سریال زندگی در بهشت | قسمت 232 - صفحه 9

231 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 624 روز

    به نام خداوند جان

    در ادامه مراحل قبلی بزها هم سد معبر کردن و دور شما میچرخن ، چقدر این حیونا بازیگوش و دلنشین هستن. خداروشکر

    شازده با اون صدای زیباش ، نوای پرادایس شده و چه خوب که شما این گوسفندها رو خریدین و رنگ‌ و‌ بویی جدید گرفته

    این احساس که خانم شایسته از بوی کاج میگه و از اینکه تکیه زده‌به چیپس ها و نرمیشون رو توصیف میکنه واقعا ادمو‌ میاره تو فضا.

    خیلی شما عزت نفس دارین و خودتون هستید و این احساس صداقت میلیون ها کیلومتر با ما میرسه

    زندگی در بهشت درس بهبود و بهود و حرکت کردن داره و این جمله مارتین لوترکینگ رو یادم میاره که میگه:

    اگر نمی توانی پرواز کنی پس بدو، اگر نمی توانی بدوی پس راه برو، اگر نمی توانی راه بروی پس سینه خیز برو، ولی هر کاری که می کنی باید رو به جلو ادامه دهی.

    من از وقتی سریال رو میبینم به رفتار خودم نگاه میکنم و‌میبینم چقدر عوض شده و سوتل میپرسم و میگم‌چطور راحت تر.

    برای مثال میزی کامپیوتری داشتم که به خونه جدید اوردم اما با طرز نشستن من جور نبود و بلند بود و به فکر شدم و یه میز پایه کوتاه اوردم و الان خیلی کار راحت تر و لذت بخش تر شده و الانم بازم ایده دارم براش

    یا به کار جدید که رفتم تو کارم چندتا پیشنهاد میدادم که کار راحت تر باشه و قشنگ واضح بود که بهتره ولی مقاومت زیاد بود که نه باید به روش قبلی عمل بشه و پس از چند مورد خودم این رو تو کارم پیاده میکردم و بقیه روش خودشون رو میرفتن

    میخوام بگم وقتی وارد یه محیط جدید میشی زود میتونی بفهمی چه بهبودهایی نیازه ولی افرادی که داخلشن چون به این سبک عادت کردن ، ایده هاشون خشک شده چون بهبود ندادن

    و این درس بزرگ امروز بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3345 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است

    سلام و درود و سپاس بر استاد عباس‌منش عزیز و سرکار خانم شایسته گرامی

    خداوند را بابت فرصت زندگی کردن و داشتن روزی جدید و بودن در این سایت الهی شاکر و سپاسگزارم

    به لطف خداوند منان موفق شدم تمامی فایل‌های درنظر گرفته شده برای روزشمار تحول زندگی را ببینم و این عادت در من شکل گرفت که هرروز خودم را با یک فایل از استاد شروع کرده و کامنت بنویسم که این کامنت نوشتن هم باعث شد ترس من از نوشتن کامنت و نظر دیگران ریخته شده و فارغ از اینکه دیگران چه‌فکری در مورد من بکنند من آنچه که از هرقسمت برداشت می‌کردم را نوشتم و این منفعت زیادی در همه جوانب برای من داشت اینکه من دست بقلم شدم و برداشت‌هایم از فایل‌ها گسترده‌تر شد، سرعت و دقت تایپ ده‌انگشتی‌ام خیلی زیاد شد و همش سود بود و سود

    با تمام شدن فایلهای روز شمار و تا قرار گرفتن فایل جدید تصمیم گرفتم این کامنت نوشتن را برروی نشانه روزانه‌ام داشته باشم تا مبادا مجددا از سایت و فعالیت در آن دور شوم و خودم را از این نعمت بزرگ محروم نسازم

    درسی که از این قسمت میگیرم این است که من باید همواره برای بهبود شخصیتم و زندگی‌ام قدم بردارم و همواره سعی در بهتر کردن شرایط داشته‌باشم؛

    در طول این مسیر ممکن است موانع و چالش‌هایی برای من ایجاد شود، از آنجائیکه به لطف خداوند و آموزش‌های استاد من یادگرفته‌ام به این موانع از منظر یک تضاد که آمده که شخصیت من را رشد دهد نگاه کنم و همانگونه که در دوره شیوه حل مسائل آموختم راه حل تمام مسائل و مشکلات درون خودشان هستند ، میتوانم بخوبی و راحت و باور به اینکه خداوند هدایتگر من است آن مساله و چالش را حل کرده و هم اعتماد به نفس بیشتری بدست‌آورده و هم بزرگتر از موانع و تضادها شده و هم یک‌قدم به خواسته‌هایم نزدیک‌تر شوم

    درس دیگر اینکه من باید همیشه این سوال زیبا که استاد فرموند از خودم بپرسم که چطور از این بهتر؟ چطور از این کارآمدتر؟ چطور از این ساده‌تر؟

    و در زندگی خودم بررسی کنم و ببینم کجای زندگی من بسختی پیش می‌رود و سعی کنم در جهت ساده‌تر و راحتتر کردن قدم بردارم و روی هدایت خداوند حساب کنم

    تمامی اعتبار این کامنت صرفاً متعلق بخداوند است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 992 روز

    سلام

    امروز زدم رو نشونه ام این فایل اومد

    گفتم بی دلیل نیست باید به خودم بیام چقدر درخواست از خدا کردم هدایتم کنه

    قشنگ دیروز داشتم فایل گوش می دادم بهم الهام شد برو کارتو شروع کن گفتم. چشم

    اومدم دو ساعتی شروع کردم بعد با بچه رفتم مقداری وسیله خریدم اومد درست کردم دیدم کاری نداره چرا سختش کردم

    الان به فکر فروشم گفتم خداوند مشتری می فرسته خودش به دلم انداخته پس به خودش سپردم

    چون تصمیم عقب افتاده ای بود اجراش کردم

    من قدم اول برداشتم بقیه با خداوند

    فهمیدم باید از جای شروع کنم

    با این فایل بیشتر مطمن شدم حرکت کنم

    تا راکد نمونم

    در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    کوثر گفته:
    مدت عضویت: 961 روز

    سلام استاد جان سلام مریم جان و همه اهالی بهشت.

    خوب بریم سر اصل مطلب. ببینم چه چیزی رو طبق عادت دارم انجام میدم و باید تغییرش بدم.

    یه عادت و یه کاری که من انجام میدادم اینه که : من هفته ای دو بار باید اسنپ بگیرم و برم خونه ی یکی از مراجع هام. مسیر خونه شون یه مسیر پر از ترافیک سنگین بود . من همیشه این مسیر و با اسنپ میرفتم.

    اولا همیشه کلی نگرانی داشتم که به موقع برسم. دوما نگران این بودم که راننده ای درخواست سفر من و قبول کنه چون مسیر ناجوری بود کم قبو ل میکردن . سوما کلی هزینه ی چند برابری باید پرداخت میکردم. و زمان زیادی هم طول میکشید که برسم. اول صبحی این قدر ذهنم درگیر میشد و انرژی ام میرفت که وقتی به مقصد میرسیدم فکر میکردم له له ام

    نشستم فکر کردم البته هدایت خداوند بود و تمرکز روی این باور که همه چیز باید راحت و ساده بره جلو.

    نتیجه این شد که من فهمیدم به فاصله پنج دقیقه از خانه مون ایستگاه متروی هست که من میتونم به راحتی به سادگی ازش استفاده کنم که با انجامش این موارد بهتر شد.

    1/ هزینه اسنپم که در حدود 200 هزارتومان بود حذف شد و تبدیل شد به بلیط متروی 4هزلر تومانی

    2/ با ارامش سر وقت میرسم چون مترو همیشه سر وقت میاد

    3/ استرس و اعصاب خوردی راننده اسنپ و غرزدن هاشون از ترافیک و شلوغی و صدای خیابون و الودگی و هیاهوی اضافه حذف شد

    4/پیاده روی اول صبح و کمک به سلامتی

    5/هوای خنک مترو

    6/ کلی انرژی نمیزارم سر این که کی بیدار شم که زودی اماده بشم الان ماشین بگیرم. نکنه نگیره. اگه نگیره چه جوری برم و با حذف این مراحل کلی انرژی سیو میمونه ذهنم ارومه

    7/تمزین هامو انجام میدم تو مسیر

    8/سریع تر میرسم

    و همه اش خیر خیر و خیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      محمدرضا بهبودی گفته:
      مدت عضویت: 2306 روز

      سلام دوست عزیز

      امیدوارم حالتون عالی باشه بی قید و شرط

      میخوام از شما تشکر کنم بابت کامنت زیبا و تاثیر گزارتون و اینکه آگاهانه فکر کردید و برای خودتون تمرین درست کردید

      مثال شما منو یاد ی مثالی از خودم انداخت

      حدودا 2 سال پیش ک تازه وارد کار جدیدم شده بودم ، من با مترو میومدم سرکار و فقط از یک مسیر خاص میومدم و اتفاقاً اون مسیر خیلی اذیت کننده بود بخاطر شلوغی بیش از حد ک حال آدمو می‌گرفت

      اون روزه ک فکر میکنم 4_3 روز از شروع کارم گذشته بود ، این مسئله ب قدری اذیت کننده شده بود ک میخواستم قید اینکار رو بزنم و برم سراغ ی کار دیگه

      و منطقم این بود ک ؛ من ک تازه شروع کردم ، اشکال نداره

      عوضش ی کار خوب با مسیر خوب پیدا میکنم

      یادمه اون روزا این صحبت استاد میومد توی ذهنم ک ؛ اگه ی کاری داره سخت پیش میره ب این دلیل نیست ک این تنها راهشه ، ب این دلیله ک ما راهشو بلد نیستیم

      فکر کردن ب همین جمله باعث شد من بگردم دنبال راه ساده تر و راحت تر و همیشه راه بهتری پیدا میشه

      من ب لطف خدا با هدایت خداوند 2 تا مسیر جدید پیدا کردم ک هم راحت تر بودن و هم خلوت تر و هم نزدیکتر و بعد از اون این موضوع برام جا افتاد ک ؛ کارها باید ساده انجام بشن

      اگه ی کاری ب سختی یا با دردسر داره انجام میشه یعنی ی جای کار ایراد داره و ما باید بگردیم و راه ساده تر و راحت تر رو پیدا کنیم و همیشه مسائل ن تنها راه حل دارن بلکه راه حل های ساده قابل اجرا و در دسترسی دارن

      حالا نتیجه ی حل اون مسئله این شده ک ؛ الان حدود 2 سال میگذره ک من همونجا مشغول کارم و کارم رو خیلی دوست دارم و از انجام دادنش واقعاً لذت میبرم و توی کارم متخصص شدم و مهارت خوبی کسب کردم و هم درآمد و جایگاه شغلیم ارتقا پیدا کرده و ب لطف خدا شرایط طوری هست ک روی من حساب میکنن و مدیر شرکت واقعاً از من راضی هست

      همه این نتایج فقط و فقط لطف خداست

      خدایی ک ب من لطف داشت و داره و منو ب این سایت الهی و استاد عباس منش عزیز هدایت کرده و هر لحظه درحال هدایت منه ب سمت خواسته هام ب سمت زیبایی ها ب سادگی براحتی و کاملاً طبیعی

      خداروشکر میکنم ک این فرصت فوق العاده رو ب من بخشید تا روی خودم کار کنم

      بازهم از شما سپاسگزارم و براتون بهترین هارو آرزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 755 روز

    به نام خدایی که به تنهایی کافیست.

    سلام به استاد عزیز به مریم جان وبه اهالی بهشت.

    کلید:توانایی به نام خودشناسی.

    فایل :زندگی در بهشت قسمت 232.

    خدارو شکر برای این بهشت این همه زیبایی ونعمت‌ برای این مرغ وخروسها وبزهای دوست داشتنی.

    اما نکته ای که امروز برای رسیدن به خودشناسی وساختن یه شخصیت درست استاد گفتند:

    باید تغییر کرد وتغییر داد چیزهایی که باعث نشتی انرژی می شن چیزهایی که وقت وزمان ما رو هدر می دن.

    شاید چیزی وکاری یک زمان مورد نیاز بوده اما الان که دیگه نیاز نیست برش می داریم مثل آهنی که جلو لونه مرغها گذاشته بودند برای تغییر جا اما الان که دیگه نمی خوان جابه جاش کنند تو دست وپاست ومزاحمه یا چوب بالای لونه که سر استاد بهش گیر می کنه پس استاد از سر راهش هر دو رو برمی داره چون به دنبال زندگی اسون وراحت هست هیچ گونه سختی وزجر رو نمی پسنده ومعتقد هست انسان برای یه زندگی لذت بخش به این دنیا اومده.

    شاید اگر من بودم می گفتم حالا یه امروز می خوام از اینجا زیاد عبور کنم چرا ببرمش شاید یه روز بدردم بخوره واین سختی رو تحمل می کردم یا اون چوب می گفتم خوب حواسم رو جمع می کنم سرم نخوره همین تحمل کردن مانع پیشرفت ما می شه چون هر شرایط سختی رو تحمل می کنیم وبه دنبال بهبود نیستیم.

    وقتی به زندگیم نگاه می کنم خیلی چیزهای این شکلی دارم خیلی از لباسها رو الکی نگه داشتم خیلی کفشهایی که استفاده نمی کنم نگه داشتم یا رو پله پشت بام خیلی وسایل چیدم وهر دفعه با زحمت می ریم پشت بام.

    باید هر روز از خودمون بپرسیم چرا این شکل باید باشه وچطور می شه از این راحتتر از این بهتر باشه.

    داشتم فکر می کردم اگه همیشه اینجوری فکر وزندگی کنم چقدر لذتبخش می شه.

    چرا جا کفشی رو پر کردم از کفشهایی که بعضی هاش بدرد نمی خورن یا استفاده نمی کنم اینم شاید به خاطر باور کمبود هست چون باور ندارم که ثروت هست ودوباره کفشهای جدید وبهتر می یاد دنیا دنیای فراوانی هست ما می خریم پس نیازی نیست اینقدر همه چیز رو برای آینده ای که هنوز نیومده ذخیره کنم.

    خدایا شکرت برای این بهشت زیبا این هوای تمیزش که می شه از توی فیلم هم حسش کرد خدایا شکرت برای استاد ومریم جان برای آگاهیهای استاد.

    استاد متشکرم.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    غزل گفته:
    مدت عضویت: 583 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیز

    میخوام تشکر کنم از ایشون ک پیشنهاد دادن تو این قسمت از سریال زندگی در بهشت راجب این موضوع صحبت بشه

    من به این ویدیو از طریق کلیدها هدایت شدم.

    به محض تموم شدن فایل فک کردم ک من چه چیزهایی رو به صورت عادت انجامش میدم اما دیگ نیازی بهشون نیست.

    به اتاق کارم فکر کردم چون اکثر اوقات اونجا هستم. خیلی از ابزار و وسایل رو از جاهای دیگ خونه وارد اتاقم کرده بودم برای کاری اما دیگه‌ از اونجا خارج نکرده بودم با باور اینکه بازهم نیاز هست که وارد اونجا شده

    واقعا هم همینطور بود

    اما اصرار داشتم بهترش کنم و انرژی سیو کنم

    سبدی برای نظم دادن پارچه هام تو اتاق بود ک هرموقع میخواستم بشینم یا حرکت کنم باید مراقب میبودم ک بهش برخورد نکنم

    یکم ک دقت کردم دیدم ارتفاع سبد با ارتفاع زیر میز کارم یکیه و تونستم سبد رو که جا اشغال کرده بود به فضای خالی زیر میز ک بلا استفاده بود انتقال بدم.

    باز دقت کردم دیدم یکی از چرخهامو به خاطر دوخت یک لباسی انتقال داده بودم به میز دیگه.اما همونجا مونده بود و برای استفاده ازش مجبور بودم لباس رو خیلی جمع کنم چون فضای کافی رو میز نبود.اون رو هم انتقال دادم به میز دیگه.حالا برای هردو چرخم فضای کافی دارم.

    سبد رو که برداشته بودم فضا یکمی باز شده بود دیدم اگر چند سانتی متر دیگ فضا رو باز کنم میتونم میز اتو رو از وسط اتاق به کنار میز انتقال بدم . برای اینکار جای آیینه رو عوض کردم و دکور رو همونطور ک تو ذهنم بود چیدم. بعد که از دور به اتاق نگاه کردم دیدم چقدر جالب ک ناخودآگاه دکور اتاق یک دکور استاندارد برای خیاطی و دوخت لباسه.اینطور که به ترتیب چرخ میکنی ، پاکدوزی میکنی و بعد هم اتو میزنی.

    صرفه جویی به شدت در زمان و انرژی اتفاق افتاد و فضای زیادی هم برای رفت و آمد ایجاد شد.

    بسیار سپاسگذارم از شما استاد عزیزم و خدارو شکر میکنم بابت اینکه دقیقا قبل این ویدیو فایلی رو دیده بودم با موضوع عملی کردن سریع ایده ها.وقتی ایده سیو کردن انرژی تو اتاق کارم به ذهنم رسید مشغول کار دیگه ای بودم اما چون تمرکزم رو درگیر کرده بود چند دقیقه ای اون کار رو رها کردم و رفتم که ایده رو عملی کنم. در غیر این حالت ممکن بود هیچوقت دست به انجام این کار نزنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    نیره لقایی گفته:
    مدت عضویت: 1019 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیز

    سلام به دوستان خوبم که از خوندن کامنت هاشون کلی به آگاهی هام اضافه میشه

    امروز برای دومین بار در این هفته نشانه من این قسمت از سریال زندگی در بهشت اومد.امروز به خودم گفتم این تکرار الکی نیست. نشستم و چندین بار این قسمت را دیدم و کامنت ها را دوباره خواندم.کمی که فکر کردم دیدم چقدر همه چیز درسته در مورد من.

    امروز فهمیدم که پاشنه آشیل من همین حرکت نکردنه.

    امروز فهمیدم که باید به الهامات و ایده های که بهم گفته میشه عمل کنم.من باید نشتی های انرژیم را پیدا کنم و آنها را از بین ببرم.

    امروز از خودم پرسیدم چرا بعد از این همه مدت که توی سایت هستم چرا از تغییر میترسم ؟ چرا دست به اقدام نمیزنم؟ چرا عملگرا نیستم؟

    همین جا تعهد میدهیم که پاسخ این سوالات را پیدا کنم و مقاومتهام را شناسایی کنم و تغییر کنم.

    ممنون از شما استاد بزرگوار و خانم شایسته عزیز که در عمل به ما آموزش می دهید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    امیررضا شیخ شعاعی گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان عزیز سایت

    ابتدا من همیشه الگوهایی رو بر اساس تکرار و عادتی که داشتم سعی کردم تغییر بدم یکی از عادت هایی که داشتم و ترس از تغییر داشتم درباره مسائل مالی بود همیشه میگفتم و باورهای خانوادم بر این اساس بود که همیشه پس انداز کن نمیخواد از زندگی لذت ببری فقط باید سخت کار کنی و وقتی پیر شدی از پس اندازات استفاده کن و روی هر خرجی میکنی تو زندگی حواست باشه و من همیشه از احاظ مالی ضعیف و روند ثابت رو به پایین رو داشتم، به لطف الله و صحبتهای استاد عزیزم تصمیم گرفتم باورمو تغییر بدم با اینکه خیلی سخت و ترسناک برام بود ولی از همون روزای اول که تغییرش دادم سبک زندگیم و اتفاقات مالی زندگیم دگرگون شد و همشون مثبت مثبت و باحال رفتن جلو – و به جای تمرکز بر هزینه کردنم تمرکز کردم بر پول درآوردن و به لطف الله موفق شدم و هر روز دارم در مسیر بهتر شدن گام برمیدارم و تکامل رو رعایت میکنم.

    2- در انجام کارهام مخصوصا کارهای شخصی هی تعلل و امروز فردا میکردم و این تبدیل به عادت شده بود و تغییر نمیکرد و باز هم به لطف الله و صحبتهای استاد عزیزم مخصوصا در دوره عزت نفس باعث شد تغییر کنم و بلند شم و هیچ کاری رو سعی میکردم عقب نندازم هر روز به لطف الله دارم تکرار میکنم و بهتر میشم.

    سپاس پروردگار مهربان و عزیز و عشقم و ممنونم از شما استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان خوب سایت با نظرات فوق العادشون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1244 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    صبح زود و خرده چوبها در پرادایس.

    صبح زود است و یک مقدار از خرده چوب ها را در چیکن تراکتور ریخته و منتظر هستید که بزها از این مکان رفته تا راهی برای نفوذ به لانه ی مرغان و خوردن غذای آن ها پیدا نکنند بزها بازیگوش اند و از سوراخ های بسیار کوچک نیز رد می شوند و خود را به غذا می رسانند فرقی ندارد غذای چه کسی باشد هر چیزی که قابلیت خوردن داشته باشد توسط بزها در اسرع وقت از ریشه صاف می شود.

    صبح روز بعد دوباره خرده چوب ها را در لانه ی مرغ ها ریخته و شازده طبق معمول منتظر در آغوش کشیده شدن است بزها به داخل چیکن تراکتور آمده اما خوشبختانه غذایی برای خوردن پیدا نمی کنند مانعی که بر سر راه استاد برای رفتن به چیکن تراکتور است برداشته شده خانم شایسته در تریلر و در انبوهی از خرده چوب ها که به نرمی بالش پر قو است نشسته و انرژی آن ها به ایشان منتقل می شود و درحال ریختن خرده چوب ها در سطل هستند و استاد آن ها را به چیکن تراکتور منتقل می کنند مانع بعدی چوبی بر بالای در ورودی چیکن تراکتور است که آن هم خدا را شکر برداشته شد خانم شایسته با لباسی شبیه به خلبانان و عینک و کلاه مشغول جمع آوری چوب ها هستند که کار به پایان رسیده و استاد در حالی که شازده در بغلشان است مشغول صحبت کردن درباره ی الگوهایی که عادت شده و ما آن را به صورت ناخودآگاه انجام داده اما دلیل خاصی برای انجام آن وجود ندارد توضیح می دهند.

    دقیقا درست است ما یک سری از مواد غذایی را به صورت ناخودآگاه مفید می دانیم و با اینکه استاد بارها در مورد مضرات آن صحبت کرده اند باز هم آن ها را پر خاصیت تلقی می کنیم و بعد از مصرف واکنش بد آن ها را در بدنمان به صورت واضح مشاهده می کنیم اما باز هم به همان شیوه ی قبلی عمل کرده برای همین باید نظارت کامل بر رفتارهای خود داشته تا باورهای مخرب خود را شناسایی کرده و آن ها تغییر داده یا اصلاح کنیم.این ها همان پاشنه های آشیلی است که باید هر روز بر روی آن کار کنیم تا به تدریج کمرنگ تر شده و هر چند که هیچ گاه نمی توان آن را نابود کرد چون ریشه ی آن همیشه در وجود ما قرار دارد فقط باید دائما تا پایان عمر بر روی آن کار کنیم.

    همه چیز در حال تغییر است و ما باید هر روز به رفتارهای خود توجه داشته و باورهای مخرب نهفته در آن را بیابیم که آن هم نیازمند طی شدن تکامل و تمرین و کسب مهارت است.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    شهلاحیدری گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    به نام خدایی که هر لحظه وهر تاثیه با من حرف میزند وکنار من است ولحظه ای مرا به حال خود رها نکرده است…..

    الهی الهی الهی

    این هم یک معجزه ی دبگه

    چی بگم که از فرط خوشحالی نمیدونم چی بنویسم فقط میگم خدایااااااااااا خدایااااااااا هزاران هزار بار سپاسگزارم که منو هیچ وقت در هیچ شرایطی تنها نمیذاری

    من الان تو موقعیت جابجابی منزل هستم

    این فایل چند مدت پیش رو سایت اومده

    من الان تو شرایط الانم که میخوام جابجا بشم خدایا میای راه میزاری جلوم به آسانی

    خدایا اگه اینا معجزه نیست پس چی

    قربون اون هدایتت

    قربون اون بزرگیت

    قربون اون بی منت بودنت

    قربون اون عشق خالص ونابت نسبت به بنده هات

    قربون اون قانون بی عیب ونقص جهانت

    اگه واقعا هر بنده ای بتونه ذره ای عشق تو در وجودش راه پیدا کنه تماااااام

    خوشبختی تو مشتش

    تو با من امروز حرف زدی

    گفتی چیکار کنم

    الهی الهی الهی دورت بگردم خدای مهربانم

    حتی تو گفتی کمد لباسارو هم چطور چیدمان کنم

    خدایا من بنده وتسلیم محض تو هستم

    خدایا از هر خیری که ازتو به من برسه من فقییییرم

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: