دیدگاه زیبا و تأثیرگزار نسرین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان
بنام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی هاش برخوردار
میشه از همین قاب دوربین سرد بودن هوا رو حس کرد که البته ظاهر شما استاد عزیز هم نشان از سردی هوا داره همون چیزی که الان چند روزیه ما هم اینجا توی شهر خودمون داریم تجربش میکنیم و بعد یادم میاد که ی زمانی که بر میگرده به قبل از آشنایی با استاد من از سرما خوشم نمی اومد و مثل استاد طرفدار هوای معتدلم .
اما از وقتی که استاد بودن در سرمای اینجا رو تجربه کرد با اون لذت های خاص هوای سرد از جمله آتیش درست کردن و پیاز چال و ……. من بیشتر پی بردم که این ما هستیم که تسلط میتونیم داشته باشیم بر شرایط بیرونی و اونها رو لذت بخش کنیم و بقول استاد فرمون دست ماست نه شرایط
وقتی شما مریم جان گفتین روزهای آخر پاییزه واکنش استاد و جمله ای که گفتن نشان از این داره که استاد اونقدر سرگرم لذت بردن از مسیر رسیدن به اهدافشون هستن که مهم نیست اول پاییزه یا آخره پاییزه مهم اینه که زندگی در جریانه با تمرکز بر اکنون و نه روزهاییکه گذشته و یا روزهایی که خواهد آمد
مهم لذت بردن از امروزه همون اصلی که من هم باید مدام به خودم یادآوریش کنم
عجب ناقلایی هست این برونی اومده درست جلوی خونه داره علف ها رو کات میکنه که شما ببینینش
تا شاید سهم بیشتری از غذای شما نصیبش بشه
یا شاید هم به جای بیصبری و بیقراری برای دریافت غذا داره با این کاراحساسش رو خوب نگه میداره تا پاداشش رو هم دریافت کنه چقدر اگر از این زاویه بهش نگاه کنیم حس ما هم به عنوان ببیننده خوب میشه .احساس خوب اتفاق خوب
جالبه استاد ما داریم اینجا خدا خدا میکنیم که بارون بباره شما اونجا دوست دارین نباره
ی نکته ی خیلی مهم این توضیحات شما مریم جان اینه که من هر روز با عشق کارهای روتین رو انجام بدم
نکته ی دیگه همراهی و همدلی اعضای خانواده در انجام دادن کارهای روتینه که زندگی رو لذت بخش تر میکنه
خدای من من بازی و لذت بردن بزغاله ها ببعی های کوچولو رو دیده بودم اما ندیده بودم که ی بز اینجوری شادی کنه و بچرخه و لذت ببره
چقدر اینا خدا رو شکر چاق شدن و خیلی سرحال و شادن اصلا قابل قیاس با اون روزی نیستن که وارد پردیس شدن البته باید هم اینطور باشه چون هم از لحاظ تعذیه جسمی دارین حسابی بهشون میرحسین و هم از لحاظ روحی روانی دارن انرژی دریافت میکنن
ایده ی ترکیب کردن دانه های جو و گندم و سویا هم ایده ی فوق العاده ایه چون ی ترکیب مقوی رو ایجاد میکنه
چق در این تحقیق کردن و سرچ کردن شما استاد خودش درس داره که ما هیچ چیزی رو بدون تحقیق نپذیریم و چشم بسته قبولش نکنیم و اینکه برا هر چیزی میشه سبک شخصی خودمون رو داشته باشیم سبکی که فکر میکنیم درسته و با تحقیق بهش رسیدیم سبکی که خودمون از اجرا کردنش لذت ببریم
من با دیدن صحنه ی مربوط به اردک ها متوجه شدم که هنوز نسبت به ی سری چیزها مقاومت دارم از جمله تمیز کاری زیر اردک ها .منم مثل شما و مریم جان دوست دارم زندگی کردن توی ی همچین فضایی و داشتن همچین موجوداتی رو ولی آلن متوجه شدم که ی سری ترمزها هنوز توی ذهنم هست که مربوط میشه به تمیز کردن محل زندگی این حیوونا.وقتی شما اون ظرف زیر اردک ها رو کشیدین بیرون و خالیش کردین با خودم فکر کردم که آیا من اینقدر تغییر کردم که بتونم همچین کاری رو راحت انجام بدم بدون اینکه چندشم بشه و متوجه شدم که هنوز ی کم مقاومت دارم که از انجام همچین کاری لذت ببرم
چقدر حس خوبیه غذا دادن به این بز و گوسفندها .اون لحظه ای که اینا شروع میکنن به خوردن و اون صدای خرد شدن جو گندم ها رو میشنوی خیلی لذت بخشه مخصوصا اگه زیاد باشن و همزمان این کار رو انجام بدن
ی نکته ی خیلی مهم دیگه که مریم جان بهش اشاره کردن این بود که گفتن ما علاوه بر کارهای روتین ی سری اهداف دیگه در طول روز داریم که بعد از انجام کارهای روتین میریم سراغش این همون چیزیه که شما و آدم های موفق رو متفاوت میکنه از اکثریت آدم ها.خیلی از آدم ها محدود شدن به انجام کارهای روتین و چون هدفی غیر از اونها ندارن بعد از ی مدت زندگی براشون تکراری و خسته کننده میشه و دیگه لذتی نمیبرن .خدا رو شکر که من دیگه جز اون دسته از آدم ها نیستم
همین که این چیکن شا کوچولو رو گذاشتین دم در شاپ خود این چقدر ایده ی خوبیه که رسیدگی به اونها رو راحت کرده و این همون اصل ساده تر و راحت تر شدن کارهاست که توی زندگی استاد خیلی برجسته اس
جالبه من هم فکر نمیکردم که این بچه اردک ها اینقدر حساس باشن به دما و سرما بر خلاف اردک ها ی بزرگ
و باز هم اصل راحتر انجام شدن کارها با این ایده ی برش دادن شاخ و برگ ها
هر وقت صحبت از عکس قبل از عمل میشه یاد دوره دوازده قدم می افتم و چکاپ فرکانسی.خدا رو شکر که زندگی آلن من متفاوت شده از اون عکسی که دو سال پیش ازش گرفتم و این رو مدیون آگاهی های دوازده قدم هستم
چقدر الان وقتی به این تراکتوره نگاه میکنم وجودش توی پردایس منطقی به نظر میرسه چیزی که ی روزی در حد ی ایده بود و نمیدونستیم قراره چه کارهایی باهاش قراره انجام بدیم
همین که شما مریم جان میگین من یاد گرفتم چطور از قانون جاذبه استفاده کنم این زنگ رو توی ذهن من به صدا در میاره که همگام شدن با قوانین خداوند باعث میشه هم من راحت تر به خواسته هام برسم و هم اینکه جلوی خیلی از ضررها رو میگیره و همین باعث میشه که من کمتر وقت و انرژی خودم رو هدر بدم و سریعتر به خواسته هام برسم
این حالت نشستن شما استاد روی زمین و این ریلکس ور رفتن شما با این اره و تمیز کردنش نشان از صلح درونی بالای شما داره استاد چیزی که من از وقتی که با شما آشنا شدم دارم سعی میکنم در خودم ایجادش کنم و هر چی از درون آرام تر شدم با محیط بیرونم هم در صلح بیشتری قرار گرفتم
مریم جان بقول یکی از بچه ها اونقدر خوب فیلم برداری کردن حین نشون دادن این مسیر که احساس میکردم الان اون شاخه ها میخوره به صورتم.تحسین میکنم این فیلمبرداری فوق العادتون رو
خدا رو شکر بارون هم نیومد و شما کلر رو تا حد زیادی انجام دادین .خدا قوت
سپاسگزارم
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD356MB23 دقیقه
بنام خداوند هدایتگر مهربان که عاشقانه مرا به سمت خواسته هایم هدایت و حمایت می کند
سلام و درود به استاد عزیزم و بانو مریم جان و سلام به اعضای صمیمی خانواده عباسمنش
خدای من چه صبح دل انگیزی داره پرادایس تو آخرین روزهای پاییز. 😍اون خنکی هوا رو میشه حس کرد. براونی زیبا رو ببین که منتظره بهش غذا بدین. چقدر اون لحظه ای که استاد زد رو پیشونی براونی و اونم سرشو بالا آورد رو دوست داشتم. خیلی حسش قشنگ بود. 😍😍
و من تحسین می کنم رابطه زیبای شما رو که از اول صبح با هم برنامه های روتین تون رو شروع می کنین و پابه پای هم کارهاتون رو پیش میبرین.👏👏
اون آقا شازده رو بگو که منتظره بغل کردنه. چقدر زیبا جلوتر از استاد میرن به سمت غذاخوری. استاد واقعا دمتون گرم که اینقدر عالی این حیوونا رو شرطی کردین که خودشون راهو بلدن و جلوتر از شما به سمت غذاخوری میرن.😍 خیلی جالبه. واقعا وقتی گفتین برای نگهداری اردکها پنجاه شصت تا ویدئو نگاه کردین فهمیدم چقدر دوست دارین همه کارهاتون با تمرکز و دقت انجام داده بشه. من خودم اگه بخوام یه کاری رو یاد بگیرم نهایتا یکی دوتا کلیپ ببینم بعد میگم خب یاد گرفتم دیگه. ولی شما تهشو درآوردین و بعد تازه میگین ایده خودمون با اختلاف از همه اونا بهتره. و این همون نمیدونمیه که باید بفهمیمش. که ذهن مونو خالی کنیم از دونستن هامون و بیفتیم دنبالش و تا میتونیم آموزش ببینیم و تسلیمم باشیم تا هدایت بشیم به همون ایده خوبه که از همه بهتره، کاراتره، راحتتره.
استاد منم جدیدا خیلی دارم سعی می کنم مقاومتم رو در برابر اتفاقهایی که تو زندگیم میوفته کم کنم و دارم روی این باور کار می کنم که تو گفتگو با دوستان تو قسمت ۴۸ گفتین که «هر اتفاقی بیوفته همون خوبه ست» و به خودم یادآوری می کنم که زندگیمو بسپرم به خدا. البته که ذهنم خیلی چموشه هنوز ،ولی انشاالله من موفق میشم😍💪
مریم جان وقتی رفتین لای درختهای جنگلو اونهمه مسیر رو نشونمون دادین من یکی که هنگ کردم.😳 گفتم چه ایمان و تعهدی میخواد بریدن اینهمه درخت و درست کردن این تریل. البته که شما قبلا هم این کارو انجام دادین و چندین تریل عالی درست کردین. واقعا قابل تحسینه و من بی نهایت تحسینتون می کنم که این کار بزرگ رو دارین انجام میدین و البته که وجود اینهمه ابزار هیولا کار رو نسبت به سریهای قبل خیلی راحتتر کرده. خدایا شکرت برای این تراکتور هیولا، این اره برقیهای قدرتمند میلواکی، اون وود چیپر عالی و هیولا که نیومده لباس رزم پوشیده و دست بکار شده برای خردکردن تمام درختها و درختچه های هرز. و اون دستکشها و کلاه عالی که واقعا کلاه ایمنیه.
خدارو شکر برای اینهمه فراوانی که تو این قسمت دیدیم. فراوانی درخت، فراوانی ابزار و فراوانی رابطه عاشقانه……
خدارو شکر که افتادن زنجیر اره باعث شد که یه مشت و مالی هم بهش داده بشه و تمیز کاری بشه.
راستی یه سوال داشتم استاد جان، این تراکتور اینهمه علف و درختچه و برگ رو میخوره چکارشون می کنه؟ من هر چی دقت کردم ندیدم جایی بریزشون. اگر هم خوردشون کنه بازم اثری ازش دیده نمیشه. یا اینقدر پودر میشن که دیده نمیشن؟ خلاصه که واقعا ارزش ابزار رو به خوبی میشه حس کرد با این تراکتور دوست داشتنی.
چقدر ثروتمند شدن زیبا و معنویه که آدم بخواد یه کاری انجام بده بعد بره هرچی لازم داره رو بدون محدودیت بخره و بعد اون کاری رو که میخواسته با لذت انجام بده. البته که شروع کار شما هم با یه اره برقی کوچک و همون قیچی های دستی بود و بعد کم کم تکاملتون رو طی کردین و هدایتها برای خرید این هیولاها اومد و هر بار کار آسونتر شد. چون وقتی طبق قانون عمل کنی و باور داشته باشی به اینکه کارها هر روز آسونتر و راحتتر میشه هدایت میشی به سمت آسانی ها. خدایا شکرت برای درسهایی که امروز با این فایل برام مرور شد. سپاسگزارم استاد عزیزم و مریم جان مهربانم که تمام کارهاتون رو با عشق انجام میدین و تو سایت میزارین تا هر کسی بسته به مداری که توش هست ازش بهره ببره و اون چیزی که دریافت کرده رو بنویسه و با نوشتنش هر روز خودشو بهبود بده😍🙏❤️
خداوندا من به هر خیری که از تو برسد محتاجم هدایتم کن الله مهربانم🙏❤️