سریال زندگی در بهشت | قسمت 235 - صفحه 4

سریال بهشت قسمت 235

با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان و دوستان الهی ام

خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی هاش برخوردار

حس و حال عالی دارم استاد و اشک توی چشام حلقه زده همین که چند تا از کامنت های بچه ها رو خوندم حالم دگرگون شد

بقول فهیمه جان این جا بهترین جای دنیاست

و بقول هلنا جان این جا بهترین جا برای کنترل ذهنه

خداییش اگه این سایت و این آگاهی ها نبود من نوعی چطور میتونستم در برخورد به چالش ها ذهنم رو کنترل کنم و آرام بشم؟!!!

خدایا شکرت که ما رو هدایت کردی به جایی که مامن آرامی شده برای خلوت کردنمون برای نزدیک شدن به خودمون و خدای درونمون

خدایا شکرت که جایی هستیم که اول صبحمون رو با تمرکز بر نشانه های خداوند و زیبایی های بی نظیرش شروع میکنیم به جای اینکه اخبار ناخوشایند رو ببینیم و بشنویم چرا این رو میگم ؟

چون میبینم خیلی از آدم های اطرافم رو که به محض بیدار شدن از خواب گوشیشون رو دستشون میگیرن و هر آنچه که ورودی نامناسب هست رو به بهانه با خبر بودن از جهان اطرافشون به ذهنشون میدن بدون اینکه آگاه باشن که این ورودی ها چه بلایی برسرشون میاره چون اونها از قوانین خداوند اطلاعی ندارن چون اونها فکر میکنن که شرایط بیرونیه که جهان اونها رو شکل میده و بنابراین بدنیال فرصت ها در دنیای بیرون خودشون هستن

اما بچه های این سایت روزشون رو با دیدن و شنیدن چیزهایی شروع میکننن که اونها رو به سمت درونشون به سمت خود سوق میده چون از قواینن خداون مطلع هستن در حد درک و فهم خودشون چون میدونن که درون اونهاست که بیرونشون رو شک میده و بنابراین به دنبال کشف فرصت ها در درون خودشون هستن

و چه ورودی زیباتر از این مه .مه ای که خدا رو به یادت میاره .مه ای که با دیدنش به یاد میاری که آخرتی هم هست قیامت هم هست که کوهها در اون روز همانند پشم حلاجی شده میشن:

و تکون الجبال کاعهن المنفوش (قارعه آیه 5)

و کوهها همانند پشم حلاجی شده رمگارنگ می گردد

با دیدن این مه میفهمی که همون سیستمی که باعث شکل گرفتن این مه شده میتونه کوهها رو هم به این صورت حلاجی کنه و برات منطقی میشه که وقتی که از پشم حلاجی شده برای تشبیه در قرآن استفاده شده منظور چی بوده

و با دیدن تدریجی ناپدید شدن این مه باز هم قانون تکامل برات یادآوری میشه که در هر چیزی ردپا و اثرش رو میتونی ببینی هیچ چیزی ی دفه بوجود نیومده و ی دفه از بین نمیره

و وقتی دیدن همین مه اینقدر خدا رو به یادت میاره اونم توی اول روز اونوقت بیشتر حواست جمع میشه که این جهان در ید قدرت فقط و فقط ی مالک و فرمانرواست که داره به بهترین و مقدرترین روش داره ادارش میکنه و اونوقت بیشتر به یاد میاری که فقط و فقط باید ینده این فرمانروا باشی باید وظیفه ی بندگیت رو خوب به جا بیاری تا اون هم وظیفه ی اربابیش رو در حق تو بجا بیاره .و باز هم اونوقته که حواست جمع میشه که فقط و فقط روی این قدرت حساب کنی و مشرک نباشی البته باز هم به یاد میاری که چون انسان هستی و در جهانی مادی داری زندگی میکنی ممکنه دچار خطا بشی و بعضی وقتها یادت بره و روی انسان ها حساب کنی اونوقته که باید توبه کنی و دوباره افسار رو بدست بگیری و قدرت اونها رو در ذهنت کمرنگ کنی

بعد از دیدن این مه و این یادآوری ها وقتی استاد زوم میکنه روی اون خانه ی عنکبوت باز هم ذهنت میره سراغ کلام الله که سست ترین خانه خانه ی عنکبوته و کسی که غیر خدا رو به دوستی بر میگزینه انگار که در حال ساخت چنین خانه ایه که با ی باد تند فرو میریزه

اما همین مثال زیبای خداوند وقتی که توی ی هوای مه آلود قرار میگیره چنان عظمت و شکوهی رو بهت نشون میده که با دیدنش متحیر میشی و فقط لب به تحسین خالق زیباییها باز میکنی و دوست داری ساعت ها بهش خیره بشی و عظمت خالق رو نظاره گر بشی

و بعد همین جا به حکیم بودن خداوند بیشتر ایمان میاری که حتی مثالهایی هم که استفاده میکنه رو میشه در شرایط متفاوت از دید متفاوت بهشون نگه کرد که نتیجه همشون ایمان بیشتر به ذات احدیته

در همین حین که داری مه ر از دید دوربین استاد نگاه میکنی صدای خروس به گوشت میرسه و بعد یادت میاد که امروز صبح وقتی که داشتی از خونه بیرون میزدی همین صدای زیبا رو تجربه کردی و بعد سپاسگزار میشی که چنین تجربه هایی رو تو هم داری تجربه ای که قبل از اومدن به این مسیر اصلا شاید توجهی بهش نمیکردی و حتی اون رو ی اذیت و آزاری میدونستی و چند تا فحش هم نثارش میکردی

راستی فراموش کردم که بگم اینجا وقتی ی زیبایی رو میبینی رشته ای از زیبایی های دیگه هم بدنبال خودش رو یادآوری میکنه مثل اون گوشواره های مرواریدی که توی دریم بردت گذاشتی و بعد دوست داری که ی گردنبد هم بهش اضافه کنی و چقدر حس خوبی بهت دست میده وقتی تجسم میکنی داشتنشون رو ترکیب طلا ومروارید

و بعدش یادآوری چشمه پسر موری و دوره دوازده قدم و مرور اون خاطرات زیبا .خاطرات رها بودن و آزاد بودن و تجربه کردن و لذت بردن با تسلیم شدن در برابر جریان هدایت

خاطرات اون آهنگ زیبای فکر کنم بختیاری که توی اون فایل پخش شد

یادآوری شادی و لذت دسته جمعی مردم کنار هم پیر و جوان و بچه و غواص و …… بدون هیچ قضاوت و محدودیتی

یادآوری تجربه کردن آزادی رو در کشوری که وقتی دم از آزادی حقوق بشر میزنه در حد حرف نیست و با عمل همراهه

یادآوری خلوت و سکوت و آرامش اون چشمه که در عین لذت بخش بودن مهم بودن حضور انسان ها و معنا بخشدین اونها به جهان رو برامون یادآوری کرد با جملات زیبای مریم جان

یادآوری شفاف بودن و زلال بودن چشمه ای که مثل قطره اشک صاف و زلال بود

یادآوری رابطه ی زیبای انسان ها و حیوانات

یادآوری ثروت نامحدود آمریکایی ها

و الان انگار از زاویه ی دیگری قراره این زیباییها دیده بشه با ی زیبایی های بیشتر چون بقول استاد وقتی کار تو میشه تمرکز کردن و توجه کردن به زیباییها کار جهان اینه که که زیبای های بیشتری رو بهت نشون بده مثل اون میز و صندلی هایی که چیده شده بودن اونجا یا اون فردی که داشت تمام مدتی که تصاویر پخش میشد شنا میکرد پشت سر اون خانمی که سوار قایق بود

یا لباس های زیبای استاد و مریم جان

و اون تصاویر هوایی از درخت ها و مناظر اطراف که رنگ و نمای زیبای به خودشون گرفته بودن رنگ نارنجی و ونقره ای و سبز کنار هم که با سبزآبی آب چشمه عجین شده بود

اون عظمت نامحدود تصاویر که هوش رو از سر آدم میبره

و رودی که مسیر خودش رو پیدا کرده بود مسیر پر پیچ و خم اما زیبایی که لذت دیدن رو هزاران برابر کرده بود بقول شما استاد آب مسیر خودش رو پیدا میکنه نیازی به زور زدن نیست این خاصیت ذاتی و طبیعیه آبه که مسیر خودش رو پیدا کنه اما نا با زور و تقلا با صبر و استقامت همراه با لذت

و حرکات زیبای اون غواص ها در زیر آب زلال و شفاف که اونها هم برای حرکت کردنشون زور نمیزدن تقلا نمیکردن چون توی جای درست بودن

و همین طور که این تصاویر پخش میشن با این آهنگ زیبا اشک هایی که از چشمات سرازیر میشه رو بهت هدیه میدن که نشونه احساس خوبته و تو لذت میبری از اینکه توی جای درست هستی همون جایی که بعد از کنترل ذهنت توش قرار گرفتی و احساس رضایت میکنی از درون

و بعد سوار میشی همراه استاد و مریم جان تا آرام آرام آرامش اون چشمه رو حس کنی و خیالت از بابت همه چی راحته چون فرمون دست استاده و مریم جان هم که فیلمبرداری میکنه و تو با خیال راحت ی جا میشینی فقط لذت میبری خخخخخخ

و بعدشم هم مراقبه در سکوت و آرامش

و زدن ی نوشیدنی بر بدن همراه با استاد

و لذت بردن از رابطه ی زیبای استاد و مریم جان و درخواست همچین رابطه ای از خداوند

و بعدش هم دیدن مهارت استاد

و در آخر هم احساس خوب نوشتن کامنت

خدایا شکرت

سپاسگزارم استاد و مریم جان لحظات خوشی رو با این فابل تجربه کردم