https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/08/abasmanesh-6.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-08-19 07:06:062021-08-21 02:35:16سریال زندگی در بهشت | قسمت 195
159نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
وااای استاد نمیدونید چه حالی دارم الان آخه داشتم این قسمت و با جزییات میدیدم که دقیقا خودمو اونجا در حال خرید کردن از فروشگاه حس کردم و اینقد غرق تماشای خرید بودم و داشتم لذت میبردم از اون همه خوراکیهای رنگارنگ و احساس گرسنگی بهم دست داده بود که یهو یکی از همکارام از در اومد داخل و گفت بفرمایید اینم ساندویچ سهم شما. اصلا من موندم که این چیه از کجا اومده گفت یکی از همکارا خریده واسه بچه ها. تشکر کردم ازش و رفت و من تو شک بودم که هنوز اول فیلم بودم که خواسته م اجابت شد. گفتم خدایا سپاسگزارم ازت. به همین راحتی؟ نشستم جاتون خالی خوردم و بعد ادامه فایلو دیدم. اینجا قانون رو مرور کردم واسه خودم که ببین فاطمه اگر چیزی رو با تمام وجودت بخوای و بهش نچسبی خیلی زودتر از اون چیزی که فکرشو بکنی بهت داده میشه.
دوستان شاید این از نظر شما خیلی بدیهی باشه ولی واسه من یه اتفاق زیبا و جالب بود. من این اتفاق رو دارم مینویسم که به یادگار از خودم بمونه که هر وقت ناامید شدم و خواستم از مسیر درست منحرف بشم هی به خودم یادآوری کنم که فاطمه قانون یکیه چه یه ساندویچ بخوای و چه ماشین و خونه رویاهاتو فرقی واسه خدا نداره. خدایا ممنونم ازت.
آخه از صبح تا الانم تایم آزاد داشتم و همش تو سایت بودم و دیدگاهها رو داشتم میخوندم یعنی کلا ذهنمو بمباران مثبت کردم.
وااای استاد چقد اونجا خندیدم که شما به مریم جان گفتین که من هر چی میخوام بردارم شما نمیسازی با مااا.
چه بسته بندی های شکیل و زیبایی داشتن اون میوه ها، گوشت چرخ کرده چقد قشنگ بسته بندی شده بود طوری که اون طراوت و تازگی گوشت رو میشد حس کرد از پشت قاب گوشی. وای من عاشق اون چیپس های استوانه ام هر وقت میریم عسلویه کلی از این چیزای خارجی میخریم. بسته پفکش خدایی عالی بود. مرحبا به این کشور ثروتمند.
همش داشتم نگاه میکردم که ببینم محصولات اونجا چه شکلی ان. مثلاً پنیر روغن میوه و… یعنی تو کفش بودم و حسابی لذت میبردم. هر چند که تو خریدهای قبلیتون دیده بودم ولی الان تمرکز لیزری گذاشتم روش و به قولی قورتش دادم که اگه یه وقتی رفتم آمریکا برام آشنا باشه. راستش اون لحظه ای که خودمو اونجا حس کردم یه لحظه احساس غریبگی بهم دست داد و یه کم ترسیدم ولی زود خودمو جمع کردم و خو گرفتم با اون محیط و گفتم اگر استاد و مریم جان تونستن پس منم میتونم. خدایا شکرت که کنترل ذهنمو دستم گرفتم و دارم این مسیر زیبا رو به همراه استاد عزیزم ادامه میدم و هر روز داره اتفاقات جالبی برام میوفته. من به لطف آموزه های شما و این سریالهای بی نظیر اینقد ذره ذره تغییر کردم که بعضی موقع ها خودمم جا میخورم. من فوق العاده آدم تمیز و مرتبی شدم دقیقا مثل مریم جان. یا یه چیزی از درونم فریاد میزنه که شغل کارمندی رو رها کن و مثل استاد عباس منش راه خودت انتخاب کن، راهی که به بهشت ختم میشه و هیچوقت این صدا رو من به این شدت نشنیده بودم و از خدا میخوام که هدایتم کنه به آنچه که لایقش هستم.
استاد عزیزم و مریم زیبایی به راستی که این سریال زندگی منو تو همه جنبه ها داره تغییر میده و هر ثانیه ش درسها برا من داره و میدونم که خیلی جای کار دارم ولی از شما یاد گرفتم که با عشق ادامه بدم و از مسیر لذت ببرم تا به خواسته هام برسم.
عاشقتونم
و در پایان دعایی که من عاشقشم:امیدوارم هر کجا که هستید شاد باشید سالم باشید ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
معبودم ! ذکر تو بزرگترین نعمت زندگی منست ….
دستم را رها مکن…
ای همه ترانه عشق و شادی من !
هر زمان تو را به معنای واقعی باور کردم ، به من همه چیز بخشیدی و همیشه این ندانم کاری های خودم و دوری ازتو بوده که برای خودم
مشکل درست کردم …ولی تو چقدر مهربانی، که باز هم مرا با لبخندهای زیبایت، شادمان کردی ، تا حس خوشبختی کنم.
تو ذهن پریشان مرا آرام و قلب بی قرارم را قرار و افکار شوریده ام را سامان میبخشی….
پس رشته زندگیم رابه دست های امن تو
می سپارم….
سلام استاد جان و مریم عزیزم
و دوستان گلم
وااای استاد نمیدونید چه حالی دارم الان آخه داشتم این قسمت و با جزییات میدیدم که دقیقا خودمو اونجا در حال خرید کردن از فروشگاه حس کردم و اینقد غرق تماشای خرید بودم و داشتم لذت میبردم از اون همه خوراکیهای رنگارنگ و احساس گرسنگی بهم دست داده بود که یهو یکی از همکارام از در اومد داخل و گفت بفرمایید اینم ساندویچ سهم شما. اصلا من موندم که این چیه از کجا اومده گفت یکی از همکارا خریده واسه بچه ها. تشکر کردم ازش و رفت و من تو شک بودم که هنوز اول فیلم بودم که خواسته م اجابت شد. گفتم خدایا سپاسگزارم ازت. به همین راحتی؟ نشستم جاتون خالی خوردم و بعد ادامه فایلو دیدم. اینجا قانون رو مرور کردم واسه خودم که ببین فاطمه اگر چیزی رو با تمام وجودت بخوای و بهش نچسبی خیلی زودتر از اون چیزی که فکرشو بکنی بهت داده میشه.
دوستان شاید این از نظر شما خیلی بدیهی باشه ولی واسه من یه اتفاق زیبا و جالب بود. من این اتفاق رو دارم مینویسم که به یادگار از خودم بمونه که هر وقت ناامید شدم و خواستم از مسیر درست منحرف بشم هی به خودم یادآوری کنم که فاطمه قانون یکیه چه یه ساندویچ بخوای و چه ماشین و خونه رویاهاتو فرقی واسه خدا نداره. خدایا ممنونم ازت.
آخه از صبح تا الانم تایم آزاد داشتم و همش تو سایت بودم و دیدگاهها رو داشتم میخوندم یعنی کلا ذهنمو بمباران مثبت کردم.
وااای استاد چقد اونجا خندیدم که شما به مریم جان گفتین که من هر چی میخوام بردارم شما نمیسازی با مااا.
چه بسته بندی های شکیل و زیبایی داشتن اون میوه ها، گوشت چرخ کرده چقد قشنگ بسته بندی شده بود طوری که اون طراوت و تازگی گوشت رو میشد حس کرد از پشت قاب گوشی. وای من عاشق اون چیپس های استوانه ام هر وقت میریم عسلویه کلی از این چیزای خارجی میخریم. بسته پفکش خدایی عالی بود. مرحبا به این کشور ثروتمند.
همش داشتم نگاه میکردم که ببینم محصولات اونجا چه شکلی ان. مثلاً پنیر روغن میوه و… یعنی تو کفش بودم و حسابی لذت میبردم. هر چند که تو خریدهای قبلیتون دیده بودم ولی الان تمرکز لیزری گذاشتم روش و به قولی قورتش دادم که اگه یه وقتی رفتم آمریکا برام آشنا باشه. راستش اون لحظه ای که خودمو اونجا حس کردم یه لحظه احساس غریبگی بهم دست داد و یه کم ترسیدم ولی زود خودمو جمع کردم و خو گرفتم با اون محیط و گفتم اگر استاد و مریم جان تونستن پس منم میتونم. خدایا شکرت که کنترل ذهنمو دستم گرفتم و دارم این مسیر زیبا رو به همراه استاد عزیزم ادامه میدم و هر روز داره اتفاقات جالبی برام میوفته. من به لطف آموزه های شما و این سریالهای بی نظیر اینقد ذره ذره تغییر کردم که بعضی موقع ها خودمم جا میخورم. من فوق العاده آدم تمیز و مرتبی شدم دقیقا مثل مریم جان. یا یه چیزی از درونم فریاد میزنه که شغل کارمندی رو رها کن و مثل استاد عباس منش راه خودت انتخاب کن، راهی که به بهشت ختم میشه و هیچوقت این صدا رو من به این شدت نشنیده بودم و از خدا میخوام که هدایتم کنه به آنچه که لایقش هستم.
استاد عزیزم و مریم زیبایی به راستی که این سریال زندگی منو تو همه جنبه ها داره تغییر میده و هر ثانیه ش درسها برا من داره و میدونم که خیلی جای کار دارم ولی از شما یاد گرفتم که با عشق ادامه بدم و از مسیر لذت ببرم تا به خواسته هام برسم.
عاشقتونم
و در پایان دعایی که من عاشقشم:امیدوارم هر کجا که هستید شاد باشید سالم باشید ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
خدانگهدار