سریال زندگی در بهشت | قسمت 247

بسم الله الرحمن الرحیم

(وَلَقَدۡ عَهِدۡنَاۤ إِلَىٰۤ ءَادَمَ مِن قَبۡلُ فَنَسِیَ وَلَمۡ نَجِدۡ لَهُۥ عَزۡمࣰا)

[سوره طه 115]

و ما پیش از آن ؛ از آدم پیمانی گرفتیم که به فراموشی سپرد و ما در وجود او اراده ای استواری در پایبندی به ایمان نیافتیم…

کل داستان در این قسمت این آیه است

“فَنَسِیَ”

و انسان هم از همین ریشه نسیان است ، یعنی فراموشکار و داروی او تکرار است

چقدر زیبا بود استاد ، آنجا که گفتید هزاران بار با خودم لطف های خدایم را به خودم یادآوری میکنم

وقتی که شیطان در کمین نشسته تا روزنه ای در ما پیدا کند تا لَا تَجِدُ أَکۡثَرَهُمۡ شَـٰکِرِینَ شود ، چرا من جزو دسته ٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ دَاۤئمُونَ نباشم تا روزنه های ورود شیطان را به خود ببندم؟؟؟

چرا هر لحظه پناه نبرم به خدایی که چنان لایه حفاظتی از آسمان های هفتگانه بروی کره زمین قرار داده که به برکت این لطف خدا ؛ ما در حریم امن الهی هستیم از ورود هر اشعه مضر خورشید سوزان و شیاطینی همچون شهاب سنگ ها و اجرام آسمانی سنگین ؛ به کره زمین؟؟؟

(وَلَقَدۡ زَیَّنَّا ٱلسَّمَاۤءَ ٱلدُّنۡیَا بِمَصَـٰبِیحَ وَجَعَلۡنَـٰهَا رُجُومࣰا لِّلشَّیَـٰطِینِۖ وَأَعۡتَدۡنَا لَهُمۡ عَذَابَ ٱلسَّعِیرِ)

[سوره الملک 5]

و من آرزویم این است که از نزدیک شفق قطبی را ببینم تا به عظمت تو و به حقانیت این کتاب قرآن ، بیش از پیش پی ببرم.

آری ، میفهمم خدایا ؛ قشنگ صدایت را در گوشم میفهمم که با صدای  واضح به من میگی

ببین رضا ، توانایی مرا در حفاظت از سیاره زمین ببین و به شرکت بیمه من ایمان بیاور و بیا و در شرکت بیمه من ثبت نام کن تا در حریم امنِ من باشی…

خدایا شکرت که قبل از اینکه روزی برسد که در آن روز پرده از چشمانم کنار رود و هیچ کاری از دستم برنیاید ، در امروز پرده را از چشمانم کنار زدی تا کمی بیشتر به عظمتت پی ببرم…

خدایا پناه میبرم به حریم امن الهی تو و تسلیم تو میشوم…

در حریم امن تو مینشینم و تفکر میکنم در عظمت تو که چگونه این همه سیاره و کهکشان و ستاره و… را با یک نظم بی بدیل مدیریت میکنی…

در حریم امن تو مینشینم و شکر تو را بجای می آورم که هر چه نعمت هست از وجود توست…

و هزاران بار یادآوری میکنم به خودم که

“اگر فضل و رحمت تو شامل حالم نمیشد من…”

آنقدر میگویم تو تو تو که منیت در وجود من نابود شود ، منیتی که سرآغاز هبوط شیطان از حریم تو شد با گفتن این جمله که أَنَا۠ خَیۡرࣱ مِّنۡهُ

در حریم‌ امن تو مینشینم و تفکر میکنم در عذاب قوم لوط که تیرهایی به سمت آنها فرستادی که بروی هر تیر نام شخص عذاب شونده را نوشته بودی تا به خودِ خودِ خود او اصابت کند

….وَأَمۡطَرۡنَا عَلَیۡهَا حِجَارَهࣰ مِّن سِجِّیلࣲ مَّنضُودࣲ ؛ مُّسَوَّمَهً عِندَ رَبِّکَ….

[سوره هود ٨٢ و ٨٣]

و با خود میگویم ، حال که تو چنینی ؛ آیا قادر نیستی رحمت و برکت و فضل و رزقی نشان دار شده به نام من ؛ به سمت من بفرستی؟؟؟

و خیالم جمع میشود از این ویژگی تو که مرا از حرص و طمع و ترس و عجله و… باز میدارد…

در حریم امن تو مینشینم و با خود تفکر میکنم در…

خدایا من به مانند حضرت محمد که مشتاقانه نگاهش به آسمان بود تا پیامی از تو دریافت کند که قبله را از بیت المقدس به سمت کعبه تغییر دهی ؛ شده ام…

قَدۡ نَرَىٰ تَقَلُّبَ وَجۡهِکَ فِی ٱلسَّمَاۤءِ…

[سوره البقره 144]

مشتاقانه نگاهم به آسمان است تا آنقدر بر من ببخشی که از زینت های دنیوی سیر شوم تا هر موقع که در محضر تو می ایستم ؛ بگویم

خدایا برای دیدن خودِ خودِ خودِ خودت آمده ام ، نه برای گرفتن خرما

استاد عباس منش نازنین ، ممنونم از شما بخاطر این فضای زیبایی که ایجاد کردین تا اینگونه ما بروی خود کار کنیم و رشد کنیم و….

حقیقتا شما رسولی هستید از جانب خدا برای من….