سریال زندگی در بهشت | قسمت 21 - صفحه 14

سلام به همگی از 21 امین روز زندگی در این بهشت

خدایا شکرت که باز هم چشم هام اینهمه زیبایی رو میبینه و میتونه تحسین کنه

این توانایی تحسین کردن چیزی بود که من قبلا نداشتم، و واقعا در طی مسیر بهش رسیدم

استاد یه مطلب جالب که من خیلی یهویی به ذهنم اومد این بود که من همیشه از بچگی یه ترس داشتم

ترسی که یک نفر پشت سرمه و حالا بزرگترم شده بودم باهام بود و اصلا عجیب غریب بود اتفاقات که نمیگم که حرف از نازیبایی ها نباشه

ولی از روزی که من دارم هر روز یک قسمت سریال زندگی در بهشت نگاه میکنم، یک قسمت سفر به دور امریکا و فایل های محصولات یا دانلودی رو تمرکزی دارم گوش میدم

دیشب ساعت 10 شب داشتم از پیاده روی برمیگشتم خونه، از کوچه پایینی که داشتم میومدم یه موتوری از پشت سرم اومد و من با خیال راحت به راه رفتنم ادامه دادم و اتفاقا داشتم به اسمون و ماه نگاه میکردم و کیف میکردم

فرداش، ینی امروز یهو اون صحنه برام تکرار شد و من بققدری سپاسگزاری کردم از خدا که حد نداره

اخه استاد من قبلا صدای موتور میشنیدم در حدی بود که کل تنم میلرزید و ذهنم منو میبرد به جایی که اره الان بهت حمله میشه و … تازه که من هیچوقت 10 شب جرات نداشتم بیرون راه برم

یا حتی امشب یکم هوا سرد بود مسیری که من میرم پیاده روی خییلی خیییلی خلوت بود و تاریک، من نمیترسیدم که هیچ داشتم لذت میبردم از سکوت و تاریکی و خلوتی

و واقعا استاد اینا همش نتیجه ی دادن ورودی های مثبت به ذهنه

دیدن مستند زندگی شما تو فایل های مختلفه

نتیجه ی تحسین کردن مریم جانه که چققدر شجاعت داره که پردایس تنها میمونه

شاید بچه ها بگن بابا اینکه چیزی نیست

ولی برای منی که 30 سال با این ترس زندگی کردم الان روزها میگذره و خبری از ترس نیست و من دارم پله پله به ارامش نزدیکتر میشم نتیجه ی واقعااااا بزرگیه

اصلا بهش فک میکنم، سبک میشم

اخه خیلی از کارارو بخاطر همین ترس انجام نمیدادم

و شاید براتون جالب باشه که من خودم روانشناسم و همه ی درس های روانشناسی رو خوندم و راه درمان ترس هارو یاد دارم

ولی همش تاحدودی اثر بخش بوده

اما از زمانیکه تعهد دادم ورودی بدی به ذهنم ندم

اها یادم اومد ، اون فایل جدیدی که گذاشتین در مورد این صحبت کردین که ویدیو های طنز که یهو مثلا وزنه در میره میفته رو پای ورزشکاره همه میخندن، به ظاهر خنده داره ولی داره تاثیرشو رو ذهن ما میزاره

من بششدت به اون مدل ویدیو علاقه داشتم و نگاه میکردمو میخندیدم مثلا

ولی از روزی که اون فایلو شما گذاشتین منی که شاید روزی حداقل 5 تا ازون مدل ویدیو ها میدیدم از همون روز به صفر رسوندم و تو همین تایم کم + چند وقتی که ذهنم رو ایزوله کردم

باعث شد ترس من ریشه ای درمان بشه

وچقققدر سبک بالم الان

انگار یه وزنه 300 کیلویی از رو شونه هام برداشته شده

و چققدر خداروشاکرم که متوجه این نتیجه شدم،

چون بقول شما نتایج ارام ارامه و ما یادمون میره

و من سپاسگزار خدا هستم که این موفقیت من رو به یادم اورد

دلم میخواد تا اخر دنیا فقط بخاطر همین یه نتیجه صحبت کنم و سپاسگزاری کنم

انققدر که حس منو بهتر کرده

خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

و من این کامنتو به این خاطر اینجا نوشتم که بگم بچه ها مسیر توجه به زیبایی هارو ادامه بدین

جواب میدهد

اولش فکر میکنیم جواب نمیده چون نتایج بقول استاد ارام ارام تغییر میکنه

اول تغییر های شخصیتی به وجود میاد و کم کم نمود بیرونی پیدا میکنه

الان در مورد همین ترس من ، واقعا تا زمانیکه این با من بود نمیشد خیلی از کارارو انجام بدم (نمیدونم چجوری بگم که متوجه منظورم بشید)

مثل خیلی از نعمت ها که انننقدر بهمون نزدیکه برامون طبیعیه ، مثلا شاید ما هیچوقت بخاطر انگشتامون از خدا سپاسگزاری نکنیم ولی کافیه انگشتمون زخمی بشه و قرار باشه یه مدت باند پیچی بشه ، کلی تو اذیتیم ، با صفحه لمس گوشی نمیشه کار کرد، راحت نمیتونی دستتو ببری زیر شیر اب و ….

در مورد روان هم همینه

شما وقتی به زیبایی ها توجه میکنی استرس ها و اضطراب ها و ترس ها کم کم کمرنگ میشن

بابا همه ی این احساسات نتیجه ی ذهنه دیگه

کدوم نوزادی رو دیدین که استرس داشته باشه ؟ یا اضطراب یا حتی ترس داشته باشه؟

کم کم با توجه به ورودی که به ذهنش داده میشه که عموما منفیه ذهنش برناه ریزی میشی و اینهارو به وجود میاره.

و البته که استرس و اضطراب و ترس هم در جای خودش باید باشه و کمک کنندست

ولی وقتی ورودی ها دیگه انننقدر مسموم و داغونه که اینارو بیش از اندازه بالا میبره واقعا فلج کننده میشه.

همه ی اینارو گفتم که به این نکته برسم که اولا از خدا سپاسگزاری کنم بابت هر نعمتی که من الان بهش اگاهی دارم و هر نعمتی که اگاهی ندارم، خدایا شکرت

وبرای چندمین بار بگم این مسیر توجه به زیبایی ها رو ادامه بدین

استاد من عاشقتونم

عاشق آگاهی هایی که از قلبتون به زبانتون جاری میشه

عاشق صداقت در کلام و رفتارتونم

عاشق شجاعت خودتون و عزیزدلتون که عزیزدل ما هم هست

مراقب خودتون باشید من در قسمت 22 دوباره برمیگردم.

فعلا خدانگهدارتون