سریال زندگی در بهشت | قسمت 20 - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

به نام خالق زیبایی ها.

سلام به استاد عزیزم وبه مریم جان که هر روز بیشتر عاشقش می شم.

خدایا شکرت امروز هم به بهشت اومدم البته با تاخیر ولی هر طور شده هر روز به بهشت سر می زنم به امید دیدن زیبایی ها وبهتر شدن فرکانسم وبالا رفتن مدارم خدایا شکرت.

امروز هم بهشتمون مثل همیشه زیباست یه دریاچه آروم یه اسمان آبی ودرختهای سبز وزیبا وچمنها که من رو دیوانه می کنند دلم می خواد سرم رو بالا بگیرم دستام رو باز کنم مثل بچگیها توی این چمنها بدوم ووقتی خوب خسته شدم خودم رو بندازم روی چمنها واونقدر خیره بشم به آسمان ودرختهای سر به فلک کشیده تا خوابم ببره.

امروز خیلی چیزها از استاد ومریم جان یاد گرفتم در مورد آتیش زدن چوبها وبرگها اینکه خوراک زمین می شه اینکه جنگلها به خودی خود می سوزن تا دوباره جون بگیرن داشتم فکر می کردم من هم باید بسوزونم همه اون باورها وافکار غلطم رو همه اون افکاری که آزارم می ده خواب رو ازم می گیره اون حسادتها چشم وهم چشمی ها اون قهر وغضب ها و….تا افکار جدید رشد کنه تا اون حشرات افکاری که داره مغزم رو می خوره بسوزه یه آرامش یه حس خوب سبز بشه وزندگیم زیبا بشه.

اما بعد از دیدن ویدیو رفتم وکامنت برگزیده رو خوندم واقعا تحسینتون می کنم یزدان عزیز چه نکات قشنگی گفتید از تشبیه دریاچه وعکس پرادایس در اون به دنیا که فرکانسهای ما رو می گیره وعین همون تحویلمون می ده مثل آب دریاچه اگه زیبایی اطرافش باشه زیبایی واگه چوب خشک ودرخت هرز باشه همون هست .

ویه نکته دیگه در مورد خانم شایسته گفتید واینکه دور کردن خودشون رو از حس قربانی شدن چه جالب من اصلا به این نکته توجه نکردم بیشتر لحن استاد رو دوست داشتم به خانم شایسته گفتن نه قربونت بشم الان خطرناکه نزدیک شدن اونا رو جای دیگه می سوزونیم من حس نکردم خانم شایسته ناراحت بشن اتفاقا لحن استاد رو دوست داشتم چون وقتی یه جایی اشتباهی می کنم که خطرناکه ممکنه شوهرم عصبانی بشه ومثلا می گه مگه می خوای بسوزونی خودتو ولی استاد با آرامش دور کردن مریم جان رو.

ولی از نوشته شما این نکته رو یاد گرفتم چون محصول نخریدم اولین بار بود مساله قربانی نشون دادن خودمون رو شنیدم ولی وقتی فکر کردم دیدم خیلی جاها قبلا سعی می کردم این کار رو انجام بدم مثلا مریضی رو بیشتر نشون بدم آه وناله کنم برای جلب توجه ولی الان دیگه این کار رو نمی کنم وحتی وقتی سرما هم بخورم مادرم زنگ بزنه می گه انگار سرما خوردی می گم نه خوبم یه کم صدام گرفته درست می شه حالم خوبه خوبه.

واین باعث می شه اتفاقات بد رو جذب نکنیم.

یزدان عزیز تحسینتون می کنم برای این کامنت وازتون متشکرم.

استاد ومریم عزیز از شما هم بی نهایت سپاسگذارم.

خدایا شکرت هر لحظه هدایتم می کنی .

خدایا آنچه در زندگی من هست از هدایت وحمایت توست.

خدایا شکرت که تو رو دارم و وقتی با تو حرف می زنم به آرامش می رسم.

در پناه خدا