https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/05/abasmanesh-16.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-05-14 10:20:532024-12-30 08:37:08سریال زندگی در بهشت | قسمت 22
222نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد عزیز یک چیزی توی دلم است که می خواهم با شما در میان بگذارم و آن اینست که با تغییر فقط تعداد کمی از باور هایم در خصوص جهان هستی آدم شاکری شده ام از طرفی در حوزه مالی ثروتم از طریق بازار بورس از 2 میلیارد گذشته است آنهم بکمک دو مشاور مجازی صادق که خداوند سر راهم قرار داده است البته این عرایضم حاشیه بود اصل مطلب اینست که عرض کنم بنده شما را خیلی دوست دارم و بعضی وقتها دچار تخیل می شوم که اگر آمریکا آمدم (گرین کارت ثبت نام کردم ولی فعلا خبری یا پاسخی دریافت نکرده ام)و بعدش بدیدنتان آمدم آیا مرا تحویل خواهید گرفت؟آیا آن احساسی که بشما دارم شما هم بمن خواهید داشت؟ آیا راه و رسم زندگی در آمریکا را می توانم از طریق اطلاع رسانی شما بصورت میانبر یاد بگیرم و آیا می شود بشوید دوست و راهنمای من؟شایدم با من سرد برخورد کنید نمی دانم ولی بعضی وقتها دلتنگ خود خود شما می شوم و خیلی دلم می خواهد ساعتها کنار آتش و نزدیک دریاچه منزلتان با شما بنشینم و سوال کنم راهنمایی بگیرم یا مشورت کنم و شاید تبدیل به موحد بشوم . واقعا دوستتان دارم آقای عباسمنش و امید وارم به مهربانی و خنده رویی جلوی دور بینتان باشید و با دوستدارانتان مهربانتر.هر چه گفتم اندرونم بود که با کلمات روانه قلبتان کردم امیدوارم به قلبتان برسد.متشکرم جبارپور
مرسی ازتون استاد،مریمم مرسی،چه قدر با احترام هم دیگه رو صدا میزنین،وقتی میگین ایشون یا خانم آقا،این احترام رو خیلی دوست دارم
شجاعت تون رو تحسین میکنم برای اجرای ایده هاتون،خوب بنظرم یکم ترسناک میومد که زمین رو آتیش بزنین تا برگ ها بسوزند و پاک بشه،خیلی ایده قشنگ و حرف نداری هست،این شجاعت رو در عمل نشون میده
این ایمان حقیقه که این نتیجه ها رو میاره،این نوع نگاه رو میاره و با عمل کردن بهش،نتیجه رو
مرسی ازتون،از غذا درست کردن تا جمع کردن تا همه چی رو ظبط میکنین تا آخر روز
من هم خانواده دارم،خانواده ای که به هم احترام میزاره،از نتایجشون میگن،
در یک کلام درست زندگی میکنن،این همین شیوه درست زندگی کردنه،به نحو قرآن زندگی کردنه،هدف دارین،در مورد کارهاتون صحبت میکنین،از نتایج میگین،وقتی دوربین میره دست استاد اصلا جو عوض میشه و خیلی باحال میشه،خداروشکر
من نتها نیستم،دارم با یک خانواده پر جمعیت موفقیت هامون رو جشن میگیریم،از دیدگاه های درست و خدا پسندانه صحبت میکین،به یک دیگه در درست تر زیستن کمک میکنیم.
مرسی ازتون،من هر بار با دیدن،ذهنم رو برنامه ریزی میکنم تا این طور عمل کنم،این طور رفتار کنم،این طور ببینم و ایمانم رو در عمل بیارم،این طور خدا از مغزی که بهم داده ازش استفاده کنم
مرسی ازتون،واقعا حس خیلی خوبی میگیرم
من دارم با خانواده ام که پرجمعیت ترین خانواده دنیاست،دارم یاد میگیرم که درست زندگی کنم،به همین دید قرآن
با دید درست،من هم با یک جمع خداپسندانه همراهم،خدا خیرتون بده،خدایا شکرت
خیلی خوش حالم،من هم وقتی موفقیت هاتون رو میبینم کلی توی ذهنم تحسینتون میکنم و به خودم میگیم ببین،تو داری با پا به پای استاد و مریمم و این خانواده بزرگ،به سمت موفقیتت و تجربه خواسته هات میری،خیلی حس خوبیه
یک حس جمعیه،ممنونم که با ما به اشتراک میزارین،ما هم داریم با شما زندگی میکنیم با این نوع فیلم گرفتن،ما هم داریم همون اتفاق ها رو همون موفقیت ها رو با شما کسب میکنیم،انگار من هم دارم به اندازه خودم شاخه میارم و جمع میکنم و میندازه روی آتیش تا بسوزه
منظورم اینه که …خوتون بهتر میفهمین
راستی،بچه ها واقعا ممنونم از این که دیدگاهها و کامنتاتون رو به اشتراک میزارین و چیز های که یاد میگیرین رو به ما هم میگین،مریمم و استادم مرسی از این ایدتون،خیلی خوبه که کامنت بچه ها رو در اول صفحه میزارین،میبینم که چه نکته های و درس هایی بچه ها یاد گرفتن و من هم با خوندنشون چه چیز های که یاد میگیرم،واقعا مرسیی
خیلی از درس هایی رو یاد میگیرم که اصلا شاید نفهمیدم یا همین طوری رد شدم،ممنونم ازتون،خدایا شکرت💞
وقتی کار شروع شد ، هیچ ایده خاصی در مورد بهتر پیش رفتنش نداشتید اما همینطور که گام به گام رفتید جلو، هی الهامات اومدن، هی راه های زیباتر شدن
واقعا ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است. آخه تا ما ایمان نداشته باشیم که گام بر نمیداریم تا به نتیجه برسه
خب باید در کنار باور و ایمان، عمل هم باشه. ما که کارمون فقط نشستن و و نشستن نیست خب یه کارهایی هم بکنیم . شاید یه جاهایی هم باید بها بدیم مثل تلاش های یدی و ذهنی که امروز شما از اول روز تا پاسی از شب انجام دادید..
چقدر شب با اون آتش های دور و بر قشنگ شده بود… چقدر ایمان داشتید که حتی توی شب هم آتش رو روشن گذاشتید . یعنی میدونستید خدایی که هدایت کرده شما رو به این کار، خودش هم توی شب نقش آتش نشان رو بر عهده داره.. آفرین به این ایمان و یقین
صبح هم گفتید: بپر خانم بالا تا بریم نتیجه کار و ایمانمو ن رو ببینیم و لذتشو ببریم… هم خودتون دیدید و حال کردید هم ما نتایج رو دیدیم و ایمان آوردیم به ادامه دادن، جا نزدن و گام به گام پیش رفتن..
این چند تا فایل مربوط به پاکسازی شاید برای خیلیا معنی خاصی نداشته و نداره اما به نظرم لابلاشون خیلی درسا داشت.. شروع و قدم برداشتن…. هی ایده جدیداومدن و اجرایی کردن.. در نهایت از بین بردن ناخواسته ها، حشرات موذی و زمینه برای رشد خواسته ها فراهم شد..
آفرین و احسنت.. راستی شامتون هم در دامن طبیعت با همون آتیشا آماده شد و چه خوردنی هم داشت.. گوارای وجود…
قربون همه مهربونی هاتون .. دوستتون دارم و روز و روزگارتون خوش
سلام بر استادی که تاحالا ندیدمش ولی به شدت باورش دارم. داشتم سریال زندگی در بهشت رو میدیدم یهو تو دلم گفتم ببین چقدر این دو نفر (منظورم مریم خانم و استاد هستن) باهم دوستن. اصلا جدای از محبتی که بینشون هست عین دو تا رفیق پایه و با حال باهم رفتار می کنن. یکی به دیگری نمیگه ولم کن خستم کردی چقد موتور سوار میشی؟ یا مثلا چقد اتیش روشن می کنی زندگیمون بوی دود گرفت؟ یا استاد به مریم جون نمیگن بابا چقد فیلم می گیری بسه دیگه. هردو پایه هر دو هم فرکانس و هر دو رفیقین باهم. داشتم به خودم می گفتم که من اگر یروزی خواستم ازدواج کنم قطعا یکیو انتخاب می کنم که رفیقم باشه نه از این که از سر بی کسی و تنهایی اونو وارد زندگیم کنم و بخوام اون مطابق میلم باشه یا من مطابق میلش باشم. سعی می کنم تو شخصیتش دنبال آدمی بگردم که رفیق من باشه و پایه من توی هر کاری باشه. این شکلی برای ازدواجم برنامه ریختم و تصمیم گرفتم. در همین فکر ها بودم که یهو استاد وسط سریال نمیدونم دقیقا کدوم قسمت بود گفتن من و عزیز دلم مثل دو تا رفیق برای هم هستیم. و همیشه وقتی باهمیم شاد و پایه هم هستیم. خیلی خوشحال شدم که استاد بلافاصله بعد از من حرف من رو تکرار کردن.دوست دارم بهترین الگو….
وقتی استاد شروع به اتیش زدن چمنها و برگهای زرد کرد فقط تونستم بگم این نشون از حرکت و تجربه قبلیه استاد دفعه اول به الهامش که از طرف خدابود گوش داد که کاروبرای خودت آسون کن و آتیش بزن و بعد چمنهارو کنارپیچکها اتیش زد اونجا تجربه کسب کرد ک فضاهای بازتر اتیش بزنن اتیش خودش میره جاهای ک لازم باشه میسوزونه و بعد خودش خاموش میشه نیاز ب کنترل نداره و این ایده رو هم تکاملی طی کردن اول از اتیش زدن درختها بعد شاخه ها بعد درختهای پوسیده و خشک وپیچکهای هرز و بعد بزرگهای زرد خشک و بعد نیمکت موریانه و بعدهمین طور فضاهای بازتر این نشون میده استاد تو همه چیز تکاملو رعایت میکنه و ایده هم تکاملی با حرکتهاش بهش گفته میشن و از درخت پوسیده یادگرفتم که حتی باورهای مخرب یهو ایجاد نشدن اونام تکاملی شدن باورهای مخرب و الان هم باید تکاملی درستشون کنم چون باورها یک شبه شکل نگرفتن ک یک شبه ازبین برن یادگرفتم که باورهای مخرب از دور خودشونا مثه همین درخت پوسیده و موریانه نشون میده ک خرابه اما باورهای درست مثه درخت زنده و سرسبز و زیبا از دور نشون میده ک درسته یادگرفتم اگه تکاملی باورهامونا از بین ببریم ازریشه درمیان و پودر وخاک میشن خدایاشکرت مریم عزیزم تحسینت میکنم این که از همه چیز به شکل عالی استفاده میکنید چون متوجه هستین هرثانیه ما تو این جهان فرکانس میفرستیم واین اتیش زدن درختها و نیمکتو میگین به طبیعت برشون گردوندین و به خودتون میگین ما ارزش افزوده ایجاد میکنیم برای طبیعت تا کسانی ک از اتیش باورخوبی ندارند فرکانس خوب بفرستن که از هرچیزی میشه هم خوب ساخت هم بد این نگاه ماست که تفاوتهارو ایجادمیکنه اتیش زدن برگهای زرد باعث کمک به طبیعت میشه اتیش زدن گاهی لازمه اما برای هرکاری بنظرم باید این باورهای زیبارو داشت خدایاشکرت که این همه مریم عزیزم با درونش شفافه که حتی تو اشپزی بخاطر اینکه از غذاشون لذت بیشتری ببرن ایده و الهام میشه و چقدر خوبه این همه با روح و قلبتون هماهنگین که وقتی بهتون الهام شد بدون مقاومت انجامش دادین تحسین تون میکنم بلاخره جلوی دوربین دیده شدین برای اولین بار تو این قسمت تحسین میکنم استادوبرای این سپاسگزاریهای عمیق و پرازعشق از غذاهای مریم عزیزم که حتی ذوقشو وقتی سپاسگزاری میکردین رو حس کردم تحسین میکنم این رابطه فوق العاده رویاهای رو باهم در صلح و عشق و لذتین و این همه احترام و سپاسگزاری برای کارهای ک برای همدیگه انجام میدین تحسین میکنم این زیبایی رو خداجونم عاشقتم
سلام خدمت دوستای مهربونم توی سایت و استاد خوش قلب و مریم جان که بازم تو این فایل زیبا درس های فوق العاده بزرگی رو به ما دادن… چقدر ایده آتیش زدن جالب بود و شما انجامش دادین و خب با توجه به درس هایی که از اون سری گرفتین دیگه خیلی بهتر انجامش دادین… واقعا همینه منم باید یاد بگیرم یه ایده رو وقتی دارم انجامش بدم حتی اگه اولش به ظاهر احمقانه بیاد و ازش درس بگیرم و با کمک بازخورد هاش هی بهترش کنم نه اینکه اصلا بیخیال بشم… چقدر خوب واقعا مریم جان عالی همراهی میکنه استاد رو و چقدر زیبا به هم تو همه کارا کمک میکنه😍👏 من که هرچقدر ایشون رو تحسین میکنم سیر نمیشم 👏… خداروشکر که درخت های کرم خورده و موریانه خورده از بین رفتن و قراره فضا پاکیزه بشه و چقدر خوبه که مدارا نمیکنید و از بین می برید این درخت های بی حاصل که مانع رشد و زیبایی بیشتر پرادایس میشن… تو زندگی منم آدم ها و چیز هایی هست که باید از بین بره تا جلوی رشد منو نگیره… من متاسفانه بخاطر باورای غلطم خیلی جاها میترسم و دلسوزی میکنم و خوب کار نمیکنم تو از بین بردن شون و یا کند عمل میکنم ولی میخوام تلاش کنم دیگه اینجوری نباشه 👌… این فایل من رو در این باره به فکر فرو برد…
در این چهار قسمت همه خار و خاشاک و علفهای هرز پودر می شود و به آسمان می رود.
حشرات موذی که همه جا هستند حتی در منطقه مهمی که همک بسته می شود و باعث سلب آرامش می شوند زمانی که در حال مرور خاطرات و نتیجه پاداشهایی که از خداوند گرفتی هستی.
از جای جای پرادایس دود به آسمان می رود و نتایج آن مشخص می شود مانند نیمکتی که جایگاه موریانه ها شده بود.
دفتر کار خانم شایسته که در زیر درخت گردویی که سایه بر اتاق کار ایشان می اندازد که گردوهای آن باریکتر و کشیده تر است البته در مقایسه با دیگر گردوها.
شب شده است و چه منظره زیبایی که در دل تاریکی شعله های زیبا و رنگارنگ آتش را بیشتر جلوه می دهد تضادی میان نور و تاریکی و پیاز چالی خوشمزه در درون اتش که یکی از ابتکارات خانم شایسته است و چه مناظر بی نظیری. روزی طولانی و پر برکت و در آخر غذایی خوشمزه که انتظار آن می تواند برای حاضر شدن طولانی باشد.
گیاهی خوشمزه از خطه زیبای کرمان به همراه لوبیا که بر روی گاز در حال قل قل زدن است.
اثری که در زمین از سوختن درخت بر جای ماند خانه موریانه ها و حشرات دیگر که حالا بیخانمان شده بودند البته اگر زنده مانده باشند.
از بن سوختن آرام می سوزد مثل تکامل که باید از بن شکل بگیرد و باورهای مخرب را بسوزاند.
استاد به همراه بچه عصای موسی که با قدمهای محکم و استوار به نظاره آثار آتش زدن مشغول هستند و لذت می برند.
بالاخره درخت سقوط کرد و از ریشه نابود شد حتی از قسمتی هم که باریک و نازک شده بود سقوط نکرد پس ریشه اصل است هم در ساختن و هم در نابود کردن.
موتور سواری برای دیدن نتایج بزرگی که بدست آوردید و لذت بردن از سود و سود و سود.
اول بگم به دوستان که به خودتون اجازه تکامل بدین من به شخصه فردی بودم بسیار عجول میخواستم همه کارا یکدفعه انجام بشه همه چی رو در کسری از ثانیه انجام بدم و به پایان برسونمش
مثلا شناسای میکردم باید شکر گذاری کنم خب فرداش خودمو میبستم به شکر گذاری پس فرداش پسون فرداش و چون نتابج به همین زودی اون قدی که در ذهنت نا اگاهت انتظار داری به وجود نمیاد بعد مدتی ول میکردم و میپردیم به شاخه دیگه ای و همین باعث میشد نتیجه نگیرم به قول خدا که تو کتابش قران میگه شما به خاطر این رستگار نمیشوید که هی از شاخه ای به شاخه دیگر میپرید و یک جا متمرکز نیستید .
من کمال گرا بودم الان دارم کنترل و بهبودش مبدم با تکامل دیگه جلوی ذهنم رو میگیرم نمیزارم سریع پیشنهاد ها رو قبول کنه نمیزارم سریع تصمیم بگیره بدون توجه به خدای درونم و سعی میکنم در هر مسئله ای تکامل رو رعایت کنم
مثال بزنم : قبل این که دوستای نزدیک من اصلا بتوان رو خودشون سرمایه گذاری کنن من بدنسازی کار میکردم و اندام زیبای نسبت به همشون داشتم الان دوستم شروع کرده بدنسازی رو و من به دلایلی مدتی کار نکردم بدنم خوابیده ذهنم به شدت منو به رقابت با اون مینداخت انگار که عقب موندم ولی عزت نفسی که روش کار کردم قشنگ کنترلش کرد و گفت عزیز دلم تو اصلا با کسی قابل مقایسه نیستی بینظیر من ، هر کسی داره راه خودشو میره با قدرت مسیری که خدا میگه رو برو دستاورد های تو اینقدر بزرگ خواهد بود که نگو نپرس
همین الان قبل نوشتن کامنتم 50 تا شنا رفتم ، ورزشم یه جوریه سریع نتیجه تغییر رو میبینی حس میکنی، ذهنم قبلش گفت 50 تا زیاده میخواست بندازه تو حاشیه امن غرقم کنه گفتم نه من قبلا این کارو کردم بیشتر از اینم انجام دادم بعد گفت عه پس 100 تا برو دوباره گفتم نه الان بدنم خوابیده زیاد اماده نیس برا 100 تا بعدشم یک شبه نمیخوام که راه صد شبه رو برم خلاصه 50 تا رفتم بعد دیدم سینه هام سفت و محکم شده تحریک کرد زود باش بتزم برو گفتم نه اقا بسته یک شبه نساخته بودی و یک شبه هم نخوابونده بودیشون که الان یک شبه بسازی و رشد بدی تکاملت رو طی کن بعد یه هفته با همین روزی 50 تا همه چی مثل قبل و بهتر تر هم هست . همه این ایده تکامل از سوزوندن درخت خشکا بهم رسید ، اونجا استاد و شایسته جون یه جرقه زدن گذاشتن چند روز طول کشید و درخته اروم اروم سوخت و تموم شد من اینجا داشتم خودمو میخوردم که بابا شعله رو زیاد کن هیزمو زیاد کن بزن بترکون و… همون چند قسمت که طول کشید درخته بسوزه خدا رو شکر تا حدی هم کمال گرایی رو در من سوزند
و نکته اینجاس اگه ازش مراقبت نکنم دوباره مثل قبل میشه باید قوی اومد بهم قوی هی استفاده کنم تا جزوی از شخصیتم بشه وگرنه اثرش رفته رفته میپره و دوباره میشم اون ادم قبلی
الان هی به خودم میگم اروم باش اروم باش بزار خدا بگه چیکار کن و هر چقدر گوش میکنم بهش کارام اسون تر و با نتیجه تر میشه ، ببین دوستان هر لحظه کار گره خورد یعنی تو داری با زور بازوت جلوش میبری یه لحظه بکش عقب بگو خدا جون من که نتونستم تو درست کن ، از این موضوع اینقد استفاده میکنم تو پیدا کردن وسایل مخصوصا شارژر :)))))
با سلام و عرض ادب
استاد عزیز یک چیزی توی دلم است که می خواهم با شما در میان بگذارم و آن اینست که با تغییر فقط تعداد کمی از باور هایم در خصوص جهان هستی آدم شاکری شده ام از طرفی در حوزه مالی ثروتم از طریق بازار بورس از 2 میلیارد گذشته است آنهم بکمک دو مشاور مجازی صادق که خداوند سر راهم قرار داده است البته این عرایضم حاشیه بود اصل مطلب اینست که عرض کنم بنده شما را خیلی دوست دارم و بعضی وقتها دچار تخیل می شوم که اگر آمریکا آمدم (گرین کارت ثبت نام کردم ولی فعلا خبری یا پاسخی دریافت نکرده ام)و بعدش بدیدنتان آمدم آیا مرا تحویل خواهید گرفت؟آیا آن احساسی که بشما دارم شما هم بمن خواهید داشت؟ آیا راه و رسم زندگی در آمریکا را می توانم از طریق اطلاع رسانی شما بصورت میانبر یاد بگیرم و آیا می شود بشوید دوست و راهنمای من؟شایدم با من سرد برخورد کنید نمی دانم ولی بعضی وقتها دلتنگ خود خود شما می شوم و خیلی دلم می خواهد ساعتها کنار آتش و نزدیک دریاچه منزلتان با شما بنشینم و سوال کنم راهنمایی بگیرم یا مشورت کنم و شاید تبدیل به موحد بشوم . واقعا دوستتان دارم آقای عباسمنش و امید وارم به مهربانی و خنده رویی جلوی دور بینتان باشید و با دوستدارانتان مهربانتر.هر چه گفتم اندرونم بود که با کلمات روانه قلبتان کردم امیدوارم به قلبتان برسد.متشکرم جبارپور
مرسی ازتون استاد،مریمم مرسی،چه قدر با احترام هم دیگه رو صدا میزنین،وقتی میگین ایشون یا خانم آقا،این احترام رو خیلی دوست دارم
شجاعت تون رو تحسین میکنم برای اجرای ایده هاتون،خوب بنظرم یکم ترسناک میومد که زمین رو آتیش بزنین تا برگ ها بسوزند و پاک بشه،خیلی ایده قشنگ و حرف نداری هست،این شجاعت رو در عمل نشون میده
این ایمان حقیقه که این نتیجه ها رو میاره،این نوع نگاه رو میاره و با عمل کردن بهش،نتیجه رو
مرسی ازتون،از غذا درست کردن تا جمع کردن تا همه چی رو ظبط میکنین تا آخر روز
من هم خانواده دارم،خانواده ای که به هم احترام میزاره،از نتایجشون میگن،
در یک کلام درست زندگی میکنن،این همین شیوه درست زندگی کردنه،به نحو قرآن زندگی کردنه،هدف دارین،در مورد کارهاتون صحبت میکنین،از نتایج میگین،وقتی دوربین میره دست استاد اصلا جو عوض میشه و خیلی باحال میشه،خداروشکر
من نتها نیستم،دارم با یک خانواده پر جمعیت موفقیت هامون رو جشن میگیریم،از دیدگاه های درست و خدا پسندانه صحبت میکین،به یک دیگه در درست تر زیستن کمک میکنیم.
مرسی ازتون،من هر بار با دیدن،ذهنم رو برنامه ریزی میکنم تا این طور عمل کنم،این طور رفتار کنم،این طور ببینم و ایمانم رو در عمل بیارم،این طور خدا از مغزی که بهم داده ازش استفاده کنم
مرسی ازتون،واقعا حس خیلی خوبی میگیرم
من دارم با خانواده ام که پرجمعیت ترین خانواده دنیاست،دارم یاد میگیرم که درست زندگی کنم،به همین دید قرآن
با دید درست،من هم با یک جمع خداپسندانه همراهم،خدا خیرتون بده،خدایا شکرت
خیلی خوش حالم،من هم وقتی موفقیت هاتون رو میبینم کلی توی ذهنم تحسینتون میکنم و به خودم میگیم ببین،تو داری با پا به پای استاد و مریمم و این خانواده بزرگ،به سمت موفقیتت و تجربه خواسته هات میری،خیلی حس خوبیه
یک حس جمعیه،ممنونم که با ما به اشتراک میزارین،ما هم داریم با شما زندگی میکنیم با این نوع فیلم گرفتن،ما هم داریم همون اتفاق ها رو همون موفقیت ها رو با شما کسب میکنیم،انگار من هم دارم به اندازه خودم شاخه میارم و جمع میکنم و میندازه روی آتیش تا بسوزه
منظورم اینه که …خوتون بهتر میفهمین
راستی،بچه ها واقعا ممنونم از این که دیدگاهها و کامنتاتون رو به اشتراک میزارین و چیز های که یاد میگیرین رو به ما هم میگین،مریمم و استادم مرسی از این ایدتون،خیلی خوبه که کامنت بچه ها رو در اول صفحه میزارین،میبینم که چه نکته های و درس هایی بچه ها یاد گرفتن و من هم با خوندنشون چه چیز های که یاد میگیرم،واقعا مرسیی
خیلی از درس هایی رو یاد میگیرم که اصلا شاید نفهمیدم یا همین طوری رد شدم،ممنونم ازتون،خدایا شکرت💞
به نام خدا سلام عزیزانم
خدا قوت زوج عاشق
خدا قوت زیباکنندگان جهان
خدا قوت مومنان
به به
وقتی کار شروع شد ، هیچ ایده خاصی در مورد بهتر پیش رفتنش نداشتید اما همینطور که گام به گام رفتید جلو، هی الهامات اومدن، هی راه های زیباتر شدن
واقعا ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است. آخه تا ما ایمان نداشته باشیم که گام بر نمیداریم تا به نتیجه برسه
خب باید در کنار باور و ایمان، عمل هم باشه. ما که کارمون فقط نشستن و و نشستن نیست خب یه کارهایی هم بکنیم . شاید یه جاهایی هم باید بها بدیم مثل تلاش های یدی و ذهنی که امروز شما از اول روز تا پاسی از شب انجام دادید..
چقدر شب با اون آتش های دور و بر قشنگ شده بود… چقدر ایمان داشتید که حتی توی شب هم آتش رو روشن گذاشتید . یعنی میدونستید خدایی که هدایت کرده شما رو به این کار، خودش هم توی شب نقش آتش نشان رو بر عهده داره.. آفرین به این ایمان و یقین
صبح هم گفتید: بپر خانم بالا تا بریم نتیجه کار و ایمانمو ن رو ببینیم و لذتشو ببریم… هم خودتون دیدید و حال کردید هم ما نتایج رو دیدیم و ایمان آوردیم به ادامه دادن، جا نزدن و گام به گام پیش رفتن..
این چند تا فایل مربوط به پاکسازی شاید برای خیلیا معنی خاصی نداشته و نداره اما به نظرم لابلاشون خیلی درسا داشت.. شروع و قدم برداشتن…. هی ایده جدیداومدن و اجرایی کردن.. در نهایت از بین بردن ناخواسته ها، حشرات موذی و زمینه برای رشد خواسته ها فراهم شد..
آفرین و احسنت.. راستی شامتون هم در دامن طبیعت با همون آتیشا آماده شد و چه خوردنی هم داشت.. گوارای وجود…
قربون همه مهربونی هاتون .. دوستتون دارم و روز و روزگارتون خوش
سلام بر استادی که تاحالا ندیدمش ولی به شدت باورش دارم. داشتم سریال زندگی در بهشت رو میدیدم یهو تو دلم گفتم ببین چقدر این دو نفر (منظورم مریم خانم و استاد هستن) باهم دوستن. اصلا جدای از محبتی که بینشون هست عین دو تا رفیق پایه و با حال باهم رفتار می کنن. یکی به دیگری نمیگه ولم کن خستم کردی چقد موتور سوار میشی؟ یا مثلا چقد اتیش روشن می کنی زندگیمون بوی دود گرفت؟ یا استاد به مریم جون نمیگن بابا چقد فیلم می گیری بسه دیگه. هردو پایه هر دو هم فرکانس و هر دو رفیقین باهم. داشتم به خودم می گفتم که من اگر یروزی خواستم ازدواج کنم قطعا یکیو انتخاب می کنم که رفیقم باشه نه از این که از سر بی کسی و تنهایی اونو وارد زندگیم کنم و بخوام اون مطابق میلم باشه یا من مطابق میلش باشم. سعی می کنم تو شخصیتش دنبال آدمی بگردم که رفیق من باشه و پایه من توی هر کاری باشه. این شکلی برای ازدواجم برنامه ریختم و تصمیم گرفتم. در همین فکر ها بودم که یهو استاد وسط سریال نمیدونم دقیقا کدوم قسمت بود گفتن من و عزیز دلم مثل دو تا رفیق برای هم هستیم. و همیشه وقتی باهمیم شاد و پایه هم هستیم. خیلی خوشحال شدم که استاد بلافاصله بعد از من حرف من رو تکرار کردن.دوست دارم بهترین الگو….
بنام خداوند تصاعدثروت و زیبایها
سلامی پراز عشق به خانواده عاشق و زیبانگرشم
وقتی استاد شروع به اتیش زدن چمنها و برگهای زرد کرد فقط تونستم بگم این نشون از حرکت و تجربه قبلیه استاد دفعه اول به الهامش که از طرف خدابود گوش داد که کاروبرای خودت آسون کن و آتیش بزن و بعد چمنهارو کنارپیچکها اتیش زد اونجا تجربه کسب کرد ک فضاهای بازتر اتیش بزنن اتیش خودش میره جاهای ک لازم باشه میسوزونه و بعد خودش خاموش میشه نیاز ب کنترل نداره و این ایده رو هم تکاملی طی کردن اول از اتیش زدن درختها بعد شاخه ها بعد درختهای پوسیده و خشک وپیچکهای هرز و بعد بزرگهای زرد خشک و بعد نیمکت موریانه و بعدهمین طور فضاهای بازتر این نشون میده استاد تو همه چیز تکاملو رعایت میکنه و ایده هم تکاملی با حرکتهاش بهش گفته میشن و از درخت پوسیده یادگرفتم که حتی باورهای مخرب یهو ایجاد نشدن اونام تکاملی شدن باورهای مخرب و الان هم باید تکاملی درستشون کنم چون باورها یک شبه شکل نگرفتن ک یک شبه ازبین برن یادگرفتم که باورهای مخرب از دور خودشونا مثه همین درخت پوسیده و موریانه نشون میده ک خرابه اما باورهای درست مثه درخت زنده و سرسبز و زیبا از دور نشون میده ک درسته یادگرفتم اگه تکاملی باورهامونا از بین ببریم ازریشه درمیان و پودر وخاک میشن خدایاشکرت مریم عزیزم تحسینت میکنم این که از همه چیز به شکل عالی استفاده میکنید چون متوجه هستین هرثانیه ما تو این جهان فرکانس میفرستیم واین اتیش زدن درختها و نیمکتو میگین به طبیعت برشون گردوندین و به خودتون میگین ما ارزش افزوده ایجاد میکنیم برای طبیعت تا کسانی ک از اتیش باورخوبی ندارند فرکانس خوب بفرستن که از هرچیزی میشه هم خوب ساخت هم بد این نگاه ماست که تفاوتهارو ایجادمیکنه اتیش زدن برگهای زرد باعث کمک به طبیعت میشه اتیش زدن گاهی لازمه اما برای هرکاری بنظرم باید این باورهای زیبارو داشت خدایاشکرت که این همه مریم عزیزم با درونش شفافه که حتی تو اشپزی بخاطر اینکه از غذاشون لذت بیشتری ببرن ایده و الهام میشه و چقدر خوبه این همه با روح و قلبتون هماهنگین که وقتی بهتون الهام شد بدون مقاومت انجامش دادین تحسین تون میکنم بلاخره جلوی دوربین دیده شدین برای اولین بار تو این قسمت تحسین میکنم استادوبرای این سپاسگزاریهای عمیق و پرازعشق از غذاهای مریم عزیزم که حتی ذوقشو وقتی سپاسگزاری میکردین رو حس کردم تحسین میکنم این رابطه فوق العاده رویاهای رو باهم در صلح و عشق و لذتین و این همه احترام و سپاسگزاری برای کارهای ک برای همدیگه انجام میدین تحسین میکنم این زیبایی رو خداجونم عاشقتم
سلام خدمت دوستای مهربونم توی سایت و استاد خوش قلب و مریم جان که بازم تو این فایل زیبا درس های فوق العاده بزرگی رو به ما دادن… چقدر ایده آتیش زدن جالب بود و شما انجامش دادین و خب با توجه به درس هایی که از اون سری گرفتین دیگه خیلی بهتر انجامش دادین… واقعا همینه منم باید یاد بگیرم یه ایده رو وقتی دارم انجامش بدم حتی اگه اولش به ظاهر احمقانه بیاد و ازش درس بگیرم و با کمک بازخورد هاش هی بهترش کنم نه اینکه اصلا بیخیال بشم… چقدر خوب واقعا مریم جان عالی همراهی میکنه استاد رو و چقدر زیبا به هم تو همه کارا کمک میکنه😍👏 من که هرچقدر ایشون رو تحسین میکنم سیر نمیشم 👏… خداروشکر که درخت های کرم خورده و موریانه خورده از بین رفتن و قراره فضا پاکیزه بشه و چقدر خوبه که مدارا نمیکنید و از بین می برید این درخت های بی حاصل که مانع رشد و زیبایی بیشتر پرادایس میشن… تو زندگی منم آدم ها و چیز هایی هست که باید از بین بره تا جلوی رشد منو نگیره… من متاسفانه بخاطر باورای غلطم خیلی جاها میترسم و دلسوزی میکنم و خوب کار نمیکنم تو از بین بردن شون و یا کند عمل میکنم ولی میخوام تلاش کنم دیگه اینجوری نباشه 👌… این فایل من رو در این باره به فکر فرو برد…
ممنونم از این فایل زیبا و قشنگ خدانگهدار همگی☘️
درودبه استادعزیزم ومریم نازنین
وهمه دوستان عالیم
ممنون بابت این نشانه عالی،چقدرلذت بخش
است دونفرکنارهم باعشق کارهاراباتمرکزوباهدف
وایمان انجام می دهند واین تکامل که درجای
جای زندگیتان چه درسهایی برای من به ارمغان
می آورد.واین شاکروسپاسگزاربودنتان استادم ،
تیشرتهای زیبایتان باجملات مثبت وعالی ،روابط
عالی تان وعشق به زندگیتان همه اش درس است
ودرس وچه چیزهاکه من ازشماآموختم والان یک
زندگی سراسرخوشبختی ازهرلحاظ رادارم تجربه
می کنم باگوش دادن به رهنمودهای طلایی شما
هرروزوهرروزواین تمرکزبرنکات مثبت شماودیدن
پارادایس زیباکه اعجازمحض است خدایاشکرت
واین نتایج عالی استاداست ازشکرگزاری ورعایت
قانون دنیای خداوندفقط بایدعمل کردوهرنفس
شکرگزاربودممنون استادم.
درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی
بدرخشید .دوستتون دارم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
در این چهار قسمت همه خار و خاشاک و علفهای هرز پودر می شود و به آسمان می رود.
حشرات موذی که همه جا هستند حتی در منطقه مهمی که همک بسته می شود و باعث سلب آرامش می شوند زمانی که در حال مرور خاطرات و نتیجه پاداشهایی که از خداوند گرفتی هستی.
از جای جای پرادایس دود به آسمان می رود و نتایج آن مشخص می شود مانند نیمکتی که جایگاه موریانه ها شده بود.
دفتر کار خانم شایسته که در زیر درخت گردویی که سایه بر اتاق کار ایشان می اندازد که گردوهای آن باریکتر و کشیده تر است البته در مقایسه با دیگر گردوها.
شب شده است و چه منظره زیبایی که در دل تاریکی شعله های زیبا و رنگارنگ آتش را بیشتر جلوه می دهد تضادی میان نور و تاریکی و پیاز چالی خوشمزه در درون اتش که یکی از ابتکارات خانم شایسته است و چه مناظر بی نظیری. روزی طولانی و پر برکت و در آخر غذایی خوشمزه که انتظار آن می تواند برای حاضر شدن طولانی باشد.
گیاهی خوشمزه از خطه زیبای کرمان به همراه لوبیا که بر روی گاز در حال قل قل زدن است.
اثری که در زمین از سوختن درخت بر جای ماند خانه موریانه ها و حشرات دیگر که حالا بیخانمان شده بودند البته اگر زنده مانده باشند.
از بن سوختن آرام می سوزد مثل تکامل که باید از بن شکل بگیرد و باورهای مخرب را بسوزاند.
استاد به همراه بچه عصای موسی که با قدمهای محکم و استوار به نظاره آثار آتش زدن مشغول هستند و لذت می برند.
بالاخره درخت سقوط کرد و از ریشه نابود شد حتی از قسمتی هم که باریک و نازک شده بود سقوط نکرد پس ریشه اصل است هم در ساختن و هم در نابود کردن.
موتور سواری برای دیدن نتایج بزرگی که بدست آوردید و لذت بردن از سود و سود و سود.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام به استاد خلاق و زیبا اندیش و خانم شایسته ی مهربان و جسور
باز هم آسانتر کردن کارها و ایده های الهامی.چه لذتی داره.
مثلا اون لاشه چوب بزرگ و حشرات زیرش، در جای خودشون سوختن و خاکستر شدن.
و سوزوندن برگها و چوبهای داخل چمن ها که دیگه فسیل شده بودند چه هدایت خوبی بود.
یاخدا چه حشرات عجیبو غریبی.
و برگهای زیر ننو که بسوزند دیگه اگه مار هم بیاد قابل دیدنه.
اما استاد جان چقدر بحق گفتید که بچه ها ممکنه برداشت اشتباه بکنند.
این پاکسازی واقعا لازمه برای هر مجموعه ای و هر انسانی.
هر انسانی یه سری لانه ی موریانه داره توی وجودش که باید بسوزند و اونهام به مشتی از خاکستر تبدیل بشن.و انرژی خالص و پاک و ناب جاشونو بگیره.
نتیجه همیشه لذت بخشه.
فقط یه خانم دوراندیش می تونه فکر همه چی باشه و وسط اونهمه پاکسازی فکر درست کردن پیازچال هم باشه.احسنت.
طبیعت و پرادایس خودش شامتونم داد.
درخت پوسیده از ریشه ،مصداق باورهای پوسیده و قدیمیه که از ریشه یک انسان رو تیشه میزنه و باید در راستای یک پاکسازی ریشه ای از بن این باورها بسوزن.
مخروط درست کردین و مخروط خاکستر تحویل گرفتین این میتونه ماروبه فکر فرو ببره.
چقدر خوبه که ذوق زده میشین برای این تکاملی سوختن ها.
ایده های ساده تر:گوش کن به ندای قلبت.
ایده ها قدم به قدم الهام میشه.
بیخود نیست که استاد جان انقدر پیرو الهامات هستن.
کار راحت
سود و سود و سود
عاشقتونم.
سلام سلام دلم کامنت نوشتن میخواد
عالی بود بریم سراغ زیبایی هاش نکته هاش
اول بگم به دوستان که به خودتون اجازه تکامل بدین من به شخصه فردی بودم بسیار عجول میخواستم همه کارا یکدفعه انجام بشه همه چی رو در کسری از ثانیه انجام بدم و به پایان برسونمش
مثلا شناسای میکردم باید شکر گذاری کنم خب فرداش خودمو میبستم به شکر گذاری پس فرداش پسون فرداش و چون نتابج به همین زودی اون قدی که در ذهنت نا اگاهت انتظار داری به وجود نمیاد بعد مدتی ول میکردم و میپردیم به شاخه دیگه ای و همین باعث میشد نتیجه نگیرم به قول خدا که تو کتابش قران میگه شما به خاطر این رستگار نمیشوید که هی از شاخه ای به شاخه دیگر میپرید و یک جا متمرکز نیستید .
من کمال گرا بودم الان دارم کنترل و بهبودش مبدم با تکامل دیگه جلوی ذهنم رو میگیرم نمیزارم سریع پیشنهاد ها رو قبول کنه نمیزارم سریع تصمیم بگیره بدون توجه به خدای درونم و سعی میکنم در هر مسئله ای تکامل رو رعایت کنم
مثال بزنم : قبل این که دوستای نزدیک من اصلا بتوان رو خودشون سرمایه گذاری کنن من بدنسازی کار میکردم و اندام زیبای نسبت به همشون داشتم الان دوستم شروع کرده بدنسازی رو و من به دلایلی مدتی کار نکردم بدنم خوابیده ذهنم به شدت منو به رقابت با اون مینداخت انگار که عقب موندم ولی عزت نفسی که روش کار کردم قشنگ کنترلش کرد و گفت عزیز دلم تو اصلا با کسی قابل مقایسه نیستی بینظیر من ، هر کسی داره راه خودشو میره با قدرت مسیری که خدا میگه رو برو دستاورد های تو اینقدر بزرگ خواهد بود که نگو نپرس
همین الان قبل نوشتن کامنتم 50 تا شنا رفتم ، ورزشم یه جوریه سریع نتیجه تغییر رو میبینی حس میکنی، ذهنم قبلش گفت 50 تا زیاده میخواست بندازه تو حاشیه امن غرقم کنه گفتم نه من قبلا این کارو کردم بیشتر از اینم انجام دادم بعد گفت عه پس 100 تا برو دوباره گفتم نه الان بدنم خوابیده زیاد اماده نیس برا 100 تا بعدشم یک شبه نمیخوام که راه صد شبه رو برم خلاصه 50 تا رفتم بعد دیدم سینه هام سفت و محکم شده تحریک کرد زود باش بتزم برو گفتم نه اقا بسته یک شبه نساخته بودی و یک شبه هم نخوابونده بودیشون که الان یک شبه بسازی و رشد بدی تکاملت رو طی کن بعد یه هفته با همین روزی 50 تا همه چی مثل قبل و بهتر تر هم هست . همه این ایده تکامل از سوزوندن درخت خشکا بهم رسید ، اونجا استاد و شایسته جون یه جرقه زدن گذاشتن چند روز طول کشید و درخته اروم اروم سوخت و تموم شد من اینجا داشتم خودمو میخوردم که بابا شعله رو زیاد کن هیزمو زیاد کن بزن بترکون و… همون چند قسمت که طول کشید درخته بسوزه خدا رو شکر تا حدی هم کمال گرایی رو در من سوزند
و نکته اینجاس اگه ازش مراقبت نکنم دوباره مثل قبل میشه باید قوی اومد بهم قوی هی استفاده کنم تا جزوی از شخصیتم بشه وگرنه اثرش رفته رفته میپره و دوباره میشم اون ادم قبلی
الان هی به خودم میگم اروم باش اروم باش بزار خدا بگه چیکار کن و هر چقدر گوش میکنم بهش کارام اسون تر و با نتیجه تر میشه ، ببین دوستان هر لحظه کار گره خورد یعنی تو داری با زور بازوت جلوش میبری یه لحظه بکش عقب بگو خدا جون من که نتونستم تو درست کن ، از این موضوع اینقد استفاده میکنم تو پیدا کردن وسایل مخصوصا شارژر :)))))
نور به راهتون