https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/12/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-12-10 06:52:092021-12-11 09:06:21سریال زندگی در بهشت | قسمت 236
82نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنین و سلام به تمام دوستان خوب و مهربانم در سریال زندگی در بهشت…🤩🤩😍
همگی خیلی خوش اومدین به قسمت ۲۳۶…🤩🤩😍
چقدر لذت بخشه راه رفتن روی این برگ های پاییزی….چه صدایی ….آهنگ خوش پاییز…صدای قار قار کلاغ ها هم به این زیبایی دامن میزنه….خداروشکرررر😍😍🤗🤗
خداروشکر برای این بهبود روزانه….🙃🙂 امروز بهبود داریم در جهت انتقال داکهامون به چیکن شا….در اصل میخواییم دیگه از محیط امنشون بیاریمشون بیرون در دل طبیعت….این انتقال هم بصورت تکاملی باید انجام بشه…مثل همه کارها….مریم جان داره با اون زیپ تاهای پلاستیکی که خریدیم لامپ هایی رو که برای دادن گرما به درک هامون استفاده میشه رو توی چیکن شا وصل میکنه….۴ تا رو به فاصله یکسان از هم….آقا خروسه هم داره نظارت میکنه و با صدای کار مریم جون رو تایید میکنه…😁😁😄عاشقتم مریم عزیزم…😘😘🙂
چقدر بزرگ شدن….ماشالله….چه با نمکن خدای من….خداروشکر که همشون سالمن و خوشحال و سرشار از انرژی مثبت….خداروشکررر….اونی که ردیف اخره چه نازی میکنه وقتی داره پشتشو میخاروننه….خددااااا🤩🤩😍 چه فوکولی هاشون خوشگلن…..خدای من شکرت برای این داک های مهربون….چه حالی میکنن توی آفتاب….دارن حمام آفتاب میگیرن و یکی یکی پشت سر هم دارن از هوش میرن…🤗😚 تازه دارن اشعه های خورشید رو احساس میکنن….خداروشکررررر
نازنین بچه ها هر چقدر میخایین بع بع کنید اینجا تا دلتون میخواد فراوانیه….فراوانی غذا…آب….نعمت….ببین به محضی که صدای بع بعتون بلند شد بیشتر از حد استاد سریع درختی رو قطع کرد و براتون غذای تازه آورد….نوش جووونتون بزهای کوچولو و دوست داشتنی….
خدداااا چطور میوه ها رو میخورن….😋😋😋 شازده رو ببین….الهییییی….استاد وقتی از شیطنتهاش گفتین کلی خندیدم…..اینم توی محیطی داره بزرگ میشه که همه شجاعن…جسورن….میرن تو دل ترسهاشون….از نعمت هاییم که هست استفاده میکنه….هم شیر میخوره از بلک ما…البته اگر بلک زیبا اجازه بده….هم وقتی با مقاومت بلک مواجه میشه از خودش دفاع میکنه…..به این میگن یه شازده شیطون و باهوش…..🤩🤩😍😍
وقتی این مرغ و خروسها با بزها در یک قاب دوربین قرار میگیرن صحنه بسیار رویایی میشه….دوست داری همونجا پوز کنی و حسابی لذت ببری و تجسم کنی…..استاد عزیزم…سبک زندگیتون بسیار زیباست…سبک دوست داشتنی….سبکی که اکثر آدمها دوس دارن همچین زندگی ایی رو….زندگی در طبیعت….با بز و گوسفند و مرغ و خروس…..
چقدر از اینها درس یاد میگیرم….چقدر داریم با این سریال رشد میکنیم….خدایا شکرت….ازتون بینهایت سپاسگزراررررم🤩🤩😍🤗
فکر میکنم اسم این پرنده زیبا جو باشه….چه ماساژی میگیره…..چه حالی میکنه…..یه ذره دیگه ادامه میدادین استاد ۱۰۰درصد می خوابید….خواب بعد از ماساژ…..خددای من…..چه صدایی داره در میاره، از خودش…..استاد داره ازتون سپاسگزاررری میکنه…..🤩🤩😍🤗🤗
آقای براونی هم اومد به میدددون…در یک صبح زیبای رویایی🤩🤩🤩 و صبحشو با خوردن پوست اواکادووو شروع میکنه….ما بعد از براونی میریم سراغ مرغ و خروسها و اونها رو به این طبیعت زیبا هدایت میکنیم…..😍😍
الان وقتشه بریم سراغ بلید….اگر اسمشو درست گفته باشم….برای اینکه این شاخ و برگ های هرز کنار درختا رو از بین ببریم و با این کارمون هم غذای تازه به بزهامون میرسونبم….هم این بهشت رو بهشتی ترش میکنیم…..هم باعث میشیم درختا یه نفسی بکشن…..خدایا شکررررت بخاطر این ارزش بینظیرابزاررررر🤩🤩🤩😍
استاد عینک هم خیلی بهتووون میاد….😊😊🤗🤗
و در همین حینی که بچه هامون مشغول خوردن میوه های خوشمزه هستن ما میریم سراغ غذا دادن به مرغ هامون…..
میریم سراغ انبار غله…..🤩🤩🤩🤩
چه غذای هیولایی رو برای مرغها دارین مخلوط میکنید استاد عزیزم…..
ا پیمانه ذرت خورد شده…..ا پیمانه جووو…..ا پیمانه گندم…..و ۱/۳پیمانه سویل رو با هم مخلوط میکنیم البته با دور ۳ فکر کنم…..و میریم میریزیم توی ظرف مرغها در خووونه بسیار معطرشون….و خددای من ببین چه سر و دستی میشکنن برای خوردن غذا…..🤩🤩🤩🤗🤗
خدای من اووونا رو ببین رفتن گیر کردن توی غذا خووررریییی 😂😂😂😁😁
پروژه امروز هم که ارگانیز کردن کارگاه هست….واقعا تحسینتون میکنم عزیزانم…..هرروز بهتر از دیروز…..هرروز بهبود و بهبود و بهبودددد🤩🤩😚😚😚
و در آخر امروززز رسیدیم به غذا دادن به بز و بره های نازنینمون……🤩🤩🤩😍😍😍
خدایا شکرت برای اینکه یه روز زیبای دیگر رو در این بهشت زیبا سپری کردیم…..
خدددااای من!آخه این همه زیبایی و احساس خوب،یه جا جمع شده توی این 22 دقیقه.💛
خدایا شکرت چه صبح دل انگیزی شروع شده.عطر خوش هوای بهشت مون رو استشمام می کنم.
استاد، چه غذای خوشمزه ای به بزی جان ها دادین،خیلی بهشون چسبید، خیلی خوشحالن،اونم اول صبح! واقعا از هر چیزی باید استفاده ی بهینه کرد.
خدای من، اون صحنه ی زیبای مرغ ها از دور، که دارند بدو بدو و بازی بازی می کنند،چقدر فوق العاده است.هر کسی یه گوشه ای از این بهشت مون، سرگرم کار خودشه.خدایا شکرت.
داکی ها چقدر خوشگلن با اون فوکل هاشون،خیلی زیبا هستند. مثل اینکه خیلی خرابکاری کردند! استاد،باز خوبه شما اون نایلون رو سرتاسر قفس شون کشیدین، وگرنه اگه نبود، چه فاجعه ای رخ می داد! واقعا حق با مریم جان هست، با پرتاب خیلی زیاد و نشونه گیری دقیق کارشون رو انجام میدن!! من خودم اون داکی ای که یه مدتی داشتم، با اینکه یکی بود، دم به دقیقه همه جا رو کثیف می کرد و کافی بود یکی نوازشش کنه، دیگه کامل از ذوقش، کارش رو روی اون طرف انجام میداد😂.
ولی خب خیلی قشنگن و نگهداری ازشون توی چنین مزرعه هایی خوبه.بعدم بخاطر اینکه خیلی زیاد آب می خورند و بیشتر غذاهای سبزیجات و آبکی می خورند، سیستم دستشویی شون با مرغ ها خیلی فرق می کنه.
خونه شون هم که شکر خدا آماده سازی شد😍.خداروشکر ساخت این چیکن شاه ها ایده ی خوبی بود و چقدر برای همه ی بچه ها ازشون استفاده کردیم. اون آقای خروس خیلی سر و صدا میکرد و واسه خودش آوازی می خوند.! نمیدونم ابوموسی بود یا یه نفر دیگه.🥰
ای جانم، چه شکار لحظه ای، اون خروس خوشگل چند رنگ، اون گوشه داشت آب می خورد که شما فیلمشو گرفتین.زیبایی پشت زیبایی.الحمدالله رب العالمین.
استاد، وقتی شما داشتین جیلی رو نوازش می کردین، چققددرر خوب بود.چقدر این دختر معصوم.چقدر سفید و زیباست.چقدر دوست داشت نوازش کردن رو.انقدر قربون صدقه اش رفتم.یه لحظه روش استپ کردم و بوسیدمش❤.من خیلی جیلی رو دوستش دارم.چقدر چشماش زیباست.انگار احساس امنیت می کنه و خوشحاله که انسان های شریفی مثل شما، صاحبانش هستند.این یه فرکانس خالص از احساس خوبه.من که خیلی از دیدن این صحنه لذت بردم و هی زدم عقب و از اول دیدم و تحسین کردم و سپاسگزاری کردم. خدایا شکرت بابت دیدن این همه زیبایی و احساس خوب.💓
داکی ها اومدند خونه ی جدید شون و نقل مکان کردند و اونها هم راضی اند.کم کم باید بیان توی اجتماع و با دوستان شون آشنا بشن!
چه حمام آفتابی هم گرفتند. با اینکه اونجا بوسیله ی لامپ ها گرمای خوبی دارند، اما نور و گرمای خورشید طبیعت رو بیشتر دوست دارند.داشت خوابشون میبرد، ای جانم!.
استاد، اون لحظه که صبح زود، شما درب مرغ ها رو از چیکن تراکتور باز کردید، چقدر رویایی بود.یکی یکی میومدند بیرون و پر پر میکردند، پیش به سوی جنگل، می دویدند و خوشحال بودند که برن بازی کنند.خدایا شکرت.
آقای براونی هم که غذاشون رو میل کردند، غذای تازه به داک ها دادیم.
خداروشکر بابت اون تیغه ی اره مانند هیولا، خیلی کار رو ساده تر کرد. بچه های بزبز قندی هم اون کنار ایستادن و دوباره منتظر غذا هستند و میگن آقاجان، شما ببرید، ما ترتیبش رو میدیم.مودبانه یه گوشه وایسادن.!
تا ببعی ها و بزها گلویی تازه می کنند، بریم غذای مرغ ها رو آماده کنیم.
خدایا شکرت بخاطر این همه فراوانی غله، برای بچه های بهشت مون.💓
چه حمله ای می کنند بچه ها! از همدیگه پیشی می گیرند. اون حنایی رو نگا، پریده توی سطل و میخواد یه نظارتی بکنه و میگه ،آقاجان همه رو خالی کردید؟!چیزی اون ته سطل نمونده!
نگاهشون کن،انقدر غذا هست که به همتون می رسه عزیزای دلم😍.
یه سری رفتند بالای ظرف غذا و راه رو بند آوردن، یه سری هم از ذوق شون رفتند اون قسمت پایین و گیر افتادند! خدایا شکرت، چقدر آخه این موجودات، زیبان.🐓🐥
خیلی حس خوبیه که از دستمون به حیوان ها غذا بدیم.💖
شازده هم واقعا واسه خودش شازده ایه هااا !! حرکات آکروباتیک زیاد انجام میده! هر چی بزرگتر میشه،شیطون تر میشه.
اون درختایی که بچه ها ازش غذا میل می کنند، چه میوه های قشنگی داره.
این قسمت هم مثل بقیه ی قسمت ها، فوق العاده زیبا بود.
با خوندن متنت، احساسم شور انگیزتر شد. و خوشحالم که در این مسیر زیبا، دوستای هم فرکانسی دارم که احساس شون با احساسم یکیه.
چقدر زیبا گفتی که همه ی ما دوست داریم از ذوق و شوق زندگی، صبح ها مثل مرغا از خواب بلند بشیم. چقدر زیبا توصیف کردی اون قسمت بیدار شدن مرغا در صبح.چندین بار نوشته ی شورانگیزت رو خوندم و فرکانست رو دریافت کردم.
واقعا هر سکانس از زندگی در بهشت، برامون یه خواسته است.
خدایا شکرت یک روز بینظیر دیگه رو تجربه کردم و کلی با ادمهای فوقالعاده برخورد داشتم و کلی زیبایی در طبیعت شکار کردم
و یک فایل عالیه دیگه از این دو عزیز دل دیدم خدایا شکرت
ماشاالله چقدر داکا بزرگ شده
چقدر زیبا و دوست داشتنی هستن
ایده ی تغییر جای داکا چقدر عالی
چقدر این حیوانات فوقالعادن و چقدر باهم در صلح هستن
چقدر اون بوقلمون زیباست و چه ارامشی داشت موقع نوازش کردن امروز من هم کلی با بوقلمونا بازی کردم و بغلش کردم نازشون کردم چقدر حس خوبی داره خدایا شکرت
من عاشق شخصیت خانم شایسته هستم منم مثل ایشون همیشه دست به آچارم و خیلی حال میده وقتی چیزی رو ادم تعمیر میکنه و اون نتیجه خیلی لذت بخشه خیلی تحسینتون میکنم همیشه کلی ذوق میکنم
چقدر این پرادایس قشنگه
چقدر تو پرادایس فراوانی هست و حیوانات ازشون استفاده میکنن و کلی لذت میبرن
پروژه ی بعدی به امید خدا اورگنایز کردن کارگاه خدا میدونه چقدر ایده از دلش بزنه بیرون
خدایا شکرت
چقدر در درونم آرامش موج میزنه خدایا شکرت بخاطر حال فوقالعاده ای که دارم
سلام به استاد خوبم ومریم بانوی مهربانم خدا را شکر می کنم که میتوانم هر لحظه از فایل های شما استفاده کنم وفقط می توانم بگویم که مثل همیشه بی نظیر وفوق العاده هستید ممنونم وخیلی خوشحالم وبه خودم افتخار میکنم برای داشتن این خانواده دوست داشتنی که با هر فایل وجود خدای مهربانم در قلبم بیشتر میشود وزندگی لذت بخشتر میشود خداوندا سپاسگزار لحظه لحظه زند گی ام هستم
چقدر فعالیتهایی که این مدت انجام دادین و من شاهدش بودم حس میکنم بدن استاد رو فرم تر شده
و رشیدتر به نظر میان☺️
و چقدر مریم جان شما توانا و شجاعت دارین
علاوه بر کارهای منزل… دستپخت عالیتون…
کمک در کارهای حیوانات… توان کارهای فنی هم دارین و به راحتی انجام میدید…
و شما و استاد رو تحسین میکنم که هر روز با هدف وکار و تلاش میکنید برای بهبود پرودایس و…. و علاوه بر باز شدن در نعمت ها در شادی و سلامتی بیشتر باز شده…
خداروشکر هر روز زیبایی ها رو به ما نشان میدهید
که روی من تاثیر زیادی گذاشته…
اینکه صب زود بیدار بشم و کارهایم را با هدف بهبود و لذت بردن وکمک به گسترش جهان انجام بدم و به همه برنانه های روزانم برسم با شادی و اسونی و حس مفید بودن….😘
چقدرتعریف کردن داستان شازده برام درس داشت ومثل شخصیت بعضی آدمها بود که هنوز یچزهایی رودوست دارن وبهش وابسته هستن همین که بهشون نمیدی داد وبیدادمیکنن وادعای بی نیازی میکنن
خدایاسپاسگزارتم که افتخاردیدن این فایلهای زیبا وخوندن کامنتهاش روبهم دادی
وقتی درخت هارو چیپس میکنید و میریزد تو اون carrier و بعد با ماشین میبرید تا پای چیکن تراکتور یا چیک شا میتونید بجای اینکه سطل سطل با دست پر کنید و کار فیزیکش زیاد باشه از یک وسیله راحتری استفاده کنید حالا اون وسیله چجوری کار میکنه
یجورایی مثل جارو برقی هست اما ٢ سمت داره
یه سایدش مکش میکنه و یه ساید دیگش پرتاب میکنه بیرون
میتونید یک سرش رو بذارید تو carrier روشنش کنید خیلی جمع و جور هم هست با باطری هم کار میکنه و یک سرش مثل شیلنگ مانند هرجایی که بخواید میگیرید و این چیپس هارو بر میداره و هرجایی که بخواید به وسیله اون شیلنگه میتونید انتقالش بدید
شیلنگ آب چطوره که به شیر اب وصل میشه بعد شما شیلنگ رو هرجا خواستید میبرید در واقع شیلنگ کار انتقال اب رو انجام میده
این وسیله هم شیلنگ های خیلییییی خییییلی باحالی داره و با هربار شارژ کلی قابل استفادست.
شیک حرفه ای تمیز بدون دردسر و سختی اضافه
به قول خودتون استاد سوت زنان و سرخوش و مست چیپس هارو میپاشید کف چیکن تراکتور و چیک شا… 😍😍😍 خیلی باحاله استفاده کنید حتما
به قول شما کار هر بار باید راحت تر باشه و از خودمون بپرسیم چطور میتونم این کارو بهتر انجام بدم
استاد واسه گوسفندا و بزها ازین آخورها بگیرید بهتره. هم اینکه نیاز نیست گوسفند و بزها سرشون رو زیاد به پایین خم کنند و هم فضا دارند بدون درگیری و شاخ زدن به هم می تونند غذا بخورند.
واسه مرغ هاتون هم چون تعدادشون زیاد هست و سایز گرفتند یکی دوتا دون خوری دیگه اضافه کنید تا همشون بتونن غذا بخورن.
واسه اون بوقلمون هم یه نر بگیرید بنده خدا همدم نداره.
بنظرم یه فضای مستطیلی شکل درست کنید و به چند قطعه تقسیم کنید و مرغ ها و بوقلمون و اینارو جدا از هم نگه دارید اینطوری فکر کنم کارکردشون بهتر هم باشه و با هم درگیری هم نداشته باشند.
برای اردک ها دور دریاچه رو فنس کشی کنید تا حیوان نتونه واردش بشه و لونه اردک ها رو سمت دریاچه قرار بدید تا بتونن از اب استفاده کنند. حتی می تونید مرغابی هم بگیرید که بتونن تو دریاچه هم شنا کنند.البته اگه ماهی هاتون بهشون صدمه نمی زنند.
وای چه روز پر برکت و پرتلاشی بشه امروز،سلام به روی ماهت مریم جان.صبح شما هم بخیر و شادی.وقت تون بخیر و خوشی.
به به یک روز پرتلاش دیگه در پرادایس زیبا. یک روزی که برای داکی ها یک روز بزرگ هست بقول مریم جان big day . قراره یک هجرت کوچولو داشته باشه محل زندگی شون از انباری به محوطه حیاط پرادایس. با امکانات و فضای بیشتر. هوای آزاد. دیدن نور خورشید عالم تاب و آسمان آبی و ابری و حضور بقیه حیوانات مزرع پرادایس رو هم بیشتر حس میکنن و متوجه میشن که اینجا تنوع زیاده و بازهم با ناشناخته های بیشتر مواجه میشن.
انصافا چقدر بزرگ شدن چقدر نوک هاشون رشد کرده. کاکول هاشون رو ببین خدایــا…
یک نکته ایی به ذهنم زد اینکه واقعا مهاجرت حالا در مقیاس کوچیک یا بزرگ چه برای آدم ها و چه برای این اردک ها و حیوان ها هم تکامل میخواد. اصلا انگار همه چی رو کمی با دقت تر نگاه کنیم تکاملی در اون نهفته. اینکه دنیا همیشه در حال تغییر هست پس در مسیر تکامل خودش هست متناسب باخودش. هیچ چیز ثابتی در جهان نداریم هیچ چیز همه چیز در مسیر تکامل خودش در حال حرکت هست. میخواد در مقیاس کیهانی و کهکشانی باشه میخواد در مقیاس سلولی و ملکولی و اتمی باشه. یادمه وقتی سرکلاس به بچه ها از حرکت سیارات منظومه شمسی و مدارهایی که به دور خورشید در حرکت هستند و این جمله رو با قدرت میگفتم که هیچ چیز ثابتی در جهان وجود نداره. بعضی بچه ها سوال میکردن خانم خورشید پس مگه نمیگیم خورشید ثابته پس چرا میگین همه چیز در جهان در حرکت هست و وقتی براشون توضیح میدادم که اگر وقتی کمی بزرگتر بشن و دنیای اتم ها و ملکول ها رو بهتر بشناسن، وقتی از سلول ها و چیزهای خیلی نانومتری هم بیشتر شناخت پیدا کنن متوجه میشن که هیچ چیز ثابت نیست. حالا حرکت هم به معنای جابجایی در مکان هم حرکت به معنای رشد و تغییر. اما واقعیتش اینه بچه ها خورشید هم حرکت میکنه. خورشید هم ثابت نیست. اما در مقایسه با حرکت سیارات و قمرها میگیم خورشید ثابت هست. حالا وقتی با این دقت از بزرگترین ابعاد تا کوچکترین ابعاد این موضوع رو میبینیم و روی کره زمین و جنبدگان هم میبینیم این باید برای ما آدم ها و بشر دوپا درس بزرگی باشه. برای ما مخلوقاتی که قدرت اراده و تعقل داریم باید بیندیشیم که من چقدر در حرکت و در مسیر رشد و تکامل خودم در تلاش هستم. نتیجه گیری کوچیک من این بود همیشه هیچ وقت بیکار نباشیم، همیشه در تلاش و حرکت باشیم اونم در جهت بهتر شدن.
از یک جابجایی و نقل مکان اردک ها من تو خیال خودم به کجاها که نرفتم. دوست دارم هرچیزی رو اینقدر با دقت ببینم وازش درس بگیرم و برای خودم همین چیزهایی که در طبیعت یا رفتار آدم ها میببنم به من کمک کننده و یادآوری کننده باشه.خدایا شکرت برای این قدرت فکر کردنی که به ما دادی. خدایا شکرت که در مسیر خوب و درست فکر کردن هستم و یک زمانی برای اینکه جایگاه فکر کردن رو بیشتر به بچه ها بگم و بهشون یاد بدم خودم بیشتر یاد میگرفتم. اما امروز اینو خوب میدونم فکر کردن هم حدی داری. وگرنه اینقدر اوردوز میکنم که دیگه توان حرکت از من گرفته میشه. دارم یاد میگیرم اگر امروز به من الهامی میشه کاری بکنم سریع دست به اقدام بشم و زیادی فکر نکنم. چون این فکر کردن برای من میشه متوقف شدن و گیر کردن تو مرحله فکر. و زیادی فکر کردن بخاطر قابلیت و توانایی ذهن منو میبره تو حاشیه و از اصل در میشم. اصلی که ابتدای داستان فکر کردن و اندیشیدن باعث حرکت من میشد در انتها و زیادی غرق شدن در اون دست و پای منو برای حرکت میبنده. نتیجه گیری من اینه همیشه همه جا تعادل خوبه، نه افراط نه تفریط
خدایا شکرت که این جوجه اردک ها در مسیر رشد و تکامل خودشون هستند و الان دیگه دارند یاد میگیرن که با هوای آزاد هم خودشون رو تطبیق بدن و استاد و مریم جان هم کمی از مسئولیت های نظافت شون کم بشه.
خدایا شکرت برای ساخت چیکن شاو که الان هم برای خونه اردک ها ایده عالی هست. اونم با نصب چراغ های گرم کننده هیتری.
چقدر جالب که بزها بعضی برگ ها رو بیشتر دوست دارند مثلا برگ درخت بلوط و بقول مریم جان عاشقانه میبلعند. که تا ساعتی دیگه اسکلت اون درخت رو تحویل میدن.شازده کوچولو هم به اندازه خودش مشغول خوردنه و از بزرگتراش الگو میگیرن.
درخت بلوط چه جالب من درخت بلوط ندیده بودم البته الانم برگ هاشون رو متوجه نشدم اما برام خیلی جالب بود.واقعا ممنون از این فیلمبرداری ها و اشتراک گذاشتن هاتون.
آفرین به مریم جان که دست به کار شده تا بخشی از سیستم جدید خونه اردک ها رو تکمیل کنه. واقعا تحسین ات کردم بانو برای این همه همراه بودنت و استاد رو هم تحسین میکنم که از عزیزدلش با عشق فیلم گرفت و برامون توضیح دادن.
خدایا اون بوقلمون خانم رو ببین که چه ماساژی داره میگیره چه نوازشی، چه محبتی داره دریافت میکنه.یادمه وقتی خیلی کوچیکت بود مریم جا دقایق زیادی میشت و نوازش ها و ماساژهایی میداد که انگار فقط سرمست در اون لحظه بود و دقیقا در لحظه بود. الان برای خودش بزرگ شده خانمی شده و با اقتدار داره زندگیشو میکنه.
خدایا اون اردک ها رو ببینن آخه تو دقیقه ده یعنی در آرامش و صلح و صفا دارن حمام آفتاب میگیرن و چرت میزنن. یکیشون هم اینقدر مشغول تمیز کردن یا خاروندن پشتش بود که نزدیک بود کله پا بشه خیلی حرکت باحالی رو دوربین گرفت.یعنی قشنگ گردنش رو به عقب برگردونده بود و کاملا به انتهای دم و بدنش رسیده بود.عجب انعطافی. اینقدر غرق بود که یک لحظه تعادلش رو از دست داد و با صداش بقیه هم یک سری بالا آوردن ببین چی شده. خدایا چقدر اینا بامزه و گوگولی هستند. واقعا دقت کردن به رفتار هر کدوم از حیوان ها خیلی جالبه و قطعا درس هایی برای ما داره.
خدایا مرغ ها رو ببیند چقدر بزرگ و زیاد شدن. هنوز هم برای بیرون اومدن از در لونه شون با هم انگار مسابقه دارن و با عجله میخوان بیان بیرون و آزاد باشن. واقعا ازادی چقدر اصل مهمیه وقتی من یک سری تغییرات رو در خودم و زندگیم ایحاد کردم متوجه شدم آزادی در تمام جنبه های زندگی من یک ارزش با الویت بالاست الان متوجه میشم چرا خوشم نمیاد کسی نگران من باشه یا به من وابسته بشه. چون شاید فکر میکنم بخشی از آزادی منو میگیره و من این رها بودن و نگران نبودن و رها بودن رو دوست دارم.خدایا شکرت که دارم آزادی رو هربار بیشتر تجربه میکنم و به سمتش منو هدایت میکنی.
خدایا پوست آووکادو میخوره براوونی این پسر خوب این گود بوی باوقار. اسب نجیب پرادایس…اونم یک اسب آزاد و خوشحاله بدون اینکه بسته باشه یا هر چی…دمت گرم براونی
خب استاد قشنگ مون هم مسلح به الله اکبر و با ابزار هیولا آماده میشه برای کار حرص کردن شاخ و برگ های اضافی.
استاد یادتون هست چطور این محیط رو با قطع کردن این شاخ و برگ ها پاکسازی کردین. چطور به ما یاد دادین که قطع کنیم این اضافات رو تا آزاد بشیم از این زنجیرها تا بتونیم رشد کنیم. تمرکز مون به شاخه های اصلی باشه واقعا تمرکز همه چی هست و من یاد گرفتم بیشتر توجه کنم که به چی دارم تمرکز میکنم. و برای خرج کردن تمرکزم خساست به خرج بدم
استاد جان من قصد دارم از اول قسمت های سریال زندگی در بهشت رو مرور کنم و واقعا الان که دوباره به قسمت ده رسیدم چقدر ذوفق میکنم. بعد اگر شد حتما از چیزهایی که نوشتم و تغییرات خودم و نتایج خودم و تغییرات کوچیک و آرام پرادایس با عشق خواهم نوشت.
خدایا چه حجمی روزانه برای مرغ ها باید غذا آماده کنید. چه ترکیب باحالی شده و چه اطلاعات خوبی برای مراقبت و نگهداری مرغ ها کسب کردین واقعا تحسین تون میکنم استاد عزیزم که هر چیزی رو سعی میکنید آگاهانه انجام بدین اونم به همراه عشق و لذت. حتی غذا دادن به مرغ ها…خدایا فقط قیافه اون مرغ های گیر کرده توی ظرف غذاشون مثل این بچه های شیطونی که از همه در و دیوار بالا میرن و شیطنت میکنن و یهو میبینی غیب شون میزنه بعد که پیداشون میکنی میبینی یکجا پیدا کردن گیر کردن،از بس فضول و کنجاو و شیطون هستن اما با اینکه گیر کردن جیک شون در نمیاد میدونن که بالاخره در میان و اون موقع دارن فکر میکنن آزاد شدن دوباره کجا برن آتیش بسوزونن خلاصه از رو نمیرن و عاشق اینجور لذت بردن هستند. (فکر کنم منم بچه بودم یکم از این شیطون بلاها بودم)
پروژه اصلی امروز اهالی پرادایس هم مربوط به اورگانیزه کردن اساسی گارگاه هست کلمه اورگانیزر هم تا جایی من میدونم یعنی جدا کننده. برای مرتب و منظم کردن وسایل و یکجورایی دسته بندی و طبقه بندی ابزارها و وسایل در هرجایی میشه استفاده کرد.چقدر قشنگ توضیح دادین مریم جان که بر طبق تجربه کجا و چه جوری ابزارهای مرتب به هم رو کنارهم بچینید و راحت بهشون دسترسی داشته باشید. هم کارگاه رو زیباتر میکنید هم کار خودتون رو راحت تر میکنید که همش سوده و سوده و سود…واقعا خداروشکر که اینجا هستم و این همه رو میبینم.
خداروشکر برای این همه نعمت و ثروت
خداروشکر برای اینکه دوباره مینویسم و یاد میگیرم
خداروشکر برای اینکه در مسیر تکامل خویش هستم و با عشق روی خودم کار میکنم. روی ورودی ها و افکارم کار میکنم.
به ذهنم خوراک مناسب میدم.
ذهنم رو پاکسازی و کنترل میکنم.
خداروشکر برای بودن در مسیر شناخت بیشتر خودم و تو و تجربه هایی که منو رشد میدن.
خدایا شکرت برای داشتن این لپ تاپی که براحتی گذاشتم و میتونم فایل ها رو ببینم و بشنوم.
بنام خداوند بخشنده مهربان…
سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنین و سلام به تمام دوستان خوب و مهربانم در سریال زندگی در بهشت…🤩🤩😍
همگی خیلی خوش اومدین به قسمت ۲۳۶…🤩🤩😍
چقدر لذت بخشه راه رفتن روی این برگ های پاییزی….چه صدایی ….آهنگ خوش پاییز…صدای قار قار کلاغ ها هم به این زیبایی دامن میزنه….خداروشکرررر😍😍🤗🤗
خداروشکر برای این بهبود روزانه….🙃🙂 امروز بهبود داریم در جهت انتقال داکهامون به چیکن شا….در اصل میخواییم دیگه از محیط امنشون بیاریمشون بیرون در دل طبیعت….این انتقال هم بصورت تکاملی باید انجام بشه…مثل همه کارها….مریم جان داره با اون زیپ تاهای پلاستیکی که خریدیم لامپ هایی رو که برای دادن گرما به درک هامون استفاده میشه رو توی چیکن شا وصل میکنه….۴ تا رو به فاصله یکسان از هم….آقا خروسه هم داره نظارت میکنه و با صدای کار مریم جون رو تایید میکنه…😁😁😄عاشقتم مریم عزیزم…😘😘🙂
چقدر بزرگ شدن….ماشالله….چه با نمکن خدای من….خداروشکر که همشون سالمن و خوشحال و سرشار از انرژی مثبت….خداروشکررر….اونی که ردیف اخره چه نازی میکنه وقتی داره پشتشو میخاروننه….خددااااا🤩🤩😍 چه فوکولی هاشون خوشگلن…..خدای من شکرت برای این داک های مهربون….چه حالی میکنن توی آفتاب….دارن حمام آفتاب میگیرن و یکی یکی پشت سر هم دارن از هوش میرن…🤗😚 تازه دارن اشعه های خورشید رو احساس میکنن….خداروشکررررر
نازنین بچه ها هر چقدر میخایین بع بع کنید اینجا تا دلتون میخواد فراوانیه….فراوانی غذا…آب….نعمت….ببین به محضی که صدای بع بعتون بلند شد بیشتر از حد استاد سریع درختی رو قطع کرد و براتون غذای تازه آورد….نوش جووونتون بزهای کوچولو و دوست داشتنی….
خدداااا چطور میوه ها رو میخورن….😋😋😋 شازده رو ببین….الهییییی….استاد وقتی از شیطنتهاش گفتین کلی خندیدم…..اینم توی محیطی داره بزرگ میشه که همه شجاعن…جسورن….میرن تو دل ترسهاشون….از نعمت هاییم که هست استفاده میکنه….هم شیر میخوره از بلک ما…البته اگر بلک زیبا اجازه بده….هم وقتی با مقاومت بلک مواجه میشه از خودش دفاع میکنه…..به این میگن یه شازده شیطون و باهوش…..🤩🤩😍😍
وقتی این مرغ و خروسها با بزها در یک قاب دوربین قرار میگیرن صحنه بسیار رویایی میشه….دوست داری همونجا پوز کنی و حسابی لذت ببری و تجسم کنی…..استاد عزیزم…سبک زندگیتون بسیار زیباست…سبک دوست داشتنی….سبکی که اکثر آدمها دوس دارن همچین زندگی ایی رو….زندگی در طبیعت….با بز و گوسفند و مرغ و خروس…..
چقدر از اینها درس یاد میگیرم….چقدر داریم با این سریال رشد میکنیم….خدایا شکرت….ازتون بینهایت سپاسگزراررررم🤩🤩😍🤗
فکر میکنم اسم این پرنده زیبا جو باشه….چه ماساژی میگیره…..چه حالی میکنه…..یه ذره دیگه ادامه میدادین استاد ۱۰۰درصد می خوابید….خواب بعد از ماساژ…..خددای من…..چه صدایی داره در میاره، از خودش…..استاد داره ازتون سپاسگزاررری میکنه…..🤩🤩😍🤗🤗
آقای براونی هم اومد به میدددون…در یک صبح زیبای رویایی🤩🤩🤩 و صبحشو با خوردن پوست اواکادووو شروع میکنه….ما بعد از براونی میریم سراغ مرغ و خروسها و اونها رو به این طبیعت زیبا هدایت میکنیم…..😍😍
الان وقتشه بریم سراغ بلید….اگر اسمشو درست گفته باشم….برای اینکه این شاخ و برگ های هرز کنار درختا رو از بین ببریم و با این کارمون هم غذای تازه به بزهامون میرسونبم….هم این بهشت رو بهشتی ترش میکنیم…..هم باعث میشیم درختا یه نفسی بکشن…..خدایا شکررررت بخاطر این ارزش بینظیرابزاررررر🤩🤩🤩😍
استاد عینک هم خیلی بهتووون میاد….😊😊🤗🤗
و در همین حینی که بچه هامون مشغول خوردن میوه های خوشمزه هستن ما میریم سراغ غذا دادن به مرغ هامون…..
میریم سراغ انبار غله…..🤩🤩🤩🤩
چه غذای هیولایی رو برای مرغها دارین مخلوط میکنید استاد عزیزم…..
ا پیمانه ذرت خورد شده…..ا پیمانه جووو…..ا پیمانه گندم…..و ۱/۳پیمانه سویل رو با هم مخلوط میکنیم البته با دور ۳ فکر کنم…..و میریم میریزیم توی ظرف مرغها در خووونه بسیار معطرشون….و خددای من ببین چه سر و دستی میشکنن برای خوردن غذا…..🤩🤩🤩🤗🤗
خدای من اووونا رو ببین رفتن گیر کردن توی غذا خووررریییی 😂😂😂😁😁
پروژه امروز هم که ارگانیز کردن کارگاه هست….واقعا تحسینتون میکنم عزیزانم…..هرروز بهتر از دیروز…..هرروز بهبود و بهبود و بهبودددد🤩🤩😚😚😚
و در آخر امروززز رسیدیم به غذا دادن به بز و بره های نازنینمون……🤩🤩🤩😍😍😍
خدایا شکرت برای اینکه یه روز زیبای دیگر رو در این بهشت زیبا سپری کردیم…..
بسیار ازتون سپاسگزارم عزیزانم…..😘😘🤩😍😍
عاشقتووونم و سپاسگزاررررر🤩🤩🤗🤗
به نام خدای مهربان و هدایتگر
سلام به همه ی عزیزانم و هم خانواده ای های عزیزم.
خدددااای من!آخه این همه زیبایی و احساس خوب،یه جا جمع شده توی این 22 دقیقه.💛
خدایا شکرت چه صبح دل انگیزی شروع شده.عطر خوش هوای بهشت مون رو استشمام می کنم.
استاد، چه غذای خوشمزه ای به بزی جان ها دادین،خیلی بهشون چسبید، خیلی خوشحالن،اونم اول صبح! واقعا از هر چیزی باید استفاده ی بهینه کرد.
خدای من، اون صحنه ی زیبای مرغ ها از دور، که دارند بدو بدو و بازی بازی می کنند،چقدر فوق العاده است.هر کسی یه گوشه ای از این بهشت مون، سرگرم کار خودشه.خدایا شکرت.
داکی ها چقدر خوشگلن با اون فوکل هاشون،خیلی زیبا هستند. مثل اینکه خیلی خرابکاری کردند! استاد،باز خوبه شما اون نایلون رو سرتاسر قفس شون کشیدین، وگرنه اگه نبود، چه فاجعه ای رخ می داد! واقعا حق با مریم جان هست، با پرتاب خیلی زیاد و نشونه گیری دقیق کارشون رو انجام میدن!! من خودم اون داکی ای که یه مدتی داشتم، با اینکه یکی بود، دم به دقیقه همه جا رو کثیف می کرد و کافی بود یکی نوازشش کنه، دیگه کامل از ذوقش، کارش رو روی اون طرف انجام میداد😂.
ولی خب خیلی قشنگن و نگهداری ازشون توی چنین مزرعه هایی خوبه.بعدم بخاطر اینکه خیلی زیاد آب می خورند و بیشتر غذاهای سبزیجات و آبکی می خورند، سیستم دستشویی شون با مرغ ها خیلی فرق می کنه.
خونه شون هم که شکر خدا آماده سازی شد😍.خداروشکر ساخت این چیکن شاه ها ایده ی خوبی بود و چقدر برای همه ی بچه ها ازشون استفاده کردیم. اون آقای خروس خیلی سر و صدا میکرد و واسه خودش آوازی می خوند.! نمیدونم ابوموسی بود یا یه نفر دیگه.🥰
ای جانم، چه شکار لحظه ای، اون خروس خوشگل چند رنگ، اون گوشه داشت آب می خورد که شما فیلمشو گرفتین.زیبایی پشت زیبایی.الحمدالله رب العالمین.
استاد، وقتی شما داشتین جیلی رو نوازش می کردین، چققددرر خوب بود.چقدر این دختر معصوم.چقدر سفید و زیباست.چقدر دوست داشت نوازش کردن رو.انقدر قربون صدقه اش رفتم.یه لحظه روش استپ کردم و بوسیدمش❤.من خیلی جیلی رو دوستش دارم.چقدر چشماش زیباست.انگار احساس امنیت می کنه و خوشحاله که انسان های شریفی مثل شما، صاحبانش هستند.این یه فرکانس خالص از احساس خوبه.من که خیلی از دیدن این صحنه لذت بردم و هی زدم عقب و از اول دیدم و تحسین کردم و سپاسگزاری کردم. خدایا شکرت بابت دیدن این همه زیبایی و احساس خوب.💓
داکی ها اومدند خونه ی جدید شون و نقل مکان کردند و اونها هم راضی اند.کم کم باید بیان توی اجتماع و با دوستان شون آشنا بشن!
چه حمام آفتابی هم گرفتند. با اینکه اونجا بوسیله ی لامپ ها گرمای خوبی دارند، اما نور و گرمای خورشید طبیعت رو بیشتر دوست دارند.داشت خوابشون میبرد، ای جانم!.
استاد، اون لحظه که صبح زود، شما درب مرغ ها رو از چیکن تراکتور باز کردید، چقدر رویایی بود.یکی یکی میومدند بیرون و پر پر میکردند، پیش به سوی جنگل، می دویدند و خوشحال بودند که برن بازی کنند.خدایا شکرت.
آقای براونی هم که غذاشون رو میل کردند، غذای تازه به داک ها دادیم.
خداروشکر بابت اون تیغه ی اره مانند هیولا، خیلی کار رو ساده تر کرد. بچه های بزبز قندی هم اون کنار ایستادن و دوباره منتظر غذا هستند و میگن آقاجان، شما ببرید، ما ترتیبش رو میدیم.مودبانه یه گوشه وایسادن.!
تا ببعی ها و بزها گلویی تازه می کنند، بریم غذای مرغ ها رو آماده کنیم.
خدایا شکرت بخاطر این همه فراوانی غله، برای بچه های بهشت مون.💓
چه حمله ای می کنند بچه ها! از همدیگه پیشی می گیرند. اون حنایی رو نگا، پریده توی سطل و میخواد یه نظارتی بکنه و میگه ،آقاجان همه رو خالی کردید؟!چیزی اون ته سطل نمونده!
نگاهشون کن،انقدر غذا هست که به همتون می رسه عزیزای دلم😍.
یه سری رفتند بالای ظرف غذا و راه رو بند آوردن، یه سری هم از ذوق شون رفتند اون قسمت پایین و گیر افتادند! خدایا شکرت، چقدر آخه این موجودات، زیبان.🐓🐥
خیلی حس خوبیه که از دستمون به حیوان ها غذا بدیم.💖
شازده هم واقعا واسه خودش شازده ایه هااا !! حرکات آکروباتیک زیاد انجام میده! هر چی بزرگتر میشه،شیطون تر میشه.
اون درختایی که بچه ها ازش غذا میل می کنند، چه میوه های قشنگی داره.
این قسمت هم مثل بقیه ی قسمت ها، فوق العاده زیبا بود.
ادامه دارد…
ایاک نعبد و ایاک نستعین.💓
عزیزدلم، چقدر این قسمت که در مورد جیلی حرف زدی، قشنگ بود.
آخه منم اینجاشو چندین بار زدم عقب و با ذوق و اداهای جیلی، ذوق زدم.
یهمون احساسی که داشت رو منم داشتم.
وااااای، یه فرکانس خالص از احساس خوب.
منم تو اون سکانس احساس امنیت و آرامش داشتم. خدای من.
یه صحنهی دیگه هم خیلی شوق و ذوق بهم داد. صبح شد و مرغا از خواب بیدار شدن و با اشتیاق رفتند به سمت جنگل .
داشتند می پریدند تو هوا. خدای من.
داشتند می گفتند خدایا شکرت یه صبح قشنگ دیگه.
من دوست دارم صبحا اینطور از خواب بیدار شم.
با این ذوق،
به به
یه صبح دیگه.
خدا رو شکر .
وااااو.
یه خدا رو شکر خالص و ناب و عمیق.
از جنس فرکانس پرش و پر کشیدن اون مرغا به سمت طبیعت و جنگل.
خدایا شکرت
خدا رو شکر که دارم که کامنتای قشنگ دوستامو می خونم.
زندگیمو بهشتیتر می کنند.
هر سکانس از زندگی در بهشت برام شده یه خواسته.
منم می خوام.
چرا که باور های هم جهت با خواسته هامو هم این سریال داره.
حالم خیلی خوبه عزیزدلم .
حال خوبتو خریدارم.
تحسینت می کنم دوست قشنگم.
خدا رو شکر.
سلام محبوبه ی قشنگم. دوست نازنینم، چقدر زیبا نوشتی. چقدر نگارشت زیباست.
با خوندن متنت، احساسم شور انگیزتر شد. و خوشحالم که در این مسیر زیبا، دوستای هم فرکانسی دارم که احساس شون با احساسم یکیه.
چقدر زیبا گفتی که همه ی ما دوست داریم از ذوق و شوق زندگی، صبح ها مثل مرغا از خواب بلند بشیم. چقدر زیبا توصیف کردی اون قسمت بیدار شدن مرغا در صبح.چندین بار نوشته ی شورانگیزت رو خوندم و فرکانست رو دریافت کردم.
واقعا هر سکانس از زندگی در بهشت، برامون یه خواسته است.
دوستت دارم دوست زیبارویم💞
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت استاد عزیزم
سلام خدمت خانم شایسته زیبا و پرتلاش
سلام خدمت دوستان عزیزم
خدایا شکرت یک روز بینظیر دیگه رو تجربه کردم و کلی با ادمهای فوقالعاده برخورد داشتم و کلی زیبایی در طبیعت شکار کردم
و یک فایل عالیه دیگه از این دو عزیز دل دیدم خدایا شکرت
ماشاالله چقدر داکا بزرگ شده
چقدر زیبا و دوست داشتنی هستن
ایده ی تغییر جای داکا چقدر عالی
چقدر این حیوانات فوقالعادن و چقدر باهم در صلح هستن
چقدر اون بوقلمون زیباست و چه ارامشی داشت موقع نوازش کردن امروز من هم کلی با بوقلمونا بازی کردم و بغلش کردم نازشون کردم چقدر حس خوبی داره خدایا شکرت
من عاشق شخصیت خانم شایسته هستم منم مثل ایشون همیشه دست به آچارم و خیلی حال میده وقتی چیزی رو ادم تعمیر میکنه و اون نتیجه خیلی لذت بخشه خیلی تحسینتون میکنم همیشه کلی ذوق میکنم
چقدر این پرادایس قشنگه
چقدر تو پرادایس فراوانی هست و حیوانات ازشون استفاده میکنن و کلی لذت میبرن
پروژه ی بعدی به امید خدا اورگنایز کردن کارگاه خدا میدونه چقدر ایده از دلش بزنه بیرون
خدایا شکرت
چقدر در درونم آرامش موج میزنه خدایا شکرت بخاطر حال فوقالعاده ای که دارم
بهترین بهترین ها رو براتون آرزو میکنم
ان شاءالله که همیشه در سلامتی و شادی غرق باشید
عاشقتونم بینهایت ♥♥♥♥♥
بنام رب العالمین ❤️
سلام به استاد عزیزم مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام 🌹
این فایل کلش داشت این حیوونای گوگولی رو نشون میداد
خدایا شکرت چقد احساس ارتباط با طبیعت ، حیوونا آرامش بخشه
مثلا وقتی یه مرغ یا اردکی رو آدم بغل میکنه چه حس خوبی بهش دست میده
اون لحظه که استاد داشتن بوقلمون رو ناز میکردن چقد لذت بخش بود
واقعا نباید ازین لذت های کوچیک گذشت همینا کلی به آدم انرژی و حس خوب میدن
همینا روح آدم رو با احساس های عالی تغذیه میکنن
همینا ورودی های نابن برای روح آدم ❤️
واسه تغذیه مرغ و خروسا اینکه هر ۴ نوع مواد غذاییشون رو با هم ترکیب کنین یه دفعه و بعد هر بار فقط از همون بگیرین راحت تره
البته اینم یه ایده بود که به ذهنم اومد اون لحظه تا هر بار آدم همه رو جدا جدا قاطی نکنه 😍
یه لحظه وقتی استاد داشت واسه ببعی ها درخت رو جدا می کرد که بخورن ذهنم گفت واس همینطوری پیش بره تموم میشه اینا همه رو می خورن که !!!!
یعنی چقد این باور کمبود این جور جاها خودش رونشون میده
همون لحظه گفتم فراوانی قانون دنیاست همیشه همه چیز در حال افزایشه و بیشتر میشه
چیزی تموم نمیشه
همیشه هست
خوبم هست
چقد به مرغ و خروساتون فکر کردین و بهشون اهمیت میدین استاد
اینکه غذای پروتئینی واسه جوجه های در حال رشد و تخم گذار ها باید بیشتر باشه
این نشون دهنده عشق واقعی شما به زندگی و این خوشگل هاست
تو این فایل یاد گرفتم وقتی تو یه مسئله تجربه ام زیاد شد اون رو از مسیر راحت تری پیش ببرم مثل ارگنایز کردن لوازمتون تو انباری 😍
سلام به استاد خوبم ومریم بانوی مهربانم خدا را شکر می کنم که میتوانم هر لحظه از فایل های شما استفاده کنم وفقط می توانم بگویم که مثل همیشه بی نظیر وفوق العاده هستید ممنونم وخیلی خوشحالم وبه خودم افتخار میکنم برای داشتن این خانواده دوست داشتنی که با هر فایل وجود خدای مهربانم در قلبم بیشتر میشود وزندگی لذت بخشتر میشود خداوندا سپاسگزار لحظه لحظه زند گی ام هستم
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان مهربون
باز هم خدارو شاکرم که هدایت شدم به این فایل….
چقدر فعالیتهایی که این مدت انجام دادین و من شاهدش بودم حس میکنم بدن استاد رو فرم تر شده
و رشیدتر به نظر میان☺️
و چقدر مریم جان شما توانا و شجاعت دارین
علاوه بر کارهای منزل… دستپخت عالیتون…
کمک در کارهای حیوانات… توان کارهای فنی هم دارین و به راحتی انجام میدید…
و شما و استاد رو تحسین میکنم که هر روز با هدف وکار و تلاش میکنید برای بهبود پرودایس و…. و علاوه بر باز شدن در نعمت ها در شادی و سلامتی بیشتر باز شده…
خداروشکر هر روز زیبایی ها رو به ما نشان میدهید
که روی من تاثیر زیادی گذاشته…
اینکه صب زود بیدار بشم و کارهایم را با هدف بهبود و لذت بردن وکمک به گسترش جهان انجام بدم و به همه برنانه های روزانم برسم با شادی و اسونی و حس مفید بودن….😘
امیدوارن همیشه موفق و شاد و ثروتمند باشید…. 💓💓💓🌹🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
خداراشکر ی صبح دیگه شروع شد تواین هوای عالی وما برای بهبود کارامون دست بکارشدیم
خیلی سپاسگزارم ازتون که گفتن این جملات همرا باحرکت وعمل من روبه فکر میبره وبه من انگیزه میده برای حرکت
من هم امروزچند حرکت خفن زدن وباورم نسبت به خودم داره خیلی بهتره میشه
قبلا تا ی کاری میخواستم انجام بدم مگه نجواهای امون میدادن
ولی خداراشکر داره بادیدن این سریال زندگی دربهشت اصلا فنداسیون من هم داره تغیرمیکنه ودارم میشم مثل ساختمون قدیمی که دارن میکوبوننش تا ازنوبسازن
قبلا ی جاهای میخواستم روهمون ساختمون قدیمیه ی کارایی انجام بدم باهمون باور وافکارقدیمی بعد دیدم نمیشه وکاربیهوده ای هست
چقدرانرژی عالی داری شماواسه غذادادن به حیوانات این که به فکرهستید چی واسشون خوبه این که چیاروبهشون بدید وبه چه اندازه این خودش خیلی جای تحسین داره و
این که واسه خواستتون ارزش قائل هستیدبانگهداری اردکها چه تجربه هایی دارید کسب میکنید خداقوت خانم شایسته
چقدراین بستها کارروراحت وشیک میکنه
خداقوت استاد توکارکردن با ابزارهاایمنی رورعایت میکنید
چقدراین حیونها صاحبان ثروتمندی دارن وبهشون عشق میدن ماساژشون میدن بادست دونه بهشون میدن فکر آسایششون هستن فکرگرما وسرما وتمیزی جاشون هستن خداحفظتون کنه
چقدرتعریف کردن داستان شازده برام درس داشت ومثل شخصیت بعضی آدمها بود که هنوز یچزهایی رودوست دارن وبهش وابسته هستن همین که بهشون نمیدی داد وبیدادمیکنن وادعای بی نیازی میکنن
خدایاسپاسگزارتم که افتخاردیدن این فایلهای زیبا وخوندن کامنتهاش روبهم دادی
استاد یه ایده خوبی که هست میشه انجامش داد
وقتی درخت هارو چیپس میکنید و میریزد تو اون carrier و بعد با ماشین میبرید تا پای چیکن تراکتور یا چیک شا میتونید بجای اینکه سطل سطل با دست پر کنید و کار فیزیکش زیاد باشه از یک وسیله راحتری استفاده کنید حالا اون وسیله چجوری کار میکنه
یجورایی مثل جارو برقی هست اما ٢ سمت داره
یه سایدش مکش میکنه و یه ساید دیگش پرتاب میکنه بیرون
میتونید یک سرش رو بذارید تو carrier روشنش کنید خیلی جمع و جور هم هست با باطری هم کار میکنه و یک سرش مثل شیلنگ مانند هرجایی که بخواید میگیرید و این چیپس هارو بر میداره و هرجایی که بخواید به وسیله اون شیلنگه میتونید انتقالش بدید
شیلنگ آب چطوره که به شیر اب وصل میشه بعد شما شیلنگ رو هرجا خواستید میبرید در واقع شیلنگ کار انتقال اب رو انجام میده
این وسیله هم شیلنگ های خیلییییی خییییلی باحالی داره و با هربار شارژ کلی قابل استفادست.
شیک حرفه ای تمیز بدون دردسر و سختی اضافه
به قول خودتون استاد سوت زنان و سرخوش و مست چیپس هارو میپاشید کف چیکن تراکتور و چیک شا… 😍😍😍 خیلی باحاله استفاده کنید حتما
به قول شما کار هر بار باید راحت تر باشه و از خودمون بپرسیم چطور میتونم این کارو بهتر انجام بدم
بهتر بهتر بهتر…
عاشقتم استاد عزیز💜😍💜😍💜😍💜💜💜😍😍💚❤️💜😍💜❤️
سلام استاد عزیز و رفقا
استاد واسه گوسفندا و بزها ازین آخورها بگیرید بهتره. هم اینکه نیاز نیست گوسفند و بزها سرشون رو زیاد به پایین خم کنند و هم فضا دارند بدون درگیری و شاخ زدن به هم می تونند غذا بخورند.
واسه مرغ هاتون هم چون تعدادشون زیاد هست و سایز گرفتند یکی دوتا دون خوری دیگه اضافه کنید تا همشون بتونن غذا بخورن.
واسه اون بوقلمون هم یه نر بگیرید بنده خدا همدم نداره.
بنظرم یه فضای مستطیلی شکل درست کنید و به چند قطعه تقسیم کنید و مرغ ها و بوقلمون و اینارو جدا از هم نگه دارید اینطوری فکر کنم کارکردشون بهتر هم باشه و با هم درگیری هم نداشته باشند.
برای اردک ها دور دریاچه رو فنس کشی کنید تا حیوان نتونه واردش بشه و لونه اردک ها رو سمت دریاچه قرار بدید تا بتونن از اب استفاده کنند. حتی می تونید مرغابی هم بگیرید که بتونن تو دریاچه هم شنا کنند.البته اگه ماهی هاتون بهشون صدمه نمی زنند.
البته اینا ایده من بودن @_@
بنام فرمانروای جهانیان
سلام به استاد عزیزم و مریم نازنینم
سلام به دوستان زندگی در بهشتی ام
وای چه روز پر برکت و پرتلاشی بشه امروز،سلام به روی ماهت مریم جان.صبح شما هم بخیر و شادی.وقت تون بخیر و خوشی.
به به یک روز پرتلاش دیگه در پرادایس زیبا. یک روزی که برای داکی ها یک روز بزرگ هست بقول مریم جان big day . قراره یک هجرت کوچولو داشته باشه محل زندگی شون از انباری به محوطه حیاط پرادایس. با امکانات و فضای بیشتر. هوای آزاد. دیدن نور خورشید عالم تاب و آسمان آبی و ابری و حضور بقیه حیوانات مزرع پرادایس رو هم بیشتر حس میکنن و متوجه میشن که اینجا تنوع زیاده و بازهم با ناشناخته های بیشتر مواجه میشن.
انصافا چقدر بزرگ شدن چقدر نوک هاشون رشد کرده. کاکول هاشون رو ببین خدایــا…
یک نکته ایی به ذهنم زد اینکه واقعا مهاجرت حالا در مقیاس کوچیک یا بزرگ چه برای آدم ها و چه برای این اردک ها و حیوان ها هم تکامل میخواد. اصلا انگار همه چی رو کمی با دقت تر نگاه کنیم تکاملی در اون نهفته. اینکه دنیا همیشه در حال تغییر هست پس در مسیر تکامل خودش هست متناسب باخودش. هیچ چیز ثابتی در جهان نداریم هیچ چیز همه چیز در مسیر تکامل خودش در حال حرکت هست. میخواد در مقیاس کیهانی و کهکشانی باشه میخواد در مقیاس سلولی و ملکولی و اتمی باشه. یادمه وقتی سرکلاس به بچه ها از حرکت سیارات منظومه شمسی و مدارهایی که به دور خورشید در حرکت هستند و این جمله رو با قدرت میگفتم که هیچ چیز ثابتی در جهان وجود نداره. بعضی بچه ها سوال میکردن خانم خورشید پس مگه نمیگیم خورشید ثابته پس چرا میگین همه چیز در جهان در حرکت هست و وقتی براشون توضیح میدادم که اگر وقتی کمی بزرگتر بشن و دنیای اتم ها و ملکول ها رو بهتر بشناسن، وقتی از سلول ها و چیزهای خیلی نانومتری هم بیشتر شناخت پیدا کنن متوجه میشن که هیچ چیز ثابت نیست. حالا حرکت هم به معنای جابجایی در مکان هم حرکت به معنای رشد و تغییر. اما واقعیتش اینه بچه ها خورشید هم حرکت میکنه. خورشید هم ثابت نیست. اما در مقایسه با حرکت سیارات و قمرها میگیم خورشید ثابت هست. حالا وقتی با این دقت از بزرگترین ابعاد تا کوچکترین ابعاد این موضوع رو میبینیم و روی کره زمین و جنبدگان هم میبینیم این باید برای ما آدم ها و بشر دوپا درس بزرگی باشه. برای ما مخلوقاتی که قدرت اراده و تعقل داریم باید بیندیشیم که من چقدر در حرکت و در مسیر رشد و تکامل خودم در تلاش هستم. نتیجه گیری کوچیک من این بود همیشه هیچ وقت بیکار نباشیم، همیشه در تلاش و حرکت باشیم اونم در جهت بهتر شدن.
از یک جابجایی و نقل مکان اردک ها من تو خیال خودم به کجاها که نرفتم. دوست دارم هرچیزی رو اینقدر با دقت ببینم وازش درس بگیرم و برای خودم همین چیزهایی که در طبیعت یا رفتار آدم ها میببنم به من کمک کننده و یادآوری کننده باشه.خدایا شکرت برای این قدرت فکر کردنی که به ما دادی. خدایا شکرت که در مسیر خوب و درست فکر کردن هستم و یک زمانی برای اینکه جایگاه فکر کردن رو بیشتر به بچه ها بگم و بهشون یاد بدم خودم بیشتر یاد میگرفتم. اما امروز اینو خوب میدونم فکر کردن هم حدی داری. وگرنه اینقدر اوردوز میکنم که دیگه توان حرکت از من گرفته میشه. دارم یاد میگیرم اگر امروز به من الهامی میشه کاری بکنم سریع دست به اقدام بشم و زیادی فکر نکنم. چون این فکر کردن برای من میشه متوقف شدن و گیر کردن تو مرحله فکر. و زیادی فکر کردن بخاطر قابلیت و توانایی ذهن منو میبره تو حاشیه و از اصل در میشم. اصلی که ابتدای داستان فکر کردن و اندیشیدن باعث حرکت من میشد در انتها و زیادی غرق شدن در اون دست و پای منو برای حرکت میبنده. نتیجه گیری من اینه همیشه همه جا تعادل خوبه، نه افراط نه تفریط
خدایا شکرت که این جوجه اردک ها در مسیر رشد و تکامل خودشون هستند و الان دیگه دارند یاد میگیرن که با هوای آزاد هم خودشون رو تطبیق بدن و استاد و مریم جان هم کمی از مسئولیت های نظافت شون کم بشه.
خدایا شکرت برای ساخت چیکن شاو که الان هم برای خونه اردک ها ایده عالی هست. اونم با نصب چراغ های گرم کننده هیتری.
چقدر جالب که بزها بعضی برگ ها رو بیشتر دوست دارند مثلا برگ درخت بلوط و بقول مریم جان عاشقانه میبلعند. که تا ساعتی دیگه اسکلت اون درخت رو تحویل میدن.شازده کوچولو هم به اندازه خودش مشغول خوردنه و از بزرگتراش الگو میگیرن.
درخت بلوط چه جالب من درخت بلوط ندیده بودم البته الانم برگ هاشون رو متوجه نشدم اما برام خیلی جالب بود.واقعا ممنون از این فیلمبرداری ها و اشتراک گذاشتن هاتون.
آفرین به مریم جان که دست به کار شده تا بخشی از سیستم جدید خونه اردک ها رو تکمیل کنه. واقعا تحسین ات کردم بانو برای این همه همراه بودنت و استاد رو هم تحسین میکنم که از عزیزدلش با عشق فیلم گرفت و برامون توضیح دادن.
خدایا اون بوقلمون خانم رو ببین که چه ماساژی داره میگیره چه نوازشی، چه محبتی داره دریافت میکنه.یادمه وقتی خیلی کوچیکت بود مریم جا دقایق زیادی میشت و نوازش ها و ماساژهایی میداد که انگار فقط سرمست در اون لحظه بود و دقیقا در لحظه بود. الان برای خودش بزرگ شده خانمی شده و با اقتدار داره زندگیشو میکنه.
خدایا اون اردک ها رو ببینن آخه تو دقیقه ده یعنی در آرامش و صلح و صفا دارن حمام آفتاب میگیرن و چرت میزنن. یکیشون هم اینقدر مشغول تمیز کردن یا خاروندن پشتش بود که نزدیک بود کله پا بشه خیلی حرکت باحالی رو دوربین گرفت.یعنی قشنگ گردنش رو به عقب برگردونده بود و کاملا به انتهای دم و بدنش رسیده بود.عجب انعطافی. اینقدر غرق بود که یک لحظه تعادلش رو از دست داد و با صداش بقیه هم یک سری بالا آوردن ببین چی شده. خدایا چقدر اینا بامزه و گوگولی هستند. واقعا دقت کردن به رفتار هر کدوم از حیوان ها خیلی جالبه و قطعا درس هایی برای ما داره.
خدایا مرغ ها رو ببیند چقدر بزرگ و زیاد شدن. هنوز هم برای بیرون اومدن از در لونه شون با هم انگار مسابقه دارن و با عجله میخوان بیان بیرون و آزاد باشن. واقعا ازادی چقدر اصل مهمیه وقتی من یک سری تغییرات رو در خودم و زندگیم ایحاد کردم متوجه شدم آزادی در تمام جنبه های زندگی من یک ارزش با الویت بالاست الان متوجه میشم چرا خوشم نمیاد کسی نگران من باشه یا به من وابسته بشه. چون شاید فکر میکنم بخشی از آزادی منو میگیره و من این رها بودن و نگران نبودن و رها بودن رو دوست دارم.خدایا شکرت که دارم آزادی رو هربار بیشتر تجربه میکنم و به سمتش منو هدایت میکنی.
خدایا پوست آووکادو میخوره براوونی این پسر خوب این گود بوی باوقار. اسب نجیب پرادایس…اونم یک اسب آزاد و خوشحاله بدون اینکه بسته باشه یا هر چی…دمت گرم براونی
خب استاد قشنگ مون هم مسلح به الله اکبر و با ابزار هیولا آماده میشه برای کار حرص کردن شاخ و برگ های اضافی.
استاد یادتون هست چطور این محیط رو با قطع کردن این شاخ و برگ ها پاکسازی کردین. چطور به ما یاد دادین که قطع کنیم این اضافات رو تا آزاد بشیم از این زنجیرها تا بتونیم رشد کنیم. تمرکز مون به شاخه های اصلی باشه واقعا تمرکز همه چی هست و من یاد گرفتم بیشتر توجه کنم که به چی دارم تمرکز میکنم. و برای خرج کردن تمرکزم خساست به خرج بدم
استاد جان من قصد دارم از اول قسمت های سریال زندگی در بهشت رو مرور کنم و واقعا الان که دوباره به قسمت ده رسیدم چقدر ذوفق میکنم. بعد اگر شد حتما از چیزهایی که نوشتم و تغییرات خودم و نتایج خودم و تغییرات کوچیک و آرام پرادایس با عشق خواهم نوشت.
خدایا چه حجمی روزانه برای مرغ ها باید غذا آماده کنید. چه ترکیب باحالی شده و چه اطلاعات خوبی برای مراقبت و نگهداری مرغ ها کسب کردین واقعا تحسین تون میکنم استاد عزیزم که هر چیزی رو سعی میکنید آگاهانه انجام بدین اونم به همراه عشق و لذت. حتی غذا دادن به مرغ ها…خدایا فقط قیافه اون مرغ های گیر کرده توی ظرف غذاشون مثل این بچه های شیطونی که از همه در و دیوار بالا میرن و شیطنت میکنن و یهو میبینی غیب شون میزنه بعد که پیداشون میکنی میبینی یکجا پیدا کردن گیر کردن،از بس فضول و کنجاو و شیطون هستن اما با اینکه گیر کردن جیک شون در نمیاد میدونن که بالاخره در میان و اون موقع دارن فکر میکنن آزاد شدن دوباره کجا برن آتیش بسوزونن خلاصه از رو نمیرن و عاشق اینجور لذت بردن هستند. (فکر کنم منم بچه بودم یکم از این شیطون بلاها بودم)
پروژه اصلی امروز اهالی پرادایس هم مربوط به اورگانیزه کردن اساسی گارگاه هست کلمه اورگانیزر هم تا جایی من میدونم یعنی جدا کننده. برای مرتب و منظم کردن وسایل و یکجورایی دسته بندی و طبقه بندی ابزارها و وسایل در هرجایی میشه استفاده کرد.چقدر قشنگ توضیح دادین مریم جان که بر طبق تجربه کجا و چه جوری ابزارهای مرتب به هم رو کنارهم بچینید و راحت بهشون دسترسی داشته باشید. هم کارگاه رو زیباتر میکنید هم کار خودتون رو راحت تر میکنید که همش سوده و سوده و سود…واقعا خداروشکر که اینجا هستم و این همه رو میبینم.
خداروشکر برای این همه نعمت و ثروت
خداروشکر برای اینکه دوباره مینویسم و یاد میگیرم
خداروشکر برای اینکه در مسیر تکامل خویش هستم و با عشق روی خودم کار میکنم. روی ورودی ها و افکارم کار میکنم.
به ذهنم خوراک مناسب میدم.
ذهنم رو پاکسازی و کنترل میکنم.
خداروشکر برای بودن در مسیر شناخت بیشتر خودم و تو و تجربه هایی که منو رشد میدن.
خدایا شکرت برای داشتن این لپ تاپی که براحتی گذاشتم و میتونم فایل ها رو ببینم و بشنوم.
خدای مهربونم شکرت