سریال زندگی در بهشت | قسمت 227 - صفحه 4

بنام خداوند هدایتگر مهربان که عاشقانه مرا به سمت خواسته هایم هدایت و حمایت می کند

سلام و درود به استاد عزیزم و بانو مریم جان و سلام به اعضای صمیمی خانواده عباسمنش

خدارو شکر که هر بار هدایتهاش کار رو راحتتر می کنه. استاد منم بارها شده که میرم خرید یه چیزی چشمک میزنه و خریدمش. بعد میام یه کاری انجام بدم میبینم همون وسیله ای که خریدم دقیقا همون موقع لازمم میشه و چقدر لذت میبری اون موقع😍 یا چند روز پیش من یکم خرید داشتم و اصلا فراموش کرده بودم. رفتم نانوایی نون بگیرم بسته بود مجبور شدم برم یه نانوایی دیگه و اتفاقا کنار نانوایی یه مغازه بود که خریدهامو به راحتی اونجا انجام دادم. و اون موقع تو ذهنم مرور شد جمله شما که گفتین «به پلنی که خدا برات چیده اعتماد کن». و من تو همین اتفاقهای کوچولو دارم هدایتهای خدا رو می بینم و میدونم اینا نشونه اس برای اینکه من ایمانم قویتر بشه برای قدمهای بزرگتری که باید بردارم😊 خدارو شکر این گیره های هیولا چقدر عالی و کاربردی بود و چقدر شما استادانه با اون پیچهای مورب پنلها رو وصل کردین. واقعا مهارتتون تو نجاری تحسین برانگیزه استاد جان. و چقدر من فراوانی این کارگاه بی نظیرمون رو دوست دارم. و استفاده همزمان از دوتا دریل ، یکی برای مته و یکی برای پیچ، چقدر ثروتمند شدن لذتبخشه و من لذت میبرم از دیدن اینهمه نعمت و ثروتی که تو زندگی استادم هست. خدایا شکرت

خدای من این جوجه اردکها چقدر نازن. اون کاکلی هاشون که دیگه زبان قاصره از بیان نازنازی بودنشون😍😍. منم تابستونی دوتا جوجه اردک برای دخترام خریدم خیلی ناز بودن ولی خب کثیف کاری هم زیاد داشتن. جالبه که هر چی میخورن با آب میخورن. یه لقمه غذا میخوردن یه قلپ آب، انگاری از گلوشون پایین نمیره غذای بدون آب😂 ولی خب بدلیل کمبود جا مجبور شدیم بفروشیمشون. ولی ماشاءالله تو این بهشت اینقدر فراوانی نعمت و جا هست که استاد اگه بخوان فیل هم بیارن مشکلی براشون نداره😁

مریم جان در مورد کارهایی که تو پرادایس انجام دادین یه چیزی بگم، من قسمتهای ۴و۵ روانشناسی ثروتم. اون موقع همون پنجره های قدیمی و همون دکوراسیون قدیمی خونه بوده و واقعا هر بار که میبینم تحسینتون می کنم بخاطر همه بهبودهایی که به این کلبه دادین.

خب بریم سراغ بیادآوری کارهای مثبتی که تو این بهشت انجام دادین

۱. زدن علفهای هرز و درختچه های اطراف دریاچه که ویوی دریاچه رو پوشونده بود و چقدر عالی شد جمع کردن اون علفهای هرز و چه نکته ها و درسهای نابی تو اون قسمتها یاد گرفتیم.

۲. کشیدن ریسه های نوری اطراف کلبه و نورانی کردن کلبه با اون نورهای رنگی که واقعا اون قسمتی که آخر کار تو تاریکی یهو برقارو روشن کردین خیلی خیلی لذتبخش بود.

۳. حذف نرده های اطراف کلبه که اولش فکر کنم هممون هنگ کردیم که چرا استاد داره اینکارو می کنه و بعد دیدیم چقدر عالی شد

۴. سوزوندن برگهای خشک کف پرادایس و درختهای خشکیده که ظاهر پرادایس رو نازیبا کرده بود و شد یه کود عالی برای زمین بهشتمون

۵.خرید اون آغل پیش ساخته و خرید چند تا مرغ و خروس

۶. گذاشتن تخم مرغا توی دستگاه و به دنیا اومدن جوجه ها و لذتی که هممون از شکستن هر کدوم از تخمها و در اومدن جوجه های نازنازی از تخم بردیم😍

۷.جایگزین کردن اون پنجره های کوچولو با درهای شیشه ای هیولا که هم نمای بیرونی کلبه رو قشنگتر کرد و هم نور داخل خونه خیلی بهتر و عالیتر شد و هم از همه جای خونه میشه دریاچه و جنگل رو برحتی ببینیم

۸.درست کردن اولین ایده نجاری، چیکن شا، و تکاملی که تو ساختش بدست آوردیم

۹. درست کردن اون شاپ و چیدن همه ابزارهامون تو طبقاتی که درست کردیم براش

۱۰. سرهم کردن اون انباری سفیده که یه پله شد برای قدم بعدیمون که درست کردن چیکن تراکتور بود. و بعد از اتمامش با تضادهایی که بهش برخوردیم فهمیدیم این اون چیزی نبود که ما میخواستیم و خواسته مون بزرگتر شد و تبدیل شد به خواسته یه کارگاه هیولا

۱۱.خرید آنلاین جوجه و جوجه بوقلمونها که فضای بهشتمون پر از حس خوب شد

۱۲. درست کردن چیکن تراکتور که واقعا واقعا عالی بود و دوباره بهتون دست مریزاد میگم بخاطر این ایده هیولا که چقدر کار رسیدگی به مرغ و خروسامون راحتتر شد. و رسیدن تخمها از تکامل به تصاعد و فراوانی و لذتی که هر روز

وقتی در باکس تخم مرغها رو باز میکردیم داشتیم.

۱۳. درست کردن چند تا تریل موتور سواری داخل جنگل و همچنین اطراف دریاچه ، درست کردن فلکه مریم. خرید تراکتور دوست داشتنی مون و پاکسازی راحتتر اطراف دریاچه ،

۱۴. پاکسازی محوطه اطراف خروجی آب دریاچه و ایجاد یه فضای دلنشین و لذت بخش که بشینی و پاتو بزاری تو آب و یه کافی داغ در کنار عزیز دلت بخوری😍

۱۵. درست کردن این سوله هیولا و بعد انتقال تمام وسایل و ابزار آلات به اونجا و طبقه بندی زیبای کارگاه و خرید کلی وسایل نجاری و ایجاد یه کارگاه شکیل و قدرتمند که هر چی بخوای میتونی توش درست کنی

۱۶. تعویض سینک قدیمی با یه سینک جدید و زیبا و درست کردن اون میز چوبی برای طبقه بندی کردن کابینت

۱۷. نصب اون پرژکتورهای هیولا جلوی ورودی کلبه و نورانی شدن شبهای پرادایس

۱۸. آوردن اون بزهای زیبا و شیطون به پرادایس و پر کردن فضای پرادایس از صدای مع مع اون بزغاله خوشگلمون که هر جا باشیم صداش میاد

۱۹. نصب فنسهای الکتریکی که باعث افزایش امنیت مرغ و خروسها شد و تونستیم به راحتی بریم یه سفر به دور آمریکای لذتبخش دیگه بدون اینکه نگران مرغ و جوجه ها باشیم.

و همینطور هر بار یه ایده اومد و با عمل بهش کار برامون راحتتر شد و با هر بار انجام ایده کلی بزرگ شدیم و کلی باورهای هممون تقویت شد.

مریم جان ممنونم که با این تمرین بیادمون آوردی که تلاش در جهت بهبود فضای زندگیمون چقدر میتونه تغییرات وسیعی رو در بر داشته باشه و البته که به همون نسبت این سریالها آروم آروم تغییراتی تو فکر و ذهن ما بوجود آورده که واقعا خودمونم بعضی وقتها شگفت زده میشیم از افکار مذخرف قبلی مون که بعضی وقتها یادمون میاد. یادمه روزهای اولی بود که من وارد سایت شده بودم که این سریال شروع شد و همون موقعها بود که استاد گفتن کسانیکه فعالیت نداشته باشن تو سایت حذف میشن و من اولین کامنتم برای اینکه حذف نشم فقط دو تا کلمه بود « سپاسگزارم استاد» که اونم اینقدر با ترس و لرز نوشتم و فرستادم. اون موقع فکر میکردم من چه حرفی دارم بین اینهمه آدمهای آگاه و پیشرفته بزنم. اصلا خودمو در حد و مرتبه بقیه بچه ها نمیدیدم و احساس میکردم خیلی خیلی داغونم. ولی خب اینقدر مشتاق بودن تو سایت شما بودم که به زور همون دوتا کلمه رو نوشتم و فرستادم. اونروزا فکرشم نمیکردم که بیشتر کامنتام بشه منتخب و کلی لایک که گرفتم و با هر کدومش کلی عشق کردم و کلی بزرگ شدم.

استاد جان و مریم جانم واقعا نمیشه با کلام از اینهمه عشق شما به رسالتی که دارین و ما بر و بچه های سایت و همه تغییراتی که تو زندگیم بوجود اومده تشکر کنیم. و مطمئنم شما حس قلبی تک تک ما رو دریافت می کنین. امیدوارم بتونم با نتیجه های شگفت انگیزم یه تیکه کوچک از زحمات شما رو جبران کنم. عاشقانه دستاتونو میبوسم❤️❤️😘😘

از خدا میخوام هممونو به راه راست و صراط مستقیم هدایت کنه.

خداوندا من به هر خیری که از تو برسد محتاجم هدایتم کن الله مهربانم🙏❤️