سریال زندگی در بهشت | قسمت 193 - صفحه 23 (به ترتیب امتیاز)

بسم الله الغفورالرحیم

سلااااام به استادجانم و مریم بانو

سلام به اهالی آبی زندگی دربهشت

این فایل و این قسمت ، یه جورایی طبق محدودیت های ذهنی که دارم،من رو به خودم برگردوند..به اینکه لذت بردن از زندگی رو در خودم فراموش کردم و لذت بردن باید چگونه باشه..؟!

چقئئئئئععععدر باید شرک ورزید و ترس داشت از دیدگاه دیگران ، که بخوایم واسه لذت بردن و شاد بودن ، دیدگاه دیگران رو لحاظ کنیم ، اینکه من از انجام چه کاری لذت میبرم رو معطوف کردم به اینکه نکنه اون بخواد بهم جور دیگه ای نگاه کنه و بهم بخنده و خودم رو بادیدگاه دیگران تعریف میکردم و میکنم که لذت بردن از ساده ترین چیزارو فراموش کردم،ینی قانونش رو از یادم بردم.. اینقدددددرررر ترس ، به مرور بوجود اومده و باید به مرور این ترس ها از میون وجود بردارم ، تا قانون زندگی آسان رو در وجودم پیاده سازی کنم..

اگر از نظر شخصیتی بخوایم بررسی کنیم ، واقعا این اشخاص بسیار انسان های فوق العاده ای هستن و دوست دارم به دفعات زیاد این قسمت از زندگی در بهشت رو ببینم و بهتر درک کنم که لذت بردن از زندگی رو از جوانب مختلف ببینم و رهابودن و تسلیم بودن که نه غمی دارند و اندوهگین نمی‌شوند رو بهتر بفهمم و درعمل بادیدگاه توحیدی اجرا کنم..

آیا اینگونه نیست که این کشور ، انسانهایی چون من رو در خودش زیاد داره که فراموش کرده لذت بردن یعنی چی !؟و همانند این عزیزان و شما و مریم جان برای لذت بردن از لحظاتتون وقت میگذارین..و بله ..واقعا افرادی هستن که دوست دارن آزادی و رهابودن انسان واقعی رو تجربه کنه..اینکه انسان اگر بترسه و بر ترسهاش غلبه نکنه،زنده نیست و زندگی رو تجربه نمیکنه و بقول گفتنی بردگی ذهن بیمارش رو تجربه میکنه..

آره هر قسمت از زندگی در بهشت ، تازه کننده و جلادهنده روح آدمی هست از جنبه های متفاوت..

واقعا چرا ترس؟! مگه کی میتونه خوشحالی و شادی و رهایی که لایق داشتنش رو دارم رو ازم بگیره؛بجز خودم..که قدرتم رو به دیگران دادم و خودم رو ضعیف کردم..

اینکه من بخوام ازدیدگاه توحیدی به خودم و رفتارهام و دلیل انجام رفتارهام به دلیل منطقی نگاه کنم،بزرگترین حقی که دارم و باید انجامش بدم شادی و آرامشی هست که میتونم باکنترل ذهنم به خودم هدیه بدم..چون من بدون قیدوشرط به دنیا اومدم،چون بزرگترین منطق همینه که بدون هیچ دستاوردی باید به خودم عشق و شادی رو هدیه بدم ،اگر اینکارو خودم در حق خودم انجام بدم لیاقت دریافت هستم، چون اینگونه دارم لذت میبرم ،یعنی من توکل کردم و غمی ندارم،چون من اعتماد کردم اندوهگین نمیشم ، چون من خودمو سپردم به رهابودن در آغوش باز و همیشگی خداوند،غمی نیست..

این نوشته خودم رو باید بخونم..این ساعتی که من شروع کردم به دیدن این قسمت،ساعت 4و45 دقیقه صبح هست..این رو نوشتم که وقتی در سالهای آتی برمیگردم ، جای ردپامو ببینم و منطق حرکتم رو بهتر درک کنم که خودم خواستم و دستمو به دست هدایتگر و حمایتگر الله سپردم..اون موقع زمانی هست که منِ سجاد داره بالذت بردن از زندگی و خلق اتفاقات دلخواهش ، به پل هایی که پشت سرش بود و ازش عبور کرده ،نگاه میکنه و همانند خداوند از خودش تقدیر و تشکر میکنه : که انسانی رو خلق کردم که از فراموشی داشته ها به فراوانی داشته ها رسیده..

خدایا شکرت الآن فهمیدم و بیاد آوردم که عامل فراموشی لذت ها،ناسپاسی و ناشکری هست و انسان فراموشکار باید بزرگترین وظیفه‌ش رو شکرگزاری تک تک لحظات زندگیش باشه،شکرگزار لذت هایی باشه که داره انجام میده،خدای من ناسپاسی ، چقئئئئددرررر باعث لایق نبودن و بی ارزش دونستن نعمت ها میشه..

تدبر و تعمق و تعمل در زندگی با دیدگاه توحیدی رو به بندگانت عطا کن..به راه کسانی هدایتمون کن که به اونها نعمت های فراوان دادی ، و نه گمراهانی که بر خودشون ستم کردند..الهی آمین..

سجاد جان خودت میدونی که قرار نیست یهویی فردا بشی همونی که باید باشی..!!!قربونت برم که درک میکنی که باید تکاملی باشه..

عزیزدلم ،خودتم یهویی نابودگر لذت‌های درونت نشدی که یهویی بخوای بدست بیاریشون..آراااام آرااااااام ، نرم و لطیف و آسان به شناخت خودت نزدیکتر بشو..درکت رو از وجودت در جهان بالاتر و بالاتر ببر ، تواضع و فروتنی کن،در مسیر توحید قدم بردار ، ایندفه خودت فرمانده باش و فراموش نکن که عدم استقامت در مسیر ، باعث لغزش میشه و اون موقع میشی گهی پشت به زین و گهی زین به پشت..و ذهنت میشه فرمانده درونت هااااااا..بیاد بیار هر بار خودت رو با روز و ساعات پیش خودت مقایسه کنی ، اینجوری انگیزه میگیری،اینجوری نیازت به عوامل بیرونی کمرنگ تر میشه برای انگیزه گرفتن و ادامه مسیر..اینجوری میتونی با افتخار به خودت و مسیر پیشرفتت نگاه کنی و ذوق و شوق بیشتری برای خودت خلق کنی.. سجاد جان قربون قدت بشم ، قربون زبون نازنین و خوش رنگ لطیفت بشم، داری میبینی الآن واسه خودت مینویسی و لذت تنهایی با درونت رو میبری و کانکت کردی با خالق ، همیشه اینجوری باش جانم..همه این حرفارو به خودت بزن تا رشد کنی..چون خودت بودی که علیه این حرفارو بارها و بارها به خودت زدی و فراموش کردی کی هستی و چی میخوای !پس الآن میتونی ریورز کنی و بهترین و عاشقانه ترین حرفارو با خودت بزنی تا بتونی پُر بشی از خودت،ظرفیت وجودت رو باعشق به خودت پُرکن و از دیگران برحذر باش..بیا و باخودت و برای خودت زندگی کن..کنترل عواطف و احساسات همینه عزیزم..تو داری سعیتو میکنی که بخوای بندگی خداوند رو بکنی و میخوای باورهای قدرتمند درونت رو زنده کنی و باهم برای بدست آوردن نعمت ها ، آسان بشی و زندگی همینه..شجاعت رفتن به درون و خودسازی..شجاعت مواجهه با محدودیت های ذهنی و ترمیم هرباره ذهن به جهت کنار زدن و پاکیزه کردن گردوغبارهای چشم ذهنت،برای دیدن آینه درونت ، برای شناخت واقعی خودت ،برای خودت،برای دیدن زیبایی ها و لذت بردن .. برای هرباااااار بهترشدن و تصاعد..برای بندگی خداوند..

سجاد جان تو میتونی هرباااار تازه تر و زیباتر بشی ، چون تو درحرکت هستی شامل برکتی..چون تو در حرکتی زنده هستی ،چون تو در حرکت هستی سالم و شاداب هستی،چو تو هستی ، همه هست و سجاد جان بازم قربونت برم که خیلی حال میده ، ای جان جانان دوستت دارم..فقط به خودت و مسیرت و عملکردت به صورت آگاهانه بادیدگاه توحیدی نگاه و عمل کن..اعتبار و همه چیزت به خدا برمیگرده..خدا..1 درصد تویی ، 99 درصد آماده واریزه،تو فقط وظیفه بندگی داری،از مسیر بندگی لذت ببر و به خودت سخت نگیر باشه عزیزم..

ضامن اینجا خداست تو فقط اسم بنویس و مدارک تحویلی باید خود واقعیت باشی، خود واقعیت بدون غل و غش،فتوشاپ نکنی ، همینجوری که لایق و ارزشمند خلقت کردم ، همونجوری برگرد ، الآن لایق و ارزشمند هستی از دیدگاه الله مهربان، فقط میخواد خودت رو بپذیری،میخواد وقتی مدارک رو تحویل میدی با اقتدار به جهان هستی تحویلش بدی..

زندگی در بهشت،یعنی شناخت خودت و خدا..

یعنی زندگی در بهشت درونی که ساختم.‌یعنی خود واقعیم..پرادایس درونم

استادجان و مریم جان سپاسگزارم از شما که عاشقانه این زیبایی هارو با ما به اشتراک میزارین..

ممنونم از خودم که ساعت6 و20 دقیقه صبحه و من خستگی ناپذیر برای شناخت بهتر خودم تلاش می‌کنم… به امید الله یکتا..

در پناه خداوند شادو سالم و پیروز و سربلند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشیم..