سریال زندگی در بهشت | قسمت 215 - صفحه 2

181 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیدمصطفی میردهقان گفته:
    مدت عضویت: 1898 روز

    سلام

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خدایاشکربه خاطراین همه زیبایی ومسیری که داخلش هستم ودارم زندگی جدیدی روتجربه میکنم

    خدایاشکرت به خاطراین میزغذاکه این خواسته درمن شکل گرفت که فرداصبح یه همچین صبحانه روداشته باشم ودرسی که یادگرفتم ازمریم خانوم وسریع طریقه درست کردن فسنجون روازهمسرم پرسیدم که گفت گردو رو طفت میداده که بهش گفتم این دفعه این کاررو انجام نده🙌

    این روزهامن به چندفایلی هدایت شدم که درموردکنترل ذهن ودیدن اتفاقات اززاویه که به من احساس بهتری بده

    تصویرپشت سراستاد منویادچندفایل انداخت که کلی برام درس داشت وبرام یادآوری شداون درسها

    بوقلموی عزیزم (جو)چقدرکه من دوسش داشتم روحش شادویادش گرامی😉

    چقدرعالی استادعمل میکنیدشماونشون میدیدکنترل ذهن رو که میون 2روزاین موارداتفاق افتاده وشماباخودت درصلح هستی

    وخداراشکربه خاطراین فراوانی

    من خودم رومیگم که هنوزخیلی جاداره روخودم کارکنم ولی خداراشکرخیلی بهترشدم

    قبلا اگه یه اتفاقی می افتادتاسالها خودم روسرزنش میکردم اون مسئله رونقش قبرمیکردم تاخودم رومقصرکنم ولی خداراشکردرسهایی که استادمن ازشما گرفتم این مسئله روتاحدودی حل کرده من سالها ازخیلی هااین سوال رومیپرسیدم چرا یه اتفاق توزندگی من تکرارمیشه وهیچ کی نتونست این جواب روبده که شماجواب دادی ومن ازطریق شماجواب سوالم روگرفتم سپاسگزارم

    چقدرفراوانی وثروت خوبه که وقتی درون ازبین رفت شماسریع اقدام به خریدکردیدونتونست جای خالی اون باعث بشه که اگه خواستیدتصویربگیرید بگید ای بابا اگه درن داشتیم فلان میکردیم ال میکردیم بل میکردیم

    منویادیه موردی انداخت که رفته بودیم مسافرت وموقع جمع کردم وسایل اون وسیله ای روکه خیلی توسفرکاریش داشتیم توپارک جاگذاشتیم ووقتی برگشتیم دیدیم نیست وخداراشکر به جای سرزنش کردن خودمون سریع خریدیم وبه مسیرمون ادامه دادیم

    سپاسگزارم ازدرسهایی که بهم میدید انشاالله بزودی این اتفاق میوفته ومن درکلاو بالحجه شیرین یزدی باهاتون صحبت میکنم😃😀

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    امین طاهری گفته:
    مدت عضویت: 3508 روز

    با سلام . از فایل زیبای شما خیلی لذت بردم . سپاسگزارم . پیشنهاد می کنم یه سگ نگهبان خوب بخرید هم شما از خدمات بیشمارش لذت خواهید برد هم هیچ حیوان وحشی نزدیک نمیشه . قول می دم پشیمان نخواهید شد . با اینکه هرگز خودم سگ نداشتم ولی از خدمات و وفا و فهم و درک سگ ها متعجب خواهید شد فکر می کنم بسیار لازم و ضروری است این موجود مهربان را داشته باشید . خودش جمعشون کنه مواظبه و بدون حضور شما از تمام آنچه در مالکیت شماست حفاظت خواهد کرد . بعدا خواهید گفت که چرا تا به امروز از این آفریده خداوند متعال استفاده نکرده بودید .

    با آرزوی شادی و سلامتی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    Ati گفته:
    مدت عضویت: 1648 روز

    استاد عزیزم و مریم جون سلام

    خدارو شکر میکنم برای دیدن این تصویر زیبا در بک گراند شما با اون آسمون آبی و نسیمی که وزیده میشد طوری که من احساس خوبش رو حس میکردم..

    استاد چه به موقع درس هایی رو تو این فایل گفتین که من تو شرایط حال حاضرم نیاز بود که از شما بشنوم ..

    تو ابندای فایل گفتید :

    “”یکی از اون چیز هایی که ممکنه تو زندگی برامون اتفاق بیفته اینه که ما چیزی رو از دست بدیم و بریم توی غم از دست دادنش،بجای اینکه سپاسگزار اون داشته هامون باشیم “

    من این جمله رو بار ها و بارها با مثال هایی که تو دوره ها میزدین و نمونه های عملی تو سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا از شما شنیدم و دیدم که شما با تمام وجود بهش عمل میکنید ،وقتی ماجرای درون رو توضیح میدادین واقعا برای من آموزنده بود که داشتین با ذوق خاصی از اینکه مهارت غواصی تون بهتر شده صحبت میکردین بجای اینکه غمگین باشین برای از دست دادن درون … تو اون لحظه استاپ کردم و یاد تک تک شرایطی که تو چند مدت اخیر تجربه کردم ، افتادم که هر کدومشون تجربه ای جدید بود برام اما من در اضطراب ،برای موقعیت از دست رفته بودم .. ممنونم برای درس های مهمی از قانون که هر بار به ما یادآوری میکنین..

    .

    نکته ی دیگه که بار ها باید تو موقعیت های مختلف به خودم یادآوری کنم و شما به زیبایی تو این فایل نشون دادید اینه که هر بار ناخواسته ای رو تجربه میکنم ناخودآگاه ذهنم میره به سمتی که آیا من فرکانس ناخواسته زیاد فرستادم؟؟ و دهنم میره سمت سرزنش .و باید هر بار این جمله ی شما رو به خودم یادآوری کنم که زندگی در جریانه و مهم واکنش ما به اتفاقاته و چه خوب شما در انتهای فایل گفتین :

    “”این زندگیه .. زندگی این نیست که هیچ اتفاق ناجالبی نیفته ، زندگی اینه که اتفاقات رخ میده ،ولی واکنش ما به اتفاقات نشون میده که در ادامه زندگیمون به چه سمتی خواهیم رفت .. به سمت اتفاقات مثبت تر یا ناراحت کننده تر ..””

    .

    این فایل برای من بی نهایت آموزنده بود از میمیک صورت شما گرفته حین توضیح دادن مسایلی که قطعا ناراحتتون کرده بود اما اثری از ناراحتی درش دیده نمی شد ،از اینکه گفتین درسته مرغ و خروسا رفتن ولی زمانی که بودن با تمام وجود ما لذت بردیم از بودنشون و ..از “سرزنش نکردن یا بهتره بگم خیلی سریع مچ ذهنو گرفتن که وارد سرزنش نشه” و لذت بردن از تجربه های جدید

    .

    در اخرم مبارک شما و ما باشه درون جدید ،ان شا الله کلی تصویر زیبا با این درون جدید ببینیم و لذت ببریم

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    میعاد انتظارالمهدی گفته:
    مدت عضویت: 1468 روز

    سلام استاد عزیز و خانوم شایسته دوست داشتنی و بر و بچهای بینظیر و قدرتمند سایت🌹🌹🌹

    الان که این فایل رو داشتم میدیدم گفتم باید اینو بگم که چقدر این طرز فکر بهم کمک کرد و منو تغییر داد 💖💖

    به جرأت میتونم بگم مهمترین تأثیر فایلهای استاد بر روی من همین بود که بتونم با مشکلات به ظاهر بد جوری کنار بیام که نه تنها اذیت بشم بلکه ازش درس بگیرمو بتونم سکویی ازش درست کنم برای پیشرفت ،

    قبل این که با شما استاد عزیز و این سایت آشنا بشم هر مشکلی یا تضادی پیش میومد برام یعنی دیگه انگار دنیا تموم شده و بدبختیای دنیا همشون واسادن تا منو ببینن بیان بچسبن به من😂😂 جوری خودمو سر زنش میکردمو غرغر میکردم که واسه یه مشکل کوچولو ۱ هفته بحث و درگیری روانی داشتم باور کنید زندگیمو با دستای خودم جهنم میکردم ،😑😑😑😑خدارو روزی ۱۰۰۰ بار شکر که از وقتی با شما آشنا شدم فقط تو این موضوع با چیزای دیگه کاری ندارم ،فقط تو این موضوع به جایی رسیدم که خیلی راحت میتونم بگذرم ازشون و درس بگیرم بدون اینکه حتی ۱ بار به زبون بیارمو بهش فکر کنم من با این قانونی که ازتون یاد گرفتم تونستم فوت پدرمو که از دنیا بیشتر دوسش داشتم مدیریت کنم و خدا میدونه اگه شما نبودین چی میشد با اون طرز ف داغونم ،چقدر آدم سبکتر میشه چقدر ادم اعتماد به نفسش بیشتر میشه حتی خونوادم هم این موضوع رو فهمیدن و بهم میگن خیلی تغییر کردی و اینو مدیون شما هستم استاد عزیز بخدا کیف میکنم وقتی دارم فایلهای شمارو نگاه میکنم خدایا شکرت💖💖💖

    استاد من هم ۱۰۰ تا مرغ و خروس دارم مرغ های منم یه بار شغال کشت ولی از وقتی یه سگ اوردم دیگه حتی دور و بر باغ هم پیداشون نمیشه میگن اینا وقتی بدونن جایی سگ هست پیداشون نمیشه گفتم بگم بهتون شاید کمکی بکنه ،

    در آخر بازم بینهایت ممنونم بخاطر همه چی هم از شما و خانوم شایسته و هم از بچهای بینظیر سایت که با کامنتاشون میشه یه دنیا باور خوب و درست ساخت در پناه حق💖💖💖💖💖💖💖🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    بهزاد نورانی گفته:
    مدت عضویت: 1915 روز

    به نام خدای یگانه.

    سلام همگی❤

    استاد من عاشق جوجه و مرغ و خروسم، کلا عاشق طبیعتم واقعا این یک هفته اخیر که گذشت تعطیلات رسمی زیادی وجود داشت، و من سعی کردم برم عشق و حال کنم، طبق گفته شما با امکانات کم و یخورده خوراکی اینا، جاهای مختلف تهران و اطرافش که دیدنی بود رفتمو،مثل چالوس روستای ارنگه و آبشار زیباش هفت چشمه، مثل لویزان و جنگلش، مثل برج میلاد و … و واقعا بیشتر متوجه شدم که من اصلا زندگی در طبیعت خیلی با روحیم سازگارتره،خیلی احساس بهتری در طبیعت دارم، خیلی واقعا فضای فرکانسیش مشخصه که واقعا فرق داره‌ با شهر،و منم این ارزو تو وجودم هی داره تکرار میشه که همچین جایی مثل پرادایس زیبا میخواستم برای زندگی، با اینچنین فضای فوق العاده ای، درختای سبز زیاد، بوی طبیعت، آب زیاد، مرغ و خروس های زیاد، آتیش بازی ، و…. مرسی ازتون برای اشتراک گذاری این فایل های زیبا🌷

    این نکته گذرا بودن زندگی هم دوباره یادآوری‌شد که بیشتر از داشته هام لذت ببرم، کلا نچسبم به چیزی، چیزی رو خیلی مهم نکنم تو ذهنم که اذیتم کنه، راضی تر زندگی کنم،شاد تر زندگی کنم،چون واقعا این زندگی و عمر داره میگذره و چه بخندی چه غصه بخوری میگذره، پس چه بهتر‌که بخندم،لذت ببرم از این‌صبح سردی که الان هست، از این تخت زیبایی که دارم و روش‌رفتم زیر دوتا پتو وخییییلی حال میده واقعا😂😂😬 واقعا خدارو سپاس

    فایل های شما که واقعا پر از هدایت و نکته مهم هست، و یک نکته واضح و خیلی مهمش هم این بود که همه اشتباه میکنن، ولی نباید خودمو تخریب کنم،نباید بزارم نجواهای ذهنم فرمون رو دست بگیرن و آگاهانه با باورهای درست و حرف زدن با خودم و ایجاد نگاه های بهتر به احساس بهتر برسم و در هر شرایطی و با هر اشتباهی عاشق اینی که هستم باشم (بی قید و شرط)و درس هاشو بگیرم

    واقعا مرسی برای این همه آگاهی و زیبایی که به اشتراک میذارید، واقعا درون بچه جدید مبارک هممون باشه❤😍😘🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    سلما مصدق گفته:
    مدت عضویت: 2777 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیزدل🌹💝🥰

    خدایا شکرت چقدر این قسمت مناسب حال و هوای این روزای من بوود.

    استاد و مریم جان واقعا شما رو تحسین میکنم که نسبت به اتفاقات ناجالب انقدر واکنش خوبی نشون میدین.

    قرار نیس هیچ اتفاق ناجالبی تو زندگی ما رخ نده ولی واکنش ما به اون اتفاقات بقیه زندگی ما رو رقم میزنه.

    من هم یک لحظه از شنیدن خبر خورده شدن مرغ و خرویا و بوقلمون زیبا ناراحت شدم ولی همون لحظه دیدم عه آره یه عالمه جوجه جدید به جمعمون اضافه شدن و اینکه گفتین این دنیا گذراست.

    استاد چقدر همین فایلهای زندگی ر بهشت درس داره واقعا مثل یک دوره آموزشیه ازتون سپاسگزارم.

    در هر اتفاق به ظاهر بدی خیری نهفته اس البته اگه اینو باور کنیم و توی اون لحظه حساس بتونیم احساسمون رو تا حد ممکن کنترل کنیم و خودمونو سرزنش نکنیم و به جای غصه خوردن به فکر راه حل باشیم.

    من یکی دو روز پیش حواسم نبود کیف پولم رو جلو در مغازه انداختم و اومدم داخل ولی همون لحظه احساس کردم یه نفر خم شد و یه چیزیو برداشت ولی هنوز تا اون لحظه نمیدونستم اون کیف خودم بوده که اون بنده خدا برداشت و رفت.

    وقتی اومدم بالا تازه دیدم کیفم نیس و یه لحظه خیلی پریشون شدم.

    یکم خودمو سرزنش کردم ذهنم رفت به سمت اینکه وای تمام کارت بانکی هام، کارت ملیم، گواهینامم و کارت دانشجوی و … توش بود و گرفتن دوباره اینا کلی دردسر داره و …

    اتفاقا من که هیچوقت تو کیفم پول نمیذاشتم و بیشتر با کارت خرید میکردم اونروز توی کیفم یه مبلغی رو گذاشتم که ببرم قرضم رو به یه نفر پرداخت کنم و یکم ناراحت شدم.

    ولی سریع سعی کردم از این حالت خارج شم و دنبال راه حل گشتم.

    یکم توی خیابون گشتم و از چند نفر پرسیدم

    و بعد دیدم همسایه مون دوربین مدار بسته داره و رفتم فیلمو ازش گرفتم البته بلد نبودم خودشم بلد نبود

    فیلم رو بهم بده. یکم جلوتر یه فروشگاه دوربین مدار بسته بود و من از صاحب مغازه خواهش کردم بهم کمک کنه و بنده خدا اومد و وقت گذاشت و کار منو انجام داد. خلاصه کلی پیگیری کردم تا بالاخره فیلمو از یکی دو تا همسایه های اطراف گزفتم.

    حتی به ۱۱۰ هم زنگ زدم اومد و گفت پس فردا بیا کلانتری.

    اما داداشم خیلی زرنگه همینکه فیلمو بهش نشون دادم با اینکه واضح نبود وولی طرف رو شناخت و سریع رفت دنبالش.

    بعد از یک ساعت داداشم با کیف پولم برگشت همه چیز سر جاش بود فقط پولو برداشته بود. من گفتم واقعا این یه معجزه اس فک کن تو این شهر کیف پولت گم شه و بعد از یک ساعت پیدا بشه و البته قبلا هم تجربه مشابه شو داشتم ولی خیلی واکنشم بد بود و خیلی دیرتر تونستم ذهنم رو آروم کنم.

    تو حین اینکه منتظر برگشتن داداشم بودم فقط با خودم میگفتم اگه من خلق میکنم پس پیدا شدن کیف پولم رو هم خلق میکنم با فرکانسهام.

    و خیلی سعی کردم حسمو خوب نگه دارم و امیدوار باشم.

    استاد خیلی سعی کردم وجوه مثبت این اتفاق رو برای خودم پیدا کنم.

    یکی اینکه فهمیدم این چند روز آخر من چقدر در مورد برادرم توی دفترم سپاسگزاری نوشتم و با خودم گفتم ببین این سپاسگزاریا باعث شد داداشم اینجا به درد من بخوره و من خیلی ازش تشکر کردم و احساسم به برادرم بهتر شد.

    دوم اینکه فهمیدم و واضح شد برام که من یک حواس جمع تر میخوام البته اونروز من با مادرم یک چلنجی داشتم بخاطر همین یکم به هم ریخته بودم ولی خب همینم باز نشون میده که من یک اعصاب قوی تر میخوام صبر و حوصله بیشتر و اخلاق بهتر.

    خدایا منو به سمتش هدایت کن.

    و متوجه شدم که انگار یه جورایی اون پول توی کیفم روزی اون بنده خدا بوده و ازش گذشتم. اگه پس داد که میدم به داداشم اگر هم نداد اشکالی نداره و حتی تو دلم اون آدم رو بخشیدمش.

    و فهمیدم که من هنوز خیلی اول راهم و باید خیلی رو خودم جدی تر کار کنم تا باز هم تو این جور موقعیتها عااالی عمل کنم.

    تمام داستان اینه که بتونم تو این جور لحظات واککنش بهتری نشون بدم. البته در کل خوب عمل کردم و پیگیریم باعث شد که فیلم دوربین رو گیر بیارم و اگر تو اون لحظه ذهنمو کنترل نمیکردم و این اقدام هوشمندانه رو نمیکردم کیفم پیدا نمیشد.

    حالا که کیفم پیدا شد ولی نمیدونم اگه پیدا نمیشد باز هم میتونستم مثل استاد بگم حتما یک خیری توش نهفته اس؟؟؟

    فقط اینو میدونم که درسته بهتر از قبلم شدم ولی هنوز خیلللللییییی جای کار دارم.

    خلاصه هزار بار با خودم تکرار میکنم به قول استاد زندگی این نیس که هیچ اتفاق ظاهرا ناجالبی رخ نده ولی واکنش من به اتفاقات زندگی من رو رقم میزنه.

    خدایا شکرت به خاطر این قسمت از سریال زندگی بخش بینهایت ازتون سپاسگزارم که مستند زندگی تون رو به اشتراک میذارین این فایلها بینهایت ارزشمنده و من عاشقتونم و خدارو شکر میکنم که با شما هم مدار شدم و خداوند این فایلهای ارزشمند رو

    به من هدیه داده. بینهایت سپاسگزارم.

    ❤🧡💛💚💙💜🤎

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    ملورین گفته:
    مدت عضویت: 1824 روز

    ཧᜰ꙰ꦿ➢یا رب به خدایی خداییست

    که از عشق به غایتی رسانم

    وانگه به کمال پادشاهیست

    کاو ماند اگرچه من نمانم༒

    سلام به شما استادان بزرگوارم و دوستان خوب و هوشمندم در سایت الهی عباس منش

    استاد عزیزم اول خدا قوت بهتون میگم با اون همه تلاش و پشتکاری که برای پیدا کردن دِرون داشتید با وجود اینکه از همون ابتدا میتونستید سفارش بدین و دوباره حتی بهترشو تهیه کنید اما تمام تلاش خودتون رو کردید و تازه چقدر هم خوشحال هستید از گم شدن دِرون و و همینطور خراب شدن دِرون های قبلی کلی به تجربیاتتون برای استفاده از دِرون و کلی به تجربیات غواصی خودتون اضافه کردید،استاد عزیزم چی بگم از باورهای قشنگی که حتی به بدترین مسائلی که براتون اتفاق میوفته و زاویه دیدی که دارید که مستلزم کلی تمرین و پشتکار و سالیان سال کنترل ذهن هست،از دست دادن بوقلمون زیبای شما برای من تلنگری بود که قدر عزیزان و اطرافیان خودم رو بیشتر بدونم(البته همیشه همینطور بودم) و از وجودشون بیشترلذت ببرم تا هیچوقت حسرت نخورم که ایکاش میبودن و من بیشتر به اونها عشق میورزیدم باعث شد که الان هر کاری که میتونم با جون و دلم براشون انجام بدم و همیشه با عشق بهشون بگم که چقدر دوستشون دارم.

    گم شدن دِرون باعث شد که از شما بازهم یاد بگیرم اصلا ناراحت نباشم و بازهم در این شرایط فقط روی داشته هام تمرکز کنم که البته کنترل ذهن در چنین شرایطی اصلا کار راحتی نیست اما اگر مداومت و پشتکار باشه باورهای درست ملکه ذهنمون میشه میتونیم در شرایط سخت زاویه دیدمون رو عوض کنیم و یک باور درست برای اون بسازیم.

    خدایا شکرت که وقتی ازت طلب راهنما کردم استاد عباس منش عزیزم رو وارد مسیر زندگیم کردی و هرروز هدایت میشم به جواب سوال های ذهنم.

    خدا رو شکر که دوباره یک دِرون جدید البته همون مدل قبلی سفارش دادین مبارکتون باشه و به خوبی و خوشی ازش استفاده کنید و تصاویر زیبا به ما هدیه بدین وخیلی حیف شد که تصاویر درخت های پرتقال و اون قبرستان زیبا رو نتونستیم ببینم اما قطعا قراره تصاویرزیباتری ببینیم و مصلحت خداوند بوده، خدا رو شکر که این همه آزادی مالی و ثروت دارین که به راحتی سفارش میدین و تحویل میگیرین و آنباکسینگ میکنید و مارو ذوق زده میکنید،نمیدونید از وقتی که با عشق به آنباکسینگ های شما نگاه میکنم و با تمام وجودم بهتون مبارک باشه میگم چقدر خودم هم بیشتر از قبل خرید میکنم و آنباکسینگ میکنم و شکرگزار خداوند هستم.

    خدایا شکرت که امروز هم این همه درس از استاد عزیزم یاد گرفتم و تمام تلاشم رو میکنم برای عملی کردن این آموخته ها در تمام مسائل زندگیم و شاهد نتایجشون هم هستم.

    به امید هدایت روز افزون و سعادت دنیا و آخرت برای تمام کسانی که با عشق میخوان زندگیشون تغییر کنه🙏🙏🙏

    دوستون دارم،در پناه حق باشید🤗😊😚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سعید صفری گفته:
    مدت عضویت: 2140 روز

    به نام خدای مهربان ♥️🌹

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیز ♥️♥️

    خدایا هزاران مرتبه شکر میکنم که هدایتم کردی به دیدن این فایل زیبا و پر از درس و نکته،واقعا عکس اول فایل واقعا چقدر زیبا ی عکس فوق‌العاده از زیبایی آسمان با اون ابرها و منظره پارادایس ادغام رنگ ها واقعا مث همیشه زیبا،،قبل از اینکه در مورد این قسمت دیدگاه مو بنویسم میخام ی پلی بک به قسمت قبل بزنم فایلی پر از فراوانی نعمت و ایده های خلاقانه،پر از زیبایی ی حس حالی از دیدن عشق و علاقه روزافزون شما دو عزیز،،چقدر ذوق و هیجانات استاد رو دوسدارم چقدر لذت بخشه با عشق کار کردن خانم شایسته،،چقدر الگوی خوبیه آزادی مالی استاد،واقعا با دیدن این فایل ها چقدر چقدر همه چی به دل میشینه، اینم بنظرم دلیلش اینه همه چی خودشه بدون نقاب و ماسک گذاری،،چقدر استاد خودش در زندگیش به اموزه ها و حرفای خودش داره عمل میکنه،،الحق والانصاف باید گفت یک زندگی با ایمان و توکل وجسارت و توحید عملی واقعی واقعی،،

    یکم از حسو حال خودم تو قسمت قبل بگم استاد،ازونجایی که من به پرندگان و حیوونا علاقه خاصی دارم بخصوص از ارتباط های خاصی که بین پرنده ها و انسان بوجود میاد و در کنار انسان میمونن و انسان میتونه نازشون کنه مث ارتباط شما با جول،یعنی حسو حالم فوق‌العاده میشد وقتی شمارو اون موقع ها میدیدم 😊 چون خودمم ازین اخلاق ها دارم واقعا یکی از منبع های انرژی گرفتنم هستن 🤩

    وقتی تو قسمت قبل موقعیکه اومدین پارادایس و رفتین سراغ جوجه ها خدای منننننننن من چقدددددر ذوق کردم از دیدنشون وای از بزرگ شدنشون از بپر بپر کردنشون از خوشحالیشون چقدر من داشتم لذت می‌بردم اینکه اینا بعد چند روز داشتن آزاد میشدن و از ذوق ازادیشون اینجور اینور اونور میپریدن 😃😊راستش یکمم ناراحت شده بودم از تموم شدن آب و غذاشون و یک لحظه گفتم حیوونا تو این چند روز از تشنگی و گشنگی چی کشیدن 😔ولی خب خدارو شکر همشون سالم و سرحالن خدا خودش حفظشون کرد 😀 بعدش که رفتین سراغ عملیات پیدا کردن درون بچه،بخودم گفتم خدایا چرا استاد نرفت سراغ مرغ خروسا اخه من دلم خیلییییی تنگ شده بود برا بقلموناتون واقعا بامزه ن و من از دیدنشون لذت میبردم از حرکتاشون و اون ارتباط شون با شما،،از دیدن همه حیووناتون لذت میبرم ولی این دوتا بیشتر 😉بعد یک لحظه که جیل اومد کنار شما موقع رفتن تو دریاچه گفتم ع ع این دختر اینجاست ای جانم 🤩ولی تعجب کردم چرا خانم شایسته دوربین نبرد روش تا یکم بیشتر ببینیمشون😑بعد که تخم مرغ هارو نشون میدادین و سپاسگزار خداوند بودین،من ی حسی بهم میگفت نمیدونم چرا ته ته صحبت های استاد یک ناراحتی وجود داره انگار اون هیجان و ذوق قبلیه نیست خانم شایسته داره از مامان هلالی میگه ولی من …نمیدونم اسمشو چی بذارم ولی اون ذوق و هیجان و شادی عمیق قلبی قبل دریافت نمیکنم ازین دو عزیز، اینم بگم فقط موقعی که دارین از تخم مرغ ها فیلم میگیرین و خانم شایسته به جیل توجه قبل نکرد تو تصاویر شون این حس بهم دست داده بود،،

    و( یک حس ترس و ناخوشایند ) موقعی که رفتین تو دریاچه و میگفتین که پام به کف رسید و کف پر گل ولای نرم و علف اینجور چیزاست😖

    حالا امروز تو این قسمت استاد تو یک فضای سرسبز و فوق العاده توضیحاتی از اتفاقات این چند روز گفتن،نکات منفی :از دست دادن چندتا مرغ و بقلمون دوست‌داشتنی و درون،داشتن یک ترس و حس ناخوشایند از راه رفتن در کف دریاچه

    نکات مثبت:سالم بودن جوجه های تازه که ماشاالله چقدم بزرگ شدن 🤩گمشدن درون باعث شد که به ایده هایی که به ذهنتون رسید عمل کنید،گره های جدید یاد بگیرین،قواصی رو بهتر انجام بدین و مهمتر از همه پا رو ترساتون بذارین و توی دریاچه ساعت ها ساعت قدم بزنین اون ترس اولیه و حس ناخوشایند رو ازبین ببرین،،

    آره حسم تو قسمت قبلی درست بود ولی نکته و چیزی که امروز متوجه شدم اینه که پس اون لحظه استاد و خانم شایسته عزیز داشتن تمام سعیشونو میکردن ذهنشونو کنترل کنن و به چیزهای مثبت فکر کنن و احساس حالشونو خوب نگه دارن،احساس خوب مساوی اتفاقات خوب باید به این قانون ایمان بیاریم،

    آره واقعا استاد عزیز زندگی همینه ما نمیتونیم انتظار داشته باشیم چیزی رو از دست ندیم،،پس بهتر یاد بگیریم تا داریمشون قدر بدونیم و لذت ببریم از داشنشون،،تا حسرت از دست دادنشون و چراها و ای کاش های بعدش رو نخوریم،خودم اینروزا این تجربه از دست دادن عزیزان رو داشتم ولی به لطف خدا و آموزه های شما استاد عزیز سعیمو کردم نکه صدرصد موفق بودم ولی خیلی خوشحالم حداقل سعیموکردم و خیلی خیلی نسبت گذشته خودم موفق تر بودم توجهمو رو عزیزان که هستن بذارم و قدرشون رو بهتر بدونم و سپاسگزار خدای خودم باشم، یاد بگیریم وقتی چیزی رو از دست دادیم تمام تمرکزمون رو بذاریم رو داشته هامون و حالمون رو خوب نگهداریم،میدونم استاد عزیز این نکات و حرف ها گفتنش خیلی زیبا و راحته ولی پایبند بودن بهش وعمل کردن بهش یک عزم خیلی قوی میخاد ولی ما باید یاد بگیریم و بخودمون تعهد بدیم که عملیش کنیم چون اصلا قانون همینه احساس خوب=اتفاقات خوب

    در آخر هم درون جدید مبارک هممون باشه انشاالله از تصاویر زیبا و فوق العاده ش لذت خواهیم برد،،

    بازم از شما دو عزیز سپاسگزارم بابت این همه زحمت و تلاش عاشقانه تون که این تصاویر و فایل های فوق‌العاده زیبا و پر از درس رو با مابه اشتراک میذارید

    خدارو صدهزار مرتبه شکر میکنم 🙏🙏♥️♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    مریم قنبری گفته:
    مدت عضویت: 3134 روز

    ظهر زیباتون بخیر استاد جان

    خیلی ناراحت شدم از اینکه بوقلمون رو از دست دادیم خیلی بامزه بود امیدوارم بقیه بچه های مرزعه رو هواشونو داشته باشین.استاد من از کلیپ قبلی تا حالا فکرم مشغول درون بود ولی حالا که یکی دیگه خریدید ذوق کردم بازم از اون تصاویر هوایی بازم برامون میگیرید. استاد اون درون ما ما اعضای زندگی در بهشتا:((( توروخدا مواظبش باشین.

    استاد در مورد این جریان تجربه ای که من دارم اینه که حدود یه ماه پیش مامانم زمین خورد و کتفش شکست مامان من چند سال پیش هم مهره های کمرش شکست و چند ماه درگیر بودیم و باز قبل کرونا هم پدربزرگم که با ما زندگی میکنه زمین خورد خلاصه بگم هر چند وقت یه بار یه اتفاق داشتیم وقتی مامانم یه ماه پیش خورد زمین اولش خیلی عصبانی و ناامید شدم که چرا خدا یه روز خوش توی زندگی به من نمیبینه و شبا گریه میکردم. همه کارای خونه رو دوش من بود و پرستاری از مامان و نگه داری پدربزرگم هیچ کسی هم کمکم نمیکرد. ولی به مرور زمان رو افکارم کار کردم و دیدم اول از همه این اتفاق اعتماد بنفس منو بیشتر کرد چون یادگرفتم خونه رو مدیریت کنم کارا خونه خرید پختن غذا و همچنین درس عبرتی شد واسه من که خودم بیشتر به سلامتیم اهمیت بدم. استاد انسان در طول زندگی ممکنه مریضی های موقت بگیره و یه چیز طبیعیه ولیییییی اگه مریضی هایی مثل چاقی دیابت فشار خون داشته باشی اون مریضی رو سخت تر میکنه یاد گرفتم به سلامتی که یک داراییه کار کنم تا اگه در اینده مریض شدم کمتر سخت بشه برام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    سارا گفته:
    مدت عضویت: 1928 روز

    سلام استاد جانم مریم عزیز و دوستان همراه

    این قسمت بی نظیر بود سلیقه تون برای انتخاب پشت صحنه تون موقع ضبط این ویدیو عالی بود .منظره پشت شما منو غرق رویا کرد .

    با اینکه تو مدت کوتاه دوتا اتفاق به ظاهر ناجور براتون افتاد اینکه درون از بین رفت و جو و لپی و… رو از دست دادین ولی خیلی قشنگ احساس تون رو خوب نگه داشتین و به نعمت هایی که هنوزم دارین توجه کردین . شما واقعا حرفهایتان رو زندگی میکنید و شعار نمیدین . چقدر شما دونفر کنار هم جذاب و دوست داشتنی هستین چقدر هم فرکانس هم مدار ، اینهمه تفاهم و همفکری شما منو به وجد آورده و من هم برای خودم چنین حسی رو آرزو کردم یه همدم یه رفیق یه همراه یه عشق پایه و همفرکانس .

    شادیهاتون مستدام

    سپاسگزارم برای این ویدیو زیبا و درسهایی که ازش یاد گرفتم

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: