سریال زندگی در بهشت | قسمت 246 - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

168 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا باتقوی_1381 گفته:
    مدت عضویت: 1961 روز

    سلام استاددد

    وای بچه ها من چند وقتی بود هوس بنیر تبریزی کرده بوودم و الان دارم میخورم به عنوان صبحونه با گردو خیلی خوشمزسسس قسمت شماهم بشهههه

    استاد برای دوره جدید قبلا گفتم بازم میگم خیلییی هایبم ینی خدایاشکرت واقعا

    این بیست اسکی هم منم دوست دارم تجربه کنم هر چند میترسم یکمم

    راستی استاد امروز ما میریم محلات آب گرمش تا حالا نرفتم اولین بارمه این مسافرتم حاصل بودن در احساس خوبه دیگ

    راستیییی ویندوزمم ۱۰ کردم چند روزیه یه دوست عزیزی بهم کمک کرد انجامش بدم دیگه تغییری بود که ازضش فرار میکردم ولی دیگ رفتیم تو دلشو انجامش دادیم و چقدرررر شیک و مجلسیه این ویندوز خدایا شکرت

    اووو بابا نوعلو ببیننن من همیشه سوالم این بود چرا ننه نوعل نداریممم xD

    گوگولیی این برنده هرو ببیننن

    این جاننن چقدر من عاشق این جوجه هام اخههه

    ینی من با ۳تا چیز بزرگ شدم

    ۱-جوجه ها|

    ۲-بازی های کامبیوتری و سونی ۱ و و و

    ۳- فوتبال

    اووو غروب آفتاب که دیگه من هر روز میبینمششش غروبه دیگه نه؟

    از زاویه دید محله ما هم چیز کمی از اونجا نداره ها استاد!!! هه هه

    اوه الان استاد گفت طلوعه خب طلوع رو نمیدونم چجوریه اینجا چون من خوابم اون موقع (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    مهدی آزاده گفته:
    مدت عضویت: 1429 روز

    سلام استاد به استاد عزیز

    میگم استاد صداتون عوض شده سرما خوردیید ؟

    اگر اینطوره توی یه لیوان آب ولرم لیمو و دارچین و یکم عسل بریزید و بعد نوش جان کنید انشاالله خوب میشید.

    واقعا منظره طلوع خورشید من را دیوانه کرد اگر میشه باز هم از طلوع خورشید فیلم بذارید

    اون موقع که داشتید تو شهر کنار رود خونه قدم میزدید و از اون قایق فیلم میگرفتید واقعا خیلی برام

    جالب بود که اون مرد یا زنه که اون لباس بابا نوعلی رو پوشیده بود بدون این که از کسی خجالت بکشه راحت داشت میرقصید و مردم هم ازش فیلم میگرفتند یا اون موقع که اون پرنده داشت آفتاب میگرفت خیلی پرنده نازی و خوشگلی بود .

    اون موقع که داشتیید از اون رژه فیلم میگرفتیید واقعا

    نظم و هماهنگی خیلی خوبی داشتن راستی اون گردنبندهارو چرا پخش میکردند ؟ هر کس از اونا بیشتر جمع میکرد چی میشود ؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    زهرا چراغی گفته:
    مدت عضویت: 1379 روز

    به نام خدای زیبایی ها

    سلام به استاد و دوستان عزیزم

    خداروشکر بابت زیبایی های شهر تمپا

    تحسین می‌کنم مردم آمریکا رو که هر دفعه با نمایشگاه های مختلف و جشن ها و… خوش‌میگذرونن و همیشه هم این جریان ادامه داره.

    چقدر اون صحنه روی قایق جالب بود و کلی خندیدم، تاحالا بابانوئل سبزرنگ ندیده بودم و حرکاتشون خیلی باحال بود و این شادی و حال خوبشون رو هم به دیگران منتقل می‌کردند.

    خیابون ها و رنگ خونه هارو خیلی دوست داشتم و شهر مثل همیشه تمیز و زیبا بود و زیبایش توی شب با نور پردازی ها جذابیتش بیشتر از قبل شده.

    من همیشه تمیزی و توانمندی خانم شایسته عزیز رو تحسین می‌کنم، و از زمانی که این ویژگی زیبا رو در ایشون دیدم و صحبت‌هاشون رو درمورد تمیزی شنیدم خودمم سعی میکنم که همیشه کمد لباسیم رو و اتاقم رو تمیز نگه دارم.سریع لباس هامو خودم بشورم و منتظر نباشم کسی برام انجام بده.چون من قبلا به شدت آدم شلخته‌ای بودم و همیشه اتاقم رو مامانم و گاهی اوقات داداشم تمیز میکرد اما الان خودم سریع اتاق رو مرتب میکنم و نمیزارم کثیف بمونه به حدی که مامانم کلی تعجب کرده بود و بهش توضیح دادم که استادم اینجوری گفته و بهم می‌گفت ما که یه عمر بهت می‌گفتیم و گوش نمی‌کردی کاش زودتر استادت رو میدیدی:)))‌ البته هیچکدوم از اعضای خانواده من نمی‌دونن که توی سایتم و فکر میکردن منظورم استاد دانشگاهم هست.

    ویو برج تمپا خیلی زیباست و اون عکسی که از ویو گرفته بودید و توی قدم اول گذاشتید تا مدت ها بک‌گراند گوشیم بود و از زیباییش لذت می‌بردم چون من عاشق زندگی توی برج و زندگی مدرنم و کلا فایل هایی که توی تمپا هست رو بیشتر دوست دارم.

    استاد فرکانستون عالیه که همیشه هدایت میشین به زیبایی های بیشتر اینکه اون‌ مه‌ زیبا رو دیدین و با اینکه نمیدونستید جشن هست هدایت شدید به زیبایی ها و اون صحنه که با عزت گردنبند رو به گردن شما انداختن درحالی که برای هیچکسی این کار رو نکردند، و این زیبایی بخاطر توجه شما هرروز بیشتر و بیشتر میشه.

    جشنی هم که برگزار شد بسیار زیبا بود و اون رژه‌های هماهنگشون و لباس هاشون زیبا و جالب بود.

    خدایا شکرت بابت زیبایی ها و مارو هدایت کن به زیبایی های بیشتر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1250 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    در این قسمت استاد در تمپا هستند و از پارک روبروی خانه و برنامه و جشن هایی که در آن بر گزار می شود فیلمی را تهیه کرده اند و ما هم از دیدن این جشنها لذت می بریم .

    امروز از اسکیت بازی بچه ها بر روی زمینی یخ زده که به وسیله دستگاه های مخصوص دما را زیر صفر نگه می دارند تا بچه ها بر روی آن با شادی اسکیت بازی کنند این هم راهی دیگر برای شاد بودن و شاد کردن اهالی این شهر و کشور.

    آفتاب گرفتن پرندگان در این فضا و اردک‌های که بر روی رودخانه شنا می‌کنند و در یک روز آفتابی از تابش نور و گرمای آن لذت می‌برند.

    مرغی با جوجه هایش که آزاد هستند و خودشان همه کارهای خود را انجام می دهند.

    منطقه ای که خارج از مرکز شهر بیشتر برای تفریح جوانان و نایت کلاب های زیادی در آن است.

    نزدیک کریسمس است و هوا تقریبا سرد که درختان را به زیبایی چراغانی و همه جا پر از نوارهای رنگی است. همه جا زیبایی.

    استاد از دیدن فایل کارگاه که خانم شایسته فرستادند و از این حد کار و تدوین فیلم و کارهای عالی و بی نظیر لذت بردند.

    طلوع خورشید که چقدر زیبا است صحنه ای دیدنی و ویویی که از بالا گرفته شده و شهر را به زیبایی نشان می دهد. فردای آن روز مهی سرتاسر شهر را فراگرفته بود که با روز پیش بسیار متفاوت بود.

    تمرکز بر روی زیبایی ها در زندگی فقط زیبایی را وارد زندگی می کند.

    حسی به شما گفت که به ایور سیتی بروید و رفتید شلوغ بود و خیابان را نرده گذاشته بودند و چند ساعت مانده به تحویل سال و کارناوالی که به همین دلیل قرار است رژه اش را انجام دهد. بچه های دبیرستانی قرار است که این کارناوال را برگزار کنند.

    همه شاد و خوشحال در خیابان هستند و مشغول جیغ و سوت و هورا که دانش آموزان در آن رژه می روند. همه با لباسهای مرتب و منظم. برنامه ریزی دقیقی که از قبل همه چیز را مشخص کرده بود.

    همه جا رنگارنگ. انواع موزیکها با ورود گروه هایی که وارد می شدند نواخته می شد. ارکستر زنده هم با مهارت موسیقی می نواخت و اتومبیل قرمز رنگ و سفیدی که رد شد و در درون آن پر از بادکنک و بندهای رنگی مهره دار بود.

    هر گروهی که وارد می شد با تجهیزاتی گوناگون و متفاوت به شکلی متوالی حرکت می کردند و مردم از دیدن آنها خوشحال می شدند.

    مردی از میان کارناوال و گروهی که رژه می رفتند به طرف استاد آمد و گردنبندی را به گردن ایشان انداخت.

    گروه ها یکی پس از دیگری به محل برگزاری جشن می آیند و ماشینهای بزرگ که به نظر تریلی می آید تزیین شده و آراسته، قطار، کشتی دزدان دریایی،کلاه موتور سواری، …… که برای جشن در بین آنها راه را ادامه می دهند.

    البته ما فکر می کنیم که از هر قشری در این جشن در کارناوال حضور داشت چون سن و سال خیلی از آنها به دانش آموزان ارتباطی نداشت.

    مردم در پیاده رو ها حتی بچه به بغل حضور داشتند و بچه ها که چقدر خوشحال بودند. جشنی برای شروع سال نو که در سال یک شب، شب کریسمس است و همه برای این یک شب دقیقه شماری می کنند. شروع سالی جدید پر از خیر و برکت و شادی که با بهترین آرزوها همه به دیدار یکدیگر می روند. درختان کاجی سبز که بسیار زیبا تزیین می شود و نمادی از خوشبختی و شادی و سر سبزی و خرمی است که در خانه هر کس را بزنی با دیدن چنین درختی مواجه خواهی شد. سال نو مبارک.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: