سریال زندگی در بهشت | قسمت 226 - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

71 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1621 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته زیبا

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    وای خدای من چقدر وسیله خرید کردین

    مبارکتون باشه استاد جان

    خدایا شکرت بخاطر این همه فراوانی و ثروت بی انتها

    استاد اینقدر خوب توضیح دادین در مورد هر ابزار که اگر سازنده اش میخواست تبلیغش کنه اینقدر خوب نمیتونست ازشون کارایی و کیفیت در بیاره

    خدا قوت میگم بهتون

    چقدر لذت میبرم از دیدن این همه فعالیت و تلاش فراوان برای بهتر انجام دادن کارها و چقدر ایده میگیرم با هر بار دیدن فایلهای زندگی در بهشت

    ایده میگیرم از اینکه کارها رو میشه ساده و با لذت انجام داد نه با زجر و زور

    یاد گرفتم که برای هر کاری وسیله ای ساخته شده و نباید ذهنم رو محدود کنم به قول خانم شایسته هر چیزی رو بهر کاری ساخته اند

    یاد گرفتم که بی نهایت ثروت و نعمت در جهان وجود داره فارغ از اینکه دیگران چی میگن و چه باوری دارن خودم باید تحقیق کنم برای هر کاری

    اینقدر فراوانی هست که میشه از هر کاری ثروت ساخت مثل اجاره دادن بز و زنبور که خیلی برام جالب بود

    یاد گرفتم که برای انجام دادن هر کاری فیلم و عکس ببینم تا اینکه بهتر بتونم اون کار رو انجام بدم

    یاد گرفتم که با توجه به زیبایی ها هدایت میشم به زیبایی های بیشتر و عادت میکنم به زیبا دیدن واقعا دارم عادت میکنم هر روز وقتی میرم پیاده روی زیبایی ها جلوم سبز میشن و هیچ روزم مثل دیروز نیست هر روز زیبا تر از دیروز حتی طلوع خورشید هم هر روز برام یه جور زیبایی داره و من فقط سپاسگزاری میکنم و تحسین میکنم این حد از قدرت و لطف خداوند رو الانم که فقط به صبح امروزم فکر میکنم اشکم در اومد که خداوند چطور غافلگیرم کرد با یه زیبایی دیگه خدایا شکرت

    یاد گرفتم که چطور ورودی های ذهنم رو کنترل کنم

    یاد گرفتم که اگر به کسی کمک کردم بی توقع کمکش کنم

    یادگرفتم که میشه شاد زندگی کرد

    یاد گرفتم که میشه سالم زندگی کرد

    و خیلی خیلی چیزهای دیگه یاد گرفتم از شما

    بخاطر وجود شما استاد عزیز و خانم شایسته پرتلاش و تمام دوستانی که وقت میذارن و کامنتم رو میخونن سپاسگزارم که فایلهای شما عزیزان همش برام درسه و دوستانی که وقت میذارن و نظر مینویسن برای تجربیاتم هر کدومش بهم یه ایده ی جدید میده و یه تلنگری از سمت خداست برام واقعا از تک تک دوستان عزیزم سپاسگزارم

    آرزو میکنم که همیشه غرق در شادی و لذت و ثروت باشید

    آرزو میکنم که در دنیا و آخرت سربلند و سعادتمند باشید

    خیلی دوستتون دارم

    خیلی خوشحالم که در این مسیر توحیدی باهم همراه هستیم ♥♥♥♥♥♥♥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  2. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2049 روز

    بنام خداوند وهاب من

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش

    استاد سلام به روی ماهتون

    چقدر من عاشق شما دونفر هستم.

    امروز تا این عکس زیبای شما رو دیدم گفتم آخجون امروز رو با استاد شروعش میکنیم…

    چقدددددر خرید کردین. ماشالا

    دیشب اتفاقا داشتم رو این باورها کار میکردم که اگه پول خرج کنی پولات تموم نمیشه و بیشتر هم میشه و بعععله میبینم چطور این باور داره تایید میشه و الان اتفاقا خودمم یه سری پروژه های کوچیک برای خودم تو خونه راه انداختم تا به لطف الله مهربان اول برم لوازمش رو بخرم تا بعد هدایت شم به اجرا اون پروژه ها.

    البته خب ما لوز رو نداریم که به این خفنی همه چی داشته باشه توش..ولی چقدر شما آزادی مالی دارید که هر آن چه که فکر میکنید نیاز هست رو میرید و تهیه میکنید…

    چقدر ایمپکت دلرهاتون رو دوست دارم.واقعا اینا لایف سیور اند و کار راه انداز.

    عاشق مریم جانم که ایییییینقدر رو موضوع خط کشی و اندازه گیری و اینا دقیق هست و وقتی فکر میکنم به اینا متوجه میشم اون نگاه دیتیلی به موضوعات مختلف هست که انسان رو از بقیه متمایز میکنه.

    همون استیک دو دقیقه ای که نوش جان میکنید چقددر زیبا مریم جان هواسش هست چه زمانی سس سیرش رو گرم کنه و چه زمانی بهش بزنه و اصلا چیزی که خیلی ها متوجه اش نمیشن و اصلا مهم نیست. ولی تلنگرش برای من زمانی هست که میفهمم تو کارهای سایت و نوشتن مقالات هم از همین ظرافت و نکته برداری ها استفاده شده و چقدددر انسان بزرگی هستی شما در کنار استاد.

    ماشالا چقدر این بز و گوسفنداتون صفا آوردن به اینجا و الانم که چقدر قراره اینجاها با کمک اینا کلی صاف و صوف بشه و بچه ها قراره آزاد تر باشن

    بازی شون با مرغ ها هم خیلی باحاله و چقدر دوست دارم بشینم اینارو تماشا کنم.

    مخصوصا تو این آفتاب طلا پاش پرادایس و اینهمه آرامشی که داره..نوش جونتون این مراقبه پر از عشقی که میشه داشت تو این باغ

    کلی درس ها گرفتم استاد از خریدهاتون از آزادی مالی تون از خلق کردن هاتون از حرکت کردن هاتون از رابطه تون و از این سخن زیباتون که به مسائل زندگیت نگاه کن و با حل اون مسئله ثروت بساز.

    استاد چقدر اون مداده دیدگاه منو نسبت به بیزنس تغییر داد. چقدر الان متوجه شدم یه ایده ساده مثل این مسئله حل کن هست و میتونه مسیری باشه برای رشد من و حتی افراد دیگه…

    همین الان اینستاگرام بودم (عجیبم هست چون من اصلا نمیرم سراغ پست بقیه ولی اینبار هدایتی رفتم تو یه پست خیلی جالب)

    ایده ای هست car umberella

    سرچ کنید از یه ایده خیلی ساده برا ماشین چتر سیار درست کردن…استاد دو دقیقه ای چتر رو ماشین باز میشه و چه چتری…. از طبقه بالا آجر بنداز رو ماشین رنگ بپاش خاک بریز ولی به ماشین تون هیچ آسیبی نمیرسه…

    خب بیا اینم یه ایده دیگه

    آخه دیگه خدا چجوری بگه حرکت کن…

    خیلی خیلی سپاسگذارم که فایل میزارید برامون و دوستون دارم.

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  3. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2500 روز

    سریال بهشت قسمت 226

    با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان

    بنام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورهام

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی هاش برخوردار

    امشب هدایت شدم به کامنت یکی از بچه ها به اسم سما نوشته بود سه روز دیگه میشه 13 سالم .سما از قانون جذب نوشته بود و از جذب کردن ی خونه با کار کردن روی دوره ها با مامان و باباش.خیلی لذت بردم از اینکه این سایت محفل افرادی هستش که با این سن کمشون در مسیر شناخت قوانین خداوند قرار دارند و خدا میدونه قراره چه اتفاقاتی رو با این شناخت برای خودشون رقم بزنن

    خدا رو شکر که من هم توی این محفل هستم اگر چه خیلی دیر مسیر رو پیدا کردم . وقتی میبینم یکی با سن کم توی این مسیره اینقدر لذت میبرم که بلافاصله پاسخش رو میدم و بهش تبریک میگم

    اینا رو گفتم که بگم توی این سایته همه جور آدم با همه جور سنی وجود داره بعضی ها نوجوان بعضی ها میانسال بعضی ها تقریبا مسن اما اینا همه دنبال ی چیزن دنبال حقیقت حقیقتی که توی وجودشون بوده و هست اما فراموش شده بود و هدف استاد هم همینه به یادآوردن حقیقت فراموش شده

    و این حقیقته یا شعور یا آگاهی یا هر چیز دیگه ای که اسمش رو بزاریم همه چیز رو شامل میشه چون اصل و منبعش همه ی چیزه ی چیزی به اسم انرژی یاکوارک یا خدا یا هر چیز دیگه ای

    و این حقیقته در همه جا جاری و ساریه حالا بعضی جاها مایعه بعضی جاها جامده بعضی جاها گازه یا بخاره

    این حقیقته در هر جایی با توجه به شرایطی که درش قرار میگیره ی شکل خاصی رو به خودش میگیره

    داشتم با خودم فکر میکردم که اگر من وجود این حقیقت رو بپذیرم و اینکه در همه جا جریان داره اونوقت دیگه همه ی مسایل دیگه حل میشه

    اونوقت دیگه درک باور فراوانی برام راحته چون این انرژی به وفور در همه جا یافت میشه

    اونوقت وقتی که میبینم استاد همیشه در حال خریده تعجب نمیکنم

    اونوقت وقتی میبینم که خریدهای ی روزش خودش به اندازه ی مغازه اس تعجب نمیکنم

    اونوقت وقتی که میبینم ی شرکتی به اسم میلواکی اینهمه محصولات تولید میکنه دیگه تعجب نمیکنم

    اونوقت وقتی میبینم ی نفر چند جفت دستکش عالی رو با هم میخره تعجب نمیکنم

    اونوقت وقتی میبینم که گونیا ها و نقاله ها و مترهای مختلف در سایز های مختلف خریده میشه تعجب نیمکنم

    اونوقت وقتی میبینم که استاد پیچها رو جعبه ای میخره تعجب نمیکنم

    آره اگر من اون حقیقته رو باور کنم و جاری بودنش در همه جا رو تمام این تعجب ها خودبخود از بین میره چون طیبیعی اینه که اینجوری باشه طبیعی اینه که همه چیز همه جا فراوان باشه چون همه چیز اون اصله که فراوانه .

    آره اصل همینه و بقیه بقول انیشتین دیتیله .من نوعی باید تمام انرژیم رو بزارم روی درک این حقیقت

    و اما جریانات فایل:

    با نشون دادن اینهمه خرید قشنگ باور نا محدود بودن خواسته ها داره توی ذهن من آبیاری میشه درست مثل آبیاری های قطره ای اما مداوم مزارع که یواش یواش و آروم آروم میچرخه و نفوذ میکنه به خاک و بعدش هم به ریشه هایی که توی عمق خاک نفوذ کردن و قراره بعد از طی کردن تکاملشون سر از خاک بیرون و بعدش تصاعدی رشد کنن

    چقدر نشون دادن اون دستکش ها داره این ضرب المثل رو فریاد میزنه که:

    جوینده یابنده اس

    اگر خواسته ای شدیدا در وجود آدم باشه و آدم هم در مسیر درست بالاخره به اون خواسته میرسه چون این قانون جهانه اا به شرطی که رها باشی و نچسبی بهش

    چقدر تجربه های این روزهای من شبیه به تجربه های پاردایسه مثل همین صدای خروسی که من هم صبح ها توی حیاط از حیاط خانه ی همسایه تجربش میکنم و این یعنی خواسته ی من به من نزدیکه اگر باور داشته باشم میتونم در حیاط خودم هم تجربش کنم

    و صدای ببعی ها و گوسفندهایی که غروب ها از پرچین طویله همسایه تجربش میکنم که دارن به من میگن تو هم میتونی در پرچین باغ خودت تجربش کنی در آینده ای که شاید برای ذهن تو دور باشه اما برای جهان در همین نزدیکی هاست اگر تحسین کنی شنیدن صداشون رو دیدن اونها رو و خوشحال باشی که همسایه ات الان اونها رو داره و حسرتی در کار نباشه

    استفاده نکردن از دستکش رنج ها رو به وجود میاره

    و استفاده کردن از دستکش لذت ها

    و آدم عاقل از رنج هاش درس میگیره و اهرم رنج و لذتش رو به سمت لذت ها سوق میده

    در مورد دستکش صحبت شد به دستام نگاه کردم که با شستن ظرف ها خشک شده و یادم اومد که کرم نرم کننده نزدم رفتم زدم و اومدم و بعد نشستم فکر کردم چرا من از دستکش استفاده نمیکنم موقع ظرف شستن ؟!!!

    چون هنوز اون رنجه به حدی نرسیده که من رو خیلی اذیت کنه .اگر خیلی اذیت میشدم حتما اینکار رو میکردم .

    چقدر همین جا صحبت های شما استاد توی جلسه پنجم قدم اول داره مرور میشه که:

    تضادها سیتم جهان برای رسیدن به خواسته هاست .همه با تضاد روبرو میشن توی زندگیشون اما اونایی که توی مسیر درست هستن چون از مسیرشون لذت میبرن به خواسته هاشون هم میرسن .اما اونایی که توی مسیر نادرست هستن رنج میبرن فقط و به خواسته هاشون هم نمیرسن

    چقدر زیباست این تراز و متر .منم در سایز کوچیک دیدم اما توی این سایز ندیده بودم .چقدر همین خودش باعث میشه که کار تراز کردن راحت انجام بشه و کارها سریعتر پیش بره

    باز هم مرور آگاهی ها :

    یادمه توی توحید عملی 3 استاد گفتین که خیلی ها با دیدن ماشین های شما این باورتوشون ایجاد شده که میشه خیلی از خواسته ها رو با هم داشت میشه چند تا ماشین داشت چند تا موتور داشت چند تا خونه داشت و………………….

    الان هم دقیقا همون باور دوباره داره در ما ایجاد میشه که میشه از همه چیز چند تا داشت در سایزهای مختلف و این به معنی اسراف نیست چون به قول مریم جان هر چیزی را بهر کاری ساختن .وقتی میشه با داشتن ی وسیله راحت تر زندگی کرد و پولش هم هست چرا اینکار رو نکنیم و این ابدا به معنی اسراف نیست آخه تو ته ذهن ما ی همچین باورهای مخربی هست که در همچین مواقعی ما متوجه وجودشون میشیم

    بسی رو هم به آگاهی های مفید ذهنم اضافه کردم استاد جان در حوزه گیره

    آخ گفتین استاد من بارها تجربه تمیز کردن قلم مو رو داشتم آره واقعا هم زمان بره و هم خوب تمیز نمیشه اما این کلینره ظاهرش که نشون میده عالی باشه حالا بر حسب تجربه ای که ما داشتیم این مدته از محصولات آمریکایی پیش فرض ما میگه که اینهم کاراییش خوب باشه حالا تست میشه و نتیجه هم بزودی مشخص میشه

    اونچه که من دارم اینجا میبینم تریلر فراوانیه .همه چی اینجا عمده اس چیزی به اسم خرده وجود نداره چون بقول خودتون استاد فراوانی شده جزیی از زندگیتون جزیی از شخصیتتون

    اصلا کل پاردایس داره این رو میگه. انگار که شما استاد دارین به ما میگین که میخواین بهتون بگم فراوانی یعنی چی فراوانی یعنی این .میخواین بهتون بگم آزادی مالی یعنی چی یعنی این . میخواین بهتون بگم روابط خوب یعنی چی یعنی این .پاردایس یعنی کلید فراوانی

    خدایا شکرت که Zip tie هم به فرهنگ لغت من اضافه شد و ی مدخل براش درست شد توی ذهنم:

    اسم: زیپ تای

    کشور سازنده :آمریکا

    کاربرد: چند منظوره .بستن و پوشاندن سطوح بصورت دایمی .

    استاد از بس شما از کیفیت کالاهای آمریکایی صحبت کردین و ما دیدیم که ما هم داریم تشویق میشیم که فقط به دنبال کالاهای اصل آمریکایی باشیم .

    چقدر این نکته ای که در مورد کند شدن اره گفتین استاد تو دلش درسه و اون درسه چیزی نیست جز توجه به نشانه ها و ایجاد تغییر .اینکه چوب ریش ریش میشه ی نشونه اس برای عوض کردن تیغه اره .تغییری که قبل از اینکه اوضاع بد بشه باید انجام بشه .

    اتفاقا استاد همیشه توی وسایلتون نگاه میکردم ببینم بیل دارین یا نه که الان این موضوع هم مشخص شد. بیل جز لاینفک باغ و مزرعه اس

    بقول یکی از بچه ها این گیره مال کنج رو کجای دلم بزام از بس که خلاقیت داره ازش میباره .چقدر من برای وصل کردن گوشه های شلف اذیت شدم ی زمانی .الان که این رو دیدم انگار ی نفس راحتی کشیدم که ی همچین وسله ای هم هست

    چقدر اون جایی که مریم جان گفتن بزار روی تصویر زوم کنم دقیقا بجا بود شاید اگر اون تصویره نشون داده نمیشد استاد هرچی توضیح میداد من درک نمیکردم

    چی بگم من از این همه نعمت و فراوانی .یاد اون آیه های قرآن افتادم که میگه کافران روی قلبشون مهره و روی چشم ها و گوش هاشون پرده.

    احساس میکنم اینجا توی این بهشت اون پرده ها کم کم داره کنار میره واون مهر و مومه داره باز میشه واسه همینه که ما داریم این همه نعمت و فراوانی رو میبینیم

    این صحبت های شما استاد داره ی تعریف خیلی ساده اما عمیقی رو از ثروت میده که:

    ثروت ساختن یعنی حل یک مساله

    هر چی مساله های بیشتری رو حل کنی ثروت بیشتری رو میسازی و بنابراین ثروت ربطی به مدرک و تحصیلات و سن و جنسیت نداره هر کی بهتر بتونه مساله حل کنه بهتر ثروت میسازه .اما موضوع مهمتر اینه که خود حل مساله ی موضوع ساده ایه و اون چیزی که ما فکر میکردیم نیست مثل همین گیره ای که شلنگ رو نگه میداره یا اون وسیله ای که میشه شلنگ رو دورش پیچید به همین آسونی .یعنی ثروت ساختن به همین آسونیه و زجر و سختی توش نیست .

    استاد جان شما خودتون شیر مردی که ی شیر زن رو هم کنارتون جذب کردین و برای مریم جان هم همین طوره همینه دیگه قانون شیر با شیر

    ولا من دهنم همین جوری باز مونده از این سودهایی که این حیوونا دارن اصلا نمیدونستم تا این حد اینا مفیدن برای باغ و جنگل

    خدای من بیزینس اجاره دادن بززززززززززززززز!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    دیگه من چی باید بشنوم از این آمریکا که باورم بشه میشه از هرچیزی ثروت ساخت که تایید کنه حرفهای شما رو استاد که هر شغلی پتانسیل ثروت ساختن رو داره

    استاد با دیدن این زندگی هر روزه شما و این عمل کردن به ایده ها دارم میفهمم عمل کردن به ایده یعنی چی حرکت کردن و اقدام کردن و نتیجه گرفتن یعنی چی ، برخورد به تضاد و حل کردن مساله یعنی چی ، رفتن تو دل چالش ها و موقعیت های جدید یعنی چی اونم با احساس خوب و با لذت

    و نکته ی پایانی که گفتین استاد که بزار اون وسیله بیاد بعد در موردش صحبت میکنیم همون اصلیه که شما همیشه روش تاکید میکنین که زمانی راجع به ی چیزی حرف بزنیم که نتیجه تو دستمون باشه

    حس خیلی خوبیه وقتی کامنت مینویسی اونم کامنتی که هدایتی باشه که نمیدونی قرار چی بنویسی اما میدونی قدم اول اینه که لپ تاپ یا گوشیتی رو روشن کنی و فایل رو ی بار ببینی و بعدش صفحه وردت رو باز کنی و انگشتانت رو شروع کنی به حرکت دادن اونوقته که بهت گفته میشه اونچه رو که باید بنویسی

    احساس میکنم وقتی با حال خوب کامنت میزارم انگار ی رسالتی رو به انجام میرسونم که از انجام دادنش حس خوبی بهم دست میده

    سپاسگزارم بی نهایت از شما استاد عزیزم و مریم جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      نرگس گفته:
      مدت عضویت: 1425 روز

      درود بر شما استاد عزیز و شیر زن پرادایس مریم جان.🌺🌺🌺

      و درود بر شما نسرین عزیز.🌺🌺🌺

      واقعا حس خوبت را در کامنت فوق العاده ات حس کردم. خیلی زیبا نوشتی.👌👌👌

      انگار با نوشته هات همه آموزش های استاد رو دوره کردی. ومن تازه درک کردم که تک تک ثانیه های این فایل حرفی برای گفتن داشته. خیلی زیبا به تمام جزییات اشاره کردی. در مورد موضوع سن هم اشاره ای داشتی…ومن با افتخار میگم که دختر ۴ ساله من هم با لذت تمام سریال های سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت را تماشا میکنه..و تمام تیکه کلام های استاد رو یاد گرفته. و من بینهایت شکر گذار خداوندم، که من و خانواده ام را با این خانواده صمیمی آشنا کرده. سپاسگذار خداوندم که به مسیری هدایت شدیم که سراسر لذت و شادی و سلامتی…نمیدونید چه حالی داره وقتی اطرافیان از دخترم میپرسن چطوری؟ با هیجان و لهجه کوکانه اش جواب میده ـ خدا رو شکر🙏🙏🙏🙏🙏♥️

      واقعا لذت بردم‌ …اون احساس خوبتو با ما به اشتراک گذاشتی. سپاسگذارم از شما و استاد عزیزم که این لحظات ناب را برای ما ثبت و ضبط میکنه.

      خدا رو شکر🙏🙏🙏🙏

      در پناه خداوند شاد، سلامت ، و ثروتمند باشید💞💞💞

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2500 روز

        سلام به دوست الهی ام. سپاسگزارم که روزم با پاسخ زیبای شما قشنگ تر شد. همین عکس پروفایلتون در کنار خانواده بقول مریم جان با زبان تصاویر نشان از حال خوب شما در کنار دختر گلتون و همسرتون داره .خدا رو شکر که اینقدر شاد و خوشحال میبینمتون .آره به نکته ی خوبی اشره کردین که من تازه یادم اومد که کودکان عزیز هم از همراهان پرو پا قرص سریال ها هستن خوش بحال این بچه ها که از همین کودکی ذهنشون داره عادت میکنه به زیبا دیدن و زیبا شنیدن بجای تمرکز روی چیزهای حاشیه ای و بدرد نخور خوشا به سعادتشون. خوش و خرم و شاد و سلامت و ثروتمند باشی عزیزم در کنار خانوادتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2168 روز

      سلام نسرین جان دوست عباسمنشی من

      واقعا لذت بردم از این کامنت پر از نکته و زیبات و واقعا تحسینت میکنم برای این همه تمرکز و نگرش عالی و قشنگت.

      واقعا نمیدونم کدوم نکته کامنتت رو برای خودم بلد کنم اینجا تا یادم بمونه اینقدر همش عالی بود.

      واقعا ممنونم که نوشتی. ممنونم از درک و آگاهی هات.

      این انرژی واقعا حقیقتی هست که باید با پوست و گوشت و استخوان مون درکش کنیم و باورش کنیم. باوری که عمل بیاره بقول استاد.

      به اهرم رنج و لذت اشاره کردی و برام خیلی جالب بود.

      از آگاهی دور ها اشاره کردی و چقدر لذت بردم مثلا اینکه نوشته بودی:

      جلسه پنجم قدم اول داره مرور میشه که:

      تضادها سیتم جهان برای رسیدن به خواسته هاست .همه با تضاد روبرو میشن توی زندگیشون اما اونایی که توی مسیر درست هستن چون از مسیرشون لذت میبرن به خواسته هاشون هم میرسن .اما اونایی که توی مسیر نادرست هستن رنج میبرن فقط و به خواسته هاشون هم نمیرسن

      بازهم ازت ممنونم دوست عزیزم

      برات بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از خداوند یکتا میخوام.

      ارادتمندت فهیمه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2500 روز

        سلام به فهمیه جان گل .سپاسگزارم عزیزم که با حس خوبت جواب کامنت من رو دادی عزیزم . آره همه چی بقول استاد توحیده اگر اون توحیده درک بشه همه چی خوبخود ردیف میشه .اعتراف میکنم که هنوز اول راهشم اما همینکه اینجا هستم و جاهای دیگه نیستم یعنی خوبه

        دارم کم کم یاد میگیرم در این مکتب الهی که باید خودم رو نزدیک کنم به منبع اصلی و خوشحالم که دوستان و همسفران خوبی مثل شما دارم که با دمشون شعله ورتر میکنن اون شوق نزدیک شدن رو

        بازم سپاسگزارم بهترین ها رو برات از خداوند منان خواستارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1757 روز

    💕به نام خداوند بخشنده ی بخشایشگر وهاب💕

    سپاسگزاره خداوندم که به‌من فرصت دیدن ۲۲۶قسمت از زندگی پربرکت دواستادی رو داده که جهان هربار اونهارو به سمت رزق به غیرالحساب هدایت میکنه

    سلام و هزاران درود به استادانِ بامحبت و باتلاشِ همیشه به چالش کشیده،وسلام به تک تک دوستان عزیزوبامحبتم

    خدایا خودت بهم کمک کن که تک تک فراوانیهای این قسمت ازسریال رو باجونودل بخاطرشون سپاسگزاری کنم و شکر کنم بخاطر ااینهمه ثروتی که خلق میشه با برخورد به تضادهایی که هرانسانی بهش برمیخوره

    ببینیم تو این تریل کارساز استادمون دیگه چه خریدهای خفنی کردن،استادجان شماواقعا بسیار تحسین برانگیزید که همیشه یک برنامه دارید و نگاه میکنید ببینید چه تضادی هست که شما باهاش روبرو نشدید و حل مسئله نکردید،خدایا شکرت که یک الگوی نابی مثل شمادارم برای روبرو شدن با مسائل زندگیم

    خدایاشکرت بخاطر فروشگاه هوم‌دیپو که ازشیرمرغ تاجون آدمیزاد توش هست و این فروشگاه میگه آقاجان تو چه تضادی تاحالا توزندگیت باهاش برخوردی،اینجاهررنوع وسیله ی مسئله حل کن هست،تو فقط اراده کن مابرای شما همه چیز داریم خدایاشکرت

    خدایاشکرت بخاطر این دستکشای هیولای ماداگاسکار🧤مریم جانِ دستوپاسیندرلایی😁و استاد جان مبارکتون باشه ان شالله بااین دستکشای فولادی کارهای عالی انجام بدید بدون هیچ خستگیی

    من هم دقیقابااین تضاد دستکش نپوشیدن برخوردم و چقدر بادستکش کارراحتتر پیش میره

    √بحث دستکش نپوشیدن و کارهارو با سختی انجام دادن و به اتمام رسوندن و برعکس دستکش پوشیدن و کارهارو به راحتی انجام دادن و به اتمام رسوندن تفاوت عظیمی هست

    اینو میشه ربط داد به سه دسته از ادما:

    ۱-اینکه اعتقاددارن تا زجرو سختی نکشی نمیتونی کاریو به سرانجام برسونی که این مسیریک مسیر پرزجرو پرازسنگلاخو سربالاییست

    ۲-اینکه خیلیها اونقدر بااین باور که تاسختی نکشی به مقصد نمیرسی دوست ندارن سختی بکشن و همون وسطای مسیر کارو ول میکنن به امان خدا که واقعااین بدترین مسیره ممکنه

    ۳-و اما این دسته ازادما که بسیاربرای من محبوبند اینه که اعتقاد دارن مسیره رسیدن به خواسته میتونه خیلی اسونتر و خیلی لذت بخشتر از هربار باشه

    این تضادهای زندگی رو باید دستشونو بوسید که به ما این هینتو میدن که میخوایی مسیرو راحتترکنی یا باهمین زجروتقلاها زندگیتو نابودکنی…

    تحسین میکنم شما عزیزان رو که زیر بار کوچکترین سختیی نمیرید و اونقدر باوردارید که ازین راحتتر هم میشه و جهان لاجرم شمارو به سمت راحتی و اسونی بیشتر هدایت میکنه خدایاشکرت

    خدایاشکرت یک الگویی درزندگیم پیداکردم که وسایلی رو میخرن که واقعا مورد استفاده باشه و هیچ وسیله ی غیزقابل کاربردی باهزینه های اضافیی خریداری نمیکنن

    خدایاشکرت بخاطر تک تک وسیله هایی که خریدیم،بقول مریم جان وسیله ی باکیفیت خروجی باکیفیت میده،و

    [هــرچــیــیزی را بــهــر کــــاری ســـاخــتن]

    استاد دیگه مریم جان تکاملشو با وسایل ریزه میزه طی کرده ،نوبتی هم که باشه نوبت وسیله های هیولا و خفنه که هم کاربردی ترباشه هم نتیجه ی مطلوبتری ازکاربهمون بده..خدایاشکرت مریم جان با این هنر معماریشون قراره که چه کارهایی بااین نقاله گونیاوو خط کش برای پروژه های چوبیمون انجام بدن

    خدایاشکرت بخاطر این گیره های هیولا باسایزهای مختلف که به راحتی چوب رو‌نگه میداره آخه چقدر وسایل دارن کارسازتر میشن

    آقاجان جهان همواره درحال رشده،جهان همواره درحال آسون شدن برای آسونی هاست،تو باید باجهان حرکت کنی و باتفکرواستدلال ثروتی رو خلق کنی که مردم رو به سمت آسونی بیشتر پیش ببره

    خدایاشکرت بخاطر این قرقره ی هیولای ماداگاسکار،خداوکیلی ببین چقدر واضح میشه قانونهای ثابت طبیعت رو تو‌هر وسیله ای بهش پی برد

    یکسری آدم اومدن بادلیل و‌منطق به جا به قانون ثابت فیزیک پی بردن و اومدن جوری این قانون رو‌تو این وسیله ی کوچیک اما متحمل۲۴۹کیلو وزن!گنجوندن که میگه آقا بااین وسیله شوخی نکنید،،بزوگوسفند چیه🐑🐐گاوو بوقلموو شتررو🐮🦃🐪باهم بهش وصل کنید،این وسیله بااون قانون ثابت فیزیک آخ هم نمیگه واقعا که خدایاشکرت

    خدایاشکرت که برای هرمسئله ای یک راهکاری هست

    خدایاشکرت بخاطر این بِراش کیلینر که کلی شستشو ی رنگهای روغنی رو برای همه راحت کرده

    یعنی تو به هرتضادی بربخوری غیرممکنه که کسی غیرازتوهم به اون تضادبرنخورده باشه،و اینو بدون که بلاخره یه نفر باتمرکز عالی نشسته و یک راهکاری برای اون مسئله ایجادکرده

    اخ اخ این وسیله برای یکی مثل من ساخته شده که شلنگو به راحتی جمش کنی،اقا من هررربار شلنگ میخواستم جم کنم میگفتم خدایا یا منو هدایت کن به سمت یه راهکاری که یک دستگاه شلنگ جم کن اختراع کنم یا یکیو هدایت کن به سمتش،ازبس که باید مچ دستها رو باید جوری حالت میدادی که این شلنگ منظم جمع بشه،آخییش خدایاشکرت بخاطر اجابت شدن این خواستم

    خوب پس هرربار جهان داره خیاله منو راحتترمیکنه که نترس و حرکت کن تواین جهان اگه تو شیرِ🥛مرغ هم🐔 درخواست کنی و باورکنی که هست لاجرم اون رو برای تو اجابت خواهدکرد😁خدایاشکرت

    خدایاشکرت بخاطراین پیچهای استیلِ ضدزنگِ ضدآبِ ضدِ گزندِ روزگار که خیلی راحت حتی میشه بعداز مدتها داخل چوب بازهم ازش استفاده کرد،یعنی میگه اگه بهای زیادی ازنظر تو برای یک محصولی پرداخت میکنی اما نتیجه ای که ازون محصول میگیری چندینوچند برابر ارزش کارت از قیمت اون محصول بیشترمیشه، واین میشه که باارزش بودن ابزار باقیمت هرچند زیادهم مـــُفت اون رو خریدیم خدایاشکرت

    هرچی میخوام ازبقیه ی محصولات بگذرم نمیشه،خدایا شکرت بخاطر این وسیله ی زیپ تای که اونقدر باهمون جنس پلاستیکی بودنش فولادین درستش کردن که حتی پلیسها هم ازون استفاده میکنن

    تحسین میکنم سازنده ی زیپ تای رو که اینقدر اختراعشون کارساز و پرکاربرده

    خدایاشکرت بخاطر تک تک وسایلایی که استادمون خریدن،

    خدایاشکرت الگویی دارم که همیشه بهترینهارو درهرزمینه ای برای خودشون انتخاب میکنن،و چون خواستاربهترینها هستن جهان هم لاجرم اونهارو هدایت میکنه به سمت بهترینها

    خدایاشکرت مریم جان به سمت مامان گونیاوو بچه گونیایی هدایت شدن که نوشته هاشون واضح ومشخصه و دیگه لازم نیست مثل گونیای آبیِ قبلیمون درحد بُندِس لیگا فوکِست کنی که نوشته هاش رو ببینی.

    خدایاشکرت بخاطر اِسپِید بید سِتِمون که راحت میتونه چوبهای پروژمون رو بصورت گردالیِ صاف دربیاره، خدایاشکرت بخاطر تک تک بیزینسهایی که انسانها به سمتشون هدایت میشن،یعنی هرچی میخواییم بگیم دیگه این تَهِ تَهِ بیزینس ساختنه میبینیم که جهان ثابت نمیمونه و بازهم بایک بیزینس جدید خودشو گسترش میده توسط بی نهایت دستان خداوند خدایاشکرت

    خدایاشکرت استاد خیلی خیلی لذت بردم ازتک تک محصولاتی که خریدید،اون قطعه های پلاستیکی که دوتاسیم رو بهم وصل میکنن برام خیلی جالب بود،یعنی هرچی فکرشومیکنم میبینم که انسانها هربار مسئله رو ریشه ای تر حل میکنن و میبینن که هرچی مسئله ریشه ای حل بشه احتمال بروز خطرات کمتره،نتیجه ی مطلوبتر میده،کاررو آسونتر میکنه،مثلا همین یک قطعه ی ساده پلاستیکی چقدر کاررو راحتترکرده،قدیما چسب میزدن الان هم خیلیها اینکارومیکنن و احتمال برق گرفتگی و یا چسبندگی سیمها و آتش سوزی زیاد بود ولی الان خداروشکر بایک ایده ی ساده و نتیجه ده تونستن برای همیشه مسئله رو حل کنن حتی هم میشه دوباره ازین راحت تر هم کارروپیش برد

    خدایاشکرت وای دیگه استاد مسئله ای نیست که آمریکاییها براش راه حل پیدانکرده باشن و باهاش بیزینس بسازن،این مداد عجب کار راه بندازیه،من بااین معظل هم برخورده بودم،واقعاکه چقدر به کمتر صرف شدن وقت برای پیداکردن مداد درحین‌کار کمک میکنه

    خدایاشکرت این هم یک توری پلاستیکی محکم و خوشرنگ،چه رنگ زیبایی هم برای ساخت این کالا استفاده کردن خدایاشکرت

    به امیده الله میریم برای ساخت پروژمون،خدایاشکرت مریم جان هم که مثل یک شیر زنِ اماده ی کار میخوان که چوبهای فولادین رو با زیباترین رنگی که انتخاب کردن خوش رنگتر کنن خدایاشکرت

    خدایاشکرت این دستگاه میلواکی که دوباره مارو به وجد آوورد،چقدر سازنده ی این برند آمریکایی تحسین برانگیزه خدایاشکرت همه چیز ستاپ شده و بافکرواستدلال خاصی ساخته شده

    و درنهایت معرفی یک بیزینسی که درحین ناباوری ولی امریکاییها باورپذیرش کردن خدایاشکرت

    یعنی دیگه من بااین نوع شغل دیوانه شدم،دیگه ذهنم بااین بیزینس آخری فکر کنم تسلیم شد گفت آقا من قبول کردم که باهرشرایطی میشود ثروت ساخت،آقا چوپونی؟زنبورداری؟خونه داری؟چکاره ای تو فقط بااااور کن میشود که ازز هررچیزی به بی نهایت ثروت برسی خدایاشکرت

    دیگه من تمووووم شدم رررف بااین همه ثروتی که امریکاییها خلق کردن،خدایاشکرت

    بخدا که تک تک این فایلها ارزشمنده،کی گفته که رایگانه؟خدامیدونه که چه بیزینسهایی توسط ما بچه های عباسمنشی تو ایران خلق کنیم،و هم خودمون به ثروت برسیم هم به دیگران برای حل مسائلشون کمک کنیم

    استاد شما بی نظظیرید بی نظیر ان شالله که این بزوگوسفندای ماهم بتونن به پاکسازی این بهشت زیبامون کمک کنن

    💞در پناه خداوندگار یکتای بی همتا همتونو میسپارم💞

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  5. -
    مهدی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2038 روز

    سلام ب خاواننده یا شنونده این کامنت من سما هستم 3 روز دیگه 13

    سالم میشه

    میخوام یک قسمت کوچک از بینهایت نتیجه ای ک گرفتم رو براتون بگم

    از وقتی ک با مامان و بابام و همه دوره های بینظیر اقای عباس منش رو خریدیم به سمت خیلی چیز های عالی هدایت شدیم

    1- با فنگشویی اشنا شدیم از زقتی با فنگشدیی اشنا شدیم من پنج صبحی شدم و صبح ها میرم دریاچه

    به تازگی کتاب جادوی سپاسگزاری رو شروع ب خوندن کردم

    2- نتیجه بدی خونه قشنگمونه که الان سه ساله توشیم جالب اینه خونه برای ما نیس برای پدر بزرگ و مادر بزرگم هست حالا بگم ما این خونه قشنگ و بزرگ رو چجوری جذب کردیم

    ما قبلا توی یک خونه اجاره ای ت تهران پارس بودیم و از جای امنمون تکون نمیخوردیم تا بعد از گوش دتدن دوره ها تصمیم گرفیم از اوجا بریم سمنان بعد از 9 ماه رندگی ت سمنان چون خیلی نمیتونستیم بیایم تهران پدر بزرگم اینا رد ببینیم اونا یک خونه بزرگ کنار دریاچه داشتن و اجاره دتده بودن به ما گفتن بیان اونجا زندگی کنین این شد ک ما خونه 8 میلیاردی رو حدودن بد 3 ماه بد خرید دوره جذب کردیم

    واقن جدی میگم انقذ نتیجه گرفتم ک باید تا اخر عمرم تایپ کنم اصن یک جوری بسمت بهترین چیزا هدایت شدم ک اگ بگم باورتون نمیشه

    یک چی دیگ ک بابتش خیلی خوشحالم اینه ک دارم روی شغل ایندم ک مظمنم بهس میرسم کار میکنم

    معلوم نیس کی وقت کنم اخه درس دارم ولی حتما بارم کامنت میزارم ار بینهایت نتیجه هام

    ببخشید انقد حرف زدم دوستون دترم هم فرکانسی های عذیزم خدا یار و نگهدار و هدایت گرتون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
    • -
      مونا ترحمی گفته:
      مدت عضویت: 2122 روز

      به نام خداوند هدایتگر

      سلام سما عزیز

      بی نهایت لذت بردم از کامنت کوتاه ولی پر محتوایی که نوشتی عزیزم

      بی نهایت تحسینت میکنم که تو این سن و سال انقدر عالی قانون رو درک کردی و داری رو خودت کار میکنی

      همینطور پر قدرت قدم بردار و ادامه بده

      چقدر اون قسمت که گفتی از نقطه امن خودمون اومدیم بیرون برای من نشانه بود و باز هم به من ثابت شد که خدا به شجاعان پاداش میده

      از صمیم قلبم برات آرزو میکنم به بهترین ها برسی در کنار پدر و مادر عزیزت

      در پناه خدای مهربون باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نسرین سلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2500 روز

      سلام به سما خانم عزیز. ان شا الله که 100 ساله بشی عزیزم. چقدر لذت بردم از خوندن کامنتت. از اینکه تو این سن کم هدایت شدی به این مسیر و تازه الان چند سال هم هست که با مامان و بابات داری رو دوره ها کار میکنی .چقدر خوشحال میشم وقتی از بچه هایی به سن شما میشنوم که توی این مسیر هستن .آفرین به تو دختر .حتما لایق بوید که خداوند به این مسیر هدایتت کرده عزیزم. با قدرت و با قوت ادامه بده.چقدر کیف کردم گفتی از همین حالابه شغلت فکر میکنی .دمت گرم عزیزم.خیلی لذت بردم از کامنتت .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2341 روز

      به نام خدای آرامش دهنده

      سلام دوست نازنینم

      بسیار بسیار از کامنتت بذت بردم

      احسنت و هزار آفرین بر شما که اینقدر نتایج عالی رو با این سن کم بدست آوردی

      به نظرم یه فردی مول شما در کنار ایتادانم، الگوهایی عالی هستید از افرادی که به قوانین عمل کردن با هر سن و جنسیتی و نتابج عالی گرفتن

      باز هم ممنون بابت اینکه نوشتی و حالمون رو عالی تر کردی

      برای هممون زیباترین و لذت بخش ترین لحظه ها و تجربه ها رو آرزو دارم

      💯💯🌸🌸😘😘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    علی ابودردائی گفته:
    مدت عضویت: 2562 روز

    سلام :

    خروجیِ با کیفیت

    وقتی من با خودم در صُلح باشم یعنی کیفیتِ من بالا رفته

    وقتی که در میان کسانی که در صلح نیستند ، من با خودم در صلح باشم ، یعنی کیفیت و عَیار من بالا رفته

    وقتی که من دست از کنترلِ دیگری برمی دارم و تنها در کنترل افکار و فرکانس خودم قرار می‌گیرم یعنی کیفیت من بالا رفته

    وقتی که نگاهم به بیرون نیست و نگاهم به دارایی ها و ذخائر منبع است ، یعنی کیفیتِ من بالا رفته

    وقتی که خیلی چشمم به نتیجه نیست ، اما از مسیر لذت می‌برم و می‌دانم که نتیجه در اسرع وقت در دامانِ من قرار می گیرد یعنی کیفیت من بالا رفته است

    وقتی که به هر کسی و هر چیزی نگاه می کنم و تنظیماتِ خود را از زاویه همراستایی با منبع قرار می دهم ، یعنی کیفیت من بالا رفته

    وقتی که به جای عجله کردن ، تقلا کردن و سر سختی دادن به خود ، در طول مسیر خواسته و هدف ، عشق قرار می دهم ، یعنی کیفیتِ من بالا رفته .

    به همین لحاظ است که از آن واژه یِ زیبایِ خانم شایسته بهم الهام شد که : ما وقتی رابطه و برخوردِ با خود را منظم می کنیم ، ورودی‌های باکیفیتی را خلق می کنیم و از آن طرف هم خروجی های با کیفیت ، زندگی و روزهای ماه و سؤالاتمان را با کیفیت تر می کند .

    وقتی که من در متن خانواده و در ارتباطات با خود با خودم در صُلح باشم و عالی ترین رابطه را با خودم داشته باشم ، یقیناً کیفیت رابطه ی با دیگران ، از این کیفیتِ رابطه که با خود دارم ، نشئت می گیرد .

    وقتی که من باور های سلامتی را در خودم رشد داده باشم و یک رابطه تنگاتنگ و یک رابطه سرشار از تداوم با منبع درونم که چیزی جز سلامتی و تندرستی نیست ، داشته باشم

    مطمئناً کیفیت سلامتی که در خود دارم ، رابطه یِ مُستقیمی دارد با ارتباطِ من با سلامتی ای که منبع دارد .

    وقتی که باور دارم که منبعِ خلقِ ثروت و فراوانی در درون من نهفته است و آن چیزی جز باورهایِ ثروت سازِ همراستا با منبع نیست ، این باعث بالا رفتن کیفیت درون‌ِ من میشود و کیفیت ثروتی که به زندگی ام جریان می یابد از این رابطه من با منبع نشات می گیرد ،

    کیفیتِ ورودی هایی که به ما احساس خوب ، به ما احساس عشق ، به ما احساس شکرگزاری به ، ما احساس لطافت ، به ما احساس آرامش می‌دهد ، باعث می شود که خروجی های قدرتمندی داشته باشیم .

    باورهایِ ما نگرشِ ما را تشکیل می‌دهند و نگرشِ ما ، ساختارِ کیفیِ ورودی هایِ ما است ، پس اگر نگرشِ ما نسبت به هر چیزی و هر کسی و هر اتفاقی ، خوب باشد ، ما ورودی هایِ خوبی را در خود بایگانی کرده ایم ، و جایزه یِ آن اینست که همواره خروجی هایِ با کیفیت ، نصیب‌ِ خود می کنیم .

    اُستاد عزیز و خانم شایسته یِ عزیز ، و تمامِ هم فرکانسی هایِ عزیز :

    تا ابد شاد و سلامت و سرزنده و سعادتمند و خوشبخت و ثروتمند باشید .

    🌺🌸✋🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺💎💎💎

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  7. -
    مرجان دوست الهی گفته:
    مدت عضویت: 1484 روز

    سلام سلام سلام سلام

    من پر انرژی و شاداب اومدم🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩

    سلام استاد عباسمنش عزیزم و مریم جانم!

    خدایا شکرت بابت این آزادی مالی و زمانی و مکانی که در جهان برای راحتی و آسایش ما قرار دادی! 👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏

    سلام مریم جان و استاد مبارکتون باشه این دستکش های فوق العاده!انشاالله از این بیشتر و بهتر

    بله استادجان عاشق محصولات میلواکی هستند!

    خدایا شکرت بابت این رابطه ی دوستانه و صمیمانه و عاشقانه واقعی بهمراه آزادی🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩و هماهنگ،ممنون استاد و مریم جان که اینقدر راحت و آسان باعث میشید خواسته ها درون مون شکل بگیره!

    ای جان صداش! الهی من قربون این ببعی کوچولو و طلایی بشم!خیلی خیلی خیلی دوستش دارم!و شنیدن صداش و دیدنش بهم حس خوبی میده!

    ممنون استاد که این بز کوچولو طلایی رو هم خریدید🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩

    خدایا شکرت بابت این پرادایس زیبا و بهشتی

    چه آفتاب قشنگی هست🤩🤩🤩🤩🤩🤩

    تازه انشاالله قرارِ اردک های کوچولو هم بیان اینجا رو زیباتر کنن🤩

    خداااااااااااقوت بده استاد و مریم جان👏👏👏👏👏👏👏👏

    شعری از قیصر امین پور در کارگاه اعتماد بنفس🌹

    “پیش از اینها فکر میکردم خدا خانه ای دارد میان ابرها”

    “مثلِ قصر پادشاه قصه ها خشتی از الماس و خشتی از طلا”

    ” پایه های برج اش از عاج و بلور بر سرِ تختی نشسته با غرور”

    ” ماه برقِ کوچکی از تاجِ او، هر ستاره پولکی از تاج او، اطلسِ پیراهن او آسمان، نقشِ روی دامن او کهکشان ،رعد و برق شب طنین خنده اش، سیل و طوفان نعره ی توفنده اش، دکمه ی پیراهن او آفتاب برق تیر و خنجر او ماهتاب”

    “هیچ کس از جای او آگاه نیست،هیچ کس را در حضورش راه نیست”

    “پیش از اینها خاطرم دلگیر بود از خدا در ذهنم این تصویر بود”

    “آن خدا بی رحم بود و خشمگین ، خانه اش در آسمان دور از زمین”

    ” بود اما در میان ما نبود ، مهربان و ساده و زیبا نبود”

    ” در دل او دوستی جایی نداشت، مهربانی هیچ معنایی نداشت”

    ” هر چه می‌پرسیدم از خود از خدا از زمین از آسمان از ابرها زود میگفتند: این کار خداست پرس و جو از کار او کاری خطاست”

    “هر چه می‌پرسی جوابش آتش است، آب اگر خوردی عذابش آتش است”

    ” تا ببندی چشم کورت می کند ، تا شدی نزدیک دورت می‌کند، کج گشودی دست سنگت میکند، کج نهادی پای لنگت می کند ، تا خطا کردی عذابت می‌کند، در میان آتش آبت می کند”

    “با همین قصه دلم مشغول بود ، خواب هایم خواب دیو و غول بود”

    “خواب می دیدم که غرق آتشم ، در دهان شعله های سرکشم”

    “در دهان اژدهایی خشمگین ، بر سرم باران گرزِ آتشین”

    “محو میشد نعره هایم بی صدا ، در طنین خنده ی خشم خدا”

    “نیت من در نماز و در دعا ، ترس بود و، وحشت از خشم خدا”

    “هر چه میکردم همه از ترس بود، مثل از بر کردن یک درس بود”

    “مثل تمرین حساب و هندسه، مثل تنبیه مدیر مدرسه”

    “تلخ، مثل خنده ای بی حوصله ، سخت، مثل حل صدها مسئله”

    “تا که یک شب دست در دست پدر راه افتادم به قصد یک سفر”

    “در میان راه ، در یک روستا خانه ای دیدیم، خوب و آشنا”

    “زود پرسیدم:پدر! اینجا کجاست؟”

    “گفت: اینجا خانه ی خوب خداست”

    “گفت اینجا می‌شود یک لحظه ماند، گوشه ای خلوت،نمازی ساده خواند ”

    “با وضویی دست و رویی تازه کرد ، با دل خود گفت و گویی تازه کرد”

    ” گفتمش پس آن خدای خشمگین،خانه اش اینجاست؟ اینجا در زمین؟”

    “گفت: آری خانه ی او بی ریاست، فرش هایش از گلیم و بوریاست”

    “مهربان و ساده و بی کینه است ، مثل نوری در دل آیینه است”

    “عادت او نیست خشم و دشمنی ، نام او نور و نشانش روشنی ”

    “تازه فهمیدم خدایم این خداست ، این خدای مهربان و آشناست ، دوستی از من به من نزدیکتر ، از رگ گردن به من نزدیکتر ، آن خدای پیش از این را باد برد ، نام او را هم دلم از یاد برد ، آن خدا مثل خیال و خواب بود ،چون حبابی نقش روی آب بود ، می توانم بعد از این با این خدا دوست باشم ، دوست پاک و بی ریا ، می توان با این خدا پرواز کرد سفره ی دل را برایش باز کرد، می توان درباره‌ی گل حرف زد صاف و ساده مثل بلبل حرف زد، چکه چکه مثل باران راز گفت با دو قطره صدهزاران راز گفت، می توان با او صمیمی حرف زد مثل یاران قدیمی حرف زد، می توان تصنیفی از پرواز خواند با الفبای سکوت آواز خواند”

    استاد عزیزم شما ما رو با این خدای مهربان و صمیمی آشنا کردید❤❤❤❤❤❤❤شما این عشق و آرامش را به ما هدیه دادید!

    با تمام وجودم دوستتون دارم و انشاالله که بتونم با عمل کردن به آموزه هاتون به نفع خودم ازشون استفاده کنم!

    سپاسگزار خداوندم بابت وجود پرخیر و برکت شما و مریم جان در زندگیم ،این بهشتِ زمینی🌹🌹🌹🌹🌹

    یا غفور و یا رحیم

    ای آمرزنده ی پاک کننده و ای مهربان

    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
    • -
      حمیده اسماعیلی گفته:
      مدت عضویت: 2081 روز

      بنام خدای زیباییها…

      سلام دوست عزیزم….

      بسیار بسیار از کامنتتون لذت بردم….شعری رو که درباره خداوند اینجا برامون نوشتین بسیار احساس خوبی بهم منتقل کرد….ازت بسیار سپاسگزارم…

      یاد فایل جلسه اول از قدم ۶ دوره ۱۲ قدم افتادم که استاد گفتن اگر روی این نیروی بی نهایت یعنی خداوند حساب باز کنیم و این نیرو رو بیاریم توی کار ….اگر وجود این نیرو رو باور کنیم این باور باعث حرکت میشه و با حرکت نتایج اتفاق میافته….سپاسگزارم ازت برای این کامنتت زیبا…..

      عاشقتم😚😚☺😊

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1963 روز

    بنام خداوند هدایتگر مهربان که عاشقانه مرا به سمت خواسته هایم هدایت و حمایت می کند

    سلام به استاد نازنین و مریم جان عزیزم و سلام به خانواده صمیمی عباسمنش

    استاد من عاشق این خرید کردنای پر از حس خوب و فراوانی شما هستم که هرچی رو ببینید و ازش خوشتون بیاد میخرین بدون اینکه نگران قیمت و یا حتی جا برای نگهداریش باشین، راستش یه موقعهایی که خریدهای شما رو میبینم با خودم میگم اینهمه جنس رو کجا باید جاداد و اینم یه باور کمبوده که تو ذهن من جولان میده، ولی خب ذهن شما و مریم جان هیچ محدودیتی حالیش نمیشه و اینقدر مهارت دارین تو لذت بردن از لحظه حال که فقط لذت خرید رو حس می کنید و نگران هیچی نیستین. و طبق گفته خودتون این مهمترین مهارتیه که باید کسب کنیم، لذت بردن از لحظه حال و چقدر من چند روزه که باهاش درگیرم و چقدرر این ذهن من، منو پیچوند سر همین مساله. و خدا رو شکر تا یه حدی تونستم مچشو بگیرم و فهمیدم از کجا دارم میخورم. با اینکه تصمیم گرفته بودم دیگه حرف مفت نزنم و تا نتیجه نگرفتم کامنت ننویسم اما لذت دیدن این فراوانی و این خریدها منو ترغیب کرد تا دوباره بیام و کامنت امروزمو بنویسم.

    فکر میکردم میلواکی فقط غول ابزارهای برقیه اما امروز دیدم یه کسب و کار موفق تا چه حد میتونه گسترده باشه، و چقدر تحسین کردم برند میلواکی رو که حتی دستکش و گونیا و….. تولید کرده و تو همه موارد هم حرف اول رو میزنه.

    حتی اون چمن زن برقی که با دوتا کابل چمن ها رو میزد. من خیلی روزها تو پارک میدیدم که باغبونهای پارک با این دستگاه چمنها رو میزدن ولی اصلا فکرشم نمیکردم که با چند تا سیم نازک بشه به این راحتی چمنها رو کوتاه کرد. واقعا احسنت به آدمهایی که اینجوری از ذهنشون و خلاقیتهاشون استفاده می کنن و به این زیبایی حل مساله می کنن. و بازم باید تحسین کنم میلواکی رو که برای بهبود محصولی که تولید کرده و حل یه مساله دیگه اون صفحه اره ای رو هم تولید کرده تا بازم بهتر بتونه به جهان و جهانیان خدمت کنه.👏

    استاد یه چیزی میخواستم براتون تعریف کنم. من تابستون برای خرگوشهای دخترام با این توری پلاستیکی ها یه قفس درست کرده بودم و تا جایی که تونستم محکم کاری کردم، اما خرگوشه اینقدر بلا بود که شب تا صبح قشنگ از وسط توری اندازه جایی که بتونه ازش رد بشه توری‌ها رو جویده بود و صبح که از خواب بیدارر شدیم دیدیم تو خونه اس😂 باز من اومدم با همون توری پلاستیکی ها دوباره تعمیرش کردم فرداش باز همون آش و همون کاسه😂 دیگه دیدم فایده نداره رفتم از همون تور مرغی ها گرفتم و دوباره لونه شونو با اون پوشوندم. گفتم شاید تجربه م بدردتون بخوره😊

    استاد جان سپاسگزارم که اینقدر فراوانی های جهان‌ رو در هر زمینه ای برامون تعریف می کنید تا محدودیت های ذهنمون یواش یواش بشکنه. واقعا اجاره بز خیلی جالبه، هضم این جمله شما که گفتین بچه ها از هر چیزی میشه پول ساخت با این مثالها برامون بدیهی تر میشه. اجاره بز، اون مداد آویز، اون جا شلنگی، گیره های چوب، بستهای سر سیم، اون بستهای پلاستیکی که واقعا کاربردی و هیولان و چقدر من با اونا خیلی جاها کارم رو راحتتر انجام دادم، و هزاران ایده و خلاقیتی که تا بحال تو این سریال نشوونمون دادین، نشون میده که چقدر جهان هر بار داره به سمت راحت تر شدن کارها پیش میره و به همون اندازه چقدر ثروتمند شدن راحتتر و آسونتره. برعکس تمام باورهایی که به خورد ما داده شده که ثروت ساختن کار هر کسی نیست و البته که تصورمون این نبود که ثروت ساختنیه بلکه فکر میکردیم پول و ثروت فقط دست یه عده خاصیه و فقط هم تو همون طبقه جابجا میشه. و چقدرر دیدگاه من بعنوان عضوی از این خانواده مقدس نسبت به پول و ثروت تغییر کرده و من نمیدونم شکر همین یه نعمت رو چجوری میشه بجا آورد، خداوندا هزاران بار شکرت🙏🙏

    مریم جانم بینهایت تحسینت می کنم که اینقدر تو همه کار پایه ایه و چقدر لذت میبرم از کارهایی که کنار استاد انجام میدین. مخصوصا کار با چوب که منم عاشقشم. و خیلی دوست دارم ایده هایی که به ذهنم میرسه رو با چوب انجام بدم. و خیلی خیلی خیلی تحسینت می کنم برای تمام خلاقیتهایی که تو این بهشت انجام میدی، تو غذا پختن، تو تمیزکاری، تو باغبونی و توی نجاری، تو بینظیری عزیزم👏

    استاد جان بابت تک به تک قسمتهای این سریال بهشتی ازتون ممنون و سپاسگزارم و از خدا میخوام زندگیتون هر روز شادتر و پربرکتتر و زیباتر باشه، و برای تمام دوستانم که عاشقانه دیدگاهها و نظرات بینظیرشون رو‌ ثبت می کنن تا این آگاهیهای ناب رو گسترش بدن بهترینهای دنیا و آخرت رو آرزو میکنم.

    خداوندا من به هر خیری که از تو برسد محتاجم هدایتم کن الله مهربانم❤️🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2341 روز

      به نام خدای هدایتگرم

      سلام دوست عزیزم

      ممنونم بابت اینکه درک و برداشت هاتو برامون نوشتی

      کلی تحسینت میکنم دوست عزیرم

      و یه حرف شما خیلی روم تاثیر گذاشت

      اونجا که نوشتید: پیش خودم فکر میکنم شما ابن همه خرید رو کجا جا میدید؟ و ابن یه باور محدود کننده هست..

      دقیقا دقیقا همینه👌👌

      منم این باور محدود کننده رو داشتم توی این زمینه و بهش دقت نکرده بودم

      چون خیلی مواقع خواستم چیزایی بخرم بعد کفتم نه، منکه جا ندارم ابن وسایل رو برارم و همین باور، منو از هدایت شدن به سمت داشتن و تجربه خیلی چیزا محروم کرده

      واقعا چقدر این باورهای محدود کننده زیاد و مخفی هیتن و یدفه یه جمله، مثل یه هشدار توی ذهن به من میگه که آره حواست باشه که داری توی دام باورهای محدود کننده میفتی

      خیلی ممنونم و سپاسگذار دوست ارزشمندم

      خداوند زندگی هممون رو پر از خاطره های زیبا و دوست داشتنی کنه، آمین

      😘😘💕💕👏🏻👏🏻👌👌

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فرزاد گفته:
      مدت عضویت: 1822 روز

      درود براستاد عباسمنش ،بانو مریم و تک تک دوستان و شما بانو خدیجه

      چه کامنت بینظیری ،سپاسگذارم ازت

      پر از عشق بود

      و چقدر قشنگ تحسین کردید

      منم شمارو تحسین میکنم بابت این کامنت زیباتون و براتون بهترین هارو از خدای مهربون برای لحظه به لحظه ی زندگیتون ارزومندم

      ♥️♥️♥️💛💛🌹🌹🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    هلنا گفته:
    مدت عضویت: 2692 روز

    بسم رب چشم هایم

    سپاس الله ای را ک یکروز دیگه بهم فرصت داد تا آخرین روز زیبای پاییزی رو (بوقت اروپا) تحربه کنم و لذت ببرم و سپاسگذار باشم

    و یه روز پاییزی آفتابی زیبای فوق العاده تو پرادایس

    از ثانیه اول فایل بگم ک رو ب نمای زیبای چهره استاد فایل پلی میشه 😍 دورتون بگردم استاد ک انقدر ست لباسای ارمی بهتون میاد

    تحسین تون میکنم ک هرچی ک فکر کردین نیاز داریم و حتی بنظر جالب میومده رو خریداری کردین خدارو شکر بخاطر آزادی مالی استادمون 😍

    صدای ببعی ها چقدر خوبه ازونور باغ 😍 از صب چند بار فایل رو پلی کردم و همینجور تو خونه صدای ببعی ها پیچیده چقدر حس نابیه خدایا شکرت 😍

    خدا قوت استاد ک از دل تضادها و مسایل روزمره تون خواسته هاتون رو برا خودتون واضح میکنین و مساله رو حل میکنین

    مبارکتون باشه دستکشای نو

    ب سلامتی و شادی کهنه کنین ایشالا

    چقدر عاشقانه و صمیمانه س این رابطه خدای من ک در نهایت صلح و صمیمیت و توافق همه کارای فنی روزمره رو انجام میدین اونم با شوخی و خنده و حال خوب و لذت الهی شکرت 😍

    چقدر خوبه این فروشگاه امازون ک برای هر صورت مساله ای یک راهکار طراحی کرده خدایا شکرت

    هرروز باید بخودم یادآوری کنم ک موفقیت و خوشبختی و ثروتمند شدن من در گرو حل کردن همین مسایل روزمره زندگیم هست ک نباید از حل کردن شون فرار کنم نباید زیر مبل قایم شون کنم تا فقط جلو چشمم نباشن بلکه باید باهاشون روبرو شم و با حل کردن شون بزرگ‌تر شم و رشد کنم

    مث استاد همه کاره ما ک همه فن حریف هست و همه کارهای فنی مزرعه شو خودش ب تنهایی با همکاری و تیم ورک عاشقانه عزیز دلش انجام میده

    و با عشق برامون توضیح میدن هرروز تو فایلای زندگی در بهشت

    همچنان ک با تمرکز کردن رو کوچکترین نکات مثبت اون وسایل و ابزار صدق بالحسنی میکنن و چقدر من ازشون یاد میکیرم هرروز تو این زمینه واقعا

    چقدر تو دقایق آخر فایل زیبا اشاره کردین ب بحث فراوانی فرصت ها و نعمت ها استادم

    از صب داشتم رو باورای فراوانی ثروت کار میکردم ک یهو با این نشانه مواجه شدم خدایاشکرت

    بی نهایت فرصت در جهان هست

    بی نهایت فرصت برای ثروتمند شدن من در جهان هست

    بی نهایت موقعیت ثروت ساز برای من وجود داره

    بی نهایت ثروت و نعمت در جهان هست

    مثل یک کوه الماسه

    هرچقدر دیگران ازش بردارن بازم برای من هست و نگران نیستم طمع نمیورزم حرص نمیزنم

    و براحتی تحسین میکنم ثروت ثروتمندان رو

    براحتی تحسین میکنم نتایج مالی کوانتومی بچه های سایت رو چون ایمان دارم ک اگه اونا تونستن پس برای منم میشه

    چون اونا هم از همین سیستم عصبی بهره مند هستن ک در وجود من هست

    چون خدای اونها خدای منم هست

    چون خدای اونها ک خدای من هم هست ب من هم ب همون اندازه نزدیکه که ب اونا

    چون خدای ما ب تک تک ما از جمله من وعده فزونی داده

    چون این لیاقت رو در من دیده و من رو خلق کرده

    پس من باید ثروتمند بشم اگه میخوام ب خدا نزدیکتر بشم اگه میخوام از فقر و فحشا و از وسوسه های شیطان دور باشم اگر میخوام زندگیمو تو این فرصت کوتاه زندگی تو همه ابعادش تجربه کنم پس محکومم به پیشرفت مالی

    الهی شکرت

    چقدر دلم برا کامنت نوشتن تنگ شده بود

    الهی که روزی همه مون هزاران هزار برابر

    ۳۰ نوامبر ۲۰۲۱

    شاگرد همیشگی استاد عباسمنش هلنا از نروژ 🇳🇴

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 67 رای:
    • -
      هلنا گفته:
      مدت عضویت: 2692 روز

      این کامنت من روز سی ام نوامبر 2021 نوشته شده به عنوان ردپا …و امروز هم تاریخ دوازدهم جون 2023 هست یعنی حدودا دو سال گذشته از عمر من ازونموقع …

      خدایا شکرت که هنوز زنده م و دارم نفس میکشم و زندگی رو زندگی میکنم به معنای واقعی کلمه با تمام وجود

      خدایا شکرت بخاطر اکسیژن و دم و بازدم هام

      خدارو شکر میکنم که یک روز زیبای دیگه بهم فرصت زیبای زندگی کردن و یادگیری و درس پس دادن و نوشتن نتایج داد و خلق یه ردپای جدید از خودم در تابستان 2023 از شهر زیبای استکهلم سوعد

      خدارو شاکر و سپاسگذارم که امروز هدایت شدم به این فایل زندگی در بهشت دوباره ب عنوان نشانه امروزم

      و الان هم باید یه بار دیگه از اول تا آخر کامل ببینم ویدیو رو و لمسش کنم با گوش جانم و نکات مثبت شو شکار کنم و درس امروزم رو بگیرم ازین نشانه واضح خدایا شکرت

      حکایت همچنان باقیست …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
  10. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1278 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»

    (ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺯﻳﺮِ ﺁﻥ ﻧﻬﺮﻫﺎ ﺟﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ؛ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﺪ، ﻭ ﻧﻴﺰ ﺳﺮﺍﻫﺎﻱ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺍﻱ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻱ ﺍﺑﺪﻱ ﻭ ﻫﻢ ﭼﻨﻴﻦ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﻭ ﺭﺿﺎﻳﺘﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ [ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎ ] ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ؛ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺎﻣﻴﺎﺑﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ (٧٢ توبه)

    —————————————————————————

    سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار و همه دوستان نازنینم در این سایت. امیدوارم حالتون عالی عالی عالی باشه و همواره در پناه رب العالمین قلبتون نورانی باشه.

    خب اینجا یکی از غار تنهایی در اومده کامنت بنویسه. فقط اسمش غار تنهاییه، ولی این تنهایی به معنی عدم فعالیت توی سایت نیست.

    فایل میبینم و گوش میدم و مکتوب میکنم.

    —————————————————————————

    این فایل نشانه امروزم بود و چندتا نکته باعث شد کامنت بنویسم.

    دیروز با یکی از دوستان صحبت برند میلواکی شد و گفت از فروشگاه ابزار یه دونه سری پیچ‌گوشتی دریل شارژی گرفتم برند میلواکی. و کلی در مورد برند میلواکی حرف زدیم و شب همون دوستم اومد سر کار یه دونه سری پیچ‌گوشتی میلواکی برام آورد. بهش گفتم خب خدا رو شکر اولین میلواکی زندگیم رو دریافت کردم. اونم هدیه.

    و این فایل نشانه امروزم شد که استاد ابزارهای میلواکی رو نشون میده و میگه برند میلواکی برند مورد علاقه منه؛ خلاصه استاد جانم از همین تریبون خدمتتون عرض کنم برند میلواکی مورد علاقه همه علاقمندان به ابزار هست. هر کسی عاشق میلواکی نیست در واقع یا چیزی از ابزار بلد نیست یا هنوز اسم برند میلواکی به گوشش نخورده.

    از طرفی دیگه این نشانه ها باعث تعجبم نمیشه. یعنی یه جورایی میگم همینه دیگه باید همینجوری باشه. باید اینجوری باشه که وقتی من در مورد یه موضوع مورد علاقه ام صحبت میکنم، و بعدش نشانه هاش رو میبینم که من در مسیر علاقه ام هستم. قانون همینه دیگه.

    و این در حالیه که قبلاً هر چیزی رو میدیدم میگفتم رسیدن به این موضوع غیر ممکنه و نشانه ای که میدیدم این بود آره واقعاً غیر ممکنه.

    واقعاً این نباید عادی بشه و من همیشه باید شکرگزار نشانه ها باشم.

    نکته بعدی که به ذهنم رسید در موردش بنویسم این بود که دیشب داشتم فایلهای پروژه مهاجرت به مدار بالاتر رو مکتوب میکردم و موضوع باورها شد. و یه باوری رو تکرار کردم با خودم. ولی قبل از اون یه نکته دیگه رو بگم که چند روز پیش توی یکی دیگه از فایلها شنیدم ، استاد کامنت یکی از دوستان رو میخوند و باورهای محدود کننده رو میکشید بیرون و می‌گفت این «ولی و اما و اگر» هایی که به زبون میاریم دقیقاً همون جاییه که پاشنه های آشیل و باورهای محدود کننده رو میشه شناسایی کرد.

    اما دیدم مدتهاست «ولی و اما و اگر» های من متوجه خودمه. یعنی یه جورایی ربطش میدم به خودم و تکاملم ، پس جای امیدواری داشت برام که از طرفی من مسئولیت زندگیم رو پذیرفتم و از طرفی میدونم که تکاملی هست که باید طی بشه.

    باوری که داشتم تکرار میکردم این بود: «پول می‌تونه راحت و فراوون بدست بیاد» ؛ ولی… من هنوز بلدش نیستم ؛ اما… بذار براش الگو پیدا کنم …

    بعد از اون یادم افتاد چند روز پیش توی کافه بودم، توی زمانی که من منتظر آماده شدن سفارشم بودم، دوتا جوون داشتن با تلفن حرف میزدن و بعد قطع می‌کردن با همدیگه حرف میزدن، (خداییش من آگاهانه سعی میکنم کنجکاوی تو کار بقیه نکنم ولی این بزرگواران خیلی نزدیک من ایستاده بودن و بلند بلند حرف میزدم) بحث خرید و فروش یه سانتافه بود که داشتن تلاش میکردن با تماس و ارسال عکس یه خریدار و فروشنده رو بهم وصل کنن و بعدش در مورد مبلغ کمیسیون شون حرف می‌زدن. یا توی بیزینس های مشابه دیگه … گفتم اینم الگو، با اینکه این مدل بیزینس مورد علاقه من نیست ولی برای ذهن می‌تونه الگوی باور پذیر شدن باشه. و در ادامه فایل استاد مثال بیزینس پاکسازی علفهای جنگل با بزها و گرده افشانی باغها با زنبورها رو زدن. دو تا الگوی دیگه برای باور پذیری این باور که «پول و ثروت می‌تونه به راحتی و به فراوانی بدست بیاد».

    در ادامه فایل اون مدادی که خودش جمع میشد ، حتی اون نقاله زاویه سنج و اون گیره ها همه شون ایده های ارزشمند توی این فایل بود که داشتنشون چقدر کار رو ساده تر می‌کنه.

    —————————————————————————

    جدیداً کمتر مثال هوافضایی میزنم خودمم دارم نگران میشم نکنه ریست فکتوری شدم.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 80 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1293 روز

      بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

      طس ۚ تِلْکَ آیَاتُ الْقُرْآنِ وَکِتَابٍ مُبِینٍ﴿١نمل﴾

      طاء، سین. این آیاتِ [با عظمتِ] قرآن و کتابی روشنگر است.

      هُدًى وَبُشْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿٢نمل﴾

      [که سراسر] هدایت کننده [انسان ها] و برای مؤمنان مژده دهنده است.

      الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿٣نمل﴾

      همانان که نماز برپا می دارند و زکات می پردازند، و قاطعانه به آخرت یقین دارند؛

      ========================================================================

      حمیدِ حنیف عزیزم،سلام.

      سلام و سلامتی و نور و عشق و مودت الله مهربانم رو از ابرخوشه لانیاکیا و مجاورتِ کهکشان آندرومدا،یک گوشه ای از کهکشان راه شیری،منظومه ی شمسی،کره ی زمین،قاره ی آسیا،شمال ایران…برات میفرستم و میدونم که مثل همیشه در بهترین زمان و مکان به دستت میرسه.

      آلمسسست هییچ ایده ای ندارم که قراره چی برات بنویسم،اما دستورش صادر شده!اونم با سوره ی نمل…تو کدوم مدارها سیر میکنی!؟باز اوج گرفتی و از کنار ما رد شدی که خبری ازت نیست…!؟حواسم به دلگرمی فایو استارهات هستا…ولی به قول استاد شجریان:خودت کجایی رفیق!؟دقیقا کجایی…؟!

      از احوالات ما اگر بپرسی،حالمان خوب است،یعنی بهترم…خیلی بهترم…یک چندروزی رو تحت فشارِ چک و لگد های جهان بودم اما سالم در رفتم…بِببین…من دیگه پوستم کلفت شده:)))به خدا …یک وقتایی برمیگردم به مسیری که اومدم نگاه میکنم و یک سوووت بلبی کشیده برای خودم میزنم و میگه اووو لَه لَه!کی میره این همه راه رو….!؟دمت گرم که گیوآپ نکردی هیچ وقت…البته که قرار نیست برای همه مسیر یکم پیچیده بشه ها…من انقدر پاشنه ی آشیل حمایتگری دارم که حتی برای کامنت هایی که مینویسم هم عذاب وجدان میگیرم میگم نکنه برای بچه ها کج فهمی ایجاد بشه…؟!آقا اگر جایی برای من یکم پیچیده شده بخاطر باورهای غلط خودم بوده!بماکسبت ایدیهم بوده…نه به این دلیل که برای همه این اتفاقات میفته…

      (وسط نوشت:حوصله ی یک کامنت طولانی داری!؟اگر نداری هم باید داشته باشی دیگه،چون تا این وسط مسطا اومدی:)مجبوری ادامه ش بدی!)

      خداروصدهزار مرتبه شکر که شماها هستین و میتونم با فراغ بال براتون بنویسم…میتونم خودم باشم بدون هیچ قید و شرطی…این حرف رو،دیشب به فاطمه جانم گفتم…گفتم ببین همین که من انقدر میتونم راحت باهات حرف بزنم و خودِ خودم باشم بدون هیچ فیلتر و آداب و رسومی،خودش جای هزار بار سپاسگزاری داره….

      (پیام بازرگانی:اگر یک روزی صفحه ی چت و من و فاطمه جان لو بره،قطعا ما رسوای زمانه میشیم:))) خدایا خودت مارو در پناه خودت حفظ کن:) )

      خب چی داشتم میگفتم!؟آها!چطوری خوبی؟!رو به راهی!؟رو به رشدی!؟هوایِ بهاری جنوب خوش میگذره!؟خوشحالید که منو تو اوج گرما آوردید جنوب و ذوب کردید،حالا خودتون دارید با بهارش حال میکنید!؟هوم..؟!

      واقعا چرا من انقدر از بچگی جنوب رو دوست داشتم و فکر کردن بهش،بهم احساس خوبی میداد!؟چه خبره اونجا!؟چرا انقدر همتون خوبید!؟چرا انقدر خون گرمید!؟چرا انقدر مهربونید!؟چرا انقدر کار درستید!؟آقا یا منم بازی!یا بازی خراب!منم میخوام بیام اونجا خب :(

      (از اتاق فرمان اشاره میکنند شما جات روی دوش منه،مقصد رو مشخص نکن،همون بالا باش،از دیدن مناظر لذت ببر:)خودم میدونم کجا ببرمت!)

      آره خلاصه داشتم میگفتم…:)

      یکی دوروز پیش،یک فایلی از مصاحبه ی آقا هادی نشانه ی روزانه م شد!

      همون فایل معروف تشکر از کادر درمان…:)

      اگر بری دوباره اون کامنت رو بخونی،متوجه میشی من از همون اول دوست داشتم طولانی بنویسم:))(فاطمه کجایی:) دقیقا کجایی:) )

      یعنی میخوام بگم داستان این تلگراف های طولانی،مال الان نیست که….مالِ 3 سال پیشه…از همون اولش:) انگار اون میگه و نوشته میشه…همیشه همین بوده….میدونی؟!تموم دستاورد های زندگی ما رو خودش داده….اما باز هم در یک مقطعی از زندگی ما احساس استاک شدن میکنیم….انگار دیگه خوردیم به دیوار بتنی و هیچ راهی برای ادامه دادن نیست…

      اما حمیدجان،به تجربه ی این 3 سال طی کردن مسیر توحیدی،به این نتیجه رسیدم که هرجا حس کردم دیگه به دیوار های بتنی خوردم،اونجا جاییه که خدا میخواد من رو پرواز بده و من فقط باید آرامشم رو حفظ کنم…

      وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَکَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ(65 مائده)

      و چنانچه اهل کتاب ایمان آرند و تقوا پیشه کنند ما البته گناهانشان را محو و مستور می‌سازیم و آنها را در بهشت پر نعمت داخل می‌گردانیم.

      حمید باورت میشه؟!باورت میشه 3 سال،ازون روزی که وارد این جهان مجازی توحیدی شدیم گذشته!؟

      3 سالگیت مبارک پسر!مرسی که هستی،مرسی که مینویسی،مرسی که مثل پلیس فتا،حواست به همه چیز هست،مرسی که انقدر فوق العاده ای،مرسی برای هوش و ذکاوتت،مرسی برای این همه استعداد و تواناییت…

      میدونی چی یادم اومد؟!وقتی اومدی تو دوره ی شیوه حل مسئله و از توانایی هات نوشتی،خداوکیلی قیافه ی من شده بود شبیه بزِ پادشاه:)))))یعنی قشششنگ احساس ضعف و ناتوانی میکردم:)))اون موقع هنوز دوره ی لیاقت نیومده بود که بهم یاد بده مقایسه خیلی جیزه!ولی خداوکیلی شماهم دیگه شورش رو درآورده بودی!همیشه برام سواله که اون موقع که داشتن این همه استعداد و توانایی و هوش و ذکاوت رو پخش میکردن،من کجا داشتم چه غلطی میکردم!؟یک احتمالی که میدم اینکه اون موقع که شماها تو صف بودید،من داشتم تو بخاریِ بهشت چیز میز میریختم،امتحان کنم با کدومش میترکه:))))))))

      (پیام بازرگانی:اگر فکر کردی تلگرافم در حال اتمام است،سععععععخت در اشتباهی!)

      ولی خداوکیلی جدا از تموم این شوخی ها…در این جامعه و آدم هایی که من میبینم،یک دل شیرو یک جرئت و جسارتِ مردِ کهن میخواد برای اینکه 3 سال اراده به خرج بدی و توحید رو اصل و اساس زندگیت بزاری و مسئولیت تموم اتفاقات زندگیت رو برعهده بگیری،عیب و ایرادهاتو بشناسی و سعی کنی برطرفشون کنی!

      فرق من و شما میدونی چیه!؟میدونی چرا میگم کار شما سخت تر بوده و بیشتر باید تحسین بشی؟!چون ذهن منطقی شما خیلی قوی تره،خیلی بیشتر اذیتتون میکنه…خیلی کنترل ذهن منطقی برای شما سخت تره…

      بنابراین دممتتتتت گرم!مرررسی که متعهدانه این مسیر رو اومدی و ازخودت،یک ورژن دیگه ساختی و داری با همین تعهد مسیر رو ادامه میدی….1095 روز استمرار در مسیر درست…واقعا تحسین برانگیزه…

      تبریک صمیمانه ی من رو فعلا دورادور پذیرا باش…

      خدارو چه دیدی!؟شاید به همین زودی ها دیدمتون…شما…فاطمه جان…داداش رسول…حسین آقا بنده ی خوب خدا…ملکه مینا …

      شماها هم اهل و هم فرکانس و خانواده ی توحیدی منید…انقدر دوستون دارم که گاهی خودم ازین حجم از عشق،تعجب میکنم….میگم خدایا این همه عشق،نسبت به آدم هایی که هیچ وقت ندیدمشون از کجا اومده…؟!

      (پیام بازرگانی:مهمان های غیرِ هم اهل اومدند،دارند اتصال جریان هدایت رو قطع میکنند،فکر کنم دیگه خدا خودش اومده وسط،تا از دست این کامنتِ طولانی،نجاتت بده!)

      برات از خداوند عشق طلب میکنم،نور،برکت،ثروت،آرامش و احساس خوشبختیِ بی قیدوشرط..برات درهای جادوییِ غیبی وسط دیوار های بتنی ظاهری آرزو میکنم،برات سجده های عاشقانه ی حاصل از دیدن معجزه های الله رو طلب میکنم….

      از آخرین کامنتت یک هفته میگذره…،لطفا بیا و بنویس و مارو از خوندن کامنت های توحیدیت،محروم نکن.

      مشتاقِ دریافت یک نقطه ی آبی پربرکت دیگه ای ازت…در پناه نور میسپارمت …

      وَلَا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاکَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِیرًا(33 فرقان)

      وهیچ وصف و سخن باطلی بر ضد تو نمی آورند، مگر آنکه ما حق را و نیکوترین تفسیر را برای تو می آوریم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 54 رای:
      • -
        فاطمه و رسول گفته:
        مدت عضویت: 1089 روز

        سلام رفیق بهشتیم

        عااااااااشقتم من خیلی زیاد …

        دقیقا الان از یه پیاده روی دلچسب

        برگشتم خونه و کنار دستم چای هل دارتازه دم ریختم که نوش جان کنم ..

        بببببیییین از صفحه چت مون گفتی ومن باخوندن کامنتت

        همونجا ترکیدم از خنده ..

        رفتم صفحه ها دوباره بخونم ولذت ببرم..

        میدونی چی یادم افتاد

        اینکه یه روز تو کیش چهار ساعت گفتگو تصویری داشتیم و به قدری این خندیدن ما

        بلند بود اشک از چشامون می اومد

        دیگه افتاده بودیم کف زمین

        وااااااییی خدایا ..

        گفتی الان همسایه میاد ومیگه:

        چه خبرته چه خبرته !!!!

        بس کن فاطمه ، بس کن ..

        حالا یه چی بگم بخندی

        برای روز مادر ما مراسم دعوت بودیم وهمراه رسول جان وبچه ها رفتیم و خیلی باحال بود

        تو ماشین به رسول جان گفتم من از خدا بهترین

        هدیه رو میخوام بی برو برگشت

        چه پلن هایی خدا چیده بود

        یه پا انجام تمرین آگهی تبلیغاتی به دردمون خورد

        استاد عزیزم خدا حفظ تون کنه

        بببببیییین تو مسابقه انتخاب شدیم و گفتن شما سوالهای مراسم خواستگاری تونو بپرسید اما رسول جان فقط باید با پانتومیم پاسخ بده تصورکن بین همکاران رسول جان و مدیر وریاست سازمان بیایی

        پانتومیم خواستگاری اجرا کنی ..

        من میکروفون به دستم وچنان خندیدم که

        سالن رفت رو‌هوااااا…

        چقدر فضای سالن عوض شد

        همه فقط میخندیدن

        بببببیییین قیافه رسول جان فقط جالب بود،با ذوق فقط با دستش قلب نشون میداد و خلاصه از همکاری دونفره ی ما ،حدود سیصدنفری لذت بردن و برنده جایزه شدیم (همون بهترین هدیه ای که ازخدا خواستم )

        خواستم بگم خدا رزق بی حساب میبخشه

        حتی از خندیدن مون …

        یادم باشه این پانتومیم حتما دیدمت با رسول واست اجرا کنم قول میدم درحدی بخندی که بقیه بگن

        چته بازم دیوونه شدی :

        چه خبرته …

        چه خبرته …

        الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشی و زندگی خوشگلت در مدار خدا باشه ان شاالله

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1278 روز

        بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

        «بِنَصْرِ اللَّهِ یَنصُرُ مَن یَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ»

        (ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﺧﺪﺍ، ﻫﺮﻛﺲ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻳﺎﺭﻱ ﻣﻰﺩﻫﺪ، ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﻱ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ)

        «وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ»

        (ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻦ ﻭﻋﺪﻩ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ؛ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﻭﻋﺪﻩ ﺍﺵ ﺗﺨﻠﻒ ﻧﻤﻰﻛﻨﺪ، ﻭﻟﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩم ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ)

        (5ـ6روم)

        —————————————————————————

        سلام و درود فراوان و فضل و رحمت رب العالمین به شما سعیده جان نورانی پروردگارم، سعیده جان عزیزتر از جان ؛ الهی که حالتون عالی باشه و همواره در مدار نور و رحمت و فضل بی منتهای پروردگار باشید. امیدوارم در آرامش و احساس مثبت و استیبیلیتی باشی.

        باور کن ما هر دومون توی یه کشور و با یه زبان صحبت میکنیم، نیاز نبود از اونور آندرومدا بهم آدرس بدی تا تنظیمات زبان و ساعت و لوکیشن رو تنظیم کنم‌.‌ باز خدا رو شکر از آندرومدا کامنت نفرستادی چون اگه با سرعت نور هم ارسال میشد بازم 2,5 میلیون سال طول می‌کشید برسه به دستم، آلمست تا اون موقع یا فسیل شده بودم یا نفت خام. راستی میدونستی اگه کسی از آندرومدا با یه ابرتلسکوپ بتونه به زمین نگاه کنه نمیتونه ما رو ببینه، بجاش یه سیاره پوشیده از یخ رو میبینه توی ابتدای عصر یخبندان و تعداد بسیار کمی از موجودات زنده، شاید ماموت ها و بعضی گونه های دیگه و شاید اولین نسل انسانهای اولیه غارنشین. (اونم چون غارنشین بودن احتمالاً تلسکوپ نمیتونست پیداشون کنه).

        ببین با من بحث هوافضایی نکن من استاد تمرکز بر حاشیه و دوری از اصل هستم. (ایموجی با دست زدن توی پیشونی به مقدار لازم)

        آلموست هدایت‌های قرآنی از فضل و رحمت خداست وگرنه بعضی وقتها من توی مدار خوبی نیستم و شیطان ملعون از هر طرفی که بتونه حمله می‌کنه و نجوا می‌کنه تا منو از فرکانس سپاسگزاری دور کنه و اعتراف میکنم روزهای سختی رو پشت سر گذاشتم.

        —————————————————————————

        ببین استاد میگه من کار سخت نکردم، من بیل نزدم، ولی تغییر باورها جهاد اکبر میخواد، باورها یه شبه شکل نگرفته که یه شبه تغییر کنه… باورت میشه هر چقدر بگم چرخ زندگی روانه، هر چقدر بگم آرامش و آسایش و آزادی برقراره، منی که قبلاً قبل از دهم ماه صفر بودم الان توی شرایط استیبل مالی هستم. ولی میدونی چی اینقدر منو خسته می‌کنه، (نمیدونم برای همه اینجوریه یا فقط من اینجوری ام) توی فرکانس خوب و مثبت باقی موندن، توی فرکانس آرامش و سپاسگزاری موندن، اینکه ببینی و بشنوی ولی یه شکل دیگه تحلیل کنی. اینکه هر چی دیدی و شنیدی بگی من یه ربطی به این افراد دارم ‌و دنبال باورهای مخربت بگردی و بعد باور توحیدی جاش بذاری و ذهن بگه برو بابا پی کارت، اینا چیه میگی؟ تو نمیتونی، تو نمیتونی، تغییر غیرممکنه، و بازم کوتاه نیای بگی من باید تغییر کنم. خستگی ناشی از اون پینگ پونگ ذهنی، یکی من میزنم یکی ذهن جواب میده. من مثبت میزنم اون منفی جواب میده.

        حتی یه وقتایی نوشتن کامنت هم سخت میشه. مثل الان که باید از روی کامنتتون بخونم و بعداً بنویسم.

        —————————————————————————

        نگران پیامات نباش. تقریباً همه مون یکی دوتا دوست صمیمی داریم که صفحه چتمون با اون دوستمون از محرمانه ترین اسناد سازمان C I A هم تاپ سکرت تره، پس خیالت راحت. همه مون همینیم.

        چند وقت پیش یه فایل صوتی از آرشیو محرمانه C I A خارج شده بود. تماس تلفنی رونالد ریگان با ریچارد نیکسون. زمانی که نیکسون رئیس جمهور آمریکا بوده، و ریگان فرماندار کالیفرنیا. بعد توی سازمان ملل رای آمریکا وتو میشه و بعد نمایندگان چندتا کشور آفریقایی که با لباس محلی شون توی سازمان ملل بودن، پا میشن با همون لباس محلی خوشحالی و رقص سنتی شون رو انجام میدن. ریگان توی تماس تلفنی به نیکسون میگه «یه مشت میمون آوردن توی سازمان ملل حتی هنوز بلد نیستن کفش بپوشن» این مکالمه 30 سال توی اسناد محرمانه بوده. خواستم بگم رئیس جمهور ها هم از این قاعده مستثنی نیستن.

        (صرفاً جهت خنده. نگران اون روزی هستم همکارم ممد حیدری عضو سایت بشه، چه کامنتایی قراره برام بنویسه)

        —————————————————————————

        هوای جنوب این روزها فوق العاده عالی شده، توی این فصل بخاطر اینکه ریزگرد و شرجی نداریم منظره غروب خیلی قشنگ میشه و لکه های ابر تصاویر شگفت انگیزی رو خلق می‌کنه. هوای بوشهر الان 15 درجه ست، تاکید کنم که خیلی سرده، 15 درجه توی جنوب همون صفر درجه توی شمال محسوب میشه.

        جنوبیا هم خوب و بد دارن، اینجور نیست که همه عالی باشن، شما توی مدار خوبی هستی که با آدمهای خوب برخورد داری. مشا جذب کننده افراد خوب و مثبت هستی، آدمهایی که در مدار توحید هستن.

        بقول حافظ شیرازی «ما من راه نشین خیز و سوی میکده آی ؛ تا در آن حلقه ببینی که چه صاحب جاهم»

        نمیدونم پاسخ منو در مورد «صدق بالحسنی» توی عقل کل خوندی یا نه ، چند روز بعد از اون یکی از فایلهای گفتگوی استاد توی کلاب هوس با دوستان نشانه روزانه ام شد که استاد در مورد مفهوم «صدق بالحسنی» صحبت می‌کنه.

        این همزمانی ها برام خیلی نشانه داره.

        ازت ممنونم که سه سالگی عضویتمو بهم تبریک گفتی، راستشو بخوای خیلی منتظر کامنتت بودم. مطمئن بودم برام می‌نویسی، و یه جورایی انگار فرکانس کامنتتو پیشاپیش حس میکردم. چندین بار چک کردم ببینم شما برام کامنت نوشتی یا نه. تا اینکه بالاخره کامنتت رسید. ازت متشکرم سعیده جان. این نقطه‌ های آبی خیلی ارزشمنده، خیلی …

        برای منی که تقریباً هیچکس نیست باهاش گفتگو کنم. و هر گفتگویی اطرافم هست «صحبت اغیاره» من قدر این نقطه های آبی رو بیشتر میدونم.

        در مورد هوش و ذکاوت و استعداد نوشتی ، بازم یاد شعر حافظ می افتم که میگه : «خانه عقل مرا آب خرابات ببرد ؛ خرقه زهد مرا آتش میخانه بسوخت»

        دلیلش رو فهمیدم چرا بعضی وقتا درگیر نجوای شیطان میشم، اونم بخاطر اینه که همیشه یا توی سکوت و تنهایی هستم، یا اگر گفتگویی اطرافم باشه گفتگوی هم مدار نیست. (البته میدونم که استاد بارها گفته اگه یه جایی هستیم یه ربطی با آدمهای اطرافمون داریم)

        ذهن منطقی رو که نگو (ایموجی دست توی پیشونی) یه وقتایی چنان آسمون و ریسمون به هم میبافه که واقعاً مغز آدم درد میگیره. کاش یه دکمه ریست فکتوری یا ESD داشت.

        ESD: Emergency Shot Down

        —————————————————————————

        من یه کم مقاومت دارم اسم دوستانم رو توی کامنت بنویسم، چون اینقدر بچه های سایت عزیز و بزرگوار و دوست داشتنی هستند که اگر اسم هر کدوم جا بیافته بعدش عذاب وجدان میگیرم. به الله قسم دوستانی که خداوند توی سایت بهم عطا کرده، همه شون عزیز و بزرگوار هستن، همه شون دستان خداوند هستن، همه شون زبان خداوند هستن، و از صمیم قلبم همه شون رو دوست دارم.

        —————————————————————————

        «صوفی بیا که آینه صافیست جام را ؛ تا بنگری صفای می لعل‌فام را»

        «راز درون پرده ز رندان مست پرس ؛ کاین حال نیست زاهد عالی‌مقام را»

        «در بزم دور، یک‌دو قدح درکش و برو ؛ یعنی طمع مدار وصال دوام را»

        «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا» ؛ «یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُم مِّدْرَارًا» ؛ «وَیُمْدِدْکُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَیَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَارًا»

        (ﭘﺲ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﻛﻪ ﺍﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ) (ﺗﺎ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﭘﻲ ﺩﺭ ﭘﻲ ﻭ ﺑﺎ ﺑﺮﻛﺖ ﻓﺮﺳﺘﺪ) (ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻳﺎﺭﻱ ﻛﻨﺪ، ﻭ ﺑﺮﺍﻳﺘﺎﻥ ﺑﺎﻍ ﻫﺎ ﻭ ﻧﻬﺮﻫﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﺪ) (نوح 10-12)

        —————————————————————————

        راستی یادم رفت زودتر بهت بگم شاید این کامنت یه کم طولانی بشه، اگه وقتشو داشتی بخونش.

        ببخشید که توی فرکانس خوبی نبودم.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی و بر مدار نور.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
    • -
      فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
      مدت عضویت: 1323 روز

      سلام و درود به حمید امیری ،عزیز گرامی!…

      آقای امیری عزیز…حدودا چند هفته هست دارم برای قدم جدید ،بیزنسم گام برمیدارم.عجب ایده ایی..ولی ناگفته نمونه.بعضی موقعها فکر میکنم خواب میبینم!

      ولی نشانها اینقدر ، تایید ها رو برام تیک میزنه …که فقط میخام زودتر بتونم تمومش کنم..

      یجاهایی بهم میگه ارام باش .لذت ببر..اگه عجله کنی و فکر میکنی ذهنت میتونه کارا پیش ببره.خیال خام کردیا..

      من سعی کردم یکم این دام عجله رو بزارم کنار…

      ولی بازم کِرمش تموم شدنی نیست..

      این باور شما نسبت به پول…

      که میتونه براحتی و فراوانی وارد زندگیمون بشه..

      خیلی روم تاثیر گذاشت…

      میدونی چیه!؟وقتیکه یفردی رو میبینم که بر فرض داره یه زندگی رو خودش بتنهایی میچرخونه…دقیقا ته ذهنم اینو بیشتر حس میکنم..

      که میگم چجور میتونه!؟..

      واقعا این باورهای ما اینقدر بهم چسبیده و دنباله دارن …که هر چقدر روشون کار میکنیم.بیشتر بیشتر…درکشون میکنیم…

      واقعا ساخت باورهای قدرتمند کننده یه جهاد اکبریه…

      من خودم این چند ماه که دارم روی خودم کار میکنم..میبینم چقدر من تونستم نخالهامو بشناسم..بعد فکر میکردم..باید زود نتیجه بگیرم..

      میدونی این مدل زندگی درست و صحیح چه نقطعه ایی رو ،برام بولد میکنه….

      سیستمش با تمام باورهای گذشتمون به اندازه چرخش کره زمین تفاوت داره….

      با همین تفاوتها..نیاز به تکامل داره تا ما تعقییر کنیم…

      اها الان یادم اومد…یادمه سال 91.90 من وارد دوره لیسانس دقیقا همون دانشگاهی که دوستداشتم باشم…قبول شدم.اینقدر خوشحال بودم که نگو!

      قبلش خواب دیدم بوجود ندونستن قانون..خداوند بهم مدرک همون دانشگاه رو داد…

      و من با رتبه خوب قبول شدم…

      و یادمه اخرای ترم رسید…

      چون رشته من فوق لیسانس و مراتب بالاترشو ایران نداره..

      دفاعیه هم در کنار پایان نامه باید انجام میدادیم..

      میدونی اقای امیری .در مورد تز پایان نامم چی بود.؟!.اومدم انواع صدفهای حوزه خلیج فارس ..از بوشهر گرفته تا بندرعباس و سیستان بلوچستان..کلا در این حوزه…رو ..بررسی کردم و از اون نوع گونه ها اوردم توی دکوراسیون اتاق خواب..

      هم بصورت عملی بود..و هم بصورت نوشتاری..من دو ترم درگیر این موضوع بودم..

      تا بالاخره با بهترین شکل ممکن و لطف خداوند بزرگ…

      تونستم این مسئله رو حل کنم….

      حساب کنید..اینقدر ذوق شوقم نسبت به اینکار زیاد بود..

      منیکه که توی کار طراحی و کار نوشتاری صفر بودم..همون پایان نامه چند مدار قابلیتهای درونیمو کشوند بیرون..

      تمام کارای عملی و نوشتاری با سیستم خیلی ساده انجام دادم…

      خیلی روندش طولانی بود..ولی وقتی انجام میدادم هر دفعه برام اسون میشد…

      ولی برای منیکه تو عمرم توی این موارد خیلی عالی عمل نمیکردم.ولی تونستم.با نمره 19.75..کار پایان نامه رو به اتمام برسونم..

      و لطف خدا بیشتر شامل حالم شد..خیلی معجزات میدیدم..واقعا یه پروسه قوی بود برام..

      امروز یه لحظه هدایت شدم به کار پروژه دانشگاهیم…

      به این درک رسیدم..که چه عاملی باعث شد..تا بتونم بهترین خودمو ارائه بدم…

      یچیزی پشتش منو ترغیب میکرد تا بتونم از پس این مسیله ایی که روز و شبمو گرفته بود.به خوبی به پایان برسونمش!

      اینقدر ذوق شوقم زیاد بود.که استادم بیشتر منو تشویق میکرد…

      حالا بهر حال گذشت.ولی یه درس بزرگی برام داشت..

      برای اینکه همیشه این ذوق و شوق رو داشته باشم!..

      و بیشترین عواملش این بود…اگه نمیتونستم پایان نام مو ..تمام کنم.میفتاد برای ترم بعد..و ترم بعد باید در کنارش چندین برابر هزینه میکردم..

      با وجود تمام سختیهایی که واقعا یه موقعهایی بخودم میدادم..ولی لطف خدا باعث شد تمام شود…

      ولی در مدار استاد عزیزم…همین سه سالی که در جوارشم..اینقدر بدیهی و ساده کارم انجام شده.که بعضی وقتا از ساده بودنش…میفتم تو شک….خندم گرفته…

      فکر میکنم باید زجر بکشم تا از ایده الهامیم بخوبی ثروت و پول بسازم…

      بنظرت با اون تجربه گذشته..باید چه جهادی راه بیندازیم…

      اینروزا فقط از خداوند استقامت و توکل و ایمان و احساس ارامش میخام..

      به لطف خودش داره مدام بهم کمک میکنه..نگرانیم کمتر شده.و همین تو دام سخت شدن کار، داره کمتر میشه…

      ولی میدونی چه چیزی اون داستان پایان نامه ام برام بولد شد…چه درکی برام بوجود اورد..

      که وقتی میخای یکاری انجام بدی..و من اون دانشگاه رو قانون دنیا میبینم…

      اگه کوتاه بیام.اگه عزت نفسمو رها کنم.و بترسم..و کم بیارم…اون کار انجام نمیشه..و من هر بار بیشتر چک و لگد میخورم..

      ولی اگه بگم!. نه من میتونم از پس این مسیله بر بیام..به راهکارها هدایت میشم.

      خوبی قانون درست خداوند اینه..ما به اسانی و لذت بخش.و ایمان بخدا و توکل بهش..به این پروسه ،هدایت میشویم…و حتی از روندمونم لذت میبریمم.و مترفع تر میشویم…

      ولی گذشته..خودمو میگم!.. مجبور بودنم برای انجام کاری.. زجرم میداد!. سختی بود!…خودمو به آب آتش مینداختم!…و خیلی برای خودم بزرگش میکردم..احساس بدم کار رو بیشتر برام سخت میکرد..ولی یجاهایی رهاش میکردم.و یا یجایی میخاستم به زور با احساس بد انجامش بدم..

      و نکته بعد اقای امیری عزیز..امروز هدایت شدم..به ایه زیبایی…

      از سوره سبا..ایه 14…راجع به مرگ سلیمان…و ایمان به غیب…

      فَلَمَّا قَضَیْنَا عَلَیْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى‏ مَوْتِهِ إِلَّا دَآبَّهُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ مَا لَبِثُواْ فِى الْعَذَابِ الْمُهِینُ

      اونجایی که میگه ..جنیان گفتند اگه ایمان به غیب رو میدانستیم..در عذاب سخت نمی ماندیم..

      این یه نکته رو برام بولد کرد..همین سختی کشیدن برای اونچیزی که میخاییم…

      ایمان به غیب.ایمان به اونچیزی که نمیبینمش…خداوند به یوسف در اعماق چاه بهش گفت..تو ایتده اونا رو از کارشون اگاه خاهی ساخت..

      این ایمان به غیب چکارایی که نمیکنه..

      ولی ما..احاطه شدیم به باورهای گذشتگانمان…همین باعث شد.که جلوی نعمت ها و ثروتهای خداوند رو بگیریم…

      این میتونه توی تمامی جنبه ها باشه…

      این ایه..این باور رو بیشتر برام قابل درکتر کرد..

      که اینقدر مرگ سلیمان ارام و روان و راحت بوده…که هیچکسی جز مورچه ها ،نمیدونسته که سلیمان مُرده..وقتی عصاشو مورچه ها میخورن.. و میفته روی زمین اونجا جنیان ،میفهمن که سلیمان مُرده…الله اکبر…

      و میگن کاش ایمان به غیب داشتیم تا ما هم توی سختی و عذاب نمیموندیم..

      اتفاقا چند روز پیش…پدرم راجع به داستان سلیمان بهم گفت.ولی کاملا با این نگرش متفاوت بود…نگرشی که بنظر من.داشت در مورد چیزی میگفت که اصلا یه زره هم مفید نبود…

      و لطف خدا باعث شد تا بیشتر این ایه رو درک کنم.و بدونم ایمان به غیب بزرگترین ، مسیله ایی که باید بتونم هر بار برای خودم بیاد بیاریم . .و برای زندگی روز مره ام…تا اسان شوم به اسانیها

      الله اکبر..از این ایمان به غیب و ادامه دادن در مسیر درست…و ناامید نشدن.‌چیزی که استاد در عزت نفس جلسه اول راجع بهش صحبت میکنه…اینقدر این جلسه اول مهمه هر چقدر پیش میرم احساس میکنم بیشتر بهش نیاز دارم..دیگه نمیخام عجله کنم.

      دوست عزیز هم فرکانسیم.انشالله این راحتی و اسانی نعمت و ثروت و ایمان به غیب…بیشتر در ذهن در به در گشتمون،”قوی تر بشه…و بتونیم ادامه بدییم.. وکم نیاریم…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: