سریال زندگی در بهشت | قسمت 23 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

261 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    javad aghaahmadi گفته:
    مدت عضویت: 3503 روز

    به نام خداوند جان

    الهی به امید تو

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان شایسته مهربان که انقدر با هر چیزی توحید رو به ما یاد میدن

    و سلام به همه دوستان عزیزم در این فضای توحیدی که بهترین ها رو در کنارشون و با خوندن کامنت هاشون دارم تجربه میکنم

    استاد این کامنت که دارم میزارن در تاریخ 1403/04/17 روز یکشنبه هست و دقیقا بعد از دوره اموزشی تنیسی هست که با مریم جان رفتین.

    وقتی داشتم به بازی شما و مریم جان نگاه میکردم متوجه شدم چقدر رشدداشتین تو این بازی جذاب

    وقتی به ضربه هاتون نگاه میکردم متوجه شدم چقدر حرفه ای شدین و این دقیقا همون چیزیه که من و شاید بیشتر دوستانم در این فضای توحیدی نیاز داریم ببینیم و یاد بگیریم

    اینهک باید استمرار داشت.

    باید ادامه داد

    باید لذت برد

    باید انقدر ادامه بدی تا خداوند و قوانین جهان مارو هدایت کنن به مسیر های جدید

    به اساتید عالی در هر زمینه ای

    به رشد و پیشرفت

    و این همون قطعه پازلی هست که ما نداریم.

    یادمه یه ایه ای رو در قران خوندم که خداوند میگفت شما در مسیرتون پایداری ندارید و همین باعث میشه از مسیر منحرف بشید

    استاد الان چند وقته که اون جهاد اکبری که همیشه میگفتید رو راه انداختم و چقدر زندگیم جذاب تر شده

    چقدر همه چیز عالی تر شده

    هر روز بدون وقفه وارد سایت میشم کامنت دوستانم رو میخونم و به هر کامنتی که میخونم پاسخ میدم و نظراتم رو با دوستانم در میون میزارم و از نظراتشون و دیدگاه هاشون استفاده میکنم

    حالا میبینم که چقدر همه چیز اسون تر شده

    الهی شکرت

    انگار نشستم رو شونه خداوند و خداوند داره من رو هداسیت میکنه و مسیر ها رو برام میره

    من تو کار بازرگانی و فروش هستم

    باورتون نمیشه تو همین چند روز خداوند دستانش رو فرستاده و من بدون هیچ زحمتی دارم مشتری های جدید وخیلی عالی رو به سمت خودم جزب میکنم

    مشکلاتی رو در زندگیم داشتم که به خدا گفتم خدایا من زورم نمیرسه، خودت کارو بگیر دستتو هدایتم کن و خودت برام درستش کن

    و حالا خداوند داره عزت و اعتبارم رو به من بر میگردونه

    و حالا خداوند داره کار ها رو برام ردیف میکنه

    و حالا دستم تو دست خداست و خداوند من رو اسان کرده برای اسانی ها

    الهی شکرت

    استاد چقدر اندامتون عالی شده.

    چقدر بدن عضلانی و محشری برای خودتون ساختین

    دمتون گرم.

    اینه قدرت حرکت درمسیر درست

    اینه قدرت استمرار

    اینه قدرت اهرم رنج و لذت

    خدایا هزاران بار شکرت

    من هم میخوام مثل شما در مسیر درست باقی بمونم و ادامه بدم

    من هم میخوام به خودم تعهد بی قید و شرط بدم که یا جونمو میدم یا زندگی دلخواهم رو بدست میارم

    باورتون نمیشه فبلا بیدار شدن صبح برام چقدر سخت بود.

    حالا خودکار ساعت 5 صبح بیدار میشم و اولین کاری که میکنم میرم سراغ دفترم تا تمرین محشر ستاره قطبی رو انجام بدم

    حالا شب تا شکر گزاری های روزانم رو ننویسم خوابم نمیبره

    حالا هر وقت که میتونم فکر کنم درباره خواسته هام فکر میکنم

    حالا قانون رو هر لحظه در خودم مرور میکنم

    حالا به این فکر میکنم که اگه کسی بنز سواره ربطی به شغلش نداره

    ربطی به خانوادش نداره

    ربطی به تحصیلاتش نداره

    فقط به باورهایی ربط داره که در درون خودش داره

    اگه کسی بهترین روابط رو داره فقط به باورهایی ربط داره که برای خودش ساخته

    و حالا هر روز سعی میکنم خودم رو بهتر بشناسم و به جای وقت تلف کردن در اینستاگرام تو این فضای توحیدی هستم و کامنت میخونم

    حالا خداوند من رو هدایت کرده به شغلی که یه سیستم اخرین مدل دارم با بهترین امکانات و بهترین اینترنتی که تا به حال داشتم بدون هیچ محدودیتی

    خداوند هدایت میکنه مارو اما به شرط پاکی دل

    به شرط ایمان

    از خداوند میخوام که کمک کنه تا در این مسیر زیبا پایدار بمونیم و هر روز رشد کنیم

    از شما استاد عزیزم ممنونم که دست خداوند شدید در زندگی من

    و از خداوند میخوام کمک نه تا در این مسیر پابرجا بمونیم

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1005 روز

    به نام خدای هدایتگر

    امروز وقتی رسیدم به این قسمت ذهنم میگفت این قسمت یه ساعته و قبلا دیدیش بیخیالش شو

    برو سراغ قسمت بعدی ولی قلبم میگفت نگاه کن برات درسی داره

    خداجونمممم شکرت که تو رو دارم

    شکرت که گوش کردم به صدای قلبم

    تو قسمت 242 سفرنامه کامنت گداشتم

    که قبلا برام اون فایل ها باز نمیشد و امروز فهمیدم الان بهترین زمان برای دیدن قسمت های جدید سفرنامه است

    چه حس خوبی دارم از این همزمانی

    کی جز خدا میتونست آنقدر دقیق برام بچینه

    خداجونم شکرتتت

    رفتم فایل ها سفر به دور آمریکا رو دیدم

    و مقایسه کردم بازی الانتون رو با بازی این فایل

    خدایا چقدر خوب پیشرفت کردید

    مثل یه فیلم تمام کارهایی که میگفتم بابا من هیچی ازش نمیدونم شروع کنم مسخره بشم چی از جلو چشمام گدشت

    و خدا بهم گفت دیدی استمرار با بهبود دائمی چه نتیجه داره

    اگر روزی که استاد این فایل رو میزاشت با خودش میگفت بازی من هنوز آنقدر ها خوب نیست چهار نفر تو این سایت هستن که بازی حرفه ای انجام بدن اونا چه فکری میکنن اصلا این فایل گدشته نمیشد و شاید این کار ادامه دار نمیشد

    من باید اینو به خودم بارها یاد آوری کنم زینب اصلا مهم نیست الان تو چه سطح مهارتی هستی تو فقط شروع کن

    هر روز تلاش کن بهتر از دیروزت باشی نتایج خودش میاد

    و یه درس مهمی که از اون فایل ها گرفتم این بود اگر میخوام تازه برم تو یا کاری سعی کنم اصول درستش رو یاد بگیرم و طبق اون پیش برم

    چون وقتی یه کاری برام تبدیل میشه به عادت باید انرژی زیادی برای تغییرش بزارم

    عمل به قانون تو یه جاهایی برام خیلی سخت میشد

    یعنی عادت های اشتباه زیادی داشتم و تغییر دادنشون خیلی انرژی زیادی میخاست

    تا اینکه هدایت شدم به کامنت یکی از بچه های عزیز سایت

    و یه جمله نوشته بود که خیلی منو به فکر فرو برد

    نوشته بود مم یا اصل رو یاد گرفتم و هی دارم تکرارش میکنم اون اصل تمرکز بر نکات مثبت بود

    با خودم همیشه میگفتم چقدر کار کردن رو باورها سخته

    ولی وقتی به خودم گفتم زینب تو یه اصل رو یاد بگیرم انقدر تکرارش کن تا توش حرفه ای بشی

    خداوند به من الهام کرد

    این سریال رو ببینم من باید همین اصل که ورودی خوب بدی خروجی خوبه رو یاد بگیرم و هی تکرارش کنم

    وقتی تمرکز میزارم رو یاد گیری این اصل تمام جنبه های زندگیم تغییر میکنه

    وقتی متعهد بشم دیکه هر جایی نمیشینم هر جایی نمیرم

    هر حرفی نمیزنم هر فایلی رو نمیبینم

    من باید تمرکز کنم رو یادگیری این اصل و تلاش کنم بهتر بشم توش و خدا منو هدایت میکنه برای قدم های بعدی

    چقدر این سریال پر برکت و پر از درس

    قشنگ حس میکنم این یک سال و خرده ای که تو عضو سایت بودم یه طرق این چند روز یه طرف

    من قبلا یه بار تا قسمت 100 این سریال رو دیدم و ادامه ندادم

    وقتی این ایده اومد از سریال زندگی در بهشت شروع کنم میگفتم از قسمت اول شروع نمیکنم آخه اونا رو دیدم ولی صدای این حس بلند بود و میگفت از اول شروع کن

    بخدا که من ایندفعه یه جور دیگه سریال رو دیدم

    همیشه فکر میکردم یه بار با دقت قرآن رو بخونم حله میفهمم چی گفته بعد چطور میشه استاد 60 باز قرآن رووخونده براش تکراری نشده

    حالا میفهمم هزار بار هم بخونی برات تکراری نمیشه وقتی نیتم برای دیدن سریال تغییر کرد بخدا که از هر جلسه چیز متفاوتی برداشت کردم

    اگر این سریال رو یه بار قبلا ندیده بودم و کامنت زیرش ننوشته بودم فکر میکردم یه دست کاری تو قسمت هاش شده

    چقدر این قوانین خدا خوبه که تا بی نهایت میشه ادامه داد

    هر چقدر عالی درک کنی بازم جا داره بهتر از این بشی

    خدایا شکرت برای قوانین و برای بنده های خوبت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    الهام وابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1531 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم جانم

    خدایا شکرت برای دیدن قسمت دیگه ای از این بهشت

    مینویسم که برای کنترل ذهن بهتر در شرایط حساس زندگیم.

    امروز به خودم وعشقم تبریک میگم و خودمون تحسین میکنیم چرا؟؟؟؟

    صبح طبق همیشه ما رفتیم مغازه..و به امید خداااا

    باز کردیم ..مشتری پشت مشتری و یکسره با عشقم سرپا و کار کردیم..

    رسید به اینکه یک بنده ی خوب خدا بهمون سفارش 6عدد پیتزا داد.ماهم آماده سازی کردیم (این وسطش بازم کلی مشتری که راه انداختیم) رسید که عشقم ببره تحویل بده ..مشتری پشیمون میشه؟؟؟

    عشقم بین راه بهم زنگ میزنه؟؟ باهم گفتیم الخیر فی ما وقع..

    تا عشقم برگرده بین راه سه تاپیتزا ها میده به سه نفر …

    میرسه مغازه (منم تو دلم میگم عیب نداره‌ پخشش میکنیم)و خدارو شکر مابقی پیتزا هم بخشیدیم ودادیم رفت..

    ..بخشیدیم تا ثروتمند بشیم.

    ذهنم به من گفت دیدی پولت رفت؟؟

    دیدی سرت کلاه گذاشتن .و..‌

    دیدی پشیمون شدن و…

    ولی من گفتم ببین این یک نشونه س که به ما ثابت بشه آیا ما رشد کردیم یان؟؟؟؟

    آیا منی که مدام دارم روی سایت و محصولات استاد کار میکنم عمل هم میکنم یان

    و خیلی خوشگل با این تضاد کنار اومدیم و حال خوبمون رو حفظش کردیم و همین کار ما و کنترل ذهنمون باعث شد خدا برامون جبران کنه و مشتریای بیشتری رو به سمت مغازه مون هدایت کرد و عالی بود عالی…شب بی‌نظیری رو برای خودمون ساختیم…

    خدایا شکرت..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    فرزانه الهی گفته:
    مدت عضویت: 2588 روز

    خدایا هزاران بار شکرت که یک بار دیگه توفیق دادی صبر دادی تا در بهشت روی زمین سیر کنم و تمرین کنم هماهنگی ذهن و روح رو

    به امید خدای یکتا

    چقدر بازی قشنگی بود با بازیگرهای حرفه ای

    تحسین می‌کنم عزت نفس هردو عزیز را

    و کنترل ذهن قوی استاد را که ضمن بازی امتیاز ها رو می شمردند

    استاد شما خیلی تمرین کردین

    یعنی فکر کنم تمرینهای جانبی زیادی کردین که افسار ذهن اینقدر راحت دستتون هست

    برای همین در عمق یک لحظه هستید

    حالا اون موقع قانون سلامتی نبود

    ولی حالا که هست تمرکزتون حتی خیلی بیشتر شده

    خیلی آموزنده بود

    تمرکز ریشه ی کنترل ذهن هست

    من این موضوع رو ساده گرفته بودم

    برای همین تمرکز من پخش و پلاست

    خیلی یاد گرفتم

    حالا ببینم قسمت بعد چه درس‌هایی داره

    البته ذهنم اولش می‌گفت حالا دیره دورها رو‌کار کن

    یه بازی پینگ پنگه چی داره مگه

    نه فهمیدم یه چیزهایی رو باید از ریشه درست کنم

    درس دیگه احترام بین دو عزیز و شما گفتن های استاد در عین حالی که کری خونی و حساسیت دادن به بازی هم بود

    احساسات و دلسوزی در کار نبود

    استاد شما استاد تعادل هستین

    انگار همیشه رو شاغول هستین

    چی ساختین از خودتون

    دمتون گرم

    خدا حفظتون کنه ان شالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 882 روز

    ممنون استاد از فیلم که از تفریحاتتون دارید

    جقدر عالی با هم سرگرم هستید و چقدر خوب بازی میکنید

    نکته جالب توجه برای من قسمت قوانین که اگه به شمارش اعتراض بشه دو امتیاز هم از طرف مقابل کم میشه چون تمرکز روی شمارش سختتر میکنه بازی کردنو و چقدر این موضوع برام جالب بود

    داشتم فکر میکردم یا اعتماد میکنی یا فرصت از دست میدی اگه اعتماد داری پس اعتراض بی معنا هست و این مقهوم برام موقعی تداعی شد که من به خدا اعتماد کردم وقتی یک ناخواسته میاد اعتراض میکنم خب مگه اعتماد نکردی پس اعتراضت چیه تو باید بپذیری تا جواب اعتمادت هم ببینی

    نکته بعذی برام باگهای ذهنم بود

    من و همسرمم یکسال پیش رفتیم کلاس تنیس روی میز و من خوشحال بودم که یک تفریح مشترک داریم اما نتونستیم ادامه بدیم و الان میبینم که چقدر مهمه هر دو طرف در یک مسیر باشن

    و مجدد این به ذهنم رسید شاید ورزش مناسبی انتخاب نکرده بودیم و یکبار دیگه این کار تکرار کنیم

    و تمام اون اتفاقات و باورهای منفی اونموقع مرور کردم دیدم چقدر باگ داشتیم برای همین اون تفریح کنار رفت

    صدای توپها میومد منم توی ذهنم صدای باورهای منفیم الان متوجه خیلی نکات شدم

    ممنون استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    فرناز گفته:
    مدت عضویت: 1569 روز

    سلام استاد

    اولین نکته جالب واسم رابطه خوب شما و مریم جان هست

    وقتی زن و شوهر مثل دوتادوست هستند و باهم فعالیت مشترک دارند بایک تیر دو نشون زده میشه در حین اینکه دارین کار دیگه ای انجام میدید ارتباطاتون هم قوی تر میشه…

    و اینکه چقدر باهم خوب صحبت میکنید و شما اگه انتقادی از مریم جان میکنید نکته مثبت مریم جان رو هم میگید.

    نکته جالب دیگه واکنش های کلامی استاد که استفاده میشه که به نظرم حتی همون بیان احساسات به دور شدن فشار کمک میکنه از طرفی یک جور بازی با ذهن طرف مقابله .

    چه خوشحالی گرفتن امتیاز و چه ناراحتی از نگرفتنش

    و تحسین میکنم بازی کردن و مسابقه روزانه و به چالش کشیدن های هرروزه که یک جور تمرین روزانه ذهنیه که آدکو از لحاظ ذهنی و فیزیکی برای هر روز اماده میکنه

    و اینکه پینگ پنگ مریم جان از استاد کمی نداره و خیلی عالیه و به نظرم دست های بیشتری که استاد برد مربوط به کنترل ذهن تو این بازیه .هروقت مریم جان عقب افتاد مربوط به کنترل ذهن و فشار روانیه

    استاد شاید در ظاهر بیشتر تحت فشار به نظر بیاد چون صحبت میکنه ولی درونی اروم تره که حتی جاهایی که عقب افتاد تونست به خوبی جبران کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1400 روز

    سلام به اساتید ارجمندم و همه اعضای خانواده ام

    من هدایت خواستم برای اینکه اتفاق دیشب رو کجا بنویسم؟گفت اینجا پس مینویسم با دستش

    دیشب رفتیم خونه عروس برای بله برون ،خب آپارتمانشون کوچیک بود واجبارا خانم ها و آقایون جدا شدیم،طبق معمول خانمها بزن وبرقص و شادی و ما آقایون که حدود 10 نفر تو اتاق کوچیک بودیم شروع به صحبت کردیم در حین نوش جان کردن شربت وشیرینی و میوه .یه آقایی شروع کرد ابتدا از یه مورد شکایت از همسایه که داشت صحبت کرد و بعد همگی تو اون اتاق کوچیک هم جهت با ایشون تایید میکردن و کم کم کل صحبت‌ها شد منفی و من داشتم منفجر میشدم ،چند بار اومدم وسط صحبت‌ها پریدم تا بتونم عوض کنم جهت صحبت رو دیدم نمیتونم و واقعا درمونده بودم که دیدم هدفون تو جیبمه، به گوشم زدم و زندگی در پرتو آگاهی رو گوش دادم و شطرنج تو موبایلم بازی کردم تا وقت بگذره و خدا رو شکر گذشت و خلاصه بلند شدیم و رفتیم،چند تا نکته بود که میخواستم بگم

    اول اینکه چقدر خوبه که ما روی خودمون کار می‌کنیم و این کار کردن درونی شده و قدرتمند که ناخودآگاه پاسخ میده و از محیطهای منفی بدمون میاد و سیگنالهاش رو سریع میگیریم

    دوم اینکه دیشب قشنگ قانون جذب رو متوجه شدم و متوجه شدم چقدر فرکانسها ،از جنس همون فرکانس رو جذب میکنه،مثلا دیشب یک نفر منفی صحبت کرد و یک دفعه هر چی گذشت دیدم همه از اتفاقات و خاطره های منفی میگن

    سوم اینکه دیشب متوجه شدم دلیل بیشتر مریضیهای جسمی واقعا همین قانونه و هر چه دور تر بشیم از روحمون و آگاهیهاش جسممون واکنش نشون میده و مریض میشه

    چهارم اینکه چقدر خوب خانمها بهتر اون وجه در لحظه زندگی کردن و لذت بردن رو بلد تر از آقایونن و بنا بر این به خدا نزدیک ترن ،بی جهت نیست که زودتر به شهود میرسن

    واقعا شکرگزار خداوند هستم که منو تو این مسیر قرار داد و از استاد عباس منش عزیز سپاسگزارم که این آگاهی‌ها رو بهم داد تا الان که متوجه بشم این آگاهی‌ها وارد گوشت و پوست و استخونم شده و باور کنید هر جا میرم فقط زیبایی میبینم و در جستجوی اون هستم و جهان هم اون وجه زیباشو در اختیار من میزاره

    چقدر تغییراتم عالی بوده ،خودم رو تحسین میکنم

    خدایا شکرت

    استاد سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    محمدرضا رئیس آبادی گفته:
    مدت عضویت: 2106 روز

    سلام.

    ماشاالله.چه عدالتی.

    چه کنترل ذهنی. یعنی واقعا از فاصله ی بینِ لحنِ واکنش های استاد به باختها و شمارش امتیاز میشه متوجه شد که چه قدر زود اُستاد کنترل ذهنشون رُ در اختیار می گیرند و زود احساسِ حاصل از باخت رُ به احساسِ خوبِ امید به بُرد تبدیل می کنند.

    استاد تا قبل از دیدن این بازی اصلا از این بازی خوشم نمیومد، اما حالا علاقه مند شدم.

    اما این رُ هم بگم که تا راه بیفتم خیلی گره می خورم😄😄😄

    وایی ،چه حرکتی بود تو دقیقه ی۴۸، عجب توپی برگردوندید؛ یعنی ثابت کرد که انسان برای رسیدن به هدفش چه کارهایی که نمیکُنه .همونطور که فرمودید خانم شایسته خیلی کم صحبت می کنند اون هم موقعی که واقعا جای واکنش نشون دادن داره؛یعنی زمانی که توپهای خوبی رُ از دست می دهند.

    اما من پیش بینی می کنم که خانم شایسته برنده ی این بازی هستند. از اون دقیقه نودیاش ها.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 2126 روز

    سپاس فراوان از امیر عزیز برای نوشتن این متن زیبا که اشکای من رو به این شدت سرازیر کرده و ظاهرا حالا حالاها نمی خوان بند بیان

    سپاس از خانم شایسته ی عزیزم که این متن رو برای این قسمت انتخاب کردن و مطمئن هستم دست هدایت خدا توی کار بوده.

    و سپاس از خدای عزیزم که به هر طریقی باهام حرف میزنه و امشب خواست با این نوشته های زیبا حرفش رو بهم بزنه و بهم بگه که غصه ی گذشته و اشتباهاتی که کردی رو نخور و نگران آینده نباش… همین حالا رو دریاب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 929 روز

    واقعاااا خداقوت به دو عزیز دل

    خدا قوت به شما که از هر لحظه زندگی نهایت استفاده رو میبیرید و به قول امیر جان چرا نگرانی از اینده وقتی دقیقا نمیدونیم تا کی هستیم؟

    چرا لذت نبرم از همین لحظه

    .

    متن انتخابی حرف دل من هم هست

    واقعاا این جنس ادمهاست که جایی رو بهشت و جایی رو جهنم میکنه

    همیشه میگم صفای یک خونه به نفس گرم صاحبخونه عشقش هست

    افرین به شما عزیزای دل

    .

    خدایا با من چه کردی

    که یکروز که خیلی زیاده حتی یک لحظه هم نمیخام از باورهایی که من رو به تو نزدیک میکنه فاصله بگیرم

    حتی یک لحظه هم نمیخام از محتوای این خانه الهی دورباشم

    خدایاشکرت که با دستان الهی ات کاری کردی من دراین خانواده بمانم

    استاد جان سپاسگزارم از اگاهی بخشیتون

    براتون تعریف کنم

    یک مسافرتی هستم که گفتم بلیط سفر رو خدا جور کرد

    الان همه چیز این سفر رو خدااا داره پیش میبره

    و من در حال تمرین هستم

    تمرین اموزه هایم

    هرروز، هر اتفاقی، هر شنیدنی و دیدنی برایم درسی است که باید نکته اش را بگیرم و عبور کنم

    و خودم رو به چالش میکشم و با خودم میگم اینجا فلان کن

    اینجا مقاومته درستش کن

    اینجا باور درسته دمت گرم

    اینجا باور مخربه روش کار کن

    یعنی چشم و گوشم رو حسابی باز گذاشتم تا درسهاا رو خوب تمرین کنم

    و خداروشکر میکنم در چنین حالتی هستم

    و ممنونم از شما دو بزرگوار

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: