سریال زندگی در بهشت | قسمت 19 - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)

278 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هستی محمدی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1211 روز

    سلام به استاد جانم و مریم جان فعال و دوستان همراه

    چه ماموریتی بر گردوندن کارتن ها و چوب ها به اصل خودشون یعنی طبیعت.

    و باز هم ساده تر کردن کارها.

    و درخت پوچ و توخالی(باور های محدود کننده ی بد منظره هم از درون هم از بیرون) که عمرش تموم شده و‌باید برود.(با کارکردن روی خودمون باورهای مخرب دیگه جایی تو زندگی مون نخواهند داشت).

    چه جالبه هر چی بیشتر پیش میرید به سمت آسانتر کردن کارها هدایت می شید.

    مثل ایده ی سوزوندن برگهای سوزنی کاج که زودتر مشتعل میشن.

    این پیشروی آتش مصداق افراد افراطیه که از اون ور پشت بوم می افتن…

    شیشه ی دفاعی مریم جون هم کشته منو .

    استاد جونم حتی آتش هم هدایت شد بسمت ضایعاتی که باید میسوخت .

    جمله ی طلایی استاد:

    (همکاری گروهی رو هم یاد گرفتیم).

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    ایسن خرمالی گفته:
    مدت عضویت: 902 روز

    به نام خداوند جان و خرد

    سلام استاد و مریم جان

    سلام دوستان عزیز

    سلام به لیلا عزیزم که نوشته زیباشون به عنوان متن انتخابی این بخش شناخته شده .

    از تک تک واژه های این نوشته تاثیر گذار و بسیار مفید درسها گرفتم .

    متشکرم دوستان عزیزم وخانواده دوستداشتنیم ،متشکرم که هستید.

    دیدن این فایل و خواندن متن انتخابی ، درس و آموزه های زیادی برام داشت در واقع می‌خوام بگم صحبت لیلا جان تکمیل کننده ویدیو پربار این بخش از سریال بود.

    واقعا لذت بردم ،دارم از لحظه لحظه این سریال یاد میگیرم و بزرگ میشم ‌. لذت میبرم از رفتار و منش قشنگ استاد ،از وضوح بیان و گفتارش ،از قدرت کلامش ، از احترامش به مریم جان ،از توکل کاملش به خدا، از شجاعتش ، از حس خوبی که دائم همراهشه ، استاد شما بینظیرید.

    مریم جان ، بانوی زیبا با قلبی زیبا و دوستداشتنی ، چقدر حرفات به دلم میشینه ، عاشق نگاهت به دنیای اطرافت هستم. ازت یاد گرفتم با عشق زندگی کنم ازت یاد گرفتم از هرچیزی که پیش میاددرزندگیم به زیبایی صحبت کنم و با شوخی و شادی اون لحظه را دلچسب و گوارا کنم ،اینجوری برای خودم و خانواده ام شادی را می آفرینم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    ایسن خرمالی گفته:
    مدت عضویت: 902 روز

    به نام خداوند جان و خرد

    سلام استاد و مریم جان

    سلام دوستان عزیز

    سلام به لیلا عزیزم که نوشته زیباشون به عنوان متن انتخابی این بخش شناخته شده .

    از تک تک واژه های این نوشته تاثیر گذار و بسیار مفید درسها گرفتم .

    دیدن این فایل و خواندن متن انتخابی ، درس و آموزه های زیادی برام داشت در واقع می‌خوام بگم صحبت لیلا جان تکمیل کننده ویدیو پربار این بخش از سریال بود.

    واقعا لذت بردم ،دارم از لحظه لحظه این سریال یاد میگیرم و بزرگ میشم ‌. لذت میبرم از رفتار و منش قشنگ استاد ،از وضوح بیان و گفتارش ،از قدرت کلامش ، از احترامش به مریم جان ،از توکل کاملش به خدا، از شجاعتش ، از حس خوب همیشگی استاد ، استاد شما بینظیرید.

    مریم جان ، بانوی زیبا با قلبی زیبا و دوستداشتنی ، چقدر حرفات به دلم میشینه ، عاشق نگاهت به دنیای اطرافت هستم. ازت یاد گرفتم با عشق زندگی کنم ازت یاد گرفتم از هرچیزی که پیش میاددرزندگیم به زیبایی صحبت کنم و با شوخی و شادی اون لحظه را دلچسب و گوارا کنم ،اینجوری برای خودم و خانواده ام شادی را می آفرینم .

    درس این فایل

    کنترل کردن افکار و ذهنم

    ذهنمو با غذاهای خوب و مثبت تغذیه کنم و همیشه از ذهنم مراقبت داشته باشم.

    دائم در حال بررسی ذهنم و افکارم باشم تا جایی برای گسترش افکار منفی نباشه.

    استقامت و مداومت در رسیدن به نتیجه دلخواه

    سپاسگزار بودن در همه لحظات زندگی

    شادی در هر لحظه

    کنترل کردن ترس و احساساتمان در شرایط و زمان خطر

    کمک و همکاری عاشقانه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    Trust in god گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    سلام به بهترین مخلوقات روی زمین

    استاد خوبم

    و مریم جان شایسته‌ی نازنینم

    که اینقدر با اراده در تمامه وقت، ما رو در تک تک لحظات این زندگی بهشتی، شریک میکنید.

    راستش رو بگم

    وقتی نزدیک به اتیش میشدید، اون شدت گرما رو میشد حس کرد ولی شما تا نزدیک آتیش هم میرفتید و با اون سطل با نَمَکتون، میکوبیدید روی آتیشا!! چقدر من دلم میخواست لُپتون رو بکشم آخه!!

    با اون چکمه های کیوت و با مزه و اون جورابای شاد و رنگی رنگیتون، چقدر شما با خودتون در صلحین آخه، منم میخوام! منم میخوام اینهمه در صلح بودن با خودم رو. ای جان، چه آتیش بازی باحالی شد، من عاشقه آتیش بازی توی شبم، و البته گوش کردن به صدای ترق ترق سوختنه چوبها و بوی آتیش و دیدنه شعله های رنگی رنگی،

    و بیشتر از همه عاشقه دیدنه شماها هستم در حال آتیش بازی! چقدر لذت بخشه زندگی به سبک شخصی خودمون و اینکه قرار نباشه برای هر تصمیمی که میخوایم بگیریم، کلی نگرانه حرف و نظر دیگران باشیم و تمامه این نگرانیها رو بسوزونیم و پاک کنیم و رها و آزاد توی لحاظتمون پر بکشیم و لذت ببریم.

    چقدر من ذوق زده میشم از این پایه بودنتون، از این همکاری کردنتون، از این لذت بردنتون در همین لحظه ای که هستید.

    خدا رو شکر میکنم که من رو در مدار دریافت این آگاهی ها قرار داد تا در منم خواسته هایی از این دست بوجود بیاد و وقتی خواسته ای هست، راهش هم هست و خداوند منو به خاطر این خواسته ی عمیق قلبی، به مسیری هدایت میکنه، که به خواسته هام برسم. ممنون و سپاسگزارم از شما عزیزانم که با وجودتون زندگی منو زیباتر میکنید.

    عاشقتونم.

    بهترین ها براتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مهسا سالاروند گفته:
    مدت عضویت: 1064 روز

    بنام جان و جهان

    خدای مهربان

    سللللللام استاد و مریم جاااان

    خدایاشکرت که بهم چشمایی دادی تا زیبایی هارو ببینم

    خدایاشکرت برای قوانین بدون تغییرت که میتونم با کانون توجه و تمرکزم زیبایی ها و نکات مثبت بیشتری جذب کنم….

    این فایل زیبااااا بسیار آموزنده بود و البته +14:))))

    خدای منننننن چه فضایی تمیز و پاکسازی شد:)))

    استاد عملیات موفق آمیز بود مثه همیشع ،،،،،مگه میشع آدمی که تو مدار درست باشه اتفاق بدی براش بیوفته کع اگرم بیوفته اون اتفاق بد نیست و خیر مطلق هست….

    وقتی ما تو مدار درست باشیم به قول استاد طوفانم بیاد و حتی خرابی ام به بار بیاره همه چیز در نهایت به نفع ماست…..

    عاشق این کار تیمی شماام که با عشق و انرژی کنار هم هستین .

    مریم جون که پایه همه چی و پیشرو

    خدایاشکرت برای این رابطع فوق العاده ای که دیدنش بهترین الگو برام)

    عاشقتوننممممممم

    که چشمای مارو با این بهشت زیبابین کردید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    عاطفه معین گفته:
    مدت عضویت: 823 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به بهترین های جهان

    نور طلایی خورشید افتاده روی درخت ها و صورت ماه استاد جانم ، باد روی دریاچه ی نقرآبی موج میندازه و زیباییش رو صد چندان کرده و زمین مخملی سبز رنگ چشم رو نوازش میده ،خدایا صد هزار مرتبه شکرت واقعا روح آدم تازه میشه و به خودم می بالم که چنین زیبایی ها رو خدا مسخر من کرده،شکر شکر و هزاران بار شکر

    بازم مثل همیشه یه کار مفید انجام داده میشه و مریم جان زیبا گوشی به دست کفش آهنین به پا می‌کنه و شونه به شونه عشق جان میره تا مفید بودنش رو ثابت کنه و لذت ببره..

    از همون اول توجهم به خود ارزشی مریم جان جلب شد که گفت کمک نمی‌خوای ؟ و استاد گفتن نه اوکی هست ..

    خیلی وقتا ما این نکته رو فراموش می‌کنیم و دم شما گرم که همه جوره عالی هستید تحسینتون میکنم .

    چه ایده ی خوبیه که کارتن های اضافه رو همراه درخت های خشک می سوزانید و کار رو راحت انجام میدید دمتون گرم .

    مریم بانو آتش رو بپا میکنه و استاد اون رو با تیر آخر شعله ور.. و چقدر رنگ شعله های آتش زیبا بودش خدایا شکرت که چشم بینا دارم و میتونم زیبایی ها رو ببینم .اون درخت وسط که خشک شده باید سوزونده بشه و با سوختنش فضا بازتر و تمیز تر میشه و دمتون گرم که آنقدر عالی باهم همکاری می کنید تحسینتون میکنم .

    بنظرم سوزوندن کارتن ها و درخت های خشک و این تک درخت مثل باورهای محدود کننده و فکرهای منفی هستند که باید بسوزونیمشون و با تغییر باورها و فکر های مثبت و کلام مثبت و پر قدرتمون یه بارون عالی روی سوخته هاشون ببارونیم تا همه جا شسته رفته بشه و با تکرار مداوم و کار کردن روی خودمون ذهن مون رو تمیز نگهداریم و توی این فضا نهال های زیبا بکاریم و با آب کود نور کافی بزرگشون کنیم و از سایشون لذت ببریم (روی خودمون کار کنیم و هر روز یک پله بریم بالاتر و رشد کنیم ،قدم برداریم و متمرکز بشیم روی مثبت ها و نتیجه میشه بهشت )

    چقدر خوب تونستید آتیش رو مهار کنید .. فقط این آب و پا کوبیدن نبود که آتیش رو خاموش کرد ،ارامش شما استاد قشنگم بود که با توکل و ایمان به الله خیلی عالی و در کمال آرامش آتیش رو خاموش کرد ، مریم جان با حرف های مثبت که پر از ایمان به خدا بودش تلاش می‌کرد و این

    ایمان

    آرامش

    و قدم برداشتن با حال خوب واقعا عالیه ،تحسینتون میکنم شما فوق العاده هستید و واقعا دست خدا رو باز گذاشتید ، دمتون گرم عزیزای من .

    معمولا اکثر آدم ها (خود من ) توی همچین شرایطی هول میشیم (برای خاموش کردن تلاش می کنیم )ولی با استرس و ترس پیش میریم و ممکنه اتفاق بدتری هم رخ بده و اینجاست که ایمان و عمل معلوم میشه ،وگرنه تو خوشی ها یا وقتی پامون رو روی پا انداختیم و توکل توکل میکنیم یا از باور و ایمان حرف می‌زنیم که ….

    خدارو هزاران بار شکر میکنم که دو الگوی عالی در زندگیم دارم و به خودم می بالم ..

    یه حس خوب هم می‌خوام اینجا به اشتراک بذارم :

    امروز با یه دوست صحبت میکردم که لابلای صحبت ها متوجه شدم چقدر به لطف الله رشد فکری داشتم و چقدر تونستم به اندازه ای که روی خودم کار کردم قدم های درست بردارم و پا روی ترس هام بذارم و نتیجش رو ببینم ،متوجه شدم چقدر تغییر کردم و چقدر بهتر از قبلم شدم و این برام خیلی لذت بخش بود ، خیلی دلم میخواست که امروز به دوستم بگم در خواستی که از من داری اشتباست داری به خودت ضربه میزنی ،دلم میخواست بهش بگم نکن این کارو با خودت ،بهش بگم خدا هست چرا ازش نمی‌خوای ..ولی با توجه به اینکه قبلا یه چراغ سبزی بهش داده بودم و اصلا توجهی نکرده بود سکوت کردم،

    ولی درکل خیلی از تغییراتم حس خوبی گرفتم و خودم رو تحسین کردم و همین موضوع باعث شد تصمیم بگیرم با قدرت بیشتری توی این مسیر ادامه بدم ،خدارو صد هزار مرتبه شکرت .

    استاد قشنگم ،مریم بانوی عزیزم بابت به اشتراک گذاشتن این زندگی سرشار از درس و زیبایی و حس نابتون ممنونم خدا بهتون قوت بده بهتون سلامتی بیشتر و ثروت بیشتر بده .

    خدا نگهدار همه مون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    فرزانه گفته:
    مدت عضویت: 1594 روز

    سلام ب خانواده ی هم فرکانس عزیزمممممممم

    بح بح ب این همه زیبایی و بح بح ب این بهشت…

    جدیدا ب جای فیلم و سریال هایی ک میدیدم سریال زندگی در بهشتو جایگزین کردم!!!

    یه سوالی داشتم،،، ب کشته شدن حیوانات حیوانات و حشرات ب چ دیدگاهی نگاه میکنن استاد؟ مثلن من خودم خیلی دقت میکنم ب این موضوع ک حتی اگ مورچه یا حشره ای تو خونه دیدم نکشمش! بلکه هدایتش میکنم ب بیرون خونه. ولی میبینم ک مریم جان و استاد ب شوخی و خنده میگذرونن این قسمتو و حتی در قسمت های قبل دیدم ک مار رو با اسلحه کشتن! یا دستگاهی برای کشته شدن حشرات گرفته بودن!(همونی ک یه صدا هم میداد وقتی حشره هه می ترکید!)

    ممنون میشم دیدگاه تون در این مورد رو هم برامون روشن کنید…سپاااااااااااااس:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2220 روز

    سریال زندگی در بهشت |قسمت 19

    با درود و وقت بخیر خدمت همه ی دوستان عزیزم و استادان نازنینم

    نکات مثبت و زیبایی های مهم این قسمت ..

    تحسین ویژگی های مثبت

    هر مسعلع ای راه حل داره، راه حلش تو دل مسئله است خدا خودش هدایتم می کنه

    پاکسازی محیط اطرافمان و تر و تمیز کردن سوزاندن شاخه و برگها و علف ها و

    سوزاندن کارتن ها و برگردان آنها به دامان طبیعت..

    خدایااااااا شکرت عجب آتیشی به پا شد خدائ من عجب شعله های زیبایی .. وقتی به روشن شدن آتیش کمک میکنی آتیش هم به تو کمک می‌کنه!!!!

    هر چی به شعله ور تر شدن آتیش کمک کنی و نیروهای کمک کننده ی بیشتری در خدمت آتیش باشه و بقول استاد باد موافق هم بوزد آتیش هم شعله ور تر میشه و در مدت زمان کوتاهی تمام آن پاکسازی ها انجام میدهد.. پس برای اینکه همه چی دست بدست هم داد تا این شعله های آتیش ایجاد بشه شکر گذارم خدایااا سپاس

    بازم ایده جدیدتر و آسانتر و کاراتر یک نیروی کمک کننده ی دیگر و آسانتر

    چوب های خشک رو داخل فورغون جمع آوری میکنیم و بعدش براحتی می‌بریم سمت هدف برای سوزاندن …

    چوب های خشک را بصورت خیمه و عمودی در اطراف درخت خشک و مرده گذشته میشه و بعد به راحتی آن درخت خشکیده هم آتیش میگیره بصورت خاکستر به دامان طبیعت بر میگرده

    استاد به چوب های مرده هم توجه داشتن اینکه در بدنه ی این چوبهای خشکیده ومرده قارچ های سمی هم رشد کرده بودن پس باید سوزانده شوند….

    وووواااای خدای من موقعی که خانم شایسته داشت آتیش رو با آب خاموش میکرد سایه شون رو می‌دیدم که با یک دست دوربین بدست بود و با پوتین هاشون داشتن آتیشو خاموش میکردن

    درسی که امروز از این فایل گرفتم این بود که همانطوری که برای روشن کردن آتیش به ابزارها و نیروهای کمک کننده نیاز بود تا آن آتیش رو شعله ور کنیم ( از جمله همکاری استاد و خانم شایسته و فندک و کارتن خالی و چوب خشک و فرغون و شاخه برگ های خشک و علف های هرز و مشعل و باد موافق ) همانطور هم برای کنترل و مهار این شعله های آتش به نیروهای کمک کننده و مهار کننده ی مناسب نیاز بود مثل آب و خاک و دست و پا کوبیدن روی آتیش و قوطی آب )

    پس برای حل هر مسعلع ای راه حل آن مسعله

    هر مسعلع ای راه حل داره، راه حلش تو دل مسئله است خدا خودش هدایتمون می کنه

    و برای حل هر مسعلع ای چه خیر باشد و چه شٓر باید سپاسگذار باشیم که کالخیر و فی ما وقع که در هر اتفاقی خیری نهفته است

    در آن شعله های آتش خیرش این بود که توانستیم چوب ها و شاخه و برگ های خشک را بسوزانیم ولی اگر آن شعله ها را مهار و کنترل نمی‌کردیم ممکن بود آسیب های جدی به جنگل وارد کند و از کنترل خارج میشد پس برای کنترل آن راه حلش هم وجود داشت و استاد و خانم شایسته و توسط دیگر نیروهای کمکی و تلاش و کوشش به راه حل مهار آن شعله های آتیش هم هدایت شدن

    و بقول شاعر

    هر کجا مشکل جواب آنجا  رود،  و  هر کجا کشتیست آب آنجا رود»‌، است

    خدایاااا شکرت که همه ی کارهایم و همه ی امورات زندگی ام رو به سادگی براحتی به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانه و از کوتاهترین مسیر چیده مان و برنامه ریزی و هماهنگ و هندل کرده ای و سر و سامانم بخشیدی قبل از اینکه من برسم قبل از اینکه من نگرانش باشم قبل از اینکه ضرر و زیانی باشه مسیر را برایم سهل و آسان و هموار کرده ای

    خدایا شکرت که همواره پشتیبان و حامی و محافظ و لحظه به لحظه هدایتگر من هستی خدایا شکرت ..

    خدایاااا شکرت تنها فقط و فقط ترا می پرستم

    و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی و انرژی و سلامتی و پول و ثروت و تداوم و پایداری و تمرکز. و نعمت و خیر برکت می خواهم

    IN GOD WE TRUST

    ما به خداوند اعتماد داریم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    میترا محسنی گفته:
    مدت عضویت: 313 روز

    به نام پروردگارخالق بهشت زیبا

    سلام بر سا‌کنان پرادایس زیبا

    قسمت 19سریال زندگی دربهشت

    خدایا شکرت یک بار دیگه اجازه دادی این بهشت زیبا با دریاچه ی رویاییش رو ببینم

    اصلا تا این فایل های زندگی در بهشت رو میزنم دستم خودکار میره بالای صحفه ی گوشی آماده میشه فقط اسکرین شات بگیره از زاویه های مختلف خخخ

    خدایاشکرت برای این فعال بودن و پرجنب وجوش بودن شما دو عزیز بزرگوار شاید خیلی از ثروتمندان باشند که ترجیح بدن بیشتر کارا رو کارگر براشون انجام بده مخصوصا کارای مربوط به باغبونی ولی چه حس قشنگیه که شما با تمام وجودوبا عشق این کارای پاکسازی جنگل پرادایس و محیط اطرافش رو انجام میدین حتی سوزوندن درختای بریده شده و لذت هم میبرین از این کار

    راستش من اولین باره میبینم یکی از ثروتمندترین افراد اینجوری کارای معمولی رو با عشق انجام میدن اصلا هم نگران این نیستن که آیا این کار در شان من هست یا نه

    و چقدر لذت میبرم از این همه صفا و یکرنگی و سادگی و صمیمیت شما

    آدم حس میکنه چقدر نزدیکه به شما مخصوصا که ما کشاورز هستیم و به شدت سروکار داریم با درخت و بریدن شاخ ها و سوزوندشون و یه جورایی حس میکنم یه قسمت زندگی اشرافی شما خیلی ساده و خودمونیه و خیلی نزدیکه به زندگی ما

    چقدر عالی که به حستون اعتماد میکنین استاد

    چقدر خوب که با تشخیص دقیق و به موقع جلوی پیشروی آتش گرفتین چون خیلی جای مناسبی بود اون قسمت برای شعله ور شدن

    خداقوت به شما استاد عزیزم و مریم خانم همیشه همراه

    خدایا شکرت چقدر فضای اطراف دریاچه قشنگه از دیدنش سیر نمیشم

    خدایاشکرت برای تمام زیبایی های عالمت

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: