سریال زندگی در بهشت | قسمت 22 - صفحه 11

سلام استاد عزیز و مریم قشنگ خیلی خستم بود و دوس داشتم بعد دیدن این فایل بخوابم

اما چون یه قول به خودم داده بودم گفتم باید حتما عملیش کنم این بود که من اپلیکیشن اینستاگرام رو از روی گوشیم حذف کردم و گفتم از ای به بعد صبح به محض وا شدن چشام حالا که عادت دارم برم سراغ فضای مجازی دوساعت، سه ساعت بچرخم و چک کنم بیام اینجا کنارشما کلی فیلم ببینم، چیز یاد بگیرم و کلی دوست مهربون داشته باشم الان سایت عباسمنش برا من شده اینستاگرام من خب استاد عزیزم مریم پرآرامش و مهر سلام، سلامی به پر فروغی و گرمی همون اتیش اول ویدیو چقدر همه این سریالا بارزترین نکتشون آرامش، آرامش، واقعا اینقدر ب من ارامش میدن حس میکنم رفتم تو خلسه اصلا یه جاهایی تو بعضی صحنه چشامو میندم حس میکنم دقیقا اونجا دارم عطرهارو حس میکنم،فضارو خدایا شکرت من عاشق اون اتیش شدم ارامشش رقص شعله هاش آتیش از عناصر چهرگانه زمین که از نظر من نماد گرمی و حرارت و شور و البته آرامش تاحالا به شعله های آتیش دقت کردین یه رقص آرام در خودش داره انگار رقصی ک تورو خیلی به خودش جلب کرده واای آتیش خانم شراره ی شیطون بزن به جون این موجودات موزی بهشتمون🔥

یه ایده اومد برای استاد اونم این ایده از کجا اومد؟ دلم میخاد یکم برم توی دل این ایده صرفا برای اینکه برای خودم تجریه و تحلیلش کنم🤩ماجرا این سوال تا رسیدن به جواب و نتیجه=استاد تو یه محیطی به نام پارادایس زندگی میکنه یه محیط آروم و قشنگ که تصمیش اینه این محیط رو زیباسازی کنه پاکسازی کنه این شد یه مسئله اولین ایده ای که با ذهنش میزنه چیه؟ یه ایده ابتدایی که به عنوان چیز مرسوم استفاده میشه استاد استفاده کرد دید که ایده ای خوبی بود برای شروع کار کمکم کرد پاکسازی کردیم اما این ایده اذیتم میکنه، میخواد چوب جمع کنی ببری تازه انبارشدن چوب ها و کلی اره زدن سوال پرسید(اینه قدرت تفکر یه تفکر خوب که به جای جا زدن به جای در عین اذیت و شاید خسته و ناراحت شدن گفت چی؟ خب حالا من میتونم چه کاری انجام بدم که آسون تر باشه و راحتر؟ این ایده اومد چوب هارو آتیش بزن چیشد؟ نتیجه این شد چوبی ک مدت ها مونده بود بدون نگرانی سوخت و مشکل همراه با خودش رو (موریانه) از بین برد و بعدش برگهایی ک تمام شب بی دغدغه سوخت و فضا پاکسازی شد.

همه اینارو گفتم که درنهایت به اینجا برسم و به خودم بگم عزیزم ببین1 توی این دنیای برای هر مسئله کوچیک یا بزرگی کلی جواب هست که2با آروم بودن و درخواست یه راهکار و ایده از ذهنت (سوال خوب) جهان یه ایده بهت داد3ایده جواب داد به راحتی اون درخواست پیش برد و چقدر این نکتش برام جالب بود.

حالا میخوام برم سراغ به به آرامش قشنگ این فایل آی فیلمبردار قشنگ و عالی چه تصاویر نابی🤩میدونید اونجا هست که پارادایس رو فضاشو نشون میدید برگهای سبز رسیده💚قشنگ که از درختا آویزون با چمن سبز قشنگ که زمین فرش کرده و نور خورشیدی که تابیده روی این چمنا وای یه لحظه تصورش کن اون حس گرما و سبزی حسی ک من عاشقشم خدایا شکرت قلبم اروم گرفت خورشید قشنگم داره غروب میکنه آروم خیلی آروم انعکاس روی دریاچه سبز تاریک قشنگمون،نوری که میزنه قلب منو لمس میکنه من عاشق خورشید و گرماش هستم خیلی زیاد مرسی ک اون لحظه تابیدی به زیبایی انوارت تلفیق شد با آب و صدای قور قور و اطراف دریاچه اون لحظه چشام بستم و حس کردم ک رو به روی دریاچه نشستم همه چییو حسسس کردم قشنگ بود خدایا شکرت، سخن این فایل زیاد بود اما به عنوان سخنان پایانی اول خدایا شکرت دوم سادگی لذت بردن از هر لحظه از ساده ترین چیزا اینکه اینقدر دلم میخاد از سادگی بگم چون نمیدونید این روزها چقدر بهش نیارمندم چون انگار ذهنم عادت کرده بهم میگه نه خوشحال نباش اینکه چیزی نیست یه سفر سادست یه نمره سادست یه سوال ساده پاسخ دادی یه کار ساده بود ساده بود خوب نبود موفقیت نبود کیف نبود لذت نبود انگار بهن میگه برای لذت بردن از زندگی باید بدویی سادگی چیه اما اینجا این نوع زندگی پیش از هرچیز بهم میگه تلاش کن برو جلو اما یادت باشه زندگی قرار نیست بدو بدو و طاقت فرسا باشه زندگی همینجاست تو این لحظه ها سعی میکنی حالت رو بهتر کنی با توجه به قشنگی ها هییی الهی شکرت ممنون استاد و بانو که اینقدر قشنگ نمود خود زندگی و آموزشش هستین راستی عشقتون چقدر قشنگ خیلی قشنگ اینقدر دید من ازرعشق متفاوت بود ک دیدن این صحنه یه لبخند اورو رو لبم اون خوش بودن باهم اون حال خوب اون ذوق کردن براهم اون حرفای ساده و دلنشین کنارهم میدونی خیلی قشنگ تحسینش میکنم و من میخوام و میسازمش(این آدم{خودم}) دوستون دارم خانوداه صمیمی من💚اینجا شب دلم میخواد بگم شب بخیر چون اخرین پیام امشب من اینه و میخوام بخوابم به امید یه روز قشنگ 💚