روز قبل در این فضای سبز ها روز بعد همه جا تمیز و منظم واقعا این قوانین رو هر لحظه تحسین کرد

    واقعا استاد شما با فرکانس هایی که به جهان هستی ارسال میکنید با شکرگزاری و با توجه به نکات مثبت و … در کل ورودی مناسب به ذهن و کنترل ذهن نتیجه اش شده خروجی مناسب و اینکه شما دارید در بهشت زندگی میکنید خدا رو شکر میکنم برای قوانین ثابت و دقیق که حاکم بر جهان هست .

    و چقدر اون دبیرستان زیبا و بزرگ و عالی بود

    و شما استاد عزیز ممنونم که این زیبایی ها و نکات مثبت رو با ما به اشتراک میگذارید

    امیدوارم همیشه سلامت و شاد و سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2263 روز

    چیزی که در مورد مالیات درک کردم الان، نگاه متفاوت بهش هستش، نگاهی که حالمون رو خوب می کنه، نگاهی که بیشتر به صلح می رسیم، نگاهی که واقعیته، حقیقته!

    درسی که در این مکتب گرفتم، تغییر زاویه ی نگاهم به مسائله!

    نگاهی که جامعه به مالیات داره، و تا دقایقی قبل در درون منم بود، این حس که انگار مجبوری پولت رو بدی بره، به زور ازت میگیرن و تو چاره ای نداری، حس خوبی نبود این نگاه، دیدن نیمه ی خالی لیوان بود، درسته نیمه ی خالی لیوان هم واقعیته، نیمه پر لیوان هم واقعیته! این من هستم که انتخاب می کنم به کدام نیمه توجه کنم تا حرص نخورم، تا احساس قدرت داشته باشم نه ناتوانی و ناچاری، احساس صلح و دوستی داشته باشم با خودم و شرایطم و در نهایت احساس خوب که منجر میشه به شکرگزاری از خداوند برای نعماتش!

    درکی که بهم الهام شد این بود که، تصویر کنید پدر خانواده، درآمدی داره، مقداری از اون برای مخارج خونه صرف میشه، مقداری رو میده به همسرش، مقداری به فرزندانش، در کل اون درآمد برای رفاه و آسایشش خرج میشه! حالا اینو در اسکیل Scale بزرگتر ببینیم، درآمدی که ما داریم، مقداریش رو برای مخارج داخل خونه صرف کنیم و مقداریش رو برای مخارج بیرون از خونه، اونم در نهایت منجر میشه به آسایش، رفاه و لذت و در کل زندگی راحت! زندگی ما فقط داخل خونه نیست که، بیرون خونه هم هست، پس من مقداری از این درآمدم رو واریز می کنم که برای تفریحات و امکانات بیرون از خونه ی من صرف بشه.

    اصلا یک لحظه احساس کردم، خونه ی من فقط در چارچوب ملک من، نیست، خونه ی من یک شهره! خونه ی من یک کشوره! خونه ی من کل کره زمینه! اینطوری نیست که مبلغی که به عنوان مالیات دارم پرداخت می کنم از دست میدم، نه، اونم داره برای خونه ی من خرج میشه! این نگاه چقدر حسم رو به همین یه کلمه (مالیات) بهتر کرد! چقدر حالم خوب شد از وجود نعمتی به نام مالیات! اصلا چقدر نعمته که من پول واریز کنم و گروهی به نام دولت یا شهرداری، این زحمت رو بکشن و طبق تجربه و توانایی هایی که دارن این چنین زمین ها و تفریحات و شرایط برامون درست می کنن. تصور کنید اگه چنین نعمتی نبود، یعنی برای تفریحمون مجبور بودیم خودیم شروع کنیم و چنین پارکی بسازیم اول، بعد بریم یه شنایی کنیم، یه تابی بخوریم، یه دوچرخه سواری یا اسکوترسواری یا هر ورزشی داشته باشیم! چقدر سخت میشد برامون! و الان این حالت، یعنی واریز مبلغی به نام مالیات، الان یه نعمته برامون، چقدر توی زمان ما صرفه جویی کردن، چقدر کارهایی که باید خودمون انجام میدادیم برای دقایقی خوش گذرانی، اونا به دوش کشیدن! واقعا از ته دلم خوشحال شدم که شرایط فراهمه ما مالیات بدیم، و اونا چنین بهشتی رو برامون بسازن!

    از طرف دیگه احساس کردم مالیات، چیزی جز انفاق نیست، جز خمس و زکات نیست! چیزی جز گسترش جهان نیست!

    این میشه دیدن نیمه پر لیوان! حالا که باید مالیات بدیم، چرا اینطوری به مالیات نگاه نکنیم تا به احساس رضایت برسیم؟!

    خدایا شکرت برای هدایت هات، برای تغییر زوایه ی دیدم در این مسئله، شکرت برای عزیزانی که دارن خوب زندگی می کنن و جهان رو برای ما زیبا کردن، شکرت برای تمام نعماتی که بهم دادی و من به جای شکرگزاری، به اشتباه و از روی نادانی دارم ناشکری می کنم، دارم کفر میگم! خدایا هدایتم کن از شاکران باشم، چشمانم رو بینا کن، قلبم رو باز کن، تا آگاهی هات رو درک کنم و قدرتی عطا کن تا آموخته هامو دائمی عمل کنم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  3. -
    مرجان دغلاوی گفته:
    مدت عضویت: 2374 روز

    سلام و صد سلام به همگی به به عجب هوایی عجب تمیزیه کیف کردم بعد از جشن و بزن و بکوب حتی داخل جشن هم خبری از کثیفی نبود و بعدش هم زمین مثل دسته گل بود انگاری با یه جاروبرقی قوی بزرگ تمام آشغالها رو جمع کردن یا شایدم اصلا اشغالی نبوده. نشان از فرهنگ و شایدم سیستم تنبیهی باشه که دولت برای آشغال ریختن کف خیابون و زمین گذاشته باشه و این ضمانت اجرایی قوی و مدیریت توپ این کشوره.

    با وجود بارون های شاور با شدتی که میاد بارونهایی که فکر میکنم شبیه تگرگ باشه با اون شدت که میاد چه سیستم فاضلاب غولی دارن که انگار نه انگار بارونی اومده و سیلی بخواد بشه و آبی بخواد تو چاله ای جایی جمع بشه.

    خیابون خبری از دست انداز و چاله و چوله نیست صاف و یکدست.

    چه سیستم شهری فوق حرفه ای که با این همه تکنولوژی و امکانات و ماشین و.. خبری از آلودگی هوا نیست شاید بخاطر باران هم باشه اما هوای پاکی که درون شهر دل شهر وجود داره خبر از یه سیستم قوی پشتش داره.

    چه نظمی. چه سکوتی چه آرامش اول صبحی

    هوای خنک و تمییززی که جون میداد برای ورزش و پیاده روی.

    چه آزادی داری استاد چه ثروتی خدا بیشترش کنه راحت میتونی هروقت که دلت خواست هرزمان کارت رو با خودت هرجایی که دوست داری ببری.و خودت بیایی یه جایی دیگه داخل خونه دیگت خونه ای که تو برج هست و پراز امکانات. و این خود فاصله که می گیرید.به هر دلیلی به زندگی تون با مریم جون آرامش و نظم و عشق بیشتری میده. خدا بیشتر کنه این عشق رو برای شما و همه آمین.

    خلاصه که کم کم دیدگاهم نسبت به آمریکاییها و کشور آمریکا زیرو رو شد و بسیار از از این زیرو رو شدن خوشحالم چون خیلی بهم کمک کردین استاد تا دیدگاه لطیفتری داشته باشم کلا توی زندگی خودم هم لطیفتر شدم نسبت به همه چیز نکات ریزتری رو میبینم که قبلا اصلا نمیدیدم .سپاسگذارم از خدای خودم وخودم بخاطر اینکه توی این مسیر قرارم داد و منم در مسیر با عشق هستم.سپاسگذارمم از زحمات بی وقفه شما برای ما و سایت پربار و مفیدتون. و سپاسگذار از تیم حرفه ایتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    احمد محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1944 روز

    سلام دوستان

    خدایا شکرت چقدر زیبا هست دم شما گرم استاد و دم سازنده درون گرم.منم درون میخوام.من هم این جور جاها میخوام چه اسکال داره اگر من ۱۰برابرشو بدست بیارم ولی مالیات بیشتری بدم خدایاشکرت خدایاشکرت.من دلم میخواد اینقدر آزادی زمانی و مالی داسته باشم از همه این ورزش ها استفاده کنم.دلم میخواد دوست دارم میخوامش.همراه با عشق و آزادی و سلامتی سربلندی.سرشار از لبخند.من میخپام پیاده روی کنم اونجا.وقتی بارون میباره من میسم خالص ترین انسان روی حره زمین به وجد میام.قلبم از سینه میزنه بیرون و هزاران بار شکر خدا رو بجا میارم الهی شکرت که جای ماشین ها منظم درخت ها سرسبزن هر چند وقت یکبار بارون میاد خداروشکر که هر چقدر دلم میخواد میتونم از این همه زیبای استفاده کنم الهی شکرت که سرشتر از نعمتهای خداوند هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    علیرضا خنجری گفته:
    مدت عضویت: 1940 روز

    سلام سلام

    الحق و النصاف عجب چیزی هیولایی این تمپا

    بُ بُ بُ بُ بُ بُ بُ بُ بُ

    خدایا شکرت خدایا شکرت

    چه شهر زیبایی هزار الله اکبر

    چی بگم که هرچی گفتم کم گفتم

    به قول آندر ژید که میگفت بکوش عظمت در نگاه تو باشد اینجا بخدا عظمت تو زیبایی بود تا در نگاه من 😍😍😍😍

    هوا چقدر خوب بود

    اصفهان هم دیروز صبح طرفا ساعت ۶:۵ ۷ همچین هوایی ابری خنکی بودکه من داشتم دیوانه میشدم

    دقیقا مثل الان تمپا

    چقدر ماشین های خوشگل رنگ و رنگی تو خیابونا پارک بود

    شهرم خدایش خیلی تمیز بود دم این مردم گرم

    واقعا چقدر خوبه این تمپا

    هم بهترین شهر امریکاست

    هم خوشگل ترین شهر امریکاست

    هم موفق ترین شهر امریکا

    دوساله کل افتخارات ورزشی را تمپا داره میبره 😍💛

    چقدر امکانات خوبی بود

    چقدر امکانات هیولایی برای مردم درست کرده بودن

    اقا من یک منطق برای ذهنم اوردم :

    این هزینه ای که برای ساخت چنین پارکی

    با چنین امکاناتی که برای مردم ساختن و مردم

    فوتبال بستکبال تنیس اب بازی میکنند تفریح میکنند و اینا

    اونم به رایگان free

    این هزینه های ساخا از کجا اومده ؟؟؟؟؟

    از TAX یا مالیات

    پس هرکس ثروت بیشتری تولید کنه

    پول بیشتری بسازه

    مالیات بیشتری میده

    و به شهرش و کل مردم شهرش کمک میکنه

    این چقدر خوبه

    چقدر ثروتمتدشدن خوبه

    چقدر پول ساختن معنویه

    چقدر مقدسه

    خدایا شکرت

    این رودخونه وسط شهر چقدر خوبه

    چقدر عالیه

    این زاینده رود ماهم چند روزیه اب اومده داخلش

    و چه شادی به شهر اصفهان هدیه داده

    خدایا شکرت

    💛🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    1234 گفته:
    مدت عضویت: 2252 روز

    به نام خدای حکیم و وهّاب

    سلام به استاد خوب و مهربانم و مریم عزیز و دوستان نازنین

    بعد از چند وقت فرصت کردم که کامنتی برای سریال زندگی در بهشت که عشق من هست بگذارم و از دیدن زیباییهای فایل و شنیدن صدای نازنین استاد و حرفهای قشنگش لذت ببرم.

    اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که چقدر خوبه زوجهایی که تحت هر عنوانی با هم زندگی میکنن هر چن وقت یک بار فرصت این رو به خودشون بدن که مقداری از هم فاصله بگیرن و اجازه بدن که هر کدومشون فضای خلوت و تنهایی خودش رو داشته باشه و دلشون برای همدیگه کمی تنگ بشه و اشتیاقشون برای دیدار همدیگه بیشتر بشه.

    محیط سرشار از آرامش و پاکیزگی تمپا رو تحسین میکنم این حجم از زیبایی این حجم از وسعت و فراوانی واقعا قابل تقدیر و تمرکز هست و بابتش باید هر روز و هر لحظه سپاسگزار بود.الهی شکرت

    جو و هوای تمیز و خنک اونجا رو احساس میکنم و تو تمام مدت زمان فایل لبخندی ناخودآگاه بر لب داشتم و آرامشی ملیح وجودم رو در بر گرفت.

    یک لحظه با تمام وجودم دلم اون فضا رو خواست اون حال و هوا رو اون آرامش رو و اون فراوانی و پاکیزگی رو.مخصوصا ثروت و تمول و آرامش و معنویت استاد رو و میزان بهره گیریش از هدایت الهی درونش و فراغت بال و آرامش ذهنی که داره.و حس کردم اون حجم از فراوانی همه جانبه رو و یاد حرف شیرین مریم جون افتادم که میگه ما همیشه ،همه جا ، همه چی داریم…

    فضای وسیع و تمیز و پاکیزه اونجا حس تحسین من رو ناخودآگاه تحریک کرد و من بدون اینکه خودم متوجه باشم لذت میبردم و تحسین میکردم و شکرگزاری میکردم بابتش، لحظاتی یادم رفت که من توی اون محیط نیستم و فقط دارم میبینمش و طوری شکرگزاری کردم انگار که کل اون امکانات و زیبایی متعلق به منه و لا غیر.

    درختای زیبا و پوشش گیاهی مرتب و هماهنگ با محیطش رو تحسین میکنم. عاشق اون river park و river walkبی نظیر هستم.همه اینها واقعا محشره ولی مهمتر از این نعمات ،نعمت فراغت ذهن و فراغت زمان هست که بتونی از این نعمات و کلا هر نعمتی که توی زندگیمون هست لذت ببریم و چشم بینا و بصیری برای دیدن نعمات و زیباییها داشته باشیم برای درک مهربانی و نگاه محبت آمیز کسانی که سر راهت قرار میگیرن و بدون هیچ بهانه و توقعی لبخندشون و سلامشون رو نثارت میکنن فقط بخاطر اینکه تو یک انسانی و اونها هم انسان هستن، همین بهانه کافیه.

    حسی که از نعمات بسیار و فراوانی میگیریم از یک طرف و حس خوبی که ناشی از درک عشق خدا به ماست از طرف دیگه باعث میشه دنیا تبدیل به بهشت نقدی بشه که همه جوره ازش لذت میبریم و مطمئنیم که بهشت آخرت هم از قبل برای ما ساخته و پرداخته شده.

    سازه های متنوع و زیبا و چمنهای صاف و یکدست و مخملی رو تحسین میکنم.

    میزان امکانات و رفاه و تسهیلات زندگی این مردم الهی رو تحسین میکنم چقدرررر زندگی راحت تر و ذهن آرامتر میشه اگر که با درونی آرام از کل این نعمات استفاده کنیم.

    سلام بر ذهنی آرام و رام و الهی

    سلام بر ثروت و پول و دارایی

    درود بر هماهنگی و هدایت

    درود بر امکانات و رفاه و آرامش

    درود بر فراوانی

    درود بر نعمت پاکیزگی

    ودرود بر سلامتی جسم و ذهن

    ساختمونها و خونه های بزرگ و زیبای اینجا رو تحسین میکنم.

    خدا رو بابت بهترین درون دنیا شکر میکنم که انقدر حرفه ای فیلم میگیره و از زاویه های بی نظیری زیباییها رو برای ما شکار میکنه و تقدیم وجودمون میکنه.

    هرگز یک انسان بدون ابزار نمیتونه از این زوایای بی نظیر و رویایی که حس پرواز و وسعت رو به آدم میده فیلم بگیره ،پس خدا رو بابت تمام ابزارهای موجود در دنیا شکر میکنم.

    لبخند زیبا و ملیح استاد رو که در آخرین لحظه فایل تقدیممون کرد رو خیلی تحسین میکنم و عشق و آرامش رو از چشمهای زیبای استاد خوندم.

    الهی هزاران مرتبه شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    سیده مرضیه موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1938 روز

    سلام به استاد عزیزم.

    وقتی من این تصاویر رو میبینم چقدر همه چیز بوی خدا و نور خدا میده.

    استاد عزیزم واقعا ازتون ممنونم که وقت میزارید و این تصاویر زیبا و این نور بی نظیر خدا رزاق رو با ما به اشتراک میزارید.

    خدا را از وفتی که آموزش های شما رو دنبال میکنم و گوش میدم و میبینم روی ورودی های ذهنم کنترل خوبی دارم. چیزی که فک میکردم انجام دادنش سخته به کمک شما برام آسون شده.

    چقدر سر سبزی این شهر زیبا رو دوست دارم.

    چقدر دوست دارم بچه هام توی این فضای تفریحی، آموزشی بیان و استفاده کنن.

    نور خدا در تاریک ترین جاها درخشانه، دوست من باید با آموزش های استاد عزیزمون نور خدا رو ببینیم.

    با تشکر از استاد عزیزم و مریم دوست داشتنی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    معید زاهدی گفته:
    مدت عضویت: 1882 روز

    حالا اینارو دیدیم خب که چی؟

    پس کی قراره نتیجه بگیرم؟

    من نمیتونم تمرکز کنم بر نکات مثبت باید بد بخت شم؟

    من مثل عباسمنش ایمان ندارم نتیجه نمی‌گیرم!

    عباسمنش همیشه تمرکزش بر نکات مثبته، من نمیتونم ذهنم رو کنترل کنم نتیجه نمیگیرم!

    دو ماه پیش بود این حرفا رفتن یه گوشه و حذف شدن بخاطر تضادی که بهش برخورد کرده بودم و بدون انتظار از دیدن نتایج و فقط صرفا جهت کنترل ذهن نشستم و روزانه نزدیک ۱۲ قسمت از سریال رو میدیدم و کامنتای محبوب رو هم میخوندم، چون با وجود اینکه شیطان نمیذاشت نتیجه فرکانس های خوبم رو به خدا و قدرتی که بهم داده نسبت بدم ولی دیگه ایمان داشتم که اون تضاد بخاطر فرکانس های منفی و تمرکز بر شرک و ناخواسته ها بود و گشتن با افرادی که از دایره ایمان و توحید خارج بودن؛

    کاملا ایمان داشتم که اون تضاد نتیجه باورها و فرکانس های شرک آلودم بود، پس با تعهد بیشتری نشستم و ذهنم روکنترل کردم با تعهد بیشتری همه رفیقام رو ترک کردم با تعهد بیشتر تنهایی رو انتخاب کردم، با تعهد بیشتر اینستاگرام و فضاهایی که مملو از جلب توجه و دور شدن از خود واقعیم بود رو حذف کردم، با تعهد بیشتر همه آنچه تمرکز من روبه سمت ناخواسته ها میبرد رو حذف کردم تا رسیدم به امروز!

    در طول این مسیر کلی چیز یاد گرفتم، مخصوصا این نکته که: «مسیر رسیدن به خواسته مهمه نه رسیدن به خواسته»

    من به خودم قول داده بودم که به آخرین قسمت رسیدم یه کامنت بنویسم و بگم که چه اتفاقاتی افتاده و با وجود اینکه چند قسمته رسیده بودم به آخر ولی نیازی نمیدیدم بیام توضیح بدم چون نتایج بسیار بسیار زیادی گرفته بودم و لذت رو در طول مسیر خودم برده بودم و صرفا جهت قولی که به خودم داده بودم دارم این کامنت رو مینویسم!

    من وقتی این سریال رو شروع کردم حتی پول نداشتم کتاب های داخل سایت رو بخرم ولی یادم بود همیشه استاد میگفت هر محصولی از من رو بخرین بعد از استفاده از محصول نتایجش بصورت صد برابر و بیشتر وارد زندگیتون میشه و من ایمان داشتم تا پول خرید کتاب اومد، من کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم رو خریدم و بعد از استفاده و مطالعه کتاب ۱۳۰ برابر قیمت کتاب پول اومد به حسابم (نزدیک ده میلیون) و تونستم یکی از دوره های استاد رو بخرم!

    بعد از تعهدی که به خودم دادم الان همه رفیقام عوض شدن نه تنها توحیدی ترن بلکه کلی چیز ازشون یاد میگیرم و کلی به باورسازی من کمک میکنن، الان سیگار رو ترک کردم و هیچ احساس نیازی بهش ندارم و میتونم ذهنم رو کنترل کنم، بعد از این دو ماه روابطم بشدت داره گسترده تر میشه و لذت بخش تر میشه.

    حالا برگردم به سریال زندگی در بهشت؛ کاش میتونستم بگم توحیدم چند برابر شده با رقم و عدد، کاش میتونستم بگم توانایی حل مسئلم چند برابر شده با کمیت های قابل فهم ولی نمیشه؛ کاش میتونستم بگم چقدر ذهنیتم نسبت به آدما عوض شده؛

    یادمه چند ماه پیش رفتم یه سری کار اداری رو انجام دادم وقتی برگشتم خونه داشت گریم میگرفت انقدر توانایی حل مسئلم ضعیف بود و شخصیت توحیدی نداشتم ولی الان میرم کارای اداری رو انجام بدم هر بار با این دیدگاه که قراره کلی چیز جدید یاد بگیرم و با آدمای جدید ارتباط برقرار کنم و کلی اعتماد بنفسم بالا میره و آدما دستانی از خداوند هستند که قراره کارای منو انجام بدن و هر اتفاقی بیوفته من هدایت میشم. با این باورها میرم و به راحتی هر کاری رو انجام میدم تازه این اواخر کارای اداریم رو خود کارمندا دارن انجام میدن چطوری؟ الان بهتون میگم

    یادمه یه قسمت استاد یه آقایی اومده بودن پمپ چاهشون رو عوض کنن عصبی بودن و اینا استاد توضیح داد که چطوری باهاش ارتباط برقرار کرده و رفیق شدن و علایقش رو بیرون کشیده و فرداش همون آقا براش مربا آورد و… منم گفتم استاد تونسته با یه فرد عصبی رفیق بشه منم میتونم رفتم تو نشستم خود به خود کارمند عصبانی با خنده من آروم شد بخدا خود به خود، به جون مادرم فقط نشستم و خندیدم اونم آروم شد حتی ماسکم نداشتم خودش یکی بهم داد و رفیق شدیم و همه‌ی پرسشنامه ها و فرم های اداری رو خودش برام پر کرد و من فقط نشسته بودم و باهم میخندیدیم و جاهایی که لازم بود ازم کد ملی و اینارو میپرسید و من جواب میدادم، بدون اینکه حتی مثل استاد سوالاتی بپرسم؛ ولی این باور که چون استاد تونست منم میتونم دیگه چطوریش به من ربطی نداره و باید به ساده ترین شکل باشه حتی آسونتر از جوری که استاد براش انجام میشه! کاری که ممکن بود چند روز طول بکشه در عرض چهل و دو دقیقه کامل انجام شد! معجزست؛

    اینا چیزاییه که آگاهانه از سریال کشیدم بیرون خدا میدونه چقدر ناخوداگاه رو ذهن من تاثیر گذاشته و بعدا پیداش میکنم یا اصلا پیداش نمی‌کنم!

    مثلا من از لحاظ باور احساس ارزشمندی انقد بصورت ناخوداگاه قوی شدم که بعضی وقتا از برخورد آدما با خودم جا میخورم میدونم نباید شوکه شد و باور کرد ولی باور کنید عین حقیقت رو دارم میگم من باور احساس ارزشمندیم بصورت ناخوداگاه خیلی قوی شده و از برخورد بقیه با خودم میفهمم در حالی که خیلی روی این باور کار نکردم و یادم نمیاد ترمزی رو تبدیل به گاز کرده باشم براش، مثلا یه بار رفتم تو یه شرکتی که اصلا نمیشناختم یارو رو اسمشم نمیدونستم اصلا نمیدونستم معاون شرکت به اون عظمت بود بعد اومد جلو خودش گفت شما اسمت معیدِ؟ گفتم بله خودم هستم بعد گفت من برادرزادم هم اسم شماست دو سالشه خیلی اسمتون قشنگه بعد برام قهوه سفارش داد خب چکار داری من برات انجامش بدم در حالی که من اصلا با اون کاری نداشتم کار من تحویل گرفتن دو تا نامه بودم خودش انجام میشد نیازی به کسی نداشت تو اون شرکت، ولی همچین بر خوردی با من شد فرداش رفتم من حواسم نبود بازم خودشون سلام کردن و اسممو صدا زدن این یه مثاله کلی مثال دارم!

    اولا خدارو شکر میکنم بخاطر همچین اتفاقاتی دوما وقتی برمیگردم خونه میگم این خداست که از طریق اون آدم داره همچین محبتی به من میکنه سوما وقتی فکر میکنم به رفتارش میبینم دقیقا ذهنیتی که از کارهای اداری برام پیش اومده دقیقا همینیه که تو سریال زندگی در بهشت دیدم یا هر جا میرم با لطف و محبت با من بر خورد میشه بخاطر باوریه که ناخوداگاه از صحبت های استاد و مخصوصا مریم خانم و اون مردایی که میان تو پارادایس و کار میکنن و خانم شایسته به راحتی میره فیلم میگیره باهاشون حرف میزنه از اینا بوجود اومده!

    بعد فهمیدم اون همه گفتم واو یا خدا همچین مردایی مگه هستن؟ انقدر تکرار شد، الان انقد برام طبیعی شده و تبدیل به باوری شده که میبینم هر روز.

    انقدر حرف دارم و مثال دارم که تموم نمیشه از تاثیرات این سریال

    خود سیگار که گفتم یکی از سخت ترین کارایی بود که قبول کرده بودم نمیشه بعد استاد رو دیدم به خودش قول داده گوشت نخوره و نمیخوره و من هزاران بار به خودم قول داده بودم که سیگار رو ترک کنم و زده بودم زیر قول و تعهدم ولی منم از اونجا باورم تغییر کرد که میشه ترکش داد چون سیگارو این همه آدم ترک دادن و هدایت شدم به انجمن نیکوتینی های گمنام و ترکش کردم و امیدوارم ثابت قدم باشم در این راه و خدارو شکر میکنم که این کامنت نوشته شد

    در آخر من دعای همیشگیم رو بکنم:

    ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من‌لدنک رحمه و هیئ لنا من امرنا رشدا

    خداجونمون قلبامون رو نلغزون بعد از اینکه هدایتمون کردی و از رحمتت به ما بی انتها ببخش و در کارهامون رشدمون بده و هدایتمون کن

    خداروشکر برای اینجا و این سایت سلام و درود خدمت همه عزیزان

    شاد سالم سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  9. -
    اناهیتا گفته:
    مدت عضویت: 1867 روز

    خدایا سپاسگزاریم برای اینهمه زیبایی و رفاه که در اختیار بندگانت قرار دادی و از استاد عزیزمون هم سپاسگزاریم که زیبایی ها و نعمت های خداوند را با ما به اشتراک می زاره واقعا لذت بردم استاد عزیز به جرعت میگم روح و روانم و چشمانم با سریال زندگی در بهشت نوازش میشه نمیدونم چطوری بیان کنم مراتب سپاس خودم رو از این اشتراک گزاری خدارو شکر که شما هستید “فامیل و دوستان زیادی داریم در امریکا و کشورهای دیگه زندگی میکنن اما هیچکدوم مانند شما زیباییهای اونجا رو با ما شریک نشدن استاد عزیز “در سریال زندگی در بهشت ما با شما شریک هستیم این حس خوب رو ؛ انگار با شما زندگی میکنیم بازم تشکر از مریم عزیز و استاد گرامی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    اناهیتا گفته:
    مدت عضویت: 1867 روز

    خدایا سپاسگزاریم برای اینهمه زیبایی و رفاه که در اختیار بندگانت قرار دادی و از استاد عزیزمون هم سپاسگزاریم که زیبایی ها و نعمت های خداوند را با ما به اشتراک می زاره واقعا لذت بردم استاد عزیز به جرعت میگم روح و روانم و چشمانم با سریال زندگی در بهشت نوازش میشه نمیدونم چطوری بیان کنم مراتب سپاس خودم رو از این اشتراک گزاری خدارو شکر که شما هستید “فامیل و دوستان زیادی داریم در امریکا و کشورهای دیگه زندگی میکنن اما هیچکدوم مانند شما زیباییهای اونجا رو با ما شریک نشدن استاد عزیز “در سریال زندگی در بهشت ما با شما شریک هستیم این حس خوب رو ؛ انگار باشما زندگی میکنیم قستمهای ساخت سوله رو با همسرم تماشا کردیم پیش از این همسرم حتی یک لحظه هم به صدای استاد گوش نمیداد و گاهی به من هم یه کوچلو نیشخند میزد تا اینکه بهش گفتم بیا مراحل ساخت سوله رو ببینیم و ایده بگیریم برای ساخت سوله ی دامداری خودمون و با هم نگاه کردیم با چه ذوقی دنبال میکرد یم مراحل ساخت سوله رو الان همسرم منتظره تکمیل مراحل بعدی سوله هستش

    و من خوشحالم که این اتفاق مثبت برام افتاد آرزوم بود که همسرم بیاد فایلهای استاد رو با هم گوش کنیم اما به گفته خود استاد رهاش کردم تا اینکه ماجرای ساخت سوله پیش اومد فهمیدم همه چیز سر موقع خودش درست میشه_ فقط ما باید به تک تک قانونها عمل کنیم بازم تشکر از مریم جان و استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: