سریال زندگی در بهشت | قسمت 228

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار صفا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

❤️به نام خداوند بخشنده ی بخشایشگر وهاب❤️

سپاسگزاره خداوندم که من رو در مدار دیدن اینهمه نعمت و فراوانی قرارداده و به راستی که هدایت میکنه بندگانش رو به سمت فراوانی و نعمتهای بیشتر

سلام و درود بی پایان به دو استاد عزیز و هدایت یافته و سلام به تمامی دوستان بامحبت دراین مسیر زیبای جنگلی پرنعمت

امروز اومدیم به فلکه ی بهشتی مریم بانو و طبق برنامه ای که برای الکتریک فنسها داریم هدایت شدیم به یک قسمتی از همین فلکه ی جنگلی که گویا نشان از یک منبع آب هست و قراره استادجان با اون تراکتوره همه کاره بیاد ببینیم احتمالی که میدیم اینجا منبع چشمه هست یا نه چند درصدخواهد بود

خدایاشکرت پیره مزرعه با اون درختچه آسیاب کُنِ هیولا داره مسیر رو هموارترمیکنه و ببینه که جریان این خیسیِ زمین چیه

ببین عجب هیولای ماداگاسکاریه این آسیاب کُن در کسری از ثانیه زمین سختو ناهموار رو تبدیل به یک تریل هموار کرد خدایاشکرت

و اما بیلِ هیولای ماداگاسکار قراره که بااون دندونای تیزش تو دل زمین فرو بره و یک فراوانیِ آب از دل زمین فَوَران کنه

الله اکبر استاد تواین جنگل احتمالا گنج های زیرزمینی هم پیداکنیداینقدر که خداوند رحمت بی پایانشو تو این جنگل گسترده که پیداکردن هرچیز تو هرقسمتش دیگه برای منِ نوعی امکانپذیرشده خدایاشکرت

الله اکبر چقدر خداوند با قانون طبیعتش داره واااضح باما صحبت میکنه

توببین این چشمه ی پاک و زلال و روان با یکسری گلولای و علفهای هرز پوشیده شده و تا روی اون رو پاکسازی نکردیم اون زلالی و روانی چشمه پیدانبود

آقاجان دقیقا مثه وجوده پاک وزلال مقدس و لایتناهی ما انسانهاست که اگه ذهنمون رو با اون آگاهیهای ناخالص شبیه این علفهای هرز اطرافمون پر کنیم و اجازه ندیم که اون خودِ متعالی و اصلمون نمایان بشه اون وقته که اون ذات الماسگونمون زیر این ناخالصی ها پنهان خواهدماند

خدای من،منم اگه بیام مثه این بیللِ تراکتور ذهنم رو باایمان وتعهد واراده درست حسابی شخم بزنم اینجوری پاک و زلال میشما، درونِ منم مثه همین چشمه ی پاک و زلال هستا که اگه اجازه بدم رشد کنه،اگه نشنوَم هرحرفِ خُزَربلاتی رو اون وقته که منم مثه این چشمه گسترده میشما

استاد شک نکنید که این از بچه های مامان دریاچست،خدامیدونه چه قسمتهای دیگه ای رو تو جنگل کشف کنید که چشمه داشته باشه،خدایاشکرت

غیرممکنه یک مامان چشمه ای باشه که اونقدر غُل بزنه که تبدیل به یک دریاچه ی هیولابشه اون وقت بچه چشمه ازون متولد نشه خدایاشکرت چقدر به وجد اومدم بخدا الله اکبر

استاد شما قطعا ازهدایت یافتگان حقیقی خداوند هستید،چی میشه که اولین با برای نصب الکتریک فنسها به فلکه مریم هدایت بشید و ازینجا شروع کنید به فنس زدن…

اگه میخواستید اون اول برای خودتون ترمز ایجادکنید که لوله کشی آب ممکنه برای بزوگوسفندا سخت و یا زمان گیرباشه،هیچوقت به اینجاها هدایت نمیشدید

ولی شما حرکت کردید و تو دل مسیر هدایت شدید

|تو خود پای در راه بنه هیچ مگوی. خود راه بگویدت که چون بایدکرد|

خدایاشکرت الان دیگه بزوگوسفندامون یک آبوغذای اُرگانیک از دل خوده جنگل نوشجان میکنن

گوشتِ کبابی این حیوونا عجب خوردن داره و میچسبه به بهاون بوی دود کباب،لابه لای درختای جنگل بپیچه و آب ازون لبو لوچه ی کیودیها راه بیوفته

خدای من توببین هرچی بیشتر بیل میزنی این آب زلال بیشتر میشه،خوب پس چرا منم نیام مثه این بیل اون ذاتِ اَبَدیَم رو گسترده کنم،این بچه دریاچه وقتی میبینه داره زیاد پُرمیشه سرازیرمیشه و شبیه به یک رود مابقیش روبه بقیه ی درختا میده،خوب من هم اگه خودِ مُتَعالیم رو رشد بدم قطعا اونقدر دروناً گسترده میشم،اون وقته که به راحتی ذاتِ بخشندگیم رو به تمام موجودات هستیِ روی زمین نشون میدم خدایاشکرت

عجب حسو حال عالیی پیداکردم،عجب منو همین بچه چشمه به فکر فروبرد،عجب‌آبه زلالو شفافی هم هست خدایاشکرت

خداوندا مارو از هدایت یافتگانی قراربده که مسیرهدایتمون سرمنزل تمام نعمتها،سلامتی ها،خوشی ها و آدمهای فوق العاده باشه الهی آمین

خوب میرسیم به قدم دوم از پروژه ی باغچمون که قراره با این دریلِ زمین کنِ هیولای ماداگاسکارِ شرکت هوم دیپوت،دل زمین رو به صورت صاف و استوانه ایِ یک دست سوراخ کنیم و پایه های باغچمون رو محکمترکنیم،و ازهمون اول داریم‌ مسئله رو ریشه ای و بنیادین حل میکنیم که به امیده خدا دربرابر بادوطوفان به راحتی نتونه ازبین بره خدایاشکرت

تحسین میکنم شرکت هیولای هوم دیپوت رو که سازوکارش خداوکیلی حرف نداره،من که کیف کردم ازین دقت کاری که با دلِ زمین انجام داد خدایاشکرت

و به لطف خداوند یک ضلع از باغچمون رو به صورت قائم بناکردیم،و مریم جان گره زدن کور گره در حد بُندِسلیگا که میتونی به راحتی بازش کنی ولی درحینِ انجام وظیفه محاله این کورگره بازبشه خدایاشکرت

حداقل اگه اون درون بچه ی چومچلک پیدانشد،کلی تجربیات عالی ازون موقع به دست اووردید خدارو شکر

و اما یک‌روزه دیگر از روزهای پاییزیِ پرچالشِ دیگه از پرادایس که یک کامیون باری وارد این فضای بهشتی شده و خدامیدونه که استاد اندفه چه چیزه هیولایی سفارش دادن خدای من شکرت

هرروز یک چالش،هرروز یک تجربه،هرروز یک ایده،هرروز یک سفارش خفن خدایاشکرت ،آهااای ایهاالناس تو این سایت اومدی،اگه بی سواده بی سوادم باشی،در حدِّ دانشِ اَنیشتیَن چیزها یاد میگیری،بخخدا که من خیلی چیزها ازین سایتو ازین فایلهای ارزشمندآموختم خدایاشکرت

چه انقلابی بااین دِلی وِری با تجربیات مرغداری وپاکسازی جنگل قراره داشته باشید،خدای من این چه آنباکسینگیه که قراره کلی کارهای فوق العاده انجام بده

خدایاشکرت الان هم که استادجان طبق معمول قبل ازبازکردن آنباکسینگ از نکات مثبت محصول و نوع کاراییش برامون توضیح میدن،و این هیولای ماداگاسکار قراره که تنه های درخت در حد۶اینچ رو‌تبدیل به چیپس یاهمون خرده چوب کنه،خدای من عجب دستگاهیه

چقدر هم این خرده چوبها کاراییهای مفیدی برای فضای بهشتیمون داره،میتونیم بااین خرده چوبها درکسری از ثانیه یک آتیش بزرگ ایجادکنیم،میتونیم زیره پای مرغوخروسا بریزیم و یک کمپوستِ عالیِ پر ویتامین برای درختا و باغچمون درست کنیم خدایاشکرت

آقاجان تواین مزرعه دیگه هیچ‌چیزی دور ریختنی نیست،اینجا دیگه فضولات حیوانات هم تبدیل به یک کمپوست پر ویتامین میشن

دیگه بااین سفارشی که استاد ازین محصول دادن،قراره که چنان مسئولیتهای بزرگی این چیپس درست کن برعهده بگیره که روند رشدوپیشرفت فضای پرادایس فقط به صورت تصاعدی پیش خواهدرفت ان شالله

خدایاشکرت که فنسهای الکتریکی هم با کمک دویاره همیشه پایه وهمراه نصب شدن و کلی خوراک دامِ خوشمزه ی باکیفیت به صورت منظم توی شاپ ذخیره شده،اِی جانم به این بزوگوسفنداآقاجان بخورید و بیاشامید و قدره صاحباتونو بدونید که بهترین و باکیفیت ترین محصولِ خوراک دام رو دراختیارتون گذاشتن خدایاشکرت

ان شاالله به امیده خدا که ایدتون مثه ایده های همیشه جواب میده و این ایده های شما قطعا نتیجه بخش ترین ایده ها خواهدبود

خدایاشکرت مثه اینکه استادجان قراره آنباکسینگ کنن و ازین محصول هیولایی رونمایی کنن

مریم جان شما بسیارتحسین برانگیزید که حتی به تنهایی هم برای بهبود بیشتر مزرعه کارهارو انجام میدید

واااوو خدای من این دیگه ازون محصول خفنایی بود که تو عمرم دیده بودم،مبارکتون باشه استاد عجب هیولایی هست،

درست شده ی دستگاه،شبیه به دستگاه ابمیوه گیریهو این دستگاه میگه آقا میوه چیه بامن شوخی نکنید من تنه ی درخت رو براتون اب میگیرمانقدر که من هیولای پرمسئولیت هستم خدایاشکرت

بِرندِ این محصول هم خوب چینیه،ان شالله که خوب کاربدهموتورش هم که یک موتوره معروفِ کُهلِره،و به امیده خدا بایک مقداربنزین قراره راه اندازی بشه

استادجان شما دیگه دارید توکاره مزرعه داری از جو سالاتان جلو میزنیداخدایاشکرت

بخخدا که روند رشد این مزرعه داره به صورت تصاعدی پیش میره.

به امیده پیشرفتهای بعدی بهتر تواین مسیره زیبا خدایاشکرت

درپناه رب العالمین همتونو میسپارم

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

 

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

84 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهرا کریمی» در این صفحه: 1
  1. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1036 روز

    سلام صبح بخیر به همه دوستان هم فرکانسی من این دومین بار که دارم احساسم رو باهاتون به اشتراک میزارم

    این فیلم که استاد دارن یک چشمه زلال رو پیدا می‌کنند نشانه امروز من بود که دیدمش و واقعا حالم دگرگون شد البته من فیلم رو باز نکردم و فقط دیدگاهش رو مطالعه کردم که انگار خیلی خیلی دقیق و با جزئیات و پر شور و حرارت نوشته بودند خانم یا آقای صفا که احساس میکنم خانوم باشن

    به هرحال تاثیر خوبی روی من گذاشت طوری ک انگار تلنگری خوردم و به خودم امدم و این جمله رو با خودم گفتم که اگه استاد با برداشتن این خاک ها و علف ها به چشمه رسید اگه با کنار گذاشتن خار و خاشاک به چشمه دست پیدا کرد همونجوری که آقا یا خانم صفا گفت ماهم با کنار زدن نا خالصی های وجودمون با کندن و حفر کردن افکار مخربمون میتونیم به گوهر وجودمون که پر از پاکی و زلالی برسیم و خودمون به خدا نزدیک و نزدیکتر ببینیم.

    خلاصه اینجوری شد که گفتم بزار جسمم پاک بشه و رفتم یه دوش کوچیک گرفتم و دکلمه ( زیبا هنوز عشق در هول و حوش چشم های تو می‌گردد ) رو گذاشتم و کلی اشک ریختم و ذکر سبحان الله میگفتم و با خودم تکرار کردم زهرا هروقت این کار انجام بدی ده قدم از خدا دور میشی چون این کار از دل تو نیست حالت رو خوب نمیکنه و تو رو دور میکنه از پیشرفت در زندگی با خودم گفتم تو که میدونی پیشرفت یعنی خود خدا پیشرفت یعنی استفاده از قانون خدا پیشرفت توی همه چیز که تو رو بزرگتر کنه و باعث گسترش جهان بشه.

    نمیتونم در مورد اون کاری که انجام داده بودم توضیح بدم فقط دراین حد میگم که یک عادت چندین ساله بود که همیشه دوسداشتم انجامش ندم ولی مغزم گولم میزد و واقعا فکر میکردم من اون کار دوسدارم تا اینکه با استاد آشنا شدم دانشجو شون شدم و تشخیص دادم که دلم این کارو اصلا نمیپسنده .

    خداروشکر خداروشکر هزاران باز خداروشکر بخاطر این همه آگاهی این همه نشونه خداروشکر که دیگه حالیم میشه چی به چیه

    حس خوبی دارم سبک هستم و الان ساعت 4 صبح ک من با صدای بارون از خواب بیدارشدم و هدایت شدم ب اینجا خدایاشکرت

    خودمم باورم نمیشه این همه تایپ کرده باشم منه بی حوصله ولی کردم خداروشکر کردم چون قانون این سایت همینه و من بهش عمل کردم.

    من تابحال تو زندگیم شعری نگفتم ولی یکم خوشم میاد از شعر خوندن اشعاری مثل مولانا و…سر رشته خوبی هم ندارم همینجوری دلی دوستدارم ولی

    الان خیلی خیلی تعجب می‌کنم که یه خوبی یه شعری ازم تراوش کرد و منم سریع نوشتم توی گوشیم که یادم نره حالا میخوام اینجاهم بنویسمش و تقدیم کنم به شما و عشق های دلم سید حسین و مریم بانو عزیز…

    باران زمستانی مرا از خواب بیدار می کند

    این چک چک باران مرا مدام صدا می‌کند

    گویی که باران نیست این صدای اوست

    من را به میزبانی خودش ندا می‌کند

    من سعی میکنم که نشنوم

    چشم هایم را هی میبندم و باز میکنم

    انگار یادم می افتد پست در است کسی

    پس میروم و در را باز میکنم

    او را نمیبینم با چشم سر ولی

    می آید و مرا در آغوش خود جای می‌کند

    فکری به حال این حنجره خراب می‌کند

    میگویدم چایی بخور و خرمایی بخور

    من چشم می‌گویم و اطاعت فرمان میکنم

    حالم کمی بهتر می‌شود ولی

    دلم گواه می‌دهد که او باز هم صدام می‌کند

    خود را به نشنیدن میزنم ولی

    می‌آید و مرا از رختخواب جدا می‌کند

    میفهمم کاری بمن محول شده

    پس این دفعه برای انجامش شتاب میکنم

    سمت در و پنجره و اتاق میروم

    من همیشه گوشی ام را با خود همراه میکنم

    چند دقیقه با صدای باران نجوا میکنم

    لبخندی میزنم و زیر لب دعایی میکنم

    میفهممش که حرفی دارد و او پنهان می‌کند

    من سعی میکنم این راز را آشکار کنم

    پس هرچه به دلم آمده سریع اجرا میکنم

    غزلی شعری سروده ای بر پا میکنم

    بعدش نگاهی رو به سوی آسمان میکنم

    میبینمش از آسمان می‌آید زمین

    خدایی که من او را الله صدا میکنم

    پایان

    تمام شعر واقی بود همه کار هایی ک انجام دادم و حس و حالم آهی شکر فعلا خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: